Quantcast
Channel: جهان نيوز - پربيننده ترين عناوين فرهنگ :: نسخه کامل
Viewing all 16096 articles
Browse latest View live

نظر آوینی درباره شهید گلستانی/ توصیه شهید درباره بیت‌المال

$
0
0
به گزارش جهان به نقل از فارس، شهید «محسن گلستانی» یکی از شهدای قرآنی است که چندی پیش جامعه قرآنی به دیدار خانواده این شهید عزیز رفتند. در این دیدار میهمان خواهر شهید بودیم که در منزلش موزه کوچکی از یادگاری‌ها، آثار و عکس‌های برادرش درست کرده بود که با مشاهده این زیبایی‌ها با حس و حال بسیار خوبی گام به این منزل نورانی گذاشتیم. حسن خلق مهم‌ترین خصوصیت شهید گلستانیدر ابتدای دیدار پدر شهید ضمن خیرمقدم به حاضران گفت: محسن متولد ۱۳۴۰ است، وی انسان بسیار خوش اخلاقی بود و همین امر سبب محبوبیتش شد، تا جایی که هر کس او را می‌شناخت علاقه زیادی به محسن پیدا می‌کرد.وی استعداد عجیبی در یادگیری خصوصاً یادگیری آیات قرآن داشت و اگر آیه‌ای از کلام‌الله مجید را یک بار می‌‌خواند حفظ می‌شد. * استعداد شهید در حفظ قرآندر ادامه برادر شهید به بیان اوصاف این شهید عزیز پرداخت و گفت: محسن از کودکی استعداد عجیبی در یادگیری و حفظ قرآن داشت و قاری بسیار خوبی بود. وی نوارهای قرآن منشاوی و عبدالباسط را گوش می‌داد و از سبک این اساتید استفاده می‌کرد.برادرم سال ۱۳۵۹ سرباز عقیدتی سیاسی ارتش بود، همان زمان در مسابقات قرآن هم شرکت کرد و اول شد. وی بعد از سربازی بلافاصله به صورت داوطلبانه به جبهه رفت و تا زمان شهادت دست از منطقه نکشید. * فرمانده دسته کودکستاناین شهید عزیز ابتدا در گردان عمار بود و سپس به گردان حمزه در لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله(ص) رفت. وی مسئولیت دسته‌ای را بر عهده داشت که اعضای آن افراد نوجوان و کم سن و سال بودند، از این رو این دسته به دسته کودکستان محسن گلستانی معروف شده بود. وی بچه‌های این دسته را به خوبی آموزش داده بود و با اخلاق قرآنی‌ که داشت همه مجذوبش شده بودند این دسته پیشانی لشکر ۲۷ بود و بچه‌های دسته رشادت‌های زیادی در عملیات‌های مختلف از خود نشان دادند.* برگزاری جلسه قرآن در محلمحمد گلستانی برادر دیگر شهید گلستانی است که درباره برادرش گفت: محسن در محله کوی جهان کلاس قرآن داشت و اغلب بچه‌های محل در جلسات وی به تعلیم روخوانی، قرائت و تجوید قرآن می‌پرداختند. * اهدای ۱۰ تومانی برای خواندن نمازوی همواره به نماز سفارش داشت و قبل از یکی از اعزام‌ها به من گفت: اگر نمازت را بخوانی در هر نامه یک ۱۰ تومانی برایت می‌گذارم و این کار را هم انجام داد. تا اینکه یک روز نامه‌ای از محسن آمد که در آن ۱۰ تومانی نبود. در پاسخ نامه محسن نوشتم که اگر ۱۰ تومانی نمی‌فرستی نماز نخوانم. در نامه بعد محسن دو اسکناس ۱۰ تومانی گذاشت و نوشت برادر جان نماز را برای خدا بخوان نه ۱۰ تومانی.* نحوه شهادتاین برادر شهید درباره نحوه شهادت شهید گلستانی گفت: محسن قبل از عملیات والفجر ۸ با بچه‌های گردان به مشهد رفت اما چند روز بعد دوباره راهی مشهد شد و گفت: می‌خواهم دوباره اما تنها به مشهد بروم و نکته‌ای را درگوش امام رضا(ع) بگویم. بعد از زیارت به منطقه رفت من هم در دسته‌ای که محسن مسئولیت آن را بر عهده داشت عضو بودم. شب ۲۴ بهمن‌ماه سال ۶۴ در محور فاو - ام‌القصر به همراه تعدادی از بچه‌های دسته منتظر فرمان بودیم، زیرا وظیفه داشتیم یک پل و مقداری از ادوات دشمن را منهدم کنیم تا رزمندگان پس از ما عملیات را آغاز کنند. آن شب ناگهان با یک سنگر کمین عراقی مواجه شدیم و گویا آنان آماده پذیرایی از ما بودند. تا ۱۰ متری سنگر پیش رفتیم و نارنجکی را به داخل سنگر انداختیم که عراقی‌ها فوراً نارنجک را به بیرون انداختند و ما را به رگبار بستند.۲ نفر از بچه‌ها در دم شهید شدند و من هم زخمی شدم اما به هر زحمت که بود با آر‌پی‌چی سنگر را منهدم کردم و ما از این مانع عبور کردیم. گمان ما این بود که پشت سنگر تنها چند تانک وجود دارد، اما وقتی از سنگر رد شدیم با ارتش گارد ریاست جمهوری عراق مواجه شدیم که بیش از ۱۵۰ تانک و ادوات بی‌شماری در اختیار داشتند. این را گفتم تا بدانید رزمندگان ما در این عملیات با چه نیرو و قوایی شجاعانه مبارزه کردند و ذره‌ای از خاک میهن را به دست دشمن ندادند.* نظر شهید آوینی درباره شهادت محسنمحسن در این عملیات با اصابت گلوله مستقیم دشمن از ناحیه پهلوی چپ که به قلبش اصابت کرده بود به شهادت رسید. بعد از شهادت محسن، شهید آوینی درباره وی گفت: «دیگر صدای آسمانی گلستانی در دوکوهه نمی‌آید.»داماد خانواده گلستانی که از همرزمان شهید بود درباره این شهید بزرگوار گفت: من در سال ۶۲ قبل از عملیات والفجر ۸ در اردوگاه کوزران با محسن بودم. این اردوگاه در شیارهای کوه قرار گرفته بود و هر شیار به یک گردان تعلق داشت که به این اردوگاه، اردوگاه هفت طبقه می‌گفتند.* توصیه شهید درباره بیت‌المالآن زمان یک ماشین تحویل من بود و آقا محسن همیشه به من می‌گفت: سعی کن از بیت‌المال کمتر استفاده کنی. یک روز در حال بردن غذای بچه‌ها به اردوگاه بودم که دیدم آقا محسن با پای زخمی و لنگ لنگان به سمت باختران می‌رود. رفتم تا او را با ماشین ببرم اما محسن نپذیرفت هر چه اصرار کردم قبول نکرد و گفت: بچه‌ها گرسنه هستند و باید برای آنها غذا ببری.

فیلم/ مراقب خودروهای لوکس باشید!

وقتی که قبح گناه از بین می‌رود

$
0
0
به گزارش جهان به نقل از فارس، دهه‌ ۱۳۵۰؛ ندا ، یک‌ریز حرف می‌زند و مجال صحبت کردن به هیچ‌کس را نمی‌دهد؛ هرچه صحبت‌های ندا جدی‌تر می‌شود؛ واکنش بچه‌ها هم بیش‌تر و بیش‌تر می‌شود. سحر، حرف ندا را قطع می‌کند و می‌‌گوید: «مگر می‌شود؟ یعنی به جایی می‌رسیم که همه‌چیز، رنگ و بوی دیگری به‌خود می‌گیرد و از شکل و شمایل عادی‌اش خارج می‌شود؟»ندا سری تکان می‌دهد و می‌گوید: «بله، من هم وقتی شنیدم باور نمی‌کردم. فکرش را بکنید زن‌ها را در هیبت مردان و مردها را با ظاهر و پوششی نه در خور خودشان ببینیم؛ مثلاً خاله‌شهین با همین هیکل چاق و موهای فرفری‌اش، لباس شوهرش اکبرآقا را پوشیده، لم داده به پشتی و در حالی که نخ سیگاری را به‌دست گرفته در حال تماشای فوتباله!»در همین موقع خاله‌شهین حلال‌زاده هم با یک سینی چای وارد می‌شود و می‌گوید: «باز به خودمان که به همه‌ کارها می‌رسیم. شما جوون‌های امروزی که جز هِرهِر کردن و خندیدن کاری بلد نیستید.»سینی چای را روی تاقچه می‌گذارد و در حالی که از اتاق خارج می‌شود با همان صدای کلفتش می‌گوید: « حرف و حدیث‌هاتون که تموم شد یادتون نره این‌جا و آشپزخونه رو مرتب کنید!» همه با یک چَشم محکم و جانانه، خیال او را راحت می‌کنند .دهه‌ ۱۳۶۰عقربه‌های ساعت نشان می‌دهد که پنج ساعت دیگر تا اذان مغرب و افطار باقی مانده است و مریم که در قافله‌ روزه‌داران نیست، دیگر رمقی در خود نمی‌بیند. با دستان لرزان، بطری کوچک آبش را درمی‌آورد و جرعه‌ای از آن را بر لبان خشکش می‌گذارد. روح تازه‌ای می‌گیرد همچنان که از حرم فاطمه معصومه(س) خارج می شود سلامی می دهد وبه گام‌هایش هم شتاب تندتری؛ اما در همین خیز برداشتن و گردش سر، نگاه متعجب بی‌بی‌خانم او را میخکوب می‌کند. سرتاپای مریم گُر می‌گیرد و سرخی گونه‌هایش به بی‌بی‌خانم می‌فهماند که این روزه‌خواری را به‌پای چشم سفیدی و ضعف ایمان مریم نگذارد. جواب سلام لرزان و ضعیف مریم، علیک سلام سرد بی‌بی‌خانم می‌شود و بس! همین دل‌شوره‌ مریم را بیش‌تر و بیش‌تر می‌کند تا آن‌جا که نمی‌فهمد کی به در خانه رسیده است!دهه‌ ۱۳۷۰بوی نان داغ هوش و حواس همه را می‌پراند نرگس سراغ ناهار را از مادر می‌گیرد. مادر هم او را مطمئن می‌کند که همه‌چیز آماده است و از او و سایر بچه‌ها می‌خواهد در پهن کردن سفره و تدارک ناهار کمکش کند. به فاصله‌ کمی سفره پهن می‌شود. بی‌بی و آقاجون سر جای همیشگی و رأس سفره قرار می‌گیرند و بقیه‌ بچه‌ها هم کنارشان، با رد و بدل شدن محتواهای سفره بین اعضای خانواده، پدر سر صحبت را باز می‌کند و با نگاه معناداری، از نتیجه‌ جریان خواستگاری دیشب می‌پرسد. همه‌ نگاه‌ها به سمت نسرین می‌رود و او با شرم و حیایی دخترانه، بی‌آن‌که سرش را بالا بگیرد، نیاوردن پارچ آب را بهانه می‌کند و راهی آشپزخانه می‌شود. مادر هم با لبخند ملیحی، رضایت نسرین را به این وصلت اعلام می‌کند. صدای رسای پدر خطاب به ناصر، توجه‌ها را به‌سمت او می‌کشاند. باز ناصر، پایش را دراز کرده که این مسئله از نگاه پدر، بی‌احترامی به سفره، نان و برکت و بزرگان خانه و سایر اعضاست. مرور جریان‌ها و اتفاق‌های پیش‌آمده‌ ، نقل و نبات مجلس می‌شود و تا آن‌جا این گفت و شنود ادامه می‌یابد که دیگر چیزی برای خوردن و آشامیدن سر سفره باقی نمی‌ماند.دهه‌ ۱۳۸۰در چند قدمی خانه، با خود آرزو می‌کند کاش وقتی در را باز می‌کند کسی به استقبالش بیاید! مدت‌هاست که طعم خوش یک غذای گرم و خانگی را نچشیده، زنگ تلفن همراهش او را از این افکار خارج می‌سازد. مادر از آن طرف خط به او یادآوری می‌کند که امروز هم تا دیروقت سر کار است. پس باید از غذاهای فریز شده برای سیر کردن خود استفاده کند.به‌یاد می‌آورد که امشب همگی خانه‌ مادربزرگ دعوت هستند؛ اما مطمئن نیست که همه، این دعوت را جدی بگیرند و سر وقت خود را به آن‌جا برسانند. در حقیقت، مدت‌هاست که دورهم بودن‌شان میسّر نشده؛ اما باز، مادربزرگ بر این آمدن‌ها اصرار می‌کند. شاید به‌این‌دلیل که می‌خواهد قابی دوباره برای تصور ذهنی خود از خانواده‌اش بسازد!و اما دهه‌ ۱۳۹۰سنگینی چمدان، نفسش را می‌برد. وارد می‌شود؛ اتاقی شش‌تخته و بی‌شباهت به اتاقش. می‌داند که نباید در پانسیون، انتظاراتی را که از خانه داشته جست‌وجو کند. طنین دل‌نشین اذان، حال و هوای شهر، کوچه و مسجد محله‌شان را تداعی می‌کند به اتاق بازمی‌گردد.سجاده‌ی نماز که پهن می‌شود، سنگینی نگاه‌ها او را دنبال می‌کند. سر تا پای خود را برانداز می‌کند؛ عیب و ایرادی در ظاهرش نمی‌یابد. نگاهی به ظاهر هم‌اتاقی‌‌هایش می‌اندازد، چهره، مو، لباس، آرایش و حتی زیورآلات آن‌ها برایش غریب به‌نظر می‌رسند. فارغ از افکار ناخوشایند، نمازش را به اتمام می‌رساند. می‌داند که فقط ساعاتی تا اذان مغرب و افطار باقی مانده؛ اما بوی سیگار در مشامش می‌پیچد. دلش می‌گیرد..!«زهرا مقدم» یکی از بانوان طلبه مدرسه علمیه جامعةالزهرا معتقد است گاه مصائب، جنبه‌ دسته‌جمعی دارند و محصول گناهان جمعی هستند. «چرا امروز قبح گناه در جامعه‌ی کنونی از بین رفته است؟ چرا برخی میان حلال و حرام فرقی نمی‌گذارند؟ به چه‌علت امر به معروف و نهی از منکر کم‌رنگ شده؟ چرا نماز که ستون دین است، مورد بی‌توجهی قرار می‌گیرد و پرداخت خمس و زکات هم، گاهی به فراموشی سپرده می‌شود؟ چرا به حجاب و عفاف آن‌طور که باید پرداخته نمی‌شود؟ درحالیکه ناخواسته از ضروریات دین و ارزش‌های‌مان فاصله می‌گیریم. حال آن‌که در اسلام، از تظاهر به گناه به‌شدت منع شده و دستور عیب‌پوشی داده شده است. به‌این‌دلیل که گناه، همگانی نشود، در حقیقت گناه را همانند آتش عنوان کرده‌اند. پس وقتی این آتش در نقطه‌ای به نقطه‌ دیگر روشن شود باید کوشید تا آن را خاموش یا حداقل محاصره کرد؛ اما اگر به آن دامن زده شود، از نقطه‌ای به نقطه‌ دیگر سرایت و شعله‌ها همه‌جا را فرا خواهد گرفت. در‌این‌صورت است که دیگر کسی قادر به کنترل آن نخواهد بود.»این بانوی مبلغ می‌افزاید: «حفظ ظاهر جامعه از آلودگی‌ها، خود، سد بزرگی در برابر فساد است؛ اما اشاعه‌ فحشا و نشر گناه و تجاهر به فسق، این سد را می‌شکند، گناه را کوچک می‌کند و آلودگی به آن را، ساده نشان می‌دهد. این در حالی است که گناهان روزمره‌ ما، دارای آثار فردی هم هست که دامن‌گیرمان می‌گردند و شاید مهم‌ترین آن‌ها، سختی و تنگ‌دستی در زندگی، زنگار قلب، کوتاهی عمر، فراموشی، مستجاب نشدن دعا، الحاد و انکار و عذاب الهی در آخرت است.«سپیده شیرزاد» که چند سالی به دلیل تدریس در دانشگاه‌های شهر قم و بهره‌مندی از فضای معنوی به این دیار آمده است اظهار می‌کند: «برخی از ما انسان‌ها، نسبت به گناه بودن اعمال خودمان، آگاهی نداریم و از همین‌رو، گناه‌مان را نه در خفا که در ملأ عام انجام می‌دهیم. به‌ هر حال،افراد گناهان‌شان را چه سهوی و چه عمدی مرتکب ‌شوند آن‌ها را بروز یا تعمیم می‌دهند».در نهایت، تمام ما شیعیان راستین، یک هدف والا و آرمانی را طلب و آرزو می‌کنیم که همانا، تعجیل در ظهور امام عصرمان مهدی موعود(عج) است؛ اما به‌راستی، تعجیل در ظهور ایشان، مقدماتی را نمی‌طلبد و نباید زمینه را برای این مهم مهیا کرد؟ آیا رواج گناه و تعمیم و نشر آن یا کم‌رنگ ساختن قبح انجام گناهان، به مطلوب دل‌مان می‌رسیم؟

