February 8, 2015, 9:07 pm
به گزارش جهان، ائمه اطهار (ع)، فراوان بر دوری از این عمل تأکید داشته اند، چنانچه امام رضا (ع) می فرمایند: هر کس که یک پیمانه شراب نوشد، خداوند متعال تا چهل روز نماز او را نمی پذیرد و اگر مومن باشد (در آن حال یا چهل روز پس از آن) از ایمان و اسلام بهره ای ندارد و شهادت او پذیرفته نمی باشد و همانا شراب خواران و زناکاران دشمنان خدا بر روی زمین هستند و چنانچه می گساری در چهل روزی که خداوند نمازش را نمی پذیرد بمیرد، خداوند در روز قیامت نگاه رحمت به او نیفکنده و با وی سخن نمی گوید و کیفری دردناک در انتظار او خواهد بود و در چهل روزی که خداوند اعمال او را نمی پذیرد، توبه اش مورد قبول واقع نمی شود و بی شک چنین کسی در دوزخ جای دارد، چرا که خداوند شراب را از آن رو حرام نمود که مفاسد و تباهی فراوانی از آن برمی خیزد، عقل را در شناخت حقایق ناکارآمد می کند، حیا را از چهره می زداید و بسا انسان از حالت طبیعی خود خارج می شود و بی گناهی را بُکَشَد، اموال خود را تباه کند، دین خود را بر باد دهد و او را به فتنه انگیزی وادارد و افزون بر این ها، بیماری های نهفته در انسان پدید آورد، زیرا شراب قلب را فاسد، دندان ها را سیاه و دهان را بدبو کرده و انسان را از رحمت خدا دور و به خشم او نزدیک می نماید و هر که در دنیا شراب نوشد، خداوند در قیامت او را از «گِل خبال» (آبی چرکین که از بدن دوزخیان تراوش می کند) خواهد نوشاند.همچنین امام رضا (ع) می فرمایند: با شراب خوار همنشین مشو و چون بر او بگذری بر وی سلام ننما و با او در یک مجلس حاضر مشو، چه این که اگر بواسطه ی او لعنت و نفرین خداوند و فرشتگان فرو رسد، همه ی اهل مجلس را فرا خواهد گرفت و تو نیز در امان نخواهی بود،نیز می فرمایند: خداوند شراب را بدین جهت حرام نمود که فساد فراوانی در آن نهفته است، چرا که عقل و خرد می خوارگان را می رباید و آن ها را به انکار خدای عزوجل و افترا بر او و رسول او وامی دارد و کارهای ناپسند دیگری همچون: تهمت به زنان پاکدامن، زنا و بی مبالاتی در کارهای حرام از آنان سر می زند. پس هر که ایمان به خدا و روز جزا دارد و ولایت و دوستی ما را پذیرفته است، باید از هر مُسکری دوری نماید، چه این که میان ما و نوشنده ی آن پیوندی نیست.منابع:۱- شیخ حرعاملی. وسائل الشیعه، ج ۲۵: ۳۲۹، ۳۳۰.۲- نوری طبرسی. مستدرک الوسائل، ج ۸: ۳۵۱، ۳۵۲؛ ج ۱۷: ۴۵، ۴۶.۳- آسوده. هشدارهای غیبی: ۲۲۱- ۲۲۳، ۲۲۶.منبع: باشگاه خبرنگاران |
|
↧
February 8, 2015, 9:34 pm
به گزارش جهان، در آیه ۸۹ سوره نساء آمده است:وَدُّوا لَوْ تَکْفُرُونَ کَما کَفَرُوا فَتَکُونُونَ سَواءً فَلا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ أَوْلِیاءَ حَتَّى یُهاجرُوا فی سَبیلِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَخُذُوهُمْ وَ اقْتُلُوهُمْ حَیْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَ لاتَتَّخِذُوا مِنْهُمْ وَلیًّا وَ لانَصیراً.در این آیه فرمان قتال با کافرانی است که میخواهند مؤمنان را به کفر بکشانند و علی رغم اینکه راه هجرت برای آنها باز است از آن روی بر میتابند. آنها از کافران عادی نیز بدترند؛ زیرا کفار معمولی دزد و غارتگر عقائد دیگران نیستند اما اینها فعالیتهای پیگیری برای تخریب عقاید دیگران دارند. اکنون که آنها چنین هستند هرگز نباید شما مسلمانان دوستانی از میان آنها انتخاب کنید، مگر اینکه در کار خود تجدید نظر کنند و دست از نفاق و تخریب بردارند و نشانه آن این است که از مرکز کفر و نفاق به مرکز اسلام (از مکه به مدینه) مهاجرت نمایند. اما اگر حاضر به مهاجرت نشدند بدانید که دست از کفر و نفاق خود بر نداشتهاند و اظهار اسلام آنها فقط به خاطر اغراض جاسوسی و تخریبی است و در این صورت میتوانید هر جا بر آنها دست یافتید اسیرشان کنید و یا در صورت لزوم به قتل برسانید. (مکارم شیرازی، همان: ۴ / ۵۲) بنابراین قتال در این آیه مقید به اراده و تلاش کفار برای کافر شدن مؤمنان و روی تافتن آن کفار از هجرت فی سبیل الله است.دو. آیه ۶۵ سوره انفالیَا أَیُّهَا النَّبیُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنینَ عَلَى الْقِتَالِ إِن یَکن مِّنکمْ عِشْرُونَ صَابرُونَ یَغْلِبُواْ ماِئَتَیْنِ.براساس این آیه و سیاق آن، آیه بیانگر امور ذیل است:الف) خداوند از پیامبر| تحریض مؤمنان بر قتال را از راه ثواب جهاد و بیان وعدههای خداوند و غنیمت میخواهد. (طبرسی، همان: ۴ / ۸۵۷) و قتال در اینجا دلالتی بر جهاد ابتدایی ندارد.ب) خداوند تأکید میکند که اگر کافران برای صلح و تسلیم، بال گشودند تو نیز برای آن بال گشای و بر خدا توکل کن. ازاینرو فرمان قتال مقید به عدم آمادگی کفار برای صلح و سازش است.ج) آنچه مهم است آمادگی کامل نیروی نظامی مؤمنان برای ترساندن دشمنان خداست «وَ أَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّ ه وَ مِن رِّبَاطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّکم» (انفال / ۶۰) که این آمادگی بدون انگیزه دادن و تحریض میسر نمیشود و آمادگی برای ارهاب همیشه بهمعنای اقدام به قتال نیست.سه. آیه ۴ سوره صفإِنَّ اللَّهَ یحُِبُّ الَّذِینَ یُقَاتِلُونَ فی سَبیلِهِ صَفًّا کأَنَّهُم بُنْیَانٌ مَّرْصُوص.در این آیه نیز خداوند:الف) بر قتال فی سبیل الله تأکید مینماید؛ب) محبت خود را نسبت به مقاتلین فی سبیل الله بیان مینماید؛ج) نظم و استقامت آنها را میستاید؛د) با دقت در سیاق این آیه مشخص میشود که قتال فی سبیل الله با کسانی است که فاسق «وَ اللَّهُ لَا یهَْدِى الْقَوْمَ الْفَاسِقِین» (صف / ۵)، از حق برگشته، ظالم و افترا زننده به خدایند و میخواهند نور خدا را خاموش کنند «وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلى اللَّهِ الْکذِبَ وَ هُوَ یُدْعَى إِلى الْاسْلَامِ وَ اللَّهُ لَا یهَْدِى الْقَوْمَ الظَّالِمِین یُرِیدُونَ لِیُطْفُِواْ نُورَ اللَّهِ بأَفْوَاهِهمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ کرِهَ الْکافِرُون» (صف / ۸ ـ ۷) ازاینرو قتال در آیه، مقید به فسق، اعراض، ظلم، افترا، دعوت شدن به اسلام و اراده خاموش کردن نور خداست.چهار. آیه ۷۶ سوره نساءالَّذِینَ آمَنُواْ یُقَاتِلُونَ فِی سَبیلِ اللّهِ وَالَّذِینَ کفَرُواْ یُقَاتِلُونَ فى سَبیلِ الطَّاغُوتِ فَقَاتِلُواْ أَوْلِیَاء الشَّیْطَانِ إِنَّ کیْدَ الشَّیْطَانِ کانَ ضَعِیفًا.براساس این آیه و سیاق آن:الف) قتال با اولیا شیطان باید فی سبیل الله باشد؛ب) قتال با اولیا شیطان پاسخی به کید شیطانی آنهاست گرچه کید شیطان در مقابل کید الهی، ضعیف است؛ج) مؤمنان باید برای نجات مستضعفین (که از خدا کمک میخواهند) از دست ظالمان اقدام کنند و با ظالمان که همان اولیا شیطاناند، قتال فی سبیل الله داشته باشند «وَ مَا لَکمُ لَا تُقَاتِلُونَ فى سَبیلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجَالِ وَ النِّسَاءِ وَ الْوِلْدَانِ الَّذِینَ یَقُولُونَ ربَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْیَ ه الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَ اجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنک وَلِیًّا وَ اجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنک نَصِیرًا»؛ (نساء / ۷۵)د) مؤمنان باید آماده دفاع باشند «خُذُواْ حِذْرَکمْ» (نساء / ۷۱)؛ یعنی آماده بیرون رفتن بهسوی دشمنان خود شوید و معلوم است که آماده شدن برای جنگ به اختلاف عده دشمن و نیروی او مختلف میشود، اگر عدد نفرات دشمن کم است بهطور دسته دسته بروید، و اگر زیاد است دسته جمعی بروید (طباطبایی، همان: ۴ / ۴۱۶) پس حذر اشاره به آمادگی برای دفاع دارد نه حمله و جهاد ابتدایی.پنج. آیه ۶۱ سوره احزابمَلْعُونِینَ أَیْنَمَا ثُقِفُواْ أُخِذُواْ وَ قُتِّلُواْ تَقْتِیلا.براساس این آیه و سیاق آن ملعونهایی که دستگیری و کشته شدن آنها مطرح است، منافقینی هستند که در قلبهایشان مرض است و مسئله کشته شدن آنها هنگامی مطرح میشود که از کارهای مخرب خود دست نکشند و بخواهند همچنان به فعالیتهای متزلزلکننده خود ادامه دهند «لَئنِ لَّمْ یَنتَهِ الْمُنَافِقُونَ وَ الَّذِینَ فى قُلُوبهِم مَّرَضٌ وَ الْمُرْجفُونَ فى الْمَدِینَ ه لَنُغْرِیَنَّک بهِمْ ثُمَّ لَا یُجَاوِرُونَک فِیهَا إِلَّا قَلِیلا» (احزاب / ۶۰) یعنی اگر منافقین و بیماردلان دست از فساد انگیزی بر ندارند و کسانی که اخبار و شایعات دروغ در بین مردم انتشار میدهند تا از آب گلآلود اغراض شیطانی خود را به دست آورند و یا حداقل در بین مسلمانان دلهره و اضطراب پدید آورند، تو را مأمور میکنیم تا علیه ایشان قیام کنی و نگذاری در مدینه در جوارت زندگی کنند بلکه از این شهر بیرونشان کنی و جز مدتی کم مهلتشان ندهی. (طباطبایی، همان: ۱۶ / ۳۴۰)شش. آیه ۴ سوره محمدفإِذا لَقِیتُمُ الَّذِینَ کفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّى إِذَا أَثْخَنتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاء حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا.در این آیه نیز خداوند میفرماید: وقتی با کافران برخورد میکنید باید همت شما زدن گردنهایشان باشد تا آنان را از پای در آورید و سپس اسیران را به شدت در بند کشید و بعد یا بر آنان منت نهاده آزادشان کنید و یا فدیه بگیرید تا جنگ، سنگینیهایش را فرو نهد.از عبارت «فإِذا لَقِیتُمُ الَّذِینَ کفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ» جهاد مطلق برداشت نمیشود؛ زیرا براساس سیاق آیات، اینها کفاری هستند که مردم را از راه خدا باز داشتهاند «الَّذِینَ کفَرُواْ وَ صَدُّواْ عَن سَبیلِ اللَّهِ أَضَلَّ أَعْمَالَهُم» (محمد / ۱) و از باطل تبعیت کردهاند «ذَلِک بأَنَّ الَّذِینَ کفَرُواْ اتَّبَعُواْ الْبَاطِلَ» (محمد / ۳) و از آنچه خداوند نازل فرموده کراهت داشتهاند «ذَلِک بأَنَّهُمْ کرِهُواْ مَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأَحْبَطَ أَعْمَالَهُم» (محمد / ۹) ازاینرو آیه مورد بحث مقید است به کفاری که دارای این ویژگیها هستند.جمعبندی آیات قتال و جهاددر جمعبندی بررسی آیات قتال و جهاد میتوان گفت که همه آیات چه بهطور مستقیم و صریح در خود آیه و چه بهصورت غیر مستقیم سیاق آیه، مقیدند و چنین نیست که در قرآن مجوز جهاد ابتدایی علی الاسلام؛ یعنی جهادی که ابتدائاً برای تحمیل دین است صادر شده باشد، بلکه با توجه به قیود مذکور، جهاد ابتدایی از نگاه قرآن بهعنوان شاخهای از جهاد دفاعی است و حتی اگر مقید بودن همه آیات قتال و جهاد پذیرفته نشود، آیات مطلق جهاد و قتال با آیات مقید که قطعی است و تردیدی در آن نیست و با در نظر گرفتن قرینه نظارت، محدود میشود و طبق قواعد علم اصول باید مطلق را بر مقید حمل کرد. (مطهری، همان: ۲۶) بنابراین نمیتوان گفت که هدف اسلام از جهاد، اسلام آوردن اجباری و اکراهی است (همان: ۳۷) بلکه جهاد اساساً در اسلام حالت دفاعی دارد و جهاد ابتدایی هم با اهدافی مانند کمک به مظلوم و مبارزه با اختناق و فراهم شدن زمینه انتخاب آزاد از بین دین خدا و دین غیر خدا صورت میگیرد.نخستین آیهای که در قرآن در باب جهاد آمده به اتفاق جمیع مفسرین «أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا» (حج / ۳۹) میباشد که دقیقاً بیانگر حالت دفاع است. ازاینرو قرآن، جهاد را نه بهعنوان تهاجم و تغلب و تسلط، بلکه بهعنوان مبارزه با تهاجم اعم از اینکه تهاجم در سرزمینی دیگر باشد یا در سرزمین خودی تشریع کرده و چنین جهادی، دفاع در برابر ظلم است و دفاع بهمعنای اعم؛ یعنی مبارزه با یک ظلم موجود. (مطهری، همان: ۲۲)در هیچ یک از آیات جهاد، وجوب جهاد به منظور دعوت کافران به اسلام مشاهده نمیشود به این معنا که بر مسلمانان واجب باشد صرفاً به منظور دعوت مشرکان به اسلام جهاد کنند و اگر نپذیرفتند آنان را به قتل برسانند. اصولاً دعوت مشرکان به دامن اسلام، یک تکلیف است و جهاد با آنان، تکلیف دیگری است که هر کدام سازوکار خود را دارد. جهاد با مشرکان به منظور نجات مستضعفان از ظلم و رفع فتنهگری آنها و به منظور گسترش اسلام از آیات قرآن استفاده میشود و تردیدی در وجوب آن نیست، چنانکه دعوت به اسلام هم تکلیف دیگری است که آن هم از آیات قابل استفاده است، اما از دایره بحث فعلی خارج میباشد. بنابراین آیات جهاد بر جهاد ابتدایی بهمعنای خاص آن یعنی جهاد ابتدایی علی الاسلام دلالت ندارد، گرچه جهاد ابتدایی بهمعنای عام آن؛ از آیات قرآن به روشنی قابل استفاده است (ورعی، ۱۳۸۶: ۴۳ و ۶۱) که همان جهاد دفاعی در معنای وسیع آن میباشد.نتیجهبراساس مطالب مورد بحث نتایج ذیل حاصل میشود:۱. مفسرین در تفسیر آیه لااکراه معتقدند که دین از امور قلبی است و اکراه در آن غیر ممکن است و چنین اکراهی پس از وضوح و تبیّن رشد از غی، اکراهی واقعی، معقول، مفید و مطلوب نمیباشد و خداوند امر دین را بر اجبار قرار نداده تا امتحان و تکلیف معنا داشته باشد و اساساً آنچه در ایمان معتبر میباشد اخلاص است که با اکراه منافات دارد. از سوی دیگر با توجه به معناشناسی این پژوهش، مراد خداوند از آیه لااکراه، نفی حقیقی هر امر مکروه در دین خدا (نه هر دینی) و نفی هر گونه اکراه درونی در پذیرش هر دینی (الهی یا غیر الهی) و نهی از اکراه بیرونی در قلمرو دین الهی (با سلسله مراتب آن) است و هیچ یک از این حالات مغایر با اراده و اکراه الهی بر حاکمیت دین خود نیست.۲. مفسرین در حل شبهه تعارض جهاد ابتدایی با آیه لااکراه، راه حلهایی مانند لزوم حمل آیات مطلق جهاد بر آیات مقید، دفاعی بودن جهاد ابتدایی برای حفظ حقوق فطری و ارزشهای انسانی و نیز رفع مزاحمتها و موانع دعوت الهی، نفی اکراه بر دین خدا و اثبات هدفمندی جهاد برای حاکمیت دین الهی، رفع فساد و انحراف، نیکو بودن جهاد ابتدایی بهعنوان اکراه به حق و معروف و بالاخره جهاد ابتدایی برای اکراه بر اظهار نه اعتقاد، اشاره نمودهاند که از بین این دیدگاهها، دیدگاه اول؛ یعنی حمل آیات مطلق جهاد بر آیات مقید بهترین پاسخ به نظر میرسد. گرچه دیدگاههایی که بر دفاعی بودن جهاد ابتدایی و رفع موانع دعوت با این جهاد بهعنوان مقدمه عرضه فرهنگ اسلام تأکید دارند، میتوانند مکمل دیدگاه اول باشند.۳. با بررسی آیات جهاد در قرآن مشخص میشود که جهاد ابتدایی در اسلام با آیه لااکراه تعارضی ندارد؛ زیرا از یک سو هیچ یک از آیاتی که فرمان به قتال با کافران و مشرکان را صادر نموده فرمان مطلق نیست و مقید به قیودی مانند: تعدی، قتال، ظلم، آزار و اذیت، اخراج مسلمین، پیمان شکنی، فتنهگری، طعنهزدن به دین خدا و خیانت آنهاست و از سوی دیگر جهاد ابتدایی برای اکراه در دین نیست، بلکه برای حاکمیت یافتن دین خدا و غلبه و سیطره آن و اظهار و اکراه علی الدین (نه اکراه فی الدین) است به این معنا که دین خدا باید در جهان حاکم باشد، گرچه کافران یا مشرکان از این حاکمیت و غلبه کراهت داشته باشند و این اکراه بر حاکمیت دین خدا از یک حقیقت خارجی حکایت دارد نه اکراه در دین خدا که امری درونی است و هیچ گاه چنین اکراهی واقع نمیشود تا همه افراد را در بر گیرد و با آیه لا اکراه مغایر باشد.منابع و مآخذالف) کتابهاقرآن کریم.ابنفارس، احمد، ۱۴۱۱ ق، معجم مقاییس اللغه، بیروت، دار الجیل.ابنکثیر، اسماعیل بن عمر، ۱۴۱۹ ق، تفسیر القرآن العظیم، بیروت، دار الکتب العلمی ه.ابنمنظور، محمد بن مکرم، ۱۴۱۴ ق، لسان العرب، بیروت، دار صادر.ابنناصر، عبدالرحمن، ۱۴۰۸ ق، تیسیر الکریم الرحمان، بیروت، مکتبه النهض ه العربی ه.بحرانی، یوسف، بیتا، الحدائق الناضر ه فی الاحکام الشرعی ه، قم، نشر اسلامی.بیضاوی، عبدالله بن عمر، ۱۴۱۸ ق، انوار التنزیل و اسرار التأویل، بیروت، دار احیاء التراث العربی.ثقفی تهرانی، محمد، ۱۳۹۸ ق، تفسیر روان جاوید، تهران، برهان.الجبعی العاملی، زینالدین بن علی (شهید ثانی)، ۱۴۱۰ ق، الروضه البهی ه فی شرح اللمع ه الدمشقی ه با شرح سیدمحمد کلانتر، قم، کتابفروشی داوری.جعفری، محمدتقی، ۱۳۷۵، فلسفه دین، تهران، مؤسسه فرهنگی اندیشه معاصر.حجازی، محمدمحمود، ۱۴۱۳ ق، التفسیر الواضح، بیروت، دار الجیل الجدید.حسینی همدانی، سید محمدحسین، ۱۴۰۴ ق، انوار درخشان، تهران، کتابفروشی لطفی.راغب اصفهانی، حسین بن محمد، ۱۴۱۲ ق، المفردات فی غریب القرآن، بیروت و دمشق، دار العلم و دار الشامی ه.راوندی، قطبالدین، ۱۴۰۵ ق، فقه القرآن فی شرح آیات الاحکام، قم، کتابخانه آیتالله مرعشی.زحیلی، وهبه بن مصطفی، ۱۴۱۸ ق، التفسیر المنیر فی العقید ه و الشریع ه و المنهج، بیروت، دار الفکر المعاصر.زمانی، محمدحسن، ۱۳۸۸، مستشرقان و قرآن، قم، بوستان کتاب.زمخشری، محمود، ۱۴۰۷ ق، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، بیروت، دار الکتاب العربی.سبحانی، جعفر، ۱۴۱۹ ق، العقید ه الاسلامی ه علی ضوء مدرس ه اهل البیت^، قم، مؤسس ه الامام الصادق×.