به گزارش جهان به نقل از فارس، مهدی مجتهد در جمع مدیران کل مراکز صدا و سیما با اعلام این خبر گفت: براساس محورهای ابلاغی مقام معظم رهبری در پیوست حکم ریاست سازمان و با هدف حذف موازی کاری و کاهش فاصله سطوح مدیریتی با برنامه سازان و کارکنان،جلسات متعدد کارشناسی برگزار و با اخذ نظرات مدیران ارشد حوزه های مختلف سازمان ساختار تمامی حوزه های ستادی و صف رسانه ملی بازنگری و جهت اجرا ابلاغ شده است.وی کمترین تغییرات ساختاری را مربوط به معاونت های امور مجلس و استان ها و فناوری و رسانه های نوین دانست و افزود: تمامی واحدهای سازمان موظف شده اند تا پایان سال جاری نسبت به اجرای ساختار جدید ابلاغی اقدام نمایند.معاون برنامه ریزی و امور مالی صدا و سیما اصلاح الگوی نیروی انسانی و بازنگری در شرح وظایف واحدهای رسانه ملی براساس رویکردهای جدید محتوایی و ظهور فناوری های جدید را از اقدامات بعدی این معاونت عنوان کرد.مجتهد بر لزوم تعادل میان مخارج با منابع محدود سازمان تاکید کرد و گفت: می بایست با کنترل پروژه،صرفه جویی ، مدیریت مصارف و هزینه ها و بهره گیری کامل و منطقی از منابع مشارکتی تلاش نماییم تا سازمان با بدهی و کسری بودجه روبرو نشود. |
↧
اجرای ساختار جدید صداوسیما تا پایان سال
↧
حضورم در فیلم محمد(ص) نظر خود حضرت بود
به گزارش جهان به نقل از فارس، روزها بود که «مجید مجیدی» کار بزرگی را در ذهن میپروراند، کاری برای به تصویر کشیدن عزیزترین وجود عالم، کودکی انسانی که بهانه خلقت آسمانها و زمین بود؛ مجیدی میخواست مکه، مدینه و شعب ابوطالب را با همان آدمها و در همان دورانها بازبیافریند. و بالاخره کارش را شروع کرد، کاری رمزآلود و کسی نمیدانست قرار است چه رویداد عظیمی در تاریخ سینمای کشورمان رقم بخورد. بعد از گذشت مراحل اولیه تولید ناگهان عکسهایی بهتآور از صحنههای این فیلم بر روی صفحه سایتها و روزنامهها نشست. عکسهایی که خالق آن، «محمد فوقانی» بود. فوقانی تا امروز حدود ۱۶۰ فیلم را عکاسی کرده؛ اما عکاسی از فیلم سینمایی «محمد رسول الله (صلی الله علیه و آله)» را دعوت صاحب اصلی کار و کاری متفاوت میداند.برخی میگفتند متفاوت بودن عکسهای او، به خاطر نورپردازی خوب آقای استورارو است. بعضیها هم یقین داشتند که کار عکاس، حرفهای و کمنظیر است. پای حرفهای فوقانی نشستیم، تا ناگفتههایی از این فیلم سینمایی را برایمان بگوید، ناگفتههایی از نحوه دعوتش به این پروژه، ۱۳ ماه حضور بدون غیبت در صحنه برای عکاسی و گرفتن دیپلم افتخار از «ویتوریو استورارو».* حضورم در فیلم «محمد رسول الله(ص)» نظر خود حضرت بود- عکاسی از فیلم سینمایی «محمد رسول الله(ص)» چه زمانی به شما پیشنهاد داده شد؟میخواهم در ابتدای صحبتم، بر محمد و آل محمد درود بفرستم و از خداوند برای زندهیاد «جواد شریفی» طلب آمرزش کنم. من از فیلم «محمد رسول الله(ص)»، اطلاعی نداشتم. تابستان سال ۹۱ «محمدرضا منصوری» از مدیران تولید، با من تماس گرفت و گفت: برای عکسبرداری از این فیلم، از عکاسان داخلی و خارجی دعوت شده است؛ اگر شما نمونه اثر عکاسی دارید، بیاورید تا کارگردان و فیلمبردار و دیگر عوامل ببینند.۳ تا آلبوم از نمونه کارهایم را برداشتم و به دفتر تولید رفتم. آقای مجیدی، ویتوریو استورارو ـ فیلمبردار ایتالیایی فیلم «محمد رسول الله(ص)» ـ و حمید خضوعیابیانه عکسها را دیدند و از بنده دعوت به همکاری کردند. احساس میکنم حضورم در فیلم «محمد رسول الله(ص)» نظر خود حضرت بود. وقتی با عوامل فیلم صحبت میکردیم، هر کدام به این نتیجه میرسیدیم که به نوعی دعوت شده بودیم.* ۱۳ ماه در صحنه بودم و حتی یک روز هم غیبت نداشتم- از چه زمانی و چه مدتی برای عکسبرداری در صحنه حضور داشتید؟این فیلم از حساسیت بالایی برخوردار بود. برای اولین بار بود که در پروژهای جهانی حضور داشتم. بر این اساس، بنده از ابتدای کار به مدت ۱۳ ماه در صحنه بودم؛ حتی یک روز هم غیبت نداشتم.ضمن اینکه من در سایر فیلمها به دلیل اطلاع از پلانها خیلی اصرار نداشتم که از تمام صحنهها عکس بگیرم. اما فیلم «محمد رسول الله(ص)» خیلی خاص بود و اگر یک روز غیبت میکردم، صحنههای خوبی را از دست میدادم.- قبل از این تجریه فیلم تاریخی داشتید؟این اولین فیلم تاریخی من بود.* ثبت ۱۷ هزار فریم عکس از صحنه و پشت صحنه فیلمچه تعداد عکس از فیلم «محمد رسول الله(ص)» گرفتید، ضمن اینکه فقط شما عکسبرداری میکردید یا عکاسان دیگری هم همکاری کردند؟حدود هفت هزار فریم عکس از صحنه و پشت صحنه گرفتم که شامل عکسهای اجتماعی و مستند خبری بود.عکسبرداری هم فقط با بنده بود؛ البته این را هم بگویم که به قدری وسعت و ابعاد کار گسترده بود که باید یک تیم عکاسی وارد عمل میشد. اما خدا را شکر، به تنهایی از عهده این کار برآمدم. این همان انرژی مضاعف است که از وجود حضرت گرفتم.* هر وقت به عکسهای کار نگاه میکنم، تنم میلرزد- لوکیشنهای این فیلم در عسلویه، کرمان و قم بوده و به هر حال هر کدام از این نقاط حال و هوای خاص خودشان را داشتند؛ میخواهیم شما به روند کار در این نقاط اشارهای بفرمایید.لوکیشن اول در عسلویه بود که یک ماه در آنجا حضور داشتیم. در عسلویه صحنهای را طراحی کرده بودند که حجم عظیمی آب باید به پایین میریخت. قرار شد بنده هم از این صحنه عکس بگیرم. در حال بستن دوربین بودم که یکی از دوستان گفت: این کاور دوربین عکاسی را بگیر به دردت میخورد. ناخودآگاه کاور را گرفتم دوربین را در کاور قرار دادم و شروع به عکاسی کردم. یک دفعه آب رها شد و تمام آب روی من ریخت. فقط توانستم دوربین را طوری بگیریم که آسیب نبیند. اگر کاور نبود، دوربینم به دلیل شوری آب به شدت آسیب میدید و کار متوقف میشد. این هم از نظر صاحب اصلی کار بود که ضرری شاملمان نشد. بعد از عسلویه به تهران آمدیم. تعطیلات کریسمس بود و عوامل خارجی به تعطیلات رفتند. بعد از بازگشت آنها به کرمان رفتیم. در آنجا گذر کاروان حلیمه (دایه پیامبر) را کار کردیم در یکی از صبحها که راهی محل فیلمبرداری در کرمان بودیم، یکدفعه ماشین تیم گریم ایتالیایی دچار سانحه شد. آقای استورارو با آن سن و سالش، از ماشین خودشان بیرون پرید و دوید به طرف دوستان. خدا رو شکر بچهها آسیب ندیدند و به خیر گذشت.یکی از روزها هم در شرایط خاص هوای کرمان قرار گرفتیم؛ یادم هست در حال خوردن ناهار بودیم؛ یکی از مردم محلی که با من در صحنه همکاری میکرد، گفت: جمع کنید زودتر برویم، چند دقیقه دیگر هوا طوفانی میشود. چون هوا آفتابی بود، باورمان نشد. به اندازه چشم بر هم زدنی با طوفان شدیدی مواجه شدیم. فقط شترها توانستند راه را پیدا کنند و به نوعی بچهها را نجات بدهند. در این طوفان یکی از لنزهای دوست داشتنیام از بین رفت. اما تجربه خوبی بود. بعد از کرمان هم سفری به طبس داشتیم. لوکیشن بعدی ما، شهر قم بود که در آنجا شهر مکه قبل از تولد پیامبر و بعد از آن به تصویر کشیده شد. در آخرین مرحله هم به کاشان رفتیم که دیگر در این مرحله، عوامل خارجی به کشورشان بازگشته بودند و گروه ایرانی کار را به اتمام رساندند.این را هم بگویم که از بدو استفاده از دوربینهای دیجیتال، برخی فکر میکنند کار خیلی راحتتر شده است. در صورتی که موقع کار با دوربین دیجیتال باید رنگ، نور و چارچوب کنترل شود از طرفی هم تمرکز در هیاهوی سر صحنه بین ۲ هزار هنرور و سرعت عمل داشتن، کار سختی بود.وقتی در قم بودیم، ساعت ۸ شب که به تهران میرسیدم، تا ساعت ۲ بامداد پای کامپیوتر عکسها را به روز میکردم. عکسهایی که هر وقت نگاهشان میکنم، تنم میلرزد که چطوری این عکسها را گرفتم. یک نکته جالب هم بود؛ اینکه در این پروژه عظیم با حضور این همه هنرور از تیمهای ایرانی و ایتالیایی و اسب و شتر، کسی آسیب ندید و از این بابت هم خدا را شکر میکنیم.- آن طور که از سوابق کاری شما پیداست، تعداد زیادی از فیلمها را عکاسی کردهاید؛ عکسبرداری از فیلم «محمد رسول الله(ص)» با سایر فیلمها چه تفاوتی داشت؟بنده حدود ۱۶۰ فیلم را عکاسی کردم. این فیلم آن قدر عظیم بود که در روزهای اول هر کسی را تحت تاثیر قرار میداد به خصوص در لوکیشن عسلویه که شروع فیلمبرداری بود، این اتفاق میافتاد. البته نه فقط برای من بلکه بیشتر اعضای گروه به این شکل بود. یکی از ویژگیهای مهم این فیلم، توجه به جزئیات از سوی آقای مجیدی و «ویتوریو استورارو» بود. این جزئیات شامل انتخاب هنروران محلی، طراحی لباس، انتخاب رنگ و دیگر مسائل بود که عکسها را هم متفاوت میکرد.بنده در خیلی از فیلمها کار کردم. انرژی که برای فیلم حضرت محمد (ص) گذاشتم را برای فیلمهای دیگر هم گذاشتم؛ منتهی، واقعیتی است که انرژی مضاعفی داشتم و این از عشق به حضرت محمد (ص) بود.دو گروه ایرانی و ایتالیایی دست به دست هم داده بودیم تا این کار به نحو احسن تمام شود و مایه آبروی مملکتمان باشد. خوشبختانه این اتفاق هم افتاد.* با دیدن فیلم و عکس آدم احساس میکند، وارد یک تابلو نقاشی شده است- از بین حدود هفده هزار عکسی که در صحنههای مختلف گرفتید، قطعا تعدادی از عکسها و صحنهها برای شما ماندگار و خاص است؛ در رابطه با این موضوع عکسها توضیحی میدهید؟تک تک عکسها را که نگاه میکنم، عکسهای خاص هستند. نورپردازی آقای استورارو طوری بود که عکسها بیشتر شبیه نقاشی است. در واقع با دیدن فیلم و عکس آدم احساس میکند، وارد یک تابلو نقاشی شده است.