Quantcast
Channel: جهان نيوز - پربيننده ترين عناوين فرهنگ :: نسخه کامل
Viewing all 16115 articles
Browse latest View live

با ۱۵ ترکش دربدنم فیلم گرفتم

$
0
0
به گزارش جهان، محسن اسلام زاده که هشتم فروردین هنگام ساخت یک مستند در عراق مجروح شد در این باره به خبرنگار مهر گفت: من در روزهای آخر اسفند ۹۳ برای ساخت مستندی به عراق رفتم که در هشتم فروردین ماه مجروح شدم و ۱۵ ترکش به بدنم اصابت کرد اما خدا را شکر هم اکنون در وضعیت خوبی به سر می برم.وی در توضیح مستند خود و چگونگی آغاز ساخت آن بیان کرد: با توجه به اینکه من بیشتر در حوزه وحدت میان امت های اسلامی کار می کنم، برای این مستند هم دنبال سوژه ای متفاوت بودم. این مستند سه اپیزود دارد که من در اپیزود اول سراغ قبیله ها و عشیره های اهل سنت رفتم که بر ضد داعش می جنگند.اسلام زاده اضافه کرد: داستان اول درباره شیخ الصباح رییس طایفه الشِمِرّی یکی از طوایف بزرگ ضد داعش در عراق است. بعد از آن خواستم آزادسازی استان صلاح الدین را در فیلمم بیاورم که وقتی به این مناطق رسیدم، آزاد شده بودند و مردم در حال بازگشت به خانه های خود بودند. شیخ الصباح هم مصاحبه ها و مذاکره های مختلفی درباره این عملیات آزادسازی با رسانه ها داشت.اهل سنت تشخیص داده اند که داعش شیعه و سنی نمی شناسداین مستندساز با اشاره به اپیزود دوم مستند خود توضیح داد: چند روز بعد از مصاحبه با شیخ الصباح، به مناطق کردنشین به سراغ مردان اهل سنت کرد پیش مرگه رفتم و عمید آراس، یکی از فرماندهان آنها محور مستند من قرار گرفت. خوشبختانه اهل سنت تشخیص داده اند که داعش شیعه و سنی نمی شناسد و به همین دلیل علیه داعش متحد شده اند.اسلام زاده به اپیزود سوم مستند خود که باعث مجروحیت وی در عراق شد، اشاره کرد و گفت: در اپیزود سوم قصدم این بود که خاتمه مستندم با عملیات آزادسازی تکریت همراه شود؛ بنابراین زمانی که به شهر العلم در هشت کیلومتری تکریت رسیدم، برنامه ریزی هایی با فرمانده نظامی آنجا بدین منظور داشتیم.وی اضافه کرد: رائد ریسان یکی از فرماندهان نظامی آن منطقه در اپیزود سوم به عنوان راوی در مقابل دوربین من قرار گرفت و همان روز اول فیلمبرداری به ما اطلاع دادند که داعش به یکی از مناطق نفوذ کرده است. ما به آن منطقه عملیاتی رفتیم و حدود چند ساعت با نیروهای داعش درگیر بودیم. آنها تیراندازی های زیادی داشتند و افراد زیادی را از اهل سنت و نیروهای مبارز به شهادت رساندند.بیشتر مراقب دوربینم بودم کارگردان مستند «اهل سنت ایران» با توضیح چگونگی مجروحیت خود در این عملیات که شنبه هشتم فروردین ماه رخ داد، عنوان کرد: در همین زمان یک آرپی‌جی از طرف داعش به سمت ما پرتاب و منفجر شد و ترکش های آن به من و راوی مستند که جلوی دوربین بود، اصابت کرد. رائد ریسان از ناحیه سمت چپ صورت و کمر و من نیز از ناحیه کمر و صورت مورد اصابت ترکش ها قرار گرفتم.اسلام زاده اضافه کرد: بعد از آن ابتدا به بیمارستان سامرا و بعد به بیمارستان بغداد منتقل شدم. بامداد سه شنبه ۱۱ فروردین حدود سه نصف شب هم به بیمارستان بقیه الله الاعظم در تهران انتقال پیدا کردم.این مستندساز با اشاره به اینکه در زمان مجروحیت خود بیشتر مراقب فیلم ها و دوربینش بوده است، گفت: در این مدت خوشبختانه بیهوش نشدم و به همین دلیل بیشتر مراقب دوربینم بودم تا فیلم هایی که گرفته ام از بین نرود چون در بعضی از این عملیات ها امکانات لازم برای مجروحان فراهم نبود و خود مرا بر پشت وانت می انداختند و جابجا می کردند. کسی هم همراه من نبود و کار فیلمبرداری بر عهده خودم بود بنابراین در آن لحظات دوربین همه زندگی من بود.فیلمبرداری حتی بعد از جراحتوی ادامه داد: زمانی که مورد اصابت ترکش ها قرار گرفتم، باز هم دوربین را روشن کردم و تا جایی که توانستم از خودم، رائد ریسان و درگیری ها، فیلم گرفتم. داعشی ها هنوز تیراندازی می کردند و چند دقیقه طول کشید تا من توانستم دوربین را دوباره روشن کنم. البته میکروفون دوربین توسط یکی از همین ترکش ها کنده شده بود. با این حال من با خودم فکر کردم که باید این لحظات را ثبت کرد و یاد مستندهای شهید آوینی افتادم.کارگردان مستند «اهل سنت ایران» درباره حضور خود در بیمارستان های عراق گفت: چند روزی که در عراق بودم، برایم هم دردناک و هم جالب بود. من یک شب در بیمارستان سامرا و دو شب در بیمارستان کاظمین بستری بودم و جوانان زیادی را دیدم که با دست و پاهای قطع شده به بیمارستان می آوردند. بنابراین فهمیدم که آزادسازی مناطقی از عراق و شکست داعشی ها با فداکاری جوانان بسیاری انجام گرفته است؛ جوانانی که شب تا صبح در بیمارستان ناله می کردند و مجروحیت من در کنار این همه جوان چیزی نبود.اسلام زاده در ادامه درباره وضعیت فعلی خود توضیح داد: خوشبختانه در حال حاضر حالم خوب است و احتمالا تا چند روز آینده از بیمارستان بقیه الله الاعظم مرخص خواهم شد.خارج کردن ترکش ها در صورت خطرناک بودنوی با بیان اینکه هنوز پزشکان درباره خارج کردن ترکش های بدنش تصمیمی نگرفته اند، گفت: اگر برای پزشکان مشخص شود که این ترکش ها در نقاط حساس بدنم هستند، آنها را خارج می کنند. در حال حاضر یکی از ترکش ها در نزدیکی کلیه چپ قرار دارد و پزشکان هنوز در حال بررسی هستند که آیا ضرورت دارد آن را خارج کنند یا خیر که تا ۲۴ ساعت آینده مشخص می شود که چه تصمیمی خواهند گرفت.این مستندساز در پایان درباره به نتیجه رساندن مستند خود نیز عنوان کرد: من با مهدی خوش نژاد که به زبان عربی هم مسلط است، صحبت کردم تا تدوین مستند را بر عهده بگیرد و بتوانیم تا حدود ۱۰ روز آینده مستند را به سرانجام برسانیم و هر چه زودتر آن را برای پخش آماده کنیم چون بعد از مجروحیت ما تکریت آزاد شد اما به هرحال قسمت نبود که تصاویر آن در فیلم من وجود داشته باشد.

دو عکاس ایرانی در میان برندگان جوایز سونی

$
0
0
به گزارش جهان به نقل از مهر، در بخش مردمی جوایز سونی یک عکاس ایرانی با نام صالح روضاتی جایزه نخست را از آن خود کرد و آکو سالمی دیگر عکاس ایرانی در بخش عکس های موبایلی سوم شد.عکس صالح روضاتی «دون بهلول اصفهانی» عنوان دارد، مردی است که سفره قلمکار اصفهانی دور خود پیچیده است.آکو سالمی در بخش عکاسی با موبایل جوایز سونی جایزه سوم را به دست آورد.در این بخش که امسال به این جوایز اضافه شده بیش از ۱۰ هزار قطعه عکس فرستاده شد که در نهایت سه عکس به عنوان بهترین‎ها انتخاب شدند.ایستگاه قطار نیوگاتی در بوداپست، جایزه دوم بخش موبایلی را گرفت که عکاس آن یانوش اشمیت از مجارستان بود.۶۷۰۰ نفر برای انتخاب عکس‌های بخش موبایل رای آنلاین دادند.

زمان و مکان مراسم ترحیم پدرشهاب مرادی

$
0
0
به گزارش جهان به نقل از مهر، مرحوم مرادی شامگاه روز سه‌شنبه ۱۱ فروردین دعوت حق را لبیک گفت و پیکر این پیرغلام اهل بیت(ع) صبح روز ۱۲ فروردین با حضور گسترده شخصیت‌های سیاسی و فرهنگی و مردم محله مجیدیه از مسجد المهدی تشییع و در قطعه ۲۱۴ بهشت زهرا(س) به خاک سپرده شد.در مراسم تشییع پیکر پدر بزرگوار حجت‌الاسلام مرادی شخصیت‌هایی چون حجت‌الاسلام مصطفی پورمحمدی وزیر دادگستری، آیت‌الله هاشمی علیا رئیس مدرسه علمیه چیذر، آیت‌الله محسن حبیبی رئیس مدرسه علمیه آیت‌الله مجتهدی، دکتر سیدمحمدهادی ایازی قائم‌مقام وزیر بهداشت، محسن مومنی شریف رئیس حوزه هنری، مجتبی عبداللهی معاون خدمات شهری و سیدمحمدجواد شوشتری مدیر کل دفتر شهردار تهران، شهرداران مناطق ۵ و ۶ تهران، مدیر عامل برج میلاد، مدیران سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، سیدغلامرضا میرحسینی مدیر شبکه سه، محمدرضا شهیدی‌فر، رسالت بوذری و حسن سلطانی مجریان تلویزیون و برخی چهره‌های رسانه‌ای و فرهنگی حضور داشتند.

هنر هشتم

$
0
0
جهان نیوز ـ رضا احسان‌پور:ای بی هنر بكوش كه صاحب هنر شوی «تا راهرو نباشی كی راهبر شوی؟» دست از مسِ تلاش، چو بیچاره‌ها بشویباید كه پاچه‌خار شوی تا كه زر شوی داری اگر هوای رسیدن به پُست و میز باید که خاک درگه یك بی‌پدر شوی از خاک بیشتر نه که از خاک کمتر و ...اصلاً شبیه پادریِ پای در شوی روزی سه بار، تا شده پیش رئیس خود تا از تمام كاركنان خوب‌تر شوی از پای تا سرت همه باید فدا شودوقتی رسی به پست كه بی پا و سر شوی بی و پا و سر شدن که هنر نیست، لازم است مانند گونیا بشوی، بی‌کمر شوی هر گونه انتقاد، مضرّ است پس لذا كلاً بكوش تا كه به كل، كور و كر شوی پست و مقام اگر بُوَدَت منظرِ نظرگه گاه لازم است كه یابو و خر شوی بنیاد هستی‌ات همه زیر و زبر شودوقتی که بی‌خیال حقوق بشر شوی فعلاً بساز با همه، وقتی شدی رئیسآن‌قدر وقت هست که صاحب نظر شویکسب مقام و میز، بُود هشتمین هنر! پس لاجرم بکوش که صاحب هنر شوی

