Quantcast
Channel: جهان نيوز - پربيننده ترين عناوين فرهنگ :: نسخه کامل
Viewing all 16115 articles
Browse latest View live

حضور هنرمندان اروپایی با «اسم مستعار» در مسابقه بین‌المللی کاریکتور «هولوکاست»

$
0
0
به گزارش جهان، سید مسعود شجاعی طباطبایی در گفتگو با مهر با تشریح جزئیات برگزاری دومین مسابقه بین المللی کاریکاتور هولوکاست توضیح داد: امروز به طور کامل فهرست نهایی شرکت کنندگان مشخص می شود و طی آخرین آماری که از این مسابقه به دست آورده ایم بیشترین تعداد شرکت کنندگان از کشورمان ۱۰۰ هنرمند بوده است ضمن اینکه ۲۸ کاریکاتوریست حرفه ای از کشور اندونزی و ۲۴ هنرمند از کشور برزیل بیشترین آمار شرکت کنندگان از دیگر کشورها را تشکیل می دهند.وی بیان کرد: نکته قابل توجهی که در این دوره از مسابقه اتفاق افتاد واکنش بسیار تند رژیم صهیونیستی بود که تلاش کرد با وارد کردن ماجرا به سازمان ملل و تهدید و ارعاب پیرامون این موضوع مانع برگزاری این دوره از مسابقه بشود که خوشبختانه به نتیجه ای نرسید و نکته جالب توجه دیگر اینکه ما تعدادی شرکت کننده از کشورهای غربی از جمله فرانسه داریم که اگر چه با توجه به شرایط سخت این کشورها با اسم مستعار در مسابقه شرکت کرده اند اما برای ما بسیار ارزشمند است که این فستیوال توانسته هنرمندانی از کشورهای اروپایی را نیز همراه خود کند.شرکت‌کنندگانی از اروپا با اسم مستعاراین کاریکاتوریست گفت: ما هم درک می کنیم که پرداختن به ماجرای هولوکاست در کشورهای اروپایی بسیار سخت و دشوار است و ما هم نگران شرایط هنرمندانی هستیم که با اسم مستعار در این مسابقه شرکت کردند اما همین هنرمندان گفتند که ما به مسیری که در آن حضور داریم کاملا اعتقاد داریم. من فکر می کنم چنین نگاهی توسط هنرمندان اروپایی شرکت کننده می تواند اتفاق خوبی باشد.دبیر دومین مسابقه بین‌المللی کاریکاتور هولوکاست با اشاره به فراخوان این دوره از مسابقه نیز گفت: بخش اول مسابقه به ۳ سئوال مطرح شده ما اختصاص داشت که در این بخش شاهد حضور کاریکاتوریست های خوبی از کشورهای مختلف بودیم. در بخش چهره نیز که به طراحی کاریکاتور چهره بنیامین نتانیاهو اختصاص دارد، شاهد ارسال آثار بسیار ارزشمندی بودیم که برای ما جالب توجه بود.وی توضیح داد: به زودی آثار ارائه شده در بخش مسابقه بعد از بررسی های نظارتی و فنی که روی آنها انجام خواهد گرفت روی سایت «ایران کارتون» گذاشته خواهد شد و من فکر می کنم چنین اقدامی می تواند پاسخ بسیار مناسبی برای کسانی باشد که به ساحت مقدس پیامبر گرامی اسلام (ص) در نشریه شارلی ابدو توهین و مسلمانان جهان را دل آزرده کردند. چنین اقدامی می تواند پاسخ بسیار خوبی برای کسانی باشد که مسبب توهین به پیامبر مهربانی ها بودند. جهان غرب باید این موضوع را دریافت کند که اگر بخواهد مقابل ارزش های اسلام بایستد، ما در مقابل تمام دنیا می ایستیم.حمله به سایت ایران کارتون و مقابله با آنشجاعی طباطبایی در پاسخ به پرسش مهر مبنی بر نمایش آثار منتخب این مسابقه بین المللی در کشورهای اروپایی تصریح کرد: ما تمام تلاش خود را پیرامون این موضوع انجام خواهیم داد اما به طور حتم به خاطر قوانین سفت و سختی که در کشورهای اروپایی وجود دارد نمایش این آثار نیز با مشکلات زیادی مواجه خواهد شد کما اینکه کسانی که پیرامون ماجرای هولوکاست در اروپا تحقیق می کنند با جریمه های سنگین مالی و بعضا زندان مواجه شدند. به عنوان نمونه دیوید اروینگ انگلیسی که پیرامون هولوکاست تحقیقاتی انجام داده هم اکنون که با شما صحبت می کنم به خاطر این موضوع در زندان به سر می برد. ما تمام راهکارهای مربوط به ارائه آثار این فستیوال در کشورهای اروپایی را بررسی می کنیم اما عمده تمرکز ما بیشتر روی فضای مجازی است که انصافا بازخوردهای بسیار خوبی درباره این موضوع دریافت کرده ایم.وی در پایان درباره اقدامات رژیم صهیونیستی در ایجاد اختلال های رایانه ای پیرامون این مسابقه عنوان کرد: آنها تنها کاری که می توانند بکنند اشغال کردن پهنای باند است که نتیجه آن بالا نیامدن سایت ایران کارتون است اما ما تدابیری را اندیشیده ایم که تیم مهندسی سایت هر نیم ساعت این فضای اشغال شده را خالی کند. تا به امروز نیز موارد زیادی «آی دی» مشخص شده که مربوط به کاربرهای اسرائیلی است و ما بلافاصله آنها را بلاک کرده ایم که عملا نتوانند کاری را انجام دهند. خوشبختانه با تمهیداتی که پیرامون این موضوع انجام گرفته تا به امروز مشکلی پیش نیامده، حتی ما سایت هنر مقاومت را به عنوان سایت جایگزین مشخص کرده ایم که اگر سایت ایران کارتون با مشکلی مواجه شود این سایت فعالیت های مسابقه را انجام دهد.

بیماری مرگباری که به جان داعشی‌ها افتاد

$
0
0
به گزارش جهان به نقل از العالم، روزنامه "میرور" دیروز (یکشنبه) در گزارشی نوشت، این بیماری مرگبار پوستی به دلیل آلودگی و رعایت نشدن مسائل بهداشتی در مناطق تحت کنترل داعش به سرعت در حال گسترش است.این روزنامه خاطرنشان کرد که این بیماری زخم های بزرگی را روی پوست ایجاد می‌کند و با وجود آنکه درمان آن با داروهای ساده امکان پذیر است، در صورت درمان نشدن فرد مبتلا، مرگبار خواهد بود.میرور با اشاره به ابتلای حدود ۱۰۰ هزار نفر به این بیماری در مناطق تحت کنترل داعش خاطرنشان کرد، ساکنان رقه با خطر بیشتری مواجه هستند.میرور تأکید کرد که فعالان سازمان پزشکان بدون مرز سعی کردند در ابتدا مانع گسترش این بیماری در رقه شوند ولی پس از کنترل داعش بر این استان و بسته شدن مراکز درمانی، کادر پزشکی از ترس اقدامات خشونت آمیز داعش از این منطقه خارج شدند.بر اساس این گزارش، این بیماری که نوع خطرناکی از "لیشمانیاز" است، به دلیل برخوردار نبودن پزشکان محلی از دانش کافی برای درمان آن، گسترش یافته است.عامل به وجود آمدن این بیماری نوعی پشه خاکی است و بیشتر در مناطقی دیده می شود که مردم از فقر، سوء تغذیه و رعایت نشدن بهداشت رنج می برند.

بهترین نوع ستایش خداوند چیست؟

$
0
0
به گزارش جهان به نقل از باشگاه خبرنگاران:عن ابی جعفر - علیه السّلام - قال: ما عُبِدَ اللهُ بشیءٍ مِنْ التحمیدِ افضلَ مِنْ تسبیحِ فاطمةَ - سلام الله علیها - و لو کانَ شیءٌ لَنَحَلَهُ رسولُ اللهِ - صلّی الله علیه و آله - فاطمةَ - سلام الله علیهاامام باقر - علیه السّلام - فرمود: خداوند به هیچ نوع ستایشی بالاتر از تسبیح فاطمه - سلام الله علیها - عبادت نشده است و اگر چیزی بالاتر از این بود، حتماً پیامبر اکرم - صلّی الله علیه و آله - آن را به فاطمه - سلام الله علیها – می‌آموخت. «اصول کافی، ج ۲، ص ۵۰۴»

حکم شرعی رهن‌کامل منزل‌شرعی چیست؟

$
0
0
به گزارش جهان به نقل ازپایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری، بطور کلّى اجاره به شرط قرض صحيح است (مثلاً اگر صاحب خانه به مستأجر بگويد: «خانه‌ام را به اين مبلغ معيّن ـ مثلاً ده تومان ـ به شما اجاره دادم به شرط اينکه فلان مبلغ معيّن ـ مثلاً صد هزار تومان ـ به من قرض‌الحسنه بدهيد» و مستأجر قبول کند، اشکال شرعى ندارد)، ولى قرض به شرط اجاره، صحيح نيست، ​​و در صورت اوّل هم بايد اجاره به نحو متعارف باشد، يعنى خانه‌اى که بطور متعارف اجاره‌اش از قرار ماهى مثلاً دويست هزار تومان است نمى‌شود بخاطر گرفتن قرض به ماهى هزار تومان تنزّل کند زيرا چنين اجاره‌اى متعارف نيست بلکه ممکن است آن را مثلاً به صد هزار تومان تقليل داد، و از همين جا معلوم شد اجاره به شرطِ رهنِ کامل (يعنى در قبال دريافت قرض، هيچ مبلغى را از مستأجر طلب نکند) نيز صحيح نمى‌باشد؛ و در هر صورت نماز و وضويى که در خانه با رضايت و اجازه صاحب خانه انجام شده صحيح است.

فرزند دانشمند علامه حلی که بود

$
0
0
به گزارش جهان به نقل از فارس، فخرالمحققین حلی فرزند علامه حلی در سال ۶۲۸ هجری در شهر حله متولد و در سال ۷۷۱ در گذشت و امروز (۱۵ جمادی الثانی ـ ۱۶ فروردین ماه ) سالمرگ اوست.علامه حلی در مقدمه کتاب تذکرة الفقها از فرزندش تجلیل کرده و آرزو کرده که فرزندش پس از خودش کارهای ناتمام او را به اتمام برساند.فخرالمحققین یا فخرالاسلام محمد حلی فرزند دانشمند علامه حلی و از نوابغ جهان شیعه است که مقدمات علوم زمان خود از فلسفه و کلام گرفته تا منطق و فقه و اصول نزد علامه آموخت و تقریباً تا زمان بلوغ از تحصیل بی نیاز شد، وی کتابی ارزنده در زمینه فقه با عنوان «‏«ایضاح الفوائد فی شرح‏ مشکلات القواعد» نگاشته است.یکی از مهمترین شاگردان او شهید اول است که در زمان حیات خود به شاگردش شمس الدین بن نجده از حلی با القابی همچون سلطان العلما، منتهی الفضلاء، خاتم المجتهدین و فخرالملة و الدین یاد کرده است.قاضی نورالله شوشتری نیز در مدح او می‌گوید که فخرالمحققین در علوم عقلی و نقلی محققی کامل بود، در جای دیگر از قاضی نورالله برای اثبات اینکه فخرالمحققین هنگام تصنیف کتاب «قواعدِ» پدر مجتهد بوده و کمتر از ده سال داشته می‌نویسد: «از ملاحظه ‏تاریخ ولادت او و تاریخ تصنیف کتاب ظاهر مى‏‌شود که سن او در آن موقع کمتر از ده‏ سال بوده و تعجب شهید ثانى در این باب چنان که در حاشیه قواعد اظهار فرموده، وجهى ندارد. بلکه تعجب او عُجب است، زیرا که خود (یعنى شهید ثانى) در شرح‏ درایه اصول حدیث، حال جمعى کثیرى را که خداى تعالى، در کمتر از آن عمر توفیق‏ کمال داده، ذکر کرده است.»محمد بن حسن اصفهانی فقیه نامور و از اعاظم مجتهدین که به واسطه اقامت چندی در هندوستان، معروف به «فاضل هندی» است، در آغاز کتاب «کشف‌اللثام » تصنیف ذی قیمت خود که شرح قواعد حلی است، بعد از نقل عبارت فخر المحققین می‌نویسد: «ممکن است بعضی از گفته وی تعجب کنند که چگونه در آن سن به این مقام رسیده است، ولی می‌دانیم که تولد وی در سال ۶۸۲ روی داده و پدرش علامه، برخی از کتب خود را در کتاب «خلاصه »که به سال ۶۹۲ یا۶۹۳ تألیف کرده است، ذکر کرده، بنابراین با تطبیق این دو تاریخ، فخر المحققین در آن موقع ده سال یا کمتر داشته است.» و سپس می‌نویسد:«این لطف و مرحمت الهی است که به هر کس خواهد موهبت می‌کند.*فخر المحققین از منظر علامه حلیفخر المحققین در ایام جوانى با پدرش به ایران سفر کرده، آن گاه با پدر به حله ‏واقع در کشور عراق بازگشته و به طوریکه خود در حاشیه کتاب ‏«الالفین‏» مى‌‏نویسد، ناگزیر به جلاى وطن شد و به نواحى آذربایجان آمد و گویا مجدداً به حله برگشت.علامه در برخى از آثار خود، هر جا از فرزندش فخر المحققین نام‏ مى‏‌برد، مى‏‌گوید:«خداوند مرا فداى او کند و از بدی‌ها دور بدارد.»فخر المحققین به همان میزانى که از لحاظ مراتب فضل و کمال ممتاز و در حد خود بى ‏نظیر بوده است، از حیث ادب و اخلاق و ملکات فاضله نیز امتیازى مخصوص‏ داشته است.از شاگردان فخرالمحققین می‌توان از شهید اول، سید بدر الدین مدنى، شیخ احمد بن ‏متوج بحرانى، سید حیدر آملى، سید تاج الدین ابن معیه و ظهیر الدین فرزند دانشمندش نام برد.*تالیفاتتالیفات او همه در شمار بهترین کتب علمى شیعه به شمار مى‏‌آیند و اغلب شرح‏ و حاشیه و تعلیقه کتب پدر عالی‌قدرش است ، مانند شرح المسترشدین،شرح مبادى‏‌الاصول، شرح تهذیب الاصول، ایضاح الفوائد فی حل مشکلات القواعد، رساله فخریه‏ در نیت، حاشیه ارشاد، الکافیة الوافیة در علم کلام و مسائل صدریه.فخر المحققین شب جمعه پانزدهم یا بیست و پنجم جمادى الثانى سال ۷۷۱، در سن ‏۸۹ سالگى دار فانی را وداع گفت.

