February 27, 2015, 1:42 pm
به گزارش جهان به نقل از مشرق، شهید حاج حسین خرازی از بی ریاترین و خاکی ترین فرماندهان لشکرهای سپاه اسلام در دوران جنگ تحمیلی بود. از این فرمانده شهید، عکس های زیادی برجای مانده است. در تصویر او را سوار بر یک پیکان خوش رنگ می بینید.امروز ۸ اسفندماه، بیست و هشتمین سالگرد شهادت این بزرگمرد است. |
|
↧
February 26, 2015, 9:10 pm
به گزارش جهان به نقل از باشگاه خبرنگاران؛پژوهشکده مهدویت در کتاب «مهدویت، پرسشها و پاسخها» به برخی از شبهات این گونه پاسخ میدهد:راههای تشخیص صدق و کذب دیدار افراد با امام زمان(عج)*رؤیت حضرت به چند طریق امکان دارد و تشخیص صدق و کذب آن چگونه است؟رؤیت حضرت در عصر غیبت کبرا به سه صورت ممکعن است:الف) در عالم خواب؛ب) در حال مکاشفه؛ج) در حال بیداری.که در حال بیداری از نظر کیفیت و نحوه دیدار سه گونه دارد:۱ ـ دیدار با حضرت با عنوان غیرحقیقی؛ به گونهای که دیدارکننده هنگام ملاقات و بعد از آن، هیچ گونه توجهی به شخص حضرت ندارد و ایشان در این دیدار، فردی عادی و ناشناس تلقی میشود، این رؤیت ممکن است برای بسیاری از افراد به طور تصادفی و ناشناس رخ دهد و حضرت با افراد برخورد داشته باشد، ولی هرگز او را نمیشناسند.۲ـ دیدار حضرت همراه با شناخت؛ یعنی شخص دیدار کننده حضرت را به هنگام دیدار بشناسد، این نوع رؤیت، بسیار اندک و انگشت شمار است؛ زیرا چنین رؤیتی با فلسفه غیبت منافات دارد و در عصر غیبت، اصل بر این است که حضرت از چشمان مردم پنهان باشد، مگر در مواردی که مصلحت مهمتری اقتضا کند و حضرت بنا به مصالحی خود را بشناساند که این نوع دیدار فوقالعاده اندک است؛۳ـ رؤیت حضرت در حال غفلت از حضور امام، یعنی شخص حضرت مهدی(عج) را ملاقات میکند، ولی در آن حال به حضور حضرت توجهی ندارد و وی را فردی عادی میپندارد، اما پس از ملاقات با توجه به دلایل و شواهد موجود، یقین پیدا میکند که وی امام عصر(عج) بوده است.بیشتر تشرفاتی که در کتابها نقل شده است، از این نوع است و نشناختن نیز یا به دلیل غفلت شخص دیدار کننده در آن حال است و یا به دلیل اینکه حضرت در او تصرفات تکوینی و ولایی کرده و اجازه شناخت را به وی نمیدهد؛ ولی بعد از جدایی، از قراین دیگر قطع پیدا میکند که وی امام بوده است.اما تشخیص صدق و کذب چنین رؤیتهایی، به دلیل یقینی و صدق گوینده نیاز دارد، چنین ادعاهایی از افراد ناموثق و بیتقوا پذیرفتنی نیست و اصل بر تکذیب مدعی چنین دیدارهایی است، مگر اینکه به صحت گفتار وی یقین داشته باشیم.دلیل ناشناس بودن امام زمان(عج) در عصر غیبت*چرا افراد هنگام ملاقات امام را نمیشناسند؟زیرا غیبت که به معنای ناشناس بودن حضرت است، اقتضا میکند که دیگران حضرت را نشناسند، پس نشناختن حضرت در چنین ملاقاتهایی طبق قانون غیبت بوده و دلیل نمیخواهد؛ زیرا ایشان در حال غیبتاند و نباید غیبت و ناشناس بودن، به ظهور و شناسایی تبدیل شود.در عین حال با اینکه در زمان غیبت به دلایلی که موجب غیبت شده، امام مهدی(عج) باید از دیدهها مخفی باشند، ممکن است کسانی که مشکل بزرگی دارند یا به مقامات معنوی عالی دست یافتهاند، به محضر آن حضرت شرفیاب شوند.البته این شرفیابی میتواند متفاوت باشد، برخی حضرت را میبینند ولی نمیشناسند؛ گروهی میبینند و میشناسند و حضرت هم با آنان سخن میگوید؛ برخی او را میبینند و میشناسند و اجازه مییابند که با ایشان سخن بگویند، این تفاوتها به دلیل اختلاف درجات معنوی افراد است.در هر حال دلیل اینکه افراد کمی هنگام ملاقات، آن حضرت را میشناسند، آن است که شایستگی دیدن همراه با شناخت، در افراد کمی وجود دارد.چرا نباید برای دیدن بقیةالله(عج) اصرار کرد*آیا دیدن امام زمان(عج) دارای شرایط خاصی است و نصیب هر کسی میشود؟ و آیا ندیدن آن حضرت مصلحتی دارد؟دیدن امام زمان(عج) در عصر غیبت کبری امکان داشته و اگر کسی توفیق یابد، سعادت بزرگی نصیبش شده است، اما همه سعادت این نیست که انسان شبانهروز تلاش کند و خواهان دیدن امام باشد، البته دیدن حضرت سبب نمیشود که انسان گناه نکند؛ زیرا برخی انسانهای معاصر دیگر امامان(ع) با وجد دیدن امام معصوم باز هم گناه میکردند و حتی گاهی با آنها مخالفت میکردند.دیدن حضرت تأیید بر کردار درست انسان نیست؛ اگر چه نصیب هر کس نمیشود، ندیدن حضرت هم دلیل بر خرابی اعمال نیست، بسیاری از بزرگان، علما و مجتهدان، امام زمان(عج) را ندیدند، ولی چه بسا افرادی که مسلمان هم نبودند، ولی چون به مقام اضطرار رسیدند، حضرت از آنها دستگیری کرده و از این جهت امام را دیده باشند.مهم این است که اگر ما او را نبینیم، او ما را میبیند و همین اعتقاد برای ترک گناه کافی است.احمد بن حسن بن ابیصالح خجندی، مدتی در جستوجوی امام زمان(عج) شهرها را میگشت و بسیار جدی بود و اصرار داشت که به حضور آن حضرت مشرف شود، عاقبت نامهای از طریق حسینبن روح به این مضمون برای حضرت مهدی(عج) نوشت: «دل من، شیفته جمال تو گشته و همواره در فحص و طلب تو میکوشم، تمنا دارم جوابی مرحمت فرمایید که قلب من ساکن شود و دستوری در این باره فرمایید».جواب آمد: «هر کس در خصوص من جستوجو و تجسس کند، مرا میطلبد و هر کس مرا بیابد، به دیگران بنماید و هر کس مرا به دیگران بنماید، مرا به کشتن دهد و هر کس مرا به کشتن دهد، مشرک شود».بنابراین احتمال دارد که به صلاح ما نباشد آن حضرت را ملاقات کنیم، چه بسا دیدار حضرت مایه عجب، تکبر و خودپسندی ما شود که خود مایه هلاکت انسان است.نظر آیتالله بهجت درباره علت نقاب دیدار ما با امام زمان(عج)*آیا اگر از گناه اجتناب کنیم و منتظر واقعی باشیم، امام زمان(عج) به ما سر میزند؟قطعا گناه کردن، مهمترین علت محرومیت از عنایات امام زمان(عج) است، امام مهدی (عج) نیز در توقیع شریفشان به شیخ مفید میفرماید: «ما را از ایشان(شیعیان) چیزی محبوس نکرده است، مگر گناهان و خطاهایی که از ایشان به ما میرسد و ما آن را ناخوش میداریم و از ایشان نمیپسندیم».آیتآلله بهجت نیز بیان فرمودهاند: اگر بفرمایید چرا به آن حضرت دسترس نداریم، جواب شما این است که چرا به انجام واجبات و ترک محرمات ملتزم نیستند؟ او به همین از ما راضی است؛ زیرا «اورع الناس من تورّع عن المحرمات»؛ پرهیزکارترین مردم کسی است که از کارهای حرام بپرهیزد، ترک واجبات و ارتکاب محرمات، حجاب و نقاب دیدار ما از آن حضرت است.بنابراین اگر ما از گناه اجتناب کنیم و منتظر واقعی باشیم، به مقامی میرسیم که غیبت و حضور برایمان فرقی ندارد، امام سجاد(ع) به ابوخالد کابلی میفرماید: «ای ابوخالد! به درستی که مردم زمان غیبت حضرت مهدی(عج) آنان که معتقد به امامت هستند و در انتظار ظهور او به سر میبرند، با فضیلتترین مردم همه زمانها هستند؛ به دلیل اینکه خداوند متعالی عقل و فهمی به آنان عنایت کرده که غیبت در نزد آنان به منزله ظهور و مشاهده گشته است».از این رو، در حدیث دیگری امام جعفر صادق(ع) میفرماید: «هر کس دوست دارد که از یاران حضرت قائم(عج) شود؛ باید که منتظر باشد و در عین حال به پرهیزکاری و اخلاق نیکو مشغول شود».بنابراین اگر کسی ترک گناه کند و منتظر امامش باشد، از یاران واقعی حضرت به شمار میآید، آنگاه اگر بزرگترین توفیق الهی او را دریابد، غیبت و و ظهور حضرت برایش تفاوت نخواهد داشت. |
|
↧
↧
February 28, 2015, 12:10 am
به گزارش جهان به نقل از ایسنا، این بازیگر سینما که در نخستین جشنوارهی بینالمللی فیلمهای علمی اهواز حضور یافته است، در نشست پرسش و پاسخی که برای کتاب «فوتبال علیه دشمن» عادل فردوسیپور برگزار شد، همراه این مجری و گوینده، پاسخگوی پرسشهای دانشحویان دانشگاه شهید چمران بود.در این نشست که به واسطه حضور فردوسیپور حال و هوای فوتبالی پیدا کرده بود و برخی با پرچم تیم مورد علاقه خود به دانشگاه آمده بودند، فاطمه معتمدآریا گفت: برای نخستین بار در کشور یک رویداد فرهنگی و ورزشی با هم اتفاق افتاده و باید این مساله را به فال نیک گرفت. امروزه فوتبال در کشورهای مختلف از مرز یک فرهنگ گذشته و اینکه در حاشیه یک جشنواره هنری و فرهنگی از فوتبال سخن گفته می شود، شروع خوبی است.او اظهار کرد: خوشبختانه در کشور ما فوتبال شکل صلح به خودش گرفته و در برخی مواقع می تواند کاستیهای موجود در جامعه را بهبود ببخشد.معتمدآریا همچنین ادامه داد: کارون یکی از زیباترین مناظر شهری را دارد و همه باید در مراقبت از این رودخانه و حفاظت از محیط زیست تلاش کنیم. برخی فیلمهای رسیده به جشنواره نیز با موضوع محیط زیست هستند که از دانشجویان میخواهم حتما این آثار را ببینند.این بازیگر سینما در پاسخ به این پرسش که آیا با روی کار آمدن دولت جدید، فضای فرهنگی بهتر شده و به شما نقش داده میشود؟ بیان کرد: اول باید بگویم که کسی به من نقش نمیدهد، بلکه این من هستم که نقشها را انتخاب میکنم و همین که ما اینجا در کنار هم جمع شدهایم و با هم صحبت میکنیم، نشان دهنده این است که فضا تغییر کرده است.در بخش دیگری از این نشست، عادل فردوسیپور درباره ترجمه کتاب «فوتبال علیه دشمن» تالیف سایمون کوپر با اشاره به رویکرد اجتماعی سیاسی این کتاب و اینکه برای اولین بار در سال ۱۹۹۴ نوشته شده و تا کنون نیز پنج نوبت تجدید چاپ شده است، گفت: فوتبال فراتر از یک ورزش است و امروزه میتوان از آن برای صلح و دوستی بین جوامع استفاده کرد.وی همچنین با اشاره به برپایی جشنواره فیلمهای علمی اهواز و بخش فوتبال و سینمای آن، اظهار کرد: در کشورهای دیگر در مورد بازیکنان، تیمها و مربیان فوتبال آثار زیادی تولید میشود، مثلا در انگلستان درباره بسیاری از بازیکنان، هم کتاب زندگینامه وجود دارد و هم فیلم ساخته شده، اما در ایران ما نه فیلمی درباره علی دایی و فرهاد مجیدی داریم و نه کتابی درباره آنها نوشته شده است.فردوسیپور با بیان اینکه بخشی از این غفلت به نبود فرهنگ مطالعه در جامعه ما برمیگردد، افزود: امیدوارم رویدادهایی از این دست باعث شود تا آثار متنوعی در حوزههای گوناگون تولید شود.یکی از دانشجویان نیز درباره گرد و غبار خوزستان و لزوم حمایت از رودخانه کارون مطالبی را مطرح کرد و فردوسیپور در اینباره گفت: در یکی از برنامههای ۹۰ تصاویری از فوتبال بازی کردن کودکان در بستر خشکشدهی کارون پخش شد. درباره آلودگی هوای اهواز هم در برنامه ۹۰ صحبت شده و در این زمینه با مسوولان مربوط هم گفتوگو داشتهام.براساس این گزارش، بخشی از نشست به مسائل مربوط به تیم فوتبال فولاد خوزستان اختصاص داشت و حاضران در سالن پرسشهایی را درباره رویکرد برنامه ۹۰ به این تیم مطرح کردند.آیین پایانی نخستین جشنوارهی بینالمللی فیلمهای علمی اهواز، امروز و در ششمین روز برگزاری با حضور جمع زیادی از هنرمندان، فیلمسازان و مدیران جشنوارههای ایرانی و خارجی و همچنین جمعی از مسئولان کشوری و استانی برگزار خواهد شد و برگزیدگان معرفی میشوند. معاون وزیر علوم، استاندار خوزستان و جمعی از مسوولان وزارت علوم، وزارت ارشاد و دانشگاه شهید چمران اهواز، مدیران منطقه آزاد اروند، شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب و دیگر سازمانهای استانی از جمله مهمانان این مراسم خواهند بود.این مراسم امروز (جمعه، ۸ اسفند) ساعت ۱۶ در تالار امام رضا (ع) واقع در شهرک نفت برگزار میشود. |
