به گزارش جهان به نقل از فارس حجتالاسلام محمد داودی (عضو هیأت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه) گفت: تشویق و تنبیه اقسام گوناگونی دارد که آگاهی از آن برای استفاده بجا از آنها ضرورت دارد. تشویق مادی یا غیرمادی است، تشویق مادی آن است که برای ایجاد انگیزه در متربی برای تداوم در خواندن نماز، شیرینی، شکلات، دوچرخه، اسباب بازی، لباس و مانند آن را در اختیار او قرار دهیم، تشویق غیرمادی آن است که به جای موارد فوق، از او تعریف و تمجید کنیم، او را الگو معرفی کنیم، نمایندگی کلاس را به او بدهیم و مانند آن. در تنبیه تقسیم رایج این است که آن را به بدنی و غیر بدنی تقسیم میکنند و تنبیه بدنی را معادل کتک زدن میگیرند، اما به نظر میرسد که تقسیم تنبیه به مادی و غیرمادی جامعتر و کاملتر است، تنبیه مادی آن است که از عاملی مادی برای بازداشتن متربی از رفتار نامطلوب استفاده شود. این عامل مادی ممکن است کتک زدن باشد که دردی را بر جسم متربی تحمیل میکند، ممکن است محروم کردن از شکلات و شیرینی، محروم کردن از غذای مورد علاقه، نخریدن لباس دلخواه، محروم کردن از تماشای فیلم مورد علاقه یا موارد مشابه باشد، روی ترش کردن، از خود راندن، قهر و قطع رابطه، سرزنش کردن، تحقیر، دشنام، محروم کردن از مقام و موقعیت اجتماعی و مانند آن همگی نمونههایی از تنبیه غیرمادی هستند. شرایط تشویق و تنبیه تشویق و تنبیه در هدایت فرزندان به نماز در صورتی مؤثر و کارآمد است که با رعایت شرایط آن اعمال شود، در غیر این صورت، نه تنها مفید نیست، بلکه میتواند ما را از هدف دور کند. مهمترین شرایط تشویق و تنبیه به این شرح است: اول؛ تشویق بعد تنبیه زیرا تشویق است که متربی را به سوی نماز سوق میدهد و به حرکت وا میدارد و تنبیه تنها بازدارنده است نه به حرکت درآورنده. دوم؛ تشویق و تنبیه رفتار کنید نه شخصیت را والدین باید رفتار و عمل فرزندان را تشویق یا تنبیه کنند، نه شخصیت فرزند را. آنان به خصوص در مقام تنبیه باید به گونهای عمل کنند که فرزندشان احساس کند به علت ترک نماز تنبیه شده است؛ نه به علت شخصیتش. حتی گاهی لازم است این مطلب را صریح به فرزند خود گوشزد کنند تا اعتماد عزت نفس و شخصیت او آسیب نبیند. سوم؛ برخوردی متناسب با عمل او داشته باشید کودکی که نماز را کامل و در اول وقت میخواند با کودکی که نماز را با عجله و آخر وقت میخواند یکسان نیستند، همچنین کودکی که تازه به نماز رو آورده با کودکی که چند سالی است که در مسیر نماز قرار دارد یکسان نیستند. هر کدام از اینها باید به نوع و میزانی خاص تشویق شوند، کسی که نمازش را در اول وقت میخواند، در مقایسه با کسی که نمازش را در آخر وقت میخواند، باید بیشتر تشویق شود، همچنین فرزندی که تازه به نماز رو آورده، هرچند نماز را ناقص و در اول وقت به جا نیاورد، در مقایسه با فرزندی که دو سال از او جلوتر است، باید بیشتر تشویق شود؛ چرا که او فعالیت بیشتری انجام داده و پیشرفت بیشتری داشته است. این مطلب در مورد تنبیه هم صادق است. چهارم؛ برخورد به هنگام داشته باشید فرزند خردسال ما هنگامی که برای اولین بار نماز پدر یا مادرش را تقلید میکند، اگر بلافاصله تشویق شود، این رفتار در او تثبیت میشود؛ اما اگر با فاصله و مثلاً بعد از دو روز تشویق شود، از تأثیر این تشویق کاسته خواهد شد. تنبیه نیز همین گونه است، فرزندی که نماز خود را مرتب میخوانده، در صورتی که عمداً و بدون دلیل موجهی نمازش را ترک و به آن بیتوجهی کند، اگر در همان هنگام به او تذکر داده شود، این تذکر میتواند مؤثر باشد؛ اما اگر فاصله زیاد شد، به همان میزان از تأثیر آن کاسته خواهد شد. پنجم؛ دلیل برخوردتان روشن باشد تشویق و تنبیه هنگامی حرکت دهنده و باز دارنده است که فرزند ما بداند برای کدام کارش تنبیه یا تشویق شده است؛ اما اگر بیشترین تشویق و شدیدترین تنبیه صورت بگیرد، ولی فرزند ما نداند برای چه چیزی تشویق یا تنبیه شده هیچ تأثیری نخواهد داشت. بنابراین، در هنگام تشویق و تنبیه باید به فرزند گوشزد شود که برای کدام رفتار تشویق یا تنبیه شده است. ششم؛ برخوردی ویژگیهای رشدی او داشته باشید تشویق و تنبیه باید متناسب با ویژگیهای شخصیتی فرزند در مرحله خاصی از رشد باشد که فرزند در آن قرار دارد، برای توضیح باید به این مطلب توجه داشت: هنگامی که انسان نیازی را در خود احساس کند برای تأمین آن به فعالیت میپردازد و آنچه انسان را به حرکت در میآورد همین احساس نیاز است. از سوی دیگر، نیازهای انسان همگی از یک جنس نیستند و همه آنها در یک زمان و در یک مرحله از رشد بروز و ظهور پیدا نمیکنند. چنان که مازلو گفته است: «انسان پنج نوع نیاز دارد، اولین نوع نیاز انسان نیازهای فیزیولوژیک از قبیل نیاز به غذا، آب، دمای مناسب و درد نداشتن است، این نیازها در واقع نیازهای حیاتی است که بدون تأمین آنها انسان نمیتواند به زندگی خود ادامه دهد، نیازهای نوع دوم نیازهای ایمنی است که پس از تأمین نیازهای دسته اول بروز و ظهور پیدا میکند. انسان علاوه بر نیاز به غذا و آب و ...، به این نیز نیاز دارد که زندگی و موقعیت خانوادگی و شغلی و اجتماعیش در معرض تهدید و نابودی نباشد، نیاز نوع سوم نیاز به محبت و تعلقپذیری است که پس از تأمین نیازهای نوع اول و دوم بروز و ظهور مییابد، هر انسانی نیاز دارد با دیگران ارتباط و به خانواده، محله و جامعهای تعلق داشته باشد. چنانکه نیاز دارد کسانی را دوست بدارد و متقابلاً کسانی هم او را دوست بدارند، همچنین هر انسانی دوست دارد از عزت نفس، اعتماد به نفس و شایستگی برخوردار بوده و مورد توجه دیگران قرار بگیرد. این چهارمین نوع نیاز یعنی نیاز به احترام است. بالاترین نیاز که در هر انسانی وجود دارد نیاز به خودشکوفایی است، هر انسانی دوست دارد استعدادهای خود را شکوفا کرده و وجود خود را رشد داده به کمال برساند».[۱] معمولاً در دوران کودکی نیازهای نوع اول اهمیت بیشتری دارد، آب نبات، بستنی، اسباب بازی و مانند آن، در این دوره میتواند ابزار تشویق باشند. از طرفی محروم کردن از این امور میتواند تنبیهی برای او باشد. همچنین نیازهای ایمنی و نیاز به محبت و تعلقپذیری نیز در این دوره برای کودک مهم است و به همین جهت، محبت کردن، پذیرفتن کودک و در مقابل قهر کردن، از خود راندن و نپذیرفتن برای تشویق و تنبیه قابل استفاده است. به موازات رشد کودک، نیازهای نوع اول برای او کم اهمیت و نیازهای دیگر مهمتر میشود، به تدریج که فرزند ما بزرگتر میشود و وارد دوره نوجوانی و جوانی میشود نیاز به احترام هم برای او مهم میشود و دوست دارد مورد احترام دیگران قرار بگیرد و تحسین و قدردانی شود. در این دوره تشویقهای مادی تأثیر چندانی ندارد و گاه ممکن است عکسالعمل منفی او را به دنبال داشته باشد و آن را به گونهای تحقیر خود بداند. در مراحل بالاترِ رشد، نیاز به خودشکوفایی نیز برای وی اهمیت پیدا میکند، کسی که به این مرحله رسیده باشد، هیچ یک از موارد پیشین برایش چندان اهمیت ندارد و آنچه او را به حرکت در میآورد و انگیزه رفتار او میشود، نتایجی است که رفتارهای او بر رشد و تکامل او دارد. پس از روشن شدن انواع و شرایط تشویق و تنبیه به بیان شیوههای تشویق و تنبیه در هدایت فرزندان به نماز میپردازی، از آنجا که برخی شیوههای تشویق و تنبیه مشترک و بیشتر آنها با یکدیگر متفاوت است، نخست شیوههای خاص تشویق، پس از آن شیوههای خاص تنبیه و در پایان شیوههای مشترک تشویق و تنبیه را بیان میکنیم. شیوههای تشویق -تحسین زبانی -اعلام رضایت و محبت -دعای خیر خداوند متعال به پیامبر(ص) دستور میدهد تا به افرادی که زکات مال خود را میپردازند دعای خیر کند و بر آنها درود بفرستد که این کار مایه آرامش آنها میشود، «خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَهً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکِّیهِمْ بِها وَ صَلِّ عَلَیْهِمْ إِنَّ صَلاتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیم»[۲] دعای خیر شما برای فرزند نشان دهنده بیشترین رضایت و محبت به فرزند است و تأثیری قاطع در تداوم رفتار مطلوب در فرزند دارد. -دادن هدیه آنچه مهم است دادن هدیه است و مبلغ و ارزش مادی آن چندان مهم نیست. بنابراین، والدین در هدیه دادن باید از خرید هدیههای گرانقیمت و تجملاتی بپرهیزند، زیرا این کار هم سطح توقعات کودک را بالا میبرد، هم از نظر اقتصادی خانواده را دچار مشکل میکند. -وعده دادن همیشه نمیتوان منتظر ماند تا فرزند گام جدیدی در نماز بردارد و به همین جهت، گاه لازم است در پیمودن مسیر رشد تسریع شود. در این موارد میتوان از «وعده» استفاده کرد؛ به این صورت که به فرزند بگوییم اگر نمازت را سر وقت بخوانی، اسباب بازی مورد علاقهات را برایت میخرم. این کار میتواند عاملی برای تسریع در پیشرفت فرزند در نماز باشد. البته وعدهای داده شود که قابل اجرا برای والدین باشد و حتماً به وعده خود عمل کنید. پیامبراکرم(ص) فرمود: کودکان را دوست بدارید و نسبت به آنان مهربان باشید و به وعدهای که به آنان دادهاید، وفا کنید.[۳] در پایان توجه به این نکات نیز لازم است که به تدریج باید از تشویقهای مادی به سوی تشویقهای معنوی حرکت کرد و از دفعات تشویق کاست تا نماز برای فرزند درونی شود.