واکنش علی‌ معلم به قتل فجیع دختر افغان

$
0
0
به گزارش جهان به نقل از فارس، در پی قتل فجیع یک دختر جوان افغان توسط گروهی از مردان خشمگین به اتهام آتش زدن قرآن در کابل، استاد علی معلم‌دامغانی رئیس فرهنگستان هنر طی یادداشتی با مردم افغان سخن گفت.در این متن می‌خوانیم: روی در مشرق ایران، دیار دلیران، بلاد افغان، سرزمین تُرک و تاجیک و هزاره و آریان. این بار اما از در همزبانی و نه همدلی. می‌گویم این روایت عطش و آتش و قرآن، فارغ از قرینه و برهان، اسطوره و افسانه‌ایست شاید و نه بیشتر. دل‌های ما بیگانه نیست، باری زنی را خوانا و ناخوانا با قرآن چه کار؟ قرآن نوری است به سیاهی و تاریکی به باریکی بر کاغذ نوشته، مردان مرد از آن بی‌خبرند، زنان به کدام مرتبه در اَند که بی‌رنج و ریاضت به گنج آن ره برند و آنگاه گنج سوختن در خطا و خُتَن نیز این عشوه نمی‌خرند.قرآن سوزی اندیشه و انگیزه می‌خواهد تا دریابی هر که در اینجا اهل یقینند، قرآن به برهان سوزان مستشرقینند. باری زن تا در نهفت خانه از برزن از نَمَرد خویش چه دید که آن جمله را حوالت با حضرت قرآن بود، از سر جهل بود، مدعا بود، بدون برهان بود. شاید زن سلیطه بود، مرد از زبان قرآن گویان بود که اَلرُجَالُ قَوَّامُونَ عَلَی النُّسَاء. سلطه مراست بی شرط، زن ناشزه بود شاید، به کدام دلیل مرد کام خود که ندانیم چه بود با تازیانه به حجت قرآن می‌خواست. مرد ثقه نبود، زن را از مرد نفقه نبود و هزار بلای دیگر، حوالت همه با الله و قرآن رسول الله(ص)، اینک گویی زن قرآن بسوخت تا مرد گوید زن خویشتن بفروخت و هزار آموخت کذب دیگر. با خویشتن آیید، شور شهوت شر است؛ شور غیرت نیز شر است و این همه را حوالت با قانون است؛ قانون کور است، قرآن اما نور است، در نور هر کس نتواند دید، راسخون در علم می‌بایند و اینک بگذر و بگذار. قدم به احتیاط باید زد خاصه جمع را. مردمان را که به هر بهانه فارغ از اندیشه به مِهر و قهر بیرون آیند، به تظاهر و این باد و آن مباد گویند. باری از لقمان حکیم بشنوند که گفت: شر، شر را بر می‌انگیزد و شهوت، غیرت را. می‌شد که به شرع یا قانون از هم بِبُرند و قصه فصل شود. قانون در میانه نبود و قرآن بر کرانه بود. شد آنچه شد. اینک این مردمان می‌گویند زن نکو کرد تا زنان این نکویی بیشتر کنند؟ می‌گویند مرد نکو کرد تا مردان بی‌درد نَمَرد دردی جعل کنند و در جان جفت آویزند؟ باری هیاهو دگر کنید و عربده‌ای نکوتر سر کنید و اگر دانید و توانید نفی و دفع شر کنید که از بی‌دانشی خطرها خیزد.آنچه را زن سوخت قرآن نیستتا بدانی شر ما را شرع برهان نیستفعل اگر مستور حتی مصدری داردغار هم ایوان باز صد دری داردآخرین‌های زمین این روزها گیج‌اندمرغ یک پایند و پا در بند آویج‌انداینکه شر را شر کند بیدار هنجاریستلیک در خوابست این هنجار بیداریستخون به خون شستن طریق آدمیت نیستتیغ را در چهره تهمت کشیدن از حمیت نیستکس نمی‌پرسد چرا دانای قرآن بود زن یا نهدین دیگر داشت آیا شخص عامد بود من یا نهغیرت مردان به نوعی غیر قرآن می‌شود یا نهقهر بر بی‌غیرتی از خشم برهان می‌شود یا نهفعل‌ها را مصدری بایست فعل مرد را زن رافعل خاص خانه را و عام برزن رامهرتان بر کیست مردم قهرتان بر چیستقصه قرآن و برهان جمله کافی نیست دیگر چیستای شمایانی که مایید از شما دور است نااهلیقصه حیوانیست شور مادگی و شهوت فحلیقوچ می‌پرتابد آیا مادة نر را ز روی کوهشکوه می‌باید شما را آنک از بشکوهقصه گر این است شهوت علت شور استحال داور دیده‌اش بیدار یا کور استداد اگر بر وفق قانون است نابیناسترمزشان گر ذوق داری جز حرا سیناستفهم ما زین هر دو وهم دیده بسته استتا بدان جاییکه از ما روح و جان هر دوان خسته استمرتضی فرمود قاضی بعد من مانامن نمی‌گویم تو خود این قصه بر خواناچشم قاضی نزد قرآن دیدة باز استورنه با شیطان و شک نادیده انباز استچشم قاضی چشم قوچ و چشم آهو نیستقصه را گر دید اگر سنجید غیر از دیده او نیستلیک مهر و قهر مردم را به عالم سنجه‌ای بایدخود اگر دست نوازی یا اگر سر پنجه‌ای بایدشهوت ار شر نیست قانون شما یا اوستغیرت ار فر نیست هرچه آن نیکتر آهوسترحم باید مردمان مرد را بر حال فرزندانحاصل فعل شما آنک خرابات است یا زندانمن به قدر فهم خود این قصه را دیدملابد از یک حصه تا ده حصه تا صد حصه را دیدم

چرا سازمان نظام پزشکی برای عدالت در تعرفه های درمانی تجمع نمی کند؟!

$
0
0
گروه فرهنگی جهان نیوز-مهرداد عادلی: در حالی سریال در حاشیه به کارگردانی مهران مدیری رفته رفته به مخاطبان خود می افزاید که در آنسوی میدان اعتراضات جامعه پزشکی نسبت به این سریال نیز رو به افزایش است تا جایی که سازمان نظام پزشکی کشور یعنی بزرگترین نهاد حقوقی نظارت بر عملکرد پزشکان در اقدامی تاسف برانگیز و تامل برانگیز از طریق سایت رسمی اش نظرسنجی دعوت به تجمع طراحی کرده است!حال با توجه به این اتفاقات لازم است نگاهی به آنچه در حال رخداد است داشته باشیم:یکی از نکات قابل تامل درباره اعتراضات جامعه فرهیخته پزشکی این است که به محض کلید خوردن سریال در حاشیه و البته با نام قبلی اتاق عمل، یعنی قبل از مشخص شدن محتوای اصلی سریال، اعتراضات از سوی این سازمان مهم که وظیفه احقاق حقوق پزشکان و صد البته بیماران! را دارد صورت گرفت و بنظر می رسد اندکی عجولانه بود ولی به هر حال صورت گرفت.قابل تامل تر اینکه این سازمان باید عادلانه نسبت به شکایات بیماران از جامعه پزشکی رسیدگی و قضاوت کند.حالا اینگونه قضاوت کردن می تواند باعث سلب اعتماد عمومی نسبت به یک چنین نهادی که به جان انسانها و سلامتی آنها مربوط می شود می گردد!اما چند نکته ای درباره محتوای سریال:جامعه فرهیخته پزشکی حتما مستحضر هستند که در تعریف طنز آمده است: طَنز، هنری است که عدم تناسبات در عرصه‌های مختلف اجتماعی را که در ظاهر متناسب به‌ نظر می‌رسند، نشان می‌دهد و این خود مایه خنده می‌شود ودر جهت اصلاح گام بر می دارد.بنابراین طنز ذاتا ژانر بد و وحشتناکی که منجر به یک تجمع شود نیست.گاه خالق اثر برخی نکات را با تماشاگرش قرارداد می کندنکته دیگر اینکه معمولا خالق یک اثر هنری در ابتدای خلق اثرش، با مخاطب نکاتی را قرارداد می کند و از این به بعد این قرار داد در ذهن مخاطب تا پایان خلق اثر باقی می ماند.به عنوان مثال در سریال در حاشیه، مهران مدیری در ابتدای سریال با مخاطب اینگونه قرار داد می کند: دکتر هومن صحرایی فردی وظیفه شناس است که باعث اخراج پزشک متخلف می شود. یا دکتر اردشیر پزشک متعهدی است که از بیماران حق ویزیت نمی گیرد و بسیاری از بیماران در مقابل دفتر او صف کشیده اند.همچنین قرارداد کرده که دکتر کاشف بدلیل تخلف در عرصه جراحی زیبایی، دیگر پزشک نیست و پروانه پزشکی وی توسط وزارت بهداشت پاره می شود. این پاره کردن یعنی از این به بعد دکتر کاشف مجوز ندارد و وی قلابی است. یا دکتر بهروز عشقی که از نظر وزارت بهداشت مدرکش معتبر نیست و باید دوباره درس بخواند. پس در حاشیه پزشک وظیفه شناس و پزشکانی قلابی دارد، بنابراین در این سریال اینگونه قرار داد شده است که تنها دکتر هومن صحرایی پزشک متعهد و وظیفه شناس است و سایرین قلابی می باشند.حالا بیننده هر اقدام که از سوی سایرین دید را بدلیل همان تعریف طنز می تواند بخندد و هر اقدام غیر قانونی که از سوی پزشک متعهد یعنی دکتر صحرایی دید را باید به حساب توهین بداند.نتیجه گیری:در این سریال مانند تمام صنوف و اقشار، پزشکانِ خوب داریم و بد. مردم از صحنه و موقعیت طنز ایجاد شده بین پزشک متعهد و متخلف خندیده و ۲ دسته در این راستا به فکر فرو می روند:دسته اول مردم که متوجه می شوند حتما پزشکان خوب مانند دکتر اردشیر داریم. دسته دوم هم پزشکان متخلف هستند تا گوشزدی برای آنها باشد و رفتار خود را اصلاح کنند.سئوال:حال جای سئوال است که آیا با این تفاسیر منطقی است که نهاد مهمی مانند سازمان نظام پزشکی کشور امور مربوط به احقاق حق بیماران و سایر امورمهم درمانی محوله کشور را رها کرده و تمام ایام نوروز را به تحریک پزشکان برای تجمع علیه یک سریال طنز! که بخش پزشکی سریال تنها دغدغه رئیس سازمان نظام پزشکی شده و بخش طنز، مفرح و سرگرم کننده آن دغدغه مردم است بپردازد.جای سئوال است که آیا سابقه داشته که چنین نهاد مهمی برای احقاق حقوق بیمارانی که عمدتا از نحوه درمان برخی پزشکان معترض هستند و هرگز دست به تجمع نمی زنند! اعتراض کند و دست به تجمع بزند!که البته باید تاکید شود احقاق حقوق بیماران در صدر فعالیتهای این سازمان است.اگر برخی مردم عادی بنا داشته باشند در مسیر زندگی الگوسازی کنند و جامعه پزشکی را به عنوان جامعه فرهیخته بشناسند آیا رفتار این سازمان به عنوان راس جامعه پزشکی قابل توجیه است؟جار و جنجالهای بی مورد و خرج کردن از رهبری! قطعا نگاه جامعه به سازمان نظام پزشکی و پزشکان محترم و با توجه به سطح تحصیلات آنها این است که آنها متوجه می شوند که آنچه به نمایش درآمده درام و نمایش است و فیلم در قالب مستند گزینشی از یک اتفاق نامرسوم پزشکی نیست! پس این همه جار و جنجال و نامه نگاری و دعوت به تجمع و هزینه کرد از رهبری در نامه نگاری های رئیس این سازمان در انتقاد به یک سریالی که هنوز هیچ کس از سرنوشت شخصیتهایش خبر ندارد برای چیست؟این همه جار و جنجال گاهی اوقات انسان را به اشتباه می اندازد که یا خیل عظیم مردم طنز را نمی شناسند و تفاوت آن را با مستند نمی دانند یا جامعه محترم پزشکی که البته نگارنده واقف است این همه نامه نگاری که از سوی رئیس محترم سازمان نظام پزشکی صورت می گیرد را نمی توان به کل این جامعه فرهیخته تعمیم داد!از آن بی اطلاع هستند!چرا سازمان نظام پزشکی برای عدالت تجمع نمی کندرهبر معظم انقلاب بارها بر عدالت تاکید کرده اند؛ ای کاش رئیس محترم سازمان نظام پزشکی که در نامه ایشان در اعتراض به یک سریال طنز! بارها از ایشان خرج کرده بود اندکی این نکته را از ایشان به عاریت گرفته و در نامه ای به جامعه محترم پزشکی تاکید می کردند که آقایان پزشک! عدالت را پیشه کنید و از زیرمیزی بپرهیزید که این مورد توجه معظم له است.نه از ایشان خرج کنید برای جلوگیری از یک سریالی که قطعا خودتان هم می دانید توهین نیست و یا حداقل آنگونه که ایشان پیاز داغش را زیاد کرده اند نیست و شان منزلت خرج کردن از معظم له را بدانید.آیا سریال در حاشیه مورد تایید است؟!نکته دیگر اینکه این یادداشت اصلا و ابدا به معنای تایید و یا رد سریال در حاشیه نیست، چرا که همچنان اذعان داریم این سریال در آغاز راه است و مجال دیگری برای نقد می طلبد. شاید در قسمتهای آتی واقعا به این جامعه توهین شود و یا شاید هم در جهت مدح و ثنای او باشد، اما آنچه بر آن تاکید داریم این است که از جامعه پزشکی توقع می رود از رفتارهای هیجانی و خارج از سطح و فرهنگ جامعه پزشکی بپرهیزد. نقش جامعه پزشکی در افزایش ظرفیت نقد و اعتماد به نفساین جامعه باید در افزایش اعتماد به نفس و افزایش ظرفیت نقد همچون یک روانشناس پیشقدم باشد اما متاسفانه این جماعت همان مسیری را می رود که چندی پیش برخی از مردم ناخواسته بابت یک جمله تلویزیونی درست یا نادرست و در اعتراض به آن به خیابانها ریختند و حتی به آسیب به برخی اماکن عمومی هم منجر شد!اگر جامعه پزشکی هم این مسیر را برود وای برماست!آیا سریال در حاشیه حرف دل مردم نسبت به برخی ناملایمات در برخی پزشک نماهاست که اینگونه پزشکان را به تحرک واداشته و تهدید به تجمع می کنند و مصداق فلان ضرب المثل است که اگر چوب را برداری گربه .........در غیر اینصورت در تلویزیون درباره خیلی از صنوف سریالهای و برنامه های اینگونه ساخته ، چرا سایرین اینگونه جنجال به پا نمی کنند؟قطعا کسی منکر خدمات بسیار دلسوزانه و ارزشمند کادر درمانی متعهد کشور نیست و به آن ارج می نهیم، اما این رفتارها قطعا این خدمات را هم زیر سئوال خواهد برد!و سئوال آخر از ریاست محترم سازمان نظام پزشکی:اگر برخی مردم در مراجعه به مراکز درمانی با پزشکان متخلف مواجه شدند و مجبور به زیرمیزی دادن شدند چون فرصتی برای شکایت نیست و گاه جان انسانها به خطر است و یا آنچه را انتظار دارند از سوی برخی پزشکان ندیدند و منتظر نماندند تا دوره درمان کامل شود و نتیجه پس از بهبودی کامل حاصل شود شما چه پیشنهادی دارید؟نظرسنجی برای یک تجمع در مقابل سازمان نظام پزشکی یا صبوری برای روشن شدن اصل ماجرا و برخورد احتمالی از سوی مراجع ذیصلاح بعد از قطعی شدن حکم!

نظر عجیب استاندار نینوا درباره آزادی تکریت

$
0
0
به گزارش جهان به نقل از العالم، "اثیل النجیفی" ادعا کرد: تجربه استان صلاح الدین موفق نبود و نیروهای داوطلب مردمی نتوانستند دستاوردی را محقق کنند.وی در ادامه ادعاهایش به شبکه عراقی سومریه نیوز خاطرنشان کرد: این ائتلاف بین المللی بود که نبرد آزادسازی تکریت را به سرانجام رساند و نقش ارتش نیز بزرگتر از نیروهای داوطلب بود.النجیفی اظهار داشت: استان صلاح الدین در خصوص ارزیابی ورود نیروهای داوطلب مردمی دچار اشتباه شد، ولی مسأله استان نینوا بسیار حساس است و باید با عقلانیت با آن تعامل کرد، و باید از تبدیل شدن جنگ با داعش به نبرد طایفه ای در این استان برحذر بود.این ادعاها درحالی مطرح می شود که "حیدر العبادی" نخست وزیر و فرمانده کل نیروهای مسلح عراق در ۳۱ مارس ۲۰۱۵ از ورود نیروهای عراقی به شهر تکریت و برافراشته شدن پرچم عراق بر فراز ساختمان استانداری صلاح الدین خبر داد و تأکید کرد که این عملیات فقط توسط عراقی ها و با خون آنان انجام شد.اثیل النجیفی برادر رئیس سابق پارلمان عراق، در سال ۲۰۱۴ چند ساعت قبل از سقوط موصل به دست این گروه تروریستی، از استان نینوا فرار کرد.

