↧
توصیه مالی حاج علی آهی به مداحان
↧
شرایط استفاده موسیقی در هیئات از نگاه حدادیان / چند جا باید میمردم!
↧
↧
اخلاق، تقوی و عظمت کار علامه امینی
علامه امینی برای گردآوری گنجینه ارزشمند «الغدیر» سفرهای داخلی و خارجی بسیاری انجام داد. وی برای دستیابی به مصادر و منابع بزرگ و نادر علمی به شهرهای کربلا، بغداد، کاظمین، سامرا و کشورهای ایران و هندوستان و ترکیه و سوریه سفر کرد. زیرا هرگز به مطالب نقل شده از کتابهای خطی گذشتگان اعتماد نمیکرد و مقید بود که خودش آن کتابهای را ببیند. در سال 1380 به هندوستان سفر کرد و مدت چهارماه بیشتر ساعات شب و روز خود را بدون توجه به تغذیه و استراحت کافی در کتابخانهها سپری کرد. ایشان در این سفر علاوه بر پژوهش و تحقیقات علمی به ایراد خطابه و وعظ نیز اهتمام داشت و مسلمانان را به تمسک «حبلالله» و پیروی از سنت پیامبر گرامی اسلام(ص) فرامیخواند. آری مرحوم علامه شخصیتی محدث، مفسر، متکلم و فقیه بود و تحقیقات دامنهداری را آغاز کرد. اولین اثر علمی ایشان کتاب «شهداءالفضیله» بود. در این کتاب، شرح حال 130 عالم شهید، از قرن چهارم تا چهاردهم که در دفاع از حریم حق و ولایت مظلومانه بهدست دشمنان دین ولایت در خون خود غوطهور شدند به رشته تحریر درآورد. حضرات آیات: سیدابوالحسن اصفهانی، حاج آقا حسین قمی، غروی اصفهانی و شیخ آغابزرگ تهرانی با تقریضهای خود این اثر جاودانه را ستودند. دیگر آثار علامه عبارتاند از «سیرتنا و سنتنا»، «کامل الزیارات» و «ریاض الانس». بزرگترین اثر علمی علامه امینی که نیم قرن از عمر مبارک خود را صرف گردآوری و تدوین آن کرد، کتاب شریف الغدیر است. از ایشان نقل شده که: «برای تألیف کتاب الغدیر ده هزار کتاب خواندهام و به صد هزار کتاب مراجعات مکرر داشتهام» مصادر و منابعی که در کتاب الغدیر مورد استناد قرار گرفته، همه مورد وفاق شیعه و سنی بوده و از مسلمات تاریخی میباشد. |
↧
بهشت را به بها می دهند نه به بهانه
به گزارش جهان، محمد لطفی زاده در وبلاگ "منبر اینترنتی" نوشت: الحمد لله رب العالمین و السلام علی رسول الله و علی اهل بیته الطاهرین آنان که در کربلا شربت شیرین شهادت نوشیدند و مرگ را شیرینتر از عسل میدانستند (احلی من عسل) بهشتی پر از نعمت برای خود مهیا نمودند و نه تنها زندهاند بلکه شیرینی روزی معنوی و الهی را هم دریافتهاند. قرآن کریم در سوره آل عمران آیه 169 می فرماید : وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّـهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ (هرگز کسانی که در راه خدای متعال کشته شدهاند مرده مپندار، بلکه زندهاند که نزد پروردگارشان روزی داده میشوند) این همان مفهوم مشهوری است که شنیدهاید خون بر شمشیر پیروز است. البته به قول شهید مظلوم آیت الله بهشتی (رحمت الله تعالی علیه) بهشت را به بها می دهند نه به بهانه! بلاهای عاشورایی بهشت اعظم را به بار میآورد و گرنه اگر کسی چیزی نکارد ثمرهای درو نمیکند که الدنیا مزرعة الاخرة. قطعه قطعه شدن بدن علی اکبر علیه السلام و دوبار به زیر سم اسبان رفتن بدن قاسم بن الحسن علیهما السلام بهشت معمولی در پی نخواهد داشت. جانفشانی توأم با رنج شیرینی بهشت را دو چندان و بلکه صدچندان میکند. ان شاء الله همه ما به بهشت برویم و آن بهشت بهترین که فردوس و رضوان الهی است و همنشینی با پیامبر و ائمه اطهار علیهم السلام را تجربه کنیم اما باید از جهنم هم ترسید. جهنمی که در روایات گفتهاند حرارت آتش آن یک هفتادم حرارت آتش دنیا است. یعنی آتش جهنم را هفتاد بار سرد کردهاند شده این آتشی که در دنیا از آن میترسیم. باز در روایات است که یک قطره از درخت زقوم روی کوهها چکه کند، کوههای با این عظمت به زیر زمین هفتم فرو میروند و تحمل نمیکنند حالا چطور خوراک بعضی در جهنم از زقوم است؟ پناه بر خدای سبحان. چاره نرفتن به جهنم انجام واجبات و ترک محرمات است و توجه به نماز که ان شاء الله در این باره به تفصیل خواهیم گفت. این بحث مختصر بود و تمام شد. این بار میخواهیم سفره توسل را در خانهی امام حسن علیه السلام پهن کنیم و این امام کریم را به دو دستهگلش قاسم و عبدالله قسم دهیم که گوشه چشمی به ما بفرمایند. شنیدهاید که قاسم بن الحسن علیهما السلام از عمو چطور اجازه گرفت و با چه زحمتی ولی مقاتل نکتهای نوشتهاند که جگر را میسوزاند. آن اینکه همه بدنها بعد از شهادت در کربلا زیر سم اسبان رفتند ولی یک بدن دو بار زیر سم اسب رفته است. بدن قاسم بن الحسن علیهما السلام زنده زیر سم اسب رفت ولی لا یوم کیومک یا اباعبدالله. روزی مثل روز تو نیست یا حسین. امام حسین علیه السلام سر شهدا را بلند میکرد و در آغوش میگرفت. اما وقتی در گودال قتلگاه بود کسی نبود سر امام رو در آغوش بگیرد ولی یک نانجیبی این سر مبارک را در دست گرفته بود و شمر جالس علی صدره... صلی الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله. والحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین. |
↧
نخستین گردهمایی سالیانه اساتید «طلوع»
به گزارش جهان به نقل از فارس، در این مراسم که با حضور اساتید و دانشجویان این مجموعه برگزار میشود، آقایان صفارهرندی و حجت الاسلام پناهیان سخنرانی خواهند کرد.این مراسم چهارشنبه از ساعت ۱۵:۳۰تا اذان مغرب برگزار خواهد شد .موسسه طلوع که در سال ۹۲ فعالیت علمی و آموزشی خود را آغاز کرد، در مدتی کوتاه به یکی از پایگاههای مهم نیروهای انقلاب اسلامی به منظور ارائه مطالب تحلیلی و تبیین مسائل روز مبتنی بر اهداف انقلاب اسلامی تبدیل شده است.پایگاهی که هماکنون دارای یک هیات علمی قوی شامل اساتید و بزرگان حوزههای مختلف علوم انسانی، علوم اجتماعی و علوم اقتصادی است و به یک شبه دانشگاه انقلابی بدل شده است.علاقمندان جهت شرکت در مراسم و اطلاع از مکان و جزییات برنامه میتوانند به آدرس سایت این موسسه Toluehagh.ir مراجعه کنند. |
↧
↧
لقمه حرام مانع استجابت دعا می شود
به گزارش جهان به نقل از حوزه؛ این مرجع تقلید در جمع تعدادی از طلّاب حوزه علمیه قم در پاسخ به سوالی درباره شرایط استجابت دعا، با اشاره به احادیث حضرات معصومین علیهم السلام، توجه به حلال بودن کسب و مال را در استجابت دعا لازم دانستند.ایشان عدم پرداخت خمس و زکات را یکی از مصادیق مال حرام دانستند و ادامه دادند: خمس متعلّق به امام معصوم علیه السلام و سادات فقیر است و باید در جهت خود مصرف شود و کسی که خمس خود را نمی دهد در واقع مال دیگران را نمی پردازد.حضرت آیت الله شبیری زنجانی افزودند: ما روایات زیادی داریم که در آن به مقدّر بودن روزی افراد اشاره شده و می فرمایند، رزق را به حرام آلوده نکنید. ما باید به این نکات توجه داشته باشیم و در جهت کسب مال حلال تلاش کنیم. بزرگان ما خیلی در این زمینه دقّت داشته اند. مال حرام جلوی رشد معنوی انسان را می گیرد و عذاب آخرت را در پی دارد.ایشان زمان و مکان دعا را نیز در استجابت آن مؤثردانستند و گفتند: از ائمه معصومین علیهم السلام در این زمینه روایات زیادی نقل شده که انسان بهتر است در آن زمان ها به دعا بپردازد، چرا که به حسب روایات زمان و مکان قطعا در استجابت دعا مؤثرند. |
↧
۶ جلوه دنیا که انسان را زمین گیر می کند!