سیفی مازندرانی، علیاکبر، بیتا، دلیل تحریر الوسیله، بیجا، بینا.شبر، عبدالله، ۱۴۱۲ ق، تفسیر القرآن الکریم، بیروت، دار البلاغ ه.صافی، محمود بن عبدالرحیم، ۱۴۱۸ ق، الجدول فی اعراب القرآن، دمشق و بیروت، دار الرشید و مؤسس ه الایمان.صدر المتألهین، محمد بن ابراهیم، ۱۳۶۶، تفسیر القرآن الکریم، قم، بیدار.طالقانی، سید محمود، ۱۳۶۲، پرتوی از قرآن، تهران، شرکت سهامی انتشار.طباطبایی، سید محمدحسین، ۱۴۱۷ ق، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی.طبرسی، فضل بن حسن، ۱۳۷۲، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، ناصرخسرو.طریحی، فخرالدین، ۱۴۱۶ ق، مجمع البحرین، تهران، کتابفروشی مرتضوی.طوسی، محمد بن حسن، بیتا، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربی.طیب، سیدعبدالحسین، ۱۳۷۸، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، تهران، اسلام.عباسنژاد، محسن، ۱۳۸۵، راهنمای پژوهش در قرآن و علوم روز، مشهد، بنیاد پژوهشهای قرآنی حوزه و دانشگاه.فراهیدی، خلیل بن احمد، ۱۴۱۰ ق، کتاب العین، قم، منشورات الهجر ه.فضلالله، سید محمدحسین، ۱۴۱۹ ق، تفسیر من وحی القرآن، بیروت، دار الملاک.فیض کاشانی، ملامحسن، ۱۴۱۸ ق، الأصفی فی تفسیر القرآن، قم، دفتر تبلیغات اسلامی.قاسمی، محمدجمالالدین، ۱۴۱۸ ق، محاسن التأویل، بیروت، دار الکتب العلمی ه.قرشی، سید علیاکبر، ۱۳۷۷، تفسیر أحسن الحدیث، تهران، بنیاد بعثت.قمی، علی بن ابراهیم، ۱۳۶۷، تفسیر قمی، قم، دار الکتاب.کاشانی، محمد بن مرتضی، ۱۴۱۰ ق، تفسیر المعین، قم، کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی.کلینی، محمد بن یعقوب، ۱۴۰۷ ق، الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامی ه.کیاهراسی، ابوالحسن علی بن محمد، ۱۴۰۵ ق، احکام القرآن، بیروت، دار الکتب العلمیه.مراغی، احمد بن مصطفی، بیتا، تفسیر المراغی، بیروت، دار إحیاء التراث العربی.مصباح یزدی، محمدتقی، بیتا، حقوق و سیاست در قرآن، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی+.مصطفوی، حسن، ۱۳۶۰، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب.مطهری، مرتضی، ۱۳۷۲، جهاد، تهران، صدرا.مظهری، محمد ثناءالله، ۱۴۱۲ ق، التفسیر المظهری، پاکستان، مکتبه الرشدی ه.معین، محمد، ۱۳۸۶، فرهنگ معین، تهران، زرین.مغنیه، محمدجواد، ۱۴۲۴ ق، تفسیر الکاشف، تهران، دار الکتب الاسلامی ه.مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، ۱۳۷۴، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامی ه.ـــــــــــــــ ، ۱۴۲۱ ق، الأمثل فی تفسیر کتاب الله المنزل، قم، مدرس ه الامام علی بن ابیطالب×.مهیار، رضا، ۱۴۱۰ ق، فرهنگ ابجدی عربی فارسی، تهران، اسلامی.موسوی سبزواری، سیدعبدالاعلی، ۱۴۰۹ ق، مواهب الرحمان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسه اهلالبیت^.ورعی، سیدجواد، ۱۳۸۸، مبانی فقهی جهاد، قم، بوستان کتاب.ب) مقالههابرزنونی، محمدعلی، ۱۳۸۴، «اسلام اصالت جنگ یا اصالت صلح»، مجله حقوقی، ش۳۳، تهران، معاونت حقوقی و امور مجلس ریاست جمهوری، ص ۱۵۸ ـ ۷۳.پوراحمد، احمد و بهادر زارعی، ۱۳۸۴، «امکان سنجی احکام جهاد در فراسوی قلمرو ملی»، مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، ش۶۷، تهران، دانشگاه تهران، ص ۵۲ ـ ۳۷.جعفری، یعقوب، ۱۳۸۴ ق، «باورهای دینی و آزادی انتخاب»، درسهایی از مکتب اسلام، ش۵۳۰، قم، مؤسسه در راه حق، ص ۲۵ ـ ۲۱.جوادی آملی، عبدالله، ۱۳۸۱، «انسان و آزادی»، رواق اندیشه، ش ۷، قم، صداوسیمای جمهوری اسلامی، ص ۲۶ ـ ۷.گلایری، علی، ۱۳۸۴، «نگاهی به رابطه احکام اسلام با ادیان دیگر»، رواق اندیشه، ش۴۰، قم، صداوسیمای جمهوری اسلامی، ص ۹۳ ـ ۸۱ .منتظر قائم، مهدی، ۱۳۷۷، «آزادی اندیشه»، حکومت اسلامی، ش۷، قم، دبیرخانه مجلس خبرگان، ص ۶۹ ـ ۳۷.نیکزاد، عباس، ۱۳۸۲، «آزادی عقیده و مذهب در اسلام»، رواق اندیشه، ش۱۸، قم، صداوسیمای جمهوری اسلامی، ص ۲۶ ـ ۷.ـــــــــــــــ ، ۱۳۸۲، «جهاد ابتدایی و آزادی عقیده مذهب»، رواق اندیشه، ش۱۹، قم، صداوسیمای جمهوری اسلامی.ورعی، سیدجواد، ۱۳۸۶، «مبانی فقهی جهاد ابتدایی»، حکومت اسلامی، ش۴۳، قم، دبیرخانه مجلس خبرگان، ص ۶۴ ـ ۱۶.حسین کامیاب: استادیار گروه معارف اسلامی دانشگاه ولی عصر(عج) رفسنجان.احمد قدسی: استادیار جامع ه المصطفی| العالمی ه.منبع: فصلنامه علمی ـ پژوهشی مطالعات تفسیری ۱۱ |
|
↧
↧
February 7, 2015, 10:38 pm
به گزارش جهان به نقل از باشگاه خبرنگاران؛ قلب قرآن به سورة يس اطلاق مي شود، زيرا پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ مي فرمايد: براي هر چيزي قلبي است و قلب قرآن سورة يس است.[۱]در توضيح علت اطلاق قلب قرآن بودن بر سورة يس،بايد گفت كه قلب براي هر موجود زنده نقش اساسي و بنيادي را ايفا مي كند به گونه اي كه بدون داشتن قلب، آن موجود زنده نمي تواند به حيات خود ادامه دهد، طبق روايت ياد شده، اگر قرآن كريم را به يك موجود تشبيه كنيم، سورة مبارك يس قلب آن خواهد بود، اين امر نشان مي دهد كه در اين سوره به مهم ترين و اساسي ترين مسايل اسلام كه شامل اصول اعتقادات اسلام مثل توحيد، نبوت، معاد و خالقيت مي شود، اشاره شده است به همين خاطر اين سوره قلب قرآن نام گرفته است.محتوي سوره يس۱ – رسالت رسالت پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ : سورة يس نخست سخن از رسالت پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ و قرآن مجيد و هدف از نزول آن و پيروان آن به ميان مي آورد؛[۲]۲ –رسالت انبياي الهي : سپس در بخش ديگري رسالت سه نفر از پيامبران الهي و چگونگي دعوت آنها به توحيد و مبارزه آنان با شرك را مطرح مي كند؛[۳]۳ - توحيدو نشانه هاي دلالت کننده برآن : در بخش ديگري كه از آية ۳۳ به بعد شروع مي شود به نكات جالب توحيدي و نشانه هاي عظمت خداوند مي پردازد؛[۴]۴ - معاد : در قسمت ديگر اين سوره موضوعات مربوط به معاد و دلائل گوناگون حشر و نشر، سؤال و جواب در قيامت، پايان جهان و بهشت و جهنم سخن مي گويد؛ كه به نكات تكان دهنده در اين باره اشاره مي كند؛[۵]۵ – موضوعات مختلف : در پايان سوره، صحنه هاي مختلفي از آفرينش، زندگي، مرگ، انذار و بشارت را مطرح مي كند و به انسان ها هشدارهاي جدي مي دهد.[۶]پي نوشت ها:[۱] . طبرسي، مجمع البيان ، بيروت، دار احياء التراث العربي، ۱۳۷۹ هـ ، ج ۵، ص ۱۹۵.[۲] . رک : يس / ۱۲ – ۱ .و[۳] . رک : يس / ۲۷ - ۱۳.[۴] . رک : يس / ۴۹ – ۳۳ .[۵] . رک : يس / ۶۷ – ۵۰ ؛ ۸۲- ۷۸ .[۶] . مكارم شيرازي ، ناصر ، تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه ، چاپ دهم، ۱۳۷۱، ج ۱۸، ص ۳۰۷. |
|
↧
February 8, 2015, 6:10 pm
به گزارش جهان به نقل از فرهنگ نیوز، ائمه اطهار (ع)، فراوان بر دوری از این عمل تأکید داشته اند، چنانچه امام رضا (ع) می فرمایند:هر کس که یک پیمانه شراب نوشد، خداوند متعال تا چهل روز نماز او را نمی پذیرد و اگر مومن باشد (در آن حال یا چهل روز پس از آن) از ایمان و اسلام بهره ای ندارد و شهادت او پذیرفته نمی باشد و همانا شراب خواران و زناکاران دشمنان خدا بر روی زمین هستند و چنانچه می گساری در چهل روزی که خداوند نمازش را نمی پذیرد بمیرد، خداوند در روز قیامت نگاه رحمت به او نیفکنده و با وی سخن نمی گوید و کیفری دردناک در انتظار او خواهد بود و در چهل روزی که خداوند اعمال او را نمی پذیرد، توبه اش مورد قبول واقع نمی شود و بی شک چنین کسی در دوزخ جای دارد، چرا که خداوند شراب را از آن رو حرام نمود که مفاسد و تباهی فراوانی از آن برمی خیزد، عقل را در شناخت حقایق ناکارآمد می کند، حیا را از چهره می زداید و بسا انسان از حالت طبیعی خود خارج می شود و بی گناهی را بُکَشَد، اموال خود را تباه کند، دین خود را بر باد دهد و او را به فتنه انگیزی وادارد و افزون بر این ها، بیماری های نهفته در انسان پدید آورد، زیرا شراب قلب را فاسد، دندان ها را سیاه و دهان را بدبو کرده و انسان را از رحمت خدا دور و به خشم او نزدیک می نماید و هر که در دنیا شراب نوشد، خداوند در قیامت او را از «گِل خبال» (آبی چرکین که از بدن دوزخیان تراوش می کند) خواهد نوشاند.همچنین امام رضا (ع) می فرمایند: با شراب خوار همنشین مشو و چون بر او بگذری بر وی سلام ننما و با او در یک مجلس حاضر مشو، چه این که اگر بواسطه ی او لعنت و نفرین خداوند و فرشتگان فرو رسد، همه ی اهل مجلس را فرا خواهد گرفت و تو نیز در امان نخواهی بود،نیز می فرمایند: خداوند شراب را بدین جهت حرام نمود که فساد فراوانی در آن نهفته است، چرا که عقل و خرد می خوارگان را می رباید و آن ها را به انکار خدای عزوجل و افترا بر او و رسول او وامی دارد و کارهای ناپسند دیگری همچون: تهمت به زنان پاکدامن، زنا و بی مبالاتی در کارهای حرام از آنان سر می زند. پس هر که ایمان به خدا و روز جزا دارد و ولایت و دوستی ما را پذیرفته است، باید از هر مُسکری دوری نماید، چه این که میان ما و نوشنده ی آن پیوندی نیست.منابع:۱- شیخ حرعاملی. وسائل الشیعه، ج ۲۵: ۳۲۹، ۳۳۰.۲- نوری طبرسی. مستدرک الوسائل، ج ۸: ۳۵۱، ۳۵۲؛ ج ۱۷: ۴۵، ۴۶.۳- آسوده. هشدارهای غیبی: ۲۲۱- ۲۲۳، ۲۲۶. |
|
↧
February 8, 2015, 11:11 pm
به گزارش جهان به نقل از تبیان، زمانی که عقد ازدواج بین دو شخص منعقد می شود ، می گویند ما با همدیگر زندگی را شروع کردیم ، منظور زوجین از زندگی این است که اینها در کنار هم اهداف مشترکی را دنبال خواهند کرد که در اصطلاح ما می گوییم زندگی مشترک ، یا می توانیم بگوییم زنده کردن اهداف مشترک و تفاوتهای فی ما بین، باید توجه داشته باشیم که رابطه بین زوجین زنده است نه راکد یا مرده، چون در این صورت به این رابطه نمی توان اسم زندگی را بار کرد مثلا اشخاصی که در حالت طلاق عاطفی یا متارکه به سر می برند، در واقع چیزی به اسم زندگی مشترک ندارند.یکی از خصوصیات مهم موجودات زنده تغییر و تحول در جسم و روحشان می باشد و با گذشت زمان تغییرات فراوانی در جسم شان پدید می اید، گاهی مریض می شوند و گاهی سرحال و سر خوشند، همچنین گذشت زمان و تغییرات سن ، در جسم شان تحول ایجاد می کند و باید با جسم جدید سازگار شوند مثلا یک پیر مرد هشتاد ساله نباید رفتار یک جوان سی ساله را داشته باشد چون در صورت تقلید رفتارهای شخص جوان جسمش آسیب می بیند لذا باید از جسم خود بیشتر مراقبت کند.رابطه مشترک نیز یک موجود زنده است و به همین خاطر به رابطه مشترک زندگی می گویند و همانند جانداران ممکن است رابطه دچار بی روحی و بیماری گردد که این مسئله طبیعی است ، با توجه به مطالب فوق به جرأت می گویم در رابطه زوجین اگر هیچ اصطکاکی نباشد می توان گفت یا زندگی شان راکد شده و یا کلا از بین رفته است و الا محال است که زوجی هیچ گونه اختلاف سلیقه با همدیگر نداشته باشند بنابراین وجود اختلافات در زندگی مشترک طبیعی است و در مواردی باعث رشد و پیشرفت نیز می گردد اما انچه که مهم است این است که راههای بیان عقاید و صحبت کردن را یاد بگیریم و الا اختلافات کوچک که نمک زندگی تلقی می شوند، نمک روی زخم خواهند شد و جز سوزش هیچ مزه ای نخواهند داشت به همین خاطر تصمیم گرفتیم در این پست راههای بحث کردن و دعوا کردن با همسر را بررسی کنیم اما قبل از آن یاد آور می شوم که اصولا هر دعوایی به معنی پایان زندگی مشترک و نفرت زوجین از همدیگر نیست مگر اینکه راه صحیح دعوا را بلد نباشیم.روش های صحیح دعوا با همسر۱- یکی از عوامل مهم ریشه دار شدن دعواهای زوجین دخالت دادن اشخاص دیگر در دعوا می باشد. که این مسئله خودش به دو صورت نمود پیدا می کند:صورت اول: اینکه دعوای موجود بین خود را به خانواده ها یا اشخاص دیگر نسبت دهیم مثلا اکثر خانمها در دعوا می گویند این حرف، حرف خودت نیست حتما مادرت چنین حرفی زده است یا خواهر و یا هر کس دیگر ... یا اینکه بعضی از مردان شروع به توهین و اهانت به خانواده همسر می کنند مثلا به خانم می گویند اینکه شما حرف متوجه نمی شوی و منطقی نیستی تقصیر خودت نیست چرا که مادر یا پدرت هم همین طور می باشد یا مثلا برادرت نیز فلان کاره می باشد...طرح چنین مسائلی ممکن است مثل پاشیدن بنزین روی جرقه های آتش باشد که در کوتاهترین زمان ممکن جرقه های ضعیف را که یک بچه می توانست خاموش کند ، تبدیل به آتش مهیب و خانمان سوز می کند که آتشنشان های ماهر هم نتوانند خاموشش کنند.صورت دوم: دخالت عملی است و انتقال مباحث محرمانه خانواده به اشخاص دیگر می باشد هر چند این اشخاص پدر ومادر زوجین باشد چرا که دعوت این اشخاص برای قضاوت و پا در میانی فقط اتش دعوا را شعله ور می کند چون این افراد ذی نفع می باشند و غالبا قضاوت شان بی طرفانه نخواهد بود.بنا براین زوجین باید بدانند که مسئله پیش آمده فقط به خودشان مربوط می شود و هر اخلاق بدی داشته باشند مربوط به خودشان می باشد نه خانواده شان ، و باید با همدیگر گفتگو کرده و مسئله را حل نمایند یه به اشخاص متخصص و مشاور مراجعه نمایند.۲- ممکن است زوجین از همدیگر خواسته ای داشته باشند و این مسئله باعث تشنج در رابطه شان شود، اصل داشتن چنین خواسته هایی طبیعی است اما آنچه که مهم است نحوه بیان خواسته می باشد. بعضی از جملات به هیچ وجه برای جامه عمل پوشیدن خواسته ها مناسب نیستند مثل اینکه شما همسر را مخیر کنید بین ادامه زندگی یا قبول خواسته، چرا که در این صورت همسر شما نسبت به زندگی مشترک دید منفی پیدا می کند و با خود می گوید:آیا یک اختلاف کوچک هم وزن قوام زندگی ماست؟! به عبارتی دیگر می گوید ارزش زندگی مشترک به اندازه همین مشکل کوچک می باشد و قطعا در مشکلات بزرگ من با شکست مواجه خواهم شد. لذا زوجین در دعواهای پیش آمده به هیچ وجه نباید پای اصل زندگی را به میان بکشند بلکه بر عکس قبل از بیان خواسته باید نسبت به اهمیت زندگی اشاره کنند مثلا بگویند من به پیوند مقدس مان احترام می گذارم و تا زمانی که جان در بدن دارم به زندگی ام عاشقانه جان خواهم بخشید و این خواسته من در راستای قوام و بهتر شدن زندگی می باشد.۳- استفاده از بعضی کلمات در حین دعوا ممنوع می باشد این کلمات عبارتند از هیچ وقت، همیشه ، هرگز ... به عبارتی از به کار گیری الفاظ منفی که کل زندگی را هدف قرار می دهد، باید خودداری کرد مثلا این جملات: هیچ وقت تو شوهر خوبی برایم نبودی، هیچ وقت مرا دوست نداشتی، همیشه فحاشی می کنی، هرگز به خانواده من احترام نگذاشتی ، هیچ خیری از تو ندیدم. امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: هر زنی كه به شوهر خود بگوید كه از تو خیری ندیده ام عمل چنین زنی هیچ گشته و باطل می شود(وسائل الشیعه . ج۱۴ . ص۱۱۵) باید خودداری کرد تا از عواقب منفی و دلسرد شدن طرف مقابل نسبت به زندگی جلوگیری شود.۴- از مقایسه کردن بپرهیزیم؛ یادمان باشد یک دعوای کوچک انتهای زندگی مشترک نیست و نباید خطوط قرمز شکسته شود، یکی از خطوط قرمز مقایسه کردن همسر با دیگران می باشد ، گاهی اوقات طرفین شروع می کنند به تعریف و تمجید از دیگران و طعنه زدن به همدیگر، که این مسئله ممکن است دل شکستگی عمیقی بین زوجین ایجاد کند که التیامش مدتها طول بکشد.۵- از درد دل با نامحرم بپرهیزیم . از بازگو کردن اسرار خانواده و حرف دل به نامحرمان باید خودداری کرد چرا که این مسئله ضربه بزرگی بر پیکره زندگی وارد می کند، بعضی اوقات اشخاص قبل از اینکه از همسر خود جدا شوند شروع به ارتباط با نامحرم می نمایند و مسائل زندگی خود را با یک شخص اجنبی به اشتراک می گذارند که این مسئله تباهی زندگی دنیوی و ویرانی حیات آخرت را به دنبال دارد.۶- سعی کنیم دعوا را زود تمام کنیم و موجب عصبانیت بیش از حد همدیگر نشویم، می توان ادامه بحث را به زمان بهتر و موقعی موکول کرد که زوجین حال مساعدی دارند همچنین بعد از دعوا به مباحث و مسائلی که در بحث اتفاق افتاده نباید فکر کرد و همه انتقادها و بحث ها را خیلی سریع از خاطر خود پاک کرد و با یک شاخه گل زیبا و نوازش عاشقانه طراوت از دست رفته لحظات گذشته را باز پس گرفت. |
|
↧
↧
February 9, 2015, 12:49 am