دلیل فشار پزشکان به مهران مدیری چیست؟

$
0
0
به گزارش جهان به نقل از فارس، جنبش عدالتخواه دانشجویی در نامه‌ای ضمن تقدیر از مهران مدیری کارگردان مجموعه تلویزیونی طنز « حاشیه» اعلام کرد: یکی از دردآورترین و بیمارترین بخش‌های مدیریتی کشور، نظام سلامت بوده است، مطمئنا فشارهای جریان سرمایه داری بر شما، برای سانسور حقایق سند افتخار بزرگی است.جنبش عدالتخواه دانشجویی در این نامه خطاب به مدیری نوشت: طی سال‌های متمادی یکی از دردآورترین و بیمارترین بخش‌های مدیریتی کشور، نظام سلامت بوده است. بخشی که هر روز و هر سال بیشتر در حلقوم جریان سرمایه داری و پول پرستی فرو می‌رود تا از قبل بیماری مردم و رنج آنها کیسه‌های عده‌ای قلیل را روز به روز از ثروت‌های کثیف سرشار کنند. بخشی که به بهانه طرح‌های تحول فقط و فقط سرازیر کردن پول را به جیب پزشکان تضمین کرده است. تخلفات جامعه پزشکی و بی عدالتی گسترده در بخش سلامت چنان رو به گسترش است که مردم را از اصلاح وضع موجود نا امید ساخته است. این روزها پخش سریال طنز شما که به مشکلات و حقایق جامعه ی بیمارِ پزشکی! می پردازد، مایه مسرت و شادی مردم گشته است.جنبش عدالتخواه دانشجویی در خاتمه خطاب به مدیری نوشت: از حضرتعالی به خاطر ساخت این مجموعه تقدیر و تشکر به عمل می‌کنیم. مطمئنا فشارهای بی‌حد و حصر جریان سرمایه داری بر شما، برای سانسور حقایق در این مجموعه طنز، سند افتخار بزرگی برای خدمت شما به مردم کشورتان است؛ مردمی که شما را از خودشان و در جبهه خودشان احساس می‌کنند. از خداوند متعال موفقیت روزافزون شما را خواستاریم.به امید ظهور عدالت گستر گیتی

روایت مستند سه دهه ارتباط صمیمانه رهبر انقلاب با مداحان +آنونس

$
0
0
به گزارش جهان، مستند «شرح مدح» که به بازخوانی سه دهه ارتباط صمیمانه رهبر انقلاب و جامعه مداحی کشور می‌پردازد، چهارشنبه ۱۹ فروردین ماه و در آستانه دیدار سالیانه ستایشگران اهل بیت(ع) با رهبر انقلاب اسلامی در روز میلاد حضرت زهرا(س)، بعد از خبر ۲۱ از شبکه اول سیما پخش خواهد شد و روز پنج‌شنبه ساعت ۱۹ از شبکه تهران بازپخش می‌شود. «شرح مدح» مروری است بر نقش هدایتگر و توصیه‌های راهبردی رهبر انقلاب به ذاکران اهل بیت(ع) که در فاصله سال‌های ۶۸ تا ۹۳ بیان شده و روایت داستان را تعدادی از مداحان سرشناس و پیشکسوت کشور از جمله غلامرضا سازگار، منصور ارضی، ولی الله کلامی، محمد رضا طاهری و... به عهده دارند.  این مستند ۴۰ دقیقه‌ای از سوی مؤسسه فرهنگی عقیق (وبگاه هیأت‌های مذهبی) با مشارکت موسسه فرهنگی اکسیر پژوهش تولید شده و کارگردانی آن به عهده حمید شعبانی و تهیه کننده آن نیز سیدفرشاد حسینی است.

پانزده فیلم پرهزینه‌ تاریخ سینما + تصاویر

$
0
0
به گزارش جهان به نقل از باشگاه خبرنگاران به نقل از ریچت؛ با گذر زمان هالیوود مبلغ‌های هنگفتی را برای ساخت فیلم‌ها خرج می‌کند. شاید از فیلمی از جلوه‌های ویژه، CGI و تکنولوژی سه بعدی استفاده کرده باشد؛اما همین فیلم هم به بودجه‌ بالایی احتیاج داشته باشد.تهیه کنندگان برای ساخت فیلم‌های موفق رقم هنگفتی را هزینه می‌کنند که با این کار فیلم‌هایشان در فهرست پرهزینه‌ترین فیلم‌های ساخته شده قرار می‌گیرند. گاهی فیلم‌های پرهزینه، سود آورترین فیلم‌های صنعت سینما می‌شوند، اما سودآور بودن به این معنا نیست که فیلم شاهکار تلقی شوند.این فیلم‌ها هزینه‌ ساختشان برای تهیه و تدارک فیلم و یا جلوه‌های ویژه باشد و چه برای گلچین کردن بازیگری درجه یک ، باید گفت که این فیلم‌ها پر هزینه‌ترین فیلم‌های تاریخ سینما تا امروز هستند:پانزده فیلم پر هزینه‌ای که تا به امروز ساخته شده است:۱.دزدان دریایی کارائیب :پایان دنیا (۲۰۰۷) کارگردان: گور وربینسکی هزینه ساخت: ۳۴۱ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار۲.کلوپاترا (۱۹۶۳) کارگردان: جوزف ال منکیدویچ، داری لاف زانوک، روبن مامولیان هزینه ساخت: ۳۳۹ میلیون و ۵۰۰ هزار دلار۳. تایتانیک (۱۹۹۷) کارگردان: جیمز کامرون هزینه ساخت: ۲۹۴ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار۴.مرد عنکبوتی (۲۰۰۷) کارگردان: سم ریمی هزینه ساخت: ۲۹۳ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار۵.گیسو کمند (۲۰۱۰) کارگردان: ناتان گرنو و نایرون هوارد هزینه ساخت: ۲۸۱ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار۶.هری پاتر و شاهزاده دورگه (۲۰۰۹) کارگردان: دیوید یتس هزینه ساخت: ۲۷۵ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار۷.دنیای آب (۱۹۹۵) کارگردان: کوین کاستنر و کوین رینولدز هزینه ساخت: ۲۷۱ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار۸. دزدان دریایی کارائیت: صندوقچه‌ی مرد مرده (۲۰۰۶) کارگردان: گور وربینسکی هزینه ساخت: ۲۶۳ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار۹.آواتار (۲۰۰۹) کارگردان: جیمز کامرون هزینه ساخت: ۲۶۱ میلیون دلار۱۰.شوالیه تاریکی برمی‌خیزد (۲۰۱۲) کارگردان: کریستوفر نولان هزینه ساخت: ۲۵۷ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار۱۱.ترمیناتور۳: ظهور ماشین‌ها(۲۰۰۳) کارگردان: جاناتان موستو هزینه ساخت: ۲۵۶ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار۱۲.کینگ کونگ(۲۰۰۵) کارگردان: پیتر جکسون هزینه ساخت: ۲۵۰هزار و ۴۰۰ هزار دلار۱۳.مرد عنکبوتی۲(۲۰۰۴) کارگردان: سم ریمی هزینه ساخت: ۲۵۰ میلیون و ۱۰۰ هزار دلار۱۴.سرگذشت نارنیا: شاهزاده کاسپین (۲۰۰۸) کارگردان: آندرو آدامسون هزینه ساخت: ۲۴۶ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار۱۵.مردان ایکس:آخرین ایستادگی‌ (۲۰۰۶) کارگردان: برت رتند هزینه ساخت: ۲۴۶ میلیون و ۱۰۰ هزار دلار

«معمای شاه» عزادار شد +عکس

$
0
0
به گزارش جهان به نقل از ایسنا، محمدرضا ورزی - کارگردان سریال «معمای شاه» - از درگذشت ناگهانی خسرو فرخزادی - بازیگر پیشکسوت تلویزیون و رادیو - ابراز تاسف کرد و گفت: پروژه «معمای شاه» با این اتفاق خودش را صاحب عزا می‌داند.وی خاطرنشان کرد: متاسفم از اینکه بازیگری را از دست دادیم که من شخصا سعادت همکاری ۱۷ ساله با ایشان را داشتم.این کارگردان اعلام کرد: مرحوم خسرو فرخ‌زادی در سریال «معمای شاه» نقش آخرین سفیر آمریکا را ایفا می‌کرد که متاسفانه روز گذشته به دلیل سانحه رانندگی جان خود را از دست داد.او درباره بازی ناتمام مرحوم فرخزادی در سریال «معمای شاه» اظهار کرد: یک سکانس از بازی آقای فرخزادی باقی مانده است که نمی‌دانم قرار است چه شود. در حال حاضر همه ما متاسف هستیم و پروژه «معمای شاه» خودش را صاحب عزا می‌داند البته نه به دلیل اینکه ایشان در این سریال بازی داشتند بلکه به خاطر ۱۷ سال همکاری‌ای که در فیلم و سریال‌ها با ما داشتند متاسف شدیم و نبود ایشان برای ما خیلی سخت است.مرحوم خسرو فرخزادیکارگردان «معمای شاه» سپس بیان کرد: ۱۷ سال تمام در فیلم و سریال‌های مختلف با آقای فرخ‌زادی کار کردیم. اخلاق و قدرت بازیگری ایشان از همه صفاتش برای ما مهم‌تر بود و ایشان جزو بازیگرانی بود که واقعا از او رضایت داشتیم.به گزارش ایسنا، خسرو فرخزادی - بازیگر پیشکسوت تلویزیون و رادیو - عصر دوشنبه (۱۷ فروردین ماه) در سن ۷۵ سالگی بر اثر سانحه رانندگی درگذشت.این بازیگر شامگاه یکشنبه ( ۱۶ فروردین ماه) پس از تصادف به بیمارستان رسول اکرم (ص) منتقل شد و عصر روز گذشته درگذشت.مرحوم فرخزادی متولد سال ۱۳۱۸ بود و در سریال تاریخی در حال ساخت «معمای شاه» بازی داشت. از دیگر کارهای او می‌توان به سریال‌های «روزهای زندگی» و «آیینه» اشاره کرد. او از کارگردانان و بازیگران پیشکسوت نمایش‌های رادیویی بود.

تازه شیعه‌ آمریکایی‌ در‌ حرم‌ امام‌علی‌+عکس

$
0
0
به گزارش جهان به نقل از ابنا، «لوکاس برونک» یک تازه شیعه شده آمریکایی در سفر به نجف اشرف حرم مطهر حضرت امام علی(ع) را زیارت کرد.این جوان آمریکایی از ایالت کالیفرنیا است که قبلا مسیحی کاتولیک بوده که پس از آشنایی با یک شیعه جوان پاکستانی به مطالعه درباره دین اسلام و مذهب تشیع روی می‌آورد.وی مدتی بعد که شیفته امام علی(ع) و اهل‌بیت(ع) شده بود به دین مبین اسلام و مذهب تشیع می‌گرود.لوکاس برونک که به زیارت حرم امام علی(ع) رفته بود مورد استقبال مسؤولیت تولیت حرم مطهر قرار گرفت.جوان تازه شیعه آمریکایی پس از زیارت حرم مطهر در سخنانی کوتاه احساس خود را از ورود به این مکان ملکوتی ابراز کرد و گفت احساس خوشبختی می‌کنم که غیرقابل وصف است.وی افزود: من در برابر مقام امیر انسانیت و عدالت و گذشت ایستادم و به ایشان ادای احترام کردم.لوکاس گفت: هنگامی که وارد حرم شدم قلبم می‌لرزید و قدم هایم سنگین بود و نمی‌توانستم حرکت کنم. اما بعد از خواندن زیارت و تشرف به حرم احساس راحتی و اطمینان کردم. زائرین را می‌دیدم که در اطرافم با امنیت و آرامش و انسانیت در حال عبادت هستند، احساسی دارم که هیچ‌گاه تا کنون آنرا نداشتم.

خاطره قرائتی از نمازشب در کره شمالی

$
0
0
به گزارش جهان به نقل از فارس، چند سالی است که حجت‌الاسلام محسن قرائتی بر «خنده حلال» و توجه مبلغان، مفسران و صداوسیما به این موضوع تأکید می‌کند.این استاد اخلاق و مفسر قرآن می‌گوید: اسلام همان طور که عزاداری دارد خنده هم دارد، در غیر ایام عزاداری باید مردم را با خنده‌های حلال بخندانیم و من هم تصمیم دارم در این جهت سایت خنده حلال راه‌اندازی کنم.رئیس ستاد اقامه نماز در یک برنامه زنده تلویزیونی به بیان خاطره‌ای از دوران جوانی‌اش درباره نماز شب خواندن در کره شمالی پرداخت. فیلماو در این باره می‌گوید: روزی به کره شمالی رفته بودم همینطور که خوابیده بودم غصه می‌خوردم؛ با خودم گفتم خدایا! بیست میلیون کمونیست، بیست میلیون کافر اینجا هستند، همه رزق تو را می‌خورند اما هیچ کس برای تو نماز نمی‌خواند. گفتم خدا چقدر غریب و مظلوم است...

راهنمای دفاتر علما و مراجع +دانلود

$
0
0
به گزارش جهان، شماره ششم «راهنما» با موضوع «دفاتر علما و مراجع تقلید» شامل شماره تماس های استفتائات عمومی، شماره پیامک استفتائات، شماره فکس استفتائات، سایت اطلاع رسانی، ایمیل استفاتائات، نشانی دفاتر و اطلاعات حساب بانکی برای واریز وجوهات دفاتر مراجع تقلید است.شماره ششم «راهنما» به همت جامعه ایمانی مشعر در شمارگان ۱۷۰۰۰ نسخه و به قيمت ۱۰۰۰ تومان، منتشر شده است. فایل پی دی اف «راهنما ۶» جهت استفاده عموم مردم در راستای ارتباط هرچه راحت تر با دفاتر مراجع تقلید و پاسخگویی سوالات آنها از این لینک قابل بارگیری است.اگر بخواهیم زندگی مان همواره در مسیر بندگی، تنها راهش یادگیری احکام شرعی و عمل به آن ها است. ابتدایی تری راه ترویج احکام، تسهیل دسترسی عموم مردم به احکام شرعی است.

مترجم پیشکسوت درگذشت

$
0
0
به گزارش جهان به نقل از واحدمرکزی خبر، استاد رئیس زاده در سال ۱۳۲۴ شمسی در شهرستان لنگرود استان گیلان، متولد شد. وی در رشته علوم سیاسی در دو دوره کارشناسی و کارشناسی ارشد فارغ التحصیل شد و دکترای خود را در رشته علوم سیاسی و حقوق بین الملل از دانشگاه تهران گرفت. او به دو زبان انگلیسی و فرانسه مسلط بود و در طول هفت دهه از عمر پربرکتش، آثار ترجمه و ویراستاری زیادی خود از برجا گذاشت که از جمله می توان به مفاهیم کلیدی ارتباطات، فرهنگ اصطلاحات سیاسی-استراتژیک، نگارش خبر برای تلویزیون، نویسندگی برای مطبوعات و رسانه های الکترونیک، خاطرات اولین حاکم آمریکایی در عراق پس از صدام و ترجمه های اشتراکی گزارش گروه تحقیق در عراق، زندگی من، سروری یا بقا؛ تلاش آمریکا برای سلطه بر جهان اشاره کرد. استاد رئیس زاده از سال ۱۳۵۲ تا اوائل دهه هشتاد شمسی با دو عنوان شغلی مترجم و سردبیر در اداره اخبار خارجی واحد مرکزی خبر سازمان صدا و سیما مشغول بکار شد.استاد رئیس زاده سرانجام در پی سکته مغزی شب گذشته به دیار باقی شتافت. مراسم تشییع جنازه وی ساعت ۹ صبح چهارشنبه۱۹ فروردین از مقابل منزل آن مرحوم انجام خواهد شد.

