Quantcast
Channel: جهان نيوز - پربيننده ترين عناوين فرهنگ :: نسخه کامل
Viewing all 16070 articles
Browse latest View live

پاسخ به شبهه‌ای درباره عزاداری در ایام صفر

$
0
0
به گزارش جهان به نقل از تسنیم، جلسه هفتگی آیت‌الله قرهی حضرت آیت‌الله قرهی(مدّ ظلّه العالی) شب بیست و سوم صفر در محل مهدیه القائم المنتظر (عج) برگزار شد.حیات حقیقی بشر به سمت نور استاحتیاج خلق به نور الهی، مثل احتیاج انسان به آب و هوا و آن چیزی که عامل حیات جسم است، همین‌گونه، زیاد است. لذا گاهی انسان به صورت ظاهر زنده است امّا به حقیقت مرده است. وقتی فقط جسم، زنده است و نفس می‌‌کشد، یک حیوان است، حیوانی که نمی‌‌تواند حقیقت انسانی را درک کند.«الانسان حیوان الناطق»، این ناطقیّت، فقط به سمت نور است. حیات حقیقی و حیات روح، نه حیات جسم. جسم، قالب است و مرکب برای روح. اگر روح به حقیقت معنا پیدا کرد، جسم هم به واسطه همین روح، حیات حقیقی می‌‌گیرد، نه حیات گذرا و ظاهری و آن‌گاه است که جسم هیچ‌گاه نمی‌‌میرد. بین جان و جسم فراق هست امّا جسم هم حیات دارد.مثل‌‌ همان اولیاء خدا که بار‌ها در مباحث اخلاق عرض کردیم. ابن بابویه، شیخ صدوق (اعلی اللّه مقامه الشّریف) را بردند کنار امامزاده دفن کردند. محور، امامزاده بود، گرچه آن امامزاده مکرّم هم همین‌گونه است، امّا بعد از اینکه با سیل در قبر‌ها آب افتاد و بدن ایشان نمایان شد که کفن هم نپوسیده و به روی آب آمد، حضرت شیخ صدوق (اعلی اللّه مقامه الشّریف) محور قرار گرفت و ابن بابویه امروز محور است و مردان و زنان الهی دیگری که حتّی بعضی از آنان هم گمنام هستند و این یک نکته بسیار مهم است.در یکی از روستاهای اصفهان به نام قهی، نزدیک هرند - که همین آقای صفّار هرندی، اهل هرند است - زنی در کنار امامزاده دفن شده بود. یک مقداری از امامزاده برای درست کردن، تخریب می‌‌شود. این زن، هفتاد سال پیش دفن شده بود. وقتی قبر او هم تخریب شد، دیدند کفن این زن هم تازه است. زن مؤمنه و متدیّنه‌ای که قدیمی‌ها که خاطراتی از او داشتند، تعریف کرده بودند.یعنی دیگر مرد و زن هم ندارد. اگر انسان الهی شد، انسان بما هو انسان شد، عالم و غیر عالم هم ندارد. در یک روستا و شهر هم ندارد. یک زن، در یک روستا، این‌طور است. این‌ نکته بسیار مهم است.علی ایّ حال، حیات حقیقی بشر به سمت نور است. لذا اگر این حیات حقیقی نبود، قالب جسمانی در یک زمانی حیات به ظاهر دارد و بعد هم بر اثر کهولت سن و مرگ و دفن شدن، بعد از مدّتی تبدیل به خاک می‌شود؛ یعنی صورت ظاهر هیچ می‌شود و از بین می‌‌رود. امّا اگر حیات حقیقی بود، جسم هم حیات دارد که این از طریق نور است.انسان، خود‌شناس هم نیستآن مباحثی را که در این دو، سه شب عرض کردیم، به خصوص بحث شب اوّل و دوم را حتماً گوش بدهید که چرا ما حضرات معصومین (علیهم صلوات المصلّین) را به عنوان نور و هدایت می‌گیریم و اصلاً باید به سمت آن حضرات برویم که اگر نرویم، باختیم. علّت اینکه این‌ها به عنوان تجلّی اسماء و صفات خدا هستند، چیست؟ علّت اینکه ما نه به اسماء خدا می‌‌رسیم و نه به صفات خدا چیست؟ اسماء و صفات خدا را ممنوع الورودیم، نه ذات خدا. تا قبل فکر می‌‌کردیم در ذات خدا ممنوع الورودیم و خط قرمز است، امّا فهمیدیم اسماء خدا هم خط قرمز است، إلّا نازله‌اش و تجلّی‌گاه نازله‌اش در مرکز نور است، «اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْض».عرض کردیم هرچه که عنوان نور پیدا کند، مخلوق است. مخلوق، خالق‌شناس نیست. مخلوق، مخلوق‌شناس است. خیلی مهم است، اوج ادراکات عقلیه این است که مخلوق، مخلوق را می‌‌شناسد، آن هم بما هو موجوده نه بما هو حقیقه. آنچه که موجود است را می‌‌شناسد، نه آنچه که حقیقت این مخلوق است. چون حقیقت مخلوق را نمی‌‌فهمد. این هم باز یک رمز و کد است. بشر همین طور هیچ است. بشر مدّعی، هرچه که جلو می‌‌رود، می‌‌بیند که هیچ است، در جهل است.لذا عرض کردیم اینکه اولیاء خدا، بزرگان و اعاظم می‌‌فرمایند: ما هیچیم و فقرمان را بیشتر می‌‌فهمیم، «أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّه‏»، این تعارف نیست. ما می‌‌گوییم تعارف می‌‌کنند، شکسته‌نفسی می‌‌کنند. امّا اتّفاقاً آن‌ها خوب درک می‌‌کنند. ما درک نمی‌‌کنیم، ادّعا می‌‌کنیم امّا آن‌ها خوب درک می‌‌کنند و متوجّه می‌‌شوند که واقعاً هیچ چیز دستشان نیست.لذا اینکه فرمودند: «مَنْ‏ عَرَفَ‏ نَفْسَهُ‏ فَقَدْ عَرَفَ‏ رَبَّهُ‏» واقعاً هم همین‌طور است. می‌‌روند، می‌‌فه‌مند که نمی‌‌توانند. بار‌ها عرض کردیم یکی از معانی خود فاء که مِن الحروف است، تحقیقیه است. فاء بر سر قد تحقیقیه مِن الحروف آمده، «التحقیق مع التحقیق» می‌‌شود؛ یعنی به تعبیر عامیانه، مو لای درزش نمی‌‌رود که هر کس خود را شناخت، خدا را شناخته است. پس نتیجه اینکه انسان خودش را هم نمی‌‌شناسد. انسان خود‌شناس هم نیست.شناخت ما جزئی است، آن هم بما هو موجوده، نه بما هی حقیقه. ما حقیقت را نمی‌‌دانیم. پس مخلوق، مخلوق‌شناس می‌‌شود. لذا می‌‌گویند: اگر می‌‌خواهید واقعاً همین بما هو موجوده را بشناسید، باید به طرف نور بروید، چون باید با نور جلو بروید.لفظ نمی‌‌تواند حقیقت معنا را برسانددیشب عرض کردیم که کلام و معنا در لفظ نمی‌‌گنجد. تازه این‌هایی که ما می‌‌گوییم، همه لفظ است. هرچه که انسان جلو می‌‌رود، واقعاً می‌‌فهمد که عاجز است. اصلاً باید واقعاً دستش را به عنوان عجز بلند کند.اینکه رکوع و سجده اولیاء خدا طولانی بوده، به همین دلیل است. آیت‌الله العظمی اراکی (اعلی اللّه مقامه الشّریف) یکی از کسانی بود که نماز جماعتشان در مدرسه فیضیه، شاید بیش از ۴۵ دقیقه طول می‌‌کشید. یک نماز مغربشان حداقل سی دقیقه بود ولی مدرسه فیضیه، با اینکه همه کس نمی‌‌توانست بیاید، مملو بود. با اینکه این پیرمرد در کبر سن بود، بالای نود یال سن داشت، امّا نمازی داشت که عجیب و غریب بود.یک دلیلش این است که هرچه جلو می‌‌روند، می‌‌فه‌مند عاجزند و انسان وقتی عاجز شد، خضوعش بیشتر می‌‌شود. وقتی عجز خودش را درک کرد، خشوعش بیشتر می‌‌شود. بشر وقتی به سمت نور رفت، با نور می‌‌رود.عرض کردم قالبی به نام لفظ را درست کردند که هم خود متکلّم، واضع لغت، مفهوم و منظوری که در ذهنش هست را به وسیله ابزاری به نام لفظ برساند و هم مخاطب معنا را بگیرد.یک مثال زدیم. عرض کردیم اگر الآن تاریک بشود، همه برق‌های محل هم برود، هزار نفر هم باشند، مدام بگویند: نور، نور، این‌جا روشن نمی‌‌شود. معنا یک چیز دیگر است. نور یک چیز دیگر است. معلوم شد ما با لفظ نمی‌‌توانیم نور تولید کنیم. لفظ می‌‌خواهد معنا را برساند امّا واقعاً حقیقت معنا را نمی‌‌تواند برساند. لفظ حتّی بما هو موجوده هم نمی‌تواند برساند.وقتی بنا باشد الفاظ هم نتوانند معانی را حتّی بما هو موجوده، نه بما هی حقیقه برسانند، آن هم در باب مخلوق، خالق که هیچ، پس ما خالق‌شناس نیستیم إلّا به طریق مخلوق. آن هم مخلوقی که خودش بیان فرمود: من این‌ها را در باب نور قرار دادم. چون پروردگار عالم که جسم نیست، «اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ».مخلوقیّت حضرات معصومین (علیهم صلوات المصلّین) با مخلوقیّت ما اصلاً قابل قیاس نیستانسان تمام جمال و کمال پروردگار عالم را در قالب نازله، می‌‌تواند درک کند، آن هم بما هو موجوده، نه بما هی حقیقته و تازه آن هم نسبت افراد با هم فرق می‌‌کند؛ یعنی هر کسی نسبی است.یک مثال بزنیم. شما اگر بخواهی یک ولتاژ بالا را به یک باطری ضعیف، وصل کنی، آن باطری می‌‌سوزد، یا چراغ می‌‌سوزد. طبعاً باید داده‌ها، با آن چیزی که به عنوان پذیره است، با هم هم‌خوانی داشته باشند - پذیرش یکی از نکات است - اگر با هم توأم شد، می‌شود.داده های وجودی الهی به عنوان نور که بما هو نور است، قالب نازله آن عصمت است. عصمت، نازله نور الهی است که حضرات معصومین (علیهم صلوات المصلّین) هستند. این گیرنده‌ها هم باید گیرنده‌های قوی باشند. چون یک گیرنده می‌خواهد، یک فرستنده.اوّلاً فرستنده پروردگار عالم، در باب نورش نازله است، نه حقیقت که باز خود آن هم یک گیرندهای به نام مخلوق می‌خواهد؛ چون مخلوق باید از مخلوق، خدا‌شناسی را یاد بگیرد. پس مخلوق هست، منتها اعظم مخلوق‌ها است و آن عصمت است.همه مخلوق هستند، امّا گفت: میان ماه من تا ماه گردون، تفاوت از زمین تا آسمان است. ما فکر نکنیم می‌گوییم: حضرات معصومین (علیهم صلوات المصلّین) هم مخلوق هستند، یعنی آن‌ها هم مثل ما هستند. اصلاً ما نمی‌توانیم این را درک کنیم. مخلوقیّت حضرات معصومین (علیهم صلوات المصلّین) با مخلوقیّت ما اصلاً قابل قیاس نیست.مثل اینکه استکان ظرف است، خود دریا هم ظرف است. دریا ظرفی است که توانسته این آب‌ها را جمع کند؛ یعنی آن گودال بسیار عمیقی که مِن ناحیه الله درست شده که این آب‌ها همه در او جمع شوند. هر دو ظرف هستند امّا این ظرف استکان کجا و ظرف دریا کجا؟ می‌توانید به دریا ظرف بگویید، به استکان هم می‌توانید ظرف بگویید، امّا آن کجا و این کجا؟وقتی گفتیم نور ذوالجلال و الاکرام، نور یعنی مخلوق و الّا ذوالجلال و الاکرام نور نیست. تصوّر نکنیم حضرت حق، ذوالجلال و الاکرام نور است. نور یعنی مخلوق امّا او کجا و ما کجا؟ منتها آن‌هایی که نور نیستند، باید به سمت نور بروند تا ارتزاق بما هو موجود، نه حقیقی را داشته باشند و خدا هم از ما همین را می‌خواهد.بدانید پروردگار عالم خودش هم می‌داند و اصلاً نیاز به این نیست که از ما تکلیفی بخواهد که ما لا یطاق باشد «لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَ‌ها». وسع اعظم انسان‌ها هم که مخلوق هستند یک حدّی است. ذوالجلال و الاکرام لایتناهی است. منتها وسع‌ها متفاوت است.در باب اینکه انسان بتواند وسع او هم زیاد شود، باز باید به سمت نور برود. راه، نور است، حضرات معصومین (علیهم صلوات المصلّین) هستند. پس با توجّه به این مطالب معلوم می‌شود که اصلاً حرکت این است که ما آن‌ها را انتخاب کنیم و غیر از این نیست.وجود مقدّس پیامبر عظیم‌الشّأن، حضرت محمّد مصطفی (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم)، آن کسی است که هم حامد است و هم محمود و آن کسی که به عنوان مخلوق است، امّا «طبیب نفوسنا و شفیع ذنوبنا» قرار می‌گیرد. لذا بشر به این حقیقتی که الآن بما هو موجوده است و به عنوان حقیقت برای او محسوب می‌شود، نیاز دارد. پس راه همین است که به این سمت برود و غیر از این نمی‌تواند خدا‌شناس باشد. اگر هم بگوید خداشناسم،‌‌ همان همزاتی است که عرض کردیم.اطاعت محض و نظر موّرخین غربیلذا با توجه به همین مطلب، ببینید که حضرات معصومین (علیهم صلوات المصلّین) تنها کسانی هستند که در عالم توانستند اثرگذار باشند و هر کسی هم هر چه خواست، هر چه بیشتر به این‌ها نزدیک شد، برنده است. نزدیک شدن هم به یک چیز است و آن اینکه مطیع محض مولا باشد و مولا را اطاعت کند. «أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُم» ‏. در حقیقت اگر این‌ها را اطاعت کرد، برنده است و بالا‌ترین مطلب را پیش برده.