به گزارش جهان به نقل از فارس، گذر از سلسله قاجار به پهلوی، سلسلهای پادشاهی که قصد داشت ایران را به دروازههای تمدن برساند و حکومت هخامنشیان را احیا کند اما در مقام عمل، به دیکتاتوری و خشونت بی حد و حصر انجامید داستانی طول و دراز دارد؛ مقطعی کوتاه از تاریخ پر فراز و نشیب سلسله های شاهنشاهی در ایران که سختیهای آن بر ملت ایران بیش از سایر دورهها نمود یافت.مستند «حق گمشده» در ۲ قسمت به دوران حکومت پهلوی میپردازد.موضوع اصلی این مستند، شرحی از تحولات سیاسی و برخی تحولات اجتماعی در ایران، از آغاز سلطنت رضاخان تا کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ در زمان محمدرضا شاه است.در این مستند بیان میشود که شرایط اجتماعی، دخالت بیگانگان و استبداد پادشاهان، در کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ ، مانع تحقق دموکراسی در ایران تا سال ۱۳۵۷ شده است.مصاحبه با مورخان و اساتید و پژوهشگران سیاسی و تاریخی بخشهایی از این برنامه را تشکیل میدهد.امیرحسین نوروزی در مقام تهیه کننده و احسان معراجیفر به عنوان کارگردان، سازندگان مستند «حق گمشده» هستند.این مستند ساعت ۱۷ روز دوشنبه ششم بهمن از شبکه افق به روی آنتن میرود. |
↧
داستان یک سلطنت دونفره در افق
↧
عقد زوج دانشجو در جوار مزار شهدا
↧
↧
از شاهچراغ بیشتر بدانیم
به گزارش جهان به نقل از باشگاه خبرنگاران، سيد مير احمد بين سالهاي ۲۱۰ تا ۱۹۳ هجري قمري در زمان خلافت مامون براي ديدار برادرش حضرت امام رضا ( ع) از راه فارس و شيراز عازم خراسان بود كه در شيراز او را شهيد كردند و در همين جا مدفون شد.تا مدتها از مقبره اين امامزاده اطلاعي در دست نبود تا اينكه در طي حادثه اي در زمان امير مقرب الدين وزير اتابك ابوبكر جسد حضرت پيدا شد و با تشخيص صاحب جسد از روي نوشته انگشتري به دستور امير مقرب الدين بر روي آن بقعه و بارگاهي بر پا ساختند از اين زمان احياء و آباداني در اين بقعه صورت پذيرفت و بارها سرداران، امرا و پادشاهان اين مكان را مورد احياء و مرمت قرار دادند.از جمله مرمت هاي اساسي توسط نادر شاه صورت گرفت . وي قبل از فتح شيراز و شكست دادن افاغنه نذر كرده بود كه در صورت پيروزي تعميراتي در شاهچراغ بنمايد .نادر پس از پيروزي بر دشمنان مقدار زيادي پول و نزديك به ۳ كيلو زرناب را براي ساختمان قنديل در بالاي حرم هديه كرد اين قنديل تا سال ۱۲۳۹ هجري قمري در بقعه موجود بود و در آن سال به خاطر زلزله شديد و خرابي قسمتي از بقعه قنديل به مصرف تعميرات ضروري بقعه رسيد . در دوره قاجاريه نيز بقعه شاهچراغ بارها مورد مرمت قرار گرفت .در منابع آمده است كه نخستين گنبد ساخته شده بر روي بقعه به سال ۶۲۳ هجري قمري و توسط همان امير مقرب الدين بوده است . در قرن هشتم هجري قمري به فرمان ملكه تاشي خاتون ( مادر شاه ابواسحاق اينجو ) گنبدي ۷۲ تركي بر روي بقعه ساخته مي شود كه در نوع خود يكي از شاهكارهاي هنري و معماري قرن هشتم هجري در شيراز بوده است .زلزله سال ۱۲۳۹ هجري قمري اين گنبد را خراب كرد و يكي از شاهزادگان قاجاري گنبد را تعمير و تجديد بنا كرد كه طرح آن شبيه گنبد فعلي آستانه حضرت سيد علاالدين حسين بود ، درست سي سال بعد زلزله ديگري در گنبد شكاف ايجاد كرد و مجدداً گنبد تعمير شد آخرين تعمير گنبد در سال ۱۳۳۶ شمسي بود كه با نصب اسكلت آهني گنبد جديدي ساخته شد .بناي فعلي بقعه شامل ايوان اصلي در مشرق، حرم وسيع و شاه نشين هايي از چهار جانب و مسجدي در قسمت غرب حرم و اتاقها و مقبره هاي متعدد متصل به بقعه است.از ديدنيهاي بقعه شاه چراغ آئينه كاري ، نوشته هاي گچبري ، تزئينات و درهاي نقره و رواق و حرم و حرم وسيع اين بقعه است.مرقد مطهر حضرت در شاه نشين بين محوطه زير گنبد و مسجد بالاي سر امام زاده قرار دارد. اين شيوه ساخت بقعه و مرقد كه درست در وسط محوطه زير گنبد نباشد در ديگر زيارتگاههاي معروف شيراز نيز ديده مي شود . در دو انتهاي ايوان دو مناره كوتاه مشاهده مي شود از ديگر ديدنيهاي بقعه شاهچراغ صحن وسيع آن مي باشد كه از سه جانب آن را احاطه كرده است .در طي دو دهه گذشته تعميرات زيادي در بقعه شاهچراغ انجام گرفته و در دو ضلع شمالي جنوبي صحن بقعه حجره هاي متعددي ساخته شده است .در جوار حضرت شاهچراغ شخصيت هاي مشهور علمي و ادبي و روحانيون برجسته دفن شده اند . از جمله مكانهاي وابسته به بقعه شاهچراغ ، كتابخانه احمدي وابسته به بقعه است كه با وجود كتابهاي خطي نفيس و باارزش از كتابخانه هاي قديمي و معروف شيراز به شمار مي رود. |
↧
بهترین راه مهار نفس ازنظر آیتاللهجوادی
به گزارش جهان به نقل از مرکز خبر حوزه، آیت الله عبدالله جوادی آملی در دیدار جمعی از اساتید و طلاب نخبه حوزه علمیه استان کرمانشاه که در محل نمازخانه بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء برگزار شد، با تاکید بر جدیت طلاب در مسیر معرفت و علم آموزی بیان کرد: علم نور است، اما برای دیدن این نور، چشم باز لازم است که آن را نیز علم به ما میدهد، یعنی علاوه بر اینکه علم نور است، طبق بیان قرآن و اهل بیت(ع) علم انسان را بصیر میکند.وی با اشاره به عظمت عالمان از منظر قرآن کریم اظهار کرد: عظمت علم به اندازهای است که طبق بیان قرآن کریم مردم یا عالمند و یا نابینا؛ یعنی علم با برتری دادن به عالمان آنها را از دیگر افراد جامعه جدا میکند اما باید بدانیم اگر به دنبال علم رفتیم و این نور را نیافتیم مشکل از درون ماست.آیت الله جوادی آملی عالم شدن را مقدمه عاقل شدن دانست و خاطرنشان کرد: علم و عالم شدن به نوبه خود هدف نیست، بلکه مقدمه عاقل شدن است، در حقیقت هدف از تلاشها و مجاهدتها در راه علم و عالم شدن، عاقل شدن است، عالم باید عاقل شود تا بتواند از آیات الهی بهرهای ببرد.وی ادامه داد: عقل از منظر اهل بیت(ع) «عقال» کردن به معنای مهار کردن نیروی چموش وهم، خیال، شهوت و غضب است که مهار وهم و خیال، بر عهده عقل نظری و مهار شهوت و غضب بر عهده عقل عملی است.استاد حوزه علمیه در پایان احیاء و نماز شب را بهترین وسیله مهار شهوت و غضب دانست و طلاب به ویژه طلاب جوان را به این امر توصیه کرد. |
↧
«عماد» و «جهاد» در آغوش آقا
↧
↧
در محضر امام حسن عسکری(ع)
به گزارش جهان به نقل از ابنا، هشتم ربیع الثانی مصادف با سالروز ولادت امام حسن عسکری(ع) است. به این مناسبت، زندگینامه کوتاهی از این امام معصوم به خوانندگان ابنا تقدیم می شود.ابومحمد حسن بن علی(ع) یازدهمین امام شیعیان اثنی عشری ، متولد شهر مدینه در سال ۲۳۲ق که چون مدت بسیاری به اجبار حکومت، در شهر نظامی سامرا زندگی میکرد، به «امام عسکری» یا «امام حسن عسکری» شهرت یافت.محدودیتهای شدید حاکم بر زندگی امام عسکری(ع) سبب شد آن حضرت برای ارتباط با شیعیان، نمایندگانی برگزیند. عثمان بن سعید یکی از نمایندگان خاص وی بود که پس از وفات امام عسکری(ع) و با ورود به عصر غیبت صغری، بهعنوان نخستین باب ـ یا به تعابیر دیگر ـ سفیر، وکیل و نایب خاص امام زمان(ع) نیز ایفای نقش کرد.احادیثی که از امام عسکری(ع) نقل شده است درباره موضوعات مختلفی است، از جمله تفسیر قرآن، اخلاق، فقه، امور اعتقادی، ادعیه، زیارت.نسب و القابنسب امام حسن عسکری(ع)چنین است: ابن علی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر. مادر آن حضرت، به نقل منابع، کنیزی به نام «حدیث» یا «حدیثه» بوده است. برخى دیگر از منابع نیز نام مادر آن حضرت را «سوسن»، «عسفان» و «سلیل» دانستهاند و با عبارت «کانت من العارفات الصالحات: او از زنان عارفه و صالحه بود» وى را ستودهاند.لقبهای وی را صامت، هادى، رفیق، زَکى و نقى ذکر کردهاند. برخى از مورخان لقب «خالص» را هم گفتهاند. «ابن الرضا» لقبی است که امام جواد، امام هادی و امام حسن عسکرى(علیهم السّلام) به آن شهرت یافتهاند.امام هادى(ع) پدر امام حسن عسکری(ع)، زمانى نزدیک به ۲۰ سال و ۹ ماه را در سامرا به سر برد؛ به همین دلیل این دو امام به «عسکری» شهرت یافتهاند. عسکر عنوان غیرمشهورى براى سامرا بوده است.احمد بن عبید الله بن خاقان مشخصات ظاهرى امام عسکری(ع) را چنین وصف کرده است: داراى چشمانى سیاه، قامتى نیکو، صورتى زیبا و بدنى موزون.تولد و وفاتامام حسن عسکری(ع) در ربیع الثانى، روز دهم یا هشتم یا چهارم سال ۲۳۲ در مدینه چشم به جهان گشود و ۲۸ سال زندگى کرد. برخی تولد وی را در یکى از ماههاى سال ۲۳۱ دانستهاند.امام عسکرى(ع) در هشتم ربیع الاول سال ۲۶۰ق وفات یافت. البته برخى نیز جمادى الاولى همان سال را بیان کردهاند.همسر و فرزندطبق نقل مشهور،امام عسکری(ع) هرگز همسری اختیار نکرد و نسل وی تنها از طریق کنیزی دوام یافت که مادر حضرت مهدی(ع) است.اما بنابر نقل شیخ صدوق و شهید ثانی مادر امام زمان(ع) کنیز نبود و به تزویج امام عسکری(ع) در آمده بود.منابع، نام مادر امام مهدی(ع) را بسیار متعدد و مختلف ذکر کردهاند. در منابع آمده است امام حسن عسکری(ع) خادمان متعدد رومی و صقلایی و ترک داشت و شاید این اختلاف در نام مادر امام زمان، از سویی به سبب تعدد کنیزان و از سوی دیگر به منظور پنهان نگاهداشتن تولد امام مهدی(ع) بوده است.ولی با هر حکمت و سبب، در کنار نام نرجس که در طی قرون پسین بیشتر به عنوان مادر امام زمان (ع) برای شیعیان شناخته شده بود، مشهورترین نامی که در منابع دیده می شود صقیل است.از نامهای دیگر ذکر شده نیز سوسن، ریحانه و مریم قابل ذکرند.بر اساس غالب منابع شیعه و سنی، تنها فرزند آن حضرت، امام زمان(ع) مسمّا به محمد است.از آنجا که امام عسکری(ع) پدر امام مهدی(ع) است همواره این چهره از شخصیت امام عسکری(ع) برای شیعیان شاخص و پررنگ بوده است. بنابر آنچه نزد امامیه مشهور است، تولد امام مهدی(ع) در نیمه شعبان ۲۵۵ق واقع شد، اما تاریخهای دیگر نیز درباره تولد آن حضرت در سالهای ۲۵۶ و ۲۵۴ق آمده است.درباره فرزندان حضرت، اقوال دیگری هم وجود دارد. برخی او را دارای ۳ فرزند پسر و ۳ دختر شمرده اند مشابه قول اخیر نزد امامیه هم دیده می شود؛ خصیبی افزون بر امام مهدی(ع) از دو دختر به نامهای فاطمه و دلاله نام برده و ابن ابی الثلج افزون بر آن امام، پسری به نام موسی و دو دختر به نامهای فاطمه و عایشه (یا ام موسی) را برشمرده است، اما در برخی کتب انساب، نامهای ذکر شده، خواهران و برادران امام حسن عسکری هستند که شاید با فرزندان او خلط شده اند. به عکس، برخی از عالمان اهل سنت چون ابن جریر طبری، یحیی بن صاعد و ابن حزم معتقد بودند که آن حضرت اصلاً فرزندی نداشته است.دلایل امامتچنانکه شیخ مفید می نویسد، حسن بن علی (امام عسکری) پس از رحلت پدرش امام هادی(ع)، با توجه به دارا بودن فضائل لازم و برتری بر همه همروزگارانش در امور مربوط به امامت، و نیز روایات امام هادی(ع)، امام یازدهم شیعه است. در یکی از روایات از امام هادی(ع)، على بن عمر نوفلى مى گوید:«همراه با امام هادى علیه السّلام در حیاط خانه اش بودم كه فرزندش محمّد -ابوجعفر- بر ما گذشت. عرض كردم: فدایت گردم! این امام ما پس از شما خواهد بود؟ فرمود: امام شما پس از من حسن(ع) خواهد بود».به جز عده اى که به امامت محمد بن على (که در زمان حیات پدرش امام هادى علیه السّلام وفات کرد) گرویدند و تعداد انگشت شمارى که جعفر بن على را امام خود دانستند، اکثریت یاران امام هادى(ع) به امامت امام حسن عسکرى گردن نهادند. مسعودى، جمهور شیعه اثنی عشری را از پیروان امام عسکرى و فرزندش مىداند که این فرقه در تاریخ به قطعیّه معروف شده اند.ارتباط با شیعیانسالهای زندگی امام در سامرا، بجز چند نوبتى که به زندان افتاد، به ظاهر همانند شهروندی عادى بود هرچند رفتار وى زیر نظر حکومت قرار داشت. روشن است که امام عسکرى(ع) همانند سایر امامان، در صورت آزاد بودن، نه سامرا بلکه مدینه را براى زندگى انتخاب مى کرد. در واقع، اقامت طولانى وی در سامرا جز نوعى بازداشت از طرف خلیفه قابل توجیه نیست. این مسأله به خصوص به علت وجود شبکه منظم و متشکل شیعیان که از مدتها قبل شکل گرفته بود، در نظر خلیفه از اهمیت فراوانى برخوردار بود و سبب نگرانى مى شد و وحشت او را فراهم مى آورد.به همین جهت از امام خواسته بودند حضور خود را در سامرا، به طور مداوم به آگاهى حکومت برساند؛ چنان که طبق نقل یکى از خدمتکاران امام، آن حضرت هر دوشنبه و پنجشنبه مجبور بود در دار الخلافه (در بعضى نسخه ها «دار العامه» آمده که گویا منظور همان «دار الخلافه» است.) حاضر شود. چنین حضورى، گرچه در ظاهر نوعى احترام براى آن حضرت تلقى مىشد، ولى در واقع صرفاً وسیله کنترل او از نظر خلیفه بود.شیعیان براى دیدن امام مشکل داشتند؛ چندانکه یک بار، موقعى که خلیفه براى دیدن صاحب البصره (والی بصره) مى رفت، و امام را نیز همراه خویش مى برد، اصحاب امام در طول راه خود را براى دیدن وی آماده مى کردند. از این حکایت به خوبى مى توان فهمید که در زندگى امام حداقل دورانى وجود داشته که امکان دیدن مستقیم وی نبوده است.اسماعیل بن محمد مى گوید: براى طلب پول در سر راه آن حضرت نشستم و هنگام عبور امام تقاضاى کمک مالى از وى کردم.راوی دیگر نقل می کند در یکى از روزها که قرار بود امام به دار الخلافه برود ما در عسکر به انتظار دیدار وى جمع شدیم؛ در این حال از طرف آن حضرت توقیعی [یعنی نوشتهای] بدین مضمون به ما رسید: کسى بر من سلام و حتى اشاره هم به طرف من نکند؛ زیرا در امان نیستید. این روایت به خوبى نشان مى دهد که دستگاه خلافت تا چه حد روابط امام با شیعیانش را زیر نظر داشته و آن را کنترل مى کرده است. البته امام و شیعیانش در فرصتهاى گوناگونى همدیگر را ملاقات مىکردهاند و سرپوشهایى نیز براى این تماسها وجود داشته است. یکى از بهترین راههاى ارتباطى شیعیان با امام، مکاتبه بوده که در منابع نیز فراوان به آن بر مى خوریم.محدودیتهای شدید حاکم بر زندگی امام عسکری(ع) سبب شد که حضرت از نمایندگانی جهت ارتباط با شیعیان استفاده نماید در شمار این افراد به ویژه باید از عقید، خادم خاص وی یاد کرد که از کودکی او را بزرگ کرده، و حامل بسیاری از نامه های او به شیعیان بوده است و فردی با کنیه غریب ابوالادیان که خادم حضرت بوده، و ارسال برخی نامهها را به عهده داشته است اما مشخصاً کسی که در منابع امامی به عنوان باب [نماینده و رابط امام با مردم] شناخته شده، عثمان بن سعید است. همین عثمان بن سعید پس از وفات امام عسکری(ع) و با ورود به عصر غیبت صغری، به عنوان نخستین باب یا به تعابیر دیگر سفیر، وکیل و نایب خاص امام زمان(ع) نیز ایفای نقش کرده است.موقعیت امام در سامراامام عسکرى علیه السّلام اگر چه بسیار جوان بود، ولى به دلیل موقعیت بلند علمى و اخلاقى، به ویژه رهبرى شیعیان و اعتقاد بى شائبه آنان به امام و احترام بى چون و چراى مردم از وى، شهرت فراوانى پیدا کرده بود. نیز به دلیل آن که مورد توجه عام و خاص بود، حاکمیت عباسى جز در مواردى چند، در ظاهر رفتار احترام آمیزى از خود نسبت به آن حضرت نشان مى داد.سعد بن عبدالله اشعرى از علماى معروف شیعه که احتمالا به ملاقات امام عسکرى (ع) نیز شرفیاب شده مى گوید: در شعبان سال ۲۷۸ -۱۸ سال پس از رحلت امام (ع)- در مجلس احمد بن عبیدالله بن خاقان پدرش وزیر معتمد عباسى بود. -که آن روزها مسئولیت خراج قم را بر عهده داشت و به آل محمد و مردم قم نیز عداوت مى ورزید- نشسته بودیم. سخن از طالبیون ساکن سامرا و مذهب و موقعیت آنان در پیش حاکم به میان آمد، احمد گفت: من کسى از علویان را چون حسن بن على عسکرى علیه السّلام در سامرا ندیده و نشنیده بودم که این چنین به وقار و عفاف و زیرکى و بزرگ منشى در میان اهل بیت خود شناخته شده و پیش سلطان و بنى هاشم محترم باشد، چنان که او را بر افراد مسن حتى امراء و وزراء و منشیان نیز برترى مى دادند. روزى من بالاى سر پدرم ایستاده بودم؛ آن روز پدرم براى دیدار با مردم نشسته بود. یکى از حاجبان وارد شد و گفت: ابن الرضا در بیرون در ایستاده است. پدرم با صداى بلندى گفت: او را اجازه ورود بدهید و آن حضرت وارد شد...وقتى پدرم او را دید چند قدم به سوى او رفت، کارى که ندیده بودم با کسى حتى امرا و ولات عهد انجام بدهد. وقتى به او نزدیک شد، دست به گردنش انداخت و صورت و پیشانى او را بوسید. آنگاه دستش را گرفت و در جاى خود نشاند.پدرم خود روبروى او نشست و با وى به گفتگو پرداخت. در سخنان خود، او را با کنیه -که حاکى از احترام او بود- مورد خطاب قرار مى داد و مرتب مى گفت: پدر و مادرم فدایت.... شب هنگام نزد پدرم رفتم... و از وى پرسیدم: پدر! آن شخص که امروز آن همه اجلال و احترامش نمودى، چه کسى بود که حتى پدر و مادرت را فداى او مى کردى؟ گفت: او ابن الرضا، امام رافضیان بود؛ آنگاه ساکت شد. چند لحظه بعد سکوتش را شکست و ادامه داد: فرزندم اگر روزى خلافت از دست بنى عباس بیرون رود، در میان بنى هاشم، جز او کسى شایستگى تصدى آن را ندارد. او به خاطر فضل، صیانت نفس، زهد، عبادت و اخلاق نیکو سزاوار مقام خلافت است. اگر پدر او را دیده بودى مردى بود بزرگوار، عاقل، نیکوکار و فاضل. با شنیدن این سخنان آتش خشم سرتاسر وجودم را فرا گرفت. در عین حال حس کنجکاویم براى شناختن او برانگیخته شد.