ردپای ابتذال در شبکه نمایش خانگی/سود بی کیفیتی از جیب مردم در جیب سازندگان

$
0
0
گروه فرهنگ جهان نیوز: موسسه رسانه‌های تصویری در ابتدای فعالیت تلاش کرد با تدبیر و نیازسنجی درست، خوراک مناسبی برای نیاز مخاطب فراهم کند. با تبدیل شدن VHS به لوح فشرده شد، بازار شبکه نمایش خانگی بیش از پیش رونق یافت. مسئولین سینمایی هم با پیشرفت سینمای دیجیتال ترجیح دادند تا آثار سینمایی برای عرضه در شبکه نمایش خانگی تولید کنند و به همین منظور شورای پروانه ساخت شبکه نمایش خانگی و شورای پروانه نمایش راه‌اندازی شد. اکثر کارهای سینمایی نیز پس از نمایش در تلویزیون به بازار شبکه نمایش خانگی عرضه می‌شود. این روند تا اواخر دهه هفتاد - زمانی که تلویزیون از خرید رایت‌های تلویزیونی فیلم‌های سینمایی، به دلیل عدم تطابق مضمون فیلم‌ها با افق رسانه ملی سرباز زد – ادامه داشت در این شرایط بازار شبکه نمایش خانگی برای عرضه فیلم‌های سینمایی داغ‌تر شد.در این مرحله توجه شورای پروانه ساخت و نمایش آثار ویدئویی باعث شد تا فیلم‌های انبوهی با سطح کیفی نازل و دور از انتظار مخاطب با مضامین سطحی کمدی تولید و روانه بازار شود و به دلیل گستره توزیع آن در سوپرمارکت‌ها و مراکز خرید عنوان شانه تخم‌مرغی به آن‌ها اطلاق شد. تب فیلم‌های نازل از این دست در جامعه زود بالا گرفت اما عمر شوخی‌های سطحی، تکراری و خسته کننده به سر آمد. البته توجه وزارت ارشاد به شبکه نمایش خانگی پس از اعتراض رسانه‌ها، سینماگران و عدم توجه مخاطب به این دسته از فیلم‌ها بیشتر شد و برای مدتی شاهد تولید محدود این نوع آثار بودیم. اما چرا با وجود انتقادات تند علیه فیلم‌های بی‌کیفیت ویدیویی، تنور داغ ساخت آن‌ها هیچ گاه سرد نشد و امروز باز هم شاهد ارایه پروانه ساخت به آثاری از این دست و دوباره شاهد پوسترهای رنگارنگ محصولات شبکه نمایش خانگی هستیم. پوسترهایی که باحضور چهره‌های بازیگران مطرح سینما و تلویزیون مخاطب را جذب می‌کند اما کیفیت اثر نازل است. برخی پوسترها مربوط به سریال‌های این شبکه است که متاسفانه هیچ نظارتی برروی پوسترها ازجمله پوسترهای «عشق تعطیل نیست» و «ابله» وجود ندارد از سوی دیگر هیچ نظارتی بر کیفیت این آثار هم دیده نمی‌شود اکثر سریال‌های شبکه نمایش خانگی یا با اختلاف سازندگان اثر (تهیه کننده و کارگردان) به سرانجام نمی‌رسد و یا سرمایه گذاران با عدم فروش اثر در شبکه نمایش خانگی مواجه شده و از ادامه آن صرفنظر می‌کنند که در این میان تنها «مخاطب» است که متضرر می‌شود. اگر نگاهی دقیق به ارایه پروانه ساخت‌ها در حوزه شبکه نمایش خانگی بیندازیم خواهیم دید دوباره پای سازندگان آثار متبذل به شبکه ویدئویی باز شده است و متاسفانه نظارتی که باید و توقع آن می رود در تولید و ارایه مجوز وجود ندارد.حال این سوال وجود دارد که چگونه سرمایه‌گذاران حاضر به تولید آثاری هستند که نمی‌تواند نظر مخاطب سختگیر امروزی ما را جلب کند. عده‌ای از سرمایه‌گذاران نوکسیه تنها بخشی از سرمایه خود را به سینما اختصاص می‌دهند که از معافیت مالیاتی برای فعالیت‌های دیگرشان استفاده می‌کنند. عده‌ای هم به دلیل بی اطلاعی‌شان از وضعیت سینما و شبکه نمایش خانگی خام جذابیت‌های هنر هفتم می‌شوند و برای ساخت فیلم‌های ویدئویی سرمایه‌گذاری می‌کنند و کارگردانان نیز از این موقعیت به دست آمده بهره برده و با ساخت یک یا دو فیلم ویدئویی رزومه‌ای برای خود فراهم می‌کنند تا بتوانند برای دریافت پروانه ساخت فیلم سینمایی اقدام کنند و پروسه اخذ دریافت پروانه ساخت برای آن‌ها راحت‌تر سپری شود.اگر نگاهی گذرا به مخاطبین شبکه نمایش خانگی داشته باشیم خواهیم دید این مخاطبین به مراتب گسترده‌تر از مخاطبین سالن‌های سینمایی هستند و توجه بیشتری به محصولات نمایشی دارند اما آنگونه که شایسته است این آثار به دقت نظارت و ارزیابی نمی‌شود و مسئولین سینمایی توجه لازم را به این شبکه مهم ندارند در حالی که این فیلم ها در جای جای خانه‌ها قرار می‌گیرد و بدون توجه به چگونگی محتوا آثار بسیاری را بر جوانان خواهد گذاشت.

نقدی بر فیلم آرایش غلیظ/ نمایش غلیظ استعمال مواد مخدر چرا؟

$
0
0
به گزارش جهان، دکتر محمد لطفی زاده در وبلاگ "منبر اینترنتی" نوشت:به تازگی فیلم سینمایی (آرایش غلیظ) در شبکه خانگی توزیع شده است. به این بهانه نکات زیر در نقد محتوایی این فیلم (و نه نقد مبتنی بر فنون سینمایی) تقدیم می‌شود.  نام فیلم : آرایش غلیظ  کارگردان : حمید نعمت الله  بازیگران : حامد بهداد، طناز طباطبایی، علی عمرانی، جمال اجلالی، هومن برق نورد و حبیب رضایی  خلاصه داستان : بر سر فروش یک محموله وسایل محترقه برای چهارشنبه سوری پای افرادی به میان می‎آید تا اینکه ...  و حالا چند نکته درباره‎ی این فیلم :  1 -  نام این فیلم با تبلیغاتی که از طریق پوسترها انجام گرفته بود بیننده را به این فکر وامی‎دارد که موضوع داستان حول محور آرایش غلیظ یک زن رقم بخورد در حالی که پس از دیدن فیلم متوجه می‎شوید که عنصر غلظت تقریباً در همه ابعاد فیلم وجود دارد و بزرگ نمایی همراه با انرژی زیاد آرایشی غلیظ به فیلم بخشیده است هر چند از فرصت نام فیلم استفاده شده و آرایش بازیگر زن هم در پایان فیلم متأسفانه به نمایش درمی‎آید!  2 -  متأسفانه در فیلم‎های سینمایی نمایش بدون دلیل سیگار (که از نظر شرعی هم مصرف آن مانند مواد مخدر حرام است) عادی شده است. حال در این فیلم علاوه بر این، به طور آشکار استعمال مواد مخدر همراه با نام بردن از (حشیش) به نمایش درمی‎آید. این در حالی است که نه تنها مصرف مواد مخدر تقبیح نمی‎شود بلکه به شوخی گرفته شده و با بکار بردن عباراتی نظیر (قلعه پرتقالی‎ها) جذاب هم نمایش داده شده است. ضمن آنکه موضوع استعمال مواد مخدر توسط بازیگر نقش مسعود (حامد بهداد) و دکتر (جمال اجلالی) و دیگران اصلاً ارتباطی با اصل داستان ندارد و مشخص نیست با چه هدفی در این فیلم به نمایش درمی‎آید؟  3 -  یک نکته مثبت و مهم در این فیلم نمایش بصری این مثَل است که (بار کج به منزل نمی‎رسد). شاهد این برداشت اتفاقی است که در سکانس پایانی برای محموله می‌افتد و از سویی لادن (طناز طباطبایی) هم که از راه درستی به رابطه خود با مسعود وارد نشده بود به نتیجه نمی‎رسد.  4 -  کلید رابطه مثلث مسعود، لادن و هومن در فیسبوک زده می‎شود. شاید بتوان نکته مثبت دیگری در این فیلم در این زمینه یافت که این رابطه در هیچ یک از اضلاع به نتیجه نمی‎رسد و دو به دو شخصیت‎ها با هم درگیر شده و یا وفادار به هم باقی نمی‎مانند. آسیب‎های فضای مجازی بخصوص شبکه‎های اجتماعی که در حرمت روابط زن و مرد نامحرم در آن تفاوتی با فضای حقیقی نیست از جمله مواردی است که می توان بیشتر و هنرمندانه‎تر به آن پرداخت.  5 -  در این فیلم آسیبی از فضای روابط زن و مرد نامحرم به نمایش درآمده که هم در قالب همکار و هم در قالب دوست نمایان می‎شود و البته نمی‎توان با شواهد موجود در فیلم به نتیجه رسید که کارگردان یا نویسنده در صدد نقد این فضا بوده است. متأسفانه موضوع رابطه دوستانه بین زن و مرد نامحرم که به طور صریح دوبار در قرآن کریم تقبیح و نهی شده است امروزه به چالشی جدی بدل شده و بعضاً مورد غفلت قرار می‎گیرد. (لا متخذات اخدان : اخدان جمع خدن به معنای رفیق نامحرم است و در قرآن کریم به صراحت از به دوستی گرفتن نامحرم نهی شده‌‎ایم)  6 -  برخی دیالوگ‎ها که در میان سکانس‎های مختلف پنهان شده‎اند قابل تأمل هستند. از جمله اظهار نظری است که درباره ثروت و پول در فیلم شده است. مرد برقی (علی عمرانی) می‎گوید که پول فی‎نفسه (به خودی خود) بد نیست و لادن (طناز طباطبایی) می‎گوید : انسانها باید پول را درست مصرف کنند و بجای مصرف در امور شرعیه در امور خیریه مصرف نمایند! به نظر شما هدف نویسنده و کارگردان از گنجاندن این دیالوگ یعنی مصرف در امور خیریه به جای شرعیه (هر چند امور شرعیه نظیر خمس و زکات هم مصرفی خیریه دارد) چه می ‏تواند باشد؟!  7 -  ایجاد فضای فانتزی در داستان نظیر وجود مرد برقی (علی عمرانی) یک خلاقیت محسوب می‎شود اما تمسخر مفهوم (توبه) و نیز به سخره گرفتن حرمت نگاه به نامحرم و عدم تحریک مرد در جامعه توسط زنان قابل توجیه نیست. در این فیلم مسعود (حامد بهداد) به مرد برقی که برای شفای خود با خداوند سبحان قرار گذاشته تا به نامحرم نگاه نکند و به قول خودش درصد بهبودش پایین نیاید به دیده تمسخر می‎نگرد و برای او عینک جوشکاری تهیه می‎کند و به لادن هم می‎گوید عطر نزن تا درصد بهبود مرد برقی پایین نیاید!  موارد دیگری نظیر تناقض در دل بستن زنی مطلقه به مردی خلافکار و معتاد بدون شناخت و قبول هدیه در نخستین دیدار پس از قرار فیسبوکی آن هم به اعتبار قرار سینما رفتن سالها پیش که به نتیجه نرسیده بود و غیره هم قابل تحلیل است که برای جلوگیری از اطاله نوشته از آن می‏ گذریم.  و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین.