دکتر ژوزف فرانسوی، آقای رینیو ژوزف، مؤلّف کتاب اسلام و اسلامیان، راجع به شیعه می‌گوید: شیعه، دین خود را با شمشیر پیش نبرد، بلکه با نیروی تبلیغ و دعوت پیشرفت کرد و اهتمام آن‌ها به برگزاری مراسم سوگواری، موجب شده که تقریباً دو ثلث از مسلمانان و بلکه جماعتی از هندو و مجوس و سایر مذاهب و ادیان، با آنان در عزای حسین (علیه الصّلوة و السّلام) شرکت کنند. حقیقت این است که هر کس توانست با این روش که روش تکمیلی است، جلو برود پیروز است. لذا این اثری که به سمت نور می‌رویم، تکمیل‌کننده است - این بحث‌هایی که در این چند شب بیان شد، مقدّماتی برای این بحث بود و الّا خود آن مقدّمه، یک بحث مفصّل علمی می‌طلبد -. وقتی به سمت نور رفتیم، یکی از راههای آن اطاعت محض است.آقای دکتر کارن بروکلمان، خاور‌شناس و محقّق آلمانی می‌گوید: یکی از خصایص شیعه این است که می‌گوید: ما پیرویم (معنای‌‌ همان شیعه، شیعه یعنی پیرو) و از کسانی که آن‌ها را امام می‌نامند، پیروی می‌کند. از جمله از پیروی‌های آن‌ها این است که در عزاداری پیروی می‌کنند - چقدر قشنگ و با دقّت این مطلب را دیده. مع‌الاسف ما خودمان آن‌قدر دقّت نداریم و این درد است. مثل ما مثل ماهی است که می‌گویند: ماهی درون آب است، آب را درک نمی‌کند امّا آن‌ها چون بیرون از آب هستند، متوجّه می‌شوند - از جمله در شهادت حسین (علیه الصّلوة و السّلام) که علاوه بر نتایج و اثرات سیاسی، موجب تحکیم و اشاعه مذهب شیعه گردیده و این مذهب، مرکز و مظهر تمایلات ضد استعماری است.آقای دکتر موریس دوکبری، اندیشمند فرانسوی، بیان می‌کند: پیروان حسین (علیه الصّلوة و السّلام) به یک چیز معتقدند که خیلی جالب است و آن اطاعت از امامشان است ولو در عزاداری.چون این‌ها تحقیق کردند، دیدند چرا ما عزاداری می‌کنیم. اصلاً خود عزاداری در مجلس یزید به‌وجود آمد. بعد از آن قضایا و خطبه امام زین‌العابدین (علیه الصّلوة و السّلام)، یزید برای اینکه اعلام کند که من اصلاً نگفته بودم که آن‌ها را به شهادت برسانند و آن‌ها غلط کردند، اجازه داد هفت شبانه‌روز عزاداری کنند. در تاریخ الدّمشقیّه مطالبی را بیان کردند، در کتب ما هم وجود دارد. حتّی همسر یزید خودش در عزاداری شرکت می‌کرد. درست در خود همین شام بلا آغاز عزاداری شد.می‌گویند: حتّی پیروان حسین (علیه الصّلوة و السّلام) به‌واسطه عزاداری حسین (علیه الصّلوة و السّلام) می‌دانند که پستی و زیردستی استعمار و استثمار را نباید قبول کنند. زیرا شعار پیشرو آن‌ها، آقای آن‌ها این بوده است: تن ندادن به زیر بار ظلم و ستم. ما این مطالب را نمی‌گوییم، این‌ها را مورّخین غربی بیان می‌کنند. لذا رفتن به سمت نور،‌‌ همان پذیرفتن فرمان الهی است. می‌گوییم: ما مطیع هستیم، هر چه شما بگویید.نور در قرآن، حضرات معصومین (علیهم صلوات المصلّین) هستندخیلی جالب است، یک دلیل و برهان برای اینکه ما بدانیم اصلاً نمی‌توانیم خدا‌شناس شویم، الّا به پیروی، این است که در قرآن، اصل نماز هست، تازه اصل نماز هم «وَ أَقیمُوا الصَّلاةَ» است، اقامه کنید، یک جای آن «وَ ارْکَعُوا مَعَ الرَّاکِعین» ‏ رکوع کنید با رکوع کنندگان آمده است، امّا آیا در خود قرآن یک جا دارد که نماز مغرب سه رکعت است؟ ندارد. همه مسلمان‌ها، حتّی وهابیّت ملعون که ادّعا می‌کند مسلمان هستند و امروز بازوی یهود حرمین شریفین را غصب کرده و شکّی نیست که این‌ها یهودی و یهودی‌زاده هستند، نتوانسته که تغییر بدهد. مگر می‌تواند؟! همه می‌گویند: نماز مغرب سه رکعت است. نماز صبح دو رکعت است. این در کجای قرآن آمده است؟ انسان آیه به آیه قرآن را مطالعه کند، یک جا پیدا نمی‌کند که مثلاً نماز صبح دو رکعت است.حالا این یک نمونه کوچکی است که دارم عرض می‌کنم. این چیزی است که برای ما ملموس است؛ چون بشر بالأخره محدود است و همیشه می‌خواهد با چیزهایی که ملموس و محسوس است، جلو برود.پس ما هیچ جای قرآن نداریم که بیان شود چند رکعت نماز باید بخوانیم.‌‌ همان چیزی که اهل جماعت می‌گویند که ما سنّی هستیم. البته سنّی حقیقی ما هستیم که سنّت پیامبر را رعایت می‌کنیم. این سنّت یعنی که‌ای انسان، به هیچ عنوان نمی‌توانی خودت خدا‌شناس باشی و احکام پروردگار عالم را بدانی.نکته‌ای بگویم که اولیاء خدا بیان کردند: این در زمان وجود مقدّس آقاجانمان، حضرت حجّت (عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف)، خوب باز می‌شود و آن اینکه حتّی عنوان کتب الهی برای این است که انسانی که در معرفت‌شناسی هنوز در حدّ اولیه است؛ یعنی در حدّ معرفت بما هی موجوده است، نگوید: که از کجا معلوم که این از طرف خداست. برای همین کتاب می‌آید و الّا انسان خیلی از چیز‌ها را به حقیقت از کتاب نمی‌تواند پیدا کند.اینکه بیان می‌شود کتاب، سنّت، اجماع و عقل، ما در درس خارج اثبات کردیم که اجماع به حقیقت وجود ندارد. عقل هم باید در بستر کتاب و سنّت باشد و کتاب هم اجمال است. معمولاً آنچه که ما بیان می‌کنیم، این است که به سراغ سنّت می‌رویم؛ یعنی قول و فعل معصوم است که ما را نجات می‌دهد. لذا اینکه بیان می‌کنیم اجتهاد در مقابل نص وجود ندارد، معمولاً نص قول معصوم است.یعنی اگر پرودگار عالم کتابی را هم فرستاده، این کتاب، اجمالی و مجمل است. اینکه امیرالمؤمنین (علیه الصّلوة و السّلام) می‌فرمایند: قرآن‌های به نی را بزنید؛ چون حقیقت قرآن، خود امیرالمؤمنین (علیه الصّلوة و السّلام) است. امیرالمؤمنین (علیه الصّلوة و السّلام) قرآن ناطق، قرآن متحرک و قرآن حقیقی است.این قرآن، دست من و شما باشد، ما چطور می‌خواهیم احکام را از آن اخذ کنیم؟ ما در نمازش ماندیم. اگر پیامبر (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) نفرموده بود، ما چطور می‌خواستیم نماز بخوانیم؟! معلوم است که هر کس یک طور می‌خواند. یکی می‌گفت: من در طی شبانه‌روز، یکبار می‌خوانم. حالا چطور می‌خواند؟ آن‌وقت می‌دیدی که اصلاً هزاران هزار نماز وجود دارد. یکی یک رکوع و سجده انجام می‌داد و می‌گفت: این نماز است. اصلاً کجای قرآن فرموده: در نماز، حمد و سوره را باید بخوانی و حتماً باید حمد باشد؟ گرچه خود حمد هم سوره است، امّا چون دیگر اسّ و اساس می‌شود، در اصطلاح عامیانه، می‌گوییم حمد و سوره؛ یعنی بعد از سوره حمد، هر سورهای را که خواستید می‌توانید بخوانید، به جز سوره سجده‌دار.بالاخره همه این‌ها را برای ما تبیین کردند و این‌ها‌‌ همان چیزی است که حضرات معصومین (علیهم صلوات المصلّین) برای ما بیان کردند. این‌‌ همان فقه‌الصادق (علیه الصّلوة و السّلام) است. اینجاست که می‌فهمیم باید هر چه که باشد به سمت نور برویم و الّا قرآن به خودی خود - می‌ترسم یک چیزی بگویم و چون درک نشود، مرتد و کافر هم بشوم، امّا این‌ها فرمایشات اعاظم است - با همه عظمتش، همین قرآنی که می‌بوییم، می‌بوسیم و دست بدون طهارت و وضو نمی‌توانیم بر خطوط آن بزنیم، نور نیست. همین قرآنی که بیان شده و تبیین می‌کنند نور است، نور، کس دیگری است. روایات را می‌خوانیم که خود حضرات معصومین (علیهم صلوات المصلّین) فرمودند که نور در قرآن ما هستیم.حقیقت هم همین است که نور، حضرات معصومین (علیهم صلوات المصلّین) هستند و الّا قرآن، در قالب کلام است و کلام نمی‌تواند به خودی خود معنا را برساند. الفاظ است. همین الفاظ مقدّسی که باید ببوییم و ببوسیم و اشتباه نشود، احترام به قرآن باید باشد. وقتی قرآن خواندید، قرآن را روی زمین نگذارید - که آن طرفی‌ها خیلی هم به این مقیّدند و اگر این کار را بکنید دعوایتان می‌کنند، ولی آن‌ها فقط ظواهر را می‌گیرند - ما باید احترام را بگذاریم و قرآن را روی دو دست نگه داریم و حرمت قرآن باید حفظ شود، ولی قرآن ناطق، مهم است.این عزاداری، عالم را تکان دادهپس دیگران فهمیدند که اسّ و اساس، حضرات معصومین (علیهم صلوات المصلّین) هستند و انسان باید همه مطالب، حتّی عزاداری را هم از این‌ حضرات یاد بگیرد. اصلاً یکی از خصوصیّات عزاداری، همین منبر است. چرا این‌قدر ما در عزاداری تأکید داریم که مراقب باشید این منبر را نگیرند. حتّی متأسّفانه در مجالس ختم که اصلاً یکی از مطالب مجلس ختم، تذکار و یادآوری است، در بعضی از جا‌ها و شهرستان‌ها، فقط مداحی و ذکر مصیبت دارند، در حالی که اصلاً مجلس تذکار است و باید یاد بگیریم. ببینید این موّرخین غربی مثل موریس فرانسوی، کارل خاور‌شناس آلمانی و دکتر ژوزف فرانسوی می‌گویند که شیعه چه خصوصیّاتی دارد و اصل قضیه را پیروی می‌دانند و می‌گویند: همین مطالب است که عالم را تکان داده و حتّی مجوس و بودایی‌ها هم عزاداری می‌کنند.می‌دانید یکی از خصایص بودایی‌ها این است که دائم با مسلمانان در جنگند و برای مسلمان‌ها گرفتاری درست می‌کنند. الآن ببینید چقدر از مسلمانان را در میانمار کشتند، امّا خیلی جالب و عجیب است که همین‌ها در اربعین می‌آیند! شبکه افق یک مستندی را نشان داد که با این بودایی‌ها که در اربعین به پیاده‌روی آمده بودند، مصاحبه کرده بودند. به آن‌ها گفت: شما که مسلمان‌ها را می‌کشید، می‌گوید: نه، حسین (علیه الصّلوة و السّلام) یک چیز دیگر است. همه این‌ها برای این است که این نور به ما یاد داد که عزاداری کنیم. اگر عزاداری برای اهل بیت و ابی‌عبدالله (علیهم صلوات المصلّین) نبود، از بین می‌رفت.چه چیز باعث شد شهادت حضرت زهرا (علی‌ها الصّلوة و السّلام) فراموش نشود؟بی‌بی دو عالم (علی‌ها الصّلوة و السّلام) در مدینه النبی؛ یعنی شهر پیامبر (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) به شهادت رسید، درب خانه را آتش زدند و پشت درب ماند. اگر دو تا مطلب را خود پروردگار عالم قرار نمی‌داد - شک نکنید که خود پروردگار عالم قرار داده است - بدانید که اصلاً قضیه شهادت حضرت زهرا (علی‌ها الصّلوة و السّلام) به فراموشی سپرده می‌شد. یکی اینکه قبر حضرت مخفی است.در همین ترکیه و متأسّفانه آذربایجانی که غصب شده و یک روزی ان‌شاءالله به میهن برگردد، با اینکه شیعه هستند، این طور تبلیغ کردند که آدم تا به حج نرفته، نعوذبالله، هر گناهی کرد، هیچ اشکالی ندارد و اصلاً این باورشان شده است. امّا همین ترکیه‌ای‌ها یک نقشه بقیع دارند، که من این را خودم در کاروان آن‌ها دیدم که قبر دختران پیامبر و نوادگان ایشان مشخّص است. با اینکه می‌دانید وهابیّت ملعون همه قبر‌ها را صاف کرده، سنگ قبر ندارد و می‌خواستند اصل را از بین ببرند ولی نتوانستند، امّا‌‌ همان ترک‌ها هم می‌دانند که قبر بی‌بی دو عالم (علی‌ها الصّلوة و السّلام) معلوم نیست. شافعی‌ها، حنبلی‌ها، حنفی‌ها و مالکی‌ها، همه فِرَق می‌دانند که قبر بی‌بی دو عالم (علی‌ها الصّلوة و السّلام) گمشده است و همه برایشان سؤال است که چرا؟ و پروردگار عالم این‌طور خواسته و الّا اصلاً شهادت ایشان، به دلیل سکوت امیرالمؤمنین و اهل بیت (علیهم صلوات المصلّین) برای این قضیه فراموش می‌شد.یکی هم تاریخ شهادت حضرت است که بین هفتاد و پنج روز و نود و پنج روز اختلاف است. آیت‌الله مولوی قندهاری (اعلی اللّه مقامه الشّریف) فرمودند: کسی محضر آقا سیّد ابوالحسن اصفهانی (اعلی اللّه مقامه الشّریف) آمد و پرسید که هفتاد و پنج روز درست است یا نود و پنج روز؟ ایشان فرمودند: شما چکار دارید که کدام درست است، هر دو را بگیرید. اتّفاقاً آیت‌الله العظمی مرعشی نجفی (اعلی اللّه مقامه الشّریف) هم این را بیان فرمودند.سؤال پیش می‌آید که آیا عزاداری زیادی نیست؟ من ان‌شاءالله روایت عجیبی را می‌خوانم که داود بن سرحان نقل می‌کند، حضرت می‌فرمایند: اصلاً احیای امر ما به همین مصایب است. ما زمان شهادت پیامبر، وجود مقدّس امام حسن مجتبی و ابی‌عبدالله (علیهم الصّلوة و السّلام) را می‌دانیم، امّا چرا باید زمان شهادت بی‌بی دو عالم (علی‌ها الصّلوة و السّلام) معلوم نباشد؟ برای اینکه طولانی‌تر شود، بگوییم دهه اول و دهه دوم.طولانی کردن عزاداری و فراموش نشدن جریان کربلاشاید بعضی بگویند که چقدر عزاداری کنیم؟ اصلاً اسّ و اساس همین است. لذا امام راحل و عظیم‌الشّان (اعلی اللّه مقامه الشّریف) نفرمودند که این عاشورا بود که اسلام را زنده نگه داشت. حتّی نفرمودند: این محرّم بود که اسلام را زنده نگه داشت، بلکه فرمودند: این محرّم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است.خیلی عجیب است. طولانی شدن این عزاداری، صورت ظاهر است، یک حکمتی در آن است. این مشکی پوشیدن ظاهرش است. بعضی دو ماه نذر می‌کنند که مشکی بپوشند؛ چون وقتی نذر می‌کنند، دیگر نمی‌توانند در بیاورند. آیا شما برای بستگان خودتان، دایی، خاله، عمو و...، اگر از دنیا بروند، این‌قدر لباس مشکی می‌پوشید؟ بعد هم اینکه صد‌ها سال گذشته است. ما اصلاً پدر پدربزرگمان را به یاد داریم؟ نه قبرش را می‌دانیم و نه می‌دانیم چه زمانی از دنیا رفته است که حداقل یک سالگرد کوچک خانوادگی بگیریم، بگوییم امشب سالگرد وفات پدر پدربزرگمان است! امّا ابی‌عبدالله (علیه الصّلوة و السّلام) را می‌دانیم و دو ماه هم لباس مشکی می‌پوشیم.اصلاً آیا کسی سالگرد دوم یا سوم پدرش مشکی می‌پوشد؟ خیر، دیگر مشکی نمی‌پوشد. پس این چه حکمتی است، چه دلیلی دارد که این‌طور بیان می‌شود؟ باید در این تأمّل کرد.این شب‌ها بیان کردیم که مخلوق باید به سمت مخلوق برود و هیچ‌وقت خالق را درک نمی‌کند، الّا به طریق مخلوق آن هم بما هو موجوده نه بماهی حقیقه الشّیء. آن مخلوق هم نور است؛ چون نور است که می‌تواند انسان را جلو ببرد، ظلمت نمی‌تواند. و آن نور هم حضرات معصومین (علیهم صلوات المصلّین) هستند. «اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ».طبعاً ما صفات و اسماء پروردگار عالم را درک نمی‌کنیم، الّا نازله‌اش؛ چون ردیف می‌خواهد و ما هم ردیف پروردگار عالم نیستیم. پس باید به سمت این‌ها برویم و همه این مطالب برای این است که این امر احیا شود. لذا واقعاً این راه است.کربلای معلّی در یک بیابان برهوت بود.‌‌ همان کاری که حضرت زین‌العابدین (علیه الصّلوة و السّلام) کرد که آغاز عزاداری در شام بلا شروع شد و هفت روز اجازه عزاداری دادند، باعث فراموش نشدن این قضیه شد. همین که حضرت زین‌العابدین (علیه الصّلوة و السّلام) و حضرت زینب کبری (علی‌ها الصّلوة و السّلام) بیان کردند: ما را به کربلا برگردانید که اوّل آنجا را زیارت کنیم.شهید بزرگوار آیت‌الله قاضی (اعلی اللّه مقامه الشّریف)، آن شهید محراب که از اعاظم و بزرگان است، در کتاب اربعینش خیلی مفصّل، زیبا و علمی اثبات کرد که اربعین اوّل درست است. آن‌ها این کار را کردند که به کربلا برگردند، آنجا عزادرای را به پا کنند. بعد خود زین‌العابدین (علیه الصّلوة و السّلام) وقتی به مدینه برمی‌گردند یک جور دیگر عزاداری به پا می‌کنند. حضرت زینب کبری (علی‌ها الصّلوة و السّلام) یک جور دیگر با بانوان مدینه عزادرای به پا می‌کند. بعد حضرت برای اینکه نگذارد این قضیه فراموش بشود، سفره پهن می‌کنند، گریه می‌کند، بچّه می‌دهند برای او اذان و اقامه بگوید، یاد حضرت علی اصغر می‌کند. وقتی در بازار می‌رود، می‌بیند گوسفندی را ذبح می‌کنند، می‌گوید: آیا به او آب دادید؟ حضرت می‌داند این‌ها مسلمان هستند، آب می‌دهند، امّا این چه سؤالی است؟ مخصوصاً می‌خواهد به کربلا گریز بزند که یادآوری کند، این جریان فراموش نشود.مراقب باشید، ورود به این وادی، خط قرمز استلذا بعضی نمی‌دانند، می‌گویند: چرا عزاداری را این‌قدر زیاد می‌کنید؟ خدا گواه است، یکی از مطالب افراط و تفریط همین است. بحث اتّحاد جداست. وحدت با اهل جماعت یک بحث جدایی دارد. خدا گواه است، این نیست که تصوّر کنیم ما از اصولمان باید عقب‌نشینی کنیم.امام راحل عظیم‌الشأن (اعلی اللّه مقامه الشّریف) آنکه خود در این عصر و زمان منادی وحدت است، در باب مناسک حج، اصلاً اجازه نمی‌دهد غیر شیعه اثنی عشری ذبیح را ذبح کند. ایشان اصلاً قبول نمی‌کنند.الآن که دیگر نظم گرفته، امّا آن زمان اهل جماعت، از این بادیه‌نشین‌ها می‌آمدند، می‌گفتند: کمک کنند، بکشند و برای خودشان ببرند. امام بالصراحه فرمودند: خیر، فقط باید شیعه اثنی عشری باشد. امامی که می‌گوید: پشت سر آن‌ها نماز بخوانیم، آن هم نه شافعی و حنبلی و...، وهابی ملعون، یهودی، امّا این‌جا می‌گوید: خیر، اگر هم کشته شد، باید مجدّداً بکشید. استفتائات ایشان را در باب مناسک حج ببینید.پس این‌طور نیست که ما بگوییم: به خاطر وحدت این شهادت را هم تعطیل کنیم. اصلاً چه کسی گفته از اوّل محرّم باید عزاداری کنیم؟ خوب این سؤال پیش می‌آید، امّا نظر مورخین غربی را بیان کردیم که گفتند: این‌ها حتّی در عزاداری پیرو امامانشان هستند. ما از حضرات معصومین (علیهم صلوات المصلّین) یاد گرفتیم. آن‌ها از شب اول محرّم حزین بودند، هر چه به روز عاشورا نزدیک می‌شد، حزنشان بیشتر، تغییر چهره‌شان بیشتر و وضعشان طور دیگری می‌شد، و الّا روز شهادت معلوم است فقط عاشوراست. امّا چه چیزی پشت این نهفته شده است؟مع‌الاسف آتش زدن درب خانه حضرت زهرا (علی‌ها الصّلوة و السّلام) که در شهر بود، می‌بینیم امثال آن سیّد بزرگوار در لبنان، می‌گویند: چه کسی گفته درب را آتش زدند، چنین چیزی نبوده! یعنی حتّی یک موقع شبهه از علمای شیعه به وجود می‌آید که این درد است.امّا این را هیچ کسی نتوانسته شبهه بیاندازد. همه اهل جماعت هم پذیرفتند که واقعه عاشورا اتّفاق افتاده. حتّی وهابیّت هم پذیرفته و نمی‌تواند نه بگوید. وهابیّتی که می‌گردد همه چیز را منکر شود، نتوانسته، منتها می‌گوید: به ما ربطی ندارد، دو گروه بودند، آن پسر خال‌المؤمنین بوده، این هم...، ولی نمی‌توانند منکر شوند.امّا شهادت حضرت زهرا (علی‌ها الصّلوة و السّلام) را منکر هم شدند. فدک را منکر هم شدند. بعضی هم به عنوان وحدت آمدند، گفتند: نه این روایات ضعیف است. چه می‌گویید؟! ولله العظیم اگر کسی بخواهد در این مطالب روضه اهل بیت (علیهم السّلام)، در هر قسمش شبهه بیاندازد، خدا گواه است گرفتار می‌شود.‌‌ همان آقایی که قائم مقام شد، یک زمانی راجع به فدک مطلبی نوشت، گرفتار شد و به قول بعضی چوب حضرت زهرا (علی‌ها الصّلوة و السّلام) را خورد.با بعضی چیز‌ها بازی نکنیم؛ یعنی قابل بازی کردن نیست. خدا گواه است، خطر دارد. یک چیزی است که انسان باید مراقب باشد، وحشت کند. این وادی خط قرمز است، ورود پیدا نکند. بله، یک چیزهایی هست که امام‌المسلمین هم بیان فرمودند و درست هم فرمودند و باید انسان مطیع فرمان ایشان باشد. ایشان فرمودند: قمه نزنید. کسانی که از صحابه بودند، بله یک خطاهایی کردند، طبق آیات قرآن مورد لعن خدا هستند، ملعونند و لعن می‌شوند. کسی که پیغمبر (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) را اذیّت کند، لعنت خدا بر اوست و خود آن‌ها هم در کتبشان دارند که پیامبر (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) فرمودند: «إِنَّ فَاطِمَةَ بَضْعَةٌ مِنِّی، مَنْ‏ آذَاهَا فَقَدْ آذَانِی»، با این جورچین، لعن، متعلّق به خود آن‌هاست، امّا فحش دادن، زیر پا اسمشان را گذاشتن و... غلط است.لذا خیلی جالب است، این داعشی‌های ملعون امسال یک عکس را برداشته بودند، زیرش اسماء خلفا و همسران پیامبر را زده بودند، گفته بودند که این‌ها در راهپیمایی اربعین روی این عکس راه می‌روند که احساسات اهل جماعت را تحریک کنند. بعد الحمدلله اصل آن عکس پیدا شده بود و گفتند: فتوشاپ بوده و فریب این‌ها بوده است.کسی که در وادی ابی‌عبدالله (علیه الصّلوة و السّلام) است، این کار‌ها را نمی‌کند و هر که برای ابی‌عبدالله (علیه الصّلوة و السّلام) کار نکند، برملا می‌شود. کسی که برای خدا و اهل بیت کار کند، معلوم است.اگر کسی یک عمر سلام بدهد، لحظه جان کندن آقا می‌آید«السّلام علیک یا اباعبداللّه»امام صادق (علیه الصّلوة و السّلام) فرمودند: «مَنْ أَرَادَ أَنْ یَکُونَ‏ فِی‏ جِوَارِ نَبِیِّهِ وَ جِوَارِ عَلِیٍّ وَ فَاطِمَةَ- فَلَا یَدَعْ زِیَارَةَ الْحُسَیْنِ ع» هرکس می‌خواهد در جوار پیغمبر، امیرالمؤمنین و بی‌بی دو عالم (علیهم الصّلوة و السّلام) باشد، زیارت ابی‌عبدالله (علیه الصّلوة و السّلام) را ترک نکند. این‌قدر تشویق می‌کنند که این بماند.لذا ببینید همیشه زیارت عاشورا هست. وقتی آن شخص توفیق پیدا کرد محضر آقاجان برسد، آقا سه چیز را سه مرتبه بیان فرمودند، نافله، عاشورا و جامعه. این سلام‌ها غوغاست، رساندن ما به نور است.به قدری هم باوفا هستند که می‌آیند جواب می‌دهند. خیلی عجیب است. موقع جان کندن که سکرات است، می‌گویند: انسان حالات روحی که دارد،‌‌ همان را بیان می‌کند، خدا گواه است، والده بنده - این را نمی‌گویم، چون والده بنده بودند، بلکه برای هر کس که این‌طور باشد، این‌گونه است – چهل روز پیش، شب عاشورا، لحظه جان کندن، سه کلمه را سه مرتبه تکرار کرد و بعد جان به جان آفرین تسلیم کرد. گفت: ابالفضل، ابالفضل، ابالفضل، یا علی، یا علی، یا علی، یا حسین، یا حسین، یا حسین.می‌گویند: آن لحظات خیلی سخت است. ما تا نرسیم نمی‌فهمیم. اصلاً همه چیز برای انسان سخت است، وضعش را نمی‌داند، می‌خواهد از این دنیا برود، قالب تهی کند، نمی‌داند چه کند، امّا چیست که آن لحظه یک موقع کسی این‌طور می‌گوید؟ معلوم است، آقا، آقای باوفایی هست، یک عمر کسی سلام بدهد، یک جواب سلام را می‌گذارد لحظه جان کندن. چون موقعی که ملک الموت می‌آید، در روایات داریم که برای هر کسی با یک چهره‌ای می‌آید، برای بعضی به یک وضع خبیثی می‌آید. شما به ابی‌عبدالله (علیه الصّلوة و السّلام) سلام بده، بگو: آقاجان! لحظه جان کندن دستم به دامنت. نور ابی‌عبدالله (علیه الصّلوة و السّلام) می‌آید.