|
↧
February 28, 2015, 12:19 am
↧
February 28, 2015, 10:55 pm
به گزارش جهان به نقل از مهر، از سوی علی مراد خانی معاون هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی علی نصیریان به ریاست شورای سیاست گذاری هفدهمین جشنواره نمایشهای آیینی و سنتی منصوب شد.در بخشی از این حکم آمده است:«استاد نصیریان؛ شما بر پایه تجربیات گران بها در حوزه نمایشهای ایرانی و در راستای حمایت از این گونه ارزشمند نمایشی و غنای هرچه بیشتر جشنواره نمایشهای آیینی و سنتی به ریاست این شورا منصوب میشود.هفدهمین دوره جشنواره نمایش های آیینی و سنتی شهریور ماه ۱۳۹۴ برگزار میشود. |
|
↧
↧
به گزارش جهان به نقل از پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار آیت الله العظمی خامنهای، بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار عوامل تولید فیلم سینمایى «شیار ۱۴۳» به شرح ذیل است: بسماللهالرّحمنالرّحیم (۱) من فیلم را دیدم؛ بسیار فیلم خوبى بود. ما از سینما سررشته نداریم، امّا بهعنوان مستمع، بالاخره یک داورىاى انسان پیدا میکند؛ هم از لحاظ داستان، که یکى از کمبودهاى اساسىِ فیلمهاى ما نداشتنِ داستان خوب و پر کشش است، این فیلم یک داستان خوب و جذّاب [داشت] و داراى پیچ داستانى - که خیلى هم قشنگ این پیچ، در فیلم باز شد - بود؛ هم از لحاظ کارگردانى، این خانم آبیار - که لابد اینجا تشریف دارند -(۲) خیلى خیلى خوب فیلم را کارگردانى کرده بودند؛ هم از لحاظ بازىِ قهرمان اصلى، خانم زارعى - که نمیدانم ایشان اینجا تشریف دارند یا نه -(۳) واقعاً سنگ تمام گذاشته بودند و خیلى خوب بود؛ از لحاظ محتوا و مضمون هم این فیلم کاملاً فیلم ارزشى بود.من تعجّب میکنم چطور ممکن است کسى تصوّر کند که فیلم «شیار ۱۴۳» ضدّ ارزش یا ضدّ دفاع مقدّس است؛ من نمیفهمم از کجاى فیلم، این در مىآید. (۴) بله، آن مادر به این در و آن در میزند براى اینکه یک نشان یا اثرى از پسرش پیدا کند؛ این روشن است، این چیز کاملاً طبیعىاى است؛ اتّفاقاً اهمّیّت ماجراى دفاع مقدّس در همین است؛ مادر، با این هویّت، با این تشخّص، با این احساس غیر قابل توصیف - که واقعاً احساس مادر نسبت به فرزند اصلاً قابل توصیف نیست و ماها که نمیتوانیم مادر باشیم، اصلاً درک نمیکنیم عظمت این احساس را - با یک چنین احساسى این مادر، هم تحمّل میکند هجرت فرزند خودش را بهسوى جبهههاى جنگ، هم تحمّل میکند شهادت او را، هم افتخار میکند.ما در طول این هشت سال دفاع مقدّس و بعد از آن، از مادرانْ گِله نشنفتیم، بلکه بهعکس، مادرها را حماسىتر از بسیارى از پدرها یافتیم.من این توفیق را داشتهام که با بعضى از خانوادههاى شهدا روى فرششان، زیر سقفشان، بنشینم و صمیمانه با آنها حرف بزنم؛ تا الان ندیدهام - هیچ یادم نمىآید، حتّى یک مورد هم در بین شاید هزاران مورد - که مادرى از شهادت فرزندش گِله کرده باشد؛ نه، بهعکس، مادرها افتخار میکنند، اظهار سربلندى میکنند، اظهار سرافرازى میکنند؛ این خیلى مهم است.این مادر با این احساسات مادرانه که براى فرزندش یک چنین فداکارىاى دارد و حاضر نمیشود که آن بچّه مثلاً در محلّ کارش گرسنه بماند یا مانند اینها، در عین حال شهادت او را تحمّل میکند، هجرت او راتحمّل میکند، فراق او را تحمّل میکند و هیچ گِلهاى نمیکند، هیچ شکایتى نمیکند؛ اینها خیلى به نظر من نکات مهمّى است. و در آنجا خیلى خوب بازیگرى انجام گرفته، خیلى خوب کارگردانى انجام گرفته، صحنهها خیلى خوب انتخاب شده؛ بسیار فیلم خوبى بود. بله، بنده هم مثل شما آقایان معتقدم که از ظرفیّت دفاع مقدّس در سینماى کشور ما استفاده نشده؛ خود سینماى ما انصافاً یک ظرفیّت بالایى دارد، یعنى کسانى که اهل این فنّند و بلدند و مطّلعند و واردند و قضاوتشان میتواند مرجع فهم انسان قرار بگیرد، معتقدند که سینماى ایران از لحاظ ظرفیّت کارگردانى و گریم و بازیگرى و مانند اینها، جزو سینماهاى برجستهى دنیا است؛ و این درست است. این ظرفیّت عظیم بایستى با ظرفیّت بسیار عظیم دفاع مقدّس التقاء(۵) پیدا کند؛ این اتّفاق هنوز درست نیفتاده.بله، مواردى از این قبیل ما در طول این سالها داریم، لکن نسبت به آنچه میتوانسته وجود داشته باشد، خیلى کم است. عدّهاى - که من نمیدانم چه جور میشود انگیزههاى اینها را آدم تحلیل کند - با ورود سینما به مسائل مربوط به دفاع مقدّس، علناً مخالفت میکنند! من نمیدانم چه فکر میکنند؛ به اسم اینکه جنگ است، به اسم اینکه خشونت است! صد سال از شروع جنگ جهانى میگذرد - امسال صدمین سال است -(۶) هنوز در آمریکا و در خیلى جاهاى دیگر دارند فیلم میسازند [آن هم] در چه گسترهى وسیعى! حتّى آنطور که به من گزارش کردند، دانشآموزها و بچّههاى دبیرستانى را وارد این میدان فیلمسازى میکنند و از آنها میخواهند و به آنها امکانات میدهند براى اینکه بسازند؛ [چون] معتقدند که این میتواند نسل جدید را با انگیزههاى سالم دولتمردانشان آشنا کند.ما یک چنین افتخار بزرگى داریم: همهى دنیا با ما مقابله کردند، همه در یک جبهه قرار گرفتند - اینکه دیگر خلاف واقع نیست، اینکه جلوى چشم همهى ما بوده است - همهى دنیا در مقابل ما صف کشیدند، همهى قدرتهاى نظامى بهنحوى در جبههى مقابل نظام جمهورى اسلامى در جنگ تحمیلى، در هشتسال، ایستادند؛ و جمهورى اسلامى فائق آمد، پیروز شد؛ این خیلى چیز بزرگى است، این خیلى چیز عظیمى است، این خیلى پدیدهى مهمّى است در تاریخ یک ملّت.و این مجموعه کارى که در دفاع مقدّس شد، یک مجموعهى درهمتنیدهى مرکّبِ عجیب و غریبى بود؛ زنها، مردها، پدرها، مادرها، جوانها، شهرى، روستایى، بازارى، دانشجو، دانشآموز، مساجد، حسینیّهها، همه و همه بهنحوى وارد این قضیّه شدند؛ هرکدام از اینها یک موضوع است و این موضوعات میتواند وارد بخشهاى هنرىِ کشور ما بشود، وارد سینماى ما بشود، که حالا شما - تهیّه کننده و کارگردان محترمتان - از نگاه یک مادر نگاه کردید، و شد. این بسیار چیز جالبى بود و خوب از آب در آمد.حالا بروید در مسجد و فعّالیّتهایى را که در یک مسجد از سوى مردم انجام گرفته است، با آن نگاه هنرمندانه تبیین کنید، یک قصّه در بیاورید و روشن کنید؛ بروید در یک دبیرستان، بچّههایى که گاهى معلّمشان آنها را تشویق میکرد که بروند، گاهى مجموعهى معلّم و مدیر مخالفت میکردند که اینها بروند جبهه، و اینها با شوق فراوان میرفتند جبهه و فداکارى میکردند؛ بروید داخل مجموعههایى که جنگ را پشتیبانى میکردند، برایشان از مال خودشان، از امکانات ضعیف خودشان استفاده میکردند؛ بروید سراغ آن کسانى که جنازهى شهدا را تشییع میکردند، این مسئلهى تشییع جنازهى شهدا ماجراى عظیمى است که وقتى شهیدى یا شهیدانى وارد شهرى میشدند، چه اتّفاق بزرگى آنجا مىافتاد؛ اینها همه موضوعاتى است که میتواند موضوعِ محورى و مرکزى براى سینماى ما قرار بگیرد، [امّا] این کارها اتّفاق نیفتاده است. بله، ایشان(۷) درست میگویند که ما احتیاج نداریم به اسطورهسازى. دیگران مجبورند اسطورهسازى کنند؛ یا یک مورد خاصّى را پیداکنند، صدسال، دویستسال، پانصدسال دربارهى آن حرف بزنند! مثلاً یک زنى - فرض کنید - یکجایى در دنیا یک فداکارىاى کرده، اسمش را بهعنوان یک نامِ آشناى براى همهى بشریّت تبدیل کنند. ما صدها و هزارها از این قبیل زن، از این قبیل مرد، از این قبیل جوان، از این قبیل قهرمان، در داخل کشورمان داشتیم و همین دفاع مقدّس یک عرصهاى بود که اینها بُروز کرد، ظهور کرد. نگذاریم این تاریخ از بین برود. شما مىبینید که این حضرات کُرهاىها - من از کار اینها خوشم مىآید - تاریخ ندارند؛ لذا میگویند «افسانهى جومونگ»، افسانهى فلان. یعنى از اوّل حساب را تصفیه میکنند؛ [میگویند] افسانه است، واقعیّت نیست. یکچیزى در مىآورند، یک تاریخ براى گذشتهى خودشان درست میکنند، که وقتى یک جوان کُرهاى به این فداکارىها و به این شجاعتها و به این کارهاى عجیب غریبِ سینمایى نگاه میکند، خب احساس هیجان میکند، احساس هویّت میکند، احساس افتخار میکند. ما اینها را در واقعیّت زندگى خودمان داریم، اتّفاق افتاده، پیش آمده؛ چرا از اینها استفاده نمیکنیم؟ بهنظر من یک قصور بزرگى - نمیگوییم تقصیر؛ لااقل قصور بزرگى - اتّفاق افتاده است، باید جبران بشود. بهنظر من ما پنجاهسال دیگر هم بایستى دربارهى دفاع مقدّس بنویسیم، بگوییم، توصیف کنیم، تشریح کنیم، انواع و اقسام هنرها را به خدمت بگیریم، براى اینکه این حادثهى عظیم را تبیینکنیم. بههرحال من از تهیّهکنندهها، (۸) از کارگردان، از بازیگرها، از عوامل تولید و همهى کسانى که هستند، تشکّر میکنم. فیلم خوبى بود؛ ما هم لذّت بردیم، نشستیم تماشا کردیم، مثل بقیّهى مردم متأثّر شدیم، و انشاءالله که مردم هم از آن حدّاکثر استفاده را بکنند. والسّلام علیکم و رحمةالله ۱) این فیلم که در سىودوّمین جشنوارهى فیلم فجر به نمایش درآمد - جوایز «بهترین فیلم از نگاه مردمى» و «بهترین بازیگر نقش اوّل زن» را دریافت کرد.۲) خانم نرگس آبیار (نویسنده و کارگردان فیلم) در جلسه حضور داشتند.۳) خانم مریلا زارعى (بازیگر نقش اوّل زن) در جلسه حضور نداشتند.۴) در سخنان تهیّهکنندهى فیلم به این مطلب اشاره شده بود که از مراحل ابتدایى تولید فیلم و دریافت پروانهى ساخت، مطرح میشد که این فیلم یک فیلم ضدّجنگ و حتّى ضدّارزش است.۵) به هم رسیدن۶) جنگ جهانى اوّل در سال ۱۹۱۴ میلادى آغاز شد.۷) آقاى محمّدحسین قاسمى (از تهیّهکنندگان فیلم)۸) تهیّهکنندگان فیلم: آقایان محمّدحسین قاسمى و ابوذر پورمحمّدى.منبع: پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار آیت الله العظمی خامنهای |
|
↧
February 28, 2015, 3:50 am
به گزارش جهان به نقل از فرهنگ نیوز، در این قسمت از سری کمیک استریپ های "گلاب به روتوون" به موضوع فوتبالیستیدگی پرداخته ایم! در قسمت های قبلی نیز به موضوع های بحران کم آبی، آنفولانزای سلفی، روش های بهتر برای دانشجو نماییدن، عصبانی نشوید و آلودگی هوا پرداخته شد. در حالی که بسیاری از ورزش های قهرمانی در سایه توجه بیش از حد مسئولین به فوتبال، مورد بی توجهی قرار گرفته اند، برخی از فوتبالیست های کوشا و با غیرت! از این موقعیت ها نهایت استفاده را نموده و به اعمال خیلی ورزشکارانه و مطابق با اخلاق غیر ورزشکاری پرداخته اند. |
|
↧