نجف‌زاده: به مهمانانم پولی ندادم

$
0
0
به گزارش جهان به نقل از فارس، کامران نجف‌زاده چهره‌ای آشنا برای مخاطبان تلویزیون است. سال‌هاست او را در بخش‌های مختلف خبری تلویزیون می‌بینیم.از بخش خبری ۲۰:۳۰ گرفته تا صرفا جهت اطلاع و گفت‌وگوی ویژه خبری شبکه دو. نجف‌زاده متولد ۲۹ اردیبهشت سال ۵۷ است و از کودکی با مجله کیهان بچه‌‌ها همکاری می‌کرد و طبق نوشته ویکی‌پدیا ۱۸ ساله بود که سردبیری نشریه آرمان را به عهده گرفت.سال ۸۱ به واحد مرکزی خبر پیوست و از سال ۸۴ به‌عنوان گوینده همکاری خود را با بخش خبری ۲۰:۳۰ شروع کرد. در کنار همه این‌ فعالیت‌ها، نجف‌زاده نوروز امسال اجرای برنامه تحویل سال شبکه دو را به عهده داشت. برنامه‌ای که «بهار در خانه است» نام داشت و حدود ١٠ ساعت پخش شد و نجف‌زاده در این برنامه با مهمانان متعددی از طیف‌های مختلف گفت‌وگو کرد.نجف‌زاده درباره اجرای این برنامه در گفت‌وگو با خبرنگار رادیو و تلویزیون خبرگزاری فارس گفت: چند روز مانده به عید از طرف تهیه‌کننده اجرای این برنامه به من پیشنهاد شد. ابتدا دو دل بودم که این کار را قبول کنم یا نه اما بعد به این نتیجه رسیدم که تجربه جدیدی است و قرار است طی ۱۲ ساعت برنامه زنده با آدم‌های مختلف مصاحبه شود. همین فضای جدید باعث شد متقاعد شوم و اجرای «بهار در خانه است» را بپذیرم.وی در پاسخ به این سوال که شما را بیشتر به‌عنوان یک چهره سیاسی که گویندگی بخش‌های مختلف خبری را به عهده دارد، می‌شناسیم فکر می‌کنید چرا اجرای یک برنامه زنده و مناسبتی را به شما پیشنهاد دادند؟، عنوان داشت: شاید به این دلیل که من فعالیت‌های اجتماعی هم دارم، تاکنون چند مجموعه مستند با رویکرد اجتماعی ساخته‌ام و سفیر بهزیستی نیز هستم. همه اینها آقای رضوی تهیه‌کننده برنامه را متقاعد کرده که اجرای برنامه تحویل سال را به من پیشنهاد دهد.نجف‌زاده همچنین در پاسخ به اینکه در این برنامه با مهمانان زیادی از طیف‌‌های مختلف گفت‌وگو کردید، چقدر در انتخاب مهمانان دخیل بودید و چند نفر از آنها را شما دعوت کردید؟، تصریح کرد: پیش از ورود من گروهی کاملا حرفه‌ای مهمانان را برای حضور در برنامه انتخاب می‌کردند و من هم تا جایی که توانستم به آنها کمک کردم، برخی از آنها را هم خودم به برنامه دعوت کردم که از میان آنها می‌توانم به آقایان محمدجواد ظریف، سیدمحمد غرضی، مجتبی محرمی، احمدرضا عابد‌زاده، جواد گلپایگانی ( آقاتقی) و جلال مقامی اشاره کنم.در کل گروه تولید بهار در خانه است، گروهی همدل، همراه و خوش‌فکر بود که همه اینها باعث شد بتوانیم مهمانان خوبی را به برنامه دعوت کنیم و فضای متنوعی به کار بدهیم.وی همچنین در پاسخ به این پرسش که معمولا رسم است به مهمانانی که به برنامه‌هایی مانند برنامه‌های تحویل سال دعوت می‌شوند مبالغ زیادی پرداخت می‌شود، آیا شما هم برای حضور مهمانان در برنامه اینجا خانه است از این روش استفاده کردید؟، گفت: خیر، هدیه‌ای خیلی کوچک به رسم یادبود به مهمانان تقدیم می‌کردیم و به هیچ عنوان مثل دیگر برنامه‌های مشابه به مهمانان پول زیاد و یا هدیه گرانقیمت داده نشد.این مجری تلویزیون درباره رویکرد مصاحبه با مهمانان و طراحی نقشه راه نیز توضیح داد: از همان ابتدا تکلیفمان را مشخص کردیم که قرار نیست مصاحبه‌های چالشی باشد و رویکردمان به اصطلاح شبیه صرفا جهت اطلاع باشد. تصمیم داشتیم سوالات صمیمی و بیشتر درباره عید و خاطره‌انگیز باشد. البته برای ایجاد تنوع سوالات روان‌شناختی و جامعه‌شناسی هم از مهمانان می‌پرسیدم، مثلا به آنها می‌گفتم محتویات جیب خود را خالی کند و یا اگر الان استودیو آتش بگیرد و یک بچه گربه هم اینجا باشد او به فکر نجات جان خود خواهد بود و یا تلاش می‌کند که بچه گربه را نجات دهد!وی همچنین در پاسخ به این که آیا تصمیم دارید اجرای چنین برنامه‌هایی را باز هم تجربه کنید؟، گفت: تجربه تازه‌ای بود و بعد از آن پیشنهادات جدیدی در این زمینه داشته‌‌ام اما هنوز درباره آنها تصمیم نگرفته‌ام. بزودی پخش صرفا جهت اطلاع آغاز می‌شود و با گفت‌وگوی ویژه‌خبری هم همکاری می‌کنم.

انتقاد پیرهادی از زمان اجرای یک نمایش

$
0
0
به گزارش جهان، محسن پیرهادی در گفت‌وگو با فارس اظهار داشت: نمایشی با عنوان " رام کردن زن سرکش" در یکی از تماشاخانه‌های تهران در حال اجراست و تبلیغاتی با همین عنوان هم در سطح شهر نصب شده است. نصب این تبلیغات در حالی است که میلاد با سعادت حضرت فاطمه زهرا(س) نزدیک است و عنوان و ادبیات این تبلیغات مغایر با مقام شامخص زنان است و تعجب آور است که چطور با این وجود در این مقطع زمانی مجوز نصب به آنها داده شده است.وی با یادآوری جایگاه والای زنان در فرهنگ اسلامی این نمایش را مورد انتقاد قرار داد و با تاکید بر اینکه این ادبیات و نگاه ابزاری به زن در جامعه و فرهنگ ما جایی ندارد، گفت: تعلق خاطر زنان ما به فاطمه زهرا (س) و مقام زن و مادر و مفاهیم مرتبط با آن بیشتر از آثار هنری و نمایشی وارداتی است حتی اگر اثر یکی از آثار شکسپیر باشد.رییس کمیته نظارت شورای شهر تهران افزود: مفهوم " رام کردن " را برای انسان به کار نمی‌برند جای تعجب است که این چنین توهینها به مقام شامخ زن در کشور اسلامی می‌شود.پیرهادی با ذکر این حدیث از نبی اکرم (ص) که ان المراته ریحانه همانا که زن ریحانه است، ادامه داد: زن بالاترین جایگاه را در نگاه اسلامی داراست، زن بیشترین نقش را در ساختن یک جامعه مطلوب بر عهده دارد. حالا ما باید از هر ابزاری برای معرفی و شناخت الگوی زنان عالم حضرت زهرا استفاده کنیم و در این میان بهترین ابزار هنر است و سالن های نمایش و ظرفیت‌های ما باید در خدمت معرفی جایگاه بالا و والای زن در چهارچوب ارزش‌های ایرانی و اسلامی باشد.وی ادامه داد: پیامبر خدا (ص) دست حضرت زهرا (س) را بوسید تا به همگان بگوید که زن چنین جایگاهی دارد، امام زمان (عج) میفرماید دختر پیامبر برای من الگویی نیکوست. امام راحل گفتند از دامن زن مرد به معراج می رود،بعد در آستانه میلاد بانوی دو عالم و حضرت امام خمینی (ره) در پایتخت ایران اسلامی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نمایشی را تایید می‌کند و جای انتقاد از سازمان زیبا سازی شهرداری نیز وجود دارد.پیرهادی گفت: سال ۵۳ هفته دارد دقیقاً در آستانه هفته زن باید تئاتر رام کردن زن سرکش اکران و تبلیغ شود، این وقت نشناسی و بد سلیقگی است.عضو شورای شهر تهران ادامه داد: ما باید در این هفته از توان و ظریفت‌های فرهنگی و هنری و اثرگذارترین روش کار که استفاده از زبان هنر برای انتقال و معرفی جایگاه و نقش زنان هست استفاده کنیم نه اجرای تئاتر "رام کردن زن سرکش" را تبلیغ کنیم.وی افزود: من عنوان این نمایشنامه را نمی‌پسندم یعنی با آموزه‌های اسلامی و ملی ما همسو نیست. می‌گویند عبارت رام کردن زن سرکش را شکسپیر انتخاب کرده و شما احترام کن به مقام شکسپیر و چیزی نگو، ضمن احترام به ایشان اما باز هم به نظر می رسد اکران و تبلیغ این تئاتر در این مقطع و با این ادبیات و رویکرد بد سلیقگی است.پیرهادی با بیان اینکه با وجود مضمون طنز این نمایش توهین به نیمی از جمعیت کشور هیچ جای توجیهی باقی نمی‌گذارد، اضافه کرد: کمدی بودن و انجام کار طنز مجوزی برای توهین نیست. طنز و کمدی نباید توهین آمیز باشد، طنز زبان بیان مشکلات، انتقادها و نقاط ضعف است و مجوز توهین و تخریب ارزش‌ها را نمی‌دهد.عضو شورای اسلامی شهر تهران اظهار داشت: به نظرم آقایان آنقدر که برای ورود خانمها به ورزشگاه وقت و انرژی گذاشتند روی مسائل فرهنگی و هنری اصیل،دینی و بومی وقت می‌گذاشتند اوضاع بهتر از این بود!

لعنت بر ماهواره/ اگر شهدا نبودند همین دوستان نمی‌توانستند «سیاه فیلم» بسازند!