به گزارش جهان به نقل از فرهنگ نیوز، در واکنش نسبت به اخبار حضور نیروهای خدوم گشتِ محترم و معزز «ارشاد» در محل کاخ سی و سومین جشنوارهی فیلم فجر در برج میلاد تهران، برخی طوری حقبهجانب حرف میزنند که گویی واقعاً هرکس در انتخاب نوع پوشش خود آزاد است! قدری که بر این گزاره اندیشه میکنی تازه متوجه میشوی چه کلاه بزرگی بر سر باورمندان به این گزاره خواهد رفت. این گزاره دستکم به چهار چیز بیتوجه است: اولاً قانون، ثانیاً آیندهی کشور، ثالثاً دنیا و آخرت شخص بد پوشش، رابعاً دنیا و آخرت حاضران در جغرافیای نفوذ او. چطور ممکن است کشور در مورد یک مسئله قانون داشته باشد و به «الزامی بودن مراعات آن قانون» این اندازه بیتوجهی روا باشد؟ آزادی پوشش در کشور ایران خلاف قانون است. کسانی که بهسادگی از آزادی پوشش سخن میگویند علناً از مخالفت با قانونی از قوانین کشور سخن به میان میآورند و داستان خیلی ساده است. شما اگر موفق شوید «یک و فقط یک» قانون را قبل از ساقط شدن آن از اعتبار قانونی زیر پا بگذارید و به این زیر پا گذاشتن مشروعیت ببخشید و آن را حق خود بدانید، صاحبِ خانه و خودروی خودتان هم نخواهید بود! کسانی که این حرفها را میزنند اصلاً متوجه نیستند که تنها چیزی که آنها را صاحبِ حقی نسبت به خانهشان کرده «قانون و قرارداد» است و اگر این قوانین مثلاً از حقوق صاحبان املاک حفاظت نکنند هیچکس نمیتواند از حق مالکیت خود بر اموالش دفاع کند! چه سرنوشتی خواهیم داشت اگر فردا گروهی ظهور کنند و مثلاً بگویند که ما با قانون حجاب مشکلی نداریم اما با مادهی ۳۱ قانون مدنی مشکل داریم که میگوید «هیچکس نمیتواند مالی را از تصرف مالک آن بیرون کند مگر بهحکم قانون» لذا وارد منزل دیگران و خودرو دیگران میشویم و هیچکس هم حق ندارد به ما اشکال کند! مسئلهی حجاب در کشور ایران در «سه» قانون روشن و مشخص مندرج است: **برابر مادهی ۱۰۲ قانون تعزيرات مصوب ۱۳۶۲ مجلس شورای اسلامی هر كس علناً در انظار و اماكن عمومي و معابر تظاهر به عمل حرامي نمايد علاوه بر كيفر عمل تا ۷۴ ضربه شلاق محكوم ميگردد و درصورتیکه مرتكب عملي شود كه نفس عمل داراي كيفر نیست ولي عفت عمومي را جریحهدار نمايد، فقط تا ۷۴ ضربه شلاق محكوم ميگردد.(تبصره: زناني كه بدون حجاب شرعي در معابر و انظار عمومي ظاهر شوند، به تعزير تا ۷۴ ضربه شلاق محكوم خواهند شد.)**برابر مواد ۲ و ۴ قانون نحوه رسيدگي به تخلفات و مجازات فروشندگان مصوب ۱۳۶۵ مجلس شورای اسلامی کسانی که در انظار عمومی وضع پوشیدن لباس و آرایش آنان خلاف شرع و یا موجب ترویج فساد و یا هتک عفت عمومی باشد، توقیف و خارج از نوبت در دادگاه صالح محاکمه و حسب مورد محکوم میگردند به یکی از مجازاتهای: یک - تذکر و ارشاد. دو - توبیخ و سرزنش. سه - تهدید. چهار - ۱۰ تا۲۰ ضربه شلاق یا جریمه نقدی از ۲۰ تا۲۰۰ هزار ریال برای استفادهکننده. پنج - ۲۰ تا۴۰ ضربه شلاق یا جریمه نقدی از ۲۰ تا۲۰۰ هزار ریال در مورد استفادهکننده. و برابر تبصرهی ۲ از مادهی ۲ همین قانون، مجرمي كه كارمند است علاوه بر مجازاتهای فوقالذکر به يكي از مجازاتهای زير محكوم میشود: یک - انفصال موقت تا دو سال. دو - اخراج و انفصال از خدمات دولتي. سه - محروميت از استخدام به مدت پنج سال در كليه وزارتخانهها و شرکتها و نهادها و ارگانهای عمومي و دولتي.**برابر ماده ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی مصوب سال ۱۳۷۵ مجلس شورای اسلامی هركس علناً در انظار و اماكن عمومي و معابر تظاهر به عمل حرامي نمايد، علاوه بر كيفر عمل، به حبس از ده روز تا دو ماه يا تا ۷۴ ضربه شلاق محكوم میگردد و درصورتیکه مرتكب عملي شود كه نفس آن عمل داراي كيفر نیست ولي عفت عمومي را جریحهدار نمايد، فقط به حبس از ده روز تا دو ماه يا تا ۷۴ ضربه شلاق محكوم خواهد شد. و باز برابر با تبصرهی همین ماده زناني كه بدون حجاب شرعي در معابر و انظار عمومي ظاهر شوند، به حبس از ده روز تا دو ماه و يا از پنجاههزار تا پانصد هزار ريال جزاي نقدي محكوم خواهند شد. از منظر حقوقی، اگر قوانین ذکرشده را بهدرستی «رکنِ قانونی» جرم بدحجابی در نظر بگیریم، «رکنِ مادی» این جرم نیز روشن است: عنصر «آسیبزننده» که پوشش «خلاف شرع» یا «موجب ترویج فساد» و یا «موجب هتک حرمت عمومی» دارد، «ثبات اخلاقی اجتماع» را به مخاطره میاندازد و موجب پدید آمدن عنصر «آسیبدیده» میشود. و دستآخر «رکن معنوی» این جرم نیز دقیقاً در هنگام شکلگیری «نيت و انديشه» ی فرد برای سرپیچی از «قانونِ الزامآور کشور» حاصل میشود. دقت کنیم که اصلاً نیازی نبود که هر سه رکن محقق شود. یعنی وجود همان قوانین (رکن قانونی) برای جرم انگاری این رفتار کفایت میکرد اما خصوصاً در مورد بدحجابی، ازقضا هر سه رکن جرم بودن در اغلب موارد رخداد این جرم حضور دارند. بدین معنا که اغلب مجرمین این حوزه هم قانون را نادیده گرفتهاند (رکن قانونی)، هم میدانستهاند که دارند چنین میکنند (رکن معنوی)، و هم به ثبات اخلاقی جامعه آسیب زدهاند. (رکن مادی) دفاع از بدحجاب برابر با دفاع از مجرم بدین ترتیب مسئله بسیار روشن است. یکسری قانون داریم و یک دسته مجرم، که فهمشان در مقابل «الزامآوری» یک قانون الزامآور قرار دارد، قصدشان تخلف از آن قانون است، ارادهشان برای این تخطی متمشی شده است و تخلف از قانون بهطور واضح و روشن قابل مشاهده است. پس دفاع از بدحجاب، از نظر حقوقی «دفاع از مجرم» است. کسانی که از آزادی پوشش حرف میزنند و به جوسازی روانی علیه اقدامات گشت کاملاً قانونی ارشاد مبادرت میکنند مشخصاً مشغول حمایت از مجرمیناند. عجبا که اینهمه در کشوری رخ میدهد که رئیسجمهور محترم و منتخب آن یک حقوقدان است. مسئلهی مهمتر اینجاست که «دفاع از مجرم» رفتاری نیست که فقط در این مورد بتواند مصداق پیدا کند. خوب است مخالفینِ قانون حجاب و مدافعان مجرمین بدانند که چهبسا روزی کسانی پیدا شوند که ازقضا مخالف بخش دیگری از قانون مثلاً مخالف مادهی ۳۱ قانون مدنی باشند و بر همین مبنا، اموال شخصی آنها را تصرف کنند. در آن روزِ مفروض، اگر کسانی بیایند و از این افرادِ متجاوز حمایت کنند، تنها اشکالی که بدانان وارد است همین «حمایت از مجرم» خواهد بود! یگانه ابزار ما برای حفاظت از مالکیت شخصی قانون است و اگر قانون، در یک مورد محترم نباشد، هیچ دلیلی وجود ندارد که بتوانیم در موارد دیگر احترام آن را ضمانت کنیم. در فلسفه چنین است. اگر کسی موفق شود که «یک و فقط یک گزاره» را بدون دلیل بپذیرد، حق پیدا میکند که بر همان پایهای که آن گزاره را پذیرفت، هر گزاره دیگری را بدون دلیل بپذیرد! و دیگران نیز حق پیدا میکنند که در مورد هر گزارهی دیگری، بدون اقامهی دلیل از او مطالبهی قبول کنند! پس پذیرفتن یک گزارهی بیدلیل، یعنی تن دادن به پذیرفتن همهی گزارهها، بدون امکان مطالبهی دلیل! پس مسئله بسیار جدی و پر عقوبت است و همین جدیت و اهمیت است که اقتضا میکند در مسئلهی مورد نظر ما، بههیچوجه اینطور نباشد که مثلاً کسانی بهواسطهی بازیگر بودن یا مشهور بودن «حق و جواز پیدا کنند» که مرتکب بیقانونی شوند. نیروی محترم و معزز انتظامی چنانکه مشغول اجرای قانون است[۱] باید بداند که هیچ تمایزی میان مردم عادی مراجعهکننده به کاخ جشنواره فیلم فجر در برج میلاد تهران و میان بازیگران و کارگردانان و عموم هنرمندانی که بدان جا مراجعه می کنند وجود ندارد. برابر اصل بیستم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ((همه افراد ملت اعم از زن و مرد «یکسان» در حمایت قانون قرار دارند و از همه حقوق انسانی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با رعایت موازین اسلام برخوردارند.)). همانطور که تصاویر منتشرشده از کاخ جشنواره نشانگر حضور گشت ارشاد در آن محیط جرم خیز است و این حضور را عمیقاً باید تحسین کرد، اما اگر گشت ارشاد میان مردم عادی و افراد مشهور تمایز بگذارد، این نقد به آن نیرو و آن مجموعه وارد خواهد بود که قانون را به شکل گزینشی موردتوجه قرار دادهاند. اگر امتیاز و استثنایی هم قرار است برقرار شود، ضمن اینکه آن امتیاز باید خود قانونی باشد، بایستی بهطور یکسان و برای همهی حضار در کاخ جشنوارهی فیلم فجر مراعات شود. نگارنده صلاحیت نشستن بر منبر وعظ دینی و مذهبی را ندارد اما طبق جدول ارزش گزارهها، هر گزارهای با «عکسِ نقیض» خود همارز و هم ارزش است. یعنی، اگر باور داشته باشیم که «وقتی باران میبارد، زمین خیس است» حتماً باور داریم که «اگر زمین خیس نیست، باران نمیبارد». این دو گزاره هم ارزش اند. باور به یکی، باور به دیگری است. به همین سیاق، اگر احیاناً باور داشته باشیم که «فرد باحیا، پوشش مناسب برای خود برمیگزیند»، نمیتوانیم به عکسِ نقیض این گزاره باور نداشته باشیم که «فردی که پوشش نامناسب برگزیده است، باحیا نیست». این مُرّ منطق گزارههاست که بهعنوان شِقّی از منطق جدید، در ۱۸۷۹ توسط فرگه فيلسوف و ریاضیدان آلمانی پایهریزی شد. بنابراین، اگر ما بر این باوریم که پوششهای نامناسب نشانهی «باحیا نبودن» افراد هستند، بدین دلیل است که معتقدیم افرادِ باحیا، در زمینهی پوشش دقت دارند و البسهی نامناسب نمیپوشند. کسانی که میخواهند گزارهی «کسی که پوشش نامناسب دارد، باحیا نیست» را قبول «نکنند»، باید حواسشان باشد که همزمان، گزارهی «شخص باحیا پوشش مناسب دارد» را نیز قبول نکردهاند و در حقیقت ارتباط میان «حیا» و «پوشش مناسب» را منتفی دانستهاند. دستکم در سنت دینی و فرهنگ ملی ما حیا و پوششِ مناسب اموری بیربط نبودهاند. البته همواره ممکن است این سنن و این فرهنگها دستخوش تغییر شوند. نیاز به تأکید است که از منطقِ گزارهها این گزاره استخراج نمیشود که «هرکس پوشش مناسب دارد، باحیاست» و مغالطهای که مداوم آن را میشنویم که آدرس چند انسان بیحیای محجبه را میدهند تا مثلاً در دستگاه منطقی مؤمنین خلل ایجاد کنند صرفاً به هدف ایجاد جنگ روانی طرح میشود. اساساً گزارهی «هرکس پوشش مناسب دارد، باحیاست» در دستگاه باورهای دینی و مذهبی ما وجود ندارد! آنچه وجود دارد همان است که «هرکس باحیاست، پوشش مناسب دارد» و برابر منطق گزارهها، وقتی قبول کنیم که افراد باحیا پوشش نامناسبی نخواهند داشت، «صرفاً و بهطور همزمان» قبول کردهایم که «پوشش نامناسب مشاهده نخواهد شد مگر بر اندام شخصی که باحیا نیست». از نظر امام صادق (ع) اگر کسی حیا نداشته باشد ایمان نخواهد داشت.[۲] از انعکاسِ بیایمانی در زندگی دنیا که بگذریم، آلودهدامنیهای فراوانی که در کمین بیحیاها نشسته است اجازهی برخورداری آنها از یک «دنیا»ی قابلقبول را نیز سلب میکند. از سویی این افراد در فرایند ارتباطات اجتماعی المانهایی بیتأثیر نخواهند بود و جوانترها را دستکم در مقطعی از زندگیشان که بحران هویت و بلوغ جدی میشود خواسته یا ناخواسته تحت تأثیر قرار میدهند و خصلت خود را برای مدت کوتاه یا طولانی بدانها منتقل میکنند. قریب به اتفاق بزهکاران اجتماعی از پدیدهی بیحیایی آسیبدیدهاند و در این زمینهی خاص، عموماً خودشان «بزه دیده» محسوب میشوند. لذا، ترویج آزادی پوشش، دنیا و آخرت فردِ معتقد و مُبادی به این عقیده را همراه با دنیا و آخرت افراد حاضر در جغرافیای نفوذ او به خطر میاندازد. از سوی دیگر، کشوری که قوانینش (ولو قوانین نیازمند اصلاح[۳]) محترم نباشند و در عرصهی عمومی بهطور واضح شاهد دفاع از جرم و مجرم باشیم آیندهی روشنی نخواهد داشت. تأکید بر مسئلهی حجاب به معنای ندیدن عرصههای مهم دیگر نیست. کسانی که تصور میکنند مسئلهی حجاب برای برخی «بیشازاندازه بغرنج و جدی» شده است متوجه نیستند که مسئله بههیچوجه در بیرون ماندن چند تار موی فلان زن یا دختر بازبسته نیست. مسئله عبارت است از نقض حرمتِ قانون! مگر میشود حرمتِ قانون را هم جدی نگرفت؟ اصلاً فرض کنیم که حجاب ممنوع بود. اگر چنین بود، مگر میشد حجاب داشت و از حرمت قانون حرف زد؟! خیلی بیسلیقگی است که تا سخن از حجاب به میان میآید حتی عدهای از مذهبیان و حتی متأسفانه انقلابیون فوراً رو ترش میکنند و میگویند که آقا مسائل مهمتر داریم! چه مسئلهای از قانون و قانونگرایی و حرمت قانون مهمتر است؟ خوب است بپرسیم که اگر قانون بی ارزش باشد، کدامیک از اهتمامهای آقایان شانس به نتیجه رسیدن خواهد داشت؟ دقت و تأکید مداوم در مسئلهی حجاب به این خاطر است که در این نقطه، قانون کشور بهوضوح و بهروشنی و با اعتمادبهنفس بالا و در صحنهی ملی و در نزد مشهورینِ ملت مشغول نادیده گرفته شدن است! اگر آقایان در مجلس شورای اسلامی قانون را تغییر دهند بهطوریکه وضع فعلی را نداشته باشد، البته در تأکیدات کسانی که پس از این تغییر، باز بر مسئلهی حجاب اهتمام میکنند میتوان با این حرفها خدشه کرد. اما تا وقتی حجاب همچنان «قانون» است، چه فرقی میان قانونِ مالکیت و قانونِ حجاب وجود دارد؟ آیا اگر کسی نسبت به تصرف اموال مردم معترض شود میتوان به او گفت «مسائل مهمتر داریم»؟ چرا بیقانونی در مورد مالکیت خصوصی به سهولت درک میشود و همه با آن مبارزه میکنند و هیچکس نیز به پلیس و مأموران گلایهای ندارد اما تا به قانونِ حجاب میرسیم همهچیز عوض میشود؟ یکی از شرطهای مدنیت پاسداشت بی استثنای قانون است و قانون، اگر در یک نقطه و فقط در یک نقطه بی اعتبار گردد و این بی اعتبار شدن جدی گرفته نشود، همهی قانون استعداد بی اعتبار شدن پیدا خواهد کرد. خوب است مسئولین امور استراتژیک کشور نیز به این مسئله بیشتر دقت کنند که چهبسا آنچه در حال رخ دادن است فرایند «ذبح و استحیاء فرعونی» باشد که در خلال آن مردانگی مردان ذبح میشود و حیاء زنان از آنان ستانده. قرآن کریم در ماجرای «یذبحون ابناءهم و یستحیون نسائهم»[۴] نعوذبالله در مقام روایت یک داستان تاریخی که نیست! دستکم ما معتقد نیستیم که قرآن کتاب تاریخ است! همانجا قرآن کریم از این وضعیت بهعنوان «شکنجهی سخت» و «بلاء و آزمایش بزرگ» یادکرده که فرعونیان بر سر بنیاسرائیل آورده بودند. اگر خدایناکرده کوچکترین بیتوجهی نسبت به «لزوم ممانعت فعال برابر همهی ارکان پیشرفت این فرایند» صورت بگیرد و فراعنهی زمان - که امروزه چشم و گوش و دهانشان در خانههای مسلمانان رخنه کرده - بیش از این فرصت خلوت کردن با جوانان ما را پیدا کنند، مردان و زنان آینده بیشک آنطور نخواهند بود که انتظار و احتیاج است. طبعاً «جلوگیری از بیقانونی و ناامن کردن فضا برای فساد» عضوی مهم از اعضاء مجموعهی «اقدامات فرهنگی» است و «دفاع از حریم قانون» همواره یکی از «فرهنگی» ترین نیازهای کشور است که بار عمدهی آن بر دوش «نیروی فرهنگیِ انتظامی» است. پی نوشت: [۱]- برابر قانون «راهکارهای اجرایی گسترش فرهنگ عفاف و حجاب» مصوب ۱۳۸۴ شورای عالی انقلاب فرهنگی، نیروی انتظامی ازجمله موظف است به «اعلام حدود و ضوابط قانوني عفاف و ملاكهاي بدحجابي در جامعه بهمنظور تشخيص مصاديق آن»، «الزام اتحاديهها، سنديكاها و صنوف در مقابله با بدحجابي»، «تذكر به افراد بدحجاب و برخورد با آنها طبق ضوابط قانوني در اماكن عمومي شهر»، «برخورد قانوني با افراد خياباني، افراد بدحجاب و باندهاي اصلي فساد و فحشا»، «نظارت و كنترل قانوني و اصولي بر وضعيت اماكن تفريحي و عمومي نظير پاركها، سالنهاي سينما، سالنها و اماكن ورزشي، كوهستانها، سواحل دريايي، جزاير، مناطق آزاد تجاري، فرودگاهها، پايانهها»، «ممانعت از توليد، توزيع و نمايش محصولات سمعي و بصري غیرمجاز و نمايش لباسهايي كه موجب بیعفتی و بدحجابي ميشوند»، «كنترل و نظارت جدي بر رعايت حدود و ضوابط قانوني عفاف در مجتمعهاي مسكوني، برجها و شهركها از طريق مديريت بر اینگونه اماكن»، «الزام برگزارکنندگان جشنها و مراسم عروسي به رعايت شئون اسلامي و كنترل افراد شرکتکننده در آن و برخورد جدي با مراكز غیرقانونی و فاقد مجوز»، «نظارت مستمر بر اماكن تجاري عمومي شامل فرودگاهها و مجتمعهاي مسكوني، نمايشگاهها و ... بر نحوه پوشش و بازرسي از اين اماكن در رفع بدحجابي»، «توقيف خودروهاي دولتي كه سرنشينان آن شئون اسلامي را رعايت نميكنند»، «اعلام نظر در خصوص فعاليت يا عدم فعاليت بخشهايي كه ميتواند موجب ترويج فساد شوند» [۲] - امام صادق ع: کسی که حیا ندارد، ایمان ندارد. اصول کافی جلد ۲ صفحه ۱۰۶ [۳] - حجتالاسلام علیرضا فجری؛ ایرادات آشکار در قانون حجاب اسلامی [۴] - سوره مبارکه بقره آیه ۴۹ / وَإِذْ نَجَّيْنَاكُم مِّنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوَءَ الْعَذَابِ يُذَبِّحُونَ أَبْنَاءكُمْ وَيَسْتَحْيُونَ نِسَاءكُمْ وَفِي ذَلِكُم بَلاء مِّن رَّبِّكُمْ عَظِيمٌ / در ترجمه المیزان مرحوم علامه طباطبایی میخوانیم: كلمه استحياء به معنای طلب حیات است (زنده نگهداشتن)، ممكن هم هست معناى آن اين باشد كه با زنان شما كارهايى مىكردند، كه حياء و شرم از ايشان برود. |
|
↧
February 8, 2015, 10:45 pm