به عبارت دیگر، نباید به گونهای از ابزارهای تشویق استفاده کنیم که فرزند ما تنها برای دستیابی به جایزه و تحسین و مانند آن نماز بخواند. تشویق باید به منزله ابزاری برای هل دادن فرزند به نماز و شروعکننده باشد، نه به منزله عامل اصلی تداوم آن، به عبارت دیگر، تشویق باید استارت باشد، نه موتور محرکه. مرحوم آیت الله بروجردی میفرمودند: در دوران نوجوانی هنگامی که پیش از اذان صبح برای نماز بیدار میشدم، والدین مقداری پول زیر سجادهام میگذاشتند؛ ولی هنگامی که پیش از اذان بیدار نمیشدم، چیزی زیر سجاده نبود. همین باعث شد که من نماز شب را ادامه بدهم، اما به تدریج که لذت نماز شب را درک کردم آن را ترک نکردم.[۴] شیوههای تنبیه چنانکه پیش از این گفته شد، تنبیه بازدارنده است و برای جلوگیری از رفتار نادرست و تثبیت آن استفاده میشود. برای مثال، اگر قبلاً نماز را در اول وقت میخوانده، اکنون در اول وقت نخواند؛ یا گاهی نماز صبحش قضا بشود؛ یا نماز را در برخی موارد نخواند. در این گونه موارد برای جلوگیری از تکرار این رفتارها که در واقع نوعی انحراف و عقبگرد است باید از تنبیه استفاده کرد. در اینجا برخی از مراحل و شیوههای تنبیه را بیان میکنیم. -تغافل و چشمپوشی لزومی ندارد به محض مشاهده اولین سستی در امر نماز به فرزند هجوم برد و تنبیه کرد. زیرا ممکن است به خود بیاید و به مسیر صحیح بازگردد. علاوه بر این که این کار مانع اصطکاک و برخورد والدین با فرزند هم میشود. البته، اگر تغافل مؤثر واقع نشد، نوبت تذکر است. -تذکر تذکر به معنای یادآوری است. تذکر نیز مراتبی دارد. در گام اول والدین بایستی به صورت عمومی و بدون اشاره به شخص خاطی درباره ضرورت نماز و لزوم پایبندی به آن سخن بگویند. اگر تذکر عمومی مؤثر واقع نشد، نوبت تذکر خصوصی است. والدین باید بسیار نرم و با محبت و به صورت مخفیانه به فرزند خود یادآوری کنند که نماز دستور الهی است و در هیچ وضعیتی نباید تعطیل شود. اگر تذکر مخفیانه کارگر نیفتاد، میتوانند به صورت آشکار به او تذکر دهند. -محروم کردن هنگامی که هیچ یک از موارد فوق مؤثر واقع نشد، والدین میتوانند او را از دیدن برنامه مورد علاقهاش یا از بازی کردن با اسباب بازی مورد علاقهاش باز دارند و به او بگویند: در صورتی میتواند از این برنامهها استفاده کند که وظیفه نماز خود را (متناسب با انتظاراتی که از او وجود دارد) انجام دهد. روشن است که در محروم کردن نیز باید گام به گام حرکت کرد و به یکباره او را از همه چیز محروم نکرد. -قهر کردن قهر در واقع نوعی محروم کردن است، محروم کردن از ارتباط و محبت والدین، در این شیوه نیز لازم است والدین به تدریج و گام به گام اقدام کنند. در مرحله اول باید به فرزند خود رویترش کنند و چندان با روی باز با او برخورد نکنند و حتی جواب سلام او را ندهند. یکی از اصحاب امام کاظم(ع) از فرزند خود نزد امام شکایت کرد. امام(ع) فرمود: «لَا تَضْرِبْهُ وَ اهْجُرهُ وَ لَا تُطِل»؛[۵] او را نزن، با او قهر کن ولی طولانی نباشد! -تنبیه بدنی تنبیه بدنی اگر با رعایت شرایط انجام شود، میتواند نقش مهمی در اصلاح رفتار ایفا کند. به همین جهت، تنبیه بدنی یکی از شیوههای تربیت مورد توجه است. البته باید توجه داشت که این شیوه آخرین شیوه و در صورت ناکارامدی دیگر شیوهها مورد استفاده قرار میگیرد. در آموزههای دینی نیز گرچه تنبیه بدنی یک شیوه رایج تربیت به شمار نیامده، اما استفاده از آن با رعایت شرایط خاص و در آخرین مرحله، اجازه داده شده است. پیامبر اکرم(ص) میفرماید: «مُرُوهُم بالصَّلوهِ وَ اضْرِبُوهُم عَلَیها لِعَشْر»؛[۶] فرزندانتان را به نماز امر کنید و در ده سالگی آنها را برای نماز بزنید. در روایتی که پیش از این از امام موسی کاظم(ع) نقل کردیم، امام(ع) به جای زدن، قهر را توصیه میکند و این نشان میدهد که زدن، آخرین شیوه است. شرایط تنبیه بدنی ۱-تنبیه به انگیزه اصلاح والدین نباید برای انگیزههای دیگری مانند عقدهگشایی و تشفی خاطر و انتقامگیری به تنبیه فرزند خود اقدام کنند. چرا که در این صورت، هم اثر تربیتی تنبیه کم میشود، هم فرزند از والدین متنفر شده و چه بسا حس انتقامجویی نیز در او برانگیخته شود. بنابراین، والدین یا مربی باید در حالت عادی و نه در حالت خشمگینی و ناراحتی اقدام به تنبیه کنند. ۲-بیان دلایل تنبیه این توضیحات موجب میشود اثر بازدارندگی و اصلاحی تنبیه بدنی افزایش پیدا کند و در ضمن از اثرات مخرب تنبیه بدنی مانند پیدایش احساس بیزاری و حس انتقامجویی در فرزند جلوگیری شود. ۳-به اندازه بودن هدف از تنبیه به رخ کشیدن قدرت والدین یا آسیب زدن به کودک نیست؛ هدف اصلاح رفتار اوست. بر اساس آموزههای دینی، تنبیه نباید از سه ضربه بیشتر باشد و در برخی روایات تا پنج و شش ضربه هم اجازه داده شده و از سوی دیگر نباید به گونهای باشد که موجب سرخی یا کبودی بدن کودک بشود. همچنین قسمتهای حساس بدن مانند صورت و سر نباید در معرض تنبیه بدنی قرار بگیرد. از مجموع این روایات فهمیده میشود که تنبیه بدنی باید به گونهای باشد که فرزند متوجه اوج ناراحتی ما و بزرگ بودن اشتباهش شود. ۴-در حضور دیگران نبودن تنبیه بدنی نباید در حضور دیگران انجام شود که این موجب تحقیر و شکسته شدن شخصیت کودک میشود. ۵-ثبات هرگاه از کودک رفتار ناشایست صادر شد، باید تنبیه شود. تنبیه نا منظم، در کودک نوعی حیرت و سرگردانی به وجود میآورد؛ او نمیداند که آیا این رفتار نادرست و مستحق تنبیه است یا درست و غیرمستحق تنبیه و به همین امر از اثر تنبیه میکاهد. ۶-آماده کردن واسطه در تنبیه نباید پدر و مادر هر دو به تنبیه فرزند خود بپردازند. پیش از اقدام به تنبیه والدین باید با یکدیگر هماهنگ باشند، به گونهای که یکی از آنها واسطه شود و از دیگری بخواهد تا از تنبیه صرف نظر کند و او این کار را مشروط به تعهد فرزند به ادای نماز بداند. اگر فرزند تعهد کرد، تنبیه لغو میشود؛ ولی اگر پافشاری کرد و تعهد نکرد، پس از اولین ضربه، واسطه جدیتر وارد شود و وساطت کند و تنبیه تمام شود. |
↧
روش هاینماز خوانکردنفرزندانچیست؟
↧
این 11 زن به بهشت نمیروند
امام علی (ع) می فرمایند: من و فاطمه به محضر مبارک رسول خدا (ص) مشرف شدیم و او را در حالی که شدیدا گریه میکرد مشاهده نمودیم به او گفتم: پدر و مادرم به فدایت، چه چیزی شما را به گریه واداشته است؟ حضرت فرمود: ای علی در شب معراج که به آسمان رفتم، زنان امت خود را در عذاب شدید دیدم به طوری که آنها را نشناختم. از همین رو برای آنچه از شدت عذاب آنها دیدم گریان هستم بعد فرمود: 1-زنی را دیدم که او را به موهایش آویزان کرده بودند، و مغز سرش می جوشید. 2-زنی را دیدم که به زبانش آویزان بود، و حمیم در حلق او می ریختند. 3-زنی را دیدم که گوشت بدنش را می خورد و آتش از زیر آن زبانه می کشید. 4-زنی را دیدم که دو پایش به دستهایش بسته و بر او مارها و عقربها مسلط بودند. 5-زنی را دیدم که به دو پستانش آویزان شده بود. 6-زنی را دیدم کر و کور و لال، در حالی که در تابوتی از آتش، مغز سرش از دماغش خارج میشد و بدن او به صورت جذام و برص می بود. 7-زنی را دیدم که به دو پایش آویزان کرده اند، در حالی که در تنوری از آتش بود. 8-زنی را دیدم که گوشت بدنش را از قسمت جلو و عقب به وسیله قیچیهائی از آتش جدا می کردند. 9-زنی را دیدم که صورت و دستهایش آتش گرفته، در حالی که روده هایش را میخورد. 10-زنی را دیدم که سرش سر خوک و بدن او بدن الاغ، و بر او هزار هزار انواع عذاب بود. 11-زنی دیدم به صورت سگ که آتش از عقب او خارج میشد و ملائکه با گرز آهنین از آتش بر سر و بدنش می کوبند. بعد حضرت فاطمه (س) خطاب به پدر بزرگوارش فرمود: به من بگو که این زنان عمل و روششان چه بود که خداوند چنین عذابی را برای آنان مقرر فرموده است؟ رسول خدا (ص) فرمود: آن زنی که او را به موهایش آویزان کرده بودند، برای این بود که موهایش را از مردان نامحرم نمی پوشانید. آن زنی که به زبانش آویزان بود، برای این بود که شوهرش را با زبانش اذیت میکرد. اما آن زنی که گوشت بدنش را می خورد، بدنش را برای مردم زینت میکرد. آن زنی که به پاهایش آویزان بود برای اینکه از خانه بدون اجازه شوهرش خارج میشد. اما آن زنی که به دو پستانش آویزان بود، از همبستر شدن با شوهرش خود داری میکرد. آن زنی که پاهایش به دستهایش بسته بود و مارها و عقربها بر او مسلط بودند، برای اینکه از آبی که نجس و آلوده بود برای وضوء و شست وشوی استفاده می کرده و رعایت پاکی و نجسی را نمی نموده است. و همچنین با لباس نجس و کثیف بوده و پس از جنابت و حیض غسل انجام نمی کرد و در نمازش سستی میکرد. اما آن زنی که کر و لال بود از راه زنا بچه دار میشد و به شوهرش نسبت می داد. آن زنی که صورت و بدنش را با قیچی جدا می کردند، خود را بر مردان عرضه میکرد. اما آن زنی که صورت و بدنش می سوخت، در حالی که روده هایش را می خورد برای اینکه واسطه عمل منافی عفت بود. آن زنی که سرش سر خوک و بدنش بدن الاغ بود سخن چین و دروغگو بود. آن زنی که بصورت سگ بود به خاطر آنکه در دنیا آوازه خوان و حسود بود. آنگاه رسول خدا (ص) فرمود: وای بر زنی که شوهرش را ناراحت کند، و سعادتمند آن زنی است که شوهرش از او راضی باشد. عیون الاخبار الرضا جلد 1 صفحه 249 و بحارالانوار جلد 103 صفحه 246 |
