جهان نیوز - پژمان کریمی: سیودومین دوره جشنواره بینالمللی فیلم فجر، ۱۲ بهمن در تهران کار خود را آغاز میکند. این جشنواره، در کنار جشنواره تئاتر، موسیقی و هنرهای تجسمی فجر، به بهانه بزرگداشت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی طراحی شد و مجال برپایی یافت.در واقع، این رویداد، خود جشنی است در کنار جشنهای دیگر، از جنس فرهنگی که در دهه فجر انقلاب اسلامی برپا میشود. اما دو هدف دیگر نیز در طراحی جشنوارههای فرهنگی فجر و از جمله فیلم فجر در نظر بود:تقویت گفتمان انقلاب اسلامی در قالب اثر فرهنگی و شناسایی استعدادهای متعهد در دامن فرهنگ و هنر!بنابراین؛ در ارزیابی جشنواره بینالمللی فیلم فجر، ملاک لازم همانا چرایی و بهانه برگزاری جشنواره است! به عبارت دیگر، پاسخ به این پرسش که؛ «جشنواره یاد شده تا چه اندازه در خدمت شناسایی و تربیت هنرمندان متعهد، تقویت و نشر گفتمان انقلاب اسلامی است؟» تعیینکننده موفقیت یا شکست یا کارآمدی و ناکارآمدی آن است!نگاهی به آثار شرکتکننده، برترینهای جشنواره و نقطهای که این «همایش» و خود سینمای ایران در آن قرار دارد، به روشنی گویای این است؛ رویداد سینمایی فجر، دارای هیچ نسبتی با بهانه و چرایی طراحی و اجرای خود ندارد و در طراز انقلاب و جمهوری اسلامی نیست!سالانه چند فیلم ارزشی در ماه پیروزی انقلاب و در قالب رویداد هدف اشاره، به نمایش درمیآیند؟- چه تعدادی از این فیلمها، به صراحت و مستقیم تاریخ آرمانها، ارزشها و آموزههای انقلاب اسلامی ۵۷ را نشر میدهد؟- کدام یک از آثار، خلاقانه و بنا به بنمایه، مروج دستاوردهای انقلاب اسلامی است؟- چند درصد از هنرمندان شرکتکننده در آن، به مبانی انقلاب و نظام دینی برآمده از آن متعهد و ملتزماند؟- از میان برترینهای فجر، چه تعدادی رنگ انقلابیگری دارند و بر موضع حقمداری و تعهد ایستادهاند؟بر آن نیستیم که پیامدهای مثبت جشنواره را نفی کنیم. نمیخواهیم بگوییم همه هنرمندان با آرمانهای انقلاب زاویه دارند و در اردوگاه غیرخودی ایستادهاند. تصورمان نیست که جمله آثار سینمای ایران که در - به گفتهای - ویترین سالانه سینما به نمایش درمیآیند، از حیث کمی و کیفی مردودند! اما واقعیت هم این است که جشنواره، جشنواره انقلاب نیست و نیست! یعنی رویدادی که به بهانه انقلاب طراحی شده است، موضوعاش انقلاب و گفتمان و دستاوردهای آن نیست! نه تنها این عارضه بر آن وارد است و بلکه، گاه در برخی ادوار جشنواره، آثاری پذیرفته و به نمایش درمیآید که کاملا مغایر با بستر و آرمانهای انقلاب و نظام دینی است! فیلمی مانند «سوت پایان» به عنوان نافی حکم قرآنی «قصاص» چه تناسبی با موضوع فجر و فجرآفرینی دارد؟فیلمی مانند «صدسال به این سالها» که دوران ستمشاهی را «آینه شادی و آزادی و رفاه» معرفی میکند، چه؟اگر جشنواره فجر ما، در خدمت چرایی خود بود، امروز شاهد سینمایی نبودیم که:- نسبت به تاریخ نهضت و انقلاب اسلامی بیتفاوت است!- نسبت به تاریخ اسلام دستانی پر ندارد!- بخشی از آن، «سیاهنمایی» به نفع بدخواهان سیاسی است.-بخشی از آن، پز شبه روشنفکری و اراده مردمگریزی است!- حداکثر مخاطب آن به سه میلیون نفر هم نمیرسد!- فیلمسازان انقلابی در سایه آن منزوی میشوند!- سینمایی که اغلب آثار آن که در جشنوارههای فرنگی میدرخشند، در ردیف ضعیفترینها از حیث ساختمان و ساختار، سبکسرانه و عوامانه از بعد محتوا و بدون مخاطب داخلی است!