از هر کس از بنى هاشم، منشیان، قضات، فقها، حتى مردم عادى که درباره اش سؤال مى کردم او را در نزد آنان در نهایت جلالت و بزرگوارى و مقدم بر سایر افراد اهل بیت مى یافتم. همه مى گفتند: او امام رافضیان است. از آن پس اهمیت وى پیش من رو به فزونى گذاشت؛ زیرا دوست و دشمن او را به نیکى مى ستودند.این روایت با توجه به راوى آن که خود یکى از معاندان سر سخت اهل بیت بوده، موقعیت اخلاقى و اجتماعى امام را در میان عامه مردم و حتى خواص نشان مىدهد. خادم امام عسکرى علیه السّلام مى گوید: روزهایى که امام به مقر خلافت مى رفت، شور و شعف عجیبى در مردم پیدا مى شد. خیابانهاى مسیر آن حضرت از جمعیتى که سوار بر مرکبهاى خود بودند، پر مى شد. وقتى امام تشریف مى آوردند، هیاهو یک باره خاموش مى گشت. آن حضرت از میان جمعیت گذشته و وارد مجلس مى شد. طبیعى است که باید بیشترین این افراد از شیعیانى باشند که از مناطق دور و نزدیک براى دیدن امام به سامرا مى آمدند؛ هر چند ارادت سایر مردم نسبت به فرزندان رسول خدا نیز آنها را براى دیدن امام تهییج کرده و سبب فزونى جمعیت مى شد.خلفای هم عصر امام عسکری (ع)دوره امامت امام حسن عسکری علیهالسلام همزمان با سه خلیفه عباسی بود: معتز عباسی(۲۵۲ـ ۲۵۵ق)، مهتدی (۲۵۵ـ۲۵۶ق) و معتمد (۲۵۶ـ ۲۷۹ق).دورانهاى بازداشت امام همان گونه که اشاره شد جلب امام هادى (ع) به همراه امام عسکرى(ع) به سامرا به دستور متوکل عباسى، خود به معناى زندانى کردن این دو امام در آن شهر به منظور کنترل آنها و روابطشان با شیعیان بود. در مواردى در بازداشت این پدر و فرزند، سختگیرى بیشترى اعمال مى شد؛ به ویژه هنگام پیدایش جریانات خاصى که نوعى تهدید بر ضد حاکمیت بود، شخص امام با شمارى از یاران نزدیکش به زندان مى افتاد. روایات زیادى درباره بازداشت امام عسکرى علیه السّلام وجود دارد. صیمرى در کتاب «الاوصیاء» روایت کرده که گفت: من خود خط ابومحمد عسکرى (ع) را هنگام خروج از زندان معتمد دیدم که این آیه را نوشته بود:يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّـهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّـهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ (ترجمه: می خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش کنند و حال آنکه خدا -گرچه کافران را ناخوش افتد- نور خود را کامل خواهد گردانید)شیخ مفید از محمد بن اسماعیل علوى چنین روایت کرده: امام عسکرى (ع) نزد على بن اوتامش (یا بارمش) زندانى شد. این مرد از دشمنان سرسخت آل ابى طالب بود. به وى دستور داده شد درباره امام هر چه مى تواند تند و سختگیر باشد. اما وى با دیدن آن حضرت در حالى از او جدا شد که بیش از دیگران عظمت الهى آن حضرت را شناخته و از او ستایش مى کرد.شهادتحضرت اندکی پیش از شهادتش در اواخر ۲۵۹ق، مادرش را به حج فرستاد و آنچه را که در سال ۲۶۰ق برایش رخ خواهد داد بدو گفت و سفارشهایش را به فرزندش حضرت مهدی(عج) نمود و اسم اعظم، و میراث امامت و سلاح را بدو تسلیم کرد. مادر امام روانه مکه شد و حضرت مهدی(عج) را نیز با خود برد.امام عسکرى(ع) در اول ربیع الاول سال ۲۶۰ق بیمار شد و در هشتم همان ماه، در سن ۲۸ سالگی در سرّ من رأی (سامرا) درگذشت و در خانه ای که پدرش دفن شده بود مدفون شد.طبرسی (متوفای ۵۴۸ق) می نویسد: بیشتر اصحاب ما (یعنی علمای شیعه) بر این باورند که علت درگذشت امام عسکری(ع)، مسمومیت بوده است و ادامه می دهد که هممچنین پدرش و جدش و همه امامان شیعه به شهادت رسیده اند و دلیل علمای شیعه بر این امر، روایت امام صادق (ع) است که می فرماید: «والله ما منا الا مقتول شهید» (بخدا سوگند، همه ما کشته و به شهادت می رسیم).تخریب حرم عسکریین(ع) به دست وهابی هاحرم امامین عسکریین (ع) دو بار توسط وهابیون تخریب شد. اولین حمله در ۳ اسفند ۱۳۸۴ و دومین حمله پس از گذشت شانزده ماه در ۲۳ خرداد ۱۳۸۶ رخ داد.در نخستین تخریب، بمبگذاران با به کارگیری بیش از دویست کیلوگرم تیانتی و کارگذاریاش در مرکز گنبد، گنبد و بخشی از گلدستههای طلایی حرم ویران و گنبد فروریخت. در حمله دوم نیز گلدستههای طلایی مورد تخریب واقع شد. |
↧
مصاحبه شهید آوینی با عقاد در افق سیما
به گزارش جهان به نقل از فارس، زمانی که فیلم سینمایی «محمد رسول الله(ص)» ساخته شد در کنار همه حواشی و آثاری که بر دنیای اسلام و برداشت جهانیان از آخرین دین الهی و فرستاده خدا داشت، یک نام را هم بر سر زبان ها انداخت؛ «مصطفی عقاد» کارگردانی سوری که در سینمای هالیوود رشد یافت و بیش از ۲۰ فیلم هم در آمریکا ساخت ولی دو فیلمی که او را مشهور کردند «محمد رسول الله(ص)» و «شیر صحرا» بودند.البته علاقمندان حرفه ای سینما عقاد را به فیلم های مستندش هم می شناسند مانند فیلمی که زندگی جمال عبدالناصر را روایت می کرد.در مورد فیلم محمد رسول الله(ص) حواشی زیادی برای عقاد و سازندگانش به وجود آمد؛ از جمله این حواشی می توان به زمان زیاد مذاکره با مسئولان مذهبی به منظور توافق برای ساخت فیلم بود که بیش از مراحل تولید زمان برد.«گفت و گو با مصطفی عقاد» گفت وگوی نویسندگان مجله سوره یعنی نادر طالب زاده، مسعود فراستی و شهید سید مرتضی آوینی با مصطفی عقاد، کارگردان فیلم های عمر مختار و محمد رسول الله(ص) است.این گفتگو برای پخش از شبکه افق سیما در روز پنجشنبه ۹ بهمن ساعت ۱۸ در نظر گرفته شده است.تکرار این برنامه نیز روز بعد ساعت ۱۴ پخش خواهد شد. |
↧
دفاع سخنگویارشاد ازابطال پروانه یکروزنامه
به گزارش جهان به نقل از مهر، حسین نوشآبادی، سخنگوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی امروز سهشنبه هفتم بهمن ماه در نشست هفتگی خود با خبرنگاران در ابتدا با تبریک فرارسیدن سالروز پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ایران گفت: ماهیت انقلاب ما فرهنگی بود و منویات دیروز امام خمینی(ره) و رهنمودهای امروز مقام معظم رهبری در خصوص اهمیت مقوله فرهنگ، تاییدی در این خصوص است.معاون حقوقی امور مجلس و استان های وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی افزود: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در راستای منویات امام(ره) و رهنمودهای مقام معظم رهبری حرکت کرده و خواهد کرد و به اصول و مبانی نظام و انقلاب اسلامی پایبند بوده و خواهد بود.کتابهای غیرمجاز با همکاری پلیس امنیت جمعآوری میشوندحسین نوشآبادی در پاسخ به این سوال خبرنگار مهر که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در خصوص کتاب های ناشران که توسط برخی عوامل سودجو به صورت غیرقانونی تکثیر و توزیع می شوند، چه برنامهای دارد؟ گفت: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به منظور حمایت و صیانت از کتابهایی که دارای مجوز هستند، متعهد است و نسبت به حمایت از آنها اقدام خواهد کرد.وی افزود: هیچکس نمیتواند متعرض کتابی بشود که با مجوز رسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی منتشر شدهاست. در عین حال با کتاب هایی که فاقد مجوز هستند، به صورت جدی برخورد خواهد شد، پلیس امنیت هم با ناشر آن هم با توزیع کنندگان آن کتاب برخورد و آن را جمعآوری خواهد کرد.سخنگوی وزارت ارشاد در خصوص توزیع کتابهایی که در خارج از کشور منتشر شدهاند، به خبرنگار مهر گفت: هیچ دلیلی برای اینکه هر کتابی که به زبان فارسی و یا از یک نویسنده ایرانی در خارج از کشور منتشر شده است، در داخل کشور هم منتشر شود، وجود ندارد و قطعا با افرادی که کتابهای بدون مجوز رسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را عرضه می کنند، برخورد قانونی صورت خواهد گرفت.نوشآبادی در همین زمینه کتاب «من این نسل» نوشته محمدرضا اسدزاده (سردبیر خبرگزاری کتاب ایران وابسته به معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی) که اخیرا موضوع آن حاشیه هایی را به وجود آورده است، مثال زد و توضیح داد: این کتاب فاقد مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است و دلیلی برای توزیع آن در داخل کشور وجود ندارد.وی با بیان اینکه کتاب مذکور در خارج از کشور منتشر شدهاست، تصریح کرد: جمهوری اسلامی ایران بر اساس قوانین خود در مورد آثاری که برای مجوز ارائه میشوند، تصمیمگیری خواهد کرد. در مورد این کتاب هم باید بگویم که هیچ شبکه قانونی توزیع کتاب، آن را در داخل کشور عرضه کرده است، البته ممکن است تعداد معدودی از نسخههای این کتاب، به دست برخی افراد رسیده باشد، اما تاکید میکنم که هیچ نهاد قانونی آن را در داخل کشور چاپ و توزیع نکرده است.سخنگوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ادامه داد: من با نویسنده این کتاب هم صحبت کرده ام. ایشان ادعا میکند که این کتاب در همان زمانی که در خارج از کشور منتشر شد، در تیراژی بسیار محدود عرضه شد و حتی یک نسخه از آن هم در داخل کشور چاپ و یا توزیع نشده است.نوشآبادی اضافه کرد: ممکن است این کتاب برای اخذ مجوز در اداره کتاب، مورد رسیدگی قرار گیرد، ولی با توجه به وضعیتی که در مورد این کتاب وجود دارد، بعید است مجوز بگیرد.وی در پاسخ به سوال دیگر خبرنگار مهر در خصوص بالا بودن تعرفه پستی مرسولات و محمولههای فرهنگی و مطبوعاتی و برنامه وزارت ارشاد برای تعامل با شرکت پست با هدف کاهش این تعرفهها، گفت: شرکت پست همواره همکاری خوبی در خصوص محمولههای فرهنگی و مطبوعاتی داشته است و همیشه تعرفه مناسبی را در این زمینه لحاظ کرده است. با این حال، انتظار ما این است که شرکت پست همکاری بیشتری با حوزه فرهنگ داشته باشد و چنانچه نرخ تعرفهها را هم افزایش میدهد، این افزایش منطقی باشد تا امکان عرضه کتب و نشریات در سراسر کشور فراهم شود.سخنگوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تاکید کرد: فعال شدن چرخه ارسال و توزیع کتاب و مرسولههای مطبوعاتی در کشور موجب رشد تولید علم نیز خواهد شد و ما در این زمینه از شرکت پست می خواهیم که تعامل بیشتری به خرج دهد.موافقتنامه فرهنگی ایران و پرتغالوی در ادامه این نشست خبری از امضای موافقتنامه فرهنگی بین ایران و پرتغال در جلسه شب گذشته وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با وزیر امور خارجه پرتغال که در محل این وزارتخانه در تهران برگزار شد خبر داد و اظهار داشت: این تفاهمنامه در حوزه های فرهنگی، رسانه ای، گردشگری، جوانان و آموزش و پرورش امضاء شده و با اجرای آن زمینه های همکاری های مشترک در خصوص مسائل فرهنگی، تاریخ، آموزش و پرورش، همکاری بین کتابخانه ها و مراکز اسنادی بعد از سه دهه انجام خواهد شد.همچنین به گفته نوش آبادی، با اجرای این تفاهمنامه دو کشور در خصوص کپیرایت و مبارزه با تجارت غیرقانونی آثار فرهنگی و هنری و همچنین تاسیس انجمن ها و مراکز فرهنگی و نیز تعاملات دو جانبه در حوزه های گردشگری و جهانگردی و نیز فعالیت های رسانه ای و روزنامهنگاری، همکاری خواهند کرد.کتاب نسبت به پارسال ۲۰درصدگران شدسخنگوی وزارت ارشاد در ادامه با اشاره به اهمیت مقوله کتاب و رشد کمی و کیفی کتاب های منتشره در کشور، آخرین آمار و اطلاعات رسمی مربوط به ۱۰ ماه اخیر را به این شرح اعلام کرد: در ۱۰ ماه گذشته ۵۵ هزار و ۲۷۷ عنوان کتاب در شمارگان ۱۱۴ میلیون و ۴۹۳ هزار و ۴۲۱ نسخه چاپ شده است که نسبت به مدت مشابه سال گذشته از نظر تعداد عناوین، ۱۱ درصد رشد داشته است. از نظر شمارگان هم تا حدودی رشد داشته است.به گفته وی، بر اساس آمار تفکیکی عناوین منتشر شده در ۱۰ ماه گذشته، حوزه ادبیات (شعر و داستان) ۲۱ درصد، حوزه کتاب های دینی ۱۸ درصد، حوزه کتاب های فلسفی ۱۷ درصد، حوزه کتابهای کودک و نوجوان ۱۵ درصد، حوزه کتاب های علوم اجتماعی ۴ درصد و حوزه کتاب های ریاضی و طبیعی ۶ درصد رشد داشته است. با این حال و بر اساس این آمار تعداد عناوین منتشر شده در دو حوزه کتاب های کمک درسی و زبان های خارجی در ۱۰ ماه اول امسال نسبت به مدت مشابه در سال ۹۲ کاهش داشته است.نوشآبادی همچنین با بیان اینکه تعداد عناوین کتاب های تالیفی ۱۰ درصد، تعداد عناوین کتاب های ترجمه ای ۱۹ درصد و تعداد عناوین کتاب های چاپ اول ۲۰ درصد رشد داشته و کتاب های چاپ مجدد بدون تغییر بوده است، گفت: میانگین قیمت کتاب در سال جاری ۲۰ درصد رشد داشته است که این مساله متاثر از افزایش هزینه های چاپ، کاغذ و دستمزد بوده است.معاون حقوقی امور مجلس و استان های وزارت ارشاد همچنین در بخش دیگری از این کنفرانس مطبوعاتی از برگزاری دومین جشنواره عرضه و فروش تولیدات و محصولات فرهنگی و هنری دانشجویی موسسات علمی و کاربردی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از ۲۰ تا ۲۶ بهمن در تالار وحدت تهران خبر داد و این اقدام را گامی در جهت بسترسازی برای تحقق نهضت نرم افزاری در کشور ذکر کرد و یادآور شد: محتوای محصولات ارائه شده در این جشنواره، رسته های هنری تجسمی، صنایع دستی، تصویری، سینمایی، نمایشی، موسیقایی، ادبی، علمی- فرهنگی، گردشگری، قرآن و عترت و مد و لباس را شامل می شود.ابطال پروانه «مردم امروز» کاملا قانونی استسخنگوی وزارت ارشاد در ادامه در پاسخ به سوالی درباره لغو پروانه انتشار روزنامه «مردم امروز» و طرح حمید رسایی، رئیس کمیسیون اصل ۹۰ مجلس شورای اسلامی با هدف برخورد با روزنامهنگارانی که مرتکب تخلفات عدیده می شوند، گفت: معرفی روزنامه «مردم امروز» به مرجع قضایی و ابطال پروانه آن در هیات نظارت بر مطبوعات، دقیقا بر اساس ضوابط قانونی صورت گرفته است. در رسیدگی به جرایم مطبوعاتی و تخلفات حوزه رسانه، حرف هیچکس برای ما ملاک و سند نیست و هیچکس نمی تواند برای ما خط مشی تعیین کند.وی ادامه داد: این موضوعات برای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی قابلیت توجه و رسیدگی ندارد و ما نمیتوانیم با توجه به توجیه و پا فشاری که سراسر از قانون است، وظایف خودمان را انجام دهیم.نوشآبادی با اشاره به ترکیب مستقل و فراقوه ای هیات نظارت بر مطبوعات که بر اساس قانون نسبت به صدور مجوز نشریات و یا نظارت بر آنها اقدام می کند به رسیدگی پرونده دو روزنامه «وطن امروز» و «مردم امروز» که از جهات خط فکری کاملا با هم متفاوت هستند اشاره کرد و توضیح داد: در آن جلسه هیات نظارت بر مطبوعات پرونده این دو روزنامه مورد رسیدگی قرار گرفت که یکی به لغو پروانه و معرفی به مرجع قضایی و یکی هم به تذکر کتبی و معرفی مرجع قضایی منتهی شد.معاون حقوقی امور مجلس و استان های وزارت ارشاد با اشاره به اینکه طرح این نماینده مجلس هنوز نهایی نشده و راه درازی تا تبدیل شدن به قانون دارد، یادآور شد: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در قضاوت هایش نه زیر بار فشار افراد و توصیه ها می رود و نه بر خلاف قانون اقدام میکند. البته نظارت مختلفی در خصوص این موضوع وجود دارد، ولی اینها برای ما ملاک نیست، ملاک برای ما قانون است و چنانچه قانون هم تغییر کند ما بر اساس قانون جدید عمل می کنیم.سردبیر خبرگزاری کتاب بی گناه استسخنگوی وزارت ارشاد درباره اظهاراتش پیرامون سردبیر خبرگزاری «کتاب ایران» در یکی از رسانه ها آن را تحریف شده خواند و گفت: چیزی که از قول من در بعضی سایت ها آمد، تحریف لفظی حرف های بنده بود و من هیچ کلمه ای در ارتباط با اینکه ایشان از مسئولیتی که دارند اخراج میشوند، به زبان نراندهام و این برداشتی بوده که آن خبرگزاری از صحبت های من کرده است، من فقط گفته ام که اگر تخلفی صورت گرفته باشد، با آن برخورد قانونی می شود. دوم اینکه در بررسی هایی که صورت گرفت مشخص شده بسیاری از اتهاماتی که به این فرد وارد شده است، بیاساس بوده و مرجع رسیدگی به این اتهامات، قوه قضائیه است. به نظر می رسد ادعای برخی از سایت ها و نشریات در این خصوص ناشی از علقه های جنایی باشد نه از سر دلسوزی. ضمن اینکه ایشان (سردبیر خبرگزاری کتاب) این اظهارات را تکذیب کرد. الان هم نه قضاوتی صورت گرفته و نه حکمی صادر شده است، در عین حال اگر موردی از تخلف وجود داشته باشد، در مجرای قانونی به آن رسیدگی خواهد شد. با این حال ما دوستانمان را در رسانه ها به این مساله توصیه می کنیم که در این گونه موارد با احتیاط وارد شوند.وی در عین حال تاکید کرد: هیچ کس از حوزه فرهنگ و هنر حاشیه امن ندارد و با هر تخلفی در هر زمینه ای، با هر کسی و در هر گرایشی برخورد خواهد شد.بودجه فرهنگ، گوشت قربانی نیستوی در پاسخ به خبرنگار مهر مبنی بر اینکه رویکرد وزارت ارشاد در مقابل پیشنهاد کمیسیون فرهنگی به کمیسیون تلفیق بودجه برای کم کردن ۲۱ میلیارد تومان از بودجه سینما و اختصاص آن به جشنواره فیلم مقاومت چیست، تصریح کرد: بودجه و اعتبار حوزه فرهنگ گوشت قربانی نیست که هر کسی آن را جدا کند و به جاهای دیگر اختصاص دهد.سخنگوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی متذکر شد: بودجه حوزه فرهنگی در لایحه آمده و وظایف و مأموریتها و برنامههای وزارت ارشاد نیز مشخص شده است.بعید میدانم مجلس بودجه سینما را کم کندوی افزود: فکر نمی کنم نمایندگان فرهیخته مجلس اجازه بدهند بودجه حداقلی سینما با مطالبات فراوانی که از این هنر وجود دارد دستخوش تغییر شود و بعید می دانم این پیشنهاد رای بیاورد و مجالی برای تصویب پیدا کند.سخنگوی وزارت ارشاد تصریح کرد: نهادهای دیگر هم اهمیت دارند اما دلیل نمی شود برای یک کار خوب، کار خوب دیگری را نادیده گرفت.