Quantcast
Channel: جهان نيوز - پربيننده ترين عناوين فرهنگ :: نسخه کامل
Viewing all 16111 articles
Browse latest View live

ماجرای لوحی که پیامبر(ص) به فاطمه زهرا(س) هدیه کردند

$
0
0
گروه فرهنگ جهان نیوز: یا صاحب الزمان! تسلیت ما را در شهادت مادر مکرمه تان فاطمه سلام الله علیها و غم غربت جد بزرگوارتان امیرالمؤمنین علیه السلام پذیرا باشید.خدایا! تو را به وصله های چادر زهرای مرضیه سلام الله علیها ، به دستان پینه بسته خانم از آسیاب گندم و کارهای خانه ، به در آمد بسیار آن بزرگوار از فدک که خرج نیازمندان می شد و زندگی فقیرانه آن حضرت، تو را به عفت و حیای فاطمی، در ظهور فرزندشان مهدی (عج) تعجیل فرما.حدیث لوح خانم فاطمه زهرا سلام الله علیهاامام صادق عليه السلام فرمايد: پدرم به جابر بن عبد اللَّه انصارى فرمود: من با تو كارى دارم، چه وقت برايت آسان‏تر است كه ترا تنها ببينم و از تو سؤال كنم؟ جابر گفت: هر وقت شما بخواهى، پس روزى با او در خلوت نشستند و به او فرمودند: درباره لوحى كه آن را در دست مادرم فاطمه عليها السلام دختر رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله ديده‏اى و آنچه مادرم به تو فرمود كه در آن لوح نوشته بود، به من خبر ده. جابر گفت: خدا را گواه مي گيرم كه من در زمان حيات رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله خدمت مادرت فاطمه عليها السلام رفتم و او را به ولادت حسين عليه السلام تبريك گفتم، در دستش لوح سبزى ديدم كه گمان كردم از زمرد است و مكتوبى سفيد در آن ديدم كه چون رنگ خورشيد (درخشان) بود.به ایشان عرض كردم: دختر پيغمبر! پدر و مادرم قربانت، اين لوح چيست؟ فرمودند: لوحى است كه خدا آن را به رسولش صلّى اللَّه عليه و آله اهدا فرموده، اسم پدرم و اسم شوهرم و اسم دو پسرم و اسم اوصياء از فرزندانم در آن نوشته است و پدرم آن را به عنوان مژدگانى به من عطا فرموده.جابر گويد: سپس مادرت فاطمه عليها السلام آن را به من داد. من آن را خواندم و رونويسى كردم. پدرم به او گفتند: اى جابر! آن را بر من عرضه ميدارى؟ عرض كرد: آرى. آنگاه پدرم همراه جابر به منزل او رفت، جابر ورق صحيفه‏اى بيرون آورد. پدرم فرمودند: اى جابر، تو در نوشته ‏ات نگاه كن تا من برايت بخوانم، جابر در نسخه خود نگريست و پدرم قرائت كردند، حتى حرفى با حرفى اختلاف نداشت.آنگاه جابر گفت: خدا را گواه مي گيرم كه اين گونه در آن لوح نوشته ديدم:بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ اين نامه از جانب خداوند عزيز حكيم است براى محمد پيغمبر او، و نور و سفير و دربان (واسطه ميان خالق و مخلوق) و دليل او، كه روح الامين (جبرئيل) از نزد پروردگار جهان بر او نازل شود. اى محمد أسماء مرا بزرگ شمار و نعمتهاى مرا سپاسگزار و الطاف مرا انكار مدار. همانا منم خدائى كه جز من شايان پرستشى نيست، منم شكننده جباران و دولت رساننده به مظلومان و جزا دهنده روز رستاخيز، همانا منم خدائى كه جز من شايان پرستشى نيست، هر كه جز فضل مرا اميدوار باشد و از غير عدالت من بترسد، او را عذابى كنم كه هيچ يك از جهانيان را نكرده باشم، پس تنها مرا پرستش كن و تنها بر من توكل نما. من هيچ پيغمبرى را مبعوث نساختم كه دورانش كامل شود و مدتش تمام گردد، جز اينكه براى او وصى و جانشينى مقرر كردم. و من ترا بر پيغمبران برترى دادم و وصى ترا بر اوصياء ديگر، و ترا به دو شير زاده و دو نوه‏ات حسن و حسين گرامى داشتم، و حسن را بعد از سپرى شدن روزگار پدرش كانون علم خود قرار دادم و حسين را خزانه دار وحى خود ساختم و او را به شهادت گرامى داشتم و پايان كارش را به سعادت رسانيدم، او برترين شهداست و مقامش از همه آنها عالي تر است. كلمه تامه (معارف و حجج) خود را همراه او و حجت رساى خود (براهين قطعى امامت) را نزد او قرار دادم، به سبب عترت او پاداش و كيفر دهم. نخستين آنها علی، سرور عابدان و زينت اولياء گذشته من است و پسر او كه مانند جد محمود (پسنديده) خود محمد است، او شكافنده علم من و كانون حكمت من است و جعفر است كه شكّ ‏كنندگان در باره او هلاك مي شوند، هر كه او را نپذيرد ، مرا نپذيرفته، سخن و وعده پابرجاى من است كه: مقام جعفر را گرامى‏ دارم و او را نسبت به پيروان و ياران و دوستانش مسرور سازم. پس از او موسى است كه در زمان او آشوبى سخت و گيج‏كننده فرا گيرد، زيرا رشته وجوب اطاعت من منقطع نگردد و حجت من پنهان نشود و همانا اولياء من با جامى سرشار سير آب شوند. هر كس يكى از آنها را انكار كند، نعمت مرا انكار كرده و آنكه يك آيه از كتاب مرا تغيير دهد، بر من دروغ بسته است.پس از گذشتن دوران بنده و دوست و برگزيده ‏ام موسى، واى بر دروغ‏بندان و منكرين على و دوست و ياور من و كسى كه بارهاى سنگين نبوت را به دوش او گذارم و به وسيله انجام دادن آنها امتحانش كنم او را مردى پليد و گردنكش (مأمون علیه اللعنة) مي كشد و در شهرى كه (طوس) بنده صالح (ذو القرنين) آن را ساخته است، نزدیک بدترين مخلوقم (هارون علیه اللعنة) به خاك سپرده مى‏شود، فرمان و وعده من ثابت شده كه او را به وجود پسرش و جانشين و وارث علمش محمد مسرور سازم، او كانون علم من و محل راز من و حجت من بر خلقم مي باشد، هر بنده‏اى به او ايمان آورد، بهشت را جايگاهش سازم و شفاعت او را نسبت به هفتاد تن از خاندانش كه همگى سزاوار دوزخ باشند بپذيرم.و عاقبت كار پسرش على را كه دوست و ياور من و گواه در ميان مخلوق من و امين وحى من است به سعادت رسانم.از او بوجود آورم دعوت‏كننده بسوى راهم و خزانه‏دار علمم حسن را.و اين رشته را بوجود پسر او «م ح م د» كه رحمت براى جهانيان است كامل كنم، او كمال موسى و رونق عيسى و صبر ايوب دارد. در زمان (غيبت) او دوستانم خوار گردند و (ستمگران) سرهاى آنها را براى يك ديگر هديه فرستند، چنان كه سرهاى ترك و ديلم (كفار) را به هديه فرستند، ايشان را بكشند و بسوزانند و آنها ترسان و بيمناك و هراسان باشند، زمين از خونشان رنگين گردد و ناله و واويلا در ميان زنانشان بلند شود، آنها دوستان حقيقى منند. به وسيله آنها هر آشوب سخت و تاريك را بزدايم و از بركت آنها شبهات و مصيبات و زنجيرها را بردارم، درودها و رحمت پروردگارشان بر آنها باد، و تنها ايشانند، هدايت‏شدگان.عبد الرحمن بن سالم گويد: ابو بصير گفت: اگر در دوران عمرت جز اين حديث نشنيده باشى، ترا كفايت كند، پس آن را از نااهلش پنهان دار.منبع: الزام الناصب فی اثبات حجت الغائب صص۲۹۴-۲۹۳، کمال الدین ج ۱ ،۵۷۴-۵۶۹

جامع‌ ترین دعا چیست؟

$
0
0
به گزارش جهان به نقل از فارس، «گمان می‌کنی که جِرم کوچکی هستی، حال آنکه درون تو عالم بزرگی نهفته است»(۱)، در این جمله، حضرت امیرالمؤمنین(ع)می‌فرمایند: که همه عوالم در وجود انسان جمع است، یکی از این عوالم، عالم طبیعت است، طبیعت چهار فصل دارد که هر فصلی ویژگی‌های خودش را دارد، قلب انسان‌ها نیز دارای همین چهار فصل است.گاهی قلب تابستانی است؛ قلب پرحرارت از شهوت، پرحرارت از ریاست، پرحرارت از تعلق و وابستگی به دنیا است، گاهی دل‌ها زمستانی است؛ یعنی مرده است و آیات و روایات، هیچ اثری در آن‌ها ندارد، گاهی دل پاییزی است؛ یعنی بسیار پژمرده است. اما برخی دل‌ها بهاری است؛ با نشاط و پر انرژی، همانند نوروز. نوروز فصل حیات است، در نوروز زمین زنده و بهار شروع می‌شود؛ لذا به ما یاد داده‌اند در اولین روز نوروز «یَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ و َالْأَحْوَالِ حَوِّلْ حَالَنَا إِلَى أَحْسَنِ الْحَالِ» را بخوانیم؛ یعنی خدایا، این طبیعت به فرمان تو دگرگون شد، ما نیز علاقه‌مندیم قلبمان از فصل تابستان، زمستان و پاییز نجات پیدا کند و یک تحول عظیم در درونش ایجاد شود.راه‌های رسیدن به حیات و نوروز قلب در آیات و احادیث مطرح شده است. یک عامل بسیار مهم که سه فصل تابستان و زمستان و پاییز را از بین می‌برد، نماز است؛ چون نماز در زندگی، قلب، فکر و اندیشه ما تحول ایجاد خواهد کرد. حیات طیبه‌ای که همه انبیا برای آن آمده‌اند، با نماز ایجاد می‌شود. به محضر مبارک رسول الله(ص) عرضه داشتند: فلان جوان نماز می‌خواند، اما در کنار نماز کارهای خلافی هم از او سرمی‌زند. حضرت(ص) فرمودند: «سرانجام، نماز او را از آن کارهای خلاف بازمی‌دارد».نماز انسان را دگرگون می‌کند و از گناه باز می‌دارد. قرآن کریم می‌گوید: «إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى ‏عَنِ الْفَحْشاءِ و َالْمُنْکَر»(۲)؛ نماز (آدمی را) از کار زشت و ناپسند باز مى‏‌دارد»، فحشا، گناهان علنی و منکر گناهان مخفی است، نماز هر دو نوع گناه را از بین می‌برد و انسان را از گناهان بازمی‌دارد، امام زین العابدین(ع) در مناجات تائبین به خدای منان عرضه می‌دارد: «خدایا! گناهان بر من لباس خوارى پوشانده و دورى از تو جامه درماندگى بر تنم پیچیده و بزرگى‏ جنایتم دلم را می‌رانده است»، گناه مرگ قلب را در پی دارد؛ اما نماز جلوی مرگ قلب را می‌گیرد و اگر مرده باشد، آن را احیا می‌کند و اگر نمرده باشد، حیاتش را استمرار می‌بخشد.در یکی از زیارت‌های حضرت ولی‌ّ‌الله الاعظم می‌خوانیم: «السَّلَامُ عَلَى رَبِیعِ الْأَنَامِ و َنَضْرَةِ الْأَیَّام‏»(۳)، توضیح آنکه هر چیزی بهاری دارد، بهار طبیعت، نوروز است. بهار قرآن ماه مبارک رمضان است. بهار عمر، جوانی است، بهار دل‌ها، حضرت ولی الله الاعظم است. همان‌ طور که بهار پیام‌آور تحول و دگرگونی است، حضرت ولی الله الاعظم نیز دگرگونی را در قلب ما ایجاد می‌کند. این یکی از ویژگی‌های زیبای حضرت ولی‌الله الاعظم است که نماز نیز در جایگاه خود این دگرگونی را ایجاد می‌کند. امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «کُلُّ یَوْمٍ لَایُعْصَى اللَّهُ فِیه ِفَهُوَ یَوْمُ عِید«(۴)؛ هر روزی که خدا نافرمانی نشود، آن روز عید است، نماز ما را از فحشا و منکر باز می‌دارد؛ پس با نماز هر روزمان عید می‌شود.یکی از زیبایی‌های فصل بهار و نوروز، طراوات و نشاط و شادابی طبیعت است، انسان وقتی شادابی طبیعت را می‌بیند، در وجود خود نیز احساس شادابی می‌کند، نماز بی‌نظیرترین شادابی و نشاط را برای ما به ارمغان می‌آورد؛ چنان‌ که حضرت رسول الله(ص) وقت نماز که فرا می‌رسید، می‌فرمودند: «أَرِحْنَا یَا بِلَال‏»(۵)؛ یعنی نماز عامل و مایه نشاط و راحتی و آرامش و آسایش درون انسان محسوب می‌شود، امام زین العابدین(ع) نیز در مناجات المریدین عرضه می‌دارد: «وَ فِیم ُنَاجَاتِکَ رَوْحِی وَ رَاحَتِی‏» زیباترین مناجات نماز است، نماز جامع دعا، جامع مناجات، راز و نیاز و نجوا است؛ لذا با نماز انسان به نشاط و شادابی می‌رسد.بهار فصل اعتدال است. اتفاقاً خدای منان بشر را معتدل آفریده است: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فی‏ أَحْسَنِ تَقْویمٍ»(۶)؛ [که] به راستى انسان را در نیکوترین اعتدال آفریدیم، طبیعت بشر اعتدال‌گرا است. با بندگی می‌توانیم به اعتدال برسیم و زیباترین عامل اعتدال، نماز است، با نماز از افراط و تفریط، نجات پیدا می‌کنیم و به برکت آن، در اخلاق، عقاید، عبادات، سبک و روش زندگی اعتدال پیدا می‌کنیم؛ لذا حضرت رسول الله(ص) فرمود: «الصَّلَاةُ خَیْرُ مَوْضُوعٍ و خیر عادة» نماز بهترین موضوع دینی است، برای رسیدن به حیات، نشاط، اعتدال و ارتباط با حضرت حق، بعد فرمودند: «فمن شاء إستَکثَر و َمَن شَاء إستَقَل‏»(۷)؛ هر که می‌خواهد فراوان بخواند، هر که می‌خواهد کم بخواند؛ اما بداند نماز بهترین موضوع و بهترین عادت است.مردم از نوروز سیر نمی‌شوند؛ اما اولیای الهی از آفریننده نوروز سیر نمی‌شوند، پیغمبر اکرم(ص) فرمودند: «من هیچ گاه از نماز سیر نمی‌شوم»، انسان هنگامی که در فصل نوروز و بهار به سبزه‌ها نگاه می‌کند، چشمش روشن می‌شود. پیامبر نیز فرمود: «اِنَّ اللَّهَ جَعَلَ قُرَّةَ عَیْنِى فِی الصَّلاةِ وَ حَبَّبَها إلَىَّ کَما حَبَّبَ الىَ الْجائِعِ الطَّعَامَ وَإلىَ الضَّمْآنِ، المَاءَ وَ إنَّ الجائِعُ‏إَذَا اَکَلَشَبِعَ وَ إِنَّ الضَّمْآنِ إذَا شَرِبَ رَوىَ وَ أنَا لا أَشْبَعُ مِنْ الصَّلاةِ»(۸)؛ همانا خداوند روشنى چشم مرا در نماز قرار داده و نماز را محبوب من کرده؛ همان‌گونه که طعام را براى گرسنه و آب را براى تشنه، گرسنه با خوردن، سیر و تشنه با نوشیدن سیراب مى‏‌شود، امّا من هرگز از نماز سیر نمى‏‌شوم؛ یعنی نماز همه خلأها، تشنگی‌ها و گرسنگی‌ها را از بین می‌برد و عامل و موجب چشم روشنی می‌شود.باشد که وقتی وقت نماز فرا می‌رسد، فریاد برآوریم:مصلحت دیدِ من آن است که یاران همه کار/بگذارند و سر طُره یاری گیرند*پی‌نوشت‌ها:۱. اسرار الحکم، ج۱، ص۲۶۵.۲. عنکبوت: ۴۵.۳. مفتایح الجنان، زیارت حضرت صاحب الامر(عج).۴. نهج‌البلاغه، حکمت ۴۲۸.۵. شیخ بهایی، مفتاح الفلاح، ص۱۸۲.۶. تین: ۴.۷. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۷۹، ص۳۰۸.۸. شیخ طوسی، أمالی، ص۵۲۸.

