به گزارش جهان، مراسم افتتاحیه پنجمین دوره جشنواره مردمی فیلم عمار با حضور محمد احسانی، مدیر شبکه یک، وحید جلیلی، نادر طالبزاده، جمعی از کارگردانان و مستندسازان و همچنین با حضور جمعی از خانواده شهدا برگزار شد. جزئیات این مراسم را بر اساس ساعت برگزاری آن در ادامه بخوانید:۱۸:۵۰ در ابتدای این برنامه حامد زمانی به قرائت قرآن پرداخت.اجرای مراسم را علی صدرینیا، یکی از عوامل ساخت مجموعه تلویزیونی «دکتر سلام» بهعهده دارد.در ادامه مراسم کلیپی با موضوع گزارش فعالیتهای انجام شده در دورههای گذشته این جشنواره مردمی پخش شد.GPS جهان به هم ریخته است الّا خط مستقیم اسلام۱۹:۱۵ هماکنون نادر طالبزاده دبیر این دوره جشنواره مردمی فیلم عمار، در افتتاحیه این جشنواره در حال سخنرانی است. طالبزاده گفت: عمار یک ظرفیت انقلاب اسلامی است که هرچه بهسمت آینده میرویم منظور و هدف آن بهتر شناخته میشود. عمار از بدو انقلاب اسلامی وجود داشته اما ۵ سال پیش کشف شد و مردم و صدا و سیما از ظرفیت آن استقبال کردند.وی ادامه داد: با آمدن گروهک داعش و عاجز بودن جهان در برخورد با آن و دعوا بین کنگره و رئیس جمهور آمریکا بر سر تحریمهای ایران شاهد هرج و مرج در جهان هستیم. GPS جهان به هم ریخته است الّا آنجا که خط مستقیم اسلام دنبال میشود.طالبزاده تأکید کرد: باید از این ظرفیتهای مردمی جشنواره عمار بیشتر استفاده و نیروها از روستاها گرفته شود. عقبه جشنواره عمار نخبگان جمهوری اسلامی هستند. تجمع این افراد مهم است و در ادامه راه بیشتر دیده میشود. باید از ظرفیتهای شبکههای استانی استفاده کنیم، این جایی است که نیروهای انقلاب میتوانند ورود کنند.طالبزاده از اینکه صدا و سیما برنامههایی را درباره جشنواره عمار بهصورت مستمر پخش میکند، ابراز خوشحالی کرد و گفت: رهبر انقلاب در صحبتهای خود عنوان «عمار» را که امروز نام این جشنواره است کلید زدند و اینکه هر روز دیده میشود که این جشنواره رو به رشد است نشان از درستی راه آن دارد.اهدای جوایز پوستر۱۹:۳۵ در ادامه این مراسم جوایز بخش مسابقه پوستر جشنواره اهدا شد. محمدرضا میری، نادر طالبزاده، خانواده شهید اعتمادیان، خانواده شهید خالقی و خانواده شهیدان فتاحی و خانواده شهید قشقایی اهدای جوایز این بخش را بهعهده داشتند.هیأت داوران در بخش پوستر ضمن تقدیر از طراحان پوستر فیلمهای «گاو خشمگین»، «روسریهای رنگین» و «نورالدین پسر ایران»، فانوس جشنواره را به آقایان مهدی بادیهپیما برای طراحی پوستر فیلم «آن مرد خواب بود» و «چریکه بیدنگ» و پویا رئیسی برای پوستر فیلم «بابا خون داد» اهدا کرد.تقدیر از برگزیدگان بخش فیلمنامه۱۹:۴۲ در ادامه مراسم تقدیر از برگزیدگان بخش فیلمنامه پنجمین جشنواره فیلم عمار با حضور محمدحسین نیرومند، محمدرضا میری و نادر طالبزاده و جمع دیگری از خانواده شهدا برگزار شد.هیأت داوران در بخش فیلمنامه، لوح تقدیر بخش فیلمنامه بلند را به سروش بهاری برای اثر «تجارتخانه شهر» اهدا کرد. همچنین فانوس جشنواره به امیرعباس ربیعی برای فیلمنامه «امشب برای همه بهتر از هزار شب است» تقدیم شد. در بخش طرح فیلمنامه لوح تقدیر جشنواره به سه اثر «چشمبند» نوشته سید سجاد قافلهباشی، «هاجر» نوشته زهیر محمدی و «کولهپشتی گمشده» نوشته محمدرضا پستک اهدا شد.تقدیر از برگزیدگان بخش فیلمنامه کوتاهدر بخش فیلمنامه کوتاه لوح تقدیر جشنواره به فیلمنامههای «مادر» نوشته محسن جهانی و «چراغ خاموش» نوشته راضیه بهرامیراد و فانوس جشنواره به اصغر روح برای اثر «آمیتاباچان» اهدا شد.۱۹:۵۰ هم اکنون جوایز بخش کلیپ و نماهنگ این دوره جشنواره در حال اهداست. تقدیر از برگزیدگان این بخش با حضور استاد احمدعلی راغب و محسن صفاییفر صورت گرفت.برگزیدگان بخش نگاه ویژه اهدای فانوس جشنواره بخش نگاه ویژه به سه نماهنگ «پیر فرزانه» اثر ابوالفضل حاجیان با موضوع اقتصاد مقاومتی، نماهنگ «جرم پرواز» اثر پویا بابایی با موضوع ترور هواپیمای ایرباس و شهدای مظلوم آن، نماهنگ «حماسه نادر» اثر عبدالحسن رفیعینژاد با موضوع تنها جنگ دریایی رویارویی با ناو متجاوز آمریکا در خلیج فارس صورت گرفت.تقدیر از برگزیدگان بخش کلیپ و نماهنگهیأت داوران با بررسی ۴۳ اثر بخش مسابقه نماهنگ، ضمن تقدیر از آثار «نجات»، «خیلی دور اما نزدیک»، «همآواز طوفان»، «نفرین به جنگ»، «جنگ رسانهای داعش»، «تسلیم هرگز»، «بغض ۸ساله»، «مادران گمنام» و «مجموعه تیزرهای کالای کشتار» این آثار را شایسته دریافت فانوس جشنواره معرفی کرد: نماهنگ «تسلیم هرگز» اثر علی سلطانی بهدلیل خلاقیت در فرم فوتوکلیپ؛ نماهنگ «خیلی دور اما نزدیک» اثر علی حمزه، بهدلیل ارائه اثری جذاب و امیدبخش از تلاش و سازندگی جهادی؛ نماهنگ «مادران گمنام» اثر سیدسجاد قافلهباشی بهدلیل فیلمنامه و دستاوردهای فنی متناسب با موسیقی و موضوع.در پایان، هیأت داوران ضمن تشکر از کلیه هنرمندان راهیافته به این بخش، بهمن باقری را بهعنوان جوانترین و کمسنترین کارگردان این بخش و سازنده نماهنگ «بغض ۸ساله» با فرم موشن گرافیک، بهعنوان استعداد درخشان این بخش معرفی کرده او را شایسته تقدیر ویژه دانست.۱۹:۵۷ سجاد قافلهباشی از برگزیدگان بخش کلیپ جشنواره پس از دریافت جایزه خود گفت: کلیپ ما در مورد مادر شهیدی است که برای آمدن پسرش ۳۰ سال انتظار کشیده است و بازیگر اصلی هم مادری بود که این اتفاق برای او رخ داده است. احساس میکنیم که از ابتدای این کار یک نیروی ماورایی به ما کمک میکرد.وی خطاب به مادران شهدا ادامه داد: فرزندان شما روح ناظر بر کارهای ما هستند. از آنها بخواهید به ما اجازه دهند در این فضا تنفس کنیم و به ما اجازه ندهند که از این فضا خارج شویم.۲۰:۰۰ شبکه نمایش سیما در حال حاضر مراسم افتتاحیه این دوره جشنواره عمار را بهصورت زنده پخش میکند. تصاویری از شهدای جهاد علمی، دوران دفاع مقدس و ... در دست خانوادههای آنان در سالن سینما فلسطین به چشم میخورد.۲۰:۰۷ هم اکنون کلیپی با محوریت اکرانهای مردمی جشنواره عمار در شهرستانهای سراسر کشور و اقدامات خودجوش مردمی در حال نمایش است.۲۰:۱۴ در این دوره جشنواره قرار بر این بود که از استاد «مسعود شجاعی طباطبائی»، هنرمند عرصه هنرهای تجسمی و کاریکاتوریست بینالمللی تقدیر شود که هم اکنون کلیپی در معرفی او در حال پخش است. همچنین ویژهنامهای بهمنظور معرفی هرچه بیشتر او تهیه شده و در دسترس مخاطبان قرار گرفته است.معرفی مستند «خاله سکینه جمشیدی»۲۰:۲۱ کلیپی با هدف معرفی مستند «خاله سکینه جمشیدی» بهعنوان یکی از آثار راهیافته به این دوره جشنواره عمار نمایش داده شد. «خاله سکینه» مستندی در معرفی زنان ایرانی است که خستگیناپذیرتر از مردان پشت جبهههای نبرد به کمک رزمندگان میشتافتند. «خاله سکینه» از صبح تا غروب آفتاب برای رزمندگان نان میپخت تا مدیون آنان نباشد. «خاله سکینه» با حضور روی سن سالن سینما فلسطین مورد تشویق مردم قرار گرفت.او با حضور روی سن گفت: من از آنهایی که بعد از چند سال از من یاد کردند بسیار ممنون هستم. اگر در زمان شهادت امام حسین(ع) ۷۲ نفر کنار ایشان بودند امروز ۷۰ میلیون نفر پشت رهبر هستند. آمریکا باید بداند که پای خود را بیشتر از گلیمش دراز نکند، چرا که مرد و زن، همگی روبهروی او میایستیم. من هم در دورهای وظیفهای داشتم و آن را انجام دادم. در مورد دفاع از اسلام هم هیچ نگرانیای ندارم و دست مادران شهیدان را میبوسم.تقدیر از استاد شجاعی۲۰:۲۹ پدر و مادر استاد مسعود شجاعی هم برای تقدیر از او روی سن حاضر شدند.۲۰:۳۰ از استاد مسعود شجاعی طباطبایی با اهدای لوح تقدیر و یک هدیه ویژه که اجازه رونمایی از جانب مجری نیافت، قدردانی شد. او پس از دریافت هدیه خود پشت تریبون رفت و گفت: حوزه کاری من تصویری است و من تخصصی در سخنرانی ندارم و از حضور افرادی مانند «خاله سکینه» بهواسطه حماسهای که در دوران دفاع مقدس رقم زدند در این مراسم، خوشحالم.او هدیهاش را به پدر و مادرش تقدیم کرد.۲۰:۳۴ هم اکنون مجری با دعوت از حاضران در سالن از آنها خواست تا با همخوانی خود یک گروه اجراکننده سرود مردمی را که لحظاتی دیگر در سالن سرودی را اجرا میکند، همراهی کنند. بهگفته مجری این سرود با درونمایهای ملی طی دو روز گذشته ساخته شده است. این سرود از از ساختههای حمید شاهنگیان در دوران پیروزی انقلاب اسلامی بود که توسط محمدمهدی سیار بازسازی شده است.برگزیدگان بخش پژوهش، مقاله و نقد سینمایی۲۰:۴۵ برگزیدگان بخش پژوهش، مقاله و نقد سینمایی اعلام شد. نعمتالله سعیدی و سید حسین شهرستانی جوایز این بخش را تقدیم میکنند.طبق نظر هیأت داوران، در بخش نقد سینمایی آقایان آرین طاهری برای اثر «ساختار روایی در سینمای مقاومت: زبان، زیباشناسی و بلاغت»، علی عبدی برای اثر «پذیرایی ساده؛ روایت انفجار خشم روشنفکر ایرانی» و میلاد فلاح برای اثر «نقد هرمنوتیک نوین بر فیلم "نوح"» شایسته دریافت لوح تقدیر جشنواره دانسته شدند.هیأت داوران در بخش مقاله فانوس جشنواره را به آقایان علی عبدی برای اثر «جشنواره عمار و خاکریزهای فتحنشده انقلاب» و علی جعفری برای اثر «آسیب شناسی بازنمایی دفاع مقدس در سریالهای تلویزیونی» اهدا نمود. همچنین هیأت داوران در بخش پژوهش فانوس جشنواره را به آقای محمدجواد کربلایی برای اثر «بررسی دیدگاههای رهبر معظم انقلاب درباره سینما؛ مطالعه موردی جشنواره مردمی فیلم عمار» اهدا کرد.برگزیدگان بخش تیزر۲۰:۵۱ تقدیر از برگزیدگان بخش تیزر با حضور امیرمهدی پوروزیری، امیر ابیلی و مادر شهیدان ملکی در حال برگزاری است. هیأت داوران این بخش ضمن تقدیر از سازندگان تیزر فیلمهای «زندگی شاید همین باشد» و «چی بپوشم»، لوح تقدیر این بخش را به امیر حمیدی برای ساخت تیزر فیلمهای «فرشتگان قصاب» و «گامهای شیدایی» تقدیم کرد.هیأت داوران، فانوس جشنواره این بخش را به سیدمهدی کرباسی برای ساخت تیزر فیلم «فاکتور صوری» بهدلیل معرفی درست فیلم در زمانی کوتاه و ایجاد جذابیت برای مخاطب اهدا کرد.برگزیدگان بخش فیلم ما۲۰:۵۹ برگزیدگان بخش فیلم ما با حضور محمدحسین بدری، روحالله نامداری اکران کننده شهر ایذه، مهدی آذرپندار، محسن سوهانی، خانواده شهیدان فلاح، شجاعی و خانواده شهیدان خالقیپور و خانواده شهید مدنی تقدیر شدند.طبق نظر هیأت داوران آثار حاج شکرالله، امید سبز، یکپنجم، مادرانه، مأمور شیطان، چشمهای دودی، بیا شمعتو فوت کن نامزدهای بخش فیلم ما پنجمین چشنواره مردمی فیلم عمار بودند که در بخش مستند فیلم ما ضمن تقدیر از اثر «حاج شکرالله» ساخته حمیدرضا ایوب میگونی، فانوس جشنواره بهدلیل روایت روان و بیتکلف از ایثار مادران شهدا به آقای حسین برادران برای اثر «امید سبز» اهدا شد.هیأت داوران در بخش داستانی فیلم ما، ضمن تقدیر از آقای مهدی امینی برای اثر «مأمور شیطان» فانوس جشنواره را به خانم فاخته جلایرنژاد بهدلیل ایجاز در بیان و نگاهی نو به کودکان فلسطین در اثر «مادرانه» و خانم سیده صدیقه میرغفاری بهعلت روایت ساده از مفهوم انتظار در اثر «بیا شمعتو فوت کن» اهدا نمود.ضمناً هیأت داوران تقدیر ویژه خود را از خانمها فاطمه حاجیپور، فاطمهزهرا درزیپور و اسراء دهزاد برای انیمیشنهای «خلیج خونین» و «معجزه الهی» و خانم طهورا کیمیایی برای اثر «عملیات پایتخت» بهعلت جسارت در ثبت تجربه اعلام کرد.تقدیر از ده نمکی۲۱:۰۴ هم اکنون کلیپی در معرفی مسعود دهنمکی بهعنوان دیگر هنرمند تقدیری این دوره جشنواره عمار در حال پخش است. در این کلیپ تصاویری از حاجیبخشی و اظهارات دهنمکی در سالهای گذشته و سخنان افرادی همچون یوسفعلی میرشکاک و مازیار بیژنی درباره او به چشم میخورد. همچنین فیلمهایی از محافل هیأت تحریریه نشریه شلمچه و تجمعات آنان در اعتراض به برخی مسائل سیاسی در دولتهای گذشته دیده میشود.سخنان اکبر عبدی در پشت صحنه اخراجیها، حرفهای ابراهیم حاتمیکیا در دانشگاه فردوسی مشهد در حمایت از او بخش دیگری از این کلیپ بود.تقدیر از «ننه عصمت فلکیان»قرار است از دهنمکی بانویی تقدیر کند که سالها پشت جبهههای جنگ برای رزمندگان جنگ دستکش میبافته است. او یک بانوی یزدی است که این روزها گرد کهنسالی بر چهرهاش نشسته است. تقدیر کننده امشب جشنواره عمار از دهنمکی «ننه عصمت فلکیان» بود. او امشب برای دهنمکی دستکشهایی را که چندی پیش بافته بود، آورده است.بانو فلکیان سوار بر ویلچیر روی سن حاضر شد و گفت: ۳ سال در تهران و ۲۰ سال در یزد برای رزمندگان و بعد از جنگ برای سربازان دستکش میبافتم. این تنها کاری بود که میتوانستم برای جبههها و سربازان بکنم. او در سالن گفت: من یک خواهش دارم که بتوانم خدمت رهبر انقلاب برسم. او اشکریزان میگفت: من چیزی بلد نیستم بگویم، فقط التماس دعا دارم از خانوادههای شهدا. چشمان ننه عصمت چند سالی است که بهدلیل آب مروارید دیگر با دستانش برای بافتن دستکش جدید یاری نمیکند. او میگفت: انشاءالله خدا رهبر ما را حفظ کند. امیدوارم آرزوی دیدارشان روی دلم نماند. همه شما قدر آقا را بدانید.۲۱:۲۶ هدیهای که قرار بود به دهنمکی تقدیم شود یک لنگه دستکش بافته ننه عصمت بود که با حضور مادر شهیدان جوادیان و خلیلی به او تقدیم شد. یک لنگه آن لحظاتی پیش در همین مراسم تقدیم مسعود شجاعی طباطبایی شد. ننه عصمت علیرغم اینکه دیگر توانایی بافت دستکش نداشت اما از دو هفته پیش دو دستکش برای هنرمندان جبهه انقلاب بافته است.دهنمکی: بچههای عمار سونامی دهه ۹۰ هنر انقلاب هستنددهنمکی پس از دریافت جایزه خود پشت تریبون رفت و گفت: بچههای عمار سونامی دهه ۹۰ هنر انقلاب هستند، نیامده لرزه به تن کسانی که این عرصه را حیاط خلوت خود میدانستند، انداختند. امیدوارم در سالهای آینده در این مسیر پایدار باشند و ما هم کنار آنها یاد بگیریم. بهتعبیر امام(ره) لازمه انقلابی بودن تحمل سختیهاست و بهتعبیر شهید آوینی هر جا کار هست، امکانات نیست و هر جا امکانات هست، کار نیست. اینها را گفتم تا بدرقه راه بچههای عمار باشد. آنچه در این سالها در سینما و مطبوعات بر سر من آوردند شاید حقم بود، اما یک نکته بگویم و آن هم اینکه بین عزتی که خدا میدهد و عزتی که دیگران میدهند باید یکی را انتخاب کرد.۲۱:۴۰ مراسم افتتاحیه پنجمین دوره جشنواره مردمی فیلم عمار با اکران فیلم «اکسیژن» با محوریت فتنه ۸۸ به پایان رسید.منبع: تسنیم |
|
↧
به گزارش جهان به نقل از ایسنا، محمود گبرلو - سردبیر برنامه «هفت» - اعلام کرد که گفتوگوی ویژهاش را به «حجتالاسلام علیرضا پناهیان» از اساتید حوزه و دانشگاه و کارشناس مسائل فرهنگی اختصاص داده و قرار است در این گفتگو درباره مسائل روز سینمای ایران و ارتباط روحانیت و سینما بحث و تبادل نظر صورت گیرد.به گفته او، پرده دوم هفت را نقد فیلم «شیار ۱۴۳» نرگس آبیار رونمایی خواهد کرد. این فیلم که توانسته طی اکرانش فروش قابل تأملی را هم به دست بیاورد، با حضور آنتونیا شرکا و سحر عصرآزاد به عنوان دو منتقد خانم مورد تحلیل و ارزیابی قرار میگیرد.پرده آخر هفت هم به معرفی فیلم «چند متر مکعب عشق» اختصاص دارد. فیلمی که توانسته در جشنوارههای داخلی و خارجی موفقیتهای ارزندهای را به دست بیاورد و گبرلو در این بخش میزبان جمشید محمودی و ساعد سهیلی کارگردان و بازیگر این فیلم خواهد بود.طبق اعلام روابط عمومی برنامه سینمایی «هفت»، قرار است آیتمهای ویژهای مانند: از هفت تا هفت، گزارش ویژه جشنواره عمار، پشت صحنه فیلم و ... در فواصل برنامه پخش شوند.به گزارش ایسنا، برنامه سینمایی «هفت» جمعه شبها ساعت ۲۳:۳۰ به روی آنتن شبکه سوم سیما میرود. |
|
↧
↧