به گزارش جهان به نقل از ابنا، رژیم آل سعود که از یک دهه پیش تخریب آثار اسلامی و تاریخی مکه مکرمه را آغاز کرده و به عنوان مثال خانه محل تولد پیامبر(ص) و خانه همسر ایشان خدیجه(س) را تخریب و به جای آن کتابخانه عمومی و سرویسهای بهداشتی عمومی ساختند!! به تازگی کار بازسازی قصر ملک عبدالعزیز اولین پادشاه و بنیانگذار کشور عربستان سعودی را به اتمام رسانده است.مسئولان سعودی که بر لزوم توسعه صنعت گردشگری دینی تأکید میکنند قصر ملک عبدالعزیز را در منطقه الدواسر که ۱۰۷ پیش ساخته شده و بعد از مرگ پادشاه به ویرانهای تبدیل شده بود ترمیم و بازسازی کرده است.اداره کل گردشگری و آثار باستانی سعودی مسؤولیت بازسازی قصر پادشاه را بر عهده داشته و طبق اخبار منتشر شده ۱۴۱۲۹۱۶ریال سعودی برای مرمت قصر عبدالعزیز خرج شده است. همچنین قرار است بخشی از این قصر به موزه تبدیل شود.اداره کل آثار باستانی عربستان اعلام کرده که دقت زیادی در بازسازی قصر صورت گرفته تا آن به شکل اولیه خود بازسازی شود و به هیچ قسمتی در حین عملیات آسیبی وارد نشود.عبدالعزیز بن عبدالرحمن بن فیصل بن ترکی بن عبدالله بن محمد بن سعود معروف به ملک عبدالعزیز و ابن سعود اولین پادشاه و بنیانگذار کشور عربستان سعودی که در سال ۱۹۵۳ مُرد. خانواده او رهبران سنتی وهابیت بودند و بر مناطق مرکزی عربستان معروف به نجد حکومت میکردند.اقدام تأمل برانگیز مسؤولان سعودی در بازسازی قصر ملک عبدالعزیز درحالی صورت میگیرد که «عبدالعزیز بن عبدالله آل الشیخ» مفتی اعظم سعودی بر لزوم تخریب آثار اسلامی و تاریخی در حرمین شریفین تاکید کرده است.بر اساس گزارشها در عربستان ۹۵ درصد بناهایی که عمر آنها به صدها سال پیش باز میگردد، طی دو دهه گذشته تخریب شده است. میادین جنگی دوران صدر اسلام از جمله محل وقوع جنگ بدر به پارکینگ تبدیل شده است و برای توسعه مدینه منوره بهویژه مسجد پیامبر اعظم(ص) و آرامگاه مطهر ایشان نیز برنامه دارند.قابل توجه آنکه سازمانهای بین المللی مرتبط با میراث فرهنگی و تاریخی، از جمله یونسکو که در برابر تخریب یا حتی تغییر در بناها و سازههایی با قدمت و اهمیت کمتر، به شدت واکنش نشان داده و مقاومت میکنند، در قبال این موج گسترده تخریب و انهدام میراث تاریخی و فرهنگی از خود واکنشی نشان نمیدهند. |
|
↧
February 28, 2015, 8:31 pm
به گزارش جهان به نقل از فارس، قرار شد سراغ کسی برویم که کتیبه ضریح شش گوشه امام حسین علیهالسلام را خطاطی کرده است؛ کتیبهای که اشکهای رهبر معظم انقلاب بر آن نشست و بعد راهی کرب و بلا شد. هدف ما گفتگویی تفصیلی با چهره ای بلندآوازه در بین اهل هنر و ناشناخته در بین مردم بود: استاد داود نیکنام.با وی تماس گرفتیم تا فرصتی به دیدارش برویم؛ با اینکه سرش شلوغ بود، قول داد تا در اولین فرصت، خود را برای گفتوگو آماده کند. بعد از ۱۲ روز، استاد، وفای به عهد کرد و خودش تماس گرفت و گفت: «اگر بعد از گذشت ۱۰ ـ ۱۲ روز تماس گرفتم، فکر نکنید دنبال کلاس بودم؛ چون این روزها برخی برای کلاس گذاشتن، میگویند وقت نداریم. میخواستم کمی سرم خلوت بشود و در فرصت مناسب باهم صحبت کنیم».قرارمان در کارگاه خوشنویسی وی واقع در مجتمع فرهنگی آموزشی «حکمت» متعلق به آستان مقدس حضرت عبدالعظیم حسنی است و در یک روز بارانی راهی محل قرار شدیم. بوسه رهبر معظم انقلاب بر کتیبه حرم سیدالشهدا علیه السلاموارد آموزشگاه میشویم؛ پیدا کردن اتاق کار استاد، در میان کلاسهای درس آموزشگاه کمی وقتگیر بوده؛ اما به محض رسیدن به طبقه دوم، دیدیم که آقای نیکنام در پاگرد راهپله به استقبالمان ایستاده است.معمولاً وقتی اسم از کارگاه برده میشود، جایی شلوغ و بهم ریخته به ذهن خطور میکند؛ اما این بار با فضای متفاوتی مواجه میشویم؛ هر وسیلهای در جای خودش است؛ تابلوهای نصب شده روی دیوار، قلمهای چیده شده روی میز، قفسه کتاب مرتب، قفسهای دیواری با نوارهای کاست از سخنرانیها و خوانندگان کشورمان، قفسهای پر از نشان و تندیس از تجلیلهایش...آن قدر کارگاه، فضای دلنشینی دارد که عکاسمان قبل از شروع مصاحبه دوربین را از کولهاش درمیآورد و شروع به عکسبرداری میکند.* با پول تو جیبیام مرکب و قلم میخریدمدقایقی به احوالپرسی میگذرد و بعد پای حرفهای استاد مینشینیم؛ او با لهجه شیرین آذری، شروع میکند به تعریف کردن عالم نوجوانیاش و میگوید: «آن موقعها، پدرم قالیباف بود؛ وضعیت مالی خوبی نداشتیم؛ پول تو جیبیهایم را جمع میکردم و از بقالی محلهمان مرکب و قلم میخریدم؛ همیشه احساس میکردم باید بنویسم، نیرویی مرا به نوشتن وا میداشت و مینوشتم؛ گاهی هم مرکب را روی فرش میریختم و خدا بیامرز پدرم مرا کتک میزد؛ بنده خدا حق داشت چون ریختن مرکب روی فرش یک زحمت و ضرری برای خانوادهمان بود؛ او میگفت دَرسَت را بخوان و دنبال این چیزها نرو؛ بنده خدا چه میدانست که خوشنویسی هم عاقبت خوبی دارد».* یادگاری از برادر شهیدمداود آخرین فرزند خانواده است. انگار علاقه همه برادرانش به خوشنویسی در او جمع میشود؛ به خصوص برادر شهیدش «محمدرضا». [شهید محمدرضا نیکنام در ۱۸ سالگی، اواخر اردیبهشت ۱۳۶۱ طی عملیات آزادسازی خرمشهر در منطقه عملیاتی «شلمچه» به مقام شهادت رسیده است.]از محمدرضا کتاب «نگارستان خط» اثر استاد زندهیاد «میرخانی» به یادگار میماند؛ کتابی که خطوطش میشود سرمشق خوشنویسی داود. او آن قدر از روی این خطوط تمرین میکند تا اینکه گمشدهاش را مییابد.خیز تا بر کلک آن نقاش جان افشان کنیمکاین همه نقش عجب در گردش پرگار داشت استاد نیکنام و استاد بختشکوهی * ۲۱ بهار در کنار استادم گذشتداود نیکنام سالهایی را در عالم تنهایی با خط میگذراند تا اینکه، سال ۶۴ در تبریز، به محضر استاد زنده یاد «ابراهیم بختشکوهی» میرسد؛ ۲۱ سال در کنار وی میآموزد، آنچه را که باید بیاموزد. او در این رابطه میگوید: «در ابتدا از استاد بختشکوهی اصول و قواعد خوشنویسی را یاد گرفتم؛ با وی مأنوس بودم؛ تحت تأثیر فضیلتهای اخلاقی وی قرار گرفتم؛ مثل پاکی، جوانمردی، اراده قوی، صداقت و خوشقولی».وی بیشتر ایام عمر هنریاش را با استاد بخت شکوهی گذرانده و باهم دود چراغ و خون دلها خوردند و ریاضتها کشیدند. بعد از مدتی که از عهده خوشنویسی برمیآید، استادش او را تشویق میکند که دیگر تقلید نکند و دنبال روش خوشنویسی خودش باشد.* سبک منحصر به فرداستاد نیکنام طی ۶ سال گذشته دنبال سبک خاص و منحصر به فردی برای نقاشیخط میرود؛ وی در این روش، خطوط نستعلیق را با استفاده از رنگ و چسب، طراحی میکند. ابزار کارش هم ساده و دم دستی است؛ رنگ پلاستیکی، رنگ آکرولیک، چسب، گونی و کاغذ.استاد در این باره میگوید: «حدود ۶ سال است که با خلاقیت خودم، این تابلوها را نوشتم. البته ابتدا باید به رمز و راز خط نستعلیق تسلط کافی داشته باشیم و بعد بتوانیم با انواع مواد این آثار را خلق کنیم؛ در واقع اندوخته و تجربه ۳۰ سالهام را با این روش پیاده میکنم». * تابلویی زیبا برای ۱۲ امامیکی از تابلوهای زیبایی که روی دیوار کارگاه نصب شده است، تابلویی آبی رنگ با نوشته «المهدی طاووس اهل الجنة» است؛ وی در توضیح این تابلو اظهار میدارد: «پر طاووس رنگهای زیبا و حساسی دارد که غیر از نقاش بزرگ هستی هیچکس نمیتواند، مثل آن رنگ را در بیاورد؛ منتهی به مدد پروردگار توانستم نزدیک رنگ پر طاووس، رنگی آماده کنم تا با عنوان این تابلو مرتبط باشد. در داخل هلال ماه این تابلو یازده ستاره وجود دارد به نام یازده امام معصوم علیهم السلام و معصوم دوازدهم، «المهدی طاووس اهل الجنة» است. همه این معصومین یک شمسه را تشکیل میدهند. شمسه هم نماد نور و روشنایی است. اینها نماد امید و زندگی هستند. ضمن اینکه هلال ماه هم، مثل باز کردن پر طاووس است که شبیه نیم دایره است. همه اینها این تابلو را تشکیل میدهد. این تابلو و تابلوهای دیگر پرمعنا و پرمحتوا هستند.یکی دیگر از تابلوهای این خوشنویس، مزین به نام مولا علیاست «گیتی همه کشتی و در او نوح، علیست» که با رنگ سبز تشیع علوی کار شده است. انتخاب این رنگ با محتوای متن و سبک و قالب نوشتن نیز مصداق دیگری از ارتباط محتوای اثر با رنگ و طراحی آن است.* گریه آیت الله نجومی برای سیدالشهدا در میان خندههایشاستاد نیکنام، نشست و برخاستی هم با زندهیاد «آیتالله سیدمرتضی نجومی» داشت. از استاد خواستیم تا از آیت الله نجومی بگوید؛ او در ابتدا دستخطی از ایشان را برای ما آورد که به یادگار از آیتالله نجومی داشت. نفس عمیقی کشید و با زبان آذری درباره این استاد، گفت: «آیت الله نجومی در حوزه علمیه نجف مشغول به تحصیل بودند. مدتی هم از محمد هاشم بغدادی از بزرگترین ثلث نویسان عراق درس خوشنویسی یاد میگیرند. خیلی زیبا خوشنویسی میکردند.یادم است در سال ۱۳۷۹ در تبریز نمایشگاه انفرادی از خطوط ثلث برگزار کرد؛ همراه آیتالله نجومی به منزل استاد بختشکوهی رفتیم؛ جمعی از خوشنویسان هم مهمان وی بودند؛ آیت الله نجومی در آن جمع حرفهای طنزآمیز میزدند؛ تعجب کرده بودم که مرجع و فقیهی در جایگاه وی این گونه شوخ طبع باشد؛ رفتارشان دلنشین بود؛ بعد از لحظاتی که با شوخی و خنده گذشت، یک دفعه با بیان مطلبی از آقا امام حسین علیهالسلام به یاد مصیبتهای سیدالشهدا افتاد؛ عبایش را روی سرش کشید و شروع به گریه کرد. آن موقع بود که به شخصیت والای این مرد بزرگوار و روح بلندشان پی بردم. (خدایش رحمت کند)». آیت الله سید مرتضی نجومی و استاد نیکنام * قوی پنجه بودن آیتالله نجومیوی خاطره به یاد ماندنی دیگری از آیت الله نجومی دارد؛ روزی که قرار بود استاد نیکنام، نمایشگاه انفرادی خود را در نگارخانه «میرعلی تبریزی» در ساختمان اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی آذربایجان شرقی بر پا کند؛ در این باره، روایت میکند: «به همراه آیت الله نجومی و استاد بخت شکوهی راهی گشایش نمایشگاه شدیم؛ ما سه نفر در آسانسور بودیم که استادم برای تعریف و تشویق بنده به آیت الله نجومی گفت: آقای نیکنام، نسبت به سن و سالش قوی پنجه است (منظورشان این بود که خوب مینویسد). در این حین آیت الله نجومی با پنجهاش به شکم بنده کوبید و گفت: من از تو قوی پنجهترم.در واقع آیت الله نجومی، منظور استادم را برداشت کرده بود، اما یک طوری میخواست که ارتباط صمیمی و راحتی داشته باشیم». دستخط آیتالله نجومی* تدریس؛ زکات هنر من استاستاد نیکنام از دی ماه سال ۶۹ مدرک ممتاز خوشنویسی را گرفته، از همان زمان تدریس را آغاز کرده است؛ وی طی این سالها برای تعلیم و تربیت هنرجویان در آموزشگاههای هنری، فرهنگسراها، کارگاهها مشغول است و معتقد است با این کار زکات هنر خود را پرداخت میکنم.