پاداش شادمان ساختن مؤمن

$
0
0
به گزارش جهان، وبلاگ "سلام به خدا" نوشت:بسم الله الرحمن الرحیم  حضرت فاطمه سلام الله علیها در روز عروسیشان، لباس خود را به فقیر اهدا و همان لباس قدیمی که داشتند را به تن کردند و با این عمل قلب فقیری را شاد نمودند. امسال هم که عید نوروز مقارن با ایام فاطمیه است، ومسلمانان به عزاداری و سوگ آن بانوی مظلومه‌ی دو عالم مینشینند، شاید بهترین عمل در این ایام عمل به سیره‌ ی آن حضرت باشد، زیرا که در این روزهای پایانی سال که بسیاری از خانواده ها در حال خرید لباسهای نو و جدید هستند، افراد زیادی هستند که توانایی تهیه ی لباس و خوراک عید خود را ندارند. در حقیقت با کمک به مستمندان قطعا قلب بی بی دو عالم سلام الله علیها و قلب آن خانواده ای که توانایی خرید برای شب عید خود را ندارند، نیز شاد میگردد.  از امام صادق (علیه السلام) نقل شده كه فرمود: خداوند بزرگ به داود (علیه السلام) وحى كرد كه گاه بنده‏ اى از بندگان من يك حسنه به جاى مى‏ آورد و من بهشت خود را بر او حلال می‏سازم. داود (علیه السلام) پرسيد: پروردگارا، آن حسنه چيست؟ فرمود: اين است‏ كه بنده مؤمن مرا هر چند با يك دانه خرما خوشحال سازد. داود (علیه السلام) گفت: پروردگارا، راستى سزاوار است هر كه تو را میشناسد اميدش را از تو نبرد.( ثواب الاعمال-ترجمه انصارى، ص: 261)

آیا گرانی بلیت مخاطبان سینما را پراند؟

$
0
0
به گزارش جهان به نقل از فارس، افزایش قیمت بلیت‌ سالن‌های سینما پس از دو سال به صورت شناور انجام شد بدین مفهوم که افزایش قیمت در سالن‌های مدرن، ممتاز و درجه یک و دو متفاوت است اما همانگونه که پیش از این نیز اعلام شده بود قیمت بلیت ۲۰ درصد افزایش یافت که با توجه به افزایش هزینه‌های نگهداری سالن‌های سینما و افزایش قیمت حاملان انرژی افزایش قیمت بلیت سینماها منطقی به نظر می‌آید زیرا هزینه سینماها باید از طریق گیشه تامین شود؛ اما اگر نگاهی گذرا به تعداد مخاطبین اکران‌های نوروزی داشته باشیم خواهیم دید این مخاطب نسبت به سال گذشته کاهش داشته است.برای اطلاع از چگونگی وضعیت فروش فیلم‌ها در اکران نوروزی به سراغ سینماداران رفتیم تا از وضعیت فروش و اقبال مخاطبین مطلع شویم.سعیدی‌پور: کاهش ۱۵ درصدی مخاطبرضا سعیدی پور مدیر پردیس آزادی در گفت و گو با خبرنگار سینمایی فارس درباره ارزیابی خود از اقبال مردم به فیلم‌های اکران نوروزی گفت: قیمت بلیت پس از دوسال با افزایش قیمت مواجه شدند که بی تاثیر در اقبال مخاطبین نیست. البته این کاهش مخاطب طبیعی است و به حالت اولیه خود بازمی‌گردد به عقیده من در اواسط اردیبهشت ماه افت مخاطب به اتمام می رسد.وی درباره درصد افت کاهش مخاطب گفت: به عقیده من نسبت به مدت مشابه در سال گذشته ۱۰ یا ۱۵ سال کاهش مخاطب داشتیم که این افت به وضوح احساس می‌شود.مدیر پردیس آزادی در ادامه گفت: امسال به خاطر ایام فاطمیه و چهارشنبه سوری تعطیلاتی در اکران نوروزی پیش آمد که باعث سکته در روند جذب مخاطب شد.وی در خاتمه اکران نوورزی امسال را با سال گذشته مقایسه کرد و گفت: سطح فیلم‌هایی که برای نوروز امسال در نظر گرفته شده است با سال گذشته متفاوت است. دو فیلم «معراجی‌ها» و «طبقه حساس» بسیار خوب توانست مخاطب را با خود همراه کند. اما امسال هیچ فیلمی هنوز نتوانسته است آنگونه که این دو فیلم موفق عمل کردند در جذب مخاطب موفق باشد.رضاخانی: کاهش ۴۰ درصدی مخاطبمازیار رضاخانی مدیر پردیس ملت هم در گفت و گو با خبرنگار سینمایی فارس درباره اقبال مخاطبین به فیلم‌های نوروز امسال گفت: قیمت بلیت‌ها امسال افزایش یافت و یکی از عوامل کمتر شدن اقبال مردم شاید قیمت بلیت باشد اما سال گذشته دو فیلم «معراجی ها» و «طبقه حساس» توانست نظر تماشاگر را جلب کند.«معراجی‌ها» باعث رونق سینماها شدوی در ادامه گفت: فیلم ده نمکی باعث رونق سالن‌های سینما شد و در تهران و شهرستان‌ها باعث شد تا برخی از سالن‌های سینما را از رکود نجات دهد.مدیر پردیس ملت در ادامه به این نکته اشاره کرد: جدای از قیمت بلیت‌ها، فیلم‌های مخاطب پسند در اکران نوروزی قرار نگرفتند و کارگردانان نیز به علائق مخاطب توجه ندارند و تولید بر اساس سلیقه مخاطب به مراتب کم شده است.وی درباره کاهش حضور مخاطب در سالن‌های سینما گفت: حداقل ۴۰ درصد نسبت به سال گذشته کاهش مخاطب داریم. این میزان کاهش مخاطب کاملا مشهود است به طور مثال سال گذشته در همین ایام ما شبی ۲۰ میلیون تومان فروش داشتیم که این میزان به شبی ۱۰ تا ۱۲ میلیون تومان رسیده است.زند: عدم تبلیغات و تاثیر آن بر کاهش مخاطبین سینمایوسف زند مدیر پردیس سینمایی زندگی در گفت وگو با خبرنگار سینمایی فارس درباره اقبال مخاطبین به اکران فیلم‌های نوروزی و حضور در سالنهای سینما گفت: متاسفانه امسال به دلیل هزینه‌های بالای تبلیغاتی کمتر شاهد تبلیغات محیطی در سطح شهر هستیم و تیزرهای تلویزیونی هم کمتر شده است. تبلیغات در دعوت مردم به سالن‌های سینما بسیار موثر استوی ادامه داد: این نکته را هم باید یادآور شوم که انتخاب فیلم‌ها برای اکران نوروزی مناسب نبود و مردم به این فیلم‌ها آنگونه که شایسته است جذب نشدند. قیمت بلیت سینما در کاهش مخاطب تاثیر چندانی ندارد زیرا قیمت بلیت‌ها به صورت شناور در نظر گرفته شده است و بعد از تعطیلات قیمت سینماهای مدرن ۷۰۰۰ تومان خواهد شد. به نظرم قیمت بلیت تاثیری درکاهش مخاطب نداشته است .مدیر پردیس زندگی در خاتمه اکران نوروزی امسال را نسبت به سال گذشته مقایسه کرد و گفت: ما پارسال فرودین ماه ۵۰۰ میلیون تومان فروش داشتیم اما امسال تصور نمی کنم با این وضعیت به سقف ۲۰۰ میلیون تومان فروش برسیم. اما باید به هفته جاری و وضعیت تبلیغات امیدوار باشیم.بنابراین گزارش، ایران برگر، رخ دیوانه، طعم شیرین خیال، استراحت مطلق و روباه ۵ فیلم اکران اول نوروز سال ۹۴ سینماها هستند. عدم تبلیغات مناسب و گسترده، افزایش قیمت بلیت و انتخاب فیلم‌های نوروزی عواملی است که باعث شده است مخاطبین سالن سینما را برای گذراندن بخشی از اوقات فراغت مناسب ندانند این در شرایطی است که سال ۹۳ در اکران نوروزی شاهد گردش مالی خوبی در اکران نوروزی بودیم و فصل بهار با فروش ۱۹ میلیاردی سالن‌های سینما روبرو شد. شاید با انتخاب مناسب فیلم ها در اکران دوم عید بتوان شاهد آشتی مخاطبین با سینماها و گردش مالی مناسب در این فصل اکران باشیم.

موافقت با بودجه ۵ میلیاردی نمایشگاه کتاب

$
0
0
به گزارش جهان، امیرمسعود شهرام‌نیا رئیس موسسه نمایشگاه‌های فرهنگی در گفت‌وگو با تسنیم‌ در پاسخ به این پرسش که تکلیف نامه وزیر ارشاد به نوبخت معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی مبنی بر پرداخت زودهنگام بودجه ۵ میلیارد تومانی نمایشگاه کتاب تهران چه شد؟ گفت:‌ پاسخ به نامه اول وزیر طولانی شد،‌ در نتیجه نامه پیروی نیز ارسال شد،‌ موافقت اجمالی با این قضیه انجام شده است‌ و احتمال بسیاری وجود دارد تا اعتبار مود تقاضا واریز شود.شهرام‌نیا با بیان این مطلب که ثبت نام ناشران بین‌الملل هم‌چنان ادامه دارد،‌ گفت:‌ ثبت نام ناشران داخلی به پایان رسیده است و تمدید نمی‌شود. یکی دو مورد استثنا وجود داشت که با دستور رئیس نمایشگاه پس از اتمام مهلت مقرر از آن‌ها ثبت نام شد. اگر امکانی به وجود آمد که فضا گسترده‌تر شده و ما بتوانیم از ناشران بیشتری ثبت نام کنیم‌، این امکان وجود دارد که ناشران جامانده نیز ثبت نام شوند‌، در غیر این صورت ما تعهدی نخواهیم داشت.وی با اشاره به حمایت وزارت‌خانه‌های علوم،‌ بهداشت،‌ ارشاد و دانشگاه آزاد برای تأمین کتاب‌های خارجی مورد نیاز کشور از بخش بین‌الملل نمایشگاه گفت:‌ این وزارتخانه‌ها موافقت اولیه خود را اعلام کرده‌اند‌، البته هنوز رقم اعتبار قطعی نیست. وزارت ارشاد نیز رقم ۵ میلیارد تومان را مصوب دارد،‌ اما باز این به اعتباری که سایر نهادها خواهند آورد،‌ بستگی دارد.تصور می‌کنم اعتباری ۱۰ تا ۱۵ میلیاردی به این شکل تأمین شود.انتهای پیام/به اشتراک بگذاریدافسران