به گزارش جهان به نقل از تراز، حضرت سیدالشهداء (ع) در یکی از سخنرانی های خود در کربلا به رمزی اشاره نمودند که منشأ فساد و علت اصلی انحراف را معین نمود. حضرت فرمودند: مردم بندگان دنیایند و دین تنها بر سر زبان هایشان جاری است؛ مادامی دنبال آن می روند و گردش می چرخند که معیشتشان تامین گردد ولی در هنگامه آزمایشات الهی دینداران واقعی بسیار کم اند.در واقع امام علت انحراف امت جدّش را دنیاطلبی و گرایش به مادیات بیان فرمودند. در آیه چهاردهم از سوره مبارکه آل عمران خداوند متعال به شش مورد از جلوه های فریبنده دنیوی که موجبات انحراف و کجروی بسیاری را فراهم آورده اند اشاره می نماید:۱- زن ؛ ۲- فرزند؛ ۳- هميانهای زر و سيم (پولهاى نقد) ۴- اسبان داغ بر نهاده (مركبهاى ممتازمانند ماشین های مدل بالای امروزی) ۵- چهارپايانى كه در دامدارى مورد استفاده هستند (ممکن است در روزگار ما ابزارآلات و صنایعی که درآمدهای کلان از آن بدست می آید جزو این دسته محسوب شوند) ۶- و زراعتها (هر نوع کسبی می تواند شامل این بخش شود چه بسا تجارت های امروزی که جلوه گری و فریبندگی شان بیش از هر زراعت و شغلی در طول تاریخ است!)در حقیقت اگر می خواهیم بدانیم که آیا اگر ما نیز در دوران سرور و سالار شهیدان حضور داشتیم به یاری امام خویش می شتافتیم یا خیر باید ببینیم جلوه های دنیوی شش گانه فوق چقدر توانسته اند ما را به خود مشغول سازند!؟ نمی شود هم گرفتار دنیا بود و هم هوادار یار! که گفته اند دو محبوب در یک دل جمع نمی شود.در آیه ۱۵ سوره آل عمران خداوند به بیان شرح حال طرف مقابل یعنی کسانی که خود را از دنیا رهانیده اند می پردازد:«قُلْ أَؤُنَبِّئُكُم بِخَيْرٍ مِّن ذَلِكُمْ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا عِندَ رَبِّهِمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَأَزْوَاجٌ مُّطَهَّرَةٌ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللّهِ وَاللّهُ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ.»«بگو: آيا شما را بهتر از اينها خبر بدهم؟ براى كسانى كه پروا پيشه كردهاند در نزد پروردگارشان بهشت هايى است كه از زير (ساختمان و درختان) آنها نهرها جارى است در حالى كه در آنجا جاودانهاند، و نيز همسرانى پاكيزه (از پليدىهاى جسمى و روحى) و خوشنوديى از سوى خداست و خداوند به بندگان خود بيناست.»سه نکته کوتاه:* آیه قبلی سیمای دنیاطلبان و علل شش گانه گرایش آنها به دنیا را بیان نمود و در انتها فرمود که: «عاقبتِ نيك نزد خداوند است.» حالا این آیه به ترسیم آن عاقبت نیکو و بهشتی که برای صالحین مهیا شده می پردازد.** حق و باطل مشخص است ولی اگر در طول زندگی درست عمل نکنیم و غرق در مادیات شویم نباید توقع داشته باشیم که در بزنگاه ها موفق به گرفتن تصمیم صحیح و یاری حق بشویم.*** عمرسعد هم می دانست حق کدام است و باطل کدام، لکن حبّ دنیا که در طول عمر آن را در درون خود پرورش داده بود درست در لحظه مهم زندگی اش گریبانش را گرفت! |
↧
آيا امام حسين علم به شهادت خودشان داشتند؟
به گزارش جهان، وبلاگ "سلام به خدا" نوشت:امام حسین علیه السلام از جانب خداوند متعال، از علم غیب بهره مند بودند. «مِنْ أنْبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ»(آل عمران/44). سخنان ایشان در نامه ها و بیانات گوهربارشان نشان دهنده علم ایشان به شهادتشان در سرزمین کربوبلا است. اما بهره گيرى اولياى خدا از علم غيب، تنها در موارد خاص آن هم به اذن خداست، نه آن كه براى رفع مشكلات شخصى از آن استفاده كنند. اصولا اگر اولياى خدا براى زندگى شخصى خود از معجزه و علم غيب استفاده كنند و مشكلات خود را حل نمايند، نمیتوانند براى مردم الگوى عملى باشند. اگر امام حسين عليه السلام با معجزه و دعا از رفتن به کربلا دوری یا تشنگى صحراى كربلا را حل میفرمود، چگونه میتوانست براى مردمى كه اين امكانات را ندارند امام باشد؟ (برگرفته از پرتوى از نور، ص: 385) اگر ائمه علیهم السلام میخواستند از علم غيب و معجزه استفاده اختصاصى كنند، تبليغشان تنها یک نوع سخنرانى بود. مثلًا امام حسين علیهالسلام روز عاشورا نفرين كند كه يزيدیها كشته شوند. بعد بگويد: برويد شهيد شويد. مىگوييم: چطور خودتان شهيد نشدید؟ چطور خودتان تا دشمن را دیدید نفرينش فرمودید؟ آن وقت ما برويم تكه تكه بشويم؟ بايد امام حسين هم تكه تكه بشود تا وقتى به ما میگويد: برويد تكه تكه شويد، ببينيم خودش هم عملًا تكه تكه شد. اگر خودش میخواست با معجزه و دعا، حساب يزيدیها را برسد ديگر سخنش در ما اثر نداشت و تبلیغش عملی نبود. پيغمبر صلی الله علیه و آله و سلم میفرماید: «إِنَّمَا أَقْضِى بَيْنَكُمْ بِالْبَيِّنَاتِ وَ الْأَيْمَانِ: همانا ما با با دلایل و ایمان قضاوت میکنیم»(كافى،ج 7، ص 414). پليس كلت دارد. اما اگر با كسى دعوايش شد حق ندارد كلت بكشد. هرجا كه رييسش به او گفت: بزن! استفاده میكند. اما حق استفاده شخصى ندارد.(برگرفته از سخنان حجت الاسلام و المسلمین قرائتی) همچنین میتوان دلایل عدم استفاده امام حسین علیه السلام از علم غیبشان را موارد زیر دانست: پیروی و تسلیم در برابر سرنوشت تعیین شده برای امام و یارانشان، بدون بهره گیری از علم غیب روشنگری و ارشاد برای انسانهایی که در آن تاریخ زندگی میکردند و انسانهایی که در آینده پا به عرصه دنیا خواهند گذاشت، تا بدانند راه ائمه راه حق است و راه دشمنان آنها راه باطل است و برای رسیدن به راه حق حتی فرزند شیرخوار را نیز باید قربانی کرد. مورد دیگر، عشق به شهادت است که نشانه سعادت هر انسانی در این دنیا میباشد. امر به معروف و نهی از منکر. زیرا هدف از ارسال پیامبران و امامان هدایت مردم جامعه میباشد که در این راه با دعوت مردم به کارهای خوب و نهی آنها از کارهای خطا و زشت مثل کشتن امام، مردم را هدایت کنند. |
↧
رفتم آرايشگاه و موهامو رنگ زدم و...
به گزارش جهان، صفحه گوگل پلاس "حامیان حجاب اسلامی" نوشت:این پست رو یکی از دوستان صفحه که خانم هستن برامون ارسال کردند پیشنهاد میکنم حتما بخونین ....خانوادم بهم اين اجازه رو دادن كه خودم راه زندگي مو انتخاب كنم، منم از روي بي تجربه گي و به خيال خودم ازادي رو انتخاب كردم، يادمه اون روز رفتم آرايشگاه و موهامو رنگ زدم، خيلي زيبا شده بودم، تو خيابون به خيال اينكه بسيار زيبا هستم راه ميرفتم كه نميدونم يه خانوم مسلمانِ محجبه از كجا پيداش شد،" الان بعد از گذشت سالها متوجه نشدم كه اون زن از كجا پيداش شد اونروز، و منظورش از حرفي كه بهم زد چي بود،شايد يه نشونه بود از طرف خدا" برگشت به زبان انگليسي بهم گفت: خانوم، اين كارت حرامه، حرام.....!!! اون لحظه خيلي حرفش برام خنده دار و بي معني اومد....و رد شدم ازش. وقتي رسيدم كلاس، همه از زيبايي و رنگ موهام تعريف كردند،يكي از همكلاسيهای"پسر" اومد كنارم نشست و گفت: تو واقعا زيبا هستي و دستشو كشيد رو موهام....از جام پريدم و بهش گفتم: به من دست نزن، چه حقي داري تو كه به من..... حرفمو قطع كرد و گفت: اين چه برخوردي يه؟ چرا مثل زنهاي احمق مسلمان رفتار ميكني كه اجازه نميدن كسي بهشون دست بزنه؟ وااااي خداي من، انگار آسمون رو سرم خراب شد، من مسلمانم، معلومه كه من مسلمانم،يعني اون نميدونست كه من مسلمانم و حق نداره ب من دست بزنه..؟؟!! _نه، از كجا بايد ميدونست..؟؟ من كدوم رفتار و گفتار و ظاهرم به زن مسلمان شباهت داشت..؟؟كه خودمو مسلمان ميدونستم..؟؟؟ اون روز نفهميدم چطوري خودمو به خونه رسوندم، هيچي تو خونه نداشتم كه بتونم باهاش سرمو بپوشونم، فرداش رو ميزي ناهار خوري رو سرم كردم و سر كلاس حاضر شدم، بيشتر همكلاسيا و دوستام از اون روز به بعد باهام غريبه شدن، ولي عوضش خدايي رو تو اون تنهايي يافتم كه جبران همه ي نداشته هام بود، اون قضيه مثل يه انقلاب تو زندگي من بود، و تمام مسير زندگي مو عوض كرد....درسته بعضي خوشيهاي كاذب رو از دست دادم، ولي در عوض تجربه كردم كه خداوند چقد حواسش به منه و دوستم داره،متوجه شدم كه حجاب محدوديت نيست،موهبته، محجبه بودن و داشتن حجاب لياقت ميخواد كه هركسي داراي اين لياقت نيست، بايد انتخاب بشي، بايد حضرت زهرا"سلام الله علیها" و مولا صاحب الزمان "عجل الله تعالی فرجه الشریف علیه السلام" بهت نظر بندازه تا بتوني محجبه باشي،بايد قدرشو بدوني و حرمتشونگهداري. |
↧
↧
"آقا درباره هیئت و مداحی با کسی تعارف ندارند و همان جا میگویند"