در رابطه با سبک نقاشیخط برجسته هم میخواهم روش کار را به علاقهمندان یاد بدهم و آنها با خلاقیت خودشان وارد کار شوند. * پیرمردی که از او درس مقاومت میآموزمعلاوه بر تابلوهای خوشنویسی، دو قاب عکس یادگاری روی دیوار محل کار استاد نیکنام خودنمایی میکند؛ یکی پرتره از زنده یاد «استاد بخت شکوهی» که خود را مدیون محبتهای صادقانه وی میداند و دیگری عکس پیرمردی که حصیربافی میکند. در ابتدا گمان میکنیم که این پیرمرد حصیرباف از دوستان استاد است؛ اما او میگوید: «این عکس مرد نابینایی است که خیلی زیبا حصیر میبافد؛ او را نمیشناسم اما هر وقت این عکس را میبینم، ارادهام محکم میشود.این پیرمرد با شرایط جسمی خاص، اراده و همت والایی دارد که این گونه حصیر بافی کرده و حتی به آن نقش میدهد. اینها خوب است؛ ما باید در عرصه پهناور هنر، چنین اندیشهای داشته باشیم؛ دنبال خلاقیت برویم؛ یک چیزی را رشد داده و کامل کنیم نه اینکه دنبال تخریب باشیم».* هنرمند باید به تعادل روحی رسیده باشداستاد نیکنام، حال و هوای معنوی دارد که این را از کلام پر از صداقتش میتوان فهمید. وی هنر را این گونه یافته که «هنر باید انسان را از زمین به آسمان ببرد و متعالی کند. هنری که در آن طهارت نفس، پاکی دست و صفای درون باشد، هنری ماندگار است و در طول تاریخ تأثیر خواهد گذاشت».وی معتقد است که هنرمند تا به تعادل روحی نرسد، نمیتواند تابلوی ماندگاری خلق کند و در تعریف تعادل روحی میگوید: «شاید هنرمند در اول کار نداند که تعادل چیست؛ بیشتر دنبال یاد گرفتن اصول و فنون خوشنویسی و سایر هنرهاست. اما در حین یاد گرفتن فنون باید دنبال صفات نیکو برود. وقتی که فرد صفات برتر را جذب و صفات رذیله را دفع کند، به انسانیت و سپس به تعادل روحی میرسد؛ آن وقت است که میتواند، خیلی کارهای بزرگ و تأثیرگذار انجام دهد».او در حالی که به تابلوهای روی دیوار نگاه میکند، نفس عمیقی میکشد و آهسته این گونه زمزمه میکند: «نمیتوانی پشت میز خوشنویسی بنشینی و قلم به دست بگیری در حالی که به کسی دروغ گفته باشی یا با آبروی کسی بازی کنی و یا دل کسی را بشکنی و خیلی از کارهای ناپسند دیگر انجام دهی». * راز ماندگاری آثارخیلی از خوشنویسان، استاد نیکنام را به عنوان خوشنویس اهل بیت سلام الله علیها میشناسند؛ وی در طول ۳۰ سال عمر هنری خود تاکنون ۱۵۰ قطعه را به مناسبت ایام شهادت و ولادت ائمه اطهار علیهم السلام به چاپ رسانده است. اکثر کارهایش هم به ولادت حضرت ولی عصر علیهالسلام اختصاص دارد. کتیبهای که در قسمت بالای ضریح قرار دارد، توسط استاد نیکنام خوشنویسی شده است.یکی از کارهای شاخص وی، خوشنویسی کتیبه ضریح امام حسین علیهالسلام است؛ کتیبهای که به سفارش مردم شهرمان نوشته شد و رهبر معظم انقلاب بر آن اشک ریختند و بعد راهی کرب و بلا شد. این کتیبه ۱۹ متر طول دارد و ۵۰ سانتیمتر عرض. با خط ثلث در سال ۱۳۸۵ نوشته شده است و شامل فرازهایی از زیارت عاشوراست، السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین.حرم حضرت رقیه بنت الحسین علیه السلامآنهایی که زائر حرم حضرت رقیه دختر امام حسین علیهالسلام در سوریه بودهاند، کتیبهای را با ۴ سلام در ۴ گوشه حرم ایشان دیدهاند. این کتیبه نیز اثر ماندگار استاد نیکنام است. کتیبه حرم حضرت رقیه در سال ۱۳۸۷ سفارش داده شد و ۱۵ متر طول و ۵۰ سانتیمتر عرض دارد.علاوه بر این دستخط استاد نیکنام با جمله «یا رقیه اشفعی لنا فی الجنه» بر ۴ طرف سنگ مزار حضرت رقیه سلامالله علیها، زینت بخش حرم است.استاد نیکنام این روزها دارد برای سنگ مزار امام هادی و امام حسن عسگری علیهم السلام، حضرت نرجس خاتون مادر امام زمان علیهالسلام و حضرت حکیمه خاتون عمه حضرت در سامرا، خوشنویسی میکند که به زودی این آثار ارزشمند هنری راهی سامرا میشود.از استاد میپرسیم که چرا قرعه خوشنویسی این نوشتههای ماندگار به نام او میشود؟ وی کمی تأمل میکند و در حالی که از اشتیاق بیان آن، لبخندی میزند، میگوید: «اینها همه کرامتی از طرف اهل بیت است؛ هر چه داریم از قرآن و اهل بیت داریم. خط مینویسیم، نفس میکشیم، زندگی میکنیم به برکت رحمت للعالمینی پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله است و همیشه زیر سایه الطاف و عنایات الهی، قرآن و حضرات معصومین علیهم السلام هستیم».استاد نیکنام ادامه میدهد: «اگر علم و هنر در مسیر قرآن، اهل بیت و ارزشها نباشد، هیچ تأثیری ندارد. اگر ما با قرآن باشیم، خوشنویسی ما هم نور میشود. اگر با عشق امام حسین علیهالسلام خط بنویسیم، این خط حتما تأثیر دارد. کار با اهل بیت عشقبازی است». * خوشنویسی، مناجات مکتوب با خداونداستاد نیکنام شروع میکند به نوشتن؛ ذکر «هوالحی» را با قلم بر قلب کاغذ مینگارد و در این حین میگوید: «این قلم باید مقدس باشد که بتواند آنچه که مقدس را بنویسد. در اصل خوشنویسی مناجات مکتوب با خداوند و یکی از اسرار آمیزترین جلوههای روح انسانی است. انسان در این مسیر از وجود مادی و فیزیکی فراتر میرود و گام در جهان معنا میگذارد و در این جهان به مکاشفه برای یافتن حقیقت سرشت انسانیت، خود را ملکوتی و ماورایی میکند».در فضیلت ازین ندانم بیشکه خدا در کتاب عرشی خویشبه دوات و قلم خورد سوگندآفرین بر چنین مقام بلند* دلم به حضرت آقا گرم استیکی دیگر از کارهای استاد، خوشنویسی کتاب «نقطه، نقطه، عشق» است؛ این کتاب مربوط به سیر زندگی رهبر معظم انقلاب اسلامی از دوران طلبگی ایشان تا دیدار با خانواده شهید «مصطفی احمدیروشن» بوده که توسط استاد «بهزاد پروینقدس» نقطهنگاری شده است.وی کتابت «نقطه، نقطه، عشق» را از افتخاراتش میداند و میگوید: «بحث، بحث ولایت است؛ دلم به حضرت آقا گرم است؛ اگر چه هنوز از نزدیک ایشان را ندیدهام اما هر بار که متنی مینویسم به این عشق است که هم پروردگار متعال راضی باشد و هم دل نازنین مقام عظمای ولایت مسرور شود». برگی از کتاب «نقطه، نقطه، عشق»* میراثی گرانبهایی به نام خطاستاد نگاه جالبی به میراث خوشنویسی دارد؛ در این باره اظهار میدارد: «خوشنویسی میراث گرانبهایی است که فقط برای من و شما و هنرمندان نیست. این میراث نسلهای قبل است و ما هم باید بدون آلودگی و البته تکامل یافته به آیندگان بسپاریم. چون نسلهای بعد از ما انتظار دارند». * موسیقی سنتی ایرانی را دوست دارمهنر موسیقی و ورزش کوهنوردی از دیگر علایق استاد نیکنام است؛ او بیشتر موسیقیهای سنتی گوش میدهد، موسیقیهایی که پر محتوا و ریشه در دل فرهنگ و ادبیات سرزمینمان داشته باشد؛ گاهی هم به سراغ موسیقیهای پاپ میرود، موسیقیهایی که به دل مینشیند.استاد نیکنام، سالهاست کوهنوردی میکند و به همراه دوستان صمیمی و هنرمند به کوههای دماوند، علم کوه، سبلان، سهند و توچال رفته است. ضمن اینکه وی از سال ۷۳ فعالیت خود را در رشته عکاسی شروع و تصاویر زیبایی از آثار تاریخی و باستانی کشور پهناورمان خصوصا طبیعت و کوههای آذربایجان را در آرشیو خود دارد.* کرامت سیدالکریم به بنده استاد، حضورش در مجتمع فرهنگی آموزشی حکمت را کرامت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام میداند و در این رابطه میگوید: «طی سالهای گذشته، کارگاهم در اول خیابان شهید مطهری بود؛ میخواستم آن محیط را ترک کنم و به شهر ری که محل سکونتم است، بیایم؛ به چند بنگاه املاک مراجعه کردم اما شرایط فراهم نشد؛ تا اینکه به سیدالکریم توسل کردم؛ چند روز بعد طی ملاقاتی با مدیر مجموعه در رابطه با امور هنری صحبت کردیم و وی از بنده دعوت کرد تا در این آموزشگاه مشغول به فعالیت شوم؛ جالب اینکه این مجتمع متعلق به آستان مقدس سیدالکریم حضرت عبدالعظیم علیه السلام است».* همیشه هنرجو هستماستاد، با اینکه ۳۰ سال است خوشنویسی میکند، خود را هنرجو میداند و عرصه هنر را عرصهای بینهایت. در این باره میگوید: «ما هنرمندان نباید احساس کنیم که به نهایت هنر رسیدهایم. چون هنر، نهایت ندارد. بنده هر چقدر جلو میروم، احساس میکنم که باز چیزی بلد نیستم. باید همیشه بیاموزم و دنبال یادگیری باشم. در طول این سالها با خط نستعلیق زندگیکردهام، خطی که پر رمز و راز، پرپیچ و خم و با زیبایی خاص است. هر چقدر با این خط کار میکنم، احساس میکنیم باز هم ریزهکاریهایی است که باید کشف بشود به خاطر این همیشه در تلاش هستم». کارگاه استاد نیکنام، گنجینهای از آثار ۳۰ ساله اوست که چه شبها و روزهایی را با آن طی کرده است. از استاد میخواهیم که بخشی از این آثار را نشانمان دهد؛ با اینکه وقت مصاحبهمان تمام شده و استاد هم برای رسیدن به کار دیگری عجله دارد، با صبر و حوصله یکی از کیفها را باز میکند و طرحهای خوشنویسی را نشانمان میدهد؛ طرحهایی که برایمان آشناست اما اولین بار بود که پای حرفهای خالق این آثار را نشستیم.بعد از دیدن این آثار، شعرهای خوشنویسی شده به زبان آذری بر روی میز کار استاد، توجهمان را جلب میکند؛عشقیمی یا رب منیم کونلومده پنهان ائیله مهیا رب عشقم را در درونم پنهان نکنروحومی پُوزما بو حالدا، عشقی کفران ائیله مهروحم را از این حس و حال بیرون نیاور و عشقم را از بین نبرمن ایچیم طاهر میئن حالیله دهرینده قالومبگذار باده طاهر را بنوشم و در این حال بمانمحال عشقی کسمه مندهن، باغریم قان ائیله مهحس و حال عشقم نسبت به خودت را از من نگیر و دلم را خون نکنمن قالوم میخانه ده، جام الده لیکن باده سیزبگذار در میخانه بمانم حتی اگر شده جام در دستم خالی از باده باشدسوز عشقینده یا نارکن، دیده گریان ائیله مهاگر چه عشقت مرا میسوزاند؛ اما با گرفتن این عشق، دیده مرا گریان نکنقرار است این اشعار خوشنویسیشده بعد از آماده شدن قاب شدن، به تبریز منتقل شود. با توجه به محتوای عرفانی این شعر، سراغ شاعرش را از استاد گرفتیم؛ وی گفت: «این شعر را دایی بنده سروده، محمد حسین لادی». در ادامه بیان میکند: «داییام شعرهای عرفانی بسیار زیبایی سروده است که این اشعار هنوز چاپ نشده و میگوید بگذارید الان در گمنامی و حس و حال این اشعار باشم بعد از اینکه از دنیا رفتم، اگر خواستید، چاپش کنید». کم کم به پایان گفتوگو نزدیک میشویم؛ اگر چه حرفهای بسیاری هنوز در سینه استاد مانده است. |
|
↧
↧
February 28, 2015, 12:33 pm
به گزارش جهان به نقل از فارس، دی ۱۳۹۳ اسرائیل با بالگردهای خود هدفی را در منطقه القنیطره دمشق مورد هدف قرار داد که طی آن شهید الله دادی، شهید جهاد مغنیه، شهید محمد احمد عیسی از فرماندهان حزب الله و چند تن دیگر از رزمندگان مقاومت به شهادت رسیدند.سید حسن نصرالله بعد از این واقعه به شدت اسرائیل را تهدید کرد و گفت آماده غافلگیری مقاومت باشید. تنها چند روز بعد بود که حزب الله توانست زهر چشمی از صهیونیستها گرفت که البته راه مقاومت تا محو اسرائیل ادامه خواهد داشت.آنچه می بینید تصویری است از شهید ابوعیسی و فرزندانش که حالا دیگر پدرشان در کنارشان نیست و او شهید است! |
|
↧