وی تاکید کرد: فرهنگ و هنر عضو و جزئی از فرهنگ انقلابی این کشور است و تقویت سینما به تقویت فرهنگ عمومی و در نتیجه نظام می انجامد. برنامه های هنری نیز در راستای تعمیق باورها و گسترش ارزشها صورت می گیرد و من اعتقاد دارم اعتبار حداقلی سینما نباید دستخوش تغییر قرار بگیرد. بودجه سینما حداقلی است و با توجه به اهمیت آن نزد مسئولان و مردم ما باید بتوانیم آثار خیلی خوبی تولید کنید. بنابراین هر مقدار از بودجه سینما کاسته شود به همان میزان تاثیر منفی در حوزه فیلم و صنعت سینما می گذارد.نوش آبادی تاکید کرد این گونه پیشنهادات باعث می شود دشمنان و بدخواهان به سوژه سازی و تخریب نهادهای انقلابی و مذهبی بپردازند بنابراین این پیشنهاد مورد تایید قرار نخواهد گرفت.وی در پایان تصریح کرد: ما به هیچ وجه راضی نیستیم حتی یک ریال از اعتبار فرهنگی بویژه سینما کم شود. با اعضای محترم کمیسیون بودجه هم صحبت کرده ایم و آنها قبول کردند که بودجه ما نباید دستخوش تغییر شود.جشنواره های تئاتر و فیلم فجرنوش آبادی در این نشست با بیان اینکه از جشنواره تئاتر فجر استقبال خوبی به عمل آمده در سخنانی اظهار کرد: بیش از ۱۸۰۰ هنرمند داخلی و خارجی با ۱۸۸ گروه صحنهای و خیابانی در حال رقابت هستند و استقبال مردم از جشنواره تئاتر فجر امسال کم نظیر است.وی گفت: ما می توانیم این را مطرح کنیم که جشنواره اصولا دالانی برای شناخت استعدادها و توانمندی های نسل جدید و پیوند آنها با هنرمندان صاحب نام است. خوشبختانه حضور هنرمندان شهرستانی نیز چشمگیر بوده است.سخنگوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با بیان اینکه از بین هزار بازیگری که در جشنواره حضور دارند ۴۰۰ نفر خانم هستند و حضور بانوان هنرمند در بخش های پشت صحنه هم قابل توجه است، افزود: از میان ۱۱۰ کارگردان حاضر در جشنواره ۶۳ کارگردان، تحصیلات دانشگاهی مقاطع کارشناسی، ارشد و دکتری دارند و فروش بلیت ها حکایت از آن دارد که جشنواره امسال با استقبال بیشتری روبرو بوده است.نوشآبادی در پاسخ به اینکه با توجه به حضور فیلم های کم حاشیه در جشنواره آیا فکر می کنید این دوره از جشنواره فیلم فجر با کمترین حاشیه برگزار شود یا خیر، اظهار کرد: فیلم های جشنواره امسال بر اساس وجوه هنری و سینمایی و فنی مورد قضاوت داوری و ارزیابی قرار گرفتند و بحث ممیزی دخیل نبوده است.هیات داوری نیز همگی متخصص، متعهد و دلسوز هستند و گرایش های فکری و سیاسی تاثیری در انتخاب فیلم های برتر نداشته است. امیدواریم منتخبان جشنواره نیز به دور از نگاههای سیاسی و سلیقه ای انتخاب شوند.وی تصریح کرد: کیفیت اکثر فیلم ها بالا و نزدیک به هم بوده و این موضوع کار را برای هیات انتخاب دشوار کرده است اما سرانجام فارغ از نگاهها و توصیه ها و گرایش ها آثار انتخاب شدند.نوش آبادی درباره بخش بین الملل جشنواره فیلم فجر توضیح داد: تصمیم گرفتیم آثار این بخش به صورت جداگانه اکران و داوری شود چون همواره این بحث وجود داشته که بخش بین الملل و بخش اصلی را هم، سایه می انداختند و آثار تحت شعاع قرار می گرفتند بنابراین فیلمسازان گله مند بودند یا این موضوع به در حاشیه ماندن آن منجر می شد.سخنگوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت: علاوه بر این محدودیت سینماها باعث می شد بخشی از صندلی ها به فیلمهای خارجی اختصاص پیدا کند بنابراین تصمیم گرفتیم اجرا و ارزیابی و داوری بخش بینالملل را در موقعیت زمانی و مکانی مستقل برگزار کنیم.حبیب محبیان می تواند مجوز بگیردنوش آبادی همچنین درباره فعالیت حبیب محبیان در ایران که در دولت قبل امکان آن در حال فراهم شدن بود اما اکنون به خاطر آشنایی با مشایی مورد غضب قرار گرفته است، تصریح کرد: ارائه آلبوم های موسیقی ربطی به اینکه آثار در چه دولتی و در چه زمانی تولید و ارائه شدهاند، ندارند آنچه برای ما ملاک است ارائه آثار در شرایط حاضر و بررسی آن با توجه به قوانین جاری خواهد بود. صدور مجوز به آلبوم ها نیز در چارچوبی است که قوانین به ما اجازه می دهد. این خواننده می تواند در دولت یازدهم با توجه به نگاهی که در حوزه فرهنگ و هنر وجود دارد آلبوم خود را ارائه کند و در صورتی که آثارش بدون اشکال، مفید و در راستای فرهنگ و هنر بود به صدور مجوز آلبوم او اقدام خواهد شد.وی درباره ارسال آثار پرویز تناولی به خارج از کشور اظهار کرد: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از حضور آثار فرهنگی و هنری در خارج از کشور حمایت می کند و ما از حضور آثار و هنرمندان با حفظ شئونات قوانین در عرصه های بین المللی حمایت می کنیم. سازمان فرهنگی هنری شهرداری نیز بودجه و اعتبار مستقلی دارد و می تواند در چارچوب مقررات نسبت به اعزام هنرمندان و ارسال آثار آنها به خارج از کشور اقدام کند.سخنگوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت: رایزنان فرهنگی ما نیز زمینه های تبادل فرهنگی را تقویت می کنند و بسترساز حضور هنرمندان در مجامع جهانی هستند. همکاری ما با سازمان فرهنگی هنری شهرداری نزدیک است و ما همواره از این نوع همکاری ها استقبال می کنیم.سخنگوی وزارت فرهنگ و ارشاد درباره این گفته وزیر ارشاد که ما در حوزه سینما علیرغم فشارهای مجلس عقب نشینی نکردهایم، گفت: من اعتقاد دارم حوزه سینما مانند تمام حوزه های دیگر اهمیت خودش را دارد و همواره توجه به تولید و عرضه مناسب فیلم برای افزایش مخاطب در حوزه سینما جزو سیاست های کلی ما خواهد بود. موانع را نیز همواره سعی می کنیم برطرف کنیم و میدان دادن به هنرمندان سینما و اهمیت دادن به کار فیلمسازی جزو سیاست های کلی ارشاد است.وی تاکید کرد: اگر جایی بنا به اقتضا کاری متوقف می شود در راستای حفظ ارزشها و تقویت سینما و پیشگیری از حاشیه سازی ها است و ما برای اینکه صنعت سینما رو به رشد باشد و اطمینان خاطر پیدا کنیم حاشیه ها را به حداقل می رسانیم. تصمیمات ما نشانه عقب نشینی نیست بلکه بر اساس مصالح تشخیص داده می شود تا تولیدکنندگان حساسیت و توجه بیشتری داشته باشند و در حوزه عرضه درست فیلم تلاش کنند.نوش آبادی یادآور شد: اگر فیلمسازان با درک شرایط جامعه و واقع بینانه عمل کنند و منافع ملی را در نظر بگیرند هیچ وقت مشکلی ایجاد نخواهد شد. مجلس نیز به عنوان نهاد نظارتی جایگاه مشخصی دارد و بنای ما نیز در تعامل، ارتباط و همکاری با مجلس است که این را در مدت زمان شکل گیری دولت یازدهم نشان داده ایم. مجلس حق دارد نسبت به مسائل کشور حساسیت داشته باشد و تذکرهای لازم را بدهد.وی ادامه داد: ما نیز به ابزارهای قانونی احترام می گذاریم اما امیدواریم اظهارنظرها جناحی و سلیقه ای نباشند و ما نیز نمی خواهیم خودمان را تسلیم فشارهای ناشی از سلیقه های جناحی کنیم.تنگناهای مالی و تاخیر در انتخاب رهبر ارکسترملیوی در باره جای خالی ارکستر سمفونیک ملی در جشنواره موسیقی فجر بیان کرد: علیرغم تلاشهای صورت گرفته و اهتمام حوزه هنری و شخص وزیر برای حضور ارکستر سمفونیک در جشنواره این اتفاق نیفتاد که بیشتر به دلیل تنگناههای مالی و تاخیر در انتخاب رهبر ارکستر و تعیین اعضای آن بود. این کار در حال شکل گیری است خروجی آن به جشنواره نخواهد رسید اما فرصت خوبی ایجاد شد تا ارکستر سممونیک مورد مطالبه عمومی قرار بگیرد و توجه مسئولان ارشد را نیز به خود جلب کند. اکنون تیم قوی و سازوکار جدی برای ارکستر در نظر گرفته شده و تولیدات آن در برنامه های آینده به نمایش گذاشته خواهد شد.سخنگوی وزارت فرهنگ و ارشاد گفت: ارکستر سمفونیک صرفا برای جشنواره ساخته نمی شود و در آینده شاهد آثار آن خواهیم بود.نوش آبادی درباره تفاهم نامه بین ارشاد و نیروی انتظامی برای برگزاری کنسرت ها توضیح داد: این تفاهم نامه آماده اما هنوز امضای نهایی نشده است شخص وزیر و فرمانده نیروی انتظامی مصمم هستند در آینده ای نزدیک آن را امضا کنند. مفاد امضا شده طی مراسم و تشریفاتی رسانه ای خواهد شد و با مشخص شدن وظایف هر بخش، امنیت و انضباط و نظارت به خوبی انجام خواهد شد.وی درباره حضور نداشتن بزرگان موسیقی در جشنواره اظهار کرد: ما قطعا شاهد حضور بزرگان خواهیم بود آنها ممکن است اثری ارائه ندهند اما به حضور علاقه مندند و سهم و حقی نیز در جشنواره دارند ضمن اینکه آنها تلاش می کنند بزرگان دیگری را از چهره های جوان برای آینده بسازند.سخنگوی وزارت فرهنگ و ارشاد درباره انتصاب حبیب ایل بیگی به عنوان معاون امور نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی این موضوع را در حد شایعه دانست و تاکید کرد: هنوز چنین اتفاقی نیفتاده است.نوش آبادی در پایان درباره رفتن مرادخانی از معاونت هنری نیز گفت: مسلما در این موقعیت حساس که جشنواره موسیقی فجر را پیش رو داریم طرح چنین شایعاتی نه به صلاح است و نه حقیقت دارد. بحث جایگزینی و جانشینی نیز درباره مرادخانی نیز مطرح نیست و جشنواره موسیقی نیز حاصل زحمات او و تیم حوزه هنری است که همگی با هم بسیج شده اند و درست نیست در این موقیعت بخواهیم بحث جابجایی او را مطرح کنیم و بعید می دانم این موضوع مبنای درستی داشته باشد. |
↧
لحظات سخت مرگ
به گزارش جهان به نقل از ابنا، حضرت آیتالله العظمی «حسین وحیدخراسانی» صبح امروز چهارشنبه ـ هشتم بهمن ماه ـ در درس تفسیر خود که در مسجد اعظم حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه(س) برگزار شد، در تفسیر سوره مبارکه "یس" اظهار داشتند: هنگام مرگ و جان دادن دو مساله قابل وصف و تحمل نیست؛ اول سکرات موت است که همان بیرون کشیده شدن روح از تمامی سلول های بدن است.مرجع عالیقدر تقلید افزودند: در خصوص «ما خلفکم» در سوره یس تنها باید کسانی بحث کنند که به تشریع و تکوین احاطه داشته باشند، در اینجا باید این مساله را از بیان و کلام حضرت امیرالمومنین(ع) جویا شویم که سفر آخرت چگونه سفری است.ایشان با بیان اینکه لحظات مرگ و جان دادن بسیار سهمگین است که توصیف آن در حد بیان نمی آید، تصریح کردند: به فرموده امام علی(ع)، آنچه که در هنگام و پس از مرگ رخ میدهد وصف شدنی نیست و کسی نمیداند که چگونه باید از این سختی عبور کند.آیتالله وحیدخراسانی خاطرنشان کردند: حسرت فوت دیگر مساله ای است که هیچ گاه نمیتواند وصفی از شدت و سختی آن پیدا کرد؛ انسان در آن لحظات غرق در حسرت است که چه میتوانسته باشد و چه شده است.استاد برجسته حوزه علمیه به لحظات سخت مرگ اشاره کرده و گفتند: مرگ ابتدا بین منطق و زبان ما حایل میشود؛ یعنی او با چشمش میبیند و میشنود، ولی کاری نمیتواند انجام دهد و زبانش نیز لال است و این لحظه بسیار سخت و سهمگین است. در هنگام مرگ، زبان لال میشود، ولی عقل و فکر فعال است و در این حین است که تفکر میکند چه کرده و چه بوده و چه شده است.ایشان اضافه کردند: پس از اینکه گوش و چشم گرفته شد، روح از جسد خارج میشود و تا از جسد خارج میشود، گندیده شدن بدن آغاز میگردد.آیتالله وحیدخراسانی با در پایان این روایت امیر مومنان علی(ع) اظهار داشتند: در این لحظه، همانهایی که دور این فرد میگردیدند، این مردار را زودتر بر میدارند تا مبادا بماند و به تعفنش گرفتار شوند و در نهایت امر او را به گودالی به نام قبر میبرند. |
↧
↧
آخرین یادگار مرتضی احمدی رونمایی شد
به گزارش جهان به نقل از مهر، مراسم رونمایی از کتاب «مردی که هیچ بود» نوشته زندهیاد مرتضی احمدی و نقد و بررسی آثار این هنرمند فقید، عصر سهشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۳ در تالار استاد باستانی پاریزی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران به همت انتشارات ققنوس، مجله بخارا و انجمن علمی تاریخ دانشجویان دانشگاه تهران برگزار شد.در ابتدای برنامه علی دهباشی مدیرمسئول و سردبیر «بخارا» ضمن گرامیداشت یاد و خاطره مرتضی احمدی، برگزاری شب مرتضی احمدی را در زمانی که او در قید حیات بود، به یاد آورد و سپس درباره کتاب «مردی که هیچ بود»، ضمن تقدیر از مدیر انتشارات ققنوس به جهت انتشار آن و نیز حمایت از مرتضی احمدی و تشویق او برای نگارش آثارش، گفت: همین تشویقها باعث شد که تاکنون شش کتاب از او منتشر شود؛ «کهنههای همیشه نو» که ترانههای تخت حوضی است، «من و زندگی» که برگزیده خاطرات مرتضی احمدی است، «پرسه» که در احوالات تهران و تهرانیهاست، «فرهنگ بروبچههای ترون» که برگزیده کلمات ویژه و ضربالمثلهای تهرانیهاست و «پیش پرده و پیش پردهخوانی» و سرانجام «مردی که هیچ بود».مرتضی احمدی یک مردمنگار برجسته بودسپس ناصر تکمیل همایون در سخنانی، مرتضی احمدی را یک مردمنگار و یک آنتروپولوژیست برجسته دانست که «بدون داشتن مدارک پرزرق و برق و چشمگیر و دهان پرکن از دانشگاههای بزرگ، آنچنان در این عرصه خودنمایی کرده که کس به گرد پایش نخواهد رسید؛ نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت/ به غمزه مساله آموز صد مدرس شد».وی همچنین مرحوم مرتضی احمدی را فردی دانست که با مردم زیست و در این زیستن به حقیقتی رسید که خودش را هیچ نمیدانست و کتاب «مردی که هیچ بود» را بر همین اصل نامگذاری کرده و این حقیقتی است که سالها قبل مولانا به درستی دریافته بود: من کسی در ناکسی دریافتم/ بس کسی در ناکسیها یافتم.تکمیل همایون افزود: آنچه در آثار مرحوم احمدی متد و روش اوست، چیزی نیست مگر شوق و عشق و علاقه او به مردم و به تهران مثل مرحوم جعفر شهری که آثار گرانسنگش چون «پنج جلدی تهران قدیم»، «شش جلدی تاریخ اجتماعی تهران» و «تک جلدی تهران قدیم» هرگونه پژوهش درمورد تاریخ قدیم شهر تهران و تاریخ اجتماعی ایران در صد سال اخیر را مدیون خود کرده است.مردی که هیچ بودتکمیل همایون ادامه داد: خانواده مرتضی احمدی اصالتاً تفرشی بود. سابقۀ حضور این تفرشیها در تهران به عهد فتحعلیشاه و حتی عهد کریم خانی میرسد. در آن زمان که تعداد باسوادهای هر ایالت به اندازه انگشتان دست بود، منطقه تفرش و آشتیان و گرکان تعداد بیسوادهایش به انگشتان دست میرسید. از دوره فتحعلیشاه به بعد سیاست فرهنگی دولت قاجار مبتنی بود بر جذب این طبقات باسواد و تحصیلکرده و سکنی دادن آنان در گوشه و کنار شهر تهران. بدین ترتیب بسیاری از مستوفیالممالکها و منشیالممالکهای قاجار و پهلوی اول همین تفرشیها بودند.یک بچه ترونیه تفرشیالاصل!وی با بیان اینکه «تفرشیها در همه زمینهها جلودار بودند»، سخنانش را اینگونه پی گرفت: ما دانشجو که بودیم، مرحوم عبدالعظیم خان قریب استاد گرامر ما بود و ما آنچنان او را احترام کرده و دوست میداشتیم که قبل از رسیدن اتوموبیل شخصیاش به محوطه دانشگاه صف میکشیدیم و گاه برای باز کردن در ماشین برای او و مشایعتش تا بالای پله بچهها به جان هم میافتادند. خُب او یک گرکانی بود. مرحوم عبدالکریم قریب استاد مسلم و بدیل زمینشناسی ایران بود. جناب پروفسور حسابی و پدرشان هم از همین دست بودند. مرتضی احمدی هم در ادامه همین افراد است و این بار یک بچه ترونیه تفرشیالاصل پیدا میشود و وارد عرصه مردم نگاری، مردم شناسی و آنتروپولوژی میشود!تکمیل همایون با یادآوری رشد سریع ارتباطات و تغییرات گسترده چهره شهرها و به تبع آن همآمیزی فرهنگهای کهنه و نو در این هیاهوی تکنولوژی، شوق مرتضی احمدی را برای تهرانشناسی و مردمنگاری تهران قدیم، ستودنی دانست و اذعان کرد که «به حق او از عهده این مهم برآمده است».مرتضی احمدی همواره بر اصولش باقی ماندسپس نصرالله حدادی در سخنانی گفت: نمیدانم این حسن اتفاق است یا از بد حادثه ولی هر چه هست، مرتضی احمدی در روز و شبی به یادماندنی از دنیا رفت که تعلق خاطر بسیاری به آن داشت، یعنی سیام آذر ۱۳۹۳، یعنی شب یلدای ایرانی.حدادی افزود: نام مرتضی احمدی حداقل نیم قرن است که در ذهن و خاطره من حک شده و من هرگز بازی زیبای او در سریال بچه محلش، یعنی علی حاتمی را از یاد نمیبرم. اشارهام به سریال «سلطان صاحبقران» است که مرتضی احمدی نقش نایبالسطلنه را در این سریال ایفا میکرد. علی حاتمی و مرتضی احمدی بچه محله سراب وزیر امیریه گمرک و خیابان مهدی خانی بودند و به قولی بچه ناف تهران قدیم.وی ادامه داد: مرتضی احمدی آدمی بود که همواره بر اصولش باقی ماند و از رایو به خاطر بیاحترامی به او تا آخرین لحظه عمرش قهر بود. مرتضی احمدی از میان ما رفت اما مردم ما هرگز او را فراموش نمیکنند و به نظر من او هنرمندی صادق، مردمی، دوست داشتنی، بیریا، راستگو صادق بود و هرگز عزت نفسش را از دست نداد.در ادامه ارسلان فصیحی هم خاطرهای از دوران همکاری خود با مرتضی احمدی نقل کرد و در پایان فیلمی از مرتضی احمدی که در محل انتشارات ققنوس از وی ضبط شده به نمایش درآمد. |
↧
"خاله قزی"هم وارد بازیهای ایرانی شد