به گزارش جهان به نقل از تسنیم، برادران طاهری چهرههای شناخته شده مداحی و ذاکری اهلبیت(ع) هستند؛ حاج مرتضی، حاج محسن و حاج محمدرضا طاهری همه ادامه دهنده راه پدر هستند. او نیز به برکت نوکری در دستگاه حضرت سیدالشهداء(ع) ماندگار شد و فرزندانی تربیت کرد که ذاکری اهلبیت(ع) را در پیش گرفتند و با نفس گرم خود رونق بخش مجالس و محافل خاندان عصمت و طهارت(ع) باشند.برادران طاهری از محله مذهبی و قدیمی نازی آباد تهران، بیرق امام حسین(ع) را بر دوش گرفتند و پیشاپیش همه در جشن و سرور و ایام سوگ و عزای اهلبیت(ع) به ویژه سالار شهیدان مداحی کردند. حاج مرتضی فرزند بزرگ خانواده طاهری است که بعد از مدرسه، شاگرد مرحوم کافی بوده و تا حدودی به سبک و سیاق مرحوم کافی میخواند. اولین صله دوران مداحی خود را هم از مرحوم کافی گرفته است. اولین باری که در سنین کودکی در مهدیه تهران خوانده است. می گوید: «نظر مرحوم کافی خیلی بلند بود. علاقه داشت که مهدیه تهران یک سالن بزرگ شود و همه برای عزاداری به آ«جا بروند.»مرتضی طاهری از بعضی گونههای مداحی انتقاد کرده و البته گفته نباید مواجهه ما با جوانترها طرد مطلق باشد بلکه باید آنها را با تشویق کردن به سمت غنیتر شدن محتوای عزاداری ببریم. او معتقد است که تشویق خیلی کارسازتر است. اما انتقاد اصلی او از جریاناتی است که حرکتهای خلاف توصیههای دین و نظر علما و بزرگان را در سبکهای عزاداری باب میکنند. او معتقد است بخش قابل توجهی از این جریانات نه از سر جهل بلکه عامدانه لطمه زدن به وحدت شیعه و سنی و یکپارچه شدن جهان اسلام را نشانه گرفتهاند و با خرجهای چند صد میلیونی سعی در خریداری برخی هیأتها و مجالس و مداحان دارند تا بتوانند خط فکری انحرافی خود را پیش ببرند. او نسبت به پشتوانه خارجی این جریانات خوش بین نیست.در آستانه ماه محرم "حاج مرتضی طاهری" در خبرگزاری تسنیم حضور یافت و در گفتوگویی با خبرنگاران فرهنگی این خبرگزاری شرکت کرد . مشروح بخش دوم این گفتوگو را در ادامه بخوانید:عرفان این نیست که تا صبح «حسین، حسین» گفت و هر کاری کرد* بخش عمدهای از این مشکلات همان گونه که فرمودید ناشی از پایین بودن معرفت و شاید نبودن معرفت است. هیئت ابزاری برای رسیدن به معرفت حضرت اباعبدالله (ع) است. مداح به عنوان یک ابزار در این هیئت در کنار روحانی و سایر عوامل چه نقشی در ایجاد معرفت و معرفت افزایی و سوق دادن مسیر هیئت و مستمع به سمت کسب معرفت دارد؟ ما راجع به دستگاهی صحبت میکنیم که سرتاسر معرفت و عقلانیت دینی است و اساسا این دستگاه باعث ماندگاری اسلام شد. یک مقدار راجع به ظرفیتی که در خود این دستگاه است، بگویید؟معرفت از واژههایی است که در روایات ما زیاد درباره آن صحبت شده است. مثلا فرمودهاند ما را عارفاً به حقه زیارت کنید، یعنی زیارتی همراه با شناخت باشد. یعنی بدون معرفت؛ نه عبادت، نه زیارت و نه توسل به درد نمیخورد. در اوج زیارت عاشورا میگوید: «فاسئل الله الذی اکرمنی به معرفتکم و معرفت اولیائکم... خدایا توفیق شناخت و درک مقام و منزلت حضرت و ائمه معصومین را به ما عنایت کن» یعنی از خدا میخواهیم که ما را به وسیلهٔ دادن معرفت شما مورد اکرام قرار دهد. عرفان این نیست که بنشینیم دور هم و «هوهو» کنیم. عرفان این نیست که شب تا صبح «حسین، حسین» بگوییم بدون هیچ اثری. یا این عرفان که دور هم بنشینیم و «علی، علی» کنیم و قلیان بکشیم در حالی که اسلام ضرر رساندن به خود و دیگران را حرام میداند و برای آن حرمت قائل است.معرفت مداح گام اول در ترویج معرفت مستمع هیئت استاگر کسی خودش معرفت نداشته باشد مگر میتواند برای دیگران معرفت افزا باشد معرفت یعنی شناخت، شناخت من مداح، منبری، میان دار، سینه زن تا بفهمیم برای چه دور هم جمع شدهایم و هیئت راه انداختهایم و تجمع کردهایم و اقامه عزای سیدالشهدا (ع) کردهایم که دستور دین است و این راه را باید ادامه بدهیم و این پرچم همیشه در اهتراز باشد که اگر همه عالم و استکبار جهانی این گروههای تکفیری و امثال داعش را ایجاد کرده که امروز با آنها به اهدافشان برسند و اسلام هراسی ایجاد کنند، این پرچم تا موقعی که در اهتزاز باشد و حرکت کند، تمام این حرکتهای استعماری ساختگی خیالی و مکتبهای عرفانی کاذب تمام اینها مثل کف روی آب میآید و از بین میرود. «آنکه مانده تا خداوندی خدا برجاست پرچم شاه کربلا بر پاست». پس شناخت امام حسین (ع) و هدف امام مهم است و توسعه و ترویج کردن این شناخت به مردم در صورتی ممکن است که ما به عنوان مداح و سخنران ابتدا خودمان معرفت و شناخت پیدا کنیم.هیئت باید یک مداح با معرفت و منبری و میاندار و یک هیئت دار با معرفت و یک سینه زن و گریه کن با معرفت تربیت کند. یعنی اگر امروز ولایت را پذیرفتیم باید بدانیم که تجلی ولایت اهل بیت (ع) در ولایت فقیه است که در زمان غیبت نقطه اتصال بین ما و امام زمان (عج) ولی فقیه و مراجع بزرگوار ما هستند. لذا اگر ولایت را پذیرفتیم، باید هر حرف ایشان را با جان و دل بپذیریم. بنابراین یا باید بگوییم ولایت را نپذیرفتهایم که تکلیف خودمان مشخص است. زیرا نمیشود بعضی را قبول کنیم و بعضی را قبول نکنیم. اگر قائل به این هستیم که ولی به جهت درایت و فهم از مسائل از همه برتر است پس این درست نیست که بگوییم ما ولایت را قبول داریم اما آقا جان این حرفتان را قبول داریم و آن حرفتان را قبول نداریم. این پذیرفتن ولایت نیست بلکه داریم با اعتقاد خودمان بازی میکنیم. به حضرت عباس (ع) ما هم جوان بودیم و در جلسات شوق و شور خاصی داشتیم وخیلی کارها میکردیم و شب تا صبح هم سینه میزدیم و صبح تا شب هم دنبال این کارها میدویدیم همان موقع هم ما بعضی چیزها را از خودمان در آوردیم الان که به آن فکر میکنیم سلیقه و ذائقه شخصی بود.به حضرت عباس (ع) آن که امام حسین (ع) را میخواهد باید به دنبالش برود که آن هم امروز پیدا نمیشود مگر در کلام رهبری و فرمایشات ولی فقیه. شخص برای ما در حد شخص مهم است اما این شخص وقتی متصل به مرکز نور شد، نگاه کردن به او میشود نگاه کردن به صورت امیرالمومنین (ع) و نگاه کردن به او نگاه کردن به امام حسین (ع) میشود. ما اگر پیرو مکتب هستیم باید زندگی قمرمنیر بنیهاشم را بنگریم که شخصیتی بود که بعد از معصوم مثل قمر بنی هاشم نداریم ولی یکبار نشد مقابل امام حسین (ع) کلامی داشته باشد، همیشه دست به سینه میگفت:" چشم". حالا امروز مثلا چون آقا فرمودهاند "برهنه" نشوند چون لخت شدن تبعاتی دارد، بیاییم بگوییم نه آقا این حرف را قبول نداریم و از این حرفها دیگر این ولایت پذیری نیست این نوعی تبعیض است،چرا که ما مو میبینیم و ایشان پیچش مو.پازلی که آمریکا و اسرائیل و انگلیس در رابطه با هیئتها درست کردهاند/ خود دم زدن از امام حسین (ع) یک نوع کار سیاسی است* با این مباحثی که مطرح شد یک بحثی هم شاهد هستیم که در سالهای اخیرا هم در مواجه با فتنه خیلی شاهد آن بودیم، این بود که یکسری ها معتقد هستند که هیات ربطی به سیاست ندارد و اصلا هیات و سیاست از هم جدا هستند. این را بهانهای قرار میدهند و در روضهها و شعر خوانیها نه یادی از شهدا میکنند نه یادی از این مباحث میکنند و بهانه قرار میدهند که این چون ربطی به سیاست دارد ما وارد این مباحث نمیشویم. شاید هم به قول شما به نظر خودشان هم آدم ولایی باشند ولی این را بهانه قرار میدهند. حتی در بعضی هیئتها اجازه نمیدهند حرف از شهدا زده شود. میخواستم ببینیم این فکر از کجا نشات میگیرد و نظر شما در این مورد چیست؟همه اینها به نظر من یک پازلی است که آمریکا و اسرائیل و انگلیس این پازل را درست کردهاند و یک گوشه آن را چهرهٔ اهل علم یک گوشه آن با چهره مداحی و یک گوشه آن با چهره خیرخواهی برای جلسات است. این را میشود از روند تأمین بودجه آن هیئتهای خاص دریافت کرد.برخی میگویند؛ آقا در هیات برای امام حسین (ع) عزاداری کنید، مگر برای امام حسین (ع) عزاداری نمیکنید؟ ما یاد شهدا و خاطره رزمندگان دلاور اسلام را جدای از مام حسین (ع) نمیدانیم. بله این که هیات نباید سیاسی باشد یعنی این که هیئت حزبی نشود، یعنی موقع انتخابات هیئت سمت این و آن نرود. اما اگر منظور این است که اطاعت از ولایت را سیاسیگری میدانیم، اصلا دین را نفهمیدهایم.اگر اینطوری است از امام حسین (ع) هم دم زدن خودش یک نوع سیاسیگری است چون آن موقع هم دو دسته بودند یکی یزدیان، دیگری حسینیها. حق و باطل را از هم تشخیص دادن و جداکردن و دنبال حق رفتن و با باطل درگیر شدن و جنگیدن معنی آن سیاسیگری نیست این یعنی دین داری، ولایت مداری و حسینی بودن، حسینی بودن بدون سیاسی بودن که نمیشود. ولی سیاسی به معنای سیاسی بازی و سیاسیگری و رفتن پشت این آقا و آن آقا برای اینکه او بشود نماینده مجلس و بعد برود هر کاری که میخواهد بکند، نیست. بله به این عنوان هیات نباید سیاسی باشد، مداح نباید سیاستباز باشد منبری نباید سیاستباز باشد، متدین نباید سیاستباز، دین نباید عاملی برای این سیاستبازیها بشود. دسته بندی و جناح بندیها میخواهند فلان آقا را به هدفش برسانند. اما ما سیاسی هستیم و پشت سر ولایت حاضریم، به او کمک میکنیم. ملاک برای ما ولایت است و اطاعت از ولایت، سیاسی بازی و سیاسیگری نیست و این متفاوت است با اینکه بگویم آقا هیات سیاسی نباشد.اطاعت از ولایت، سیاسی بازی و سیاسیگری نیست، عین دینداری است/ امروز اگر امام حسین (ع) بود جلوی خیلی از کارهای ما را میگرفت* در واقع باز مساله به عدم درک پیام عاشورا از سر معرفت برمیگردد و شاید بتوان گفت آنهایی که چنین برداشتی از جدایی هیئت و سیاست دارند در واقع باز هم نسبت به آن موضوع معرفت ندارند؟بله این افراد نسبت به امام حسین (ع) معرفت نداشته اند که اگر داشتند اینگونه نمیگفتند. یعنی امام حسین (ع) نعوذبالله بعد از شهادت تمام شد و چون امام زمان (عج) الان در پس پرده غیبت است شما میخواهید چیکار کنید، تمام مسائل قطع شد؟ نه باید در زمان غیبت کسی را به عنوان ولی انتخاب و از او اطاعت کنیم. این سیاسیگری نیست این دین داری است و پیروی از امام حسین (ع) و مکتب امت است. امروز مخالفت با ولی یعنی بازی کردن در زمین یزید به اسم امام حسین (ع)، یک روز ممکن بود دریای خون هم در قمه زنی به راه بیفتد و به نفع امام حسین (ع) بود، اما امروز اگر از یک قطره خون در حین قمه زنی یک شیعه دو تصویر نشان داده شود وهن شیعه و از بین رفتن هدف امام حسین (ع) است، حالا پشت این جریان هر کس با هر چهره و قیافهای که میخواهد باشد. واقعیت این نیست که ما به ظاهر افراد توجه کنیم باید به عملکرد افراد توجه کنیم. امروز اگر امام حسین (ع) بود جلوی خیلی از کارهای ما را میگرفت.