به گزارش جهان به نقل از فارس، بار دیگری صدای «وا امّاه» حسنین(ع) از خانهای در شهر مدینه به گوش میرسد که در فراق دردانه رسول(ص)، ریحانه خاندان نبوت و امابیها حضرت فاطمه زهرا(س) به سوگ نشستهاند، مصیبتی که تنها بعد از گذشت چند روز از رحلت پیامبر خاتم(ص) به وقوع پیوست و مادر امامت دعوت حق را لبیک گفت و با کولهباری از غم و اندوه به نزد پدرش شتافت، به همین منظور دوستداران و شیعیان بانوی عالمیان در این ایام به عزاداری میپردازند که به ایام فاطمیه منسوب است.درباره چرایی ایام فاطمیه باید گفت، این احتمال وجود دارد که ماههای قمری از رحلت پیامبر(ص) تا شهادت حضرت زهرا(س) ۲۹ روز بوده باشد، حال آنکه در صورت کامل بودن ماههای قبل، روز شهادت سیزدهم جمادیالاول و یا سوم جمادیالثانی خواهد بود، زیرا طبق تقویم، حداکثر سه ماه قمری ۲۹ روزه و حداکثر چهار ماه قمری ۳۰ روزه میتوانند پشت سر هم قرار گیرند.از آنجایی که در منابع روایی شهادت حضرت فاطمه(س) را ۷۵ روز یا ۹۵ روز بعد از رحلت پیغمبر(ص) بیان کردهاند و به رحلت پیامبر اکرم(ص) در بیست و هشتم صفر است، بنا به روایت هفتاد و پنج روز، روزهای سیزدهم تا پانزدهم جمادی الأوّل ایام فاطمیه اوّل و بنا به روایت نود و پنج روز، شهادت حضرت صدیقه طاهره(س) را روزهای سوم تا پنجم جمادیالثانی ایام فاطمیه دوم در نظر گرفته میشود.با این وجود در عرف از دهم تا بیستم جمادیالاول بنابر قول ۷۵ روز دهه فاطمیه اول و از یکم تا دهم جمادیالثانی طبق قول ۹۵ روز دهه فاطمیه دوم گفته میشود، بنابراین اصل ایام فاطمیه جمعاً شش روز، سه روز در ماه جمادی الاول (۱۳ تا ۱۵ اسفند ماه جاری) و سه روز در ماه جمادی الثانی(۴ تا ۶ فروردین ماه آتی) میشود. |
|
↧
به گزارش جهان به نقل از تبیان، بعضی از ما با این که جایی طبابت نمی کنیم اما فوق تخصص داریم. با یک نگاه زیرچشمی، فردی را از بالا تا پایین سی تی اسکن می کنیم و زودتر از هر آزمایشگاهی در دنیا جواب آزمایش را آماده می کنیم. بعضی از ما یک مرکز پیشرفته سیار عیب شناسی هستیم و فرق نمی کند در مهمانی باشیم یا بیرون، زیر سقف باشیم یا بیرون از سقف، در خشکی باشیم یا در هوا یا آب، می توانیم در هر موقعیتی چنان وجود یک فرد را در عیب های داشته و نداشته اش خلاصه کنیم که آن فرد در کم تر از دو دقیقه از وجودش متنفر و از زندگی اش سیر شود.نمی دانم شما هم جزو آن دسته از آدم هایی هستید که وقتی چشم تان به دوست و فامیل و آشنایانتان می افتد، رادار مخفی تان شروع می کند به چرخیدن و اولین چیزی که بر ذهن و زبان تان جاری می شود عیوب فرد مقابل است یا نه؟مثلا وقتی یک سیب قرمز خوشرنگ را می بینید آیا رادارتان فقط روی آن لک کوچک متمرکز می شود و تمام وجود سیب را در آن لک کوچک خلاصه می کنید؟ گاهی این خصلت در ما به چشم می آید که وجود کسی را فقط در کاستی هایش خلاصه می کنیم و به خاطر یک لک کوچک، یک سیب قرمز را دور می اندازیم. همچنان که این رفتار در برخی از زوج ها هم دیده می شود. بعضی از ما به جای اینکه عیوب هم را تا حد امکان نادیده بگیریم، عیب را مثل یک بادکنک دست مان می گیریم و تا آنجا که می توانیم زیر جلد عیب می دمیم و آن قدر این بادکنک را فوت می کنیم تا زندگی مان در دست مان کاملا بترکد.زوج هایی که لباس اند زوج هایی که سمبادهدر قرآن حکیم روی این حقیقت انگشت گذاشته شده که: همسران لباس یکدیگرند و یکدیگر را می پوشانند. این کلام وحی، نکات دلنشینی را در زمینه پوشاندن عیوب همسران بازگو می کند، که عمل به آن بسیاری از زندگی ها را دگرگون و شیرین می نماید. از آن جایی که لباس برای پوشاندن عیوب بدن نیز مورد استفاده قرار می گیرد، همسران فهیم در جهت پوشاندن عیوب همسر خود دقت لازم را دارند.هیچ فردی نمی تواند ادعا کند که من یگانه و بدون نقصم. همه ما در عین حال که دارای توانایی و استعداد ویژه ای هستیم، کاستی ها و نقایصی در بسیاری از مهارت های دیگر داریم. برخی از این کاستی ها خود را در زندگی زناشویی نشان می دهد و زن و شوهر متوجه این نقص در همسر خود می شوند.حال اگرما همین نقیصه را دستاویزی برای خندیدن، مسخره کردن یا گرفتن امتیازی خاص قرار دهیم، یکی از بزرگترین اشتباهات را در زندگی زناشویی خود مرتکب شده ایم. اشتباهی که به قیمت از دست دادن اعتماد و مهر همسر، نسبت به ما تمام می شود. در چنین شرایطی است که همسر ما حاضر نیست تمام رازها و درد دل هایش را با ما در میان بگذارد. چرا که از فاش شدن آن ها از طرف شما پیش دیگران نامطمئن است.نوعروسی که در پختن غذاهای مختلف مهارت لازم را ندارد، ممکن است در حضور جمع از طرف شوهر مورد تمسخر قرار گیرد. مثلا شوهر بگوید:"ای بابا ما تا وقتی خانه پدری بودیم، می فهمیدیم غذا یعنی چه، حالا شدیم یک پوست و استخوان." ما باید یاد بگیریم که فرصت بهتر شدن و بهتر عمل کردن را به یکدیگر بدهیم. این بهتر شدن می تواند در رفتار، خصوصیات اخلاقی و عادات یا یادگیری یکسری از هنر و مهارت های زندگی تجلی پیدا کند. همسران موفق همسرانی هستند که نه تنها این فرصت را از طرف مقابلشان سلب نمی کنند، بلکه شرایطی را مهیا می سازند که همسرشان بتواند در آن محیط رشد کند. چرا که معتقدند رشد همسرشان در همه ابعاد و زمینه ها می تواند مایه افتخار و مباهات آن ها نیز باشد. چنین همسرانی مایه آرامش ذهن و روان یکدیگرند. در غیر این صورت مانند سمباده ای می مانند که هر روز روح همسرانشان را سمباده کشیده و خراش می دهند.به اسم همسرتان تخفیف ندهیدهمان گونه که لباس می تواند زینت بخش بدن انسان باشد و او را آراسته و زیبا نشان دهد، همسران برتر نیز زینت بخش و زیبا کننده یکدیگرند. یکی از مصادیق زینت بخشی، صدا زدن نام همدیگر به بهترین شکل ممکن است. زوجی که عادت کرده چه در جمع و چه در محیط خصوصی همسرش را با نامی خوشایند و محترم صدا بزند، ناخوداگاه حد و مرز خانواده خود را مشخص می کند. همسرانی که با پیشوند یا پسوند آقا و خانم همدیگر را صدا می زنند از آن جمله اند. وقتی من همسرم را علی آقا، حسن آقا، فاطمه خانم، باران جان صدا می زنم، به دیگران غیر مستقیم گوشزد می کنم که همسر من و خانواده من دارای حرمت و بزرگی اند و ناخودآگاه دیگران هم با آن ها به بزرگی رفتار می کنند.برخی متأسفانه بر حسب عادت یاد گرفته اند که مخفف اسم همسرشان را صدا بزنند و همین نوع حرف زدن باعث شده دیگران نیز اجازه پیدا کنند تا وارد حریم ها و مرزهای خصوصی شده و خیلی راحت و حتی به شکل تمسخر آمیز با فرد مقابل رفتار نمایند. انعکاس زیبا صدا کردن یکدیگر نه تنها در محیط بیرون از خانه، بلکه در محیط داخلی خانه هم نمود پیدا می کند. وقتی همسرم را با لفظ عزیزم و جانم صدا می زنم، به فرزندانم نیز می آموزم که در آینده با همسران خود چگونه رفتار کنند. کوچک شمردن یکدیگر به هر طریقی شاید برای لحظه ای خنده آور باشد، اما در طولانی مدت نه تنها خنده آور نیست، بلکه مایه تأسف خواهد بود.زوج های رازدار و زوج های سیر تا پیازییکی دیگر از ویژگی های همسران برتر، راز داری آن ها نسبت به اتفاقات درون خانه و مسائل بین فردی یکدیگر است. برخی از زوج های جوان به این موضوع دقت نمی کنند و هنوز خود را وابسته خانواده می دانند و از محیط قبلی خود جدا نشده اند. این جدا شدن به معنای جدایی عاطفی نیست. بلکه جدا شدن به معنای حفظ حریم شخصی خانواده و حل و فصل یکسری از مشکلات خواه یا ناخواهی است. در هر زندگی و مخصوصا سال های اولیه تشکیل آن تنش هایی به وجود می آید که هنر زن و مرد، حل آن ها به شکل صحیح است. یک دختر و پسر موفق باید این مهارت را کسب کرده باشند و به این موضوع اشراف داشته باشند که هر مسئله ای را به محیط بیرون از خانه انتقال ندهند. برخی با کوچکترین مشکلی که به وجود می آید سریع به خانه پدری خود رفته و از سیر تا پیاز موضوع را با پدر و مادر خود مطرح می کنند. این می شود که ما باید منتظر یک جنگ جهانی طولانی مدت و ناخوشایند بین افراد باشیم.زوج موفق زوجی است که رازهای خانه را هر چقدر هم گزنده و تلخ باشد، تا حد امکان در حد راز باقی گذارد و مانند لباسی که مشکلات اعضای بدن هر شخصی را می پوشاند، عمل نماید. گاه همین راز نداری ها خانواده ای را از هم می پاشد. در صورتی که با کمی مشورت زوج ها با یکدیگر و یا حتی المقدور استفاده از یک مشاور خبره می شد به این چالش دامن نزد. |
|
↧
February 28, 2015, 10:02 pm
به گزارش جهان به نقل از تسنیم، فاطمه(س) بر اساس آموزههای قرآنی، جزو اهل بیت پیامبر(ص) است که دارای عصمت بوده و از سوی خداوند تبارک و تعالی از هرگونه پلیدی پاک شده است. جایگاه فاطمه در آیات قرآن و روایات نبوی(ص) وعلوی(ع) بسیار بلند و بینظیر است؛ اما با این همه هیچگونه نشانی از قبر ایشان نیست، در حالی که اصحاب معمولی پیامبر(ص) دارای نام و نشان هستند. نویسنده در این مطلب دنبال چرایی این بینشانگی آن نشان ارجمند الهی است.با آنکه حضرت فاطمه(س) در میان زنان عصر پیامبر(ص) برجسته و از نوادر دهر بوده و هست، اما هیچ نشانی از آن صاحب نشان پیشگاه خدا و پیامبر(ص)، در مدینه نیست و هیچ کسی قبر ایشان را نمیشناسد.* سوال اساسی این است که چه اتفاقاتی رخ داده که قبر هر صحابی و زن پیامبر(ص) مشخص و معلوم است، اما هیچ نشانی از قبر آن حضرت(س) وجود ندارد؟اگر حضرت فاطمه(س) از اهل بیت پیامبر(ص) و از کسانی است که مودت او واجب الهی و شرعی بر امت است، چه شده که هیچ کسی از قبر او اطلاعی ندارد تا با رفتن به زیارت قبر ایشان دستکم آبی بر آتش اشتیاق خود نسبت به آن بانو بریزد.خداوند در آیه ۲۳ سوره شوری دوستی و مودت نسبت به فاطمه(س) را پاداش رسالت محمد(ص) و حق آن حضرت برعهده مومنان دانسته است و توضیح داده که این مودت زمینه برخورداری از آمرزش الهی و پاداش مضاعف برای مومنان خواهد بود؛ چرا که مراد از «من یقترف حسنهًْ» به قرینه ذکر آن پس از «الا المودهًْ فی القربی» همانا مومنان دوستدار عترت است و مقصود از «نزد له فیها حسنا» طبق نظر عدهای از مفسران افزایش پاداش الهی نسبت به کسانی است که اهل بیت عصمت و طهارت(ع) و از جمله فاطمه(س) را دوست داشته و نسبت به ایشان مودت میورزند. (مجمع البیان، ج ۹ -۱۰، ص ۴۴-۴۳؛ الکشاف، ج ۴، ص ۲۲۱؛ المیزان، ج ۱۸، ص ۴۶ و ۴۸)اما چه پیش آمده که هیچ اطلاعی از مهمترین شخصیت از خاندان پیامبر(ص) و این کوثر الهی نیست و هیچ کس از قبر ایشان اطلاعی ندارد.* علت مخفی ماندن قبر حضرت فاطمه (س)گزارشهای تاریخی حقیقتی را بیان میکند که حقانیت مظلومیت اهل بیت(ع) و غصب حقوق ایشان از جمله حق امامت و خلافت پس از رسولالله(ص) از جمله آنهاست. در لحظاتی که پیکر پیامبر(ص) دفن میشد، عملا نیز توصیه او درباره ولایت علی(ع) - که مسیر حرکت سیاسی جامعه اسلامی را تبیین میکرد - دفن میشد. پیامبر(ص) با ظرافتی که تنها از او باید انتظار داشت، علی(ع) را «ولی مومنان» معرفی کرد، نه «ولی مسلمین» و این واقعیت را تصریح کرد که کسانی که تسلیم شرایط سیاسی شده و اسلام آوردهاند و اینک مسلمان نامیده میشوند، ولایت او را نخواهند پذیرفت. ولی از کسانی که به پیامبری پیامبر ایمان آورده و ولایت پیامبر را پذیرفتهاند، انتظار میرود که پذیرای ولایت علی(ع) باشند.