سخنان ناب آیت الله جوادی آملی

$
0
0
به گزارش جهان، وبلاگ "دریای معارف الهی" نوشت: بسم الله الرحمن الرحیم  آیت الله جوادی آملی سالیان متمادی است که در مسجد اعظم قم جلسه تفسیر قرآن کریم دارند. بنده در چند سالی که از محضر ایشان استفاده می کردم، نکات ناب و کمیابی را از حضرت استاد می شنیدم که واقعاً بی نظیر بود. لذا تصمیم گرفتم این نکات را جمع آوری کرده و در اختیار دوستان قرار بگیرد تا سبب رشد و تعالی علمی و عملی ما شود.  این نکات در پست هایی پنج تایی در اختیار مخاطبین محترم قرار می گیرد.    1 – اسمای الهی   اسمای حُسنای الهی گاهی در اول، گاهی در آخر آیه قرار می گیرند. هر اسمی که در آیه ذکر شد خواه در صدر آیه، خواه در ساقهٴ [1] آیه باشد، ضامن مضمون آن آیه است. یعنی این اسماء الهی، علت محتوای آیه است. اگر ذات اقدس الهی از پذیرش توبه و عفو و گذشت سخن گفته است آیه ‌ای که محتوای آن بخشش و گذشت الهی است اول یا آخر آن آیه این دارد که «إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ»[2] .[3]    2 – بال فرشتگان   در خیلی از جوامع روایی ما هست که «ملائکه پَرهای خود را زیر پای طالبان علوم الهی پهن می‌کنند»[4]. چرا فرشته ‌هايي كه برابر قرآن، دارای پَر هستند[5]، پَرهایشان را (زیر پای طالبان علم) پهن مي‌ كنند؟ برای اینکه به آنها بفهمانند، اولاً: شما هم مثل ما پَر در بیاورید که (دیگران را انذار دهید)[6] .[7] ثانیاً: حالا كه پَر در آورديد بايد پرواز كنيد. ثالثاً: حالا كه مي‌ خواهيد پرواز كنيد نظير اين مرغهايي كه به طمع تالابها از جايي به جايي مي ‌روند، از «جهتي» به «جهتي دیگر» حركت مي ‌كنند حركت نكنيد. از «جهت» به «بي ‌جهت» حركت كنيد، از «جهت» بيرون بياييد. از «جهت» پرواز كنيد نه در «جهت». آن آخوندي كه به دنبال مريد است اين با «مرغ تالاب» فرق نمي ‌كند. اين (طالب علم) پَر در آورده است، علم پيدا كرده است ولي در «جهت» حركت مي‌ كند نه از «جهت».[8]    3 – کرامت انسان   کرامتی که برای انسان است ؛ اولا: گوهر نفسی است، ثانیا: در تمام انسانها قرار داده شده است و به وسیله تقوا حاصل می‌شود. ثالثاً: شکوفایی همان کرامت است و کرامت کسبی[9] است. رابعاً: راه شکوفایی آن کرامت به وسیله تقوا این است که انسان، صبغهٴ[10] خلافت الهی را حفظ بکند و خامساً: خلافت الهی هم اقتضا می ‌کند که خلیفه، فقط مطیع دستور «مستخلف ‌عنه»[11] باشد .[12]    4 – معنای سعادت و شقاوت انسان   مرحوم صدوق (رضوان الله علیه) در کتاب شریف «توحید» نقل می‌ کنند: از حضرت صادق (علیه السلام) سؤال کردند این کلام پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) که فرمودند: «الشَّقِيُّ مَنْ شَقِيَ فِي بَطْنِ أُمِّهِ وَ السَّعِيدُ مَنْ سَعِدَ فِي بَطْنِ أُمِّه‏»[13] معنایش چیست؟ حضرت فرمود: کسی که در «رَحِم مادر» بدبخت است، ذات اقدس الهی می ‌داند که او با اینکه می ‌‌تواند راهِ خوب برود چون دوستان او، برادر او، اعضای خانوادهٴ او راهِ صحیح را طی کردند، این هم می ‌تواند راه صحیح را طی کند ولی به «سوء اختیار» خودش راه باطل را می ‌رود. یا آن کسی که در «رَحِم مادر» خوشبخت است، ذات اقدس الهی می ‌داند این شخص با اینکه می ‌تواند راهِ باطل را طیّ کند چون بسیاری از دوستان او راه باطل را طیّ کردند اما او به «حُسن اختیار» خودش راه صحیح را طی می ‌کند. پس خدای متعال می داند که این شخص بعد از تولدش «راه سعادت» یا «راه شقاوت» را طی می ‌کند[14] .[15]    5- دست الهی  خداوند متعال درباره خلقت موجوداتِ دیگر (غیر از انسان) یا از واژه «خَلق» یا واژه «کن فیکون»[16] و مانند آن تعبیر می ‌کند. ولی درباره خلقت انسان فرمود: (خَلَقْتُ بِیَدَیَّ)[17] با «یدِ جلال و جمال» او را آفریدم، با دو دست جلال و جمال او را خلق کردم با اینکه خدای سبحان منزّه از دست است. «وکِلتا یدیه یَمین»[18] هر دو دستِ بی ‌دستی‌اش راست است. دستِ چپ ندارد برای اینکه مؤمن هم دست چپ ندارد. از وجود امام باقر (علیه السلام) درباره خداوند متعال رسیده است که «کِلتا یَدیه یَمین»[19]. درباره مؤمن هم در روایات ما هست که «کِلتا یَدیه یَمین» مؤمن اصلاً دست چپ ندارد با دست راست کار با یُمن و برکت و میمنت انجام می ‌دهد، با دست چپ هم کار یُمن و میمنت و برکت انجام می ‌دهد «کِلتا یَدیه یَمین» کافر «کِلتا یدیه شمال» یعنی کافر با دست راست کار شوم و زشت انجام می‌ دهد همان طوری که با دست چپ کار زشت انجام می ‌دهد. بعضی، اصحاب شِمال ‌اند، بعضی، اصحاب یمین ‌اند و بعضی ها مقرّب ‌اند .[20]  محمود صادقی  [1]: ذیل .[2]: قطعاخدا بسيار آمرزنده و مهربان است (سورهٴ بقره، آیهٴ 199)[3]: 87/02/24[4]: عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله): مَنْ سَلَكَ طَرِيقاً يَطْلُبُ فِيهِ عِلْماً سَلَكَ اللَّهُ بِهِ‏ طَرِيقاً إِلَى الْجَنَّةِ وَ إِنَّ الْمَلَائِكَةَ لَتَضَعُ أَجْنِحَتَهَا لِطَالِبِ الْعِلْمِ رِضًا بِهِ‏ (الکافی، ج1، ص34، باب «ثَوَابِ الْعَالِمِ وَ الْمُتَعَلِّم‏»، ح 1، چاپ چهارم، 1407 قمری، انتشارات دار الكتب الإسلامية).[5]: جاعِلِ الْمَلائِكَةِ رُسُلاً أُولي‏ أَجْنِحَةٍ مَثْنى‏ وَ ثُلاثَ وَ رُباع: فرشتگان را كه داراى بالهاى دوگانه و سه‏گانه و چهارگانه‏اند پيام‏آورنده قرار داده است .(فاطر، 1) .[6]: لِیُنذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ: و قوم خود را هنگامى كه به سوى آنان بازگشتند، بيم دهند باشد كه [از مخالفت با خدا و عذاب او] بپرهيزند)سورهٴ توبه، آیهٴ 122( .[7]: 87/02/24[8]: 88/11/07 .[9]: به دست آوردنی است .[10]: رنگ [11]: کسی که برای او جانشین قرار داده شده است. به عبارت دیگر: کسی که جانشین دارد .[12]: 87/02/25[13]: بدبخت کسی است که در رحم مادرش بدبخت باشد و خوشبخت کسی است که در رحم مادرش خوشبخت باشد (التوحيد، صدوق، ص 356، باب 58، ح 3، چاپ اول، 1398 قمری، انتشارات جامعه مدرسين‏ ).[14]: عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ (علیه السلام) عَنْ مَعْنَى قَوْلِ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله): «الشَّقِيُّ مَنْ شَقِيَ فِي بَطْنِ أُمِّهِ وَ السَّعِيدُ مَنْ سَعِدَ فِي بَطْنِ أُمِّهِ» فَقَالَ: «الشَّقِيُّ مَنْ عَلِمَ اللَّهُ وَ هُوَ فِي بَطْنِ أُمِّهِ أَنَّهُ سَيَعْمَلُ أَعْمَالَ الْأَشْقِيَاءِ وَ السَّعِيدُ مَنْ عَلِمَ اللَّهُ وَ هُوَ فِي بَطْنِ أُمِّهِ أَنَّهُ سَيَعْمَلُ أَعْمَالَ السُّعَدَاء...» (التوحيد، ص 356، باب 58، ح 3) .[15]: 87/02/25 .[16]: «إِنَّمَا یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ » غافر، 68 .[17]: با دو دست خودم خلق کردم (سوره ص، 75 )[18]: هر دو دستش، راست است. (تفسير العياشي، ج‏1، ص: 216، ح 7) .[19]: قال الباقر (علیه السلام) قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله): إِنَ‏ اللَّهَ‏ تَبَارَكَ‏ وَ تَعَالَى‏ قَبَضَ‏ قَبْضَةً مِنْ‏ طِينٍ‏ فَخَلَطَهَا بِيَمِينِهِ‏ وَ كِلْتَا يَدَيْهِ‏ يَمِينٌ‏ فَخَلَقَ مِنْهَا آدَمَ وَ فَضَلَتْ فَضْلَةٌ مِنَ الطِّينِ فَخَلَقَ مِنْهَا حَوَّاء .(تفسير العياشي، ج‏1، ص: 216، ح 7) .[20]: 87/02/25 .

وصیت‌نامه شهید مدافع حرم/ حجاب‌ها را زهرایی کنید

$
0
0
به گزارش جهان، همه آنهایی که سن و سالشان به روزهای داغ مرداد سال ۶۷ می‌رسد، حسرت و اندوه هزاران ایرانی از جا‌ ماندن از کاروان بزرگ شهادت را خاطرشان هست. حالا سال‌ها از آن روزها می‌گذرد، امینت مرزهای ایران به مدد بخش بزرگی از همان حسرت‌خوردگان روز به روز مستحکم‌تر از قبل تامین شده است، در میانه سرزمین پر از خون خاورمیانه، سرزمین ایران استوار ایستاده است، اما در کیلومترها آن سوتر، در دو سرزمین منبع قلب‌های شیعیان، راه دیگری باز شده است. آن حسرت‌خوردگان، حالا پیر شده‌اند، خیلی‌هایشان از دنیا رفته‌اند و به یاران شهیدشان پیوسته‌اند، اما نسل جدیدی از جوانان ایران به میدان آمده‌اند که یادگار روزهای خوش دهه آرمانگرایی در ایران هستند. آرمان‌گرایانی که همچون پیر و مولایشان برای آرمانشان مرزی قائل نیستند، شنیده‌اند که سرزمین قبور مطهر امامان و بزرگانشان تهدید شده‌اند، رنج سفر و دوری به تن خریده‌اند، بار غربت به دوش کشیده‌اند و در سرزمین و دیار دیگری که نام «ایران» ندارد، اما آرمان بزرگ عدالت‌طلبی و حق‌طلبی در آن دنبال می‌شود به نبرد با شر روزگار ما پرداخته‌اند. چندی پیش خبر شهادت یک بسیجی ایرانی در رسانه‌ها پیچید. شهید هادی ذوالفقاری به همراه ۲۰ عراقی دیگر در یک عملیات انتحاری که توسط نیروهای داعش انجام شد؛ به شهادت رسید. همانطور که عکس‌های او نشان می‌دهد، سن و سال زیادی هم نداشته است، متولد سال ۶۷ بود. قیافه و سر و وضعش به شدت معمولی است، مثل هزاران جوان دیگری که در پایگاه‌های بسیج، هیئات‌های مذهبی، مساجد و... می‌آیند و می‌روند. مثل همه ایرانی‌ها. خانواده‌اش می‌گویند هادی از اول یک جور دیگری بود. حال و هوا و خواسته‌هایش مثل جوانان هم‌سن و سالش نبود. دغدغه‌مندتر و جهادی‌تر از جوانان دیگر بود. انرژی‌اش را وقف بسیج و کار فرهنگی و هیئت کرده بود. در آخر راهی جز طلبگی در نجف پاسخگوی غوغای درونش نشد و شهادت او را برگزید. شهید ذوالفقاری وصیت‌نامه‌اش را چندین روز پیش از شهادتش نوشته است، متن کامل وصیت‌نامه این طلبه شهید مدافع حرم در ادامه می‌آید: اینجانب محمدهادی ذوالفقاری وصیت می‌کنم که من را در ایران دفن نکنند و اگر شد ببرند امام رضا علیه السلام طواف بدهند و برگردانند و همینطور که در نجف و سامرا و کربلا و کاظمین طواف بدهند و در وادی‌السلام دفن کنند و دوست دارم نزدیک امام باشد و تمام مستحبات انجام شود و در داخل دور قبر من سیاهی بزنند و دستمال گریه مشکی و غیره مثل تربت بگذارند داخل قبر من مثل حسینیه شود و اگر شد جایی که سرم می‌خورد به سنگ لحد یک اسم حضرت زهرا(س) بگذارند که اگر سرم خورد به آن سنگ آخ نگویم و بگویم یا زهرا(س). بالای سر من روضه و سینه‌زنی بگیرند و موقع دفن من پرچم بالای قبرم قرار بگیرد و در زیر پرچم من را دفن کنید و زیاد یاحسین(ع) بگویید و برای من مجلس عزا نگیرید چون من به چیزی که می‌خواستم رسیدم و برای امام حسین و حضرت زهرا مجلس بگیرید و گریه کنید و رو به قبله صحیح دفن کنید چون قبله در نجف اختلاف دارد و روی سنگ قبرم اسم من را نزنید و بنویسید که اینجا قبر یک آدم گناه کار است یعنی العبد الحقیر و المذنب و یا مثل این؛ پیراهن مشکی هم بگذارید داخل قبر. وصیتم به مردم ایران و در بعضی از قسمت‌ها برای مردم عراق این است که من الان حدود سه سال است که خارج از کشور زندگی‌ می‌کنم مشکلات خارج کشور بیشتر از داخل کشور است قدر کشورمان را بدانند و پست سر ولی فقیه باشند و با بصیرت باشند چون همین ولی فقیه است که باعث شده ایران از مشکلات بیرون بیاید و از خواهران می‌خواهم که حجابشان را مثل حجاب حضرت زهرا رعایت بکنند نه مثل حجاب‌های روز چون این حجاب‌ها بوی حضرت زهرا(س) را نمی‌دهد. امام زمان را تنها نگذارید از برادرانم می‌خواهم که غیر حرف آقا حرف کس دیگری را گوش ندهند جهان در حال تحول است دنیا دیگر طبیعی نیست الان دو جهاد در پیش داریم اول جهاد نفس که واجب‌تر است زیرا همه چیز لحظه آخر معلوم می‌شود که اهل جهنم هستیم یا بهشت، حتی در جهاد با دشمن‌ها احتمال می‌رود که طرف کشته شود ولی شهید به حساب نیاید چون برای هوا نفس رفته جبهه و اگر برای هوای نفس رفته باشید یعنی برای شیطان رفتید و در این حال چه فرقی است بین ما و دشمن؟ امام زمان را تنها نگذارید. آن‌ها اهل شیطان هستند و ما هم شیطانی. دین خودتان را حفظ کنید چون اگر امام زمان بیاید احتمال دارد روبه‌روی امام باشیم و با امام مخالفت کنیم. امام زمان را تنها نگذارید من که عمرم رفت و وقت از دست دادم تا به خودم آمدم دیدم که خیلی گناه کردم و پل‌های پشت سرم را شکانده‌ام و راه برگشت ندارم. بچه‌های ایران و عراق من دیر فهمیدم و خیلی گناه و کارهای بیهوده انجام داده‌ام و یکی از دلایلی که آمدم نجف به خاطر همین بود که پیشرفت کنم نجف شهری است که مثل تصفیه‌کُن است که گناه‌ها را به سرعت از آدم می‌گیرد و جای گناهان ثواب می‌دهد این مولای ما خیلی مهربان است. در جهاد مدافعان حرم شرکت کنید همچنین می‌خواهم که مردم عراق از ناموس و وطن خودشان و مخصوصا حرم‌ها دفاع کنند و اجازه به این ظالمان ندهند و مردم عراق مخصوصا طلاب نجف در این جهاد شرکت کنند چون دیدم که مدافع هست لکن کم است باید زیاد شود و مطمئنم که این‌ها(ظالمین) کم هستند و فقط با یک هجوم (جهاد) با اسم حضرت زهرا(س) می‌شود کار این مفسدها را تمام کرد و منتظر ظهور شویم و بهتر است که دست به دست همدیگر دهید و این غده سرطانی را از بین ببرید. برای من خیلی دعا کنید چون خیلی گناه کارم و از همه حلالیت بگیرید. دنیا رنگ گناه دارد؛ دیگر نمی‌توانم زنده بمانم وصیت من به طلاب این است که اگر برای رضای خدا درس می‌خوانند و هدف دارند بخوانند و اگر اینطور نیست نخوانند. چون می‌شود کار شیطانی و شهریه امام را هم می‌گیرند؛ دیگر حرام درحرام می‌شود و مسئولیت دارد اگر می‌توانند درس بخوانند البته همه‌اش درس نیست، عبودیت هم هست باید مقداری از وقت خود را صرف عبادت کنند چون طلبه‌ای باتقوا کم داریم اول تزکیه نفس بعد درس ای داد از علم شیطانی. دنیا رنگ گناه دارد دیگر نمی‌توانم زنده بمانم. انشاءالله امام حسین(ع) و حضرت زهرا(س) و امام رضا(ع) در قبر می‌آیند. ۱۹ بهمن ماه سال ۱۳۹۳العبد الحقیر و المذنب الضعیف محمدهادی ذوالفقاریمنبع:تسنیم

آخرین وضعیت جسمی عزت‌الله انتظامی

$
0
0
به گزارش جهان؛آقای بازیگر که هفته گذشته به دلیل مشکلات ریوی در بیمارستان بستری بود در گفت‌وگو با ایسنا، گفت: دو سه روز پیش از بیمارستان مرخص شدم و خدا را شکر حالم خیلی بهتر است؛ وقتی سن بالا می‌رود مشکلات بیشتر می‌شود و دکتر معالج دستوراتی به من داده که باید رعایت کنم.انتظامی که این روزها فیلم "گاو" را روی پرده سینماها دارد با بیان این‌که بسیار علاقمند است به دیدن فیلم برود، اظهار کرد: این فیلم در آن زمان بسیار مورد توجه قرار گرفت و حتی در آن زمان فیلم را در خانه امام (ره) نشان داده بودند و ایشان هم فیلم را تأیید کرده بود.وی ادامه داد: «گاو» کار فوق‌العاده‌ای بود و بسیار خوشحالم که مورد توجه قرار گرفت و امیدوارم بتوانم پس از سال‌ها این فیلم را دوباره روی پرده ببینم.