خداوند کمک به اندوهگین را دوست دارد

روایت سیدمهدی شجاعی از نقش رهبرانقلاب در خلق فیلم‌محمد(ص)

$
0
0
به گزارش جهان، این نویسنده با این تیتر که « فیلم پیامبر، بدون شک، کاری سترگ، تأثیرگذار و ماندگار است» در این نوشته آورده است: «مجیدی و تیم همراهش برای این کار، تمام دقّت، خلاقّیت، تجربه و توان خود را در طبق اخلاص نهاده­اند و این ظرف اخلاص است که به همه عناصر فیلم، هویت و برکت بخشیده است.مهمترین هنر این فیلم پاسخ گفتن به یک نیاز یا خلاء تاریخی است. و آن خلاء در یکی – دو جمله این است:یک روایت صحیح و صادقانه از پیامبر اکرم صلی الله و علیه و آله و سلم، روایتی که از اغراض و امراض و تحریف­ها به دور باشد و با حقیقت نسبتی درست برقرار کرده باشد. روایتی که در عین پای بندی­اش به مستندات، از زبان و بیانی بلیغ و هنرمندانه بهره برده باشد.جای چنین نگاه و روایتی در مورد پیامبر خاتم، در تاریخ سینمای ایران و جهان خالی بوده است.در ساختمان هنر-در همه رشته­‌ها و شاخه­‌های آن- هر آجر تازه­ای، بر آجرهای قبلی قرار می­‌گیرد و استوار می­‌شود و هیچ اثر هنری را نمی‌­توان معلق میان زمین و آسمان تصور کرد. یا ارتباط و اتصالش با تجربه‌­های پیشین را منکر شد. ولی برخی از آثار هنری در مسیر تکوین خود به نحو متداول و مرسوم قدم برنمی­‌دارند، انگار که چند پله را با یک جهش پشت سر می­‌گذارند و فیلم محمد (ص) به گمان من اثری از این دست است.فیلم­هایی که سینمای جهان با محتوای تاریخ و سیره پیامبران،‌ در آرشیو خود دارد، عموماً آمیخته به تحریف یا لااقل برداشت­های نادرست، از اندیشه و سیره و سلوک انبیاست. مقصود من بخش­های تخیلی نیست، دخالت­های هنری سناریست و کارگردان نیست، دراماتیزه کردن روایت­­های تاریخی هم نیست. مقصودم اساس اندیشه و بنیان جهان­­بینی در این آثار است. مقصودم فقدان درک صحیح از جهان­بینی توحیدی و رسالت انبیاست.بروز اشکال محتوایی در فیلم­­ها و سریال­‌های ایرانی به گونه دیگری است. شاید تعبیر سطحی نگری و سهل انگاری بر آنچه تا امروز اتفاق افتاده انطباق داشته باشد.متاسفانه این دو خصیصه یا نقطه ضعف در همه شئون آثار خودش را نشان می­‌دهد. در تحقیق و پژوهش، در تألیف و نگارش، در کارگردانی، در طراحی صحنه، در گریم، در فیلمبرداری، در موسیقی و حتی در تدوین و صداگذاری، آنچه فیلم محمد (ص) را نسبت به آثار پیشین متمایز می­‌کند، تأمل و دقت بر تمامی این وجوه و عناصر است.در تمام این موارد، ممکن است کسانی اختلاف نظر یا اختلاف سلیقه داشته باشند ولی کسی نمی‌تواند منکر تأملات و دقت­های وسواس آمیز در مورد تک تک این وجوه و عناصر بشود. به عبارتی در این فیلم، هیچ حرکتی را نمی‌­شود گفت که بی فکر و فلسفه صورت گرفته.جدی­ترین اشکالی که تا به حال در مورد این فیلم مطرح شده، گران تمام شدن آن است، یعنی هزینه زیادی که صرف تولید آن شده. این اشکال تا چه حد وارد است؟اولاً باید دید که این کم و زیاد یا گران و ارزان بودن، بر چه اساسی و با چه قیاسی مطرح می­شود؟اگر گفته شود که در قیاس با دیگر تولیدات داخلی سینما در ژانر تاریخی – مذهبی، عرض می­‌کنم که کدام وجه از این فیلم، قابل قیاس با تولیدات داخلی است که این وجه آن قابل قیاس باشد!؟نمی‌­شودکه شما عزمتان را برای یک سفر خارجی جزم کنید ولی برآورد هزینه‌­ها و تدارکاتتان را برمبنای سفر داخلی داشته باشید.اگر گفته شود که در قیاس با دیگر فیلم­های تاریخی در عرصه­‌های جهان و بین‌­الملل عرض می­‌کنم که فقط یک فیلم را در این سطح، نام ببرند که با کمتر از چند برابر هزینه این فیلم، ساخته شده باشد.و اگر گفته شود که در قیاس با مجموعه بودجه فرهنگی و هنری کشور، عرض می‌­کنم که با آنچه فقط در سال­های اخیر از بودجه فرهنگی و هنری نفله و حیف و میل شده، ده فیلم دیگر با همین اشل و هزینه می­توانسته ساخته شود و نشده، پولهایی که ردّشان را در هر کجای عالم می‌­توان گرفت جز عالم فرهنگ و هنر و سینما. و اگر گفته شود که در قیاس با بودجه­‌هایی که صرف دیگر افتخارات ملی می­‌شود، مثل فوتبال و… عرض می­کنم که … از شدت شرمساری چیزی نمی­توانم عرض کنم. بگذریم.ثانیاً: سخیف‌­ترین نوع برخورد با یک اثر هنری فاخر، بخصوص در ساحت دینی، ارزیابی سمسارگری یا بساز و بفروشی نسبت به آن است. درست مثل این است که شما بخواهید مسجد شیخ لطف الله یا مسجد گوهرشاد را با محاسبه قیمت مصالح و گچ و سیمان، ارزیابی کنید یا هزینه و منفعت آن را با مدل آپارتمان­‌سازی بسنجید. در مواجه با آثار فاخر دینی، تنها مسأله‌ای که باید مورد ارزیابی قرار بگیرد، این است که آیا اثر در انجام رسالت خود موفق بوده یا نه.اگر اثر چنان که باید و شاید از کار در آمده باشد و مأموریتش را درست به سرانجام رسانده باشد و به ارتباط مطلوبش با مخاطب رسیده باشد، مسأله کم و زیادی هزینه یا ارزانی و گرانی، جایی برای طرح ندارد.ولی اگر کار به اهلش سپرده نشده باشد، اگر خالق اثر، اهلیت لازم برای خلق اثر را نداشته باشد و اگر به هردلیل اثر در انجام مأموریتش موفق نشده باشدء‌ هر مقدار بودجه­‌ای که صرف شده- ولو کمترین مقدار ممکن- هدر رفته و تباه شده.اشتباه نشود. اسراف و تبذیر یعنی صرف هزینه در غیر جای خود، همیشه و در هرکاری مذموم است. ولی هزینه­‌ای که به اعتلای اثر کمک می­‌کند، بر شکوه و فخامت اثر می­‌افزاید، هزینه­‌ای که تأثیرش در کار به چشم می­‌آید، هرچقدر که باشد قابل نکوهش نیست.ثالثاً و فارغ از بحث هنر و سینما و متعلقات آن، صرفاً در فضای معرفتی و عقیدتی بعضی از حرکات و اتفاقات هست که با هیچ معیار مادی قابل سنجش نیست. به عنوان مثال زدودن گرد و غبار تحریف از چهره ملکوتی حضرت ابوطالب علیه السلام- مطلبی نیست که بشود روی آن قیمت گذاشت. ابوطالبی که دشمنان اسلام و تشیع قرن­ها برای موشح کردن چهره و شخصیت موحد و وارسته او، تلاش کرده­‌اند.اگر فیلم محمد (ص) هیچ کار دیگری نکرده باشد جز همین معرفی درست از چهره حضرت ابوطالب، برایش کافیست.آیا فیلم محمد (ص) کاملاً بی عیب و نقص است و هیچ نقد و اشکالی بر آن وارد نیست؟این طور نیست. دیکته نانوشته است که غلط ندارد و تنها مصنوع و مخلوق خداست که در آن، عیب و نقص یافت نمی­‌شود.در مقابل هیچ اثری نباید چنان مرعوب و مجذوب شد که عیب و نقص­هایش را ندید. ولی بدتر از ندیدن عیب و نقص­ها، ندیدن فضائل و خوبی­‌هاست.من ممکن است در مورد برخی از عناصر فیلم، از فیلمنامه تا نور و حرکت و صدا، نقد و نظرهایی داشته باشم و آنها را در فضای خصوصی یا عمومی مطرح کنم ولی بی‌انصافی است اگر با عمده کردن آنها، ارزش­ها و امتیازات عمده و شاخص اثر را زیر سؤال ببرم.باید توجه کرد که آقای مجیدی آغازگر یک حرکت یا تحوّل در سینمای دینی است، نه پایان بخش آن.و نگاه نقد و نظر در مورد کسی که حرف اول را می‌­زند باید کاملاً متفاوت باشد با کسی که در ادامه مسیر گذشته‌­گان پیش می­‌رود. معیارهای ارزیابی در مورد کسی که به فتح قلّه­‌ای تازه نائل می­‌شود، قابل قیاس نیست با کسی که توان خود را برای رسیدن به تپه­‌های پا خورده و تجربه شده، می­‌آزماید و غلط­‌ترین نوع نقد و نگاه همین است که چنین اثری را با شابلون­ها و معیارهای متعارف بسنجیم و ارزیابی کنیم.برای سنجش برخی از آثار باید مترها و مکیال­های متناسب با خودش را ابداع و ایجاد کرد. و چه بسا که یک اثر فاخر در جایگاهی قرار بگیرد که خودش بشود معیار و میزان و سنگ ترازو برای ارزیابی و توزین آثار دیگر، مثل نثر سعدی و نظم فردوسی که به مرور زمان در جایگاه ترازو و میزان نشسته­‌اند.در مورد فیلم محمد (ص) هم معدود کسانی که از موضع تخریب و تخطئه با اثر برخورد می­‌کنند، به مرور زمان و با دیدن تحسین و تمجید دیگران، به تدریج تعدیل می­‌شوند.یادم نمی‌رود آن زمان که آقای مجیدی، فیلم «بچه­‌های آسمان» را ساخته بود،‌برخی از دوستان مدعی و منتقد، در مجلات سینمایی، فیلم را به شدت تحقیر و تخطئه کردند و حتی گفتند که این فیلم در حد یک فیلم کوتاه ۱۶ میلیمتری هم قابل طرح نیست.ما آن زمان در کانون پرورش بودیم و در جایگاه تهیه کنندگی فیلم – خیلی متعجب شدیم، از این همه کم لطفی و بی­‌انصافی دوستان.گذشت تا اینکه فیلم در جشنواره­‌های جهانی، به شدت مورد استقبال قرار گرفت و کمپانی میراماکس برای پخش به سراغ فیلم آمد و منتقدین شاخص و برجسته جهانی در تقدیر و ستایش از فیلم، داد سخن دادند و اکران فیلم در کشورهای مختلف با استقبال کم نظیر تماشاچیان مواجه شد و رکورد فروش فیلم ایرانی در بازار جهانی را با فاصله زیادی پشت سر گذاشت و … بعد از آن، همان مجلات، برای بچه­‌های آسمان ویژه­‌نامه منتشر کردند و همان منتقدین در تعریف و تمجید از فیلم داد سخن دادند. که البته نه مدحشان روی حساب بود و نه ذمشان.گفته می­‌شود که فیلم محمد (ص) با حمایت مستقیم مقام معظم رهبری ساخته شده. این قضیه تا چه حدی صحت دارد؟بله. دقیقاً همین طور است. و به نظر من، این خبری نیست که بیان آن، محتاج تأمل و تردید یا ابا و امتناع باشد. بلکه به عکس، این حرکتی است که باید با صدای بلند اعلام شود. چرا که جدّی­‌ترین پیام­‌ها را برای سیاستگذاران و مدیران فرهنگی و هنری دارد.یکی از پیام­­ها به مسئولان نظام و سیاستگذاران و مدیران فرهنگی و هنری این است که: افق نگاهشان را و همتشان را اعتلا ببخشند.دلشان را به کارهای کوچک و سبک خوش نکنند. ذائقه و سلیقه‌­شان را رشد بدهند و در عرصه فرهنگ و هنر به کارهای ضعیف و متوسط راضی نشوند.اگر در همه سال­های پشت سر، یکی از مدیران و مسئولین فرهنگی کشور، از چنین دغدغه و ظرفیت و همّتی برخوردار بود و چنین گام بلندی را در عرصه فرهنگ و هنر برمی­داشت، ایشان ناگزیر نمی­‌شدند که مستقیماً به این عرصه ورود کنند.در همه جای دنیا، سرمایه‌­گذاری­‌های سنگین در حمایت­های جدّی برای کارهای عظیم و حرکت­های ملّی و فراملّی صورت می­‌گیرد. اما این سیاستگزاران و مدیران فرهنگی و هنری هستند که چنین مأموریتی را برعهده دارند. در خیلی از کشورها شهرداران، بانی اتفاقات بزرگ از این دست می­‌شوند.اگر کسی بگوید که در کشور ما چنین بودجه­‌ای در اختیار مدیران در این سطح نیست، یا بی اطلاع است، یا راست نمی­‌گوید و شانه از زیر بار مسئولیت­ خالی می­‌کنند. مشکل اصلی ما بودجه نیست. فقدان تفکر و دغدغه و همّت و مدیریت است. دولت­ها می­‌آیند و می­‌ر‌وند و حرف می­‌زنند اما قدم از قدم برنمی­‌دارند، حتی دولت­‌هایی که ادعای صبغه فرهنگی دارند.حقیقتاً آن قدری که دولت قبلی برای تخریب فرهنگ و هنر، برنامه­‌ریزی و اهتمام داشت، دولت فعلی برای اصلاح و بازسازی آن ندارد.مشکل ما در بخش فرهنگ و هنر، قطعاً فقدان بودجه نیست. بودجه­‌های رسمی جای خود، فقط با مبالغی که طی چندسال اخیر، حیف و میل شده، ده­ها پروژه جهانی از این دست می­‌توانست به ثمر نشیند بی آن که کوچکترین آسیبی متوجه برنامه‌­های عادی و روزمره شود.اگر چنین حرکتی صرفاً از منظر یک سرمشق عملی مورد توجه قرار بگیرد، و توسط مدیران و مسئولین فرهنگی و هنری، درک و عملی شود، برکات آن قابل احصاء نیست. درحالی که پیام­های دیگری با همین درجه از اهمیت، از این حرکت قابل دریافت است.یکی از آن پیام­ها، کشیدن خط بطلان بر خط­‌کشی­های سیاسی کودکانه است.ولی مخاطب آن، سیاست بازانی هستند که تحت لوای اسلام و انقلاب و با ادعای تبعیت از رهبری، فرهیختگان و هنرمندان را دسته‌­بندی می­‌کنند و مطابق تشخیص و سلیقه خود به آنها نمره قبولی و مردودی می­‌دهند.بدون تعارف و مداهنه می­‌توان گفت که فیلم عظیم و بی­‌بدیل محمد (ص) محصول اعتماد مقام معظم رهبری، به هنرمند متعهد است.پیام ایشان در این حرکت، برای کسانی که اهل درک و دریافت و صداقت هستند این است که:ذخایر فرهنگی و هنری کشور را نه تنها ردّ و طرد نباید کرد که باید زمینه و بستر را برای ظهور ظرفیت­‌ها و قابلیت­‌ها و خلاقیت­‌ها و توانمندی­‌هایشان، مهیّا و هموار ساخت.یکی از بزرگترین مصائب ما این است که هرکسی از راه رسیده،‌شابلونی به دست گرفته و متأسفانه به قدر درک و فهم خودش، اهالی فرهنگ و هنر را دسته­‌بندی و کدگذاری می­‌کند و برهرکدام برچسبی از قبیل خودی و ناخودی و بی‌خودی و… غیره می­‌چسباند و متاسفانه­‌تر این که به اقتضای قدرت نفوذ و جایگاه و منصبش، در عمل هم برایشان تعیین تکلیف می­‌کند.هنرمند متعهدی که اصول و مبانی و باورها و عقایدش، محکم و استوار و خدشه ناپذیر است، چرا باید به خاطر اختلاف نظر سیاسی با من، متهم به بی دینی و نامسلمانی شود.ایرانی اندیشمند و فرهنگی و فرهیخته­ای که به وطن خودش عشق می­‌ورزد، چرا به خاطر اختلاف سلیقه با من باید ناگزیر به ترک وطن شود؟اصلاً چرا همه باید در همه زمینه­‌ها مثل من فکر کنند و تابع نگاه و نظر و سلیقه من باشند و اگر تن به تبعیت ندادند، محکوم و مطرود و منزوی شوند!اگر ما از ذخایر فرهنگی و هنری کشورمان استفاده نکنیم، پیش و بیش از آن که آنها متضّرر شوند، ما دچار خسران و زیان می­‌شویم.هنرمندی مثل مجید مجیدی، منحصر به فرد است. جایگزین و مشابه ندارد، قابل تکثیر نیست.وقتی بستر برای ظهور و بروز خلاقیت و توانمندی­اش، فراهم شود، فیلم با شکوه و بی­‌بدیل محمد (ص) خلق می­‌شود.اگر مجیدی باشد و ابزار کارش مهیا شود، فیلم بچه­‌های آسمان هم هست، آواز گنجشک­ها هم هست، پدر هم هست، بید مجنون هم هست ولی اگر مجیدی نباشد، و همه ابزار و امکانات باشد، هیچ اتفاق مهمی نمی­‌افتد.هزارعامل دست به دست هم داده­‌اند تا یک مجیدی پدید آمده، تاریخ سینمای ایران و جهان، یک مجیدی دارد، تاریخ موسیقی ایران و جهان، یک شجریان دارد، تاریخ ادبیات ایران، یک ابتهاج دارد، تاریخ هنرهای تجسمی ایران، یک فرشچیان دارد.این مهم نیست که اگر هر کدام از این­ها را با محملی و بهانه­ای کنار بگذاریم به راحتی- یا سختی – بتوانیم مشابه‌شان را تولید و جایگزین کنیم.اگر از بانی فیلم محمد(ص) فقط همین یک پیام، دریافت و درک و عمل شود، بزرگترین تحولات در عرصه فرهنگ و هنر اتفاق می­افتد.این حرکت مقام معظم رهبری، یک پیام جدی هم برای هنرمندان و پدیدآورندگان آثار سینمایی و تلویزیونی دارد. کسانی که در پی تولید و پخش آثارشان مورد تشویق و تحسین مقام معظم رهبری قرار گرفته­‌اند. و آن پیام این است که تشویق وتقدیر ایشان از برخی فیلم­ها و سریال­های تاریخی و مذهبی، نه به معنای تأیید تمام و کمال آن آثار است و نه شاخصی برای سطح سلیقه و توقع ایشان. اگر بخواهیم به شاخصی برای سطح سلیقه و توقع ایشان برسیم، باید فیلم محمد(ص) را ببینیم که از بای بسم الله تا تای تمّت آن تحت نظارت و حمایتشان شکل گرفته.البته بعید است که برخی از این دوستان، توان یا تمایل دریافت این پیام را داشته باشند.و نکته دیگر اینکه:از نقش و یک عامل بسیار مهم و اساسی و تعیین‌­کننده در این پروژه عظیم، نباید غافل بود و آن مدیریت و اجرای پروژه است.بهترین کارگردان­‌ها، با برترین توانمندی­‌ها، اگر مجری طرح یا مدیر اجرایی توانمندی را در اختیار نداشته باشد بسیاری از ایده‌­ها و خلاقیت­‌هایش به فعلیت نمی­‌رسد و ظهور و بروز پیدا نمی­‌کند.و اگر بخواهیم در شاکله سینمای ایران، سه مدیر اجرایی را نام ببریم که هم به لحاظ شناخت و تخصص و تجربه و هم به لحاظ قدرت اجرایی و توان مدیریتی و هم به لحاظ سلامت و مقبولیت، جایی برای تأمل و تردید نداشته باشند، بدون شک دو تای آنها، آقایان حیدریان و رضاداد خواهند بود.این دو عزیز که به یقین از سرمایه­‌ها و ذخایر سینمای ایران هستند، بهترین انتخاب برای مدیریت و اجرای این پروژه بوده‌­اند.اساس این حرف، مبتنی بر گمان و تصوّر یا تعارف و مداهنه و اغراق نیست.چون از اولین روزهای تولّد این پروژه عظیم، شاهد و ناظر تکوین و شکل­‌گیری و رشد آن بوده‌­ام، به جرأت می­توانم بگویم که توان مدیریتی لازم برای اجرای این پروژه، معادل پنجاه فیلم سینمایی متعارف بوده است یا ده سریال عظیم تاریخی.با این حساب، حتی کسانی که بار مدیریتی اجرای فیلم­‌ها و سریال­های سنگین را با موفقیت به منزل رسانده‌­اند، معلوم نبود که از عهده چنین پروژه فوق‌­العاده­‌ای بربیایند.و اما نکته آخر؛ پاسخ به یک شبهه یا سئوال محتمل:آیا رفاقت با مجید مجیدی، انگیزه نگارش این یادداشت نشده است؟بله. من با آقای مجیدی رفاقت دارم. رفاقتی که عمری به درازای سی و چند سال دارد، رفاقتی که بخش آشکار آن خیلی کمتر است از لایه­‌های قلبی و عمیق و باطنی آن.من نه تنها این رفاقت را انکار نمی­‌کنم که به آن می­‌بالم و افتخار می­‌کنم.اما انگیزه نگارش این یادداشت، رفاقت با مجید نیست، ارادت به پیامبر است. و خضوع بی اراده و تعظیم بی­اختیار در مقایل یک اثر هنری فاخر.یعنی دلیل ستایش و تمجید من نسبت به فیلم این نیست که فیلم، ساخته مجید مجیدی است. به عبارت دقیق­‌تر، اگر هرکس دیگری غیر از مجید هم این فیلم را می‌ساخت، نگاه و ارزیابی و قضاوت من نسبت به فیلم،‌ همین بود یا هیچ فرقی نمی­‌کرد. امّا و البته این که توفیق و افتخار نصیب مجید ما شده، خوشحالی­ام را صدچندان می­‌کند.اجازه بدهید که در این مورد، باب یک شبهه دیگر را هم ببندم، با این توضیح که:رفاقت با مجید، موجب نمی­‌شود که من نقاط ضعف فیلم را نبینم یا نقاط قوّت را پر رنگ­تر ببینم. اتفاقاً از یک منظر، عکس این معنا صادق است.شناخت نزدیک از مجیدی، خواه و ناخواه، توقعم را بالاتر می­‌برد و سخت­گیری­‌ام را بیشتر می­‌کند.اشکال و اشتباهی که به راحتی ممکن است از دیگران پذیرفته شود یا مورد اغماض قرار بگیرد، اگر مجیدی مرتکب شود، قابل پذیرش نیست. به دلیل توقعی که مجیدی طی سالیان دراز، نه فقط در ذهن من که در عموم مخاطبان و علاقمندان خود ایجاد کرده است.چنین توقع یا اعتباری، سرمایه مجید است در عالم هنر. و طبیعی است که دوستان مجید، نسبت او از حساسیت بیشتری برخودار باشند.»