↧
↧
میرکریمی: حالا دیگر میترسیم به احترام آزادی کف بزنیم
↧
کتب رکوردزن مشخص شدند +اسامی
به گزارش جهان به نقل از تسنیم، آمار انتشار کتاب در ۹ ماهه نخست سال جاری نشان میدهد، از ۴۸ هزار و ۹۰۲ عنوان کتاب منتشر شده در این مدت بالغ برهزار و ۲۵۹ عنوان کتاب عنوان بیش از یکبار به چاپ رسیدهاند.در صدر فهرست چاپ مجددهای کتاب در ۹ ماهه سال جاری کتاب «من زندهام» قرار دارد، که در مجموع ۷۴ بار به چاپ مجدد رسیده است، چاپ هجدهم تا نود و دوم این کتاب در ۹ ماهه سال جاری رخ داده است، متوسط شمارگان منتشر شده این کتاب ۱۴۸ هزار نسخه است.شاید یکی از دلایل این امر را در کنار فروش موفق کتاب، برگزاری مسابقه کتابخوانی «کتاب و زندگی»با محوریت این کتاب دانست. «من زندهام» خاطرات معصومه آباد از دوران اسارت است که در سال جاری تقریط رهبر انقلاب بر این کتاب نیز رونمایی شد.رتبه دوم بالاترین چاپ مجدد کتاب بر اساس آمار رسمی خانه کتاب، «مفاتیحالحیاة» است. این کتاب یکی از پرفروشترین کتابهای سالهای اخیر به شمار میرود که در نمایشگاههای مختلف از جمله نمایشگاه کتاب تهران و نمایشگاه قرآن کریم مورد توجه بسیار مخاطبان و بازدیدکنندگان قرار گرفته است، در مجموع ۳۰ چاپ از این کتاب یعنی از چاپ ۱۴۶ تا چاپ ۱۷۵ از ابتدای سال جاری تاکنون منتشر شده است. متوسط شمارگان این کتاب نیز ۱۵۰ هزار نسخه بوده است. «بیشعوری» با عنوان فرعی راهنمای عملی شناخت و درمانِ خطرناک ترین بیماری تاریخ بشریت نوشته خاویر کرمنت با ترجمه محمود فرجامی یکی از دیگر عناوین در فهرست بالاترین چاپ مجددهای کتاب است که در ۹ ماه ابتدایی سال بالغ بر ۱۷ بار تجدید چاپ شده است. این کتاب یکی از آثار پرفروش ماههای اخیر نیز به شمار میرود. |
↧
چگونه شیخ رجبعلی خیاط صاحب دیده برزخی شد؟
به گزارش جهان، علی اکبر کهنسال در وبلاگ "سرود انتظار" نوشت:مرحوم شیخ رجبعلی خیاط در دیداری که با حضرت آیة الله سید محمدهادی میلانی داشت؛ تحول معنوی خود را چنین بازگو نموده است که:«در ایام جوانی (حدود 23 سالگی) دختری رعنا و زیبا از بستگان، دلباخته من شد و سرانجام در خانهای خلوت مرا به دام انداخت، با خود گفتم: «رجبعلی! خدا میتواند تو را خیلی امتحان کند، بیا یک بار تو خدا را امتحان کن! و از این حرام آماده و لذتبخش به خاطر خدا صرف نظر کن.» سپس به خداوند عرضه داشتم:خدایا! من این گناه را برای تو ترک میکنم، تو هم مرا برای خودت تربیت کن.»آنگاه دلیرانه، همچون حضرت یوسف (علیه السلام) در برابر گناه مقاومت میکند و از آلوده شدن دامن به گناه اجتناب میورزد و به سرعت از دام خطر میگریزد. این کف نفس و پرهیز از گناه، موجب بصیرت و بینایی او میگردد. دیده برزخی او باز میشود و آن چه را که دیگران نمیدیدند و نمیشنیدند، میبیند و میشنود. به طوری که چون از خانه خود بیرون میآید، بعضی از افراد را به صورت واقعی خود میبیند و برخی اسرار برای او کشف میشود. از جناب شیخ نقل شدهاست که فرمود: «روزی از چهار راه "مولوی" و از مسیر خیابان "سیروس" به چهار راه "گلوبندک" رفتم و برگشتم، فقط یک چهره آدم دیدم! » مشروح این داستان را شیخ برای کمتر کسی بیان کرده است، گاهی به مناسبتی بدان اشارهای میکرد و میفرمود:«من استاد نداشتم، ولی گفتم: خدایا! این را برای رضایت خودت ترک میکنم و از آن چشم میپوشم، تو هم مرا برای خودت درست کن.» |
↧
↧
کدام کتاب به دستور امام زمان نوشته شد؟
به گزارش جهان به نقل از روابط عمومی مسجد جمکران، حجت الاسلام گنجی در جمع نمازگزاران و مجاوران مسجد مقدس جمکران اظهارداشت: عمل منتظران به وظایفشان موضوعی است كه جنبه ی كاربردی دارد و می تواند تحولی عظیم در جامعه اسلامی ایجاد كند و موجب نجات مردم از ضلالت و مرگ جاهلیت شود.این مبلغ برجسته حوزه علمیه قم گفت: كتاب های «تكالیف الانام فی زمن غیبه الامام»، از شیخ علی اكبر همدانى و «وظائف الأنام فی غیبه الامام»، از محمدتقی اصفهانی كه به سفارش امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) به فارسی و عربی نوشته شده منابع مفیدی است که عموم مردم برای آشنایی با وظایف خود می توانند از آنها استفاده کنند.حجت الاسلام گنجی ادامه داد: نسخه فارسی آن گسترده تر از آن كتابی است كه ایشان به لغت عربی نوشته و نام آن را به سفارش امام زمان (علیه السلام) «مكیال المكارم فی فوائد الدعاء للقائم» گذاشته است.سخنران مسجد مقدس جمکران ادامه داد: کتاب مکیال المکارم نوشته این عالم وارسته نکات ارزشمندی پیرامون شرح وظایف منتظران حضرت به رشته تحریر درآورده و آیت الله صافی گلپایگانی در مقدمه و مقاله ای در ابتدای کتاب "من لهذا العالم" عنوان داشته اند؛ کتاب مکیال المکارم در زمینه مهدویت و دعا پیرامون حضرت حجت(ارواحنا فداه) بی نظیر و وظایف شیعیان نسبت به حضرت را مفصّل مورد بحث قرار داده است.حجت الاسلام گنجی که در شبستان بزرگ مسجد مقدس جمکران سخن می گفت، با اشاره به برخی از وظایف بیان شده در این کتاب ارزشنمد، اظهارداشت: دعا برای امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) یکی از وظایفی است که به افزایش معرفت نسبت به حضرت نیز کمک می کند.وی ادامه داد: ائمه هدی (علیهم السلام) همواره بر این مهم تأکید داشته اند؛ به عنوان مثال امام صادق(علیه السلام) دعایی به "زراره" تعلیم کرده و می فرمایند : «... اگر زمان غیبت را درک کردی چنین دعا کن: اللهم عرفنی نفسک فإنک إن لم تعرفنی نفسک لم أعرف نبیک. اللهم عرفنی رسولک فإنک إن لم تعرفنی رسولک لم أعرف حجتک. اللهم عرفنی حجتک فإنک إن لم تعرفنی حجتک ضللت عن دینی» همچنین دعاهای دیگری که در کتب ادعیه و زیارات بدان اشاره شده، خصوصا دعای معروف «اللهم کن لولیک الحجه ابن الحسن ... » که بحمدالله در بین جامعه شیعه بسیار معروف و مشهور است.وی شناخت صفات و سیره امام علیه السلام را وظیفه دیگر منتظران دانست و افزود: بدیهی است که یک عاشق دلباخته امام و یک منتظر حقیقی باید بداند که محبوبش از چه صفاتی برخوردار بوده، و چه سیره و روشی را در زندگی و سایر شئونات آن دارد.حجت الاسلام گنجی ادامه داد: رعایت ادب در همه موارد مساله مهمی است که باید توسط منتتظران رعایت شود چرا که امامی که واجب الاطاعه و حجت خدا بر تمامی اهل زمین است، نامش محترم و یادش بسیار گرامی است. او پیشوای همه و چشم بینای خدا در بین مخلوقات اوست. روزی اهل زمین به یُمنِ وجود ایشان است و هر کس که به مرتبه ای از مراتب کمال می رسد از پرتو عنایات حضرت حق است که از مسیر امامت به ما رسیده است.وی در بخش دیگری از سخنانش "عشق و علاقه نسبت به حضرت" را وظیفه دیگر منتظران نامید و گفت: مرحوم سیدعبدالکریم کفاش، هفته ای یک مرتبه به محضر آن حضرت مشرف می شد. او در ری در جوار حضرت عبدالعظیم حسنی می زیست. در یکی از تشرفاتش، حضرت از او می پرسند: سیدعبدالکریم! اگر ما را نبینی چه خواهد شد؟ پاسخ می دهد: آقا حتما می میرم. حضرت در پاسخ فرمودند: «اگر چنین نبودی ما را نمی دیدی» .مبلغ و محقق حوزه علمیه قم بیان داشت: علاقه مند کردن دیگران به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) یکی دیگر از ویژگی هاست، طبیعی است که هر کس به چیزی علاقه مند باشد درصدد تبلیغ و ترویج آن برآمده و آنرا به دیگران معرفی خواهد کرد.حجت الاسلام گنجی گفت:" انتظار فرج"، " اظهار علاقه وافر برای ملاقات با آنحضرت"، " ذکر فضائل و مناقب آنحضرت، و شرکت در مجالس امام شناسی"، " صدقه برای سلامتی امام زمان (ارواحنا فداه)"، " توسل"، "بجا آوردن حج و عمره و زیارت مشاهد مشرفه به نیابت از ایشان"، " استغاثه به وجود مقدس امام"، " تجدید بیعت با امام زمان(علیه السلام) " و... از جمله برخی از وظایف منتتظران در دوران غیبت می باشد.حجت الاسلام گنجی در پایان بیان داشت: براساس پاره ای از روایات، تجدید بیعت بعد از هر نماز واجب و یا در هر جمعه مستحب است و در روایتی از امام صادق (علیه السلام) نقل شده که «هر کس بعد از نماز صبح و بعد از نماز ظهر بگوید: " اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم"، نمی میرد مگر آنکه حضرت را ببیند و بشناسد.» |
↧
حاج آقا باید راجع به اتهامات پسرش واکنش نشان میداد/ سفیدنمایی نکردیم
↧
غبارروبی حرم مطهر امام حسین(ع)
↧
معیار ازدواج یک سردار برای دخترش
به گزارش جهان؛ اضطراب و دلهره هوشنگ را رها نمی کرد ! می گفت : می دونم نمی شه . می دونم قبول نمی کنن ؛ با این شغلی که من دارم کسی به من دختر نمی ده . گفتیم توکل کن به خدا . آقا محمد مثل بقیه فکر نمی کنه . شب که رفتیم خانه شان روبه محمد کردم و گفتم : کسی که قبلاً درباره اش صحبت کرده بودم همین آقا هوشنگ خودمونه . همونی که توی کارگاه پادویی کار می کنه . محمد گفت : هر کی می خواد باشه ؛ فقط ایمان داشته باشه ، خاطر خواه زن و بچه ش هم باشه ، بر امون کافیه .منبع : ک- به رنگ صبح / موسسه فرهنگی هنری مطاف عشق وابسته به موسسه روایت سیره شهدا |
↧
↧
تکرار یک ابتکار هنری، که صدای صهیونیست ها را درآورد
↧
توصیههای قرائتی به روحانی
↧
فرمانده ایرانی که درحمله اسرائیل شهید شد+عکس
↧
هتک حرمت پیامبر؛ سهم ما چقدر است؟!