$
0
0
به گزارش جهان، اوایل اسفندماه که این گفت‌و گو با حمید گودرزی ستاره فیلم‌های «ایران برگر» و «روباه» انجام شد تا زمان چاپ پسا نوروزی به این موضوع فکر می‌کردم که ستاره های سینما در فرآیند چرخه اخلاقی سینما چقدر می‌توانند نقش داشته باشند؟ پاسخ‌های گودرزی به مثابه یک شوک بود. در شرایط کنونی از نکات ریز فنی و محتوای فیلمنامه بحث می شود اما از اصول اخلاقی جاری در آثار سینمایی سخنی به میان نمی آید. آنچه در پی خواهد آمد در قالب یک گفت‌وگو حاوی نکات بسیار قابل تامل و تعمقی است .شاید پاسخ سخت باشد اما اولین سوالم این است که مدتی سینما را ترک کرده بودی؟ آدمی با این همه طرفدار و علاقه‌مند چرا نیست؟!راستش با این وضعیت، علاقه‌ای هم ندارم که الزاما در سینما باشم، این دو فیلم (ایران‌برگر و روباه) را هم که می‌بینید بازی کردم دلیلش این بود که یکی سازنده‌اش مسعود جعفری‌جوزانی است و آن دیگری بهروز افخمی. بیایید روراست باشیم. فارغ از انگاره‌های نامطلوب مرسوم در سینمای فارسی، سینمای فردین شرف داشت به وضعیت کنونی سینما. سینمای فردین لوطی‌گری یاد می‌داد، پای رفیق ایستادن یاد می‌داد، پای ناموس در محل ایستادن را یاد می‌داد. الان در فیلم‌ها می‌روند روی بالکن، کباب باد می‌زنند، خیانت می‌کنند و دنبال ناموس دیگری هستند! ببخشید! این بود سینمای ارزشی؟ فردین که قشنگ‌تر و بهتر بود! مشتی‌تر بود! اصلا یک مثال دیگر می‌زنم. ریک (همفری بوگارت) آخر کازابلانکا با السا (اینگرید برگمن) نرفت. مایکل کورتیس (کارگردان) و جک ال وانر (تهیه‌کننده) هر کاری کردند نتوانستند بوگارت را راضی کنند در انتهای فیلم با السا برود. بوگارت به وارنر گفت من بازیگرم و سمبل اخلاق برای مردم. نمی‌خواهم متدی را به مردم یاد بدهم که بعدا منجر به نابودی اخلاق شود! خیانت را به مردم آموزش نخواهم داد.نکته خیلی جالبی که بهروز (افخمی) عزیز بر آن تاکید داشت و اتفاقا ویژگی شاخص شماست این است که خاطره‌ای از فیلم قبلی با خودتان به اثر دیگری که بازی می‌کنید نمی‌برید. در هر فیلمی یک استایل و اکت جدید دارید و ما شما را در نقش‌های تازه‌تر باور می‌کنیم و خاطره فیلم‌های قبلی را فراموش می‌کنیم. من هر دو فیلم ایران‌برگر و روباه را با فاصله بسیار کمی دیدم اما شبیه هیچ کدام نبودی؟!به نظر من آقای افخمی بسیار آدم خوب و فیلمساز بسیار متفاوتی است. نه اینکه چون در فیلم او بازی کردم از او تعریف می‌کنم. من در فیلم «قرنطینه» منوچهر هادی بازی کردم که آقای افخمی تدوینگرش بود. حین تدوین از کار من خوشش آمده بود و در این فیلم هم به من لطف کرده بود و زنگ زد. بنده هم رفتم با ایشان همکاری کردم. از همان شروع کار تا الان هم خیلی خوب پای من ایستاده است. بابت این مساله از ایشان ممنونم ولی دوست داشتن بهروز عزیز به این خاطر نیست که پای من ایستاده است، بابت این است که آدم کاربلدی است؛ در وضعیت فعلی سینما طرف کاربلد نیست بیخودی هم ادای اورسن ولز را درمی‌آورد!الی ماشاءالله کارگردان‌های این مدلی داریم. هیچکاک را قبول ندارد ولی وقتی می‌رود پشت دوربین هنوز نمی‌داند چه لنزی بگذارد! هنوز نمی‌داند فاصله یعنی چه؟! عمق میدان یعنی چه؟! به فیلمبردار می‌گوید من یک نمای بسته می‌خواهم. * بسته یعنی چه؟بسته یعنی چه! تند تند نمای بسته که نشد سینما، می‌شود تله‌فیلم. بهروز با ظرافت لنز ۳۵ انتخاب می‌کند، فاصله و اندازه حرکت بازیگر و نسبت آن را با دوربین تعیین می‌کند و برای لحظه لحظه اثر، برنامه خاصی دارد و کارش را با خونسردی خاصی انجام می‌دهد! خونسرد و آرام کارش را انجام می‌دهد! از این رفتار حرفه‌ای بهروز خوشم می‌آید، فیلمساز محترمی است، مادام‌المطالعه. هر صبح همه روزنامه‌ها را می‌خرد، می‌خواند و ادعایی هم ندارد، فیلم جاسوسی می‌سازد، ملودرامی‌هایی مثل «شوکران»، «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران» و فیلم‌های بیوگرافیکی مثل «جهان پهلوان تختی» را در کارنامه خود دارد. افخمی نشان هم داده که «کاربلد» است. متاسفانه یک مشت افرادی هستند که غوره نشده، مویز می‌شوند! کارکردن با این افراد واقعا برای بازیگری مثل من زور دارد. سینمایی که ستاره‌هایش را بیخودی خاموش می‌کند و می‌خشکاند. الان آقای امین حیایی کجاست؟ کلی فیلم بازی کرده، محمدرضا فروتن، غیر از یک فیلم، در اثر دیگری حضور یافت؟ من ۳-۲ سال بود که اصلا بازی نمی‌کردم.دلیل این دوری چه بود؟دلیلش این بود که پیشنهاد خوب نمی‌شد. چرا پیشنهاد خوب نمی‌شد؟من نمی‌دانم باید از دوستان بپرسید، از من نپرسید. از آنها که پیشنهاد نکرده‌اند بپرسید چرا؟ راستش من به جای منم، جنم دارم. کارنامه‌ام فراز و فرودهایی هم دارد، فیلم غیرقابل دفاع هم دارم، فیلم‌هایی را رفتم برای غم نان بازی کردم! یعنی بازی کردم که زندگی‌مان بچرخد اما...مجموع کارنامه شما را که بررسی می‌کنیم اصلا غم نان در آن به چشم نمی‌آید، فارغ از ارزشگذاری‌های مندرس معمول رسانه‌ای، احساس کردم می‌خواهی فیلم‌هایی بازی کنی که ارتباطت با مخاطب همیشه حفظ شود. پس ملاک عملکرد ضعیف نیست.تا به حال تله‌فیلم بازی نکرده‌ام، چطور خیلی از این دوستان که مرتب آنها را روی جلد بسیاری از آثار سوپرمارکتی می‌بینیم، الان فیلم‌های فراوانی برای اکران در سینماها دارند (اگر عملکرد ضعیف ملاک است)، پس عملکرد ضعیف ملاک نیست، شایسته‌سالاری هم ملاک نیست، من درس خوانده‌ام و برای بازیگر شدن مشقات بسیاری را متحمل شده‌ام اما متاسفانه عده‌ای از دوستان از پیاده‌روها هنرپیشه شدند. تا قبل از اینکه بازیگر شوند از کنار سالن سینما رد نشده‌اند، طرف را آورده‌اند هنرپیشه‌اش کرده‌اند! حمایتش کرده‌اند حالا حداقل سالی ۶ تا ۸ فیلم بازی می‌کنند. ما که دانشگاه رفته‌ایم، درس خوانده‌ایم، تئاتر خوانده‌ایم، تئاتر بازی کرده‌ایم، چنین معیارهایی را برای همکاری با من نوعی حداقل در نظر نگرفته‌اند. اصلا موضوع من این است که ملاک ارزشگذاری برای خوب یا بد بودن در سینما آنچنان که باید مشخص نیست. در دوره‌ای که من وارد سینما شدم، سینما به سوپراستار نیاز داشت، طبیعتا فیلم‌ها تجاری بدنه بیشتر ساخته می‌شد، فیلم‌های دختر و پسری ساخته می‌شد، خب من هم بازی می‌کردم! اینطوری نبود که برای جبران نقصان‌های هنری خودمان و داشتن ژست هنری کچل کنیم و قیافه معترض شبه‌هنری به خودمان بگیریم و با همان قیافه کلی فیلم بازی کنیم. عدم حضور من در سینما چند تا دلیل روشن و مشخص دارد؛ اولا ۳-۲ سال بازی نکردن در سینما به این دلیل بود که پیشنهاد‌ها خوب و درخور نبود. ببینید! تا پیشنهاد خوب و درخور ارائه شد، بازی کردم، نمونه‌اش حضور در فیلم‌های افخمی و جوزانی که مصداق همان پیشنهاد خوب و منطقی و مردمی است اما از الان به بعد هم روال سابق را در پیش خواهم گرفت، بازی نمی‌کنم تا اینکه فیلمی به من پیشنهاد شود که آن را بپسندم.کما اینکه همین الان هم چندین سناریو در خانه دارم، بازی نمی‌کنم! شهوتش را هم ندارم که فیلم بازی کنم، تهش چیزی برای من ندارد. بالا و پایین سینما را هم دیده‌ام. بنابراین این حرف‌هایی که می‌زنم بابت این نیست که چرا من فیلم بازی نکرده‌ام، باور کنید حوصله ندارم تا تهران بیایم، چه برسد که ۶ صبح بیدار شوم بروم لوکیشن! من آردهایم را الک کرده‌ام، فیلم‌هایم را بازی کرده‌ام، الان انگیزه‌هایی دیگر برای فعالیت در سینما دارم، انگیزه‌ام مردم هستند. اگر کاری را احساس کنم مخاطب دارد و با مردم ارتباط برقرار می‌کند حتما با عشق به همین مردم که خیلی دوستشان دارم می‌روم بازی می‌کنم.* یعنی سینمای غیر مردمی برایت جذابیت ندارد؟سینمای کنونی بدون هیچ رودربایستی هیچ جذابیتی برایم ندارد. هر چه در سینما داریم را در جشنواره رو کردیم. جشنواره امسال را هم دیدیم. به ما می‌گفتند آقا به‌به! چه‌چه! برو فلان فیلم را ببین. جشنواره را ترکاند! گفتم عجب! دست همسرم را گرفتم رفتیم که فیلمی را که این همه از آن تعریف کردند ببینیم. رفتم فیلم «به‌به‌کنندگان» را دیدم. گفتم ‌ای بابا! این بود نگاه برتر مخاطبان؟ این بود انتخاب مردم؟ عجب! عجب! بعد می‌آیند صندوق رأی ایران‌برگر و روباه را برمی‌دارند و اصلا از سینما می‌برند بیرون. شما باشی از این رفتارها، از این برندسازی پنهان تعجب نمی‌کنی؟!گویی همان جریان یادشده سینمایی تعمدا دوست نداشتند «روباه» و «ایران‌برگر» دیده شود.موضوعات و مسائل پشت‌پرده خیلی روشن است، اصلا پشت پرده‌ای نیست، با اندکی دقت می‌توانید بفهمید که بنده خدا گودرزی چندان هم بی‌ربط نمی‌گوید! صندوق رأی فیلم ما را برمی‌دارند، همین افرادی که ادعای دموکراسی دارند! قرار بود دموکراسی را در سینما جاری کنند.* کسانی که این‌کار‌ها را کردند از صدتا دیکتاتور بدترند! فقط ادا و پز شبه‌روشنفکری!- البته سینمای روشنفکری خوب است، اما اغلب آثار ساخته شده، شبه‌روشنفکری است. تحلیل خودت از سینمای شبه روشنفکری موجود چیست؟اصلا نمی‌روم سینما که این جریان اصلی موجود را دنبال کنم. چه فیلمی را بروم ببینم؟ بروم سینما که خیانت را به زن و بچه‌ام یاد بدهند؟ مسلما نمی‌روم. فارغ از هر پارامتری برای قضاوت، من فیلمی مثل «بی‌وفا» را بازی کرده‌ام، قصه دختر فقیر، پسر پولدار، یک داستان عاشقانه، به هم می‌رسند یا نمی‌رسند مساله است، پای هم ایستادن موضوع قصه است. به هرحال اغلب قصه‌های ساده رمانتیکی که در جریان اصلی سینمای دنیا ساخته می‌شود به همین سیاق ساخته شده که به نظرم خیلی سلامت‌تر هستند. تلخی، سیاهنمایی، یکی به آن دیگری رکب می‌زند، آموزش خیانت در روابط زناشویی که با فرهنگ عامه ما سنخیتی ندارد و...؛ قشنگ و خیلی تمیز دارند به مردم بی‌اخلاقی را با سینما آموزش می‌دهند. خیلی خوب، مرتب و مکانیزه شده در حال آموزش دادن بی‌اخلاقی به مردم هستند. از سوی دیگر آقایان نگران خالی شدن صندلی‌های سینما هستند. با همین مشی ضداخلاقی و ضدسینمایی که در پیش گرفته‌اند، سینماها خلوت شده‌اند! برنامه هفت درست کن، هشت درست کن، نه درست کن! مردم نمی‌آیند! آنقدر که ماشاءالله از ۸ صبح تا ساعت خواندن مرغ سحر، چندین فیلم سینمایی و ۲۰ تا سریال از شبکه‌های ماهواره‌ای پخش می‌شود. مردم در این شرایط چرا باید سینما بروند؟ اصلا جای پارکی برای اخلاق در سینما باقی نمانده! طرف نشسته چای و قهوه‌اش را می‌خورد، سریالش را هم می‌بیند. خیانت در این سریال‌های ترکیه‌ای خیلی دراماتیزه و مفصل وجود دارد، دیگر لازم نیست برود در سینما فیلمی با تم و موضوع خیانت ببیند! خیانت را تفصیلی، مفصل، بدون حجاب و بدون هیچ ممیزی به‌طوری که در شبکه‌های ماهواره‌ای می‌بینند، دیگر نیازی به سینما نیست! - حال سینما خیلی وخیم‌تر از آن چیزی است که محمود گبرلو در برنامه هفت درباره‌اش صحبت می‌کند؟سینمایی که در آن عروسک می‌فروشند، باید به حالش گریه کنی! یعنی در این سینما عروسک بیشتر از آدمیزاد زنده می‌فروشد!پس باید برنامه‌ای سینمایی درست کنند و با عروسک‌ها گفت‌وگو کنند و درباره مبانی نمایش عروسکی صحبت کنند، نه سینما. دروغ می‌گویم بگو داری دروغ می‌گویی!- آقای گودرزی! شما از سال ۷۶ وارد این عرصه شدید. شرایط مثل قبل نیست با احترام تماس بگیرند سناریو بفرستند، بحث کنند، چانه‌زنی کنند، الان بازیگر باید هفته‌ای ۳ بار به دفتر کارگردانی که کاری نمی‌کند سر بزند بلکه نقشی گیرش بیاد! ضمن اینکه باید عضو یکی از باندهای سینمایی هم باشی.اصلا شما عضو کدام گروه هستی؟من اهل رابطه و باندبازی نیستم، یک گوشه دنیا نشسته‌ایم و داریم زندگی‌مان را می‌کنیم. زنگ بزنند، سلام‌علیکم. آقا کارگردان کیست؟ آقای جوزانی (مثلا) ما هم می‌گوییم در خدمتیم. گعده، باند بازی و رابطه را بلد نیستم. از ابتدا هم دنبال این کارها نبوده‌ام. از همان ابتدای ورودم اگر به من زنگ می‌زدند، می‌رفتم. شرایط فعلی در سینما بر همه واضح و مبرهن است. یک روزی اصلا اسمش را نمی‌آوردند، آقا باند؟! نه! معاذالله! باند در سینما؟! اما امروز قشنگ باندبازی می‌کنند و هرکسی تیم خودش را دارد و گعده‌هایشان نیز مشخص است. نمی‌خواهم اسم ببرم، اصلا علاقه‌ای هم ندارم، دوستان بتازانند، عیبی هم ندارد، نوش‌جانشان! کافیست نگاه کنی، من الان می‌گویم باند! بلافاصله بینی و بین‌الله تو که خودت وسط معرکه‌ای، ۴ تا اسم به ذهنت می‌آید یا نه؟ داداش! سینما در ایران چیز پیچیده‌ای نیست، چیز دندان‌گیری هم ندارد. کلا ۳۱ میلیارد چرخ فروش این سینماست. مسخره است! یک ساختمان بسازی، ۵-۴ میلیارد هزینه‌اش می‌شود. آن‌وقت چرخه مالی سینمای ایران به اندازه قیمت ۶ ساختمان است! مشتی (که اسم نمی‌برم) اقلیت، اکثریت سینما جلوه می‌کنند.- مردم سینمای گعده‌ای این باند‌ها را نپذیرفته‌اند اما آنان با زد و بند در پی حذف فیلمسازان مردمی در سینما هستند.شما این موضوع را تا چه میزان قبول دارید؟مثلا اگر بهروز افخمی یک کارگردان فیلم اولی یا دومی بود با او چکار می‌کردند؟یعنی اگر کارگردان «روباه» اسمش بهروز افخمی نبود، در همان مصاحبه مطبوعاتی، بنزین می‌ریختند آتشش می‌زدند! منتها دیدند اسم کت و کلفتی دارد و خیلی نمی‌توانند کاری کنند. آن هم آدمی است که کارش در سینما جواب می‌دهد و داد، دیدید دیگر! آنطور که بهروز در مصاحبه‌اش گفت، از زمانی که فهمیدند حمید گودرزی در این فیلم بازی می‌کند، نصیحت‌ها و پیامک‌ها و تلفن‌ها شروع شد(ما اسمش را می‌گذاریم نصیحت اما می‌توان تهدید هم برشمرد). آنها که نصیحت (تهدید) می‌کردند مگر کارنامه شما را ندیده بودند؟ مگر عدم فعالیت شما را در این ۳ سال ندیده بودند؟ مثل اینکه شما هم خیلی آنها را جدی نگرفتی!اصلا جدی نگرفتم. در این ۳ سال که من کار نکردم این نصیحت‌گران محترم کجا بودند؟ اصلا آمدند بپرسند حمید حالت چطور است، چرا بازی نمی‌کنی؟! اصلا خوبی؟ نکند روده‌ات را عمل کرده‌ای که بازی نمی‌کنی؟ چرا نیستی؟ تا بهروز افخمی پیشنهاد داد، نصیحت‌گران با پیامک و تلفن آمدند! خب! معلوم است که من برایشان پشیزی ارزش قائل نیستم. تصمیم گرفتم بروم و با بهروز افخمی کار کنم، والسلام! اینکه حالا فیلم، مساله دارد یا ندارد، اصلا به من مربوط نیست. من یک بازیگر هستم که دوست داشتم اسم این کارگردان در کارنامه‌ام باشد. رفتم در این فیلم بازی کردم و الان هم خیلی راضی هستم. دلم می‌خواست مسعود جعفری‌جوزانی در کارنامه‌ام باشد، رفتم ایران‌برگر را بازی کردم.- در فیلم جوزانی، طعنه‌های سیاسی هم وجود دارد که باز عده‌ای آن را در جشنواره دیدند و برنتافتند. حالا به هر شکل از روز اول با اکران نوروزی «ایران‌برگر» مخالف بودند و اصلا نمی‌خواستند اکران شود. الان به فیلم تبلیغات شهری نمی‌دهند و به هر نحو ممکن دارند جوزانی را اذیت می‌کنند. حول فیلم «ایران‌برگر» هم این مسائل وجود داشت؟ اصلا از اینکه جوزانی به سینما بازگشته، عده‌ای ناراحتند.حتما همینطور است اما به نظر من مردم فیلمی که خوششان بیاید می‌روند و می‌بینند. این یک واقعیت است. می‌روند و می‌بینند، اصلا توصیه و سفارش هم برنمی‌تابند مگر یک مشت افرادی که از روی قصد بخواهند سمپاشی کنند. مثلا درباره آقای ده‌نمکی، پرفروش‌ترین فیلم‌ها را ده‌نمکی ساخته است. مخالفانش می‌گویند اصلا سینما بلد نیست. خودش می‌گوید فیلم‌های من تا به حال ۳۵ میلیارد در این سینما فروخته است. احساس می‌کنم عده‌ای از روی حسادت این حرف را می‌زنند.- بله! خب همین عده که دارند ادای اسپیلبرگ را درمی‌آورند چرا خودشان نساختند؟- فیلم «روباه» به نوعی قهرمان‌محور است ولی این قهرمان، به نوعی متفاوت است یعنی از توده مردم می‌آید و در وسط داستان با عده‌ای از نیروهای اطلاعاتی و امنیتی مرتبط می‌شود. مردم در سال‌های اخیر زیاد با این نوع آثار متفاوت مواجهه‌ای نداشته‌اند و این نقش در سینمای ما خیلی تازه است؟حتما درست است اما من فکر می‌کنم موضوع خیلی ساده است، یک پیک موتوری که از کف جامعه است، گرفتار یک قضیه جاسوسی می‌شود. قصه همین است! پیک موتوری که (در فیلم هم) می‌گوید: می‌خواهم زندگی ام را بهتر کنم. به همسرش می‌گوید و زندگی مردم را بهتر می‌کند و اعمال قهرمانانه‌ای از او سر می‌زند و کم‌کم می‌بینیم که از این موتوری خوشم می‌آید. اتفاقا نقش خیلی خوبی بود، یعنی غیر از اینکه دوست داشتم اسم افخمی در کارنامه کاری من باشد، دیدم واقعا نقش هم، نقش قشنگی است.- شما فرمودید هنر- صنعت سینما باید دریچه‌ای باشد برای گسترش اخلاق، با این وجود جا برای مشی قهرمانی از جنس مردم در وضعیت کنونی سینما تنگ‌تر می‌شود.ناراحت نیستم، خدا شاهد است چون من خودم را می‌شناسم، از اول همینطور بودم که حالا هستم. همه مدل فیلم هم بازی کرده‌ام.- به هر حال برای مردم سوال است دیگر، تو هواداران خاصی داری، مثل سریال «زمانه» که واقعا پربیننده بود و مردم در بازپخش، باز هم آن را می‌بینند. یک اشتیاقی از جانب مردم به بازیگرانی نظیر شما وجود دارد. متاسفانه در سینمای ایران دوران زوال قهرمان اخلاق‌گراست. چه کار می‌شود کرد؟آیا راه را اشتباهی رفته‌ایم که مردم را از سینما دور کرده‌ایم؟ خودت اشاره کردی که چرا عروسک‌ها می‌فروشند، چرا ستاره نمی‌فروشد؟ به نظر تو در این شرایط کاری می‌شود کرد؟والله باید مسؤولان کاری انجام دهند، ما که کاری از دستمان بر نمی‌آید.- خب! مسؤولان که معتقدند سینما با همین روال خیلی هم خوب است!نه! کجا خوب است؟ شما شاید درست می‌گویید یعنی شاید در نهایت می‌خواهند سینما خنثی باشد، یعنی اصلا قهرمان نمی‌خواهند اما بی‌قهرمانی سینما یعنی تهی از آرمان شدن. سینمایی که آرمانی ندارد، رویایی خلق نمی‌کند. در نتیجه مخاطبی نخواهد داشت. من خودم شخصا دوست دارم وقتی فیلمی می‌بینم، قهرمان ببینم. نه آدم منفعل، نه آدم از هم گسیخته. حداقل وقتی ۶ هزار تومان پول می‌دهم می‌روم سینما، نمی‌خواهم باز هم آدم از هم گسیخته ببینم. دوست دارم فیلم ببینم. فیلم قصه‌گو و قشنگ. در انتها آدم با یک حال خوبی از سینما بیرون بیاید. الان اغلب مخاطبان سینما همه با حال بد بیرون می‌آیند.- اعتراض مردم به شرایط فعلی سینما را به گوش شما رسانده‌اند. تا به حال برایت پیش آمده که مردم نسبت به این وضعیت بی‌مخاطب سینما اعتراض کنند؟بله! بارها گفته‌اند که مثلا آقا این چه فیلمی بود اینها ساخته‌اند؟ برخی رفقا می‌خواهد خوششان بیاید یا نیاید اما من سینما را با بوگارت، کری گرانت، هیچکاک، جان فورد، استالونه، کریستوفر نولان و...و با مجموعه فیلم‌های قهرمانی شناختم. آقایان! من از این فیلم‌های تلخ و سیاه خوشم نمی‌آید. برای اینکه بنده را جذب سینمای نفروش و خنثای خودشان کنند، خیلی‌ها گفتند آقا بیا یک وجهه دیگر از خودت نشان بده، گفتم نمی‌خواهم یک وجهه دیگر نشان بدهم، من دوست ندارم از خودم یک وجهه دیگر نشان بدهم، همین وجهه مثبت اخلاقی را دوست دارم در سینما نشان بدهم. می‌خواهم مردم که مرا در خیابان می‌بینند بیایند با من روبوسی کنند یا بگویند آقا دمت گرم! نه اینکه بیایند و فحشم بدهند. یا مثلا بگویند آقا این چه نقشی بود بازی کردی؟ مثلا پیش آمده در فیلمی، گاو صندوق پدرم را باز می‌کنم. مردم در خیابان به من می‌گویند آقا حمید به شما نمی‌خورد که گاو صندوق پدرت را باز کنی! به من گفتند از این فیلم‌ها بازی نکن! مردم می‌گویند آقای گودرزی به شما نمی‌آید! خیلی‌ها می‌گویند تو که نباید برای مردم بازی کنی، تو بازیگری و باید همه نقشی بازی کنی اما نگاه من اینطور نیست. من می‌گویم دوست دارم محبوب مردم باشم.این محبوبیت را به هیچ قیمتی از دست نمی‌دهم. یک عده از دوستان هم دوست دارند متنوع باشند و هر نقشی بازی کنند، البته خرده‌ای نمی‌گیرم اما من نه، من دوست دارم قهرمان باشم، مثبت باشم، مال مردم باشم. من وارد سینما شدم تا پرسوناژ خوبی که مبادی اخلاق و آداب اجتماعی است ارائه کنم. به‌هر حال هر شخصی می‌تواند برای خود، خط مشی‌ای داشته باشد. من بدمن دوست ندارم، هرچقدر هم خوب بازی کنم، اصلا ۲ تا سیمرغ بلورین بدهند، دوست ندارم.- اصلا سودای گرفتن سیمرغ داری؟بله اما هدف وسیله را توجیه نمی‌کند، اگر تازه پیش بیاید.- پس برای حال خودت وارد سینما شدی.ببین! برای خوب بودن حال خودم وارد سینما نشدم. اشتباه نکن، سینما از بازیگر تا مخاطب یک فرآیند جمعی است. من ترجیح می‌دهم در فیلمی بازی کنم که حال جمعی سینما خوب باشد. مشکل اینجاست لذت جمعی و حال مخاطب مساله سینمای امروز نیست البته ناگفته نماند از اینکه سیمرغ بگیرم بدم نمی‌آید! اما اگر نگرفتم هم نگرفتم.دو شب پیش رفتیم سینما و یک فیلمی دیدیم، کارگردان آمد گفت ما این فیلم را برای مردم تهیه نکرده‌ایم، می‌خواهیم مخاطب خاص خودمان را داشته باشیم یعنی یک افه جدیدی آمده به اسم «مخاطب خاص»، من این موضوع را اصلا نمی‌فهمم.شاید زمان اکرانش، مثلا چندتا اتوبوس مخاطب از مریخ سوار می‌کنند، می‌آورند برای تماشا و بعد برشان می‌گردانند. مخاطب خاص! مخاطب خاص باید برود تئاتر، اپرا. سینما یعنی مخاطب عام. اصلا در تاریخ سینما (آرتورنایت) نوشته‌اند: سینما تماشاخانه فقراست. مثلا بلیت اپرا بوده ۵۰ دلار، بلیت سینما ۵ سنت بوده. با زرق و برق مخملی بلیت اپرا ۵۰ دلار بوده و سینما ۵ سنت. تازه سیگار هم در آن می‌کشیدند! دود می‌کردند و برای خودشان حال می‌کردند که ‌ایول قیصر آمد! سینما با مخاطب خاص در سالن‌های محدود (سینما تک) معنی پیدا می‌کند، نه کل سالن‌های سینما را در اختیار فیلم‌های به ظاهر مخاطب خاص قرار بدهند، سینما ساخته شده برای توده‌های عزیز مردم. تازه تئاتر هم یعنی متنی در اندازه متون شکسپیر، برشت، چخوف؛ تماشاگر می‌رود و ۲۵ هزار تومان هم می‌دهد چون دوست دارد نمایشنامه‌ای از شکسپیر ببیند.- سینمای ما شبیه تئاتر شده است؟نه والله. عزیزم تئاتر نمایشنامه دارد، نمایشنامه خارجی را شکسپیر و فارسی آن را اکبر رادی‌ها می‌نویسند. شرایط سینمای ما بدتر از این حرف‌هاست. برای ساخت فیلم، مثلا ایکس به ایگرگ می‌گوید طرح خوب داری؟ می‌گوید بله دارم. می‌پرسد: می‌توانی تا هفته بعد فیلمنامه‌اش را برسانی؟ می‌گوید بله. می‌دهم! این چه فیلمنامه‌ای است که هفته بعد حاضر می‌شود؟!- این جشنواره بازی و فرستادن فیلم به جشنواره‌های خارجی که مثلا ۱۲-۱۰ نفر در یک سالن سینما در فرانسه ببینند، فکر نمی‌کنی مد شده و قبل از هر چیز به مردم آسیب می‌زند؟ (قبل از اینکه به خود سینما لطمه بزند.)چرا ! همانطور که گفتی این قبیل فیلم‌ها را در نهایت ۱۰۰ نفر در یک سالن کوچک نگاه می‌کنند، باز هم قصه‌ها و آثار سینمایی متعلق به توده مردم نیست، فیلم‌هایی برای جشنواره‌ها می‌سازنند در نهایت ۱۲۰ نفر در آن جشنواره آن را می‌بینند؛ سینمای قصه‌گوی شخصیت‌ساز که در هند می‌بینیم، در آمریکا می‌بینیم، در دهه ۷۰ و ۸۰ در ایران ساخته می‌شد در شرایط کنونی دیگر نیست.- در فیلم «ایران‌برگر» گویش لری داری. الان خودت مثال‌هایی از سینمای قبل و بعد آوردی، همین آقای جوزانی، همه فیلم‌هایش در لوکیشن‌های باز کار شده. مثل فیلم «شیر سنگی» که فیلمی لانگ‌شات با قهرمانی از اقوام بختیاری و لر است. سینمای ما نسبت به اقوام هم به‌نظرم رویکرد درستی ندارد، همه چیز شده تهران، همه چیز شده این آپارتمان. برخی سینماگران مدعی‌اند اقتصاد سینما اجازه نمی‌دهد که فیلم‌هایی با گویش مختلف ایرانی تهیه شود.به دلیل اینکه در گویش و در اقوام مختلف ما چون زندگی سالم‌تر است، مردم به هم خیانت نمی‌کنند، خب اگر فیلمی با محتوای اقوام مختلف ایرانی بسازند به نظرشان نمی‌فروشد! (خنده) در تهران است که جای کار برای نمایش زندگی سیاه خیانت‌پیشه وجود دارد. اگر درباره اقوام بخواهی فیلم بسازی، قصه خیانت بسازی، هیچکس آن را باور نمی‌کند. چون اقوام ما یک غیرتی دارند که دولول را برمی‌دارند و می‌زنند مخ خائن را پیاده می‌کنند! اصلا اجازه نمی‌دهند چنین فیلم‌هایی در میان اقوام عزیز ایرانی ساخته شود! پس پتانسیل ساخت فیلم سیاه خیانت‌پیشه در میان اقوام وجود ندارد چون مثلا اگر بخواهی فیلم لری بسازی، قصه باید سوار موج مردانگی شود نه نامردی. پتانسیلی روایی که الان برخی سینماگران روی آن سوار شده‌اند صرفا برای این است که خودشان پول دربیاورند. این دوستان علاقه‌مند هستند در سینمای تهران ظاهرا مدرن شده و نمایش شهرنشینی راه بیندازند که در آن هزار و یک شارلاتان پیدا می‌شود. سوژه‌ای می‌سازند که جعلی است و واقعی نیست و نهایتا می‌شود فیلم‌هایی که ساخته شده است.- بهانه‌های سینماگران، اقتصادی و متکی بر تولید مقرون به صرفه است. شاید هم بخشی به این دلیل باشد که کارگردان‌ها بلد نیستند فیلم‌های دیگری بسازند.تا به حال از میدان آزادی آنطرف‌تر نرفته‌اند. ببخشید، کسی که هری پاتر می‌نویسد، فیلسوف است، دانشمند است، دنیا را دیده است، اسمش هری پاتر و مثلا رمانی نوجوانانه است اما عقبه قوی علمی و جغرافیایی دارد. با تمام احترام به همه نویسندگان خوب کشورمان ولی دستمزدشان کفاف این را نمی‌دهد که بخواهند بروند چهارگوشه دنیا را ببینند، فرهنگ‌ها را بشناسند، زیست شهروندان سایر کشورهای دنیا را ببینند. برخی سینماگران نگاه می‌کنند که اصغر چه نوشته؟ جواب داده؟ اکبر پس از روی همان بنویس، من هم چنین مدلی می‌خواهم! طرحی مثل فیلم اکبر داری؟ آقا پس بردار بیار! خلاقیت وجود ندارد.- خود شما چه جور فیلمی دوست داری با این شرایط سینمای ایران ساخته شود؟باید در فیلم، عشق باشد، تصادف باشد، اکشن باشد، حتی اگر خیانت هم باشد ولی در نهایت قهرمان باید بتواند از تمام این فراز و فرودها سالم بیرون بیاید و آنجاست که تماشاگر دچار همزادپنداری می‌شود و ارتباط برقرار می‌کند. کدام‌یک از فیلم‌ها امروزه این ویژگی‌ها را دارند؟ نمای باز، رودخانه، عشق، تصادف و... دارند؟ کدام یک دارد؟ من فیلمی دیدم به نام «نفس عمیق» لازم است بگویم، خوشم آمده. چقدر فیلم خوبی است!در ضمن امروزی و روشنفکری هم بود.- استامینوفن کدئین نبود که خوابت ببرد. چرا دیگر «اجاره‌نشین‌ها» نداریم؟ مگر فیلم بدی است؟ مگر «مهمان مامان» فیلم بدی است؟ «ناخدا خورشید» مگر فیلم بدی است؟ کجاست این فیلم‌ها؟ «پرده آخر» مگر فیلم بدی است؟ واروژ کریم مسیحی کجاست؟ یا فیلم «نرگس» خانم بنی‌اعتماد مگر فیلم بدی است؟ کجاست این فیلم‌ها؟همین نسلی که می‌گویید، بزرگ‌ترهای ما و پیشکسوت‌های ما، خودشان هم رسیده‌اند به فیلم‌های آپارتمانی.البته برای این بزرگان مثل گذشته بودجه کافی فراهم نیست. یک بخشی به دلیل مسائل اقتصادی است که اشاره کردی، یک بخشی هم لابد به این دلیل است که می‌بینند جواب می‌دهد. نمی‌دانم. از آنها لااقل انتظار نمی‌رود. اشخاصی که چنین عقبه درخشان و زیبایی دارند و آدم از فیلم‌هایشان لذت می‌برد نباید چنین مشی سینمایی پیشه کنند. شما به کارنامه جوزانی نگاه کن از دیدن چندباره «شیرسنگی» و «در مسیر تندباد» قطعا لذت می‌برید اما چرا از آقای تقوایی خبری نیست؟ چرا آقای بیضایی نیست؟- خود تقوایی هم با «کاغذ بی‌خط» به همان مسیر فیلم‌های آپارتمانی نزدیک شد.این نان را در دامن تقوایی می‌گذارند. تقوایی کارگردان لانگ‌شات است. فضا به او بدهند قطعا شاهکار می‌کند. وقتی ۱۰ نفر دوره‌ات کنند، تو هم بعد از این همه سال، دلت می‌خواهی صرفا فیلم بسازی، ناچارا می‌بینی باید در همین مختصات آپارتمانی فیلم بسازی. خدا کند حداقل تقوایی و بیضایی این اشتباه را نکنند و در لانگ‌شات فیلم بسازند و نه در آپارتمان.- وقتی آقای جوزانی گفت می‌خواهم فیلم بسازم، واکنش شما چه بود؟خیلی خوشحال شدم. علاقه شدیدی به او دارم. چون «در چشم باد» را خیلی دوست داشتم. «در مسیر تندباد» را خیلی دوست دارم، اصولا جوزانی را دوست دارم.- در سریال «در چشم باد» حضور نداشتید.نه در آن زمان به من پیشنهادی نشده بود. اصلا با هم ارتباطی نداشتیم. تا اینکه در یک جلسه‌ای، یک روز، عموجان را دیدم و از آن روز با ما ارتباط خوبی برقرار کرد و زنگ زد برای «ایران‌برگر». حتی با اینکه نقش من، نقش اول هم نیست اما گفتم بگذار بروم. من می‌خواهم باشم. جوزانی همیشه عموجان سینماست!- به فیلمنامه ایران‌برگر ایمان داشتی؟بله! من خیلی خوشم آمد. موقعی که فیلمنامه را گرفتم و خواندم، فیلمنامه خوب ورق می‌خورد. تجربه نشان می‌دهد فیلمنامه‌ای را که ورق می‌زنی و دوست داری ببینی صفحه بعد چه می‌شود، فیلم خوبی خواهد بود.- از ویژگی‌های خاص ایران‌برگر برای حضور در فیلم عموجان جوزانی بگویید.یک شبه‌رومئو و ژولیت ظریف و زیبایی در بک‌گراند روایت اصلی دارد، انتخابات هم با سیاق ظریفی با لحنی کمدی به چالش کشیده می‌شود، ضمن اینکه پشت صحنه گرم و خوبی هم داشت. خود آقای جوزانی بی‌نظیراست، آقای تورج منصوری هم. آدم لذت می‌برد با آنها کار کند. در مقابل یکسری فیلم‌هایی را که می‌خرم و در منزل تماشا می‌کنم، پیش خودم می‌گویم وای این فیلم اکران شد؟! چون همسرم عادت دارد همیشه فیلم‌ها را می‌خرد، به او می‌گویم عزیزم! این فیلم‌ها را نخر و نبین!- خانواده از گزینش‌های سینمایی و کم‌کاری شما نگران نیستند؟همسرم گاهی از نحوه فعالیت سینمایی من دلخور می‌شود. دوست دارد میزان فعالیت من بیشتر از قبل باشد. به من می‌گوید برخی دوستانت سالی ۶ تا فیلم دارند. جواب می‌دهم موقعی که من چند فیلم پشت سر هم بازی می‌کردم برخی از این دوستان مدرسه می‌رفتند؛ بدون رودربایستی! زمانی که من در سریال «مسافری از هند» بازی می‌کردم برخی از همین دوستان می‌آمدند پشت صحنه می‌نشستند و بازی من را تماشا می‌کردند که شاید آقای جعفری یک نقشی هم به آنها بدهد! اصلا قاسم جعفری کجاست؟! کجاست!؟ مگر خط قرمز، مسافری از هند و کمکم کن آثار کمی بودند. اعتدال در سینما چیز خوبی است. من اعتقاد دارم فیلم هنری و روشنفکری ساخته شود اما فیلم‌های تجاری‌ بدنه، جریان اقتصادی سینما را تقویت کند. منتها عدم حفظ این تلورانس سبب شد از یک تاریخی به بعد فیلم‌های تجاری مردم را خسته کردند؛ شخصیت‌های تکراری، قصه‌های تکراری. در گذشته در جریان اصلی فیلم‌های تجاری با یک قصه عاشقانه لطیف و حضور یک زن و مرد - بازیگر- جوان فیلم‌ها می‌فروختند اما الان ۲۰ تا هنرپیشه را می‌گذارند کنار هم، باز هم فیلم‌ها به زور و زحمت می‌فروشند، با سلام و صلوات. منتها در پوست‌اندازی سینمای تجاری دهه ۸۰ زمانی که سینماگران می‌دیدند فلان فیلم فروخته، می‌گفتند عجب پس همان هنرپیشه مرد را با همان بازیگر زن جوان کنار هم بگذاریم و یک قصه‌ای شبیه همان فیلم درست کنیم! اینجاست که دلم می‌سوزد. چون مردم و مخاطبان باهوش سینمای ایران را که من عاشقشان هستم دست‌کم می‌گیرند. مردم می‌فهمند که سینما به تکرار افتاده است!- در همین دوران بسیاری از سینماگران فتوای سینمایی صادر کردند که‌ ای بابا سوپراستار هم جواب نمی‌دهد و داشتند به نوعی تقصیر خودشان را گردن شما می‌انداختند!برادران محترم سینماگر! در چند سال اخیر خودتان راه را اشتباه رفته‌اید اگرنه سوپراستار جواب می‌دهد. سوپراستار در یک مقطعی آنقدر کار می‌کرد که عاملی شد شما عزیزان فیلمساز کار نکنید یا سر دستی کار کنید. اگر همه چیز سر جایش باشد سوپراستار همچنان کار می‌کند. دارید می‌بینید، فروش‌ها را هم نگاه کنید. اگر از فیلم اکبرآقا و اصغرآقا دائما کپی نکنیم و انتظار هم داشته باشیم که به اندازه فیلم اکبرآقا و اصغرآقا بفروشیم، قطعا سوپراستار کار می‌کند. مگر لئوناردو دی‌کاپریو دو سال پشت سر هم کار می‌کند، دیگر فیلم‌هایش فروش نمی‌کند؟ چگونه است؟ ما یک فیلم می‌سازیم و همین که قسمت دومش را می‌سازیم با شکست تجاری مواجه می‌شود. پس چرا آنها راکی ۱، راکی ۲، راکی ۳، راکی ۴ می‌سازند؟ سیلوستر استالونه پیرمرد شده ولی باز فیلمش می‌فروشد، آخر چطور ممکن است؟! چطور ما نمی‌توانیم از یک فیلم دو شماره بسازیم؟ اما آنها می‌توانند و جواب می‌دهد؟ چرا آرنولد پیرمردش هم در سینمای آمریکا جواب می‌دهد؟ این حرف‌ها چیست که ستاره کار نمی‌کند! خلاقیت آن کسی کار نمی‌کند که هنوز نمی‌تواند ضعف فیلمنامه را برطرف کند. چرا گردن سوپراستار و بازیگر می‌اندازند؟ دوستانی که چنین فتوایی صادر می‌کنند عمدتا فیلم باسمه‌ای با فیلمنامه آبدوغ‌خیاری ساخته‌اند. چرا ستاره بدبخت را مقصر می‌کنید؟ «نه! این پسره هم دیگر نمی‌فروشد! نه! این هم دیگر فیلم‌هایش کار نمی‌کند.» پس چرا سینمای هالیوود همچنان متمرکز بر سیستم ستاره‌محوری است؟ چرا در هندوستان فیلم‌های شاهرخ‌خان و سلمان‌خان هنوز فروش می‌کند؟ جنازه آمیتا باچان چرا در فیلم کار می‌کند؟ پس ایراد از ستاره نیست، ما بلد نیستیم چطور از ستاره استفاده کنیم و او را سر جای مناسبش قرار دهیم. یا احترامش را نگه‌داریم.برخی سینماگران هنوز بلاتکلیف هستند که اصلا ستاره می‌خواهند یا نمی‌خواهند. به‌راحتی بازیگر را می‌سوزانند، با تکرار و تکرار و تکرار. می‌خواهم بگویم فیلمنامه‌نویس هم مقصر نیست. همه‌اش او را مقصر ندانیم. مگر او چقدر دستمزد می‌گیرد؟ در آمریکا فیلمنامه‌نویس گاهی بیش از یک ستاره سینما دستمزد می‌گیرد. در ایران وقتی دارد فیلمنامه می‌نویسد به فکر اجاره‌خانه‌اش است. در طول یکسال چند فیلمنامه باید بنویسد تا زندگی‌اش بگذرد. خب! برخی به دلیل امرار معاش (که بسیار مهم است) به خزعبل‌نویسی می‌افتند! به جای کارکردن روی یک فیلمنامه‌ای که دو سال زمان می‌برد، دو ماه و نیمه تمامش می‌کنند می‌روند برای فیلمبرداری. الان که دیگر سرصحنه می‌نویسند. صفحه ۱۷ را بده، روی دیالوگ‌ها را خط می‌کشند: «اینها را نگو، دوباره بنویس. آقا اصلا امروز تعطیل است، شما بروید ما این فیلمنامه را درست کنیم و بعد بیایید».- چنین چیزی هم دیده‌اید؟معلوم است که دیده‌ام. از سال ۷۶ دارم در این سینما کار می‌کنم. انصاف است که گردن ستاره بیندازیم؟ چرا؟ چون فوروارد تیم است؟ سیبل است؟ بزنیم و بگوییم حمید گودرزی و فلانی و فلانی نفروخت! بد بازی کرد! من که از این آدم‌ها با این طرز تفکرشان نمی‌گذرم. من شخصا از سر تقصیر این آدم‌ها نمی‌گذرم. سوپراستار جواب نمی‌دهد! چرا جواب نمی‌دهد؟! چه کسی گفته جواب نمی‌دهد؟ کسی این حرف را می‌زند که مدرک تحصیلی دیپلم هم ندارد. کسی که این حرف را می‌زند می‌توان اصلا به‌عنوان یک کارشناس قبول کرد؟ اگر به او بگویی برتولت برشت یا ارنست همینگوی را می‌شناسی، می‌گوید چی هست؟ پیتزا پپرونی؟ بعد به‌راحتی دهانش را باز می‌کند و هر یاوه‌ای را به‌عنوان راهکار و تئوری ارائه می‌کند و با همین زیاده‌گویی و شبه‌روشنفکربازی‌ها موجب مرگ سینما می‌شود. بنده‌های خدا ستارگان هم چون گیر مالی دارند، حرف نمی‌زنند، چون دیگر به آنها زنگ نمی‌زنند. من الحمدلله نیازی به سینما ندارم، حرفم را هم می‌زنم. خیلی‌ها به این موضوع حسادت کردند به اینکه نیاز مالی به آنها ندارم. الحمدلله که ندارم، خدای بالای سر بی‌نیازم کرده از مرد و نامرد. مجبور نیستم یکسری محدودیت‌ها را تحمل کنم که نکند زنگ به من نزنند. نزنند، صدسال دیگر هم نزنند. آن بالایی تا امروز روزی مرا داده، از این به بعد هم می‌رساند. فیلم بازی نمی‌کنم اما همچنان محبوب مردم هستم. خودتان به چشم این مساله را بارها دیده‌اید. آقا گودرزی! آقا گودرزی چرا فیلم بازی نمی‌کنی؟ آقا گودرزی دلمان برایت تنگ شده است! همین برای من کافی است! عوض این نبودن‌ها می‌روم در فیلم دو تا جوانمرد مشتی مثل افخمی و جوزانی بازی می‌کنم، با کله هم می‌روم.- از عموجان شنیدم هر وقت هم که می‌آمدی سر صحنه با انرژی کامل می‌آمدی. ماشاءالله انگار انرژی‌ات تمام‌شدنی نیست. نقش یک پسر ۲۰ ساله و عاشق‌پیشه را بازی می‌کنی! من باورم نمی‌شد. وقتی لباس سربازی را تن شما دیدم، متوجه شدم چقدر به شما می‌آید. واقعا هنوز می‌توانی نقش پسرهای ۲۰ ساله را بازی کنی؟خب! وقتی می‌بینم مثلا آقای جوزانی با ۶۰ سال سن دارد آن همه تلاش می‌کند و انرژی می‌گذارد، من هم خجالت می‌کشم و می‌گویم باید انرژی بگذارم.- شاید هم این خصیصه خوب برای شما باشد که بازی در فیلم‌های ضداخلاق، ضدمردم یا ضدتوده را نمی‌پذیرید، در فیلم‌های ضدتماشاگر و ضدمخاطب بازی نمی‌کنید.این مجموعه فیلم‌ها نیز تا دوره‌ای کار می‌کنند. بعد از یک دوره‌ای اشباع می‌شوند و ته می‌کشند. بله! این هم تا یک دوره‌ای است. مگر فیلم‌های ما نبود؟ مگر قبل از ما همینطور نبود؟ مگر قبل از انقلاب همینطور نبود؟ سینمای آپارتمانی هم یک روزی به پایان می‌رسد. آن اندک مخاطبی را که هم دارد اشباع می‌کند! همان ۷ درصدی که به سینما می‌روند.- چون در زمان شما یعنی اوایل دهه ۸۰ تا سال ۸۷، توده سینمارو‌ها ۲۰ درصدی بود اما الان رسیده به مرز ۷ درصد. باز هم آنچه مردم را مشتاق می‌کرد همین ستاره‌بازی و علاقه‌مندی به ستاره‌ها بود که بار سینما را به دوش می‌کشید.مثلا «دایره زنگی» مگر فیلم بدی بود؟ تجاری و خوب. «توفیق اجباری» مگر مردم نرفتند و لذت بردند. الان فیلم‌ها را کسانی می‌سازند که اتود را درست تلفظ نمی‌کنند! تصور می‌کند اتود نوعی مداد است! همین آقا که فرق اتود زدن و مداد اتود را نمی‌دانست می‌گفت «برایان دی پالمو (غلط املایی تعمدی) که اصلا کارگردان نیست!» بعد ساخته مضحکشان را که نگاه می‌کنی یک پایان باز جفنگ دارد و طبق معمول فینالش هم که دیگر برعهده تماشاچی است! دیگر چیزی به نام سکانس فینال نداریم. به مخاطب حقنه می‌کنند مخاطب تا شب که خواست بخوابد باید آنقدر با خودش کلنجار برود تا پایان فیلم را کشف کند. انگار مردم بیکارند که بخواهند تکلیف پایان قصه را مشخص کنند. این پایان‌های باز فراوان دلیل عمده‌اش در نحوه قصه‌گویی و تسلط در پرداخت چیدمان روایت است. این ۶ هزار تومان‌ها به خدا حلال نیست که از دست مردم می‌گیرند، خدا شاهد است حلال نیست. مردم از سالن سینما بیرون می‌آیند، به هم چپ چپ نگاه می‌کنند! می‌آیند بیرون، به همسرشان مشکوک می‌شوند دیگر! (خنده) وقتی مخاطب می‌بیند همه دارند در آثار نمایشی سینما خیانت می‌کنند خلاصه او هم با خودش می‌گوید مثلا نکند آن روز که ما توی بالکن کباب می‌پختیم همسر من نیز به من خیانت کرد! آن وقت می‌گوییم فردین بد بود؟! (صرف نظر از برخی انگاره‌های نامطلوب نمایشی از جمله کاباره در فیلمفارسی و...).- همه این انگاره‌های بد را که از فیلمفارسی بگیریم، ترویج غیرت و مردانگی چیز بدی نیست.همینطوری سینماها شلوغ می‌شد، مردم می‌آمدند که قیصر را ببینند که آمده انتقام «فاطی» را بگیرد. وقتی از سالن سینما می‌آمد بیرون، موها را قیصری می‌زد، پاشنه را می‌خواباند، مگر کسی جرأت دارد که به دختر نگاه کند؟ آموزش خیانت را می‌گذارند به حساب زرنگ بودن! خدا را شکر. قیافه ما به آن فیلم‌های مروج خیانت نمی‌خورد که دعوت نمی‌شویم! من همیشه عاشق پیشه‌ام و تا دم مرگ پای عشق می‌مانم و تا تهش می‌روم. ببین! خدای ناکرده از این موضع ضد خیانت من نمی‌خواهم کسی برداشت سیاسی یا ایدئولوژیک کند. من با سینما و ادبیات بزرگ شده‌ام یعنی اگر قصه‌ای درباره خیانت خوانده‌ام و دوستش داشتم حتما آنا کارنینای تولستوی بوده که فرهنگ خیانت را تکفیر می‌کند. یا اگر قصه خیانت را در سینما دیده‌ام با ربکا (آلفرد هیچکاک) و فیلم پستچی دو بار در نمی‌زند (دیوید سلزنیک) بوده است. با همین نگرش و تربیت سینمایی و ادبیات از مشی مادام بوآری و نگاه کلود شابرولی سینمای ایران نسبت به مقوله خیانت متنفرم. لطفا برداشت غلط نکنید و بنده را مصادره سیاسی و ایدئولوژیک هم نکنید.- کارگردانی می‌گفت ما برای دل خودمان فیلم ساخته‌ایم!مگر سینما دلی است؟ سینما یک صنعت است. برای دل خودت بنشین و خاطراتت را بنویس. از ۷۶ تا الان خودش یک سن است در این سینما. ۱۸ سالم بوده که فیلم بازی کرده‌ام؛ فیلم «سهراب» از سعید سهیلی. به‌هر حال بازی کرده و تجربیاتی دارم.- جالب است که تجربه فیلم خاص هم داری، مثلا «گناه من»؟من با ۳ فیلمساز فیلم اولی کارکردم؛ مسعود آب‌پرور با اولین فیلمش «قتل آنلاین»، منوچهر هادی با اولین فیلمش «قرنطینه» و مهرشاد کارخانه با اولین فیلمش «گناه من». قدرت ریسک فوق‌العاده‌ای در انتخاب فیلم اولی‌ها دارم. راستی اخیرا یکی از من پرسید جشنواره چطور بود؟ گفتم: والله من جشنواره ندیدم، یک موکت قرمزی انداختند، ما رد شدیم و رفتیم. چیزی به اسم جشنواره ندیدم. آنقدر فیلم مصیبت دیدم که بیشتر سوگواره بود! خدا وکیلی، دروغ نگویم اما فیلم‌ها خوب نیستند، فیلمنامه‌ها را می‌خوانم اما ورق نمی‌خورد. من هر نقشی را دوست ندارم. مثبت دوست دارم. بگذار بگویند بازیگر نیست، بلد نیست! آقا دوست ندارم بروم در نقش بدمن فیلم باشم، رک، حال نمی‌کنم.- اگر نقشی به تو پیشنهاد کنند که خیلی کاراکتر خوبی باشد اما در آن قرار باشد به یک زن شوهردار نظر داشته باشی قبول می‌کنی؟اتفاقا به من چنین چیزی پیشنهاد شد (اسم نمی‌برم)، به خود کارگردان گفتم که مادرم گفته اگر از این نقش‌ها بازی کنی عاقت می‌کنم! کارگردان هم یک خانمی بود، کارگردان معروفی هم بود. نقش تجاوزگر هم بود! گفتم: به من می‌خورد که تجاوزگر باشم؟! به دختر ۱۳ساله در فیلم تجاوز کنم؟! من بازی نمی‌کنم. پلیس فیلمت را اگر بخواهی بازی می‌کنم چون نقش پلیس به‌هر حال آدم اخلاقی است. به‌هر حال مجبور به اخلاقی بودنم چون گفتم سینما را با همان اخلاقی که به من آموخته می‌شناسم. دوستی که این نقش را بازی کرده است، خب لابد دیده که برایش جای بازی دارد، خیلی با هم دوستیم، پسر آقایی هم است اما من علاقه ندارم. لابد مردم به برخی چیزی نمی‌گویند اما مردم به من می‌گویند: آقا گودرزی از شما بعید بود! از این حرف مردم ترسیدم.- در یک دوره‌ای خیلی پر کار بودی، سینما نفع مادی و پولی آنچنانی برایت داشت؟والله خبری نیست! آن زمانی که دائما روی سر در سینماها بودم، بیلبورد فیلم‌هایم همه جا نصب بود، نمی‌توانستم یک خانه بخرم. به نظرم در سینما خیلی مهم نیست که خوب بازی کنی، در زندگی واقعی خوب بازی کن که محتاج کسی نشوی، محتاج مرد و نامرد نشوی چون در سینما یکدفعه بازیگر را به دلایل شخصی و واهی می‌کوبند. به این مساله از همان ابتدا آگاه بودم، پیش خودم گفتم حمید بجنب! در زندگی‌ات خوب بازی کن. الحمدلله آن بالاسری هم دستش را گذاشت روی شانه ما، آدم بدی هم نیستم، خدایی! نمی‌خواهم بگویم پسر پیغمبرم ولی پسر بدی نیستم. تا به حال نه به کسی بدی کرده‌ام، نه به ناموس کسی نگاه کرده‌ام، نه از دیوار کسی بالا رفته‌ام، سرم را انداختم پایین و زندگی‌ام را کردم و سر موقع زن گرفتم، یک مدل سنتی بالاخره داریم. خانواده‌ام هم همینطور بوده است. الان هم الحمدلله راضی هستم، هیچ ناراحت نیستم. یک نفر با من مصاحبه می‌کرد، گفت: آقای گودرزی! افسرده نشده‌ای؟ گفتم: داداش خدا نکند! دشمنت افسرده باشد! گفت خب! فیلمی سر در سینما نداری، گفتم: من سر در و این حرف‌ها قبلا داشتم، چیزی در آن نبود داداش! من دنبال سردر سینما بودن نیستم. می‌گویم من زمانی سردر سینما بودم که در اصفهان شیشه سینما را برای دیدن من که بازیگر فیلم «بازنده» بودم شکستند. صاحب سینما را هنوز زنده است اگر حرف من را باور نمی‌کنید از او بپرسید. شیشه سینمای اصفهان شکسته شد تا مردم حمید گودرزی را ببینند. پلیس آمد، لباس من را درآوردند و لباس دیگری بر تنم کردند. من را خواباندند کف بنز پلیس و از یک در دیگر سینما بردند بیرون. (سینما ساحل اصفهان بود). من چنین سینمایی را دوست دارم، شوق مردم را به ستاره و بازیگر دوست دارم.- در انعکاس هم همین موضوع خیانت که روی آن دست گذاشتی و چند جا اشاره کردی بود ولی سرنوشت خائن در آن فیلم خیلی خوب نبود.در نهایت نشان داد که فیلم، سالم است و قهرمان از گناه مبرا شد. امروز که پایان را باز می‌گذاری، مردم هم هزار تا فکر می‌کنند! در نتیجه نمی‌توانی بفهمی که فیلم سالم است یا نه! ولی باید دو دوتا چهارتا بکنی. آقا وجدانا غیر از این است؟ تا اینجا کلمه‌ای دروغ گفته‌ام؟!- از خدا می‌ترسی که از این قبیل فیلم‌ها دوری می‌کنی؟از خدا می‌ترسم، از خیانت بدم می‌آید، از بچگی اینطور یادمان داده‌اند. ما رفیقمان اگر دل در گرو دختری داشت، به آن دختر نگاه هم نمی‌کردیم. نه زنش بود و نه حتی نامزدش ولی می‌گفتیم بچه‌ها، فلانی دلش گرو این دختر است، بیخیال! برو دنبال یکی دیگر. ما اینجوری تربیت شدیم.- برخی بازیگران در پاسخ به حضور در این فیلم‌هایی که مطلوب برای توده مردم نیست پاسخ می‌دهند من بازیگرم و هر نقشی بازی می‌کنم.این هم یک نوع نگاه است، به آنها خرده نمی‌گیرم. اما من این کار را نمی‌کنم. من دوست ندارم در فیلم، نقش بدی را بازی کنم. بدمن دوست ندارم. من قهرمان دوست دارم. - در پوستر روباه شما با آن موتور خیلی جالب و دوست‌داشتنی بودید. یاد چه فیلم‌های خاطره انگیزی با این پوستر می‌افتی؟بله! خودم هم خوشم آمد، احساس کردم از همان فیلم‌های ابوالفضل پورعرب مثل «دوروی سکه» و آواز تهران است. تصور نکنید من امروز با سینما مواجهه دارم، خیر، این تصور غلط است اما رویای سینمایی خود را در فیلم‌هایی که نام بردم جست‌وجو می‌کنم. «آپارتمان شماره ۱۳» مرحوم جمشید اسماعیل‌خانی که ایشان نقش سبزی‌فروش را بازی می‌کرد چقدر خوب بود.- این کاراکترها و پرسوناژهای سینمایی آپارتمانی که امروز در سینما می‌بینیم آیا خود مردم هستند؟نه، شاید اگر هم هستند یک درصد خیلی کمی باشند. مردم ایران به‌هر حال مردم مأخوذ به حیایی هستند. من نمی‌دانم کدام طبقه از مردم را نمایش می‌دهند؟!- می‌گویند نمایش زندگی طبقه متوسط!نه! طبقه متوسط که من و شماییم. شما کجا می‌روی و خیانت می‌کنی. شما کی می‌روی و به زن شوهردار نگاه می‌کنی داداش؟ بیا برویم جنوب تهران، آدم‌های محجوب را می‌بینی و کیف می‌کنی. دعوتت می‌کنند شام، ناهار، آقای گودرزی! توقع نداری از این آدم‌ها که تو را دعوت کنند. حتی شمال تهران. اصلا اگر تهران دارد می‌گردد واقعا روی شاخ چهارتا آدم خوب دارد می‌چرخد. آدم‌های مشتی و مذهبی و همین آدم‌ها اصلا دوست ندارند این فیلم‌ها را نگاه کنند. مثلا طرف بازاری است و مشتی، خیلی از بازاری‌ها هم خوب هستند، به من می‌گویند آقای گودرزی! اصلا دوست ندارم این فیلم‌ها را ببینم. به دخترم می‌گویم نرو سینما. اخیرا هم من در یکی از روزنامه‌ها می‌خواندم که پول ساخت این فیلم‌ها از کجا می‌آید! اسم‌ها درآمد! از خودم نمی‌گویم. - از سفارت‌های ایتالیا و فرانسه و آلمان. این مساله برای سینمای ما خیلی زشت و بد است.البته که برای سینمای ما خیلی بد است. معنی ندارد! - برای ساختن فیلمی مثل «ایران‌برگر» پول نمی‌دهند!مگر ما به آنها پول می‌دهیم که آنجا فیلم بسازند؟ کدام کارگردان آلمانی باشرفی قبول می‌کند؟ اصلا تمام سینمای آمریکا، قهرمان است! از بتمن و اسپایدرمن گرفته تا قهرمان عادی که در خیابان است. قهرمان می‌فروشد. این فرمول هیچوقت عوض نمی‌شود. ابدی است. قهرمان! از حالتی به حالت دیگر تبدیل نمی‌شود. مخاطب علاقه دارد با قهرمان همذات‌پنداری کند، به این می‌گویند کاتارسیس. در دانشگاه در همان جلسه اول به علاقه‌مند سینما و تئاتر این موضوع را یاد می‌دهند. مخاطب با بدمن همذات‌پنداری نمی‌کند. مگر اینکه بیمار روانی باشد، با مرد خوش‌تیپ و خوش‌هیکل که ضمنا پای همه چیز می‌ایستد و ضمنا از فراز و فرودها سالم بیرون می‌آید، همه دست می‌زنند. همفری بوگارت! کری گرانت! یک مقداری آل‌پاچینو! کمی رابرت دنیرو! سلمان‌خان! شاهرخ‌خان! قهرمانانشان گاهی فردی هستند و گاهی ارتش آمریکا. گاهی پلیس و گاهی یک شخصیت کارتونی. اخیرا تعطیلات عید خارج از کشور بودم و چندباری سینما رفتم. سیندرلا محصول ۲۰۱۵ را دیدم که لبریز از کنش قهرمانی بود. استریکس جدید را دیدم، باز هم قهرمان داشت.RUN ALL NIGHT قهرمان داشت. پارسال فیلم روشنفکری هتل‌گراند بوداپست را با اسلوب قهرمانی ساخته بودند، همین فیلم محبوب منتقدان، یعنی پسربچگی را با فرمول قهرمانی ساخته بودند. پس قهرمانان سینمای ایران کجا هستند؟! اف‌بی‌آی، سیا. قهرمان! دیدی در فیلم کاترین بیگلو، نشان دادند بن‌لادن و اطرافیانش را چطور قلع و قمع کردند؟ پیروزی را نمایش می‌دهند نه شکست را. خوش‌تیپ، هیکل‌های روی فرم می‌روند بدمن‌ها را نابود می‌کنند، واقعا حال می‌کنی! پلیس قهرمان فیلم است. اصلا هالیوود که ید طولایی در ساخت قهرمان دارد. چرا جکی چان را دوست داری؟ روبه‌رویی که دارد او را می‌زند هم ریز چشم است! او هم کونگ‌فو بلد است، پس چرا از او خوشمان نمی‌آید؟ چون قهرمان باید جکی چان باشد، تصمیم گرفته شده است! قهرمان جکی چان است. دختره را جکی چان نجات می‌دهد. اگرنه طرف مقابل هم چشم ریز است، او هم همان کارها را می‌کند. این هم شده وضعیت اغلب فیلم‌ها (به همه فیلم‌ها جسارت نمی‌کنم). یک نفر هم که می‌خواهد فیلم درستی بسازد، می‌گویند برره‌ای بود!- شاید به قول شما آن گویش لری را برنمی‌تابند که در آن اخلاق هم هست.یک هویتی با خودش می‌آورد. خرم‌آباد را دیدی که چه استقبالی کردند؟ استاندار گفت من پشت فیلم هستم. اتفاقا عموجان هم رفت، صحبت کرد و گفت افتخار می‌کنم که لر هستم. اگر به «ایران‌برگر» هم انگ سیاسی بزنند که دیگر خیلی فاجعه است! این معلوم است که جریان‌سازی شده است، معلوم است که قصد و غرضی در کار است. حالا می‌گویند: «روباه فیلم سیاسی است و فلان.» آقا مثل اینکه شما خوشتان می‌آید دانشمندان هسته‌ای‌تان را بکشند! خانواده شهید علیمحمدی در مراسم تجلیل فیلم آمده بودند، اولین نفر هم من بودم که بلند شدم و دست زدم. به‌هر حال من برای آنها احترام قائلم. اگر این دانشمندان آمریکایی بودند، تا حالا صد تا فیلم درباره آنها ساخته بودند. دانشمندان ما همین الان هم قهرمان هستند! کلا ما ایرانی‌ها با هر نگره سیاسی برای شهدا احترام قائل هستیم، فارغ از دسته‌بندی‌های سیاسی، موضوع شهدا امری ملی است و جناحی نیست.- نمی‌ترسی بگویند حمید دارد ادا در می‌آورد؟چه ادایی؟ اگر شهدا نبودند که همین دوستان نمی‌توانستند «سیاه فیلم» اینجا بسازند! این مسائل را هم نادیده بگیریم؟ من اینطوری نیستم. ضعف‌هایی وجود دارد اما این ضعف‌ها را تعمیم ندهیم به همه مردم ایران. خانواده‌های ایرانی سالم فراوان داریم، هنوز دخترانی داریم آفتاب و مهتاب ندیده‌اند، پشت در منزلشان هم ۲۰ تا خواستگار صف کشیده‌اند، دکترا هم می‌خوانند، اتفاقا سینما هم نمی‌روند. نجابت در گوشت و پوست ایرانی‌جماعت است. اصلا بحث تعصب نیست، واقعیت را دارم می‌گویم آقا. واقعیت! بگذار چهارتا جوان بخوانند و بفهمند که این حرف‌ها را گودرزی زده است؟ گودرزی از یک چیزهایی حرف زد که می‌گوید هنوز هست، لوطی‌گری‌هایی هنوز وجود دارد.- آن جامعه بی‌اصولی که سینمای ایران دارد نشان می‌دهد واقعا وحشتناک است یعنی یک لحظه چشمانت را ببند و فکر کن در دنیای یکی از این فیلم‌هایی که نشان داده می‌شود داری زندگی می‌کنی!به‌خدا خودکشی می‌کنم. به من می‌گویند دو دقیقه همسرشان دیر می‌آید زنگ می‌زنند ببینند چه شده. چه اتفاقی افتاده، بعد می‌گویند به خدا تاثیر همین فیلم‌هاست! ببین چه شده سریال‌های ماهواره‌ای شده‌اند منبع تغذیه سینما! بسیاری از این دوستان ماهواره‌باز، سینما را به سمت جاده خاکی برده‌اند. شب زنگ می‌زند: «آقا کدام سریال خوب گرفته؟ تم آن چیست؟ یاعلی داداش، طرح را بزن! من بازیگران را هم انتخاب کرده‌ام!» خدا لعنت کند سریال‌های بدآموز ماهواره را! چرا سریال‌های خوب آمریکایی را پخش نمی‌کند؟! برو سریال‌های آمریکایی را ببین، کدامش مروج خیانت است؟ اگر هم باشد، در انتها جمع می‌شود، به نفع مخاطب، به نفع اخلاق یعنی مخاطب عزیز این کار را نکن. فیلم و سریال ساخته می‌شود به نفع مخاطب و به نفع اخلاق در جامعه. چرا سینمای ما باید مروج ناهنجاری باشد؟ خب! برخی معضلات هست، یعنی یک بخشی هست اما آیا قرار است همیشه آن را نمایش بدهیم؟ همه جوامع هم خیانت دارند ولی آیا باید ۹۹/۹۹ درصد از موضوعات قصه‌هایمان را از روی آن برداریم؟ دوره‌ای که ناخدا خورشید ساخته شد، خیانت و نامردی نبود؟ چرا! اما معنی آن این می‌شود که ناخدا خورشید نسازیم و همواره درباره خیانت فیلم بسازیم؟ می‌خواهند از این محمل پول دربیاورند. فردا اگر فیلم ساختن درباره لبو، پرفروش بشود، فیلم‌ها درباره لبو می‌شود. ۹۰ درصد از فیلم‌ها می‌شود درباره مزایا و مضرات لبو. «آقا یک فیلمی ساخته‌اند درباره چغندر بوده که ۳-۲ میلیارد تومن فروخته است»، «عجب! درباره چغندر طرح داری؟ بنویس سریع چغندر را برداریم ببریم». می‌خواهم بگویم که لزوما خودشان هم به آنچه می‌سازند اعتقادی ندارند. فقط می‌بینند که موج چیست، سوار آن موج بشوند. الان چه چیزی بورس است؟ این نان به نرخ روز خوردن است! خلاف جریان آب سخت است شنا کردن.منبع:وطن امروز