همه عکسها را دوست دارم، برخی از عکسها هم خیلی شاخص هستند. به عنوان نمونه عکس تولد پیامبر اسلام (ص)، نامگذاری ایشان، سخنرانی حضرت عبدالمطلب بین مردم مکه و فرار مردم مکه از دست سپاه ابرهه عکسهای بسیار جذابی هستند.* وقتی مجیدی از استورارو برای کار دعوت کرد مشغول تحقیق زندگی پیامبر اسلام بود- میدانیم که برای ساخت این فیلم آن هم طی دوره ۱۳ ماهه با همکاری عوامل خارجی، باید روابطی شکل میگرفت که کار راحتتر پیش میرفت؛ روابط شما با این عوامل چطور بود؟روابط در ابتدا کمی سخت شکل گرفت اما بعد از گذشت زمان خیلی خوب شد. آقای استورارو فردی با مدیریت قوی بود که در ایجاد روابط خوب بین گروه ایرانی و ایتالیایی نقش مؤثری داشت.در رابطه با وی هم لازم است بگویم، آقای استورارو مدتها بود که درباره ادیان و پیامبران الهی تحقیق میکرد. در مرحله تحقیق زندگی حضرت محمد (ص) بود که آقای مجیدی از طریق پست الکترونیکی نامه دعوت به همکاری به وی میدهد. آقای استورارو شخصیت خاصی داشت؛ به بحث عکس هم خیلی توجه میکرد. بنده هم عکسهایی را که میگرفتم به او نشان میدادم؛ وقتی از عکسی خوشش میآمد، انگار میخواست پرواز کند؛ از خوشحالی، مرا بغل میکرد. اگر هم از عکسی راضی نبود، نقاط ضعف را میگفت.استورارو در جاهای مختلف همراه ما بود. قرار بود یکی از صحنههای کنیسای یهود را به تصویر بکشم؛ باید برای عکسبرداری از نردبان بالا میرفتم؛ وقتی بالای نردبان رسیدم، دیدم آقای استورارو از پایین نردبان را نگه داشته تا من نیافتم.ضمن اینکه وی به بنده دیپلم افتخار داد و من تنها کسی هستم که دیپلم افتخار گرفتم. همچنین آقای کرکا (طراح صحنه) لوح تقدیر به من داد که اینها جزو خاطرات شیرین ما از این دوستان ایتالیایی است.* مردم ما مدیون زندهیاد «جواد شریفی» هستندمرحوم «جواد شریفیراد» در این فیلم جلوههای ویژه را خلق میکردند که اکنون در بین ما نیستند؛ میخواهیم شما به ویژگی و خصوصیات اخلاقی وی اشارهای بفرمایید.زندهیاد «جواد شریفی» فردی بسیار دوست داشتنی و متواضع بود. بنده این اواخر در فیلمهای «لاله» و «محمد رسول الله(ص)» با وی همکاری داشتم. بعد از فیلم «محمد رسول الله(ص)» میگفت: آن قدر از این فیلم خاطره داریم که تا سالها میتوانیم برای هم تعریف کنیم.به یاد دارم در یکی از روزهای فیلمبرداری ناهارمان چیزی بود که آقای استورارو دوست نداشت. جواد در سولهاش املت درست کرده بود؛ از آقای استورارو دعوت کرد تا باهم املت بخورند و او هم با کمال میل پذیرفت. البته خیلی وقتها جواد در سولهاش ناهار درست میکرد و بچهها مهمان او میشدند.متأسفانه در روز اکران فیلم «محمد رسول الله(ص)» جواد در بین ما نبود، او را احساس میکردم و به پسرانش گفتم: مطمئن باشید روح پدرتان از این کار راضی و شاد است. چون خیلی علاقه به این کار داشت تمام سختیها و تنشها را به جان خرید.جواد در دوران جنگ تحمیلی هم بمبها و موشکهایی که در تهران میافتاد را خنثی کرده بود. در واقع مردم ما مدیون زندهیاد «جواد شریفیراد» هستند.- قطعاً در فیلم «محمد رسول الله(ص)» که به ابعاد رفتاری رسول اکرم (ص) و یاران ایشان پرداخته شده، شما هم با صحنههای تأثیرگذاری مواجه شدید، از این صحنهها برای ما تعریف کنید.یکی از صحنههایی که تحت تأثیرش قرار گرفتم، سکانسی است که حضرت محمد (ص) در چادر هستند، صدای شلاق و تشنگی اسرا میآید. با ضربهای که شنیده میشد، حضرت تکانی میخوردند. در واقع این موضوع محبت پیامبر نسبت به اسرا را نشان میدهد که همراه آنها درد میکشیدند.پیامبر اسلام (ص) آدمها را میدیدند و به مقام افراد توجه نمیکرد؛ برای ایشان سران مکه و یک برده یکی بود و فقط به تقوای انسانها توجه میکردند، امیدوارم همه اینها را یاد بگیریم.به نظرم تمام پیام فیلم، «مهربانی و دوستی» است. آن چیزی که الان همه ما دنبالش هستیم. چیزی که در جامعه ما کمرنگ شده است در صورتی که مهربانی کردن خیلی ساده است.- با توجه به اهمیت عکاسی در فیلم، چه صحبتی با سینماگران دارید؟بنده در فیلم حضرت محمد (ص) متوجه شدم که یک عکس چه جایگاه مهمی میتواند داشته باشد و انرژی بدهد. در یک عکس طراح لباس، طراح گریم، کارگردان، تصویربردار و طراح صحنه دنبال تأثیر کار خود میگردند و میخواهند کارشان را ببیند.مقوله عکس خیلی مهم است؛ در حالی که امروزه در سینمای ما توجه زیادی به این بحث نمیشود؛ از طرفی هم تهیهکنندگان ما در سینما دنبال عکاسهای غیر حرفهای هستند. البته سینماگران ما دغدغه اعتبار و زمان را دارند که به نظرم بیشتر باید کیفیت مدنظر باشد.- از حضور شما در خبرگزاری فارس سپاسگزاریم.من هم از دعوت شما تشکر میکنم و این حضور هم یکی از خاطرات خوب من از فیلم «محمد رسول الله(ص)» خواهد بود. |
↧
↧
خاطره یک ارمنی از سفر به راهیان نور
↧
کوچکترین مسجد ایران چه شکلی است؟
بهگزارش جهان به نقل از ایسنا، یکی از سادهترین و در عین حال کوچکترین مساجد تاریخی ایران در کوچه دروازه میرمحمدصالح در ابتدای خیابان امام خمینی(ره) شهر اردکان قرار دارد که با وجود سادگی و بیآلایشی خود، تاریخچهای عجیب در پس آن پنهان است.هرچند همه مردم اردکان با نام این مسجد که "آرد و خرما" نام دارد، آشنایی دارند ولی تنها وجه تسمیه و علت نامگذاری آن نیز در هالهای از ابهام است.این مسجد که نه معماری منحصر به فردی و نه سبک روشن و واضحی در ساخت دارد، تنها دارای یک مشخصه است که آن را از منحصر به فردترین مساجد ایران قرار داده و آن هم ارتباط تنگاتنگش با مردم در طول بیش از یک قرن گذشته است.مسجد آرد و خرما یا آرد خرما؟"مصطفی شاکر" خادم این مسجد در مورد وجه تسمیه این مکان مقدس میگوید: نقل قولهای گذشتگان حاکی از آن است که تاجری از شاهرود به علت مرگ شترش مدتی در اردکان ساکن میشود و مردم ساخت مسجدی را در محل فرود آمدن کاروانش به وی پیشنهاد میکنند که او اعلام میکند پولی برای این کار ندارد اما حاضر است به جای دستمزد کارگران به آنها آرد و خرما بدهد، لذا بعد از ساخت مسجد، آن را مسجد "آرد و خرما" نامیدند.اما اهالی محله دروازه میرصالح به نقل قول دیگری نیز معتقد هستند؛ آنها شنیدهاند که در گذشته، پشت مسجد کنونی، آسیابی وجود داشته که اکنون اثری از آن نیست. به گفته آنها، در زمان قحطی که وضعیت اقتصادی مردم بد بود، مردم اردکان برای تهیه آرد، هسته خرما را به این آسیاب میآوردند و تبدیل به آرد میکردند و بههمین دلیل به مسجد مذکور نام "آرد خرما" نهادهاند.مسجدی کوچک به بزرگی تاریخسبک معماری بنای مسجد آرد و خرما، نزدیک به سبک بناهای دوره صفویه است اما تنها یک احتمال وجود دارد که قدمت آن به دوره صفوی برسد چرا که آثار باقیمانده از جمله وقفنامههای مسجد مربوط به دوره قاجاریه بوده و زیلوی قاجاری آن چند سال پیش به دست یغماگران میراث کهن، ربوده شده است. به گفته خادم این مسجد، دو وقفنامه برای این مسجد وجود دارد که یکی مربوط به قرائت قرآن و دیگری روغن چراغ است که هر دو در قرن سیزده هجری قمری یعنی در سالهای ۱۲۶۷ و ۱۲۷۸ ه.ق نوشته شده است.معماری مسجد آرد و خرما مانند سایر مساجد کوچک محلی دیگر، فاقد گچبری و تزئینات خاص است؛ سقف بنا را به روش طاق و تعویزه پوشیدهاند و یک چهارم کل مجموعه را با یک نشیمنگاه در بخش سر در ورودی ساختهاند. بخش ورودی در عرض ۲.۵ متر و عرض ۱.۶ تر و با یک قاببندی ساده، از نشیمنگاه و در ورودی فضای بنا، تفکیک شده است.مسجد به صورت غربی - شرقی و در عرض سه متر و طول ۵.۵ متر بنا شده و به همین علت نیز در سمت شمالی یا سمت راست بنا، سه طاقچه جهت قراردادن قرآنها تعبیه شده است.مسجد آرد و خرما جانی دوباره میگیردمحسن میرجانی، رئیس اداره میراث فرهنگی اردکان با اشاره به اتمام مرمت این مسجد تاریخی گفت: مسجد آرد و خرما از بناهای تاریخی استان یزد است که به دلیل آسیب و تخریب در سالهای گذشته، در دوره فعالیت سرپرست سابق این اداره، مورد مرمت و بازسازی قرار گرفته است.وی با اشاره به اینکه نام مسجد تاریخی "آرد و خرما" در فهرست آثار ملی ایران قرار ندارد، افزود: تعمیر این مسجد با اقداماتی مانند مرمت ضلع جنوبی مسجد، تراشیدن دیوار بیرونی و بازسازی نمای آن و کفسازی صحن جنوبی مسجد انجام شده و طرح توسعه این مسجد با اضافه شدن ساختمانی به ابعاد چهار در ۷.۵ متر به اتمام رسیده است.به گفته وی، بنا بر شواهد و نقل قولها این مسجد را کوچکترین مسجد ایران مینامند ولی سندیتی در این رابطه وجود ندارد.بعد از اجرای طرح توسعه مسجد آرد و خرما، این مسجد رونق چشمگیری به ویژه با حضور ورزشکاران و پیشکسوتان ورزشی اردکان داشته است و در مناسبتهای گوناگون مامنی برای آرامش و خلوت بندگان حضرت حق و بعضاً مکانی برای پخت و توزیع نذورات است.جاذبههای تاریخی استان یزد همیشه زبانزد بوده تا جایی که هر ساله تعداد زیادی گردشگر داخلی و خارجی برای برای دیدن این جاذبهها به این دیار سفر میکنند. تمام شهرستانهای یزد از جاذبههای تاریخی و بعضاً منحصر به فردی برخوردار هستند؛ از جمله این شهرستانها میتوان به اردکان اشاره کرد که با توجه به وسعت زیاد آن از جاذبههای متعدد گردشگری از جمله آتشکده و زیارتگاه زرتشتیان در چک چک، بافت تاریخی منسجم، کویر بکر و مساجد تاریخی فراوان برخوردار است. |
↧
لحظه ای که زنان به خدا نزدیک می شوند!