پدرسالار در میان ما است

$
0
0
به گزارش جهان به نقل از تسنیم، ظهر امروز دوباره خبر درگذشت محمدعلی کشاورز، هنرمند برجسته ایرانی در فضای غیررسمی رسانه‌های ایرانی پیچید و موجی از تاسف و تاثر در بخشی از فضای عمومی کشور به وجود آمد.اما کولیوند، پرستار شخصی محمدعلی کشاورز در گفتگو با خبرنگار تسنیم این خبر را دوباره تکذیب کرد.محمدعلی کشاورز هنرمند باسابقه سینما و تلویزیون ایران، یکی از بزرگترین و خاطره‌سازترین بازیگران ایرانی است و این چندمین باری است که خبر سلامتی و درگذشت او در رسانه‌ها پخش می‌شود و دوباره تکذیب می‌شود.کشاورز در موارد متعددی نسبت به این رویه ناسالم رسانه‌ای اعتراض کرده بود.

مراسم چهلم مرتضی پاشایی اعلام شد

$
0
0
به گزارش جهان؛ مراسم چهلم این خواننده پنجشنبه چهارم دی ماه ساعت ۱۴ در بهشت زهرا و قطعه هنرمندان برگزار خواهد شد.مرتضی پاشایی صبح روز ۲۳ آبان‌ماه براثر سرطان معده در سن ۳۰ سالگی درگذشت و ۲۵ آبان‌ماه در قطعهٔ هنرمندان بهشت زهرا (س) آرام گرفت.

جلیقه مظفرالدین شاه در راه به ایران

$
0
0
به گزارش جهان به نقل از مهر، علی ططری مدیر مرکز اسناد کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی با اعلام این خبر گفت: چهار سال قبل باخبر شدیم یکی از مجموعه‌داران اسنادی، جلیقه‌ای متعلق به مظفرالدین شاه قاجار را در مجموعه خود نگهداری می‌کند، طی مذاکراتی با ایشان موفق شدیم، امسال موافقت وی را کسب کرده و این لباس را برای افزودن به کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی خریداری کنیم. وی بدون اعلام رقمی که دو طرف در مورد خرید و فروش این لباس بر سر آن توافق کرده‌اند، تاکید کرد: این جلیقه به افتخار سفر مظفرالدین شاه به پاریس دوخته و به وی اهدا شده اما از آنجا که اندازه شاه قاجار نبوده، از سوی او مورد استفاده قرار نگرفته و لذا تقریباً می‌توان گفت سالم است.جلیقه مظفرالدین شاه در راه بازگشت به ایران مدیر مرکز اسناد کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس گفت: این جلیقه به زودی به موزه مجلس شورای اسلامی تحویل داده خواهد شد و انشالله در مکانی مناسب برای بازدید عموم به نمایش گذارده می‌شود. در خبری دیگر از مرکز اسناد کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس، مجموعه اسناد نفیس خاندان یک تاجر معروف شیراز در دوره قاجار خریداری و به مجموعه اسناد کتابخانه مجلس افزوده شده است. ندا شهماری، مسئول واحد فراهم‌آوری مرکز اسناد کتابخانه مجلس با اعلام این خبر گفت: مجموعه اسناد شرعی بی‌نظیری از دوره قاجار شامل مصالحه‌نامه، اجاره‌نامه، وکالت‌نامه و غیره در ارتباط با خانواده حسینعلی تاجر شیرازی معروف به صراف توسط مرکز اسناد خریداری و به آرشیو این مرکز افزوده شد. شهماری افزود: این اسناد مجموعاً مشتمل بر ۷۴۵ برگ سند است که در یکی از جلسات اخیر شورای سیاستگذاری و ارزشیابی منابع اسنادی کتابخانه مجلس، خریداری شد. در حالی حاضر فهرستی از این اسناد تهیه و کار فراهم‌آوری و ساماندهی آن نیز انجام شده است که می‌تواند برای پژوهش‌ها و تحقیقات تاریخی دوره قاجار بسیار بااهمیت باشد.

جریان «شیعه انگلیسی» به مراتب خطرناک‌تر از وهابیت و تکفیر است

$
0
0
به گزارش جهان، مدتی است که برخی انحرافات ترویجی از سوی جریانی خاص میان گروهی منتسب به شیعیان مبنای اختلاف شده و نظرات و رفتار آنان دست‌مایه تعداد زیادی از رسانه‌های خارجی شده است. این رسانه‌ها با نمایش فعالیت‌ها و مواضع این گروهک‌‌های خاص تصویری وارونه از شیعیان به دنیا مخابره کرده روز به روز به اختلاف افکنی میان مسلمانان با یکدیگر و همچنین تخریب مذهب تشیع میان پیروان ادیان دیگر می‌پردازند. ترویج خون‌ریزی، قمه‌زنی و اهانت به همسران و اصحاب رسول‌الله(ص) به‌بهانه عزاداری برای ائمه معصومین (علیهم السلام) که با نظر منفی بسیاری از علما و مراجع روبه‌رو شده است، بخش قابل توجهی از رفتارهای این گروه را نمایش می‌دهد که با واکنش منفی قاطبه مردم و مسلمانان سرتاسر جهان نیز مواجه شده است. سوءاستفاده و نمایش تصاویر تیغ‌زنی و خون‌ریزی متأثر از قمه‌زنی در شبکه‌های جهانی متعلق به جریان ضداسلام موجب به هم ریختگی تصویر واقعی و البته زیبای دین اسلام در نظر مردمان جهان شده است. این تصاویر همگی از پوشش چند مجلس خاص که با هدایت این جریان انحرافی برگزار شده، تهیه شده است.جریان موسوم مدتی است که ذیل عنوان مرجعیت فردی خاص دست به ترویج این دیدگاه‌های اختلافی که عموماً ریشه در مسائل سیاسی و جناحی و در ضدیت کامل با بسیاری از مؤلفه‌های دینی دارد، زده اقدامات رسانه‌ای و تکفیر جریانات مختلف دینی را در دستور کار خود دارند. صدمات زیادی از ناحیه مواضع تند و رادیکال و بعضاً غیرعقلانی آنان متوجه مسلمانان و خصوصاً شیعیان شده است.کارشناسان دینی عموماً حرکات این جریان انحرافی در میانه ایام عزاداری برای سید و سالار شهیدان را حرکتی در تضعیف توان آگاهی‌بخش و دستاوردهای این دستگاه می‌دانند و به نقد آن می‌پردازند. عمده انتقادی که کارشناسان برجسته دینی مطرح می‌کنند این است که چطور در شرایطی که جمهوری اسلامی در تحریم کامل بانکی قرار دارد جریانی امکان تجارت و تبادل مالی بین‌المللی با برخی مجالس داخلی داشته یا شبکه‌های رسانه‌ای و ماهواره‌ای گسترده‌ای را که سرمایه مالی عجیبی برای هدایت آن‌ها مورد نیاز است مدیریت می‌کنند.آنان همچنین از وجود حساب‌های بانکی در انگلستان و واریز وجوه مالی از کشورهای منطقه و برخی کشورهای اروپایی که در تمام این سال‌ها عمده تمرکز خود را بر تخریب وجهه اسلام و تشیع قرار داده و امروز به‌عنوان اسپانسرها و پشتیبانان اصلی این جریان محسوب می‌شوند، ابراز تعجب کرده اتفاقاً آن را دلیل محکمی در انحراف این جریان و توجیه محکمی در هدایت آنان از خارج کشور برمی‌شمارند. آن‌ها اشارات زیادی به نفوذ جریانات ضداسلام و یهودی به بدنه مسلمانان و سابقه طولانی دولت انگلستان در ایجاد فرقه‌های انحرافی در اسلام و تشیع می‌کنند و نسبت به قوت گرفتن این جریانات هشدار می‌دهند.«تخریب وحدت مسلمانان جهان» یکی از بزرگترین آسیب‌هایی است که این جریان شانه به شانه جریانات تکفیری‌ای از جنس داعش که در جناح مقابل آنان و با توجیه مقابله با این جریان ایجاد شده، مشغول دامن زدن به آن است. حرکات این جریان انحرافی باعث شده است که با تکیه بر اقدامات آنان اختلافاتی کاذب و غیرعقلانی میان جریانات مختلف اسلامی ایجاد شده و با کوبیدن بر طبل اختلاف شیعیان و اهل‌سنت به یک‌پارچگی و برادری مسلمانان با یکدیگر لطمات شدیدی بزنند.این لطمات به جایی رسیده که در نقاط مختلف دنیا جریانات تندرو به جان مسلمانان در مذاهب گوناگون افتاده و امنیت خانواده‌های مسلمانان با بحران جدی مواجه شود. این جریان تاکنون در جهت مواضع ضدوحدت و انحرافی خود بارها به ساحت علمای بزرگ اهل‌سنت و شیعیان بی‌احترامی کرده از عبارت‌های ناپسندی در مواجهه با آنان بهره برده‌اند.شیعه به انگلیس نیاز ندارد، شیعیان انگلیسی به آن نیاز دارندحجت‌الاسلام جواد محمدزمانی شاعر اهل‌بیت(ع) در گفت‌وگو با «تسنیم» در پاسخ به این پرسش که «مقام معظم رهبری تاکید دارند که به دلیل اهمیت موضوع وحدت شیعیان نباید وارد جریانهای افراطی شوند، اما در برخی از مناسک، عده‌ای از افراط‌گرایان، اعمالی انجام می‌شود یا شعرهایی می‌خوانند که هم موجب وهن است و هم با اصل وحدت توافق ندارد، اخیرا آقای رحیم‌پور ازغدی نسبت به آنها موضوع‌گیری صریحی داشتند، نظر شما در رابطه با جریان افراطی‌ برخی از شیعیان که انگلیسی خوانده می‌شوند، چیست؟» گفت: من از مستمع‌های ثابت استاد رحیم‌پور ازغدی هستم، صحبت‌هایی که ایشان در این رابطه مراسم در نماز جمعه داشتند را کاملا تایید می‌کنم، زیرا آن‌ها واقعیت‌هایی است که باید گفته می‌شد و اتفاقا صحبت‌های ایشان بسیار روشنگرانه بود.این فعال فرهنگی و شاعر ادامه داد: من هم معتقدم که جریان‌های تندرویی که تحت عنوان «شیعه انگلیسی» در حال شکل‌گیری است به مراتب خطرناک‌تر از وهابی‌ها و سایر جریان‌های تکفیری هستند که الان در دنیا می‌بینیم. این موضوع بسیار مهمی است و نباید از آن غافل کنیم، زیرا این گروه‌ها پشت سر امام حسین(ع) و عاشورا پنهان شده‌اند و تحت این عنوان به شیعه که یک مکتب مترقی، منطقی و عزت‌مدار است ضربه وارد می‌کنند.حجت‌الاسلام محمدزمانی اظهار کرد: مکتب شیعه به انگلیس نیازی ندارد، گویا آن آقایانی که به آنجا رفته‌اند، به آن نیاز دارند. به نظر من باید ببینیم که اصلا انگلیس به چه انگیزه‌ای به آن‌ها پایگاه می‌دهد.نقد هیأت، به معنای نفی هیأت نیستوی در بخش دیگری از سخنانش با بیان اینکه ما نباید از نقد هیأت‌های مذهبی غافل بشویم، توضیح داد: ما در دوره‌هایی که این نقد را فراموش کردیم پدیده‌هایی بروز کرد که جامعه مذهبی هم در رابطه با آن واکنش نشان داد. نباید این نقد را به معنای انکار هیئت‌های مذهبی بدانیم زیرا اصلا اینگونه نیست که هر کس نقد می‌کند با اصل موضوع مشکل دارد.این شاعر آئینی افزود: گویا برخی‌ها هراس دارند و احساس می‌کنند که با این نقد‌ها هیئت‌ها از بین می‌رود در صورتی که اینطور نیست و شیعه آنقدر مترقی و محکم است که با هزاران شبهه هم از بین نمی‌رود. ما امروز باید به دنبال عزاداری‌ای باشیم که آن را به عنوان عزاداری منطقی و حقیقی حتی در سطح دنیا تبلیغ کنیم؛حجت‌الاسلام محمدزمانی با تاکید بر اینکه دغدغه استاد رحیم‌پور تنها مختص به ایشان نیست، افزود: مقام معظم رهبری و مراجع هم این دغدغه‌ها را دارند. شهید مطهری و حتی قبل از ایشان سیدمحسن امین عاملی و بسیاری از علمای جبل‌عامل و نجف هم به این مسئله تاکید کرده‌اند.وی اظهار کرد: این دستگاه چون دستگاه مقدسی است، ما می‌خواهیم از آن خوب حراست کنیم و معنای نقد نباید این باشد که منتقد با دستگاه مشکل دارد. بلکه باید عناصر اضافی و اشتباه از این دستگاه پالایش شود تا بتوانیم شیعه را جهانی کنیم.حجت‌الاسلام محمدزمانی در پایان گفت: ما باید به دنبال این باشیم که نگاه منطقی اهل‌بیت(ع) را در جهان ترویج کنیم، مثلا اگر سخنان مقام معظم رهبری را در دیدار با مداحان و مبلغان در طی سالهای گذشته ببینیم، متوجه می‌شویم که ایشان به نکات برجسته‌ای در رابطه با عزاداری اشاره می‌کنند. برای مثال ایشان سال گذشته در دیدار با اعضای هیئت رزمندگان فرمودند که شما اگر هزار بار بگویید «یا حسین» به معرفت کسی افزوده نمی‌شود، به جای آن بهتر است آیه‌ای از قرآن و یا احادیث را انتخاب کنید و به مردم یاد بدهید که آن را بگویند و هر بار که از هیئت بیرون می‌روند یک چیز جدید به داشته‌هایشان اضافه بشود. به نظر من این موارد دغدغه‌های مثبتی است که من آن‌ها را کاملا تایید می‌کنم.منبع: تسنیم