به گزارش جهان به نقل از خبرنامه صادق، متن زیر مقاله ای در واکاوی علل هجمه به شخصیت پیامبر اسلام می باشد که توسط مترجم آن در اختیار خبرنامه صادق قرار گرفته است.این مقاله، اولین بار در بهار ۱۳۸۶ در نشریه منهاج بیروت، به قلم حیدر حب الله، دانشآموخته حوزه علمیه قم و پژوهشگر علوم اسلامی در لبنان منتشر شده و هماینک به همت آقای سید حامد حسینی کاکلکی و نیز یاری آقای حامد آرضایی ترجمه و انتشار یافته است و متن کامل ترجمه در ادامه می آید:«پیامبر اکرم محمد بن عبدالله صلیاللهعلیهوآله، بزرگترین شخصیت اسلام است، او دارنده پیام و مبلغ و پیامرسان خداوند متعال است، او دریچهای به سوی عالم والا بوده و مسیر ما به سمت وحی الهی است. او کسی است که سنّتش، حجت بوده و سیره و رفتار وی الهامبخش نسلها و ملّتهاست. او نمادی از نمادهای انسانیت و از بزرگترین شخصیتهایی است که تاریخ را دگرگون ساخته است.شخصیت این پیامبر بزرگ، در میان دیگر ادیان زمینهای برای اختلاف نظر قرار گرفته است، و برخی از اوقات افرادی که نبوّت وی را انکار میکنند، موضعگیریهایی منفی در مواجهه با آن حضرت داشتهاند؛ برخی از آنان وی را به دروغگویی، حیلهگری و تهمت، متهم نمودند، در حالی که برخی دیگر (در مقایسه با کسانی که او را به تهمت و کذب متهم کردند)، در مواجهه با پیامش کوتاه آمدند تا اینکه او را شخصی جلوه دهند که درباره وحی، دچار توهم شده است که صلاح و مصلحت جامعهاش فقط در وحی و پیام الهی است. تا همین دوره متأخر که کشمکشها درباره اسلام و پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله فزونی یافته است. به عنوان مثال کتاب «آیات شیطانی»، بازتابی نادرست و ناشایست از چهره رسول خدا صلیاللهعلیهوآله بود. تا همین اواخر، آن چیزی که سال ۲۰۰۶ میلادی در قالب کاریکاتورها رخ داد، توهینی به اسلام و مسلمانان به شمار میرود، و جنجال و هیاهویی سهمگین را در اقصی نقاط جهان برانگیخت.۱- من نمیخواهم در اینجا با زبانی تند و جدلگونه سخن بگویم، بلکه تنها میخواهم نقدی بر خود داشته باشیم تا فقط به سرزنش دیگری که میبینیم، و واقعا هم مستحق سرزنش است، اکتفا نکنیم. آیا ما درباره شخصیت پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله کوتاهی نورزیدهایم؟ آیا ما در شکلگیری این تصویر تحریف شده سهیم هستیم؟- چه خود آن را احساس کنیم یا نکنیم.- وظیفه ما در قبال این پیامبر بزرگ چیست؟تردیدی نداریم که علمای مسلمان درباره پیامبر صلیاللهعلیهوآله، شخصیت، رفتار و حقوق ایشان که همچنان پدیدهای درخشان است، کتابهای زیادی نوشتهاند، اما سؤال اول این است که: آیا علمای مسلمان شخصیت پیامبر صلیاللهعلیهوآله را شخصیتی متعلق به انسانیت به نمایش گذاردند یا ایشان را فردی محدود به جهان اسلام نشان دادند؟معتقدم این سؤال پیشدرآمدی خطرناک را به تصویر میکشد، برای مثال قاضی عیاض الیحصبی کتابی را با عنوان «الشفاء بتعریف حقوق المصطفی» نوشته است و البته دیگران نیز چنین کاری کردهاند. اما آیا قاضی عیاض، پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله را برای ما، شخصی از آنِ مسلمانان به تصویر میکشد و به همین دلیل از حقوق وی برای ما سخن میگوید…؟ آیا او در این مورد فکر کرده است که ایشان را مردی متعلق به بشریت معرفی کند؟ یعنی آیا این ایده در ذهن قاضی عیاض بوده که پیامبر صلیاللهعلیهوآله را به صورت شخصی که از پیش به او ایمان نداشتهایم مجسّم سازد و ایشان را انسانی بزرگ نشان دهد، قبل از اینکه تصور اعتقادی نسبت به پیامبر در استقبال از رفتار ایشان و رسالتش نقش ایفا کند؟شاید بسیاری از ما، یعنی ما مسلمانان، شخصیت پیامبر خدا را تصور کردهایم، در حالی که او را به دور از جنبه تمدنیاش مجسم کرده باشیم … تا این که تعمیم دادنش از لحاظ فرهنگی و تمدنی امکانپذیر باشد؛ از این رو تاکیدی بر جنبه پیامبری در او یافتیم، مثل سخن گفتن از ویژگیهای پیامبر، همان کاری که سیوطی در بخش قابل توجهی از کتاب «الخصائص الکبری» کرده است، یا کاری که فقیهان در ابتدای مباحث کتاب النکاح در علم فقه انجام دادهاند.به درستی که وارد ساختن جنبه تمدنی که عناصر اعتقادی را پشت سر گذاشته است، برای نمایاندن در یک قالب انسانی فراگیر، امروزه در فضای گفتگوی تمدنها، به یک نیاز ضروری تبدیل شده است، به ناچار مسلمانان و علمای آنها باید این مساله را مد نظر قرار دهند.۲- هنگامی که در مطالعه شخصیت رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله و تاریخ و سیره ایشان از بعد تمدنی، به بعد علمی وارد میشویم، مشارکتهای تحقیقاتی و پژوهشیِ مهم و چشمگیری که سیره پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله را از عیب و نقص اصلاح کند و برای شناخت سره از ناسره تدریس شده باشد، نمییابیم.روایتهای تاریخی (فهرست کردن حوادث بر اساس سالها) یا مانند آن، بر کتب سیره غلبه یافته است و در متونی که از پیامبر صلیاللهعلیهوآله سخن گفتهاند، به ندرت تأمّلهای جدی و عمیق را مییابیم و همچنین به ندرت میتوان له یا علیه این متون بر اساس معیارهای نقد متن و عرضه داشتن آن بر عقل و حقائق تاریخی و کتاب خدا داوری کرد.بله، تلاشهایی صورت گرفته است، اما اینها نشاندهنده رویکرد حاکم در برخورد با سیره پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله نیستند. بعضی اوقات پژوهشهایی فقهی یا فلسفی یا کلامی را که به شخصیت پیامبر صلیاللهعلیهوآله مربوط است، مییابید که به مسألهای به صورت جدی پرداخته است، اما به ندرت کتابی را درباره سیره پیامبر و تاریخ مییابیم که با متون تاریخی از دیدگاه فلسفه علم و معیارهای آن برخورد کرده باشد، و نه بر اساس سخنپردازی و احساسات و هیجانات. و این آن چیزی است که زیستنامه علمی را درباره زندگی پیامبر میطلبد؛ تا اینکه این نوع سیرهنگاری، فرهنگ حاکم در محافل مسلمانان باشد، از تصویری که از شخصیت پیامبر در اذهانشان مجسم میسازند.۳- اگر وارد فضای تشیع شویم، خواهیم دید شیعه، متهم به بیتوجهی به پیامبر صلیاللهعلیهوآله و عدم تألیف مجموعه کتابهایی در سیره آن حضرت است؛ به جز کتابهای بسیار کمی که در این زمینه نگاشته شده است. و بخش دیگر تهمت این است که شخصیت پیامبر صلیاللهعلیهوآله نزد شیعیان در مقایسه با مفهوم امامت، یک مفهوم نهفته و پنهان است و ظهور و بروز آنچنانی ندارد. تا جایی که برخی به سبب همین مساله، شروع به سخن گفتن از یک انحراف عقیدتی در بین شیعیان کردهاند.شاید بعضی اسباب تاریخی – در برههای از روزگار -، شیعه را مجبور کرده که بر شخصیت ائمّه اطهار علیهمالسلام، بیش از شخصیت پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله تمرکز کند؛ چرا که میخواستهاند حقانیت مذهبشان را در مقابل سایر مذاهب به اثبات برسانند، چیزی که آنان را ناچار ساخته به مسائل اختلافی بپردازند که بر مفهوم امامت و مستلزمات آن تأکید دارد. همچنانکه فراوانی روایات در دسترس از ائمه، مخصوصا امام باقر و امام صادق علیهماالسلام، میزان حضور روایات ائمه را در مطالعات و تحقیقاتشان متمایز و برجسته ساخته است، آری همه اینها اتهام اعتقادی متوجه شیعه را توجیه نمیکند، اما امروزه مطالبه از شیعه این است که مشارکت در این زمینه برای ردّ شبهه در درجه اول، از بین بردن مجال مغرضان از طرف دیگر و در مرتبه سوم جبران بعضی از نواقص را آغاز کند و به همین دلیل به فعلیت رساندن پژوهش درباره شخصیت رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله و تاریخ و متون آن در جامعه شیعی در تمامی طیفها و طبقات و نیز بازیابی مفاهیم مرتبط بدان لازم است، تا اینکه رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله مانند همیشه، هم در خودآگاه و هم در ناخودآگاه ما، در سطح فرد و جماعت و امت و در بحث علمی و حیات روزمره حضور داشته باشد.بدون شک به وقوع پیوستن یک نهضت شیعی در سطح پژوهش و بررسی زندگانی پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله و هر آنچه که به آن حضرت مرتبط است، ضروری است و همچنین جمعآوری همه میراث شیعه درباره شخصیت پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله و بازپژوهی و استخراج دوباره آن از نسخههای خطی بایسته است، به منظور ممکن شدن جمعآوری همه تحقیقات پراکنده در کتابهای گوناگون دانشمندان شیعه. سرانجام این پزوهشها، به آنجا خواهد رسید که مشارکتهای تاریخی آنان در مطالعه شخصیت پیامبر اکرم را به نمایش خواهد گذاشت و اینگونه، بینش عمومی نسبت به پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله دوچندان میگردد و مطالعات درباره ایشان رو به فزونی خواهد بود، همانگونه که در سطح مطالعات قرآنی حاصل شده است؛ به گونهای که پیشرفت متأخر شیعه در زمینه علوم قرآن و تفسیر، پیشرفتی چشمگیر بوده و عملا با گسترش حضور متن قرآنی شروع شده است، و فرصت را برای بسیاری از کسانی که شیعه را در طرز تفکرشان درباره قران کریم متهم میکنند، از بین برده است.۴- از رهگذر این مطلب، میبینیم که آنچه که برخی از محققان و نویسندگان غربی را وادار به این ساخت که پندارهای زشت و منفی را از پیامبر صلیاللهعلیهوآله به وجود آورند، نبود پژوهشی تام و کامل از آنچه که درباره رسول اکرم در منابع حدیث اسلامی وارد شده است، بود.به همین دلیل، این مطلب منجر به سوء استفاده از برخی روایات معیوب منتسب به پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله درباره اخلاق ایشان و روابط ایشان با همسرانش، با هدف نمایش تصویری تحریف شده از ایشان به جهان شده است و این در حالی است که همه اینها برگرفته از منابع خود مسلمانان است. همانا مساله مزبور، نیاز به پاکسازی کتب حدیثی از خرافهها، دروغها و آنچه که ساختگی بودنش مسلّم است و افشای آن را با همه جسارت معرفتشناختی، دوچندان و مضاعف میگرداند، تا اینکه فرد دیگری از این روایات استفاده نادرست و ناشایست نکند.