به گزارش جهان به نقل از ایسنا، نامزدهای بخش سودای سیمرغ (مسابقه سینمای ایران ) سی و سومین جشنواره فیلم فجر در بخشهای مختلف بدین شرح معرفی شدند:** نامزدهای جایزه بهترین فیلم۱- فرزاد موتمن و علی حضرتی برای تهیهکنندگی فیلم «خداحافظی طولانی»۲- علیرضا رئیسیان برای تهیهکنندگی فیلم «دوران عاشقی»۳- بیتا منصوری برای تهیهکنندگی فیلم «رخ دیوانه»۴- منوچهر شاهسواری برای تهیهکنندگی فیلم «مزار شریف»۵- جواد نوروز بیگی برای تهیهکنندگی فیلم «من دیه گو مارادونا هستم»** نامزدهای جایزه بهترین کارگردانی۱- فرزاد موتمن برای کارگردانی فیلم «خداحافظی طولانی»۲- علیرضا رئیسیان برای کارگردانی فیلم «دوران عاشقی»۳- ابوالحسن داوودی برای کارگردانی فیلم «رخ دیوانه»۴- مصطفی کیایی برای کارگردانی فیلم «عصر یخبندان»۵- حسن برزیده برای کارگردانی فیلم «مزار شریف»۶- بهرام توکلی برای کارگردانی فیلم «من دیه گو مارادونا هستم»** نامزدهای جایزه بهترین فیلمنامه۱- اصغر عبداللهی برای فیلمنامه فیلم «خداحافظی طولانی»۲- رویا محقق برای فیلمنامه فیلم «دوران عاشقی»۳- محمدرضا گوهری برای فیلمنامه فیلم «رخ دیوانه»۴- بهرام توکلی برای فیلمنامه فیلم «من دیهگو مارادونا هستم»** نامزدهای جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن۱- فاطمه معتمدآریا برای فیلم «بهمن»۲- لیلا حاتمی برای فیلم «دوران عاشقی»۳- طناز طباطبائی برای فیلم «رخ دیوانه»۴- لیلا زارع برای فیلم «شیفت شب»۵- مهتاب کرامتی برای فیلم «عصر یخبندان»۶- باران کوثری برای فیلم «کوچه بینام»۷- گلاب آدینه برای فیلم «من دیهگو مارادونا هستم»** نامزدهای جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد۱- سیامک صفری برای فیلم «اعترافات ذهن خطرناک من»۲- محسن تنابنده برای فیلم «ایران برگر»۳- سعید آقاخانی برای فیلم «خداحافظی طولانی»۴- شهاب حسینی برای فیلم «دوران عاشقی»۵- حسین یاری برای فیلم «مزار شریف»** نامزدهای جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل زن۱- میترا حجار برای فیلم «خداحافظی طولانی»۲- سحر دولتشاهی برای فیلم «عصر یخبندان»۳- مینا ساداتی برای فیلم «عصر یخبندان»۴- فرشته صدرعرفایی برای فیلم «کوچه بینام»۵- پانته آ پناهیها برای فیلم «من دیهگو مارادونا هستم»** نامزدهای جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل مرد۱- عباس غزالی برای فیلم «اعترافات ذهن خطرناک من»۲- بهمن زرین پور برای فیلم «حکایت عاشقی»۳- فرهاد اصلانی برای فیلم «دوران عاشقی»۴- ساعد سهیلی برای فیلم «رخ دیوانه»۵- محسن کیایی برای فیلم «عصر یخبندان»۶- هومن سیدی برای فیلم «من دیهگو مارادونا هستم»** نامزدهای جایزه بهترین فیلمبرداری۱- تورج منصوری برای فیلم «ایران برگر»۲- علیرضا برازنده برای فیلم «دوران عاشقی»۳- فرشاد محمدی برای فیلم «رخ دیوانه»۴- مهدی جعفری برای فیلم «عصر یخبندان»۵- علیرضا زرین دست برای فیلم «مزار شریف»** نامزدهای جایزه بهترین تدوین۱- ژیلا ایپکچی برای فیلم «خداحافظی طولانی»۲- هایده صفی یاری برای فیلم «دوران عاشقی»۳- بهرام دهقانی برای فیلم «رخ دیوانه»۴- نیماجعفری جوزانی برای فیلم «عصر یخبندان»۵- بهرام دهقانی برای فیلم «من دیهگو مارادونا هستم»** نامزدهای جایزه بهترین موسیقی متن۱- ستار اورکی برای فیلم «دوران عاشقی»۲- کارن همایونفر برای فیلم «رخ دیوانه»۳- فردین خلعتبری برای فیلم «شکاف»۴- بهزاد عبدی برای فیلم «مزار شریف»** نامزدهای جایزه بهترین صدا۱- حسن زاهدی صدابردار برای فیلم «ایران برگر»۲- محمود موسوی نژاد صداگذار برای فیلم «ایران برگر»۳- مهران ملکوتی، صدابردار و صداگذار برای فیلم «اعترافات ذهن خطرناک من»۴- نظامالدین کیایی صدا بردار برای فیلم «رخ دیوانه»۵- هومن اردلان صداگذار برای فیلم «رخ دیوانه»۶- حسن زاهدی صدابردار برای فیلم «مزار شریف»۷- بهمن اردلان صداگذار برای فیلم «مزار شریف»۸- محمود سماک باشی صدابردار برای فیلم «من دیه گو مارادونا هستم»۹- علیرضا علویان صداگذار برای فیلم «من دیه گو مارادونا هستم»** نامزدهای جایزه بهترین طراحی لباس و صحنه۱- محسن نصراللهی و رعنا امینی برای فیلم «اعترافات ذهن خطرناک من»۲- اصغر نژاد ایمانی برای فیلم «ایران برگر»۳- جهانگیر میرزاجانی برای فیلم «خداحافظی طولانی»۴- مجید میرفخرائی برای فیلم «دوران عاشقی»۵- کیوان مقدم برای فیلم «من دیهگو مارادونا هستم»** نامزدهای جایزه بهترین چهره پردازی۱- مهرداد میرکیانی برای فیلم «اعترافات ذهن خطرناک من»۲- مهین نویدی برای فیلم «ایران برگر»۳- ایمان امیدواری برای فیلم «کوچه بینام»۴- سعید ملکان برای فیلم «مزار شریف»۵- محسن دارسنج برای فیلم «من دیهگو مارادونا هستم»** نامزدهای جایزه جلوه های ویژه میدانی و جلوه های بصریهیات داوران در این بخش برای جلوههای ویژه میدانی نامزدی را معرفی نکرده است و نامزدهای جلوههای بصری به شرح زیر هستند :۱- جواد مطوری برای فیلم «بهمن»۲- وحید قطبیزاده برای فیلم «رخ دیوانه»۳- فرهاد یوسفی برای فیلم «طعم شیرین خیال»۴- امیررضا معتمدی برای فیلم «مزار شریف»سیوسومین جشنواره فیلم فجر ۲۲ بهمن در مراسمی با معرفی برگزیدگان بخشهای مختلف به کار خود پایان میدهد. |
|
↧
February 8, 2015, 9:52 pm
گروه فرهنگی جهان نیوز: هفته گذشته ۵ تن از مراجع معظم تقلید بهعنوان پرچمداران حفاظت از مرزهای فرهنگی و دینی، بخشی از انتقادهای صریح و روشن خود را از عملکرد بخش فرهنگی دولت یازدهم بویژه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بیان کردند. حضرات آیات عظام صافی گلپایگانی، مکارم شیرازی، سبحانی، نوری همدانی و علوی گرگانی در بیانات خود به تجاوز از حدود شرعی در برخی آثار و تولیدات ممهور به مجوزهای وزارت ارشاد اشاره و از این روند انتقاد کردند.اما در مقابل، واکنش دولت و مشخصاً وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و وزیر ارشاد چه بود؟ دولت و وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در مقابل این انتقادهای دلسوزانه و مسؤولانه، مواجههای غیرمسؤولانه در پیش گرفتند؛ یعنی بهجای آنکه خاضعانه این انتقادات پذیرفته شود، و دولت و وزیر ارشاد، مدیرانشان را بازخواست کنند که «چه کردهاید که نهیب غیرتمندانه غیورترین و دینشناسترین افراد اجتماع را برانگیخته است»، یک پروژه عملیات روانی برای خنثی کردن طنین این هشدار دینی طراحی و پیاده شد.این پروژه در دو فاز کلید خورد:۱- بیاعتبار کردن هشدار و منبع هشدار۲- القای وجود منبع مشروعیت در تعارض با منابع هشدار در فاز اول اینگونه القا شد که:«در هیچیک از حوزههای زیرمجموعه اعم از کتاب، موسیقی، سینما، تئاتر و... تاکنون مجوزی برخلاف قوانین کشور، اعتقادات دینی و مذهبی مردم و شؤونات جامعه صادر نشده و نخواهد شد و آنچه مدتی است در قالب خبر و گزارش علیه عملکرد این وزارتخانه منتشر میشود، فضاسازی و حاشیهسازی برخی رسانههای معارض و مخالف دولت است که بدون ارائه هیچگونه ادله مشخص و مستدل، صرفا برای بحرانسازی و حاشیهسازی فعالیتهای این وزارتخانه، بازنشر داده میشود.» (بیانیه وزارت ارشاد ۱۵/۱۱/۹۳)«علی جنتی از نقش یک جریان سازمانیافته برای ایجاد بدبینی میان مسؤولان نسبت به سیاستهای فرهنگی دولت از طریق انتشار اخبار جعلی و دروغ خبر داد. وزیر اطلاعات روحانی از انتشار سازمانیافته بولتنهای حاوی خبرهای جعلی برای ایجاد ذهنیت منفی در مقامات، مسؤولان و شخصیتهای نظام نسبت به دولت خبر داد.» (روزنامه ایران ۱۸/۱۱/۹۳)در این فاز از پروژه، هم اعتبار هشدار مراجع تقلید هدف گرفته شد و هم بهنحوی توهینآمیز، مراجع معظم تقلید افرادی تحت تأثیر اخبار جعلی و بولتنهای جریانهای سازمانیافته ضد دولت معرفی شدند. (سرمقاله روزنامه ایران ۱۸/۱۱/۹۳)اما آیا واقعاً دغدغههای مراجع و مومنین در حراست از مرزهای فرهنگی ریشه در برخی غفلتها و تسامح مسؤولان فرهنگی ندارد و همه آنچه از نابسامانیها در عرصه فرهنگ شنیده میشود، خبرسازی است؟ جهت یادآوری آقای وزیر و دولت محترم (که گویا در مقابل هر انتقادی ولو انتقاد بزرگان این مملکت نظیر مراجع تقلید، عادت کردهاند منتقدان و دلسوزان را با برچسبهایی چون تندرو، جریان سازمان یافته، بولتننویس و... خطاب قرار دهند) برخی از اتفاقات یکسال گذشته را مرور میکنیم.مطبوعات؛ بیعملی آشکار وزارت ارشاد اسلامی در مقابل «جریان نفوذ» در برخی رسانههای داخلی، بزک کردن چهره استکباری آمریکا، القای وابستگی قطعی حل مشکلات کشور به رابطه ایران و آمریکا، تزریق روحیه اتکا به غرب و آمریکا، توهین به مقدسات و احکام اسلامی، برجستهسازی عناصر و رویکردهای جریان فتنه، فراهم کردن زمینه برای بازگشت عناصر مسالهدار و مجرمان رسانهای به عرصه مطبوعات و...هنر؛ دعوت از یدالله رویایی هتاک به امام خمینی برای جشنواره شعر فجر، انتصاب یک عنصر مسالهدار به داوری جشنواره پوستر تهران، پیگیریهای معاون هنری برای بحث تکخوانی زنان و همچنین سفید کردن و عادیسازی شرایط برای فعالیت افرادی همچون شجریان، بیبند و باری و رهاشدگی عمیقاً تاسفبار در حوزه نمایشی، حمایت از برخی گروههای زیرزمینی نظیر دفن مطربین لسآنجلسی گروه سگهای زرد در قطعه هنرمندان فرهنگی؛ انتشار کتابهای برخی عناصر ضدانقلاب، مجموعه شعر اسماعیل خویی، کتاب ایران در گذر روزگاران اثر مسعود لقمان (تطهیر رژیم پهلوی)، انتشار آثار رضا براهنی ضدانقلاب فعال در فتنه، انتشار کتاب یدالله رویایی شاعر هتاک به امام خمینی، اظهارات گاه و بیگاه وزیر ارشاد برای رفع فیلتر از شبکههای اجتماعی بدون داشتن هیچگونه راهحل مشخص در دفع تهدیدات پرشمار این حوزه، مسؤولیت دادن به برخی عناصر فتنه و...آیا همه این اتفاقات کافی نیست برای آنکه هشدار غیرتمندان دینی و در رأس آنها مراجع تقلید، برانگیخته شود؟ اما متاسفانه وزارت ارشاد بهجای شنیدن این انتقادات دلسوزانه و تلاش برای اصلاح، آنگونه که گفته شد در قالب یک پروژه دولایه، اولاً به بیاعتبار کردن هشدارها و ضمناً هشداردهندگان همت گماشت، و در فاز دوم نیز اقدام بسیار خطرناک دیگری در حال انجام است.در فاز دوم؛ منبع ثانویهای بهعنوان منبع مشروعیت اقدامات وزارت ارشاد در مقابل انتقادات مراجع تقلید معرفی شده و بهنحوی خطرناک تلاش شد با ایجاد یک «دوگانه»، وزارت ارشاد اسلامی و شخص وزیر خود را از نقطه هدف رهایی دهد:جنتی، وزیر ارشاد: «در حوزه موسیقی بحثهای بسیاری شده است ولی اصلی که در این وزارتخانه دنبال میشود برمبنای نظر رهبر معظم انقلاب است که هم به عنوان یک مرجع تقلید و هم رهبر جامعه و هم شخصیتی هنری در جامعه مطرح هستند و هیچکس دیگری این ویژگیها را ندارد. در حوزه موسیقی ملاک ما نظر رهبری است». (روزنامه ایران ۱۸/۱۱/۹۳)اما آیا واقعاً برای وزارت ارشاد، نظرات رهبری ملاک است و دغدغه وزارت ارشاد اجرای ملاکهای مورد نظر رهبری در حوزه فرهنگ است یا قرار است در مقابل انتقاد مراجع، اینگونه القا شود که رهبری نظری متفاوت با مراجع دارند تا وزارت ارشاد بهجای اصلاح و رفع دغدغه مراجع و مومنین، خود را پشت این «دوگانه ساختگی» مخفی کند؟ البته زدن پنبه فاز دوم این پروژه چندان دشوار نیست؛ انتقادات و هشدارهای رهبر معظم انقلاب در یکسال اول دولت یازدهم در حوزه فرهنگ آنقدر روشن و صریح هست که حجت را لااقل برای خود آقای جنتی تمام کرده است. آقای جنتی در دیدار ماه مبارک رمضان هیأت دولت (۲۳/۴/۹۳) بیانات صریح و بدون تعارفی را از رهبر معظم انقلاب شنیده است، دو شب قبل از آن نیز در پایان دیدار شاعران و در جلوی چشمان حاضران، رهبر انقلاب از وجود اشکالات اساسی در عملکرد وزارتخانه تحت اختیار آقای جنتی گله میکنند. چند ماه قبل از آن نیز در دیدار اعضای مجلس خبرگان، رهبر انقلاب صراحتاً نگرانی خود را از وضعیت فرهنگی ابراز فرموده بودند: «یک مساله هم مساله فرهنگ است؛ که آقایان هم حالا معلوم شد که نگرانی دارید، بنده هم نگرانم... ما حتماً در مساله فرهنگ [باید توجه کنیم]، دولت محترم هم باید توجه کند، دیگران هم توجه کنند. بنده هم در این نگرانی با شما سهیم هستم و امیدوارم که مسؤولان فرهنگی توجه داشته باشند که چه میکنند. با مسائل فرهنگی شوخی نمیشود کرد، بیملاحظگی نمیشود کرد؛ اگر چنانچه یک رخنه فرهنگی بهوجود آمد، مثل رخنههای اقتصادی نیست که بشود [آن را] جمع کرد، پول جمع کرد یا سبد کالا داد یا یارانه نقدی داد؛ اینجوری نیست، به این آسانی دیگر قابل ترمیم نخواهد بود، مشکلات زیادی دارد». (۱۵/۱۲/۹۲)در همان روزها، رهبر انقلاب در دیدار اعضای ستاد کاروانهای راهیان نور نیز در قالب یک جمله معترضه، انتقاد صریحی از غفلت مسؤولان فرهنگی کرده بودند، و قاعدتاً آقای وزیر از آن عتاب نیز بیخبر نیست.همچنین هر کس از علت حضور نیافتن رهبر انقلاب در نمایشگاه کتاب امسال بیخبر باشد، آقای وزیر ارشاد حتماً علت را میداند و یقیناً آقای جنتی خود بهتر از هرکس میداند که بهدلیل همین عملکرد غیرمسؤولانه بود که برای ماهها اجازه حضور در محدوده بیت شریف رهبری را نمییافتند!و از همه سرراستتر و مهمتر نیز آنچه این نگرانی و دغدغه رهبر انقلاب را نشان میدهد، قرار دادن یک وجه از نام امسال بهنام «فرهنگ» و دعوت ایشان از جوانان مومن و انقلابی و مراجع فرهنگی یعنی علما، اساتید، روشنفکران انقلابی و هنرمندان متعهد به حفظ نگاه نقادانه نسبت به اوضاع فرهنگی و تذکر دادن به مسؤولان با منطق محکم و بیان روشن بود. (۱/۱/۹۳)حال در شرایطی که رهبر معظم انقلاب خود در رأس دغدغهمندان نسبت به فرهنگ قرار دارند و انتقادات و هشدارهای صریحی را در این حوزه طی ماههای گذشته بیان کردهاند، وزیر ارشاد متاسفانه در موضعی طلبکار در مواجهه با مراجع معظم تقلید، و برای سفید کردن عملکرد شایسته نقد وزارتخانهاش، به شکلی نادرست و جفاکارانه از رهبر معظم انقلاب که خود از جدیترین منتقدان برخی تغافلها، مسؤولیتنشناسیها و سهلانگاریها در حوزه فرهنگ هستند، آن هم در مقام تقابل با مراجع هزینه میکند.آیا بهتر نیست آقای جنتی که خود روحانیزاده و از خاندان علم و تقوا است، حرمت این انتساب را متقیانه نگه دارد و در مقابل نصایح بزرگانی چون رهبر معظم انقلاب و مراجع تقلید که دلسوزتر از آنان برای دین و فرهنگ مردم نمیتوان یافت، گوش موعظه بگیرد و عمل دستگاه متبوع خود را اصلاح کند و ناخواسته بازی خناسان ضددین و ضدفرهنگی را که برای ایجاد انحراف و اعوجاج فرهنگی، این پروژههای چند لایه را طراحی میکنند، تکمیل نکند؟ آیا با این پرونده سیاهی که در طول همین مدت کوتاه برای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ایجاد شده است باز هم مدعی هستید نظر رهبری برای شما ملاک است؟منبع: وطن امروز |
|
↧
February 9, 2015, 4:01 am
سرویس فرهنگی جهاننیوز: امروز ۲۰ بهمن ماه، سرانجام از بزرگترین پروژه تاریخ سینمای ایران در سرزمین ایران رونمایی خواهد شد و لحظهشماری برای تماشای خروجی تجمیع سرمایههای مادی و معنوی بخش بزرگی از سینمای ایران به پایان میرسد.مجید مجیدی کارگردان مشهور سینمای ایران سالها پیش، درست در روزهایی که فضای خاص سیاسی و امنیتی، خاورمیانه را در یکی از ملتهبترین دورانهای تاریخش قرار داده بود، ساخت فیلمی بهنام محمد(ص) را آغاز کرد و امروز بعد از هفت سال در سینما فرهنگ همراه با تماشاگران سختگیر سینمای ایران به تماشای مجموعهای بینظیر از فعالیتهای سینمایی در سینمای ایران خواهد نشست. در حاشیه جشنوارهای که این بار برای اولین بار رئیس هیئت داوران پیدا کرده است و مجید مجیدی قرار است سال بیرمق جشنواره را داوری کند.سالها پیش، در روزگاری که نام مجیدی هنوز با نام فیلم «محمد(ص)» گره نخورده بود، ساخت فیلمی تلخ و رقتبرانگیز بهنام «بدوک» نام مجیدی را به زبانها انداخت، فیلمی بهشدت غمانگیز و سیاه که سرنوشت متفاوتی پیدا کرد و نام مجیدی را برای اولین بار بهعنوان یک فیلمساز اجتماعی با دغدغههای تند و تیز مطرح کرد.هنوز کسی نمیداند که در آن جلسه تاریخی مجید مجیدی و عوامل تیمش با رهبر انقلاب ایران چه گذشت، اگرچه در گوشه و کنار اشارات غیرواضحی به این ماجرا میشود، اما راه مجیدی از «بدوک» به بعد راهی متفاوت شد. مجیدی همچنان عدالتطلبانه به دنیا نگاه میکرد اما نگاهش بهشدت لطیف و انسانی شد. از «بدوک» یک فیلم اجتماعی تلخ جمع و جور تا «محمد(ص)» یک فیلم تاریخی عظیم ظاهراً باید راهی طولانی طی شده باشد. اما انگار اتفاق جدیدی برای مجیدی رخ نداده است. سیری که او از سالها پیش با «بدوک» در سینمای ایران آغاز کرد، حالا اینجا در آرمانگرایانهترین صورت ممکن قرار است یک اتفاق سینمایی عظیم را رقم بزند.مجیدی سالها بعد، از شنیدن صدای پای ابتذال در سینمای ایران سخن گفت و «آواز گنجشکها» را ساخت و منتقد مشهوری در نقد فیلمش نوشت: مجید مجیدی: کار بد نکن، نصف گوجهسبزهایت میریزد، کنایهای به آرمانگرایی غریبمانده مجیدی در آن روزگار.امسال اما سال مجیدی است. مجیدی فیلمی در جشنواره ندارد، اما مهمترین آدم امسال سینمای ایران است. با ساخت شاید مهمترین فیلم تاریخ سینمای ایران. با مجیدی گریزان از رسانهها گفتگوی کوتاهی داشتیم درباره دو ماجرای اصلی جریان جدید مجیدی در سینما.آخرین فیلم مجیدی قرار است روز پنجشنبه برای اهالی رسانه رونمایی شود.* آقای مجیدی، از همان هفت سال پیش که خبر رسمی ساخت فیلمی درباره زندگی پیامبر اکرم(ص) در رسانهها اعلام شد مهمترین سؤالی که پیشِروی سینمای ایران قرار گرفت این بود که سابقه طولانی و درخشان مجید مجیدی در سینمای اجتماعی ایران چگونه قرار است اینجا در یک فیلم تاریخی خاص با این عظمت پیوند بخورد. حالا سالها از اعلام این تصمیم گذشته است. دوست دارم از زبان خود شما بشنوم. مجیدی اجتماعیساز محبوب سینمای ایران در این فیلم تاریخی تفاوت کرده است؟ مسیر فیلمسازی مجیدی تغییر کرده است؟تغییری در فیلمسازی من رخ نداده است. فیلم محمد(ص) در ادامه و تکمیل و بلوغ همان سینمای من است. فقط لوکیشن و فضا عوض شده است و حتی عنصر تاریخ هم نتوانسته است سایه بیندازد روی جریان و نوع نگاه فطریای که در آثار اجتماعی من از اولین فیلم تا «آواز گنجشکها» تا به حال وجود داشته است. فقط نکتهای که این وسط وجود دارد این است که همه ویژگیها و صفات و مشخصاتی که در این سینما مطرح میکردیم، حالا تجلی پیدا کرده است در شخصیت مقدسی بهنام وجود پیامبر اکرم(ص) و حالا دیگر میتوانیم هرچه را از قبل میگفتیم در وجود یک انسان کامل بهصراحت جمع کنیم و بهعنوان یک انسان کامل مطلق معرفی کنیم. آن سینمای اجتماعی طولانی مقدمه این کار بود و حالا مجیدی ثمره کارش را میبیند.خیلیها تعجب میکنند که مجیدی چطور رفته است فیلم تاریخی ساخته است. نه! تاریخی بودن فیلم فقط در لوکیشین و فضای فیلم مشهود است والا شخصیتها و نگاه فیلم همان نگاه معرفتی متعالی به انسان است که این جا به شکل کامل و منحصر به فردی تجلی در پیامبر دارد. * آقای مجیدی، فیلمهای اجتماعی شما معمولا با برگ برنده شخصیتپردازی شخصیت های ویژهای که نه آنقدر متفاوت بود که درکش نکنیم و نه آنقدر نزدیک که به کلیشه و تکرار بیفتد؛ شناخته میشود. اینجا شما با پردازش شخصیت ویژهای روبرو هستید که اولا نمیتوان آن را ساخت، قبلا ساخته شده است در ذهینت عمومی و ثانیا دستتان هم زیاد باز نیست برای تخیل و پردازش... اگر بر همین شخصیتپردازی تمرکز کنیم چه؟ کار شما ظاهرا باید خیلی سخت بوده باشد.پروژه محمد(ص) به اعتقاد من پروژه سهل و ممتنعی بود. ما با وجود مقدسی روبرو هستیم که خیلی احتیاجی به شخصیت پردازی جدید و ویژه و خاص نداشت؛ نه اینکه اصلا نیاز به شخصیتپردازی نداشته باشد که این کار سینماست و قطعا نیاز به پرداخت شخصیت وجود دارد. اما ما از ابتدا میدانیم که شخصیت اصلی ما وجود مقدس پیامبر است. پیامبر بزرگی که سالها دربارهاش شنیدیم و حرف زدهایم و خواندهایم. خوب این کار را به تعبیری ساده تر میکرد و به تعبیری هم سختتر. به خصوص در دراماتیزه کردن کار ما نیاز به سرمایهگذاری بزرگی داشتیم. حالا این را هم لحاظ کنید که ما در این مسیر، چهره شخصیت اصلی را هم نمیتوانستیم نشان دهیم و این هم کار را به شدت سخت میکرد.در مجموع به نظرم فیلم وجوه بسیار سختی داشت که ترجیح می دهم به محض تماشای فیلم دربارهاش صحبت کنیم.* آقای مجیدی، مهمترین جنبه فیلم برای ما این است که این برای اولین بار ماست که ما در حال تعیین یک زمین بازی تمدنی هستیم. در طول این سالها چندین بار روایت تمدن غرب از تمدن اسلامی را در سینما دیدهایم و در خیلی از موافع آن را هم پذیرفتهایم. در مقابل در خیلی از اوقات هم ما نشستهایم و دیدهایم که آنها چگونه با ما روبرو میشوند و بعد فکر کردهایم به اینکه حالا چه موضعی بگیریم. طبیعی است که خیلی از این عکسالعملهایمان هم به دلیل نداشتن زبان جهانی و ضعف اساسا نتوانسته است در مقام رویارویی قرار گیرد. اما این بار جهان اسلام خود قرار است تولید کننده موجی باشد که اولا فرهنگی است و نه مثل همیشه با بیانیههای سیاسی و دیپلماتیک، دوما مخاطبش مردم دنیاست و سوما عکسالعمل نیست بلکه خودش باز کردن یک زمین بازی جدید است.درست است، دنیای غرب ما را همیشه به واکنش وادار کرده است. یعنی در واقع ابتکار عمل را به دست گرفته است، صورت مساله را خودشان مطرح کرده است، طرح موضوع کرده است و ما را به چالش کشیده است. ما هم همیشه به جای اینکه خودمان از اساس تعریف و قرائت خودمان را مطرح کنیم مجبور به واکنش و عکس العمل بودهایم. و بعد هم خیلی جالب است که خود همین عکس العمل را میگیرند و فیلم میکنند و در جهان نشان میدهند و دوباره همین یک میدان بازی جدید میشود.خب به هر حال وقتی با احساسات مردمی که همه وجودشان درگیر آن مساله هست بازی میَشود، مردم هم با تمام احساساتشان وارد این ماجرا میشوند، به واسطه آن وجوه احساسی عصبانی میشوند، پرچم آتش میزنند، شعار میدهند و فریاد میزدنند. آنها هم از خداخواسته همان را میگیرند و دوباره نشان میدهند و میگویند که ببینید اینها همان مسلمانان هستند که قبلا برایتان تعریف کردیم. این هم واکنششان. من میگویم که ما باید ابتکار عمل را دست بگیریم یعنی جهانی اسلام باید بیاید به میدان. این روش دیگر فایده ندارد.در تمام این سالها هم معلوم شده است که این روند عکسالعملی نه تنها فایدهای برای ما ندارد بلکه عملا موجب تضعیف ما هم شده است. ما مجبوریم با قواعد آنها و نتیجتا با روایت آنها دینمان، پیامبرمان را معرفی کنیم و طبیعتا قواعد این بازی جوری چیده شده است که ما راه به جایی نخواهیم برد. به این ترتیب به نظرم فیلم محمد(ص) آغاز یک روند است. روندی که معتقد است اگر ما خودمان، پیامبرمان، دینمان را معرفی کنیم، روایت خودمان را از این ماجرا طرح کنیم، فطرت آگاه و دستنخورده مردم دنیا به این سمت خواهد آمد. شک نکیند.* آقای مجیدی، مثل همیشه نگرانیهایی هم در این مسیر وجود دارد. این که اختلافات جهان اسلام روی مسالهای به این استراتژیکی هم سایه بیندازد. هنوز فیلم مطرح نشده زمزمههایی مبنی بر مخالفت جاهایی مثل الازهر شنیده میشود.الازهر اعلام کرده است که نگران است. به نظر من این نگرانی فینفسه بد نیست. همه نگرانند که تصویر پیامبرشان در دنیا چگونه منعکس میشود. ما هم نگرانیم. اما نتیجه این نگرانی چیست؟ اینکه بیایند و فیلمی را که هنوز ندیدهاند تضعیف کنند. خب این دیگر اسمش نگرانی نیست. به نظرم این یک موقعیت خاص در جهان اسلام است. همه باید بیایند و کمک کنند تا اسلام واقعی را دوباره تعریف کنیم. اگر واقعا اعتقاد قلبی دارند بیایند و به ما کمک کنند. ما دست یاری به سمت تمام جهان اسلام دراز میکنیم. بیایند حتی به لوکیشن فیلم، بیایند در فضای من بیایند و کمک کنند به این کار بزرگی که در حال انجام است و نیاز به کمک دارد.* آقای مجیدی، چهقدر امیدوارید که ساخت فیلم محمد(ص) شروع یک جریان فرهنگی دنبالهدار در دنیای اسلام باشد؟باید یک جریان فرهنگی درست و قوی و متحد راهاندازی کنیم تا بتوانیم از آن باورها و اندیشههای درست خودمان دفاع کنیم. چه کسی در ضرورت راهاندازی این جریان شک دارد؟ ما باید حقانیت اسلام را نشان دهیم و من معتقدم که پیام جهان اسلام با دریافتی که من از وجود مقدس حضرت محمد (ص) دارم این است که پیامبر فقط برای گروه و فرقهای خاص نیامده است.پیامبر منحصرا برای مسلمانان نیست. برای همه بشریت است. ما باید دنیای غرب را دعوت کنیم که بیایند و ببینید که ما با چه وجود عظیم و شگرفی سروکار داریم. راهش هم معلوم است، باید درست تبلیغ کنیم، درست نمایش دهیم.من معتقدم که اگر فقط همین قرآن را بتوانیم به دنیا معرفی کنیم کار را تمام کردهایم و انشاا... این مسیر جلو خواهد رفت.منبع:تسنیم |
|
↧
↧
February 9, 2015, 8:15 am
به گزارش جهان به نقل از فارس، بالاخره انتظارها به سرآمد و بزرگترین پروژه تاریخ سینمای ایران در سینما فرهنگ با حضور مسئولین فرهنگی، علما، مسئولین و تعدادی از هنرمندان رونمایی شد. از سال ۱۳۸۹ که خبر رسید مجید مجیدی شروع به ساخت فیلمی درباره پیامبر اعظم (ص) کرده است، اهالی رسانه و به تبع آن علاقه مندان به سینما پیگیر نحوه ساخت و تولید فیلم بودند. این بار مجیدی در فضای خاص سیاسی منطقه قصد کرد از محاصره مسلمانان در شعب ابی طالب و دوران کودکی حضرت رسول سخن بگوید.پر بیراه نیست اگر بگویم در طول زمان نمایش فیلم نفس ها حبس شده بود و هیچ یک از تماشاچیان حاضر نبود لحظه ای چشم از پرده عریض سینما برگیرد. زیرا لحظات ناب پر از مهر و عطوفت را از دست می داد. مجیدی به خوبی از عهده کار برآمده است و به گونه ای وقایع را بازگو می کند و لحظهای تماشاگر را به خود وا نمی گذارد. عظیم ترین فیلم سینمای ایران با هدایت و درایت مجید مجیدی ساخته شده است. عطوفت و مهربانی پیامبر در فیلم به وضوح دیده می شود و با این فیلم کودکی پیامبر رحمت به درستی معرفی می شود و نشانه های سینمای مجیدی (لطافت و انسانیت) بدون هیچ درشت نمایی قابل لمس است.در طول نمایش فیلم تماشاگران در سکوت محض تنها فیلم را به نظاره نشستند و احساساتشان از شکوه وعظمت، مهربانی و عطوفت پیامبر و جهالت و نادانی برخی از اطرافیان پیامبر به غلیان آمده و اشک از دیدگانشان جاری میشود. مجیدی در فیلم به درستی از ادیان الهی و نوید و بشارت آمدن منجی بشر سخن به میان می آورد و بخش هایی از فیلم به زبان های عبری و ارمنی است که به خوبی می تواند با پیروان این ادیان هم ارتباط برقرار کند.حرف بدیع و جدی از بخشی از زندگی پیامبر (ص)، از خاندان و حیات و بالاخره سیر و سلوک ایشان که کمتر خوانده و شنیده ایم. قطورترین برگ های تاریخ به زمان رسالت ایشان بازمی گردد و کمتر به زمان کودکی و نزدیکان حضرتشان اشاره شده است. همین امر کار گروه تحقیق و نگارش فیلمنامه را سخت تر می کرد.مجیدی کارگردان صاحب سبک سینمای ایران هنرمندان ایرانی و خارجی را برای ارایه حرفی تازه و نمایش بخشی از زندگی پیامبر که کمتر در تاریخ به آن اشاره شده است به خدمت گرفت.سینمای ما امروز مفتخر به ساخت فیلمی است که توانست مهربانی پیامبر رحمت را به درستی و به همت هنرمندان ایرانی و به کارگیری هنرمندان خارجی و تکنولوژی و دستاورد سینمای دنیا به تصویر بکشد.فیلم محمد رسول الله پاسخی است روشنگرانه و مهربانانه برای آنان که هنوز بارقه هایی از حق جویی را درون خود دارند. این فیلم باید راهنمای سینمای ایران و فیلمسازان باشد تا با مضامین دینی کارهای ارزنده و در خور شان ساخته شود. |
|
↧
February 10, 2015, 12:11 am
گروه فرهنگ جهان نیوز – دکتر محمد لطفی زاده: برنامه هفت شبکه سه سیما که در ایام برگزاری جشنواره فجر شبها از محل برج میلاد بصورت زنده پخش میشود امسال تصاویری عجیب به مخاطبین عرضه میکند.از موهای بیرون از روسری بازیگران تا دو شب اخیر که نمایش کلوزاپ لاک ناخن بازیگران زن به اوج رسیده بخشی از این تصاویر عجیب است.عجیب بودن این تصاویر بدین جهت است که شبکه دو سیما جمعه شب ها مستندی با عنوان (از لاک جیغ تا خدا) پخش می کند که در آن سعی شده خاطرات دخترانی بیان شود که حجاب را پس از دورهای تجربه دوری از حجاب برگزیدهاند اما شبکه سه در برنامه هفت تصاویری از بازیگران زن را (که متأسفانه الگوی برخی جوانان و نوجوانان هم میشوند و انگار مصونیتی هم دارند که نمیشود با آنان مانند سایر مهمانانی که به صدا و سیما دعوت میشوند برخورد کرد و از آنان خواست که لاک ناخن خود را پاک کنند یا موی خود را بیرون نگذارند!) نشان می دهد که به طور آشکار با معیارهای اسلامی در تضاد است.حال سؤال اینجاست : اگر لاک زدن خانم یا بیرون گذاشتن مو مقابل نامحرم اشکال ندارد (که از نظر اسلامی حرام است و اشکال دارد) پس چرا در برنامههای دیگر خلاف این موضوع به مردم آموزش داده میشود؟ و اگر اشکال دارد پس چرا ناظر پخش یا مسئولین صدا و سیما به این مهم توجه نمیکنند؟مباد که به ورطهی اباحه گری بیفتیم و تصور کنیم مشکل ما که لاک این خانم و موی آن خانم نیست! این یک ترفند مرموز برای پیشبرد هدفی است که رضاخان آن را در این کشور نهادینه کرده بود. گناهان دیگر اعم از غیبت و تهمت و نظایر آن به جای خود زشت هستند و لازم است نهی از منکر درباره آنها صورت گیرد اما حجاب جنبههای اجتماعی و معنوی گستردهای دارد و اگر در جامعه، قبح بدحجابی یا عدم رعایت حجاب و حیاء ریخته شود گناهان دیگری هم به دنبال آن گریبان جامعه را خواهد گرفت.امیدواریم صدا و سیما و بخصوص برنامه هفت بجای آن که لیوان را طوری تنظیم کند که جلوی دست بازیگر زن باشد تا لاک دست او معلوم نشود، بدون رودربایستی و البته با رعایت احترام از بازیگر مهمان بخواهد که لاک خود را برای سخن گفتن با قاطبه ملتی که خون داده است تا حجاب نهادینه شود پاک کند. |
|
↧
February 9, 2015, 10:58 pm
گروه فرهنگ جهان نیوز: اسلام به پنج واسطه، در ایجاد انقلاب اسلامی ایران، نقش آفرینی بنیادی کرده است: تولید «ایدئولوژی انقلابی»، تولید «کنش انقلابی»، تولید «رهبر انقلابی»، تولید «طبقهی پیشرو انقلابی» و تولید «بسیج فرا طبقاتی انقلابی». در این بخش، به بیان اجمالی چگونگی مدخلیت علّی فرهنگ اسلامی در وقوع انقلاب اسلامی در قالب پنج کارکرد و نقش پیشگفته میپردازیم. ۱- اسلام و تولید ایدئولوژی انقلابی پیش از به قدرت رسیدن سلسلهی پهلوی، یک ساختار هنجاری و ارزشی بر جامعهی ایران مسلط بود که هرچند با ساختاری هنجاری و ارزشی مطلوب که ساختار هنجاری و ارزشی برآمده از اسلام است، فاصله و شکاف داشت؛ اما این فاصله و شکاف در مقایسه با دورهی حاکمیت سلسلهی پهلوی، آن چنان گسترده نبود. از آغاز استقرار سلسلهی پهلوی، این فاصله و شکاف به صورت روزافزونی گسترش یافت. سیاستها و اقدامهای «رضا و محمدرضا پهلوی» بر مداری قرار داشت که همواره، هنجارها و ارزشهای مسلط دینی را به چالش میطلبید و سرکوب میکرد. در واقع، این دو در پی محقق ساختن پروژهای برنامهریزی شده بودند که ماهیتش، اضمحلال ساختار هنجاری و ارزشی مسلط و جایگزین کردن ساختار هنجاری و ارزشی دیگری بود. این گونه «جایگزینی ساختاری» مورد پذیرش تودههای مردم قرار نگرفت و نتوانست مشروعیت اجتماعی کسب کند. از این رو، جایگزینی ساختاری که حاکمیت سیاسی در پی تحقق آن بود، به شکلگیری تدریجی «تنش ساختاری» انجامید. به بیان دیگر «تنش ساختاری»، آنگاه پدید میآید که حاکمیت سیاسی قصد کند ساختار هنجاری و ارزشی مورد پذیرش جامعه را مضمحل کرده و ساختار هنجاری و ارزشی دیگری را جایگزین آن نماید که فاقد مشروعیت اجتماعی است. تنش ساختاری، یک زمینهی اجتماعی مناسب برای ظهور انقلاب اجتماعی است، اما خود به تنهایی شرط کافی نیست. علامه «مطهری» بر این باور است که زمینهی شکلگیری نهضت اسلامی مردم ایران که از سال ١٣٤٢ه.ش. آغاز شد[۱] و به وقوع انقلاب اسلامی در سال ١٣٥٧ه.ش. انجامید، پیدایش تنش ساختاری برآمده از تلاش ۵۰ سالهی رژیم پهلوی در راستای تحمیل هنجارها و ارزشهای سکولاریستی (اعم از لیبرالیستی، ناسیونالیستی، استبدادی و...) به جامعهی دینگرای ایران بود که در تضاد آشکار با هنجارها و ارزشهای اسلامی قرار داشت: «ریشهی این نهضت را در جریانهای نیم قرن اخیر کشور از نظر تصادم آن جریانها با روح اسلامی این جامعه باید جستوجو کرد. در نیم قرن اخیر، جریانهایی رخ داده که برضد اهداف عالیهی اسلامی و در جهت مخالف آرمانهای مصلحان صد سالهی اخیر بوده و هست و طبعاً نمیتوانست برای همیشه از طرف جامعهی ما بدون عکسالعمل بماند.»[۲] وی به جزییات و مفاد این «جایگزینی ساختاری» نیز اشاره کرده است: «آن چه در این نیم قرن در جامعهی اسلامی ایران رخ داد عبارت است از: - استبدادی خشن و وحشی و سلب هر نوع آزادی؛ نفوذ استعمار نو، یعنی شکل نامریی و خطرناک استعمار، چه از جنبهی سیاسی و چه از جنبهی اقتصادی و چه از جنبهی فرهنگی؛ - دور نگه داشتن دین از سیاست، بلکه بیرون کردن دین از میدان سیاست؛ - کوشش برای بازگرداندن ایران به جاهلیت قبل از اسلام و احیای شعارهای مجوسی و میراندن شعارهای اسلامی؛ - تغییر تاریخ هجری محمدی با تاریخ مجوسی یک نمونهی آن است؛ قلب و تحریف در میراث گرانقدر فرهنگ اسلامی و صادر کردن شناسنامهی جعلی برای این فرهنگ به نام فرهنگ موهوم ایرانی؛ - تبلیغ و اشاعهی مارکسیسم دولتی، یعنی جنبههای الحادی مارکسیسم منهای جنبههای سیاسی و اجتماعی آن [...]؛ - کشتارهای بیرحمانه و ارزش قائل نشدن برای خون مسلمانان ایرانی و همچنین زندانها و شکنجهها برای متهمان سیاسی؛ - تبعیض و ازدیاد روزافزون شکاف طبقاتی علیرغم اصلاحات ظاهری ادعایی؛ - تسلط عناصر غیر مسلمان بر مسلمانان در دولت و سایر دستگاهها؛ - نقض آشکار قوانین و مقررات اسلامی، چه به صورت مستقیم و چه به صورت ترویج و اشاعهی فساد در همه زمینههای فرهنگی و اجتماعی؛ - مبارزه با ادبیات فارسی اسلامی که حافظ و نگهبان روح اسلامی ایران است به نام مبارزه با واژههای بیگانه؛ بریدن پیوند از کشورهای اسلامی و پیوند با کشورهای غیر اسلامی و احیاناً ضد اسلامی که اسراییل نمونهی آن است. این امور و امثال اینها، در طول نیم قرن، وجدان مذهبی جامعهی ما را جریحهدار ساخت و به صورت عقدههای مستعد انفجار درآورد.[۳] آیت الله شهید تصریح میکند که انقلاب اسلامی از نظر فرهنگی، تلاش برای «احیای هویت اسلامی» ایرانیان بود؛ چراکه آنها احساس میکردند حاکمیت سیاسی با فرهنگ اسلامی، اصطحکاک و تضاد زیادی پیدا کرده است: «انقلاب اسلامی ایران، تنها قیام علیه استبداد سیاسی یا اقتصادی نبود؛ بلکه قیام علیه فرهنگ غرب، ایدئولوژی غربی، دنبالهروی از تفکر غربی بود، بازگشت به هویت اسلامی و خود واقعی و روح جمعی این مردم بود یعنی قرآن. این قیام نوعی سرخوردگی از راه و روشها و راه حلهای غربی و بازیابی خود جمعی و ملی اسلامی- ایرانی بود.»