حدیثی که آیت الله بهجت بر‌آن تاکید داشت

$
0
0
به گزارش جهان،حجت الاسلام مهدی اسماعیلی، کارشناس حدیث، در گفت و گو با شبستان گفت: درباره سند و مستندات حدیث کساء واین که آیا این حدیث که در محافل و مجالس مشهور شده از نظر علم رجال و حدیث اعتبار دارد یا خیر و اعتبار آن تاچه حد است؟ باید گفت: این حدیث یا زیارتنامه اولین بار در کتاب « منتخب» طریحی (متوقای ۱۰۸۵) در قرن ۱۱ مطرح شد و بعد بر سر زبان ها افتاد و سپس به سایر کتب منتقل شد. پس از «طریحی» اولین کسی که این حدیث را به شکل مفصل در کتاب خود ذکر کرده مرحوم سید هاشم بحرانی از شاگردان علامه مجلسی در قرن ۱۲ است که در کتاب «عوالم العلوم» که در واقع آن را به عنوان تکمله ای بر کتاب بحار علامه مجلسی نوشته است، در بخشی که مربوط به زندگی حضرت زهرا سلام الله علیها است، به حدیث کساء اشاره کرده و متن حدیث را بیان و در حاشیه آن ( در نسخه خطی کتاب که یافت شده) سند حدیث را نیز نگاشته و تصویری نیز از دست خط سید هاشم بحرانی وجود دارد .وی افزود: طبق آنچه که سیدهاشم بحرانی به عنوان سند این حدیث عنوان کرده، این حدیث از نظر سندی بسیار قوی و معتبر بوده و نام مبارک علمای بزرگی چون شهید اول، مقدس اردبیلی، مرحوم محقق، ابن فهد حلی ، طبرسی و ....تا مرحوم کلینی در سند آن وجود دارد که کلینی از علی بن ابراهیم قمی و او از ابی نصر بزنطی از اصحاب امام رضا و امام جواد علیهما السلام نقل روایت می کند تا می رسد به جابربن عبدالله انصاری و او از حضرت زهرای مرضیه سلام الله علیها به عنوان آخرین راوی که صاحب سخن است نقل کرده است.بنابراین سند بسیار مفصل، دقیق و طولانی است و نام بسیاری از بزرگان علمای شیعه در مقدمه آن وجود دارد. هر چند در بین این راویان افراد مجهولی هم هستند که مشهور نمی باشند و وجود افراد مجهول در سلسله راویان یک حدیث ، به میزان اعتبار آن ضربه می زند به همین دلیل برخی در این حدیث و سند آن اشکال کرده اند.حجت الاسلام اسماعیلی در بیان راه های جبران این ضعف و نقص سندی تصریح کرد: اولا محتوای این حدیث صد در صد با اصول عقلی و اصول اعتقادی ما همخوانی دارد یعنی مطلبی که عقل آن را نپذیرد و با اصول اعتقادی ما سازگار نباشد در آن وجود ندارد. بنابراین «استحکام متن» و «عدم تضاد با اصول اعتقادی وعقلی» (بنابر قول آقایان فقه الحدیث) دلیل بر آن است که این حدیث می تواند معتبر باشد.دوم این که نفس توجه علماء، بزرگان، محدثین و فقها به این حدیث وعنایت و توجه به قرائت آن و حتی توصیه به خواندن آن حتی در میان علمای معاصر دلیل و حجتی بر اعتبار حدیث کساء به شمار می رود. بسیاری از بزرگان و علمای ما حتی علمای معاصر از جمله مرحوم آیت الله بهجت توصیه و تاکید کرده اند که حدیث کساء نیز باید مانند سایر ادعیه ای که در محافل و مجالس عمومی خوانده می شود قرائت گردد و این دلیلی برجایگاه این حدیث بوده و شهرت حدیث در بین علما، ضعف و نقص آن را برطرف می کند و می توان اطمینان داشت که این حدیث از حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها صادر و نقل شده است.کارشناس علوم حدیث در ادامه با اشاره به وجود نکته ای در محتوای این حدیث خاطرنشان کرد: در رابطه با محتوای حدیث کساء باید گفت این حدیث یکی از دلایل محکم ما براثبات عصمت پیامبرصل الله علیه وآله و اهل بیت علیهم السلام است. هرچند این موضوع در قران و بسیاری از احادیث از جمله آیه «إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِب عَنکمُ الرِّجْس أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطهِّرَکمْ تَطهِیراً...» اثبات شده و در این حدیث نیز مورد اشاره قرار گرفته است. بنابراین این حدیث مقام ارجمند و والای پاکی و عصمت پیامبر و خاندان ایشان را تایید و تاکید می کند. وی افزود: رسول خدا صل الله علیه وآله با این عمل خود ( که یا در خانه ام سلمه و یا ... اتفاق افتاد) ثابت می کنند که شان و جایگاه ایشان و خاندان رسالت بالاتر و والاتراز نگاه کوتاه مردم آن زمانه است. حضرت در متن این حدیث می فرمایند: این ماجرا که تحت این کساء رخ داد و فرشته وحی بر من نازل شد و ... را در محافل و مجالس خود به گوش دیگران نیز برسانید. تعبیر حضرت این است « وَالَّذى بَعَثَنى بِالْحَقِّ نَبِیّاً وَاصْطَفانى بِالرِّسالَةِ نَجِیّاً ما ذُکِرَ خَبَرُنا هذا فى مَحْفِلٍ مِنْ مَحافِلِ اَهْلِ الاَْرْضِ وَفیهِ جَمْعٌ مِنْ شَیعَتِنا وَمُحِبّینا اِلاّ وَنَزَلَتْ عَلَیْهِمُ الرَّحْمَةُ وَحَفَّتْ بِهِمُ الْمَلاَّئِکَةُ ... سوگند بدان خدائى که مرا به حق به پیامبرى برانگیخت و به رسالت و نجات خلق برگزید که ذکر نشود این خبرو سرگذشت ما در انجمن و محفلى از محافل مردم زمین که در آن گروهى ازشیعیان و دوستان ما باشند جز آنکه نازل شود بر ایشان رحمت حق و فرا گیرند ایشان را فرشتگان... بنابراین توصیه رسول خدا بر این است که محبین، شیعیان و دوستداران پیامبر و اهل بیت علیهم السلام مدام وهمیشه این ماجرا را در محافل و مجالس خود بیان و یادآوری کنند تا نسل به نسل منتقل شود و همگان بدان توجه داشته باشند تا نسبت به آن نسیان و فراموشی عارض نگردد. حجت الاسلام اسماعیلی در رابطه با کابردهای این حدیث گفت: حدیث شریف کساء علاوه بر این عاملی برای ارتباط ما با خاندان وحی است بر اساس فرمایش حضرت «نزلت علیهم الرحمه» هرگاه جمعی ازمحبان و دوستداران اهل بیت در میان خود با نقل این حدیث از خاندان عصمت و طهارت یاد می کنند، رحمت الهی اعم از رحمات مادی و معنوی بر آنها نازل می شود و فرشتگان اطراف آنها گرد آمده، آنان را تکریم کرده و برای آنها طلب مغفرت می کنند تا زمانی که متفرق شوند.سپس در ادامه حدیث حضرت علی علیه السلام نکته ای را بیان می کنند که مدال رستگاری است. در متن حدیث آمده است که حضرت به خدای کعبه سوگند یاد می کنند که شیعیان و محبان اهل بیت علیهم السلام اهل نجات و رستگاری خواهند بود.