به گزارش جهان به نقل از مهر، این مجری برنامههای کودک که با کاراکتر «قلقلی» شناخته میشود، دربارهی انتشار خبر نادرست درگذشتش در شبکههای اجتماعی، گفت: وقتی خبر فوتم را از زبان دوستانم تلفنی شنیدم شوکه شدم و اصلا انتظارش را نداشتم. دوستانم مدام با من از تهران و شهرستان تماس میگرفتند و به من اطلاع میدادند که در شبکههای اجتماعی خبر درگذشتم را کار کردهاند. من شب گذشته به قدری تلفن جواب دادم، خسته شدم چرا که همه نگران من شده بودند و فکر میکردند واقعا مردهام. در حالی که این اتفاق یک سوءتفاهم و شایعه بود ووقتی خودم به شبکههای اجتماعی مراجعه کردم دیدم اسم مرا اشتباه نوشتهاند ولی با عنوان کاراکتر قلقلی از من یاد کردهاند و عکس مرا در کنار خبر گذاشتهاند.این مجری برنامههای کودک در عین حال گفت: البته بد نیست که هر از گاهی افراد خبر درگذشتگان را بشنوند تا حداقل مسئولان آدمها را فراموش نکنند و یک تلنگری بخورد به مسئولان که فلانی هم هست و یادی از او بکنند؛ شاید به این بهانه سراغی از او بگیرند و حالش را بپرسند. متأسفانه وقتی هنرمندی میمیرد تازه همه سراغش را میگیرند ولی وقتی زنده است حالی از او نمیپرسند.او درباره فعالیت این روزهایش در تلویزیون گفت: فعلا برای تلویزیون حدود سه سال و نیم است که کار نمیکنم و منتظرم تا ببینم با مدیریت جدید آقای سرافراز و آقای پورمحمدی چه تصمیماتی گرفته میشود. در هر صورت امید دارم که اتفاقات مثبتی در مدیریت جدید بیفتد؛ چرا که هنرمندی مثل من که شغلش در این راه میگذرد، نمیتواند بیکار بماند، بنابراین امیدوارم به زودی اتفاقات مثبتی بیفتد. |
|
↧
January 1, 2015, 10:31 pm
به گزارش جهان به نقل از تسنیم ، روزنامه دیلی میل به نقل از این بازیگر نوشته است: در سفر کاری به ترکیه از صدای اذان متاثر شدم. پس از آن تا مدتها به فکر فرو رفتم سپس با وجود آنکه ۵۹ سال از عمرم گذشته به اسلام گرویدم."لیام نیسون"گفت: در ابتدای امر ادای فرائض اسلامی برایم سخت بود ولی پس از انجام آن لذتی معنوی را تجربه کردم.این بازیگر مطرح هالیوود در پاسخ به سئوالی درباره چگونگی آشنایی با دین اسلام گفت: به واسطه دیدن فیلمی در استانبول ترکیه با اسلام اشنا شدم. |
|
↧
به گزارش جهان به نقل از فارس، حسن رحیمپور ازغدی در مراسم تجدید بیعت طلاب و دانشجویان مهدییاور که بعد از ظهر امروز به مناسبت نهم ربیع الاول، آغاز امامت حضرت ولی عصر(عج) در مسجد مقدس جمکران برگزار شد اظهار کرد: امروز در مسجدی که با نام حضرت ولی عصر (عج) تشکیل شده هزاران دانشجو و طلبه برادر و خواهر جمع شدهاند و در ارتباط با مسائل مختلف گفتوگو میکنند و باید توجه داشته باشیم که این آرامش و امنیت را مدیون کسانی هستیم که در عصر خفقان برای اعتلای دین تلاش کردند.وی ادامه داد: تصور کنید فقط ۴۰ نفر توسط امام حسن عسکری(ع) به صورت مخفیانه در یک خانه مخفی امام زمان(عج) را دیدند و ایشان بعد از شهادت پدر بزرگوارشان به دلیل خفقان شدید سامرا را ترک کرده و مرکز مبارزه مخفیانه خود را به بغداد منتقل کردند.عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با اشاره به اینکه راز اختلافی بودن برخی زوایای زندگی اهلبیت(ع) همین خفقان موجود در جامعه آن روز بود گفت: این موضوع ناشی از خفقان و دیکتاتوری بود که نمیگذاشت اطلاعات زندگی اهل بیت(ع) به درستی ثبت و منتقل شود.رحیم پور ازغدی در بخش دیگری از سخنان خود به تبیین موضوع وحدت حوزه و دانشگاه پرداخت و اظهار کرد: نامهای امام حسن عسکری(ع) به مردم قم دارند که در آن حدود ۱۳ تیتر و عنوان آمده که به مسئله نظام سازی مربوط میشود و باید امروز برای ساختن جامعه اسلامی این تیترها مورد توجه قرار گیرد، یعنی بیعت ما با امام زمان(عج) باید عملی باشد و در حد زبان نماند.وی ادامه داد: امام میفرمایند، خدایا فشار تا حدی زیاد شده که ما را به حد خفه شدن رسانده است، پرده حیرت و شک خیلیها را فرا گرفته، کسانی بر ما و جهان حکومت میکنند که دغدغه دین ندارند، مومنین را ذلیل و تحقیر کردهاند و چنین وضعی بر جامعه حاکم شده است. حقوق ایتام و مردم محروم را حاکمیتها برداشته و صرف عشرتهای خود میکنند و برخی مردم هر چه کار میکنند باز گرسنه هستند. خدایا کسانی از مردم هستند که ریشه ظلم به بشریت بوده و احکام تو را تعطیل کرده و مشغول نابود کردن بشریت هستند.عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با تاکید بر اینکه توجه داشته باشید که این دعای امام عسکری(ع) ظاهراً برای امروز جامعه ما گفته شده است تاکید کرد: دو شاخص امام عسکری(ع) به ما میدهند، نخست تلف کردن نسلها است، استعداد جوانان را نابود کردن و دوم فاسد و تباه کردن شهرها و جوامع است.رحیم پور ازغدی افزود: امام در ادامه میفرمایند، خدایا بیت المال قرار بود در اختیار ما قرار گیرد ولی امروز در دست حکامی است که آن را بین خودشان تقسیم میکنند و سهم فقرا را نمیدهند، حاکمیت قرار بود بر مبنای مشورت پیش برود ولی تبدیل به دیکتاتوری شد.وی با اشاره به اینکه وحدت حوزه و دانشگاه حول ولایت امام زمان(ع) باید بر اساس فرمایش پدر بزرگوارشان صورت گیرد بیان کرد: امام فرمودند مسلمانان باید بر جهان مسلط شده و کفار باید در سایه حکومت اسلامی باشند، ولی امروز این وضع عکس شده است. طبق نامه امام باید تلاش بر این باشد که در هیچ زمینه علمی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی کافران بر مسلمانان برتری نداشته باشند.عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با بیان اینکه باید فرمایشات اهلبیت(ع) در جامعه اجرا شود گفت: باید دهها سمینار و همایش برگزار کرد تا این دعای امام حسن عسکری(ع) از جنبههای مختلف بررسی شود و نتایج آن برای مردم و مسئولین تبیین شود.رحیم پور ازغدی گفت: امام زمان(عج) در دامان چنین پدری پرورش یافته است که میگوید حکام و مسئولین باید خادم مردم باشند و آتش در برابر چنین افرادی خضوع میکند و امام حسن(ع) شیعه را چنین کسی میداند.وی با تاکید بر اینکه کار جامعه شیعه فقط عزاداری و جشن نیست بیان کرد: متاسفانه امروز در سبک زندگی ما هیچ نوع انتظار موجود نیست، کسی که انتظار موعود را میکشد یعنی منتظر عدالت است، ولی ما عدالتی را میخواهیم که منافعمان را تامین کند. یادمان باشد خیلی از ما منتظر حضرت هستیم ولی در عمل وقتی ایشان تشریف بیاورند به مخالفت با ایشان خواهیم پرداخت.عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی ادامه داد: در روایات ما گفتهاند منتظر ظهور باشید، ولی نگفتهاند فقط بنشینید و وظایف خود را کنار بگذارید تا امام زمان(عج) ظهور کنند. باید منتظرانه زندگی کنیم و منتظرانه برای آمدن حضرت تلاش کنیم.رحیمپور ازغدی با اشاره به اینکه از پیامبر و ائمه اطهار(ع) روایات زیادی برای آمادگی در دوران غیبت به ما رسیده است اظهار کرد: برخی در عزاداریها قمهزنی میکنند ولی حاضر نیستند برای دفاع از دین اسلام و مسلمانان حتی زخمی کوچک بردارند. جامعهای منتظر است که به استقبال ارزشهایی برود که امام زمان(عج) میخواهند آن را در جهان گسترش دهند. امام زمان(ع) امروز بهانهای برای دنیای خیلیها شدهاند.وی ادامه داد: به برخیها میگویند دروغ نگو، گرانفروشی و کم فروشی نکن، حقکشی نکن، امر به معروف کن، جهاد کن، ولی این افراد در جواب میگویند هر گاه امام زمان(عج) آمد آن وقت کمک خواهیم کرد، ولی باید گفت کسانی که در عصر انتظار در زمینه سازی ظهور اقدامی نمیکنند در زمان ظهور نیز در کنار حضرت نخواهند ماند.عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با اشاره به اینکه تا قبل از ظهور نمیتوان عدالت مطلق را در جهان پیاده کرد ابراز کرد: وظیفه ما این است که برای رسیدن به عدالت نسبی تلاش کنیم و در این مسیر قدم برداریم.رحیم پور ازغدی با اشاره به اینکه منتظران واقعی اهل جهاد و مبارزه هستند بیان کرد: فاسدین و ظالمین نمیتوانند جزء یاران حضرت باشند. اگر کسانی که در دو ماه محرم مشکی پوشیدند و عزاداری کردند واقعاٌ تابع دین بودند، نمیبایست تا این حد خلاف و فساد و جرم در جامعه زیاد شده است.وی با اشاره به اینکه برخی از شیعیان با قسمتهای مشکل مذهب که نیاز به جانفشانی، جهاد و شهادت دارد کاری ندارند خاطرنشان کرد: این سبک زندگی مربوط به تشیع انگلیسی و آمریکایی است و چنین تفکری موجب شد در کربلا امام حسین(ع) را تنها بگذارند و وظیفه ما است که با این طرز تفکر در جامعه مبارزه کنیم و این همان کاری است که امام زمان(عج) در زمان ظهور انجام خواهند داد. |
|
↧
↧
به گزارش جهان به نقل از مهر، علی معلم دامغانی شاعر و رئیس فرهنگستان هنر با سرایش قطعه شعری برای حسین علیزاده به ستایش وی و قطعه موسیقایی نینوای او پرداخت. این قطعه شعر به شرح زیر است:یل گُندآوري که آزاده استگر حسين است خود علي زاده استدر زمين مَرد هر زمان مَرد استاسم ها زآسمان فرستاده استگفت خودکام بي هنر باد استجفت رُهّام ساغر باده استتهمتن گير گُرد و خود تهماسبگاو فربی است کز قضا ماده استاسب لاغر ميان به کار آيدروز ميدان که جنگ را زاده استمَرد مرگ و نَر است از در کاردآنچه مشکل مسائل ساده استنيست پيکار کار تر دامنکيست دلدار هرکه دلداده استکيِّسانند عاشقان در دهراز خود آزاد هرکه آزاده استنيک مردا که نينوا اثرشايزدش همت و هنر داده استارث خلق است سوز ساز و رديفوای آن کز رديف افتاده استبانگ چاووش نينوا شنويدسير مرگ است تا که آماده استجهی اند اين نبهرگان عجوزخود کيومرث مرگ را زاده استاي حسين يل اي علي زادهحبَّذا سوي مقصد از جاده استهرکه زی کعبه نيست زی کافرتا که ... است و خود که ... استیادآوری میشود حسین علیزاده چندی پیش با ارسال نامهایبه بخش فرهنگی سفارت فرانسه ضمن اعتزاض به روند اعطای این جایزه، از دریافت نشان فرهنگی شوالیه انصراف داد. نشان شوالیه را تاکنون داریوش مهرجویی، محمود دولت آبادی، محمدرضا شجریان، شهرام ناظری، عباس کیارستمی و جمع دیگری از هنرمندان ایرانی دریافت کردهاند. |
|
↧
January 2, 2015, 10:06 pm
به گزارش جهان نیوز، هم زمان با سالروز آغاز ولایت وامامت حضرت بقیه الله الاعظم (عج)، پایگاه پیروان موعود اقدام به راه اندازی کمپینی با شعار "کلنا عباسک یا مهدی(عج)" نموده است. حمایت کنندگان از این کمپین با نوشتن یک جمله، دل نوشته و یا ابراز ارادت به ولی زمانشان، آمادگی خود را برای ظهور امام زمان(عج) و خدمت در حکومت عدل ایشان اعلام میکنند. شروع کنندگان این طرح مردمی، پس از تشکیل کمپین "کلنا عباسک یا مهدی(عج)" بیانه ای را صادر کردند که متن آن به شرح زیر است: بسم الله الرحمن الرحیم وقتی دست راست حضرت قطع شد؛عباس علیه السلام مشک را بر دوش چپش نهاد و پرچم را به دست چپ گرفت و این رجز را خواند:« والله ان قطعتم یمینی انّی احامی ابداً عن دینی و نحن امام صادق الیقین نجل النبّی الطّاهر الامین»؛ (به خدا سوگند اگر دست راستم را جدا کردید، همواره حامی دینم خواهم بود و حامی امامی که در ایمانش صادق است و فرزند پیامبر امین است.» پس از مدتی یکی از سپاهیان کوفه که در پشت درخت خرما کمین کرده بود، با شمشیر مچ دست چپ او را جدا کرد. عباس علیه السلام مشک را به سینه خود چسباند و این رجز را خواند:« ای نفس! از کافران نهراس و به رحمت خدا شاد باش. اینان ستمگرانه دست چپم را قطع کردند. پروردگارا آنها را به لهیب آتش بسوزان.»پس مشک را به دندان گرفت. آن گاه تیری بر مشک خورد و آب های آن ریخت. شاید تک تک شما بارها نحوه شهادت حضرت عباس(ع) را در روضه ها شنیده باشید،حضرت عباس(ع)به هر دری میزند تا مشک را حفظ کند اما در واقع عباس به هر دری میزد تا حرف امام زمانش بر زمین نریزد!یعنی آب... عباسی شدن یعنی تمام جان و هستی خود را بدهی اما اجازه ندهی حرف امام زمانت زمین بماند...عباسی شدن یعنی آماده فدا شدن،همین است که امام زمان میفرماید هرجا روضه عمویم عباس برپا باشد من در آنجا حضور دارم...مهدی فاطمه نیز میگوید عباس میخواهم... درمیان شلوغی ها،چالش ها و کمپین های مختلف دوباره مهدی فاطمه غریب مانده است اما امروز قصد داریم همزمان با سالروز آغاز ولایت و امامت حضرت مهدی(عج) موجی مردمی را به کمک منتظران حضرتش برپا کنیم تا تجدید بیعتی دوباره با ولی زمانمان کرده باشیم. همراهان و حامیان این جنبش میتوانند با نوشتن دست نوشته های "کلنا عباسک یا مهدی(عج)"و ارسال عکس در شبکه های اجنماعی،سایت ها و وبلاگ ها ندای لبیک عباسی خود را به ولی زمان خود حضرت مهدی (عج) برسانند باشد که زمینه ای باشد برای تعجیل در ظهور حضرتش. کاربران می توانند عکس های خود را از راه های ارتباطی زیر برای ما ارسال نمایند: ایمیل: Jonbesh@p۳۱۳.irاینیستاگرام: yaraneemameasrارسال پیام خصوصی یا درج عبارت @yaraneemameasr ذیل عکس مربوط در اینستاگرامواتس آپ:۰۹۳۵۷۷۰۱۳۰۰ یاوران مهدی عزیز به منظور بهتر دیده شدن و دسته بندی مطالب مربوط به این کمپین می توانند از هشتگ های زیر استفاده کنند:#کلنا_عباسک_یا_مهدی_عج#کمپین_کلنا_عباسک_یا_مهدی_عج#پویش امام_مهدی_(عج)#پویش_یاران_امام_عصر_عج #منتظران_ظهور---همچنین کاربران شبکه های اجتماعی می توانند از تصویر طراحی شده برای شرکت در این کمپین استفاده نمایند: |
|
↧
↧
به گزارش جهان؛ ۵۹۸ به نقل از دانشجو از قم گزارش داد: حسن رحیمپور ازغدی عصر امروز در همایش بزرگ «عهد جانانه» "آیین تجدید بیعت ۶ هزار دانشجو و طلبه مهدی یار با امام زمان(عج)" که در مسجد مقدس جمکران برگزار شد، اظهار داشت: آرامش و امنیت امروز کشور و برگزاری چنین گردهمایی هایی را مدیون افرادی هستیم که در عصر خفقان برای اعتلای دین و فرهنگ دینی تلاش کرده و زحمت کشیده اند.وی بیان داشت: تنها ۴۰ نفر از اصحاب امام حسن عسکری(ع) توانستند امام زمان(عج) را ببینند، آن هم به صورت مخفیانه و در خانه امام یازدهم، حضرت ولی عصر(عج) بعد از شهادت پدر بزرگوارشان سامرا را ترک کرده و به بغداد رفتند تا در آنجا امامت و مبارزات مخفیانه خود را ادامه دهند.رحیم پور ازغدی تصریح کرد: دلیل این که در برخی از زوایای زندگی اهل بیت(ع) اختلاف وجود دارد، همین خفقان عصر زندگی آن بزرگواران است، رازی که نمی گذاشت همه وجوه زندگی اهل بیت(ع) به درستی ثبت و منتقل شود، دیکتاتوری و خفقان جامعه آن دوران بود.وی عنوان داشت: امام حسن عسکری(ع) به قم نامه ای نوشته اند که در آن تیترهای متعددی وجود دارد که در رابطه با نظام سازی و ساختار نظام اسلامی است، باید به این تیترها توجه شود تا بیعت ما با امام زمان(عج) عملی شود.رحیم پور ازغدی خاطرنشان کرد: امام یازدهم در نیایشی با خداوند متعال می فرمایند:" خدایا فشار تا حدی زیاد شده است که ما راه به حد خفه شدن رسانده، پرده حیرت بسیاری را فرا گرفته است، کسانی بر جهان حکومت می کنند که دغدغه دین ندارند، حاکمیت حقوق ایتام و محرومین را صرف عیش و نوش خود می کند و بعضی مردم هرچه تلاش می کنند باز گرسنه می مانند.عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی ادامه داد: حضرت عسکری در ادامه نیایش خود از کسانی که ریشه ظلم به بشر بوده و احکام دین را تعطیل کرده اند گلایه می کنند و می فرمایند:" امروز بیت المال در دست حکام دیکتاتوری قرار دارد که بین خودشان تقسیم می کنند و سهم فقرا را نمی دهند"، این دعا و نیایش امام در مورد امروز جامعه ما هم صدق می کند.وی یادآور شد: بر اساس رهنمودهای امام حسن عسکری(ع) که فرمودند مسلمانان باید بر جهان مسلط شده و کفار باید در سایه حکومت اسلامی زندگی کنند، امروز وحدت حوزه و دانشگاه باید با محوریت ولایت امام زمان(عج) شکل بگیرد و تلاش شود که کافران در هیچ یک از عرصه های علمی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی بر مسلمانان پیشی نگیرند و برتر نباشند.