تبعیض ناعادلانه میان خوانندگان و نوازندگان

$
0
0
به گزارش جهان، پیروز ارجمند در گفتگو با فارس در پاسخ به این که چطور مجوز اجرا موسیقی پاپ در زیر چادر و محلی نامناسب داده شده است، گفت: این سالن از سوی مسئولین مربوط استانی مورد تایید بوده است. هرچند که امروز هم در دنیا اتفاقات این چنینی می‌افتد و برخی از کنسرت‌ها در محل‌هایی مشابه برگزار می‌شود. مهم این است که سالن از منظر کیفیت صدا و امکانات از شرایط مناسبی برخوردار باشد و در این صورت مشکلی برای اجرا نیست.وی افزود: البته روز گذشته کارشناسان ما به محل کنسرت مراجعه کردند و به مسولین برگزاری تذکراتی را داده‌اند. در ابتدا قرار بود این محل پذیرای ۱۲۰۰ نفر باشد اما برگزارکننده این رقم را به ۲۰۰۰ رسانده است که همین امر باعث شده تا شرایط خوبی برای برگزاری کنسرت فراهم نشود. با تذکرات داده شده قرار است که از این پس این محل با همان ظرفیت واقعی‌اش که ۱۲۰۰ نفر است، میزبان مخاطبان شود.ارجمند در ادامه در پاسخ به سوال دیگری مبنی بر این که طبق آیین‌نامه‌ای که دفتر موسیقی سال گذشته صادر کرد، اجرای موسیقی حتی در ورزشگاه‌ها نیر ممنوع اعلام شده، حال چطور به اجرای کنسرت در محلی این چنینی مجوز داده می‌شود، گفت: من همین حالا هم بر این عقیده‌ام که اجرا در محل‌هایی مثل ورزشگاه‌ها در شان موسیقی نیست. اگر بخواهیم از محل‌های این چنین استفاده کنیم، باید این اماکن استاندادسازی شوند.مدیر کل دفتر موسیقی وزارت ارشاد ادامه داد: از طرفی خوانندگان دستمزدهایشان را بسیار بالا برده‌اند. و برگزاری کنسرت در سالن‌های کوچک برای شرکت‌ها مرقوم به صرفه نیست. باید تجدید نظر در دستمزد خوانندگان صورت بگیرد تا قیمت‌ها متعادل شوند و بشود در سالن‌های کوچک‌تر نیز کنسرت برگزار کرد. در پاره‌ای از مواقع یک خواننده در یک سانس، ۸۰ برابر یک نوازنده دستمزد می‌گیرد. این در حالی است که خیلی از نوازندگان سالیان سال و خیلی بیشتر از بسیاری از خواننده‌ها زحمت کشیده‌اند.این آهنگساز تصریح کرد: متاسفانه اعتدال در این زمینه اصلا وجود ندارد؛ به طبع این دستمزدها، سالن‌ها هم قیمتشان را بالا می‌برند. نهایتا هم فشار این بخش به مردم تحمیل می‌شود. و آن‌ها مجبور می‌شوند که در محل‌های بعضا نامناسب بنشینند و کنسرت را تماشا کنند و هم این که هزینه‌های بلیت نیز به آن‌ها فشار وارد می‌کند.بر اساس این گزارش، این مجموعه کنسرت‌ها با همکاری موسسه پخش «دنیای هنر» و شرکت فرهنگی هنری «نوای نی لبک شرقی» با عنوان جشنواره موسیقی نوروزی استان مازندران از روز هشتم با حضور گروه‌ها و خوانندگان پاپ در هتل نارنجستان در حال برگزاری است. دراین مجموعه کنسرت‌ها گروه سون، فرزاد فرزین، محسن یگانه، محمد علیزاده و سیروان خسروی شرکت دارند.

آثار همدلی و هم‌زبانی در نهج البلاغه/ توصیه های امام علی ـ علیه السلام ـ بر همدلی و وحدت

$
0
0
گروه فرهنگ جهان نیوز ـ فرزاد جهانبین: مقام معظم رهبری سال ۱۳۹۴ را با عنوان “دولت، ملت، هم دلی و هم زبانی” نامگذاری کردند. به همین مناسبت نگاهی اجمالی به اهمیت همدلی و هم زبانی از منظر علی(ع) در نهج البلاغه و جایگاه آن در هندسه موفقیت و شکست نظامهای اجتماعی می پردازیم.از جمله خطب بسیار مهمی که در نهج البلاغه وجود دارد خطبه قاصعه است. واژه قاصعه از ق ص ع به معنای فرو دادن آب و برطرف کردن عطش، نشخوار کردن، کوچک شمردن و خوار کردن آمده است. شارحان نهج البلاغه وجوه تسمیه گوناگونی برای این خطبه و موصوف شدن آن به قاصعه ذکر کرده اند که برگرفته از معانی لغوی آن است؛ از جمله این که حضرت علی علیه السلام این سخنان را سوار بر شترش که در حال نشخوار کردن بوده، ایراد کرده است.براساس نقلی پیامبر اکرم نیز سوار بر مرکب، در حالی که آن مرکب نشخوار می کرد، خطبه ای خواندند. وجه تسمیه دیگر این است که در این خطبه، شیطان و پیروانش تحقیر و خوار شده اند، و دیگر اینکه این سخنان غرور و خودخواهی متکبران را فرو می نشاند، چونان آبی که عطش را برطرف می سازد. درباره سبب ایراد این خطبه آمده است که در اواخر خلافت ظاهری علی علیه السلام ( ۳۵ـ۴۰)، قبایل متعدد کوفه به شدت دچار تعصب های قبیله ای و جنگهای ناشی از آن شده بودند و حضرت این خطبه را در نکوهش این فرهنگ ناپسند جاهلی ایراد کردند.از آنجا که در اواخر خطبه سخن از جنگهای امام با ناکثین و قاسطین و مارقین به میان آمده، ظاهراً تاریخ آن اندکی پیش از شهادت حضرت در سال ۳۹ یا ۴۰ بوده است. علی(ع) در بخشی از این خطبه در تحلیل علل پیروزی و شکست ملت ها بر همدلی و وحدت تاکید کرده و می فرمایند: "از کیفرهایی که بر اثر کردار بد و کارهای ناپسند بر امّت‏ های پیشین فرود آمد خود را حفظ کنید، و حالات گذشتگان را در خوبی‏ ها و سختی ‏ها به یاد آورید، و بترسید که همانند آنها باشید پس آنگاه که در زندگی گذشتگان مطالعه و اندیشه می‏ کنید، عهده دار چیزی باشید که عامل عزّت آنان بود، و دشمنان را از سر راهشان برداشت، و سلامت و عافیت زندگی آنان را فراهم کرد، و نعمت‏ های فراوان را در اختیارشان گذاشت، و کرامت و شخصیّت به آنان بخشید، که از تفرقه و جدایی اجتناب کردند، و بر وحدت و همدلی همّت گماشتند، و یکدیگر را به وحدت واداشته به آن سفارش کردند. و از کارهایی که پشت آنها را شکست، و قدرت آنها را در هم کوبید، چون کینه توزی با یکدیگر، پرکردن دلها از بخل و حسد، به یکدیگر پشت کردن و از هم بریدن، و دست از یاری هم کشیدن، بپرهیزید.و در احوالات مؤمنان پیشین اندیشه کنید، که چگونه در حال آزمایش‏ و امتحان به سر بردند، آیا بیش از همه مشکلات بر دوش آنها نبود و آیا بیش از همه مردم در سختی و زحمت نبودند و آیا از همه مردم جهان بیشتر در تنگنا قرار نداشتند فرعون‏ های زمان، آنها را به بردگی کشاندند، و همواره بدترین شکنجه‏ ها را بر آنان وارد کردند، و انواع تلخی‏ ها را به کامشان ریختند، که این دوران ذلّت و هلاکت و مغلوب بودن، تداوم یافت نه راهی وجود داشت که سرپیچی کنند، و نه چاره ‏ای که از خود دفاع نمایند، تا آن که خداوند، تلاش و استقامت و بردباری در برابر ناملایمات آنها را، در راه دوستی خود، و قدرت تحمّل ناراحتی ‏ها را برای ترس از خویش، مشاهده فرمود. آنان را از تنگناهای بلا و سختی ‏ها نجات داد، و ذلّت آنان را به عزّت و بزرگواری، و ترس آنها را به امنیّت تبدیل فرمود، و آنها را حاکم و زمامدار و پیشوای انسانها قرار داد، و آن قدر کرامت و بزرگی از طرف خدا به آنها رسید که خیال آن را نیز در سر نمی ‏پروراندند.پس اندیشه کنید که چگونه بودند آنگاه که: وحدت اجتماعی داشتند، خواسته‏ های آنان یکی، قلب‏های آنان یکسان، و دست‏های آنان مدد کار یکدیگر، شمشیرها یاری کننده، نگاه ‏ها به یک سو دوخته، و اراده‏ ها واحد و همسو بود آیا در آن حال مالک و سرپرست سراسر زمین نبودند و رهبر و پیشوای همه دنیا نشدند.پس به پایان کار آنها نیز بنگرید در آن هنگام که به تفرقه و پراکندگی روی آوردند، و مهربانی و دوستی آنان از بین رفت، و سخن‏ها و دل‏هایشان گوناگون شد، از هم جدا شدند، به حزب‏ها و گروه‏ ها پیوستند، خداوند لباس کرامت خود را از تنشان بیرون آورد، و نعمت‏ های فراوان شیرین را از آنها گرفت، و داستان آنها در میان شما عبرت انگیز باقی ماند.از حالات زندگی فرزندان اسماعیل پیامبر، و فرزندان اسحاق پیامبر، فرزندان اسراییل «یعقوب» (که درود بر آنان باد) عبرت گیرید، راستی چقدر حالات ملّتها با هم یکسان، و در صفات و رفتارشان با یکدیگر همانند است در احوالات آنها روزگاری که از هم جدا و پراکنده بودند اندیشه کنید، زمانی که پادشاهان کسری و قیصر بر آنان حکومت می‏کردند ، و آنها را از سرزمین‏های آباد، از کناره‏ های دجله و فرات، و از محیط های سر سبز و خرّم دور کردند، و به صحراهای کم گیاه، و بی ‏آب و علف، محل وزش بادها، و سرزمین‏ هایی که زندگی در آنجاها مشکل بود تبعید کردند، آنان را در مکان‏های نامناسب، مسکین و فقیر، همنشین شتران ساختند، خانه‏ هاشان پست‏ ترین خانه ملّت‏ ها، و سرزمین زندگیشان خشک‏ترین بیابان‏ها بود، نه دعوت حقّی وجود داشت که به آن روی آورند و پناهنده شوند، و نه سایه محبّتی وجود داشت که در عزّت آن زندگی کنند. حالات آنان دگرگون، و قدرت آنان پراکنده، و جمعیّت انبوهشان متفرّق بود. در بلایی سخت، و در جهالتی فراگیر فرو رفته بودند، دختران را زنده به گور، و بت‏ ها را پرستش می ‏کردند، و قطع رابطه با خویشاوندان، و غارتگری ‏های پیاپی در میانشان رواج یافته بود." ایشان همچنین در خطبه ۱۱۹با اشاره به این حقیقت که فراوانی عددی با وجود عدم همدلی کارساز نیست می فرمایند: “إِنَّهُ لا غَناءَ فِی کَثْرَهِ عَدَدِکُمْ مَعَ قِلَّهِ اجْتِماعِ قُلُوبِکُمْ” از جمله مظاهر اصلی همدلی، همدلی بین نظام سیاسی و مردم است. علی(ع) در خطبه ۲۱۶، شناخت و اداء حق و تکلیف متقابل حکومت و مردم را موجب الفت و همدلی و به هم پیوستگی این دو (نِظَاماً لِأُلْفَتِهِمْ)می دانند و بیان می دارند در سایه عمل به وظایف متقابل، حق در میان آنها عزت یابد، پایه‏ هاى دینشان استوارى گیرد، نشانه‏ هاى عدالت برپا گردد، سنت هاى پیامبر (ص) در مسیر خود افتد و اجرا گردد، روزگار برای زندگی به صلاح آید، امید به بقاى دولت قوت گیرد و دشمنان مأیوس گردند.آنگاه می فرمایند اگر این همدلی درسایه عمل به وظایف متقابل رخ ندهد میان آنها اختلاف کلمه پدید آید، نشانه‏ هاى جور پدیدار آید،تباهکارى در دین بسیار شود، عمل به سنتها متروک ماند و به هوا و هوس کار کنند، احکام اجرا نگردد، دردها و بیماری هاى مردم افزون شود، کس از پایمال شدن حق بزرگ و رواج امور باطل بیمى به دل راه ندهد، در این هنگام نیکان به خوارى افتند، بدان عزت یابند و بازخواست هاى خداوند از بندگان بسیار گردد. علی (ع) در ادامه خطبه، راه تحقق جامعه همدل را درک متقابل وظایف، خیرخواهی و نصیحت(التناصح)، یاری رسانی نیکو(حسن التعاون) و امر به معروف و نهی از منکر(مَقَالَهٍ بِحَقٍّ أَوْ مَشُورَهٍ بِعَدْلٍ ) دانسته و می فرمایند: پس بر شماست که در چنین زمانى به یکدیگر اندرز دهید و یکدیگر را نیکو یارى دهید. هیچ کس نمى‏تواند حق طاعت خداوند را آنسان، که سزاى اوست،به جاى آورد، هر چند، هم که در به دست آوردن خشنودى او آزمند بود و بسیار بکوشد. از حقوق واجب خداوند بر بندگان این است که یکدیگر را به مقدار توان اندرز دهند و حق را در میان خود برپاى دارند و در این کار به یکدیگر یارى رسانند. و کسى نیست که در گزاردن حق از یارى خدا بى‏ نیاز باشد، هر چند، منزلت وى در حق بزرگتر بود یا فضیلتش در دین بیش از دیگران باشد. آدمى هر چند، خرد و بى‏مقدار باشد و در دیده‏ها بى‏ارج آید، مى‏تواند که دیگران را بر حق یارى دهد یا از دیگران یارى خواهد.