خاطره نابغه قرآنی دهه هفتاد از دیدار با یکی از مقامات عربستان

$
0
0
به گزارش جهان، «حجت الاسلام سید محمد حسین طباطبایی» که پدرش لقب «علم الهدی» را برای وی برگزید، همان کودک خرسالی است که در دهه هفتاد شگفت انگیز ترین کودک دنیا در عرصه حفظ قرآن شد و معجزه دیگری از آیات نورانی آخرین کتاب آسمانی خداوند را به رخ دنیا کشید. او اکنون جوانی برومند و تحصیل کرده حوزه علمیه قم است که پا به پای پدر در راه ترویج قرآن و مکتب اهل بیت(ع) تحقیق و پژوهش می کند.وی متولد سال۱۳۶۹ است و از سال ۱۳۷۹ وارد حوزه شد و حدود سه سال است که در دروس خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم شرکت می‌کند و چند سالی است که در مؤسسه جامعة القرآن الکریم و در کنار پدرشان حجت الاسلام و المسلمین سید محمد مهدی طباطبایی، به‌صورت رسمی فعالیت می‌کند. بیشتر کارشان در زمینه تحقیق و تألیف و تدوین کتب آموزشی است و تا کنون دو کتاب تالیف نموده، یکی از آن‌ها «حفظ کافی» است که آماده چاپ می باشد و دیگری «آموزش بکارگیری آیات» است که در آستانه انتشار قرار دارد، سیدمحمدحسین در سال ۱۳۸۹ ازدواج کرده و اکنون صاحب دو فرزند است.در ادامه متن گفت‌وگوی ماه نامه «نسیم وحی» با حجت الاسلام سید محمد حسین طباطبایی را می‌خوانید.در مورد کتابی که شما و پدر گرامیتان، تألیف کرده‌اید توضیح بفرمایید.قبل از «حفظ کافی» گزینش‌های زیادی برای احادیث کافی‌ شده بود،‌ افراد مختلفی احادیثی را از این کتاب شریف طبق سلیقه و عقیده خودشان‌ جدا کردند؛ اما همه این‌ها برای مطالعه بود و تاکنون هیچ گزینشی با هدف حفظ احادیث، صورت نگرفته است و صرفا برای این‌که بقیه بخوانند و مطالعه کنند، دست به این کار زده بودند. ما خواستیم که بحث خواندن احادیث به حفظ آن هم منجر شود. حالا فرصت و مجال نیست تا فضلیت فراوان و آثار بسیار حفظ احادیث را نقل کنیم. به هر حال سعی شده که تقریبا در قالب ۶۸ درس، کتاب کافی را فعلا کار کنیم و روایت‌های را انتخاب کنیم که قابل حفظ هستند؛ یعنی هم مختصر بوده و هم معانی بسیار خوبی هم داشته باشند یا اگر یک روایتی مثل روایتی که در کتاب عقل و جهل اصول کافی هست و توصیه امام کاظم علیه‌السلام به هشام و خیلی طولانی است و فرازهای خیلی قشنگی هم دارد، این‌ها را تقطیع کردیم و به شکل یک روایت ذکر کردیم و البته نشان دادیم که این تقطیع شده است. در بخش دوم کتاب، بعضی از روایت‌ها را به‌عنوان مطالعه قرار دادیم که حالا عزیزانی که حفظ می‌کنند؛ اگر علاقه داشتند و خواستند می‌توانند آن‌ها را هم حفظ کنند، چون بعضی از این روایات را مثل یک داستان ذکر کرده‌ایم و ممکن است حتی یک صفحه باشد و بیشتر جنبه مطالعاتی دارد، موضوعاتش هم از تفسیر، حدیث قدسی، موعظه و نکته و داستان و... را آورده‌ایم که یک حالت تنوعی داشته باشد و در واقع مرتبط با همان درس هست؛ مثلا اگر از باب صبر شروع کردیم تا باب کظم‌غیظ، مطمئنا اگر بحث تفسیر، حدیث قدسی، بوده است در همین محدوده که درس کار شده؛ آمده است. فقط در بحث ادعیه ما این را داشتیم که چون دعاها معمولا طولانی‌ هستند، سعی می‌کردیم دعاهای کوتاه‌تری‌ انتخاب کنیم یا در هر درس بجای ۱۵ روایت، فقط دو یا سه روایت چند خطی بیاوریم که همه‌اش دعا است. بعد از این دو بخش که بحث درس و حفظ روایت و نیز روایات مطالعاتی بود، می‌رسد به بحث تمرین که خوب تمرین‌ها در قالب شش سؤال است؛ بعضی‌ها برای امتحان از لفظ روایت است یا یکی از آن برای این‌که گویندة روایت را ذکر کنیم، هم باید گوینده حفظ بشود،‌ کدام امام این روایت را فرموده‌اند،‌ هم خود لفظ؛ دو یا سه سؤال هم برای معنا است؛مثلا یک موضوع داریم که آیه را داده‌ایم و گفته‌ایم که چگونه مربوط به این روایت است، بالاخره این شش سؤال هم برای تمرین آماده شده است، ترجمه روایات هم بعد از روایت نیامده بلکه در آخر کتاب می‌آید و در مرحله آخر بعد از تمرین،‌ بعد از هر پنج درس، بحث آزمون هست،‌ این‌طور تنظیم شده که شخص، پنج درس کار می‌کند و محفوظاتش زیاد شده از طرفی هم مدنظرمان نیست که فقط حفظ بکند و آن‌ هم یک حفظ کوتاه مدت و تمام بشود، این فایده‌ای ندارد. به ‌همین علت آزمون را قرار دادیم؛ البته این آزمون را در این کتاب بعد از پنج درس قرار دادیم؛ اما هر شخص می‌تواند بعد از هر سه درس یا چهار درس این کار را انجام بدهد؛‌ ولی این یک چهارچوب برایش گذاشتیم، شخص باید با نهایت دقت حفظش را انجام بدهد و مرورش را هم انجام بدهد. نمره قبولی را سعی کردیم طوری قرار بدهیم که شخص با سه یا چهار غلط، اگر داشته باشد در این آزمون قبول شود؛ یعنی این به منزله قبولی هست، بالاخره‌ هر درس میانگینش پانزده روایت است و پنج درس هم بوده؛ یعنی خوب توانسته حفظ کند و چهار یا سه غلط دور از انتظار نیست. این برنامه اصلی این کتاب است. تقریبا روایاتی که باید حفظ بشوند حدود هشتصد پنجاه روایت است البته به غیر از روایاتی که برای مطالعه آمده است. این کار در دو مجلد آماده شده و امیدواریم که ان‌شاءالله مفید باشد و مورد استقبال همه بخصوص حافظان قرآن که بعد از حفظ قرآن، می‌خواهند روایات را بخواهند و حفظ کنند، قرار بگیرد. این کتاب چون به صورت درسنامه و برای تدریس در کلاس هست، یک کتاب راهنمای تدریس هم برای آن در حال تدوین است که ان‌شاء‌الله بزودی آماده می‌شود. روایات این کتاب، هم اولاً از کتاب کافی است که کتاب معتبری هست و بعد هم از تمام موضوعات است. این‌ها را می‌توانند مباحثه کنند، مرور کنند و خیلی برای حفظ کردن آسان شده و امیدواریم که ان‌شاء‌الله مفید و مؤثر باشد.آیا ایده این کتاب از همان شیوه‌ای گرفته شده که شما در کودکی داشتید و احادیث موضوعی کافی را حفظ بودید؟مطمئنا همین طور است چون از کودکی نه فقط من؛ بلکه بچه‌های دیگر، خواهران من هم حفظ می‌کردند، پدرم دوست داشتند که منتخب روایات کافی را حفظ کنیم، نه این‌که همین روایات‌های این کتاب بود؛ ولی از این روایات هم داخل آن‌ها بود. بالاخره آن طوری که ما در سه چهار سالگی حفظ می‌کردیم باید خیلی راحت‌تر می‌بود. حتی درباره تقطیع روایات هم باید خیلی از روایات‌ها به جملات کوتاه‌تری تبدیل می‌شد؛ اما مخاطبین این کتاب کسانی‌ هستند که می‌خواهند به‌ صورت تخصصی حفظ کنند و سن و سالشان هم دیگر سه و چهار سال نیست و روایات‌هایی در کتاب است که نسبتا طولانی‌تر از روایاتی است که ما حفظ کردیم؛ اما مطمئناً انگیزه‌ای که فرمودید همین‌طور است؛ چون واقعا حفظی که کردیم، اثرش را دیدیم هم علمیّت بسیار خوبی برای خودمان داشت و همین الان دارد و هم اثری که در رابطه با اجرای برنامه‌ها برای مردم داشت.چه توصیه‌ای به حافظان قرآن دارید؟حافظه‌ای که خداوند برای انسان قرار داده است، نعمت بزرگی است و این که انسان بتواند حفظ بکند و اگر خدا کمک کند و آنچه انسان حفظ می‌کند، قرآن و احادیث باشد، خوب این یک نعمت ویژه‌ای است و البته حتی در رابطه با آن‌هایی که حافظه خیلی کمی هم دارند، روایت داریم که اجرشان دو برابر است؛ چون با سختی بیشتری حفظ می‌کنند؛ یعنی نگفته‌اند کسانی‌که حافظه‌شان کم است، دیگر حفظ نکنند. در هر صورت وارد شده که شما قرآن را حفظ بکنید، حتی آن‌هایی که برایشان سخت‌تر است، ثوابش دو برابر است، در واقع برای آن‌ها تشویقی است. به هر حال خیلی مطلوب است که انسان مطالب قرآن و روایات را حفظ کند، منتها حفظ یک مقدمه خوبی است برای رسیدن به مطبوع ما نه این که فقط حفظ کردن هدف نهایی باشد؛ چون حفظ را خیلی‌ها می‌توانند انجام بدهند، حافظه خوب را الحمدلله خیلی‌ها دارند؛ اما این‌که در چه راهی خرج می‌کنند و چه جور استفاده می‌شود و نهایتا نتیجه‌اش چه می‌شود، این نتیجه مهم است و اهمیت بیشتری دارد. یعنی برای انسان نتیجه و اثر کار بسیار مهم است. مشاهده کردیم که برخی افراد، خوب حفظ کردند حالا یا قرآن را حفظ کردند و بعضا مطالب دیگری حفظ کردند، منتها آن نتیجه‌ای که واقعا دنبالش بوده‌اند را به دست نیاوردند، چرا این طور شد؟ آیا خودشان ادامه ندادند و برای رسیدن به مراحل بالاتر تلاش نکردند؟ آیا شرایط مهیا نبود؟ نمی‌دانم؛ گفته‌اند ما حفظ کردیم تمام شد، دیگر چه کار کنیم و برایشان عادی شده،‌ بعد هم دیدم که خود آن حفظ ساده‌ را هم از دست دادند. دوستان را باید دقت کنند که اولا حفظ کردن هدف نیست بلکه مقدمه است برای فهم و عمل به قرآن. حافظ باید محفوظاتش را تثبیت کند چه در زمینه قرآن چه احادیث،‌ حتی در زمینه شعر، شعرهای بسیار عالی، از مادحین اهل‌بیت علیهم‌السلام وجود دارد یا اشعاری که خود اهل‌بیت علیهم‌‌السلام سرودند و در کتب ما هم آمده است که شخص می‌تواند حفظ کند و برای این‌ها هم اولا برنامه منظمی باید داشته باشد و بعد هم از این محفوظات به‌عنوان یک مقدمه برای عمل کردن به مضامینش استفاده شود. هدف در حفظ باید مشخص باشد، نگوییم خداوند حافظه به من داده و من حفظ می‌کنم؛ اما نگاهی به مراحل بالاتر ندارم، بلکه هدف از حفظ باید روشن باشد؛ شاید بیان این نکته جالب باشد: روایتی هست که می‌فرماید که قرآن فرموده«إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاء وَالْمُنكَرِ» نماز باید این‌طوری باشد که انسان را «عَنِ الْفَحْشَاء وَالْمُنكَرِ» از فحشاء و منکر باز دارد؛ یعنی آن‌قدر انسان رابطه خود و خدا را باید در نماز ارتقا دهد که دیگر به فکر گناه هم نیفتد؛ زیرا لذت انس با خداوند را چشیده و نمی‌خواهد بخاطر یک لذت زودگذر دنیا آن ارتباط را از دست بدهد. حال اگر انسان بعد از نماز گناه کرد، در روایت دارد که در واقع این نماز نه تنها انسان را به خدا نزدیک نمی‌کند؛ بلکه او را از خدا دور می‌کند. او از آن عبادتش بهره‌ای نمی‌برد، نمازش،‌ هیچ فایده‌ای ندارد. حفظ هم باید اثری داشته باشد. شخص باید به مراحل بالاتر از حفظ فکر کند، عزیزان حافظ، حتماً یک نیت خوب و یک هدف بلند را برای خودشان ترسیم کنند و از ابتدای حفظ به این نکته توجه نمایند که برای چه می‌خواهند حفظ کنند؟ به طور مثال این هدف می‌تواند به این صورت باشد که اولًا برای خودشان چه اثری خواهد داشت و ثانیاً بتوانند مُبلّغ باشند و معارف دین را بین مردم، خواه شیعیان و مسلمانان و خواه افرادی که تابع دین دیگری هستند، گسترش دهند، برای این دارند حفظ می‌کنند، این خیلی مهم است.یک خاطره از دوران کودکی خود نقل کنید.سید محمد حسین طباطبایی؟