رحیمپور ازغدی تاکید کرد: باید فرمایشات اهل بیت(ع) را در جامعه اجرا کنیم، در این زمینه باید ده ها برنامه و همایش برگزار شود تا فرمایشات ائمه معصومین(ع) و دعای امام حسن عسکری از جنبه های مختلف بررسی و تبیین شود.وی با بیان این که امام حسن عسکری(ع) می فرمایند:" حکام و مسئولان باید خادم مردم باشند"، ابراز داشت: ایشان شیعه را فردی می دانند که اگر مسئولیتی پیدا کرد این ویژگی را داشته باشد.رحیم پورازغدی افزود: کار شیعیان نباید فقط برگزاری عزاداری و جشن باشد، در سبک زندگی ما هیچ نوع انتظاری وجود ندارد، یغنی کسی که منتظر موعود است در واقع منتظر عدالت است، اما ما عدالتی را می خواهیم که منافع ما را تامین کند و به سود ما باشد.باید منتظرانه زندگی کنیماین استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به این که وقتی امام زمان(عج) تشریف بیاورند بسیاری از ما به مقابله با ایشان خواهیم پرداخت، اذعان داشت: روایاتی بسیاری داریم که باید منتظر ظهور باشیم، اما این روایت نگفته اند فقط باید بنشینیم و منتظر باشیم، باید تلاش کنیم و منتظرانه زندگی کنیم.وی اظهار داشت: عده ای در عزاداری ها قمه می زنند اما وقتی پای دفاع از دین اسلام و مسلمانان می رسد حاضر نیستند حتی یک زخم کوچک را تحمل کنند، جامعه ای منتظر است که به سمت ارزش هایی حرکت کند که حضرت ولی عصر(عج) می خواهد در جهان گسترش پیدا کند.امام زمان(عج) بهانه شده برخی هر کاری دوست دارند انجام دهندوی بیان داشت: که امروز ظهور امام زمان(عج) برای بعضی ها بهانه خوبی شده که هر کاری دلشان می خواهد انجام دهند و بگویند هر وقت ایشان آمد کمک می کنیم، امروز امام زمان(عج) برای عده ای بهانه شده که وظایف شرعی خود را انجام ندهند، مطمئن باشید این ها در زمان ظهور هم در کنار حضرت قرار نخواهند گرفت.وی با تاکید بر این که تا قبل از ظهور حضرت مهدی(عج) نمی توان عدالت مطلق را در جهان پیاده کرد، افزود: وظیفه ما این است که برای رسیدن به عدالت نسبی همه تلاش خودمان را بکنیم و در این راه از هیچ کوششی دریغ نکنیم، منتظران واقعی اهل جهاد و مبارزه هستند.رحیم پورازغدی عنوان کرد: اگر کسانی که دو ماه محرم و صفر برای عزاداری سیدالشهداء(ع) مشکی پوشیدند واقعا از تابع دین بودند و از دین تبعیت می کردند این همه جرم و فساد و خلاف در جامعه زیاد نمی شد، برخی تنها تا جایی با مذهب هستند که نیازی به جانفشانی ندارد.وی در پایان گفت: آن چیزی که موجب شد مردم سیدالشهداء(ع) را در کربلا تنها بگذارند همین سبک زندگی انگلیسی و امریکایی امروزی ست، وظیفه همه شیعیان است که با این طرز فکر مبارزه کنند، چرا که یکی از اهداف بزرگ ظهور هم همین مبارزه با همین طرز تفکر و تحقق عدالت جهانی است. |
|
↧
↧
January 2, 2015, 12:19 am
به گزارش جهان به نقل از فارس، درباره انکار وجود قطعی امام عصر(عج) با اینکه ۳۲۰۰ حدیث در کتب و منابع اهل تسنن نقل شده است، ولی وهابیت با جنجال و روشهای خاص و مغالطه خود در صدد نقد و خدشه به این باور قطعی اسلامی است، به همین منظور با داود درویشنیا باسفری از محققان حوزه علمیه خراسان درباره یکی از کتب تهاجمی وهابیت به باورهای شیعی گفتوگو کردیم که ما در ادامه میآید:وهابیت مهدویت را هدف قرار داده است*در ابتدا یک گزارشی درباره فعالیت وهابیت در عرصه کتاب بر ضد مهدویت ارائه میدهید؟-وهابیت در عرصه کتاب تألیفات فراوانی بر ضد مهدویت تألیف، چاپ و منتشر کردهاند که عبارتند از:عجیبترین دروغ تاریخ، نوشته عثمان بن محمد خمیس ترجمه اسحاق بن محمد دبیری العوضی.غائب همیشه غائب، نوشته علی حسین أمیری.مهدی موعود یا مهدی موهوم، نوشته عبدالرحیم ملازاده.کارنامه امام زمان نوشته محمدباقر سجودی.ردّ کردن عقیده به امام معصوم( آمدن مهدی افسانه است) نوشته محمد جودت الیوسف.بررسی علمی احادیث مهدی، نوشته ابوالفضل برقعی.دعای ندبه و خرافات آن، نوشته ابوالفضل برقعی.توقیع نهایی امام زمان و داستان ایجاد مسجد جمکران، نوشته محمدرضا زرگر.مهدی منتظر (منتظر چند مهدی هستی) نوشته مصطفی حیدر (ابوتراب) ترجمه مسلم ایمانی.اسلام و رجعت، نوشته عبدالوهاب فرید تنکابنی.بررسی دعای ندبه، نوشته سیدعلی احمد موسوی واعظ.*یکی از مواردی که مورد هجوم وهابیت قرار گرفته است، دعای ندبه است، در این خصوص بیشتر توضیح میدهید؟-یکی از مواردی که وهابیت که از طریق کتب علیه آن فعالیت میکند، کتب مربوط به ادعیه و زیارات شیعه است که ردیههایی بر ضد آن چه از نطر سند و چه از نظر محتوا تألیف کردهاند، یکی از ادعیهای که مورد هجوم وهابیت قرار گرفته است دعای شریف «ندبه» است که البته از این روش قصد دارند بحث اعتقاد به مهدویت را که از اعتقادات مهم شیعه است زیر سؤال ببرند که ما به ارزیابی اجمالی کتاب بررسی دعای ندبه نوشته سیدعلی احمد موسوی واعظ میپردازیم.نکته جالب اینجاست که روی جلد کتاب مذکور، نویسنده به عنوان «حجتالاسلام علی احمد موسوی» معرفی شده است، در حالی که در پایان کتاب نام وی «سیدعلی احمد موسوی واعظ» عنوان شده است که به گفته خودش از مشهد مقدس است، روشن است که نویسنده کتاب شخصیتی جعلی است وجود خارجی ندارد و صرفاً از عناوین و اسامی شیعه پسندی مانند حجتالاسلام که از القاب روحانیت است و همچنین سید، علی، احمد، موسوی، واعظ و مشهد که اسماء مقدس در نزد شیعیان است و به آن احترام زیادی میگذارند، استفاده ابزاری میکنند، اگر چنین شخصیتی در مشهد یا هر جایی از ایران وجود دارد ما آماده مناظره با ایشان در مورد کتابشان هستیم که البته مطمئن هستیم چنین شخصیتی وجود خارجی ندارد و هیچ وقت مناظرهای در کار نخواهد بود.نویسنده مجهولالحال وهابی و تلاش برای انکار دعای ندبه*نویسنده چگونه دعای ندبه را زیر سؤال برده است؟-نویسنده کتاب، دعای ندبه را از دو جهت؛ سند و محتوا زیر سؤال برده است، در این بخش دعای ندبه را از نظر سند مورد بررسی و مداقه قرار میدهیم، در این کتاب دعای ندبه را از سید بن طاووس(ره) نقل میکند و عبارت سید را میآورد: «ذکر بعض أصحابنا قال: قال محمد بن علی بن أبی قرة نقلت من کتاب محمد بن الحسین بن سفیان البزوفری دعاء الدنبه و ذکر أنه لصاحب الزمان صلوات الله علیه و یستحب أن یدعی به فی الأعیاد الأربعة»نویسنده کتاب از نقل سید چند نتیجه میگیرد:سید بعضی اصحاب را مشخص نکرده است، چون نزدش مجهول بودهاند، محمد بن حسین بن سفیان بزوفری مجهول الحال دانستهاند که در قرن چهارم زندگی میکرده و معلوم نیست که از کجا و کی گرفته چون در زمان ائمه(ع) زندگی نمیکرده است، شیخ عباس قمی در کتاب هدیة الأحباب ص ۱۰۶ مینویسد: فقط محمد بن حسین بن سفیان بزوفری دعای ندبه را در کتاب خود آورده است.این دعا برای صاحب الزمان(عج) است که علامه مجلسی در بحار الأنوار ج ۲۲ ص ۲۶۲ از سید بن طاووس نقل کرده و مدرک صحیحی نشان نداده است! تسامح در ادله سنن در جایی است که به سند ضعیف به ثبت رسیده باشد ولی دعای ندبه که سند ندارد! ممکن نیست که این دعا را ائمه(ع) نقل کرده باشند، چون امام(ع) چطور برای نوه و فرزند خود که هنوز نیامده گریه کند و درست نیست که خود امام زمان(عج) هم برای فراق خودش گریه کند، چون بی معنا است!نکته: نویسنده کتاب به جای کلمه «نوه» از کلمه «نواده» استفاده کرده است که روشن میشود، این فرد به ادبیات فارسی مسلط نبوده است یا از طوائف قومی است که از این نوع ادبیات استفاده میکنند که این خود دلیل دیگری بر جعلی بودن نویسنده کتاب است.ناقلین دعای ندبه چه کسانی بودند؟*با توجه به اشکالات نویسنده به ناقلان دعا ندبه، این دعا چگونه و توسط چه کسانی به دست ما رسیده است؟-سید رضیالدین بن طاووس که از اعلام و شخصیتهای مهم قرن هفتم هجری و از رجال بزرگ شیعه و در زهد، علم، ورع و عبادت معروف و آگاه از کتب و تصانیف بوده است، وی کسی است که علامه حلی او را عابدترین مرد روزگار خویش معرفی کرده است: «کان أزهد أهل زمانه»(۱)، وی دعای ندبه را در کتاب إقبال الأعمال(۲) نقل کرده و در کتاب مصباح الزائر(۳) آن را به امام زمان(عج) نسبت داده است.محمد بن جعفر بن علی مشهدی الحائری که از اعلام قرن ششم هجری است و از شاگردان ابن ادریس به شمار آمده و از او روایت نقل کرده است که این دعا را در کتاب مزار کبیر(۴) نقل کرده است و منظور از محمد بن جعفر علی مشهدی دو نفر را ذکر کردهاند:الف) از کلمات مرحوم آقای خوئی(ره) به نقل از شیخ حر عاملی به دست میآید که مراد از محمد بن علی مشهدی همان محمد بن علی بن جعفر است.(۵)ب) مرحوم نوری در خاتمه مستدرک الوسائل میگوید: منظور از علی بن محمد مشهدی، محمد بن جعفر بن علی بن جعفر مشهدی است و از وی به عنوان حائری یاد میکند، ایشان یکی از راویان ابیالفضل شاذان بن جبرئیل قمی است که با دو واسطه از شیخ مفید روایت نقل میکند.(۶)مرحوم نوری در کتاب تحیة الزائر، کتاب مزار ابن مشهدی را حاوی زیاراتی میداند که تمام آنها دارای سند صحیح یا معتبر است و علامه مجلسی(ره) کتاب مزار ابن مشهدی را، مزار کبیر خوانده است(۷) و مرحوم آقا بزرگ تهرانی کتاب مزار کبیر را از منابع معتبر شیعی دانسته است(۸)، گرچه توثیق خاصی در مورد ابن مشهدی وارد نشده است، اما قواعد توثیق آن شامل حال وی میشود.صاحب کتاب مزار قدیم نیز آن دعا را آورده است که ظاهراً از تألیفات قطب راوندی است، در منابع بالا مصنفین محترم دعا را از کتاب محمد بن علی بن قره أخذ کرده و آن نیز آن را از کتاب دعای أبو جعفر محمد بن حسین بن سفیان بزوفری نقل کرده است و در نقل روایت کسانی هستند که باید بیشتر شناخته شوند که عبارتند از:الف) محمد بن علی بن أبی قره کیست؟ او ابوالفرج محمد بن علی بن یعقوب بن اسحاق بن أبی قره قنانی است، وی از اعلام قرن پنجم و استاد نجاشی رجال شناس معروف است که درباره استاد خویش فرموده است: محمد بن علی بن أبی قره ثقه است(۹) و نیز علامه حلی ابن أبی قره را ثقه میداند.از آنجا که محمد بن جعفر مشهدی معاصر محمد بن أبی قره نبوده است، چطور از او روایت نقل کرده است؟ این مطلب را اینگونه میتوان توجیه کرد:شیخ مشهدی معمر (دارای عمر طولانی) بوده و لذا محمد بن أبی قرة را درک کرده است.اگر چه خبر ارسال دارد، ولی ابن مشهدی به نقلش از محمد بن أبی قرة یقین داشته است.ابن مشهدی دعا را از کتاب مزار ابن ابی قرة نقل کرده است زیرا مطابق نقل صاحب ریاض ابن ابی قرة کتابی به نام مزار داشته است.ب) أبوجعفر محمد بن حسین سفیان بزوفری: وی از مشایخ شیخ مفید بوده است و در نیمه دوم قرن چهارم هجری زندگی میکرده است، وی فردی صاحب جلالت بوده زیرا علاوه بر نقل حدیث مکرر شیخ مفید از وی برای او طلب رحمت کرده است و محدث نوری در خاتمه مستدرک الوسائل او را چهل و دومین شیخ از مشایخ شیخ مفید شمرده و به وثاقت و جلالت قدر او گواهی داده است و همچنین ابن ایوب قمی صاحب کتاب کفایة الأثر نیز احادیثی از او روایت کرده است، مرحوم آیتالله بروجردی میفرمود: یکی از راههای شناخت رجال، شناخت شخصیت شاگردان آنها است و هر گاه مشاهده شد که اشخاصی همچون شیخ مفید از شخص معینی زیاد روایت نقل میکند، هرگز مذمتی در حق او ندارد، این به نوبه خود نشانه این است که آن شخص مورد وثوق و اطمینان است.(۱۰)«دعای ندبه» در عصر نزدیک به ائمه و غیبت صغری بین شیعه مرسوم بوده است*در اینجا درباره اشکالات نویسنده پاسخ میدهید؟-اگر گفته شود که صاحب کتب رجال محمد بن حسین بزوفری را مجهول دانستهاند، جواب این است که روشن شد که ایشان معلومالحال و از مشایخ شیخ مفید بوده و آن مرد بزرگ از او بسیار روایت کرده است و برای او طلب رحمت کرده، چنانچه ابن مشهدی و سید ابن طاووس در حق او رضی الله عنه فرمودهاند.اگر گفته شود محمد بن حسین بزوفری در عصر ائمه نبوده تا از امام این دعا را أخذ کرده باشد و معلوم نیست از چه کسی و از کجا این دعا را گرفته است؟ جواب میدهیم مگر کسی گفته بزوفری بدون واسطه این دعا را از امام روایت کرده است، مگر لازم است هر کس روایتی از امام نقل میکند، معاصر با ائمه باشد، مگر نمیشود حدیث را با سند و در کتاب خود روایت کرده باشد یا روایت معتبر و مسلمی را با حذف سند به طور ارسال نقل کند، بلکه چون در آن اعصار که نزدیک به ائمه بوده رسم بر این نبوده است که در کتابها روایاتی بدون سند بیاورند و اگر هم بدون سند میآوردند، عین متن را ذکر میکردند.اطمینان حاصل است که این دعا در کتاب بزوفری با سند بوده و پس از اینکه از کتاب او نقل شده از باب مسامحه سند آن را نقل نکردهاند و یا اینکه دعا آن قدر معروف و مشهور بوده که بزوفری هم خود را از ذکر سند آن بینیاز میشمرده است، زیرا همان گونه که در این زمان معروف و مشهور است، در عصرهای گذشته نیز چنین بوده است، خصوصاً که متن آن با آیات قرآن و روایات سازگاری تمام دارد.بنابراین میتوان حدس زد خواندن این دعا در اعصار نزدیک به عصر ائمه و غیبت صغری هم مثل عصر ما بین شیعه متداول و مرسوم بوده است و این شعاری که دست به دست رسیده و اخلاف از اسلاف و بازماندگان از گذشتگان آن را گرفته و در محضر و منظر محدثین آن اعصار که همه متبحر در علم حدیث و استاد فن بوده و از خواندن دعاهای بیمأخذ و پیروی از روشهای بیمدرک به شدت ممانعت میفرمودند، خوانده میشده و کسی بر اعتبار آن ایرادی نداشته است.و اگر گفته شود مستند کسانی که این دعا را در کتاب خود نقل کرده و فتوا به استحباب خواندن آن دادهاند اخبار «من بلغ» و تسامح در ادله سنن است، لذا اشکال کردهاند که تسامح در ادله سنن در جایی است که با سند ضعیفی به معصوم برسد و برای دعای ندبه سندی که منتهی به معصوم بشود ذکر نکرده است، جواب این اشکال این است که:الف) ورود و صدور این دعا از معصوم مورد اطمینان است و آن چیزی که ملاک حجیت خبر واحد است، اطمینان به صدور است و لذا به اخبار موقوفه هم گاهی در فقه اعتماد میشود.ب) به نفس اطلاق ادله عام دعاها استحباب این دعا هم ثابت است.ج) در باب تسامح در ادله سنن و اخبار من بلغ ذکر نشده است که باید بلوغ با سند متصل به معصوم باشد، بلکه بلوغ و رسیدن به هر نحوی که باشد «به طور مسند یا مرسل» کفایت میکند و نباید به قاعده و احادیث بدون دلیل حاشیه زد و اطلاق آن را مقید کرد، حتی فتوای فقیه به رجحان عمل اگر استناد او به روایتی محتمل باشد، نیز در بلوغ کافی است چنانچه شیخ اعظم انصاری(ره) هم در تنبیه پنجم از تنبیهات رسالهای که در جواز تسامح در ادله سنن مرقوم فرموده، تصریح کرده است و اولی به اعتبار فتوای فقهایی است که در مورد فقدان نص یا به زبان علمی «عند اعواز النصوص» عمل میکردهاند، در مورد مستحبات با وجود اخبار من بلغ، ورود مطلق خبر و فتوای فقیه به طریق اولی کافی است.(۱۱)۴. ممکن است گفته شود و اشکال کنند که این دعا از ائمه (ع) صادر نشده است و انشاء برخی از علماء شیعه است، در جواب میگوییم:الف) آقای بزوفری در ادامه روایت این چنین آورده است: «ویستحب أن یدعی به فی الأعیاد الأربعة» ظاهر این کلمه میرساند که این دعا از جانب معصوم رسیده است، زیرا حکم کردن به هر یک از افعال و اذکار خمسه(وجوب، حرمت، استحباب، کراهت، اباحه) از امور توقیفی است که فقط از جانب اولیاء معصوم خداوند صورت پذیرد.ب) اینکه برای قرائت این دعا زمان خاص «الأعیاد الأربعة» ذکر شده است، خود دلیل بر آن است که از جانب معصوم صادر شده است، در غیر این صورت نمیتواند از چنین ویژگی خاصی برخوردار باشد.