پاسخ جوانان بالکان به نامه رهبر انقلاب

$
0
0
به گزارشجهان به نقل از تسنیم به نقل از رایزنی فرهنگی ایران در بوسنی، جمعی از جوانان منطقه بالکان، در نامه‌ای به حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، نامه ایشان را که چندی پیش خطاب به جوانان اروپا و آمریکای شمالی نگارش شده بود، پاسخ دادند. متن این نامه به این شرح است:حضرت آیت‌الله خامنه‌ای؛با سلام،در دنیایی که حاکمیت یک‌طرفه نئولیبرالیسم به افزایش شکاف بین فقیر و غنی منجر شده است و غول‌های بزرگ رسانه‌ای گوش به فرمان سیاستمداران تمامیت‌خواه و استعمارگران دیروز، به‌دنبال تسخیر مغزها و قلب‌های جوانان هستند، بهترین راه ایجاد خودباوری و شناخت درست منطبق بر زمان و زمانه از ادیان الهی به‌خصوص دین مبین اسلام است که امروز از دو طرف تحت فشار و هجمه ناروا قرار گرفته است؛ از یک طرف توطئه اسلام‌هراسی و از طرف دیگر فتنه افراط‌گری و تکفیر.در چنین فضایی، پرواضح است که دیپلماسی معنوی رهبران دینی جوامع از طرق مختلف به‌خصوص انتشار پیام‌ها و نامه‌های سرگشاده با هدف آگاه‌سازی ملت‌ها و بیدارسازی وجدان اخلاقی سیاسیون در این خصوص می‌تواند نقشی بسیار بسزا و مؤثر ایفا کند که نامه تاریخی اخیر شما به جوانان اروپایی و آمریکای شمالی درست در همین راستا تلقی می‌شود؛ نامه‌ای که پژواک صادقانه دردها، مشکلات و نیازهای کنونی ماست.تا آنجایی که ما می‌دانیم و باور داریم ادیان الهی و از جمله اسلام رحمانی ناب محمدی(ص) انسان‌ها را به حفظ حقوق و کرامت انسانی دعوت می‌کنند. مبارزه انبیای الهی علیه زورمندان و مستکبران تاریخ هرگز با ترویج نفرت‌پراکنی و وحشت‌افکنی بین مردم همراه نبوده است. اسلام دعوت به تعقل، اندیشه‌ورزی و جدال احسن می‌کند و نوید آزادی و عدالت و امنیت می‌دهد. بنابراین ما به‌خوبی می‌دانیم عملکرد وحشیانه و غیرقابل قبول جمعی مسلمان‌نمای افراطی آلت دست دشمنان بشریت، ربطی به اسلام و آموزه‌های اصیل دینی ندارد.ما معتقدیم گرایش‌های افراطی و تکفیری این گروه‌ها، محصول برداشت‌های ضدعقلانی و ضدعرفانی از اسلام است، و ما نه تنها از چنین جریان‌های ارتجاعی و خطرناک اعلام برائت می‌کنیم؛ بلکه تلاش خواهیم کرد با مطالعه منابع دست اول یعنی قرآن و سنت و سیره رسول خدا(ص) به شناخت و شناسایی بهتر اسلام اهتمام بورزیم؛ چرا که عمیقاً باور داریم که معرفی فرهنگ غنی و ناب اسلام بهترین راه برای جلوگیری و مقابله با گرایش‌های تکفیری و افراطی است.البته ما جوانان از نهادهای حکومتی و دینی‌مان مصرّانه می‌خواهیم تا راه را برای قرائت عقلانی و اعتدالی از اسلام و دین به‌طور کلی باز کنند و اجازه ندهند تندروی و افراط‌گری به درون مدارس اسلامی، دانشکده‌ها و خانه‌های ما راه بیابد.ما معتقدیم همزیستی فرهنگی و تمدنی اسلام و غرب در پناه رواداری و احترام به ارزش‌های اخلاقی و انسانی امکان‌پذیر است و بدون چنین همزیستی مسالمت‌آمیزی نمی‌توان از صلح و امنیت جهانی سخن به میان آورد. از این رو ما از مقام‌های دولتی و نهادهای غیردولتی می‌خواهیم تا فضا و عرصه اندیشه‌ورزی را برای شکوفایی اندیشه و خرد، عشق و برابری و عزت و احترام به کرامت انسانی، حقوق فردی و جمعی باز کنند.در نهایت اینکه به شما اطمینان می‌دهیم در واکنش به سیل پیش‌داوری‌ها و تبلیغات منفی شناختی مستقیم و بی‌واسطه از این دین به دست آوریم و اسلام را از طریق منابع اصیل و مآخذ دست اول آن بشناسیم و بشناسانیم و در این راه اجازه نخواهیم داد دستهای آلوده پیدا و پنهان با چهره‌پردازی‌های موهن و سخیف، بین ما و واقعیت، سد عاطفی و احساسی ایجاد کنند و امکان داوری بی‌طرفانه را از ما سلب کنند.«جمعی از جوانان منطقه بالکان، مارس ۲۰۱۵»

شاعر «از آخر مجلس شهدا را چیدند» کیست؟

$
0
0
به گزارش جهان به نقل از شهرستان ادب، بنا به رسم قدیمی دیدار رهبر انقلاب حضرت آیت‎الله العظمی خامنه‎ای با خانواده‎های شهدا، اخیراً نیز ایشان با جمعی از خانواده‎های شهدا دیدار داشتند. در دیدار با یکی از این خانواده‎ها، رهبری از حاضران عکس شهید را طلب می‎کنند. با آوردن عکس نزد ایشان، چشمانشان به رباعی زیر عکس می‎افتد و در همان خوانش نخست شعر را برای جمع قرائت می‎کنند. رهبر معظم انقلاب با خواندن سطر آخر رباعی ناگهان منقلب می‎شوند و از ته دل گریه می‎کنند:ما سینه زدیم، بی‌صدا باریدنداز هر چه که دم زدیم، آنها دیدند​ما مدعیانِ صفِ اول بودیماز آخر مجلس شهدا را چیدندپس از این واقعه، آیت‎الله العظمی خامنه‎ای نام شاعر را از حاضران می‎پرسند اما کسی از این نام اطلاعی نداشته است. سرانجام رهبری از خانوادۀ شهید می‎خواهند تا این قاب به‎یادگار نزدشان بماند.به تازگی نیز کلیپی از این دیدار در سایت حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب «خامنه‎ای.آی.آر»‎ با عنوان «در آرزوی شهادت» منتشر شد. با بازنشرهای پیاپیِ این ویدئوی زیبا و تأثیرگذار و نیز پخش مکررش از بعضی شبکه‎های تلویزیونی همچون شبکۀ «افق» پرسش از نام شاعر بار دیگر مخصوصا برای دوست‎داران ادبیات به‎طور جدی مطرح شد. در هیچ‎کدام از این رسانه‎ها پاسخی برای این پرسش وجود نداشت و سایت دفتر حفظ و نشر آثار رهبری نیز شعر را بی نام شاعر منتشر کرده بود.اما سایت موسسه شهرستان ادب که یکی از موسسات پرطرفدار میان شعردوستان است پس از پیگیری شاعر این شعر را پیدا کرده و از قضا، شاعر این شعر، مدیر دفتر شعر این موسسه یعنی میلاد عرفان‎پور، شاعر جوان است.این رباعی از سری رباعی‎های عرفان‎پور برای شهدای ماجرای هیئت رهپویان وصال و بمب‎گذاری در شیراز است که در سال ۱۳۸۸ سروده شده‎است. به گفته سایت خبری این موسسه این شعرها نیز مانند بسیاری از شعرهای انقلابی میلاد عرفان‎پور به‎جز پخش پیامکی و نشر شان در چند سایت-در همان زمان- در هیچ کتابی به طور مستقل منتشر نشده‎اند.

تلاوت دومین حافظ قرآن برتر کشور +فیلم

$
0
0
به گزارش جهان به نقل از فارس، محمد خاکپور از حافظان ممتاز استان خراسان رضوی است که امسال با حضور در مرحله نهایی مسابقات سراسری قرآن کریم به مقام دوم دست یافت.در این گزارش فیلم تلاوت خاکپور در مرحله فینال مسابقات سراسری تقدیم می‌شود.فیلم

استرالیا؛ میزبان نمایشگاه پوشش اسلامی

$
0
0
به گزارش جهان، مهر به نقل از آن اسلام خبر داد، نمایشگاه مد و لباس اسلامی با هدف نشان دادن مدهای اسلامی در غرب استرالیا راه اندازی شده تا زنان مسلمان بتوانند مدهای مورد علاقه خود را انتخاب کنند و از جدیدترین مدلها اطلاع یافته و بتوانند علاوه بر رعایت ارزشهای اسلامی لباسهای زیبا و مناسب بپوشند.در این نمایشگاه زنان فرهیخته مسلمان استرالیا نیز حضور دارند و این نمایشگاه نشان دادن ارزشهای اسلامی است تا هویت زن مسلمان را به جامعه استرالیا نشان دهد.تنوع در طرح و رنگ و انتخاب مدلهایی که سبب پوشش همه بدن باشد از ویژگی‌های لباس‌های عرضه شده در این نمایشگاه است و در حقیقت سعی شده تا نمادهای مذهبی در این طرح‌ها رعایت شود.گفتنی است اینک حدود ۲ درصد جمعیت استرالیا را مسلمانان تشکیل می دهند و اسلام بعد از مسیحیت دومین دین در این کشور است.

نظر رهبرانقلاب درباره سینمای اسلامی

$
0
0
به گزارش جهان به نقل از فارس، این مطلب که به عنوان دیباچه در شصمتین شماره مجله راه(ویژه جشنواره مردمی فیلم عمار) آورده شده است بخش‌هایی از گفت‌وگویی با آیت ­الله خامنه ­ای در سال ۱۳۶۴ پیرامون مسایل هنر سینما در ایرانِ آن زمان است.نکات مطرح‌شده در این مصاحبه نشان از مسایل و دغدغه‌هایی دارد که هنوز هم گریبان‌گیر فضای فرهنگی کشور است؛ از جمله این دغدغه‌ها، وضعیت فضای جشنواره‌ای ایده‌آل انقلاب اسلامی برای پاسداشت ارزش‌های مردم این سرزمین به عنوان بستری برای حضور جوانان انقلابی در عرصه هنر و معرفی الگوهایی قابل اتکا در جهت نیل به اهداف والای انقلاب اسلامی است.احترام به سینمای مطلوببرای رسیدن به ایده‌آل‌های نظام جمهوری اسلامی، برای همه شعبه‌های فرهنگ به خصوص سینما در حد کارایی آنها به عنوان یک وسیله برتر ارزش فراوان قائلیم؛ البته برای آن سینمایی که مقصود مورد تصدیق و تایید اسلام و انقلاب را حاصل می‌کند احترام قائلیم؛ و برای آن سینمایی که در جهت ضد این مقصود حرکت می‌کند هیچ ارزشی قائل نیستیم. و در مورد فیلم‌های به اصطلاح خنثی باید گفت چون کمتر می‌شود فرض کرد که یک فیلم هیچ پیامی نداشته باشد -ولو به صورت غیرمستقیم- آن هم حکمش همان است که عرض شد. بنابراین سینما اگر سینمای مطلوب باشد، خیلی برایش ارزش قائلیم.محتواهای جذابجاذبه در فیلم یک عنصر اصلی است؛ اگر فرض کنیم فیلمی برترین پیام ها را داشته باشد، اما جاذبه لازم را نداشته باشد، گویی هیچ کار انجام نشده است.منتهی یک اشتباه در ذهن عده‌ای وجود دارد که خوب است این اشتباه را برطرف کنیم. بعضی خیال می‌کنند اگر قرار شد پیام - در اینجا مقصود ما و آنچه به‌نظر ما محترم و ارزشمند است، پیام انقلاب اسلامی است - در یک فیلم باشد، این فیلم باید به همان اندازه پیه بی‌جاذبگی را به تنش بمالد! خیال کرده‌اند که جاذبه داشتن یک فیلم و پیام داشتن آن منافات دارد. یعنی اگر اسلامی و انقلابی نبود، حتما با جاذبه است! این معادله درستی نیست. گاهی خود پیام جاذبه می‌بخشد؛ یعنی محتوا، تکنیک را تحت تاثیر قرار می دهد؛ یک محتوای خیلی خوب، ضعف تکنیک فیلم را هم گاهی اوقات می پوشاند و بیننده حرفی را که دوست می دارد و چیزی را که برایش دلنشین است می‌گیرد و آنقدر برایش جالب و جاذب است که حتی ضعف تکنیک را هم متوجه نیست.بنابراین، آنچه در فیلم و سینما برای ما اصل، پیام است. یعنی شما به عنوان یک فرد انقلابی اصلا چرا برای سینما کار می‌کنید؟ اگر چنانچه قرار باشد این سینما محتوای انقلابی یا محتوای اسلامی نداشته باشد، باز هم برای سینما کار خواهید کرد؟ روشن است که نه. پس کسی که با انقلاب همساز و همدل است، سینما را برای محتوایی می خواهد که از این انقلاب الهام گرفته است. در این شکی نیست. منتهی می‌دانیم اگر این سینما بخواهد این پیام را هم برساند، لازم است که یک جاذبه‌ای داشته باشد. اگر چنانچه بهترین مضامین در یک شعر بد ریخته شود، اثر مطلوب را نخواهد داشت؛ اما مضمون در درجه اول است. منتهی مضمون خوب، بدون تکنیک خوب شعری، فایده ای ندارد.فیلم خوب و فیلم بداگر ما «باید»های فیلم را بدانیم، «نباید»ها برای ما روشن می‌شود. و در مورد «نباید»ها می‌توانم همین اندازه بگویم هر چیزی که ضدارزش‌های سینمای فارسی گذشته را احیا کند یا تشدید کند، یکی از نبایدهاست. هر فیلمی که به معارضه با ارزش‌های اسلامی برخیزد، یک فیلم بد به حساب می‌آید. پس معارضه با ارزش‌های اسلامی، فطرت سالم انسانی و ارزش‌هایی که برای مردم و تکامل آنها مفید و لازم است، از منفی ترین خصوصیات یک سینماست و چنین سینمایی را ما قبول نداریم. از اینها که بگذرد ما به هر فیلمی یک نمره موافق می‌دهیم؛ منتهی نگاه می کنیم که در چه مرحله‌ای قرار دارد، نمره را با آن حساب می کنیم.برای آینده بهترمهمتر از همه مسایل، میدان دادن به عناصر جوان و جدید و انقلابی و کسانی که فکر می کنند انقلاب، قدرت این را پیدا کرده است که حتی سینما را هم متحول کند. این‌ها میدان پیدا کنند و بیایند تا ما آینده بهتری داشته باشیم.نقش دولتدولت باید در مسایل مربوط به سینما حضور فعال داشته باشد. این به معنای چند چیز است؛ اول به معنای تشویق حقیقی هنرمند انقلابی است؛ کمک کند و امکانات در اختیارش بگذارد. برای آموزش او از هر امکان مفیدی استفاده کند. برای رشدش صحنه را از عناصری که مانع رشد او می شوند خالی کند. همچنین در مقابل آن کسانی که از فیلم و سینما ابزاری علیه جمهوری اسلامی می‌توانند بسازند، هوشمندانه برخورد کند و مانع شود و نگذارد. این نمی‌شود که ما سینما را بدهیم دست کسانی که با انقلاب آشتی نیستند. یعنی ایمان عمومی مردم که برایش حاضرند جانشان را فدا کنند و انقلابی که بر اساس مترقی ترین هدف‌ها در دنیای امروز شکل گرفته، اختیار بخش عظیم و برجسته‌ای از تغذیه فرهنگی مردمش را به دست کسانی بدهند که این ایده‌آل‌ها را قبول ندارند. این مردم و این انقلاب را قبول ندارند. دولت بایستی در این زمینه حضور داشته باشد. البته این بدین معنی نیست که همه سرمایه‌گذاری‌های سینما را باید دولت کند.فیلم ایرانی یا فیلم خارجیما با فیلم خارجی خوب مخالفتی نداریم؛ هرچه فیلم خارجی خوب هست بیاورید؛ اشکالی ندارد. اما فیلم خارجی خوب چقدر هست؟ «خوب» با معیارهای انقلاب چقدر دارید؟ آن فیلمی که توی آن بدآموزی نباشد و از نظر محتوا و ارزش‌های اسلامی فیلمی باشد که قابل قبول باشد، چقدر در اختیار شماست؟ هر چقدر دارید بیاورید و مطرح کنید و نشان بدهید! اما بدانید که اگر همه فیلم‌های خوب آنچنانی را بیاورید باز شما خلائی خواهید داشت که باید آن خلاء را با فیلم ایرانی پر کنید. در مورد فیلم ایرانی ایده‌آل‌هایمان، یعنی مطلوب ایده‌آل‌هایمان را در حد بالاتر قرار بدهیم. البته با توجه به واقعیت‌هایی که وجود دارد توقعات کنونی را کم کنیم. یعنی فیلم ایرانی که محتوای خوب و مطلوبی دارد و لو تکنیک ضعیفی هم دارد، ما این را رد نکنیم.برای رشد سینمااگر می‌خواهید سینما رشد کند باید دو چیز را در نظر بگیرید: یکی میدان دادن به عناصر با استعداد و نسبت به کشور و انقلاب حقیقتا خودی، و نه غریبه؛ دوم ایجاد یک تحول؛ بیننده را سوق بدهید در فیلم یک هنر حقیقی را دنبال کند و دنبال یک پیام حقیقی و دلنشین بگردد. اگر این کار انجام گرفت، تحول حقیقی در سینما انجام شده است. سینما متعلق به تماشاگر است و شکی نیست که نمی تواند خودش را از تماشاچی جدا و منقطع کند. اما ضمنا نباید فراموش کرد که نقش هدایتگر هم دارد؛ مثل همه کسانی که مستمعی دارند و وجودشان برای مستمع است. پس نمی توانند نظر مستمع را ندیده بگیرند. اما فلسفه وجود آنها هدایت مستمع است. بین این دو یک، خط مستقیم وجود دارد که می توان با ظرافت آن خط را تعقیب کرد.هم محتوا و هم حاشیه محتواهمه موضوعات می‌تواند اسلامی و غیر اسلامی باشد. حتی فیلم محمد(ص)؛ یعنی شرح زندگی پیغمبر می‌تواند جوری ساخته شود که ضداسلامی باشد. پس نام فیلم محمد(ص) و نقش اول داشتن محمد(ص) در یک فیلم هرگز به معنای اسلامی بودن آن نیست. همه موضوعات می‌توانند اسلامی روایت شوند. ما در مورد اسلامی بودن یک فیلم دو چیز را می‌خواهیم؛ یکی اینکه ارزش‌هایی که فیلم تلقین می‌کند اسلامی باشد. ارزش‌های اسلامی یک عرض عریضی دارد. البته تعلیم دادن نماز از ارزش‌های اسلامی است، اما تعلیم دادن راستی و درستکاری و شجاعت و مقاومت هم از جمله ارزش‌های اسلامی است. پس هر چیزی که این ارزش‌ها را آموزش دهد در حقیقت یک محتوای اسلامی را آموزش داده است. جهت دوم اینکه فیلم با نمودارها و نمادهای غیراسلامی همراه نباشد. گاهی فیلمی نماز خواندن را نشان می دهد، ولی بازیگران فیلم با رفتارشان و با وضع نامناسب نگاهشان یک ضدارزش اسلامی را در حقیقت متجلی می‌کنند. این نکته هم قدر نکته اول اهمیت دارد. یعنی محتوا و حاشیه محتوا هر دو باید اسلامی باشد.جشنواره سینمایی مطلوبجشنواره‌ها می‌توانند خیلی خوب باشند. البته بیشتر تابع این است که چه ارزش‌هایی را بر این جشنواره حاکم کنید و چگونه آن را اداره کنید. اما می‌تواند خیلی خوب باشد. اگر در این جشنواره‌ها راهی بیابیم برای تشویق هنرمندان مستعد، یا راهی پیدا کنیم برای همکاری و تکمیل اطلاعات یکدیگر به وسیله هنرمندان ایرانی، یا وسیله‌ای پیدا کنیم برای آموختن شگردهای فیلمسازی به عناصر علاقمند و تازه‌کار و جوان، یا مطرح کردن و معرفی کردن عناصری که می‌توان به آنها تکیه کرد خیلی خوب است. اگر چنانچه چنین آثاری داشته باشد، این جشنواره طبعا نتایج خوب خودش را داشته و به نظر من مفید بوده است. در برخورد با اداره این جشنواره‌ها، بی شک باید هوشمندانه عمل کرد. یعنی گاهی ممکن است یک نفر را بخواهیم در همین جشنواره چهره کنیم و معروف کنیم که اصلا -بر طبق معیارهای جمهوری اسلامی- جایز نباشد.منبع: مجله راه، شماره ۶۰، ویژه جشنواره مردمی فیلم عمار