می‌خواهم خاطره‌ای را نقل کنم که مرتبط با بحثمان هم باشد. به خاطر دارم که یکی دو سال بعد از برنامه‌هایی که در مکه و ایام حج در سال ۱۳۷۶ داشتیم، آن‌جا برای خانواده وزیر کشور عربستان هم برنامه اجرا کردیم و بعد هم برگشتیم. خوب این اجرای برنامه ما، بین خانواده سلطنتی عربستان خیلی پیچیده بود و بین خانواده‌های خودشان نقل می‌شد که مثلا این بچه آمده و برنامه اجرا ‌کرد و این طور قرآن می‌خواند و... به این صورت افراد دیگر و خانواده سایر مقامات عربستان هم مطلع شده بودند. به هر حال دو سال بعد از آن تهران، پیش سفیر آن زمان ایران در عربستان بودیم، ایشان می‌گفت که یکی از مقامات عربستان، پسر امیر عبدالله، معروف به امیر ترکی، با چند نفر هیئت همراه آمدند کاخ نیاوران و گفتند:«می‌خواهیم با آقای طباطبایی هم یک دیداری داشته باشیم». البته به صورت رسمی نیامده بودند، ما رفتیم آن‌جا و تقریبا ساعت‌های نه و نیم، ‌ده شب بود، نشستیم و ایشان کمی صحبت کرد و بالاخره گفت که ما وصف شما را که آمدید در کاخ سلطنتی و آن‌جا برنامه‌هایی را داشتید شنیدیم. حالا آمده‌ایم خودمان از نزدیک ببینیم. به او گفتند که ایشان حافظ قرآن هستند از هر جای قرآن که دوست دارید، می‌توانید سؤال کنید. امیر به مبل‌ لم داده بود؛ البته با یک تکبر خاصی و گفت:«نه، من سؤال حفظ از ایشان ندارم». گفتند:«چه سؤالی از ایشان دارید؟» گفت:«برای من شعر بخوان». گفتند:«ایشان معروف نیست که شعر حفظ کرده باشند. ایشان حافظ قرآن هستند». اصرار کردند که نه شعر بخواند، حالا به لطف خداوند؛ چون زبان عربی را کار می‌کردیم، بسیاری از شعرهای عربی را که در مدح اهل‌بیت علیهم‌‌السلام بود و بعضی از اشعاری که خود اهل‌بیت علیهم‌‌السلام سرودند، این‌ها را حفظ کرده بودیم. خدا لطف کرد بین تمامی اشعاری که حفظ کرده بودم، یک شعر خیلی مناسب را انتخاب کردم، همان شعر معروف امام هادی علیه‌السلام را که در مجلس متوکل، خوانده بودند، در وصف پادشاهان که بالاخره آخر و عاقبت تمام خوشی‌هایی که این‌ها داشتند چه می‌شود؛ خیلی با جزئیات آنجا گفته می‌شود که خیلی جالب است. شعر نزدیک یک صفحه است و من هم همه‌اش را حفظ بودم و خیلی شمرده شمرده از ابتدای آن شروع کردم به خواندن و نگفتم که شعر از کیست و برای چه کسی خوانده است. شروع کردم به خواندن خیلی شمرده شمرده و با همان شیوه‌ای که خودم در زمان بچگی داشتم، خیلی احساسی می‌خواندم، بعد دیدم که یواش یواش وقتی به وسط‌های شعر رسیدم، هر چه بیشتر می‌گذرد، این شخص خودش را بیشتر جمع و جور می‌کند، اول خیلی متکبرانه نشسته بود؛ اما از اواسط شعر به بعد خودش را جمع کرد، دیدم چشمانش سرخ شده، خیلی متأثر شده تا رسیدم به آخر شعر، دیدم اشک توی چشمانش جمع شده در واقع همه را تطبیق داده بود به خودش؛ بعد هم خیلی تشکر و تقدیر کردند.برنامه ارتباطی شما با مردم چگونه است؟معمولا اجرای برنامه و دعوتی است. البته با توجه به برنامه‌هایی که خودمان در قم داریم، سعی می‌کنیم که طوری تنظیم کنیم که مشکلی پیش نیاید. به صورت هفته‌ای یا دهه‌ای نیست، کم‌تر است، معمولا دو یا سه روزه، سفرهایی به شهرهای مختلف داریم. به لطف خداوند در سفرهایی که داریم سعی می‌کنیم که جامع باشد و به استان‌هایی که می‌رویم سعی داریم که در چند شهر برنامه داشته باشیم و حتما یک محفل عمومی هم داشته باشیم. اجرای عمومی که مردم بیایند. دیدارهایی هم با جامعه قرآنی هر شهر و با مسئولین داریم که بر فعالیت‌های قرآنی تأکید می‌کنیم.مشکل جامعه امروز ما را چه می‌بینید و راه حل آن چیست؟بیان دین به زبان روز برای عموم مردم، تا همه برداشت صحیح و جامعی از مسائل دینی داشته باشند. بهترین شیوه‌ها،‌ ساده‌ترین روش‌ها و بالاخره جذاب‌ترین روش‌ها، برای یاد دادن مطالب قرآنی باید انتخاب بشود، مخصوصا در رابطه با مفاهیم خیلی مهم است که ما چه طور بگوییم؛ چه طور بیان کنیم؛ چه طور بتوانیم برداشت و استنباط کنیم نه این ‌که منظورم استنباط باشد؛ بلکه به زبان قوم صحبت کردن و با توجه به جامعه امروزی صحبت کردن است.«وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلاَّ بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِیُبَیِّنَ لَهُمْ». البته خوب بحث مهمی که هست این‌ که جامعه قرآنی یا مذهبی یا کسانی که با این موضوع در ارتباط هستند و مسئولیت دارند باید توجه کنند که ذائقه مردم را با مسائلی که چندان به درد دنیا و آخرت آن‌ها نمی‌خورد، عادت ندهند. به‌عنوان مثال می‌گویم یک جایی که موسیقی یا فیلم هر چه بیشتر ترویج می‌شود، گرچه بعضی فیلم‌ها، البته خیلی کم، ممکن است فایده هم داشته باشد؛ ولی اکثر آن‌ها هدف مثبتی را دنبال نمی‌کنند و برعکس مسائلی در آن‌ها ترویج می‌شود که برای سلامت جامعه هم مضر است؛ به هر حال معمول فیلم‌ها یا موسیقی‌ها و کنسرت‌ها هر چه از این‌ها بیشتر ترویج شود و شما از طرف دیگر بخواهید فعالیت کنید، کاری انجام بدهید، واقعا سخت می‌شود؛ هر چقدر هم طرح داشته باشید؛ برنامه داشته باشید، آن طرف دیگر باب شده،‌ ترویج شده و یک مقدار برای مردم جذابتر شده و ذائقه ایشان به آن سمت رفته است. فکر می‌کنم همه باید کمک کنند. به‌خاطر همین گفتم که یکی از برنامه‌های ما در شهرستان‌ها که می‌رویم همین است؛ یعنی با مسئولین که دیدار می‌کنیم، خود آن مسئول یک مسئولیت کلی دارد، همه کاری می‌تواند انجام بدهد؛ اما می‌رویم و تأکید می‌کنیم که مثلا دقت کنید که اولا اولویت‌های کاری‌تان، بحث کارهای قرآنی و مذهبی باشد، در این زمینه اول کار کنید و این جبهه تقویت شود، بعد اگر کارهای دیگری هم لازم بود، به آن‌ها هم برسید؛ یعنی ما صحبت‌مان همین است وقتی از این غافل می‌شوند و اولویت ایشان دیگر، کارهای قرآنی و مذهبی نیست، به کارهایی می‌پردازند که شما هر چقدر هم بخواهید که در این سمت و این جبهه هم تلاش بکنید و برنامه بریزید، می‌بینید که خیلی سخت است و البته بگویم که در بحث همین کار قرآنی خودمان و نیز بحث‌های مذهبی و فرهنگی، موازی‌کاری هم هست کارها تکراری است، این‌ یک آفت‌ است که برای حل آن باید مشکلات شناسایی شود. سازمان‌ها و نهادهای دست‌اندرکار باید با هم تعامل و تعاون داشته باشند بعد هم منابع مادی و مالی آن و هم منابع علمی آن فراهم شود حالا منابع علمی مثل کتاب یا افرادی که متخصص هستند، همه جمع شوند کمک کنند، مشاوره بدهند، کتاب بنویسند؛ یعنی همه این‌ها باید جور باشد؛ اگر همه این‌ها جمع باشند؛ اما منبع مالی برای اجرای آن نباشد، باز هم می‌بینید که این‌جا ناقص می‌ماند یا منبع مالی باشد، منبع علمی نباشد، بالاخره اصل آن همان «وَتَعَاوَنُواْ عَلَى الْبرِّ وَالتَّقْوَى» است که همه باید تعاون و همکاری داشته باشند. به‌عنوان نمونه در نمایشگاه قرآن بودم، شخصی را در آن‌جا دیدم که دکترای فیزیک داشت، گفت:«من دارم در بحث فیزیک در قرآن، کار می‌کنم، اول درس عادی خودم را می‌خواندم و تدریس می‌کردم، ولی بعد علاقه‌مند شدم که در قرآن هم مطالعه کنم که در قرآن چه آیاتی درباره فیزیک گفته شده، تطبیقش چه طوری است». خیلی خوب است یک شخصی این طور کار می‌کند، منظورم این است که هر کسی در هر رشته‌ای؛ مثلا شیمی هم همین‌طور؛ علوم تجربی هم همین طور؛ همه باید بیایند و تلاش کنند؛ اما این‌ها باید با هم کار کنند، وقتی بحث اتحاد و همکاری پیش بیاید، خدای ناکرده استنباط شخصی هم پیش نیایید، این کار خوب است و به نتیجه می‌رسد؛ ولی اگر ببینیم یک نفر خودش بخواهد بیایید، این‌کارها را انجام بدهد، آفاتی هم دارد، همه باید یک جایی جمع بشوند با هم صحبت بکنند و بالاخره به یک اتفاق قولی و یک نظر واحدی برسند. ان‌شاءاللهشما چند دیدار با رهبر معظم انقلاب داشته‌اید، توصیه‌ای از ایشان را که در ذهن دارید، بفرمایید. مقام معظم رهبری مدظله‌العالی در جلسه‌ای فرمودند که «شما قدر این حفظ قرآن‌تان را بدانید که چه کار بزرگی انجام داده‌اید و من هم خیلی دوست داشتم که در همان سنی که شما هستید در دوران نوجوانی حفظ‌ کل قرآن را داشتم؛ منتها به‌خاطر شرایطی که بود، آن زمان دروس حوزوی بود، کار دیگری که داشتم، نتوانستم کل قرآن را حفظ کنم و از این بابت هم حسرت این را می‌خورم که چرا فرصتی نشد، برای این ‌که کل قرآن را حفظ کنم».فرمودند:«هیچ وقت ترک نکنید این خواندن مرتب قرآن را و سعی کنید که حفظ‌تان را همیشه قوی داشته باشید» و بالاخره خیلی تأکید داشتند بر روی بحث حفظ مخصوصا و البته در کنارش توصیه به درس‌ها، دروس حوزوی‌مان و‌ روایات را داشتند. منتها در بحث قرآن خیلی تأکید داشتند. هر جلسه که خدمت ایشان می‌رسیم، هنوز می‌گویند که قرآن را چه کار کردید؟ هنوز دوره دارید؟ خیلی روی این نکته دقت دارند.بیشتر مردم چهره کودکی شما را بخاطر دارند، برخورد امروز ایشان با شما چگونه است؟مردم همیشه به واسطه لطفی که خدا به ما داشته و مردم می‌شناسند، به ما لطف داشته و علاقه دارند. خوب در دوران کودکی به این خاطر که برنامه زیاد داشتیم و مردم می‌دیدند، خیلی جلوی چشم بودیم و به هر حال همیشه استقبال می‌کردند؛ حتی اگر کار عادی داشتیم، حرم می‌رفتیم یا جای دیگری، مردم ازدحام می‌کردند. خوب یک فاصله‌ای که به خاطر درس‌ها و برنامه‌هایمان شد، نتوانستیم در تلویزیون حضور داشته باشیم، چهره هم در طی چند سال تغییر کرد، الان مردم کم‌تر می‌شناسند و البته من خودم سعی کردم که خیلی در مصاحبه‌ها و رسانه‌ها نباشم؛ به همین خاطر یک وقتی زیاد جلوی چشم بودیم و این شهرت هم سختی خودش را دارد، می‌دانید آن کسانی که در رسانه‌ها مطرح می‌شوند، این مشکل برایشان همیشه هست که وقتی به خاطر مشکلی حضورشان کم‌رنگ می‌شود، شایعات برایشان زیاد می‌شود و البته حضور مرتب در رسانه هم خیلی هم سخت است؛ البته این را ‌هم بگویم این‌ که در رسانه‌ها حضور نداشتم، به این معنی نبود ‌که با مردم در ارتباط نبودم. همین طور که اشاره شد، مسافرت داشته و داریم. همین الان هم در استان‌های مختلف در برنامه‌های محفل عمومی که جمعیت زیادی هم می‌آیند، اجرا دارم؛ اما دیگر آن‌طوری که در تلویزیون باشم، نیست و فکر می‌کنم که راحت‌تر هستم. این‌طور آرامش خاطر بیشتری دارم و البته در روایت هم داریم که خوشا به حال آن شخصی که جلوی چشم نبوده و گمنام باشد؛ حالا چه خاصیت‌هایی دارد، جزییاتش گفته نشده؛ ولی گفته شده که گمنام باشد و با انگشت به آن اشاره نشود که در واقع کنایه از این ‌است که همه او را بشناسند؛ یعنی شهرت.