ج) مضامین و مفاد دعای ندبه به اندازهای بلند است که نمیتوان آن را از غیر معصوم دانست، به عبارت دیگر یکی از راههای احراز حجیت خبر اطمینان به صدور آن از راه نوع بیان و وسعت معانی غیر معارض با سایر منابع دینی است، به طوری که متن حدیث مصحح سند محسوب میشود و از نوع بیان این دعا و معانی آن میتوان مأثوره بودن آن را احراز کرد.(۱۲)د) رسم علماء چنین بوده است که هرگاه دعا یا زیارتی را خود انشاء میکردند، آن را به مردم اعلام میکردند و متذکر آن میشدند تا به مردم مشتبه نشود، از باب نمونه شیخ صدوق در کتاب «من لا یحضره الفقیه»(۱۳) زیارتی را برای حضرت زهرا(س) که از انشاهای خود اوست نقل کرده و میگوید: من آن را در سفر حج در مدینه در کنار قبر فاطمه زهراء (س) قرائت کردم، (منظور از قبر حضرت فاطمه(س) مکانی است که گمان میشود قبر ایشان در آنجاست) ولی آن را به این صورت در اخبار نیافتم... که از این نمونهها زیاد است و ما به همین بسنده میکنیم.ه) ابن مشهدی در المزار میگوید: من در این کتاب خود از فنون زیارات، اخباری را جمع کردم که با واسطه راویان ثقه و مورد اعتماد به سادات متصل شدهاند.(۱۴)و) در صورتی که جمله «أنه الدعاء لصاحب الأمر» را به معنای انشاء از امام زمان بدانیم، میتوانیم آن را از توقیعات حضرت، به بزوفری بدانیم.دعای ندبه از سوی معصوم صادر شده است*با این توضیحات، دعای ندبه از کدام امام(ع) صادر شده است؟-آخرین حلقه دعای ندبه یعنی آقای بزوفری به صراحت بیان میکند که این دعا از بقیةالله الاعظم است، برخی از بزرگان از این تعبیر استفاده کردهاند که این دعا از ناحیه مقدسه و از جانب حضرت(عج) صادر شده است، اما ظاهر این است که دعا از امام صادق(ع) است، همان طور که مرحوم علامه مجلسی(ره) در کتاب زاد المعاد(۱۵) فرمودهاند.اما وجه جمع این دو مطلب:نقل چندباره زیارات از امام صادق(ع) و از حضرت بقیة الله(عج) مانعة الجمع نیست، زیرا احتمال امام مهدی(عج) آن چیزی را که فرموده باشند که بیشتر به وسیله امام صادق(ع) انشاء شده است، بنابراین هر دو بیان میتواند درست و مطابق با واقع باشد.اینکه در برخی مصادر اینگونه آمده است که دعا برای صاحب الزمان است، ممکن است این گونه توجیه کنیم که این دعا، دعایی است که برای وجود مقدس امام زمان(عج) انشاء شده است، نه اینکه دعا از طرف آن حضرت انشاء شده باشد.میان مروی عنه بودن امام صادق(ع) با امام زمان (عج) تفاوتی وجود ندارد، در اینکه اصل صدور دعا به معصوم ختم میشود و وجه جمع دارد و لو در مروی عنه دو یا چند نفر باشند و همین قدر برای تثبیت مأثوره بودن زیارت فوق و دعای ندبه کافی است.*درباره دعای ندبه از سوی علمای شیعه کتابی هم تدوین یا نگارش یافته است؟-تألیفاتی که درباره دعای ندبه به رشته تحریر در آمدهاند، عبارتند از:شرح دعای ندبه تألیف صدرالدین محمد حسنی مدرس یزدی.عقد الجمان لندبة صاحب الزمان، تألیف میزا عبدالرحیم تبریزی.وسیلة القربة فی شرح دعاء الندبة، تألیف شیخ علی خوئی.شرح دعای ندبه، تألیف ملاحسن تربتی سبزواری.النخبة فی شرح دعاء الندبة، تألیف سیدمحمد مرعشی.شرح یا ترجمهی دعای ندبه تألیف سردار کابلی.معالم القربة فی شرح دعاء الندبة تألیف محدث ارموی.کشف الکربة، تألیف محدث ارموی.وظائف الشیعة فی شرح الدعاء الندبة، تألیف ادیب اصفهانی.نوید بامداد پیروزی، تألیف موسوی خرم آبادی.شرح و ترجمهی دعای ندبه، تألیف محب الاسلام.نصرة المسلمین تألیف عبدالرضا خان ابراهیمی.فروغ الولایة، تألیف آیتالله صافی گلپایگانی.فروغ ولایت در دعای ندبه، تألیف آیتالله صافی گلپایگانی.الکلمات النخبة، تألیف عطایی اصفهانی.رسالة حول الدعاء الندبة، تألیف محمد تقی تستری.رسالة حول الدعاء الندبة، تألیف میر جهان اصفهانی.سند دعاء الندبة، تألیف سیدیاسین الموسوی.شرحی بر دعای ندبه، تألیف علوی طالقانی.زمزمهی وصال، بررسی سند دعای ندبه، تألیف بنیاد بین المللی دعاء.بررسی دعای ندبه، تألیف علی اصغر رضوانی.شرح فراق، تألیف علی اصغر همتیان. *پینوشتها:(۱). أمل الأمل شیخ حر عاملی؛ ج ۲ ص ۲۰۷ .(۲). إقبال الأعمال سید بن طاووس ص ۲۹۵ تا ۲۹۹ .(۳). مصباح الزائر سید بن طاووس ص ۴۴۶ .(۴). مزار کبیر محمد بن جعفر بن علی بن مشهدی؛ دعای ۱۰۷ .(۵). معجم رجال الحدیث خوئی؛ ج ۱۷ ص ۲۵۹ .(۶). مستدرک الوسائل نوری، ج ۳ ص ۳۸۶ .(۷). بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج ۱ ص ۱۸ و ۳۵ .(۸). الذریعة الی التصانیف الشیعة، آقا بزرگ تهرانی، ج ۲۰ ص ۳۲۴ .(۹). رجال نجاشی، ص ۳۹۸ شماره: ۱۰۶۶ .(۱۰). بررسی دعای ندبه؛ علی اصغر رضوانی ص ۱۳ .(۱۱). فروغ ولایت در دعای ندبه، آیت الله صافی گلپایگانی؛ ص ۳۶ و ۳۷ .(۱۲). شرح فراغ؛ علی اصغر همتیان ص ۱۸ .(۱۳). من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، ج ۲ ص ۵۷۲ تا ۵۷۴ .(۱۴). المزار ابن مشهدی ص ۱۶ .(۱۵). زاد المعاد علامه مجلسی، ص ۳۴۵ . |
|
↧
به گزارش جهان به نقل از مهر، سالهاست که شبکه های تلوزیونی بعد از پخش اذان فیلمی از اقامه نماز را پخش کرده تا گامی در مسیر ترویج فرهنگ نماز بردارد.برخی از منتقدین پیش از این خواستار نوآوری در این بخش از برنامه های تلویزیونی بوده و برنامه ریزی های جدی برای این بخش از برنامه ها را به مسئولین پیشنهاد داده بودند. اما روز جمعه ببیندگان برنامه مناظره شاهد یک نوآوری بودند. پس از پخش زنده اذان مغرب، شرکت کنندگان برنامه مناظره نماز مغرب را به جماعت برگزار کردند. نمازی که صحنه ای جالب از حضور سلایق مختلف سیاسی و اقتصادی در صفوف نماز را به تصویر کشید.سیدامیر سیاح تهیه کننده برنامه مناظره در رابطه با نحوه اجرای این برنامه می گوید: «برنامه ریزی های زیادی انجام دادیم تا بتوانیم این برنامه را به خوبی اجرا کنیم. نحوه قرائت موذن برای پخش در برنامه زنده مساله مهمی بود و ضمن اینکه با توجه به مشکل نور و زنده بودن برنامه، مجبور بودیم این بخش از برنامه را صرفا ظرف چند دقیقه آماده کنیم»این فعال رسانه ای به دغدغه فرهنگ سازی در اجرای این نوآوری اشاره کرده و می گوید: «برای ما مهم بود که نشان دهیم افرادی که در خلال بحث و مناظره با یکدیگر دعوا می کنند، در زمان اقامه نماز چگونه در کنار هم و در یک صف نماز را به جماعت برگزار می کنند.» |
|
↧
به گزارش جهان، پس از انتشار اخبار جدایی آزاده نامداری، حواشی رسانهای زردی حول این پرسوناژ به صورت ملتهبی شکل گرفت که چندان با فرهنگ عامه ایرانی سنخیتی نداشته و ندارد. فارغ از این حواشی، آنچه اهمیت دارد فعالیت نامداری در مقام مستند ساز و مجری رسانه ملی است که موضوع سبک زندگی ایرانی را به صورت تخصصی دنبال میکند. با او به بهانه حواشی زرد رسانهای تا آینده کاری هدفمندش به گفتوگو نشستیم. ماحصل این گفتوگو بسیار خواندنی است.*** اصلا دلم نمیخواهد وارد مسائل زندگی خصوصی شما شوم اما چون حواشی به روند کار حرفهای قطعا صدمه زده سوال میکنم، چرا خبر جداییتان را علنی کردید؟سوال خوبی است، من این کار را نکردم و از همه کسانی که باعث شدند این اتفاق به این شکل بیفتد و به اسم من ثبت شود گله و شکایت دارم. نمیدانم از اینکه چنین اعلامی به اسم من تمام شود چه کسی سود میبرد؟ با روزنامه صبا گفتوگو کردم و این تنها گفتوگوی من بود. اگر شما روزنامه صبا را بخوانید میبینید که ما درباره همه چیز حرف زدیم؛ درباره زندگی، فلسفه زندگی، کارهایی که من کردهام، برنامههایی که ساختهام، گذشته، آینده، نظرم درباره همکاران بویژه دغدغههای حرفهای برای برنامهسازی، کلا درباره همه چیز صحبت کردیم. فقط در یک قسمت از مصاحبه خبرنگار از من پرسید: حواشی زیادی درباره شما سرزبانهاست. چقدر از آن درست است؟ من در پاسخ، خیلی کلی و مبهم به اندازهای که دروغ نگفته باشم، گفتم: آدمها میتوانند خیلی خوب باشند ولی با هم نتوانند زندگی کنند (نقل به مضمون). اصلا کلمه یا توضیحی درباره شخصی ندادم یا اینکه اسم کسی را به زبان نیاوردم. اصلا چنین اتفاقی نیفتاد. روزنامه چاپ شد و من آن را خواندم و به نظرم هیچ چیز عجیبی در آن نبود. بعد سایتها شروع کردند از روی هم کپی کردن (متأسفانه یکی از کارهایی که سایتها و خبرگزاریهای ما انجام میدهند و قبلا هم این گله را کردهام). یکی از همین سایتها هم جمله جالبی را نوشته بود به این مضمون که ما ۳ ماه بود موضوع جدایی را میدانستیم اما به خاطر عدم ورود به حریم خصوصیشان اعلام نکردیم. میخواهم بگویم زمزمهای در میان رسانهایها و تلویزیونیها و هرکس که زندگی آدمهای مشهور برایش مهم است وجود داشت ولی کسی دربارهاش صحبت نمیکرد اما آن موقع کسانی که فقط یک زمزمه شنیده بودند و هیچ دلیل و برهانی برای حرفشان نداشتند با گفتن یک جمله مبهم و کلی از من به این نتیجه رسیدند که خب! این دو نفر از هم جدا شدهاند و بعد هم به این نتیجه رسیدند که خبر را از زبان من به این شکل منتشر کنند. فرصتی هم نکردم برای کسی توضیح بدهم که من اصلا چنین حرفی نزدم. از طرفی رسانههایی وجود دارند (بهاصطلاح رسانههای زرد، زرد نه به معنای پاپیولار، چون به نظرم پاپیولار قابل احترام است) زرد به معنای تخریبچی. یک مقدمه و مؤخرهای درست کردند، شاخ و برگی دادند و همه جا منتشر کردند. ناگهان به خودم آمدم و دیدم همه جا دارند در این باره صحبت میکنند. من با خودم گفتم واقعا چرا تا این حد این موضوع برایشان مهم است؟ نمیدانم گفتن این حرف تا چه حد درست است اما متأسفانه احساس میکنم این جریان مدیریت میشود، اگرنه چیز عجیبی رخ نداده بود. بله! برای زندگی ما اتفاقات عجیب متعددی رخ میدهد اما چیزی نبود که برای سایتها خیلی عجیب باشد. برای زندگی من اتفاق عجیب، تلخ و دردناکی رخ داده بود (و هر کلمه غمانگیز دیگری که میشود گفت) اما نمیدانم چرا سایتها و روزنامه تصمیم گرفته بودند این ماجرا را رها نکنند. بس است دیگر! الان چند ماه از این قضیه میگذرد؟ به نظرم دیگر بس است. اتفاقا چند وقت قبل با یکی از دوستانم صحبت میکردم، گفتم: گاهی خودم را سرزنش میکنم و میگویم من چرا عادت دارم همیشه راستش را بگویم؟ چرا اصلا به روزنامه صبا حتی تا همان حد کلی و مبهم اما چرا تا همان حد هم حقیقت را گفتم؟ دروغ میگفتم. میگفتم که خیلی ایشان خوبند و سلام دارند خدمتتان یا مثلا میگفتم خیلی خوبیم، خوش میگذرد و عالی هستیم! چرا نتوانستم این کار را بکنم؟ دوستم در پاسخ، حرف خوبی زد. گفت: آدمها با کاراکترشان زندگی میکنند. هر کس یک جور و یک مدلی است. البته منظورم این نیست که خیلی آدم خوبی هستم. پرسوناژهای سرشناس و مشهور باید تا حدی حواسشان به رسانههای جمعی باشد چون خود شما رسانهای هستید ولی کاراکتری که من از شما میشناسم بسیار ساده و روراست است، گاهی این سادگی شما مرا به تعجب وامیدارد، اصلا تصورم این است که به همین دلیل با این چالش خانوادگی مواجه شدید، فقط سادگی....نه تا این حد. خانم نامداری شما آدم توداری نیستید.نه! فکر نمیکنم تودار نباشم چون اگر تودار نبودم اتفاقات جزئی و تلخ زندگیام را در همین گفتوگوی On record (در حال ضبط) تشریح میکردم. اتفاقا من تودارم چون جزئیات را که برای هر کسی تعریف نمیکنم. اتفاقات تلخ زیادی هست که من حتی مرورشان هم نمیکنم. یک چیز بسیار کلی و سربسته در روزنامه صبا گفتم. خیلی دوست دارم عین آن جملات را برایتان بیاورم که متوجه شوید چقدر کلی بود اما به نظرم اگر میخواهید سرشناس شوید اصلا آرتیست هم نباشید. اما زندگی مبتنی بر سادگی و راستگویی را آموختم، کاری ندارم مثلا فلانی شغل و جایگاه اجتماعیاش چیست، بهعنوان مثال طرف دکتر باشد یا هر کار و سمت دیگری، در هر صورت باید راستگو باشید. من به راستگویی خیلی معتقدم اما در حال حاضر من رنجی را تحمل میکنم که میتوانستم نکنم. پس از انتشار این خبر و حواشی خاصی که تمامشدنی نیست در واقع رنجی به رنجم اضافه شده است. رنج خودم را که دارم، افزون بر آن باید حاشیههای دنبالهدار را تحمل کنم. تلخی جدایی برای شما دوبرابر شد؟صددرصد، البته اصلا وقت نکردم برای خودم ناراحت باشم، اصلا این فرصت پیش نیامد. بیش از اینکه فرصت کنم با خودم فکر کنم و بفهمم داستان از چه قرار است درگیر این بودم که به مردم توضیح بدهم داستان زندگیام از چه قرار است! کسی به من فکر نمیکند، واقعا این گله را از خیلیها دارم که دستتان درد نکند صفحات وب و نشریههای شما تا مدتها پر شد درباره توضیح این رویداد اما به من و اتفاقی که برای من افتاده هم فکر کردید؟ به شکنندگی روح یک خانم هم فکر کردید؟ ۳ سال است که برای خانمها برنامه میسازم. لااقل درمورد ۳۰ زن برنامه ساختهام. زن موجود بسیار حساس و شکنندهای است. یکی از دوستان مثال خوبی زد؛ گفت: وقتی به برگهای گل، زیادی دست بزنیم، خراب میشود. زن هم همان اندازه روح حساسی دارد. این را از منظر خودم نمیگویم. نه اینکه من آدم حساسی باشم. منظورم این است که برای خانمها برنامه ساخته و در اطرافم دیدهام. بهعنوان یک زن میتوانم از فطرت و روح یک زن صحبت کنم. متأسفانه کسی اصلا از من نپرسید حالت چطور است. همه فقط به این فکر کردند که چی شد، چطور شد؟ هی کنجکاوی کردند و پرسیدند خوب چه اتفاقی افتاده؟ تقصیر کی بوده؟! اصلا ماجرا این نیست که تقصیر کی بوده؛ لطفا یک نفر بپرسد الان حال من چطور است! سوژه خوبی شد برای آدمهایی که دوست دارند درباره شما بنویسند.نه! اتفاقا سوژه خوبی شد برای کسانی که از من خوششان نمیآید. متأسفانه در جامعه ما تا حدی این اخلاق شکل رایج و عمومی دارد، باید آن را بپذیریم. مثلا میگویند از این آدم خوشم میآید و از فلانی خوشم نمیآید. این یک روحیه است. نمیفهمم چه میشود که ما از یکسری از آدمها خوشمان میآید و از یکسری دیگر نه! بهنظر من عادی این است که برای طیفی از افراد احساس بیتفاوتی کنیم. به نظرم کسانی که به هر دلیل از من خوششان نمیآید سوژهای پیدا کردند و رهایش هم نمیکنند، به نظرم این مساله از جایی مدیریت میشود. اگر در فضای رسانهای ما مدیریت وجود داشت قطعا چنین جریاناتی درست نمیشد. من فکر میکنم عدم مدیریت باعث بروز این اتفاقات است که دختربچهای از راه رسیده درباره زندگی خصوصی دیگران اجازه قلمفرسایی پیدا میکند؟ولی اینها که این فضا را حول من ساختند، افراد عادی نیستند. این شرایط را چگونه تحلیل میکنید؟نمیتوانم تحلیل کنم به چه بازمیگردد. واقعا این افراد، مردم نیستند. اصلا فکر نکنید من در خیابان پاسخگوی مردم هستم. مردم خیلی عادی و خوب برخورد میکنند. همیشه در خیابان مردم را میدیدم و میبینم. شاید خوب نباشد بگویم اما الان خوبتر هم برخورد میکنند! کسانی که من از آنها دلگیرم مردم نیستند. برخی رسانهایها هستند که از آنها دلگیر هستم. بعد از مصاحبه با صبا چند تا مصاحبه دیگر داشتید؟هیچی. میگویند خیلی مصاحبه داشتید.با کجا؟ یک موردش را بیاورید. اصلا! من بعد از صبا مصاحبه نکردم. همشهری جوان یک مصاحبه از شما چاپ کرد.صفحه آخر همشهری جوان؟! آن که اصلا راجع به این موضوع نبود. دیدهاید که آقای سیفاللهی در صفحه آخر همشهری جوان چه مطلبی چاپ میکند. پس آنقدر هم که میگویند، مصاحبه نکردید؟خب! یک نمونه از این همه مصاحبه را بیاورند؟ من اصلا جز با صبا مصاحبهای نکردم. آن مصاحبه هم بسیار مصاحبه خوب، استخواندار و درست بود. بقیهاش را دیگر سایر دوستان مدیریت کردند. شلوغکاریها را سایر دوستان زحمت کشیدند. یعنی سایتها و رسانههای زرد هرچیزی از شما در این مدت پیدا کردند، استفاده کردند.بله! درباره همه چیز صحبت کردند. لذت شدیدی هم میبرند که بگویند این خانم ممنوعالتصویر است! باباجان! من ممنوعالتصویر نیستم! من ممنوعالتصویر نیستم. سالهاست که برنامه تلویزیونی نداشتهام. چرا پارسال نمیگفتید ممنوعالتصویرم؟ الان مشغول ساخت برنامه مستند هستم. یکی از همین سایتها خبر ممنوعالتصویری آزاده نامداری را کار کرد و در ادامه هم میگوید: ایشان برنامهای داشت به اسم «خانومی که شما باشی» و الان دیگر این برنامه را اجرا نمیکند! با خودم گفتم شما متن خبر را غلط چاپ کردید، اصلا توجه ندارید که «خانومی که شما باشی» برنامه نبود، مستند بود. در همین حد نمیفهمید که برنامه تالکشو نبود که مجری داشته باشد. مستند، راوی دارد. اصلا من در این برنامه تصویری ندارم. آن وقت همین مطلب در تمام رسانهها کپی و دست به دست میشود. از برخی سایتها آدم توقع دارد و از برخی نه. برخی سایتها که این مطالب را میگذارند با خودم میگویم اشکال ندارد اصلا چه کسی این سایت را میبیند؟! ولی مثلا ایسنا، خبرآنلاین و یکسری وبسایتها که نباید این قبیل اخبار را کپی پیست کنند. حداقل تماس بگیرند و بپرسند خانم نامداری میخواهیم این مطلب را کار کنیم که مثلا تو ممنوعالتصویری و من هم توضیح میدهم و میگویم نیستم، نزن! این روال خیلی غیراخلاقی، غیرانسانی و غیردینی است، واقعا اگر دین را میفهمید بس است؛ من که همه چیز را گفتم بگذارید این را هم بگویم. پارسال هم حاشیههای فراوانی برای شما بهوجود آوردند.پارسال یک مجله بیاخلاق، عکس مرا با لباس عروس چاپ کرد! من اصلا این را نمیفهمم! اصلا نمیدانم این موضوع را به چه کسی بگویم؟ یعنی واقعا دستم به هیچ جا بند نبود. گفتم اولا من اصلا لباس عروس نپوشیدم، اصلا من عقد نکردهام. یعنی وقتی عکسم را با لباس عروس انداخته بودند من هنوز عقد نکرده بودم. فقط خواستگاری انجام شده بود. حالا اینکه این خبر چگونه به بیرون درز پیدا کرده بود دیگر به من ارتباطی ندارد. حالا میبینی عکس تو در لباس عروس، شده عکس روی جلد یک مجله! واقعا شوکه میشوی! اصلا من که لباس عروس نپوشیدم و به طور خلقی آدمی هستم که لباس عروس نخواهم پوشید، اصلا دوست ندارم. اگر هم بپوشم به نزدیکترین کسانم نشان خواهم داد، حتی برادر هم ندارم. فقط احتمالا والدینم. آنوقت چنین عکسی را گذاشتهاند روی جلد مجله! عکس فیلم بیپولی لیلا حاتمی و بهرام رادان را فتوشاپ کردند. مثلا عکس لیلا حاتمی را گذاشته بود و سر مرا گذاشته بودند روی سر خانم لیلا حاتمی! اسم این کار اگر بیاخلاقی نباشد، پس چیست؟ بعد هم مدام پیغام و پسغام. مجله هم به چاپ دوم رسید و ترکاند! همه خریدند. شاید بعدا از شما بخواهم این حرفم را چاپ نکنید اما من در یک موقعیتی قرار گرفتم که در آن شرایطی که مشغول تصمیمگیری برای ازدواجم بودم حالا میدیدم که عکسم با لباس عروس روی جلد مجله قرار گرفته است و اگر فقط ۵ نفر از فامیل این مطلب را میدانستند، حالا ۵ هزار نفر مجله خریدهاند. مثلا یک نفر به والدینم میگفت عجب! دخترتان ازدواج کرده است؟ ما هم میگفتیم نه. هنوز اتفاقی نیفتاده است، فقط خواستگاری شده است! این اتفاق که میافتد در قبالش چقدر آن رسانه محترم مسؤول است؟ به آنها کاری ندارم اما به خدا میگویم: خدایا پس این حقالناس الان کجاست؟! به چه حقی عکس مرا با لباس عروس چاپ کردند؟ چرا از من اجازه نگرفتند؟ فقط ۵-۴ نفر از آشنایانم گفتند ما فهمیدیم عکس تو نیست ولی عامه مردم که نمیتوانند این مساله را بفهمند، خیلی تخصص میخواهد که بتوانی از روی جلد مجله تشخیص بدهی این عکس فتوشاپ است. میگویند عجب! نامداری لباس عروس پوشیده، پس ازدواج کرده. تو که تا به حال فقط صورت و دستهای مرا بهعنوان یک زن چادری دیدهای، کی مرا با لباس عروس دیدهای که عکس ترکیبی و مجعول مدنظر را روی جلد مجلهات کار میکنی تا مجلهات به چاپ دوم برسد و بفروشد؟ خیلی از ارزشهایمان دور شدهایم. یک مرتبه با یکی از همکارانم حرف زدم، خیلی هم تند حرف زدم، گفتم این چیست که در روزنامهات نوشتهای؟ خیلی تند حرف زدم. گفتم شما دین و ایمان ندارید؟ به من گفت خانم نامداری چرا حرف از بیدینی میزنید؟ یک توضیحی داد که من به فلان دلیل آدم دینداری هستم، بعد گفتم عجب! پس من از همینجا تازه دعوایم با تو شروع میشود. قبل از این اصلا با تو دعوایی نداشتم از الان تازه میخواهم با تو دعوا کنم. وقتی کسی ادعایی ندارد من اصلا از او ناراحت نمیشوم، هر کاری میخواهد بکند، یعنی هرکاری که من توقع ندارم. یکسری اعتقاد دارند آن رفتاری که از شما بهعنوان مجری، سر میزده متناسب با چادر نبوده است. برای چنین نگرهای چه توضیحی دارید؟ قبل از آن بگویید اصلا از کی چادری شدید؟من از دوم راهنمایی چادری شدم. چه دلیلی موجب شد چادری شوید؟خانوادهام چادری بودند، نمیتوانم بگویم از روی احساسات چادری شدم، همه چادری بودند، من هم چادری شدم. در موقعیتهایی از اینکه چادریام احساس خوشحالی میکردم. میگفتم: چقدر خوب! ببینید! اصلا نمیخواهم بگویم کسی که چادری نیست، قابل احترام نیست، اصلا منظورم این نیست. آدمها به خاطر ویژگیهای انسانیشان قابل احترام هستند اما واقعا این جمله را بارها به دوستانم گفتهام که حرمتهایی برای خانم چادری وجود دارد و من این حرمتها را دوست داشتم و هر چه بزرگتر شدم احساس کردم باید خدا را شکر کنم که در آن محیط مردانهای که کار میکنم چادری هستم. خدا را شکر که در تلویزیون کار میکنم و چادری هستم. خدا را شکر که وقتی روی آنتن میرفتم آدم چادری بودم. خیلی از اوقات احساس امنیت داشتم و احساس حرمت داشتم، همه اینها برکاتی است که چادر به من داده و من به آن مدیونم، خیلی برکات به من داده است. اصلا ببخشید این را میگویم، من با این چادر قشنگترم، این کمترین حالت ممکن است. یعنی اگر نخواهیم خیلی عمیق و دینی به ماجرا نگاه کنیم و فقط با یک نگاه زنانه به آن نگاه کنیم میگویم که من با چادر زیباتر به نظر میرسم. سلوک چادری بودن به کارتان در این مستندی که مشغول آن هستید، ورود کرده است؟ چون من یک موردش را در جشنواره عمار دیدم. درباره روحانیای که فرزندان زیادی دارد.بله! قطعا. اصلا ببینید چادر یک نمونه و یک ویژگی از دهها ویژگی انسانی است که به یکسری از مسائل اعتقاد دارد. من به ۱۰ مورد اعتقاد دارم و به همین دلیل چادری میشوم یعنی جز چادر به ۹ چیز دیگر هم اعتقاد دارم. اصلا نمیشود آدم اعتقاد نداشته باشد و چادری هم بشود. تابلو میشود و لو میرود. مثل اینکه از آقایی از آشنایان که ادعای مذهبی بودن داشت پرسیدم چرا با خانمها دست میدهی؟ من نمیفهمم چطور ممکن است یک آقایی مذهبی باشد و با خانمها دست بدهد! میگویی من خیلی دیندارم و با خانمها دست میدهی! این ویژگی انسان مذهبی نیست. من ادعای مذهبی بودن دارم، بعد میگویم پس یک کارهایی را نمیکنم، یک جاهایی نمیروم، یکسری حرکات و ویژگیها را هم میتوانید در من جستوجو و پیدا کنید، یکی از آن ویژگیها هم چادر است بنابراین حشر و نشر و رفت و آمدم ناخواسته با آدمهای هممسلکم است. یعنی آدمهای شبیه من، مرا پیدا میکنند. با آدمهایی رفت و آمد میکنم و آدمهایی را دوست میدارم، آدمهایی را در دایره معاشرت خود جای میدهم که شبیه من هستند. با شیوه دیگری از زندگی، نمیتوانم معاشرت کنم. اصلا آنها نمیتوانند با من معاشرت کنند. وقتی میخواستم درباره خانمها برنامه بسازم (برنامه خانومی که شما باشی) طبیعتا مواردی را پیدا میکنم که به ایدئولوژی من شبیهتر است. اینها مواردی نیست که بخواهیم ادعایش را بکنیم. چیزی نیست که بخواهم در تلویزیون یا روزنامه دربارهاش صحبت کنم و بگویم من چادری هستم و من خانمهای چادری را سوژه خودم میکنم، اصلا به نظرم خیلی مساله طبیعی است. فکر میکنم چهره تلویزیونی مثل شما باید بیشتر مراقب باشد. هزاران اتفاق برای مجریهای برنامههای فارسیزبان میافتد اما مساله مردم نمیشود ولی کافی است برای یک مجری داخلی یک اتفاق ناگوار رخ بدهد،آن ناگواری را به خودش و ایدئولوژیاش الصاق میکنند. چه کسی این کار را میکند؟ آن شبکههای خارجی که گفتید اصلا آدمهایش برای مردم مهم نیستند. بعد هم به نظر من این مردم نیستند که به کسی انگ میزنند، اینها مردم نیستند. من بین همین مردم زندگی میکنم. هیچکس از مردم تا به حال درباره چادرم از من نپرسیده است. مگر مردم از این سوالات میپرسند؟! برای چه میگویم این جریان را یک نفر مدیریت میکند؟ یک نفر که میخواهد چهره خودش را خوب جلوه دهد و برای این کار نیاز دارد چهره یک نفر دیگر را تخریب کند. میتواند انگیزهاش این باشد یا شاید کسانی باشند که میخواهند خود را نشان بدهند. یعنی اینکه بیشتر دیده شوند. در بین همکاران خودمان هم همینطور است. میگویم چرا ادای مرا درمیآورید اگر میخواهید دیده شوید، کار خودتان را بکنید. چرا مرا خراب میکنی. اگر میخواهی تو خوب باشی خب! خودت خوب باش. مشکل ما این است که فکر میکنیم جای همدیگر را تنگ کردهایم. جا برای همه روی زمین خدا هست. باید یکی را پرت کنم و هل بدهم پایین تا جای او را بگیرم. اصلا اینطور نیست، تو جای خودت را داری. یک جایی قبلا این را گفتهام بیش از ۲۰ شبکه تلویزیونی داریم. اصلا فکر کنید یکی از اهداف تلویزیون از ایجاد این همه شبکه چیست؟ برای اینکه نوعی تنوع فکری را به جامعه ما بیاورد. این همه شبکه تلویزیونی و انواع مجریها را داریم، مرد و زن و هر شکلی که شما دلتان بخواهد، در چارچوب شرع و عرف. خب به من نگاه نکن! بزن شبکه ۵ را نگاه کن. تو اصرار داری مرا نگاه کنی، از من هم خوشت نمیآید، آنوقت میخواهی حال مرا هم بگیری، خب نگاه نکن، بزن یک شبکه دیگر را نگاه کن. تلویزیون مدیر دارد، سازمان مدیر دارد، گروه مدیر دارد. همه چیز تایید شده و مشخص است. اینجا میدان شهر که نیست، همه چیز چارچوب دارد و مشخص و روشن است. آنچه من میگویم در یک اتاق فکر تصویب شده است، هرکس برای خودش هر کاری نمیکند، آنوقت بسمالله من قلم بزنم و با آبروی او بازی کنم. ۵ تا عکس چاپ کنم که دو تایش جعلی باشد و ۲ تا عکس را هم یک نفر دیگری به آنها داده است. این عکسهای بدون چادر شما که میگویند منتشر شده بود از کجا منتشر شد؟نمیدانم. واقعا دارم احساس میکنم یک نفر این عکسها را احتمالا به رسانههای خاص هدفدار برای تخریب داده است. ۳ تا از آن عکسها که اصلا وجود ندارد. درست شده بود؟نمیدانم. خودشان هالهای از ابهام درست کرده بودند. این فرهنگ پاپاراتزی ربطی به فرهنگ ما دارد؟این فرهنگ مال دین ما و مملکت اسلامی ما نیست، بسیار هم زشت است. در این مملکت این پاپاراتزیگری به کل اشتباه است. ما ادعای یکسری از چیزها را داریم اگر قرار باشد همان چیزی را که در فرهنگ غرب وجود دارد بدون واسطه داشته باشیم پس ادعای چه چیزی را داریم؟ اصلا این فرهنگ مال ما نیست. اصلا به من بگویید با چه ابزاری میتوانید از این حرکت دفاع کنید که عکس با لباس عروس یک خانم چادری را روی جلد مجله بیندازند؟ شما موافق بودید که مراسم ازدواجتان رسانهای شود؟ابدا! یک آدمی هم وجود دارد که شاید بتواند پشت سرم دروغ بگوید ولی اگر در چشمانم نگاه کند بعید میدانم بتواند دروغ بگوید. ابدا! ما هم البته این کار را نکردیم. به هرحال دو نفر آدم با هم ازدواج کرده بودند که مردم آنها را میشناسند ولی خدا میداند که من سلوک خاصی دارم (افرادی که با من معاشرت کردهاند میدانند) در یک دهه اخیر اصلا اهل شلوغکاری نبودهام. یک دهه است که در تلویزیون هستم، اصلا با شلوغکاری خوشحال نمیشوم چون احتیاجی هم به این کار ندارم. کسی شلوغکاری میکند که میخواهد در صدر اخبار قرار بگیرد و بشناسندش. برای من دیگر بس است اتفاقا دیگر دوست ندارم بیش از این دربارهام حرف بزنند. هدف غایی شما در طول این ۱۰ سال کارتان چه بوده؟هیچوقت هدف نهاییام دیده شدن نبوده و اگر بخواهم صادقانه بگویم هرگز هدف غاییام کارم هم نبوده است. من همیشه زندگی کردهام که حالم خوب باشد و آدم خوبی باشم و شب که میخوابم احساس خوبی داشته باشم. چه زمانی که در تلویزیون کار میکنم و چه زمانی که به دانشگاه میروم. ۳ سال است که برنامه زنده نمیگیرم و فقط عیدها روی آنتن میروم، همیشه مستند میسازم و هرگز نمیتوانم بگویم هدف غاییام این بوده که مجری خوبی باشم. این چه هدفی است؟ هدف کوچکی است! واقعا از کار آدمهایی که تلاش میکنند مجری خوبی بشوند خندهام میگیرد. اصلا زندگی این نیست. یک چیز دیگر است. تازه آدمهایی را هم میبینم با وجود اینکه هدفشان تا این اندازه کوچک است اما باز هم آدمها را هل میدهند برای رسیدن به این هدف. بله! یک چیزهایی در زندگی برای من خیلی مهم است. نمیگویم زندگی مهم نیست. حتما زندگی مهم است اما مجری خوب شدن که هدف نیست. شهرت، هدف غایی شما نبوده؟نبوده و نیست، هر کس که این راه را به جوانان ما نشان داده در واقع چاه را نشان داده است. در واقع چاهنمایی کرده. ما در پی کسب یک چیز دیگری هستیم. میگویید فرهنگ پاپاراتزی، میگویم مال ما نیست. فرهنگ پاپاراتزی اتفاقا جوانها را به این ترغیب میکند که مشهور شوید تا پولدار شوید و مدام از شما عکس بگیرند و مصاحبه کنند. این مربوط به فرهنگ ما نیست، از بیخ و بن با ما غریبه است. هر کس این فرهنگ را در جامعه ما نشر میدهد به نظرم به نسلهای بعدی خیانت میکند. باید به جوانان بگوییم اصلا دنیا این شکلی نیست، میخواهی بهترین مجری روی کره زمین شوی؟ هیچ خبری نیست. حتی بازیگر؟حتی بازیگر، فوتبالیست و ... ته این شدنها هیچی نیست. باز هم من مشکل بزرگ شدنها را رسانهها میدانم. رسانهها عامل این بزرگ شدنها هستند. اما مهمی دیگری وجود دارد که باید به آن برسیم، با این اوصاف در جهت فرهنگ کپی- پیستشده غربی گام برداشتهایم. در علم روانشناسی میگوییم انسان باید به خودشکوفایی برسد. خودشکوفایی در روانشناسی مربوط به چندسال قبل است؟ تفکر دینی ما در ۱۴۰۰ سال قبل برای این برانگیخته شد که این حرف را بزند، اصلا پیامبر ما برای کرامت انسان مبعوث شده است، زن چقدر برای پیامبر ما مهم بوده است. در زمان عرب جاهلیت وقتی مهریه تعیین میکردند، داماد موظف بود مهریه را به پدر عروس تحویل دهد، زن اصلا مطرح نبود. پیامبر فرمودند مهریه مربوط به خود زن است و زن را حائز هویت کرد. با مهریه، زن از حالت احتیاج بیرون آمد. پیامبر ما هم این کار را کرد. پیامبر ما برای زن چقدر حرمت قائل است؟ با توجه به کارهایی که در برنامه «خانومی که شما باشی» انجام دادهاید چقدر خودتان را سرباز جنگ نرم کنونی در تلویزیون میدانید؟ ناراحت نیستید که برای اعتلای سبک زندگی ایرانی- اسلامی این همه تلاش کردید و همه تلاش شما در پشت کلی حاشیه دیده نشد؟چند بار این حرف را گفتم اما باز هم میگویم من وارد تلویزیون شدم و چادر ملی سر کردم، اولین خانمی بودم که چادر ملی سرم کردم همه چادر معمولی سر میکردند و بعد از مدتی من چادر ملی سر کردم و مد شد. شما باور نمیکنید چه تعداد از مردم به من گفتند ما به هوای چادر شما چادری شدیم، چه خانم شیکی! چقدر خوشحالم که چادر سر میکنید. این موضوع مربوط به ۲۱ سالگی من است. تا این سن همه مرا شناخته بودند. وقتی ۲۰ ساله بودم میگفتند این خانومی که تازه آمده! بعد که ۲۲ ساله شدم دیگر همه اسمم را هم میدانستند، پس سالهاست که دیگر نیازی ندارم اسمم را بر سر زبانها بیندازم. این یک دلیل برای آنکه بگویم این من نیستم که اسمم را بر سر زبانها میاندازم. بعد از یک مدت، چادر رنگی سرم کردم. باز هم توضیحی به رسانهها دادم که آن موقع هم به وسیله من میخواستند تلویزیون را بزنند. اصلا میخواهند همیشه تلویزیون را اذیت کنند. پس آن جریانی که معتقدید مدیریت شده است، برای زدن تلویزیون است؟