[۴] آزادی، استبداد ستیزی، نفی استعمار، عدالت، برابری و... جزو ریشهها و هدفهای انقلاب اسلامی بوده، اما هیچ یک از اینها به تنهایی مراد و مقصود تودههای مردم نبوده است؛ چراکه تمامی این اهداف، در درون اسلام تعریف شدهاند و اسلام یک «کل تجزیه ناپذیر» است: «آری، یعنی همهی آن هدفها، جزو اهداف نهضت است و نه، یعنی محدود به هیچ یک از آنها نیست. یک نهضت اسلامی نمیتواند از نظر هدف محدود باشد، زیرا اسلام در ذات خود یک کل تجزیهناپذیر است و با به دست آوردن هیچ یک از آن هدفها، پایان نمیپذیرد.»[۵] علامه «مطهری» بر این باور است که زمینهی شکلگیری نهضت اسلامی مردم ایران که از سال ١٣٤٢ه.ش. آغاز شد و به وقوع انقلاب اسلامی در سال ١٣٥٧ه.ش. انجامید، پیدایش تنش ساختاری برآمده از تلاش ۵۰ سالهی رژیم پهلوی در راستای تحمیل هنجارها و ارزشهای سکولاریستی (اعم از لیبرالیستی، ناسیونالیستی، استبدادی و...) به جامعهی دینگرای ایران بود که در تضاد آشکار با هنجارها و ارزشهای اسلامی قرار داشت.علامه مطهری اظهار میدارد: «بعضی خیال میکنند اسلام چون دین است، یک معنویت [محض] است و در کنار سایر عناصر [از قبیل آزادیخواهی، عدالتطلبی و...] قرار میگیرد»[۶]، در حالی که «اسلام یک مکتب جامع است.»[۷] از این رو انقلاب اسلامی «همهی جنبههایش آمیخته به جنبهی اسلامی بود» [۸] «در جامعهی ما واقعاً برای پر کردن شکاف طبقاتی مبارزه میشد ولی در این حد مبارزه میشد که یک رنگ معنوی هم گرفته بود که اسلام میگوید نباید شکاف طبقاتی در جامعه باشد[...] جنبههای آزادیخواهانه هم، رنگ اسلامی به خود گرفته بود.»[۹] «علت عمدهای که این انقلاب اسلامی را در جهان، بینظیر ساخته این است که تعرض به خاطر بیعدالتی هم، رنگ اسلامی به خود گرفت، چون اسلام در متن تعلیماتش گنجانده است که نباید بیعدالتی وجود داشته باشد. ما دیدیم که وقتی هم که مردم ما علیه بیعدالتی میجنگیدند و از بیعدالتیها شکایت میکردند باز تکیهشان روی اهرم دین و مذهب بود، باز میرفتند سراغ سخنان علی، سخنان پیغمبر، آیات قرآن، یعنی همین هم رنگ معنوی به خود گرفته بود. وقتی که میرفتند سراغ استبدادها و استعمارها و اختناقها و این که باید اینها را از میان برد، باز روی منطق اسلام تکیه میکردند که اسلام میگوید با ظالم باید مبارزه کرد، با استبداد باید مبارزه کرد، در مقابل خارجی که قصد استعمار تو را دارد باید ایستادگی کرد، در مقابل اختناق باید ایستادگی کرد[...].»[۱۰] «این انقلاب از ابتدا همه جانبگی دارد؛ به این نحو که پیکری کامل و جامع دارد که روح این پیکر را اسلام تشکیل میدهد؛ یعنی انقلابی داریم سیاسی، انقلابی داریم اقتصادی، انقلابی داریم اخلاقی و معنوی، انقلابی داریم همه جانبه، ولی روح انقلاب را اسلام تشکیل میدهد.»[۱۱] اسلام سازندهی ماهیت انقلاب مردم ایران است و این فرضیه را با رجوع به شواهد تجربی از قبیل موارد ذیل میتوان اثبات کرد: «الف) افراد و گروههایی که بار نهضت را به دوش میگیرند؛ ب) علل و ریشههایی که رابطه با انقلاب دارد؛ ج) هدفهایی که انقلاب تعقیب میکند؛ د) شعارهایی که به نهضت روح و حیات و تحرک میبخشد؛ هـ) رهبری که به مقام رهبری میرسد و تاکتیکهایش»[۱۲] علامه مطهری دربارهی شعارهایی که تودههای مردم ایران در سراسر کشور به صورت خودجوش، ساخته و پرداخته کرده و سر میدادند مینویسد: «شعارهای اسلامی نهضت، سراسر کشور را از مرکز تا دورترین دهات مرزی گرفته است. کسی به این مردم دیکته نکرده و برایشان شعار انتخاب نکرده است. این شعارها را مردم از اعماق ضمیر اسلامی خود الهام میگیرند. در همهی شعارهایی که این مردم از پیش خود ابتکار میکنند، شعارهای غیراسلامی دیده میشود؟!»[۱۳] به این ترتیب بود که انقلاب مردم ایران در سال ١٣٥٧، «انقلاب اسلامی» نام گرفت. این تعبیر خود، به روشنی نمایانگر ایدئولوژی، ماهیت و اهداف انقلاب ایران است: «انقلاب اسلامی یعنی راهی که هدف، اسلام و ارزشهای اسلامی است، انقلاب و مبارزه برای برقراری ارزشهای اسلامی است، یعنی مبارزه برای ما هدف نیست، وسیله است. اسلام و ارزشهای اسلامی برای ما هدف است.»[۱۴] بنابراین، فرهنگ اسلامی هم در یک سوی تنش ساختاری مولد انقلاب قرار داشت، هم ایدئولوژی انقلاب به شمار میآمد و هم آرمان و مبنای جامعهپردازی پس از انقلاب انگاشته میشد. ۲- اسلام و تولید کنش انقلابی لازمهی وقوع انقلاب اجتماعی، «نارضایتی» و «ناخشنودی» افراد جامعه از وضعیت موجود است، آن هم در حدی که اصلاح نظام موجود را برای دستیابی به وضعیت مطلوب، کافی نپندارند: «هر انقلابی معلول یک سلسله نارضایتیها و ناراحتیهاست، یعنی وقتی که مردمی از وضع حاکم، ناراضی و خشمگین باشند و وضع مطلوبی را آرزو کنند، زمینهی انقلاب به وجود میآید.»[۱۵] اما آیا ناراضی بودن از وضعیت موجود، خود به خود به وقوع انقلاب اجتماعی میانجامد؟ روشن است که پاسخ منفی است. نارضایتی از وضعیت موجود، آنگاه تحقق انقلاب اجتماعی را فراهم میکند که به «تحرک عملی و ستیزهجویانهی» تودههای مردم پیوند بخورد: «انقلاب علاوه بر نارضایی از وضع موجود و آرزومندی وضع مطلوب، چیز دیگری میخواهد و آن، روحیهی پرخاشگری و روحیهی انکار و طرد و نفی است. ناراضی بودن به تنهایی کاری نمیسازد، بلکه هجوم، شورشگری، قیام، تعرض لازم است.»[۱۶] بدین ترتیب، «ایدئولوژی انقلاب» باید افزون بر این که وضعیت موجود را «نامطلوب» و «بحرانی» توصیف میکند و در تودههای مردم، «نارضایتی» و «ناخرسندی» تولید مینماید، باید دارای «آموزههای انقلابزا و تحرکبخش» نیز باشد تا بتواند به انقلاب اجتماعی منجر گردد. «اسلام» به عنوان مکتب و ایدئولوژی انقلاب، از چنین قابلیتی برخوردار است؛ یعنی دارای آموزههای انقلاب و تحرکبخش است که عبارتاند از: «جهاد»، «امر به معروف»، «نهی از منکر» و «شهادتطلبی». در بخش حاضر سعی میکنیم مدخلیت علّی این آموزهها را در وقوع انقلاب اسلامی، با تکیه بر فهم معنای آنها در چارچوب جهانبینی اسلامی – که مولد و خاستگاه آنهاست- دریابیم. الف) جهاد و امر به معروف و نهی از منکر در اسلام، دو آموزهی قطعی «جهاد» و «امر به معروف و نهی از منکر»، نشانگر این واقعیت است که اسلام، دین نخوت و ظلمپذیری نیست بلکه پیروان خود را دعوت به قیام، خیزش و انقلاب میکند: «اسلام خصوصیتش این است که به مردم خودش، حس پرخاشگری، حس مبارزه، حس طرد و نفی وضع نامطلوب را میدهد. جهاد و امر به معروف و نهی از منکر – هر کدام در جای خود – این روحیه و حس را در افراد ایجاد میکند [...] بدون شک، اسلام یک دین انقلابی است، اسلام دین مبارزه است.»[۱۷] «در اسلام، عنصر تعرض و تهاجم وجود دارد. آن چه که در اسلام در یک جا به نام جهاد و در جای دیگر به نام امر به معروف و نهی از منکر وجود دارد؛ یعنی بذر تعرض و تهاجم در مقابل وضع نامطلوب حاکم موجود. اسلام میگوید متعرض باش، مهاجم باش، قیام کن، شورش کن و وضع نامطلوب موجود را در هم بریز تا وضع مطلوب را به وجود بیاوری»[۱۸] آیت الله شهید، بیشترین حجم بحث خود را بر روی امر به معروف و نهی از منکر متمرکز ساخته و کمتر به مسألهی جهاد اشاره کرده است؛ البته جهاد خود یکی از مصادیق امر به معروف و نهی از منکر به شمار میآید. از این رو، در این جا به شناخت معنا و ماهیت آموزهی امر به معروف و نهی از منکر و چگونگی تأثیر آن بر وقوع انقلاب اسلامی میپردازیم. وی در ابتدا تأکید کرده که قلمرو ایدئولوژی اسلامی، افزون بر احکام فردی، دربردارندهی «احکام اجتماعی» نیز است که جهاد و امر به معروف و نهی از منکر در زمرهی آنها قرار میگیرند: «مقررات اسلامی، ماهیت اجتماعی دارد؛ حتی در فردیترین مقررات از قبیل نماز و روزه، چاشنی اجتماعی در آنها زده شده است. مقررات فراوان اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، حقوقی، جزایی اسلام ناشی از این خصلت است، همچنان که مقرراتی از قبیل جهاد و امر به معروف و نهی از منکر از مسؤولیت اجتماعی اسلامی ناشی میشود.»[۱۹] از این رو، امر به معروف و نهی از منکر بر نوعی مسؤولیت عمومی در قبال تحقق اهداف اسلامی در جامعه دلالت دارد[۲۰] «اسلام نه تنها فرد را برای خود و در مقابل خداوند از نظر شخص خود، مسؤول و متعهد میداند، بلکه فرد را از نظر اجتماع هم مسؤول و متعهد میداند. امر به معروف و نهی از منکر همین است که ای انسان! تو تنها از نظر شخصی و فردی در برابر ذات پروردگار، مسؤول و متعهد نیستی، تو در مقابل اجتماع خود هم مسؤولیت و تعهد داری»[۲۱] امر به معروف و نهی از منکر در اسلام، ارزش بسیار اصیلی دارد و از ارکان تعلیمات اسلامی به شمار میآید.[۲۲]) این اصل یکی از اصول عملی اسلام است که هم در قرآن با صراحت و تأکید آمده و هم در روایات دربارهی آن بسیار سخن گفته شده است.[۲۳] در قرآن کریم میخوانیم: «وَالمُؤمِنونَ وَالمُؤمِناتُ بَعضُهُم اَولیاءُ بَعضٍ یَأمٌرونَ بِالمَعروفِ وَ یَنهَونَ عَنِ المُنکَر»[۲۴] مردان و زنان مؤمن، دوستان یکدیگرند، امر به معروف و نهی از منکر میکنند. همچنین، «اسلام از جهاد و لااقل آرزوی جهاد، جدا شدنی نیست؛ صداقت اسلام انسان، با این معیار شناخته میشود.»[۲۵] در تعبیر امر به معروف و نهی از منکر، معروف شامل «تمامی هدفهای مثبت اسلامی» و منکر شامل «تمامی هدفهای منفی اسلامی» است.[۲۶] امر به معروف و نهی از منکر گرچه با تعبیر امر و نهی است، ولی به نصّ حدیث، فقه و تاریخ قطعی اسلامی، دربردارندهی به کارگیری هر وسیلهی مشروعی است که برای هدفهای اسلامی بتوان از آن استفاده کرد.[۲۷] اما ارتباط این اصل با شکلگیری انگیزهی انقلابیگری در تودههای مردم چیست؟ مطهری تأکید میکند: «این اصل، مسلمان را در حال یک انقلاب فکری مداوم و اصلاحجویی جاودان و مبارزهی پیگیر و ناآرام با فسادها و تباهیها نگه میدارد.»[۲۸] «امر به معروف و نهی از منکر یعنی اگر وضع حاکم، وضع نامطلوب و غیر اسلامی بود تو نباید تسلیم وضع بشوی و تمکین وضع بکنی؛ تو باید برای طرد، نفی و انکار این وضع، جهت برقرار ساختن وضع مطلوب و ایدهآل کوشش کنی. جهاد هم همینطور است. [...] اگر در مکتبی عنصر تعرض و تهاجم نسبت به ظلم و ستم و اختناق وجود داشته باشد، این مکتب میتواند بذر انقلاب را در میان مردم خود بکارد.»[۲۹] اما با وجود اینکه «سراسر قرآن، حماسهی پیکار و جهاد و امر به معروف و نهی از منکر است»[۳۰] ، آیت الله شهید تصریح میکند که «باید اعتراف کنیم که مفاهیم دینی در عصر ما از هرگونه حماسه تهی گشته است.»[۳۱] وی میگوید: «اگر این اصل در دورههای اخیر متروک نشده بود، در جامعهی اسلامی، مصلحان اجتماعی و دینی زیادی ظهور میکردند.»[۳۲] از این رو، ایشان همواره اصرار میورزید که تلقی متعارف از آموزههای اسلام را به سوی تحرک، تکاپو و خیزش، متحول سازد: «دراین عصر، باید علاقهمندان و آشنایان به مفاهیم واقعی اسلام، سعی کنند بار دیگر حماسه را که رکنی از مفاهیم اسلامی بود، بدانها برگردانند.»[۳۳] سرانجام، این تلاش فکری و فرهنگی به ثمر نشست و از متن خوانش انقلابی و حماسی از اسلام، خیزش انقلابی تودههای مردم ایران شکل گرفت و انقلاب اسلامی واقع گردید: «خوشبختانه به قدر کافی این بذر[بذر انقلابخواهی و عصیانطلبی] در میان ما پاشیده شده است، بعد از آن که سالها بلکه قرنها بود که جهاد و امر به معروف و نهی از منکر و مبارزه، در میان ما فراموش شده بود.»[۳۴] روی آوردن مردم به آموزه های انقلابزای اسلام، نتیجهی تبلیغها و آگاهی بخشیهای امام خمینی(ره) و روحانیون بوده است: «مسلمانان و رهبران انقلابی، بذر این حالت تهاجم، تعرض و شورش بر نظامهای فاسد حاکم را در حالی که از روح اسلامی سرچشمه میگرفت در روح ملت مسلمان میکاشتند و همین خود یک دگرگونی روحی بنیادی در جامعهی ما به وجود آورد.»[۳۵](*)ادامه دارد...پینوشتها: ۱. مرتضی مطهری، بررسی اجمالی نهضتهای اسلامی در صد سالهی اخیر، تهران: صدرا، ۱۳۸۶، ص۶۱. .۲ همان، ص ٦٥. ۳. همان، صص٦٦-٦٥ ۴. مرتضی مطهری، آینده انقلاب اسلامی ایران، تهران: صدرا،١٣٨٧، ص ٢٤٧ ۵.همان، بررسی اجمالی نهضتهای اسلامی در صد سالهی اخیر، ص ٦٩ ۶. همان، آیندهی انقلاب اسلامی ایران، ص ١٢٦ ۷. همان، ص١٢٦ ۸. همان، ص١٢٩-١٢٨ ۹. همان، ص ٦٨[۹] ۱۰. همان، ص١٢٦[۱۰] ۱۱. همان، ص ٢٧٧[۱۱] ۱۲. مرتضی مطهری، یادداشتهای استاد مطهری. جلد دهم. تهران: صدرا ، ١٣٨٥، ص ٢٥[۱۲] ۱۳. همان، بررسی اجمالی نهضتهای اسلامی در صد ساله اخیر، ص ٦٧[۱۳] ۱۴. همان، آینده انقلاب اسلامی ایران، ص٩٢[۱۴] ۱۵. همان، ص٩٠[۱۵] ۱۶. همان، صص١١٩-١٢٠[۱۶] ۱۷. همان، ص٩٠[۱۷] ۱۸. همان، ص١٢٠[۱۸] ۱۹. مرتضی مطهری، مقدمهای بر جهانبینی اسلامی: وحی و نبوت، جلد سوم، تهران: صدرا،١٣٨٧، ص ١١٦[۱۹] ۲۰. همان، حماسهی حسینی، جلد دوم. تهران: صدرا ،١٣٨٧، صص١٦٠-١٦١[۲۰] ۲۱. همان، حماسهی حسینی، جلد اول. تهران: صدرا ،١٣٨٧، ص ٢٠٧[۲۱] ۲۲. همان، حماسهی حسینی، جلد دوم، ص ١٥٩[۲۲] ۲۳. همان، ده گفتار، تهران: صدرا ،١٣٨٨، ص ٧٣[۲۳] ۲۴. سورهی توبه، آیهی ٧١ [۲۴] ۲۵. همان، قیام و انقلاب مهدی(عج) از دیدگاه فلسفهی تاریخ. تهران: صدرا ،١٣٨٧، ص ٧٩[۲۵] ۲۶. همان، حماسهی حسینی، جلد دوم، ص ١٥٩[۲۶] ۲۷. همان، ص ١٥٩[۲۷] ۲۸. همان، مقدمهای بر جهانبینی اسلامی: وحی و نبوت، جلد سوم، ص١٢٢[۲۸] ۲۹. همان، آیندهی انقلاب اسلامی ایران، صص ٩٠-٩١[۲۹] ۳۰. همان، علل گرایش به مادیگری، تهران: صدرا ،١٣٨٦، ص ١٨٤[۳۰] ۳۱. همان، ص١٨٠[۳۱] ۳۲. همان، ده گفتار ،ص ١٠٠[۳۲] ۳۳. همان، علل گرایش به مادیگری، صص١٩٣-١٩٤[۳۳] ۳۴.همان، آیندهی انقلاب اسلامی ایران، ص ٩١[۳۴] ۳۵. همان، صص ١٣٣-١٣٤[۳۵]منبع: برهان |
|
↧
February 10, 2015, 2:10 am
به گزارش جهان به نقل از فارس، آیتالله سید محمدعلی علوی گرگانی در دیدار با جمعی از مسئولان مرکز فرهنگی ریحانةالنبی که پیش از ظهر امروز در دفتر این مرجع تقلید انجام شد اظهار کرد: اینکه افراد به سمت حجاب دینی هدایت شوند اقدام ارزشمندی است.وی با بیان اینکه حجاب در اسلام دارای سه مرحله است اضافه کرد: این مراحل تاکیدهای بسیاری قرآن را نشان میدهد و خداوند در مرحله اول حجاب عمومی را مورد تاکید قرار داده است که این حجاب اختصاص به طبقه خاصی ندارد.این مرجع تقلید خاطرنشان کرد: خداوند متعال مردم را به پوششی که از چشم نامحرمان در امان باشد تاکید کرده و این تاکید یک امتیاز برای افراد به ویژه زنان است زیرا مردانی که حجاب خانمها را ببینند آنها را آزار نخواهند کرد.وی با تاکید بر اینکه در مقابل هر عملی پاسخ خاصی وجود دارد گفت: اگر حجاب را رعایت کردیم به جایگاه خاصی خواهیم رسید اما اگر حجاب را مورد توجه قرار ندهیم نگاه افراد به زنان متفاوت بوده و موجب آزارشان میشود.آیتالله علوی گرگانی باز بودن سر و صورت را یکی از موارد بیحجابی دانست و تصریح کرد: صدا نیز یکی دیگر از مواردی است که زنان باید حجاب خود را نسبت به آن حفظ کنند زیرا قرآن کریم در بخشی از آیات خود به این موضوع تاکید کرده است به همین علت تک خوانی حرام است و نمیشود اجازه داد در جامعه اسلامی ترویج داده شود.وی با اشاره به اینکه صدای زنان میتواند برای مردان تحریک کننده باشد تاکید کرد: تغییر صدای زنان میتواند برخی از فسادها را در جامعه اسلامی دامن بزند.آیتالله علوی گرگانی با بیان اینکه اگر احکام الهی در جمهوری اسلامی پیاده نشود در جای دیگری پیاده نمیشود گفت: انقلاب اسلامی برای برپایی احکام اسلامی بوده است به همین علت باید دستورات اسلام در این انقلاب اجرایی شود و حرکت کشور اسلامی باشد.این استاد برجسته حوزه علمیه به حدیثی از امام باقر (ع) اشاره کرد و افزود: اگر زن یک جایی نشسته است مرد نباید برای لحظاتی جای او بنشیند؛ افراد آگاه باید نسبت به این تذکرات توجه داشته باشند زیرا این دستورات بدون علت بیان نشده است.وی ادامه داد: صلاح جامعه اسلامی در ارتباط حجاب خانمهاست اگر خانمها حجاب را رعایت کنند برخی مفاسد اجتماعی کنترل میشود زیرا افزایش ناهنجاریهایی از جمله طلاق در جامعه به علت مفاسدی است که حجاب به دنبال خود ایجاد میکند و حجاب بیشتر رعایت شود طلاق کمتر و ازدواجها بیشتر میشود.آیتالله علوی گرگانی در پایان سخنان خود ضمن گرامیداشت دهه فجر ابراز کرد: امیدواریم برنامههایی که در ارتباط با حجاب است در این دهه نتایج عملی بسیاری داشته باشد. |
|
↧
↧
February 11, 2015, 1:22 am
به گزارش جهان، محمد مسلمی، حمید گلی و علی فروتن از مجریان کودک شبکه دو سیما هستند که صبح امروز در راهپیمایی ۲۲ بهمن با مردم همراه شدند و سپس با حضور در پایگاه شبکه دو، سرودهای «ای وطن» و «محمد رسول الله» را به راهپیمایان ۲۲ بهمن تقدیم کردند.علاوه بر عموهای فیتیلهای، مدیران، مجریان و عوامل برنامه ساز شبکه دو نیز در آغاز سی و هفتمین فجر انقلاب اسلامی در راهپیمایی ۲۲ بهمن حاضر شدند.به گزارش ایسنا، پایگاه شبکه دو در مسیر راهپیمایان ۲۲ بهمن، روی پل همت مستقر شده است و مجریان و برنامه سازان این شبکه برای حاضران در راهپیمایی ۲۲ بهمن ماه، اکنون مشغول اجرای برنامههای شاد هستند. |