به گزارش جهان به نقل از مهر، این بازی در مرحله موزیک گذاری است و پس از تست نهایی برای علاقهمندان به بازیهای رایانهای ایرانی به بازا عرضه میشود. بازی رایانهای «خاله قزی» در سبک پلتفرمر دو بعدی تولید شده و از نظر هنری، سبک و سیاقی کاملا شاد و رنگارنگ دارد.شخصیت اصلی بازی به نام خاله قزی، پیرزنی است که در اطراف شادی آباد زندگی میکند. بسیار باهوش و سرحال است و در عین حال هر روز منتظر بچههای دهکده است تا برای بازی کردن و درس خواندن به خانه او بروند.سرانجام روزی فرا میرسد که هیچ یک از بچهها به خانه پیرزن مراجعه نمیکنند. پس از پرس و جو «خاله قزی» متوجه میشود که تمام بچههای دهکده دزدیده شدهاند. خاله قزی هم به سراغ زیرزمین مخفی خود رفته و آخرین اختراع خود را که یک روبات شبیه به کدوتنبل است را راه میاندازد تا ماجرا را پیگیری کند.بازی رایانهای «خاله قزی» دارای مراحل متعددی است. تمام بکگراندهای بازی با دست طراحی و رنگآمیزی شدهاست. جزئیات در طراحیهای مراحل مورد توجه قرار گرفته و در عین حال جنبه طنز در بازی کاملا حفظ شده است. از طراحی شخصیت «خاله قزی» تا دشمنان و غیره نشان دهنده اهمیت عنصر طنز برای بازیساز بوده است.«خاله قزی» شخصیتی دوست داشتنی قصه های کودکانه ما بوده که روایتگر داستان یک پیرزن تنها که در خانه کدوی متحرک خود زندگی و به جاهای دور و نزدیک مسافرت می کند و حتما شما کارتونی خاله قزی که از برنامه کودک بخش شده را به یاد دارید پیرزنی باهوش و مهربان که از قدیم تا امروز در یاد ایرانیها مانده است. |
↧
«محمد رسولالله(ص)» آماده اکران جهانی
به گزارش جهان به نقل از ایکنا، مجید مجیدی، کارگردان فیلم سینمایی «محمد رسولالله(ص)»، درباره نمایش این فیلم در جشنواره بیان کرد: اکنون درحال آمادهسازی نسخه میکس صدا با فرمتهای فنی منطبق با نمایش برای ایران هستیم.وی ادامه داد: تا دیروز (سه شنبه هفتم بهمنماه) قرار بود اینکار به اتمام برسد اما متاسفانه فرمت نهایی آماده نشد و این نسخه روز شنبه آماده میشود.مجیدی درباره نمایش «محمد رسولالله(ص)» اظهار کرد: پس از اولین نمایش فیلم محمد(ص) در ایران، برنامهریزی شده است تا نسخه میکس صدای بینالمللی آن در اسفندماه برای نمایشهای جهانی آماده شود.کارگردان فیلم سینمایی «محمد رسولالله (ص)» در پایان گفت: انشاالله شنبه به تهران میآیم و برنامهریزی لازم را برای نمایش فیلم در ایام مبارک دهه فجر انجام میدهیم. |
↧
رونمایی «فرماندهان ورودممنوع»
به گزارش جهان به نقل از مهر، مراسم رونمایی از کتاب «فرماندهان ِ ورودممنوع» پیش از ظهر امروز چهارشنبه ۸ بهمن با حضور جمعی از تخریبچیان زمان جنگ و فرماندهان دفاع مقدس در مجموعه فرهنگی سیدالشهدا برگزار شد.پخش کلیپ صوتی و تصویری مقدمه سردار قاسم سلیمانی بر این کتاب بخش نخست این مراسم بود.سردار محسن انصاری معاون بنیاد شهید و امور ایثارگران در ادامه برنامه گفت: امیداوریم کتابهایی که با موضوع شهدا و دفاع مقدس چاپ میشوند، فقط کتاب نباشند بلکه منتقلکننده مفاهیم به آیندگان باشند. در زمان جنگ، ۲ گروه از رزمندگان گمنامتر از دیگران بودند یکی بچههای اطلاعات عملیات و دیگری بچههای تخریب. این کتاب خاطرات ۳۰ نفر از تخریبچیان زمان جنگ را که عموما از فرماندهان تخریب بودند، شامل میشود. این کتاب توسط رحیم مخدومی تدوین شده و حاج قاسم سلیمانی نیز برای آن مقدمهای نوشته است.وی افزود: تخریبچیها نیروهای شهادتطلبی هستند که جلوی مجاهدین خدا میروند. آنها مومنینی بودند که پا به زمینی میگذاشتند که میدانستند، اولین اشتباه در آن، آخرین اشتباه است چون یا منجر به شهادت میشد، یا اسارت و یا جانباز شدن. چون هنگامی که وارد یک میدان مین میشدند، از چینش یا نوع مینهایی که در آن زمین کاشته شده بود، خبر نداشتند. کسی که در تخریب فعالیت میکرد، با میدانی پر از مجهولات روبرو بود و یک انسان مجاهد و ایثارگر بوده که به سمت خطر میرفته اما دارای خلاقیت بوده است.معاون بنیاد شهید ادامه داد: تخریبچی مجاهدی است فداکار، ایثارگر، جلودار و هموارکننده راه برای مجاهدانی که برای آزادسازی قدس حرکت کردند چون امام خمینی(ره) گفت راه قدس از کربلا میگذرد و رزمندگان ما قصد داشتند از کربلا به سمت قدس بروند. امروز هم در آستانه آزادسازی قدس هستیم، همانطور که رهبر انقلاب چند روز پیش بشارت آزادسازی قدس را دادند؛ به یاد زمانی میافتیم که امام خمینی میفرمود کمونیسم روزی به موزههای تاریخ خواهد پیوست. این فرهنگ، یعنی تولید چنین تخریبچیها و ایثارگرانی، گنجینهای است که باید به آیندگان منتقل شود. هدف از انتشار کتاب «فرماندهان ورود ممنوع» نیز همین است.انصاری گفت: بنیاد شهید تا به حال، هزار و ۷۰۰ عنوان کتاب چاپ کرده و کتاب «شهدای دانشجو» را به عنوان نامزد کتاب سال، در کارنامه دارد. بدانیم که اگر نتوانیم پیام شهدا و رزمندگان دفاع مقدس را منتقل کنیم، آیندگان حتما با آنها به عنوان افسانه روبرو میشوند.در ادامه پیام محسن رضایی فرمانده سپاه پاسداران در سالهای دفاع مقدس، در این برنامه پخش شد.رحیم مخدومی تدوینکننده کتاب در بخش بعدی این مراسم گفت: این کتاب، نگاه جدیدی به عرصه دفاع مقدس دارد. یکی از ویژگیهای مهم آن، راویانش هستند. این ۳۰ نفر همگی جزو پیشکسوتان جنگ و تخریب هستند و جمع کردن خاطراتشان در یک اثر، کار سختی است، به ویژه اینکه هرکدام یک مسئولیت و مدیریت دارند. این بود که برای تولید این کتاب، جلسات هفتگی برگزار میشد و راویان با جدیت، دور هم جمع میشدند.این داستاننویس گفت: راویان کتاب «فرماندهان ورودممنوع» ۳ نقطه اشتراک دارند: پیشکسوت و فرمانده هستند. همه در رسته تخریب جا دارند و سوم اینکه همه در قید حیات و جزو شهدای زنده هستند. مصاحبه با این تخریبچیها به نیت این انجام شد که هرکدام یک کتاب مستقل بشود و این کار ادامه پیدا خواهد کرد. منتهی برای انتشار این کتاب، به این نکته بسنده کردیم که گزیده و خاطرات ناب را در آن به چاپ برسانیم. در ادامه هم دفاتر دوم و سوم این خاطرات گردآوری و تدوین خواهد شد. علاوه بر تخریب، رستههای دیگری نیز در جنگ هستند که قابلیت پرداخت و تولید فرهنگی را دارند. این کتاب از اتفاقات مهم در این حوزه است چون وقتی پیشکسوتان یک حوزه کنار هم جمع میشوند، یک همافزایی به وجود میآید. اگر این کتاب یک راوی داشت، امکان خطا وجود داشت و خاطرات از یک زاویه روایت میشدند. اما وجود ۳۰ راوی، خاطرات را قابل اطمینان و اتکا میکند.مخدومی ادامه داد: از دیگر ویژگیهای این کتاب، گستره تاریخی خاطرات است که از پیش از انقلاب شروع شده و تا ایام تفحص شهدا و پاکسازیها را در بر میگیرد. شیوه کتاب، مستندنگاری است. یعنی مصاحبه شفاهی صورت گرفته و تحقیق گروهی انجام شده است. بنابراین در لحن راویان دست برده نشد و خاطرات فقط پالایش شدند. در عین حال، از راویها یادداشت و تائید خاطرات گرفته شده و از عکسهای آنها که با خاطرات مرتبط هستند، استفاده شد. این که راوی خاطره خودش ویراستار باشد، کمتر اتفاق میافتد. اما در این کتاب نمونههایی چون آقای مومنی راد وجود دارند که خاطره مطالعه کردند و در ویرایش کمک کردند. گستره جغرافیایی راویان نیز از دیگر ویژگیهای کتاب است. این راویهای نمایندگان ملیتهای کشور ما هستند.مدیر انتشارات رسول آفتاب همچنین گفت: نکته بسیار مهم این است که این کتاب، بانک سوژه برای هنرمندان است و در آن سوژههایی چون مبارزات با طاغوت، مبارزات آیتالله طالقانی، درگیری با غائلههای مختلف از جمله گروهکها، تاسیس واحدها و یگانها، آزمون و خطاها، لحظات جانباز شدن، فرار از بیمارستان، استحاله توابین، نقش مادران و طنازیهای تخریبچیها وجود دارد. ماجرای عملیات انهدام سد دربندهخان در عراق هم جالب است که بچههای تخریب با محاسبات زیاد برای انجامش آماده شدند اما وقتی که برای گرفتن تائید نزد امام خمینی(ره) رفتند، ایشان با این تحلیل که ممکن است به زن و بچهها و مردم بیگناه عراقی آسیب برسد، با آن موافقت نکردند. |
↧
↧
اولین زن مجتهده ایرانی مبارز با رضاخان
به گزارش جهان، وی که هم اکنون در کنار پدرش آرمیده در سال ۱۲۶۵ در خانه این مرد سخاوتمند و مومن به دنیا آمد. حاج سید محمدعلی امینالتجار اصفهانی اهالی اصفهان بود که همراه همسر متعبد و خیرخواه خود زهرا دختر حاج سید مهدی و سه فرزند پسرش روزگار میگذراند. بر خلاف رسم آن زمان که خانوادهها فرزندان دختر را برای آموزش به مکتب یا مدرسه نمیفرستادند، به خواست مادر این دختر که سیده نصرت بیگم امین نام داشت از چهارسالگی برای آموزش قرآن و فراگیری خواندن و نوشتن راهی مکتب شد.وی در مورد کودکی خود میگوید: «من در زمان کودکی و اوایل جوانی بسیار مایل و حریص به مطالعه کتابهای علمی و گوش دادن به مواعظ دینی بودم و هرگاه نزدیکان من مشغول تفریح میشدند، من به مطالعه علمی و گوش دادن به مواعظ دینی مشغول میشدم و آنها بیشتر اوقات به من اعتراض میکردند و میگفتند: چگونه تو مشغولِ مطالعه میشوی و تفریح را رها میکنی؟ این کار عاقلانه نیست؛ بلکه از بطالت و کسالت است و من به جهت اشتیاق شدیدی که به مطالعه داشتم سخنان ناروا و استهزاهای آنان را تحمل میکردم و چنان خود را مییافتم که گویا از امور لهو و مزخرف دنیا اعراض دارد و به اینها انس نمیگیرد؛ بلکه قلبم به چیز دیگری بستگی دارد. هرگاه از یک عالم یا واعظی چیزی از اوصاف حق تعالی میشنیدم قلبم به سخن او میل مفرطی مینمود. گویا سرتاپا گوش میشدم».پس از این تعلیم و تعلم توقف ناپذیر، وی که بانو امین لقب یافت در پانزده سالگی با پسرعموی خود حاج میرزا ملقب به معین التجار یکی از بازرگانان سرشناس و معتبر اصفهان ازدواج کرده و صاحب ۸ فرزند میشود اما انجام وظایف خانهداری و مادری و درد از دست دادن ۷ فرزند مانع از ادامه تحصیل وی نشد. نقل است که دو فرزند کوچک بانو امین در دوران جنگ جهانی اول به فاصله چند روز فوت کردند؛ و آیت الله حاج میر سید علی نجف آبادی استاد وی که برای تدریس به خانه بانو امین میرفت، تصمیم میگیرد کلاس درس را برای سه روز تعطیل کند، سیده نصرت بیگم امین علت این تعطیلی کلاس را جویا میشود و استاد میگوید: «من شرمم میشود که بچهتان تازه از دنیا رفته برای درس بیایم» و وی پاسخ میدهد: «من پیش خدا شرمم میشود که سه روز است چیزی نخواندهام. خدا یک چیزی به من داد خودش هم گرفت.»علاقه و تاکید وی بر ادامه تحصیلات تا حدی بود که در بیست سالگی به تحصیل فقه و اصول، تفسیر و علم حدیث و به حکمت و فلسفه و در پی آن به عرفان روی آورد و در سن چهل و سه سالگی پس از امتحاناتی که علمای حوزه علمیه از او به عمل آوردند از محمدکاظم شیرازی و شیخ عبدالکریم حائری، مؤسس حوزه علمیه قم، اجازه اجتهاد دریافت کرد. در قسمتی از اجازهنامه مرحوم آیتالله شیرازی آمده است: «دختر مرحوم حاج سید محمدعلی امین التجّار اصفهانی که بانویی بزرگوار، شریف، اصیل، عالم و فرزانه، برگزیده زنان زمان و مایه شگفتی دورانش میباشد، از کسانی است که مدت مدیدی از عمرش و زمان درازی از زندگیش را صرف تحصیل علم نموده است.» مرتبه علمی بانو امین از درخواست روایت آیتالله العظمی سید شهاب الدین مرعشی نجفی از وی مشخص میشود.این بانوی مجتهده در قسمتی از این اجازه نامه آورده است: «پس از استخاره به ایشان اجازه دادم که روایت کند از من هر چه را که روایتش برای من صحیح است از کتب تفسیر و ادعیه و حدیث و فقه و غیره، اینها که از تألیفات شیعه، آنچه اصحاب، از غیر شیعه روایت کردهاند، به جمیع طرقی که معلوم و در خود مضبوط است.» بانو امین در مواجهه با مشکلات موجود در جامعه و نیاز زنان به آگاهی و تعلیم و علم آموزی در بین زنان و دختران خانوادههای مذهبی در سال ۱۳۴۴ حوزه علمیهای با نام «مکتب فاطمه (س)» و یک دبیرستان تأسیس کرد. «مکتب فاطمه (س)» که حدود ۶۰۰ تا ۱۰۰۰ شاگرد را جذب کرد نه تنها از آنها شهریهای دریافت نمیکرد بلکه تمام هزینههای آن، توسط شخص خانم امین پرداخت میشد.بانو مجتهده امین در ایام عمر خود شاگردان بسیاری را پرورش دادند که زینت السادات همایونی، عفت الزمان امین، بتول غازی، بتول عسکری، ربابه الهی، زهرا چوب چینی، صدیقه حکیمیان، فخرالسادات قلمکاریان، محبوبه گلستانیان و بدرالسادات مدرس خاتون آبادی از جمله مهمترین آنها بودند. یکی از شاگردان بانو امین در مورد وی میگفت: «در مورد زندگی خانم امین باید بگویم که در تنظیم وقت، ابتکاری عجیب داشتند و چنان اوقات خود را تنظیم میکردند که به تمام کارهایش میرسید، گویا خداوند به وقت ایشان هم، برکت داده بود. هرگز از حوادث نمیترسید و در کارها به خدا توکل میکرد و از میهمانان با خوشرویی و سادگی پذیرایی میکرد. میخواست جوانان را بدون اجبار و با منطق، جذب اسلام کند.»به گفته شاگردان وی از نظر بانو امین «علم با عمل، علم با تهذیب، علم با تزکیه. اگر علم بدون تزکیه شد، برای انسان غرور و حجاب میآورد، ممکن نیست که انسان بتواند صعود کند، سقوط، حتمی و صد در صد است.» میگفت:«نفس را تزکیه کنید که بعثت انبیا به همین دلیل بوده است.» موقعیت علمی و عرفانی بانوی اصفهانی که تنها بانوی مجتهد عصر خود بود به جایی رسید که بزرگان علم و عرفان حضور در محضر وی را مایه فیض میدانستند. تا حدی بود که علمای معاصر از جمله آیت الله مرعشی نجفی، علامه آیت الله سیدمحمدحسین طباطبایی، استادمحمدتقی جعفری و اساتید حوزه و دانشگاه نیز، با وی ارتباط علمی داشتند.از بانو مجتهده اصفهانی آثار متعددی همچون قرآن مجید به نام «مخزن العرفان»، «نفحات الرحمانیه»، به زبان عربی مشتمل بر ۹۶ عنوان، «سیر و سلوک» که در روش اولیا و طریق سیر سعدا است، «معاد» یا آخرین سیر بشر، روش خوشبختی و توصیه به خواهران دینی و ایمانی، «اربعین هاشمیه» به زبان عربی مشتمل بر مسایل و احکام، «جامع الشتات» به زبان عربی مشتمل به مسایل و احکام، «اخلاق» و «مخزن اللئالی» در فضایل حضرت علی بن ابیطالب (علیهالسلام) به جا مانده است.آیت الله محمد تقی جعفری با اشاره به آثار وی میگوید: «با توجه به آثار قلمی که از این خانم در دسترس ما قرار گرفته، به طور قطع میتوان ایشان را از علمای برجسته عالم تشیع معرفی نمود، و روش علمی ایشان هم کاملاً قابل مقایسه با سایر دانشمندان بوده، بلکه با نظر به مقام عالی روحی، باید ایشان را در گروه نخبهای از دانشمندان به شمار آورد که به اضافه فرا گرفتن دانش به تولد جدید در زندگی نایل می شوند.» این بانوی نویسنده عمر خود را پای درس اساتید مطرحی چون سید ابوالقاسم دهکردی، میرزا علیاصغر شریف، میرزا علی آقا شیرازی، ابوالقاسم زفرهای، حسین نظامالدین کچویی، میر سید علی نجفآبادی گذرانده است که هرکدام از آنها در جهان اسلام نقشی پررنگ داشتند.وی به دلیل مبارزه با سیاست تحقیر فرهنگ ایرانی و محو تمدن اسلامی توسط رضاخان که در پی تجدد خواهی بود، نام مستعار «بانوی ایرانی» را برای خود برگزید، و ۴ کتاب اربعین الهاشمیة، جامع الشتّات، معاد یا آخرین سیر بشر و نفحات الرحمانیة فی الواردات القلبیة وی با این نام منتشر شد. فعالیتهای اجتماعی فعالیتهای بانو امین به مسائل علمی و تعلیم و تعلم محدود نمیشد، دوران زندگی این بانو مصادف بود با نیمه دوم حکومت ناصرالدین شاه قاجار تا سالهاى اولیه پیروزی انقلاب اسلامی، با وجود اینکه بانو امین به دلیل مشغول بودن به درس و تحصیل کمتر از خانه خارج میشد اما در موارد لزوم برای تعلیم و راهنمایی بانوان به خارج از منزل آمده و نقش عمدهای را در آگاهی بخشی به زنان ایرانی ایفا کرده بود.وظایف زنان در نگاه بانو امینبه اعتقاد بانو امین «خانمها برای رهایی از ذلت و تضییع حقوقشان باید به تحصیل علم و کسب معرفت بپردازند.» او خود مینویسد «خدا میداند که این راه (تحصیل) را به سختی و اضطرار گذراندم و چگونه مشقتهایی که از زخم زبان دوستان و استهزاء آنان به من وارد میشد تحمل میکردم». از نظر این بانوی ایرانی «مردها نمیتوانند حالات زن را درک کنند که فتوا بدهند پس زنان باید این قدر بخوانند تا خودشان تفقه کنند و البته این احتیاج به تحصیل زیاد دارد.» به اعتقاد این بانوی مجتهده «زن از کسب و کار معاف نیست، بلکه نخستین وظیفه او این است که به کارهای داخلی و اختصاصی خود بپردازد و پس از آن به کارهایی که منافی با مقام عفت، تستر و پوشش وی نباشد، مشغول گردد.» بانو امین و زندگی خانوادگی به گفته شاگردانش «اصل مهم زندگی ایشان رعایت تعادل بود. هرگاه میهمان داشت، به اندازه همان یک نفر غذا میپخت، بسیار با سلیقه بود و با آداب خاصی از میهمانان پذیرایی میکرد به امور دیگری نیز احاطه داشت، مثلاً خیاطی هم میکرد.» وی در سخن گفتن به دیگران آزادی میداد و معتقد بود خداوند به انسان آزادی داده است.بانو امین و امام خمینی (ره)در زمان پیروزی انقلاب بانو امین به دلیل کهولت سن توان خروج از منزل را نداشته تنها از طریق تلویزیون پیگیر حوادث انقلاب بود اما پس از مطالعه آثار امام به وی علاقه پیدا کرده و به شاگردانش میگفت: «معرفت امام بالاست و عرفان ایشان به حد اعلای خود رسیده است اگر کسی خواست خدای ناکرده تهمتی بزند یا توهینی بکند از قول من بگویید که بد میبیند. مبادا یک وقت خدای ناکرده توهین کنید. چون معرفت ایشان بالاست که میتوانند این کارهای محیرالعقول را انجام بدهند.» امام خمینی (ره) نیز که نسبت به بانو مجتهده اصفهانی شناخت داشت در آن ایام جویای احوال وی بودند تا جایی که یکی از روحانیون اصفهان گفته است: «چند مرتبه که حضور حضرت امام خمینی (ره) مشرف شدم، ایشان جویای حالات و اشتغالات و سلامتی بانو مجتهده امین شدند و در مقابل به منزل حاجیه خانم امین که میرفتم، بانوی ایرانی مقید بودند، برای سلامتی حضرت امام (ره) و موفق شدن ایشان و پیشرفت در اهداف مقدس اسلام دعا کنند.»رحلتدر نهایت این بانوی مجتهد پس از ۹۷ سال مجاهدت و تعلیم و تعلم در اولین روز ماه مبارک رمضان ۱۳۶۲ هـ. ش رحلت کرده و در مقبره خانوادگی خود در تخت فولاد اصفهان به خاک سپرده شد. منبع: ماهنامه خانه خوبان استان قم |
↧
آیت اللهی که از نظر او ظهور اتفاق افتاده!