گاهی اوقات بله! گاهی میخواهند مدیر تلویزیون را اذیت کنند. یعنی چه که میگویند سیمای ضرغامی یا سرافراز خانمی را آورده که چادر قهوهای بر سر کرده است! چرا خانم چادر قهوهای سرش کرده است. من هم صدها بار توضیح دادم که خانمها! آقایان! رسانه پیشرو است. پیشرو! یعنی از شما به من نمیرسد از من به شما میرسد و من به شما یاد میدهم فرهنگی بومی را. من باید این فرهنگ را به شما تزریق کنم. منظور از من، رسانه است. من چادر رنگی را با علم به اینکه در شرع و عرف هیچ مشکلی ندارد (منظور از من، مدیر، تهیهکننده، مدیر گروه است) چادر رنگی را سرم کردم که فکر میکنم اگر صد نفر با این طرح، علاقهمند شدند چادر سر کنند من خیلی خوشحالم و این اتفاق افتاده است. مثلا چادر سرمهای یا قهوهای، نه اینکه چادر صورتی و قرمز باشد. چادری بود که مشکی نیست. به قول شما میخواستم سبک زندگی را از دریچههای شادابتری تبیین کنم. ببینید اصلا چادر ناخواسته زیبایی میآورد، آراستگی میآورد. چادر سرمهای هم میتوانی سرت کنی و آنرا با یک روسری و کیف و کفش زیبا ست کنی و یک خانم شیک باشی. به هرحال این یک نیاز انسانی بویژه برای زنهاست که دوست دارند زیبا به نظر برسند. چه اشکالی دارد که با چادر زیبا باشد؟ مگر حتما باید یک شال سه سانتی بر سر کند تا زیباییاش مشخص شود؟ ما باید این قضیه را تصحیح و ترویج کنیم و بگوییم ببینید چادرهای قشنگی هم هست! حالا یک اعترافی بکنم. چادر رنگی نشد. چرا؟ چون وقتی با ۱۰ نفر آدم حسابی صحبت کردم گفتند شأنیت چادر به مشکی بودنش هست و من این را پذیرفتم. من هم این را به مدیر گروه منتقل کردم و گفتم چادر رنگی سرمان نکنیم چون جامعه نمیپذیرد و آمادگیاش را ندارد، میگویند شأنیت چادر به مشکی بودنش است. دیگران سرشان نکرده بودند، من خودم سرم کردم این قضیه مربوط به ۴-۳ سال قبل است. من تنها این تصمیم را نگرفته بودم ولی کاسه و کوزهاش را سر من شکستند. من تهیهکننده و مدیر داشتم و مدیرم هم برای خودش مدیری داشت و او هم مدیر داشت. یک مطلبی را به نمایندگی از تلویزیون میگویم: تلویزیون سعی دارد سبک زندگی مردم را نه اینکه تغییر بدهد بلکه... با انتخاب کردن تغییر بدهد.بله! حق انتخاب که حتما داریم. ما در یک مملکت آزاد زندگی میکنیم. نه! منظورم این است که گزینههایی را برای انتخاب پیش روی مردم قرار میدهد یعنی اجبار نمیکند.بله! واقعا چه حرف قشنگی زدید. چه ویژگی قشنگی برای تلویزیون است. تلویزیون چه چیزی را برای مردم اجبار کرده است؟ تلویزیون فقط یک ویترین است. یک ویترین که میگوید حالا انتخاب با تو.بله! میگوید خانمها میتوانید به این شکلها در بیایید. باور کنید من این حرف را بهعنوان کسی میگویم که مثلا فکر میکنید من در طول ۱۰ سال چند نفر را دیدهام. میلیونها آدم. آنها میگویند خانم نامداری ما از وقتی شما را دیدیم چادری شدیم. تو را به خدا فکر نکنید میخواهم از خودم تعریف کنم. اصلا منظورم این نیست. مثلا مدیر یک مدرسه میگوید من خیلی از تو ممنونم صد بار دیگر هم پشت تریبون مدرسه حرف میزدم یک عدهای چادری نمیشدند. اما الان چادری شدهاند چون احساس کردند چادر قشنگ است. مدل شیک و زیبایی دارد. مثلا دوست داشته وقتی بیرون میرود کیفش مشخص باشد. هرچه پدرش میگفته باید چادر سرت کنی، لج میکرده و قبول نمیکرده اما حالا دیده با این چادرهای ملی، بالاخره چادری را پیدا میکند که میتواند کیفش را نشان بدهد. پس تلویزیون این خدمت را در حق مردم میکند که به قول شما به آنها آپشن میدهیم، میگوییم هرجور دوست داری اما این و این و این هم وجود دارد. انواع تیپهای مردانه هم وجود دارد ولی با بیانصافی مواجه میشویم. درباره خودم حداقل میتوانم بگویم با بیانصافی مواجه شدم. فکر میکنید اگر یک مجری تلویزیونی چادری نبودید باز هم این همه حاشیه داشتید؟نه! ولی به یک دلیل بزرگی اشکال ندارد که من یک مجری تلویزیونی چادری باشم و حاشیه هم داشته باشم. بهخاطر همان دلیل که من با روزنامه صبا مصاحبه کردم. میتوانستم مصاحبه نکنم یا میتوانستم دروغ بگویم. کار سادهای بود. میتوانستم بگویم بله خیلی ممنون و اذیت نشوم اما از این استفاده چشم پوشیدم. گفتم راستگویی مهمتر از این است که از یک امتیازی استفاده کنیم. به همان دلیل من میگویم بهعنوان یک مجری تلویزیونی چادری حاضر شدم چادر ملی و چادر رنگی بپوشم و همه سبکها را امتحان کنم و سختیها را به جان بخرم و همیشه در حال توضیح دادن باشم که بتوانم همان حال خوبی که حرفش را زدم داشته باشم. همان که گفتم واقعا غایت انسان، مجری شدن نیست. غایت انسان این است که ۱۰ نفر با عملکرد تو بتوانند آدم خوبی بشوند. این چیزی است که من برای آن زندگی میکنم. هرکاری کردهام برای همین بوده. واقعا نمیخواهم ادعای بزرگی کنم اما واقعا در زندگی هدفم جز این نبوده است. شما گفتید آدم چادری باید ۱۰ ویژگی داشته باشد، چادر یکی از آنهاست. برای آن ۹ ویژگی دیگر مستند ساختهاید؟مستند برای این ساختهام که از یک جایی به بعد دیگر حرف زدن جواب نمیدهد و باید روشهای اثرگذار بصری را امتحان کرد. ۳ سالی است به این نتیجه رسیدهام که در ۷ سال گذشته حرفهایم را نزدم حالا وقت آن است که حرفهایم را با فرم نشان بدهم. مثلا در تلویزیون میگویم داشتن فرزندان زیاد اتفاق مبارکی است. بعد از مدتی میگویم به اندازه کافی این حرف را گفتهام حالا بهتر است آن را نشان بدهم. میروم به منزل خانوادهای که ۱۰ فرزند دارند و تمام فرزندان و والدین حال و اوضاع خوبی دارند، فکر نکنید همینطوری برای خودشان بچهدار شدند. اینها ایدئولوژی برای این کار دارند یعنی برای داشتن فرزندان زیاد فکر کرده و توضیح میدهد که به هزاران دلیل دوست دارم فرزندان زیادی داشته باشم. خانمی که فرزندان بسیاری دارد مریض نیست، حالش کاملا خوب است و در متن اثر توضیح میدهم که با این همه بچه به همه کارهایش میرسد. من رفتم از این حال خوب تصویر گرفتم و این تصویر را پخش کردم که در جشنواره عمار برنده شد. مستند صادق و راستگوست، الان ۷ مستند دیگر دارم که هنوز پخش نشده است. درباره خانوادههای شهدا. در همین مجموعه «خانومی که شما باشی»، درباره مادران، خواهران، همسران و دختران شهدا. گاهی اوقات که ۵-۴ روز با این افراد زندگی میکنی دلت میگیرد، با خودت میگویی این خانم پدرش را برای این مملکت از دست داده و طلبکار هم نیست. چقدر آدم چیز یاد میگیرد. پس هدف غایی باز هم این نیست. یکی از افرادی که حدود یک ماه قبل به منزلشان رفتم از همین خانوادههای شهدا، خانمی ۴ماهه باردار بوده که شوهرش شهید میشود. شوهرش افسر نیروی انتظامی بوده و در یک درگیری شهید میشود. یک خانم باردار که بدون شوهر، کودکش را به دنیا میآورد و آن را بزرگ میکند. این زن در این سیر زندگی، خیلی سختی کشیده است. اصلا شما بهعنوان یک مرد نمیتوانید احساس او را درک کنید. من بهعنوان یک زن میتوانم این احساس رادرک کنم. این خانم وقتی داشت درد زایمان را تحمل میکرد که کودکش را به دنیا بیاورد، شوهرش مرده بود و به تنهایی فرزندش را بزرگ کرده است. مستند این زن زیباست یا حرف زدن درباره او، نیم ساعت این مستند را ببینید. به نظرم به این دلیل در سالهای اخیر مستندسازی پررنگ شده که زبان صادقانهتری دارد، گویاتر و راستگوتر است. آنقدر با قصههای تلخی مواجه شدم؛ مثلا خانمی که شوهرش افسر نیروی انتظامی در اهواز بوده است یک روز با ۲۷ گلوله او را شهید میکنند. قاتلین هم یک مرد و پسرخالهاش بودهاند.از گواهینامه آنها که در جیب شهید مانده بود میفهمند قاتلین چه کسانی بودهاند. این افسر نیروی انتظامی آنها را جریمه کرده بود و قاتلان او را به قتل رساندند. کمترین کاری که میتوانیم برای این خانواده شهید بکنیم این است که همسرش برای دادگاه شوهر خود به اهواز نرود. ولی ۷ سال است که او برای حضور در دادگاه به اهواز میرود. اصلا کسی نخواسته حداقل پرونده او را از اهواز به تهران منتقل کند به هرحال یک کرامت و انسانیتی برای خانواده شهید قائل شوید. باید هر نوبت برود اهواز تا از حق و خون شوهرش دفاع کند. دردت میگیرد، حالت بد میشود. اصلا دیگر به آن چیزهایی که خانم توانگر فکر میکند تو فکر نمیکنی. بلکه به این فکر میکنی که خدایا چگونه میتوانم به این زن کمک کنم؟ با چه کسی صحبت کنم؟ چقدر میتوانم مؤثر باشم. این زن شوهرش را بهخاطر شما از دست داد و ۲ فرزندش را به تنهایی بزرگ میکند حداقل میتوانید پروندهاش را بیاورید تهران! حواسمان پرت است، آنقدر درگیر این حواشیها و پاپاراتزیبازیها هستیم که حواسمان از اصل موضوع پرت میشود. از متن غافل میشویم.هدف غایی جوانان ما مشهور شدن است؟ خدایا! چه کسی کجا اشتباه کرده که این اتفاق برای جوانان ما افتاده است؟ یک نفر در موقعیت حساسی خطا کرده که این اتفاق در فرهنگ ما افتاده است. نمیگویم حتما اینطور است ولی چرا باید هدف غایی ما این باشد؟ مستند ساختن درباره خانمها برای من مثل یک هدیه از طرف خداوند است، حتی اگر پخش نشوند. انشاءالله پخش میشود. حرف ناگفتهای باقی مانده است؟چیز خاصی به ذهنم نمیرسد فقط اینکه قصدم از این مصاحبه این نبود که ادعای چیزی را داشته باشم و از ادعا داشتن بسیار بیزارم، هر کسی که این مصاحبه را میخواند میگویم هرکس که ادعای هر چیزی را داشت، نیست! ادعا کردن کار خوبی نیست. هرکس ادعایی نکرد ولی در عمل او را دیدید آدم خوبی است. در فضای مجازی دنبال سوژه هستید؟برنامهسازها عمدتا در چاله بیسوژگی میافتند (این موضوع را مدیران تلویزیون بیشتر درک میکنند). مثلا خانه من میدان ونک باشد و فقط با خانمهای اطراف خودم ارتباط داشته باشم، صرفا روزمرگی چنین افرادی را درک میکنم اما اگر کمی با برنامهسازهای درست و حسابی برخورد کنید میبینید باید به شهرستانها، روستاها، پایینشهر، غرب و شرق کشور هم فکر کنید. نمیشود که فقط برای خودتان و اطرافیانتان برنامه بسازید. من چگونه میتوانم همه جا باشم؟ من برنامهساز نمیتوانم. زبلخان نیستم! دیروز یک نفر از لندن برای من مطلبی فرستاد، از همدان موضوعاتی را برای من مینویسند. از زابل یا شهرستانهای دور برایم مینویسند، یعنی از راههای دور درباره عکسهایم نظر میدهند. مثلا عکسی گذاشتهام که من در جشنواره فیلم همدان هستم. زیاد لایک خوردم. مثلا ۱۰ هزارتا. سابقه ۱۱ هزار تا هم داشتهام. یعنی ۱۱ هزار نفر درباره این عکس حرف میزنند. دیگه من کشف میکنم که مردم نسبت به یک تار مو حساسند. قبل از ورودم به اینستاگرام این را نمیدانستم. مثلا از اینستاگرام فهمیدم مردم هنوز نسبت به یک تار مو حساسند. هنوز میگویند آفرین به چادرت. از این ۱۱ هزار تا ۴ هزار نفر گفتهاند آفرین به چادرت! پس مردم چادر را دوست دارند. این یک وسیلهای است برای نظرسنجی. واقعا بهعنوان یک برنامهساز به آن نگاه میکنم نه بهعنوان زنگ تفریح. تو که میخواهی درباره زن برنامه بسازی باید بدانی زنان جامعه ما چه چیزهایی دوست دارند. مردم جامعه چادر را دوست دارند. مردم ما عقاید دینی دارند. هنوز محرم نشده بود اول محرم بود که دیدم تمام کسانی که در اینستاگرام میدیدم بلااستثنا عکس نمایهشان را متناسب با محرم تغییر دادهاند، مردم محرم را دوست دارند. من عکس مشهد در اینستاگرام میگذارم و ۱۱ هزار نفر لایک میکنند و از آرزوهایشان مینویسند، پس مردم مشهد را دوست دارند، من بهعنوان برنامهساز باید علائق مردم را بشناسم. آن کسی که میگوید مردم دیگر به این مسائل علاقهمند نیستند اشتباه فکر کرده است.منبع: وطن امروز |
|
↧
January 3, 2015, 10:51 pm
به گزارش جهان، این آلبوم که تم سنتی ایرانی - اسلامی دارد شامل ۱۲ قطعه صوتی است و تمامی اشعار آن را پروفسور حسین نصر سروده که از فیلسوفان مسلمان مطرح و صاحب کرسی مطالعات سنتی دانشگاه جرج واشنگتن است.در این آلبوم یک ترانه کاملا فارسی با عنوان «ز عشقت» وجود دارد که در قالب موسیقی سنتی ایرانی اجرا شده و همچنین «الحمدلله» دیگر اثری است که به زبانهای عربی / فارسی اجرا شده است.اکثر سازهای استفاده شده در این آلبوم توسط سامی یوسف نواخته شده است و در سازهای سنتی ایرانی از کمک استاد بابک رادمنش و برخی از هنرمندان ایرانی بهره جسته است.دانلود دکلمه قطعه «ز عشقت» با صدای حسین نصردانلود قطعه اصلی «ز عشقت» با صدای سامی یوسف |
|
↧
↧
January 3, 2015, 11:28 pm
↧
به گزارش جهان به نقل از نسیم، محمد فرتوت عنایت: دومین دوره حفاری "تپه دشت"، از محوطههای اقماری شهر سوخته که مربوط به ۲۹۰۰ سال پیش از میلاد است، پایان یافت.اثر انگشت به جا مانده از انسانهای پنج هزار سال پیش، آثار و شواهد تولید انرژی از کود حیوانی در هزاره سوم قبل از میلاد، تعدادی پارچه متعلق به اواسط هزاره سوم قبل از میلاد، سفال و پیکرکهای انسانی و حیوانی متعلق به ۲۵۰۰ سال قبل از میلاد از جمله آثار کشف شده در این حفاری است."تپه دشت" در سه کیلومتری جنوب غربی شهر سوخته در شمال سیستان و بلوچستان قرار گرفته و این دومین حفاری پس از انقلاب در این محوطه است که یک گروه باستانشناس در آن انجام داده است.دکتر "مهدی مرتضوی"، رئیس گروه باستانشناسی این محوطه تاریخی که مدرک باستانشناسی خود را از دانشگاه "برادفورد" انگلستان دریافت کرده و اکنون مشاور انجمن باستانشناسی جنوب آسیا است؛ در ارتباط با این حفاری در گفتگو با «نسیم» اظهار کرد: مهمترین یافته این فصل کاوش یافتههای اثر انگشت انسانهای پنج هزار سال پیش است که میتواند در روشن شدن خیلی از مسائل مبهم "شهر سوخته" موثر باشد.وی ادامه داد: اثر انگشت مربوط به اضافههای گلهای سفالگری است که سفالگر حین شکل دادن به سفال از آن کنده و دور انداخته است. این اثر انگشت به ما کمک میکند تا جنسیت و حتی سن فردی که در آنجا کار میکرده نیز مشخص شود.مرتضوی که اکنون با ۴۵ سال سن دانشیار پایه ۲۷ دانشگاه سیستان و بلوچستان است؛ در مورد اهمیت اثر انگشت یافت شده میگوید: باستانشناس میتواند از دیدهای مختلف بررسی کند. اگر اثر انگشت را بررسی کنیم میتوانیم به برخی ابهامات یافتههای قبلی پاسخ دهیم. برای نمونه بیشتر اشیاء قیمتی در قبرهای "شهر سوخته" در کنار خانمها پیدا شده و این موضوع باعث شد که بگویند "شهر سوخته" یک جامعه زن سالار بوده است. این یک نگاه تک بعدی است که ما را منحرف میکند. ما باید شواهد مختلفی برای اثبات این موضوع داشته باشیم. با کشف این اثر انگشتها اولاً مشخص میشود که افرادی که در کارگاههای تولید سفال کار میکردند چه جنسیتی داشته و در حدود چه سن بودهاند و اگر تعداد زیادی از این اثر انگشتها یافت شود؛ حتی رنج سنی افرادی که در کارگاه کار میکردند نیز مشخص میشود.تولید انرژی از کود حیوانیاین مشاور انجمن باستانشناسی جنوب آسیا در مورد یافته دیگر خود در حفاری این محوطه که مربوط به تولید انرژی از کود حیوانی است؛ این گونه میگوید: این یک هنر است که پنج سال قبل، انرژی باستان در سیستان کود حیوانی بوده است. آن مردم فهمیدهاند که این سنتز و فتوسنتزی که بر اثر تابش خورشید در گیاه اتفاق میافتاد و گاو این گیاه را میخورد و به شکل مدفوع از بدنش خارج میشود؛ تولید انرژی میکند. مردم از این کود حیوانی به عنوان سوخت استفاده میکردند. درست است که این فرد دانشگاه نرفته و کار او استاندارد شده نیست؛ ولی میفهمد گرمایی که کود حیوانی ایجاد میشود چقدر مفید است. ما کود حیوانی را که به صورت عادی در کنار درخت میریزیم تولید گرما میکند. این گرما مربوط به کودی است که هنوز آتش نگرفته است حالا اگر این کود آتش بگیرد چقدر گرما تولید میکند؟ طی بررسیها و پژوهشهایی که پس از فصل اول حفاری این منطقه صورت گرفت مشخص شد که کورههای "تپه دشت" با کود حیوانی از ۸۰۰ تا ۱۱۰۰ درجه حرارت تولید میکرده است.