آغاز پخش یک سریال خاطره انگیز

$
0
0
به گزارش جهان به نقل از فارس، سلطان و شبان هر شب ساعت ۲۰:۳ به روی آنتن آی فیلم می رود و تکرار آن نیز روز بعد ساعت ۱۲:۳۰ پخش می شود.بنا بر این گزارش، مهدی هاشمی در نقش سلطان / شیرزاد شبان، گلاب آدینه در نقش سلطان بانو، محمد مطیع در نقش وزیر اعظم، محمد علی کشاورز در نقش خوابگزار اعظم، حسین کسیبان در نقش تلخک، احمد آقالو در نقش کاتب، علیرضا مجلل در نقش مقام لشکری، سیاوش طهمورث در نقش مقام کشور، صادق هاتفی در نقش مقام تشریفات، جمشید لایق در نقش مقام خزانه‌داری، معصومه رجایی در نقش ننه شیرو، داریوش ایران نژاد در نقش سامندر، حسن رضوی در نقش زندانبان، اکبر دودکار در نقش محافظ، مرتضی طاهری در نقش محافظ، حسین محجوب در نقش روستایی، تهیه کننده : علیرضا مجلل و کارگردان : داریوش فرهنگ از جمله عوامل این مجموعه تلویزیونی هستند. سلطانی کوته‌فکر و خوشگذران کابوس عجیبی می‌بیند و خوابگزار اعظم تعبیر آنرا تیرهای بلایی می‌داند که در تاریخ معینی از ماه بر سرش فرود خواهند آمد. سلطان از این موضوع وحشت کرده و در بستر بیماری می‌افتد. وزیر اعظم، سلطان بانو و خوابگزار اعظم راه‌حل این مشکل را جایگزین کردن شخص دیگری به جای سلطان می‌دانند تا خطر بگذرد. پس همای سعادت را رها می‌سازند و پرنده بر شانهٔ شبان ساده‌دلی فرود می‌آید که شباهت غیر قابل تصوری به سلطان دارد. شبان را به قصر آورده و ردای سلطانی بر او می‌پوشانند و سلطان را نیز در جامهٔ شبانی به ده او می‌فرستند. تلخک و دوست کاتبش که متوجهٔ تغییر رفتار سلطان شده‌اند به جستجوی حقیقت می‌پردازند و تلخک جانش را در این راه از دست می‌دهد. کاتب که به ماهیت اصلی سلطان جدید پی برده است او را از اصل ماجرا باخبر می‌سازد و با هم نقشه‌ای برای از بین بردن درباریان و رهایی زندانیان طرح می‌کنند. وزیر اعظم کشته می‌شود و سلطان بانو خودکشی می‌کند. از سوی دیگر سلطان اصلی که عادت به زندگی روستایی ندارد در ده شیرزاد شبان خرابکاری به بارآورده و پس از دریافت کتکی مفصل، توسط اهالی از ده رانده می‌شود. در این میان خوابگزار اعظم مژده می‌آورد که آن تاریخ شوم گذشته و جان سلطان از تیرهای بلا در امان مانده است. سلطان و خوابگزار به قصر باز می‌گردند و کاتب به استقبالشان می‌آید. سلطان که از این موضوع تعجب کرده سراغ درباریان و ملازمانش را می‌گیرد و پاسخ می‌شنود که همگی در سیاهچال هستند. سپس کاتب با لبخندی درهای تالار را گشوده و زندانیان رها شده از بند با تیغ‌هایی بران به سمت سلطان حمله‌ور می‌شوند. کابوس سلطان به حقیقت پیوسته است.

تغییر ساعت پخش سریال «مهران مدیری»

$
0
0
به گزارش جهان به نقل از فارس، ادامه مجموعه تلویزیونی «در حاشیه» که در ایام نوروز ساعت ۲۳ به روی آنتن می رفت، از فردا ساعت ۲۰:۴۵ پخش می شود.بنا بر این گزارش، سریال در حاشیه که از ۶ فروردین به روی آنتن رفته در مدت زمان کوتاهی مخاطبان بسیاری را به خود جذب کرده و اصطلاحات مختص به شخصیت های این سریال به ویژه جواد رضویان علاوه بر انتشار در شبکه های مجازی به مذاکرات هسته ای هم رسیده است و لطیفه هایی در این زمینه ساخته شده است.

پلیس‌های کودن، عروس بی‌ادب، فیلمنامه مضحک

$
0
0
گروه فرهنگ جهان نیوز ـ سیامک یعقوبی: نوروز امسال، شاید مخاطبان شبکه یک را که سریال های ارزشمندی مانند پایتخت، گذر از رنجها، پرده نشین و... پیش از این به تماشا نشسته بودند، تا حدی غافلگیر کرد."فوق سری" عنوان سریال نوروزی شبکه یک بود که با فیلمنامه ای ضعیف و شخصیت پردازی غیر واقعی، انتقادات بسیاری را به همراه داشت.اگرچه نقد جدی به صداوسیما بویژه شبکه های مهم و حساس برای ساخت تولیدات ضعیف و سطح پایین این چنینی وارد است اما شاید بتوان به دلیل تازه کار بودن بعضی مدیران میانی سیما ، قضاوت در مورد توان مدیریتی و فهم رسانه ای آنها را کمی به تاخیر انداخت.فوق سری عنوان سریال مهدی فخیم‌زاده در تعطیلات نوروز بود که قرار بود در ابتدا با نام «قورباغه و قناری» پخش شود. در مورد هدف ساخت این سریال که با بودجه نیروی انتظامی به عنوان اسپانسر ساخته شد، گفته شده بود : "سریال فوق سری به منظور نحوه پیشگیری و برخورد با عاملان فروش مواد مخدر و همچنین آگاهی بخشیدن به خانواده‌ها درخصوص چگونگی نفوذ تولیدکنندگان و پخش کنندگان مواد مخدر در بین جوانان تولید شده است." اما کسانی که این سریال را دنبال کرده اند به وضوح شاهد عدم تطبیق اهداف ذکر شده با سریال پخش شده بودند.سریالی که نه تنها پیام آموزشی که با ماموریت پلیس تطبیق داشته باشد در آن وجود نداشت بلکه در مواردی با به تصویر کشیدن انسانهای ابله و کودن در نقش پلیس، زحمات این قشر خدوم را وارونه جلوه می داد.ظریفی به مطایبه درباره سریال "فوق سری" عنوان می کرد: شاید تنها کارکرد مثبت این سریال برای پلیس این بوده است که تبهکاران تصور می کنند دستگاه انتظامی کشور توسط پلیس‌هایی اداره می شود که به راحتی گول می خورند تا جایی که خلاف کاران می توانند ضمن جولان دادن در حضور آنان، بارها یک گردان پلیس را به راحتی فریب داده و از دست آنان بگریزند و این تصویرسازی، ممکن است تبهکاران را به اشتباه انداخته و با دست کم گرفتن پلیس زودتر به دام بیفتند!نیروی انتظامی که پیش از این نیز سابقه ساخت فیلمهایی غیر ارزشی نظیر خانه پدری (که حتی اجازه اکران هم پیدا نکرد) را در کارنامه دارد، این بار خارج از ماموریتش، اینگونه دستگاه متبوع خود را به سخره گرفت.نگارنده فهرست مطولی از برنامه هایی که مستقیم و غیر مستقیم با ماموریت پلیس به هیچ عنوان همخوانی ندارد را در اختیار دارد که نشان می دهد میل به برنامه سازی تلویزیونی مسؤولین ناجا، در کنار مشکل مالی صداوسیما که برای مشارکت گرفتن مالی آنان را محتاج به دستگاه‌های دیگر کرده است، فضایی را به وجود آورده که متاسفانه تولیدات ضعیف، مجوز پخش حتی از شبکه های مهم سیما را دریافت می کنند.مروری بر برنامه هایی که نام معاونت فرهنگی ـ اجتماعی ناجا و مؤسسه ناجی هنر به عنوان اسپانسر در تیتراژ آنها ذکر می شود، نشان می دهد که متصدیان این امر در نیروی انتظامی مأموریت و شرح وظایف سازمانی خود را به درستی درک نکرده اند و جا دارد برای اصلاح این موضوع تدابیر جدیدی اتخاذ شود.

مداحی مطیعی برای ام البنین(س)+صوت

$
0
0
به گزارش جهان به نقل از فارس، میثم مطیعی در سالروز شهادت حضرت ام البنین مداحی به زبان عربی انجام داده که در ذیل می آید:متن مداحی:اشعار منسوب به حضرت ام البنین (سلام الله علیها)لا تَدْعُوِنِّی وَیْکِ أُمَّ الْبَنِینَ تُذَکِّرِینِی بِلِیُوثِ الْعَرِینِواى بر تو مرا دیگر مادر پسران مخوان که مرا به یاد شیران بیشه‏ام می ‏اندازىکَانَتْ بَنُونَ لِی أُدْعَى بِهِمْ وَ الْیَوْمَ أَصْبَحْتُ وَ لا مِنْ بَنِینَمن پسرانى داشتم که به خاطر آنان مرا ام البنین می خواندند ولی امروز دیگر پسری ندارمأَرْبَعَةٌ مِثْلُ نُسُورِ الرُّبَى قَدْ وَاصَلُوا الْمَوْتَ بِقَطْعِ الْوَتِینِچهار پسر که مانند کرکسهای کوهسار بودند و با بریده شدن رگ حیات یکى پس از دیگرى به مرگ پیوستندتَنَازَعَ الْخِرْصَانُ أَشْلاءَهُمْ فَکُلُّهُمْ أَمْسَى صَرِیعا طَعِینَبر سر نعش آنها نیزه ها به ستیزه برخاستند و همه آنان از زخم نیزه به خاک افتادندیَا لَیْتَ شِعْرِی أَ کَمَا أَخْبَرُوا بِأَنَّ عَبَّاسا قَطِیعُ الْیَمِینِاى کاش می ‏دانستم آیا چنان که خبر دادند؛ عباس من دست راستش قطع شده بوده است؟برای دریافت صوت اینجا کلیک کنید.

پاسخ میرکریمی به شایعات درباره «دختر»

$
0
0
به گزارش جهان، «دختر» نام فیلمنامه تازه رضا میرکریمی است که مهران کاشانی آن را نوشته است. فیلمنامه ای که اواخر سال گذشته پروانه ساخت گرفت.ساخت فیلم «دختر» هنوز آغاز نشده است، اما حرف‌ها و حدیث‌ها در مورد زمان تولید کار، بازیگران آن و منابع مالی حمایت‌کننده از فیلم جدید میرکریمی، از چندی پیش به صورت غیررسمی در فضای رسانه‌ها آغاز شده است.طبق آنچه رسانه‌ها اعلام کرده‌اند، هدیه تهرانی و فرهاد اصلانی بازیگران اصلی کار هستند و یک بانک خصوصی قرار است از فیلم حمایت کند. اما رضا میرکریمی از شایعات مطرح‌شده درباره فیلم نظر دیگری دارد. میرکریمی در گفتگو با تسنیم از بدقولی حامی مالی گفته شده فیلم خبر داد و گفت: مراحل پیش تولید فیلم «دختر» معلق است و تمام خبرهایی که در مورد تامین بودجه این فیلم توسط یک بانک منتشر شده است غیرموثق است و تا امروز هیچ نوع حمایت مالی نداشتیم. میرکریمی در مورد حضور فرهاد اصلانی در فیلم جدیدش هم گفت: حضور فرهاد اصلانی در فیلم «دختر» اصلا قطعی نیست و فقط یک گپ کوتاه در مورد فیلم با هم زدیم.وی ضمن گلایه از سایت «کافه سینما» که شماره اش را در اختیار مخاطبانش قرار داده است گفت: تمام ایام عید با من تماس می گرفتند و از من می خواستند در فیلمی که هنوز وضعیتش مشخص نیست حضور داشته باشند و برای بازیگری تست بدهند.میرکریمی حضور محمود کلاری برای این فیلم را تایید کرد ولی گفت: مدیر فیلمبرداری محمود کلاری است و پروانه ساخت را هم با نام او گرفتیم ولی تا زمانی که منابع مالی تامین نشود طبیعتا فیلم آغاز نمی‌شود و احتمال اینکه او سر فیلم دیگری برود وجود دارد.کارگردان فیلم «امروز» در آخر باز هم تاکید کرد: هنوز پیش تولید «دختر» به صورت جدی شروع نشده است و تولید فیلم معلق است.