برند ضدانقلاب در دست برخی بازیگران+عکس

$
0
0
به گزارش جهان به نقل از سراج۲۴، برند «nimany» متعلق به نیما بهنود فرزند مسعود بهنود تحلیل‌گر ضد انقلاب بنگاه خبرپراکنی بی بی سی فارسی است. مسعود بهنود در دوران طاغوت تلاش می‌کرد تا به گونه‌ای رفتار کند که مورد توجه صاحبان قدرت در ایران قرار گیرد و بتواند موجبات صعودش را فراهم کند. وی در دوران طاغوت با سردبیری نشریه آیندگان داریوش همایون، با زیرکی خاصی خود را در باند قدرت امیرعباس هویدا جا داد و با نزدیک شدن به او توانست جایگاه مناسبی را برای خود در دوران پهلوی بدست آورد.وی پیش از انقلاب توانسته بود نظر هویدا را جلب کند و وفاداری خود را به طاغوتیان ثابت نماید، وفاداری وی به باند قدرت طاغوتیان به حدی بود که بنا به نوشته فرج سرکوهی وی تنها گوینده رادیویی بود که حق داشت بدون نوشته و بازبینی برنامه راه شب رادیو را اجرا کند و در تلویزیون دولتی نیز برنامه ساز و مفسر سیاسی مورد اعتماد بود، و سازش با قدرت را استلزام حضور مدام خود در رسانه‌ها می‌دید.نیما بهنود فرزند مسعود بهنود همانند پدر خود سعی می‌کند مفاهیم تحریف شده و غیر واقعی در رابطه با انقلاب اسلامی را در پوشش تی‌شرت به جامعه تزریق کند.وی به علت جهت گیری سیاسی طراحی‌های تی‌شرت و پیراهن‌های خود خیلی زود مورد اقبال کمپانی‌های طراح لباس در امریکا قرار گرفت و موفق به دریافت جایزه‌‌‌AADG برای طراحی تبلیغات San Francisco Fashion Galleriaشد.هر چند برند «نیمانی» به دلیل نوع طراحی‌های خود در ایران شعبه‌ رسمی ندارد اما اخیرا تعداد قابل توجهی از بازیگران سینما به استفاده و ارتباط گیری با این برند اقدام کردند که در نبود چشم ناظری برای فهمیدن این موضوع، به راحتی نه تنها اقلام دیگر این برند مثل طراحی "من تهران را دوست دارم" و انگشترهای این برند را استفاده می‌کنند بلکه تعدادی از این بازیگران به عنوان مدل افتخاری! با این برند همکاری می‌کنند.* طرح‌های سیاسی نیمانی، تحریف تاریخنقش‌های مندرج برروی تی‌شرت‌های‌ این برند، تیترهای بعضا ساختگی روزنامه‌های اطلاعات و کیهان دردهه شصت است که با هدف تخریب انقلاب یا توهین به شخصیت‌های نظام وجود دارد که نگارنده از نگارش بسیاری از مصداق‌های این توهین‌های بی شرمانه عاجز است و تنها به ذکر چند مورد بسنده می‌کند.اعدام‌های ادعا شده در تابستان سال ۶۷، اشارات دروغین به ادعاهای ساختگی و منتسب به مسئولین انقلابی، جملات طنز در رابطه با نسبت انقلاب با آزادی و حقوق بشر تنها قسمتی از جملات مندرج بر روی این تی‌شرت های برند فرزند مسعود بهنود است.* چه بازیگرانی از نیمانی استفاده می‌کنند؟پیمان معادی بازیگر و کارگردان مشهور ایرانی که در فیلم "جدایی نادر از سیمین" اصغر فرهادی نقش نادر را بازی کرد یکی از بازیگرانی است که ارتباط نزدیکی با نیما بهنود دارد و در تبلیغات گرافیکی این برند نیز بازی می‌کند.بهرام رادان یکی دیگر از بازیگران ایرانی است که از تی‌شرت‌‌های نیمانی استفاده می‌کند. مهناز افشار و سحر دولت‌شاهی نیز از دیگر بازیگرانی هستند که از انگشتر‌های این برند استفاده می‌کنند. هر چند این بازیگران هنوز جرئت استفاده از تی شرت‌های منقش به تیترهای دهه شصت را ندارند. اما گلشیفته فراهانی بازیگر سابق ایرانی که این روزهای تمام رفتارهای ناهنجار و مبتذل را در آمریکا تجربه می‌کند بارها در جلوی دوربین از تی‌شرت های سیاسی نیمانی استفاده کرد.این برند از دهم بهمن ماه سال گذشته و در غیاب چشمان ناظر وزارت ارشادتوانست نمایشگاه مد و فشن خود را در تهران کلید زند و این در شرایطی است که هیچ کس نمی‌داند مجوز افتتاح این نمایشگاه را چه شخصی یا نهاد قانونی تائید کرده است.علی فاضلی رئیس اتاق اصناف ایران معتقد است، برپایی هرگونه نمایشگاه در داخل ایران ساختار تعریف شده‌ای دارد که باید مجوز اصناف یا سازمان توسعه تجارت را داشته باشد، یعنی نمایشگاه‌های داخلی نیاز به مجوز اصناف و نمایشگاه‌های تخصصی نیاز به مجوز سازمان توسعه و تجارت دارد. باباپور کارشناس مسائل حقوقی در گفتگویی، در رابطه با ساز و کارهای موجود در روند برپایی نمایشگاه‌ها، اظهار داشت: معمولا سازمان برگزار کننده نمایشگاه‌ها از لحاظ قانونی وزارت صنعت، معدن و تجارت است، اما از لحاظ حقوقی از این جهت که دارای رویکرد تبلیغاتی می‌باشد باید تحت نظارت وزارت ارشاد نیز باشد.حال باید دید در رابطه با این برند لباس و زیورآلات نیمانی که کاملا سیاسی و در مقابله مستقیم با انقلاب اسلامی است آیا بازهم وزارت ارشاد و نهادهای نظارتی سکوت خواهند؟آیا بازیگران سینما همچنان با خوشحالی تمام از انگشتر‌ها و تی‌شرت‌های این برند استفاده می‌کنند؟
Viewing all 16115 articles
Browse latest View live