وی از روش باستانشناسی تجربی برای مقایسه یافتههای قدیمی در این فصل از کاوش استفاده کرده است. او این روش را در رابطه با شواهد تولید انرژی از کود حیوانی بکار برده است. مرتضوی در این باره گفت: در این فصل از باستانشناسی تجربی کمک گرفتیم. با این معنی که تیم حفاری همزمان با حفاری، یک کوره مشابه با کورهای که در گذشته مورد استفاده قرار میگرفته، شبیه سازی کرد با این تفاوت که ابعاد، ظرفیت و استاندرادهای کوره شبیهسازی شده با کوره مورد استفاده در "تپه دشت" تفاوت داشت. هدف از طراحی کوره پخت سفال نبود؛ بلکه بررسی واکنش باقی ماندههای خاکستر کودهای حیوانی با خاکستر کشف شده در این محوطه بود. این کوره همانند کورههای قدیمی در جهت باد قالب منطقه ساخته شد تا تاثیر انرژی باد نیز معلوم شود. درجه حرارت ناشی از سوختن چند تکه کود حیوانی در این کوره ۲۸۸ درجه سانتی گراد بود.گاو سیستانی، نژاد باقیمانده از پنج هزار سال قبلمسئول این گروه حفاری در بخش دیگری از سخنان خود به کشف بعدی تیم باستانشناسی که به اهمیت گاو سیستانی در نزد مردم "شهر سوخته" میپردازد؛ اشاره کرد. کشف چند "پیکرک گاو" از جمله دیگر یافتههای تیم حفاری "تپه دشت" است. مرتضوی در این باره اظهار کرد: در مورد پیکرکهای کشف شده تصور بر این است که یک حالت نمادین برای مردم آن دوران داشته است. "پیکرک گاو"، نمادی از نژاد گاو سیستانی که هنوز هم نژاد برتر دامی شناخته میشود و تصاویر آن در تخت جمشید هم وجود دارد؛ است. این پیکرک نشان میدهد این گاو حیوانی بسیار مهم برای مردم آن دوران بوده است. اهمیت آن به این دلیل است که علاوه بر این که از شیر، گوشت و پوست این حیوان استفاده میکردند؛ از پِهن آن برای تولید انرژی، از قدرت آن در کارهای کشاورزی و در ضمن از استخوان آن نیز به عنوان ابزار استفاده میکردند. در مورد گاو سیستانی، کارشناسان معتقدند که این نژاد، نژاد دامی برتر کشور محسوب میشود و قابلیت افزایش وزن تا یک کیلو و ۱۰۰ گرم در روز را دارد و همچنین میتواند روزانه پنج کیلو و ۷۰۰ گرم شیر تولید کند.پارچههای هزاره سوم قبل از میلادمرتضوی کشف بعدی این حفاری را "تکههای پارچه" اعلام کرد. پارچههایی که اهمیت آنها را اینگونه عنوان داشت: نمونه پارچه یافت شده در این حفاری متعلق به اواسط هزاره سوم قبل از میلاد است. این پارچه به ما نشان میدهد که مردم آن دوران از محیط طبیعی چه پارچههایی تولید میکردند. از پارچههایی که تاکنون یافت شده آزمایشهای مختلفی صورت گرفته است. ما متوجه شدهایم که پارچهها از دو بافت Z شکل و Sشکل تشکیل شدهاند و اینکه برخی پارچهها از بافتهای کنف(گیاهی) و حیوانی ساخته شده است."تپه دشت" کجا واقع شده است؟«تپه دشت» یکی از محوطههای اقماری "شهر سوخته" است که فعالیتهای صنعتی در آن انجام میشده. این تپه ۵.۷ هکتار وسعت دارد که براساس حفاریهای اولیه قدمت آن به دوره دوم استقرار در "شهر سوخته"، یعنی ۲۸۰۰ سال قبل از میلاد باز میگردد. رئیس دانشکده باستانشناسی دانشگاه سیستان و بلوچستان در مورد زوایای حفاری در این محوطه باستانی عنوان کرد: فصل دوم حفاری از هشتم آذرماه تا نهم دیماه امسال به مدت ۳۰ روز انجام شد. ۱۲ عضو هیأت حفاری به همراه یک کارشناس فنی و دو راننده در این مدت فعالیت کردند. برای شروع کار مجوز حفاری در سه مربع ۱۰ در ۱۰ متر دریافت شد؛ ولی در مجموع چون لزومی برای این مقدار حفاری نبود تنها دو بخش شش در شش و ۱۰ در پنج متر حفاری شد. "تپه دشت" یک محوطه یا یک کارگاه تولید سفال است که در فاصله سه کیلومتری جنوب غربی "شهر سوخته" قرار گرفته است.آیا "تپه دشت" در یونسکو ثبت میشود؟سرپرست گروه باستانشناسی "تپه دشت" در مورد اینکه آیا این محوطه میتواند در فهرست آثار تاریخی یونسکو قرار گیرد؛ در گفتگو با «نسنیم» گفت: اگر حمایت مالی از این محوطه انجام شود ظرف ۱۰ سال این محوطه را در یونسکو به ثبت میرسانیم. اکنون حمایتها ضعیف است.مرتضوی با بیان اینکه محدودیتها عمدتاً مالی است؛ افزود: اکنون هزینههای این حفاری از سوی دانشگاه سیستان و بلوچستان تأمین شده است. اگر این یافته براساس همین ردیفها پیش برود؛ فقط۱۰ سال برای رسیدن به نتایج این حفاری زمان نیاز است؛ ولی اگر بودجه مشخصی در نظر گرفته شود؛ تمام نتایج این حفاری ظرف یکی دو سال آماده و منتشر میشود. در صورتی که دولت حمایت کند بیدرنگ این اثر جزو فهرست جهانی آثار یونسکو به ثبت میرسد.تصاویری از کاوش باستان شناسی اخیر "تپه دشت" و برخی از یافتههای آن:باستان شناسان مشغول حفاری در دومین کوره یافت شده در "تپه دشت"نمایی از بخشهای حفاری شده دومین کوره کشف شده در "تپه دشت" مربوط به اواسط هزاره سوم قبل از میلادگیاهی که پنج هزار سال قبل برای مشتعل کردن کود حیوانی به عنوان سوخت احتمالی کورهها مورد استفاده قرار میگرفته و نمونه امروزی آن که بدون تغییر در اطراف شهر سوخته یافت میشودانبار خمرهای شکل کوچک که مقداری مواد غذایی کپک زده در آن یافت شده استنمونه پارچه یافت شده در این حفاری متعلق به اواسط هزاره سوم قبل از میلادظرف گلابی شکل کشف شده در فصل دوم حفاری "تپه دشت"، متعلق به اواسط هزاره سوم قبل از میلاد |
|
↧
به گزارش جهان، محمود گبرلو در سرمقاله این هفته برنامه هفت با یاد آوری مباحث پیرامون سینمای ایران از اهمیت رفتار متولیان سینمایی در خصوص سینمای ایران گفت و ادامه داد: اگر فیلمی توسط جوی شناخته نشد باید بر اصول و عقاید خود بایستیم اما رفتارمان بازتاب بدی نداشته باشد.وی با بیان اینکه باید جمعی از کارشناسان و عقلا و نخبگان سینما گرد هم آیند و به تشخیص مصلحت سینما بپردازند گفت: با پیشرفت های بدست آمده توقیف یک فیلم به نتیجه معکوس بدل می شود. بنابراین باید تلاش کنیم به جای رفتار های سلبی تفکر و تدبر کنیم و با گفت و گو تلاش کنیم جامعه را به سمت رشد حرکت دهیم و وقتی یک اثر هنری برای اکران بر پرده نقره ای مجوز دارد به جنجال ها دامن نزنیم.اما پایان صحبت های سردبیر هفت پس از دقایقی نمایش آیتم از هفت تا هفت با گفت و گو حجت الاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان همراه شد.پناهیان که پس از حجت الاسلام قائم مقامی دومین روحانی حضور یافته در برنامه هفت است در این برنامه به رابطه میان سینما و دین روحانیت پرداخت.وی در پاسخ به عدم ارتباط میان سینما و سینماگران ایرانی گفت: سینما به روحانیت نزدیک نشده و دست نداده و ارتباط خوبی نیز برقرار نکرده است. در واقع سینماگر وسط چهار راه زندگی ایستاده است و با همه صنوف لزوما باید ارتباط برقرار کند. البته بعضی چون نیروی انتظامی به واسطه داشتن قدرت اجتماعی بیشتر به آنان احتیاج دارند. پناهیان با بیان اینکه سینما برای دین بیشتر از سخنرانی به درد می خورد گفت: همان طور که پیامبر اکرم (ص)فرموده اند با رفتارتان مردم را دعوت کنید سینما نیز محل نمایش این رفتار است. ما اساسا سینما را دینی می بینم هر چند که اکثریت فیلم هایی که در تاریخ سینما بوده است در اختیار دین نباشد ولی به نظر می رسد بیشتر فیلم هایی که در آینده اتفاق می افتد دینی باشد. سینما بیشتر به کار دین می آید تا چیز دیگری و بیشتر به کار تجربه دیدن چیزی می خورد که البته سینما می تواند آن را تجربه کند.این روحانی با رد صحبت های غربی دانستن سینما به واسطه اینکه تکنولوژی غربی است گفت: قبل از اینکه محصول تکنولوژی غربی باشد محصول عقل و نیاز بشر است و درصدد است که پرده را از مقابل چشمان خود بردارد و به جهانی را نگاه کند که بدان دسترسی ندارد. پس ذات سینما می تواند دینی باشد و بسیار به دین خدمت کند و خاصه روحانیون نیز از سینما همین انتظار را دارند.وی در بیان انتظار روحانیون با بیان اینکه انتظار روحانیون بسیار زیاد است و شاید یکی از دلایل فاصله همین باشد گفت: در یک فیلم سینمایی و سریال انتظار می رود حقایق و واقعیت هایی گفته شود که مسیر تکاملی بشر را سرعت بخشد و سینما را بدون استفاده از مسجد و منبر و شمایل و ادبیات دینی در خدمت حیات بشر قرار دهد. سینما خیلی می تواند به تعالی بشر کمک کند.پناهیان در بخش دیگری از صحبت های خود گفت: سال هاست که در دانشکده هنر گفت و گو می کنیم که گاه درست یا غلط منتقل شده است. چرا که سرو صدا های ژورنالیستی سینما اجازه گفت و گو عالمان دینی و سینماگران را نمی دهد. از دیگر سو گمان می کنم این انگیزه بیشتر از جانب سینماگران وجود ندارد. چرا باید حرفی را که ده سال پیش به بچه های هنر می زدم الان در صحبت با یک هنرمند موجب تعجب شود. با این شرایط باید چه کاری انجام دهم.وی اشاره داشت: در میان علما نیز تخصص ها متفاوت است و در ساخت یک اثر نیز باید برود سراغ عالمی که متخصص آن حوزه است. گاه سراغ علمایی رفته میشود که سینما را نمی شناسد و از آنها در بحث ساخت فیلم خود راهنمایی می گیرند و گاه از نظرات علما سوء استفاده می کنند. این روحانی ادامه داد: در تلویزیون نیز همین مسئله وجود دارد. دو تاریخ نگار از علما وجود دارد اما برای ساخت اثر خود به سراغ کسی می رود که به افکار خود نزدیک تر است. این در واقع گزینشی برخورد کردن با علما است. بعضی اوقات نقدی از جانب عالمی ممکن است مطرح شود که خوب نباشد اما مواقعی نیز عالمی حرفی می زند به سبب برخورد های بد ژورنالیستی که با آن می شود از گفته خود پشیمان می شود. درهرحال گاه بد برداشت می شود و گاه بد منعکس می شود.پناهیان در خصوص نقدهای خود به فیلم ها به خصوص فیلم طلا و مس گفت: گاه در صحبت های خود پای فیلم ها را به میان می کشم. آن هم نه به عنوان اینکه آنها را نقد کنم . من باید در مقام مثال و برای جا انداختن یک بحث از زندگی مردم نمونه بیاورم. بهترین کار نمونه آوردن از یک فیلم است که همه آن را دیده اند. وقتی از یک فیلم گفته می شود قصدم در آنجا این نبوده است که این فیلم را نقد کنم. در مورد طلا و مس تعدادی نکات مثبت و نفی داشت و ما نکات منفی آن را گفتیم که گاه به شکل بد برجسته سازی شد. در هر صورت قصد جدی من این بوده است که وارد حوزه نقد فیلم شوم و اکنون نیز مدتی است که از این روش نیز پرهیز می کنم. اگرچه که روش خوبی است که برای توضیح مطلبی از فیلم گفته شود اما تا صحبت از نقد می شود و شروع به نقد می کنیم جبهه گیری های خیلی سختی میشود.این عالم دینی با بیان اینکه شغل کارگردانی یکی از مشاغل برجسته است و شانیتی دارد گفت: به سینماگران ایرانی احترام می گذارم اما سینمای ایران از در بحث جامعه عقب ما عقب است. اگر سینما ما دفاع مقدس را خوب انعکاس داده بود جریان تکفیری برای جهانیان جا نمی افتاد که با الله اکبر سر می برند چون ما شهادت را معرفی نکردیم. در واقع سینما از واقعیت های جامعه نه حقایقی که در پی آن است عقب مانده است. اگرچه نسبت به کارگردانان خوبی که وجود دارد فیلم شاخصی نیز وجود دارد اما نسبت به نیاز جامعه این طور نیست. در حال حاضر مردم در منطقه نسبت به جمهوری اسلامی، صلابت و عزت آن نگاه مثبت قوی دارند اما این نگاه مثبت را از سینما دریافت نکرده اند حتی برخی فیلم های دفاع مقدس هستند که سعی کرده اند جنگ را از زیبایی هایش تهی کنند که گویی دو طرفه درگیری هیچ تفاوتی باهم نداشته اند. انتظار ما از سینما بالا است چرا که این پیام ها باید به جهانیان منتقل شود و اروپایی و امریکایی ها تشنه ترین مردم برای دریافت پیام های تولید شده در انقلاب اسلامی هستند این پیام ها اگر توسط افرادی بی طرفی که از بیرون کشور می آیند منتقل شود بهتر به کار می آید چون زبان خود و مردم خود را بهتر می دانند و می توانند روایت ما را برای آنان نقل کنند.پناهیان در بیان تحول این مسیر توضیح داد: مراکز آموزش عالی سینما و مدیران فرهنگی نیز از سینماگران ماهم عقب تر هستند. سینماگران ما اگر کار خوبی انجام داده اند از حکمت خود بوده است نه از درایت مدیران سینما و مراکز آموزش سینما. با آموزش عالی هنر به خصوص در بخش سینما موافق نیستم و در طی ده سالی که در دانشکده هنر حضور داشتم انتقادهایی مطرح می کردم.وی پیشنهاد داد: بخشی از برنامه هفت را به آموزش عالی هنر اختصاص داده شود تا مردم بدانند که چه چیزی به کارگردانان جوان آینده کشور آموزش داده میشود. در برخی کشور های جهان از آموزش عالی سینمای ما بیشتر فلسفه و برخی از مبانی نظری را می خوانند. کمی حرف های دیگر هم به کارگردانان یاد دهیم مثل این است که نخواهیم محتوا را یاد دهیم و تنها به آموزش قافیه و وزن بپردازیم تا فرد شاعر شود. به نظر من کشف یک معرفت عمیق سینماگر را سینماگر خواهد کرد اگر سینماگر از یک زاویه جدید به اعماق مفهومی جدید و کشف تازه پی ببرد هنرمند می شود کی که خود حرف تازه ای داشته باشد همین خود، او را تازه تر می کند.این عالم دینی افزود: سینماگر را در حد یک حکیم، عارف و یک اندیشمند می بینم بنابراین این مراوده باید خیلی عمیق باشد و اصلا نباید قبیله عالمان دینی را از قیبله سینماگران جدا دانست. مدیران فرهنگی چه مقدار اردو گذاشته اند تا انها در مراوده بیشتر باشند.کار سینما لحظه ای نیست.وی با بیان اینکه از لفظ سینمای دینی استفاده نمی کنم گفت: سینمای خوب و غیر خوب داریم و سینمای خوب باید عمیق باشد اگر سینماگر تلاش خود را برای عمیق تر کردن فیلم خود کمتر کند جنجال ها نیز بر فیلم وی کمتر می شود. اگر گفته می شود فیلمی می تواند فیلمی دینی باشد غیر عمیق ترین است. اما سینماگر تنها نباید به خودش اتکا کند و به هر حال باید به بررسی بپردازد. بنابراین چون سینماگر می خواهد به موضوعی بپردازد که با مسائل دینی عجین است و یا حتی مسئله ای اجتماعی است چرا نباید برود با عالمان دینی گفت و گو های خود را عمیقتر کند.پناهیان در بخش دیگری از گفته های خود بیان کرد: نقد در مورد سینما سطحی است و به همین خاطر دعوا ایجاد می شود. اگر می خواهیم اثری را نقد کنیم باید آثار بلند مدت ان را در مخاطبین مورد بررسی قرار دهیم و این جز با کمک علومی جز روانشناسی امکان پذیر نیست. کارگردان نباید تنها به واکنش مخاطب متکی باشد بلکه باید در یابد که فیلم وی چه اثری را بر روی بیننده گذاشته است. بررسی یک کار سینمایی کار عمیقی است.وی درخصوص اختلاف شدید میان برخی متدینین و برخی اهالی سینما اذعان داشت: تصور می کنم ما باید انتظارمان را از سینما بالا بریم و یک اولویت بسیار مهم تلاش برای رفع سوء تفاهمها است چرا که مردم ما مردم عمیقی هستند. بنابراین مردم اگر سینما را عمیق تر ببینند با آن ارتباط برقرار می کنند و در اینجا اصلا بحث دینی و غیر دینی نیست بلکه فیلم عمیق ساختن را باید در دستور کار قرار دهیم همان طور که سطح نقد فیلم را عمیق می کنیم و سینماگران اجازه دهند که نقادان به میدان آیند و البته فیلم ها نیز نمایش داده شود و محدودیت ها کمتر شود و فیلم های بد نیز نمایش داده شود اما بازار نقد نیز در این میان عمق پیدا کند. البته نقد هم نقد عمیق باشد. ما در حال حاضر با سینمای عمیق و سطحی مواجه ایم. به قدری ضد اولویت فیلم می سازیم که مشخص نیست جهان و مسائل جهان کجاست.این روحانی با نقد اینکه سینمای ما چرا جهان را فرا نگرفته است ادامه داد: باید روی افکار عمومی مردم جهان تاثیر گذاریم. ما حرف های ساده ای داریم که اگر به زبان سینمایی که مردم اروپا و غرب به طور مشخص می فهمند مسلط شویم و اگر باآنها حرف زنیم ان زمان است که سینمای انقلاب اسلامی آغاز شده است. سینمای ما اگر تنها سینمایی داخلی باشد ناموفق است. وی گفت: به سینماگران ما باید هر چه که نیاز است امکانات داده شود تا بتوانند قلب مردم اروپا و آمریکا را فتح کنند. درغرب به ما نیاز دارند. اگر سینمای ما درغرب حضور جدی داشت هیچ وقت داعش نمی توانست افراد جویای معنویت را به خود جذب کند. حرف اول را مضمون و محتوای تازه میزند و اگر حرف تازه ای برای گفتن داشته باشد در تکنیک و خلاقیت هم تاثیر گذار است. برای سینما هم اتفاقی که در ادبیات رخ داده است خواهد افتاد.