↧
↧
"برخی مدیران فرهنگی شهر، خودشان نیاز به ارشاد دارند"
↧
با مسئله خواننده زن برخورد كرديم
↧
برنامه عزاداری ایامفاطمیه با حضور رهبر انقلاب +جدول
↧
عدالت در راه است، منتظر باشید
به گزارش جهان، وبلاگ "سلام بر خدا" نوشت: در روایات بیان شده است که وقتی امام زمان علیه السلام ظهور میکنند، هواپرستی از بین میرود و در همه جا عدل گسترش پیدا میکند، آیا این یعنی اینکه نفس امّاره ديگر وجود ندارد تا مردم را به اعمال زشت و ناپسند دعوت نمايد؟ بسم ربّ المهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بسيار بعيد است كه در عصر ظهور مطلقا نفس امّاره از بين برود و مردم تماماً از افراط و تفريط در تمايلات و غرائز نجات بيابند زيرا سرشت انسانها از عقل و شهوت تركيب شده و آياتى همچون «إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبِيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً» «إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا ما رَحِمَ رَبِّي» «وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها» و... در عصر حضور حضرت نيز، حكمفرما و برقرار خواهد بود. امّا پيروان هوى و هوس، گاهى افرادی از شخصيتهاى سرشناس و چهرههاى معروف اجتماعى و سياسى هستند و میخواهند به هر شکلی شده به آمال و آروزى خود برسند، گاهى هم این پیروان هوی و هوس افرادی هستند که از طريق قلم و مطبوعات و گاهى از طريق سخنرانى و تبليغات و گاهى از طرق ديگر جامعهاى را به آشوب میكشند و مردم را به جان يكديگر مىافكنند، اين نوع هوى پرستیها و خود كامگیها قطعاً در حكومت حضرت مهدى جمع آورى میشود و هرگز اجازه داده نمیشود كه يك نفر مقاله نويس و يا رئيس قبيله و يا رهبر حزب و سازمانى هر جور كه دلخواه او است عمل كند. امّا در مواردى، هوىپرستى در زندگى و روش شخصى افراد است از قبيل چشم چرانىها و دستبرد به مال مردم وضايع كردن حقى از هم نوع و...، گرچه با ارتقاء علم و عقل، مردم نسبت به يكديگر مهربان و نيكوكار میشوند، امّا اين نوع هوى پرستیها ظاهراً در بعضى از افراد وجود خواهد داشت. ولى سيطره قانون در همه جا حتى در بيابانها و صحراها باعث مىشود كه اين نوع هوى پرستان نيز نتوانند هرگونه كه دلشان میخواهد عمل كنند. مثلًا در روايات آمده اگر پيرزنى طبقى طلا و جواهر بر سر گيرد و به تنهائى و پياده از شهرى به شهرى برود كسى مزاحم او نمیگردد و در ثروت او طمع نمیكند. (جزوه امام زمان، مؤسسة در راه حق، ص 89) اين روايت دلالت نمیكند كه تمامى افراد در آن عصر اهل تقوى و عدالت خواهند بود بلكه بدان معناست كه اگر كسى هم بخواهد به ثروت اين پيرزن آن هم در بيابانها تعرّض كند، از سيطره قانون و پليس خوف دارد چون در روايات آمده تمام كره زمين در مقابل امام زمان مانند كف دستى مىماند كه به تمامى نقاط اشراف كامل دارد و بر اساس شمشير و عدالت با مردم برخورد میكند و هيچگونه اغماضى در اين راه نخواهد كرد.( غيبت نعمانى، ص 232 و ص 233) و نيز حضرت يارانى دارد مصمّم و قوى كه آنان را در شهرها و مركز استانها میگمارد، و برنامه آنها رفع ظلم و نيز آباد كردن شهرها میباشد و حضرت آنها را در همه حال مینگرد و آنان نيز حضرت را میبينند. (دادگستر جهان، ص 319) چه زيبا فرمود مولاى ما على عليه السلام در رابطه با چهره حكومت مهدى موعود كه: آن حضرت خواستههاى دل و هوى و هوس مردم را به سوى هدايت الهى و قانون بر میگرداند بعد از اينكه مردم به دنبال هوسهاى خود میرفتند و از هدايتهاى الهى غافل شده بودند و رأى مردم را تابع قرآن میكند، آن وقتى كه قرآن را پيرو رأى خود كردهاند.(نهج البلاغه ، خطبه/138).( برگرفته از دوازده گفتار درباره حضرت مهدى ع،حسین اوسطی، ص: 247) |
↧
↧
سینمای سیاسی در کشور وجود ندارد
به گزارش جهان به نقل از تسنیم، حسن جوهرچی عصر امروز در نشست نقد و بررسی سینمای ایران در مشهد مقدس اظهار داشت: در هیچ مقطعی هیچ دانشجویی،در هیچ دانشگاهی و توسط هیچ استادی چیزی را یاد نگرفته است بلکه دانشجو خود باید به دنبال علم باشد و علمی را که استاد آموزش میدهد را مورد پژوهش قرار دهد.وی افزود: به عقیده من چیزی تحت عنوان سینمای سیاسی وجود ندارد این در حالی است که سینمای پلیسی،کمدی و اکشن همه سینمای اجتماعی هستند که همه در عنوان اجتماعی مطرح میشوند.جوهرچی خاطرنشان کرد: سینمایی که راجع به سیاست فیلم میسازد و سینمایی که به دستور سیاست فیلم میسازد مقولهای مجزا است، به اعتقاد من ارزش اجتماعی فیلمی بالاست که در آن فیلم ساز احساس میکند یک مقوله سیاسی در مملکتش دچار مشکل و معضل شده و با این محوریت کار خود را آغاز میکند.وی گفت: سینمایی که به دستور سیاست فیلم میسازد را حائز اهمیت نمیدانم اگر چه بودجه در این حوزه وجود دارد ولی آن بخشی که فیلم ساز شخصا با سرمایه خصوصی راجع به مقولات اجتماعی که سیاست در آن دخیل شده باشد فیلم بسازد اهمیت دارد.وی گفت:در گفتوگویی که با یکی از وزرا داشتم ایشان من را نمی شناخت، وای بر سیاست مردانی که هنرمند مملکت خود را نمیشناسند این در حالی است که امیر پور دستان بنده و تعداد دیگری از هنرمندان را به دفترشان دعوت کردند و به ما نشان لیاقت سرباز وطن را دادند که نشانی بر شعور ایشان از فرهنگ و هنر بود.جوهرچی سینمایی که به دستور سیاست مداران ساخته شود را بی ارزش در عرصه فرهنگ دانست و افزود: سیاست یکی از شئونات زندگی اجتماعی است و در زمانی که به تماشاچی احترام نمیگذاریم سبب میشود عدهای به تماشای تاریخ جعلی امپراطوری بپردازند و به گونهای نشان میدهند که ایران به این کشورها خراج میداده است این درحالی است که آنها به ایران خراج میدادهاند.جوهرچی عنوان کرد: ما نیاز به فیلم سازی داریم که که در فیلم خود به نیازهای اجتماعی بپردازد. |
↧
معیار تفاوت مؤمنان در بهرهمندى از نور ولیعصر(عج)
↧
آهسته و پیوسته
جهان به نقل از مهر:کار کمی که ادامه داشته باشد، بهتر است از کار بسیاری که آدم از آن خسته و ملول شود. (وسائل الشيعه / ج۱/ ص۱۱۸) |
↧
تئاتر «غبار»؛ روایت دو خانهنشینی از سقیفه تا فتنه و انحراف
↧
↧
عمو پورنگ نوروز ۹۴ در شبکه دو
به گزارش جهان به نقل از مهر، تیم سازنده پورنگ با طراحی ایدههای جدید در تلاش هستند تا مثل سالهای گذشته برنامه جذاب و پر نشاطی برای مخاطبان خود روی آنتن بفرستند.برنامه عمو پورنگ به تهیه کنندگی مسلم آقاجانزاده روی آنتن میرود، این برنامه پیش از این با نامهای «کتابخانه عمو پورنگ»، «هزار و شصت و شونزده» و «بوستان دوستان پورنگ» از شبکه دو پخش شده است. |
↧
دیدار با امام عصر(عج) و توقیع مرحوم سمری
به گزارش جهان، موضوع دیدار با امام عصر(عج) در دوران غیبت، از مهمترین موضوعهای بحث مهدویت است. با مراجعه به منابع روایی و کتابهای بزرگان شیعه درمییابیم بحث و گفتوگو دربارۀ دیدار با امام عصر(عج) در بین شیعیان از نخستین زمان امکان آن، یعنی تولد حضرت، متداول بوده است. وقوع دیدار با امام عصر(عج) در غیبت کبری مورد اتفاق همۀ اندیشمندان شیعه است و هیچیک از آنان بهطور مطلق این مسئله را رد نکردهاند. یکی از اشکالهای معروف مطرح شده در موضوع دیدار با امام زمان(عج) توقیع صادر شده از طرف امام برای نایب چهارم مرحوم علی بن محمد سمری است. در این تحقیق ضمن بحث دربارۀ سند و دلالت این توقیع، ثابت میشود سند این توقیع ضعیف است و برای استناد و رد دیدارها حجیت ندارد. در صورت پذیرش حجیت آن، دلالت توقیع تمام نیست و شامل دیدارهای مورد بحث نمیشود. با پذیرش اعتبار و دلالت توقیع نیز، دیدارهای صورت گرفته را از باب استثنا میپذیریم یا میگوییم: توقیع، خبر واحد و ظنآور است و توان معارضه با یقین حاصل از دیدارها را ندارد. افزون بر این، دیدارها دارای سندهای معتبری هستند و توان معارضه با توقیع را دارند و در صورت معارضه به دلیل کثرت دیدارها ترجیح با دیدارها خواهد بود و وقوع ملاقات ثابت خواهد شد.