طبیعتا هنگامی که به مطلب مزبور اشاره میکنیم، لازم است این را بدانیم که اقدام ما برای پالایش احادیث از آنچه که بطلانش آشکار است، نه از برای آن است که دیگران را راضی کنیم، بلکه خواسته ما این است که نقد ما بر حدیث و منابع سیره، نقدی علمی و بیطرفانه باشد که ناشی از ترس از دیگران نباشد، بلکه هدف ما فقط آگاهی و بصیرت است. بعد از آن ما مسئول دفاع از شخصیتی متعلق به پیامبر خواهیم بود که از لحاظ علمی به اثبات رسیده است. و گرنه ما مجبور نیستیم که خود را برای دفاع از چیزهایی به سختی افکنیم که از پیش مورد پذیرش پژوهش علمی قانعکننده، چنان که باید، قرار نگرفته است.همانطور که ما موظف نیستیم آنگونه که دیگران عمل میکنند، تصویر پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله را تحریف کنیم به خاطر اینکه شخصیت یک صحابی یا دیگری را درخشان جلوه دهیم، یا اینکه برای بیان شأن و مقام یک امام یا دیگری، چهره پیامبر را تحریف شده معرفی کنیم، چرا که هر فردی قدر و منزلت خاص خود را داراست. ولی ضروری است که اختلاف نظرهای مذهبی، ما را بر آن ندارد که برای اثبات نظریه مذهب خودمان، از رسول اکرم مایه بگذاریم. و این چیزی است که با کمال تأسف، آن را در روایات مسلمانان در منابع مختلف به صورت شایع و پراکنده مشاهده میکنیم.۵- بر این اساس، شایسته است تصویری انسانی از رسول اکرم و مکارم اخلاقش و وسعت رحمت و بردباریاش و راه و روشش در تعامل با دیگری نمایش داده شود. آیات صریح قرآنی، تصویری از رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله به ما ارائه داده است که بسیار متفاوت با برخی از شمایل و صورتهایی بوده که برخی از تصورات ناشی از برخی احادیث ضعیف ارائه نمودهاند.قرآن کریم، پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله را اینگونه توصیف کرده است: «وإنّک لعلی خلق عظیم» (قلم: ۴). و کسی از عرب را نمییابیم که اخلاق والای پیامبر صلیاللهعلیهوآله را انکار کرده باشد، همانطور که پروردگار متعال او را توصیف کرده است: «فبما رحمه من الله لنت لهم ولو کنت فظّا غلیظ القلب لانفضوا من حولک» (آل عمران: ۱۵۹). و این آیهای است که رفتار، رحمت، شفقت، رأفت و ادب بلندمرتبه ایشان را بیان میدارد.قطعا تاکید بر قرآن در مطالعه سیره پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله و خصوصیتهای وی، امری بس بایسته است، چرا که قرآن برای ما منبعی قطعی و یقینی است، و این در حالی است که قرآن کریم، متضمن بسیاری از آن حقایقی است که در تدوین سیره نبوی میتواند بسیار مفید باشد، به همین دلیل لازم است که متن قرآن به عنوان یکی از پایهها و منابع اصلی مطالعه سیره پیامبر قرار بگیرد، و شایسته است که به کتابهای حدیثی و تاریخی اکتفا نشود، و ویژگی قرآن این است که میتواند معیاری برای سنجش آن کتابها و مراجع تاریخی و حدیثیِ مسلمانان قرار بگیرد.از همین رو، فراخوان به نگارش در رابطه با سیره قرآنی رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله مورد تأکید قرار میگیرد، چرا که تصویر برگرفته شده از قرآن نزد مسلمانان، از هر حالت دیگری نزدیکتر به یقین است، همانطور که ضروری است در مطالعه زندگانی رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله، میان عوامل ماندگار و عنصر موقتی که شرایط تاریخی اقتضا میکرده است، تفاوت قائل شویم.» |
↧
↧
استعدادهای حوزه نباید خود را ارزان بفروشند
به گزارش جهان به نقل از مرکز خبر حوزه، آیت الله عبدالله جوادی آملی در دیدار طلاب و اساتید حوزه علمیه آذربایجان غربی که در سالن اجتماعات مؤسسه بین المللی إسرا برگزارشد اظهارداشت: انبیاء الهی، علومی تازه و روشهای جدید برای بشر به ارمغان آوردند، گرچه علوم خاصی در گذشته وجود داشته، ولی چون این علوم صرفا تجربی و حسی بودند، نمیتوانستند همه حقائق عالم هستی را بیان کنند.مفسر بزرگ قرآن کریم افزود: انبیاء (ع) آمدهاند تا با علوم جدید و با روشهای تازه، انسان را به عرش ببرند و بشر از این ره گذر بتواند با استفاده از علوم الهی و آسمانی تبدیل به فرشته شود، ولی علوم تجربی و حسی این قدرت را ندارند که انسان را به عرش برسانند.مرجع تقلید تصریح کرد: علومی که انبیاء (ع) بیان کردهاند، علوم کاربردی و عملیاتی است و موجب تقوا و طهارت روح میشود و انسان با تقوا و طهارت، علوم را خوب درک میکند، میفهمد و گرفتار نمیشود و بعد از مرگ هم آسوده خواهد بود، زیرا تقوا او را نجات میدهد.آیت الله جوادی آملی، با تاکید بر اینکه انسان با علوم حسی و تجربی نمیتواند حقیقت مرگ را درک کند، حق و باطل را تشخیص دهد و صدق و کذب را مشخص کند اظهارداشت: انبیاء (ع) با علوم جدید مرگ را معنا میکنند و برای هر پرسشی، پاسخ مناسب، منطقی و زیبا دارند و انسان با بیان انبیاء قانع میشود.وی خاطر نشان کرد: جامعه فکر میکند، ازدواج تنها یک اجتماع مذکر و مؤنث است، اما همه باید بدانند علوم وحیانی و الهی، ازدواج را یک سنّت حسنه میداند و میگوید؛ حقیقت ازدواج این است که با آن، نصف دین انسان کامل میشود.استاد برجسته حوزه علمیه بابیان اینکه درک علوم انبیاء (ع) نیازمند طهارت روح و باطن است افزود: خدا برای انسان روزی فراهم کرده است علم و جوانی هم روزی است و باید از این روزی برای طهارت روح و نفس بهره گرفت.مفسر قرآن افزود: انسانهای عالم و با تقوا ماندگار و باقی هستند، همانطور که عالمان و فقیهان با علم و تقوای خود ماندگار شدند، زیرا فقیهان تنها به علم بسنده نکردهاند؛ بلکه علم را با تقوا آمیختهاند و تلاش کردند که ماندنی شوند.آیت الله جوادی آملی گفت: طلبه باید به دنبال طهارت روح و نفس باشد و گرفتار بد اخلاقیها نشود. اگر تهذیب نفس باشد، علم انسان نورانی میشود و موجب ترقی و پیشرفت خواهد شد.مرجع تقلید شیعیان عنوان کرد: باید استعدادهای درخشان در حوزه شناسایی شود و بعد تقویت گردند تا بتوانند بهتر در جامعه تأثیرگذار باشند و نباید این استعدادها خود را ارزان بفروشند. |
↧
جزئیات احداث شبستان مسجد جمکران
به گزارش جهان به نقل از روابط عمومی مسجد مقدس جمکران مهندس امین مقومی با اشاره به اینکه از اولویتهای معاونت عمران و توسعه این مکان مقدس از ابتدای دوره جدید مسئولیت، اجرای طرح ها و پروژه های عمرانی طبق زمانبندی مشخص شده بود اظهار کرد: نخستین پروژه ای که در ابتدای سال جاری اجرای آن آغاز شد، احداث سازه بتنی موتورخانه مرکزی مسجد مقدس جمکران بود که طبق زمانبندی پیشبینی شده ظرف مدت ۴۰ روز اجرا شد.وی ادامه داد: عملیات اجرایی این سازه بتنی به مساحت سه هزار و ۵۰۰ متر مربع و با ارتفاع هشت متر، از تاریخ ۱۱/۲/۹۳ آغاز و در تاریخ ۱۸/۳/۹۳ پس از ۴۰ روز کار شبانه روزی توسط یک صد نفر به سرانجام رسید.معاون عمران و توسعه مسجد مقدس جمکران احداث سازه بتنی شبستان شماره شش مسجد را دیگر پروژه مهم این مکان مقدس در سال جاری عنوان کرد و گفت: این شبستان در ضلع شرقی مسجد در مساحتی بالغ بر ۹ هزار متر مربع واقع شده که طبق برنامه می بایست سازه بتنی آن در مدت سه ماه احداث میشد که پس از تلاشهای شبانه روزی همه عوامل در موعد مقرر به پایان رسید.مقومی با اشاره به اینکه برای نخستین بار احداث شبستان در مسجد مقدس جمکران به صورت تمام وقت و در سه شیفت کاری و در زمانبندی معین به اجرا رسید عنوان کرد: در کنار سرعت بخشیدن به اجرای پروژهها، نظارت های لازم برای اجرای دقیق و طبق زمانبندی به صورت مستمر انجام میشود.وی از برگزاری مناقصه ساخت در و پنجره ها و گنبدهای شبستان های جدید الاحداث مسجد مقدس جمکران خبر داد و گفت: با توجه به مشخص شدن پیمانکاران مناقصه های فوق، انشاء الله تا پایان شهریور سال آینده، ۳۲ گنبد و در و پنجره های شبستانهای جدید ساخته و نصب خواهد شد که با تکمیل این شبستان ها مساحتی بالغ بر ۲۰ هزار مترمربع به فضاهای سرپوشیده مسجد اضافه خواهد شد. |
↧
پاسخ مرحوممشفق به اتهام «شاعر درباری»
به گزارش جهان، رهبر انقلاب در پیامی بهمناسبت درگذشت مرحوم مشفق کاشانی، دربارهی ویژگیهای شخصی و ادبی آن مرحوم تصریح فرمودند: «شعر شیوا و دلنشین، اخلاق و شخصیت انسانی و تعهد به آرمانهای انقلاب نیز از جملهی ویژگیهائی بود که اینجانب را در مدت بیش از سی سال آشنائی نزدیک با این انسان مؤمن و آراسته، به وی علاقمند میساخت.»متن زیر، حاصل گفتوگوی پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR با مرحوم مشفق کاشانی است که چند ماه پیش از فوت آن مرحوم انجام شده است. مرحوم مشفق کاشانی در این گفتوگو دربارهی چگونگی آشنایی خود با رهبر انقلاب و خاطراتی که از دیدارهای خود با ایشان داشتهاند، سخن گفتهاند.رهبر انقلاب در بیاناتشان در دیدار دست اندکاران همایش نکوداشت جنابعالی، از سابقهی آشنایی با شما و شناخت اشعارتان در مطبوعات پیش از انقلاب و بعد هم از شناختی که بعد از انقلاب از شما داشتند سخن گفتند. ایشان فرمودند که با شما بعد از انقلاب به مناسبتهایی نشست و برخاستهایی هم داشتند. اولین دیدار شما با رهبر انقلاب کی بود؟در جوانی و برای زیارت امام رضا علیهالسلام سالی دو سه مرتبه به مشهد میرفتم. در یکی دو تا از این سفرها پیگیری کردم و پرسیدم که اینجا انجمن ادبی و محفل شاعران کجاست؟ یکی از این افرادی که اهل شعر و ادب بود، گفت که منزل استاد محمود فرخ خراسانی روزهای جمعه انجمن ادبی برپاست و شاعرانی از مشهد و شهرستانهای دیگر برای شعرخوانی میآیند. من هم روز جمعه به آنجا رفتم و شعر خواندم. بعد مرحوم فرخ از من سوال کرد که شما؟ من هم خودم را معرفی کردم. گفت شما را میشناسم و آثارتان را در مطبوعات خواندهام. آنجا با استادانی از جمله استاد کمالپور، صاحبکار، قهرمان، برزگر، قفورزاده شفق، غلامرضا قدسی، مؤید و چندی دیگر که الان نظرم نیست، و همگی از شاعران برجستهی آن زمان بودند، آشنا شدیم. این آشنایی مبدل به یک دوستی و صمیمیتی شد که تا زمانی که اینها حیات داشتند ادامه داشت.در بین این دوستان با استاد غلامرضا قدسی بیشتر نزدیک بودم. برای اینکه استاد قدسی مرتب به شهرستانها سفر میکرد و کارش مبارزه با رژیم ستمشاهی بود و به همین دلیل هم مدتهای زیادی را در زندانها گذراند. بهخاطر شکنجههایی هم که نسبت به این مرد شد جانش را روی همین کار گذاشت. من به وسیلهی استاد قدسی با خصوصیات و شخصیت مقام معظم رهبری آشنا شدم. یعنی آقای قدسی و رهبر انقلاب چون هر دو اهل مبارزه و ادبیات بودند بیشتر باهم اتفاق نظر داشتند.ایشان را چطور به شما معرفی کردند؟رابطهی بنده با آقای قدسی خیلی خصوصی شده بود. او شعرهای من را هم دیده بود و دانسته بود که من ضد رژیم هستم بنابراین خیلی به بنده اعتماد داشت. او چند بار از خصوصیات آقا برای من گفت. از نظر دانش، از نظر انسانیت و بزرگواری این مرد و علاقهای که واقعا این بزرگمرد تاریخ اسلام نسبت به مردمش داشت، سخنها برای من گفت. قدسی از آقا صحبتها میکرد و در کنار این صحبتها میگفت موقعی که آقا به انجمن شاعران تشریف میآوردند و اکثر این عزیزانی که اسمشان را بردم از محضر این مرد بزرگ استفاده میکردند. شعرا در انجمن شعر میخواندند و دوست داشتند که آقا هم نقدها و نظرات خودشان را بگویند. آقا هم روی شعرهایی که این حضرات میخواندند نظر میدادند و شعرا هم واقعا نظرات ایشان را پذیرا میشدند و تشکر میکردند.آقای قدسی چه سالی آیتالله خامنهای را به شما معرفی کرد؟حدود دههی چهل بود. از مطالبی که آقای قدسی به من گفت یکی اینکه مقام معظم رهبری در زمینهی غیر از علوم حوزوی از جمله در ادبیت و عربیت نیز مقام بلندی دارد. کما اینکه الان هم در محضرشان گاهی اتفاق میافتد و میبینیم وقتی شاعران شعر میخوانند گاهی نظریات ایشان جالب و بدیع است.البته قدرت حافظهی ایشان نیز اعجابانگیز است. یک شاعر وقتی قصیدهای پنجاه بیتی میخواند، آقا با حوصله گوش میدهند و پس از اینکه شعرش تمام شد، میفرمایند بیت سیام را مجددا بخوانید و بعد میگویند که فلان جای بیت این اشکال را دارد.ببینید خود آقا خیلی کم غزل میگویند اما وقتی یک غزل میگویند ضربالمثل میشود. گاهی بعضی از شاعران به استقبال از شعر ایشان رفتهاند اما هیچکدام، آن شعر آقا نشده است.من در طول این سالهایی که با آقای قدسی رفیق بودم اکثرا صحبت از شخصیت والای آقا بود تا بعد از پیروزی انقلاب اسلامی. دیدار و آشنایی حضوری من با ایشان هم بعد از انقلاب بود. یک روزی در سال ۶۰ از من دعوتی کردند تا در استادیوم دوازده هزار نفری تهران برای رزمندگان و پاسداران شعری بخوانم. شعری هم داشتم که برای جمهوری اسلامی ساخته بودم و قصیدهای بود حدود هفتاد هشتاد بیت. در اواسط شعر بود که دیدم صدای «الله اکبر» و تکبیر پاسداران بلند شد و بهطوریکه دیگر صدای من به گوش افراد نمیرسید. اعلام کردند که ریاست جمهوری کشور، حضرت آیتالله خامنهای تشریففرما میشوند. لحظاتی بعد ایشان با آقای شمسایی تشریف آوردند. آقای شمسایی من را کنار کشید و گفت که در ماشین شعر شما را با آقا گوش میکردیم. آقا خیلی خوششان آمد از کار شما و گفت شعر امروز باید این چنین چیزی باشد. بعد من خدمتشان رفتم و من سلام و عرض ادبی کردم. ایشان هم جواب دادند و بعد گفتند آقای مشفق! این شعر را از اول بخوان. من هم شعر را از اول تا آخر خواندم.دیدارهای بعدی ما با ایشان، بیشتر در روز ۱۵ ماه رمضان، تولد حضرت امام حسن علیهالسلام دست داد که از شاعران برجسته کشور به خصوص شاعران جوان دعوت میکنند. در مورد این دیدار هر ساله هم به این نکته توجه کنید که اکثر کسانی که دعوت میکنند، ناشناخته هستند. حتی جوانهایی که سنشان ۱۸-۱۷ سال است در این مجمع شعر میخوانند. واقعا اعجابانگیز است! همین تشویق حضرت آقا برای اینها واقعا یک سرمایه است و کوشش میکند تا سال آینده شعرهای بهتری آماده کند. استاد با رهبر انقلاب جلسات خصوصی هم داشتهاید؟بله، وقتی مرحوم سیدالشعراء، امیری فیروزکوهی فوت کرد من یک ترکیببندی در رسایش سرودم. این ترکیببند مورد توجه بزرگان قرار گرفت. دکتر مظاهر مصفا، داماد مرحوم امیری روزی به من زنگ زد که آقای مشفق ترکیببند شما خیلی خوب از آب درآمده است. بنده به ایشان گفتم چون دل من در این سروده حرف زده است و من نخواستم لفاظی بکنم و صرفا شعری گفته باشم. من این ترکیببند را از ژرفا و بن دندان برای آن مرحوم ساختم. بعدتر از دفتر مقام معظم رهبری اطلاع دادند که حضرت آقا میخواهند شعر را بشنوند. از بنده دعوت کردند و من هم بعد از ظهری خدمت ایشان رفتم. آنجا مرحوم دکتر ناصری و دکتر شیرازی و فرزند مرحوم امیری فیروزکوهی و چند نفر دیگر از دوستان و نزدیکان آن مرحوم نیز تشریف داشتند. مقام معظم رهبری با همین عبارت فرمودند: شنیدم شما شعر خوبی برای مرحوم امیری سرودهاید، شعر را برای ما هم بخوانید. من هم شعر را خواندم و دیدم ایشان با تمام وجود تحت تأثیر قرار گرفتند. بعد از تمام شدن شعر، من را بسیار تشویق کردند.دیدار بعدی ما با مقام معظم رهبری در یکی از دیدارهای شاعران در ماه رمضان بود. وقتی مراسم تمام شد جناب آقای گلپایگانی گفتند که آقا فرمودند شما بمانید. به جناب آقای حمید سبزواری و مرحوم شاهرخی و عباس براتیپور و حجتالاسلاموالمسلمین رشاد هم گفته بودند که بمانند. بعد از اینکه مابقی شعرا رفتند، ایشان فرمودند که این روزها بنده چند شعر سرودم و میخواهم که شما نظر خودتان را دربارهی آنها بدهید. آقا دو غزل خواندند که همهی ما را مجذوب کرد و به عالمی دیگر برد. سپس بنده از ایشان پرسیدیم که چرا کم غزل میسرایید؟ ایشان گفتند که باید شعر خودش بیاید. سخن ایشان کاملا درست بود زیرا آن شعر است که به سراغ شاعر میرود نه بالعکس. شما در دورهی جوانی با طیفهای مختلف، جلسهی ادبی و حشر و نشر داشتید. بخشی از این شاعران بعد از انقلاب اسلامی، همراه نظام نوپای جمهوری اسلامی نماندند. آنها با شما نبودند و شما هم وارد این طیفها نشدید. میخواستم در مورد این رابطه و تداومش با ما صحبت کنید؟اتفاقا سؤال جالبی است. شاعران زیادی را میشناسم که در زمان قبل از انقلاب در مجالس ادبی بودند. بعد از انقلاب یکی از آنها از من سؤال کرد: شما دیگه چرا به این جریان (انقلاب) متصل شدید؟ من در جواب گفتم اگر شرح حال بنده را خوانده باشی میدانی که من در خانوادهی مسلمان پرورش یافتم و به مذهب و دینم علاقه دارم. این مبارزات را هم جزئی از دینم میبینم و سالهاست که با اشعارم با دستگاه ستمشاهی مبارزه کردم. وقتی در ۲۸مرداد کودتای ننگین انجام شد و حدود ۲۰، ۳۰ نفر از جوانان برومند این مملکت را شاه تیر باران کرد، من باز هم دست از مبارزه و شعر گفتن برنداشتم و در آن وضع خفقانآور، یک قصیده ساختم: باز در پرده یکی نادره آهنگ زدمنقش دیگر به سراپردهی نیرنگ زدمبندگان زر و زنجیر به افسون دگرروی در اهرمنان تکیه به اورنگ زدممنظور مقصود مستقیمم در این شعر خود شاه بود. بعد از انتشار این قصیده، خیلی مزاحمت برای من ایجاد شد. اما به دوستان میگفتم من باید با این مردم باشم. از بین آن رفقای قدیمی کسانی که با ما ماندند یکی مرحوم اوستا، مرحوم محمود گلشن، سید ابراهیم ستوده، محمد گلبن و... بودند. جالب است که برای ما حرفهایی هم درآورده بودند. مثلا میگفتند که به اینها چک سفید امضاء میدهند یا به ما «شاعران درباری» میگفتند. من هم در جوابشان گفتم که اگر این روحانیت عزیز و معظم نامش دربار است، بله ما درباری هستیم.شما در جایی گفته بودید که از بیانات رهبر انقلاب برای برخی از اشعارتان الهام گرفتهاید و مضمونپردازی نمودهاید، ممکن است مثالی بفرمایید؟بنده دو درس از مقام معظم رهبری یاد گرفتم. یک موضوع «اتحاد و همبستگی» و دوم هشدار ایشان نسبت به بیداری همیشگی نسبت به «دشمن» است. این دو را در غزلی با این اوصاف سرودم:نگذارید که این سلسله در هم شکندمطرب عشق دف از قافلهی غم شکندمشعل مهر فرو افتد و خاموش شودآسمان رنگ ببازد، دل شبنم شکندخم ز جوش افتد و میخانه به تاراج رودشحنهی مست، جهان آینهی جم شکنددم جادوی یهودا لب عیسی بنددتهمت از حیله زند حرمت مریم شکنددیو، انگشتری از دست سلیمان گیردنقش زیبندهی توحید به خاتم شکندگرچه آورد در این دیر خراب آبادمنی روا تیغ جفا بر سر آدم شکندشرحه شرحه دل ما در گرو زلف شماستزلف بر باد مده تا دل آدم شکندیاد، از واقعهی طف جگرم سوخته استاین چه بغضی است که در ماه محرم شکندپایبند سخن عشق شمایید شمانگذارید که این سلسله در هم شکند توصیهی جنابعالی به شاعران جوان چیست؟توصیهام این است که از خلاقیت غافل نمانند. خیلی از جوانها وقتی احساس میکنند طبعی دارند شروع به ساختن شعر آزاد میکنند که این اشتباه است. به مقلدین شعر نیمایی چندین بار گفتهام که نیما ۴۰ سال در شعر سنتی ماند، سپس اوزان نیمایی را ساخت. همچنین شاعران جوان باید زندگی شعرایی از قبیل نیما و اخوان ثالث را بخوانند و غافل از شعر گذشتگان نباشند به خصوص سعدی، حافظ، عطار و مولوی. مطالعهی زیاد حالتی برای شاعر ایجاد میکند که ترکیبسازی ملکه ذهنش میشود ولی اگر مطالعه نکند در جا میزند و کارش پیش نمیرود. |
↧
من بدحجابم اما پیامبر اکرم (ص) را دوست دارم!