نظر آیت‌الله‌مکارم در مورد شب یلدا امسال

$
0
0
به گزارش جهان به نقل از مهر، متن سئوال و پاسخ آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی بدین شرح است:سوال: برگزای آیین شب یلدای امسال (سال ۱۳۹۳ ه . ش) که مواجه با دهه آخر صفر و شام رحلت پیامبر و شهادت امام حسن (علیهما السلام) است از نظر شرعی چه حکمی دارد؟پاسخ آیت الله مکارم:سنت خوب صله رحم که همراه با کار خلاف شرعي نباشد از نظر اسلام مورد تاييد است و در اين ايام عزا، از برگزاري مجالس شاد، خودداري شود.

نقدی بر فیلم کلاشینکف/ تیرباران اعتقادات با کلاشینکف!

$
0
0
به گزارش جهان، محمد لطفی زاده در وبلاگ "منبر اینترنتی" نوشت:پوسترهای فیلم کلاشینکوف پس از نمایش در سینماها حالا در مغازه‎های شهر خودنمایی می‎کند. قصد بر نقد محتوایی بود لیکن محتوای مثبتی در این فیلم نیافتیم که آن را نقد کنیم و صرفاً به بیان چند نکته بسنده می‎کنیم.  نام فیلم : کلاشینکوف  کارگردان : سعید سهیلی  بازیگران : رضا عطاران، جمشید هاشم پور، ساعد سهیلی، فرهاد اصلانی، اندیشه فولادوند، شقایق فراهانی، شهرام حقیقت دوست، جواد عزتی  خلاصه داستان : جوانی سرباز به دلیل تجاوز به خواهرش از پست نگهبانی بانک با یک قبضه کلاشینکوف در پی احقاق حق برمی‏آید اما در جریان درگیری با شوهرخواهرش که به نوعی او را دخیل در این موضوع می دانسته مرتکب قتل می شود و در پایان خود نیز به قتل می رسد و خواهر کوچکش با کلاشینکوف و یک راننده خلافکار زندگی تازه‎‏ای شروع می‏کند!  فیلمی سراسر سردرگم و بلاتکلیف که با نام (رضا عطاران) سعی کرده بفروشد را می‎توان بهترین توصیف برای فیلم سینمایی (کلاشینکف) عنوان کرد.  در این فیلم که پایان آن فاجعه است هیچ پیام درستی به مخاطب منتقل نمی‎شود و به راحتی به مردم آموزش داده می‎شود که هر کس خود را حق می پندارد می‏تواند اسلحه (که می‎تواند نماد هم باشد) به‎دست بگیرد و در پی احقاق حق خود برآید.  عادل با بازی ساعد سهیلی در این فیلم در پی تجاوز به خواهرش بجای پیگیری قانونی، احساساتی می‏شود و به دنبال احقاق حق می‎رود و در این راه قتلی صورت می‎گیرد. قتلی که او را به صورت سریالی در کارهای اشتباه فرو می‎برد. اسحله او که نگهبان بانک بوده (کلاشینکف) همراهش می‎شود و به جای معرفی و تحویل خود و اسلحه در پی تأمین پول عمل جراحی خواهرش برمی‏آید.  نکته عجیب آنکه در پایان فیلم از راه حرام (گناه) پولی برای عمل جراحی بیمار تأمین می‏شود و رضا عطاران (در نقش رضا کِلاش یا رضا کلّاش) به عادل کمک می‏کند و با زور اسلحه نه تنها این پول را تأمین می‏کند بلکه موفق می‎شود از راه زورگیری با اسحله دیه‎ی برادر دختری که مهرش را در قلب خود احساس می‎کند (و به گفته عادل این مهر و علاقه حاصل چشم‏ چرانی است!) را هم تأمین نماید! به عبارت دیگر با کار خلاف و از راه گناه، دو کار نیک انجام می‎شود و در پایان فیلم هم عطاران (رضا کلاش) به راحتی به زندگی خود ادامه می‏دهد.  هدف وسیله را توجیه نمی‎کند. این مفهوم اسلامی چیزی است که عکس آن در این فیلم به نمایش درمی‎آید!  امام حسین علیه السلام فرمود : کسی که بخواهد از راه گناه به مقصودش برسد نه تنها به مقصودش نمی‎رسد بلکه به چیزی که از آن گریزان بود نیل پیدا می‎کند. (بحارالانوار، ج 70، ص 392)  به راستی این فیلم چه پیامی برای مخاطب دارد؟ دیالوگ‎های دوپهلوی کنایه‎آمیز و بعضاً جنسی که در این فیلم به خصوص از زبان عطاران بیان می‏شود و پایان عجیب آن چه نکته‎ی مثبتی به مخاطب القا می‎کند؟  دریدن پرده‎های حیا و نمایش سیگار کشیدن هم که سکه‎ی رایج است. عجیب آنکه همه چهره‎ها از مثبت و منفی در این فیلم سیگار می‎کشند و انگار نه انگار که این کار حرام است. در سکانسی از این فیلم شقایق فراهانی (در نقش خواهر باردار عادل) نشان داده می‎شود که در خانه مشغول لاک زدن به ناخن است. حالا سؤال اینجاست. اولاً چه شخصیت‏ پردازی مؤثری در مورد او انجام شده و ثانیاً بجز لاک زدن آیا نمی‏شد کار دیگری را نمایش داد؟!  در یک جمله اگر بخواهیم درباره فیلم کلاشینکف چیزی بگوییم بهترین توصیف این است:(این فیلم به واژه‎ی (بَد) هم بدهکار است)  و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین.

عزاداری در هوای زیر صفر کانادا+تصاویر

$
0
0
به گزارش جهان به نقل از ابنا، با وجود بارش برف و هوای منفی دو درجه‌ای عزاداران حسینی مسافتی نسبتاً طولانی را پیاده‌روی کرده و در سوگ مصائب وارد شده به امام حسین(ع) و اهل بیت ایشان عزاداری کردند. تورنتو مرکز استان انتاریو و پرجمعیت‌ترین شهر کانادا محسوب می‌شود.

عکس‌/غبارروبی‌حرم اباعبدالله(ع)