بهرامی: جهان دیوانه شده‌ است!

$
0
0
به گزارش جهان، علی‌اصغر بهرامی مترجم در گفتگو با مهر، درباره پیشینه نوروز در زادگاهش شیراز، ابتدا ضمن بیان اینکه نوروز ریشه در آئین کشاورزی دارد که در فلات ایران و نه فقط در کشور ما، وجود داشته است، گفت: زندگی در بهار جان می‌گیرد و علف‌ها از زیر برف‌های آب شده یا در حال آب شدن، می‌رویند. در اساطیر کهن ایران هم دیو، مظهر برف و زمستان و سرما، بوده و به همین خاطر می‌گفته‌اند که هر چیزی را که به طرف شمال بیندازی، به طرف سرما می‌اندازی و این به اهریمن برخورد می‌کند.وی افزود: عقیده‌ای هست که می‌گوید «پشت به عید کردن، آمد و نیامد دارد» و در واقع مقصود این است که عید را باید پاس داشت؛ یعنی کسی که سوار ماشین شود و می‌خواهد در عید برود مسافرت، در واقع به عید پشت کرده است. عید نوروز باید هر کسی سر جای خودش باشد و البته به دیدن دیگران برود. ولی امروزه مردم عید را رها می‌کنند و شهر و دیارشان را به مقصد دیگری ترک می‌کنند.بهرامی درباره تفاوت‌های نوروز از دوران کودکی خود تا مقطع کنونی هم، ضمن تاکید دوباره بر زایش نوروز از پیشه کشاورزی و اتکای ماهوی آن به این موضوع، گفت: می‌توان گفت با آمدن مدرنیسم، عید نوروز هم ماهیت واقعی خودش را از دست داده چون به عنوان مثال ما دیگر به گندم احتیاج نداریم که در بیابان‌هایمان و مزارعمان بروید، بلکه نفت می‌دهیم از آن طرف دنیا برایمان گندم می‌فرستند!این مترجم پیشکسوت در پایان همچنین با ابراز تاسف از اینکه آئین‌هایی مانند نوروز که یکی از فلسفه‌های وجودی‌شان صلح‌دوستی و نوعدوستی است، در این روزگار کمرنگ شده‌اند و جای خود را به جنگ‌ها و کشتارهای باورنکردنی داده‌اند، یادآور شد: متاسفانه باید گفت که جهانی که ما در آن زندگی می‌کنیم، دیوانه شده است و واقعاً دارد عقلش را از دست می‌دهد و ما هم بر لبه پرتگاه عجیبی ایستاده‌ایم. امید دارم روزی صلح به سراسر جهان بازگردد.

"مردم فکر می‌کنند ما میلیاردریم"