پس از ماجرای سقیفه، فاطمه(س) پرچم مبارزه را بر دوش کشید و در این راه رنجهای بسیار برد که آسیب بدنی و سقط جنین از جمله آنهاست. او به سبب فشارهای مضاعف تنها مدتی اندک زنده ماند و سپس جان به جان آفرین تسلیم کرد.او در روزهای آخر عمرش و در پاسخ به امسلمه که حال او را جویا شد، صراحتا اعلام کرد:محزون فقدان رسول خدا و مغموم غصب حق وصی اوست. (مناقب آل ابی طالب، جلد ۲، صفحه ۴۹- جامع الاخبار، صفحه ۹۱)در فرصتی دیگر فاطمه (س) شبیه به همین اظهارات را به طور مبسوط و گستردهتر با زنان مدینه که به عیادت او رفته بودند، در میان گذاشت و گفت: «صبح کردم به خدا، بیزار از دنیای شما و خشمگین از مردهای شما ... وای بر اینان! چرا این منصب [جانشینی رسول خدا (ص)] را از فراز پایههای محکم و تزلزل ناپذیر رسالت و نبوت و وحی برکندند و از کسی که بر امر دنیا و دینشان آگاهتر و کار آمدتر بود را گرفتند؟ ... اینان از ابوالحسن چهمشکلی در دل داشتند؟... سوگند به خدا اگر زمام مرکب حکومت که رسول خدا به او سپرده بود، در دست او باز میگذاشتند و از او دفاع و پیروی میکردند، به خوبی این مرکب را مهار میکرد ... به راستی که اگر چنین کرده بودند درهای برکت آسمان و زمین به روی آنان گشوده میشد. اما ... (منابع اهل سنت: بلاغات النساء، صفحه ۱۹- شرح نهجالبلاغه ابن ابی الحدید، جلد ۱۶، صفحه ۲۳۴ و ... منابع شیعه: معانی الاخبار، صفحه ۳۵۴- کشف الغمه، جلد ۱، صفحه ۴۹۲- احتجاج، جلد۱، صفحه ۱۰۸)* شیوه اعتراض فاطمه (س) برای تمام تاریخفاطمه (س) که از هر فرصتی برای هشدار مردم زمان خود استفاده کرده بود و آنها، یا هشدار او را نادیده گرفته بودند و یا آن را نفهمیده بودند، اینک در اندیشه مردمی بود که در آینده خواهند آمدو برای آنها چه میتوان کرد؟ آنها را چگونه میتوان هشیار نمود؟ چگونه با آنها میتوان سخن گفت؟ چگونه میتوان به آنها خبر داد که پس از پیامبر (ص)، پیام او قربانی دسیسه اشرافیت و جاه طلبی نخبگان سیاسی و فرصت طلبی آنها که اسلام را برای خود میخواستند و جهل و ساده اندیشی مردم شده است؟ چگونه میتوان صدای اعتراض خود را به گوش تاریخ رسانید؟ راستی فاطمه (س) چه وسیلهای در اختیار داشت تا با آن اعتراض خود را به گوش خلقها و نسلها و عصرها برساند؟ او حتی از حق گریستن در سوگ پیام و پیامبر نیز محروم شده بود.از میان صفحات تاریخ، صدای اعتراض فاطمه(س) رادر میان وصیتی کوتاه میتوان شنید: «بسم الله الرحمن الرحیم؛ این است آنچه فاطمه دختر رسول خدا بدان وصیت میکند. وصیت میکند در حالی که شهادت میدهد به یگانگی خداوند یکتا و رسالت بنده او محمد و گواهی میدهد که بهشت حق است، دوزخ حق است و قیامت بی تردید فرا خواهد رسید و خداوند کسانی را که در گورهایند، زنده خواهد کرد.علی! منم فاطمه! دختر محمد که خدا مرا به همسری تو درآورد تا در دنیا و آخرت برای تو باشم. تو در انجام کارهای من سزاوارتر از دیگرانی. مرا شبانه حنوط کن، غسل ده و کفن کن و بر من نماز بخوان و شبانه مرا دفن کن و کسی را خبر مکن. تو را به خدا میسپارم. به فرزندانم تا روز قیامت سلام میرسانم.» (منابع شیعه: بحارالانوار، جلد ۴۳، صفحه ۲۱۴- بیت الاحزان، صفحه ۱۸ و ... فرازهائی از وصایای صدیقه طاهره (س)، به انحاء گوناگون در منابع اهل سنت ذکر گردیده است، به عنوان نمونه، تعدادی از منابع معتبر اهل سنت که به مساله تدفین شبانه آن حضرت اشاره میکنند، عبارتند از: صحیح بخاری، جلد ۵، باب غزوه خیبر، صفحه ۱۳۹ (چاپ سلطان عبدالحمید)- صحیح مسلم، باب «قول النبی لا نورث»، حدیث ۱۷۵۹- طبقات ابن سعد، جلد ۸، صفحه ۲۹ و ۳۰- التنبیه و الاشراف، جلد ۱ صفحه ۱۰۶- سیر اعلام النبلاء، جلد ۲، صفحه ۱۲۷ و ۱۲۸- اسد الغابهًْ، جلد ۳، صفحه ۳۹۸- سنن بیهقی، جلد ۴، صفحه ۲۹ و ۳۱- استیعاب، جلد ۲ صفحه ۱۱۴- خلاصه وفاء الوفاء، جلد۱، صفحه ۲۵۹)* پیام حضرت فاطمه (س) به تاریخفاطمه سفارش کرده بود که پیکرش مخفیانه به خاک سپرده شود. اختفای محل دفن پیکر فاطمه (س) در حقیقت پیام او به تاریخ بود. پیامی به بشریت مسلمان برای همیشه تاریخ. هنگامی این پیام میتوانست به همه نسلها و عصرها در عرصه تاریخ برسد که پیکر فاطمه (س) مخفیانه به خاک سپرده شده باشد تا مردم نشانی قبر گمشده او را در داستان زندگی اندوهبار و اعتراض دائمی او به ارتجاع و استبداد جستوجو کنند و بتوانند از این پنجره نگاهی نو به تاریخ اسلام و سرنوشت بشریت مسلمان داشته باشند.براساس دیدگاه مشهور علمای شیعه و سنی، امام علی (ع) طبق وصیت خود فاطمه زهرا (س) او را شبانه و پنهانی به خاک سپرد و بجز شمار اندکی از یاران نزدیک، کسان دیگری در تشییع جنازه وی حضور نداشتند. گزارشهای معتبر تاریخی نشان میدهد که مسلمانان و اصحاب نامی پیامبر (ص) تمایل زیادی برای شرکت در نماز و تشییع جناز ه زهرا (س) داشتند، ولی امام علی (ع) بنا به وصیت دخت گرامی پیامبر (ص) از این کار ممانعت ورزید.از جمله براساس گزارش منابع حدیثی اهل سنت، امام علی (ع) خلیفه اول را نیز برای اقامه نماز بر پیکر فاطمه (س) و شرکت در مراسم تشییع وی با خبر نساخت و در پاسخ به اعتراض آنان گفت که خواست خود فاطمه (س) چنین بوده است.تشییع و دفن شبانه و پنهانی دختر پیامبر (ص) اعتراض خاموش و رسای آن بانوی گرامی به جریان حاکم و تودههای همراه آنان بود و حقانیت و مشروعیت دینی آنان را شدیدا به چالش کشید.* سند مظلومیت و حقانیت اهل بیت (ع)سبب پنهان ساختن و پنهان ماندن قبر فاطمه(س) و اصرار مستمر امامان شیعه (ع) بر آن نیز دقیقا در همین راستا قابل ارزیابی و تحلیل است. قبر بینشان فاطمه (س) سند جاودانه و خدشه ناپذیری است که از یک سو حقانیت و مظلومیت فاطمه (س)، علی (ع) و فرزندان آنان و از سوی دیگر ستمگری و عدم مشروعیت جریان مقابل آنان را برای همیشه تاریخ با صدای خاموش و در عین حال بسیار رسا فریاد میکند. با این تفاوت که چنین سندی هرگز در گذر ایام از حافظه تاریخ پاک نمیشود و کارایی خود را از دست نمیدهد.حادثه دفن شبانه فاطمه (س) و جلوگیری از شرکت بسیاری از مردم و یاران پیامبر (ص) در آن، ممکن بود به گونهای توجیه شده و دلایل دیگری برای آن تراشیده شود، چنانکه این توجیهات در لابلای برخی منابع و کتابها دیده میشود. همچنین میتوانست به مرور زمان از متن کتابها حذف و به فراموشی سپرده شده و یا به اشکال گوناگون از ورود آن به حوزه معرفت جمعی و آگاهی عمومی مسلمانان جلوگیری شود. مطالعه و بررسی تاریخ اسلام به خوبی نشان میدهد که چنین اقداماتی صورت گرفته است، اما بی نشان بودن قبر فاطمه (س) را چه میتوان کرد؟ مگر میشود به دروغ قبری برای وی ساخت؟ مگر میتوان بینشانی و گمگشتگی قبر او را از بین برد؟! این مساله همواره میتواند یک مسلمان آگاه را به چون و چرا واداشته و این پرسش را پدید آورد که پس از رحلت پیامبر اسلام (ص) چه حادثهای رخ داد که دختر رسول خدا (ص) به شدت از برخی اصحاب پیامبر (ص) و تودههای همراه آنان رنجیده خاطر و رویگردان شد، به گونهای که حاضر نشد آنان حتی در تشییع جنازه وی هم شرکت کنند؟ چرا امام علی (ع) همه آثار قبر وی را از بین برد؟ چرا در دورههای بعد قبر وی را برملا نکردند؟ و چراهای دیگری که پاسخ به آنها بسیاری از حقایق مکتوم تاریخ را برملا میسازد.منبع: کیهان |
|
↧
↧
به گزارش جهان به نقل از رسا، حضرت آیت الله وحید خراسانی از مراجع تقلید امروز در درس خارج فقه خود با بیان شمه ای از خلقت و گوهر وجودی حضرت فاطمه سلام الله علیها، خطاب به روحانیون تصریح کرد: او را بشناسید و به مردم بشناسانید تا بفهمند که این مملکت باید در فاطمیه یکپارچه غوغا بشود. اگر شعوری باشد، اگر درکی باشد، اگر فقاهتی باشد و این احادیث را بفهمد، آن وقت می فهمد که شب دفن او چه شبی بود و چه بدنی به زیر خاک رفت! ایام فاطمیه را غنیمت بشمارید و در بلاد متفرق بشوید و به مردم بفهمانید فاطمه سلام الله علیها کی بود؟! و چه دید؟! و چه جور رفت؟! و چه خواهد کرد!متن سخنان حضرت آیت الله وحید خراسانی درباره ایام فاطمیه به این شرح است:بسم الله الرحمن الرحیمالحمد لله رب العالمین وصلی الله علی سیدنا محمد وآله الطاهرین سیما بقیة الله فی الأرضین واللعن علی أعدائهم إلی یوم الدینامروز مقدمه فاطمیه است ؛ مهم این است که ما بفهمیم[فاطمه کیست]، نفهمیدیم، این اکسیر اعظم است؛ کمال علم این است. این گوهر چه گوهری است؟ نه کسی شناخته! نه کسی میتواند بشناسد!روایاتی که در موضوع صدیقه کبری است، به قدری بهت انگیز است که فقهاء تراز اول در درک آنها متحیرند، از اسم گرفته تا مسما. اما اسم: لفاطمة تسعة أسماء عند الله. [او] کسی است که اسم او در مقام عندیت ملیک مقتدر است، آیا مسما کجاست؟ فهم این روایات دونه خرط القتاد. لفاطمة...، برای فاطمه نه اسم است، اما کجا؟ عند الله. |
|
↧
به گزارش جهان، طی چند روز گذشته کلیپی از مباحثه حجت الاسلام محمدرضا زائری با یک بانوی محجبه در شبکه های اجتماعی موبایلی پخش شد که تعابیر مختلفی از صحبت های این کارشناس فرهنگی صورت گرفت. برخی معتقدند زائری ادعا کرده که «حجاب اجباری نیست» و جمعی دیگر می گویند «زائری اسباب خوشنودی بدحجابان و بی حجابان را فراهم آورده است.» خبرنگار جهان نیوز، بدون هیچ پیش داوری و برای روشن شدن موضوع، به سراغ او رفت تا از زبان خودش بشنود که آیا براستی وی معتقد است «در حق زنان این سرزمین به واسطه حجاب اجباری ظلم شده است؟!» حجت الاسلام محمدرضا زائری کارشناس مسایل فرهنگی و اجتماعی در واکنش به پخش کلیپ مذکور در شبکه های اجتماعی موبایلی و در پاسخ به چرایی و چگونگی این اتفاق گفت: البته من موضعم را در رابطه با حجاب در قالب دو کتابی که منتشر کرده ام و سخنرانی هایی که در مجامع مختلف داشته ام، مشخص کرده ام اما انتشار این کلیپ بصورت گزینشی و جهت دار برای خودم هم عجیب بود چراکه گفت و گوی ما در آن برنامه حدود دو ساعت بود که مدت ۵۰ دقیقهاش از رسانه ملی پخش شد و از این ۵۰ دقیقه تنها ۳ یا ۴ دقیقهاش به صورت گزینشی در شبکه های اجتماعی انتشار پیدا کرد. فیلم کامل برنامه ۳۶ با موضوع حجاب، دستاورد انقلاب اسلامی وی بر همین اساس ادامه داد: از خودم پرسیدم که چطور می شود تنها ۳ دقیقه از ۲ ساعت باید گزینش شود و منتشر گردد که بعدها متوجه شدم این کلیپ از طریق یکی از شبکه های اجتماعی خارجی و با نیت خاصی به این شکل گسترده پخش شده است. این کارشناس مسایل فرهنگی و اجتماعی با تاکید بر این