رزمندهها "حسین حسین" میگفتند و میجنگیدند/ قبل و بعد از عملیاتها برا ی رزمندهها روضه میخواندم* حاج آقا بحث توجه به دستگاه امام حسین (ع) همواره در روحیه مقاومت و دفاع از مقدسات و آرمانها تاثیر داشته است با توجه به سوابق شما در جبههها اگر خاطرهای در این زمینه دارید، بفرمائید. به نظر شما چقدر بازگو کردن این پیام و روضهها توانسته بود این روحیه مقاومت را در بین رزمندهها تقویت کند. مثلا نمونه ای داشتید که اگر در عملیاتی شکست خوردید اما با یک روضه دوباره روحیه گرفتهاید.یکی از چیزهایی که جبهه را تقویت میکرد و دفاع مقدس را به پیروزی رساند همین عزداری و توسلها برای سیدالشهدا (ع) بود، دعای کمیل و عزاداری و سینه زنی بود که آن عشق واقعی و درونی و باطنی بچه رزمندهها به امام حسین (ع) را شکوفا میکرد و به جوشش در میآورد. چون این عشق در همه است گاهی یک موتور محرکی میخواهد که این را به جوشش در بیاورد. رزمندهها "حسین حسین" میگفتند ومی جنگیدند، "حسین حسین" میگفتند سیم خاردار بدن آنها را پاره میکرد اما باز رد میشدند و آنها توجهی نمیکردند و این همان عشق واقعی بود که رزمندهها از سیدالشهداء میگرفتند. ما معمولا قبل و بعد از هر عملیات میخواندیم، از قبل برای آماده سازی رزمندهها و بعدش برای مصائب و صدماتی که دیده بودند. بالاخره با گریه برای سیدالشهدا (ع) آرامشی برای آنها ایجاد میشد و آبی روی آتش دل آنها میریخت.آنهایی که میگویند گریه برای امام حسین (ع) افسردگی میآورد تا به حال برای امام حسین (ع) گریه نکردهاندمتاسفانه بعضی فکر میکنند گریه برای سید الشهدا (ع) افسردگی میآورد چون در این وادی نیستند، آنهایی که فکر میکنند گریه برای امام حسین (ع) افسردگی میآورد تا به حال برای امام حسین (ع) گریه نکردهاند و این لذت را درک نکردهاند. شادابتر و سرزندهتر از بچههای هیات در هیچ کجا نمیتوانید پیدا کنید و درجه افسردگی در بین بچههای هیات به مراتبط کمتر از سایر افراد است. اینکه جوان بنشیند در ماشین و یک آهنگ غربی بگذارد و صدای آن را زیاد کنند شاید فکر کند که این شادی است درصورتی که این گونه نیست همه آنها افسردگی دارند و از بیچارگی دست به هر کاری میزنند. توصیه میکنم بیایند در خانه امام حسین (ع) دو دقیقه بنشینند و یک قطره اشک بریزند، انگار آبی میریزند بر روی افکار موهوم درونشان. مطمئن باشند آنها شادترین و بشاشترین آدمها خواهند شد که ما در هیاتها میبینیم. گریه برای امام حسین (ع) اثرات مختلفی دارد و یکی از آن هم همین است.هیاتها نباید از دعا و سخنرانی دینی خالی باشد/ یک نفر بدِ هیئتی زود یک لشکر نشان داده میشود* برآوردها این است که یک مقدار از مجالس مناجات خوانی غفلت شده است در صورتی که بزرگان این راه و پیر غلامان تکیه اول را بر بحث مناجات دارند پیرامون این موضوع هم صحبت بفرمایید؟هیاتها نباید از دو چیز خالی باشد، یکی منبر و سخنرانی دینی و اعتقادی است. متاسفانه در جامعه ما بعد از انقلاب بعضی از مشکلات فرهنگی و اقتصادی در جامعه است که آن را از چشم روحانیت میبینند، در حالی که روحانیت آمد به مردم خدمت کند و خدمت هم میکند و خدمتگزار است حالا شاید در هر صنفی هم یکی دو تا آدم بد و خوب هم باشد. در میان مداحان، منبریها، مذهبیها، هیاتیها هم شاید این دست افراد باشد اما وجودشان حتی کم هم باشد، خیلی نشان میدهد، یعنی یک نفر یک لشکر نشان داده میشود. یک هیاتی بد میبینند، میگویند هیاتیها حقه باز و کلاه بردارند پس باید دقت کنیم که ما یک نفر بدمان زیاد و زود نشان میدهد لذا جوان اگر بخواهد صرفا دینش را از من مداح بگیرد فقط یک احساس و شور و شعار است و ظرفیت روحی و روانیاش پر میشود و در جامعه هیچ تأثیری ندارد.وقتی این جوان به عشق فلان مداح میآید که قشنگ میخواند و میگوید برویم هیات فلانی و از دو ساعت جلوتر هم میرود که جا بگیرد در این ۲ ساعت حضور یک سخنران هنرمند میتواند بسیار موثر باشد و او را در بعد معرفتی و شعور آماده کند و مداح هم بعد شور و احساس را بپردازد تاخروجی و نتیجه آن خوب شود. سخنرانی که هنرمند باشد یعنی این جوان را طوری در مسیر بیاورد که آن فرد عاشق این آقا بشود، داریم و فراوان هم داریم که کلام وحی و اهل بیت (ع) را در مغز جاسازی کند که این اگر از هیات هم رفت و دست از شور برداشت این شعور را داشته باشد که در خانه و بیرون هم حسینی باشد.مناجات خوان خوب در کشور کم داریم باید مناجاتخوان خوب تربیت کنیم/ دعا، روضه نیست باید با بهجت و بیان عظمت خدا باشدیکسالی در دهه عاشورا رفتم فرانفکورت آلمان ۲ تا ۳ تا جوان آمده بودند و گریه میکردند و سینه میزدند که اگر قیافههای آنها را میدیدید، قیافه عجیب و غریبی داشتند، اگر فندانسیون اعتقادی خوب ریخته شده باشد، ظاهر عجیبی هم داشته باشد، وقتی نسیم امام حسین (ع) به او بخورد میشود "حر" اگر آلوده آلوده هم باشد. جلسات از دو چیز خالی نشود یک منبر دو دعا و مناجات، منتهی مناجات خوان میخواهیم که نداریم یا خیلی کم داریم اول باید تربیت کنیم بعد بیاوریم. من در کلاسی که در شهرستانها داشتم یک بحث من بحث دعا بود، دعا را اگر دعاخوان خوب بخواند دیگر نیازی به ترجمه ندارد، خود آدم باید معنای آن را بفهمد و باید به عبارات آشنایی داشته باشد، خودش بفهمد چه میخواند. یک دعای سحر تلویزیون پخش کرد به خدا من خاموش کردم و زدم کانال دیگر با آنکه به آن آقا ارادت دارم. ولی دعای سحر روضه نیست در آن دعا میخواهیم خدا را به اسم الله قسم بدهیم، باید با بهجت و سرور و عظمت همراه باشد.اگر دعا خوان و مناجات خوان هنرمند و دعا فهم باشد جوان چنان لذتی میبرد که میگوید دیگر نمیخواهیم شور بگیریم و هروله کنیم.آقا پیرامون مسائل هیئت و مداحی با کسی شوخی و تعارف ندارند و همان جا میگویند/ در منبر و مداحیها آنگونه که باید به مساله ازدیاد نسل پرداخته نشد* شما از جمله مداحانی هستید که همواره در محضر مقام معظم رهبری و جلسات روضهای که در بیت ایشان برگزار میشود حضور دارید. از این حضور خاطرهای دارید که ایشان توصیهای اکید به شما داشته باشند و یا خاطرهای که جذابیت داشته باشد؟بنده الحمدالله در جلساتی که محضر حضرت آقا بودم همیشه سعی کردم طوری بخوانم که مورد انتقاد و ایراد دیگران قرار نگیریم و به ندرت هم بوده شاید یکی دو بار در طول این مدت تذکر داده باشند ولی جالب برای من این است که حضرت آقا پیرامون این مسائل با کسی شوخی و تعارف ندارند و همان جا میگویند ضمن اینکه خوبی را هم میگویند، عیب ها را هم میگویند و خود این درس است. منتهی طوری نمیگویند که باعث تخریب آن فرد شود بلکه باعث تعلیم آن فرد و اعتلای او میشود. الحمدالله آقا همیشه به ما محبت و لطف فرمودهاند و ما هم سعی کردهایم منویات و نظرات ایشان را در خواندن و شعرهایمان لحاظ کنیم. در جلسه ای که من شعری میخواستم در مورد ازدیاد نسل بخوانم به یکی از مسئولان بیت در آن اتاق پشت منبر گفتم، میخواهم این شعر را امشب بخوانم، گفت مردم به ما نخندند. جالب بود که مداح بیاید در مورد ازدیاد نسل بخواند، گفتم من طوری میخوانم که گریه هم بکنند. الان آن شعر را از سال گذشته تا به حال بیش از ۱۰۰ جا در ۱۰۰ شهر در ۱۰۰ یادواره شهدا خواندهام چون شعر مال شهدا هم است این یک دغدغه است که آقا فرمودهاند اما متاسفانه آنگونه که باید کسی در منبر و مداحیها به آن نپرداخت وحداقل من که ندیدم و این یک دغدغه است.* حاج آقا جایی گفته بودید من دو تا عشق دارم یکی همین عشق به اهل بیت (ع) و مداحی است و عشق دوم هم خدمت به زائران بیت الله و کارگزاران حج است اگر خاطرهای از حج دارید، بفرمایید؟عشق به زائران حج و بیتالله حرام از سال ۶۲ که به اولین سفر حج مشرف شدم در من ایجاد شد. جوانی بودم که تازه ریشم درآمده بود و تازه ازدواج کرده بودم هنوز فرزند اولم به دنیا نیامده بود تازه خدا داشت او را به ما عنایت میکرد من اولین حجام را به عنوان خدمه کاروان رفتم، بعد تا سال ۶۶ که سال درگیری بود و من معاون کاروان بودم چه کشیدیم آن سال بماند، ۴۰۰ نفر از ایرانیها کنار مسجدالحرام به شهادت رسیدند که خیلی از آنها خانواده شهدا بودند. سال ۷۴مدیر عمره شدم و یک سال در میان میرفتم، ما عشق داشتیم و دنبال این بودیم هر سال برویم در سال ۸۵ از داخل استعفا دادم و کاروان ایرانیان خارج از کشور را برعهده گرفتم به چند دلیل اول اینکه هر سال بروم، دوم خدمت به زائرانی که از اروپا و آمریکا میآیند یک تکانی میخوردند و تحولی ایجاد میشود، بیشتر شیعه بودند و گاهی هم در میان آنها از اهل سنت بودند.من حج را دوست دارم و عاشق آن هستم و از حج کسی خسته نمیشود، حج جزء آرزوهای ائمه ما بود. ولی خوب این عشق و این خدمت و اینها خواسته یا نخواسته از بین رفتند انشاء الله که خدا از همه ما قبول کند.* با توجه به اینکه تسلط کامل به بحث دعای ندبه و کمیل دارید کدام فراز این دعا را شما پیش خودتان و در خلوت خودتان زمزمه میکنید؟زیباترین فراز دعای کمیل این فراز است که من با آن حال میکنم «فَبِعِزَّتِکَ یَا سَیِّدِی وَ مَوْلاَیَ أُقْسِمُ صَادِقاً لَئِنْ تَرَکْتَنِی نَاطِقاً لَأَضِجَّنَّ إِلَیْکَ بَیْنَ أَهْلِهَا ضَجِیجَ الْآمِلِینَ )الْآلِمِینَ(وَ لَأَصْرُخَنَّ إِلَیْکَ صُرَاخَ الْمُسْتَصْرِخِینَ وَ لَأَبْکِیَنَّ عَلَیْکَ بُکَاءَ الْفَاقِدِینَ وَ لَأُنَادِیَنَّکَ أَیْنَ کُنْتَ یَا وَلِیَّ الْمُؤْمِنِینَ یَا غَایَةَ آمَالِ الْعَارِفِینَ یَا غِیَاثَ الْمُسْتَغِیثِینَ» این فراز بسیار زیباست و یکی آنجا که میگوید: «إِلَهِی وَ رَبِّی مَنْ لِی غَیْرُكَ أَسْأَلُهُ كَشْفَ ضُرِّی وَ النَّظَرَ فِی أَمْرِی» میگوید با من مهربان باش و با عاطفه رفتار کن چرا چون من غیر تو کسی را ندارم که بخواهم دردم را بگویم. از فرازهای دعا ندبه هم از«لَیْتَ شِعْرِی أَیْنَ اسْتَقَرَّتْ بِكَ النَّوَى بَلْ أَیُّ أَرْضٍ تُقِلُّكَ أَوْ ثَرَى أَ بِرَضْوَى أَوْ غَیْرِهَا أَمْ ذِی طُوًى عَزِیزٌ عَلَیَّ» فرازهایی است که من خیلی دوست دارم. |