$
0
0
به گزارش جهان به نقل از مهر، ۱۵ فروردین ۹۴ که بیاید فریده سپاه منصور وارد شصت و هشتمین سال زندگی‌اش می‌شود؛ سال‌هایی که بیش از نیمی از آنها را صرف بازیگری کرده است، گرچه کارنامه او آنقدر با وسواس و دقت شکل گرفته که به نظر نمی‌رسد او ۴۴ سال است در سینما، تلویزیون و تئاتر ایران مشغول فعالیت است.آخرین سریالی که از سپاه منصور دیدیم، «شاهگوش» بود که به کارگردانی داود میرباقری در شبکه نمایش خانگی تولید شد. سریال روی آنتن او نیز «جلال الدین» است که در آن نقش مهینه خاتون مادربزرگ جلال الدین را بازی می‌کند. نوروز سال ۹۴ شبکه چهار سیما فیلم سینمایی «آسمان محبوب» ساخته داریوش مهرجویی با بازی سپاه منصور را روانه آنتن خواهد کرد.خانم دهقان سریال «عقیق»، سوفیا «معصومیت از دست رفته» و مش مریم «مهمان مامان» یکی از روزهای اسفند ماه، در آستانه بهار و تولد ۶۸ سالگی‌اش به خبرگزاری مهر آمد و گپ و گفتی مفصل با ما داشت. او صریح و دلنشین سخن می‌گفت و حرف‌های صادقانه‌اش به دل می‌نشست. شاید همین بود که گفتگوی ما با او به درازا کشید.بخش اول این گفتگو را در ادامه می‌خوانید:*سال های بسیاری از عمرتان را به بازیگری سپری کردید. مادر بودن و بازیگر بودن چطور با هم کنار آمدند؟ما زندگی شلوغی داریم. قدیم‌ها که فرزندانم کوچک‌تر بودند، دور هم جمع می‌شدیم و حافظ می‌خواندیم. وقتی بچه‌ها کوچک‌تر هستند، آدم برایشان تلاش زیادی می‌کند اما وقتی بزرگ‌تر می‌شوند، این مسئولیت کمتر می‌شود و ما هم به عنوان بازیگر سر پروژه‌های بیشتری می‌رویم .من بیش از پنج سال به خاطر خانواده‌ام و تربیت فرزندانم کاری را نپذیرفتم چون به شدت اعتقاد دارم که فرزند باید در دامن پدر و مادر و خانواده پرورش پیدا کند. البته ماجرا به همین راحتی هم نبود چراکه ما در این مدت برای ایجاد چنین فضایی بسیاری از مشکلات مالی را سپری کردیم ولی آن چیزی که به نظر من از همه چیز بیشتر اهمیت دارد، محبت پدر و مادر است. آنقدر که محبت با بچه‌ها، آنها را رشد می‌دهد مسائل مالی موثر نیستند. از سوی دیگر وقتی برای فرزندت وقت می‌گذاری و با او دائم در ارتباط هستی، فرزند که به مرور بزرگ‌تر و فهمیده‌تر می‌شود، مسئولیت‌های پدر و مادر هم سبک‌تر می‌شود زیرا شما یک فرزند فهمیده را پرورش دادید که نتیجه تربیت و توجه زیاد شما به او بوده است.*آیا در مادرهای امروزی هم این فضا وجود دارد؟- باید این چنین باشند. البته آقایان هم باید شرایط امروزی را درک کنند. در قدیم خانم‌ها در خانه بودند و آقایان بیرون. بعد خانم‌ها هم آمدند بیرون و در کنار آقایان کار را تجربه کردند اما آقایان همچنان خانم‌ها را به چشم خانم خانه می‌دیدند. اکنون هم در بسیاری از وقت‌ها خیلی از آقایان بیکارند و این خانم‌ها هستند که بار زندگی بر دوش آنها است. ولی من فکر می‌کنم نسل جدید مردهای روشنفکرتری نسبت به زمان ما دارد یعنی به معنای دقیق شوهرهای امروزی روشنفکرترند.*آیا شما در سال هایی که لحظه تحویل سال مثل امسال به وقت خواب می رسد باز هم سر سفره هفت سین می‌نشینید؟- بله، همیشه. می‌دانید یک چیزهایی است که از کودکی در وجود همه ما نهادینه می‌شوند. گاهی پیش می‌آمد که ما سر سفره‌ تحویل سال خوابمان می‌برد و بعد بلند می‌شدیم و می‌دیدیم همه در حال تبریک گفتن به هم هستند و ما آن موقع می‌فهمیدیم که سال تحویل شده است. به هر ترتیب ما آن سفره را می‌چیدیم چون این فضا حس بسیار خوبی به ما می‌دهد که واقعا لذت بخش و خوب است. من حتی اگر بارها هم در این فضای سفره هفت سین خوابم ببرد باز هم دوست دارم در خانه داشته باشم.*شما هم که متولد فروردین هستید و لابد ماه تولدتان در علاقه‌تان به بهار بی تأثیر نیست.- من فکر می‌کنم هر آدمی ‌در فروردین ماه بچه می‌شود و ربطی هم به این موضوع ندارد که متولد فروردین باشد یا نباشد. در فروردین انسان مانند کودکان می‌شود؛ گویی دوباره انسان وارد زندگی جدیدی شده است و حسی دارد که هر انسانی بسته به شرایط آن را درک می‌کند. ما در مجتمعی زندگی می‌کنیم که درختان زیاد داریم. وقتی این درختان در آستانه بهار شروع به جوانه زدن می‌کنند و ما می‌توانیم این سیر تولد تا رشد گیاه را ببینیم به قدری فضای زیبایی شکل می‌گیرد که حد ندارد و حس خوبی دارد. همه چیز به دل آدم ارتباط پیدا می‌کند. به طور حتم شما هم اگر آدم دل شاد و سر زنده‌ای باشید این جوانه زدن، این رشد و این همه بوی زندگی را به وضوح می‌بینید. در فروردین بیشتر از هر موقعی این به دنیا آمدن دوباره گیاهان به چشم می‌آید که حس بسیار خوبی به من می‌دهد.*خودتان هم اهل نگهداری گل و گیاه هستید؟- من در آب دادن به گل‌ها تنبلم به همین دلیل نمی‌توانم در خانه گل داشته باشم. یک روز پس از اجرای یکی از نمایش‌هایم دامادم به من گلی داد که باید روزی سه بار به آن آب می‌دادم. من هم سعی کردم این کار را درست انجام دهم. بعد از مدتی برگ‌های این گلدان ریخت اما پس از چند روز دوباره برگ‌هایش درآمد؛ برگ‌هایی قرمز و زیبا که برای من خیلی جذاب است. به نظرم مهم نیست می‌توانیم چند گل و گیاه داشته باشیم اما همین که با یک عدد گلدان حرف بزنیم و از بودنش لذت ببریم کفایت می‌کند. همین که با گل این گلدان حرف می‌زنید و شاهد سبز شدن آن هستید حال بسیار خوبی است که برای هر انسانی جالب توجه خواهد بود.*معمولا تعطیلات نوروزی‌تان را چطور می‌گذرانید؟- دیدن بزرگ‌ترهای فامیل می‌رویم. فرقی ندارد از خانواده من باشند یا خانواده آقای توکلی. به بزرگ‌ترها سر می‌زنیم. من هیچوقت برای بچه‌هایم هم دخترعمه و دخترخاله را جدا نکردم و آنها با همه فامیل صمیمی هستند. دیدن خواهر و برادرها و دوستان می‌رویم. ما برنامه‌ای داریم که همه دخترخاله‌ها و پسرخاله‌ها که تعدادمان زیاد است، روز دوم عید خانه یکی جمع می‌شویم و همه را می‌بینیم تا اگر در طول عید نشد یکدیگر را ببینیم، دیدارها اینگونه تازه شود. تابستان‌ها هم در پارک قرار می‌گذاریم و به پیک نیک می‌رویم.*پیشنهاد می‌کنید مردم چطور تعطیلات نوروزی‌شان را بگذرانند؟- ببخشید من چه کاره هستم که به مردم توصیه کنم؟ محققم، جامعه شناسم یا مردم شناس!؟*هنرمندید. مردم معمولا حرف هنرمندان را قبول دارند.- من اگر خیلی هنر کنم باید خودم درست زندگی کنم و هیچوقت به خودم اجازه نمی‌دهم به کسی توصیه‌ای کنم. هر کسی هر کاری دوست دارد انجام بدهد.*شما نوه هم دارید؟- خیر و این برای من نکته جالب توجهی است چرا که نسل جدید اصلا نمی‌خواهد بچه دار شود. اگر دقت کرده باشید در حال حاضر همه خانم‌ها شاغل هستند و متاسفانه می‌بینیم که تعدادی از همین خانم‌ها از همسران خود جدا می‌شوند و وقتی هم از آنها دلیل را جویا می‌شویم معلوم می‌شود مردان فرزند می‌خواستند اما خانم‌ها نه. خانم‌ها به این دلیل مخالفت می‌کنند چون باید بعد از بچه دار شدن در خانه بنشینند و دیگر فعالیتی نداشته باشند به خاطر همین از همسر خود جدا می‌شوند. عده‌ای دیگر هم باورهایی از قبیل آلودگی هوا و وقوع جنگ را بهانه‌ای برای بچه دار نشدن خود می‌دانند. اینها در یک نا آرامی‌ به سر می‌برند که امنیت بچه دار شدن را در خود نمی‌بینند.*انگار این حرف‌ها بیشتر بهانه است. امروزی‌ها در نوع برخوردهایشان هم با نسل گذشته متفاوتند.- من برخی مواقع سوار اتوبوس می‌شدم چون خیلی از اتوبوس سواری خوشم می‌آمد اما اتفاق ناراحت کننده برایم این بود که این من بودم که بلند می‌شدم و جایم را به یک آدم مسن‌تر می‌دادم در حالی که جوانان در عادی‌ترین شکل ممکن به نشستن خود ادامه می‌دادند و کاملا به این فضا بی اعتنا بودند. البته وقتی متوجه می‌شدند که من فریده سپاه منصور هستم آن وقت به این فکر می‌افتادند که جای خود را به بزرگترها بدهند. جالب‌تر اینکه به من طعنه می‌زدند که فلانی آیا اتومبیلی گران قیمت خود را در گاراژ گذاشته‌ای یا می‌خواهی با سوار شدن به اتوبوس بگویی که شما هنرمندان هم مثل ما هستید؟!*شما واقعا همیشه اهل رفت و آمد با وسیله نقلیه عمومی ‌در سطح شهر هستید؟- خیر. به دلیل اینکه لوکیشن‌های کاری ما اغلب دور از منزلمان هستند، مجبورم از آژانس استفاده کنم. البته همانطور که گفتم دوست دارم سوار اتوبوس بشوم اما به خاطر همین فضایی که گفتم کمتر دست به این کار می‌زنم و لحظه‌هایی هم که در اتوبوس می‌نشینم سعی می‌کنم گوش‌هایم حرف‌های این چنینی را نشنود. جالب اینکه یک میدان میوه و تره بار در نزدیکی منزل ما هست که من هر وقت به آنجا مراجعه می‌کنم فقط از درگاه خدا می‌خواهم که کسی مرا نشناسد. کافی است که یک نفر من را بشناسد آن زمان است که همه ساکنان حاضر در میدان میوه تره بار مرا می‌شناسند.جالب‌تر اینکه بسیاری از این عزیزان هم با صدای بلند می‌گویند فلانی آمده تا وانمود کند به مردم تعلق دارد و گرنه همه می‌دانند او حساب میلیاردی در فلان بانک دارد. البته این موضوع در کنار لطف و مهربانی است که بسیاری از مردم به من دارند. اما خب به هر حال ناراحتم می‌کند، به طوری که در برخی موارد حس می‌کنم حق مردم را خورده‌ام که این چنین با من برخورد می‌کنند. ولی با این حال باز هم برای خرید می‌روم چرا که معتقدم ما باید مردم را ببینیم. من اگر مردم را نبینم و با آنها گفتگو نداشته باشم، فضا شکل دیگری می‌شود.*با این توصیفاتی که از همسرداری، نگهداری فرزند و خرید میوه و تره بار گفتید به نظر می‌آید با آشپزی هم میانه خوبی دارید؟- من عاشق آشپزی هستم. البته از تمیز کردن و جارو کردن متنفرم، ولی عاشقانه آشپزی را دوست دارم. خودم غیر از رشته پلو و هویج پلو همه غذاها را دوست دارم و برای خوب درست کردن آن‌ها هم نهایت تلاشم را انجام می‌دهم. البته یکسری غذاها هست که همسرم دوست دارد و پسرم دوست ندارد و یکسری غذا هم وجود دارد که فرزندم دوست دارد و همسرم تمایلی به خوردن آنها ندارد.*بنابراین پسر شما هنوز ازدواج نکرده است و شما در مقام یک مادر شوهر قرار نگرفتید؟- نه خوشبختانه. البته بعضی وقت‌ها به پسرم می‌گویم که اگر روزگاری ازدواج کردی و من در دنیا نبودم یادت باشد که این رفتارهای غذایی را همسرت تحمل نخواهد کرد. بعد او هم به شوخی می‌گوید مادر خیالتان راحت هر وقت من زن گرفتم آن وقت متوجه می‌شوید چنین رفتارهایی از من سر نمی‌زند. به همین خاطر است که همیشه از خدا خواسته‌ام وقتی پسرم ازدواج می‌کند در این دنیا نباشم چون دوست ندارم منصب مادر شوهری را به دوش بکشم.*اما من حتم دارم شما بسیاری از تابوهای موجود در حوزه مادر شوهرها را می‌شکنید .- می‌دانید مساله چیست، مساله این است که در حال حاضر برنامه‌های مختلف روشنگرانه از تلویزیون نسبت به قبل بیشتر شده که کمک زیادی به استحکام کانون خانواده می‌کند. البته بماند که مردها زیاد اهل این برنامه‌ها و حرف‌ها نیستند ولی بالاخره بانوان به این موضوع توجه بیشتری می‌کنند. یک کتاب معروفی به نام «زنان ونوسی، مردان مریخی» وجود دارد که من همیشه این کتاب را به زوج‌های جوان اهدا و به آنها تاکید می‌کنم آن را با هم بخوانند و به صورت جداگانه این کار را انجام ندهند. زوج‌ها با خواندن این کتاب باید متوجه شوند که چقدر مرد و زن دنیای متفاوتی از یکدیگر دارند. برای اینکه آن زمانی که خانم خود را می‌کشد تا عشق خود را به همسرش نشان دهد مرد اصلا نمی‌فهمد چراکه او دنیای متفاوتی با دنیای همسرش دارد. یا مردها که جمله دوستت دارم را به سختی بیان می‌کنند و دوست دارند با عمل این را نشان دهند. اما چون این دو انسان از دو کره جدا هستند هیچکدام این نوع دوست داشتن را دریافت نمی‌کنند و گاه حتی با وجود اینکه خیلی یکدیگر را دوست دارند، از هم جدا می‌شوند. من پیشنهاد می‌کنم که زوج‌های جوان اگر قصد ازدواج دارند و یا ازدواج کرده‌اند حتما این کتاب را مطالعه کنند چون به حدی نکات بامزه‌ای دارد که می‌تواند مفید فایده باشد. اینها تجربه‌هایی است که من در آستانه ۶۸ سالگی به دست آورده‌ام و شما باید به سن من برسید تا متوجه حرف‌هایم شوید.*به طور حتم در دوره شما چنین کتابی وجود نداشت. پس شما چطور به فضای خوبی از زندگی زناشویی و مسائل مربوط آن رسیدید؟- من شهریور سال ۵۰ ازدواج کردم و آن زمان مشکلی وجود نداشت. ولی مسایلی مثل اینکه مادر زن و مادر شوهر و فلانی و فلانی چه می‌گویند و چه نمی‌گویند در خانواده‌های آن نسل وجود داشت.به هر ترتیب من اعتقاد دارم همواره باید صبور باشیم. اگر صبور باشیم بیشتر دنیای اطراف را می‌بینیم و بیشتر به حل مشکلات کمک می‌کنیم. ما باید همیشه صبر کنیم. مادران در برخی موارد فکر می‌کنند پسرشان وقتی عاشق می‌شود او هم فراموش می‌شود. من معتقدم هیچ پسری در هیچ شرایطی مادر خود را فراموش نمی‌کند. البته در بعضی اوقات مادران به خاطر اینکه پسران خود را از دست ندهند اعمالی انجام می‌دهند که نفر سوم زندگی که همان عروس خانم است از کار این مادر رنجیده خاطر شود. در حالی که چیزی از دست نمی‌رود. پسر یکی دو سالی سرگرم زندگی خود با همسرش است اما مطمئن باشید بعد از این مدت آرامش دوباره به کانون اولیه خانواده پسر و دختر باز می‌گردد و این التهاب فروکش خواهد کرد. بنابراین در چنین فضایی لازم است که همه صبور باشند...