به گزارش جهان، محمد لطفی زاده در وبلاگ "منبر اینترنتی" نوشت: به نام خدایی که بر پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله درود میفرستد سلام علیکم یکی از سایتهای خبری تصویری از اینستاگرام یکی از بانوان بازیگر سینما و تلویزیون کشورمان منتشر کرده که ایشان در یادداشتی مستحق تقدیر توهین بیشرمانهی نشریه فرانسوی به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را محکوم نمودهاند. این موضوع را بهانهای برای یادآوری دو نکته و یک موضوع قرار میدهم و امیدوارم مؤثر باشد : 1 - میشود ما مسلمان باشیم و بعضی از واجبات را نادیده بگیریم و به بعضی عمل کنیم و بعضی را کنار بگذاریم؟ (نومن ببعض و نکفر ببعض : سوره نساء آیه 150) 2 - میشود ما پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله را دوست داشته باشیم اما به سخن او و مهمتر از آن دستور وی که از جانب خداوند متعال است (یعنی حجاب و عفاف) بی اعتنایی کنیم؟! با این دو سؤال موضوعی که قرار بودم مطرح کنم این است : متاسفانه مدتها است تعدادی از بانوان بازیگر سینمای ایران ان شاء الله ناآگاهانه با حضور در محافل مختلف و انتشار تصاویر آن در صفحات اینترنت اولاً مرتکب گناه بدحجابی میشوند و ثانیاً این گناه زمینهساز انحراف نوجوان و جوانان و قاطبه جامعه میشود. اگر واقعاً به پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله اعتقاد داریم و به ایشان علاقمندیم باید به دستور حجاب و عفاف عمل کنیم. چه کسی میتواند عذابهای دهشتناک بدحجابی و بیحجابی که از طریق حدیث شریف معراج به ما رسیده را تحمل کند؟ آیا وقت آن نرسیده است که ظاهر را هم مانند باطن به محبت پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و برتر از آن خداوند سبحان بیاراییم؟ دلسوزانه به بانوان بازیگر سینمای ایران عرض میشود که اگر فردی بر اثر بدحجابی یا عدم رعایت حیاء در روابط اجتماعی توسط معدودی از شما از مسیر اسلام منحرف شود و به گناه بیفتد در این گناه شریک خواهید بود. کسی هم نگوید که از میان گناهان چرا به دروغ و غیبت و رشوه و ربا که در بزرگی آنها شکی نیست نمیپردازید و به حجاب چسبیدهاید؟ اتفاقاً به آنها هم در جای خود میپردازیم و خوب است همه ما از گناهان بزرگ و کوچک دور باشیم. اما بدانیم که حجاب و عفاف آثار اجتماعی (و نه فقط جنبه خصوصی و فردی) دارد و به این سبب بسیار مهم است. ضمن آنکه این نوشته به معنای حکم صادر کردن درباره بازیگران زن سینمای ایران نیست که آیا بهشتی یا جهنمی هستند که این نه قصد نویسنده بوده و نه در صلاحیت حقیر است بلکه صرفاً یادآوری یک گناه و تذکری برای دور بودن از این گناه است. گمانم آن بود که فطرت پاکی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را دوست دارد این تذکر دلسوزانه هرچند قدری تند (که گاهی قرآن کریم هم با چنین سیاقی انذار نموده است) را خواهد پذیرفت ان شاء الله تعالی. و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین. |
↧
↧
روایتی از سلام آقا به پیرغلام اهل بیت
به گزارش جهان به نقل از تسنیم، نصف جهان از شهرهایی است که مردم آن سالیان سال عشق و ارادت خود را به اهل بیت(ع) نشان دادهاند و چه در دوران صفویه و بعد از آن و چه قبل از این دوران تاریخی برای اصفهان، مردم این دیار، همواره از مریدان امام حسین(ع) به شمار میرفتهاند.در این بین هستند بزرگانی که با سالها پیرغلامی اهل بیت(ع) در اصفهان شهره عام و خاص شدهاند و هنوز که هنوز است و در سنین بالایی قرار دارند، علاقه بسیاری به اهل بیت(ع) از خود نشان میدهند.برای گفتوگو با یکی از این پیرغلامان اهل بیت(ع) و به بهانه تجلیل از حاج مرتضی اشتری، پدر سردار اشتری، جانشین فرمانده انتظامی ناجا، به خانه وی سری زدیم.وارد خیابان باریک و قدیمی فروغی میشویم. کوچه پس کوچههای تنگ و باریک را پشت سر میگذاریم تا به درب کوچک چوبی میرسیم. وارد خانه ساده و قدیمی میشویم که پیرمرد باصفایی در انتظارمان نشسته. خانه هم مثل صاحبخانهاش اصالت خود را حفظ کرده، دکورهای خانه، بر خلاف خانههای امروز ما اصفهانیها، پر است از کتاب ... چند قاب عکس بر روی دیوار و یک تابلو فرش مزین به نام نامی امیرالمؤمنین علی(ع) و خوشا به حال صاحبخانهای که زیر سایه اهلبیت(ع) و با عشق و ارادت به آنها عمری سپری کرده است.پیرمرد ردا پوش که حدود ۸۰ سال از خدا عمر گرفته، آرام و با طمأنینه نشسته و با صبر و حوصله پذیرای سئوالاتمان است. مثل همه اصفهانیهای اصیل، صریح و حاضرجواب است و کوتاه و پرمغز پاسخ میدهد، طوری که دیگر نیازی به دوباره پرسیدن یا توضیح بیشتر نیست.او جزو نسل مداحان قدیمی است که به قول خودش انگشتشمار آنها ماندهاند اما هنوز اصالت خود را حفظ کرده و با همان سبک و سیاق قدیم مداحی و نوحهسرایی میکند. سبک و منش این نسل قدیم مداحان با مداحان امروز زمین تا آسمان فرق دارد و این را هر خوانندهای میتواند از لابهلای پاسخهای کوتاه و صریحش بفهمد.حاج مرتضی اشتری از پیر غلامان اهلبیت(ع) صدایش دلنشین و اشعارش تأثیرگذار است، با خلوص نیت و ارادتی که به اهلبیت(ع) دارد سخن میگوید و لاجرم سخنش بر دل مینشیند.به بهانه تجلیل از استاد حاج مرتضی اشتری، مداح اهلبیت(ع) و پیرغلام اهل بیت(ع)، با وی به گفتوگو نشستیم که این گفتوگو را در ادامه میبینید:* مداحی را از کی شروع کردید؟حاج مرتضی اشتری: پدر و برادر و پدربزرگم مداح بودند، من هم از ۱۱ سالگی که همراهشان به مجالس عزاداری میرفتم شروع به مداحی کردم.* پس به مداحی علاقه داشتید؟حاج مرتضی اشتری: بله، از اول علاقهمند بودم، اگر علاقه نداشتم مداح نمیشدم. شاید هنوز مکتب نرفته بودم یا تازه رفته بودم که پدر و برادرم من را همراهشان به جلسات عزاداری و روضههای هفتگی میبردند و همینطور که اشعار را میخواندند حفظ میشدم و میخواندم.* از کی شروع به شعر گفتن کردید؟حاج مرتضی اشتری: در سیزدهسالگی مادر عزیزم را از دست دادم و نخستین شعرم را در سوگ مادر گفتم.* اشعارتان به چاپ رسیده است؟حاج مرتضی اشتری: بله، همه اشعارم را در دیوان شعری که به نام دیوان اشتری اصفهانی به چاپ پنجم رسیده، گردآوری کردهام.* اشعارتان در مدح و مرثیه ائمه اطهار(ع) هست؟حاج مرتضی اشتری: به لطف خداوند و عنایت اهلبیت(ع) اشعاری در مدح و مرثیه ائمه اطهار(ع) سرودهام. البته دامنه شعر گفتن برای فضائل امیرالمؤمنین(ع) و مرثیه سیدالشهدا(ع) زیاد است اما بهغیراز آن برای سایر ائمه(ع) اشعار زیادی سروده نشده، مثلاً برای امام حسن مجتبی(ع) بیشتر خوان گستری و شهادتشان را عنوان میکنیم. نیمه رمضان هرسال هیئت امام حسن مجتبی(ع) در خیابان جامی جشنی برای ولادت امام حسن(ع) میگرفتند و از من میخواستند شعری برایشان آماده کنم.بعد از چند سال دیدم حدود ۲۰ قطعه شعر برای ایشان سرودهام و به نظرم رسید اگر ۳۰ تا ۳۵ شعر شود میتوان به عنوان یک مجموعه ارزشمند چاپ شود. از خود آقا امام حسن مجتبی(ع) کمک خواستم و این مجموعه آماده شد. مرحوم حاج آقا حسن امامی هم در مقدمهای بر این کتاب، عنوان کردند که تاکنون چنین مجموعهای با این تنوع برای امام حسن مجتبی(ع) چاپ نشده بود. مثلاً در یکی از اشعار گفته شده:حق ز حکمت اقتضای وقت را تنظیم کرد جنگ بهر مرتضی صلح از برای مجتبییا جای دیگری گفته شده:مصلحتاندیشیاش بنگر که بی غوغای جنگ از برای مسلمین صلحش صفا آورده استچند شاعر دیگر هم گفتهاند که تاکنون چنین مجموعهای نبوده است.* در مداحیها بیشتر از اشعار خودتان میخوانید یا از شعرای دیگر؟حاج مرتضی اشتری: در مداحیهایم بیشتر از اشعار دیگران خواندهام. حالا هم که دیوانم چاپشده بازهم از دیگران میخوانم. برخی اشعار واقعاً قوی و برنده است مثل این شعر صائب که میگوید:مده بی فیض اشک از دست ایام محرم را بود ده روز سالی موسم این گوهرافشانی* به نظر شما شعر چه اثری در مداحیها دارد؟حاج مرتضی اشتری: یک بیت شعر انسان را از عالمی به عالم دیگری میبرد. نقلشده یکی از گردنکلفتهای تهران در عالم مستی بوده که شخصی یک بیت شعر از مرحوم صغیر برایش میخواند و همین یک بیت به قدری در او اثر میگذارد که به اصفهان میآید و توبه میکند. خودم هم این شخص را بعداً دیدم که در بازار برای خودش کسی شده بود و مردم برای استخاره و استخاره پیش او میآمدند.* مداحی قدیم با امروز چه فرقی داشت؟حاج مرتضی اشتری: اولاً تعداد مداحان اینقدر نبود و وقتی جایی میرفتیم میدان بود که مداحی کنیم، اکنون ماشاالله مداح فراوان است، سبک هم فرق کرده، در مداحیهای قدیم شعرهای اصیل خوانده میشد اما اکنون شعرهایی خوانده میشود که برخی مورد تأیید ما نیست، ولی ما هنوز همان شعرهای اصیل را میخوانیم.* منظورتان از شعرهای اصیل چیست؟حاج مرتضی اشتری: اکنون در مداحیها اشعاری خوانده میشود که محتوا ندارد مثلاً میگوید ابوالفضل(ع) قربان چشمانت شوم اما در اشعاری که ما میخواندیم چنین چیزهایی گفته نمیشد، سبک ما بر پایه شعرهای اصیل بود، مثلاً میگفتیم:شود گر آسمانها فرش زیر یک سم رانش قضا گوید دریغ این پرهنر، تنگ است میدانش* درباره سبکی که وارد مداحیهای امروز شده چه نظری دارید؟حاج مرتضی اشتری: یک روز از بنده دعوت کردند تا در جلسهای برای مداحان صحبت کنم. در آن جلسه یک نفر نظرم را درباره نوآوری در مداحی پرسید و من گفتم این نوآوریها را قبول ندارم. گفت فلانی با این سبکهای جدید مداحی میکند و چقدر مردم جمع میشوند. پرسیدم: حق با حضرت علی(ع) بود یا عمر؟ گفت با علی(ع). گفتم کدام بیشتر مرید دارند؟! دلیل ندارد برای جذب بیشتر مخاطب دست به هر کاری بزنیم.* مردم کدام سبک را بیشتر دوست دارند؟حاج مرتضی اشتری: مردم بیشتر به سمت مداحیهای جدید میروند، اما ما اصالت خودمان را از دست نمیدهیم.* مهمترین ویژگی یک مداح از منظر شما چیست؟