به گزارش جهان به نقل از فرهنگ نیوز، حسن طبری آملی مشهور به «حسن حسنزاده آملی»، فرزند عبدالله در اواخر سال ۱۳۰۷ هجری شمسی در روستای «ایرای» در بخش «لاریجان» شهرستان آمل و در خانه ایمان و تقوا از پدری الهی، بزرگوار و اهل یقین و مادری با ایمان ، متولّد شد.ایشان در وصف مادر بزرگوارشان میفرمایند: "در دامن او که دامن ولایت و درایت و طهارت بود پرورش یافتم و همانا یقین دارم هر برکتی که از پروردگارم به من افاضه شده است، ازاینجا ناشی شده که خدای تعالی مرا در چنان دامن عفیفی پرورش داده است."در شش سالگی راهی مکتب شد و در خدمت یک معلّم روحانی خواندن و نوشتن را آموخت. پس از خواندن جزوات متداول مکتبخانه های آن زمان تمام قرآن را در خردسالی به خوبی فراگرفت.پس ازآن وارد دوره ابتدایی مدارس جدید شد. بیش از دو سال از ورود به مدرسه نگذشته بود که مادر در سنّ جوانی وفات نمود. در مهرماه سال ۱۳۲۳ هجری شمسی وارد حوزهٔ علمیه شد. متون ابتدائی درس حوزه را در آمل در نزد اساتید «محمد غروی» و «عزیزالله طبرسی» و «شیخ احمد اعتمادی» و «عبدالله اشراقی» و «ابوالقاسم رجائی» و «آیتالله فرسیو» و سایرین فراگرفت و در آمل آغاز به تدریس چند کتاب مقدماتی نمودند.مهاجرت به تهرانپس از گذشت شش سال از اشتغال به تحصیل در آمل، شهریور سال ۱۳۲۹ به تهران مهاجرت نمودند.چند سالی در مدرسهٔ حاج ابوالفتح ، باقی کتب حوزوی را نزد آیتالله سید احمد لواسانی خواندند. چندین سال نیز در مدرسهٔ مروی ، زیر نظر آیتالله محمدتقی آملی و حاج میرزا ابوالحسن شعرانی طهرانی (به مدت ۱۳ سال) تلمذ نمودند و از ایشان اجازهٔ اجتهاد دریافت کردند.در سال ۱۳۴۲ هجری شمسی بهقصد اقامت در قم، تهران را ترک کردند و پس از ورود به قم، آغاز به تدریس معارف حوزوی و فنون ریاضی نمودند.بارقه ای الهینکته ای که در دوران تحصیل و پس از آن در سیره و شیوه زندگی ایشان مشاهده می گردد، توجه به لطف خداوند، توکل و استعانت از فضل پروردگار است. خود ایشان در این زمینه بیان میکنند: "زمانی شبهات گوناگون بر من روی می آورد و از تطبیق مسائل عرفانی عاجز مانده بودم و از کثرت فکرت به فرسودگی مبتلا گشته بودم لکن در درسها حاضر می شدم و از خویش ابراز نمی کردم، تنها چیزی که مرا از این ورطه هولناک هلاک رهایی بخشید لطف خدا بود، سرانجام بارقههای الهی چون نجم ثابت بر آسمان دل طارق آمد و در پناه ربّ ناس از وسواس خنّاس نجات یافتم."اشتیاق به آموختنعلامه حسنزاده از همان آغاز فراگیری تا رسیدن به مراحل عالی علمی و معرفتی نوعی شور، شوق ، اشتیاق و علاقه وافر را در خود به شکوفایی رسانیده بود. حسن رمضانی از شاگردان بزرگ علامه حسنزاده مینویسد: به خاطر همین عشق پیوسته که حضرت استاد نسبت به علم داشته است همواره تحت هر شرایطی در مسیر کسب علم از بذل هیچگونه کوششی و تلاشی دریغ نکرده است تا اندازهای درراه طلب دانش مجاهده کرده که اگر بخواهیم عینیت جامعیت حوزههای علمیه قدیم و اصیل عالم اسلام را که در تمام علوم و فنون رایج زمان خویش صاحب نظر بودهاند، مشاهده کنیم بدون اغراق باید به سراغ ایشان برویم. خود علامه دراینباره میگوید: منم آن تشنه دانش که گر دانش شود آتشمرا اندر دل آتش همیباشد نشیمنهااهتمام و جدیتیکی از ویژگیها که در زندگی علمی و آموزشی علامه حسنزاده مشاهده می گردد و آثار متعددش در عرصههای گوناگون مؤید این مطلب است و نیز به اعتراف اساتیدش بر آن صحه میگذارد؛ همت بلند، کوشش مداوم و تحمّل مشقات در مسیر علم میباشد. مرحوم «شعرانی» در اجازه روایی که برای علامه حسنزاده صادر نموده، یادآور شده است: "بیست سال بلکه بیشتر او را آزمودم و امتحان نمودم. در این مدت در او چیزی جز جد و اجتهاد ندیدم. "استاد حسنزاده نقل میفرماید:"روزی مرحوم «ناصح» به این کمترین گفت که در جلسه ای که استاد «شعرانی» تشریف داشت به مناسبتی سخن از دانش، پژوهش و درس خواندن و اهتمام به تحصیل به میان آمد استاد شمارا ضربالمثل قرارداد و به حضّار گفت: درس خواندن را از فلانی یاد بگیرید. "رعایت حق استاد و شاگردیعلامه حسن زاده آملی بر این باورند که برای فراگیری مبانی و مفاهیم علوم و رسیدن به تبحر لازم در معارف دینی و علمی مراجعه به استاد دانشور و متخصص هر فن و دانشی لازم می باشد ایشان میگوید: برای طالب کمال، استاد کامل خیلی دخیل است، آن کلیدهایی که از استاد عاید شاگرد می شوند، آن کُدهایی که از استاد استفاده میشود، آن اصولی که از استاد به دست می آیند اهمیت بسزا دارند.از نکتههای دیگر اینکه ایشان در برخورد با اساتید روشی توأم باادب و احترام و قدردانی را بروز می داد، شبی مرحوم الهی قمشهای به ایشان گفته بود: شما خیر میبینید، پرسیده بود از چه جهت، وی پاسخ داده بود: شما را نسبت به اساتید بسیار مؤدّب می بینم، استاد حسن زاده پس از نقل این موضوع میگویند: آری من هیچ گاه نزد اساتیدم یک زانو یا چهارزانو ننشستم و به دیوار تکیه نمیدادم و خیلی باادب و احترام میپرسیدم و در حضور و غیابشان وظیفه شاگردی را بیش از حدّ وظیفه پدر و فرزندی مراعات می نمودم.شاگردان و آشنایان از فروتنی زائدالوصف استاد خویش درشگفتند، وقتی در منزل به دیدنش میروند، خود شخصاً به پذیرایی از آنان میپردازد و به هنگام خداحافظی با پای برهنه آنان را بدرقه میکنند، این شگفتی مراجعین را به شیفتگی و اشتیاق وامیدارد یکی از شاگردانش میگوید پس از این ملاقاتها ارادت قلبی خود را نسبت به ایشان احساس کردم و بهتدریج ارادت قلبی من به شیفتگی انجامید.علامه در ستایش مقام اساتید بزرگوارش میفرماید:" به خداوند سوگند قلم و زبان به ادای شکر نیکیهایی که این مشایخ عظام در حقّ ما نمودهاند وافی نیست؛ اگرچه عله العلل و مفیض علی الاطلاق، الله ربّ العالمین است."فهرست آثار علاّمه حسنزاده آملی حفظه اللهمجموعه آثار حضرت علامه حسنزاده آملی بیش از یک صد و ده مجلد کتاب است که بیش از نیمی از آن در اختیار عموم قرار گرفته است.برای مشاهده لیست کتابهای این عالم جلیل القدر جهان اسلام به اینجا (+) مراجعه نمائیدو برای دانلود آثار علامه حسن زاده آملی اینجا (+) کلیک کنید.** بخشهایی از بیانات حکیمانه علامه حسنزاده آملی علامه حسن زاده: ظهور اتفاق افتاده!علامه حسن زاده در مورد ظهور نظر جالبی دارند که در ادامه مشروح آن می آید: خورشید باید به تدریج غروب و طلوع کند تا موجوداتِ تحت تاثیر خورشید بتوانند خود را با تغییرِ رخ داده تطبیق کرده و حیات به چرخه ی نظم خود ادامه دهد نظیر همین اتفاق نیز در حیات معنوی و ملکوتی بشر، در حال، اتفاق افتاده است. امام معصوم، خورشید آسمان حیات معنوی بشر است و طلوع و غروب ایشان در صحنه حیات بشر تابع قواعدی شبیه قواعد طبیعی خورشید است اگر مقوله غیبت و ظهور حضرت بطور دفعی و بدون هیچ زمینه ای واقع شود، مسلما جوامع بشری تاب این تحول شدید را نخواهد داشت. بدین علت حکمت الهی مقتضی تدریجی بودن این اتفاق عظیم است با بررسی تاریخ حیات با برکت حضرت در میابیم که این اتفاق درمورد غیبت حضرت واقع شده است غیر از اینکه حیات سه امام همام قبل از امام عصر(عج) تقریبا به حالت غیبت بوده و نوعی تمرین برای شیعیان برای زندگی مومنانه بدون ارتباط فیزیکی با امام بود. غیبت حضرت به دو مرحله غیبت صغری و کبـری تقسیم می شود مرحله غیبت صغری به مثابه آماده کردن مردم برای غیبت اصلی و طولانی حضرت بوده است. همین حکمت در دوران ظهور حضرت هم رعایت خواهد شد بشری که در طول صد ها سال در دل ظلمت زندگیِ بدون حاکمیت فرهنگ توحیـدی-ولایـی نشو و نما پیدا کرده ظرفیت تحمل ناگهانی نور وجودی که به تعبیر قرآن زمین را اشراق میکند "اشرقت الارض بنور ربها..." را ندارد لذا باید واسطه در این بین وجود داشته باشد بدین معنا که مجالی برای تجلی نور ایشان در وسعت های محدود بوجود آید، که مردم بتوانند خود را برای حضور آن مقام رفیع آماده کنند. قرائن و شواهد نشان می دهد انقــلاب اسـلامی و نـظام مقدس جمهـوری اسلامی ایران ظهور صغرای حضرت بقیه الله الاعظم و بین الطلوعین حکومت جهانی امام زمان ارواحنا فداه می باشد. فیلمنظر علامه حسن زاده آملی در مورد رهبر انقلابشعر بدون نقطه علامه حسن زادهعلامه حسن زاده آملي شعري بدون نقطه در وصف پيامبر اعظم (ص) سرودهاند كه بدين ترتيب است: محمود مسلم ملائکامار مطاع در ممالکهم سالک و هم سلوک و مسلوکاو مالک و ماسواه مملوکهر حکم که داد هر دل آگاهسر لوحه حکم اسم اللهاسمی که در او دوای هر درداسمی که روای مرئه و مرداسمی که مراد آدم آمداسمی که سرود عالم آمدسوداگر اگر در او دل آسودسودا همه سود دارد و سودمر همدم کردگار عالمکی هول و هراس دارد و همّدل در حرم مطهر اوگل گردد و هم معطّر اوهر دل که ولای وصل داردهمواره هوای وصل داردموسی که هوای طور داردکی دل سر وصل حور داردای وای مر آدم هوس رادل داده کام سگ مگس رادر وصل صمد رسد رصدگردر اسم احد رود سراسردرگاه سحر مراد سالکدادار دهد علی مسالکلوح دل آملی اوّاهدارد صور ملائک اللهراهکار عملی خودسازی از منظر علامه حسنزاده آملیاز این کمترین دستورالعمل خواستهاید، آقای من؛ صدای دهلی را از دور شنیدهاید، و از نزدیک هم به انبار کاه برخورد میکنید معالوصف عدم امتثال را روا ندانستم، به عرض میرسانم که دستورالعمل انسان قرآن است که "ان هذا القرآن یهدی للتی هی اقوم". داعی تنها دستوری که الآن میتواند به حضور جنابعالی عرض کند این است که مراقبت را حفظ بفرمائید یعنی در همه حال مواظب خود بوده باشید که در نزد حقیقت همه موجودات بسر میبری. میدانید که همنشینی مؤثر است، مصاحبت اثر دارد، خوپذیر است نفس انسانی، کسانی که در مصاحبت با ملکوت عالم بسر میبرند کمکم ملکوتی میشوند. آن سعادتمندی که چنین معاشرت و مصاحبت را بهراستی در نهانخانه سر و ذات خود با "الله نورالسموات والارض" به دست آورده است مترنم به این ترانه است:گر بشکافند سراپای منجز تو نیابند در اعضای مناینچنین کس پیوسته در ذکر و فکر و عشق و شوق و سوزوگداز و راز و نیاز است و به قول خواجه حافظ:مرا مگوی که خاموش باش و دم در کشکه مرغ را نتوان گفت در چمن خاموشچنین کسی را هیچ کاری از حضور باز نمیدارد "رجال لاتلهیهم تجاره ولابیع عن ذکرالله". از امام صادق- علیهالسلام- است که: "العارف شخصه مع الخلق و قلبه مع الله تعالی".شیخ اجل سعدی به این حدیث گرانقدر در این بیت نظر دارد:هرگز وجود حاضر و غائب شنیده ایمن در میان جمع و دلم جای دیگر استنصیحتی از علامه پیرامون مواظبت بر دهانهاروح و تن انسان دو دهان دارد: یکی گوش که دهان روح او است و دیگر دهان که دهان تن او است. این دو دهان خیلی محترماند. انسان باید خیلی مواظب آنها باشد. یعنی باید صادرات و واردات این دهنها را خیلی مراقب باشد. آنهایی که هرزه خوراک میشوند، هرزهکار میگردند. کسانی که هرزه شنو میشوند، هرزهگو میگردند. وقتی واردات انسان هرزه شد، صادرات او هم هرزه و پلید و کثیف میشود. یعنی قلم او هرزه و نوشتههایش زهرآگین خواهد داشت. حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: عمل نبات است و هیچ نبات از آب بی نیاز نیست و آبها گوناگوناند. هر آبی که پاک است، آن نبات هم پاک و میوهاش شیرین خواهد بود; و هر آبی که پلید است، آن نبات هم پلید و میوه او تلخ است. خود عمل، حاکی است که از چه آبی روییده شده است.کلامی عرشی از حضرت علامه تكلم و سخن گفتن از رحمت رحمانيه الهيه است ولى سكوت و لب فرو بستن از رحمت رحيميه حق تعالى است لذا آن (تكلم و سخن گفتن) سفره عام براى همه است ولى اين (سكوت و لب فرو بستن) سفره خاص است كه اهل دل از آن طرفى مى بندند. با داشتن آن ، نفس دائما مشغول است و انصراف از اين نشئه پيدا نمى كند ولى اين موجب انصراف از اين نشئه و موجب انقطاع الى الله است كه و المنصرف بفكره الى قدس الجبروت مستديما لشروق نور الحق فى سره تحقق مى يابد آن اشتغال به غير آورد و اين يكى اشتغال به خويشتن آن انسان را به غير خدا انس مى دهد و اين انس به حق را روزى مى كند.بیولایت نامحرم است!یکی از روزها که یاران درس، گوش جان به بزم انس حضرت استاد سپرده بودیم، فرمودند:یکی از سفارشهای مهم در امر سلوک الیالله، پرهیز از نامحرم است، مطلقاً از اغیار پرهیز کنید، از آنها که از نور ولایت بهرهای ندارند احتراز کنید.بیا از صحبت اغیار بگذربیا از هر چه جز یار بگذردل بیبهره از نور ولایتبود نامحرم از روی درایتآنچه از سخن حضرت استاد به دست میآید این است که: منظور از عزلت، کنارهگیری و دوری جستن از همنشینی و مجالست با انسانهای زشت کردار و زشت گفتار و بیولایت است، یعنی پوستین عزلت را باید در برابر خطرات گزنده آلودگی، بر تن کرد و گرنه اسلام به همنشینی با صالحان و اولیاء تأکید دارد که:خلوت از اغیار بایدنی ز یارپوستین و بر هر دی آمدنی بهار |
↧
راهکار تحقق عزتمندی ازنظر امام عسکری
به گزارش جهان به نقل از مهر، مقولۀ شناخت انسان و راهکارهای تحقق سعادت و کمال با بهره گیری از آموزه های ناب اهل بیت(ع) امری انکار ناپذیر است. زیرا جوامع غربی با ارائۀ مکتب اومانیسم، تصویری نادرست از انسان ارائه نمودند که این امر منجر به نفی خداگرایی و ضدیت با خداوند متعال و آموزه های دینی در جوامع غربی شده است. نمود واقعی اومانیسم را می توان در توهین و هتّاکی رسانه ها و نشریات غربی به اسلام و پیامبر مهربانی(ص) مشاهده نمود.لذا در سالروز میلاد امام حسن عسکری(ع)، تبیین شاخصه های وجودی انسان، با بهره گیری از آموزه های ناب انسان شناسی امام حسن عسکری(ع)، نویدبخش بازتولید معارف غنی اهل بیت(ع) در موضوع انسان شناسی به جامعۀ اسلامی است. در این نگاشته، چگونگی راهکارهای عزتمندی واقعی انسان با بهره گیری از آموزه های امام حسن عسکری(ع) برای عموم پیروان اهل بیت(ع) از منظر آیت الله جوادی آملی تبیین شده است، که در ادامه به مهمترین مولّفه های آن اشاره می گردد؛ذلّتزدایی؛ راهکار حصول به عزّتمقولۀ چگونگی حصول عزّتمندی برای انسان از جمله مسائلی است که از سوی امامان معصومین(ع) مورد توجه قرار گرفته است، لیکن سیطرۀ آموزه های غربی در جوامع اسلامی منجر به شیوع برخ آسیب ها درجامعه در قالب ذلّت پذیری شده است، لذا متأسفانه برخی رذایل اخلاقی در سطح جامعۀ اسلامی مشاهده می شود که عدم شایسته سالاری در مناصب اداری در نظام اسلامی از یک سو و نیز ذلّت پذیری برخی افراد سست ایمان برای به دست آوردن برخی مطامع دنیایی از سوی دیگر، از جملۀ مصادیق پذیرش ذلت پذیری محسوب می گردد.آیت الله جوادی آملی با بهره گیری از معارف ناب امام حسن عسکری(ع) درتقبیح ذلّت پذیری و چگونگی حصول عزت برای انسان می گوید: وجود مبارک امام عسکری(ع) در یک بیان نورانی فرمود: «ما اقبح بالمؤمن أن تکون له رغبةٌ تُذِلّه» [۱]، ما گرایشهایی داریم، علاقههایی داریم، یک اشتها و میلی هم داریم، این میلهای ما گاهی صادق است گاهی کاذب، همانطوری که عطش گاهی صادق است گاهی کاذب و تشخیص عطش صادق و کاذب به عهدهٴ پزشک معالج است. گاهی صبح، صادق است و گاهی کاذب. تشخیص صبح صادق و کاذب به عهدهٴ منجّم اخترشناس است. رغبت و مِیل هم گاهی صادق است گاهی کاذب. تشخیصش به عهدهٴ انسانشناس واقعی است. انسانشناس واقعی همان انسانآفرین واقعی است که خدای سبحان باشد و انبیا و معصومین(ع)، سخنان همان انسانآفرین را میگویند.ما گاهی به غذایی اشتهایی داریم و ذائقه ما لذّت میبرد، لکن این لذّت، لذّت کاذب است. چرا؟ برای اینکه این غذایی که مصرف کردیم به دستگاه گوارش دادیم میبینیم آسیب میبینیم درد شروع میشود، معلوم میشود این لذّت، لذّت کاذب است. ما به بعضی از امور رغبت داریم. مِیل داریم و نمیدانیم این میل، میل صادق است یا کاذب؟ این را طبیب ظاهری متوجّه نمیشود. این را فطرتشناس میداند نه معدهشناس و رودهشناس و طبیعتشناس، فطرتشناسْ انسانِ کامل است.وجود مبارک امام عسکری(ع) فرمود: «ما أقبح بالمؤمن أن تکون له رغبةٌ تُذِلّه» چقدر ناشایست است انسان به چیزی علاقه داشته باشد که باعث ذلّت اوست. برخی میبینید برای رسیدن به یک مقام و پُست و جاه تلاش و کوشش میکنند در حالی که توان آن را ندارند یا برای آنها مصلحت نیست، همین که رسیدند به آنجا ذلّت اینها ظاهر میشود. فرمود مبادا شما به چیزی رغبت داشته باشید که این با عزّت شما سازگار نیست. این تفسیر انسان به انسان است. همانطوری که طبیب ذائقه را با دستگاه گوارش تفسیر میکند نه با بیرون، یک وقت است میگویند اگر شما سیر خوردید دهن را بدبو میکند، مردم متأثّر میشوند، این تفسیر ذائقه است به بیرون، یک وقت میگویند اگر این غذای مسموم را خوردی این با دستگاه گوارش ناسازگار است این تفسیر به درون است، منتها در محدودهٴ طبیعت آن مسائل اخلاقی فراطبیعی است، وجود مبارک امام عسکری(ع) فرمود؛ آن رغبتی که باعث ذلّت انسان است به دنبال آن رغبت نروید مؤمن به سراغ آن گرایش و میل و آن خواستنی که ذلّت او را به همراه دارد نمیرود.چیستی مفهوم ذلّت آیت الله جوادی آملی در تبیین چیستی مفهوم ذلّت برای مؤمن می گوید: ذلّت مؤمن به این است که نزد کسی مثل خودش سَر خم بکند، نزد غیر خدا سر خم بکند، به غیر خدا محتاج باشد، نیازی به غیر خدا داشته باشد این ذلّت است. فرمود: شما عزیزید. این عزّت گرانبهاست. این را با هر گرایشی از دست ندهید. در صورت از دست دادن عزّت، این قدر انسان باید ذلیلانه با این و با آن بجوشد تا به مقامی برسد. امام(ع) فرمود؛ این چه کاری است؟ «ما أقبح بالمؤمن أن تکون له رغبةٌ تُذِلّه» [۲]، لذا وقتی ذلّتزدایی کردیم به مقام عزّت رسیدیم فهمیدیم که عزیز بودن، گوارا بودن، مقامی داشتن برای خودمان حساب باز کردن، این مهتمرین اصل است.تزکیه؛ شاخصۀ بنیادین در کمال و عزتمندی انسان آیت الله جوادی آملی در تشریح راهکارهای کلیدی برای حصول عزّتمندی انسان با استفاده از آموزه های امام حسن عسکری(ع) می گوید: بیان نورانی امام حسن عسکری(ع) این است که «الوصول الی الله عزّوجل سفرٌ لا یدرَک الاّ بامتطاء اللیل» [۳] این را وجود مبارک امام عسکری(ع) فرمود، فرمودند این سفری است، و سفر نیز با مرکب قابل طی کردن است، بدون وسیله نقلیه آدم سفر طولانی را چطور طی کند؟ لذا فرمود این راه، راه طولانی است این سفر، سفر طولانی است «إنّ الوصول الی الله سفرٌ» که این بدون مرکب نمیشود، مرکبش هم نماز شب است «إنّ الوصول الی الله سفرٌ لا یدرک الاّ بالامتطاء اللیل» [۴] این باب افتعال است «اِمْتَطأ» یعنی «أخذ المَطیه» مَطیه یعنی مَرکب، راهوار، خوب انسان سحر برمیخیزد و با خدایش گفتگو میکند، خودش را به او میسپارد، از لغزشها به برکت او مصون میماند، نه بیراهه میرود نه راه کسی را میبندد کسانی که این راه را طی میکنند به قدری از زندگی لذّت میبرند که هیچ کسی به اندازهٴ آنها لذّت نمیبرد.لذا نماز شب یک مرکب خوبی است، خب سوار این مرکب بشوید بروید. اگر میخواهید عزیز بشوید و گرامی بشوید باید از خیلی از چیزها صرفنظر کنید. یک وقت آدم بینیاش بسته باشد وقتی یک سلسله غذاهای به حسب ظاهر شیرین را شیرینی را، میوههای شیرین را میبیند طمع میکند، اما وقتی شامّهاش باز باشد بوی بد اینها را میشنود اصلاً رغبت ندارد، خودش را به زحمت نمیاندازد. دعوا بر میوههای پوسیده نمیکند برای اینکه شامّهاش باز است میداند عاقبت باز ماند، یک مُردار برای کسی میوه نشد این باز بودن شامّه، باز بودن بینی، باز بودن باصره، باز بودن سامعه همین است، لذا خداوند در قرآن کریم فرمود؛ یک عده چشمشان بسته است ﴿أَعْینُهُمْ فِی غِطَاءٍ عَن ذِکْرِی﴾[۵] خب اگر کسی بوی غذای خوبی به مشامش برسد اما چشمش بسته باشد نداند که این آلوده است، نبیند آلوده است خب هوس میکند، لیکن این نماز شب آدم را سمیع میکند، آدم را بصیر میکند، شامّه باز به آدم میدهد حالا آن مراحل عالیاش مخصوص انبیا و اولیاست، اما مراحل ابتدایی که مشکل ما را حل کند به ما خواهد رسید.