مقدمهشیعیان از همان نخستین روزهای تولد امام مهدی(عج) از کسانی که امکان دیدار با حضرت را داشتند، دربارۀ ملاقات آنان با امام سؤال میکردند. ثقةالاسلام کلینی در روایتی از نایب اول امام زمان(عج) نمونهای را آورده است. (کلینی، ۱۳۶۵: ج۱، ۳۳۰، ح۱) همین سیاست در سالهای بعد نیز اجرا شده و بزرگان قوم برای تقویت قلب شیعیان و اثبات وجود و حضور امام مهدی(عج) به نقل دیدارها پرداختهاند. این روش را از کلام شیخ مفید (مفید، بیتا: ج۲، ۳۵۴) _ که از علمای نخستین شیعه است _ به روشنی میتوان فهمید. در دوران معاصر نیز کتابهای مستقل بسیاری با موضوع ملاقات نگارش یافتهاند.اصل دیدار با امام مهدی(عج) مورد اتفاق همۀ دانشمندان شیعه است و هیچیک از آنها وقوع ملاقات در عصر غیبت کبری را بهطور مطلق رد نکردهاند. محدث اِربلی (م۶۹۳ق) با آنکه حدود چهار قرن با آغاز غیبت کبری فاصله دارد، نخستین کسی است که در کتاب کشف الغمة، آن هم تنها در یک سطر به احتمال منافات دیدارها با توقیع امام عصر(عج) به آخرین نایب خاص (مرحوم علی بن محمد سمری) پرداخته و خود نیز این احتمال را رد کرده است. پس از ایشان نیز تا زمان علّامه مجلسی (م۱۱۱۰ق) _ یعنی بیش از چهار قرن _ باز سخن مهمی از منافات در میان نیست و علّامه مجلسی با دو سطر از آن میگذرد.در دوران معاصر _ شاید به دلیل افزایش مدعیان دروغین ارتباط و دیدار _ بحث دربارۀ این توقیع گسترش یافته است. از جمله کسانی که این بحث را بهطور مبسوط طرح کرده است، شهید سیدمحمد صدر (شهید ۱۳۷۱ق) در موسوعة الإمام المهدی(عج) و آیتالله شیخ یدالله دوزدوزانی در کتاب تحقیق لطیف حول توقیع الشریف هستند. حجتالاسلام علیاکبر ذاکری نیز مقالهای در کتاب چشم به راه مهدی در اینباره دارد.میتوان گفت عمده اشکالی که به دیدار با امام عصر(عج) در دوران غیبت کبری گرفته میشود، همین توقیع است. ظاهر توقیع در نگاه ابتدایی ممکن است بر امکان نداشتن دیدار در غیبت کبری دلالت نماید. آیتالله دوزدوزانی و حجتالاسلام ذاکری کسانی هستند که در مقام انکار ملاقات برآمدهاند. هدف این تحقیق روشن کردن معنای توقیع و پاسخ دادن به اشکالهای مطرح شده توسط آنان است.متن و ترجمه توقیعحَدَّثَنا أَبُومُحَمَّدٍ الْحَسَنُ بْنُ أَحْمَدَ الْمُکَتِّبُ قَالَ: کُنْتُ بِمَدِینَةِ السَّلَامِ فِی السَّنَةِ الَّتِی تُوُفِّی فِیهَا الشَّیخُ عَلِی بْنُ مُحَمَّدٍ السَّمُرِی _ قَدَّسَ اللهُ رُوحَهُ _ فَحَضَرْتُهُ قَبْلَ وَفَاتِهِ بِأَیامٍ فَأَخْرَجَ إِلَی النَّاسِ تَوْقِیعاً نُسْخَتُهُ:«بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ. یا عَلِی بْنَ مُحَمَّدٍ السَّمُرِی! أَعْظَمَ اللهُ أَجْرَ إِخْوَانِکَ فِیکَ فَإِنَّکَ مَیتٌ مَا بَینَکَ وَ بَینَ سِتَّةِ أَیامٍ فَاَجْمِعْ أَمْرَکَ وَ لَا تُوصِ إِلَی أَحَدٍ فَیقُومَ مَقَامَکَ بَعْدَ وَفَاتِکَ فَقَدْ وَقَعَتِ الْغَیبَةُ الثَّانِیةُ (التَّامَّةُ) فَلَا ظُهُورَ إِلَّا بَعْدَ إِذْنِ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ ذَلِکَ بَعْدَ طُولِ الْأَمَدِ وَ قَسْوَةِ الْقُلُوبِ وَ امْتِلَاءِ الْأَرْضِ جَوْراً وَ سَیأْتِی شِیعَتِی مَنْ یدَّعِی الْمُشَاهَدَةَ أَلَا فَمَنِ ادَّعَی الْمُشَاهَدَةَ قَبْلَ خُرُوجِ السُّفْیانِی وَ الصَّیحَةِ فَهُوَ کَاذِبٌ مُفْتَرٍ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللهِ الْعَلِی الْعَظِیمِ»؛قَالَ: فَنَسَخْنَا هَذَا التَّوْقِیعَ وَ خَرَجْنَا مِنْ عِنْدِهِ فَلَمَّا کَانَ الْیوْمُ السَّادِسُ عُدْنَا إِلَیهِ وَ هُوَ یجُودُ بِنَفْسِهِ. فَقِیلَ لَهُ: مَنْ وَصِیکَ مِنْ بَعْدِکَ؟ فَقَالَ: لِلهِ أَمْرٌ هُوَ بَالِغُهُ وَ مَضَی _ رَضِی اللهُ عَنْهُ _ فَهَذَا آخِرُ کَلَامٍ سُمِعَ مِنْهُ؛به نام خداوند بخشنده مهربان. ای علی بن سمری! خداوند پاداش برادرانت را دربارۀ تو بزرگ نماید. تو در فاصلۀ شش روز از دنیا میروی. پس کارهای خود را انجام بده و به هیچکس وصیت نکن که پس از تو جانشینت باشد؛ زیرا غیبت دوم (تام) واقع شد و ظهوری نخواهد بود، مگر پس از اذن خداوند و این اجازه پس از مدتی طولانی است که دلها سخت شود و زمین از ستم پرگردد. و کسی که ادعای مشاهده میکند، به زودی به سراغ شیعیان من خواهد آمد. آگاه باشید! هر کس قبل از خروج سفیانی و صیحۀ آسمانی ادعای مشاهده کند، دروغگو و افترا زننده است. و توان و نیرویی نیست، مگر برای خداوند بلندمرتبۀ بزرگ.[مکتّب] میگوید: این توقیع را رونوشت کردیم و از نزد وی خارج شدیم. روز ششم به نزد او برگشتیم، در حالیکه در حال جان دادن بود. به او گفته شد: جانشین بعد از شما کیست؟ گفت: «برای خداوند کاری است که خود به سرمنزل خواهد رساند» و از دنیا رفت. خداوند از او راضی باشد و این آخرین سخنی بود که از ایشان شنیدم.منابع توقیعاین توقیع در بسیاری از کتابهای امامیه آمده است که مهمترین آنها عبارتند از: کمالالدین و تمام النعمة شیخ صدوق (م۳۸۱ق)، الغیبة شیخ طوسی (م ۴۶۰ق)، إعلامالوری و تاج الموالید فی موالید الأئمة(ع) و وفیاتهم فضل بن حسن طبرسی (م ۵۴۸ق)، الاحتجاج احمد بن علی طبرسی (قرن ششم)، الثاقب فی المناقب محمد بن علی بن حمزة طوسی (م ۵۶۰ق)، الخرائج و الجرائح قطبالدین راوندی (م ۵۷۳ق)، کشفالغمة فی معرفة الأئمة(ع) علی بن عیسی اِربلی (م ۶۹۳ق)،منتخب الأنوار المضیئة علی بن عبدالکریم نیلی (قرن هشتم)، الصراط المستقیم علی بن یونس نباطی بیاضی (م ۸۷۷ق)، إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات شیخ محمدحسن حرّ عاملی (م ۱۱۰۴ق)، مدینة معاجز الأئمة الاثنی عشر و دلائل الحجج علی البشر سیدهاشم البحرانی (م ۱۱۰۷ق)، بحارالأنوار علاّمه محمدباقر مجلسی (م ۱۱۱۱ق)، جنةالمأوی میرزا حسین نوری (م ۱۳۲۰ق)، منتخب الأثر لطفالله صافی گلپایگانی (معاصر)، معجم أحادیث الإمام المهدی(عج) گروهی از نویسندگان.بیشتر منابع، توقیع را بدون سند نقل کردهاند و آنها هم که سند دارند، در نهایت به کتاب شیخ صدوق رسیده است. از اینرو، این توقیع تنها یک سند دارد که از کتاب شیخ صدوق است و ما آن را بررسی میکنیم.سند توقیعشیخ صدوق در کتاب کمالالدین و تمام النعمة این توقیع را از ابومحمدحسن بن احمد مُکَتِّب به نقل از مرحوم علی بن محمد سمری آورده است.ابومحمدحسن بن احمد، استاد شیخ صدوق است و توقیع را بیواسطه از مرحوم علی بن محمد سمری، نایب چهارم نقل میکند. بنابراین، در سند سقطی وجود ندارد. طبقۀ روات نیز بر همین دلالت دارد و سند متصل است. از اینرو، سخن محدّث نوری که آن را مرسل خوانده (طبرسی نوری، بیتا: ج۵۳، ۳۱۸) صحیح نیست.در وثاقت شیخ صدوق (نجاشی، ۱۴۰۷: ح۱۰۴۹۳۸۹) و علی بن محمد سمری (خویی، ۱۴۱۳: ج۱۲، ۱۷۰، ح۸۴۹۴) اختلافی نیست. سخن در وثاقت حسن بن احمد مکتّب است. این راوی با همین عنوان در کتابهای رجالی توصیف نشده است، بنابراین مجهول است و به واسطۀ ایشان روایت ضعیف میشود. اکنون باید دید آیا میتوان از راه توثیقات عام، وثاقت ایشان را ثابت کرد؟مشایخ ثقات: شیخ صدوق از کسانی نیست که لا یروی و لا یرسل إلّا عن ثقة، بلکه از راویان ضعیف نیز روایت میکند. پس از این راه نمیتوان وثاقت این راوی را ثابت کرد.ترضی و استرحام: مرحوم شیخ صدوق برای راوی ضعیف نیز «رضی الله عنه» یا «رحمه الله» به کار برده است. (صدوق، ۱۴۰۳: ج۱، ح۱۲۱، ۱۲۲، ۱۲۳، ۱۲۴، ۲۴۷، ۲۴۸) پس نمیتوان از این راه کمک گرفت و وثاقت را ثابت کرد. مراجعه به کلام علّامه حلّی (حلّی، ۱۴۱۷: ۲۸) و آیتالله خویی (خویی، ۱۴۱۳: ج۱، ۷۴) در اینباره مفید است.کثرت روایت: راه دیگر اثبات وثاقت راوی، کثرت روایات بزرگان از آن راوی است. در مورد روای حاضر، این راه نیز مسدود است؛ زیرا شیخ صدوق با این عنوان تنها همین یک روایت (توقیع) را از ایشان نقل کرده است.آیا ممکن است این راوی نام و عنوان دیگری داشته باشد و با آن عنوان در سند روایات قرار گرفته باشد تا ما بتوانیم از آن طریق کثرت روایت را ثابت کنیم؟ برای یافتن پاسخ این پرسش به اسناد روایات شیخ صدوق مراجعه میکنیم. با جستوجو به ۱۴ عنوان همانند میرسیم که عبارتند از: أبومحمد الحسن بن أحمد المکتّب که عنوان توقیع است، أبومحمد الحسین بن أحمد المکتّب، أبومحمد الحسن بن أحمد المؤدّب، الحسن بن أحمد المؤدّب، الحسین بن إبراهیم المؤدّب، الحسین بن إبراهیم بن هشام المکتّب، الحسین بن إبراهیم بن أحمد المؤدّب، الحسین بن إبراهیم بن أحمد المکتّب، أبوعبدالله الحسین بن إبراهیم بن أحمد بن هاشم المکتّب، الحسین بن إبراهیم بن أحمد بن هشام بن المکتّب، الحسین بن إبراهیم بن أحمد بن هشام المکتّب، الحسین بن إبراهیم بن أحمد بن هشام المؤدّب، الحسین بن إبراهیم بن أحمد بن هشام المؤدّب الرّازی، الحسین بن أحمد بن هشام المؤدّب، الحسین بن أحمد بن إبراهیم بن هشام المکتّب.نخست چنین به ذهن میرسد که همۀ این نامها اشاره به یک راوی است، اما روشن است که تنها با اندکی تشابه، نمیتوان به اتحاد حکم کرد. برخی با وجود حکم به اتحاد، (قهپایی، ۱۳۶۴: ج۷، ۱۹۰) هیچ دلیل و قرینهای ارائه نکردهاند. علمای بعد نیز هرگز این احتمال را پی نگرفتهاند. آیتالله خویی هیچ احتمالی دربارۀ اتحاد ابومحمد حسن بن مکتّب با حسین بن ابراهیم نداده است. (خویی، ۱۴۱۳: ج۵، ۲۷۲، راوی۲۷۲۶)مرحوم علیاکبر غفاری که تحقیق وسیعی در اساتید و شاگردان شیخ صدوق انجام داده است، رابطهای بین این دو نمیبیند. (نک: صدوق، ۱۳۶۱: ۴۶، ش۵۸ و ۴۸، ش۶۹) بنابراین، به صرف سخن مرحوم قهپایی نمیتوان این اتحاد را پذیرفت. آقای ذاکری (جمعی از نویسندگان، ۱۳۸۲: ۵۲) نیز به اتحاد حکم کرده، اما هرگز دلیل این اتحاد را بیان نکرده است. اما میتوانیم دو قرینه بر متعدد بودن آنها بیاوریم:الف) آمدن هر دو در یک سند: هر دو راوی در سند یک روایت واقع شدهاند: «حدثنا ... الحسن بن أحمد المؤدب و الحسین بن إبراهیم بن أحمد بن هشام المؤدب _ رضی الله عنهم _ قالوا: حدثنا محمد بن یعقوب الکلینی». (صدوق، ۱۳۷۸: ج۱، ۲۲۲، ح۲) روشن است که در صورت اتحاد دو راوی، چنین سندی معنا نمییابد.ب) اختلاف در کنیه: کنیۀ حسن، ابومحمد است، اما کنیۀ حسین، ابوعبدالله است.ممکن است گفته شود أبومحمد الحسین بن أحمد المکتّب که در سند توقیع کتاب کمالالدین پیش از توقیع سمری آمده (همو، ۱۳۹۵: ج۲، ۵۱۲، ح۴۳)، نشان اشتراک حسن و حسین است و احتمال حسین بودن نام واقعی راوی را تقویت میکند؛ اما بررسی، خلاف آن را ثابت میکند و معلوم میشود لفظ حسین که در چاپهای موجود کتاب کمالالدین آمده اشتباه است و آن نیز حسن بوده است؛ زیرا نقل علّامه مجلسی در دو جای بحارالانوار از کتاب کمالالدین «حسن» است. (مجلسی، ۱۴۰۴: ج۵۳، ۱۸۷، ح۱۸ و ج۹۲، ۳۲۷، ح۳) همچنین نقل سید بن طاوس از خود شیخ صدوق نه از کتاب کمالالدین «حسن» است. (حلی، بیتا: ۵۲۱) بنابراین، تنها نقطه اشتراک این دو راوی نیز از بین میرود و معلوم میشود «حسین» اشتباه ناسخان است.بدین ترتیب، از عناوین مشابه، تنها سه عنوان نخست با عنوان اصلی مشترک است و در مجموع شیخ صدوق چهار روایت از این راوی نقل کرده است و با این حساب کثرت روایتی نیز ثابت نمیشود.در نتیجه دلیلی بر وثاقت ابومحمد حسن بن احمد وجود ندارد و سخن محدث نوری که این توقیع را ضعیف خوانده، صحیح است. (طبرسی نوری، ۱۴۰۴: ج۵۳، ۳۱۸)حال که سند روایت صحیح نیست، آیا میتوان اعتبار توقیع را از راه دیگری غیر از سند تأمین کرد؟۱. تواتر معنوی: اعتبار توقیع مرحوم سمری را نمیتوان از این راه ثابت کرد؛ زیرا این روایت نظیر و مانندی ندارد.البته آقای دوزدوزانی درصدد اثبات تواتر است. (دوزدوزانی، بیتا: ۷)و در پایان کتابش، سی روایت را نقل کرده و ادعا میکند همۀ اینها هممضمون همان توقیع هستند، در حالی که آن روایات، دستههایی گوناگونند و هر کدام درصدد بیان حقیقتی هستند و هیچکدام به ملاقات و دیدار ارتباط ندارد. پس با توسل به تواتر نمیتوان اعتبار آن را ثابت کرد. بدین ترتیب، باز هم سخن محدث نوری که این توقیع را خبر واحد دانسته، صحیح است. (طبرسی نوری، ۱۴۰۴: ج۵۳، ۳۱۸)۲. شهرت روایی: هرچند ابومحمد مکتّب مینویسد: «فَنَسَخْنَا هَذَا التَّوْقِیعَ وَ خَرَجْنَا مِنْ عِنْدِهِ» یعنی افراد متعددی این توقیع را دیده و رونوشت کردهاند، اما با آنکه توقیع مهمی است و مربوط به امور شخصی نیست، غیر از ایشان، کسی از این توقیع خبر نداده است و از ابومحمد نیز تنها شیخ صدوق نقل میکند و راوی دیگری این حدیث را از ابومحمد گزارش نکرده است.از کتابهایی که اکنون در دسترس است نیز درمییابیم که در قرن چهارم، تنها شیخ صدوق و در قرن پنجم نیز تنها شیخ طوسی نقل کرده است، با اینکه استاد ایشان شیخ مفید آثار بسیاری در غیبت نگاشته، اما به این توقیع اشارهای نکرده است. میتوان گفت این توقیع از قرن ششم در کتابهای بسیاری نقل شده است. بنابراین، شهرتی نیز ندارد تا ضعف سند را جبران نماید و به توقیع اعتبار بخشد.۳. پذیرش اصحاب: هرچند این توقیع شهرت روایی ندارد، اما دانشمندان شیعه از قرن ششم بدان توجه داشته و عالمان بسیاری آن را نقل کردهاند. در نتیجه، هرچند نمیتوان سند توقیع را تصحیح یا شهرت آن را ثابت کرد، اما چون بزرگان شیعه آن را پذیرفتهاند، ما نیز از سند آن گذشته و دلالتش را بررسی میکنیم.دلالت توقیعتوقیع را در سه فراز بررسی میکنیم:فراز اولفَاَجْمݫِعْ أَمْرَکَ وَ لَا تُوصِ إِلَی أَحَدٍ فَیقُومَ مَقَامَکَ بَعْدَ وَفَاتِکَ؛پس کارهایت را سامان بده و به کسی وصیّت نکن که بعد از وفات تو جانشینت گردد.این فراز که خبر از پایان سفارت و نیابت خاص است، میان عالمان شیعه اجماعی است و کسی تردید ندارد که بعد از وفات علی بن محمد سمری این ارتباط قطع شده است و هر کس ادعای بابیت و ارتباط کرده، از طرف علما تکذیب شده است. (طوسی، ۱۴۱۱: ۴۱۲)آقای ذاکری دربارۀ فراز اول مینویسد: این بخش، نهی از وصایت و سفارت میکند و مدعیان نیابت خاص را پس از سمری ردّ میکند. ... بنابراین، بخشهای بعدی توقیع، مربوط به نیابت نیست. (جمعی از نویسندگان، ۱۳۸۲: ۴۸)برداشت ایشان از فراز اول صحیح است، اما نتیجهگیری او جای تعجب دارد؛ زیرا «فاء» در «فقد وقعت» فاء تعلیل است و فراز دوم دلیل فراز اول است. امام(عج) میفرماید: «به کسی وصیت نکن؛ زیرا غیبت دوم شروع شده است». بنابراین، نمیتوان ادعا کرد بخشهای بعدی توقیع به نیابت ربطی ندارد. آقای دوزدوزانی نیز به تعلیلی بودن اعتقاد دارد. (دوزدوزانی، بیتا: ۵۶)فراز دومفَقَدْ وَقَعَتِ الْغَیبَةُ الثَّانِیةُ (التَّامَّةُ) فَلَا ظُهُورَ إِلَّا بَعْدَ إِذْنِ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ ذَلِکَ بَعْدَ طُولِ الْأَمَدِ وَ قَسْوَةِ الْقُلُوبِ وَ امْتِلَاءِ الْأَرْضِ جَوْراً؛زیرا غیبت دوم یا کامل واقع شد. پس ظهوری نخواهد بود، مگر بعد از اجازۀ خداوند و آن اجازه بعد از مدت طولانی و سخت شدن دلها و پر شدن زمین از ستم خواهد بود.اشکالکنندگان بر ملاقات به این فراز استناد میکنند.آقای دوزدوزانی در اینباره مینویسد:فراز «فقد وقعت الغیبة الثانیة (التامّة)» در این معنا صراحت دارد که غیبت امام(عج) تا زمان مرگ جناب سمری ناقص بوده است و نقصان غیبت معنا ندارد، جز با اینکه دیدار در غیبت [صغری] امکان دارد. امّا پس از مرگ سمری غیبت کامل تحقق یافته است. بنابراین، دیدار در غیبت کامل برای احدی امکان ندارد و روی همین اصل، نتیجۀ تحقق غیبت کامل این است که ظهوری نیست مگر پس از اجازۀ الهی. بنابراین، معنا این میشود که: غیبت کامل تحقق یافته و در نتیجه احدی تا روز ظهورش او را نمیبیند و ظهورشان پس از طولانی شدن مدّت و ... خواهد بود. (همو: ۲)آقای ذاکری نیز مینویسد: با توجه به اینکه خواص یاران حضرت، ایشان را در غیبت صغری مشاهده کردهاند، توقیع نفی ظهور و رؤیت کلی میکند و جملۀ «فلا ظهور ...» این معنا را میرساند؛ زیرا ظهور به معنای بروز پس از خفاست و «لا» نفی جنس همراه استثنا بدین معناست که هیچ ظهوری ندارد و افراد، وی را مشاهده نمیکنند، مگر پس از اذن خداوند. (جمعی از نویسندگان، ۱۳۸۲: ۴۸)دربارۀ این استدلالها به چند نکته باید توجه کرد:آقای دوزدوزانی پایۀ اصلی استدلال را روی کلمۀ «التامه» بنا نهاده و همۀ نتیجهها را از آن گرفته است، در حالیکه این کلمه نسخۀ بدل به شمار میرود و در حاشیۀ کمالالدین به آن اشاره شده است. بنابراین، احتمال «الثانیه» بودن قویتر است. البته استاد علیاکبر مهدیپور که تمام نسخ خطی کمالالدین را دیده است میگوید: همۀ آنها «الثانیه» است. بنابراین، استدلال آقای دوزدوزانی اصلاً بیجاست. دستکم احتمال «الثانیه» بودن، استدلال ایشان را به شدت سست خواهد کرد، اگر نگوییم: اذا جاء الاحتمال بطل الاستدلال؛ زیرا وقتی تعبیر توقیع «الثانیه» بود، دیگر تمامیت از آن استفاده نمیشود.