شقشقیه چیست و درباره‎ چه موضوعی است؟

$
0
0
به گزارش جهان، دکتر محمد لطفی زاده در وبلاگ "منبر اینترنتی" نوشت:جرج جرداق مسیحی 200 بار نهج البلاغه را خوانده بود. ما که خود را پیرو امیرالمؤمنین علی علیه‎السلام می‎دانیم یک بار هم که شده این کتاب ارزشمند را خوانده‎ایم؟  به این بهانه نگاهی به نهج البلاغه خواهیم داشت و این بار به خطبه شقشقیّه می‎پردازیم.  سؤال : شقشقیّه به چه معناست و درباره‎ چه موضوعی است؟  پاسخ : شقشقه به صدای خاصی از گلوی شتر می‎گویند اما در اصطلاح به سوز دل و افشای رنج‎نامه گفته می‎شود. از سویی به سخنرانی که با هیجان سخن می‎گوید و سخنور هم هست ذوشقشقه گفته می‎شود.  امیرالمؤمنین علی علیه السلام در خطبه سوم نهج البلاغه، این خطبه را شقشقه یا شعله‎ آتشی که از درون مبارکش زبانه کشیده توصیف فرموده است و نام این خطبه هم از همین عبارت امام گرفته شده است.  در این خطبه انتقادات صریح امام علی علیه‎السلام از غصب حق وی بیان شده است. ایشان میان جنگ و صبر، در آن مقطع صبر را برگزیده و این کار را هرچند استخوانی در گلو و خاری در چشم توصیف فرموده‎اند عقلانی و منطقی دانسته‎اند.  امام علی علیه السلام ضمن توضیح عدم توجه به دنیا و تشبیه دنیا به آب بینی بزغاله، دلیل پذیرش خلافت را پس از اولی، دومی و سومی، سه نکته عنوان فرموده‏اند:  1 - حضور و استقبال مردم (حضرت می‌فرمایند آنچنان مردم به من روی آوردند که حسن و حسین علیهما السلام در ازدحام مردم کوفته شدند و ردا (لباس) من از دو سو پاره شد)  2 – تمام بودن حجت بر من به دلیل حضور یاور  3 -  عهدی که خداوند سبحان از آگاهان (دانشمندان) گرفته تا در برابر شکمبارگی ستمگر و گرسنگی مظلوم سکوت نکنند   این خطبه در میانه با نامه‎ای که فردی به امام علی علیه السلام می‎دهد متوقف می‎شود و امام پس از فراغت از مطالعه نامه، سخن خود را ادامه نمی‎دهند و در پاسخ به درخواست ابن عباس مبنی بر ادامه سخن، آن را آتشی از درون توصیف می‎فرمایند که شعله‎ور بود و حالا فروکش کرده است.  ابن عباس گفت : به خدا قسم بر هیچ سخنی مانند این کلام ناتمام امیرالمؤمنین علی علیه‎السلام غصه نخوردم که آن انسان والا درد دلش را با این سخنرانی به پایان نرساند.  اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و آخر تابع له علی ذلک  و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین.