تحصیل و تعلیم علوم اهل بیت(ع)؛ شاخصۀ عزتمندی انسانبدون شک علم آموزی در راستای تقرب الی الله از جمله آموزه های ائمۀ اطهار(ع) برای حصول سعادت و عزتمندی و کمال انسان است. لذا آیت الله جوادی آملی در تفسیر این روایت نورانی امام حسن عسکری(ع) «الوصول الی الله عزّوجل سفرٌ لا یدرَک الاّ بامتطاء اللیل» [۶] می گوید: امام حسن عسکری(ع) فرمود: شما میخواهید علم پیدا کنید نزد خداست، قدرت پیدا کنید، نزد خداست. ما تنها علم لدنّی نمیخواهیم، بلکه علم لدنّی میخواهیم، قدرت لدنّی میخواهیم، عزّت لدنّی میخواهیم، کمال و جمال لدنّی میخواهیم، همهٴ این کمالات اگر لدنّی باشد ماندنی است. «لَدُنْ یعنی نزد»، علم لدنّی در قبال فقه و اصول و فلسفه و کلام نیست که موضوع خاص داشته باشد، محمول خاص داشته باشد، مبادی خاص داشته باشد، مسائل خاص به نام علم لدنّی داشته باشد، مثلاً فقه غیر از اصول است، حکمت غیر از کلام است، تاریخ غیر از طب است اینها موضوعاتشان فرق میکند، محمولشان فرق میکند، مبادیشان فرق میکند، مسائلشان فرق میکند، لذا علم لدنّی علمی نیست که موضوع خاص داشته باشد، محمول مخصوص داشته باشد، مبادی داشته باشد اگر همین علوم را انسان از لدن یعنی از نزد خدای سبحان فرا بگیرد میشود علم لدنّی. یک وقت است کسی سالیان متمادی درس میخواند میشود فقیه، این یک فقه عادی دارد، لیکن یک وقت است نظیر انبیای الهی، اولیای الهی که از لدن و از نزد ذات اقدس الهی این علوم را فرا میگیرند در آن صورت علم لدنّی خواهد بود، یک وقت است انسان از این شیرها آب میگیرد اینقدر دست به آن خورده، اینقدر چشم به آن رسیده، اینقدر لولهها را پشتسر گذاشته تا به ما رسیده است، لیکن یک وقت انسان در کنار یک چشمه و از خود چشمه بلاواسطه آب میگیرد، که دستنخورده است، علم اگر از سرچشمه باشد میشود لدنّی، اما اگر از لولههای کتاب و مجاری گفتن و قلم و بنان و بیان و دهها عالِم باشد دیگر لدنّی نیست اینقدر دستخورده است، اینقدر فکر به آن رسیده، اینقدر تضارب آرا شده که معلوم نیست که حق باشد یا باطل یک راه عُذری برای ما هست.ممکن است انسان در دامنه قدرت پیدا کند عزّت پیدا کند، علم پیدا کند، حکمت پیدا کند اما هیچ کدام اینها لدنّی نیست، لذا اگر کسی بخواهد عزّت لدنّی، آبروی لدنّی، قدرت لدنّی، علم لدنّی داشته باشد باید سیر صعودی را طی کند.بنابراین همهٴ اینها تفسیر انسان به انسان است نه به امور بیرونی بلکه به امور درونی، نه به امور اعتباری بلکه به امور حقیقی، این شاخصه ها برای اهل بیت(ع) عموماً و برای وجود مبارک امام حسن عسکری(ع) خصوصاً متصور است.پاورقی:[۱] . بحارالانوار، ج ۷۵, ص ۳۷۴.[۲] . بحارالانوار، ج ۷۵, ص ۳۷۴.[۳] . بحارالانوار، ج ۷۵, ص ۳۸۰.[۴] . بحارالانوار، ج ۷۵, ص ۳۸۰.[۵] . سورهٴ کهف، آیهٴ ۱۰۱.[۶] . بحارالانوار، ج ۷۵, ص ۳۸۰. |
↧
ابعاد هفتگانه فعاليتهای امام عسكرى(ع)
به گزارش جهان به نقل از مهر یادداشتی به مناسبت میلاد فرخنده حضرت امام حسن عسکری(ع) در پی می آید.نام: حسن بن علی.كنيه: ابومحمد.القاب: عسكرى، زكى، خالص، صامت، سراج، تقى و خاص (به امام حسن عسكرى(ع)، امام على النقى(ع) و امام محمد تقى(ع)، ابن الرضا نيز گفته مىشد.)منصب: معصوم سيزدهم و امام يازدهم شيعيان.تاريخ ولادت: هشتم ربيع الثانى سال ۲۳۲هجرى. همچنين چهارم و دهم ربيع الثانى نيز نقل شده است. در مورد سال تولد ايشان نيز برخى گفته اند كه ۲۳۱ هجرى بوده است.محل تولد: مدينه مشرفه، در سرزمين حجاز (عربستان سعودى كنونى).نسب پدرى: ابوالحسن، على بن محمد بن على بن موسى بن جعفر بن محمد بن على بن حسين بن على بن ابى طالب(ع).نام مادر: حُديث، كه او را جدّه مى گفتند. برخى نام او را سليل و برخى ديگر، سوسن نقل كرده اند. اين بانوى پاكيزه، كه در عصر خويش از بهترين زنان عالم بوده و مفتخر به همسرى ذريه پيامبر اكرم(ص) است، در ولايت خويش پادشاه زاده بود. امام هادى(ع) در شأن او فرمود: سليل، دور از هر آفت، پليدى و آلودگى است.مدت امامت: از زمان شهادت پدرش، حضرت امام هادى(ع)، در سال ۲۵۴ تا سال ۲۶۰هجرى، نزديك به شش سال.تاريخ و سبب شهادت: هشتم ربيع الاول سال ۲۶۰ هجرى، در سن ۲۸ (يا ۲۹) سالگى، به وسيله زهرى كه معتمد عباسى به آن حضرت خورانيد.محلدفن: سامرا (درسرزمين عراق كنونى)، در جوار مرقد پدرش، امام هادى(ع).همسر: نرجس (صيقل).فرزند : ابوالقاسم، محمد بن حسن، صاحب الزمان(ع).امام زمان(ع) تنها فرزند امام حسن عسكرى(ع) هستند. امام عسكرى(ع) تولد و زندگىِ تنها فرزندش را بر بيگانگان پنهان نگه مى داشت تا از سوى دشمنان اهلبيت(ع) و مزدوران خليفه آسيبى به وى نرسد.اصحاب و ياران:۱. احمد بن اسحاق اشعرى.۲. احمد بن محمد بن مطهر.۳. اسماعيل بن على نوبختى.۴. محمد بن صالح همدانى.۵. عثمان بن سعيد عمروى.۶. محمد بن عثمان عمروى.۷. حفص بن عمرو عمروى.۸. ابوهاشم، داود بن قاسم جعفرى.۹. احمد بن ابراهيم بن اسماعيل.۱۰. احمد بن ادريس قمى.در برخى منابع، تعداد اصحاب و ياران امام حسن عسكرى(ع) بيش از صد نفر ذكر شده است. خلفاى معاصر حضرتامام عسكرى (ع) در مدت كوتاه امامت خويش با سه نفر از خلفاى عباسى كه هر يك از ديگرى ستمگرتر بودند، معاصر بود، اين سه تن عبارتند از:۱ - المعتزّ بالله (۲۵۲ - ۲۵۵)۲ - المهتدى الله(۲۵۵ - ۲۵۶)۳ - المعتمد بالله(۲۵۶ - ۲۷۹)خلفاى عباسى كه روز نخست به نام طرفدارى از علويان و به عنوان گرفتن انتقام آنان از بنى اميه قيام كردند، آنچه را كه قبلاً به مردم وعده داده بودند، ناديده گرفته و مانند خلفاى بنى اميه و بلكه بدتر از آنان ستمگرى و خود كامگى را آغاز كردند.براى ارائه كارنامه سياه خلفاى عباسى كه با امام عسكرى(ع) معاصر بودند، ذيلاً به حوادث دوران حكومت و چگونگى زمامدارى آنان را به صورت فشرده اشاره میكنيم:۱ - معتزّوى فرزند متوكل عباسى است كه پس از بركنارى مستعين در سال ۲۵۲ زمام امور را به دست گرفت و راه پيشينيان را تعقيب كرد.پس از قتل متوكل، تركان بر امور كشور مسلط شدند و به جاى اينكه خليفه فرمانده آنان باشد، خليفه را به زير فرمان خود در آوردند، به گونهاى كه اگر خليفه به خواسته هاى آنان تن نمىداد، نقشه بركنارى يا قتل او را مى كشيدند. داستانى كه ذيلاً يادآور مى شويم گواه اين معنا است:روزى «معتز» گروهى از همفكران و محرمان اسرار خود را در مجلسى گرد آورد سپس ستاره شناسى را احضار كردند تا مدت خلافت وى را تعيين كند. در اين موقع ظريفى كه در مجلس بود، گفت: من بيش از ستاره شناس، از مدت خلافت و عمر او آگاهم. آنگاه نظريه خود را اين چنين بيان كرد: تا روزى كه تركان هوادار خليفه هستند و دوام حكومت او را بخواهند، او بر مسند خلافت مستقر خواهد بود و روزى كه مورد خشم آنان قرار گيرد و علاقه آنان از او قطع شود، آن روز پايان حكومت او خواهد بود!قتل معتزّبر اثر نفوذ و تسلط تركان در دربار خلافت، وضع به گونه اى بود كه خليفه يك مقام تشريفاتى بيش نبود و رتق وفتق امور عملاً در دست تركان قرار داشت.روزى گروهى از تركان وارد قصر معتز شدند و او را كشان كشان به اتاقى بردند، آنگاه او را با چوب و چماق كتك زده و پيراهنش را سوزاندند و او را در حياط قصر زير آفتاب نگه داشتند. آفتاب آن روز به قدرى گرم بود كه زمين مانند تنور داغ بود و هيچ كس نمى توانست دو پاى خود را بر روز زمين بگذارد و ناچار بود به اصطلاح پا بپا شود. در اين موقع تركان او را از مقام خلافت خلع كردند و گروهى را بر اين خلع گواه گرفتند. سپس به منظور قتل خليفه معزول تصميم گرفتند او را به يك نفر بسپارند تا در اثر گرسنگى و تشنگى و شكنجه هاى فراوان به زندگى او خاتمه دهد. بدين گونه خليفه را در حالى كه نيمه جانى در بدن داشت، در سردابى جا دادند و درب سرداب را با خشت و گچ مسدود كردند و معتز به همان حالت زنده به گور شد!۲- مهتدى«مهتدى»، دومين خليفه معاصر امام يازدهم، و چهاردهمين خليفه عباسى بود كه پس از قتل برادرش «معتز» در سال ۲۵۵ بر مسند خلافت تكيه زد.مهتدى نيز به سان برادر، استقلالى در كارها نداشت و پيوسته بازيچه دست تركان دربار عباسى بود. مهتدى، در قياس با ديگر خلفاى عباسى، فردى معتدل بود، و از نظر اخلاق و رفتار بى شباهت به «عمر بن عبدالعزيز» در ميان خلفاى بنى اميه نبود. او گاهى مى گفت: در ميان خلفاى اموى حداقل يك فرد پاكدامن (عمر بن عبدالعزيز) وجود داشت، براى ما بسيار شرم آور است كه در ميان خلفاى عباسى كسى شبيه و مانند او نباشد؛ از اين رو او نيز همچون عمر بن عبدالعزيز تا حدودى به شكايات مردم رسيدگى مى كرد و در غذا و لباس و امور اقتصادى ميانه روى را رعايت مى نمود. او پس از رسيدن به خلافت، دربار را از مظاهر تشريفات و اشرافیگرى پاكسازى و بساط ميگسارى را جمع كرد. مورخان در اين زمينه داد سخن داده او را به اين مناسبت ستوده اند.البته به نظر میرسد كه انگيزه مهتدى در اين حركت، ملاحظات اجتماعى و سياسى بوده است. او اين معنا را درك مىكرد كه در جامعه اسلامى افرادى به مراتب از او بهتر و آگاه تر و شايسته تر وجود دارند و با وجود چنين شخصيتهايى او بايد زمام كار مسلمانان را به آنان بسپارد و خود از صحنه سياست و زمامدارى كنار برود و با اين ژستها مىخواست پايگاه مردمى پيدا كند، وگرنه شخصى كه به قول برخى از مورخان، روزها روزه مىگرفت و با نان و سركه و نمك افطار میكرد، بايد آنچنان هوسهاى نفسانى خويش را سركوب كرده باشد كه خلافت را به چيزى نخرد، در صورتى كه مىبينيم او تا آخرين لحظه عمر و تا روزى كه مانندبرادر خود معتز كشته شد، بر مسند خلافت تكيه زده بود. تاريخ از اين زمامداران زياد ديده و بسيار بعيد است كه اين نوع كارها انگيزه الهى داشته باشد. روشنترين گواه بر دنياطلبى و طغيانگرى مهتدى اين است كه وى امام عسكرى(ع) را به زندان فرستاد و در دوران حكومت او تا شبى كه كشته شد امام در زندان به سر میبرد و حتى تصميم داشت امام را به قتل برساند.۳ - معتمدسومين خليفه معاصر امام عسكرى(ع) معتمد عباسى است. چهار سال از دوران امامت حضرت عسكرى(ع) در دوران حكومت او سپرى شده است.معتمد در سال ۲۲۹ متولد شد و در سال ۲۵۶ به وسيله تركان به خلافت رسيد و در سال ۲۷۹ در گذشت.اگر مورخان درباره مهتدى (پسر عموى معتمد) مطالبى تمجيدآميز نوشته و تا حدى او را ستوده اند، در مقابل، در بيان فساد اخلاق معتمد داد سخن داده اند و اتفاق نظر دارند كه او شيفته عياشى و خوشگذرانى بود و آنچه براى او مطرح نبود كار و گرفتاريهاى مردم بود. از اين جهت مردم نيز از او روى گردان بودند و چشم اميد به برادر او «موفق» (طلحه) دوخته بودند زيرا به علت آنكه او بشدت در فساد اخلاق و شهوات غوطه ور شده بود، برادرش «موفق» زمام امور را به دست گرفته بود.مورخان در باب اقتدار «موفق» در عصر معتمد مىنويسند: گرچه زمام خلافت بظاهر در دست «معتمد» بود، اما در واقع گرداننده خلافت «موفق» بود و براى معتمد از خلافت نامى بيش نبود.اوضاع سياسى، اجتماعى عصر امام عسكرى(ع)چنانكه ديديم، خلفاى عباسى از هر گونه اِعمال فشار و محدوديت نسبت به امامان دريغ نمىكردند و اين فشارها در عصر امام جواد(ع) و امام هادى(ع) و امام عسكرى(ع) در سامّرأ به اوج خود رسيد. شدّت اين فشارها به قدرى بود كه سه پيشواى بزرگ شيعه كه در مركز حكومت آنها (سامّرأ) مىزيستند، با عمر كوتاهى جام شهادت نوشيدند: امام جواد(ع) در سن ۲۵ سالگى، امام هادى(ع) در سن ۴۱ سالگى و امام عسكرى(ع) در سن ۲۸ سالگى كه جمعاً ۹۲ سال مىشود؛ و اين حاكى از شدّت فشارها و صدمات رسيده بر آنها مىباشد. ولى در اين ميان، فشارها و محدوديتهاى زمان امام حسن عسكرى، به دو علّت، از دو پيشواى ديگر بيشتر بود:۱ - در زمان امام عسكرى(ع) شيعه به صورت يك قدرت عظيم در عراق درآمده بود و همه مردم مىدانستند كه اين گروه به خلفاى وقت معترض بوده و حكومت هيچ يك از عباسيان را مشروع و قانونى نمیداند، بلكه معتقد است امامت الهى در فرزندان على(ع) باقى است، و در آن زمان شخصيت ممتاز اين خانواده امام حسن عسكرى(ع) بود. گواه قدرت شيعيان، اعتراف «عبيد الله»، وزير «معتمد» عباسى، به اين موضوع است. توضيح اينكه پس از شهادت حضرت عسكرى، برادرش جعفر «كذّاب» نزد عبيد الله رفت و گفت: منصب برادرم را به واگذار، من در برابر آن ساليانه بيست هزار دينار به تو مىدهم. وزير به او پرخاش كرد و گفت: احمق! خليفه آن قدر به روى كسانى كه پدر و برادر تو را امام مىدانند، شمشير كشيد تا بلكه بتواند آنان را از اين عقيده برگرداند، ولى نتوانست، و با تمام كوششهايى كه كرد توفيقى به دست نياورد، اينك اگر تو در نظر شيعيان امام باشى نيازى به خليفه و غير خليفه ندارى واگر در نظر آنان چنين مقامى نداشته باشى، كوشش ما، در اين راه كوچكترين فايده اى نخواهد داشت.۲ - خاندان عباسى و پيروان آنان، طبق روايات و اخبار متواتر، مىدانستند مهدى موعود كه تار و مار كننده كليه حكومتهاى خود كامه است، از نسل حضرت عسكرى(ع) خواهد بود، به همين جهت پيوسته مراقب وضع زندگى او بودند تا بلكه بتوانند فرزند او را به چنگ آورده و نابود كنند (همچون تلاش بيهوده فرعونيان براى نابودى موسى!) چنانكه در جريان شهادت امام توضيح خواهيم داد.به دلائل ياد شده در بالا، فشار و اختناق در مورد پيشواى يازدهم فوق العاده شديد بود و از هر طرف او را تحت كنترل و نظارت داشتند. حكومت عباسى به قدرى از نفوذ و موقعيت مهم اجتماعى امام نگران بود كه امام را ناگزير كرده بود هر هفته روزهاى دوشنبه و پنجشنبه در دربار حاضر شود.دربار عباسى به قدرى وحشت داشت كه به اين مقدار كفايت نكرد، بلكه «معتز» امام را بازداشت و زندانى كرد و حتى به «سعيد حاجب» دستور داد امام را به سمت كوفه حركت داده و در راه او را به قتل برساند، ولى پس از سه روز، تركان، خودِ او را به هلاكت رساندند. پس از او «مهتدى» نيز امام را بازداشت و زندانى كرد و تصميم به قتل حضرت داشت كه خداوند مهلت نداد و تركان بر ضدّ او شوريدند و وى را به قتل رساندند.تدابير امنيتى امام عسكرى(ع)علاوه بر آنچه گفتيم، اسناد و شواهد ديگرى در دست است كه از يك سو عمق شيطنت و وسعت نقشه هاى خائنانه دربار عباسى در مورد امام و يارانش را نشان مىدهد، و از سوى ديگر هشيارى و تدابير امنيتى امام را بهخوبى جلوه گر مىسازد كه از آن جمله چند مورد ياد شده در زير را مىتون نام برد:۱ - «ابو هاشم داود بن قاسم جعفرى» مىگويد: ما چند نفر در زندان بوديم كه «امام عسكرى» و برادرش «جعفر» را وارد زندان كردند. براى عرض ادب و خدمت، به سوى حضرت شتافتيم و گرد ايشان جمع شديم. در زندان، مردى «جمحى» (خ ل: عجمى) بود و ادعا مىكرد كه از علويان است. امام متوجه حضور وى شد و گفت: اگر در جمع شما فردى كه از شما نيست نمىبود، مىگفتم كى آزاد مىشويد. آنگاه به مرد «جمحى» اشاره كرد كه بيرون رود، و او بيرون رفت. سپس فرمود: اين مرد از شما نيست، از او بر حذر باشيد، او گزارشى از آنچه گفته ايد براى خليفه تهيه كرده كه هم اكنون در ميان لباسهاى اوست. يكى از حاضران او را تفتيش كرد و گزارش را كه در لاى لباس پنهان كرده بود، كشف كرد، مطالب مهم و خطرناكى درباره ما نوشته بود. اين حادثه نشان مىدهد كه حتى در زندان هم براى كنترل امام و شيعيان، مأمور مخفى گماشته بودند.۲ - يكى از ياران امام بنام «احمد بن اسحاق» مىگويد: به حضور امام رسيدم و از او درخواست كردم كه چيزى بنويسد و من خط او ببينم تا اگر نامه اى از او رسيد، خطش را بشناسم (و دشمن نتواند بنام امام نامه جعل كند) امام فرمود: خط من، گاهى با قلم باريك و گاهى با قلم پهن است، اگر چنين تفاوتى مشاهده كردى نگران نباش.۳ - يكى از ياران امام مىگويد: ما گروهى بوديم كه وارد سامرّأ شديم و مترصد روزى بوديم كه امام از منزل خارج شود تا بتوانيم او را در كوچه و خيابان ببينيم. در اين هنگام نامه اى به اين مضمون از طرف امام به ما رسيد: هيچ كدام بر من سلام نكنيد، هيچ كس از شما به سوى من اشاره نكند، زيرا براى شما خطر جانى دارد!۴ - «عبدالعزيز بلخى» مىگويد: روزى در خيابان منتهى به بازار گوسفند فروشها نشسته بودم. ناگهان امام حسن عسكرى را ديدم كه به سوى دروازه شهر حركت مىكرد. در دلم گفتم: خوب است فرياد كنم كه: مردم! اين حجت خدا است، او را بشناسيد. ولى با خود گفتم در اين صورت مرا مىكشند! امام وقتى به كنار من رسيد و من به او نگريستم، انگشت سبابه را بر دهان گذاشت و اشاره كرد كه سكوت! من بهسرعت پيش رفتم و بوسه بر پاهاى او زدم. فرمود: مواظب باش، اگر فاش كنى، هلاك مىشوى! شب آن روز به حضور امام رسيدم. فرمود: بايد رازدارى كنيد وگرنه كشته مىشويد، خود را به خطر نيندازيد.۵ - در زمان امام عسكرى(ع) شخصى از علويان به عزم كسب و كار از سامرّأ بيرون آمده و به سوى بلاد جبل (قسمتهاى كوهستانى غرب ايران تا همدان و قزوين) رفت. شخصى از دوستداران امام از مردم «حلوان» (پل ذهاب) به او برخورد كرد و پرسيد:- از كجا آمده اى؟- از سامرّأ.- آيا فلان محله و فلان كوچه را مىشناسى؟- آرى.- از حسن بن على خبرى دارى؟- نه.- براى چه به جبل آمده اى؟- براى كسب و كار.- من پنجاه دينار دارم، آن را بگير و با هم به سامرّأ برويم و مرا به خانه حسن بن على (عسكرى) برسان. علوى پذيرفت و او را به خانه امام برد.اين ماجرا بهخوبى نشان مىدهد كه به واسطه كنترل بسيار شديد حكومت، دسترسى به امام تا چه حدّ دشوار بوده است.از طرف ديگر، مبلغى كه مرد حلوانى - در برابر راهنمايى او به خانه حضرت - به شخص علوى پرداخت، نشانه اهميّت ديدار با امام در آن روزگار است، زيرا پنجاه دينار در آن زمان مبلغ قابل توجهى بوده است، چه، ارزش يك دينار در آن زمان را برخى از دانشمندان، معادل يك شتر دانسته اند، بنابر اين پنجاه دينار از نظر قدرت خريد در آن زمان، مثل اين بوده است كه كسى در زمان ما، قيمت پنجاه شتر را بپردازد!ابعاد هفتگانه فعاليت امام عسكرى(ع)امام عسكرى(ع)، با وجود همه اين فشارها و كنترلها و مراقبتهاى بى وقفه حكومت عباسى، يك سلسله فعاليتهاى سياسى و اجتماعى و علمى در جهت حفظ اسلام و مبارزه با افكار ضد اسلامى انجام مىداد كه مىتوان آنها را بدين گونه خلاصه كرد:۱ - كوششهاى علمى در دفاع از آيين اسلام و ردّ اشكالها و شبهات مخالفان، و نيز تبيين انديشه صحيح اسلامى۲ - ايجاد شبكه ارتباطى با شيعيان مناطق مختلف از طريق نمايندگان و اعزام پيكها و ارسال پيامها۳ - فعاليتهاى سرّى سياسى بر رغم تمامى كنترلها و مراقبتهاى حكومت عباسى۴ - حمايت و پشتيبانى مالى از شيعيان، بويژه ياران خاص خود۵ - تقويت و توجيه سياسى رجال و عناصر مهم شيعه در برابر مشكلات۶ - استفاده گسترده از آگاهى غيبى براى جلب منكران امامت و دلگرمى شيعيان۷ - آماده سازى شيعيان براى دوران غيبت فرزند خود امام دوازدهماينك هر كدام از اين فعاليتها، را جداگانه توضيح مىدهيم:۱ - كوششهاى علمىگرچه امام عسكرى به حكم شرائط نامساعد و محدوديت بسيار شديدى كه حكومت عباسى برقرار كرده بود، موفق به گسترش دانش دامنه دار خود در سطح كل جامعه نشد، اما در عين حال، با همان فشار و خفقان شاگردانى تربيت كرد كه هر كدام به سهم خود در نشر و گسترش معارف اسلام و رفع شبهات دشمنان نقش مؤثرى داشتند/«شيخ طوسى» - ره - تعداد شاگردان حضرت را متجاوز از صد نفر ثبت كرده استكه در ميان آنان چهره هاى روشن، شخيتهاى برجسته و مردان وارسته اى مانند: احمد بن اسحاق اشعرى قمى، ابو هاشم داود بن قاسم جعفرى، عبدالله بن جعفر حميرى، ابو عمرو عثمان بن سعيد عَمرى، على بن جعفر و محمد بن حسن صفّار به چشم مىخورند كه شرح خدمات و كوشهاى آنان در اين كتاب نمىگنجد و زندگينامه پر افتخار و آموزنده آنان را مىتوان در كتب رجال خواند.