$
0
0
به گزارش جهان به نقل از ابنا،

قول صحیح در شهادت امام حسن(ع) کدام است؟

$
0
0
گروه فرهنگی جهان نیوز - حجت الاسلام یاسر امینیان: هر چند در برخی از کتب عامه شهادت سبط اکبر امام حسن مجتبی علیه السلام را در ربیع الاول ذکر کرده اند، اما مجامع روایی و تاریخی شیعه بالاتفاق این حادثه جانسوز را در ماه صفر دانسته اند گر چه روز شهادت را برخی آخر ماه، برخی بیست و هشتم و برخی هفتم ذکر کرده اند. سیره عملی یکسانی هم در بین شیعیان وجود ندارد؛ در ایران، روز بیست و هشتم و در بیشتر کشورهای شیعه نشین عربی روز هفتم را به یاد ایشان سوگواری می کنند. با رونقی که بحمد الله محافل و مجالس اهل بیت علیهم السلام پیدا کرده است بعضا در کشور ما در روز هفتم هم اقدام به برپایی مجالس سوگواری می کنند. از طرف دیگر روز هفتم در ایران از طرف نهادهای رسمی و مردم به عنوان میلاد امام کاظم علیه السلام گرامی داشته می شود و این دوگانگی باعث سردرگمی اقشار متدین شده است. در سنوات اخیر تلاشهایی صورت گرفت تا سیره عملی علمای عتبات که برپایی عزا در روز هفتم است در ایران هم فراگیر شود تا هم جوامع شیعی به یک وحدت رویه ای برسند و هم از برپایی مجالس عزا و شادی اهل بیت در یک روز که تبعات منفی متعددی دارد جلوگیری شود. به دنبال استفتائات صورت گرفته در این مساله نظر مبارک بسیاری از مراجع معظم تقلید مقدم داشتن جانب عزا و خودداری از جشن و سرور اعلام شد.این نوشتار برای حل پرسشی است که به تبع این جریانات به ذهن بسیاری از علاقمندان به اهل بیت علیهم السلام خطور کرده است که: قول صحیح در شهادت امام مجتبی علیه السلام کدام است؟در فهرست ذیل اسامی و نظر کلیه اعلام و شخصیتهای مطرح شیعه از ابتدا تا قرن چهاردهم که در تالیفات خویش متعرض تاریخ شهادت آن امام همام شده اند گردآوری شده است.چنانچه کسی در یکی از کتابهایش یکی از دو قول را ترجیح داده باشد همان نظر برای وی ثبت شده است هر چند در تالیفات دیگرش متعرض تاریخ شهادت نشده باشد و یا اقوال مختلف را بدون ترجیح آورده باشد و چنانچه در کتاب دیگری قائل به نظر دیگری شده باشد هر دو نظر برای وی ذکر شده است. ۱.سعد بن عبدالله اشعری قمی( م ۳۰۱ ه ق)در المقالات و الفرق ص۲۴: آخر صفر۲.نوبختی(م ۳۱۰ ه ق) در فرق الشیعه ص۲۴: آخر صفر۳.کلینی (م ۳۲۹ ه ق) در الکافی ج۱،ص۴۶۱: آخر صفر۴.شیخ مفید (م ۴۱۳ ه ق) در مسارالشیعۀ ص۴۸ و المقنعۀ ص۴۵۶: ۲۸ صفر (در ارشاد به روز شهادت اشاره نکرده و به ذکر صفر اکتفا کرده است)۵.شیخ طوسی (م ۴۶۰ ه ق) در مصباح المتهجد ج۲،ص۷۹۰ : ۲۸ صفر( در تهذیب به روز شهادت اشاره نکرده و به ذکر صفر اکتفا کرده است)۶.علی بن محمد خزاز(قرن پنجم) در کفایۀ الاثر ص۲۲۹: آخر صفر۷. محمد بن جریر طبری(قرن پنجم) در دلائل الامامۀ ص۱۵۹ :آخر صفر۸.فتال نیشابوری ( م ۵۰۸ ه ق) در روضۀ الواعظین ج۱،ص۱۶۸ : آخر صفر۹.طبرسی (م ۵۴۲ ه ق) در إعلام الوری ج۱،ص۴۰۳ و تاج الموالید ص۸۲ : ۲۸ صفر۱۰. ابن شهر آشوب (م ۵۸۸ ه ق) در مناقب ج۴،ص۲۹ : ۲۸ صفر۱۱.اربلی (م ۶۹۲ ه ق) در کشف الغمۀ ج۱،ص۵۱۶ : ۲۸ صفر۱۲.عماد الدین طبری (قرن هفتم) در تحفۀ الأبرار ص۱۶۶ : ۲۸ صفر۱۳.علامه حلی(م۷۲۶ ه ق) در تحریر الاحکام ج۱،ص۱۳۱ : ۲۸ صفر۱۴.رضی الدین حلی برادر علامه حلی(قرن هشتم) در العُدد القویۀ : آخر صفر یا ۲۸ صفر ۱۵.شهید اول ( م ۷۸۶ ه ق) در دروس ج۲،ص۷ : ۷ صفر۱۶.کفعمی ( م ۹۰۵ ه ق) در مصباح ص۵۱۰ : ۷ صفر و در البلد الامین ص۲۷۵ : ۲۸ صفر۱۷.حسینی موسوی (قرن دهم) در تسلیۀ المجالس ج۲،ص۳۲ : ۲۸ صفر۱۸.حموی (قرن دهم) در أنیس المومنین ص۸۵ : ۲۸ صفر۱۹.والد شیخ بهایی( م ۹۸۴ ه ق) در وصول الاخبار : ۷ صفر۲۰.شیخ بهایی (م ۱۰۳۰ ه ق) در جامع عباسی ص۴۴۴ و توضیح المقاصد: ۷ صفر ۲۱.فیض کاشانی ( م ۱۰۹۱ ه ق) در الوافی ج۳،ص۷۵۵ : آخر صفر۲۲.علامه مجلسی( م۱۱۱۱ ه ق) در زاد المعاد ص ۲۵۰: ۲۸ صفر ( ایشان در کتاب بحار الانوار ج۴۴،ص۱۳۴ و ج۹۷،ص۲۱۰ و در کتاب مرآۀ العقول ج۵،ص ۳۵۱ و در ملاذ الاخیار ج۹،ص۱۰۰ صرفا به ذکر اقوال اکتفا نموده است)۲۳.سید هاشم بحرانی (قرن دوازده ) در عوالم العلوم ج۱۶،ص۲۷۷ به ذکر اقوال اکتفا کرده است ۲۴.صاحب حدائق (م ۱۱۸۶ه ق) در الحدائق الناظرۀ ج۱۷ ص ۳۳۳ : ۲۷ صفر۲۵.محمد علی بن وحید بهبهانی (م ۱۲۰۶ ه ق) در مقامع الفضل ج۲ ص۴۲۴ : ۲۸ صفر۲۶.کاشف الغطاء (م ۱۲۲۸ ه ق) در کشف الغطاء ج۱،ص ۹۶: ۷ صفر۲۷.القطیفی (زنده در ۱۲۴۵ ه ق) در رسائل ج۴،ص۶۹ :۲۸ صفر (ایشان در ضمن جمع بندی اقوال میفرماید قول ۷ صفر هیچ نصی ندارد گرچه در بلاد ما در بین عوام و نه علماء شایع است) ۲۸.صاحب جواهر (م ۱۲۶۶ ه ق) در جواهر الکلام : ۷ صفر۲۹. شیخ عباس قمی (م ۱۳۵۹ ه ق) در الأنوار البهیه: ۷ صفر و به قولی ۲۸ صفر و به قولی آخر صفر. ظاهر این عبارت این است که در نظر ایشان قول اول رجحان دارد بدون اینکه جازم به آن باشند(در منتهی الآمال ج۱،ص۵۵۰ و هدیۀ الزائرین ص۵۹۲ و در وقائع الایام ص۲۷۶ و ۲۹۶ و در الفضائل الرجبیه مطبوع در ضمن «۱۱ رساله» ص۵۷۱ اقوال را بدون ترجیح ذکر کرده است)۳۰. سید محسن امین (م ۱۳۷۱ ه ق) در أعیان الشیعه ج۱،ص۵۷۶: ۲۸ صفربا بررسی نظریات فوق می توان گفت:۱. قول هفتم صفر(۶ قائل) : این قول در بین قدما مذکور نیست اما در بین متاخرین شهرت قابل توجهی دارد و بزرگانی مثل صاحب جواهر و کاشف الغطاء بدان قائلند. در یک کلام مزیت این قول عبارت است از: شهرت در بین متاخرین+عظمت شخصیتهای صاحب این نظر از بین متاخرین.۲. قول بیست و هشتم صفر(۱۳ قائل) : این نظر چه در بین قدما و چه در بین متاخرین مشهور است لذا میتوان گفت از حیث شهرت قویترین قول است خصوصا که شخصیتهای برجسته ای از قدما مثل شیخ مفید و شیخ طوسی و علامه حلی و ابن شهرآشوب در زمره قائلین به این نظرند. در مجموع مزیت این قول عبارت است از : شهرت در بین قدما+شهرت در بین متاخرین+عظمت شخصیتهای صاحب این نظر از بین قدما۳. قول آخر صفر(۸ قائل) : این قول در میان قدما نظر مطرحی بوده است اما در میان متاخرین متروک است. پس تنها مزیت این قول شهرت در بین قدما می باشد.نتیجه: با توجه به اینکه این یک مساله تاریخی است و در صحت یک قول تاریخی قدمت یک منبع معتبر حرف اول را میزند میتوان گفت قول به هفتم صفر اضعف اقوال است زیرا هیچ سابقه ای در میان قدما ندارد. از زمان شهادت حضرت مجتبی علیه السلام تا هفتصد سال بعد هیچ یک از شخصیتهای شیعه آن را ذکر نکرده اند.۱۳ عالم برجسته شیعه از سرزمینهای مختلف اسلامی (قم،ری،بغداد،طبرستان و....) همگی یا قائل به آخر ماه و یا قائل به بیست و هشتم بوده اند و شهید اول نخستین کسی است که این نظر را مطرح کرده است. از طرف دیگر متاخرینی هم که آن را به صورت جزمی اختیار کرده اند نوابغ فقه و اصول هستند نه خبره های تاریخ و حدیث و متخصصینی مثل علامه مجلسی و سید هاشم بحرانی و محدث قمی و سید محسن امین یا قول دیگر را اختیار کرده اند یا مردد مانده اند و یا قول هفتم را ترجیح ضعیفی داده اند.اما در بین دو قول دیگر میتوان گفت گرچه هر دو در بین قدما مشهورند اما قول آخر ماه در بین متاخرین شهرتی ندارد و همین مساله سبب ضعف آن نسبت به قول بیست و هشتم میتواند باشد. لذا اصح اقوال در تاریخ شهادت سبط اکبر علیه السلام، بیست و هشتم صفر است.توضیحات:۱. در این شمارش قائلین به اقوال، رضی الدین حلی و سید هاشم بحرانی که صرفا نقل اقوال کرده اند و همچنین کفعمی که در دو کتابش دو قول مختلف اختیار کرده است به حساب نیامده اند.۲.گرچه به حسب قاعده ای که در ابتدا گفتیم علامه مجلسی را قائل به بیست و هشتم و محدث قمی را قائل به هفتم حساب کردیم اما به نظر میرسد با توجه به اینکه هیچکدام این دو قول را به صورت جزمی قائل نشده اند و در کتابهای متعدد دیگری مردد مانده اند میتوان این دو بزرگوار را هم به گروه مرددین ملحق کرد و به شمار نیاورد هر چند در نتیجه تفاوتی ندارد.۳. در حدائق تاریخ شهادت را بیست و هفتم ذکر کرده است اما ما آن را قول چهارمی به شمار نیاوردیم زیرا از شخصیت محقق و متتبعی مثل صاحب حدائق بسیار بعید است که به اقوال هزارساله بزرگان شیعه پشت پا بزند و نظر جدیدی را ابداع کند که هیچ مستندی هم برای آن ارائه نداده است و اصولا نمیتوان گفت که مستندی در اختیار او بوده که قبل از ایشان کسی بدان دست نیافته است بلکه این عدد به احتمال قوی محصول تحریف و تصحیفی است که در نسخ حدائق روی داده و عبارت اصلی ایشان یا «سابع صفر» بوده است که در استنساخ یا انتشار، کلمه «عشرین» هم بعد از «سابع» اضافه شده و یا «ثامن عشرین» بوده که به «سابع عشرین» تغییر پیدا کرده است. در بین این دو احتمال، احتمال اول اقوی است به این قرینه که عبارت ایشان دقیقا مانند عبارت شهید در دروس است تنها یک کلمه «عشرین» اضافه دارد اما چون این قرینه جزم آور نیست ایشان را جزء قائلین به هفتم حساب نکردیم. ۴.در بعضی جزوات منتشر شده ذکر شده است که قاسم بن ابراهیم طباطبا از نوادگان امام حسن مجتبی علیه السلام متوفای سال ۲۴۶ هجری در کتاب خود : «تثبیت الإمامۀ» قائل به هفتم صفر شده است. به نظر میرسد این نسبت درست نیست و بخشی که در آخر کتاب وی به عنوان «موجز تاریخ الائمه الاثنی عشر» آمده است از قلم مولف نمی باشد و از اضافات مصحح یا ناشر است زیرا:۱. این کتاب مختصر همانطور که از نام آن پیداست در اثبات اصل امامت است و صرفا به برخی آیات قرآن استناد کرده است و هیچ روایت و نصی بر امامت ائمه دوازده گانه و یا نام آنها در آن به چشم نمیخورد و در چنین سیاقی ذکر تاریخ ولادت و شهادت ائمه دوازده گانه در آخر کتاب وصله نچسبی به شمار میرود.۲. قاسم بن ابراهیم از بزرگان زیدیه است بلکه خود بنیانگذار و رئیس یکی از فرق زیدیه به نام «قاسمیه» است که علامه حلی در کتاب تذکره الفقهاء و منتهی المطلب فتاوای خاص آنان را نقل میکند لذا اصولا قائل به امامت ائمه شیعیان اثنی عشری نمیتواند باشد پس چگونه در کتاب خود فصلی را به عنوان موجز تاریخ الأئمۀ الإثنی عشر به آنان اختصاص بدهد خصوصا که از ائمه زیدیه مثل زید بن علی و یحیی بن زید هیچ ذکری به میان نیاورده است!.۳. ایشان به گواهی کتب متعدد رجالی و تاریخی متوفای سال ۲۴۶ ه ق است حال چگونه شهادت امام هادی و امام عسگری علیهما السلام را گزارش کرده و نوشته است:« توفی فی سنۀ ۲۵۴» و «توفی فی سنۀ ۲۶۰»۴. در گزارش محل مراقد مطهر ائمه علیهم السلام کلماتی به کار رفته است که در آنزمان شناخته شده و رایج نبود مثلا در مورد امام جواد علیه السلام مینویسد: «مرقده فی الکاظمین بالعراق» و در مورد امام رضا علیه السلام : «مرقده فی مشهد بإیران» و بر اهل فن پوشیده نیست که در سده سوم هجری شهری به نام کاظمین وجود نداشته است بلکه این منطقه از حواشی بغداد به شمار میرفته است و از شهر مشهد هم به نام طوس یا مرو یاد میشد و اصولا کشوری به نام ایران وجود نداشت تا بخواهد به عنوان آدرس ذکر شود بلکه خراسان و سیستان و آذربایجان و دیگر استانهای فعلی ایران همگی از ولایات مملکت اسلام به پایتختی بغداد به حساب می آمد و این مانند آن است که شخصی در حدود سیصد سال قبل نوشته باشد : «کابل فی افغانستان» و «دمشق فی سوریا »!در پایان بار دیگر تاکید میشود که این نوشتار صرفا تحقیقی است در تاریخ شهادت سبط اکبر علیه السلام و به معنی نفی عزاداری در روز هفتم یا برگزاری مراسم جشن در آن روز نیست.