ناگفته هایی از زندگی نادر طالب زاده

$
0
0
به گزارش جهان به نقل از باشگاه خبرنگاران، نادر طالب زاده از جمله کارگردانان ارزشی کشورمان است که حرف و حدیث‌های زیادی در خصوص گذشته‌اش وجود دارد. اگر نگاهی به ویکی پدیای این کارگردان بیاندازیم به جملات و عباراتی برمی‌خوریم که تعجب ما را برخواهد انگیخت. خود طالب‌زاده می‌گوید که این‌ها همه صحبت‌های صدا آمریکا است و هیچ کدامشان صحت ندارد وسالهاست تنها برای حفظ منافع نظام سکوت کرده و سخنی نگفته؛ اما شاید اکنون زمان آن فرا رسیده است که از یکسری مسائل پرده‌برداری شود. به دنبال این مسائل گفتگویی اختصاصی با نادر طالب زاده ترتیب دادیم و او در این مصاحبه از مسائلی سخن به میان آورده که تا به امروز در هیچ کجا مطرح نشده بود. این گفتگو را در ادامه از نظر می‌گذرانیم. *پدر من در زمان کودتای ۲۸ مرداد اصلاً در تهران نبود - آقای طالب زاده شما تا به حال ویکی پدیای خود را خوانده‌اید؟ در ویکی پدیای شما به مسائلی اشاره شده که کنجکاوی‌ها را در مورد شما بیشتر بر می‌انگیزد آیا آنچه که در ویکی پدیا در خصوص پدرتان آورده شده است، صحت دارد؟ بله، من ویکی پدیای خود را خوانده‌ام. چیزهایی که در ویکی پدیا آمده، بیشتر تنظیم صدای آمریکا است. آنها دوست دارند کسانی را که از یکسری ارزش‌ها دفاع می کنند، هدف قرار دهند و ضربه‌ی خود را به جاهای دیگر وارد کنند و من هم چون از یکسری ارزش‌ها حمایت می‌کنم، اکنون هدف آنها هستم. مرحوم پدر بنده سال ۴۳ خانه نشین، سال ۴۴ دادگاهی و سال ۴۵ حکم بازنشستگی‌اش زده شد. ماجرای کامل پدر من در کتاب "قیام عشایرجنوب"(ص ۴۸۶ تا ۴۹۵) نوشته دکتر کشواد سیاهپور نوه‌ی غلامحسین سیاهپور (کسی که در سال ۴۳ علیه شاه قیام می‌کند) و هفته‌نامه‌ی فردوسی (شماره ۳۶۰ سال ۱۳۳۷) آمده است. بعد از سخنرانی امام خمینی(ره) در قم یک نبرد در جنوب بین مردم کهکیلویه و بویر احمد و شاه اتفاق می‌افتد که غلامحسین سیاهپور در رأس این ماجرا بود و من افتخار داشتم ایشان را از نزدیک ببینم. همان موقع شاه ایشان را اعدام و پدر من را به اتهام حمایت از عشایر خانه نشین می‌کند. کتاب "نبرد گجستان" محمد کرم رزم جو و همچنین سخنان مورخ آکادمیک و معروف ایران دکتر عبدالله شهبازی هم شاهد بر این مدعاست. کسی که در کودتای ۲۸ مرداد باشد، ۲ سال دادگاهی و در سن جوانی و ۲۰ سال قبل از بازنشستگی خانه نشین نمی‌شود، پدر من جوان‌ترین افسری بود که بازنشسته شد. در کتاب "تاریخ معاصر ایران"(سال ۱۳۲۰ شماره ۳۰) مقاله‌ای به نام "سرلشگر اردوگاه کیست" نوشته‌ی دکتر سیاه‌پور مفصل به زندگی پدر من پرداخته است؛ همین طور کتاب "تاریخ اجتماعی کهکیلویه و بویر احمد" که نویسنده‌ی آن را به خاطر نمی‌آورم یک فصل در این مورد صحبت شده است. یکسری افراد خارجی و داخلی که می‌دانند پدر من قبلاً ثروتمند بوده و اکنون وضع مالی خوبی ندارد، دوست دارند، امثال ما را هدف قرار دهند تا به منافع خود دست یابند. البته بیان چنین مسائلی سبب می‌شود افرادی مثل شما بروند و تحقیق کنند و کتاب‌های دکتر سیاهپور‌ها و شهبازی‌ها را بخوانند. اگر شما این کتاب‌ها را مطالعه کنید دیگر به حرف‌های صدای آمریکای بهائی گوش نخواهید داد. پدر من در زمان کودتای ۲۸ مرداد اصلاً در تهران نبوده و چیزهایی که در موردش می‌گویند دروغ است. - شما در چند سالگی و به چه منظور به آمریکا مهاجرت کردید؟از ۱۶ تا ۲۶ سالگی در آمریکا زندگی کردم، من در آمریکا مشاهداتی داشتم که بعدها خیلی به دردم خورد، پدر و مادر من علاقه‌ی زیادی به ادامه تحصیل من داشتند، خصوصاً مرحومه مادرم که زبان انگلیسی را نیز او به من آموخت. *مادرم از سادات است - مادرتان ایرانی بود؟بله، مادر من سیده وحیده امیر ملوک شرفی نوه‌ی آیت الله شرف العالی اصفهانی است و من کاملاً برای همین خاک و بوم هستم و اینکه مادر من آمریکایی است، شایعات برآمده از صدای آمریکا است. من تا قبل از انقلاب اسلامی در آمریکا بودم و تجربیات خوبی از آنجا کسب کردم. - از زندگی خودتان بگویید و اینکه چطور ازدواج کردید؟ از فرزندانتان بگویید. من در فاصله‌ی آمدن از ایالت متحده آمریکا تا ایران ازدواج کردم و ۴ فرزند، ۱ پسر و ۳ دختر دارم که یکی در ابتدای دانشگاه، یکی دانشگاهی و دوتای دیگر هم در بازار کار هستند و الحمدالله مسیر کار خود را به خوبی ادامه می‌دهند. *هیچ گاه نخواستم که تبعه‌ی آمریکا شوم - شما از ۱۶ سالگی به آمریکا رفته‌اید و در آنجا تحصیل کرده‌اید، حتی گفته شده که تابعیت آمریکایی دارید، درست است؟ نه، من حتی گرین کارت هم ندارم. من با اینکه تحصیلاتم را آنجا گذرانده‌ بودم، تابعیت آمریکایی ندارم بعد از انقلاب هم امکان گرفتنش برایم بود، اما هیچ گاه نخواستم. - چطور می شود که فضا و حال و هوای آن کشور نه تنها بر روی شما تأثیر نمی‌گذارد، بلکه جهت فکری تان هم مخالف با آن فضا می‌شود؟ پدرم مهمترین نقش را در این موضوع دارد. من در سال ۴۳ و قیام بزرگ "عشایر جنوب" در ۱۰ سالگی شاهد یک حادثه مهم تاریخی بودم؛ پدر من با اینکه افسر وفادار و وطن پرستی بود، تن به ظلم نداد و در مقابل شاه قرار گرفت و به همین دلیل خانه نشین شد. از سال ۴۴ به بعد این موضوع برایم به یک الگو تبدیل شده بود که یک فرد در آن زمان با آن موقعیت، چنین کار بزرگی را انجام می‌دهد. - جهت‌گیری فکری شما دقیقاً از چه زمانی و به دنبال چه اتفاقی شکل گرفت؟ من همیشه به این فکر بودم که ایران چگونه می‌تواند متحول شود، وقتی من سخنان امام خمینی(ره) و صدای ایشان را در مطبوعات آمریکایی برای اولین بار و چند ماه قبل از آمدن ایشان به پاریس شنیدم، بسیار متأثر شدم و فهمیدم الان زمانی است که می‌توانم به ایران کمک کنم. آن زمان شاهد یک دوره تاریخی در آمریکا بودم که نمی‌دانستم آمریکا با ایران چه خواهد کرد و یک تجربه‌ی شهودی سلوکی داشتم. درست سه ماه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی به ایران آمدم و با خبرگزاری‌های مختلف از جمله CBS آمریکا که یکی از مهمترین شبکه‌های خبری آن کشور است، کار کردم این هم خط امام (ره) بود که همه کمک کنیم تا اخبار انقلاب به گوش جهانیان برسد. بلافاصله پس از ۲۲ بهمن ۵۷ از CBS بیرون آمدم و به همراه چند تن از دوستان دیگرم که لازم است نامشان را اینجا بیاورم؛ عرفان پرویز که اکنون در بستر بیماری است و آن موقع سردبیر روزنامه بود، عباس برازنده،‌ هوشنگ نوروزی، اصغر جوادی و خانم یوهانز، یک هفته پس از پیروزی انقلاب اسلامی مجوز روزنامه‌ی تهران تایمز را گرفتیم و آن را تأسیس کردیم. آنچه که بعد از این موضوع اتفاق افتاد، تسخیر لانه‌ی جاسوسی بود که من در مورد آن مستندی برای تلویزیون ساختم که محور آن انعکاس معکوس این حادثه برای ایرانیان بود، در این مستند با تمام خبرنگاران آمریکایی که در ایران حضور داشتند، صحبت کردم و این مستند آغاز همکاری من با صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران بود و به نوعی آموزش و تربیت و سلوک رسانه‌ای را از آن زمان شروع کردم. - گفته می‌شود که با وجود این جهت‌گیری فکری، شما در بعضی از جاها نگاه هنری و اجتماعی‌تان متأثر از زندگی در آمریکا است. من آثار خیلی از کارگردانان را دوست دارم، به طور مثال "ناخدا خورشید" ناصر تقوایی و "سفر سنگ" مسعود کیمیایی. در زمان جنگ در جبهه‌های نبرد، تنها سر فیلم "سفر سنگ"، محمد رسول الله" و "اژدها وارد می‌شود" بروسلی پخش می‌شد. به همین دلیل من قدر زحمات کیمیایی را می‌دانم و برای نگاهش ارزش قائل هستم. همیشه باید برای چیزهایی که خوب است، ارزش قائل شد و به آنها احترام گذاشت. خیلی از هنرمندان هستند که کسی به آنها توجه نمی‌کند مثلاً هنرمندان پیشکسوت تئاتری با اینکه بازی‌های خوبی دارند کسی به دنبالشان نمی‌رود؛ اما من در کارهای آنها هم قشنگی‌هایی دیدم و به نظرم یک هنرمند باید برای تمام نگاه‌ها ارزش قائل باشد. این نوع نگاه همیشه برایم مهم بوده، مثلاً من همیشه نسبت به موسیقی حساس هستم و حتی در "راز" هم چندین برنامه در این خصوص صحبت شد. الان هم دوست دارم در مورد انحراف در موسیقی صحبت کنم و برنامه بسازم. *بازگشتم از آمریکا به ایران دست خودم نبود - از زندگی در آمریکا و خاطراتتان بگویید. چه شد که به ایران بازگشتید؟ وقتی حادثه‌ی سینما رکس آبادان اتفاق افتاد و تیتر اول تمام روزنامه‌ها، حتی روزنامه‌های محلی نیویورک شد، انقلاب برایم رنگ دیگری پیدا کرد و مهمتر از قبل شد. دیگر ماندن یا نماندنم در آمریکا دست خودم نبود با اینکه اواخر مقطع فوق لیسانس بودم، تصمیم گرفتم به ایران بازگردم همیشه صحبت‌های امام خمینی(ره) را در مجلات فرهنگی – سیاسی آمریکا دنبال می‌کردم و به شدت جذب شخصیت ایشان شدم و خود امام (ره) برایم یک موضوع شد و به ایران آمدم تا ببینم چه کمک و خدمتی می‌توانم به ایشان بکنم. من افتخار این را داشتم که قبل از وارد شدن امام راحل به ایران در ایران باشم و در اولین مصاحبه‌ی مطبوعاتی ایشان توفیق سوال از ایشان را داشتم. همیشه این سوال در ذهن من بود که اگر لازم باشد آیا امام حکم جهاد می‌دهند. این سوال من بود که توسط خبرنگار CBS آمریکا پرسیده شده و در ۱۴ بهمن ما تیتر اول تمام روزنامه های داخلی و خارجی شد.علت پرسش این سوال از سوی من این بود که من همیشه احتمال می‌دادم ممکن است در هر زمان کودتایی رخ دهد و اگر امام تهدید و اخطار بر حکم جهاد بکنند، این اتفاق نخواهد افتاد، من هر چه صبر کردم که خبرنگاران این سوال را از امام بپرسند، نپرسیدند تا اینکه در ۱۰ دقیقه‌ی آخر مصاحبه این سوال را روی کاغذ نوشتم و به خبرنگار CBS دادم و پاسخ آن تیتر یک روزنامه‌های بهمن شد. اخطار آن روز امام (ره) کار خودش را کرد، بعدها هایزر گفته بود که ما می‌خواستیم کودتا کنیم اما از عوارض و عواقب آن ترسیدیم. در کل انقلاب اسلامی یک بستر بود که به انسان‌ها هویت می‌بخشید. *آوینی بزرگ‌ترین هنرمند زمان است - از آشنایی‌تان با شهید بزرگوار آوینی بگویید. شخصیت‌ وی را توصیف کنید. مرتضی آوینی انسان عارف و حکیمی بود که یک رسالت بزرگ در انقلاب داشت؛ مرتضی ضرب آهنگ و تپش انقلاب را بسیار عارفانه، حکیمانه و پراحساس بیان کرد. من اولین بار از طریق متن مستند "روایت فتح"‌ با او آشنا شدم که به نظرم روایت فتح جهاد تلویزیونی بود. ۲ سال بعد و در اواخر جنگ، شلمچه جایی بود که ما را به هم پیوند داد و من بسیار مشتاق بودم با او کار کنم. - این آشنایی در زندگی شما چه تأثیری داشت؟ کمی از خاطراتتان برایمان بگویید؟ من توفیق همکاری مستقیم با شهید آوینی را بعد از جنگ پیدا کردم و مستند‌های "فجر و شقایق" و "ساعت ۲۵" زیر نظر ایشان ساخته شد؛ "ساعت ۲۵" نامی بود که مرتضی آوینی برای مستندی که در ۱۰ قسمت، بی برکتی در آمریکا و آغاز فروپاشی آن پس از پیروزی انقلاب اسلامی را به تصویر می کشید، انتخاب کرد. آوینی حکیمی بود که من در آن روزها هفته‌ای چند بار او را می‌دیدم. آن موقع هیچ کس او را نمی‌شناخت و خود او هم اهل ظاهر شدن و خودنمایی نبود و این برای من یک فرصت بود که از نزدیک ایشان را می‌دیدم، اما بعد از شهادتش همه آن را شناختند، یادم می‌آید یک بار برای "فجر و شقایق" مرتضی باید متنی را که خودش نوشته بود، می‌خواند. سه بار به دلیل گریه‌های مرتضی ضبط را متوقف کردیم. هر بار که این شهید اقدام به خوانش متن خودش می‌کرد، گریه‌اش می‌گرفت. مرتضی حال عجیبی داشت که بر اثر عبادت، خداوند به او داده بود. آن چیزی که همیشه خیلی به دل می‌نشیند، کلامی است که با یک حضور می آید، یادم نمی‌آید در حضور آوینی بوده باشم و حرفی از حکمت نباشد. اگر تو یک سوال داشتی، اما نمی‌دانستی چطور آن را مطرح کنی، آوینی طوری پاسخ می‌داد که پاسخ تو را در بر می‌گرفت، من این موضوع را چندین بار امتحان کردم. این نشانه‌ی نوعی تصرف است. آوینی افزون بر تصرفی که داشت در نهایت تواضع در کار خود نمونه بود و دومی نداشت. همین موضوع سبب می‌شود که شما اگر هر روز هم متن روایت فتح را بخوانید برایتان نو باشد، دقیقاً شعرهای حافظ هم به همین صورت است، خداوند بر اثر عبادت زیاد حال و کلامی به این افراد می‌دهد که بتوانند با ترکیب عبادت، هنر، فلسفه و حکمت یک معجونی بسازند که همیشه نو باشد و به کام همه خوش آید. من این حال عارفانه را در آوینی تشخیص دادم و ۴ الی ۵ سال قبل از شهادت ایشان در حوزه، به محمد آوینی برادر مرتضی گفتم که به نظرم مرتضی بزرگترین هنرمند زمان است؛ آقای اسلاملو و محمد آوینی شاهدان این موضوع هستند و بعد که مرتضی شهید شد، همه به این موضوع پی بردند. خیلی از افرادی که مرتضی را دیده بودند در ناخودآگاهشان متوجه این حس مرتضی بودند و بعضی‌ها هم به او حسادت می‌ورزیدند. در خود تلویزیون هم مسئولان آن زمان به مرتضی حسادت کردند و بعد از جنگ ممنوع الورودش کرده بودند که این موضوع از بی توفیقی رسانه بود. مرتضی بعد از شهادتش شناخته شد. *عرفان "روایت فتح" سبب دلنشین شدنش می‌شود - "روایت فتح" اثری بی نظیر است. فکر می‌کنید موفقیت این اثر نتیجه‌ی چیست؟ حتی این اثر به دلی بچه‌های دهه هفتادی مثل ما نفوذ کرده است، علت آن را در چه می‌بینید؟ "روایت فتح" یک عرفان داشت، عرفان یعنی حضور، انقلاب را درک کردن و فرزند زمان بودن، همان چیزی که آقا امروز آن را با نام بصیرت می‌خوانند. این بصیرت در همه جا به خصوص فتنه‌ی ۸۸ خود را نشان می‌دهد. کسانی که عمق را دیدند دچار فتنه نشدند. متن، کلام، صوت و تدوین آثار آوینی یک ندای غیب بود و برای همه همچون فال حافظ است. شما به راحتی می‌توانید صدای آوینی را در گوشی خود گذاشته و هنگامی که حال بدی دارید، گوش دهید. صدا و متن آوینی تأثیرات وضعی دارد و همین است که سبب می‌شود برای تمام گروه‌های سنی جذاب باشد. - شما در زمینه‌ی مستند و کارهای پژوهشی ید طولایی دارید، چرا تاکنون فعالیت آنچنانی در زمینه سینمای داستانی نداشتید؟ من در زمینه‌ی داستانی یک سریال ۱۷ قسمتی برای شبکه یک به نام "بشارت فجر" ساختم و دیگر کار داستانی نکردم. من سال‌ها این رشته را به دانشجویان مختلف درس داده ام، اما خودم به دنبالش نرفته‌‌ام، من کار مستند را دوست دارم و به دلیل علاقه‌ام به این حوزه بیشتر به سراغ آن رفته‌ام. *بنیاد بیداری علم در اروپا با علوم مسلمانان پایه ریزی شد - از مستند‌های مختلفی که کار کردید، صحبت کنید و بگویید چرا به سراغ چنین مضامینی رفتید و به آنها پرداختید؟ بیان و مطرح کردن موضوع هر کدام از مستندهای من یک ضرورتی داشت و معمولاً به سراغ سوژه‌هایی رفتم که کسی آنها را نمی‌سازد. مثلاً کاری به نام "رنسانس در رنسانس" را ساختم که علاقه‌ی زیادی به آن دارم و به ۵ زبان زنده‌ی دنیا ترجمه شده است؛ این مستند درباره‌ی چگونگی انتقال علم در قرون وسطی از مسلمانان به غربی‌ها بود، در این مستند این سوال را مطرح کردیم که چگونه علم از دست مسلمانان به دست اروپاییان افتاد؟این علمی که غربی‌ها به وسیله‌ی آن رنسانس کردند، متعلق به مسلمانان بوده است، برای ساختن این مستند به سیسیل رفتیم و با بسیاری از دانشگاهیان و دانشمندان رمی صحبت کردیم و در مستند به این نتیجه رسیدیم که در دوره ائمه اطهار حوزه‌های علمی تأسیس می‌شود و یک انفجار علمی در جهان رخ می‌دهد. کار دیگری به نام "بیداد خاموش" در رابطه با جانبازان شیمیایی داشتم و نقش اروپا در مصلح کردن صدام برای بمباران شیمیای در ایران را بررسی می‌کرد. من برای ساختن این کار به لندن، اتریش و آلمان رفتم و به گفتگو با خبرنگاران و وزرای خارجی آنها پرداختم. با تونی بن نماینده ی آلمانی ها هم مصاحبه کردم و آخر کار از آیت‌الله رفسنجانی و دکتر ولایتی پرسیدم که چرا از این آقایان شکایت نکردید؟ در برنامه "راز" هم این موضوع را در حضور جمعی از وکلای معروف و بیژن نوباوه وطن مطرح کردیم که ایران به خاطر مسئله MMP (کشتار جمعی) باید علیه آمریکا و اروپا شکایت کند. من "بیداد خاموش" را ۱۸ سال پیش ساختم و قبل از آن هیچ کس به دنبال این موضوع نرفته بود، اما بعد از من ۱۵ سریال در این باره ساخته شد. *من متعلق به هیچ حزب و گروهی نیستم - شما به جبهه پایداری تعلق دارید ولی با یکسری از کارگردانان اصلاح طلب هم دوست‌های صمیمی دارید. این حرف که من متعلق به جبهه‌ی پایداری هستم، کذب محض است من به جبهه پایداری هیچ کاری ندارم و متعلق به هیچ حزب و گروهی نیستم. همین امروز اگر آقای روحانی کاری را از من بخواهد، انجام می‌دهم اگر آقای احمدی نژاد هم می‌خواست، انجام می‌دادم. خط من، خط انقلاب است. من برای دوستان جبهه پایداری احترام قائل هستم، اما بیش از چند دقیقه به ساختمان آنها نرفتم و آن هم به خاطر شرایط آن دوران بود. آنهایی که اطلاع دارند، می‌فهمند که من به هیچ جبهه‌ای جز انقلاب تعلق ندارم. وظیفه وزارت خارجه است که همایش‌هایی چون هالیودیسم را پوشش دهد. - شما سلسه کنفرانس‌های بین‌المللی "افق نو" و هالیودیسم را در ایران راه‌اندازی کردید؟ هدف چه بود و لزوم این کنفرانس ها را در چه دیدید؟ این کنفرانس‌ها تا چه حد توانستند اهدافی را که شما از راه‌اندازی آن داشتید، محقق کنند؟ من حدود ۹ سال پیش این طرح را دادم، تا اینکه در دوره‌ای با هالیوودیسم شروع شد و با افق نو ادامه پیدا کرد. افق نو یک ضرورت است که ما امروز باید متوجه آن باشیم این روزها جهانیان بیدار شده‌اند و علیه حکام موضع گرفته‌اند. ما باید از دانشمندان بیداری که آثار مهمی دارند، دعوت ‌کنیم که به ایران بیایند و آثارشان را ارائه دهند، در چند دوره‌ای که این همایش‌ها را برگزار کرده‌ایم صدای بزرگ ترین مرکز صهیونیستی جهان(APL) درآمد و در همان روز دوم آخرین کنفرانس، علیه‌مان موضع گرفتند و در تمام روزنامه هایشان مطلب زدند که ایران تمام مخالفان آمریکا را در خود جمع کرده است. این یک خط و ظرفیتی است که جمهوری اسلامی ایران به خاطر محقق بودنش دارد، اما خوب از آن استفاده نکرده است. این کارها را باید وزارت خارجه انجام دهد، وظیفه آنها است که مراکز پژوهشی با محوریت این موضوعات راه‌اندازی کنند. اما نمی‌دانم چرا این دوستان هیچ اقدامی در این زمینه نمی‌کنند، در ادوار گذشته هم توجهی به این موضوع نشد. افق نو ظرفیتی است که انقلاب دارد و تا غربی‌ها نیایند و نگویند که چه شده است، این قصه کامل نمی‌شود. *جشنواره‌ی عمار استعداد جوانان انقلابی نقاط مختلف ایران را شکوفا می‌کند - شما یکی از پایه گذاران جشنواره مردمی عمار بودید. از لزوم و هدف برگزاری این جشنواره و تاثیر آن در سطح بین‌المللی و منطقه بگویید. فکر جشنواره عمار متعلق به وحید جلیلی و بچه‌های جبهه فرهنگی بود و من افتخار داشتم از دومین دوره عمار دبیر این جشنواره باشم. من از ۲۴ سال پیش فیلم سازی را تدریس می‌کنم و علاقمند به آموزش این حرفه به بچه‌های معتقد انقلابی هستم؛ همیشه دوست داشتم که بتوانم تجربیاتی را که در ایران و غرب کسب کرده‌ام به فیلمسازان جوان منتقل کنم، جوانانی که نمی‌توانستند در مسیر درست رسانه‌ای قرار گیرند؛ عمار توانست این کار را در سراسر ایران انجام دهد و وقتی فال و قرعه به نام من افتاد، من با اشتیاق پذیرفتم. من از تلاش بچه‌های عمار که مقدس و زیبا است، لذت می‌برم و خوشحال هستم که این جشنواره رو به رشد است، معمولا در استانهای بزرگ مثل اصفهان و شیراز جشنواره‌هایی برگزار می ‌شود، اما این که ما بتوانیم در روستاها اکران داشته باشیم، بسیار خوب است و حال دیگری به انسان می دهد، امیدوارم جشنواره عمار بتواند ویترینی از آثار جوانان سراسر ایران باشد. *سینمای ایران برای رسیدن به سطح کسانی مثل "عقاد" جای کار زیادی دارد - سینمای ایران را بعد از انقلاب چطور دیدید؟ آیا توانسته آن طور که شایسته است در معرفی ایران و به خصوص اندیشه‌های اسلامی در جهان موفق باشد؟ نه نتوانسته. ما کارهای داخلی خوبی داشتیم که توانسته در بعضی از محافل اثر داشته باشد، اما برای رسیدن به کارهای شخصی مثل "مصطفی عقاد" در زمینه اسلام مسیر زیادی داریم. مثلا "چ" ابراهیم حاتمی کیا یک الگوی خوب برای فیلمسازان بود. اینکه سینمای ایران در یکسری جشنواره ها درخشید، ۲ بازخورد خوب و بد داشت؛ خوبی آن این بود که توانست قابلیت ها و توانایی‌های سینمای ایران را به جهانیان نشان دهد، اما بدی‌اش این بود که مسائل خود ایران نبود و تصویری را که آنها می‌خواستند و مدت ها روی آن کار کرده بودند، نشان می داد و الان این امر مشخص تر شده است، اما سینمای ما همچنان کار دارد. *به هم ریختگی اقتصاد ایران، عامل اصلی سیاه‌نمایی و نا امیدی در فیلم‌های سینما است - به نظر شما چرا به این اندازه امید در فیلم های ما کمتر شده است؟ من علت آن را در به هم ریختگی اقتصادی می‌بینیم.اگر اقتصاد ما سالم‌تر و عادلانه تر بود، تاثیر وضعی در هنر ما داشت. در برنامه‌ی "راز" هم گفته‌ام که اقتصاد ایران یکی از ربوی ترین اقتصادهای دنیا و ایرانی یکی از مالیات گریزترین کشورها است. در حال حاضر از کسی که ۷۰۰ هزار تومان حقوق می گیرد، مالیات می گیرند، اما دستشان به کسانی که ماهیانه ۷۰۰میلیارد تومان پول دارند، نمی‌رسد، تازه آقایان بعد از ۳۶ سال فهمیده‌اند که پول‌دارها مالیات نمی‌دهند، در دهه ۶۰ ایران در نهایت مظلومیت جلو می رفت و هنرش هم متاثر از این موضوع بود. بعد از رحلت امام (ره) خیلی از زمین خواران حق مظلومان را خوردند، در حال حاضر آستان قدس رضوی ۳۶ سال است که مالیات نداده، در حالی که بخش زیادی از آن مالیات باید خرج درمان مستضعفان می شد، در آمد پولدارهای ایران از پول نفت هم بیشتر است. ما ۵ برنامه "راز" را به این مورد اختصاص دادیم و گفتیم که اقتصاد مقاومتی چیست؟ "گرفتن مالیات از متمولین"؛ امروز این موضوع گفتمان اصلی انقلاب اسلامی شده است. *سینمای ایران روند روبه رشدی را پیش گرفته است - سینما در طی سالهای اخیر از منظر شما سیری صعودی داشته یا نزولی؟ سینما و همه عرصه‌های دیگر بعد از انقلاب اسلامی سیری صعودی را پیش گرفته‌اند، درست است که اثرات وضعی نامطلوب روی آن تاثیر می گذارد اما کشش و پتانسیل ما هم زیاد است و من به آینده سینما خوشبین هستم اما به نظرم باید یکسری اشکالات را اصلاح کرد و یکی از درمان‌ها تحریم است، تحریم ها که آمدند ما به خود نگاه کردیم و متوجه شدیم که کجاها نباید کوتاه می آمدیم و آمدیم. به نظر من انقلاب اسلامی یک حادثه الهی است و هر کسی که بیدار است، باید خودش را به آن برساند. خداوند در قران گفته است که قرار نیست همه بیدار باشند؛ یک عده ای که انتخاب شده‌اند و بیدار هستند باید قدر این بیداری را بدانند، یک دسته انسان‌ها هم هستند که همراه وطن دوست سبب خیر می شوند، اما عده ای از افراد تنها شر درست می کنند و مشکل دارند که فقط هم در کشور ما نیستند. *غرب طرفدار فیلم سازان جشنواره ای و جدا از زمان است - چرا کارگردانان موج نو و پیشکسوتان اکنون تا این حد ضعیف کار می کنند؟ به نظر نمی رسد که موضوع ربطی به سن داشته باشد؟ اول باید ببینم تعریف از کارگردانان موج نو چیست و اصلا موج نو چیست؟ کارگردانانی چون مهرجویی و کیارستمی فیلمسازان خوبی هستند، اما هیچ یک از آنها فیلم متناسب با زمان نساخته و کاری به حوادث نداشته‌اند، اکنون هم ندارند. مثلا من فیلم "هامون" را دوست دارم، چون صفحه‌های احساسی قشنگی دارد اما متناسب با زمان نیست و انسان را از زمان دور می کند. این کارگردانان برای جشنواره فیلم می ساختند و دور از زمان بودند به همین دلیل غرب بعضی از آنها را تشویق کرده است؛ حال اگر فیلمسازی جشنواره‌ای شان ضعیف شده به این دلیل است که انسان همیشه نمی‌تواند یکنواخت باشد و شبیه دوران جوانی‌اش کار کند. - شما اظهارات متفاوتی را در خصوص پرداخت به فتنه ۸۸ در رسانه ها و عملکرد آنان در آن زمان داشتید در این مورد بیشتر صحبت کنید. من در فتنه ۸۸ یک مستند خودجوش به نام "تقلب واقعی" ساختم و نهایتا آن را به " پرس تی‌وی" دادم، در این مستند از وزارت کشور و آمارگیری تا مردم عادی سوال شد، در آن زمان به دلیل زیادتر بودن آرا، میرحسین موسوی در تهران نسبت به محمود احمدی نژاد شبهه‌ای برای هوادارانش به وجود. به دنبال اعتراضات مردم، غرب هم به این مسئله دامن زد و مسلمانان را افرادی متقلب دانست، اگر کسی شک می کند، باید به دنبال تحقیق و پرس و جو برود، بعد از اینکه ۱۰ درصد از آرای تمام صندوق های رای را شمردند، معلوم شد که آمار موسوی فقط در تهران نسبت به محمود احمدی نژاد بیشتر است. پس از این موضوع دیگر کسی نباید اعتراض می‌کرد، زیرا شک او کم لطفی، بی معرفتی و دوری از انصاف بود،‌ من کاری به آمار دانشگاه مری لند و واشنگتن پست نداشتم، می گفتم که با وجود این آمارگیری حقیقت معلوم شده است و اعتراض یعنی خدمت به دشمنان اسلام و خط انقلاب اسلامی که تاکنون این همه فدایی داشته است و این موضوع دوری از انصاف است. *در سازمان موسیقی ما هیچ نظارتی بر روی ریتم و متن ترانه‌ها وجود ندارد - در حوزه موسیقی با توجه به اتفاقات اخیر و اظهارات صورت گرفته چه نظری دارید؟ به دلیل کلی بودن این موضوع تنها می توانم این نقد را بکنم که در موسیقی ما هیچ کنترلی وجود ندارد؛ اگر شما به موسیقی پخش شده از شبکه‌ها توجه کنید، خواهید فهمید که ۵۰ درصد آن ها چیزهایی است که نباید پخش شود. این موسیقی ها ریتم تند رقص دارند، ممکن است که در آنها از مسائل معرفتی بگوییم اما موسیقی شان متناسب با عروسی است. ما هیچ مرزی بین موسیقی صحیح و ناصحیخ قرار نداده‌ایم. من می‌گویم انواع مختلف دارد و بعضی از انواع آن را می توان پخش کرد. در حوزه موسیقی پاپ جوانان ما دارند، چیزهایی را می خوانند که نباید بخوانند، چیزهایی که ریتمشان اشکال دارد و اگر cact مناسبی داشته باشد مشکل آن برطرف می‌شود. در مرکز موسیقی ما از ابتدا تا الان، هیچ متخصصی حضور نداشته، افزون بر لزوم وجود افراد حرفه‌ای در این مرکز باید افرادی که قدرت تشخیص موسیقی مناسب با اسلام را دارند، حضور داشته باشند. حزب الله لبنان در این زمینه موفق بود و فهمید که موسیقی اثر موضعی دارد تاثیروضعی موسیقی در ایران به گونه ای است که الان نمی توانند حجاب را کنترل کنند و ... موسیقی بد و اشتباه قدرت حق گیری را ضعیف می کند و دیگر حالی برای حق گیری نمی گذارد. موسیقی حدودی دارد که باید رعایت شود من همیشه می گویم در اوایل انقلاب موسیقی "پینک فلوید" از آلبوم "تایم" پخش می شد و امام (ره) هم می ‌دیدند، حدود سه دقیقه در "تقویم تاریخ" و ابتدای صبح این موسیقی پخش می‌شد و امام (ره) هم هیچ اعتراضی نکردند اما چند بار از طریق احمد خمینی به بعضی از موسیقی‌های ی که از تلویزیون پخش می‌شد، ایراد گرفتند و گفتند حرام است. آقا هم همین طور هستند. بعضی از جوانان انقلابی حال خوبی دارند اما با حدود موسیقی آشنا نیستند؛ بعضی از موسیقی‌های انقلابی ما هم ریتم تند و نادرستی دارند. - فیلم های سی و سومین دوره جشنواره فیلم فجر را دیدید؟ چون درگیر کنفرانس افق نو بودم موفق به دیدن فیلم ها نشدم.  *سینمای دفاع مقدس به دست افراد غیر معتقد به انقلاب اسلامی افتاده استبه نظر شما به سینمای دفاع مقدس و نکات حساس منطقه در سینمای ما به طور شایسته پرداخت شده و باید چه کرد که دفاع مقدس و دلاوری‌های مردمان این سرزمین به شایستگی و کامل به تصویر کشیده شود. خوشبینانه‌اش این است که مسائل ایران و دفاع مقدس در سینما رو به افول نیست اما آن طور که باید و شاید هم به تصویر کشیده نشده است. اگر در یک شبکه‌ی تلویزیونی درست و حساب شده کار شود، بقیه‌ی شبکه ها هم تاثیر می‌پذیرند. خیلی از فیلم‌هایی که در زمینه‌ی دفاع مقدس ساخته شده است، هیچ ربطی به انقلاب اسلامی ندارد زیرا کار به دست کسانی سپرده شد که اعتقادی به انقلاب اسلامی ندارند و پول را به کسانی داده اند که فقط بلد هستند کار را به موقع به پایان برسانند و روی آنتن ببرند و مخاطب جذب کنند. ما به قیمت جذب مخاطب فیلمی که هیچ ربطی به زمان ندارد را می سازیم و پخش می کنیم، در صورتی که کار باید به افرادی سپرده شود که معتقد به انقلاب اسلامی هستند. - شما در صحبت های اخیرتان به داشتن بانک سوژه برای سینما دفاع مقدس اشاره کردید در این زمینه طرح خاصی دارید و اقدامی انجام داده‌اید؟ من همیشه به دانشجویان فیلم سازی‌ام می گویم برای گروه‌شان یک بانک سوژه درست کنند زیرا سوژه به افراد جهت می دهد، گاهی یک کار وسوژه نامناسب دو سال وقت شما را می‌گیرد و هیچ نتیجه‌ای نمی‌دهد؛ در حال حاضر سوژه‌های زیادی هستند که کسی به آنها فکر نمی‌کند، مخصوصا سوژه‌های بین المللی؛ متاسفانه ما محفلی نداریم که صاحب نظران دور هم جمع شوند و سوژه‌های ناب را انتخاب و اولویت بندی کنند. امروز ایران باید به جهانیان بگوید که چه کشوری است و نباید مبهم باشد و برای این کار باید تولیدات زیادی در سینما و تلویزیون داشته باشم. *تهیه کنندگی من در "ایرباس" یک شایعه بود - از پروژه "ایرباس" چه خبر؟ تهیه کنندگی من در "ایرباس" یک شایعه بود. من فیلمنامه آن را خواندم و به دلیل اینک اعتقاد کاملی به آن نداشتم، کار را نپذیرفتم. - پس قضیه‌ی تهیه کنندگی مشترکتان با بهرام حیدری چه بود؟ من می‌خواستم با بهرام حیدری که چند سال در ایران بود و چند سوژه ی خوب داشت کار کنم که یکی از آنها در مورد ماجرای سلفیان در ایران بود. یک تهیه کننده خوب هم پیدا کردیم که در مورد عبدالمالک ریگی فیلم بسازیم و موسسه‌ی ما ۴ سال پیش می‌خواست این کار را بکند که نشد. با اینکه در خارج از کشور‌ تهیه کنندگی بودند که این موضوع را به عهده بگیرند اما ارگان‌های دولتی حاضر به این کار نشدند. این سوژه ها فرزند زمان هستند و ارگان‌ها باید بیایند و حمایت کنند اما ما در این امر یک ضعف بنیادی داریم. *تنها با به خدمت گرفتن کارگردانان آمریکایی می‌توانیم بعضی از سو‌ژه‌های بین‌المللی را بسازیم - غرب به وسیله‌ی هالیوود به شدت بر روی اسلام هراسی و ایران هراسی مانور می‌دهد و متأسفانه حتی در مورد مهمترین وقایع کشورها همانند تسخیر لانه جاسوسی فیلم می‌سازد و در جدیدترین اثر خود تک تیرانداز آمریکایی هم به موضوع اسلام هراسی پرداخته، چرا سینماگران ما همیشه یک گام عقب هستند؟ چه اندیشه و استراتژی را باید برای مقابله به کار گرفت؟ من در این مورد ۵ سوژه خوب دارم که تهیه کنندگان غربی حاضرند روی آنها سرمایه‌گذاری کنند، اما هیچ ارگان دولتی حاضر به این کار نمی‌شود. شیطنت‌های غرب در کودتای ۲۸ مرداد، ماجرای جنگ شش روزه سال ۶۷، ماجرای ۱۱ سپتامبر و القاعده چیزهایی است که ایران به خوبی می‌تواند روی آنها مانور دهد. یکی از مهمترین سوژه‌ها حمایت همه‌جانبه آمریکا از صدام برای بمباران شیمیایی جزیزه مجنون و آن عملیاتی است که در سال ۱۹۸۸ در آن همه شیمیایی شدند. من در برنامه‌ی "راز" مصاحبه‌ای با محوریت این موضوع با یک سرهنگ آمریکایی انجام دادم و به طور زنده با آن اسکایپ کردم، آمریکا دو سال آخر جنگ از صدام به صورت مستقیم حمایت می‌کرد اما فیلم آن را یک کارگردان ایرانی نمی‌تواند بسازد و برای این کار تلفیق هنر آمریکایی ایرانی در بستر فرهنگ و سیاست لازم است. آقا نیز می‌فرمایند که جنگ حادثه‌ای است که باید به صورت کامل کاویده شود. من ۲۳ سال است که دارم این حرف را می‌زنم اما فقط در برنامه خودم توانستم نقش آمریکا در دفاع مقدس را بلند بلند بگویم، برای ساختن فیلم سینمایی نیاز به همکاری با هالیوودی‌های سالم داریم، همچون فیلم "محمد رسول‌الله" مجید مجیدی، باید آن‌ها را راضی کنیم که امکانات خود را در اختیار ما بگذارند و برای این کار ما باید هزینه کنم و یک کارگردان مشهور آمریکایی بیاوریم و به آن حقوق دهیم و فیلمنامه کار توسط ما تصویب شود و شرایط توزیع مناسب آن را هم فراهم کنیم. در ایران اگر کسی بخواهد حرف حق بزند باید از ابزار رسانه استفاده کند. اما متأسفانه بعضی‌ها از این ابزار ناقص استفاده می‌کنند برای مثال باید فیلمی بسازیم که فرانکو نای یکی از شخصیت‌های آن باشد. او رئیس دفتر پنتاگون در بغداد بوده و گفته ‌است که من در حمله‌ی صدام به فاو، بین شلمچه و بغداد می‌دویدم. در آن محله ما با ماهواره‌های خود مکان‌های بمباران را به صدام می‌گفتیم و من تمام زمینه‌های جزیره‌ی مجنون را گشتم و بچه‌هایی را دیدم که با آمپول آتروپین خود را کشته بودند و جنازه‌های زیادی روی زمین ریخته شده بود، به نظرتان این خودش موضوع یک فیلم نمی‌تواند باشد. متأسفانه ما همیشه گنج را ول می‌کنیم و زباله را می‌چسبیم. من با کمال افتخار می‌گویم که ما این اطلاعات را در برنامه "راز" افشا کردیم و بعد از آن در اخبار ۲۰:۳۰ چند بار به نمایش درآمد. *چند بار با آقای نوباده صحبت کردیم که چرا ایران علیه آمریکا شکایت نکرد و این موضوع همیشه دغدغه‌ی من بوده است - شما در شبکه ۴ برنامه‌ی "راز" که یک برنامه‌ی تحلیلی گفتگو محور و جذاب را داشتید، که سبب شد مخاطبان بسیاری را به این شبکه جذب کند. در خصوص این برنامه و اساس شکل‌گیری آن بگویید. حدود ۶ سال پیش از شبکه "راز" به من پیشنهاد شد که یک برنامه در خصوص سینمای هالیوود در ماه رمضان بسازم، چون به نظرم این برنامه هیچ ربطی به زمان نداشت، آن را قبول نکردم و من مبلغ هالیوود نیستم. مدتی گذشت و مسئولان شبکه اصرار زیادی به من برای برنامه‌سازی کردند و من هم برنامه‌ای را که دلم می‌خواست، ساختم و این چنین بود که اولین سری برنامه راز در ۳۰ قسمت با حضور هنرمندان، متفکران و صاحب‌نظران روی آنتن رفت دکتر فؤاد ایزدی، سردار قاسمی، حسین بهزاد، محمدحسین جعفری، حسن بائی و ابراهیم حاتمی‌کیا از جمله کسانی بودند که به "راز" آمدند و با هم به گفتمان انقلاب اسلامی پرداختیم. این‌ها کسانی بودند که حرف‌هایی برای گفتن داشتند؛ برای مثال طب سنتی و حجامت برای اولین بار در "راز" گفته و بعد از آن تعداد مطب‌های طب سنتی و حجامت ۲۰ برابر شد؛ موضوعاتی چون اقتصاد اسلامی، ربا، زمین‌خواری، عدم پرداخت مالیات، از بین رفتن تالاب‌های معروف ایران، افتضاح بودن بازسازی آبادان و خرمشهر و نرسیدن به مسجد سلیمان از جمله موضوعاتی بودند که در "راز" به بررسی آنها پرداختیم. من ترجیح دادم به جای مستند ساختن، "راز" را بسازم، زیرا یک مستند، ۶ ماه وقت انسان را می‌گیرد اما راز در ۹۰دقیقه مفهوم را به مردم می‌رساند. - در خصوص شبکه افق بگویید و اینکه فکر می‌کنید این شبکه چقدر در راستای اهدافی که دارد موفق خواهد بود؟ شبکه افق فوق‌العاده است. افق به نوعی فکر شهید آوینی بود، ایشان بعد از جنگ، مستندهایی در حوزه هنری ساخت که ۲ تای آن از تلویزیون پخش شد و بعد از آن به شهادت رسید در آن زمان می‌خواستیم شبکه‌ای تأسیس کنیم که در آن گفتمان انقلاب اسلامی مطرح شود، زمینه‌ساز شبکه افق مؤسسه‌ی اوج است و احسان حسنی زحمات زیادی را برای این امر کشیده است. جواد رمضان‌نژاد نیز که یکی از ارکان برنامه "راز" بود یکی از موسسان این شبکه است. افق یک شبکه‌ی پیشتاز است که با هزینه‌ی بچه حزب‌اللهی‌ها راه افتاده و علی‌رغم مشکلاتی که بود، فکر می‌کنم شبکه‌ی موفقی باشد و تأثیرات وضعی فراوانی روی شبکه‌های دیگر بگذارد. - آرزوی شما برای سینما و تلویزیون در سال ۹۴ چیست؟ امیدوارم همه چیز رو به بهبود برود و ارتقا پیدا کند. خوشبختانه این روزها شفاف سازی‌ها و صراحت بیشتر شده است که من این موضوع را به فال نیک می‌بینم. امیدوارم در سال جدید محدودیت‌هایی که راه ابتکار را می‌بندد، کم شود و صراحت و صداقت همه بیشتر شود. - حرف پایانی؟برای شما آرزوی موفقیت و پیروزی دارم.