نکته که اتفاقا موضوع آن برنامه تبیین مساله حجاب در جمهوری اسلامی بود، خاطرنشان کرد: برنامه ۳۶ برنامه ای بود که به مناسبت ۳۶ سالگی انقلاب در ایام دهه فجر پخش می شد که اولین قسمتش به موضوع حجاب، به عنوان یکی از مهمترین مظاهر انقلاب و یک موضوع شاخص در انقلاب اسلامی اختصاص یافته و فضای بحث ما اهمیت و حساسیت موضوع حجاب بود و در چنین محیطی مباحث مطرح شد. زائری در واکنش به این موضوع که برخی می گویند شما اهمیت حجاب را نسبت به سایر احکام کمتر دانسته اید، اظهار داشت: اتفاقا کاملا برعکس است چرا که موضوعی که ما در موردش صحبت می کردیم این بود که وزن بقیه احکام خیلی سنگین است. این اتفاقا کم توجهی برخی دوستان ماست. بحث ما این نیست که بخواهیم حجاب را کم اهمیت جلوه دهیم، بحث ما این بوده که بقیه مسایل باید تقویت شود. وی افزود: من به عنوان کسی که می خواهم نظر کارشناسی بدهم وظیفه دارم که ریشه بدحجابی و کاهش حیا و عفاف را شناسایی کنم و اگر به این نتیجه برسم که مثلا مال حرام اثر وضعی و مستقیم بر کاهش حیا و عفاف دارد، بدیهی است که می بایست در مورد این موضوع صحبت کنم. اتفاقا بحث ما این بود که ما در موضوعاتی نظیر مفاسد اقتصادی و سارقان بیت المال، باید قاطعانه برخورد کنیم. بحث ما این نبود که باید حجاب را تضعیف بکنیم. اتفاقا بحث ما این بوده که آن موضوعات را تقویت کنیم. این کارشناس مسایل فرهنگی و اجتماعی در پاسخ به این شبهه که «برخی می گویند اظهارات شما باعث خوشحالی بدحجابان شده و افراد محجبه دلگیر شده اند» تصریح کرد: بیشتر بحث در این مورد شکلی بوده و دلیلش هم این است که در بخشی از کلیپ ویدیویی که منتشر شده، خانم محجبه ای را در بخشی از گفت و گو نشان می دهد که ما یک بحثی با هم داشتیم و این همزمانی تصویری این تلقی را بوجود می آورد در حالی که در متن گفت و گو طولانی ما این احساس بوجود نمی آید و اگر کسی تمام برنامه را دیده باشد، هرگز چنین برداشتی نخواهد کرد. زائری در ادامه افزود: البته من از این بابت خوشحال نیستم و از اینکه با آن خانم هم گفت و گویمان به آن نقطه رسید خوشحال نبوده و نیستم و هیچ ابایی هم از گفتن این جمله ندارم که من «لنگه کفش آن خانم را با تمام جبهه دشمن در عالم عوض نمی کنم» چراکه این مبنای اعتقادی ماست و ما در یک موضع و جبهه با هم گفت و گو کردیم اما احساسم این بود که آن خانم بی منطق حرف می زند و اگر همین امروز هم کسی بی منطق صحبت بکند من با او بحث می کنم چرا که مبنای ما مباحث عقلانی و منطقی است. البته ارزش و حرمت آدم ها سرجایش است اما حرف ایشان بی منطق بود و بنده هم طبیعتا وارد بحث شدم. وی در پاسخ به یک شبهه دیگر مبنی بر اینکه «زائری اعتقادی به حجاب اجباری و این موضوع در حوزه تربیتی ندارد»، اذعان داشت: یک بحث، اصل تشریع حجاب است. یعنی حجاب به عنوان یک ضروری دین، مساله اساسی و یک موضوع ارزشی و نماد انقلاب، قابل قبول است و موضعمان در ورود به بحث نیز همین بود. من در کتاب «حجاب با حجاب» صراحتا نوشته ام که مساله حجاب ویترین جمهوری اسلامی است و لذا باید در حفظش مراقبت کرد لیکن حفظ این ویترین با شعار و تعارف نیست بلکه با حکمت و تدبیر است. تمام عالم هم جمع شوند من از این موضع خود کوتاه نمی آیم که باید با حکمت، تدبیر، آینده اندیشی و تعقل این مساله را حل کرد نه با شعار و هیاهو. اما نکته حائز اهمیت این است که این موضوع را باید از مساله الزام حکومتی و جبر حجاب جدا کرد. کما اینکه الزام حکومتی به نماز و روزه و موارد دیگر نیز قابل تصور نیست، این موضع بنده است و از گفتنش هم هیچ ابا و ترسی ندارم و تا روزی هم که این فهم و درک را داشته باشم نمی توانم از باوری که پیدا کردم کوتاه بیایم. گذشت زمان در آینده هم نشان خواهد داد که این دو موضوع باید تفکیک شود. این کارشناس مسایل فرهنگی و اجتماعی در ادامه خاطرنشان کرد: در آن بحث هم موضوع ما همین بود که جمهوری اسلامی در مسایل فرهنگی و اجتماعی یک نظام نوپایی است و به همین دلیل در حال آزمون و خطاست. مثل بحث جمعیت که امروز ما فهمیدیم استمرار یک سیاستی از یک دوره زمانی به بعد مثلا از نیمه دوم دهه هفتاد اشتباه بوده و رهبر بزرگوار انقلاب هم صراحتا عذرخواهی می کنند. اشکالی ندارد که ما یک روزی به نقطه ای برسیم که بفهمیم سیاست گذاری مان در یک موضوعی اشتباه بوده است. موضوع حجاب هم از این جهت می تواند مورد تامل قرار بگیرد. ممکن است ما یک روزی به این نتیجه برسیم که سیاست گذاریمان در این حوزه اشتباه بوده کما اینکه خیلی از بزرگان هم مانند مرحوم آیت الله طالقانی و شهیدان بهشتی و مطهری همین موضع را داشته اند و من هم افتخار می کنم به عنوان شاگرد آن بزرگان، نامم زیر نام آنها قرار بگیرد و از بیان این موضوع نیز هیچ ابایی ندارم ولی معنایش این نیست که ما نسبت به اصل حجاب تردید بکنیم یا بخواهیم آن را تضعیف بکنیم. زائری در پاسخ به سوال دیگری مبنی بر اینکه «در ابتدای کلیپ شما آن خانم را دعوت می کنید به ایستادن، به همین جهت برخی می گویند یک فضای محاکمه ای شکل گرفته است» متذکر شد: این موضوع اصلا به بنده ارتباطی نداشت و کارگردان و تهیه کننده بودند که می خواستند دوستان بایستند تا دوربین تصویر آنها را بگیرد و تذکر بنده نیز در راستای ایستادن دوستان در راستای تذکرات متعدد کارگردان و تهیه کننده برنامه بود. این کارشناس مسایل فرهنگی و اجتماعی در بخش دیگری از گفت و گوی خود با خبرنگار جهان نیوز در واکنش به این موضوع که گفته اید در موضوع حجاب زورمان به خانم ها رسیده و کاری به آقایان نداریم توضیح داد: این یک واقعیت است چراکه من معتقدم همانقدر که بدحجابی در مورد خانم ها مهم است در مورد اقایان هم خیلی مسایل وجود دارد اما قابل کنترل نیست. قطعا حساسیتی که روی مفسده زنان در جامعه ما وجود دارد، بر روی مردان چنین حساسیتی بوجود نمی آید. البته در آن برنامه نیز بحث ما در مسیر گفت و گو به اینجا رسید که ما چون در حوزه های دیگر زورمان نمی رسد نمی توانیم کاری بکنیم اما در مورد حجاب خانم ها چون ظاهری است و دیده می شود و زورمان می رسد، اعمال می کنیم. زائری تصریح کرد: ظلمی هم که بنده گفته ام در حق خانم ها می شود بر همین معیار است. البته شاید ظلم تعبیر صحیحی نباشد اما قطعا زاویه نگاه بنده از همین جهت بوده است. وی در پایان تاکید کرد: من معتقدم مسایلی از قبیل پیشبینی، بررسی آینده، تهدیدها و فرصت ها، توطئه های دشمن، نقاط قوت و ضعف و آسیب شناسی باید در یک فضای آزادانه و درون گفتمانی مطرح شود. این کار اگر از طرف خودمان صورت نگیرد دیگران از موضع عداوت به آن خواهند پرداخت. واقعیت این است که جبهه انقلاب باید برای پیش بینی آینده اقدام کند. وقتی حرف از جنگ نرم به میان می آوریم، باید بدانیم که جنگ نرم آسیب دیدن هم دارد. اگر من بگویم دشمن خرمشهر را تصرف کرد، اتفاق بدی نیست من دارم یک خبر را اطلاع رسانی می کنم. اگر زمان جنگ تحمیلی کسی اعلام می کرد که نیروهای ما در خرمشهر مظلوم واقع شده اند و خرمشهر سقوط کرده، شما می توانستید بگویید که این فرد ضدانقلاب و نیروی دشمن است؟ الان هم در جنگ نرم هم همین وضعیت است و ما در این جبهه نیز در حال از دست دادن یکسری جبههها، قلعهها، شهرها، فرصت ها و نیروهایمان هستیم. اینها واقعیت هایی است که اگر ما هوشیار نباشیم و به آنها توجه نکنیم قطعا خسارت های بزرگتری را در پی خواهد داشت. واقعیت این است که در این ماجرا باید صادقانه، قاطعانه و با صراحت و جدیت صحبت کرد و با شعار و تعارف به جایی نمی رسیم. اگر بخواهیم این مشکلات حل شود باید به جای برخوردهای احساسی و شعار دادن مقداری با حکمت و تدبیر و تعقل برخورد کنیم و الا آرمان ها و ارزش های انقلاب مخصوصا در برخورد با نسل جدید، قشر خاکستری و طیفی از مخاطب که ممکن است ما با آن گفتمان مشترکی نداشته باشیم، دچار چالش جدی شود. |
|
↧
به گزارش جهان به نقل از فارس، تصاویری که خواهید دید رزمندگانی را نشان میدهد که در هشت سال جنگ تحمیلی با دست خالی و با اتکاء به خدا با یک دنیا جنگیدند.روزهای خوشی که رزمندگان در زیر آتش و خون داشتند به خاطر صمیمیت و صداقتی بود که بین رزمندگان به وجود آمده بود.سفره های صمیمی که رزمندگان با جان پذیرایش بودند و حاضر نمی شدند به خاطر غذای رنگین تر دست از دفاع بردارند. |
|
↧
به گزارش جهان، مسعود ده نمکی در گفتگو با مهر درباره آغاز پیش تولید فیلم «رسوایی ۲» اینگونه توضیح داد: در حال حاضر مشغول انجام مراحل مقدماتی برای پیش تولید «رسوایی ۲» هستم و در نظر دارم این فیلم سینمایی را به تهیه کنندگی خودم مقابل دوربین ببرم.وی ادامه داد: قبل از آغاز پیش تولید، تست هایی در زمینه جلوه های کامپیوتری انجام داده و در عین حال مشغول انتخاب بازیگران هستم.کارگردان مجموعه فیلم های «اخراجی ها» در پایان عنوان کرد: حضور شیلا خداداد به عنوان بازیگر اصلی در «رسوایی ۲» قطعی شده و قرار است فیلمبرداری بهار سال آینده شروع شود.مسعود ده نمکی که پیش از این فیلم «رسوایی» را با بازی الناز شاکردوست، اکبر عبدی، محمدرضا شریفیان کارگردانی کرده بود و در نظر دارد قسمت دوم این فیلم را بهار سال آینده کارگردانی کند. |
|
↧
↧