توزیع کتب ضدشیعی در غزه+تصاویر

$
0
0
به گزارش جهان به نقل از ابنا، گروه تروریستی داعش در ابتدا تحت لوای القاعده فعالیت‌های خود را آغاز کرد و در ادامه زمانیکه دایره قدرت خود را فراتر از القاعده دید؛ اعلام استقلال کرده و این موضوع موجب شد تا اختلافات بنیادی میان آنان به وجود آید.در حال حاضر، القاعده و داعش خود را قائل به «بن لادن» می‌دانند ولی القاعده تحت سرکردگی «ایمن الظواهری» و «ابوبکر البغدادی» خلیفه خود خوانده داعش است.گروهکی تروریستی به نام "انصار بیت المقدس" سالیان طولانی است که در صحرای سیناء فعالیت دارد و در این مدت باعث کشتار بسیاری ازجمله نظامیان مصری شده است.روزنامه الحیات چاپ لندن در مورد سرانجام "انصار بیت المقدس" نوشت: پس از بروز اختلافات و بالاگرفتن تنش‌ها بین القاعده و داعش، برخی از عناصر این گروهک تروریستی به مواضع تحت سیطره داعش عزیمت و با «ابوبکر بغدادی» بیعت کردند.این روزنامه همچنین تصریح می‌کند که القاعده ماجرای بیعت برخی عناصر تحت لوای خود با داعش را نپذیرفته و کماکان تکذیب می‌کند.به گزارش ابنا، داعش در "المنبر الاعلامی الجهادی" که آن را سایت رسمی خود معرفی کرده؛ نام گروهک‌های مختلف که در هر مکانی از دنیا با آنان بیعت کرده را آورده است. در این قسمت، نام‌هایی از جمله "اکناف بیت المقدس" به چشم می‌خورد که نشان از صحت خبر منقول از سوی روزنامه الحیات دارد.با ورود به بخش مذکور، با اخبار مربوط به این گروهک تروریستی روبرو می‌شویم و جالب اینکه آنان به دستور شخص البغدادی فعالیت‌های خود را در غزه آغاز کرده‌اند و ولایتی تحت عنوان "ولایت سیناء" برای خود برگزیده‌اند.عناصر داعش در بیت المقدس (جماعة انصار الدولة الاسلامیة فی بیت المقدس) در بیانیه‌ای که سایت المنبر الاعلامی الجهادی (منتسب به داعش) آن را منتشر کرده آورده‌اند: ما عصر روز پنج‌شنبه سوم جولای ۲۰۰۱۴ (۱۲ تیر ۱۳۹۳) برای اولین بار با یک خمپاره بومی (دست ساز) شهرک‌نشینان اسرائیلی در منطقه جبل الخلیل را هدف قرار دادیم. تا به این جای کار اثبات می‌شود که گروهک تروریستی بیت‌المقدس (تحت لوای داعش) در غزه حضور داشته و به جایگاهی رسیده که می‌تواند اقدامات نظامی انجام دهد.طبق آخرین اخبار سایت رسمی داعش، "انصار الشریعه بیت المقدس" اقدام به چاپ کتاب "جنگ با شیعیان برای مسلمانان واجب عینی است" به نوشته «أبی المنذر الشنقیطی کرده که سپس در غزه توزیع شد.همچنین چاپ ۱۰ هزار برچسب با نام و لگو، توزیع پرچم‌های متعدد و ساخت فیلم‌های آموزش عقاید داعش از دیگر اقدامات این گروهک تروریستی در غزه بوده است.

دوباره خبر درگذشت، دوباره تکذیب

$
0
0
به گزارش جهان به نقل از تسنیم، ظهر دیروز دوباره خبر درگذشت محمد علی کشاورز، هنرمند برجسته ایرانی در فضای غیررسمی رسانه‌های ایرانی پیچید و موجی از تاسف و تاثر در بخشی از فضای عمومی کشور به وجود آمد.اما کولیوند، پرستار شخصی محمدعلی کشاورز در گفتگو با تسنیم این خبر را دوباره تکذیب کرد.محمد علی کشاورز هنرمند باسابقه سینما و تلویزیون ایران، یکی از بزرگترین و خاطره‌سازترین بازیکران ایرانی است و این چندمین باری است که خبر سلامتی و درگذشت او در رسانه‌ها پخش می‌شود و دوباره تکذیب می‌شود.کشاورز در موارد متعددی نسبت به این رویه ناسالم رسانه‌ای اعتراض کرده بود.

ماجرای خواندنی خواستگاری و ازدواج یک شهید از زبان همسرش

$
0
0
به گزارش جهان به نقل از تسنیم، علی هاشمی در سال ۱۳۴۰، در شهر اهواز به دنیا آمد. با شروع جنگ تحمیلی در محور «کرخه کور» و «طراح» به مقابله با پیشروی دشمن بعثی پرداخت. با شکل گیری یگان‌های رزم سپاه او مامور تشکیل تیپ ۳۷ نور شد و با این یگان، در عملیات «الی بیت المقدس» در آزادی خرمشهر سهیم شد. در آستانه عملیات والفجر مقدماتی تیپ ۳۷ نور منحل شده و علی هاشمی به فرماندهی سپاه سوسنگرد رسید. بعدها، از دل همین سپاه منطقه ای بود که، «قرارگاه نصرت» پدید آمد. در سومین سال جنگ، محسن رضایی، علی هاشمی را به فرماندهی «قرارگاه سری نصرت» انتخاب کرد.او در تیر ماه سال ۶۶ به فرماندهی «سپاه ششم امام صادق» منصوب شد که چند تیپ و لشکر، بسیج و سپاه خوزستان، لرستان و پدافند منطقه هور از «کوشک» تا «چزابه» را در اختیار داشت. روز چهارم تیر ماه سال ۱۳۶۷، متجاوزان بعثی، حمله‌ای گسترده و همه‌جانبه را برای بازپس‌گیری منطقه هور آغاز کردند. حاج علی در آن زمان، در قرارگاه خاتم۴، در ضلع شمال شرقی جزیره مجنون شمالی مستقر شده بود. هیچ کس به درستی نمی‌داند که در این روز دردناک، چه بر سر سرداران «قرارگاه نصرت» آمد. شاهدان می‌گفتند که هلی‌کوپترهای عراقی در فاصله کمی از قرارگاه خاتم۴ به زمین نشسته‌اند و حاج علی و همراهانش سراسیمه از قرارگاه خارج شده و در نیزارها پناه گرفتند. پس از آن، جستجوی دامنه‌داری برای یافتن حاج علی هاشمی آغاز شد اما به نتیجه ای نرسید. از طرف دیگر، بیم آن می‌رفت که افشای ناپدید شدن یک سردار عالی رتبه سپاه، جان او را که احتمالا به اسارت درآمده بود به خطر بیاندازد، به همین سبب تا سال‌ها پس از پایان جنگ، نام حاج علی هاشمی کمتر برده می‌شد و از سرنوشت احتمالی او با احتیاط فراوانی سخن به میان می‌آمد. سرانجام در روز ۱۹ اردیبهشت سال ۱۳۸۹، اخبار سراسری سیما خبر کشف پیکر حاج علی هاشمی را اعلام کرد و مادر صبور او پس از ۲۲ سال انتظار، بقایای پیکر فرزند خود را در آغوش کشید.روایت برخی خاطرات پیرامون این سرلشگر شهید که فرمانده سپاه ششم امام صادق(ع) بود در «رازهای نهفته» به قلم «مهرنوش گرجی» نوشته شده است. در ادامه خاطره‌ای از سمیه اهوازیان همسر شهید هاشمی می‌آید:علی پسرخاله‌ام بود اما او را دورادور می‌شناختم از فعالیت‌هایش با خبر بودم اما رابطه نزدیکی با هم نداشتیم خاله‌ام مرا برای پسرش در نظر گرفته بود و به مادرم هم گفته بود اما هنوز برای خواستگاری نیامده بودند. فقط بین خودشان بود هرچند که مادرم چون با خواهرش صمیمی بود به او قول داده بود.از وقتی که من متوجه این انتخاب شدم به این قضیه فکر می‌کردم و دوست داشتم هرچه زودتر هب خواستگاری بیایند. تا اینکه بعد از موفقیت در عملیات «شهید رجایی و باهنر» و تبدیل کرخه کور به کرخه نور او را از تلویزیون دیدم احساس افتخار کردم و یقین پیدا کردم او همان کسی است که من می‌خواهم.وقتی برای خواستگاری آمدند خانواده‌ام نگران بودند که او شهید شود و به خاطر این که آن روزها اوج حملات بود، پاسخ به این خواستگاری را مدتی به تعویق انداختند تا در این مدت من نیز فرصتی داشته باشم و درسم را به اتمام برسانم.تابستان سال ۶۱ بود که به طور رسمی به خواستگاری آمدند. علی با لباس سبز سپاه آمده بود و ابهت خاصی پیدا کرده بود از یک طرف خجالت می‌کشیدم و دلهره داشتم و از طرف دیگر خوشحال بودم و به او افتخار می‌کردم وقتی آمد به خواستگاری‌ام لباس سپاه به تن داشت. علی با حضورش در مجلس خواستگاری با آن لباس به من نشان داد که یک پاسدار است و ظاهر و باطن همین است.در صحبت‌هایش به من گفت: «هدف من از ازدواج اجرای سنت پیامبر(صلی‌الله علیه و آله) و دستور اسلام است و الگویی که در این مسیر در نظرم است زندگی امام علی(علیه‌السلام) و حضرت زهرا(سلام‌الله علیها) است». آن شب کتاب ازدواج در اسلام را به من هدیه داد تا مطالعه کنم و گفت: «شرایط زندگی من جوری است که ممکن است یک روز درکنار تو باشم و تا آخر عمر نباشم من مرد جنگ و انقلابم زندگی‌ام دست خودم نیست می‌توانی با این شرایط با من زندگی کنی؟»روز عید مبعث با هم ازدواج کردیم که ثمره این ازدواج یک پسر به نام حسین و یک دختر به نام زینب است. پنج سال با حاج علی زندگی کردم و در این مدت جز مهربانی، فداکاری و صبر چیزی از او ندیدم هدیه او به من تبسم همیشگی‌اش به هنگام ورود به منزل بود.

روش عجیب روزه‌داری در هند+عکس

$
0
0
به گزارش جهان به نقل از باشگاه خبرنگاران، روزه داری یکی از بخش های دینی است که در ادیان مختلف وجود دارد و ما در دین اسلام نیز هر ساله در ماه رمضان روزه می گیرم اما در هندوستان روزه داری را به نوعی بسیار عجیب برگزار می کنند که می تواند باعث مرگ افراد نیز بشود.یکی از ادیانی که در هندوستان وجود دارد با نام "Jainism" شناخته می شود. در این دین مردم باید هر ساله یک روزه خاص و عجیب بگیرند. آن ها در محلی دور هم جمع می شوند و تا سر حد مرگ روزه می گیرند.در این مراسم که با نام "Santhara" شناخته می شود بیشتر خانم ها شرکت می کنند و اغلب افرادی هستند که مریضی خاصی دارند یا در انتظار مرگ هستند. البته دیده شده است که افراد سالم و سرحال نیز در این مراسم شرکت کنند.طولانی ترین زمان روزه داری در دست فردی به نام "راجاستانی" است که در سال ۲۰۰۹ توانست ۸۷ روز بدون آب و غذا زنده بماند. در لحظات آخر مرگش نزدیک به ۲۰ هزار نفر برای دیدن او آمده بودند و پس از مرگش برای این روزه داری جشن بپا کردند.