فجیع ترین صفت اخلاقی چیست؟

$
0
0
به گزارش جهان به نقل از مهر، متن زیر چکیده ​هفتمین جلسه از بحث حسد از سلسله مباحث اخلاق مرحوم آیت الله العظمی آقامجتبی تهرانی است که فایل صوتی آن در سایت دفتر حفظ و نشر آثار وی، موجود است.بسم الله الرحمن الرحیمقال امام المجتبی علیه السلام: «هلاک الناس فی ثلاث: الکبر،الحرص، الحسد. الکبر به هلاک الدین و به لعن ابلیس. الحرص عدو النفس و به اخرج آدم من الجنة. الحسد رائدالسوء و به قتل قابیل هابیل» امام حسن مجتبی علیه السلام فرمودند: هلاکت و نابودی مردم در سه چیز است: کبر و حرص و حسد. تکبر که به سبب آن دین از بین می رود و به واسطه آن، ابلیس، مورد لعنت قرار گرفت. حرص که دشمن جان آدمی است و به واسطه آن آدم از بهشت خارج شد. حسد که سر رشته ی بدی است و به واسطه آن هابیل، قابیل را کشت.در ۶ هفته قبل درباره رذیله ی حسد صحبت کردیم و بعد از توضیحی اجمالی و به بیان آثار فردی و اجتماعی و ابعاد این خصلت ناپسند پرداختیم و برخی از ریشه های آنرا بیان کردیم. تا به اینجای کار ۶ مورد از منشا های بروز و ظهور این حالت درونی را بیان کردیم. برای مثال: حس انحصار طلبی، خصومت شخصی، خبث نفس، تعزز، کبر و ...بحث کردیم که کبر فجیع ترین حالتی است که انسان به آن گرفتار می شود و اولین خونی که به ناحق در طول تاریخ بشریت ریخته شد از کبر بود و کفر و حسد کفار به پیامبر عظیم الشان ما از کبرشان ناشی می شد و مثال هایی از این دست. بعلاوه، همانطور که هر هفته در حدیث ابتدای بحث هم می خوانیم سه چیز از اصول کفر شمرده می شوند: کبر، حرص و حسد؛ که کبر و حرص خودشان گاهی منشا حسد و فساد می شوند.هفتمین ریشه حسد: «تعجب» ؛ یعنی حسود، فردی را که متنعم به نعمتی شده از خود پایین تر می‌دیده، و آن نعمت را با مرتبه فرد متناسب نمی بیند. مثلا می گوید «این لقمه به دهان آن فرد بزرگی می کند» یا «آن نعمت، لباسی ست که به قامت او زار می زند» و مشابه این تعبیرات. همین افکار باعت بروز حسادت می شود و دلش می خواهد آن نعمت از او زایل شود.علمای اخلاق می گویند اینکه اقوام پیشین به پیامبران حسادت می کردند ریشه در همین مساله دارد. که، مردم، پیامبرانی که مبعوث می شدند را ازخود پایین تر می دیدند و به چشم افرادی بی مال و مکنت و بی سواد و ... نگاه می کردند و می گفتند این افراد بی سر و پا (نعوذ بالله) و مقام پیامبری؟! حاشا و کلا!در سوره یس آمده : «قالوا ما انتم الا بشر مثلنا و ما انزل الرحمن من شیئ ان انتم الا تکذبون» این افراد نمی خواستند خودفروشی کنند! بلکه می گویند شما یک آدم‌هایی مثل ما هستید! چطور ممکن است افراد کوچکی مثل ما و شما به مقام دریافت وحی و .. برسد؟ برخی از واکنش اقوام به مبعوث شدن پیامبران هم ناشی از کبر مردم است که نباید با این قسم خلط شود.ریشه هشتم حسد: «حرص» است که یک حال روحی نسبت به امور مادیست که منشا آن در حالت کلی حب دنیاست و در این حالت جهل و حماقت است و فرد هر چه مال و منال جمع می کند هم اغنا نمی‌شود و حد یقفی ندارد. در مقابل حالت قناعت قرار می گیرد. مثل جهنم، مدام، «هل من مزید» می‌گوید. در مواردی که حرص منجر به حسد می شود اینطور است که فرد دچار حالتیست که هر چه می‌بیند می خواهد. اگر نعمتی را دست کسی ببیند، بدون اینکه زوال نعمت از آن شخص برایش موضوعیت داشته باشد چون آن نعمت را برای خودش می خواهد، عملا برای محقق شدن خواسته وی باید نعمت از او زایل شده و به حسود برسد. (فرق انحصار طلبی و حرص در این است که در اولی حسود، برایش مهم است که دیگری نعمتی را نداشته باشد و حتی اگر خودش هم داشته باشد می‌خواهد از او زایل شود. اما در دومی شخص برایش مهم نیست که محسود نعمتی را دارد یا ندارد، داشته باشد یا نداشته باشد. برایش این مهم است که آن نعمت را از آن خود کند و خودش هم داشته باشد و حتی اگر خودش داشته باشد کس دیگری هم داشته باشد(مثل پول) می‌خواهد سهم خودش را مدام بیشتر کند)گفتیم حرصی که منشا حسد باشد از حماقت و جهل ناشی می شود. چرا؟ چون هیچ شخص عاقلی نیست که حتی احتمال دهد که بشود تمام مال و منال دنیا برای او باشد. این امر محال عادی ست. و اگر کسی فکر کند که می شود این اتفاق برایش بیفتد نشان از حماقت او دارد. ثانیا فرض محال کنیم که همه ی مال دنیا برای شخص حریص بشود. اما اصلا می تواند از تمام مواهب مادی که نصیبش شده بهره ببرد؟ قطعا نه! محال عقلی است. پس حسدش از حرص نشئت گرفته و حرصش از حماقت و جهلش. لذا اگر کسی عقلش خوب کار بکند (حتی فقط عقل معاش، و نه عقل معاد) از این قسم از رذیله در امان خواهد بود. اگر انسان به برخی از این ۸ ریشه که برای حسد برشمردیم مبتلا باشد، خواه ناخواه دشمنی اش با محسود عیان می شود. بعلاوه، حتی اگر منشا حسد عداوت نباشد، خود حسد باعث بروز عداوت می شود. در عداوت، شخص می خواهد هم نعمت از کسی گرفته شود و هم بلا و مصیبتی به وی عارض شود. مثلا حسود به مال محسود حسادت می کند. هم می خواهد او بی پول شود و هم اگر پایش بشکند یا فرزندش را از دست دهد یا ... حسود خوشحال می شود. چه می شود که انسان مبتلا به حسد می شود؟«حب» انسان با انسان دیگری در بهره گیری از چیزی برخورد داشته باشد. فرض کنید سود یا منفعت محدودی باشد که دو نفر بتوانند بطور هم زمان از آن بهره مند شوند. در اینجاست که حسد می تواند بروز پیدا کند. توجه داریم که اگر این نعمت نامحدود باشد، افراد همدیگر را مزاحم بهره گیری از آن نعمت نمی بینند. پس در این مورد حب به دنیا و امور مادی یا بطور مستقیم عامل ابتلا به حسد می شود یا با یک واسطه. چه موقع حب به امور مادی مستقیم باعث حسد می شود؟ وقتی که مثلا دو نفر به دنبال یک پول هستند. با یک مقام و منصب.چه موقع حب به دنیا با یک واسطه غیر مادی منجر به حسد می شود؟ فرض کنید آدمی به دنبال کسب علم، تقوا، فلسفه، فقه و این دست مسائل باشد. همه ی اینها که نام بردیم از امور لایتناهی ست. کسب علم تمام شدنی نیست، تقوا محدود نیست و... و به سبب نامحدود بودنشان در حالت کلی تزاحم ایجاد نمی شود. اما اگر همین علم وسیله ای باشد برای رسیدن به یک امر دنیایی مثل مقام، دیگر برای کسب علم هم می خواهد که دیگری آن علم را کسب نکند که فقط در اختیار او باشد. پس همان علم که بطور کلی نامحدود است حالا محدودیت دارد. محبوب اصلی دنیاست که امور غیر دنیایی وسیله ی رسیدن به آن قرار گرفته اند. پس برای این است که می گویند دنیا دار تزاحم است. چون محدود است.حالا اگر محبوب مادی نباشد، یعنی مثلا خود علم را دوست دارد، و علم هم که محدود نیست، پس هیچ حسادتی ایجاد نخواهد شد. اگر دو نفر هم‌زمان به امری علم داشته باشند، در صورتی که حب به علم، حب به امری دنیایی را در پی نداشته باشد، دانستن چیزی که ما می‌دانیم توسط دیگری چیزی از دانش ما کم نمی کند، و نه تنها کم نمی کند، که، عالم در پی آنست که دانش خود را انفاق هم بکند و همین انفاق نه تنها برایش لذت بخش است، بلکه دانشش را نافذ هم می کند. حب به دنیا چشم دل را کور می کند و باعث می شود که انسان هدفی که برای خود می گذارد را اشتباه در نظر بگیرد و به جای هدف‌گیری بی نهایت به محدود دل ببندد و راضی شود و همین که هدفش به دنیای محدود، محدود شد، حسد هم ریشه می دواند.همانطور که محبوب دنیایی را که منجر به حسد می شد به دو قسم مستقیم و با واسطه تقسیم بندی کردیم، درباره حب به نامحدود و معرفت الله را هم می توانیم به دو دسته تقسیم کنیم. ۱- مستقیم در پی معرفت الله باشد. ۲- یک چیز مثل علم را جویا باشد که به واسطه آن به معرفت الهی دست یابد و صفات و اسماء خدا را دریابد.بی سبب نیست که در اولیای خدا و ائمه ی اطهار به هیچ وجه رذیله حسد دیده نمی شود. دل به دیدار خدا بسته اند و خدا نامحدود است و طلب رسیدن به او حتی اگر از سوی همه ابناء بشر باشد نیز تزاحمی ایجاد نمی کند. من تماشای تو می کردم و غافل بودمکز تماشای تو جمعی به تماشای من است

مهم‌ترین سفارش آیت‌الله بروجردی درپایان عمر

$
0
0
به گزارش جهان به نقل از فارس، دهم فروردین ماه ۱۳۴۰ هجری شمسی مصادف است با رحلت مرجع بزرگ جهان تشیع، آیت‌الله سیدحسین طباطبایی بروجردی زعیم بزرگ حوزه‌های علمیه و جهان تشیع. حجت‌الاسلام مهدی رستم‌نژاد عضو هیأت علمی جامعة‌المصطفی(ص) العالمیه به بیان ابعاد شخصیتی آیت‌الله بروجردی پرداخته است که در ذیل می‌خوانیم:عواملی که در شخصیت علمی و معنوی آیت‌الله بروجردی دخیل بود:۱-اصالت خانوادگی؛ وی در یک خانواده روحانی با دامنی پاک و از تبار سادات بسیار عظیم‌الشأن پرورش یافت.۲-اساتید مؤثر در تربیت ایشان۳-تلاش‌های شخصی آیت‌الله بروجردی؛ وی تمام عمر را در تکاپوی علمی و معنوی سپری کرد.۴-اخلاص و معنویت و مسأله پنجم که حاکم بر تمام این موارد است تأئیدات و عنایات خداوند متعال بود که مسیر را برای ایشان باز کرد.آیت‌الله بروجردی حدود ۹ سال را در اصفهان سپری کرد. در این دوره غیر از آنچه در محضر پدر و نزدیکانش فرا گرفت خدمت آیات عظام محمدباقر درچه‌ای، ملا محمد کاشی، میرزا ابوالمعالی کلباسی به ویژه میرزا جهانگیر قشقایی تلمذ کرد و در سن ۲۸ سالگی از اصفهان عازم نجف شد که البته در آن زمان به درجه اجتهاد رسیده بود و از مجتهدان به شمار می‌رفت.در نجف هم خدمت صاحب «کفایه» آخوند ملامحمد کاظم خراسانی که از مراجع تراز اول بود، رفت و نظر ایشان را به خود جلب کرد تا جایی که در دل آخوند خراسانی جا باز کرد و هر وقت مرحوم آخوند می‌خواست تدریس کند اگر آیت‌الله بروجردی مطلبی داشت آن را عنوان می‌کرد و اگر سخنی نمی‌گفت آخوند خراسانی می‌فرمود«آقا نظری ندارند؟»در دوران گذشته یک رسمی در حوزه‌های علمیه بود که اکنون نیز کم و بیش وجود دارد این است که شاگردان ممتاز برای سایر شاگردان تقریر درس می‌گفتند. مرحوم آیت‌الله بروجردی بارها به جای مرحوم آخوند خراسانی تدریس داشت.* آغاز اولین فاز حرکت مقدان به تقلید از آیت‌الله بروجردیبعد از اینکه آیت‌الله بروجردی هشت سال در نجف بود پدر ایشان نامه‌ای می‌نویسد و اصرار دارد که فرزندش به ایران و به بروجرد بازگردد، لذا در سال ۱۳۲۹ هجری قمری آیت‌الله بروجردی به اصرار پدر به بروجرد بازگشت و تا زمان رحلت پدر بزرگوارش در آنجا ماند. بعد از وفات پدر، آیت‌الله بروجردی همچنان مصمم بود که به نجف بازگردد اما استاد بزرگوارش صاحب «کفایه» نیز به رحمت خدا رفت و همین موضوع باعث شد که آیت‌الله بروجردی اندیشه رفتن به نجف را از سر بیرون کند و در همان بروجرد بماند.در همان ایام مرجع تقلیدی به اسم شیخ محمدرضا دزفولی در شهر دزفول بود که به آیت‌الله بروجردی ارادت بسیاری داشت. وقتی وی از دنیا رفت مقلدین ایشان به سوی آیت‌الله بروجردی گرایش پیدا کردند و این اولین فاز حرکت مقلدان به آیت‌الله بروجردی بود.سال‌ها بعد علمای قم طی نامه‌ای از آیت‌الله بروجردی درخواست کردند که به قم بیاید و در نهایت آیت‌الله بروجردی در ۱۴ محرم ۱۳۶۴ قمری به قم رفت و با رحلت سید ابوالحسن اصفهانی مرجعیت آیت‌الله بروجردی در جهان فراگیر شد.* اعزام طلاب برای تبلیغ دین اسلام در کشورهای خارجیگذشته از اینکه وجود آیت‌الله بروجردی گرمایی به حوزه علمیه قم بخشید و مرکزیتی در قم پیدا کرد اما چند کار اصلاحی جالبی دارد که چهره ایشان را جهانی کرد:۱-سامان دادن به وضعیت درسی طلاب۲-رسیدگی به مسائل مالی۳-گسیل داشتن نمایندگانی از طلاب به آمریکا و اروپا برای تبلیغ اسلام که برای نخستین بار بود طلاب،‌ جهانی فکر می‌کردند.۴-آیت‌الله بروجردی با دارالتقریب بین‌المذاهب اسلامی مصر پیوندی برقرار کرد که با نگارش نامه‌ای به شیخ شلتوت رئیس دانشگاه الازهر مصر، منجر به فتوای تاریخی شیخ شلتوت شد.همچنین خدماتی رفاهی زیادی از این مرجع تقلید بر جای مانده که از آن جمله می‌توان به راه اندازی بیش از هزار مسجد، مدرسه، کتابخانه، حمام، دبستان و دبیرستان در کشورهای مختلف، سرپرستی زندانیان، ایتام و دستگیری از نیازمندان جامعه اشاره کرد.پای درس ایشان جمع زیادی از مجتهدان تراز اول آن زمان می‌نشستند و این نشان می‌دهد درس آیت‌الله بروجردی یک درس معمولی نبود. همچنین درباره آثار تدوینی و کتاب‌های آیت‌الله بروجردی باید گفت که ایشان کار حدیثی عظیمی انجام داد و دارای ۱۹ اثر بسیار بزرگ است که یکی از آنها از جمله «جامع‌الاحادیث شیعه» بیش از ۲۰ جلد دارد.* نظر آیت‌الله بروجردی درباره شاهوجود آیت‌الله بروجردی، نوعی برخورد بود با کارهایی که دشمنان و طاغوت دنبال می‌کرد. قدرت عظیمی که آیت‌الله بروجردی داشت مانع بسیاری از کارها و فتنه‌هایی شد که توسط شاه رخ می‌داد و حکومت پهلوی نمی‌توانست تا زمانی که آیت‌الله بروجردی در قید حیات است کشف حجاب کند لذا صبر کردند تا آیت‌الله بروجردی از دنیا برود بنابراین هم رضاخان و هم محمدرضا شاه هر دو از وجود آیت‌الله بروجردی واهمه داشتند که اسناد زیادی در این خصوص وجود دارد.آیت‌الله بروجردی به «اقبال» نخست‌وزیر رضاخان گفته بود: پدرش (رضاخان) بی‌سواد بود اما مقداری شعور داشت ولی این (محمدرضا) شعور هم ندارد. آیت‌الله بروجردی یک انسان با اقتدار صاحب نفوذ بالای مذهبی بود که با اشاره‌اش هزاران نفر به خیابان‌ها می‌ریختند. شاه و پدرش همواره ملاحظه آیت‌الله بروجردی را می‌کردند و این نکته مهمی در زندگی ایشان به شمار می‌رفت.* جمله‌ای که در آخرین لحظات عمر آیت‌الله بروجردی بر زبانش جاری شداتفاقی که در آخرین روزهای عمر گرانقدر آیت‌الله بروجردی رخ داد و شهید مطهری آن را در یکی از منبرهای خود عنوان کرد: زمانی که آیت‌الله بروجردی در اواخر عمرش در بستر بیماری بود و عده‌ای از بزرگان به عیادتش رفته بودند، گفت:‌ «عمر ما گذشت و نتوانستیم کار با ارزشی انجام دهیم». یکی از حاضران گفت شما چرا؟! شما که دارای این همه آثار هستید و شاگردان زیادی تربیت کرده‌اید که آیت‌الله بروجردی در پاسخ وی حدیثی را قرائت کرد «خلص‌العمل فان‌الناقد بصیرٌ بصیر» عمل را خالص کن چرا؟ چون کسی که ناقد است یعنی خداوند، بصیر بصیر است.این جمله باعث شد افرادی که بر بالین آیت‌الله بروجردی حاضر بودند منقلب شده و اشک بریزند که آقا با این همه عظمت خدمت خالصانه‌ای که داشت باز هم از اخلاص می‌گوید.سرانجام در سال ۱۳۸۰ هجری قمری همزمان با دهم فروردین ۱۳۴۰ شمسی آیت‌الله بروجردی به رحمت خدا رفت و بزرگترین تشیع جنازه تا آن روز برای ایشان بود که با شکوه و عظمت انجام شد و در درب ورودی مسجد اعظم شهر مقدس قم به خاک سپرده شد و هم‌اکنون نیز بزرگان با ارادت تمام به خدمت این عالم فرزانه مشرف می‌شوند.