شهادت فرزند شیطان در جنگ صفین!

$
0
0
به گزارش جهان به نقل از تبیان، شیطان به دلیل کثرت سجده اختیاری، به رتبه مقربان درگاه ربوبی بار یافته بود و از این رو چنین لقبی بدو نسبت داده‌اند. قرآن در ضمن روایت ماجرای خلقت آدم و سرپیچی شیطان از فرمان الهی، از شیطان نافرمان و مطرود درگاه ربوبی، ۱۱ مرتبه با نام ابلیس یاد کرده است.چگونگی زاد و ولد شیطاندر قرآن، تصریحی به چگونگی زاد و ولد شیطان نشده است. از این رو، دانشمندان اسلامی در باب توالد و تولید نسل شیطان، بیش و کم، اختلاف‌نظر دارند. اما به نظر می‌رسد از مقایسه سه آیه و سرنخ‌ها و اشارات‌های موجود در آن، بتوان حقیقت امر را دریافت.قرآن در یک آیه، شیطان را از زمره مخلوقات جنّی و دارای فرزند معرفی می‌داند؛ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ کانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ أَفَتَتَّخِذُونَهُ وَذُرِّیتَهُ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِی: همگی سجده کردند جز ابلیس -که از جن بود- و از فرمان پروردگارش بیرون شد آیا (با این حال،) او و فرزندانش را به جای من اولیای خود انتخاب می‌کنید؟! (کهف/۵۰) در آیه‌ای دیگر، جنیان را همچون انسان دارای جنس مرد و زن می‌داند؛ وَأَنَّهُ کانَ رِجَالٌ مِنَ الْإِنْسِ یعُوذُونَ بِرِجَالٍ مِنَ الْجِنِّ فَزَادُوهُمْ رَهَقًا: و اینکه مردانی از بشر به مردانی از جن پناه می‌بردند، و آن‌ها سبب افزایش گمراهی و طغیانشان می‌شدند! (جن/۶)تا اینجا روشن شد که حارث یا همان ابلیس قرآن، جنّی است دارای نسل و ذریه. اما سوال این است که این فرد خاص از جماعت جن، که پست مدیریت شرور در آفاق عالم را عهده‌دار است، چگونه به تولید و تکثیر نسل، دست می‌یازد؟ چنانچه دو آیه یادشده را در کنار کریمه ۵۶ سوره رحمن، بگذاریم، گره مساله گشوده خواهد شد.در دو جای سوره یادشده، خداوند در ضمن وصف حوران بهشتی می‌فرماید: اَلمْ یطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَلَا جَانٌّ، هیچ انس و جن پیش از این با آن‌ها تماس نگرفته (و دوشیزه‌اند)!(رحمن/۵۶ و ۷۴). از اینجا می‌توان دریافت که شکل توالد و تولید نسل جنیان نیز مانند انسان‌هاست. بدینسان می‌توان گفت ابلیس نیز که از طائفه جن است، فرزندان خود را از طریق ازدواج با زنان جنّ به دنیا می‌آورد.چنانکه گذشت به رغم اشارات وافی قرآن، برخی از اندیشمندان اسلامی در این باب اختلاف دیدگاه دارند. علت این گونه‌گونی آراء، پاره‌ای از توصیفات موجود در احادیث اسلامی است. به عنوان مثال؛ در خطبه هفتم نهج البلاغه، حضرتش می‌فرماید: «شیطان در درون سینه‌های پیروان خود تخم‌گذاری کرد، سپس آن را مبدّل به جوجه نمود» (فَباضَ وَ فَرَّخَ فی صُدُورِهِمْ).چنین می‌نماید که حضرت در مقام تشبیه هستند و نه در مقام تحقیق بدین معنا که خواسته اند با تشبیه بفرمایند که شیطان با وسوسه‌افکنی و القاء تخم افکار پلید در زمین دل‌های پیروان خود، زمینه بروز رفتار انحرافی را فراهم می‌سازد.تنها مومن آل ابلیسدر ذیل آیاتی که برشمردیم و پاره‌ای آیات دیگر، احادیثی وارد شده است که زاد و ولد شیطان را تأیید می‌کند. ما در این مجال مختصر، از باب نمونه، صرفاً به نقل یک روایت مسند می‌پردازیم.محمد بن حسن بن فروخ صفار (۱)، از روات حدیث و از یاران نزدیک امام عسگری (ع) در کتاب مشهور بصائر الدرجات (حدیث ۳۹۵ ج ۱) از امام صادق (ع) به نقل از رسول خدا (ص) آورده است:(در کوه‌های تِهامَه) مردی که قامتش چون نخل، بلند بود، نزد رسول خدا (ص) آمد. درود فرستاد و حضرتش جواب فرمود.آنگاه، پیامبر (ص) فرمود: همچون جنیان سخن می‌گویی! کیستی ای بنده خدا؟ پاسخ گفت: من هام بن هیم بن لاقیس بن ابلیس هستم.حضرت فرمود: بین تو و ابلیس، حدفاصلی جز دو پدر نیست؟گفت: چنین است ای رسول خدا (ص).حضرت فرمود: بر تو چه رفته است؟گفت: روزگارم را به بیهودگی گذراندم مگر اندکی را. من روزی که قابیل، هابیل را کشت نوجوانی بودم که می‌توانستم سخن بگویم. اعتصام به حبل الهی نداشتم، در بیشه می‌گشتم و از تپّه‌ها بالا می‌رفتم و مردم را به قطع رحم با خویشاوندان و مال حرام دعوت می‌نمودم.پیامبر (ص) فرمود: چه بد سیره‌ای است روش پیری که در سنین کهنسالی به اندیشه می‌نشیند و جوانی که در سنین جوانیش در آرزوها و خیال‌پردازی، روزگار می‌گذراند.آن جن گفت: من توبه کرده‌ام.فرمود: به دست چه کسی؟به دست نوح (ع) وقتی همراه نوح (ع) در کشتی بودم و او را به دلیل دعایی که برای قوم خویش می‌نمود، سرزنش کردم. چندانکه گریست و مرا به گریه افکند. پس از آن با هود (ع)، و پیروانش، در مسجد بودم و او را نیز به جهت دعایی که برای قومش نمود، ملامت کردم. و همینطور با الیاس در شن‌زارها. و با ابراهیم (ع) آنگاه که قومش با او نیرنگ کردند و حضرتش را در آتش افکندند. من در میانه منجنیق و آتش بودم که خداوند آتش را بر آن حضرت سرد و سلامت ساخت. با یوسف (ع) بودم آنگاه که برادرانش به وی حسادت ورزیدند و او را در چاهی افکندند. من او را به ژرفای چاه بردم و بدو غذا می‌دادم و بسان یک رفیق با او رفتار می‌نمودم. بعد از آن، در زندان نیز یار و انیس وی بودم تا این‌که خداوند وی را از آنجا رهایی بخشید. من، همراه با موسی (ع) بودم. آن‌حضرت بخشی از تورات را به من آموخت و فرمود: اگر در زمان حضرت عیسی زنده بودی، سلام مرا بدو برسان. من نیز عیسی (ع) را ملاقات کردم و سلام موسی (ع) را به ایشان رساندم. و همراه آن حضرت بودم و او بخشی از انجیل را به من آموخت و فرمود: اگر در دوران محمّد (ص) بودی سلام مرا به ایشان ابلاغ کن. پس ای رسول خدا! عیسی بر تو سلام می‌رساند.رسول خدا (ص) فرمود: درود خدا بر عیسی، روح خدا و کلمه او و همه پیامبران الهی تا زمانی که آسمان‌ها و زمین پا برجایند. و بر تو نیز سلام ای هام! که سلام آنان را به من رساندی. چنانچه حاجتی داری، بگو!هام گفت: خواسته‌ام این است که خداوند تو را برای امّتت حفظ کند و آنان را برای تو صالح گرداند و بدان‌ها در حق وصی بعد از تو، استقامت بخشد چرا که امت‌های پیشین به خاطر سرپیچی از اوصیای الهی به هلاکت رسیدند. ای رسول خدا! می‌خواهم که سوره‌هایی از قرآن به من تعلیم دهی تا در نمازم بخوانم.حضرتش به علی (ع) فرمود: به او یاد بده و با وی مدارا کن!هام گفت: ای رسول خدا! این کیست که مرا بدو می‌سپاری؟ به ما جنّیان امر شده که جز با پیامبر یا جانشین پیامبر، هم‌سخن نشویم.رسول خدا (ص) فرمود: ای هام! در کتاب، چه کسی را وصی «آدم» یافتید؟- «شیث» فرزند آدم را.- جانشین «نوح» که بود؟- «سام بن نوح».- جانشین «هود» که بود؟- «یوحنا بن حنان» پسر عموی هود.- وصی و جانشین «ابراهیم» که بود؟- «اسماعیل و جانشین اسماعیل، اسحاق».- جانشین «موسی» که بود؟- «یوشع بن نون». جانشین «عیسی» که بود؟- «شمعون بن حمون صفا» پسر عموی مریم.- از چه رو اینان جانشینان پیامبران هستند.- چون در دنیا زاهدترین مردم بودند و راغب‌ترین آنان به آخرت.- در کتاب، جانشین «محمّد» را چه کسی یافتی؟- در تورات، نامش «إلیاست.»آنگاه حضرت فرمود: این «إلیاست» او علی جانشین و برادر من است، او زاهدترین مردم نسبت به دنیا و راغب‌ترینشان نسبت به خداوند در آخرت است.هام بر علی (ع) سلام کرد و گفت: ای رسول خدا! آیا نام دیگری هم دارد؟فرمود: آری، «حیدر».آنگاه، پس علی (ع) سوره‌هایی از قرآن را بدو آموخت.هام گفت: ای علی! ای جانشین پیامبر (ص)! آیا آنچه از قرآن به من آموختی برای نمازم کافی است؟فرمود: آری. اندک قرآن، بسیار است.(این گذشت تا اینکه) یک بار دیگر هام آمد و بر رسول خدا (ص) سلام داد و خداحافظی کرد و برگشت. و دیگر پیامبر (ص) را ندید تا اینکه حضرتش درگذشت. (۲)در پاره‌ای منابع دیگر، جزئیات دیگری از سرنوشت هام گزارش شده از جمله اینکه او پس از پیامبر (ص)، در لیله‌الهریر (۳) بار دیگر خدمت امیرمومنان (ع) شرف‌یاب شد و در بالاخره در همان جنگ صفین، در حالیکه در رکاب وصی پیامبر (ص) می‌جنگید، به فیض شهادت نائل آمد. (۴)آنچه نقل کردیم، کامل‌ترین سند روایی حکایت مزبور است. اما تا آنجا که راقم این سطور بررسیده است، کثیری از منابع متقدم و متأخر شیعی و سنی، با اختلاف‌هایی در نقل، اصل این جریان را تأیید و نقل کرده‌اند که کاربران اهل تدقیق در تحقیق را بدان‌ها ارجاع می‌دهیم.نمونه را بنگرید به:جعفریات (اشعثیات)، ابوعلی محمد بن اشعث کوفی (۳۰۳ ه.ق).تفسیر قمی، علی بن ابراهیم.مستدرک الوسایل، محدث نوری، ج ۸، ص ۳۶۹.تفسیر شریف، شریف لاهیجیتفسیر صافی، ملأ محسن فیض کاشانی، ج ۴.الوافی، ج ۱۵، ص ۲۳۷.الفتوحات المکیه، محی الدین، ابن عربی، ج ۲، ص ۲۸۸.اسدالغابه فی معرفه الصحابه، ابن کثیر، ج ۴، ص ۶۰۴.دلایل النبوه (اصفهانی)، ابونعیم، ابوعبدالله، ج ۲، ص ۳۷۱.پانویس‌ها:۱. صفار در دورانی زندگی می‌کرد که ظلم و جنایت و خفقان بنی عباس به نهایت خود رسیده بود. بسیاری از شیعیان و یاران ائمه (علیهم السلام) در زندان‌ها و شکنجه گاه‌ها به سر می‌بردند وحتی امامان معصوم نیز در خانه‌های خود تحت مراقبت ونظر به سر می‌بردند. صفار یکی از چهره‌های درخشان آن روزگاراست که با استفاده‌های فراوان از شخصیت‌های علمی آن زمان و نوشتن نامه‌های خصوصی ومخفیانه خدمت امام حسن عسکری (علیه السلام) خود را به آن حضرت مرتبط می‌کرد و شیعیان را از نور وجود ایشان بهره مند می‌ساخت.۲. محمد بن حسن، صفار، بصائر الدرجات الکبری فی فضائل آل محمد صلوات الله علیهم اجمعین (طبع جدی(، صص ۲۰۸-۲۱۰.۳. نمونه را بنگرید به: الروضة فی فضائل أمیر المومنین علی بن أبی طالب (ع)، ص ۲۲۳.۴. هریر به معنای زوزه سگ، و کنایه از همهمه و ناله و غوغاست. سخت‌ترین شب حمله جنگ صفین از نظر تلفات گسترده دو سپاه و فراوانی ناله و فریاد زخمیان و مجروحان، «لیلة الهریر» (شب غوغا و ناله) نام دارد.