تازه ترین عکس از حاج قاسم در عراق


سردار در حال ماساژ پای زائران اربعین

ترافیک سنگین در اکران سینماها

$
0
0
به گزارش جهان به نقل از ایسنا،‌ پس از شروع نمایش فیلم‌هایی هم‌چون «شیار ۱۴۳»، «میهمان داریم»، «آنچه مردان درباره زنان نمی‌دانند» و «مستانه»، اخیرا «چند متر مکعب عشق»، «تراژدی» و «بیگانه» هم روانه سینماها شده‌اند تا علاقه‌مندان به هنر هفتم با طیف نسبتا متفاوتی از فیلم‌ها روبرو باشند. اما با وجود اینکه این فیلم‌ها هنوز به زمان بیشتری برای معرفی به مخاطبان خود نیاز دارند، ‌فیلم‌های جید دیگری هم در روزهای اول دی‌ماه روی پرده خواهند رفت که در واقع سازندگان‌ آن‌ها برای از دست نرفتن فرصت نمایش حاضر شده‌اند، فیلم‌هایشان را در سینماهای آزاد یا با شرایط خاص اکران کنند. «خانه پدری» شاید مهم‌ترین فیلم در میان آثاری باشد که قرار است اکران شوند. این ساخته کیانوش عیاری پس از حدود چهار سال بالاخره مجوز نمایش گرفت، هر چند که عیاری نمی‌تواند فیلمش را به صورت گسترده در کشور اکران کند. این فیلم به دلیل ویژگی‌هایی که دارد در گروه سینمایی هنر و تجربه آن هم با محدودیت سنی بالای ۱۶ سال در پردیس‌های کوروش و آزادی، موزه سینما، خانه هنرمندان و سینماهای هویزه مشهد و سوره اصفهان نمایش داده می‌شود. در «خانه پدری» که از هشتم دی‌ماه اکران می‌شود،‌ مهدی و ناصر هاشمی،‌ شهاب حسینی، مهران رجبی، نازنین فراهانی و... بازی کرده‌اند. داستان این فیلم روایت اتفاقی در خانواده‌ای است که راز سر به مهرش در طول ۶ نسل‌ مخفی می‌ماند و تاثیراتی در روند زندگی افراد خانواده می‌گذارد. فیلم دیگری که از ۱۰ دی‌ماه بر پرده سینماها می‌رود،‌ «۱۳» هومن سیدی است. این فیلم در جشنواره فیلم فجر سال گذشته توانست یکی از سیمرغ‌های بخش نگاه نو را به خود اختصاص دهد و داستان آن درباره زندگی نوجوانی است که پس از درگیری‌های پدر و مادرش از خانه می‌رود و با گروهی خلافکار آشنا می‌شود. در «۱۳»، امیر جعفری، آزاده صمدی، ریما رامین‌فر، نوید محمدزاده، امیر جدیدی، یسنا میرطهماسب و ویشکا آسایش حضور دارند. سینماهای آزادی‌، فرهنگ،‌ کوروش‌، زندگی‌، جوان‌، اریکه ایرانیان‌، ماندانا‌، شکوفه‌، ایران‌، عصر جدید‌، مرکزی‌ و شاهد‌، سینماهای اکران‌کننده فیلم سینمایی «۱۳» هستند. «ملبورن» فیلم جدید دیگری است که از سوم دی‌ماه در سینماها اکران می‌شود. در این ساخته نیما جاویدی که اخیرا در چند جشنواره خارجی هم موفق به کسب جایزه شده است،‌ پیمان معادی، نگار جواهریان، مانی حقیقی و شیرین یزدان‌بخش بازی کرده‌اند و جواد نوروزبیگی تهیه‌کنندگی آن را برعهده داشته است. داستان «ملبورن» درباره زوج جوانی است که قصد دارند برای ادامه تحصیل به ملبورن استرالیا بروند، اما تنها چند ساعت قبل از پرواز درگیر یک ماجرای تراژیک می‌شوند. اکران «خانه‌ای کنار ابرها» به کارگردانی سیدجلال دهقانی اشکذری هم از سوم دی‌ماه آغاز می‌شود. این فیلم به تهیه‌کنندکی روح‌الله برادری درباره‌ی آشنایی دو جوان با مادر شهیدی است که در روند زندگی این دو تاثیرگذار خواهد بود. هدایت هاشمی، حامید کمیلی، آفرین عبیسی و نگار عابدی بازیگران اصلی «خانه‌ای کنار ابرها»هستند که در سینماهای آزادی، پردیس ملت، سینما بهمن، تماشا، فردوسی، شاهد، استقلال و … روی پرده می‌رود. طبق برنامه اعلام شده، قرار است «فصل فراموشی فریبا» به کارگردانی عباس رافعی هم به زودی در سینماها نمایش داده شود. این فیلم که در جشنواره فیلم فجر سال گذشته در بخش بهترین بازیگر نقش اول زن نامزد دریافت سیمرغ شده بود، داستان زنی است با گذشته تاریک و غیر متعارف که زندانی عشقی شده است که سرنوشتی تراژیک برایش رقم می‌زند. در «فصل فراموشی فریبا» بازیگرانی همچون ساره بیات، امین زندگانی، شهین تسلیمی و ... بازی کرده‌اند.

روش رسول‌خدا(ص) با همنشینان چگونه بود؟

$
0
0
به گزارش جهان، امام حسین(ع) فرمود: از پدرم از وضع و چگونگی رفتار رسول الله(ص) در داخل منزل پرسیدم، فرمود: به منزل رفتنش به اختیار خود بود و چون به منزل مى ‏رفت اوقات خویش را سه قسمت مى ‏کرد: قسمتى براى عبادت خداوند، قسمتى براى خانواده و قسمتى ‏براى خود. اما قسمت خودش را باز میان خود و مردم قسمت مى ‏کرد و پس از فراغت از کارِ خواص به کارهاى عموم مى‏ پرداخت و چیزى از آن وقت را براى‏ خود باقى نمى ‏نهاد و از جمله روش آن حضرت در رابطه با امت این بود که اهل ‏فضل را به عنایت خود ویژه مى ‏داشت و هر کس را به مقدار فضیلتى که در دین‏ داشت احترام مى ‏کرد.رخى یک حاجت، برخى دو حاجت و برخى چندین حاجت ‏داشتند و حضرت به رسیدگى آنها مى ‏پرداخت و آنان را سرگرم اصلاح کار خودشان ‏و مردم مى ‏کرد، از کار و بارشان مى ‏پرسید و آنچه را لازم بود به آنان خبر مى ‏داد و مى ‏فرمود: «باید حاضران به غایبان برسانند و حاجت کسانى را که به من دسترسى ‏ندارند به من برسانید، زیرا هر که حاجت کسانى را که دسترسى به سلطان ندارند به ‏گوش سلطان برساند خداوند قدم هاى او را در روز قیامت ثابت و استوار سازد.» در مجلس آن حضرت جز این گونه مطالب گفته نمى ‏شد و از کسى غیر آن را نمى ‏پذیرفت. آنان براى درک فیض و طلب علم خدمت حضرتش شرفیاب مى ‏شدند و بى‏‌آنکه چیزى فراگیرند پراکنده نمى‏‌شدند و چون از آن مجلس بازمى‏ گشتند خود رهنمایانى بودند.حضرت در روایتی می فرمایند: از پدرم امیرمؤمنان(ع) از رفتار رسول خدا(ص) در خارج از منزل پرسیدم، فرمود: رسول خدا(ص) زبان خود را از سخنان غیر لازم ‏باز مى ‏داشت. با مردم انس مى‏ گرفت و آنان را از خود رمیده نمى ‏ساخت. بزرگ هر قومى را گرامى مى ‏داشت و او را بر آنان مى ‏گماشت. از یاران خود سراغ مى‏‌گرفت و از مردم از آنچه در میان آنان ‏مى‏‌گذشت پرسش مى‏ نمود. هر کار نیکى را تحسین و تقویت مى‏ کرد و هر کار زشتى‏ را تقبیح مى ‏کرد و خوار مى‏ شمرد. در کارها میانه‌رو بود و افراط و تفریط نداشت. از مردم غافل نمى ‏شد مبادا آنان غفلت ورزند و به انحراف گرایند. درباره حق نه ‏کوتاهى داشت و نه از آن تجاوز مى‏ کرد. اطرافیان آن حضرت نیکان مردم بودند و برترین آنان در نظر او کسانى بودند که نسبت به مسلمانان خیرخواه و دلسوزتر بودند و بزرگ ترین آنان کسانى بودند که با برادران دینى خود بهتر همدردى و همکارى داشته باشند.امام حسین(ع) فرمود: از پدرم از وضع مجلس پیامبر(ص) پرسیدم، فرمود: آن ‏حضرت در هیچ مجلسى نمى ‏نشست و بر نمى ‏خاست مگر به یاد خدا. در مجالس ‏جاى مخصوصى براى خود انتخاب نمى‏ کرد و از این کار نیز نهى مى ‏نمود. هر گاه به ‏گروهى مى‏ پیوست هر جا که خالى بود مى ‏نشست و دیگران را نیز دستور مى ‏داد که ‏چنین کنند. حق هر یک از اهل مجلس را ادا مى‏ کرد و کسى از آنان نمى ‏پنداشت که ‏دیگرى نزد آن حضرت از او گرامى ‏تر است. با هر کس مى‏ نشست به قدرى صبر مى ‏کرد تا خود آن شخص برخیزد و برود. هر کس از او حاجتى مى‏ خواست ‏باز نمى ‏گشت مگر آنکه یا به حاجت خود رسیده بود یا به بیان خوشى از آن حضرت‏ دلخوش گشته بود.خوى نیکش شامل همه بود به حدى که مردم او را پدرى مهربان ‏مى ‏دانستند و همه در حق، نزد او برابر بودند. مجلس او مجلس حلم و حیا و صداقت ‏و امانت بود. در آن آوازها بلند نمى‏ شد و عرض و آبروى کسى نمى ‏ریخت و اگر از کسى لغزشى سر مى ‏زد جاى دیگر بازگو نمى‏ شد. اهل مجلس با یکدگر عادلانه رفتار مى ‏کردند و بر اساس تقوا با هم رفاقت و دوستى مى‏ نمودند. با یکدگر فروتن بودند، مهتران را احترام مى‏ کردند و با کهتران مهربان بودند و نیازمندان را بر خود مقدم‏ مى ‏داشتند و از غریبان نگهدارى مى‏ کردند.حضرت می فرمایند گفتم: روش رسول خدا(ص) با همنشینان چگونه بود؟ فرمود: همیشه خوشرو و خوش ‏خلق و نرم‌خو بود. خشن و درشت‏خو و پرخنده و سبک‌سر و بدزبان و عیب‌جو و چاپلوس نبود. از آنچه به آن میل و رغبت نداشت غفلت مى ‏ورزید. طورى‏ بود که آرزومندان از او مأیوس و نومید نمى ‏شدند. خود را از سه چیز به سختى دور مى ‏داشت: «جدال و کشمکش، پر حرفى و ذکر مطالب بى ‏فایده». نسبت به مردم نیز از سه چیز پرهیز داشت: «کسى را نکوهش و سرزنش نمى ‏کرد. لغزشهاى کسى را جستجو نمى ‏نمود و عیب کسى را پى نمى ‏گرفت». سخن نمى‏ گفت مگر در جایى که امید ثواب در آن مى‏ داشت. هنگام سخن ‏گفتن چنان اهل مجلس را جذب مى‏‌کرد که همه سر به زیر افکنده، گویى پرنده بر سرشان نشسته، آرام و بى‏ حرکت مى‏ ماندند و چون ساکت مى ‏شد آنان سخن ‏می ‏گفتند و نزد آن حضرت بر سر سخنى نزاع نمى‏ کردند. هر که سخن مى ‏گفت همه ‏ساکت به سخنانش گوش مى‏‌دادند تا سخنش پایان یابد و در محضر حضرتش به‏ نوبت سخن مى‏ گفتند.از چیزى که اهل مجلس مى‏ خندیدند، مى ‏خندید و از آنچه ‏آنان تعجب مى ‏کردند تعجب مى‏ کرد. بر بى ‏ادبى غریبان در خواسته‏ ها و گفتارشان ‏صبر مى ‏کرد تا جایى که اصحاب در صدد جلب اشخاص مزاحم برمى‏ آمدند. مى‏ فرمود: چون حاجت‌مندى را دیدید او را کمک کنید. مدح و ثناى کسى را نمى ‏پذیرفت مگر از کسى که بخواهد تشکر نماید. سخن کسى را نمى ‏برید مگر آنکه ‏از حد مى ‏گذشت که در آن صورت با نهى او یا برخاستن، سخن او را قطع مى‏ کرد.امام حسین(ع) فرمود: سپس از سکوت رسول خدا(ص) پرسیدم، پدرم فرمود: سکوت آن حضرت بر چهار پایه استوار بود: حلم، حذر، تقدیر و تفکر. سکوتش در تقدیر و اندازه‏ گیرى در این بود که همه مردم را به یک چشم ببیند و به گفتار همه ‏یکسان گوش دهد و سکوتش در تفکر آن بود که در چیزهاى فناپذیر و فناناپذیر اندیشه مى‏ کرد و سکوتش در حلم آن بود که حلم و صبر را با هم داشت، به طورى ‏که چیزى او را به خشم نمى ‏آورد و از کوره به در نمى ‏برد و سکوتش در حذر در چهار مورد بود: به کارهاى نیک مى ‏پرداخت تا دیگران نیز از او پیروى کنند. کارهاى زشت را ترک مى ‏کرد تا دیگران نیز از آن بپرهیزند. کوشش خود را به کار مى‏ برد تا براى اصلاح امت خود نظرى درست ارائه دهد و به آنچه خیر دنیا و آخرت در آن بود اقدام مى ‏نمود.منبع: کتاب سنن النبی، علامه طباطبایی

مداحی حدادیان، میرداماد و کریمی در سوگ رسول و سبط اکبرش

$
0
0
مداحی سعید حدادیان به مناسبت رحلت حضرت رسول اکرم(ص)مداحی میرداماد به مناسبت رحلت نبی اکرم(ص)مداحی محمود کریمی به مناسبت رحلت پیامبر(ص)نوای هلالی به مناسبت شهادت امام حسن (ع)مداحی محمود کریمی در رثای امام حسن (ع)

دانش‌آموزان‎شیعه‎کشمیر‎کفن‎پوشیدند

Viewing all 16070 articles
Browse latest View live