علاوه بر تربيت اين شاگردان، گاهى چنان مشكلات و تنگناهايى براى مسلمانان پيش مى آمد كه جز حضرت عسكرى كسى از عهده حل آنها بر نمى آمد. امام در اين گونه مواقع، در پرتو علم امامت، با يك تدبير فوق العاده، بن بست را مىشكست و مشكل را حل مىكرد. براى اين مطلب مىتوان دو نمونه ذكر كرد:الف - اشتباه فيلسوف!«ابن شهر آشوب» مىنويسد: «اسحاق كِندى» كه از فلاسفه اسلام و عرب به شمار مى رفت و در عراق اقامت داشت، كتابى تأليف نمود به نام «تناقضهاى قرآن»! او مدتهاى زيادى در منزل نشسته و گوشه نشينى اختيار كرده و خود را به نگارش آن كتاب مشغول ساخته بود. روزى يكى از شاگردان او به محضر امام عسكرى(ع) شرفياب شد. هنگامى كه چشم حضرت به او افتاد، فرمود: آيا در ميان شما مردى رشيد وجود ندارد كه گفته هاى استادتان «كندى» را پاسخ گويد؟ شاگرد عرض كرد: ما همگى از شاگردان او هستيم و نمىتوانيم به اشتباه استاد اعتراض كنيم. امام فرمود: اگر مطالبى به شما تلقين و تفهيم شود مىتوانيد آن را براى استاد نقل كنيد؟ شاگرد گفت: آرى، امام فرمود: از اينجا كه برگشتى به حضور استاد برو و با او به گرمى و محبت رفتار نما و سعى كن با او انس و الفت پيدا كنى. هنگامى كه كاملاً انس و آشنايى به عمل آمد، به او بگو: مسئله اى براى من پيش آمده است كه غير از شما كسى شايستگى پاسخ آن را ندارد و آن مسئله اين است كه: آيا ممكن است گوينده قرآن از گفتار خود معانى اى غير از آنچه شما حدس مىزنيد اراده كرده باشد؟ او در پاسخ خواهد گفت: بلى، ممكن است چنين منظورى داشته باشد. در اين هنگام بگو شما چه مىدانيد، شايد گوينده قرآن معانى ديگرى غير از آنچه شما حدس میزنيد، اراده كرده باشد و شما الفاظ او را در غير معناى خود به كار بردهايد؟ امام در اينجا اضافه كرد: او آدم باهوشى است، طرح اين نكته كافى است كه او را متوجه اشتباه خود كند. شاگرد به حضور استاد رسيد و طبق دستور امام رفتار نمود تا آنكه زمينه براى طرح مطلب مساعد گرديد. سپس سؤال امام را به اين نحو مطرح ساخت: آيا ممكن است گوينده اى سخنى بگويد و از آن مطلبى اراده كند كه به ذهن خواننده نيايد؟ و به ديگر سخن: مقصود گوينده چيزى باشد مغاير با آنچه در ذهن مخاطب است؟ فيلسوف عراقى با كمال دقت به سؤال شاگرد گوش داد و گفت: سؤال خود را تكرار كن. شاگرد سؤال را تكرار نمود. استاد تأملى كرد و گفت: آرى، هيچ بعيد نيست. امكان دارد كه چيزى در ذهن گوينده سخن باشد كه به ذهن مخاطب نيايد و شنونده از ظاهر كلام گوينده چيزى بفهمد كه وى خلاف آن را اراده كرده باشد. استاد كه مىدانست شاگرد او چنين سؤالى را از پيش خود نمىتواند مطرح نمايد و در حدّ انديشه او نيست، رو به شاگرد كرد و گفت: تو را قسم مى دهم كه حقيقت را به من بگويى، چنين سؤالى از كجا به فكر تو خطور كرد؟شاگرد گفت: حقيقت اين است كه، «ابو محمد» (امام حسن عسكرى(ع)) مرا با اين سؤال آشنا نمود. استاد گفت: اكنون واقع امر را گفتى. سپس افزود: چنين سؤالهايى تنها زيبنده اين خاندان است (آنان هستند كه مىتوانند حقيقت را آشكار سازند) آنگاه استاد با درك واقعيت و توجه به اشتباه خود، دستور داد آتشى روشن كردند و آنچه را كه به عقيده خود درباره «تناقضهاى قرآن» نوشته بود تماماً سوزاند!ب - مشت راهب باز میشود!يك سال در سامرّأ قحطى سختى پيش آمد. «معتمد»، خليفه وقت، فرمان داد مردم به نماز استسقأ (طلب باران) بروند. مردم سه روز پى در پى براى نماز به مصلاّ رفتند و دست به دعا بر داشتند، ولى باران نيامد. روز چهارم «جاثِليق»، بزرگ اسقفان مسيحى، همراه مسيحيان و راهبان به صحرا رفت. يكى از راهبان هر وقت دست خود را به سوى آسمان بلند مىكرد بارانى درشت فرو مىباريد. روز بعد نيز جاثليق همان كار را كرد و آنقدر باران آمد كه ديگر مردم تقاضاى باران نداشتند، و همين امر موجب شگفت مردم و نيز شك و ترديد و تمايل به مسيحيت در ميان بسيارى از مسلمانان شد. اين وضع بر خليفه ناگوار آمد و ناگزير امام را كه زندانى بود، به دربار خواست و گفت: امت جدت را درياب كه گمراه شدند! امام فرمود: از جاثليق و راهبان بخواه كه فردا سه شنبه به صحرا بروند. خليفه گفت: مردم ديگر باران نمىخواهند، چون به قدر كافى باران آمده است، بنابراين به صحرا رفتن چه فايده اى دارد؟ امام فرمود: براى آنكه ان شأ الله تعالى شك و شبهه را برطرف سازم. خليفه فرمان داد پيشواى مسيحيان همراه راهبان سه شنبه به صحرا رفتند. امام عسكرى(ع) نيز در ميان جمعيت عظيمى از مردم به صحرا آمد. آنگاه مسيحيان و راهبان براى طلب باران دست به سوى آسمان برداشتند. آسمان ابرى شد و باران آمد. امام فرمان داد دست راهب معينى را بگيرند و آنچه در ميان انگشتان اوست بيرون آوردند. در ميان انگشتان او استخوان سياه فامى از استخوانهاى آدمى يافتند. امام استخوان را گرفت، در پارچه اى پيچيد و به راهب فرمود: اينك طلب باران كن! راهب اين بار نيز دست به آسمان برداشت، اما به عكس ابر كنار رفت و خوشيد نمايان شد! مردم شگفت زده شدند. خليفه از امام پرسيد: این استخوان چیست؟ امام فرمود: اين استخوان پيامبرى از پيامبران الهى است كه از قبور برخى پيامبران برداشته اند و استخوان هيچ پيامبرى ظاهر نمىگردد جز آنكه باران نازل مىشود. خليفه امام را تحسين كرد. استخوان را آزمودند، ديدند همان طور است كه امام مىفرمايد.اين حادثه باعث شد كه امام از زندان آزاد شود و احترام او در افكار عمومى بالا رود. در اين هنگام امام از فرصت استفاده كرده و آزادى ياران خود را كه با آن حضرت در زندان بودند، از خليفه خواست و او نيز خواسته حضرت را به جا آورد.۲ - ايجاد شبكه ارتباطى با شيعياندر زمان امام عسكرى(ع) تشيع در مناطق مختلف و شهرهاى متعددى گسترش و شيعيان در نقاط فراوانى تمركز يافته بودند. شهرها و مناطقى مانند: كوفه، بغداد، نيشابور، قم، آبه (آوه)، مدائن، خراسان، يمن رى آذربايجان، سامّرأ، جرجان و بصره از پايگاههاى شيعيان به شمار مىرفتند. در ميان اين مناطق، به دلائلى، سامرّأ، كوفه بغداد قم و نيشابور از اهميت ويژه اى برخوردار بود.گستردگى و پراكندگى مراكز تجمع شيعيان، وجود سازمان ارتباطى منظمى را ايجاب مىكرد تا پيوند شيعيان را با حوزه امامت از يك سو، و ارتباط آنان را با همديگر از سوى دوم برقرار سازد، و از اين رهگذر، آنان را از نظر دينى و سياسى رهبرى و سازماندهى كنداين نياز، از زمان امام نهم احساس مىشد و چنانكه در سيره آن حضرت و امام دهم توضيح داديم، شبكه ارتباطى وكالت و نصب نمايندگان در مناطق گوناگون، به منظور برقرارى چنين سيستمى، از آن زمان به مورد اجرا گذاشته مىشد.اين برنامه در زمان امام عسكرى(ع) نيز تعقيب گرديد. به گواهى اسناد و شواهد تاريخى، امام عسكرى(ع) نمايندگانى از ميان چهره هاى درخشان و شخصيتهاى برجسته شيعيان، برگزيده، در مناطق متعدد منصوب كرده و با آنان در ارتباط بود و از اين طريق پيروان تشيع را در همه مناطق زير نظر داشت. از ميان اين نمايندگان، مىتوان از «ابراهيم بن عبده»، نماينده امام در «نيشابور»، ياد كرد.امام طى نامه مفصلى خطاب به «اسحاق بن اسماعيل» و شيعيان نيشابور، پس از توضيح نقش امامت در هدايت امت اسلامى، تشريح ضرورت و اهميت پيروى از امامان و هشدار از سرپيچى از فرمان امام نوشت:«... اى اسحاق! تو فرستاده من نزد ابراهيم بن عبده هستى تا وى به آنچه من در نامه اى كه توسط محمد موسى نيشابورى فرستاده ام عمل كند. تو و همه كسانى كه در شهر تو هستند موظفيد بر اساس نامه مزبور عمل كنيد/ابراهيم بن عبده اين نامه مرا براى همه بخواند تا جاى سؤال و ابهامى باقى نماند... درود و رحمت فراوان خدا بر ابراهيم بن عبده و بر تو و همه پيروان ما باد! همه كسانى كه از پيروان من و از مردم شهر تواند و اين نامه را بخوانند و كسانى كه در آن ناحيه از حق منحرف نشده اند، بايد حقوق مالى ما را به ابراهيم بن عبده بپردازند و او نيز بايد آن را به «رازى» يا به كسى كه وى معرفى میكند، تحويل بدهد، و اين دستور من است ...»از اين نامه، علاوه بر موضوع جمع آورى وجوه مالى شيعيان كه اهميت بسزايى در تقويت و تحكيم وضع اقتصادى جبهه تشيع داشت، استفاده مىشود كه نمايندگان امام داراى سلسله مراتبى بودند و حوزه فعاليت هر كدام از آنان مشخص بود و وجوه جمع آورى شده مىبايست در نهايت به دست وكيل اصلى برسد و او به امام برساند.امام، گويا براى تقويت و تثبيت موقعيت ابراهيم بن عبده و نيز براى روشن ساختن شعاع حوزه فعاليت او، طى نامهاى به «عبدالله بن حَمدِويه بيهقى» چنين نوشت:«من ابراهيم بن عبده را براى دريافت حقوق مالى آن سامان و ناحيه شما منصوب كردم و او را وكيل امين و مورد اعتماد خويش نزد پيروان خود قرار دادم. تقوا در پيش گيريد و مراقب باشيد و وجوه مالى واجب را بپردازيد كه هيچ كس در ترك يا تأخير پرداخت آن معذور نيست...»گويا برخى از شيعيان در مورد اصالت خط و نامه امام درباره ابراهيم ايجاد شبهه و ترديد كرده احتمال داده بودند كه مجعول باشد، از اينرو امام طى نامه جداگانه اى نوشت:«نامه اى كه درباره وكالت ابراهيم از ناحيه من - جهت دريافت حقوق مالى مربوط به من از شيعيان آن منطقه - رسيده، به خط خود من است...»يكى ديگر از نمايندگان امام «احمد بن اسحاق بن عبدالله قمى اشعرى»، از ياران خاص امام و از شخصيتهاى بزرگ شيعى در قم بود.بعضى از دانشمندان علم رجال، از او به عنوان رابط بين قميها و امام و از جمله اصحاب خاص آن حضرت ياد كرده اند. اما دانشمندان ديگر، او را وكيل و نماينده امام دانسته اند. از روايتى در «بحار الأنوار» استفاده مىشود كه او نماينده امام در موقوفات قم بوده است.«محمد بن جرير طبرى» مىنويسد: احمد بن اسحاق قمى اشعرى، استاد شيخ صدوق، نماينده امام ابو محمد عسكرى بود. وقتى كه آن حضرت درگذشت، وكالت حضرت صاحب الزمان را به عهده گرفت. از طرف حضرت نامه هايى خطاب به او صادر مىشد، و او وجوه و حقوق مالى قم و اطراف آن را گرد آورى نموده و به امام مىرساند. احمد بن اسحاق صدو شصت كيسه طلا و نقره را كه از شيعيان قم گرفته بود، به امام تسليم كرد و اين، حجم چشمگير و جوه جمع آورى شده را نشان مىدهد.«ابراهيم بن مهزيار» اهوازى، يكى ديگر از وكلاى امام بود. اموالى از بيت المال نزد او جمع آورى شده بود و موفق نشده بود به حضرت عسكرى تحويل دهد. پس از شهادت امام، هنگامى كه ابراهيم بيمار شد، به فرزندش محمد وصيت كرد كه آن اموال را به محضر حضرت صاحب الزمان برساند. او نيز اين مأموريت را انجام داد و به جاى پدرش به نمايندگى امام دوازدهم منصوب گرديد.در رأس سلسله مراتب وكلاى امام، «محمد بن عثمان عَمرى» قرار داشت كه وكلاى ديگر، به وسيله او با امام در ارتباط بودند. آنان نوعاً اموال و وجوه جمع آورى شده را به وى تحويل مىدادند و او به محضر امام مىرساند.پيكها و نامه هاعلاوه بر شبكه ارتباطى وكالت، امام از طريق اعزام پيكها نيز با شيعيان و پيروان خود ارتباط برقرار مىساخت و از اين رهگذر مشكلات آنان را برطرف مىكرد. در اين زمينه، به عنوان نمونه، میتوان از فعاليتهاى «ابوالأديان»، يكى از نزديكترين ياران امام ياد كرد. او نامه ها و پيامهاى امام را به پيروان آن حضرت مىرساند، و متقابلاً نامه ها، و سؤالها، مشكلات، خمس و ديگر وجوه ارسالى شيعيان را دريافت نموده و در سامرّأ به محضرامام عسكرى مىرساند. آخرين مأموريت او را كه در روزهاى آخر حيات امام عسكرى رخ داد، در بخش جريان شهادت آن حضرت توضيح خواهيم داد.گذشته از پيكها، امام از طريق مكاتبه نيز باشيعيان ارتباط برقرار مىساخت و از اين رهگذر آنان را زير چتر هدايت خويش قرار مىداد. نامهاى كه امام به «ابن بابويه» نوشته - و در بخش تقويت و توجيه سياسى عناصر مهم شيعه از آن ياد خواهيم كرد - نمونه اى از اين نامه ها است. از اين گذشته، امام دو نامه به شيعيان قم و آبه (آوه) نوشته است كه متن آنها در كتابهاى ما مضبوط است.نامه هاى ديكرى نيز به مناسبتهاى ديگر از امام در دست است. بر اساس روايتى، امام عسكرى بامداد روز هشتم ربيع الأول سال ۲۶۰ ه'، اندكى پيش از رحلت، نامه هاى فراوانى به مردم مدينه نوشت.۳ - فعاليتهاى سرّى سياسىامام عسكرى(ع) بررغم تمامى محدوديتهاى و كنترلهايى كه از طرف دستگاه خلافت به عمل مىآمد، يك سلسله فعاليتهاى سرّى سياسى را رهبرى مىكرد كه با گزينش شيوه هاى بسيار ظريف پنهان كارى، از چشم بيدار و مراقب جاسوسان دربار، بدور مىماند. در اين زمينه نمونه هاى فراوانى به چشم میخورد كه ذيلاً دو مورد آن را از نظر خونندگان محترم میگذرانيم:۱ - «عثمان بن سعيد عَمرى» كه از نزديكترين و صميمى ترين ياران امام بود، زير پوشش روغن فروشى فعاليت مىكرد. شيعيان و پيروان حضرت عسكرى(ع) اموال و وجوهى را كه مىخواستند به امام تحويل دهند، به او مى رساندند و او آنها را در ظرفها و مشكهاى روغن قرار داده و به حضور امام میرساند.۲ - «داود بن اسود»، خدمتگزار امام كه مأمور هيزم كشى و گرم كردن حمام خانه حضرت عسكرى بود، مىگويد: اين چوب را بگير و نزد «عثمان بن سعيد» ببر و به او بده. من چوب را گرفته روانه شدم. در راه به يك نفر سقّا برخوردم. قاطر او راه مرا بست. سقا از من خواست حيوان را كنار بزنم. من چوب را بلند كردم وبه قاطر زدم. چوب شكست و من وقتى محل شكستگى آن را نگاه كردم، چشمم به نامه هايى افتاد كه در داخل چوب بوده است! بسرعت چوب را زير بغل گرفته و برگشتم و سقا مرا به باد فحش و ناسزا گرفتوقتى به در خانه امام رسيدم، «عيسى» خدمتگزار امام كنار در به استقبالم آمد و گفت: آقا و سرورت مىگويد: چرا قاطر را زدى و چوب را شكستى؟ گفتم: نمیدانستم داخل چوب چيست؟ امام فرمود: چرا كارى مىكنى كه مجبور به عذر خواهى شوى؟ مبادا بعد از اين چنين كارى كنى، اگر شنيدى كسى به ما ناسزا (هم) مى گويد، راه خود را بگير و برو و با او مشاجره نكن. ما، در شهر بد و ديار بدى به سر میبريم، تو فقط كار خود را بكن و بدان گزارش كارهايت به ما میرسد.اين قضيه نشان مىدهد كه امام، اسناد، نامه ها و نوشته هايى را كه سرّى بوده، در ميان چوب، جاسازى كرده و براى «عثمان بن سعيد» كه شخص بسيار مورد اعتماد و رازدارى بوده، فرستاده بوده و اين كار را به عهده مأمور حمام كه كارش هيزم آوردن و چوب شكستن و امثال اينها بوده - و طبعاً سؤ ظن كسى را جلب نمىكرده واگذار كرده بوده است، ولى بر اثر بى احتياطى او، نزديك بوده اين راز فاش شود!۴ - حمايت و پشتيبانى مالى از شيعيانيكى ديگر از موضعگيري هاى امام عسكرى(ع) حمايت و پشتيبانى مالى از شيعيان، بويژه از ياران خاص و نزديك آن حضرت، بود. با يك مطالعه در زندگانى آن حضرت، اين مطلب به خوبى آشكار مىشود كه گاهى برخى از ياران امام، از تنگناى مالى، در محضر امام شكوه مىكردند و حضرت، گرفتارى مالى آنان را برطرف مىساخت و گاه حتى پيش از آنكه اظهار كنند، امام مشكل آنان را برطرف مىكرد. اين اقدام امام مانع از آن مىشد كه آنان زير فشار مالى، جذب دستگاه حكومت عباسى شوند. در اين زمينه مىتوان براى نمونه چند مورد زير را ياد كرد:۱ - «ابو هاشم جعفرى» مىگويد: از نظر مالى در مضيقه بودم. خواستم وضع خود را طى نامهاى به امام عسكرى (ع) بنويسم، ولى خجالت كشيدم و صرفنظر كردم. وقتى كه وارد منزل شدم، امام صد دينار براى من فرستاد و طى نامه اى نوشت: هر وقت احتياج داشتى، خجالت نكش، و پروا مكن، و از ما بخواه كه بخواست خغا به مقصود خود مىرسى.۲ - «على بن زيد علوى» میگويد: امام عسكرى (ع) مبلغى پول به من داد و فرمود: با اين پول كنيزى بخر، زيرا كنيز تو مرده است. وقتى كه به منزل برگشتم، ديدم كنيز مرده است!۳ - «ابو هاشم جعفرى» مىگويد: نياز مالى خود را به اطلاع امام رساندم، امام كيسه اى حاوى پانصد دينار به من داد و فرمود: ابو هاشم! اين را بگير و اگر كم است عذر ما را بپذير!۴ - «ابو طاهر بن بلال» يك سال به حج مشرف شد و در مراسم حج مشاهده كرد كه «على بن جعفر» مبالغ هنگفتى انفاق كرد. وقتى كه از حج بازگشت، جريان را به امام گزارش كرد. امام در پاسخ نوشت: «قبلاً دستور داده بوديم صد هزار دينار به وى بدهند، سپس مجدداً بالغ بر همين مبلغ براى او حواله كرديم ولى او براى رعايت حال ما نپذيرفت». بعد از اين جريان «على بن جعفر» به حضور امام شرفياب شد، به دستور حضرت سى هزار دينار به وى پرداخت گرديد.اين روايت نشان مىدهد كه «على بن جعفر» مبالغ درشتى در حجاز توزيع مىكرده است، و اگر چه مورد مصرف آنها در روايت معين نشده ولى حجم بزرگ پولها نشان مىدهد كه اين، يك برنامه وسيع و طراحى شده بوده و طبعاً شيعيان نيازمند وشخصيتهاى بزرگ و مبارز شيعه از آن برخوردار مىشده اند و اين برنامه با آگاهى و هدايت و حمايت مالى امام اجرا مىشده است.البته پرداخبت چنين مبلغهايى با توجه به محدوديت امام، نبايد موجب ترديد يا انكار گردد زيرا برغم آنكه فعاليتهاى اجتماعى و سياسى امام بشدّت تحت كنترل حكومت عباسى بود، رقمهاى قابل توجهى از شيعيان مناطق مختلف، توسط نمايندگان امام به آن حضرت مىرسيد. مثلاً تاريخ میگويد: شخصى از «جرجان» به محضر امام رسيد و اموالى را كه شيعيان آن منطقه فرستاده بودند به پيشكار امام به نام «مبارك» تسليم كرد، يا شخصى كه از جبل (قسمتهاى كوهستانى ايران تا قزوين و همدان) با راهنمايى يك نفر علوى به حضور امام رسيده بود، چهار هزار دينار به امام تقديم كرد، يا چنانكه قبلاً گفتيم، نماينده امام در قم (احمد بن اسحق) صد و شصت كيسه طلا نقره كه از شيعيان آن شهر تحويل گرفته بود، به امام تسليم كرد. غير از اينها اموال و وجوه قابل توجهى نيز توسط نمايندگان امام عسكرى(ع) جمع آورى شده بود كه تحويل آنها تا زمان شهادت حضرت به تأخير افتاد و طبعاً به پيشگاه حضرت ولى عصر تقديم شد كه مىتوان به عنوان نمونه از اموال فراوانى ياد كرد كه در اختيار «ابراهيم بن مهزيار» بوده و پس از مرگ او پسرش «محمد» به نماينده امام عصر تحويل داد.همچنين مىتوان از هفتصد دينارى كه نزد يكى از اهالى جبل بوده، و نيز از پانصد دينارى كه در اختيار يكى ديگر از شيعيان بنام «عمران همدان» بوده نام برد.۵ - تقويت و توجيه سياسى رجال و عناصر مهمّ شيعهاز جالبترين فعاليتهاى سياسى امام عسكرى(ع) تقويت و توجيه سياسى رجال مهم شيعه در برابر فشارها و سختيهاى مبارزات سياسى، در جهت حمايت از آرمانهاى بلند تشيع بود. از آنجا كه شخصيتهاى بزرگ شيعه در فشار بيشترى بودند، امام به تناسب مورد، هر يك از آنان را به نحوى دلگرم و راهنمايى مىكرد و روحيه آنان را بالا مىبرد تا ميزان تحمل و صبر و آگاهى آنان در برابر فشارها، تنگناها و فقر و تنگدستيها فزونى يابد و بتوانند مسئوليت بزرگ اجتماعى و سياسى و وظايف دينى خود را بخوبى انجام دهند.