↧
میدان نقش جهان در دهه 50
↧
جزئیات جلسه شورای عالی فضای مجازی
به گزارش جهان به نقل از تسنیم، رضا تقیپور در پاسخ به سوال خبرنگار مبنی بر اینکه در جلسه نوزدهم شورای عالی فضای مجازی علاوه بر ساماندهی پیامکهای انبوه موضوع دیگری هم مطرح بود؟ گفت: در دستور جلسه شورای، بررسی 27، 28 موضوع مطرح است اما عملا به بررسی تمام موضوعات نرسیدیم. وی درباره مدت زمان حضور اعضا در این جلسه نیز عنوان کرد: با توجه به تقارن جلسه با ایام ماه محرم الحرام، حدود یک ساعت و نیم بیشتر طول نکشید. او ابراز کرد: دستور جلسات باقیمانده در جلسه آتی شورای عالی فضای مجازی مطرح و بررسی خواهد شد. |
↧
برگزاریسوگواره آئین عاشورایی اقوام ایرانی
به گزارش جهان، ویژه برنامه «سوگواره عاشورایی اقوام ایرانی»، فرصتی برای معرفی تأثیرگذارترین آیین های سوگواری ایرانیان به مناسبت شهادت سید و سالار شهیدان است.این برنامه به منظور آشنایی شهروندان تهرانی با آیین های سوگواری اقوام ایرانی با اجرای آئین های جمعی همچون زره پوشی و مارش عزا (قزوین)، سنج و دمام (بوشهر)، شاه حسین واحسین(آذربایجان)، چاق چاقو(حاشیه زاینده رود)، چپی و واویلا(بختیاری) و تعزیه خوانی برگزار خواهد شد.اجرای آئین های ملی همه اقوام همچون تعزیه، چاوش خوانی و منقبت خوانی، شمایل خوانی، نوحه و پیش خوانی و همچنین سوگ آواهای قومی و عشایری نظیر پاوه موری(کرمانشاه)، مارضایی(دزفول)، مور(لرستان)، شروه(بوشهر)، مصیبت نامه آذربایجان، سرکوهی(فارس)، عباس خوانی(مازندران)، غمونه(کهگیلویه و بویراحمد)، سوگینه خراسانی، سرو و گاه گریو(بختیاری) از دیگر بخش های این برنامه آئینی است.همزمان با برپایی ویژه برنامه «سوگواره عاشورایی اقوام ایرانی» برنامه های جنبی همچون برپایی نگارگذر با موضوع نمایش حرکت امام حسین(ع) از مدینه تا کربلا در قالب عکس، ایستگاه نذر کتاب، نذری پزی سنتی استان ها و نمایشگاه نقاشی های آئینی استاد علی محمد شیخی اجرا می شود.علاقمندان برای شرکت در این برنامه می توانند طی روزهای ۲۴، ۲۵ و ۲۶ آبان ماه از ساعت ۱۵ به فرهنگسرای فردوس واقع در فلکه دوم صادقیه، بلوار فردوس، بعد از چهارراه مخابرات مراجعه کنند.سوگواره آئین های عاشورایی اقوام ایرانی برگزار می شودهمزمان با آغاز دهه سوم ماه محرم ویژه برنامه «سوگواره عاشورایی اقوام ایرانی» توسط هنرمندان سراسر کشور به مدت سه روز از شنبه ۲۴ آبان ماه در فرهنگسرای فردوس اجرا می شود.به گزارش رسانه خبری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، ویژه برنامه «سوگواره عاشورایی اقوام ایرانی»، فرصتی برای معرفی تأثیرگذارترین آیین های سوگواری ایرانیان به مناسبت شهادت سید و سالار شهیدان است.این برنامه به منظور آشنایی شهروندان تهرانی با آیین های سوگواری اقوام ایرانی با اجرای آئین های جمعی همچون زره پوشی و مارش عزا (قزوین)، سنج و دمام (بوشهر)، شاه حسین واحسین(آذربایجان)، چاق چاقو(حاشیه زاینده رود)، چپی و واویلا(بختیاری) و تعزیه خوانی برگزار خواهد شد.اجرای آئین های ملی همه اقوام همچون تعزیه، چاوش خوانی و منقبت خوانی، شمایل خوانی، نوحه و پیش خوانی و همچنین سوگ آواهای قومی و عشایری نظیر پاوه موری(کرمانشاه)، مارضایی(دزفول)، مور(لرستان)، شروه(بوشهر)، مصیبت نامه آذربایجان، سرکوهی(فارس)، عباس خوانی(مازندران)، غمونه(کهگیلویه و بویراحمد)، سوگینه خراسانی، سرو و گاه گریو(بختیاری) از دیگر بخش های این برنامه آئینی است.همزمان با برپایی ویژه برنامه «سوگواره عاشورایی اقوام ایرانی» برنامه های جنبی همچون برپایی نگارگذر با موضوع نمایش حرکت امام حسین(ع) از مدینه تا کربلا در قالب عکس، ایستگاه نذر کتاب، نذری پزی سنتی استان ها و نمایشگاه نقاشی های آئینی استاد علی محمد شیخی اجرا می شود.علاقمندان برای شرکت در این برنامه می توانند طی روزهای ۲۴، ۲۵ و ۲۶ آبان ماه از ساعت ۱۵ به فرهنگسرای فردوس واقع در فلکه دوم صادقیه، بلوار فردوس، بعد از چهارراه مخابرات مراجعه کنند. |
↧
↧
فیلمی که یک ستاره هم نداشت!
به گزارش جهان، محمد لطفی زاده در وبلاگ "منبر اینترنتی" نوشت: به تازگی فیلم سینمایی (پنج ستاره) در شبکه خانگی توزیع شده است. به این بهانه نکات زیر در نقد محتوایی این فیلم تقدیم میشود. توضیح مختصر آنکه در اینجا قصد نقد سینمایی یک اثر نیست و این موضوع به جای خود و توسط متخصصین انجام میشود لیکن در این مجال شاخصههای مختلف محتوا را بیرون آورده و درباره آنها به بحث و بررسی میپردازیم. نقد محتوامحور به معنای غفلت از لزوم پرداخت هنرمندانه و مبتنی بر فنون سینمایی نیست بلکه در این جا تنها به محتوا پرداخته میشود. نام فیلم : پنج ستاره نویسنده : علی اکبر قاضی نظام کارگردان : مهشید افشارزاده بازیگران : شهاب حسینی، همایون ارشادی، سحر قریشی، بهنوش بختیاری، شیرین بینا، امید روحانی، لیلا بلوکات، محمود جعفری و دیبا زاهدی خلاصه داستان : یک دختر جوان که پدرش کارگر است در رشته داروسازی دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن پذیرفته میشود و برای تأمین هزینه ثبت نام و تحصیل مجبور به کار در هتل میشود که میزبان آمیتا باچان بازیگر مشهور سینمای هند است... و اما 14 نکته درباره محتوای این فیلم : 1 - این فیلم روایت سختی زندگی زنانی است که آسمانی بیستاره دارند. گرچه به این فیلم از نظر سینمایی نقدهای جدی وارد است اما شاید بتوان نکته برجسته محتوای آن را که به خوبی در قالب سینمایی عرضه نشده تأکید بر حفظ آبروی افراد دانست و از سوی دیگر آسیبی مهم را به نمایش گذاشته که تضاد سنت و مدرنیسم را تداعی میکند. دختری جوان باید به هر قیمت ولو اینکه در هتل کنار مادرش اتاقها را تمیز کند به دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن برود، این در حالی است که سنت ارزش را در مهارتهای زندگی میدانست و نه لزوماً به هر قیمت به دانشگاه رفتن! این نکته در دیالوگی در فیلم دیده میشود : (آدم باید پیشرفت کند ولی به چه قیمتی؟) 2 – برخلاف آنچه انتظار میرود و عموماً متأسفانه اتفاق میافتد در این فیلم دختر جوان تحت تأثیر رفتار اطرافیان قرار نمیگیرد و اصالت خود را حفظ میکند. این یک نکته مثبت است لیکن در سطح جامعه با نهایت تأسف این اتفاق عموماً رخ نمیدهد. 3 – مادر دختر جوان چادری است و در خانوادهای کارگری زندگی میکند. کاری نداریم که مادر چادری است و دخترش اینطور نیست و این حقیقت جامعه امروز است! اما معلوم نیست چرا باید اولاً همه کسانی که با مشکلات دست و پنجه نرم میکنند چادری باشند (چه الگوسازی اشتباهی برای جامعه میکنیم؟) و ثانیاً اگر چادری است و حجاب کامل و برتر دارد چرا موهای خود را بیرون میگذارد؟ 4 - یکی از مسائلی که در جامعه امروزی در حال عادی شدن است نحوه مخاطب قرار دادن زن و مرد در محیط کار است. در این فیلم هم (هما خانم) توسط مدیر خانهداری (با بازی امید روحانی) با ضمیر مفرد مخاطب (تو) خطاب میشود و این نه تنها در این فیلم بلکه در فیلمهای دیگر هم دیده میشود! این در حالی است که در اسلام تکبر زن در برابر مرد و عدم نرمش این دو وقتی نامحرم باشند توصیه شده و ارزش تلقی میشود. 5 – هرچند کسب علم و دانش یک ارزش است اما ارزش کارگر کمتر از دانشجو نیست. در این فیلم دیالوگی از زبان پدر دختر جوان که کارگر است گفته میشود که ارزش کار و کارگر را پایمال میکند. آنجا که پدر دختر میگوید : اگر دخترم درس نخواند شوهرش یک بدبخت بیچارهای مثل من میشود و گیرش میآید! 6 - امروز یکی از بلاهای بزرگ استفاده ابزاری از خانمها است. از پررنگکردن خانم سحر قریشی در پوستر فیلم که معلوم نیست با اینکه قصه حول و حوش بازیگر جوان میگردد چرا وی پررنگ شده گرفته تا نحوه پوشش و آرایش غلیظ وی آنهم در مقام مدیر پذیرش هتل! چرا باید در جامعه منشی و اپراتور و مدیر پذیرش از میان خانمها انتخاب شوند و حتی از آنها خواسته شود که به خودشان برسند!!! 7 - نقش زری با بازی بهنوش بختیاری هم قابل تأمل است. او میگوید من صیغه صمدآقا بودم اما نادر حالا میخواهد من را بگیرد! تضاد ازدواج موقت و دائم که حتی منجر به پذیرش گذشتن از بچه میشود تا حاضر شود برای ازدواج با نادر از ایفای نقش مادری شانه خالی کند از معضلات است. جالب آنکه خود زری با مردی ازدواج موقت داشته (صمدآقا) که همسر دائم داشته اما در فیلم از تعدد زوجات انتقاد میکند! 8 - اختلاط زن و مرد و زیر پاگذاشتن حریم محرم و نامحرم هم به سبک بخشی از اجتماع امروز در این فیلم به نمایش درآمده است. زری در آسانسور با مدیر خود (شهاب حسینی) به شوخی و خنده و خواندن آهنگ فیلم آمیتا باچان میپردازد و این در حالی است که مادرش در بیمارستان بستری است و حال خوشی هم ندارد! 9 - رضا (شهاب حسینی) و فریبا (سحر قریشی) سه سال است که با هم آشنا هستند و قرار ازدواج داشتهاند. این در حالی است که به هم محرم نیستند و رضا هم مایل نیست این ازدواج سر بگیرد اما کماکان همدیگر را با ضمایر مفرد خطاب میکنند و این همان عادی سازی روابط است! 10 - در این فیلم مشخص نیست شقایق (با بازی لیلا بلوکات) با چهره آرایش کرده و لاک زده به دست چه نقشی دارد؟ از دانشگاه همراه دختر جوان میشود و به طور اتفاقی دایی امین تارخ معرفی میشود و به مهمانی آمیتا باچان در هتل راه مییابد؟ به راستی نقش او در این فیلم و فلسفه حضورش چیست؟ سؤالی که بیجواب مانده است! 11- در این فیلم به صراحت حجاب به عنوان ابزار استفاده میشود. در بدو ورود به دانشگاه پدر دختر به او میگوید مراقب باش موهایت از روسری بیرون نیاید (آنهم در دانشگاه آزاد روهن) لابد برای آنکه در ثبت نام خللی ایجاد نشود و در هتل هم زری (بهنوش بختیاری) در پاسخ به مدیر حراست هتل با نام (حاج آقا) روسری خود را جلو میکشد و این در حالی است که مدیر پذیرش (سحر قریشی) در کنار حاج آقا وضعی به مراتب بدتر دارد. این تضاد چگونه قابل توجیه است؟ 12 - نمایش تابلوی رختکن و حمام خانمها و ورود بیاجازه و بیسروصدای شهاب حسینی (در نقش رضا) به آنجا چه توجیهی میتواند داشته باشد؟ 13 - در این فیلم بیش از آنکه به آسیب شناسی موضوع تأمین هزینه دانشگاه آزاد اسلامی و سختیهای خانوادهها پرداخته شود در قالب نام بازیگر (شیرین بینا) که هما نام دارد به تبلیغ یک هتل مشهور پرداخته شده است و بیشتر این فیلم را تبلیغاتی میتوان دانست تا اجتماعی! 14 - مجموع مرگ ناشی از دخانیات در دنیا از مجموع مرگ سه بیماری خطرناک ایدز، مالاریا و سل بیشتر است. متأسفانه در این فیلم رضا در یک سکانس سیگار را از جیب درمی آورد و مانند یک سیگاری حرفهای روشن میکند و میکشد. جالب آنکه فریبا (سحر قریشی) هم سیگاری بوده و خود رضا او را تشویق به ترک سیگار کرده بوده و البته باید به این هم توجه داشت که در این فیلم رضا نقش بد هم ندارد که بگوییم سیگار کشیدن را به بازیگر نقش بد فیلم دادهاند! حالا چرا سیگار کشیدن (این عمل زشت و گناه که حرام الهی هم هست) به راحتی نشان داده میشود سؤالی است که باید از کارگردان پرسید. والحمد لله رب العالمین |
↧
وجوه نو در حکم جدید شورای عالی انقلاب فرهنگی
جهان نیوز - دکتر حسین کچوئیان: در حکم جدید رهبر معظم انقلاب برای اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، ضمن اضافه شدن سه عضو حقوقی جدید، ما با نوعی ارزیابی کلی از عملکرد شورا و همچنین رهنمودهایی برای مرحلهی آتی آن روبرو هستیم که بعضاً جدید و بیسابقه است. به این دلیل و با نظر به اینکه این حکم تمایزهایی با دیگر احکام صادره از سوی ایشان در این زمینه دارد، اهتمام و توجه متفاوتی را نیز میطلبد.یکی از این تمایزات و وجوه نو به این مسأله برمیگردد که پس از مدتها گله و انتقاد از وضع شورا و عملکرد آن، رهبری برای اولینبار «از زحمات و تلاشهای بیوقفه و مثمرثمر» کلیهی اعضا، دبیر و دبیرخانهی آن تشکر و قدردانی مینمایند. ناگفته نماند که توفیقات شورا در این مدت بیش از هر چیز مرهون فعالیت سازمانیافته و مجدانهی دبیر و دبیرخانهی شورا بوده است. در هر حال میتوان گفت که رهبری در کل نسبت به تحولات چندسالهی اخیر در شورا و اقدامات متعاقب آن، احساس رضایت داشته و مسیر اقدامات این شورا را در جهتی متناسب با حساسیتهای دائمی و پایدار خود نسبت به وضع فرهنگی کشور و مشکلات آن میدانند.با این حال نمیبایستی در این زمینه بیش از آنچه حکم ایشان مقتضی آن است، فهم و استنباط کرد؛ چرا که در همین حکم ابعاد دیگری وجود دارد که ما را از خوشبینی بیش از اندازه در این زمینه باز میدارد. غیر از موارد ذکر شده در مورد اولویتها خاصه بند اول در مورد «لزوم توجه به پیگیری اجرای مصوبات»، آنچه در پایان حکم در مورد «کارهای برجای مانده در زمینهی تحول در نظام آموزشی و علوم انسانی» و همچنین «مهندسی فرهنگی» آمده است نیز اگر به مثابه نقد عملکرد این شورا نباشد، قطعاً ناخشنودی نسبی ایشان را در این زمینه بازتاب میدهد.* توجه شورا به «مأموریتهای خطیر» خوداما احتمالاً مهمترین وجهی که در حکم اخیر رهبری سؤالبرانگیز بوده و اذهان را در جهت فهم و پاسخگویی به چرایی آن تحریک میکند، بخش مقدماتی حکم ایشان است. در این بخش بعد از مدتها ایشان لازم دیدهاند که تذکراتی در مورد فلسفهی وجودی شورا و اهداف یا وظایف اصلی آن بیان نمایند. سؤالبرانگیزی چنین اقدامی در آغاز تجدید احکام آنانی که برای چندین دوره در شورا عضویت داشتهاند نیاز به توضیح و استدلال ندارد؛ طرح یا اشاره به فلسفهی وجودی یک مجموعه و ذکر مقاصد یا تکالیف کلی آن، در آغاز شکلگیری آن مجموعه موضوعیت مییابد. تنها جایی که این کار بار دیگر ضرورت پیدا میکند آنجایی است که نوعی غفلت یا انحراف احتمالی به چشم میخورد. آنچه در پایان بخش مقدماتی حکم در مورد «التزام شورای عالی انقلاب فرهنگی به نام و عنوان خود» بهعنوان «شرط موفقیتش در مأموریتهای خطیر» ذکر میشود دلالت روشنی از این حیث دارد. این تذکر، همگون و سازگار با توجهاتی است که در سالهای اخیر از سوی ایشان در مورد شورای عالی انقلاب فرهنگی با تعابیر مختلفی نظیر «مرکز فرماندهی فرهنگی»، «قرارگاه مرکزی فرهنگ» و یا «بالاترین مرجع تصمیمگیریهای فرهنگی کشور» بیان شده است.بنابراین میتوان گفت که مقدمهی حکم به همراه تذکر انتهایی آن با این هدف بیان شده است که نشان دهد شورا هنوز گرفتار غفلتی نسبت به الزامات مربوط به «مأموریتهای خطیر» خود و بیتوجهی نسبت به جایگاه آن در فرهنگ کشور از سوی مسئولان و اعضای آن بوده و از آن رنج میبرد.در نتیجه از آنچه در بند اول و دوم دربارهی تمایزات حکم اخیر رهبری در مورد شورای عالی انقلاب فرهنگی گفته شد میتوان چنین استنباط کرد که رهبری در عین اظهار خشنودی نسبت به روند تحولات شورا در سالهای اخیر، این تحولات را متناسب با جایگاه و مأموریتهای مهم محوله به آن ندانسته و خواهان تلاشی مضاعف در این زمینه برای ارتقای شورا به سطح مناسب شأن و وظایف آن هستند.تذکر ایشان در مورد «التزام شورای عالی انقلاب فرهنگی به نام و عنوان خود، بهعنوان شرط موفقیت» آن مشخص میکند که شورا بدون چنین ارتقایی نبایستی امید به موفقیت داشته باشد. این التزام در عین اینکه به معنای ارتقای جایگاه شورا در حوزهی فرهنگی کشور و درگیری در فعالیتهای متناسب با شأن و مأموریتها است، به معنای اجتناب از درگیری در کارهای حاشیهای و جزئی نیز هست. کما اینکه التزام به وصف «انقلابی» مستلزم حساسیت به روزمرگی و فراموش نکردن اهداف ذکرشده در صدر حکم در تناسب «با ظرفیتها و شایستگی عظیم ایران اسلامی و انقلابی» هم میباشد. در یک کلام، رهبری با این حکم در عین اینکه رضایت خود را از تحولات حاصله در دورهی اخیر اظهار میکنند، با نظر به آنچه از شورای عالی انقلاب فرهنگی انتظار میرود، عدم رضایت خود را نیز از آن اعلام کردهاند.از این منظر، شورا در ضمن حفظ جهتگیری انتقادی، اولین اولویت خود را بایستی «بحث و بررسی در زمینهی فهم معنای التزام به نام و عنوان خود» قرار دهد. به بیان دیگر بایستی بهروشنی الزامات عملی و نظری کار خود را با توجه به جایگاه و مأموریتهای محوله مورد تدقیق قرار دهد، چرا که مطابق حکم رهبری ظاهراً بخشی از عدم توفیقات به ابهام یا بدفهمی و انحراف در این زمینه مربوط است.اما در کنار تذکرات مقدماتی، حکم رهبری در متن آن نیز واجد ابعاد نویی است که پیگیری آنها بعضاً متضمن تحولی اساسی در رویکرد و عملکرد شورا خواهد بود. از این وجوه، متوجهسازی شورا به زمینهای است که رهبری بهطور مشخص از اوایل امسال در سفر خود به مشهد آن را مطرح کردهاند. این زمینه که همیشه بهویژه در دوران رهبر فرزانهی انقلاب موضوع انتقادات مکرر نیروهای فرهنگی انقلاب به شورای عالی انقلاب فرهنگی بوده است، «محدودسازی خود و اهتمام انحصاری به نهادهای رسمی و غفلت یا بیتوجهی نسبت به نیروهای مردمی» میباشد. نوع مواجههی شورا نسبت به این نیروها که بیرون از ساختارها و نهادهای رسمی بهطور خودجوش به فعالیتهای فرهنگی در راستای انقلاب دست میزنند، بیتردید خلأ و نقصانی جدی در عملکرد شورا به حساب میآید. اگر به این نکته توجه شود که این نیروها چه نقش محوری و عمدهای در تحولات فرهنگی داشته یا میتوانند داشته باشند، حکم رهبری در مورد لزوم تسهیلگری و رفع موانع از سر راه این نیروها - بهعنوان یکی از اولویتهای کاری شورا در دورهی جدید - صرفاً نبایستی به پرکردن یک خلأ و پاسخ به یک نقصان محدود شود.* نقش نیروهای مردمی در تحول فرهنگیماهیت حوزهی فرهنگ و تحولات فرهنگی مشخص میکند که نقش نیروهای مردمی به مثابه نیروهای پیشرو در این زمینه و همچنین در مواجهه با جریانات معارض در این حوزه بایستی در کانون هر راهبرد تحولآفرین و مبارزهجویانه با تهاجمات فرهنگی قرار گیرد. به این معنا رهبری با توجهدهی به اهمیت این نیروها، در واقع خلأ و نقصانی راهبردی را در مجموعهی فعالیتهای شورا چارهجویی کردهاند که در صورت بکارگیری مناسب آن، میزان تأثیرگذاری و توفیقات شورا در اهداف و مقاصدش بهطور اساسی تغییر خواهد کرد. اما برای اینکه این نیروها در جایگاه مناسب خود در حوزهی تحولات و مواجههی فرهنگی قرار گیرند، شورا با مشکلاتی اساسی روبهرو است که حل آن پیششرط ضروری پاسخگویی به دعوت رهبری برای کار در این زمینه است. بهلحاظ رویکردی و عملکردی، شورا فاقد هر پیشینهای برای کار با نیروهای مردمی در سطح جامعه است که بدون تغییر آن و توجه به الزامات مناسب جایگزین، نمیتوان امید به کاری مؤثر و تعیینکننده در مورد این اولویت کاری یعنی اولویت سوم حکم رهبری داشت.مانع دیگری که برای پاسخگویی به اولویت سوم حکم جدید رهبری وجود دارد، به سیاست و حوزهی سیاسی مربوط میشود. تردیدی نیست که نیروهای سیاسی کشور در ارزیابی جایگاه و نقش نیروهای مردمی انقلاب دچار نوعی قطببندی سیاسی هستند. این قطببندی که در تمام زمینهها وجود دارد به نوع رویکرد کلی به انقلاب و آیندهی آن برمیگردد. نیروهایی که انقلاب را پایانیافته میخواهند و یا اینکه از روشهای انقلابی برای پیشبرد اهداف انقلاب اجتناب دارند، قطعاً مانع از پیگیری این اولویت کاری شورا خواهند شد. به میزانی که بتوان مانع از ورود این نوع دیدگاهها به شورا شد، میتوان امید داشت که این اولویت در دستور کار شورا قرار گرفته و بهصورت جدی و مؤثر پیگیری شود.