دستور رهبرانقلاب درباره یک خوشامدگویی

$
0
0
به گزارش جهان به نقل از روزنامه خراسان، هنگامی که مهماندار هواپیمای مسافربری پرواز عادی تهران مشهد در خوشامدگویی ابتدایی به مسافران به‌سبک معمول برای شادی روح امام و شهدا دعا و سلامتی رهبر انقلاب را آرزو کرد، رهبر انقلاب نیز که مسافر این پرواز بودند با شنیدن این خوشامدگویی از بخش آرزوی سلامتی برای رهبر انقلاب ناراحت شدند و دستور حذف سریع این بخش از متن خوشامدگویی مهمانداران توسط مسئولان مربوط را صادر کردند.

علت اهمیت نوروز در شمال کشور

$
0
0
به گزارش جهان، عبدالرحمان عمادی پژوهشگر پیشکسوت در حوزه ایرانشناسی، در گفتگو با مهر، درباره پیشینه نوروز در زادگاهش اشکور، گفت: بجز آئین‌هایی که تقریباً در نوروز در همه جای ایران وجود داشته، مردم منطقه اشکور، تخم مرغ بازی هم می‌کردند که این رسم در بین ارامنه در ارمنستان هم وجود داشت.وی افزود: در منطقه شمال کشور که اعتقادات شیعی مردم قویتر است، عید چهارشنبه‌سوری همزمان با عید «نوروزمای ۲۶» برپا می‌شد و اهمیت آن هم در همزمانی با آغاز خلافت حضرت علی (ع) در سال ۳۵ هجری بود. مردم این روز را آغاز تاریخ می‌دانستند و از شادمانی آن، سرودی به نام «گلِ گلِ چهارشنبه» را می‌خواندند. چهار روز بعد از این جشن هم، نوروز آغاز می‌شد.عمادی گفت: در واقع این جشن هم جنبه دینی داشته و هم جنبی ملی که در ابتدای فروردگان برگزار می‌شد؛ فروردگان ۱۰ روز طول می‌کشید، از هفته آخر ماه دوازدهم سال آغاز می‌شد و تا اواسط هفته اول سال بعد ادامه داشت؛ در واقع ۵ روز اول آن که در آخر سال بود، ویژه یادکرد نیاکان از دست رفته و ۵ روز اول هم که در ابتدای سال بعد بود، ویژه نوروز و جشن و سرور بود.این پژوهشگر حوزه ایرانشناسی درباره تفاوت‌های نوروز از دوره کودکی خود تاکنون، یادآور شد: متاسفانه امروزه به جای آتش بازی که در آن سال‌ها بسیار محترمانه برگزار می‌شد، ترقه‌بازی به راه افتاده است. آن زمان آتشی روشن می‌کردند و هفت بار از روی آن می‌پریدند و به هیچکس هم آسیبی نمی‌رسید ولی متاسفانه این روزها این آئین‌ها تقریباً از بین رفته است.وی اضافه کرد: نوروز مربوط به فرد یا صنف خاصی نیست و همه ایرانی‌ها در این جشن شرکت دارند و حتی کسانی که مخالف نوروز بودند، خانواده‌شان آنها را مجبور می‌کنند که مناسک این ایام را به جای بیاورند و سبزه گره بزنند. حتی اقلیت‌های ارمنی و یهودی در شمال و قزوین، در این مراسم شرکت می‌کردند.

جنبشی معنوی برای روزی ملی

$
0
0
به گزارش جهان به نقل از فرهنگ نیوز، ارج نهادن به نماز جماعت و نماز اول وقت مایه نزول خیرو برکات فراوانی می باشد.به همین میزان بی توجهی به نمازباعث خسارات فراوان دنیوی و اخروی می باشد. سایت فرهنگ نیوز در اقدامی فرهنگی و متفاوت تصمیم به ایجاد چالشی با موضوع اقامه نماز در روز طبیعت گرفته است. مخاطبین فرهنگ می توانند با حمایت از طریق بازنشر پوستر و طرح این جنبش و همچنین تصویر شخصی نماز در محیط شبکه های اجتماعی از جمله اینستاگرام قدمی در راه اعتلای فریضه نمازبردارند. با انتشارتصاویرخود از نماز روز طبیعت فرهنگ اقامه نماز راارج نهیم. برای تبلیغ و ترویج این فرهنگ و هم افزایی ، علاوه بر تصاویر نمازخوانی خود در طبیعت از پوستر و تگ های زیر استفاده کنید.

دعای کمیل بانشاطم آرزوست / مردم را با طولانی کردن دعاها خسته نکنیم

$
0
0
به گزارش جهان، دکتر محمد لطفی زاده در وبلاگ "منبر اینترنتی" نوشت:به نام خدایی که بیش از توان مردم از آنان انتظار ندارد  سلام علیکم  سکانس اول : صبح جمعه نماز اول وقت را به جماعت اقامه می‌کنید و از فیض بزرگ آن بهره‌مند می‌شوید. بعد از آن 45 دقیقه تا یک ساعت به سخنرانی یک خطیب محترم گوش فرامی‌دهید، سپس مداح محترمی یک ربع روضه و شعر می‌خواند و سرانجام با خستگی و خواب‌آلودگی خواندن دعای ندبه شروع می‌شود و با خود می‌گویید دعای ندبه را بخوانیم و فیض ببریم اما غافل از آنکه در جای جای این دعا به تشخیص مداح محترم باید روضه گوش دهید. خلاصه یک دعای ندبه خواندن بیش از 3 ساعت طول می‌کشد!  سکانس دوم : شب جمعه برای قرائت دعای کمیل به یک مراسم مذهبی می‌روید. نماز مغرب و عشاء را به جماعت اقامه می‌کنید. سخنران محترمی حدود 45 دقیقه به ایراد سخنرانی می‌پردازند و به مناسبتی در انتهای سخنرانی روضه می‌خوانند. مجلس حال خوبی پیدا کرده و درست زمانی که منتظر خواندن دعای کمیل هستید یک مداح به عنوان میان برنامه به خواندن اشعار و قدری روضه به مدت 15 دقیقه می پردازد. با خود می گویید این هم از برکت مجلس امشب است که پربار است. دوباره خود را آماده خواندن دعای کمیل می کنید و مداح مشهوری در جایگاه مستقر می‌شود. همین که چند خطی خوانده می‌شود و شما غرق در دعا شده‌اید طبق قاعده نانوشته‌ای عبارت (یا نور یا قدوس) چندین بار تکرار می‌شود و حالا مداح محترم شروع به روضه‌خوانی می‌کند و خلاصه دعای کمیل که می‌شد در حدود 20 دقیقه قرائت شود در طول یک ساعت خوانده می‌شود و تازه وقتی دعا تمام می‌شود و مردم از خستگی در حال ترک مراسم هستند باز هم مداح محترم که گرم شده است از مردم می‌خواهد که چند دقیقه بنشینند و دوباره به روضه گوش دهند!!!  این دو سکانس حقیقی در پنج‌شنبه و جمعه پایان سال 93 (یکی در یک مجلس مشهور تهران و دیگری در یک مجلس مشهور در مشهد مقدس) به عنوان مشتی نمونه خروار ذکر شد تا بهانه‌ای باشد برای یک تذکر بسیار مهم به صاحبان هیأت‌ها و مراسم مذهبی و همه دست‌اندرکاران اعم از خطباء عزیز و محترم و مداحان ارزشمند و ارجمند.  1 -  یکی از رسم‌های اشتباه در قرائت دسته‌جمعی دعاها، روضه‌خوانی میان عبارات دعا و تکرار عبارات است. در این زمینه به یک نمونه استفتاء از مرجع معظم تقلید حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (حفظه الله تعالی) توجه نمایید :  سؤال : در اثناى قرائت دعاهایى همچون دعاى کمیل، ندبه، توسّل و مانند آن، خواننده، یا شرکت کنندگان جملاتى از آن را با خود زمزمه، و حتّى بعضى کلمات دعا را چند بار تکرار مى نمایند، در حالى که در دعا تکرار نشده است. این کار چه حکمى دارد؟ نقل داستان و ذکر مصیبت در وسط دعا چطور؟  پاسخ آیت الله العظمی مکارم شیرازی : بهتر است دعاها را به همان صورتى که از ائمّه(علیهم السلام) رسیده بخوانند. و اگر قصد عزادارى و ذکر مصیبت دارند، قبل یا پس از اتمام دعا بخوانند. و چیزى از دعا را تکرار نکنند.  در مفاتیح الجنان هم دیده‌اید که از تغییر دعاها چگونه نهی شده‌ایم؟ حالا ما دین خود را از کجا گرفته‌ایم؟ وقتی مرجع تقلید ما چنین پاسخ می‌دهد، بالاتر از آن وقتی امام معصوم علیه السلام به نقل مفاتیح الجنان از تغییر دادن دعا نهی می‌فرماید وظیفه ما چیست؟  حالا مثلاً اگر مداح محترمی از مردم بخواهد عبارات (یا رب یا رب یا رب) در دعای کمیل را چندین بار تکرار کنند و حتی صدا را در مسابقه با مداح بالاتر ببرند (لابد برای آنکه حال بهتری در مجلس حاصل شود!) این کار با اصل دین و روح دعا سازگار است؟ (این هم تجربه‌ای واقعی از یک قرائت دعای کمیل توسط یک مداح مشهور در مشهد مقدس در پایان سال 93 بوده است)  2 -  طولانی کردن دعاها به نحوی که مردم خسته شوند و دائم صفحات را ورق بزنند و حساب کنند که چند صفحه تا پایان دعا مانده چه کمکی به هدف از خواندن دعا می‌کند؟ شهید مطهری (رحمة الله تعالی علیه) در کتاب داستان راستان روایتی از تبلیغ اسلام توسط یک مسلمان به یک نصرانی تازه مسلمان شده نقل می کند. در این داستان فرد مسلمان آنقدر همسایه‌اش را در مسجد و در نماز خواندن نگه می‌دارد که وی را از مسلمان شدن پشیمان می‌کند! امام صادق علیه‌السلام ذیل این داستان فرموده‌اند : همیشه متوجه این حقیقت باشید که بر مردم تنگ نگیرید، اندازه و طاقت و توانایی مردم را در نظر بگیرید. تا می توانید کاری کنید که مردم متمایل به دین شوند و فراری نشوند. آیا نمی دانید که روش سیاست اموی بر سختگیری و عنف و شدت است ولی راه و روش ما بر نرمی و مدارا و حسن معاشرت و به دست آوردن دلهاست؟  با طولانی کردن دعا و روضه‌های متعدد که بارها در یک مجلس تکرار می‌شود و انگار هر فردی که میکروفن به دست می‌گیرد باید حتماً خود از اول تا آخر مردم را به فیض برساند بر سر نشاط در عبادت و مستحبات چه می‌آید؟  استاد فاطمی‌نیا (حفظه الله تعالی) در یک جلسه سخنرانی درباره همین نشاط در عبادت فرموده بودند : من قبلاً در جاهای دیگر عرض کرده‌ام تأکید روایات بر این است که ما به نشاط نگاه کنیم. نشاط. نشاط! ان شاء الله شب‌های قدر می‌آید. حالا این حدیث را هیچ کس عمل نمی‌کند. جلسه‌های احیاء خواهیم داشت پنج ساعت الی شش ساعت! مردم را می‌نشانیم. کاملاً که دیگر رمقشان گرفته شد، هیچ حالی که دیگر نماند تازه قرآن‌ها توزیع می‌شود بگذارند روی سرشان بگویند (بک یا الله!) دعای کمیل‌مان که باید بیست دقیقه طول بکشد معمولاً دو ساعت و نیم سه ساعت، ببینید اینها روز قیامت جواب دارد. اگر صاحب شریعت بگوید چرا لطائف و ظرائف شریعت ما را در ذهن مردم ثقیل جلوه دادید چه جواب خواهیم داد؟ یک جوان می‌خواهد برود دعای کمیل می‌داند که رفتنش با خودش است برگشتنش با کرام الکاتبین است!  3 -  در مجالس بزرگ و مشهور و بخصوص شلوغ که درها را می‌بندند و مردم قادر به رفت و برگشت در مجلس نیستند آیا نشاندن مردم برای یک دعای کمیل آنهم چندین ساعت به زحمت‌انداختن مردم نیست؟ نباید صاحبان مجالس به فکر جوانان و نوجوانانی که در مجلس هستند باشند؟ نباید به فکر این بود که مردم نیازمند تجدید وضو هستند و فرد با خود می‌اندیشد که اگر از مجلس خارج شود دیگر قادر به برگشتن نیست و به همین دلیل به زحمت می‌افتد؟ نباید به فکر سالخوردگان در مجلس بود؟ اینها تبلیغ دین است یا ضدتبلیغ؟  استاد قرائتی سال 1387 در جلسه درس‌هایی از قرآن و درباره توقعات نابجا فرمود : گاهی مثلاً پدر دست بچه‌اش را می‌گیرد به دعای کمیل می‌برد. دعای کمیل دو ساعت طول می‌کشد. این بچه جانش درمی‌آید!  فکر می‌کنید نوجوانان حاضر در چنین مجلسی چه خاطره‌ای از دعای کمیل خواهند داشت؟ چه جوابی داریم اگر کسی دعای کمیل یا ندبه نرود چون ما جلسه را طول می‌دهیم!!!  امیدواریم همانطور که استاد قرائتی اخیراً فرمودند هنرمندانه تبلیغ ضددینی نکنیم!  بر همه افرادی که در مجالس شرکت می‌کنند و بخصوص بر عالمان و فرهیختگان لازم است که در این خصوص حساس باشند و در جایی که دین برای مردم سخت جلوه داده می‌شود امر به معروف و نهی از منکر نمایند که خداوند سبحان برای مردم آسانی می‌خواهد و سختی نمی‌خواهد. (یرید الله بکم الیسر و لا یرید بکم العسر : سوره مبارکه بقره، آیه 185) و چه بسا سکوت در این زمینه هم جایز نباشد که در روایت نبوی است : الساکت عن الحق شیطان اخرس (کسی که باید آنچه حق است بگوید، اگر ساکت باشد شیطان دهان بسته است)  و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
Viewing all 16111 articles
Browse latest View live