حاج مرتضی اشتری: وقتی مداحی شعر را با اخلاص بخواند در مردم هم اثر میگذارد. بهعلاوه مداح باید شعر را مفهوم و واضح بخواند یعنی اول باید خودش شعر را بفهمد و درک کند تا بتواند به دیگران هم بفهماند نه اینکه طوطیوار بخواند.* به نظر شما مهمترین وظیفه مداح چیست؟حاج مرتضی اشتری: مداح باید شعرهایی بخواند که موعظه داشته باشد، ممکن است یک بیت شعر انسان را از راهی به راه دیگر ببرد. خدا پدرم را رحمت کند همیشه میگفتند: دوتا جلسه کنار هم هست و بینش یک دیوار فاصله است، ۷۰ نفر این طرف دیوار و ۷۰ نفر آن طرف نشستهاند، ممکن است چیزی این طرف بخوانی و تحسین کنند اما آن طرف دیوار همان را تکفیر کنند! باید وقت شناس باشی و ببینی برای که، چه باید بخوانی. این نصیحت پدرم را همیشه بکار بستهام و به شاگردانم هم یاد دادهام، مداح باید اشخاص را در نظر بگیرد و به اندازه ظرفیتشان برایشان مداحی کند.* شما ظرفیت مخاطب را چطور تشخیص میدهید؟حاج مرتضی اشتری: تشخیص این مسئله ذاتی است و به نبوغ مداح برمیگردد. خداوند بر سر بنده منت گذاشته و عنایت کرده تا بفهمم هر جلسه را چطور اداره کنم.* متأسفانه در برخی مداحیها خرافاتی واردشده و مطالبی میگویند که شایسته جلسات عزاداری نیست، به نظر شما چطور باید جلوی این کار را گرفت؟حاج مرتضی اشتری: خرافات که از اسمش معلوم است و باید به هر طریق جلویش گرفته شود. بنده ۱۴ سال است ریاست شورای هیئت مذهبی اصفهان و حومه را به عهده دارم. یک روز در شورا، یکی از استانداری به من گفت از شما میخواهیم جلوی این خرافات را بگیرید. گفتم متأسفم که از طرف استانداری دست استمداد جلوی ما دراز میکنید، مگر شما خودتان برخی حرکات و حرفها را ندیده و نشنیدهاید!زمان سابق میگفتند با یک بیل گِل نمیتوان جلوی آب رودخانه را گرفت ! گذشته از این اگر من به یکی از آنها گفتم چرا این کار را میکنید و گفت به شما مربوط نیست چه باید بگوییم؟ قدرت دست شماست. کما اینکه دو سالی هم که خدمت آیتالله مظاهری بودم، ایشان به بنده گفتند جلوی اینچنین مداحیهایی را بگیرید و بنده گفتم حاجآقا صداوسیما که دست ما نیست، شما امر بفرمایید ما که کاری از دستمان برنمیآید، بعد از آن ایشان گفتند پس مداحان اشعارشان را با شما چک کنند، گفتم حاج آقا آنها که ما را قبول ندارند.* بیشتر مداحان اصفهان اکنون از نسل قدیم هستند یا جدید؟حاج مرتضی اشتری: از نسل قدیم دیگر تعداد انگشت شماری مانده و بیشتر جوانان هستند که مداحی میکنند.* سبک مداحی قدیم را به شاگردانتان هم آموزش میدهید؟حاج مرتضی اشتری: بله، بنده تا اکنون شاید ۱۰۰ مداح تربیت کردم از جمله محسن خیری، رسول پورسعادت، مهدی دوستی، ابراهیم شیرانی و احمد مقدم و ... که اینها شاگردان خودم هستند و همه اصیل میخوانند و اکثراً همراه خودم در جلسات حاضر میشوند.* به مداحان جوان چه توصیهای میکنید؟حاج مرتضی اشتری: در درجه نخست مداح باید باتقوا و خالص باشد. در مداحیها هم همیشه باید با وضو باشد.* اشعاری که در جلسات میخوانید را چطور انتخاب میکنید؟حاج مرتضی اشتری: به لطف خدا و عنایت ائمه اطهار(ع) تا اکنون شعری بدون آفرین نخواندهام. همیشه حسن انتخاب داشتهام و چون اشعار زیادی حفظ هستم، هیچ وقت برای خواندن اشعار کم نیاوردهام.* از اشعارتان کدام را بیشتر دوست دارید؟حاج مرتضی اشتری: اشعار مثل اولاد آدم است. همه را دوست دارم.* بالاخره یک شاهبیتی در شعرهایتان دارید.حاج مرتضی اشتری: یک شب هیئت تمام شد و آخر شب وقتی که داشتند کارهای هیئت را انجام میدادند، غزلی ساختم با این مضمون:هرکسی کو در جهان چشم دلش بیدار نیست راه بر او در طریق زندگی هموار نیستدر بر خلق جهان راز درون خود مگو چونکه غیر از حق تو را کس محرم اسرار نیستاز تهیدستی منال و رو قناعت پیشه کن چون که محتاج کسی مرد قناعت کار نیستحسن یوسف را اگر بیدانشی دارا بود با کلاغی کس خریدارش در این بازار نیستافتخار مرد در عالم به فضل است و ادب بیبها باشد کسی کو را ادب در کار نیسترستگاری اشتری گر آروز داری به دل رستگاری جز ولای حیدر کرار نیست* پس این شعر را بیشتر از بقیه اشعارتان دوست دارید؟حاج مرتضی اشتری: بله این شعر را خودم حفظ شدم.آن موقع هنوز مبتدی بودم.* از فرزندانتان بگویید.حاج مرتضی اشتری: خدا را شاکرم. بچههایم اگر نمره از من کم نکردهاند، اضافه هم کردهاند.* فرزندان و نوههایتان هم به مداحی علاقهمند هستند؟حاج مرتضی اشتری: پسر اولم حاج حسین از خدمت گذاران نظام اسلامی است و پسر دیگرم آقا محسن مداح است. یک نوه پسری هم دارم، علی اشتری که طلبه است و در قم درس طلبگی میخواند. برادرم مرشد حسن اشتری هم مداحی میکند. برادر بزرگترم مرحوم مصطفی اشتری که میگویند از زیبا خواندن تاکنون همتا نداشته است هم در راه بازگشت از مشهد مقدس نزدیک قم در تصادف رانندگی کشته و در قم دفن شد.* شغل اصلیتان چیست؟حاج مرتضی اشتری: نجار بودم.* شنیدهایم ورزش هم میکردید؟حاج مرتضی اشتری: از حدود ۱۷ سالگی ورزش میکردم. یک زورخانه پهلوان نعمتالله الهم بود که به هرکس لُنگ نمیدادند. به خاطر اینکه مداح بودم به من لُنگ دادند، آن موقع انگار مدال به من داده بودند.* چرا اینقدر برایتان ارزش داشت؟حاج مرتضی اشتری: چون آنها پهلوان واقعی بودند و رفتن داخل جمعشان خیلی ارزشمند بود. آن زمان وقتی میخواستند صفات جوانمردی به کسی بدهند میگفتند دستتش به تخته شنا رسیده! این اصطلاح بود یعنی طرف مرد است و صفات مردانگی و مروت دارد.* به نظر شما مداحی میتواند شغل باشد یا باید در کنار کارهای دیگر باشد؟حاج مرتضی اشتری: این سئوال بارها از من شده، کسی که میخواهد طبیب شود یک وقت از امروز به آینده و درآمد شغلیاش فکر میکند، یکوقت هم میخواهد به کمک خدا به مردم خدمت کند. مداحی هم همینطور است، یکی میخواهد شغل دومش باشد و یکی میخواهد دم در خانه ائمه اطهار(ع) خدمت کند. اینها را باید تفکیک کرد.* پس شما با کسب درآمد از مداحی موافق نیستید؟حاج مرتضی اشتری: من از یازده سالگی تا اکنون که هشتاد سال دارم تا این ساعت برای خواندن وجهی نگرفتهام البته مخالف پول گرفتن نیستیم، ولی مداح نباید خواندن را در معرض خرید و فروش قراردهد بنابراین اگر مداحی پولی با آبرو بگیرد اشکالی ندارد.* مجالس عزاداری ما چه ویژگی باید داشته باشد؟حاج مرتضی اشتری: شور حسینی هرکسی را به مجالس عزاداری میکشاند. ببینید امام حسین(ع) چه قدرتی دارد که همه را در خانه خودش میکشد، وقتی ما اینها را میبینیم اشک در چشمانمان جمع میشود.* خودتان هم هیئت عزاداری دارید؟حاج مرتضی اشتری: بله، هیئت حسینی بیدآباد که از قبل از انقلاب سابقه دارد.* به نظر شما مهمترین تأثیر مداحی در زندگی چیست؟حاج مرتضی اشتری: اگر اخلاص باشد دنیا و آخرت هم هست.* مداحیهای اصفهان در کشور چه ویژگی دارد؟حاج مرتضی اشتری: اصفهان از گذشته در مداحی و طرز قصیده خوانی ممتاز بوده، بعد هم مشهد و در قم هم چند نفر اصیل میخوانند، ولی ریشه اصفهان در مداحی و قصیده خوانی در جاهای دیگر کشور کمتر هست.* زیباترین خاطرهای که در طول چند دهه مداحی دارید را برایمان تعریف کنید.حاج مرتضی اشتری: قبل انقلاب میخواستم بروم کربلا. برای گرفتن پاسپورت به تهران رفتم، آنجا گفتند ۱۷ مرحله باید طی کنی تا بتوانی پاسپورت بگیری. گفتم یا امام حسین(ع) من تا کربلا نروم برنمیگردم. یک سرهنگی بود که مدارک را خیلی دقیق و سختگیرانه بررسی میکرد، از قضا همان روز همسرش مرده بود. وقتی پرونده من دستش آمد، گفتم یا امام حسین(ع)... همان موقع یکی حواسش را پرت کرد و پرونده را فرستاد برای بعدی، آنها هم جرأت نداشتند بگویند پرونده را هنوز بررسی و تأیید نکردهای! وقتی رفتم کربلا به قدری سیلاب اشک از چشمم جاری بود که حتی ضریح را ندیدم.یک بار هم که خاطرم هست برگشتم از سفر حج، با روزهای قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و حکومت نظامی مصادف شده بود. جمعیت زیادی برای استقبال آمده بودند و در خانه ما جمع شده و شعارهای انقلابی سر میدادند، برخی گفتند حالا مأموران اینجا میآیند و همه چیز را به هم میریزند. گفتیم اشکالی ندارد.آن روز حتی نانواییها تعطیل بود و برای مهمانان از خانههای مردم نان جمع کردیم اما به لطف خدا مأموران هیچ مزاحمتی ایجاد نکردند. اما بهترین خاطرهام مربوط به سال ۸۰ است که حضرت آقا به اصفهان آمدند و با نخبگان دیدار داشتند. ما که نخبه نبودیم ولی به ما اطلاع دادند اسم شما هم جزو نخبگان است و با آقا دیدار دارید. در آن جلسه نمیتوانستم روی پایم بایستم، آقا که متوجه این مسئله شدند بزرگواری کرده و به من سلام کردند.وقتی نوبت من شد، خودم را معرفی کردم و دیوان شعرم را به ایشان تقدیم کردم. حضرت آقا وقتی دیوان را باز کردند شعری در مدح صاحبالزمان(عج) آمد. ایشان خوشحال شدند و گفتند دیوان را بعداً میخوانند.* از حال و هوای مداحیهای دوران دفاع مقدس بگویید.حاج مرتضی اشتری: شوری که آن زمان وجود داشت و از کلام حضرت امام خمینی(ره) تأثیر گرفته بود، بینظیر بود. خیلی از مداحان در جبههها برای رزمندگان اسلام با عشق و شور وصفناپذیری مداحی میکردند و خودشان یا فرزندانشان به شهادت رسیدند.* در یک جمله رمز موفقیت استاد اشتری را چه میدانید؟حاج مرتضی اشتری: پدر مرحومم همیشه توصیه میکرد در مداحیها وقتی برای حضرت علی(ع) و امام حسین(ع) میخوانی، به گونهای بخوان که انگار ایشان حاضرند.* اگر صحبت و یا نصیحتی دارید بفرمایید.حاج مرتضی اشتری: تمام دعواها و بحثها سر یکچیز است؛ اینکه هرکس باید جای خودش را بداند و همانجا باشد. اگر من را خدا هدایت کند و سر جای خودم باشد همه چیز درست میشود. باید به امید رحمت خداوند در خانه امام حسین(ع) بیایم و شفاعت بخواهیم. |
↧
مشفقکاشانی دردیداربا رهبرانقلاب
↧
شعر مشفق با درس گرفتن از رهبر انقلاب
↧