|
↧
February 10, 2015, 4:47 am
به گزارش جهان، در ابتدای این برنامه و در بخش «سینمای اندیشه» گفتگویی از استاد رحیمپور ازغدی پخش شد. وی در این گفتگو بیان داشت: «یک نکته مهم در فیلم سازی گره زدن مفاهیم انقلاب با نیازهای واقعی مردم است. در ذهن برخی این است که یک چیزی داریم به اسم شعارهای انقلاب و امام و رهبری و یک چیزی نیز داریم به اسم واقعیت های زندگی. نمی فهمند این همان است. یعنی وقتی علیه استکبار و صهیونیستم شعار می دهی، چیزی بی ربط با زندگی تو، عزت تو و استقلال تو نیست که بعد بگویی یک عده می گویند ایدئولوژی و یک عده می گویند منافع. نه! منافع تو در ایدئولوژی تو است. منافع تو در همین مقاومت است.»در ادامه برنامه، هادی محمدیان و حامد جعفری، کارگردان و تهیه کننده انیمیشن «شاهزاده روم» سودای سیمرغ شدند. محمدیان در این ابتدای این گفتگو بیان داشت: انیمیشن یک بحث استراتژیک در سینما است. با رشد خیلی زیاد تکنولوژیک در حوزه سینما، انیمیشن یک هنر «های تک» شده است. این هنر، جذابیت های زیادی ایجاد کرده است و از آنجایی که با مخاطب کودک و نوجوان سروکار دارد به لحاظ اقتصاد سینما نیز ارزش زیادی دارد.وی افزود: چون دست سازندگان انیمیشن نیز در خلق یک فضای جدید و متفاوت از آنچه در زندگی روزمره وجود دارد، در انیمیشن باز است، لذا هنری است که مورد استقبال در جهان قرار گرفته است. اما در ایران به دلیل همان «های تک» بودن که هم ابعاد یک اثر سینمایی را دارد و هم به دلیل دخالت تکنولوژی در آن، تا امروز توجه ای بدان نمی شد. اما به زعم بنده دهه ۹۰، دهه انیمیشن ایران است.این کارگردان ادامه داد: از آنجایی که می بینیم همکاران بنده در این حوزه چگونه در حال فعالیت و تلاش هستند، به نظرم قابلیت پیشرفت زیادی در این عرصه داریم. شاید بتوان جای خالی آثار خود را در سینمای جهان با انیمینش پر کنیم. پرداختن به انیمیشن، باعث رشد سینمای ایران نیز خواهد شد. چرا که به زعم بسیاری، سینمای ایران از نظر تکنولوژیک از سینمای جهان عقب است و رشد در انیمیشن باعث رشد در حوزه های تکنولوژیک سینمای رئال ایران نیز خواهد شد.محمدیان درباره گروه سازنده این اثر خاطرنشان کرد: ما موسسه ای با نام «هنر پویا» هستیم که نزدیک به ۱۰ سال است در حال فعالیت تخصصی در حوزه انیمیشن هستیم. اغلب در قالب کارهای کوتاه و برای تلویزیون فعالیت کردیم. تجربه سینمایی تا بحال نداشتیم و این اولین اثر سینمایی ما بود.وی افزود: ما مسیری را شروع کردیم تا افرادی که مستعد هستند را جذب کنیم و در قالب آموزش هایی توسط افراد مسلط، کم کم آنها را وارد حیطه تولید کنیم. درباره گسترش حوزه انیمیشن در شهرستان ها و شهرهای کوچک به دلیل مانوس بودن نسل جوان با ابزارهای تکنولوژیک شاهد این رویه هستیم. به نظرم این اتفاق مهمی است که مرزی نمی شناسد؛ در تهران یا شهرستان فرقی نمی کند. تکنولوژی مرزی ندارد و به زودی شاهد بارورشدن این عرصه در همه کشور خواهیم بود.در ادامه برنامه حامد جعفری، تهیه کننده انیمیشن «شاهزاده روم» درباره هزینه تولید این اثر بیان داشت: ما سراغ بسیاری از نهادهای دولتی برای تأمین بودجه تولید این اثر رفتیم. اما الحمدلله این پروژه با پولی که توسط سرمایه گذاران خصوصی تأمین شد، ساخته شد. یعنی کسانی که در این پروژه پول دادند، اعتقادی همراهی کردند. افرادی بودند از یک سکه تا ۲۰۰ میلیون کمک کردند. ما سراغ بسیاری از مراکز برای تأمین بودجه رفتیم، اما تنها کمکی که کردند ۵ درصد از هزینه ساخت پروژه را در قالب یک وام سه ماهه به ما دادند. غیر از این کسی کمک نکرد.وی درباره این عدم اقبال سرمایه گذارن بیان داشت: شاید تجربه هایی که از همکاری در پروژه های انیمیشن داشتند، همکاری موفقی نبود. اما ما توانستیم با رایت عربی کار، بخشی از هزینه ها را جبران کنیم.جعفری درباره دوبله اثر به زبان های دیگر عنوان داشت: دوبله عربی کار در حال انجام است. آقای ناصر طهماسب مدیر دوبلاژ کار هستند.در بخش دوم برنامه داود زادمهر و احسان ناظم بکایی، از منتقدان سینما در نشست نقد و بررسی فیلم «ایران برگر» میهمان برنامه سودای سیمرغ شدند. زادمهر در این باره بیان داشت: فکر می کنم بیشتر از خود فیلم، معروفیتش قبل از نمایش به عکس هایی بود که از آن بیرون آمده بود. باید گفت فیلم آقای تنابنده بود نه آقای جوزانی.وی افزود: فی الواقع می توانم بگویم توقع ما خیلی بیشت از این بود. داستان فیلم بسیار کلیشه ای و همان دعوای حیدری- نعمتی بود، با یک دختری از یک گروه و پسری از گروه دیگر که می خواهند با هم ازدواج کنند و پدرها که با هم رقیبند طبیعتا اجازه نمی دهند. بجز این، همه داستان بر قابلیت های شخصی بازیگران سوار بود.این منتقد سینما خاطرنشان کرد: تا جایی که خاطرم است همه بازیگران بخشی از نقش خود در فیلمی دیگر را بازی می کردند. خانم لرستانی، همان بازیگر فیلم «اخراجی ها» بودند. خانم گوهر خیراندیش، همان نقش در فیلم «جنگجوی پیروز» را بازی کردند. آقای تنابنده دقیقا از همان کلیشه «پایتخت» آمده بودند و حتی خانم جعفری جوزانی عینا نقشی که بیش از یک دهه پیش در «آژانس دوستی» بازی کرده بودند را ایفا کردند.زادمهر ادامه داد: این بازی ها کنار هم گذاشته شده بود، به همراه یک داستان یک خطی و یکسری اتفاقاتی که فکر می کنم خیلی پس و پیش کردن آنها نیز باعث نمی شد فیلم از دست برود. وحدتی در روایت دیده نشد. یک سری شوخی نه چندان خنده دار که البته اگر توانایی شخص آقای تنابنده را کنار بگذارید، چیز خاصی باقی نمی ماند. در کل باید گفت فیلم دستاورد عوامل در آثار قبلی خود بود.در ادمه احسان ناظم بکایی پیرامون این فیلم خاطرنشان کرد: به نظرم «ایران برگر» یکی از پرفروش ترین فیلم های سال آینده خواهد بود. تمام المان های فروش را دارد. اتفاقی در این فیلم رخ داده که اتفاق خوشایندکننده ای است. و آن حضور آقای علی نصیریان است. چقدر جای این مرد در سینمای امروز خالی بود و چقدر نسل قدیمی های ما در سینما نیستند و چهره های تکراری پر کرده اند.وی افزود: «ایران برگر» به نظرم اکران نوروزی خواهد داشت و سود سرشاری را نصیب خانواده جوزانی خواهد کرد. در حقیقت خانواده جعفری جوزانی از همان فرمول «اخراجی ها» استفاده کردند برای آنکه فیلمی بسازند که به فروش برسد. می خواستند فیلمی پرفروش بسازند و اصلا موارد دیگر برایشان مهم نبود. یک فیلم به شدت طولانی که دلشان نیامده بود تدوین کنند. فکر می کنم طولانی ترین فیلم جشنواره نیز بود.این منتقد سینما ساخت «ایران برگر» در راستای هیچ کدام از اهداف هنری ندانست و گفت: این فیلم تنها آمده تا فروش کند و فروش هم می کند. چون همه المان هایی که امتحان پس داده اند را جمع کرده است. هدف فیلم کاملا تجاری است.در ادامه این نشست زادمهر درباره فیلم «جامه دران» نیز عنوان داشت: اشکالی که در این فیلم می بینم این است که یک فیلم خیلی سخت می تواند یک داستان یک خطی را به خوبی روایت کند به گونه ای که داستان خود را لو ندهد. از این جنبه این فیلم از نقطه ای به بعد بخاطر تشخیص انتهای فیلم، بسیار آزاردهنده شد. ضمن اینکه ما در این فیلم از نقطه ای قهرمان داستان را از دست می دهیم. خود این مسئله که یک کارگردان بدون آنکه داستان یک خطی خود را لو ندهد، فیلم را به نقطه اوج خود برساند و بسط دهد، ظاهرا در جشنواره امسال کار بسیار سختی شده است.وی ادامه داد: همانطور که اگر در آرا مردمی دقت کنیم فیلم های صدر، فیلم هایی هستند که به شدت با رفت و برگشت زمان و تعدد شخصیت ها کار می کنند. فکر می کنم فیلمسازان نیز از این حربه برای داستان گویی سرراست استفاده می کنند.در ادامه نظام بکایی پیرامون این فیلم بیان داشت: فیلم به نظرم از آن دست فیلم هایی است که خانواده ها دوست دارند. ماجرای زن زجرکشیده و المان هایی از این دست که برای مخاطب عام جذاب است. ماجرا سر و ته دارد و روایت سرراستی دارد. من از این فیلم بدم نیامد. یک اشکالی داشت همین بود که می فهمیدید ته فیلم این است و می توانستید از سالن بیرون بروید.وی در انتها بیان داشت: امروز دیدم در طبقه پایین سالن همایش های برج میلاد به افرادی خاص برای تماشای فیلم محمد (ص) در سه سانس در سینما فرهنگ بلیط می دهند. من اصلا نمی فهمم! این کار در چند سال اخیر سابقه نداشته است. اگر این فیلم، فیلم خوبی است پس باید همه ما آن را ببینیم و در سینما میلاد اکران شود، نه در سه سانس و برای عده ای خاص. این غیرعادی است. من از آقای مجیدی می خواهم این امکان را فراهم کنند.ناظم بکایی با گله از این رویه اظهار داشت: همه کسانی که فیلم می سازند دوست دارند تا فیلم شان را همه ببینند، نه اینکه مخفی کنند. این فیلم توپستویی نیست! ۱۰۰ میلیارد برای آن هزینه شده است، و باید همه ما آن را ببینیم و هیچ ترسی نداشته باشیم از اینکه نقد شود. فیلم محمد (ص) فیلم همه ما است. در این روزهایی که به این پیامبر توهین می شود، باید پخش شود. فیلم تعبدی نیست که بنشینیم و بگوییم به به چه فیلم خوبی است. نقاط ضعف و قوت دارد. نترسیم. در برج میلاد اکرانش کنیم و به اهالی رسانه اعتماد کنیم.سی و سومین جشنواره بین المللی فیلم فجر از ۱۲ تا ۲۲ بهمن ۹۳ در ۲۹ سالن سینمایی و برج میلاد برگزار می شود. «سودای سیمرغ» به تهیهکنندگی محمدجواد طالبی و اجرای سیدامیر جاوید، برنامه ای انتقادی است که به مدت ده شب بطور از زنده از محل برگزاری جشنواره در برج میلاد از ساعت ۱۸ الی ۱۹ روی آنتن رادیو گفتگو موج ۱۰۳.۵ مگاهرتز می رود. |
|
↧
February 10, 2015, 12:31 am
به گزارش جهان به نقل از چمران نیوز اما بعد از این اظهار نگرانی از سوی رهبر انقلاب بود که علی جنتی وزیر فرهنگ دولت یازدهم در لبیک به این بیانات ، با انتشار بیانیه ای سخنان ایشان را چون همیشه روشنگر مسیر حرکت کشور به ویژه حوزه فرهنگ عنوان می کند . این وزیر دولت راستگویان در بخشی از بیانیه خود اظهار می دارد : "بی تردید، رفع دغدغه های معظم له، نیازمند درک عمیق مقوله تهاجم فرهنگی؛تقویت جبهه فرهنگی انقلاب و به میدان آوردن جریان فرهنگ و هنر اصیل ایرانی اسلامی در برابر این تهاجم است؛ همچنین تحقق این دیدگاه متعالی مستلزم حمایت از هنر متعهد به آرمانهای اسلامی و صیانت محیط زیست فرهنگی از آفتها و آلایشهای عقیدتی و سیاسی است. بدیهی است دستیابی به این هدف در گرو اهتمام همه دستگاهها و نهادهای فرهنگی به جهتیابی دقیق فکری و ساماندهی هنر و اندیشه بر مبنای هویت اصیل اسلامی و انقلابی خواهد بود ".جنتی بیانیه خود را با این جمله پایان می دهد که : " امید می رود که حاصل این تلاش و ادای تکلیف مورد تأیید رهبری گرانقدرانقلاب اسلامی ، رضایت مراجع عظام تقلید و همه دلسوزان مؤمن و متعهد واقع شود" .بیانیه فوق ۱۱ ماه پیش از سوی وزیر دولت راستگویان صادر شد و امید آن می رفت که در روزگار غربت فرهنگ اسلامی ، آقای وزیر و همکارانش به جملات زیبای بیانیه خود عمل کنند تا هم نگرانی علما و رهبر معظم انقلاب برطرف شود و هم حق فرهنگ اسلامی در روزگار تاخت و تاز فرهنگ شیطانی غرب ادا شود تا سبک های غلط غربی دست از گریبان جامعه اسلامی ما بردارد ، اما همانطور که انتظار می رفت مشی وزارت فرهنگ دولت اعتدال بر شیوه نیاکان اصلاح طلبش بود و آن بیانیه تنها چند خط شعار بیشتر نبود .امروز و با گذشت یکسال از ابراز نگرانی علما و رهبر عظیم الشان و بیانیه جنتی ، می بینیم این وزارت خانه نه تنها رضایت مراجع و علما را بدست نیاورده بلکه نارضایتی این بزرگواران و دلسوزان نسبت به قبل بسیار افزایش یافته است.در هفته ای که گذشت شاهد بودیم مراجع و علما نسبت به عملکرد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و مخصوصا ماجرای تک خوانی زن در یک آلبوم انتقادات شدیدی کردند اما در مقابل جنتی در واکنش به این انتقادات در یک جمله گفت به مراجع اطلاعات غلط داده می شود ! از طرفی دیگر وزارت ارشاد در بیانیه ای با تکرار همین ادعا اعلام می کند : "دولت تدبیر و امید توانست در مدت کوتاهی فاصله اهالی فرهنگ و هنر که بخش بزرگی از فرهیختگان جامعه را تشکیل می دهند با بدنه دولت و نظام از میان بردارد و آنان را دوباره به آغوش جامعه بازگرداند. متاسفانه این اقدام موفق دولت در حوزه فرهنگ به مذاق برخی از رسانه ها خوش نیامده و در این راه بارها سعی کرده اند با قلم فرسائی های فراوان، شایعه پراکنی و حاشیه سازی های بی مورد و درج اخبار نادرست، غیردقیق و مغرضانه اسباب ناراحتی و دل نگرانی برخی از دلسوزان نظام و علمای گرانقدر را فراهم سازند" در ادامه با ذکر چند نمونه از اقدامات این وزارت خانه که منافی با شعار اعتدال دولت یازدهم می باشد از وزیر دولت راستگویان تنها یک سوال داریم که کدام یک از موارد زیر نادرست ، مغرضانه ، شایعه و اطلاعات غلط می باشد ؟ * حمایت جنتی از خواننده حامی فتنه ۸۸ و همراهی با وی در جشن صندوق حمایت از هنرمندان . آیا وزیر از حمایت شجریان از فتنه ۸۸ و ضدیت با نظام اسلامی خبر نداشت ؟! * حضور مرتضی کاظمی در وزارت فرهنگ دولت یازدهم و انتصاب وی به سمت مشاور وزیر . آیا جنتی از نقش وی در جریان تحصن نمایندگان بی اطلاع بود ؟! * حکم جنتی به علی مرادخانی برای سمت معاونت هنری . آیا عملکرد نه چندان درخشان مرادخانی در دوران مهاجرانی به گوش و چشم جنتی نیامد ؟! *مجوز نشر برای برخی افراد ضد انقلاب همچون رضا براهنی که از سوی این وزارت خانه صادر شد . *حمایت و انتشار کتاب "سپیده جدیری " ، اندر سوابق سپیده جریدی نیز همین بس که وی مترجم یکی از مهم ترین کتاب های حمایت از همجنس بازی می باشد و در مصاحبه با یکی از سایت های ضدانقلاب در پاسخ به این سوال که از انتخاب کتابی در حمایت از هم جنس بازی برای ترجمه، نگران قضاوتهای احتمالی، فشارها یا انگشتنما شدن نبودی؟ گفت:« نگران نبودم چون با آگاهی کامل به قضاوتها و واکنشها این انتخاب را انجام دادم. حالا آن گروه از دوستهای روشنفکرِ ما، مشکلِ خودشان است که قادر نیستند این حق را به رسمیت بشناسند.!» * دفاع جنتی از تک خوانی زن که در نهایت به صدور مجوز آلبوم «تو را ای کهن بوم و بر دوست دارم» ختم شد . علی جنتی که تا قبل از این آلبوم در اظهار نظری درباره تک خوانی زن گفته بود: «اظهارنظرهای مختلفی در خصوص تکخوانی خواننده زن در کنسرتها وجود دارد اما طبق نظر برخی مراجع تقلید، اگر موجب مفسده نباشد ایرادی ندارد.» حال در واکنش به انتقادات مراجع به آلبوم مذکور، معتقد است این اثر همخوانی زن و مرد می باشد، درحالی که آنچه در این البوم مشاهده می شود چیزی جز تک خوانی بانوان نیست و در واقع صدای زنان کاملا برجسته و غالب بر صدای مردان می باشد . *صدور حکم بازگشایی نشر چشمه ، تعطیلی یک جشنواره ضد صهیونیستی و .... این تنها بخشی از اقدامات عجیب وزارت فرهنگ در عمر یک سال و نیم دولت یازدهم بود،حال سوال این است کدام یک موارد بالا نادرست ، یامغرضانه می باشد ؟! بدون شک جنتی و معاونانش از هیچ کدام از موارد بالا بی اطلاع نبودند ، پس چرا و با چه هدفی دست به چنین اقداماتی زدند ؟ چرا برای رفع نگرانی رهبر معظم انقلاب و مراجع تقلید تلاشی نمی کنند ؟ کدام یک از اقدامات وزارت ارشاد تاکنون در جهت تقویت جبهه فرهنگی انقلاب انجام گرفته ؟ آیا صدور مجوز برای افراد ضد انقلاب یا حامی همجنس گرایی حمایت از هنرمند متعهد به آرمان های اسلامی به حساب می آید ؟ چرا دولت یازدهم نسبت به مقوله تهاجم فرهنگی بی تفاوت نشسته است ؟ تهاجمی که رفتارها و ذائقه های نسل آینده ساز کشور را تغییر داده است . رفتارهایی که این روزا برای این نسل مد و بروز بودن محسوب میشود در گذشته ای نه چندان دور ناهنجاری های بزرگ جامعه محسوب می شد از مدل لباس پوشیدن، ذائقه موسقیایی، ذائقه های غذایی، اعتقادات، مسائل مذهبی و ... که همگی در سایه غفلت مسئولان دستخوش تغییراتی اساسی شده است . آقای جنتی! امیدواریم شرمنده شهدا نشوید . |
|
↧
February 10, 2015, 4:13 am