«محمد بن حسن بن ميمون» مىگويد: نامهاى به امام عسكرى(ع) نوشتم و از فقر و تنگدستى شكوه كردم، ولى بعداً پيش خود گفتم: مگر امام صادق(ع) نفرموده كه: فقرا با ما بهتر از توانگرى با ديگران است، و كشته شدن با ما بهتر از زنده ماندن با دشمنان ما است.امام در پاسخ نوشت:هرگاه گناهان دوستان ما زياد شود، خداوند آنها را به فقر گرفتار مىكند و گاهى از بسيارى از گناهان آنان در میگذرد. همچنان كه پيش خود گفتهاى، فقر با ما بهتر از توانگرى با ديگران است. ما براى كسانى كه به ما پناهنده شوند، پناهگاهيم، و براى كسانى كه از ما هدايت بجويند، نوريم. ما نگهدار كسانى هستيم كه (براى نجات از گمراهى) به ما متوسل مىشوند. هر كس ما را دوست بدارد، در رتبه بلند (تقرّب به خدا) با ماست، و كسى كه پيرو راه ما نباشد، به سوى آتش خواهد رفت.نمونه ديگر در اين زمينه نامه اى كه امام عسكرى(ع) به «على بن حسين بن بابويه قمى»، يكى از فقهاى بزرگ شيعه، نوشته است. امام در اين نامه پس از ذكر يك سلسله توصيه ها و رهنمودهاى لازم، چنين ياد آورى میكند: صبر كن و منتظر فرج باش كه پيامبر فرموده است: برترين اعمال امت من انتظار فرج است.شيعيان ما پيوسته در غم و اندوه خواهند بود تا فرزندم (امام دوازدهم) ظاهر شود؛ همان كسى كه پيامبر بشارت داده كه زمين را از قسط و عدل پر خواهد ساخت، همچنانكه از ظلم و جور پر شده باشد.اى بزرگمرد و مورد اعتماد و فقيه من! صبر كن و شيعيان مرا به صبر فرمان بده! زمين از آن خداست و هر كسى از بندگانش را كه بخواهد، وارث (حاكم) آن قرار مىدهد. فرجام نيكو، تنها از آنِ پرهيزگاران است. سلام و رحمت خدا و بركات او بر تو و بر همه شيعيان باد!۶ - استفاده گسترده از آگاهى غيبىمىدانيم كه امامان، در پرتو ارتباط با پروردگار جهان، از آگاهى غيبى برخوردار بودند و در مواردى كه اساس حقانيت اسلام يا مصالح عالى امت اسلامى(همچون مشروعيت امامت آنان) در معرض خطر قرار مىگرفت، از اين آگاهى به صورت «ابزار» هدايت استفاده مىكردند. پيشگوييها و گزارشهاى غيبى امامان، بخش مهمى از زندگينامه آنان را تشكيل مىدهد، اما با يك مطالعه در زندگى امام عسكرى چنين به نظر مىرسد كه: آن حضرت بيش از امامان ديگر آگاهى غيبى خود را آشكار میساخته است.بر اساس تحقيق يكى از دانشمندان معاصر، از كرامات و گزارشهاى غيبى و اقدامات خارق العاده امام عسكرى(ع)، «قطب راوندى» در كتاب «خرائج» جمعاً چهل مورد، «سيد بحرانى» در «مدينة المعاجز» صد و سى و چهار مورد، «شيخ حر عاملى» در «اثبات الهداة» صد و سى و شش مورد، و «علامه مجلسى» در «بحار الأنوار» هشتاد و يك مورد را ثبت كرده اند (۶۸) و اين، بخوبى روشنگر فزونى بروز كرامات و گزارشهاى غيبى از ناحيه آن حضرت مىباشد.به نظر مىرسد علت اين امر شرائط نامساعد و جوّ پر اختناقى بود كه امام يازدهم و پدرش امام هادى در آن زندگى مىكردند؛ زيرا از وقتى كه امام هادى از سر اجبار به سامّرأ منتقل گرديد - به شرحى كه در سيره آن حضرت گفتيم - بشدّت تحت مراقبت و كنترل بود، ازينرو امكان معرفى فرزندش «حسن» به عموم شيعيان به عنوان امام بعدى وجود نداشت و اصولاً اين كار، حيات او را از ناحيه حكومت وقت در معرض خطر جدى قرار مىداد. به همين جهت كار معرفى امام عسكرى(ع) به شيعيان و گواه گرفتن آنان در اين باب، در ماههاى پايانى عمر امام هادى(ع) صورت گرفت، (۶۹) به طورى كه هنگام رحلت آن حضرت هنوز بسيارى از شيعيان ازامامت حضرت «حسن عسكرى» آگاهى نداشتند.گويا عامل ديگرى نيز در اين زمينه بى تأثير نبوده و آن اعتقاد گروهى از شيعيان به امامت «محمد بن على»، برادر حضرت عسكرى، در زمان حيات امام هادى بوده است. اين گروه بر اساس همين پندار او را در محضر امام هادى احترام مىكردند، ولى حضرت با اين پندار مبارزه مىكرد و آنان را به امامت فرزندش حسن راهنمايى مىنمود.پس از شهادت حضرت هادى گروهى از خيانتكاران و نادانان، همچون «ابن ماهويه»، اين پندار را دستاويز قرار داده و به اغواى مردم و منحرف ساختن افكار از امامت حضرت عسكرى پرداختند.اين عوامل دست به دست هم داده و موجب شك و ترديد گروهى از شيعيان در امامت آن حضرت در آغاز كار گرديده بود، چنانكه برخى از آنان در صدد آزمايش امام بر مى آمدند و برخى ديگر در اين زمينه با امام مكاتبه مىكردند. اين تزلزلها و ترديدها به حدّى بود كه امام در پاسخ گروهى از شيعيان در اين زمينه با آزردگى و رنجش فراوانى نوشت:«هيچ يك از پدرانم، مانند من، گرفتار شك و تزلزل شيعيان در امر امامت نشده اند.امام عسكرى براى زدودن زنگار اين شكها و ترديدها، و نيز گاه براى حفظ ياران خود از خطر، و يا دلگرمى آنان، و يا هدايت گمراهان، ناگزير میشد پردههاى حجاب را كنار زده، از آن سوى جهان ظاهر، خبر دهد، و اين، از مؤثرترين شيوههاى جلب مخالفان و تقويت ايمان شيعيان بود.«ابوهاشم جعفرى» كه قبلاً گفتيم يكى از نزديكترين ياران امام بود، مىگويد: هر وقت به حضور امام عسكرى(ع) مىرسيدم، برهان و نشانه تازه اى بر امامت او مشاهده میكردم.اينك كه انگيزه هاى امام در اين زمينه روشن گرديد، چند نمونه از پيشگوييهاى غيبى امام عسكرى(ع) را از نظر خوانندگان گرامى مىگذرانيم:۱ - «محمد بن على سمرى» كه يكى از نزديكترين و صميمىترين ياران امام بود، مىگويد: حضرت عسكرى(ع) طى نامه اى به من نوشت: «فتنه اى براى شما پيش خواهد آمد، آماده باشيد».بعد از سه روز در ميان افراد بنى هاشم اختلافى روى داد. به امام نوشتم: آيا اين همان فتنه است؟ حضرت پاسخ داد: «اين، آن نيست! مواظب باشيد!». چند روز بعد «معتز» كشته شد!۲ - امام حدود بيست روز پيش از قتل «معتزّ» به «اسحاق بن جعفر زبيرى» نوشت: در خانه خود بمان، حادثه مهمى اتفاق خواهد افتاد! وى مىگويد: پس از آنكه «بريحه» كشته شد، به محضر امام نوشتم: حادثه اى كه گفته بوديد، رخ داد، اينك چه كار كنم؟ امام پاسخ داد: حادثه ۰اى كه گفتم، حادثه ديگرى است! طولى نكشيد «معتز» كشته شد!۳ - «محمد بن حمزه سروى» مىگويد: توسط «ابو هاشم جعفرى» كه از نزديكترين ياران حضرت عسكرى (ع) بود، نامهاى به آن حضرت نوشتم و در خواست كردم دعائى در حق من بكند تا توانگر شوم. امام به خط خود جواب داد: مژده باد بر تو! خداوند به اين زودى تو را بى نياز گردانيد. پسر عموى تو «يحيى بن حمزه» درگذشت و وارثى ندارد، دارايى او كه صد هزار درهم است بزودى به دست تو خواهد رسيد.۴ - «ابو هاشم جعفرى» مىگويد: زندانى بودم. از فشار زندان و سنگينى غل و زنجير به حضرت شكايت كردم. امام در پاسخ نوشت: امروز نماز ظهر را در منزل خود خواهى خواند. طولى نكشيد از زندان خلاص شدم و نماز را در منزل خواندم! ۵ - «احمد بن محمد» مىگويد: موقعى كه «مهتدى»، خليفه عباسى، شروع به كشتار «موالى» كرد، طى نامه اى به حضرت عسكرى (ع) نوشتم: شكر خدا كه خليفه گرفتارى پيدا كرده و فرصت مزاحمت به شما را ندارد، شنيده ام شما را تهديد مىكرده و مى گفته: «بايد اينها را از روى زمين بردارم».امام در پاسخ با خط خود نوشت: عمر او كوتاهتر از آن خواهد بود كه اين تهديدها را عملى كند. از امروز بشمار، در روز ششم با خوارى و خفت كشته خواهد شد. شش روز بعد، همان گونه كه امام پيشگويى كرده بود، مهتدى به قتل رسيد.۶ - «جعفر بن محمد قلانسى» مىگويد: برادرم محمد كه همسرش آبستن بود، نامه اى به حضرت عسكرى(ع) نوشت و خواهش كرد كه حضرت دعا كند زايمان همسرش بى خطر، و نوزاد او پسر باشد. امام در پاسخ نوشت: خداوند فرزند پسر به تو عنايت مىكند، و «محمد» و «عبد الرحمن» دو اسم خوبى هستند. آن زن پسر آنهم دو قلو زاييد، يكى را محمد و ديگرى را عبدالرحمن نام نهادند.۷ - «محمد بن عياش» مىگويد: چند نفر بوديم كه در مورد كرامات امام عسكرى(ع) با هم گفتگو مىكرديم. فردى ناصبى (دشمن اهل بيت) گفت: من نوشته اى بدون مركّب براى او مىنويسم، اگر آن را پاسخ داد، مىپذيرم كه او بر حق است.ما مسائل خود را نوشتيم. ناصبى نيز بدون مركّب روى برگه اى مطلب خود را نوشت و آن را با نامه ها به خدمت امام فرستاديم. حضرت پاسخ سؤالهاى ما را مرقوم فرمود و روى برگه مربوط به ناصبى، اسم او و اسم پدرش را نوشت! ناصبى چون آن را ديد از هوش رفت، و چون به هوش آمد، حقانيت حضرت را تصديق كرد و در زمره شيعيان قرار گرفت.۸ - «اسماعيل بن محمد» مىگويد: بر درِ خانه امام عسكرى(ع) نشستم. وقتى امام بيرون آمد، جلو رفتم و از فقر و نيازمندى خويش شكوه كردم و سوگند خوردم كه حتى يك درهم ندارم!اما فرمود: سوگند ياد مى كنى، درصورتى كه دويست دينار در خاك پنهان كرده اى!؟ آنگاه افزود: اين را براى آن نگفتم كه به تو عطائى نكنم، و آنگاه رو به غلام خود كرد و فرمود: آنچه همراه دارى به او بده. غلام صد دينار به من داد. خداى متعال را سپاس گفتم و باز گشتم.حضرت فرمود: مى ترسم آن دويست دينار را، در وقتى كه بسيار نيازمند آن هستى، از دست بدهى. من سراغ دينارها رفتم و آنها را در جاى خود يافتم. جايشان را عوض كردم و طورى پنهان ساختم كه هيچ كس مطلع نشود. از اين قضيه مدتى گذشت. به دينارها نيازمند شدم. سراغ آنها رفتم چيزى نيافتم و اين امر بر من بسيار گران آمد. بعداً فهميدم پسرم جاى آنها را يافته و دينارها را برداشته و برده است! در نتيجه چيزى از آنها به دست من نرسيد و همان طور شد كه امام فرموده بود!۹ - شخصى بنام «حلبى» میگويد: در سامرّأ گرد آمده بوديم و منتظر خروج ابو محمد (امام عسكرى(ع)) از خانه بوديم تا او را از نزديك ببينيم. در اين هنگام نامه اى از حضرت دريافت كرديم كه در آن نوشته بود: «هشدار كه هيچ كس بر من سلام نكند و كسى با دست، به سوى من اشاره نكند، در غير اين صورت جانتان به خطر خواهد افتاد!» در كنار من جوانى ايستاده بود، به او گفتم: از كجايى؟ گفت: از مدينه. گفتم: اينجا چه مىكنى؟ گفت: درباره امامت «ابو محمد» (ع) اختلافى پيش آمده است، آمده ام تا او را ببينم و سخنى از او بشنوم يا نشانه اى ببينم تا دلم آرام گيرد، من از نوادگان «ابوذر غِفارى» هستم. در اين هنگام امام حسن (ع) همراه خادمش بيرون آمد. وقتى كه روبروى ما رسيد، به جوانى كه در كنار من بود، نگريست و فرمود: آيا تو غِفارى هستى؟ جوان پاسخ داد: آرى. امام فرمود: مادرت «حمدويه» چه مىكند؟ چوان پاسخ داد: خوب است. امام پس از اين سخنان كوتاه از كنار ما گذشت. رو به جوان كردم و گفتم: آيا او را قبلاً ديده بودى؟ پاسخ داد: خير. گفتم: آيا همين تو را كافى است؟ گفت: كمتر از اين نيز كافى بود!۱۰ - جعفر بن محمد مىگويد: امام عسكرى(ع) در راه حركت مىكرد و ما در ركاب او بوديم. من آرزو داشتم كه داراى فرزندى شوم، در دلم گفتم: اى ابا محمد (عسكرى) آيا من صاحب فرزندى خواهم شد؟ در اين هنگام امام نگاهى به من كرد و با سر اشاره كرد كه: آرى. در دلم گفتم: پسر خواهد شد؟ حضرت با سر اشاره كرد كه: نه! چندى بعد خدا فرزند دخترى به ما داد!۱۱ - على بن محمد بن زياد میگويد: نامه اى از طرف حضرت به من رسيد كه: خطرى تو را تهديد مى كند، از خانه خارج نشو. در آن روزها يك گرفتارى براى من پيش آمد كه از آن وحشت كردم، نامه اى به امام نوشتم و پرسيدم كه: اين همان خطر است؟ امام در پاسخ نوشت: خطرى كه گفتيم از اين بدتر خواهد بود. طولى نكشيد بخاطر «جعفر بن محمود» تحت تعقيب قرار گرفتم، و از طرف حكومت براى دستگير كننده من صد هزار درهم جايزه اعلام گرديد!۷ - آماده سازى شيعيان براى دوران غيبتاز آنجا كه غائب شدن امام و رهبر هر جمعيتى، يك حادثه غير طبيعى و نامأنوس است و باور كردن آن و نيز تحمل مشكلات ناشى از آن براى نوع مردم دشوار مىباشد، پيامبر اسلام و امامان پيشين بتدريج مردم را با اين موضوع آشنا ساخته و افكار را براى پذيرش آن آماده مىكردند.اين تلاش در عصر امام هادى(ع) و امام عسكرى(ع) كه زمان غيبت نزديك مىشد، به صورت محسوسترى به چشم مىخورد. چنانكه در زندگانى امام هادى ديديم، آن حضرت اقدامات خود را نوعاً توسط نمايندگان انجام مىداد و كمتر شخصاً با افراد تماس مى گرفت.اين معنا در زمان امام عسكرى(ع) جلوه بيشترى يافت؛ زيرا امام از يك طرف، با وجود تأكيد بر تولد حضرت مهدى(ع) او را تنها به شيعيان خاصّ و بسيار نزديك نشان مىداد و از طرف ديگر تماس مستقيم شيعيان با خود آن حضرت روز بروز محدودتر و كمتر مىشد، به طورى كه حتى در خود شهر سامرّأ به مراجعات و مسائل شيعيان از طريق نامه يا توسط نمايندگان خويش پاسخ مىداد و بدين ترتيب آنان را براى تحمل اوضاع و شرائط و تكاليف عصر غيبت و ارتباط غير مستقيم با امام آمده مى ساخت، و چنانكه خواهيم ديد اين همان روشى است كه بعداً امام دوازدهم در زمان غيبت صغرى در پيش گرفت و شيعيان را بتدريج براى دوران غيبت كبرى آماده ساخت. |
↧
↧
متدینان موسیقی شنیدن را عادی تلقی نکنند
به گزارش جهان به نقل از فارس، حجتالاسلاموالمسلمین حاج سید حسین هاشمینژاد اظهار داشت: با تأسف باید گفت شنیدن موسیقی حتی برای برخی متدینین عادی شده است و ممکن است به آن گوش بدهند و حتی استغفار هم نکنند.وی افزود: در مورد کنسرتهای موسیقی در تفسیر شریف برهان حدیثی ذکر شده که فردی خدمت امام صادق(ع) آمد و گفت: همسایهای دارم که عود مینوازد و غنا میخواند، من وقتی برای تجدید وضو به حیاط منزل میروم از این صدا لذت میبرم و مدت طولانیتری مکث میکنم تا به موسیقی گوش فرا دهم.هاشمی نژاد ادامه داد: حضرت در پاسخ به آن مرد فرمودند: مگر این آیه را نشنیدی؟ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ کُلُّ أُوْلَئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا؟ و آن مرد در پاسخ گفت: گویا نشنیدم، ظاهراً گناه برایش عادی و بیاهمیت بود که حضرت فرمود: جهت توبه باید غسل توبه کنی و سپس از خدای متعال بخواه تو را ببخشد، شاید بخشیده شوی.این خطیب توانمند خاطرنشان کرد: در یکی از جزوات مرحوم آیتالله شهید دستغیب(ره) عنوانشده بود که «آشیخ محمدحسین یزدی» از اینکه شنید دو نفر از شاگردانش در مجلسی رفتهاند که موسیقی غنا پخش میشده است، از غصه دق کرد و مرد و یا اینکه از این روحانی برجسته نقلشده که از درب منزل یکی از اصحاب مسجد خود در حال عبور بود و میشنود که برای عروسی فرزندش صدای تار و عود و ساز غنا میآید. لحظاتی مینشینند و شروع به گریه میکنند. صاحبخانه متوجه میشود و میپرسد چرا گریه میکنید؟ و او در پاسخ میفرماید: دیدم شب شادی و عروسی فرزندت تبدیل به شب عزای دینت شده برای این گریه میکنم و صاحبخانه به گریه میافتد و توبه کرده و گروه مطرب را مرخص میکند.استاد برجسته اخلاق حوزه علمیه ابراز داشت: در مساجد و حسینیهها، باید مسائل توسط علما بیان شود و مردم این موارد را بدانند ضمن اینکه باید خود متدینین و روحانیون از حضور در مجالس موسیقی زنده و غنا بهطورجدی خودداری کنند. |
↧
بخشهای خواندنی کتاب «شیار ۱۴۳»
↧
چرا افراد بد زندگی خوبی دارند؟
به گزارش جهان، من پزشک متخصص هستم. به خدا و ائمه اعتقاد دارم و همیشه سعی می کنم که در طبابتم خدا را در نظر داشته باشم و تابه حال به فضل خدا موفق بوده ام. وقتی بیمار من یک مرض صعب العلاج دارد و می پرسد: چرا من؟ من در جواب می مانم. البته توضیح می دهم که اینها امتحان خداست و شفا و بیماری دست خداست. اصل زندگی آن دنیاست و ... ولی وقتی بیمار می گوید که من پول ندارم و هزار تا مشکل دارم، چرا باید من گرفتار باشم ،نمی دانم چه بگویم؟ بعضی وقت ها فکر می کنم که درست است که دنیا به اندازه ی یک بعدازظهر بیشتر نیست ولی چرا بعضی ها باید با این سختی زندگی بکنند و زندگی سختی را تجربه کنند؟ وقتی اطرافم را می بینم کسانی که کارهای بد می کنند، دارند راحت زندگی می کند ولی هر آدمی که بهتر است مشکلاتش هم بیشتر است. خیلی کتاب خوانده ام ولی هنوز توجیه نشده ام، راهنمایی بفرمایید.پاسخبعضی ها می خواهند فقط کار مرتبط به خودشان را انجام بدهند یعنی پزشک فقط می خواهد طبابت کند و معلم فقط می خواهد درس بدهد ولی دین ما می گوید:بنی آدم اعضای یکدیگرندکه درآفرینش زیک گوهرندچوعضوی به درد آورد روزگاردگر عضوها را نماند قراراگر من پزشک ،راننده، روحانی و... هستم وقتی یک انسان دردمند را می بینم نباید بی تفاوت باشم. پیامبر فرمودند: هر کس صبح کند و به فکر گرفتاری مسلمانان نباشد مسلمان نیست. ایشان اقتضای مسلمانی و انسانیت خودشان را فراموش نکرده اند.وقتی که در محاسباتمان سه عنصر را پر رنگ ببینیم این طور قضاوت نمی کنیم. ما در محاسبات مان باید در نظر بگیریم که بنده خدا هستیم، درخوشی و ناخوشی، در فقر و پولداری، یک وجودی است که آفریدگار ماست و ناظر است و دارد ما را نگاه می کند. با این دید، درد ما کمتر می شود.تا وقتی ما خدا را داشته باشیم در مورد دارایی دارندگان و نداری ندارندگان قضاوت نمی کنیم. یعنی بدانیم که ما از چشم خدا دور نیستیم و از صفحه ی مونیتور خدا پاک نشده ایم و تمام لحظات زندگی ما در محضر خداست. دیگر اینکه ما آخرتی هم داریم. بعضی می گویند: کسانی که خدا ندارند همه چیز دارند و کسانی که خدا دارند ،مادیات ندارند. ما باید در معادلاتمان آخرت را داشته باشیم. فقرایی که بر فقرشان صبر کنند( البته نه به این معنا که گدایی کنند بلکه تلاش خودشان را بکنند ولی بر فقرشان راضی باشند و خدا را محاکمه نکنند)، بیمارهایی که بر بیماری شان صبر کنند، و بطور کلی کسانی که بر امتحان شان صبر کنند، بی حساب و کتاب به بهشت می روند. وقتی فردی دارایی نداشته، نیاز نیست که جواب آنرا بدهد. یعنی نسبت به چیزهایی که نداشته بی حساب و کتاب به بهشت می رود. این افراد در قیامت اعتراض نمی کنند که چرا بی حساب و کتاب به بهشت می روند. پس در دنیا هم نباید اعتراض کنند که چرا من؟ پس نباید خدا و آخرت در محاسبات ما کم رنگ بشود.فردی نزد امام صادق (ع) آمد و گفت که ما پول نداریم ولی شما را داریم. امام سوال کرد که آیا حاضری از محبت ما دست برداری و بجای آن بر سرت جواهر بریزند؟ او گفت: نه. امام فرمود: پس تو سرمایه دار هستی. پس ارزش خدا و اهل بیت بیشتر از طلا و جواهرات آنهاست.دیگر اینکه باور داشته باشیم که ویژگی این دنیا، پس دادن امتحان است. دنیا خوابگاه و تفریحگاه نیست بلکه مدرسه است. اساس دنیا برای تعلیم و تربیت است البته خوابگاه، بوفه و رستوران هم دارد. اگر این سه تا باور را پررنگ کنیم(خدا ،آخرت و دنیا محل امتحان)،برای سوالات بالا پاسخ خواهیم داشت. یعنی تمام سختی ها و نداری ها قابل توجیه است.اگر این سه باور را پاک کنیم نمی توانیم سختی ها را تحمل کنیم. حضرت نوح داشت کشتی می ساخت و همه به او متلک می گفتند. خدا فرمود: خدا تو را می بیند، صبر کن. پس خدا هست، ما را فراموش نکرده است، آخرتی هم هست و دنیا ظرفیت ساز است و محل استراحت نیست. به مشکلات بزرگ بگویید: خدای بزرگی دارم، آخرت زیبایی دارم و در دنیا ظرفیت سازی زیبایی دارم. در برابر مشکلات همدیگر را تسلی بدهیم تا آرام بشویم و اگر می توانیم کمک هم بدهیم تا مشکلات حل شود. اگر فردی شکایت کند و ما هم شکایتمان را روی آن بگذاریم و به جنگ خدا برویم، دل هایمان تاریک می شود زیرا باورها را در دل هایمان خاموش کرده ایم. ولی اگر فردی مشکلش را گفت و شما او را امیداور به خدا و قیامت و حل مشکل کردید، چراغ ایمان روشن می شود.سخنان حجت الاسلام والمسلمین ماندگاری در برنامه سمت خدا مورخ ۱۸ دی ۱۳۹۲ منبع: جام نيوز |
↧