اگر بپذیریم که صفت غیبت، تامه است، این پرسش پیش میآید که آقای دوزدوزانی به چه دلیل و با کدام قرینه ادعا میکند که تامه و ناقصه بودن غیبت جز با دیدار و عدم دیدار تصور نمیشود؟ اگر کسی ادعا کند تامه بودن غیبت به بود و نبود سفیر است، چگونه میتواند آن را رد کند، در حالیکه پذیرفته است فراز اول، نفی نیابت است و «فاء» در «فقد وقعت الغیبة» تعلیل است؛ یعنی چون غیبت تامه است، سفیری نیست. پس در خود توقیع تصریح شد که تامه بودن به نبود سفیر است. بنابراین، تامه بودن غیبت با دخالت ندادن دیدار نیز تصورشدنی است، بلکه تصریح توقیع است و ادعای ایشان بیجاست.هر دو استدلالکننده، کلمۀ «ظهور» را به معنای لغوی گرفتهاند، در حالیکه قراین بر اصطلاحی بودن آن دلالت دارد؛ زیرا پرشدن زمین از ظلم (مجلسی، ۱۴۰۴: ج۳۷، ۴۶، ح۲۲)، طولانی شدن زمان و سخت شدن دلها (صدوق، ۱۳۹۵: ج۲، ۶۶۸، ح۱۲)، بر اساس روایات دیگر، از نشانههای ظهور اصطلاحی، یعنی همان قیام حضرت ولیّ عصر(عج) است، نه ظهور به معنایی لغوی که با غیبت صغری هم سازگاری داشت. اگر این قراین موجب نشود که «ظهور» ظاهر در معنای اصطلاحی باشد، دستکم احتمال راجح، اصطلاحی بودن است و از اینجا روشن میشود استدلال آقای ذاکری نیز که پایۀ اصلی آن بر لغوی بودن معنای ظهور بود، استدلال بر پایه احتمال مرجوح است و در نتیجه، اتقان خود را از دست میدهد و نمیتوان به آن اعتماد کرد.از نکتۀ دوم روشن میشود احتمال تفریع (سببیت) بودن «فاء» در «فلا ظهور» که معنای جمله این باشد: «غیبت تامه باعث شده تا ظهوری نباشد»، احتمال مرجوحی است و احتمال قویتر «فاء» تعقیب بودن آن است؛ به این معنا که غیبت واقع شده و به دنبال آن ظهوری نخواهد بود، مگر بعد از اذن خداوند؛ زیرا ظهور لغوی را که معنای مرجوح بود، میتوان نتیجه غیبت کبری دانست، اما معنای اصطلاحی آن را هرگز؛ چون ظهور اصطلاحی در غیبت صغری هم منتفی بود و غیبت کبری باعث آن نشده است.پس معنا چنین میشود: امام عصر(عج) در فراز اول امر کردند که وصی تعیین نکند و در فراز دوم آن را معلل به وقوع غیبت نوع دوم نموده و فرمودند: «به دنبال این غیبت ظهوری نیست، مگر به اذن الهی.»نکتۀ مهم دیگر، موردی است که آقای ذاکری از مطلق فلا ظهور استثنا کرده است؛ یعنی با آنکه میگوید: «نفی جنس همراه استثنا بدین معناست که هیچ ظهوری ندارد و افراد، وی را مشاهده نمیکنند، مگر پس از اذن خداوند»، اما بعد از چند سطر مینویسد: «شاید بتوان ادعا کرد در صورتی که دیدار، همراه با معجزه باشد، به گونهای که بدون هیچ ادعایی حقیقتی ثابت گردد، از این مسئله خارج باشد؛ چراکه بدون ادعا، امری ثابت شده است.»یعنی ایشان به قرینۀ کلمۀ ادعا که دوبار در توقیع تکرار شده است «مَنْ یدَّعِی الْمُشَاهَدَةَ أَلَا فَمَنِ ادَّعَی الْمُشَاهَدَةَ»، مواردی را که بدون ادعا ثابت شود از فلاظهور استثنا کرده و معتقد است این نوع دیدار در زمان غیبت کبری واقع میشود.مرحوم علی بن عیسی اربلی نیز به عنوان اولین توجهکننده به توقیع همین نظر را ارائه کرده است. (اربلی، ۱۳۸۱: ج۲، ۵۳۸)شهید سیدمحمد صدر نیز یکی از احتمالها را همین معنا قرار داده است. (صدر، ۱۴۱۲: ۶۴۹) اما آیا میتوان به این سخن التزام داشت؟ آیا میتوان از نفی جنس چیزی را استثنا کرد؟آقای دوزدوزانی به همین نکته اشاره کرده و میآورد:سخن حضرت مهدی(عج): «غیبت کامل تحقق یافت و در نتیجه، ظهوری نیست مگر پس از اذن الهی» در عدم امکان دیدار بهطور مطلق در غیبت کبری صراحت دارد. نفی ظهور با لاء نفی جنس مقیّد به این جمله که: «مگر پس از اذن الهی» ما را به این حقیقت میرساند.بنابراین مقیّد کردن نفی ظهور به ادّعا معنا ندارد، بلکه معنا را فاسد میسازد، و این مطلب بر فرد آگاه به سبکهای بیانی مخفی نیست؛ چون معنا چنین میشود که: حضرت برای کسی ظاهر نمیشود، در صورتی که آن کس ادّعای ظهور کند؛ ولی اگر ادعای ظهور نکند، حضرت برایش ظاهر میگردد. و روشن است که هر کس در توقیع شریف نگاه کند، میفهمد که حضرت برای قطع ریشۀ ادعای دیدار و مشاهده و اینکه فلانی و فلانی به حضور حضرت شرفیاب شدند، ظهور را بهطور مطلق نفی میکند. (دوزدوزانی، بیتا: ۵)در اینجا دو نکته تأملپذیر است:یکم. ایشان میگوید توقیع را با ادعا نمیتوان تقیید زد، ولی سپس خود، همین کار را میکند:با توجه به اینکه دیدار ممکن است، آنگونه که گذشت ادّعای دیدار جایز نیست و در صورتی که فرد ادعای دیدار کند و یا در صورتی که ما دیدار را ممکن بدانیم از توقیع به دست میآید که وظیفۀ شیعه تکذیب مدّعی دیدار است. (همو: ۸۴)در حالیکه توقیع نمیگوید تکذیب کنید، بلکه میگوید کاذب است. بنابراین، یا باید وقوع آن را بهطور مطلق نپذیرفت، یا باید توقیع را به چیز دیگری حمل کرد. حد وسطی را نمیتوان انتخاب کرد و قائل شد توقیع نفی نمیکند، اما میگوید باید تکذیب کرد. چنین چیزی را به هیچ وجه نمیتوان به توقیع استناد داد؛ زیرا کاذب است، یعنی اتفاق نیفتاده، نه اینکه اتفاق افتاده، اما شما بگویید دروغ است.دوم. با آنکه آقای دوزدوزانی قرینه بودن کلمۀ «ادعا» را برای استثنا کردن غیر ادعا کافی نمیداند و آن را باعث فساد معنای جمله برمیشمرد، اما شگفت است که خود به قرینۀ کلمۀ «مشاهده»، موارد غیرمشاهده را استثنا میکند و مینویسد:بر فرض انصراف دیدار به دیدار امام، به گونهای که امام را در حال دیدار بشناسد، آیا این موجب تقیید جملۀ فلا ظهور (ظهوری نیست) میشود تا در نتیجه معنا این باشد که برای هیچ کس ظهوری نیست به این شکل که بیننده، امام(ع) را به هنگام دیدار بشناسد؟ به احتمال قوی این تقیید شکل میگیرد. و وجه آن این است که گرچه توقیع شریف دربر دارندۀ سه فقره است که هر کدام از دیگری در معنا جدا و مستقل است، ولی تکیۀ مکرّر روایت بر واژۀ مشاهده، افزون بر اینکه جملۀ اخیر روایت بسان نتیجه برای قبل است، ما را به توضیح و تفسیر معنای ظهور میرساند و اینکه منظور از ظهور، همان مشاهده است و این تفسیر اشکالی ندارد و معنا را خراب نمیسازد. (همو: ۴)چنانکه ملاحظه میشود، ایشان قرینه «مشاهده» را برای استثنا کردن صالح میداند و ادعا میکند باعث فساد معنا نمیشود. اما قرینۀ «ادعا» را صالح نمیداند. به راستی چه تفاوتی میان آنها میتوان قائل شد؟ هر دو، دوبار تکرار شدهاند و هر دو در یک جا و یک جمله به کار رفتهاند. چگونه میتوان ادعا کرد تأکید روی یکی بدون دیگری است؟ و اگر باب استثنا کردن را باز کنیم میتوان قراین دیگری نیز آورد که موجب استثنای موارد دیگر شود. مانند قرینۀ مقام به این بیان که چون توقیع خطاب به سفیر است، پس ادعای دیدار بدون ادعای سفارت از این توقیع استثنا شده است؛ کاری که بیشتر بزرگان شیعه انجام دادهاند.پس به اعتراف هر دو بزرگوار، حتی اگر صفت غیبت را تامه هم بدانیم نه ثانیه و ظهور را معنای لغوی بدانیم نه اصطلاحی، باز امکان استثنا وجود دارد. البته به قرینۀ ارائه شده بستگی دارد، ولی در هر صورت اصل استثنا پذیرفته شده است و همین مقدار برای اثبات ملاقات در غیبت کبری کافی است. بدین ترتیب، این توقیع توان نفی مطلق دیدار را ندارد و کسی یافت نمیشود که به صورت مطلق و بدون هیچ استثنایی ملاقات را در غیبت کبری غیرممکن بداند.