به گزارش جهان به نقل از تبیان، فاطمه زهرا علیهاالسلام، دختر پیامبر صلی الله علیه و آله از شناخته شده ترین بانوان صدر اسلام نزد مسلمانان و غیر مسلمانان است و برتری ایشان نسبت به سایر زنان امر پوشیده ای نیست. با این حال در لابلای کتابها، احادیثی درباره آن بانو نقل شده که اشکالات ظریف اما مهمی دارد و برای روشن شدن حقیقت لازم به بیان است. در اینجا به تحلیل یک نمونه از این احادیث مینشینیم. حسادت زنانه بر اثر خواستگاری شوهر از دختر ابوجهل!این حدیث در کتاب های مشهوری نقل شده است(۱) و ترجمه آن چنین است که حضرت علی علیه السلام از دختر ابوجهل خواستگاری کرد، اما پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله فرمود:"فاطمه جزئی از وجود من است و می ترسم در دینش دچار فتنه و خرابی شود و من این گونه نیستم که حلالی را حرام کنم یا حرامی را حلال کنم اما قسم به خدا که محال است دختر رسول خدا و دختر دشمن خدا هر دو همزمان همسر یک مرد باشند."این حدیث که در کتاب ها از آن به عنوان یکی از فضیلت های فاطمه زهراء علیهاالسلام نام برده می شود از جهات مختلف قابل تحلیل و تأمل است:اول – به خواستگاری امام علی علیه السلام از دختر ابوجهل در زمان حیات فاطمه زهرا علیهاالسلام اشاره می کند.دوم - به واکنش سریع پیامبر صلی الله علیه و آله و اعلام مخالفت صریح با این ازدواج اشاره می کند.سوم – طبق این گفته، پیامبر صلی الله علیه و آله اقرار می کند که فاطمه زهرا علیهاالسلام دارای صفت "حسادت زنانه" است یعنی اگر شوهرش به رغم حفظ عدالت بخواهد همسر دیگری نیز اختیار کند، با اینکه این کار حلال است، صفت غیرت(حسادت) زنانه باعث می شود که چنان برآشفته شود که در دینش دچار آشوب گردد.چهارم – این اقدام امام علی علیه السلام باعث شد که پیامبر صلی الله علیه و آله یک حکم شرعی را که تا آن لحظه مردم از آن بی خبر بودند، در آن فرصت بیان کند که "دختر رسول خدا و دختر دشمن خدا همزمان نمی شود که همسر یک مرد باشند." نقد و تحلیلبا دقت در نتایج و پیامدهایی که قبول کردن حدیث بالا به دنبال دارد، جادارد یک بار دیگر با توجه به اصول یقینی دین به این قضیه نگاه کنیم:یک – احترام به حلالهای الهی مانند حرامهای الهی لازم است و نشانه تسلیم بودن در برابر خداست، حال چگونه ممکن است حضرت فاطمه زهراء علیهاالسلام که به اعتقاد همه مسلمانان، یکی از کسانی است که آیه تطهیر در شأن او نازل شده است، دچار همان احساسات ناشایسته ای باشد که بسیار از زنان عادی نیز به آن گرفتارند؟ مگر نمی داند که غیرت (حسادت) زنانه به شدت در دین نکوهش شده است و زنان را به کنترل این احساسات خود نسبت به همسران دیگرِ شوهرشان امر شده اند؟دو - آیا فاطمه زهراء علیهاالسلام از اینکه علی مرتضی علیه السلام حق شرعی و قانون الهی عدالت را درباره همسران خود رعایت نکند ناراضی بود؟ چه کسی چنین احتمالی را در حق امام علی علیه السلام که عادلترین عادلان است، روا میدارد؟سه – علی مرتضی علیه السلام چرا با وجود همسری مثل فاطمه زهراء علیهاالسلام به دنبال همسر دیگری می گشت؟ آیا نقصی در کوثر احساس می کرد که برای تکمیلش نیازمند به همسر دیگری باشد؟چهار – چگونه باور کنیم که علی مرتضی علیه السلام که بیش از هر کس دیگر از روحیات همسر خود مطلع است، او را اذیت کرده است؟ آیا هیچیک از ما حتی در امور کوچکتر حاضر به اذیت کردن فاطمه زهرا علیهاالسلام هستیم پس چگونه می توانیم باور کنیم که مولای ما و آنکه امام متقین است و آنکه برادر پیغمبر صلی الله علیه و آله است چنین کاری را روا می دانسته است؟پنج – قبول کردن این داستان برای مقام پیامبر صلی الله علیه و آله هم کوچک کننده است چه اینکه نشان می دهد که در بیان حقایق دینی میان دختر خود و دیگران تفاوت می گذارد و کاری که برای دیگر زنان ناشایست است را برای دختر خود روا می دارد و به جای نکوهش کردن، با او همراهی می کند.شش – حکمتی که در این داستان بیان شده، آن است که شرعاً امکان ندارد دختر رسول خدا همزمان با دختر دشمن خدا همسر یک مرد باشند. این در حالی است که آیات قرآن چنین محدودیتی را بیان نکرده اند و طبق قرآن یک مرد مسلمان به شرط رعایت عدالت می تواند با دو، سه یا نهایتا چهار زن مسلمان ازدواج کند، چه دختر پیامبر صلی الله علیه و آله باشند و چه نباشند. چگونه ممکن است پیامبر صلی الله علیه و آله یک حکم اختصاصی برای فاطمه زهراء علیهاالسلام آورده باشد که هم با قرآن ناسازگار است و هم اینکه خود فاطمه و علی علیهما السلام تا آن لحظه از آن بی خبر بوده اند؟هفت – فارغ از همه موارد بالا، این حدیث طبق ادعا، به قانونی اشاره می کند که مختص حضرت زهراء علیهاالسلام نیست بلکه با سایر دختران همه انبیاء، مشترک است که آن هم نه یک فضیلت اخلاقی، بل یک قانون است که از ضعف روحیه آنان نسبت به کنترل احساسات زنانه حکایت میکند؛ پس این داستان در حقیقت نسبت دادن یک صفت مذموم به آنهاست نه اینکه بیانگر فضیلتی برای آنها باشد.وجود این داستان چه فایدههایی دارد؟ممکن است سوال شود که چه ضرورتی احساس می شد که چنین فضیلتی برای صدیقه طاهره علیهاالسلام به ذهن برسد و در کتابها نوشته شود؟ در اینجا به سه فایده که می تواند زمینه ساز پیدایش این داستان باشد میپردازیم:الف: سست شدن اعتبار غضب فاطمه علیهاالسلامهر کس این حدیث را به پیامبر صلی الله علیه و آله نسبت دهد دچار آشفتگی فکری می شود؛ چرا که به نقل شیعه و سنی پیامبر صلی الله علیه و آله فرموده است که غضب و رضایت فاطمه زهرا علیهاالسلام همان غضب و رضایت پیامبر صلی الله علیه و آله و خداست و از طرف دیگر می بینیم که این حدیث ارزش اذیت شدن و غضب او را در حد یک احساس زنانه نکوهش شده، پایین آورده است.بنابراین خواننده این حدیث چاره ای ندارد که در حدیث هایی که در شأن فاطمه زهرا علیهاالسلام از زبان پیامبر صلی الله علیه و آله صادر شده تجدید نظر کند و آن را – نعوذ بالله - در حد یک تعارف معمولی یا عاطفه پدر و فرزندی تفسیر کند.پذیرفتن داستان فوق نقش مهمی در پاکسازی چهره کسانی دارد که فاطمه علیهاالسلام بعد از وفات پیامبر صلی الله علیه و آله خطاب به آنها فرموده است که "شما مرا اذیت کردید".(۲) وجود داستان بالا مجبورمان می کند هرچه درباره اذیت کنندگان فاطمه زهرا علیهاالسلام بگوییم، درباره علی مرتضی علیه السلام هم بگوییم و عملاً اذیت کنندگان آن بانو تبرئه گردند. ب: کمک به غلو درباره یکی از همسران پیامبرخداداستان بالا که در قالب حدیث آورده شده است، کمک مهمی برای پاکسازی یکی از بانوان صدر اسلام ایفا می کند که به لحاظ طرز فکر و تاریخ زندگانی اش در کتابهای تاریخی مشهور شده است. حفظ حرمت این بانو که همسر پیامبر صلی الله علیه و آله می باشد بر ما لازم است؛ اما این امر دلیل نمی شود که در حق او به غلو بیفتیم؛ چه اینکه ایشان به اعتراف خود دارای صفت ناپسند حسادت زنانه بوده اند.(۳) قبول کردن داستان فوق کمک می کند که غلوکنندگان بتوانند راهی برای توجیه این روحیه ناپسند بیابند زیرا هرچه درباره وجود آن روحیه ناپسند در ایشان اشاره کنیم، عیناً مجبور هستیم همان را در حق فاطمه زهراء علیهاالسلام نیز بگوییم.قبول کردن این داستان برای مقام پیامبر صلی الله علیه و آله هم کوچک کننده است چه اینکه نشان می دهد که در بیان حقایق دینی میان دختر خود و دیگران تفاوت می گذارد و کاری که برای دیگر زنان ناشایست است را برای دختر خود روا می دارد و به جای نکوهش کردن، با او همراهی می کند.ج: تنزیل اعتبار دو معصوم از حدّ عصمت به حدّ پایینتر از عادیهر کس داستان بالا و مشابه های آن را که متأسفانه در کتب حدیث وجود دارد باور کند، در دین دچار سرگردانی می شود؛ زیرا از یک سو با آن مقامات و فضایل و آیاتی که در شأن حضرت علی و حضرت زهرا علیهما السلام وارد شده است روبروست (عصمت، اهل ذکر بودن، عالم بودن، نشانگر راه حق بودن و...) و از سوی دیگر طبق امثال این داستانها، این بزرگواران عملاً هیچگونه شرافتی نسبت به سایر مسلمانان نداشتند. مثلاً امام علی علیه السلام -نعوذ بالله- در کنترل امیال خویش ناتوان بوده و فاطمه زهرا علیهاالسلام نیز -نعوذ بالله- در کنترل احساسات خود. حال این دو چگونه می توانند اسوه و الگوی مسلمانان باشند؟!شکی نیست که درباره این حدیث و احادیث مشابه، قبل از هر چیز باید معیار خود را آیات قرآنی و فضایل یقینی آن بزرگواران قرار دهیم تا دچار سرگردانی و حیرت نگردیم.پی نوشت:۱- این کتاب ها که جزو کتب مشهور حدیثی نزد اهل سنت هستند عبارتند از مسند احمد حنبل، صحیح مسلم، صحیح بخاری، سنن ابوداوود و سنن ابن ماجه (إتحاف السائل، القلقشندی، ص۶۵) : عن المسوّر بن مخرمة قال: إنّ علیا خطب بنت أبی جهل، فقال المصطفى صلّى اللّه علیه و آله: «إنّ فاطمة بضعة منّی، و أنا أتخوّف أن تفتن فی دینها، و إنّی لست أحرّم حلالاً و لا أحلّ حراماً، لكن و اللّه لا تجتمع بنت رسول اللّه و بنت عدوّ اللّه عند رجل واحد أبدا»۲- این افراد از اصحاب معروف پیامبر صلی الله علیه و آله می باشند اما به احترام برادران و خواهران اهل سنت از آنها نامی برده نمی شود.۳- نام این بانو که از همسران شناخته شده پیامبر صلی الله علیه و آله و اصحاب مورد احترام نزد اهل سنت است به احترام برادران و خواهران اهل سنت برده نمی شود. |
|
↧
↧
به گزارش جهان، در هفته گذشته، داعش ویدئویی را منتشر کرد که طی آن جنگجویان و اعضای این گروهک با پتک و دریل به جان آثار باستانی دوره آشوری و یونانی واقع در موزه شهر موصل افتاده اند و مشغول به انهدام آن ها هستند. کارشناسان، این واقعه را با تخریب آثار باستانی افغانستان توسط طالبان در سال های نه چندان دور مقایسه می کنند. در فیلم مذکور، مردی اقدام به سوراخ کردن مجسمه گاو بالدار آشوری واقع در دروازه نرگال موصل می کند؛ بقیه داعشی ها نیز سرگرم تخریب تابلوها، پیکرواره ها و سایر آثار کلکسیون موزه موصل می باشند. تمدن عراق و بین النهرین، از جمله کهن ترین و غنی ترین تمدن های موجود در جهان بوده که آثار بسیاری از آن بجا مانده است. آثار باستانی موزه موصل عمدتاً از دوره آشوری بودند و در شهر تاریخی هاترا که در ۱۰۰ کیلومتری جنوب غربی موصل قرار دارد، کشف شده بودند. احسان فتحی، پروفسور عراقی که در رشته معماری تخصص دارد، می گوید: «این یک فقدان وحشتناک و نمونه تروریسم فرهنگی است.» اما متخصصان باستان شناسی معتقدند آثاری که تخریب شده، حاوی اشیاء اصلی و همینطور قطعات بازسازی شده و کپی شده ای بوده که در موزه موصل نگهداری می شده اند. نکته جالب توجه در این بین، این است که چندی پیش منابع غربی اعلام کردند داعش بیش از ۱۰۰ نمونه اثر تاریخی نفیس را از سوریه به لندن قاچاق و آب کرده است تا بدین وسیله بتواند بخشی از هزینه های جنگی خود را تامین کند. روزنامه تایمز خبر داده این آثار از مسیر ترکیه و اردن قاچاق شده و شامل سکه های طلا و نقره دوره بیزانس و سفال ها و شیشه های رومی بوده که بیش از صدها هزار دلار ارزش داشته اند. این غارت گسترده با صنعت «الماس خون» در آفریقا که طی آن پول ناشی از فروش الماس ها سبب رونق و تامین مالی جنگ در این قاره می شد، مقایسه شده است. کریستوفر ماریلنو، مدیر موسسه بازیابی اشیاء هنری بین المللی می گوید: «هر قطعه از آثار فروخته شده توسط داعش می تواند صدها هزار دلار قیمت بخورد اما هرچه یک قطعه آنتیک تر و ارزشمندتر باشد، بررسی و دقت خریداران روی آن بیشتر می شود؛ در نتیجه فروشندگان تمایل دارند قطعات با ارزش متوسط را بفروشند تا بتوانند سریعتر و بدون معطلی آن ها را آب کرده و پولش را به جیب بزنند.» خانم صالح، یکی از مسئولان موزه موصل که پس از تصرف این شهر توسط داعش به بغداد گریخته، عقیده جالبی دارد: «اشیاء موزه به احتمال بالا به این دلیل تخریب شده اند که برای قاچاق شدن و به فروش رفتن در بازارهای بین المللی بسیار بزرگ بودند. عتیقه های کوچکتر بدون هیچ تعرضی توسط داعش، قاچاق شده و درآمدهای هزاران دلاری برای آن ها در پی دارد.» چندی پیش نیز برخی رسانه ها مدعی شدند گروه تروریستی داعش در ادامه عملیات ویرانگرانه خود در موصل دیوارهای تاریخی این شهر را تخریب کرده و چهار مجسمه بالدار مربوط به دوران آشوریان را به نقطه ای نامعلوم منتقل کرده است. منبع: مجله مهر |
|
↧