به گزارش جهان به نقل از فرهنگ نیوز، آیت الله توکل در جلسه هفتگی هیئت میثاق باشهدا در مورد حاصل عمل سخنرانی کردند که خلاصه سخنرانی ایشان در ادامه می آید و مخاطبین گرامی می توانند صوت کامل این سخنرانی را در انتهای مطلب دانلود نمایند :طبق آیات و روایات متعدد داریم که، عملکرد خود فرد است که او را خوار کند یا اینکه به فضیلت رساند و به همین گونه آنچه به سر ما میآید حاصل عملکرد خود ماست و آنچه را که کاشتهایم برداشت میکنیم.خداوند عالم در این دنیا اعمالی را قرار داده است که اگر آنها را انجام دهد حتماً او را عزیز میکند و یا اینکه اگر اعمال دیگری را انجام دهد حتماً او خوار و ذلیل میشود و یا اینکه دربهای نکبت و عذاب برای او باز میشود.صوتمیخواهیم برخی از این کانالهایی که ما را به این اعمال میرساند را مطابق آیات قرآن بیان کنیم:آنچه که بلا و مصیبت به سر شما میآید حاصل کار خود شما است و علاوه بر آن خیلی از شما را بخشیدیم و عذاب را به حساب شما واریز نکردیم و این حاصل کمی از اعمال بد شماست.اگر این دو کار ایمان و عمل صالح را انجام دهد، ما در مقابل برکات آسمان و زمین را بر آنها باز میکنیم. (تقوا همان عمل به واجبات و ترک محرمات است، اگر کسی این دو کار را انجام دهد به نورانیت باطن میرسد و حجاب باطن کنار میرود پس تقوا کانال کسب ایمان است).اینها وعدهی الی است. هنگامی که وعده باشد در وعدهی خداوند تخلفی وجود ندارد.در شهری امنیت مطمئنی فراهم بوده است. امنیتی که وجود آن را احساس نمیکردهاند. آنجا روزی فراوانی بوده است. گرما و سرما به اندازهی کافی بوده است اما به نعمتهای ما کفران ورزیدند. برخوردشان که با نعمتهای خداوند این گونه بود در مقابل خداوند روزی فراوان را از آنها گرفت و دادههای خودش را پس گرفت. خداوندی که میتواند حیات دهد میتواند مرگ هم دهد و از اسامی خداوند مسبب الاسباب است اگر عملکرد ما غلط باشد، اسباب عالم را خداوند گونهای قرار میدهد که فرد در مضیقه قرار گیرد و به اشتباهات خود واقف شود. نمیتوان گفت که ما بیخبر بودهایم بلکه ما حرفها را گفتهایم و با شما اتمام حجت کردهایم و درحالیکه اختیار هم داشتهاید. میلی خودتان است میخواهد به دنبال حرف ما باشید و به عنوان شاکر باشید و اگر به دنبال حرف دل خودتان باشید دنیا شما را ذلیل میکند و بعد از مرگ هم ذلیل تر میشوید.اینکه در اسلام داریم که با پای راست به مسجد بروید و با پای چپ مسجد بروید طبق تحقیقات زیادی که انجام شده است هنگامی که انسان در حال حرکت سکته میکند اگر پای چپ جلو باشد به پشت میافتد و اگر پای راست او جلو باشد به جلو میافتد به همین دلیل است که هنگامی که در حال ورود به مسجد هستید به داخل مسجد بیافتید بله اسلام همه چیز را بیان کرده است و نمیتوان گفت که به ما نرسیده است و یا با ما اتمام حجت نشده بود.اگر زنی در ایام حمل بخواهد بچه سرخ سفید دارا شود انار زیاد میل کند و اگر بچه زرنگ باشد کندر میل کند و یا اگر میخواهد که خوش بو باشد به میل کند و یا اگر میخواهد صبور باشد خرما زیاد میل کند و در ایام آخر حمل کلم نخورد چرا که در صورت او یک علامتی باقی میماند.حتی ذهنخوانی و دل خوانی و ... را همه با فرمول در دین بیان شده است.در ادامه به برخی از این فرمول ها اشاره می نمائیم:* راهکار محبوب شدن در دلهاإِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا (مریم، آیه ۹۶)كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند، به زودى [خداى] رحمان براى آنان محبتى [در دلها] قرار مىدهد. (۹۶)* راهکار عزیز شدن در بین مردم(با عزت شدن)يَقولونَ لَئِن رَجَعنا إِلَى المَدينَةِ لَيُخرِجَنَّ الأَعَزُّ مِنهَا الأَذَلَّ ۚ وَلِلَّهِ العِزَّةُ وَلِرَسولِهِ وَلِلمُؤمِنينَ وَلٰكِنَّ المُنافِقينَ لا يَعلَمونَ (منافقون، آیه ۸)مىگويند: «اگر به مدينه برگرديم، قطعاً آنكه عزتمندتر است آن زبونتر را از آنجا بيرون خواهد كرد.» و[لى] عزت از آن خدا و از آن پيامبر او و از آن مؤمنان است؛ ليكن اين دورويان نمىدانند. (۸)* راهکار باز شدن گره ها در هنگام بلاوَمَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجعَل لَهُ مَخرَجًا وَيَرزُقهُ مِن حَيثُ لا يَحتَسِبُ ۚ وَمَن يَتَوَكَّل عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسبُهُ ۚ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمرِهِ ۚ قَد جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيءٍ قَدرًا (طلاق، آیات ۲ و ۳)و هر کس تقوای الهی پیشه کند، خداوند راه نجاتی برای او فراهم میکند، (۲) و او را از جایی که گمان ندارد روزی میدهد؛ و هر کس بر خدا توکّل کند، کفایت امرش را میکند؛ خداوند فرمان خود را به انجام میرساند؛ و خدا برای هر چیزی اندازهای قرار داده است! (۳)* علم و تجربه ما محدود است ، چه کنیم کار هایمان با تدبیر انجام شوداللَّهُ وَلِيُّ الَّذينَ آمَنوا يُخرِجُهُم مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النّورِ ۖ وَالَّذينَ كَفَروا أَولِياؤُهُمُ الطّاغوتُ يُخرِجونَهُم مِنَ النّورِ إِلَى الظُّلُماتِ ۗ أُولٰئِكَ أَصحابُ النّارِ ۖ هُم فیها خالِدونَ (بقره، آیه ۲۵۷)خداوند، ولی و سرپرست کسانی است که ایمان آوردهاند؛ آنها را از ظلمتها، به سوی نور بیرون میبرد. (اما) کسانی که کافر شدند، اولیای آنها طاغوتها هستند؛ که آنها را از نور، به سوی ظلمتها بیرون میبرند؛ آنها اهل آتشند و همیشه در آن خواهند ماند. (۲۵۷)* چه کنیم گول افراد منافق را نخوریم و بتوانیم فرق حق و باطل را بفهمیميِا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إَن تَتَّقُواْ اللّهَ يَجْعَل لَّکُمْ فُرْقَاناً وَيُکَفِّرْ عَنکُمْ سَيِّئَاتِکُمْ وَيَغْفِرْ لَکُمْ وَاللّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ (انفال، آیه ۲۹)ای کسانی که ایمان آوردهاید! اگر از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید، برای شما وسیلهای جهت جدا ساختن حق از باطل قرارمیدهد؛ (روشنبینی خاصّی که در پرتو آن، حق را از باطل خواهید شناخت؛) و گناهانتان را میپوشاند؛ و شما را میزمرزد؛ و خداوند صاحب فضل و بخشش عظیم است! (۲۹)* چه کنیم در راه معنویت به انحراف کشیده نشویموَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ (عنکبوت، آیه ۶۹)و آنها که در راه ما (با خلوص نیّت) جهاد کنند، قطعاً به راههای خود، هدایتشان خواهیم کرد؛ و خداوند با نیکوکاران است. (۶۹)* چه کنیم که در کارها ثابت قدم باشیمیا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا إِن تَنصُرُوا اللَّهَ يَنصُركُم وَيُثَبِّت أَقدامَكُم (محمد، آیه ۷)ای کسانی که ایمان آوردهاید! اگر (آیین) خدا را یاری کنید، شما را یاری میکند و گامهایتان را استوار میدارد. (۷)* خدایا با یک آیه مرا موعظه ای کن که در همه مراحل زندگی محکی برای اعمال من باشدقُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُم بِوَاحِدَةٍ أَن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى (سبأ، ایه ۴۶) بگو: «شما را تنها به یک چیز اندرز میدهم، و آن اینکه: دو نفر دو نفر یا یک نفر یک نفر برای خدا قیام کنید (۴۶)امام خمینی برای خدا قیام کرد که کار او جاودانه شد.چون کار برای خدا بود باقی ماند .از اسامی خدا "یا باقی" است این بود که کار امام اینچنین تاثیر گذار و ماندگار شد.خداوندا چه کنم که محرم اسرارت شوم. در سورهی مزمل یک آیهای است که کلید اسرار است و همهی حرفها در آن است آیه را نگفتم تا هر یک از شما که به دنبال آن رفتید در سوره اسراری هست که اگر دنبال آن بروید چیزهای خوبی گیرتان میآید. برای مشاهده متن و ترجمه سوره مزمل به اینجا مراجعه نمائیدنتیجه کل سخنان: چون کلُّ نَفْسٍ به ما كَسَبَتْ رَهِينَةٌ (مدثر، آیه ۳۸) هر چه سر ما میآید عملکرد خود ما است و به همین دلیل است که در روایت آمده است اگر اعمال مثبت باشد شما را عزیز میکنم و اگر اعمال منفی باشد شما را خوار و ذلیل میکنم. این را هم بدانید که از مکافات عمل غافل نباش گندم از گندم بروید جو ز جو.و بدانید خداوند با پسر پیامبر اولوالعزمش هم تعارفی ندارد.والسلام علیکم و رحمتالله و برکاته |
|
↧
↧
February 10, 2015, 2:30 am
گروه فرهنگ جهان نیوز-شادی رستمی: «شیفت شب» فیلمی است که نیکی کریمی ستاره ی سال های نه چندان دور سینما پس از یک شب، چند روز بعد و سوت پایان کارگردانی کرده است. کریمی ایده اولیه این فیلم را از محمود آیدن وام گرفته و با همراهی علی اصغری فیلم نامه اثر را به رشته ی تحریر درآورده است.فیلم درباره ی زنی است به نام ناهید (با بازی لیلا زارع) که به ناگهان نگران شوهرش، فرهاد (محمد رضا فروتن) میشود و فکر میکند، شوهرش دیگر مثل سابق نیست و یک جای کارش میلنگد، پس زاغ سیاه شوهرش را چوب میزند تا ببیند چه مشکلی برایش پیش آمده.در واقع فرهاد که کارمند حسابداری شرکت بوده دست به اختلاس میزند؛ کشف دزدی و عواقب پس از آن آن، فرهاد را آشفته و عصبی میکند و این سرآغاز یک زندگی رو به ویران است که همه چیز را به خدمت خود میگیرد و زنی فرشته خو که باید یک تنه بار درام داستان را بر عهده گیرد و نه فقط از شوهر که از جامعه هم باید زجر بکشد. زنی مظلوم و رنج کشیده که برای حفظ زندگی اش حاضر است همه جور اشتباهات مرد را جبران نماید.فضای فیلم قرار بوده روایتگر مشکلات اقتصادی و معیشتی خانواده در جامعه ای بحران زده و تحریم شده باشد و کریمی سعی کرده روی نقش زن تاکید زیادی شود.شیفت شب اثری نیست که قابل تعریف و تمجید باشد وحتی بیانیه های فمینیستی درونی اش نیز نمی تواند برایش قدمی روبه جلو باشد. باز هم داستان زنهای مظلوم و مردان کج خلق و خشن، جاه طلب و بیرحم که بی هیچ پیام درست و درمانی تنها برای همذات پنداری مخاطب به انها عرضه می شود بی آنکه حتی کارگردان به درستی بتواند هدف و منظورش را برساند.داستانی فاقد ظرافت و پیچیدگی که روایت همیشگی اش می تواند بیننده را روی صندلی نگه دارد حال چه سینما چه سریال ظهرگاهی تلویزیون. زن داستان علیرغم تحصیل کردگی منفعل و بی دست وپاست. در مقابل شوهرش اجازه انجام کاری را ندارد، از جانب او تحقیر می شود و اجازه کار کردن ندارد. مرد حتی حرف خود را به او نمی زند و در مقابل خودش فردی عبوس ، خشن و خودخواه است که سرمایه ی زندگی و خانواده را به باد داده و اکنون از همه طلبکار است. در واقع در پردازش هر دو کاراکتر اغراق شده برای اینکه هیچ گاه نمی توان گفت کاراکتری مطلقا سیاه یا سفید است و کریمی از خاکستری کردن اجتناب ورزیده است و در شرایطی که فمینیست ترین کارگردان زن ایرانی، تهمینه میلانی نیز از این سبک و سیاق فاصله گرفته، به نظر می رسد کریمی که بخشی از شهرتش را مدیون بازی درآثار اوست بناست جا پای او بگذارد و از مردان چهره ای خبیث و دیو سیرت بسازد.داستان کلیشه ای و نخ نما شده ای که جذابیتی برای مخاطب ندارد. کارگردان تلاش کرده به اثر حس بدهد و فضاسازی کند اما در انتقال مفهوم مورد نظرش به شدت ابتدایی و خام عمل کرده است. فضای کلی کار سرشار از سیاه نمایی هایی است که جامعه ی هنری را مبتلا ساخته و به ورطه ی بزرگنمایی و اغراق افتاده است.داستان سرد وکند پیش می رود و در برخی سکانس ها سعی می شود با ایجاد تعلیق اندکی به کار وزن تزریق شود اما تا میانه ی داستان ساده ترین نکته ها مکتوم است تا به بیننده رودست بزند. چنانکه در نهایت شغل همسر، موش کشتن در جوی های آب ، چنان عجیب و درو از ذهن است که بیننده را به حیرت فرو می برد.قطعا چنین انتخابی نه نماد است، نه نشانه ی عملی که بتوان آن را به مساله ای ربط داد و هضم کرد بلکه صرفا همان سیاه نمایی است که ذکرش رفت.کریمی نگاهی سطحی و کم عمق به اثر داشته و همین سبب شده فیلمش چیزی بیش از یک ملودرام کهنه و بی رنگ و رو نباشد. فیلم به سختی می کوشد خط سیر داستانی اش را حفظ کند و به قواعد کلاسیک پابندی نشان دهد اما با کمبود دیالوگ های موثر و اکت های تعیین کننده روبروست. بخصوص که کاراکترهای بی هدف و انگیزه تنها با نیمچه حسی بر چهره ظاهر می شوند و باقی به همان بی اهمیتی ورودشان، به راحتی حذف و معدوم می گردند. بی آنکه تاثیر خاصی در پیشبرد داستان و یا حتی پایان بندی و نتیجه گیری اش داشته باشند. از باب دیالوگ های شیفت شب ، برخی علیرغم مفهوم فلسفی در سینما سبب خنده و شوخی و انبساط خاطر شده بود و این نشان می دهد وقتی کلیت اثر با هم چفت و بست نباشد چقدر همه چیز گل درشت و شعاری جلوه می کند. اینکه حتی نامی انتخاب شود که کمترین ربطی به داستان نداشته باشد.کریمی به زور سعی دارد جامعه را خسته، عاصی و زخم خورده از مشکلات اقتصادی نشان دهد اما در کمال تعجب وضع زندگی ناهید بسیار خوب است و ظاهری مناسب دارد.ماشین خوب و خانه و زندگی شیک. ناهید، قهرمان زن داستان تنها سعی می کند با دلسوزی و نگرانی بیش از حدی که مثل نوار چسب به صورتش چسبیده از وضعیت موجود اظهار تاسف کند در حالی که آنچه خانم کارگردان نشان می دهد حتی گوشه ای فقر و مشکلات مالی نیست و بی شک شیوه ی بیان و زبان قصه الکن تر از آن است که به چنین موضوع گسترده ای بپردازد.کریمی تنها فکری را که به ذهنش متبادر شده با چند دیالوگ و یکی دو بازیگر خوب ترکیب کرده و به جشنواره فرستاده و البته تا این لحظه بازخورد مثبتی هم دریافت نکرده است.تکنیک دوربین روی دست برای ایجاد حس تعلیق و اضطراب در فیلمنامه ای پرسوراخ تنها گزینه ی ممکن برای جبران به نظر می رسیده که کارگردان از آن بهره برده و کوشیده به مدد نورپردازی های اغراق آمیز و موسیقی گوش پر کن سر و شکلی قابل قبول بسازد.آثار نیکی کریمی معمولا مقبول طبع بسیاری نیستند و تنها به مدد نام او و سطح بالای شعارهایی که در فیلم هایش به کار می برد بر سر زبان ها می افتد. نگاه او به اجتماع و ترسیم بحران های موجود آن چیزی نیست که در واقعیت می بینیم و چه عالی که او همیشه فقط همان بازیگری بماند که خاطره ی بازی های درخشانش را در ذهن داریم. |
|
↧
February 10, 2015, 2:19 am
به گزارش جهان، محمدعلی اسفنانی در گفتوگو با تسنیم، در واکنش به حضور پلیس امنیت اخلاقی در حاشیه برگزاری جشنواره فیلم فجر در برج میلاد اظهار داشت: امر به معروف و نهی از منکر، یک واجب شرعی و دینی است و هدف غائی و نهایی مجموعه گشت ارشاد و پلیس امنیت اخلاقی نیز اجرایی کردن موضوع امر به معروف و نهی از منکر در جامعه است.عضو کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس شورای اسلامی با تاکید بر اینکه حاکمیت، در راستای وظایف خود ملزم به استقرار فضای امر به معروف و نهی از منکر در جامعه است، گفت: البته نکته قابل توجه در این موضوع، بحث بر سر شیوهها و روشهای اجرایی کردن اصل امر به معروف و نهی از منکر در جامعه است چراکه کمتر کسی است با اصل موضوع امر به معروف و نهی از منکر مخالفت کند.وی با اشاره به اهمیت توجه داشتن به چارچوبهای قانونی روشهای اجرایی کردن اصل امر به معروف و نهی از منکر، در واکنش به برخی اظهار نظرها در خصوص اینکه عنوان میشود قشر هنرمند و هنرمندان از دیگر اقشار جامعه متفاوت هستند و از این رو، اقدام پلیس در استقرار گشتهای امنیت اخلاقی را زیر سوال میبرند، خاطرنشان کرد: اینکه ما جمعیت، قشر یا گروهی را از امر به معروف و نهی از منکر مستثنی کنیم، به هیچ وجه قابل قبول نیست.اسفنانی ادامه داد: هنر انقلاب اسلامی آن بود که توانست جامعه هنری قبل از انقلاب را که متاسفانه از سلامت کامل برخوردار نبود، به سمت و سوی ارزشهای دینی بکشاند.عضو کمیسیون قضایی مجلس با تاکید بر اینکه «در قانون مجازات اسلامی، بدحجابی از مصادیق جرم مشهود است و پلیس وظیفه برخورد با آن را دارد»، افزود: گرچه باید در موضوع امر به معروف و نهی از منکر به تعریف حریمها و قواعد این اصل توجه داشت، ولی به هر صورت مستثنی دانستن هنرمندان و جامعه هنری از امر به معروف و نهی از منکر پذیرفتنی نیست و در جامعه اسلامی هیچ گروهی را نمیتوان از این قاعده مستثنی دانست. |
|
↧
February 10, 2015, 9:05 pm
به گزارش جهان، شهیندخت مولاوردی در گفتوگو با تسنیم، در خصوص صدور مجوز وزارت ارشاد برای تکخوانی زنان و اعتراض علما به آن اظهار داشت: وزارت ارشاد بحث صدور مجوز برای تک خوانی زنان را تکذیب کرده و گفته چنین مجوزی صادر نشده است.وی در پاسخ به این پرسش که درصورت صدور مجوز برای تک خوانی زنان نظر شما چیست، افزود: چنین مجوزی صادر نمیشود.گفتنی است، پس از انتشار اخباری مبنی بر صدور مجوز برای تکخوانی زنان از سوی وزارت ارشاد، علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ضمن دروغ خواندن صدور مجوز برای تکخوانی زنان گفته است که اخیراً موجی را راه انداختند و در آن اعلام میکنند که مجوزی برای تکخوانی زنان داده شده است در صورتی که تکخوانی وجود ندارد و ضمن اینکه عکس آلبومی که به آن انتقاد میکنند، عکس یک خانم است اما این آلبوم توسط محسن کرامتی و نوشین طافی همخوانی شده و در واقع تکخوانی نبوده است.وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با بیان اینکه اصل این خبر دروغ است، تصریح کرده براساس آن حاشیهسازی و ایجاد موج علیه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی صورت گرفته که عمل غیراخلاقی، غیردینی است و به آنان میگوییم اگر قصد مقابله با دولت را دارند به نقاط ضعف اساسی که وجود دارد بپردازد و چرا دروغپردازی میکنند. |
|
↧