فراز سوموَ سَیأْتِی شِیعَتِی مَنْ یدَّعِی الْمُشَاهَدَةَ أَلَا فَمَنِ ادَّعَی الْمُشَاهَدَةَ قَبْلَ خُرُوجِ السُّفْیانِی وَ الصَّیحَةِ فَهُوَ کَاذِبٌ مُفْتَرٍ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللهِ الْعَلِی الْعَظِیمِ؛و کسی که ادعای مشاهده میکند سراغ شیعیان من میآید. آگاه باشید کسی که پیش از قیام سفیانی و شنیده شدن صدای آسمانی ادعای مشاهده کند، دروغگو و افترازننده است و توان و نیرویی نیست، مگر برای خداوند بلندمرتبۀ بزرگ.آقای دوزدوزانی دربارۀ این قسمت مینویسد:این جمله و ادامۀ آن، یا مستقل و جداست و یا تفریع بر جملههای گذشته روایت است. بنابراین، امام اعلام میدارد که افرادی دروغگو هستند که ادّعای دیدار امام را دارند و اینکه شیعه باید آنان را تکذیب کنند. (همو: ۳)آقای ذاکری نیز مینویسد:کسانی که پیش از خروج سفیانی و صیحۀ آسمانی، ادعای رؤیت و مشاهده کنند، «کذّاب مفتَر» خواهند بود و تکذیب آنان لازم است. ... مدعی، اعم از این است که اطمینان به ادعای خویش داشته باشد یا به دروغ، ادعایی را مطرح کند و یا بپندارد حق است. (جمعی از نویسندگان، ۱۳۸۲: ۴۸)فراز سوم، بیان حکمی جدید نیست، بلکه هشداری به جامعه شیعه است که آنچه در فراز اول و دوم نفی شد، مدعیانی خواهد یافت و کسانی وقوع آن را ادعا خواهند کرد. بنابراین، فراز سوم متفرع بر فرازهای پیشین است و خبری غیبی از اتفاقی است که در آینده رخ خواهد داد و چون هر دو محقق از فراز دوم، نفی دیدار را استفاده کردند، «مشاهده» را در این فراز به معنای دیدار دانستند، ولی روشن شد که از فراز پیش نمیتوان نفی دیدار را استفاده کرد و در فرازهای پیشین، سخن از دیدارهای متفرقه نیست. بنابراین، حمل مشاهده به دیدارهایی که به ندرت اتفاق میافتد وجهی ندارد. منابع۱. اِربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة فی معرفة الأئمة(ع)، تبریز، انتشارات مکتبة بنی هاشمی، ۱۳۸۱ق.۲. امین، سیدمحسن، أعیان الشیعة، تحقیق: حسن امین، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، بیتا.۳. بحرالعلوم طباطبایی بروجردی نجفی، سیّدمحمدمهدی، رجال بحرالعلوم، بیجا، بینا، بیتا.۴. تبریزی، جواد، صراط النجاة، بیجا، بینا، چاپ اول، ۱۴۱۸ق.۵. جمعی از نویسندگان مجلۀ حوزه، چشم به راه مهدی(عج) (مجموعه مقالات)، قم، مؤسسه بوستان کتاب قم، چاپ سوم، ۱۳۸۲ش.۶. حرّ عاملی، محمد بن حسن، اثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، تعلیق: ابوطالب تجلیل تبریزی، سه جلدی، قم، مکتبة المحلاتی، ۱۴۲۵ق.۷. حلّی، حسن بن یوسف، خلاصة الاقوال، تحقیق: جواد قیومی، قم، مؤسسه نشر الفقاهه، چاپ اول، ۱۴۱۷ق.۸. حلی، سید علی بن موسی (ابنطاوس)، جمال الاسبوع، تک جلدی، قم، انتشارات رضی، بیتا.۹. خرازی، سیدمحسن، بدایة المعارف الإلهیة فی شرح عقائد الإمامیة (محمدرضا المظفر)، قم، مؤسسه نشر اسلامی جامعه مدرسین، چاپ پنجم، ۱۴۱۸ق.۱۰. خراسانی، محمدجواد، مهدی منتظر، تحقیق: سیدجواد میرشفیعی خوانساری، قم، نور الاصفیاء، چاپ نهم، ۱۳۷۸ش.۱۱. خمینی، سیدروحالله، أنوار الهدایة فی التعلیقة علی الکفایة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ دوم، ۱۳۷۳ش.۱۲. خویی، سیدابوالقاسم، معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواة، بیجا، بینا، چاپ پنجم، ۱۴۱۳ق.۱۳. دوزدوزانی، یدالله، تحقیق لطیف حول التوقیع الشریف، بیجا، بینا، بیتا.۱۴. سند، محمد، گفتوگو با مجلۀ علمی _ تخصصی انتظار موعود، قم، مرکز تخصصی مهدویت، سال دوم، ش۳، بهار ۱۳۸۱ش.۱۵. شبر، سیدعبدالله، الأنوار اللامعة فی شرح زیارة الجامعة، بیروت، مؤسسة الوفاء، چاپ اول، ۱۴۰۳ق.۱۶. صافی گلپایگانی، لطفالله، امامت و مهدویت، قم، مؤسسه انتشاراتی حضرت معصومه، چاپ دوم، ۱۳۸۰ش.۱۷. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ، مجموعة الرسائل، بیجا، بینا، بیتا.۱۸. صدر، سیدصدرالدین، المهدی، به اهتمام: سیدباقر خسروشاهی، قم، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۲۱ق.۱۹. صدر، سیدمحمد، تاریخ الغیبة الصغری، بیروت، دارالتعارف بیروت، ۱۴۱۲ق.۲۰. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ، تاریخ الغیبة الکبری، بیروت، دارالتعارف بیروت، ۱۴۱۲ق.۲۱. صدوق، محمد بن علی، الخصال، قم، انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.۲۲. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ، عیون أخبار الرضا(ع)، انتشارات جهان، بیجا، ۱۳۷۸ ق.۲۳. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ، کمالالدین و تمام النعمة، قم، دارالکتب الإسلامیة، چاپ دوم، ۱۳۹۵ق.۲۴. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ، معانی الأخبار، قم، مؤسسه انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۳۶۱ ش.۲۵. طبرسی، ابومنصور احمد بن علی، الإحتجاج، مشهد مقدس، نشر مرتضی، ۱۴۰۳ق.۲۶. طبرسی نوری، میرزا حسین، جنة المأوی، چاپ شده در بحارالانوار، ج۵۳، بیروت، مؤسسة الوفاء، ۱۴۰۴ ق.۲۷. طوسی، محمد بن حسن، الغیبة للحجة، قم، مؤسسه معارف اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۱ق.۲۸. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ، الفهرست، نجف اشرف، مکتبة المرتضویة، بیتا.۲۹. طیّب، سیدعبدالحسین، کلم الطیب، تهران، کتابفروشی اسلامی، چاپ سوم، بیتا.۳۰. عراقی میثمی، محمود، دارالسلام، تصحیح: سید محمود زرندی، مقدمه: آقا میرزا فضلالله ملکالواعظین، تهران، کتابفروشی اسلامیه، بیتا.۳۱. قهپایی، عنایتالله، مجمع الرجال، تصحیح: سیدضیاءالدین اصفهانی، قم، مؤسسه اسماعیلیان، چاپ دوم، ۱۳۶۴ش (هفت جلد در سه جلد).۳۲. کلینی رازی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیة، چاپ چهارم، ۱۳۶۵ش.۳۳. مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار(ع)، بیروت، مؤسسة الوفاء، ۱۴۰۴ ق.۳۴. مفید، محمد بن محمد بن النعمان، الفصول العشرة فی الغیبة، قم، کنگره جهانی هزاره شیخ مفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.۳۵. الإرشاد، تحقیق: موسسة آلالبیت لتحقیق التراث، بیجا، دارالمفید، بیتا.۳۶. موسوی اصفهانی، سیدمحمدتقی، مکیال المکارم، تحقیق: سیدعلی عاشور، بیروت، مؤسسه أعلمی، چاپ اول، ۱۴۲۱ق.۳۷. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، تحقیق: سیدموسی شبیری زنجانی، قم، مؤسسه انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۴۰۷ ق.۳۸. نعمانی، محمد بن ابراهیم، کتاب الغیبة، تهران، مکتبة الصدوق، ۱۳۹۷ق.۳۹. نهاوندی، علیاکبر، العبقری الحسان فی احوال مولانا صاحب الزمان(عج)، تحقیق: صادق برزگر بفرویی و حسین احمدی قمی، قم، انتشارات مسجد مقدس جمکران، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.منبع: فصلنامه مشرق موعود شماره ۱۷ |
↧
استحاله هویت ایرانی با حیازدایی/ هنجارشکنی در سایه گمنامی/ شکستن مرز فضای حقیقی و مجازی
↧
«آژانس شیشهای» را در تلویزیون ببینید
به گزارش جهان، «آژانس شیشهای» محصول سال ۱۳۷۶ است که پرویز پرستویی، حبیب رضایی، رضا کیانیان، قاسم زارع ، بیتا بادران، بهروز شعیبی و فرشید زارعی در این فیلم ایفای نقش کرده اند. |
↧
↧
دعایی مهمتر از دعا برای تعجيل در فرج
↧
الگوی امام زمان (عج) را بشناسید