گناهی که توفیق توبه را سلب می کند

$
0
0
به گزارش جهان به نقل از مهر، آیت الله قرهی از درس اخلاق خود مطالبی بیان نموده که متن آن در پی می آید.علّامه آسيّد محمّدحسين حسينی تهرانی شاگرد آسيّد هاشم حداد به نقل از ایشان می­ فرمودند: هر كس سه مرتبه دچار تهمت زدن شد، ديگر اميد به توبه هم برای او نيست. يعنی معلوم است گناه عجيبی است! يعنی توفيق توبه كردن را هم از انسان می گيرد. نه اينكه خدا نخواهد آن‌ها توبه كنند، باب رحمت خدا كه هميشه باز است، خودشان توفيق پيدا نمی كنند. از بس اين گناه بزرگ است.عرض كردم غيبت يعني آن‌ چه طرف دارد و نبايد بگويي امّا می گویی. تهمت يعنی اينكه آن بيچاره اين خصوصيّت را ندارد، داری آن را به او می بندی. حالا آن غيبت كه شخص آن را دارد و تو نبايد بگويی، «أَشَدُّ مِنَ العَمَلِ الَقَبيحة» است؛ يعني از آن زنا اشد است.گاهی اگر به من و شما بگويند امكان دارد در بستر حرام بروي، بدنمان می­ لرزد، مو بر تنمان سيخ می­ شود، اشك بر چشممان جاری می شود كه خدايا من را مبتلا و گرفتار نكن. امّا غيبت اشد است، (اشد باب افعل التفضيل است) حالا ببينيد تهمت چه خبر است! برای همين است که فرمودند: كسي كه سه بار دچار اين گناه كبيره بشود، ديگر بعيد است توفيق توبه پيدا كند.

زیارت امام رضا(ع) از نگاه «نقی»

$
0
0
به گزارش جهان به نقل از پایگاه اطلاع رسانی آستان قدس رضوی، محسن تنابنده بازیگر سینما و تلویزیون از خاطرات سفر خود به مشهد و زیارت حرم رضوی می‌گوید.وی در این زمینه اظهار داشت: یکی از زیباترین خاطرات زندگی‌ام به سفرهای مشهد و زیارت امام رضا(ع) اختصاص دارد. برای من حرم امام رضا(ع) تجلیگاه عشق و مهربانی است، عشقی که خدای متعال برای قرار گرفتن ما در مسیر هدایت، در قلبهایمان به ودیعه گذاشته است.همیشه برای توسعه این عشق، وقتی را از سال برای زیارت حضرت رضا(ع) اختصاص می‌دهم و به بارگاه نورانی‌اش مشرف می‌شوم. عید نوروزها وعده دیدار من و امام هشتم(ع) است و هر سال برای رسیدن لحظه موعود ثانیه شماری می‌کنم، این سفرها برای من سرشار از خاطرات خوب و اتفاقات منحصر به فرد است و از این بابت سفر مشهد را به همه سفرها ترجیح می‌دهم.راستی که حضور در حرم و نشستن در بارگاه منور امام رضا(ع) دل من را آرام می‌کند و قطعا همه مردم هم در هنگام زیارت همین حس من را دارند.حرم امام هشتم(ع) دریای آرامش و ساحل امن رستگاری است که باید قدر آن را بدانیم و وقتی در این بارگاه حضور پیدا می‌کنیم، گمشده درون‌مان را پیدا کنیم و خودمان را وقف حضرت کنیم تا دلهایمان هرگز درگیر زمستانِ سردِ کم معرفتی نشود. یادمان باشد همین که معرفت عمیقی نسبت به امام رضا(ع) و سایر معصومین(ع) داشته باشیم به آنها نزدیکتر خواهیم بود و دوستی مان با این بزرگواران عمق بیشتری پیدا می‌کند.قدر لحظات عمرمان را بدانیم و از همه ثانیه هایش برای دوست داشتن ائمه هدی(ع) بهره برداری کنیم که خیر و سعادت ما در گرو دوستی محمد(ص) و آل اوست.

قبر ام البنین کجاست؟ +عکس

$
0
0
به گزارش جهان به نقل از باشگاه خبرنگاران، بقیع رفته ها!به محض اینکه وارد قبرستان بقیع می شوید دست راست کنار قبر فاطمه ام البنین ناله کرده اید.

می‌ترسیدم از این پروژه کنار گذاشته شوم

$
0
0
به گزارش جهان به نقل از فارس، «ای.آر.رحمان»، آهنگساز برنده اسکار هالیوود که در پروژه سینمایی «محمد (ص)» با «مجید مجیدی» همکاری داشت درباره این فیلم و تجربه کار با مجیدی گفت: کار با مجیدی برایم تجربه فوق‌العاده‌ای بود. استانداردها در این پروژه سینمایی بسیار بالا بود و من بی‌نهایت مضطرب و عصبی بودم. همواره با خودم فکر می‌کردم که نکند از این پروژه کنار گذاشته شوم؟«رحمان» در مصاحبه با روزنامه تایمز آف ایندیا افزود: من در این دوران با جنبه کاملا متفاوتی از سینما و حتی موسیقی که جهانی است و زبان خاصی ندارد، آشنا شدم، حتی شیوه‌های استفاده از این دو بسیار متفاوت بود.وی که فیلم‌هایی چون «میلیونر زاغه نشین»، «۱۲۷ ساعت» و «الیزابت: دوران طلایی» را در کارنامه کاری خود دارد، عنوان کرد: علی‌رغم استرس‌های زیادی که داشتم، در نهایت مجیدی از موسیقی فیلم راضی و خوشحال بود، رضایت او به حدی بود که مرا در آغوش کشید و به من تبریک گفت. حقیقتا تجربه بسیار تکان‌دهنده‌ای بود.بنابراین گزارش، «آی.آر. رحمن» با نام «دیلیپ کومار» در خانواده‌ای هندو متولد شد ولی در سنین جوانی به دین مبین اسلام گروید و نام خود را به «الله راخا رحمان» تغییر داد.«رحمن» از ۱۶ سالگی وارد عرصه موسیقی شد و پس از چند سال در سال ۱۹۹۰ ساخت آهنگ برای فیلم را آغاز کرد.نتیجهٔ بیش از ده سال فعالیت مداوم در صنعت فیلم سازی هند و جهان برای ای. آر. رحمان فروش بیش از صد میلیون نسخه موسیقی فیلم و بیش از دویست میلیون آلبوم از آثار او است که او را در زمره پرفروش‌ترین هنرمندان موسیقی جهان قرار می‌دهد.مجلهٔ تایم در سال ۲۰۰۹ رحمان را در لیست تایم ۱۰۰ به عنوان یکی از صد فرد تأثیرگذار در جهان معرفی کرده‌است.او تاکنون برنده جوایز بسیاری چون چهار جایزه ملی فیلم هند، یک جایزه بفتا، یک جایزه گلدن گلوب و دو جایزه اسکار شده است.
Viewing all 16115 articles
Browse latest View live