* برخورد فعال با جبههبندی فرهنگی میان نیروهای انقلاب و معارضان آناولویت مهم دیگر در حکم جدید شورا که از وجهی جدید هم میباشد، اولویت دوم است. در این اولویت، رهبری شورا را به این مسأله میخوانند که «با توجه به جبههبندی جدی میان هواداران فرهنگ انقلابی و اسلامی و معارضان عنود با انگیزهی آن ... با برخورد فعال و مبتکرانه با این جبههبندی فرهنگی آشکار» در صحنهی رویارویی نیروهای دوطرف ظاهر شود. این اولویت و اولویت سوم کاملاً با یکدیگر مرتبط میباشند. در واقع اولویتی که مطابق آن رهبری، شورا را به تسهیل کار نیروهای خودجوش مردمی و رفع موانع از سر راه آنها در قلمروی فرهنگ فرامیخوانند، وجهی از این اولویت اخیر است که شورا در آن به برخورد با جبههبندی میان نیروهای انقلاب و معارضان آنها در حوزهی فرهنگ هدایت شده است.با اینکه به یک معنا شورا از آغاز فعالیتهایش در زمان رهبر کبیر انقلاب اسلامی بهطور کلی در چارچوب مشابهی با این جبههبندی برخورد داشته و مطابق آن عمل کرده است، تعیین اولویتی به این شکل که در حکم آمده بایستی به شکل متفاوتی فهم شود. وقتی موضوعی به این شکل بهعنوان یک اولویت کاری مشخص میشود، پاسخگویی به آن صرفاً نمیتواند به این شکل باشد که این جبههبندی را در تصمیمگیریها یا سیاستگذاری لحاظ کنیم. این اولویت میخواهد بگوید که فراتر از حضور در پس زمینه، این جبههبندی باید خود بهطور مشخص موضوع برخورد و عمل شورا قرار بگیرد. به بیان دیگر رهبری خواهان این هستند که شورا مستقیماً و آشکارا وارد منازعهی موجود در این جبههبندی شده و در جهت تقویت یک جبهه و دفع یا تضعیف جبههی دیگر سیاستگذاری و تصمیمگیری یا موضعگیری کند. این وجوه دقیقاً ابعادی از مسأله است که مورد غفلت بوده و شورا بایستی در مقام توجه و پاسخگویی به آن برآید.* سیاستگذاری جامع در زمینهی تولید کالای فرهنگینهایتاً نکتهی دیگری از حکم که وجه جدیدی داشته و لازم است به آن توجه شود به اولویت کاری چهارم برمیگردد. این اولویت به هدف «ارتقاء کمی و کیفی مصرف و تولید محصولات و کالاهای فرهنگی» مطرح گردیده است. اما در دنبالهی آن الزامی مشخص شده است که شرط تأمین آن، وظیفهی بسیار سنگینی را بر دوش اعضای شورا قرار میدهد. رهبری شرط تحقق هدف مطروحه در این اولویت را «سیاستگذاریهای درست و اقدام پیگیر و مستمر و به صحنه آوردن همهی ظرفیتهای ملی» دانستهاند که به تبع خود «بازمهندسی ساختار فعالیتها و مدیریتهای فرهنگی» را ضروری میسازد. به بیان دیگر از نظر رهبری ضرورت «موفقیت در این آوردگاه تاریخی فرهنگی» شورای عالی را ملزم میکند که «همهی ظرفیتهای نرمافزاری و سختافزاری و منابع انسانی حوزهی فرهنگ را متناسب با شرایط پیشگفته، بازآرایی و همافزا کند.»وظیفهی سنگین «بازمهندسی» یا «بازآرایی» کلیت حوزهی فرهنگ، خاصه «ساختار فعالیتها و مدیریتهای فرهنگی» صرفاً از جهت ماهیت کار، دشواری ندارد؛ دشواری اساسیتر این است که پیگیری چنین رویکردی به حوزهی فرهنگ و نهادها یا منابع فرهنگی مستلزم همراهی کامل و جدی حوزهی اجرایی فرهنگ با این رویکرد بهلحاظ نظری و عملی است. از این جهت با توجه به سابقهی گذشته، ضروری است که شخص رئیس جمهور و اعضای حقوقی شورا به پیشنیازهای تحقق هدف مطروحه در این زمینه توجه لازم را مبذول داشته و تغییرات لازم را برای تغییر رویکرد مجموعههای اجرایی، متناسب با رویکرد رهبری در بند چهارم حکم در دستور کار قرار دهند.* انقلاب در حوزهی «فرهنگ»بنابراین مطابق آنچه بیان شد و با توجه به روح و دید کلی حاکم بر این حکم، این حکم را نبایستی صرفاً حکمی عادی برای آغاز به کار یک مجموعهی اداری یا اجرایی و مشورتی تلقی کرد؛ از همان آغاز حکم که به فلسفهی وجودی شورای عالی انقلاب فرهنگی پرداخته میشود تا متن حکم که به بیان اولویتهای کاری شورا میپردازد، ما با فضایی روبرو هستیم که نظیر آن را فقط در احکام یا پیامهای حضرت امام رحمهالله در سالهای اولیهی انقلاب اسلامی مییابیم. این فضا را میتوان بهوضوح در تعبیراتی که رهبری در این حکم بکارگرفتهاند مشاهده و حس کرد؛ تعبیراتی نظیر «جبههبندی جدی میان هواداران فرهنگ انقلابی و اسلامی و معارضان عنود با انگیزهی آن» و «مواجههی هوشمندانه با معارضات مهاجمان و ستیزهگران» یا اشاره به «رویشهای معتنابه و جوششهای فراوان فعالیتهای فرهنگی در سطوح مردمی» و خاصه در بکارگیری مفهوم «آوردگاه تاریخی فرهنگی» برای ترسیم وضعیت کنونی قلمروی فرهنگ.این تعبیرات تصویری عادی و روزمره از حوزهی فرهنگ ترسیم نمیکند که در آن افراد و نهادها درگیر جریان یکنواخت و تکراری کارها و امور میباشند. این تعبیرات صحنهی مبارزهای را مجسم میکند که در آن نیروها و افراد در یک جبههبندی مبارزهجویانه درگیر نبردی تاریخی بر سر مرگ و زندگی هستند. از این جهت همانگونه که دعوت رهبری «به التزام شورای عالی به نام و عنوان خود» گویای آن است، حکم رهبری را اگر نوعی دعوت به انقلاب در حوزهی فرهنگ تلقی نکنیم، آن را بایستی تلاشی برای حاکم کردن روح انقلاب بر این حوزه و شورای مربوط به آن به حساب آوریم. این حکم نشان میدهد که از نظر رهبری چالشها و درگیریهای حوزهی فرهنگ آنچنان حساسیت و اهمیت پیدا کرده است که از طرق معمول و عادی نمیتوان به مواجههی آنها رفت و توقع موفقیت داشت.اما مسألهی اساسی این است که با توجه به ماهیت شورا از جهت روح و ساختار حاکم بر آن، آیا این شورا میتواند پاسخی مناسب به خواست و دعوت رهبری در این زمینه بدهد؟ به نظر میرسد پاسخ به این سؤال روشن باشد؛ حتی در صورتی که خواست تأمین دغدغهها و حساسیتهای رهبری در شورا بهوجود آید، بدون انجام تغییرات لازمه بهویژه در رویکرد و ساختار این شورا امکان آن وجود ندارد. |
↧
نهی رهبر انقلاب سبب رونق هیئات شد
به گزارش جهان به نقل از مشرق، ایشان در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه هدف رهبر انقلاب از پالایش نحوه عزاداریها در داخل و حتی خارج از کشور چیست، گفت: قاعدتاً رهبر انقلاب بیش از ما و دیگران اطلاع دارند، منابعی که در اختیار ایشان است و اطلاع فقهی و دینی که معظمله از وضعیت اجتماعی در داخل کشور، جهان اسلام و حتی خارج از جهان اسلام دارند، سبب میشود مسائلی را درک کنند که شاید در ابتدا برای بنده و شما قابلدرک و تصور نباشد و این مسئله سبب میشود نگاه اجتماعی ایشان عمیقتر از دیگران باشد و این مسئله طبیعی است زیرا منابع و ابزاری که در اختیار ایشان قرار دارد در اختیار دیگر علما و مراجع تقلید نیست در عین اینکه تمام مراجع بزرگوار و محترم هستند.وی در ادامه افزود، اینکه بگوییم تمام دین به تعبیری با امام حسین (علیهالسلام) پیوند خورده است صحیح است ولی اینکه بگوییم تمام دین منحصر در عزاداری برای آن حضرت شده است، این انحراف از دین است. رهبر انقلاب می خواهند کار دین و هیئات مذهبی به آنجا نرسد که در بعضی کشورها مثل هند و پاکستان در حال اتفاق است.استاد و مداح هیئت محبانالعباس تهران با بیان مثالی به تبیین مساله پرداخته و افزود: یکی از دوستان خاطرهای از سفر خود به کشور پاکستان یا هندوستان نقل کرد و البته فراموشی از بنده است که کدام کشور بود ولی اصل خاطره مهم وقابل تأمل است."نقل به مضمون می کنم که این شخص در یکی از این کشورها با فردی برخورد میکند که شاید صدها یا هزاران نفر مرید داشته و با خودش میگوید از این شخص سؤالی بپرسم تا سطح علمی این فرد برای من مشخص شود ولی هرچه فکر کردم سؤال تخصصی به ذهم نرسید و از این شخص درباره شک بین رکعت سوم و چهارم سؤال کردم که فرد مورد نظر گفت این سؤال بسیار خوبی است ولی باید در مجلس ما شرکت کنید تا من جواب پرسش شما را روی منبر بدهم تا مابقی دوستان هم استفاده کنند؛ وارد مجلس شدیم و من تصور میکردم که به پرسش من پاسخ ندهد ولی اعلام کرد یکی از مهمانان در بدو ورود به هیئت از من سؤالی پرسید و من برای همه شما توضیح میدهم که اگر بین رکعت سوم و چهارم یا هرجای دیگری شک کردید، چه کاری باید انجام دهید، جوابش این است، سه مرتبه بگویید یا حسین و به نماز خود ادامه دهید."خب ببینید، این میشود سطحینگری و انحراف در دین، یعنی ما احکامی که در اختیار داریم تعطیل کنیم و فقط بگوییم حسین! مگر امام صادق (علیهالسلام) که امام معصوم بود نمیدانست این احکام مهم و مورد نیاز است؟ آیا ائمه معصوم علیهمالسلام که برای امام حسین علیهالسلام عزاداری میکردند و به جای خودش هم به مردم احکام آموزش میدادند، متوجه نبودند که دین چه میگوید؟ آیا امام حسین علیهالسلام که در روز عاشورا اقامه نماز میکند، متوجه نبود دین چه میگوید؟ شخص بدین حد رسیده است که میگوید من به جایی رسیدم که ائمه معصوم نرسیدهاند، من دیگر حسینی شدهام!رهبر انقلاب میخواهند کار به اینجا نرسد که ما بگوییم فقط حسین، ولایت پذیری همین است، توجه به آموزش علما و فقها یعنی اینکه بپذیریم ولی فقیه بیش از ما و دیگران در دین و نحوه هیئتداری فهم فقهی دارند.از سوی دیگر، باید به این مطلب هم اشاره کنم که من با توجه به تجربهای که دارم عرض میکنم که این اشاره رهبر درباره نحوه سینهزنی نه تنها باعث کاهش عزاداران نشد بلکه به رونق هیئات مذهبی کمک کرد، خیلی از افراد به این دلیل که برهنه شدن را نمیپسندیدند، به قول ما وسط نمیومدن و یا در مراسم شرکت نمیکردند ولی امسال با توجه به نهی ولی فقیه، آن دسته از افراد هم وارد هیئت شدند و مثل دیگران عزاداری و سینهزنی کردند.بعضیها این طرف و آنطرف میگویند اگر فلان شخص نظرش را عوض نکند یا این نظر را داشته باشد، دیگر مرجع ما نخواهد بود، این طور که نمیشود، اگر امام زمان علیه السلام فردا ظهور کردند و ایشان هم اعلام کند این موضوع را نمیپسندم، این عده از امام زمان هم عبور میکنند، چون باب میلشان نیست، افراد به تدریج به اینجا میرسند و این مسئله قابل قبول نیست. |