وقتی فیلمهای یک فیلمساز بدون مخاطب در جشنوارههای فرنگی به صدر نشانده میشود، تبدیل به جریان غالب سینمایی در مقطع زمانی خود میشود، این یعنی فجر موفق نبوده است! چرا؟ چون جریانساز نبوده است؟ وقتی برترینهای جشنواره، تنها بر اساس ساختمان و ساختار و نه محتوا قضاوت میشوند، یعنی جشنواره، موفق نبوده است!همه آنچه گفتیم به معنای تعطیل جشنواره نیست! به مفهوم ضرورت بازنگری و اعمال اراده در اجرای جشنواره است.سی و دو سال پیش قرار بوده است، یک جشن سینمایی - هر ساله- در دهه فجر، در مسیر احترام و گرامیداشت انقلاب اسلامی برگزار شود و موج نشر و تقویت گفتمان انقلاب را با ابزار سینما و شناسایی و ورود فیلمسازان متعهد به عرصه سینمای حرفه ای سبب ساز شود! اما سببساز نشده است!چرا؟ چون تصمیمگیرندگان، انتخابکنندگان فیلم، داوران، ملاکهای انتخاب و داوری و... جملگی، بی کم و کاست، همسو با گفتمان مدنظر نبودهاند! تعارف نکنیم، راه را اشتباه آمدهایم!«فجر» باید «عمار» می شد، نشده است!اگر قرار است «هنر برای هنر» هدفگیری شود، جشن سینمای ایران، به بهترین شکل این هدفگیری را انجام داده است! ما عمار میخواهیم! یعنی انقلاب «عمار» میخواهد! نه سینما که در تئاتر، در هنرهای تجسمی، در موسیقی و در شعر، باید شاهد رویدادی چون جشنواره عمار باشیم!رویدادی که در خدمت انقلاب و گفتمان انقلاب است، بها دهنده به هنرمندان انقلابی است!باور کنیم، بد است، زشت است، کژسلیقگی است، واگذاری عرصه به معاندان فرهنگی است، سرکوب هنر و هنرمندان متعهد است، ظلم به انقلاب و دهه فجر است، توهین به مردم است که فجر ما فجر نیست!باور کنیم بد است در جشنواره بینالمللی فیلم فجر، تنها یک فیلم انقلابی حضور یابد و در کنارش چند فیلم علیه انقلاب!جدا از سینما... چندی پیش دبیر جشنواره شعر فجر به صراحت میگوید در جشنواره شعر فجر همه سلایق باید شرکت کنند. چرا؟ چرا همه سلایق؟ اگر منظور ایشان از «همه سلایق» همان سلایقی است که خانه شاعران را خانه فتنه ۸۸ کرد و از خانه سینما، ستاد حمایت از فتنه ساخت، چرا باید در جشنهای فرهنگی- هنری انقلاب ما شرکت کنند؟ مگر جز این است که حضور بدخواهان مردم و مخالفان انقلاب [بهتر بگوییم نه مخالفان که معاندان] تنها برای فتح مصادر و بستر فرهنگی کشور است؟! چرا باید به آنها مجال داده شود؟!خبرهای موثق حاکی از این است که متاسفانه امروز مدیران فرهنگی کشور کاملا از ناحیه برخی لابیهای سیاسی- فرهنگی بدخواه، در حال مدیریت هستند! لابیهایی که دقیقا جشنوارههای فرهنگی فجر را نشانهگیری کردهاند.تاکید بر حضور همه سلایق- بخوانید اندیشههای مسموم سیاسی- اصرار بر رفع ممیزی از حیطه هنر و به ویژه کتاب و سینما، جلوگیری از آغاز به کار موسسه سینمای انقلاب با پرچمداری شخص وزیر ارشاد، توقیف و ایجاد محدودیت غیرقانونی برای رسانههای اصولگرا و هنرمندان ارزشی و حمایت از رسانههای هتاک [حتی هتاک به ساحت قرآن کریم] و... مصادیق نه تنها توطئههای فرهنگی بلکه بهانههای لازم برای پاگیری یک نهضت احیای فرهنگی- انقلابی است!این نهضت را هنرمندان انقلابی باید طراحی و اجرا و مدیریت کنند. اگر نهضت به درستی پا بگیرد، مدیریت مرعوب فرهنگی کشور نیز لاجرم تغییر موضع میدهد. میتوان در قدم نخست به نقد جشنوارهها و بازگرداندن آنها به نقطه چرایی برپاییشان شروع کرد!کار سختی است! اما مگر مبارزه بدون سختی و مقاومت، قابل تصور است؟!