رکورد بی سابقه تماشاچی در یک تئاتر

$
0
0
به گزارش جهان، سعید اسماعیلی، کارگردان نمایش فصل شیدایی در گفت و گو با سراج۲۴ با اشاره به اجرای نمایش فصل شیدایی در کشور گفت: از سوی سازمان فرهنگی-هنری اوج، مرکز هنرهای نمایشی انقلاب اسلامی راه اندازی شده است و این مرکز اجرای نمایش های میدانی را در دستور کار قرار داده است.وی با ذکر اینکه نمایش بزرگ فصل شیدایی از سوی این مرکز تعریف شده است، گفت: این نمایش تاکنون در چندین شهر کشور اجرا شده است و مخاطبان زیادی از این نمایش استقبال کرده اند.این کارگردان تئاتر با ذکر اینکه از سال ۸۴ در شوش دانیال و منطقه عملیاتی فتح المبین اجرای این نمایش آغاز شد، گفت: در چندین شهر تاکنون اجرا داشته ایم؛ به مدت ۱۰ شب در شهرکرد این نمایش اجرا شد و در یک شب رکورد مخاطبان تئاتر ایران را شکست؛ ۸ هزار نفر در یک شب این نمایش را تماشا کردند.کارگردان نمایش فصل شیدایی اظهار کرد: مقصد بعدی شهر خرم آباد بود، سپس در سال ۸۵ در مسیر نجف- کربلا این نمایش اجرا شد، در ادامه میهمان مردم زحمت کش جزیره ابوموسی بودیم و دراین جزیره نیز استقبال خوبی از فصل شیدایی شد؛ اکنون هم در کنار ساحل بوشهر مشغول اجرای این نمایش هستیم و تلاش می کنیم که در هر بازه زمانی ۴۰ روزه در شهرهای کشور اجرای نمایش داشته باشیم.وی با بیان اینکه نمایش فصل شیدایی، شخم فرهنگی در سطح جامعه است، گفت: این نمایش مملو از مفاهیم ارزشی و انقلابی است و شیوه اجرا، یک شیوه بدیع است که توانسته نمایش را برای مخاطب جذاب کند.اسماعیلی با اشاره به برخی ویژگی های این نمایش عنوان کرد: استفاده از تعداد فراوانی بازیگر حرفه ای، استفاده از نورهای دیجیتال و آنالوگ مختلف، استفاده از تصاویر مختلف، قدرت صدا، طراحی صحنه و جلوه های ویژه بصری این نمایش را دلنشین کرده است، به طوری که در بوشهر شبی ۳ هزار مخاطب این نمایش را می بینند.کارگردان نمایش فصل شیدایی با اشاره به موضوع نمایش گفت: مرور و تأکید اساسی بر تاریخ بشریت از حضرت آدم(ع) تا حضرت خاتم هدف اصلی این نمایش است؛ در چند بخش نمایشی چندین قصه روایت می شود؛ قصه معروف حضرت آدم و قصه نامعروف ایشان که به ۵ تن آل عبا توسل کردند، بعثت پیامبر(ص) و مباهله، غدیر خم و شهادت حضرت زهرا(س) و تنهایی امیرالمومنین(ع)، نصایحی از امام حسن مجتبی(ع)، قصه کربلا و شهادت حضرت رقیه(س)، امام رضا(ع) و حدیث سلسلة الذهب، انقلاب اسلامی، جنگ و دفاع مقدس اسلامی، مصائب آخر الزمان، مانند ماهواره ها، فرقه های نوظهور، وهابیت، بهائیت، داعش از جمله بخشهای این نمایش است و در آخرین بخش نیز به مسئله ظهور امام زمان(عج) پرداخته شده است.وی افزود: دررابطه با بخش انقلاب اسلامی با توجه به امکانات و فضاها و موقعیت بومی هر استان، طراحی صحنه متفاوت است، البته در استان بوشهر به موضوع ناو آمریکایی که توسط شهید مهدوی منفجر شد، پرداخته شده است.اسماعیلی با بیان اینکه تاکنون نمایشی با این وسعت در کشور اجرا نشده است، گفت: نمایش هایی با این موضوعات در کشور به اجرا درآمده است؛ یک ویژگی نمایش فصل شیدایی که آن را از سایر نمایش‌ها متفاوت می سازد، به روز کار کردن از نظر تکنیک و مفاهیم است؛ امروز تکنیک در سینما نقش مهمی در جذب مخاطب دارد و ما نیز از تکنیک برای جذاب تر شدن این نمایش بهره می بریم.کارگردان نمایش فصل شیدایی با بیان اینکه باید به واقعیت‌ها و چالش‌های جهان اسلام در قالب هنر توجه کرد، گفت: داعش گروهی نیست که ظرف چند ماه پیش به وجود آمده باشد، این پدیده را باید در تاریخ جست وجو کرد؛ از روزی که خوارج شکل گرفتند، گروه های منحرف و به ظاهر اسلامی در جهان اسلام رشد کردند، لذا باید از دید هنری به این پدیده بپردازیم و لذا در نمایش فصل شیدایی به این موضوع توجه خوبی شده است.وی با ذکر اینکه در این نمایش به سبک زندگی اسلامی پرداخته شده است، گفت: امروز به یادآوری مکارم اخلاقی و سبک زندگی اسلامی نیاز داریم و باید چگونه درست زیستن را یاد بگیریم.اسماعیلی با بیان اینکه این پروژه یک حرکت فرهنگی بزرگ و جذاب است، افزود: نمایش فصل شیدایی یک مانور فرهنگی است؛ همچنانکه یک مانور نظامی از نظر قدرت نمایی نظامی و حفظ آمادگی نیروهای کشور اثربخش است، نمایش فصل شیدایی نیز در زمینه فرهنگی کارایی دارد.این کارگردان تئاتر عنوان کرد: از مسئولان انتظار می رود به اندازه مانورهای نظامی، از مانورهای فرهنگی نیز حمایت کنند؛ این نوع کارها بیشتر از حمایت مادی، به حمایت معنوی نیاز دارد.کارگردان نمایش فصل شیدایی افزود: بعد از سالیان سال که بر تقویت فضاهای فرهنگی و ارزشی تأکید می شود، اما متاسفانه شاهد هستیم، این تاکیدات در سطح شعار باقی مانده است و فضاها و حرکتهای فرهنگی و دینی به صورت مطلوب از سوی هیچ مسئولی حمایت نمی شود و به این نتیجه نرسیده ایم که هجمه دشمن جدی است و باید به صورت جدی با آن مقابله کرد.اسماعیلی افزود: امروز فضاهای مجازی و حتی یک گوشی موبایل که به اینترنت وصل می شود، تاثیرات مخربی برای جامعه دارد، اثرات منفی ماهواره ها بر خانواده بر کسی پوشیده نیست؛ ما با توجه به این مسائل در حد بضاعت خود این نمایش را آماده کردیم و خوشبختانه تاکنون از آن راضی بوده ایم؛ اما متاسفانه هرچه یک کار فرهنگی بزرگتر و تاثیرگذارتر باشد، مورد کم مهری و بی اعتنایی مسئولان قرار می گیرد.وی با ذکر اینکه نمایش فصل شیدایی برای اثربخشی بیشتر نیاز به امکانات و توجه بیشتر از سوی مسئولان دارد، گفت: برای اجرای بخشی از این نمایش نیاز به امکاناتی چون قایق و ناو داریم و اگر نیروی دریایی همکاری کند، نمایش برای مردم جذاب تر خواهد شد؛ برای این نمایش ۵۰ بازیگر حرفه ای با تجهیزات فراوان از یک شهر به شهر دیگر باید نقل مکان کنند و متاسفانه مسئولان از ارائه امکانات لازم برای جذاب تر شدن این نمایش و عمیق تر شدن مفاهیم آن دریغ می کنند.

ماجرای پیرمرد و شیطان

$
0
0
پيرى در روستايى هرروز براى نماز صبح از منزل خارج وبه مسجد مى رفت . در يك روز بارانى پير ، صبح براى نماز از خانه بيرون امد ،چند قدمى كه رفت در چاله اي افتاد، خيس و گلى شد. به خانه بازگشت لباس را عوض كرد و دوباره برگشت ، پس از مسافتى براى بار دوم خيس و گلى شد برگشت لباس را عوض كرد از خانه براى نماز خارج شد. ديد در جلوى در، جوانى چراغ به دست ايستاده است سلام كرد و راهي مسجد شدند، هنگام ورود به مسجد ديد جوان وارد مسجد نشد پرسيد اى جوان براى نماز وارد مسجد نمى شوى؟ جوان گفت نه ،اى پير ،من شيطان هستم براى بار اول كه بازگشتى خدا به فرشتگان گفت تمام گناهان او را بخشيدم براى بار دوم كه بازگشتى خدا به فرشتگان گفت تمام گناهان اهل خانه او را بخشيدم ترسيدم اگر براى بار سوم در چاله بيفتى خداوند به فرشتگان بگويد تمام گناهان اهل روستا رابخشيدم كه من اين همه تلاش براى گمراهى آنان داشتم براى همين آمدم چراغ گرفتم تا به سلامت به مسجد برسى!  گر تو ان پیر خرابات باشی فارغ ز بد و بنده ی الله باشی شیطان به رهت همچو چراغی بشود تا در محضر دوست همیشه حاضر باشی.

خندوانه برگشت

$
0
0
به گزارش جهان به نقل از روابط عمومی رسانه ملی؛ مدیر شبکه نسیم با بیان این که پخش سری جدید برنامه خندوانه نوروز به شکل ویژه آغاز می شود؛ گفت: در سری جدید، بخش‌های کمدی و متنوع به برنامه اضافه شده است.حسین کرمی با بیان این که «رامبد جوان» همچون گذشته اجرای برنامه را برعهده دارد؛ افزود: قرار است یک عروسک به جمع مجریان برنامه افزوده شود.

دو بازیگر "سفیر"شدند

$
0
0
به گزارش جهان به نقل از ایسنا، خیریه‌ای به نام "روشنای امید" همزمان با فرا رسیدن سال نو شمسی و نوروز باستانی با حضور جمعی از اعضای هیات‌امناء و مدیران خود با برگزاری مراسم ویژه‌ای رسما، آغاز به کار کرد.احکام دو هنرمندی که سفیر این خیریه شده‌اند، توسط جهانگیری همسر معاون اول رئیس جمهور، و فریدون همسر دستیار ویژه رئیس جمهور اهداء شد.الهام حمیدی پس از دریافت عنوان "سفیر مهربانی" گفت:خیلی خوشحالم که این عنوان پر معنی از سوی مدیران این خیریه نصیب من شده و امیدوارم بتوانم نماینده شایسته‌ای برای این عنوان و خیریه باشم.این بازیگر با تاکید بر اینکه مهربانی و محبت ارزان‌ترین هدیه انسانها به یکدیگر است، دین اسلام را دین مهربانی دانست و مردم ایران را مهربان‌ترین مردم دنیا خواند و آنها را شایسته و سزاوار مهربانی و محبت دانست.حمیدی اظهار امیدواری کرد:به جای افزایش خیریه‌ها در کشور شاهد کاهش آنها باشیم تا بتوانیم با داشتن خیریه‌های خوب و کیفی و با کمک مسئولین و خیرین افتخار خدمت رسانی به انواع همنوعان داشته باشیم.پوریا پورسرخ دیگر هنرمند که به عنوان سفیر مبارزه با استعمال دخانیات این خیریه معرفی گردید، ضمن ابراز خرسندی از این عنوان گفت: خوشحالم که این عنوان سخت برایم در نظر گرفته شده است چرا که از سوی وزارت بهداشت اعلام شده بیانگر این است که مرگ مروری بر آمار تلفات و مرگ و میر در کشور که اخیرا ناشی از سکته قلبی آن هم به دلیل مصرف و استعمال بیش از حد دخانیات و سیگار قابل توجه است و امیدوارم بتوانیم با کمک هم نهادها و ارگانهای فرهنگی و نظارتی مربوطه شاهد ریشه‌کنی و مبارزه با این پدیده شوم اجتماعی باشیم و برای این مقوله راهکار مدبرانه‌ای اتخاذ گردد.این بازیگر اظهار امیدواری کرد که در دولت تدبیر و امید واقعا کارها فقط به عناوین نمادین مثل سفیر و کنسول یا عناوین دیگری خالصه نشود بلکه باید نگاه‌های فرهنگی و هنری تیزبین را بکار بست.وی در بخش پایانی صحبت‌هایش گفت: خیلی خوشحالم که تا کنون توانسته‌ام علی‌رغم کار حرفه‌ایم در نقش‌ها و حضورهای مختلف، حتی در یک سکانس عامل مصرف سیگار و دخانیات نباشم و این موضوع اعتقاد قلبی من است.پوریا پورسرخ خطاب به جوانان و اعضای این خیریه گفت:موفقیت و پیروزی فقط و فقط پولدار شدن، فوتبالیست شدن و یا بازیگر شدن نیست بلکه یک اجتماع پویا و سالم به مشاغل بسیاری نیاز دارد که هر کدام از شما می‌توانید با هدف، برنامه‌ریزی و شناسایی توانایی‌های خود به بهترین‌های شغلی در جامعه دست یابید و هر یک طراح ، نصاب،نجار و یا تراشکار مفید برای جامعه باشید.بنا بر این گزارش، این خیریه به همت جمعی از خیرین با محوریت پرداختن به امور خیریه برنامه‌ریزی خاص و خصوصا برای سامان دهی دختران و پسران جوان بی‌سرپرست و بدسرپرست در جامعه آغاز به کار کرده است.در این برنامه که حدود هشتاد نفر از گروه مذکور که متشکل از جوانان دختر و پسر رده سنی ۱۶ تا ۲۵ سال بودند به عنوان طرح آزمایشی در گام نخست تحت کنترل و حمایت خیریه روشنای امید قرار گرفتند و یاوری مدیر عامل آن نیز توضیحاتی درباره‌ی این بنیاد داد.

ژست روشنفکری برای تهران قدیم!+تصاویر

$
0
0
به گزارش جهان به نقل از حلقه وصل، جریان روشنفکری، در عرصه هنر یکی از جریاناتی بوده است که همواره از فرصت هم افزایی و کار جبهه‌ای به خوبی استفاده کرده است. این جریان که در همه عرصه‌های هنر فعالیت جدی‌ای را داشته است، توانسته در دوره‌های زمانی مختلف با استفاده از رسانه‌های فراوانش چهره‌هایی را در ذهن مخاطبانش برجسته نماید. چهره‌هایی که به طور تمام قد آینه تمام نمای اندیشه‌های روشنفکرانه در آن عرصه هنری باشند.این جریان در چند سال گذشته با سرمایه‌گذاری بر چهره‌های جوان عرصه موسیقی و هنرهای تجسمی توانسته از کم کاری نیروهای جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی در این حوزه‌ها نهایت استفاده را کند و طرفداران خود را به عنوان طیف قالب مخاطبان عرصه موسیقی و هنرهای تجسمی در کشور معرفی نماید.نمایشگاه مشترک رضا یزدانی و بزرگمهر حسین‌پور یکی دیگر از همین برنامه‌ها در جهت ایجاد فعالیت‌های مشترک در میان هنرمندان این جریان است تا بتوانند با ایجاد هم افزایی در این عرصه بیشتر و راسخ قدم‌تر جولان دهند.نمایشگاه مشترک رضا یزدانی خواننده راک و بزرگمهر حسین‌پور کارتونیست از جمله این برنامه‌هاست، که در ماه جاری برگزار شد و به بهانه انجام یک کار مشترک سورئال در مورد شهر تهران، توانست محفلی برای گعده‌های روشنفکرانه و ارائه نظرات شاذ این افراد در رابطه با اوضاع و احوال این روزهای تهران و خاطرات برباد رفته این گروه، از تهران قدیم باشد!پرداختن به نوستالژی‌ها امری مشکل‌دار یا خارج از عرف نیست ولی ترانه سرودن و نقاشی کشیدن برای خیابان‌هایی مثل لاله‌زار قدیم، که روزی بزرگترین محله فساد در شهر تهران به شمار می‌آمده است و یا کشیدن طرح چهره افرادی همچون صادق هدایت، فروغ فرخزاد و احمد شاملو که از چهره‌های شناخته شده و مسئله دار بودند، نشان دهنده علاقه این افراد به حال و هوای لاله‌زار قدیم و چهره‌هایی همچون هدایت، فرخزاد و شاملو است.جالب آن که حسین پور که مسئول این نمایشگاه بوده است در توجیه استفاده از چهره این شخصیت‌ها برای نمایش شهر تهران و خاطره‌های آن گفته است: «وقتی تمرکز را روی تهران گذاشتم به این فکر کردم که می‌توانم هر منطقه را با توجه به سابقه تاریخی و اتفاقی که در آنجا رخ داده به تصویر بکشم. مثلا کافه نادری که جامعه روشنفکری ما از رفت و آمد به به آن شکل گرفت میزبان صادق هدایت باشد، یا منیریه به خاطر تولد فروغ در آن منطقه انتخاب شد، فرهاد هم درباره کوچه پس کوچه‌های تهران ترانه‌های زیادی خوانده است. در هر منطقه دنبال شخصی می گشتم که رنگ و بویی از تهران داشته باشد.در واقع برای هر لوکیشن یک قهرمان پیدا کردم.»حال باید از این افراد این سوال را پرسید که واقعا چه کسانی قهرمانان واقعی شهر تهران هستند؟ هزاران جوان تهرانی که در طول هشت سال دفاع مقدس در جبهه‌های نبرد حق علیه باطل حاضر شده‌اند و از ناموس و شرف و خاکشان دفاع کردند و یا احمد شاملو و فرهاد مهراد؟! باید عکس جوانان در عرصه نبرد را به تصویر کشید و یا مُلحدی همچون صادق هدایت در کافه نادری؟! شهدای مسجد زعیم محله‌ی منیریه اسطوره‌های واقعی مردم آن محل هستند و یا فروغ فرخزاد که هیچکس نمی‌داند روزی در این محل متولد شده است؟