↧
چرا مجلسیها چراغ نمایشگاه مطبوعات را روشن و خاموش کردند؟
↧
↧
اگر تربیت "غلط"به تو آموخت
به گزارش جهان، صفحه گوگل پلاس "مامان زهرا سادات" نوشت:اگر تربیت " غلط " به تو آموخت غیرت داشتن دخالت کردن است و حیا را در صندوق کردن! شهید مطهری به من گفت: غیرت، عشق مرد به ناموسش است ؛ و حیا، احترام زن به خودش...!!! اگر تربیت " غلط " به تو آموخت که مرد میتواند زنش را بزند ! اسلام من به من آموخت که زن ریحانه است و مرد وظیفه دارد تمام اسباب راحتی و آسایشش را فراهم کند...!!! اگر تربیت " غلط "به تو گفت که زن عقلش نصف مرد است و نمی تواند به تنهایی در دادگاه شهادت دهد...؛ شهید مطهری در کتاب حقوق زن به من گفت : که زن احساسات و عواطفش دوبرابر مرد است و از این رو ممکن است در شهادت دادن دچار تزلزل شود...!!! اگر تربیت " غلط " به تو گفت که دیه زن نصف دیه ی مرد است چون ارزشش کمتر از مرد است...؛ شهید مطهری در کتاب حقوق زن به من آموخت که : اگر من کشته شوم برای اینکه مادرت در آسایش تو را بزرگ کند دیه ی من بیشتر است....!!! ایرادی اگر هست در مسلمانی ماست نه دین اسلام و قرآن و احکام الهی...!!! |
↧
حجاب و حیاء ثمره روح خدا تا خون خدا
به گزارش جهان، محمد لطفی زاده در وبلاگ "منبر اینترنتی" نوشت: در خیابان که راه برویم یک درد و غم بزرگ بر دلمان سنگینی میکند که سبب آن مشاهدهی مظاهر بدحجابی و چه بسا در مواردی بیحجابی است. غم بزرگتر آنکه در یک سوی میدان یا خیابان، مسجد یا حسینیهای مشغول اقامهی عزای سالار شهیدان اباعبدالله الحسین علیهالسلام است و در سوی مقابل جوانانی که سرمایههای این کشورند به بطالتی گرفتار آمده و سرگرم معاشرت با دوستانی از جنس مکملشان هستند. البته بزرگی امام حسین علیه السلام سبب میشود که امثال حقیر که از همه نزد آن آقای کریم روسیاهترم و همان جوانان سرگرم لهو و گناه گاهی به هر بهانه سری هم به هیأت عزاداری بزنند ولواینکه نوع پوشش و چهرههای آنان ادب عزاداری را مراعات نکرده باشد. آری خاندان اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام بزرگوارند. حر بن یزید ریاحی را که گناهی بس بزرگ مرتکب شد با آغوش باز میپذیرند و به او میگویند سرت را بالا بگیر. مگر انتظار زیادی است که بچه شیعه را ولو غافل و گناهکار بپذیرند؟ از خداوند سبحان میخواهیم به برکت امام حسین علیهالسلام توبهی شبیه حُر را نصیب همه ما بفرماید. باید توجه کنیم وقتی به هیأت قدم گذاشتیم نباید کارهای خطای گذشته را ادامه دهیم. حجاب یک واجب الهی و اصل مسلم اسلامی است. بالاتر از آن عفاف و حیاء عنصری است که با اصل دینداری گره خورده است. اصول کافی جلد 2 صفحه 106 از امام صادق علیه السلام نقل کرده که فرمود : لا ایمان لِمَن لا حیاءَ له (کسی که حیاء ندارد ایمان ندارد) اگر در جامعه پردههای عفاف و حیاء با بدحجابی و بدنگری و اختلاط و دوستی دختر و پسر دریده شود برکات حسینی مشمول پردهدران نخواهد شد. نه تنها دختران این سرزمین باید حجاب و عفاف را رعایت نمایند بلکه مردان هم باید نگاه خود را کنترل کنند. قرآن کریم ابتدا در آیه 30 سوره مبارکه نور به مردان دستور میدهد که نگاه خود را به زیور حیاء بیارایند (قُل لِّلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ : به مردان مؤمن بگو چشم خود را پایین بیندازند و به نامحرم نگاه نکنند) و سپس در آیه بعد از آن به زنان دستور میدهد که پاکدامن بوده و حجاب اسلامی را رعایت کنند (وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا ۖ وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَىٰ جُيُوبِهِنَّ : و به زنان با ایمان بگو به نامحرم نگاه نکنند و پاکدامنی ورزند و زیورهای خود را مگر آنکه طبعاً از آن پیداست آشکار نکنند و باید روسری خود را بر گردن خود فرو اندازند) بحث ما توضیح زوایای این آیات نیست اما قصد از طرح آنها این بود که بگوییم اختلاط زن و مرد نامحرم و دوستی نامحرم (پسر و دختر) با فرهنگ عاشورایی و قرآنی نمیخواند. خداوند متعال صراحتاً در قرآن کریم میفرماید : اَخدان نداشته باشید. سوره مبارکه نساء آیه 25 : لا مُتَّخذات اَخدان. اخدان جمع (خدن) به معنای رفیق نامحرم است. از کسانی که نام شیعه برخود دارند انتظار آن است که زهرای مرضیه سلام الله علیها و امیرمؤمنان علیه السلام را الگو قرار دهند و حریم نامحرم را نگه دارند که حتی حضرت علی علیه السلام از بیم احتمال لغزش به زنان جوان سلام نمیفرمود. این موضوع نه تنها سیرهی امامان معصوم ما سلام الله علیهم اجمعین بوده بلکه حتی در ادیان دیگر هم مورد توجه بوده است. حجتالاسلام ری شهری ذیل این روایت در کتاب حکمتنامه جوان، صفحه 225 مینویسد : حضرت عیسی علیه السلام فرمود : چشم خود را حفظ کنی به فحشا گرفتار نمیشوی و حتی اگر میتوانی به لباس نامحرم هم نگاه نکنی چنین کن! کسی نگوید جامعه آشفته شده و حفظ دین ممکن نیست. 72 نور در برابر هزاران حیوان درنده در کربلا ایستادند تا نشان دهند حفظ دین در اقلیت هم ممکن است. |
↧
امام مهدی (عج) حُر ندارد....
به گزارش جهان، وبلاگ "پیروان موعود" نوشت: اپیزود اول: حُرّ بن یَزید بن ناجیه تَمیمی یربوعی ریاحی حُرّ بن یَزید بن ناجیه تَمیمی یربوعی ریاحی، از یاران امام حسین(ع)، شهدای کربلا، و از بزرگان و رؤسایکوفه بود. حُرّ مردی شریف در میان قوم خود بود و از کسانی به شمار می رفت که هم عصر جاهلیت و هم دوران اسلام را درک کرده بود. حر فرمانده بخشى از سپاه عبیداللّه بن زیاد در واقعه كربلا بود، كه به سبب ندامت از اقدام خود و پیوستن به امام حسین (ع)، نزد شیعیان حرمتى خاص دارد. حُر از خاندان معروف عراق و از رؤسای قبایل کوفیان بود.به درخواست ابن زیاد، برای مبارزه با حسین فراخوانده شد.او به سرکردگی هزار سوار برگزیده گشت. گفتهاند وقتی از دارالاماره کوفه، با ماموریت بستن راه بر حسین بیرون آمد، ندایی شنید که: «ای حر!مژده باد تو را بهشت.....» در منزل «قصر بنی مقاتل» یا «شراف»، راه را بر حسین بست و مانع از حرکت او به سوی کوفه شد. کاروان حسین را همراهی کرد تا به کربلا رسیدند و حسین در آنجا فرود آمد. حر وقتی فهمید کار جنگ با حسین بن علی جدی است، صبح عاشورا به بهانه آب دادن اسب خویش، از اردوگاه عمر سعد جدا شد و به کاروان حسین پیوست. توبه کنان کنار خیمههای حسین آمد و اظهار پشیمانی کرد، سپس اذن میدان طلبید. حُر با اذن امام حسین به میدان رفت و در خطابهای مؤثر، سپاه کوفه را به خاطر جنگیدن با حسین توبیخ کرد. چیزی نمانده بود که سخنان او، گروهی از سربازان عمر سعد را تحت تاثیر قرار داده از جنگ با حسین منصرف سازد، که سپاه عمر سعد، او را هدف تیرها قرار داد. نزد حسین بازگشت و پس از لحظاتی دوباره به میدان رفت و با رجزخوانی، به مبارزه پرداخت و کشته شد. رجز او چنین بود: انی انا الحر و ماوی الضیف اضرب فی اعناقکم بالسیفعن خیر من حل بارض الخیف اضربکم و لا اری من حیفکه حاکی از شجاعت او در شمشیر زنی در دفاع از حسین و حق دانستن این راه بود. امام حسین (ع)بر بالین حُر رفت و به او گفت: توهمانگونه که مادرت نامت را «حُر» گذاشتهاست، حُر و آزادهای، آزاد در دنیا و سعادتمنددر آخرت! «انت الحر کما سمتک امک، و انت الحر فی الدنیا و انت الحر فی الآخرة» و دست بر چهرهاش کشید.حسین با دستمالی سر حُر را بست. پس از عاشورا بنیتمیم او را در فاصله یک مایلی از حسین دفن کردند، همانجا که قبر کنونی اوست، بیرون کربلا در جایی که در قدیم به آن «نواویس» میگفتهاند. اپیزود دوم : مهدی موعود (ع) حُر ندارد...... در زمان ما و دوران ولایت و امامت امام مهدی (عج) که آخرین حجت خداوند بر روی زمین است ، کسی با سرگذشت حُر بن ریاحی نخواهیم داشت. زیرا که در زمان غیبت امام عصر (ع) یا افراد به وجود نازنین ایشان قبل از ظهور و قیام ایشان ایمان خواهند داشت و یا منکر خواهند شد. بنابراین طبق آیات و روایات موجود و مستند توبه تا قبل از شنیدن ندای « هل من ناصر.....» ایشان معنی دارد و بعد از اینکه ایشان قیام خود را آغاز کردند برگشتن باور جماعت بی باور فایده ای نخواهد داشت. امام صادق(ع) دربارهِ گفتهِ خداوند عزّوجلّ: «روزي که بعضي از آيات پروردگارت تحقق پذيرد، ايمان افرادي که قبلاً ايمان نياوردهاند ، سودي به حالشان نخواهد داشت.» فرمود: آيات همان امامان(ع) هستند و آيهاي که انتظار او ميرود امام قائم(ع) است؛ در آن روز ايمان کساني که قبل از قيام حضرت با شمشير، بوده است. سودي نخواهد داشت گرچه به امامان پيشين يعني پدران حضرت(ع) ايمان داشته باشد. (.كمال الدين و تمام النعمة ج1 ص 18 ) به یکی از آیات روشن قرآن کریم از زبان خداوند رجوع می کنیم : سوره انعام آیه 158 آيا جز اين انتظار دارند که فرشتگان (مرگ) به سراغشان آيند يا خداوند (خودش) به سوي آنها بيايد يا بعضي از آيات پروردگارت (و نشانههاي رستاخيز) بيايد؟ امّا آن روز که بعضي از آيات پروردگارت تحقّق پذيرد، ايمان آوردن افرادي که قبلاً ايمان نياوردند يا در ايمانشان عمل نيکي انجام ندادهاند، سودي به حالشان نخواهد داشت. بگو (اکنون که شما چنين انتظارات نادرستي داريد) انتظار بکشيد ما هم انتظار (کيفر شما را) ميکشيم. بنابراین مراقب ایمان و اعتقاد خود باشیم ، به ما شیعیان کنونی عصر غیبت فرصتی داده نخواهد شد که مانند حُر توبه کرده و گناهان خود را بعد از امام خود جبران کنیم. به هوش باشیم .....یوسف زهرا (عج) بیهوش نمی خواهد..... |
↧