پناهیان در پایان صحبتهای خود به وظیفه سینماگر اشاره داشت و گفت: وظیفه سینماگر این است که هم سوال و هم راه را ایجاد کند.نصف الاسوال، نصف العلم. راه را هم نشان ندهد اما با ایجاد سوال می تواند هزاران نفر را به فکر اندازد. امیداورم نگاه عمیقی به دین داشته باشیم چرا که دین در بسیاری مواقع با ادبیات غیر دینی صحبت کرده است.اما در بخش دیگری از برنامه هفت ساعد سهیلی و جمشید محمودی؛ بازیگر و کارگردان فیلم چند مترمکعب عشق مقابل دوربین هفت قرار گرفتند.جمشید محمودی درابتدای صحبت های خود در بیان فروش و استقبال مخاطبان گفت: با توجه به دیده شدن فیلم در جشنواره فجر سال گذشته و منتقدین، فیلم نسبت به سالن هایی که در اختیار دارد فروش خوبی داشته است.وی گفت: گفته معروفی که از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر در این اثر وجود دارد که به خوبی نشان می دهد که فیلم از چه حرف زده است. فیلم در مورد عشق است بنابراین مخاطبان آن را کسانی که عاشق شده اند می شوند و خواهند شد تشکیلی می دهند و نوید محمودی تمام تلاش خود را می کند که این فیلم را به گوش تمامی مخاطبان برساند.محمودی ادامه داد: چند متر مکعب عشق یک قصه عاشقانه در دل مهاجرت است و نگاهی به مهاجران افغان دارد و از اسم و سکانس های آن پیدا است که فیلم در مورد مهاجرت نیست بلکه عاشقانه ست.این کارگردان درباره تولید فیلم خود توضیح داد: پروانه ساخت برای این فیلم را نیز از هردو کشور افغانستان و ایران دریافت کردیم و بازتاب این فیلم نیز در افغانستان هم خوب بوده است .محمودی در خصوص ایده اولیه کار بیان کرد: ایده اولیه این اثر به سال ۸۳ و سفر نوید محمودی به افغانستان بر می گردد و این ایده از این سفر نشات می گیرد اما در طی این سال به سبب کارهای گوناگونی که را انجام دادیم این ایده همراه ما نبود وبه آن فکر نمیکردیم تا اینکه هم من تجربیات بیشتر بدست بیاورم و هم نوید محمودی به سرمایه بیشتری برای ساخت این اثر دست پیدا کند.وی درباره نقش نادر فلاح در این فیلم گفت: نادر فلاح خارقالعاده بازی کرد چرا که در لحن و بیان افغان برای اولین بار است که به این اندازه کامل و درست انجام شده است.ساعد سهیلی دیگر مهمان حاضر در استودیو هفت در خصوص بازی در این فیلم گفت: فیلمنامه را که خواندم همه چیز آن از لحاظ اخلاقی مثبت بود وبه خط فکری نسل من نزدیک بود و این خط فکری به تمام جزییات در سینمای اجتماعی و واقعیات و حرف های خود ما بر می گردد و فکر می کنم که فیلم خیلی به این ها نزدیک است.وی در خصوص تاثیر سعید سهیلی در ورود به عرصه بازیگری گفت: پیش از بازی در فیلم گشت ارشاد تئاتر نیز کار می کردم و جایزه بهترین بازیگری را در اختیار داشتم. اما ماندگاری چیزی نیست که شخصی بتواند موجب آن شود. این بازیگر در پایان صحبت های خود دربیان نقش خود گفت: فیلم براساس قصه ای واقعی ساخته شده است و تلاش خود را کردیم که بی توجهی نسبت به آن دو شخصیت واقعی که باید نگاه و حضور آنها حس می شد صورت نگیرد.اما آخرین پرده از برنامه شب گذشته هفته به نقد فیلم شیار ۱۴۳ اختصاص داشت که سحر عصرآزاد و آنتونیا شرکا به نقد و بررسی در باب این فیلم پرداختند.آنتونیا شرکا در ابتدای صحبت های خود در باب نقد این فیلم بیان کرد: از فروش فیلم هایی که توسط خانم ها ساخته می شود به نظرمی رسد که خانم ها بهتر نبض جامعه را در دست دارند و یکی از دلایل آن می تواند فروش خوب فیلم هایی باشد که توسط خانم های کارگردان ساخته شده است. اما انتظاری که از کارگردان فیلم اشیا از آنچه در آیینه می بیند به شما نزدیک ترند برای ساخت دومین اثر خود بیشتر بود و انتظارها را برآورده نکرد و فیلم اول ایشان را خیلی خالصانه تر و جذاب تر دیدم اما نقد هایی هم بر این فیلم وارد است که به سبب حواشی که برای آن ایجاد شد کمتر بدان پرداخت شده است و کمتر با آن سینمایی برخورد شده است و بیشتر برخوردها فرامتنی بوده است.سحر عصر آزاد در ادامه صحبت های شرکا گفت: این فیلم موقعیت احساس برانگیزش مرا درگیر کرده است وبا تماشای چندین باره آن روی جزییات این فیلم دقیق تر شده ام و در کنار همه جزییاتی که دارد ورود یک کارگردان خانم به عرصه سینما و با چنین فیلم گامی محکمی است.اما مهمترین نکته این فیلم اقتباس ادبی آن بوده است. اما دیگر چیزی که توجه من را برانگیخت تفاوت در زاویه دیدی بود که نسبت به دفاع مقدس داشت و نسبت به دهه ۶۰ متفاوت بود. چرا که درحین استفاده درست و به جا از دفاع مقدس تقدس زدایی کرده است و تقدس را با مادری که در این فیلم نشان می دهد کلیشه زدایی کرده است.اما شرکا با رد صحبت های عصر آزاد توضیح داد: به نظر من وجه ادبی یکی از نقاط ضعف این اثر محسوب می شود. مهمترین نقدی که در این فیلم دیده می شود غلبه روایی است. فیلم به شکل روایی بدون اینکه از ابتدا صحبت از شخصی انجام دهد روایت میشود این بخش روایی بخش جدا از فیلم است و مصاحبه هایی که در این فیلم دیده می شود جنبه ادبی فیلم است که در قالب فیلم خوب در نیامده است. اما تقدس زدایی نیز صورت نگرفته چرا که مادر نیز دراین اثر مقدس شده است و فیلم را تحت شعاع خود قرارداده است و به چهار دوستی که به جبهه می روند و سرنوشت متفاوت پیدا می کنند عمدا پرداخته نمی شود به خاطر این که شخصیت محوری فیلم مادر است و همه وزن بر روی الفت قرار دارد و وی در حد یک قدیسه بزرگ می شود.منبع:فارس |
|
↧
به گزارش جهان؛ رجانیوزبه نقل از دانا آورده است : جنتی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، در حین فیلمبرداری از فیلم نهنگ و عنبر بر سر صحنه فیلمبرداری حاضر شده و از تعابیر استفاده شده د راین فیلم بسیار عصبانی شده است. فیلمهای زیادی با موضوعات اجتماعی در سینمای ایران ساخته شده است که تعدادی از آنها واقعیت جامعه را منتشر و برخی دیگر با نشان داده چهره سیاه از جامعه سعی در القای فضای سیاه در کشور هستند. اخیراً فیلمی با نام «نهنگ و عنبر » به کارگردانی سامان مقدم در حال ساخت است که از لحاظ موضوع و محتوا شبیه به فیلم «عصبانی نیستم » است. «عصبانی نیستم!» داستان نوید، دانشجوی ستاره دار و اخراجی است که برای فراهم آوردن حداقل شرایط زندگی در رویارویی با بی اخلاقیهای جامعه با خود تمرین میکند تا «عصبانی» نباشد و در تلاش است تا دختر مورد علاقه اش «ستاره» را از دست ندهد. این فیلم ماه گذشته آماده اکران بود که به خاطر اعتراض های زیادی که به نوع و محتوای فیلم وارد شد ممنوع الاکران شد و دیگر روی پرده سینما نرفت؛ البته این فیلم پس از اصلاحاتی که بر روی آن صورت گرفت اجازه اکران را بدست آورد. گفته می شود جنتی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، در حین فیلمبرداری از فیلم نهنگ و عنبر بر سر صحنه فیلمبرداری حاضر شده و از تعابیر استفاده شده د راین فیلم بسیار عصبانی شده است. |
|
↧
↧
به گزارش جهان به نقل از شبکه خبر، مسئول ستاد بازسازی عتبات عالیات استان اصفهان'علی حیدری' گفت: این فرش دستباف با هزینه بالغ بر ۱۰۰ میلیارد ریال در یکی از کارگاههای فرش استان اصفهان بافته می شود. وی بدون اشاره به مدت زمان بافت این فرش و تعداد هنرمندانی که این فرش را خواهند بافت، افزود: قرارداد بافت این فرش درحال نهایی شدن است.مسئول ستاد بازسازی عتبات عالیات استان اصفهان با بیان اینکه این ستاد از ۱۱ سال قبل فعالیت خود را آغاز کرد، گفت: تجمیع کمک های مردمی برای کارهای ارزشمند و تهیه امکانات مناسب برای زائران عتبات عالیات در عراق از اهداف تاسیس این ستاد مردمی است. وی اظهار کرد: در این مدت توانسته ایم پروژه های متعددی را در عتبات عالیات در شهرهای نجف اشرف، کربلا، سامرا و کاظمین عراق که قبور مطهر ائمه (ع) در آن قرار دارد، اجرا کنیم. حیدری افزود: ۲۲۰ هزار متر مربع از فضاهای عتبات عالیات و مراکز بهداشتی و اقامتی این اماکن، توسط ستاد بازسازی عتبات عالیات استان اصفهان بازسازی و ساخته شده است. وی همچنین به بیمارستان حضرت سجاد (ع) در کربلا که توسط این ستاد درحال ساخت است، اشاره کرد و گفت: این بیمارستان با ۱۲۰ تخت مراحل پایانی ساخت را طی می کند و بزودی برای ارائه خدمات به زائران امام حسین (ع) به بهره برداری خواهد رسید. مسئول ستاد بازسازی عتبات عالیات استان اصفهان، احداث درمانگاه حضرت زینب (س) و مجمتع اقامتی حضرت سیدالشهدا در کربلا همچنین مشارکت در بازسازی حرمین عسکریین (ع) را از دیگر اقدامات این ستاد اعلام کرد. وی به ساخت کتیبه قتلگاه امام حسین (ع) که پنجشنبه شب در اصفهان رونمایی شد اشاره کرد و افزود: در ساخت این کتیبه که توسط ۳۰ هنرمند اصفهانی و به مدت یک سال و نیم پایان یافت، اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان، دانشگاه های اصفهان و علوم پزشکی و نهاد نمایندگی رهبر معظم انقلاب در دانشگاهها، ستاد عتبات عالیات را یاری کردند. |
|
↧
به گزارش جهان، پس از ادای نماز جمعه بود که یکی از نمازگزاران از جای خود بلند شد و خطاب به مردم حاضر در مصلی نماز جمعه با یادآوری فجایع کنسرتهای روز بوشهر در سال گذشته، نسبت به برگزاری کنسرت در بوشهر اعتراض کرد.وی در بخشی از صحبتهای خود با قرائت بخشیهایی از سخنان امام خمینی (ره) و امام خامنهای از ناسازگاری ترویج موسیقی و برگزاری کنسرت با اهداف عالیه نظام اسلامی گفت.گفتنی است مردم حاضر در مصلی نماز جمعه با تکبیرهای پرشور خود نسبت به صحبتهای این نمازگزار پشتیبانی خود را اعلام کرد.و اما عصر جمعه جمعی از مردم متدین شهر بوشهر در جهت جلوگیری و اعتراض به برگزاری کنسرتهای موسیقی در بوشهر، جلوی سینما شهید آوینی، محل برگزاری کنسرت گروه لیان تجمع کردند.علی رغم مخالفت جمع کثیری از مردم متدین و حزب اللهی استان بوشهر، کنسرت گروه لیان در سالن شهید آوینی برگزار شد. این گروه، ماه صفر سال گذشته در اروپا به اجرای برنامه پرداخته بود.سایت دانشجو نیوز لحظه به لحظه این تجمع را گزارش کرده است که در ادامه می آید: *جمیعت آرام آرام بیشتر و حرکت وسایل نقلیه در مسیر به سختی انجام میشود، ماموران نیروی انتظامی جهت روان کردن حرکت وسایل نقلیه در میدان رفاه بوشهر، حضور دارند.* با گذشت یک ساعت از زمان مشخص شده برای کنسرت، هنوز خبری از آغاز برنامه محسن شریفیان نیست و احتمال لغو کنسرت هر لحظه بیشتر میشود.*تجمع کنندگان منسجم و یک صدا شعارهای مرگ بر منافق، موسیقی حرام به گوش میرسد را سر میدهند.*جمعیت الان نزدیک به بیش از ۷۰۰ نفر رسیده و هر لحظه بیشتر میشود.* قرار بود ساعت ۱۹، سانس اول این کنسرت برگزار شود که با حضور مردم انقلابی و متدین برگزار نشد. اما با حضور نیرو انتظامی و کنار زدن مردم متدینِ معترض، سانس دوم برگزار شد.*نیروی انتظامی در حال نظم دادن به جمعیت و آماده کردن فضا برای اجرای سانس دوم کنسرت است.* پلیس همه راهها و مسیرهای منتهی به فلکه رفاه بوشهر را مسدود کرد.*مردم با حمایت نیروهای انتظامی وارد سالن شدند و سانس دوم کنسرت اجرا شد.* کنسرت فوق که قرار بود در روزهای آینده نیز برگزار شود، لغو شده و برگزار نخواهد شد.*نیروی انتظامی با دستور مسئولین دولتی با باتوم و گاز اشک آور با معترضین برخورد کردند و افرادی که در این میان صدمه دیدند به بیمارستان منتقل شدند و علی رغم حضور آرام و مسالمت آمیز امت حزب الله با برخی از دانشجویان و طلبههای حزب اللهی بشدت برخورد شد.*معترضین در برابر برخورهای نیروی انتظامی هیچ گونه درگیری با نیروهای انتظامی پیدا نکردند. «رئیس ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان بوشهر با حضور در میان معترضان گفت: ما با کنسرت و نیروی انتظامی مشکلی نداریم. مشکل این است که به جای بالا بردن خواستههای مردم و جوانان بوشهری، اینها را با کنسرت تربیت و مطالبات را در حد یک کنسرت پایین اوردهاند.فکوری ادامه داد: برای آمدن ریاست محترم جمهوری جناب روحانی به بوشهر هم سنگ تمام میگذاریم.»در پی مسئولان دولتی نیروی انتظامی برای پراکنده کردن معترضان از اسپری فلفل، باتون و شوکر برقی استفاده کرد که تعدادی از معترضان که به صورت آرام و بدون خشونت اعتراضات خود را اعلام میکردند مجروح شده و راهی بیمارستان شدند.در این میان یکی از طلاب مدرسه علمیه بوشهر که در جمع معترضان بود به شدت دچار آسیب دیدگی و تنگی نفس شدید شد و همچنان در بیمارستان به سر میبرد.قابل توجه است که با وجود این برخورد تند معترضان باصدای بلند اظهار میداشتند ما باتوم ماموران نیروی انتظامی را میبوسیم اینها فرزندان انقلاب هستند و وظیفه خود را انجام میدهند، ما معترض به سوء مدیریت مسولان دولتی هستیم، معترضین در مقابل برخوردهای فیزیکی نیروی انتظامی هیچ مقابله به مثلی انجام ندادند. |
|
↧
به گزارش جهان به نقل از مهر، علیرضا قزوه مدیر مرکز آفرینش های ادبی حوزه هنری در آیین شعرخوانی چهارمین شب شعر انقلاب، با اشاره به ارزش و جایگاه استان سیستان و بلوچستان در شعر و ادبیات فارسی تإکید کرد: در کنار اسطوره بزرگ ایرانی یعنی رستم امروز هم مردم این سرزمین همان دلاوری ها را دارند و با همه فقر و تنگدستی چراغ مردانگی و جوانمردی را روشن نگه داشته اند.قزوه در ادامه با اشاره به نقطه ضعف بسیاری از کنگره ها و جشنواره های ادبی افزود: امروز وقتی تمام کنگره های ادبی را مرور می کنیم هیچ کنگره ای نیست که از سی سال برگزاری آن تجاور کرده باشد. حیف است برخی حرفها گفته نشود. گاهی حرفهایی هست که از جنس شعر است.چراغ هایی که حوزه هنری روشن کرده استوی افزود: ما در حوزه هنری چراغ هایی را روشن کردیم که با بودن و نبودن مدیران فعلی هم این چراغ ها روشن خواهد بود و ان شاء لله همین برنامه ها به دوره های سی ام و چهل ام و حتی صدم برسند.قزوه با اشاره به پیاده روی اربعین گفت: در این جریان دیدیم مردم فقیر عراق تمام مسیر نجف تا کربلا را موکب زده بودند و از زائران پذیرایی می کردند. این یک واقعیت است که اگر رویدادها و حرکتهای فرهنگی بر شانه ثروتمندان باشد استمرار نخواهد داشت وباید برگزاری آن برشانه فقیران باشد. جایی که بتواند برنامه های مردمی از این جنس برگزار کند حوزه هنری است.وی تإکید کرد: امروز شاعران جوان میدان دار شعر انقلاب شده اند اما نگرانی من در این زمینه از نسلی است که فکر می کنم اگرچه در شعر پا به پای نسل قبل می آید اما در خیلی چیزهای دیگر هنوز نتوانسته به سرآمدان نسل قبل برسند.آرزوی بیابانکی شهادت بود، حالا طنزپرداز شده!قزوه با اشاره به اینکه «همین آقای بیابانکی جوان چفیه به دوشش بود که شعر می خواند و آرزوش شهادت هم داشت و حالا طنز پرداز شده است.» گفت: شعر دهه شصت شعر پاک و پاکبازانه بود. نسل فعلی اگر می خواهد پا جای پای بزرگان نسل قبل بگذارد باید بی ادعایی را یاد بگیرد و باید بزرگی را به دیگران تعارف کند.وی افزود: این نسل از جهت هوشیاری پا به پای نسل قبل پیش آمده اما دعا می کنم بتوانند از دیگر جهات هم جای بزرگان پیش از خود را حفظ کنند. دوره بسیار خوبی را می گذرانیم و فکر می کنم شعر انقلاب در سال های آینده اتفاقات بسیار خوبی را رقم خواهد زد.مدیر مرکز آفرینش های ادبی حوزه هنری در پایان تصریح کرد: ادبیات همچنان پیشتاز است اما شعر می تواند خط شکن باشد و سبک ادبیات انقلاب را به وجود بیاورد. جوانان در این میدان باید از هم سبقت بگیرند و خیلی به دنبال مادیات نباشند. باید بایستیم و از داشته ها دفاع کنیم و ان شاء الله بتونیم راهی برای دیگر هنرها باز کنیم. |
|
↧