سلفی فرزندان شهدا با ظریف

۳ ايراد جالب توجه شورای نگهبان به لايجه بودجه سال ۹۴

$
0
0
گروه فرهنگ جهان‌نيوز ـ صبح امروز، شورای نگهبان، جزئیات ایرادات خود در مورد لایحه بودجه سال ۱۳۹۴ کل کشور را اعلام کرد.به گزارش جهان،  شورای نگهبان كه در جلسه تاریخ ۱۳۹۳/۱۲/۱۳ خود، لايحه بودجه سال آينده را مورد بحث و بررسی قرار داده، ۱۵ ابهام و ايراد را متذكر شده كه در اين بين ۳ تذكر مهم نيز وجود دارد كه حكايت از دقت اين شورا در پاسداری از فرهنگ و زبان فارسی است.اين شورا به استناد اصل ۱۵ قانون اساسی به سه بند قانون بودجه سال ۹۴ كل كشور ايراد گرفته است.طبق اين گزارش، در بند (هـ) تبصره ۷، شورای‌نگهبان درخواست كرده تا معادل فارسی واژه «تکنولوژی» ذکر شود. همچنين در جزء الحاقی یک به بند ۶ بند (الف) تبصره، واژه «استراتژی» و در در بند الحاقی به تبصره ۱۹، واژه «اپراتور» به دلیل غيرفارسی بودن، مورد سوال قرار گرفته است. شورای نگهبان در بخشی‌از اين اطلاعيه آورده است: از آنجا که طبق اصل ۱۵، خط رسمی نیز باید فارسی باشد، به‌کارگیری واژگان لاتین در متن قانون نظیر (sms) مغایر این اصل است، بنابراین باید در خصوص این مورد و سایر موارد اصلاح صورت گیرد.گفتنی اسـت در اصل ۱۵ قانون اساسی آمده‌است: ‎‎‎‎‎زبان‏ و خط رسمی‏ و مشترک‏ مردم‏ ایران‏ فارسی‏ است‏. اسناد و مکاتبات‏ و متون‏ رسمی‏ و کتب‏ درسی‏ باید با این‏ زبان‏ و خط باشد ولی‏ استفاده‏ از زبانهای‏ محلی‏ و قومی‏ در مطبوعات‏ و رسانه‏ های‏ گروهی‏ و تدریس‏ ادبیات‏ آنها در مدارس‏، در کنار زبان‏ فارسی‏ آزاد است‏.

آرمیتا رضایی نژاد در کنار مادرش

«محض اطلاع» دکتر حدادعادل

توصیه نوروزی حجت الاسلام قرائتی به انجام یک عمل مخفیانه!

$
0
0
به گزارش جهان به نقل از مهر، حجت الاسلام و المسلمین قرائتی، رئیس ستاد مركزی اقامه نماز، در آستانه فرارسیدن ایام نوروز سال ۹۴ پیامی با عنوان تبریك عملی به هموطنان گرامی داده است كه به شرح ذیل تقدیم می شود:بسم الله الرحمن الرحیمبه همه هموطنان با احترام و جمله مباركه "سلام علیكم "، سلام می كنم و برایتان آرزوی سلامتی و توفیق دارم.به فكرم رسید در آغاز سال ۹۴ از یك معلم قدیمی كلمه تبریك را معنا كنم:تبریك از بركت است و هر چیزی هم ظاهری دارد و هم باطنی كه باید به هردو توجه داشت یعنی هم به پوست هم به مغز، آری اگر هریك از پوست یا مغز تخمه را بكاریم سبز نخواهد شد و باید به هردو توجه شود تا نتیجه دهد.در ایام عید كه ظاهر خوبی دارد یعنی فرصتی برای دید و بازدید و سفر و شادی است و شهر و روستاها و خانه ها برای پذیرایی آماده است و هوای معتدل همراه با سبزی زمین و شكوفه های درختان و امثال آن به چشم می خورد سزاوار است كه این ظاهر زیبا با باطنی همراه باشد و تبریك ظاهری همراه با بركت عملی باشد.این دید و بازدیدها قالب و تبریك ظاهری است، ولی قلب آن چیست؟مغز این تبریك اموری است از جمله این كه:۱-در این دید و بازدیدها ثروتمندان فامیل، مخفیانه از فقرای فامیل دستگیری كنند.۲-اگر میان فامیل افرادی با هم كدورتی دارند آنان را آشتی دهند.۳-اگر نوجوانان فامیل در بعضی از درس های خود ضعیف هستند به آنان كمكی شود.۴-اگر شخصی گرفتار بدهی یا زندان است آن را نجات دهیم.۵-اگر در جلسات گناه می شود با برخورد خوب، مانع شویم.۶-اگر برای بعضی از افراد فامیل سؤال و شبهه ای مطرح شده ما واسطه شوبم و جوابش را از یك دانشمندی دریافت و شبهه آن را برطرف كنیم.۷-اگر در فامیل و همسایگان خانواده شهداء و جانبازان وجود دارند، دیدار با آنان را بر دیگران مقدم بداریم.۸- در سفر از كسانی كه در جاده ها خدمت می كنند (پلیس، هلال احمر، راهداری) حداقل با زبان ، تشكر كنیم.۹-برای همسریابی افراد مجرد فامیل واسطه گری و شفاعت كنیم.اسلام عزیز ما در كنار سفارشات عمومی چند سفارش ویژه برای بستگان دارد كه من به عنوان معلم قرآن دو سه جمله از آن سفارشات قرآنی را به شما هدیه می كنم و دوست دارم خدمتی به شما كرده باشم.قرآن، یك جا به پیامبر می فرماید بستگان نزدیك خود را از خطرها هشدار بده (و انذر عشیرتك الأقربین) و در جای دیگر می فرماید خودتان و بستگانتان را از آتش دوزخ حفظ كنید (قو أنفسكم و اهلیكم ناراً) كه در حدیثی در تفسیر آیه می خوانیم. مراد از این حفظ آن است كه آنان را به نماز و زكات و تقوا سفارش كنیم.و در جایی دیگر می فرماید كه لقمان حكیم فرزندش را به نماز و امر به معروف و نهی از منكر و تواضع نسبت به مردم و توجه به معاد سفارش كرد. جالب آن است كه قرآن درباره پیامبر می فرماید او در كنار نبوت و رسالت به خانواده خود رسیدگی ویژه داشت.خوانند عزیز! این رسیدگی و كمك به فامیل، قلب و مغز این دید و بازدیدها است. راستی اگر در این دید و بازدیدها به مشكلات یكدیگر نرسیم از بسیاری از بركات محروم خواهیم شد.تبریك یعنی دید و بازدید خود را با این امور رشد و بركت دهیم. اینكه خداوند به پیغمر می فرماید ما به تو كوثر دادیم و مراد كوثر فاطمه زهراست و معنای كوثر خیر فراوان است و ناگفته پیداست عطای خداوند بزرگ به بهترین فرد هستی كوثر و خیر فراوان است. ما نیز می توانیم بانیت خالص و همت بلند و خدمت بی منت و دستگیری از دیگران تا حدی از خود كوثر بسازیم، یعنی خود و كارهای خود را تا آنجا كه می شود به خیر زیاد و كوثر تبدیل كنیم.كوتاه سخن آنكه عید امسال كه با شهادت حضرت زهرا مقرون است و به عبارت دیگر تبریك عید با كوثر قرآن مقرون است و معنای تبریك و كوثر نیز به هم نزدیك است بیاییم در میلیون ها دید و بازدیدی كه در فامیل صورت می گیرد مشكلی را (جزئی یا كلی) حل كنیم تا تبریك ظاهری ما پر مغز شود و الیته این نیاز به استمداد از خدواند و توفیق الهی دارد.ساده ترین راه برای تبریك و بركت و كوثر آن است كه دیگران را در خوبی ها شریك كنیم و همت خود را از مسائل فردی و جزئی به مسائل عمومی سوق دهیم همانگونه كه نماز ما را اینگونه تربیت می كند كه بگوییم:۱- پروردگارا همه ما را (نه فقط من را) هدایت كن (إهدنا)۲- و در سلام بگوییم السلام علینا نه سلام به یك شخص۳- و می گوییم در نماز خداوند شنونده ستایش همه موجودات است (سمع الله لمن حمده) نه فقط شنونده ستایش من و نفرمود سمع الله لحمدی ۴- در سراسر قرآن و روایات و برنامه های پیامبر و اهل بیت معصومش صدها نمونه به چشم می خورد كه رشد و بركت و سعادت و خوشی را فقط برای خود نمی خواستند بلكه برای همه میخواستند و این است معنای تبریك و كوثر.در پایان ضمن دعا برای شما عزیزان، سال خوبی را برایتان آرزومندم. نوروز ایام سفر است؛ از نماز در سفر غافل نشوید؛ چرا كه نماز، سفر شمارا پر خیر و بركت می كند.محسن قرائتی

روزه گرفتن در چه روزهايي از سال سفارش شده است؟

$
0
0
به گزارش جهان، سایت "انور طاها" نوشت: روزۀ تمام روزهاى سال، غير از روزه‌هاى حرام[1] و مكروه[2][3]، مستحب است اما براى بعضى از روزها سفارش بيشتري شده كه به بخشي از آن اشاره مي شود:      - پنجشنبۀ اول و پنجشنبۀ آخر هر ماه.     - اولين چهارشنبه بعد از روز دهم ماه.     - سيزدهم، چهاردهم و پانزدهم هر ماه.     - تمام ماه رجب و شعبان و بعضى از اين دو ماه.     - روز عيد نوروز.     - روز بيست و پنجم و بيست و نهم ذى قعده.     - روز اول تا روز نهم ذى حجه «روز عرفه»، (اگر به واسطۀ ضعف روزه، نتواند دعاهاى روز عرفه را بخواند، روزۀ آن روز مكروه است).     - عيد سعيد غدير.     - روز اول و سوم محرم.     - ميلاد مسعود پيغمبر اكرم (ص).     - روز مبعث حضرت رسول اكرم (ص).[4][5]  پي نوشت: [1] . مانند روزۀ عيد فطر و قربان و روزه شخص مريض و ... [2] . مانند روزۀ روز عاشورا، و روزى كه انسان شك دارد روز عرفه است يا عيد قربان. [3] . توضيح المسائل مراجع، ج‌1، م1739 و 1747 [4] . توضيح المسائل مراجع، ج‌1، م1748 [5] . مفاتيح الشرائع، ج‌1، ص: 283‌

عملی غیرفرهنگی که باعث خجالتمان است

$
0
0
به گزارش جهان، مهدی رهبر، یکی از باستان‌شناسان پیشکسوت به مهر گفت: متاسفانه گردشگران ما توجهی به آثار تاریخی و محوطه‌های باستانی ندارند فرهنگ‌ برخی از این گردشگران این است که وقتی از یک بنای تاریخی دیدن می‌کنند، به آن آسیب رسانده و به کارهایی از جمله دیوارنویسی می‌پردازند. چند سال پیش به محوطه باستانی چغازنبیل رفته بودم و می‌دیدم که گردشگران با موتور و سرعت زیاد روی دیواره‌ها و محوطه تاریخی چغازنبیل حرکت می‌کردند. هر چه اعتراض کردم، آنها توجهی نداشتند.وی افزود: حتی در آکروپل آتن یادگاری از یک ایرانی روی بناهای این مجموعه دیدم و خجالت‌زده شدم از اینکه چرا برخی از گردشگران ما تا این اندازه نسبت به آثار تاریخی و فرهنگی بی‌توجه هستند. در حالی که آثار تاریخی گذشته فرهنگ ما را به یاد ما می‌اندازد و موجب می‌شود که از طریق بازدید از این بناها، گردشگر خارجی به ایران آمده و پول به ایران بیاورد.رهبر از متولیان حفاظت از میراث فرهنگی خواست تا نسبت به این موضوع فرهنگ‌سازی کنند و ادامه داد: وظیفه ما و سازمان میراث فرهنگی این است که اطلاعات لازم را درباره اهمیت بناهای تاریخی به مردم بدهیم و آنها را با میراث خودشان آشنا کنیم. هر چند که این روند به زودی نتیجه نمی‌دهد، بلکه سال‌ها طول می‌کشد.وی افزود: گردشگران اگر روی یک تپه باستانی کوزه پیدا می‌کنند و آن کوزه به دردشان نمی‌خورد، همان جا آن را شکسته و رها می‌کنند. حتی در ایام عید هم که معلم دبیرستانی تعداد زیادی از دانشجویان را به یک محوطه باستانی آورد و هنگام خروج از آن محوطه، به شاگردانش گفت که می‌توانید نفری یک آجر از اینجا برداشته و به عنوان یادگاری با خود ببرید. وقتی فرهنگ یک معلم این چنین باشد، دیگر از آن دانش‌آموز چه توقعی داریم. این موضوع نشان می‌دهد که هنوز نتوانسته‌ایم فرهنگ‌سازی کنیم. حتی داشتن فرهنگ به میزان تحصیلات افراد نیز بستگی ندارد.این باستان‌شناس پیشکسوت گفت: شایعه شده که هر جایی باستان‌شناسان کار می‌کنند، در آن محوطه حتما گنج پیدا شده در حالی که این‌طور نیست. من اگر ببینم گردشگری وارد محوطه ای شده که در آن محوطه باستان‌شناسان در حال کار هستند، حتما برای گردشگران توضیحات لازم را می‌دهم و حتی اگر کوزه‌ای پیدا شود، به آنها داخل کوزه را نشان می‌دهنم تا فکر نکنند خمره‌ای پر از طلا پیدا کرده‌ایم.
Viewing all 16096 articles
Browse latest View live