به گزارش جهان به نقل از روضه، امام زمان علیه السّلام در توقیعى به خط مبارک خود، بعد از دعا براى عافیت شیعیان از ضلالت و فتنهها و درخواست روح یقین و عاقبت بهخیرى آنها و تذکر به امورى چند مىفرماید: «و فى ابنة رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله لى أسوة حسنة» «فاطمه سلام الله علیها دختر رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله براى من اسوه و الگویى نیکوست.»در اینکه حضرت مهدى علیه السّلام، کدام گفتار یا رفتار حضرت فاطمه علیها السّلام را سرمشق خویش قرار دادهاند، احتمالات فراوانى بیان شده است که در اینجا به سه مورد آن اشاره مىکنیم:حضرت زهرا علیها السّلام تا پایان عمر شریفش با هیچ حاکم ظالمى بیعت نکرد.حضرت مهدى علیه السّلام هم بیعت هیچ سلطان ستمگرى را بر گردن ندارد.شأن صدور این نامه این است که برخى از شیعیان، امامت ایشان را نپذیرفتند.حضرت در جواب عملکرد آنها فرمود: «اگر مىتوانستم و مجاز بودم آنچنان مىکردم که حق بر شما آشکار گردد بهگونهاى که هیچشکى بر شما باقى نماند، ولى مقتداى من حضرت زهرا علیها السّلام است. ایشان با اینکه حق حکومت از حضرت على علیه السّلام سلب شد، هیچگاه براى بازگرداندن خلافت، از اسباب غیرعادى استفاده نکرد، من نیز از ایشان پیروى مىکنم و براى احقاق حقّم در این دوران، راههاى غیرعادى را نمىپیمایم.حضرت در پاسخ نامه فرمودهاند: «اگر علاقه و اشتیاق ما به هدایت و دستگیرى از شما نبود به سبب ظلمهایى که دیدهایم، از شما مردمان روىگردان مىشدیم» . امام، با اشاره به حضرت زهرا علیها السّلام مىخواهد بفرماید: همانطورى که دشمنان به حضرت زهرا علیها السّلام آزار و اذیت روا داشتند و سکوتى که مسلمانان پیشه کردند، هیچکدام سبب نشد که ایشان از دعا براى مسلمانان دست بکشند، بلکه دیگران را بر خود مقدم مىداشتند، من نیز این ظلمها و انکارها را تحمل مىکنم و از دلسوزى و دعا و راهنمایى و. . . براى شما چیزى فرو نمىگذارم. |
↧
نامه گلایهآمیز برخی خانواده شهدا به روحانی
به گزارش جهان به نقل از پایگاه شهدای ایران، جمعی از خانواده شهدا به مناسبت برگزاری کنگره بزرگداشت شهدا با سخنرانی رئیس جمهور در کشور در قالب نامه ای به رئیس جمهور نکاتی را مطرح کرده و خواستار پاسخگویی روحانی شده است.در متن این نامه آمده است: ضمن تشکر از مواضع انسان دوستانه رئیس جمهور در جهت دلجویی و دلگرمی خانواده معظم شهدا جای تقدیر و قدردانی از آن عزیز را دارد. اما چند نکته جهت آنکه این زحمات تحت الشعاع اعمال و رفتار عده ای از مسئولین رده پایین در شهرها و شهرستان ها قرار نگیرد و تباه نشود.۱-به عنوان یادآوری و سوال باید پرسید آیا مطلع هستید به محض اینکه دولت کریمه اعتدال برقرار شد و نهاد ریاست جمهوری به تصرف اطرافیان شما در آمد همه مظاهر متعلق به شهدا از آنجا جمع آوی شد و چون دلیل این کار را خواستند خواهرزاده جنابعالی فرموده بودند ما توی آسمان ها سیر نمی کنیم و روی زمین هستیم و این با شعارهای شما متضاد می باشد.۲- آیا می دانید مظاهر مربوط به شهدا آهسته آهسته از خیابان ها و اتوبان ها دارد کم رنگ و بی رنگ می شود و به جای آنها کالاهای کم ارزش ایرانی و خارجی تبلیغ می شوند؟باز وقتی سوال می شود می گویند کسانی که مشغول رانندگی هستند با دیدن عکس شهدا حواسشان پرت می شود و باعث تصادف می شوند. آیا واقعیت همین است؟۳- تا چه اندازه در جریان هستید که در بین شهدا و خانواده معظم شهدا در دولت کریمه امید و اعتدال شما تفاوت وجود دارد یعنی شهید سیاه و شهید سفید، شهید بد و شهید خوب، شهید دوست و شهید دشمن و همینطور خانواده شهید سیاه و شهید سفید، خانواده شهید بد و شهید خوب، خانواده شهید دوست و شهید دشمن و همه به خاطر مواضع منتقدانه و غیر منتقدانه خانواده آنهاست و بستگی به احساس وظیفه شرعی و عرفی آنها دارد. که اگر در این مورد از طرف خانواده غمض عین بشود و تحت فرمان شما باشد مورد محبت و تشویق دولت و در غیر این صورت مورد مذمت وتضییع و شماتت دولت محترم و اعضاء و سایت ها و نشریات منتسب خواهند شد.۴- آیا می دانید هرچند وقت یکبار توسط مسئولین دولتی در استان ها و شهرها و شهرستان ها نسبت به مردم شهید داده و شهید پرور اسائه ادب و بی احترامی صورت می گیرد و این امر با اعتراض مردم به او رو به رو می شود، و مسئولین رده بالای مملکتی به این مسئله رسیدگی نمی کنند مثلاً توهین هایی که توسط بعضی از استانداران به مردم و نهادهای انقلابی شده است و هم اکنون هم می شود.۵- راستی تا چه حد در جریان توهین فرماندار شهر تکاب به خانواده معظم شهدا هستید که مردم آن شهر را علیه خود و استانداری آن می شورانند. آیا به این موضوع رسیدگی می شود؟۶- آیا می دانید در ایام دهه فجر در استان فارس شهرستان داراب فرماندار آن شهر به بهانه واهی و تطهیر یکی از سران فتنه با فرمانده سپاه و امام جمعه و مردم ولایت مدار که در بین آنها خانواده شهدا هم هستند نزاع و درگیری ایجاد کرده و به جای آنکه مردم را به وحدت و یکدلی دعوت نماید و به شرکت در راهپیمایی تشویق کند خود شرکت ننموده و اطرافیانش راهم منع کرد. آیا شرکت در این فریضه الهی یک تکلیف شرعی نیست؟ چقدر به این مسئله حساس هستید؟۷- تا چه اندازه می توانید برای خانواده معظم شهدا شرح دهید که در تاریخ ۱۴/۱۲/۹۳ در شهر کرمان که به علت یک سوال قانونی از سوی یکی از جانبازان مورد احترام نمایندگان و مردم و خانواده شهدای آن شهر که از مشاور استاندار کرمان شد ایشان را مورد ضرب و شتم و مشت و لگد قرار دادند؟ چه موضعی در ارتباط با این موضوع اسف بار داشته اید و دارید؟ آیا از ته دل راضی به این مسئله بودید؟ بعد از آن هتاکی به پیامبر گرامی اسلام (ص) و کشیدن کاریکاتور موهن در تیراژ ۳۰ میلیون علیه آن بزرگوار، هیئت مذاکره کننده مجدداً با دشمن بر سر یک میز نشسته و دست بدهد و پیاده روی داشته باشند و خوش و بش کنند. اگر به این صورت راضی بودید؛ این دین فروشی و خیانت به اسلام و مسلمین و خانواده معظم شهدا و خون گرانقدر شهدا است.۸- راستی نسبت به نشریه توهین کننده به مقام شامخ آقا اباعبدالله الحسین (ع) چه نظری دارید؟ آیا معتقدید مرور زمان اثر خون آن آقا و سرور شهیدان را کم رنگ و بی رنگ کرده؟ آیا توهین به این بزرگواران در داخل و خارج از کشور حرکت دولت تدبیر و امید و اعتدال وصف شده؟ می دانید شهدا به تأسی از آقای سرجدایشان به این راه رفتند که حالا عده ای در جهت اهداف نا صواب خود از خون و خانواده آنها استفاده ابزاری نمایند، هرجا کارشان گره خورد به سراغ آنها بروند و لذا قرآن کریم می فرماید: لمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ (هرگز نگویید چیزی را که به آن عمل نمی کنید). راستی رفتاری که با نشریه روشنگر «۹دی» و «عبرت های عاشورا» داشتید با نشریات موهن هم داشته اید؟ یا اینکه مجوز صادر می شود برای نشر کتاب های ضد دین و ضد نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و به گفته وزیر ارشاد اسلامی با چاپ این کتب مردم بی دین نخواهند شد؟!۹- متوجه بوده و هستید که مادر ۲ شهید و اکثر خانواده شهدا از اعضای دولت شهید پرور و قائل به احترام خانواده معظم شهدا درخواست کردند که تک خوانی خانم ها نوعی زیر پا گذاشتن خون شهداست و مادر آن شهدا شما را قسم داد به خون شهیدشان که از این کار امتناع کنید، نتیجه چه شد؟ و لذا لمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ.۱۰- راستی شنیده اید اخیراً مردم شهید پرور و قهرمان و ولایتمدار استان فارس با فرد خاطی و دشمن شادکن و تطهیر کننده سران فتنه که هتاک به حماسه یوم ا... ۹دی بود چه برخورد در شأن وی را داشته اند و از وی چه پذیرایی شایسته و جانانه ای کرده اند؟این ثابت می کند که مردم مسلمان و ولایی شیعه آقا اباعبدا...(ع) و قهرمان ایران اسلامی با کسی شوخی ندارند و به موقع حساب خود را با عوامل سست عنصر تسویه می کنند و حساب پدر را از فرزند و فرزند را از پدر جدا می کنند. با شعار خام نمی شوند و معیار آنها شعور توام با شعار و عمل صالح افراد است.در آخر آقا علی بن ابی طالب(ع) می فرمایند: اگر به خاطر نگه داشتن دینت تمام دنیای خود را از دست دادی فکر نکن ضرر کرده ای بلکه بزرگترین سود را نموده ای و اگر به خاطر دنیایت و مطاع زودگذر آن دینت را تباه کردی خیال نکن سود کرده ای بلکه بزرگترین ضرر را نموده ای. والسلامخدایا تو شاهد باش ما جمعی از خانواده شهدا آنچه را به صلاح تو بود یادآوری کردیم.والسلام علی من التبع الهدی از طرف جمعی از خانواده معظم شهدا به ریاست جمهوری اسلامی ایران |
↧