گروه فرهنگ جهان نیوز: یا ایها العزیز! پیمانه هایمان قرنهاست از شهد شیرین حضورت خالیست و حالا بعد از این همه بُعد زمانی ، معترفیم به ایمانهای تهی از تقوایمان....اماما! پیمانه های معنویتمان را با دعا برای تعجیل در ظهورت پر کن که سخت به حضورت محتاجیم در فتنه هایی که از هر سو احاطه مان نموده اند و دشمنانی که جز با قدرت الهی «تو» نابود نخواهند شد.علائم حتمی ظهورامام صادق علیه السلام فرمود: پيش از قيام قائم، پنج علامت و نشانه مهمّ در پيش خواهد بود.يمنى، سفيانى، نداى آسمانى، قتل نفس زكيّه و فرورفتن[لشکر سفیانی در] زمين.(۱)سفیانی (۲)، خسف بیدادر قسمت اول به اینکه سفیانی کیست و زمان و محل خروج سفیانی ، پرداخته شد. جنگ های سفیانیجنبش سفيانى در سه مرحله انجام مىشود، نخست: مرحلۀ تثبيت سلطۀ وى در شش ماهۀ اوّل. مرحلۀ دوّم: هجوم و پيكار او در عراق و حجاز، مرحلۀ سوم: بازگشت وى از توسعهطلبى در عراق و حجاز و دفاع در برابر تحرّك سپاه حضرت مهدى (ع) ، جهت حفظ متصرفات باقيماندهاش از سرزمين شام و اسرائيل[ رژیم اشغالگرقدس] و قدس.روايات مربوط به سفيانى جنگهاى شش ماهۀ اوّل وى را به اختصار ترسيم مىكند و اين درگيريها ابتدا جنگهاى داخلى او با أصهب و أبقع و سپس با نيروهاى اسلامى و غيراسلامى مخالف خود است تا اينكه استيلاى او بر سرزمين شام كامل مىگردد.ولى با توجه به جنبش او، طبيعى است كه اين شش ماه، سراسر پر از عملياتهاى متراكم نظامى خواهد بود وى به گونهاى سلطۀ خود را تحكيم مىبخشد كه بتواند نيروهاى زيادى را براى نبردهاى گسترده در نه ماه آينده تجهيز و گردآورى نمايد و ممكن است سفيانى در كنار جنگهاى شش ماهۀ اوّل خود، علاوه بر أبقع و أصهب با فرمانروايان اردن و لبنان و ديگر نيروهاى مخالف درگيرى داشته باشد.روايتى، به شدّت جنگهاى سفيانى با ابقع و اصهب اشاره مىكند و همين جنگها موجب نابودى شام مىگردد.(۲) از امام باقر (ع) روايت شده است كه فرمود: اولین سرزمینی که ویران میشود سرزمین شام است. شامیان در آن زمان زیر سه پرچم مختلف و متنازع با هم به جنگ و درگیری میپپردازند: پرچم ابقع - پرچم اصهب و پرچم سفیانی. سفیانی و ابقع به هم میرسند و نبرد میکنند. سفیانی او و همراهانش را به قتل میرساند. سفیانی اصهب را نیز به قتل میرساند، آنگاه قصد و هدفی جز روی آوردن به سوی عراق ندارد. سپاهیان او از قرقیسا میگذرند و در آن نقطه به جنگ میپردازند. در آن مکان صدهزار نفر از سرکشان و ستمگران کشته میشوند و سفیانی سپاهی را هم به کوفه گسیل میکند...»(۳)چون [امور]داخلۀ خود را آرام نمود، دو لشكر مهم و مجهّز را با پرچمهائى سرخ و به روايتى سبز تنظيم مىنمايد يكى براى گرفتن عراق و ديگرى براى تسخير حجاز.امّا لشكرى كه به عراق مىفرستد صد و سىهزار نفر است و آنان تا مىتوانند در عراق قتل و كشتار و خونريزى و غارتگرى و بىحيائى مىنمايند و سپس به طرف نجف اشرف و كوفه مىروند و هفتاد هزار دختر باكره را به اسارت مىگيرند، ولى پيش از آنكه به آنها دست درازى كنند سپاه يمانى و خراسانى مانند دو اسب مسابقه فرا مىرسند و اسيران را از آنها باز پس مىگيرند و آن چنان آنها را تار و مار مىكنند كه حتّى يك نفر هم براى خبرگزارى نمىتواند از دست ايشان فرار كند.و امّا لشكرى كه بسوى مدينه مىفرستد «دوازده هزار نفر است» چون به مدينه رسيدند مدّت سه شبانهروز مدينۀ منوّره را تاراج و غارت مىنمايند و فساد و خرابى و خونريزى بىحدّ مرتكب مىشوند و بعد از خرابى و قتل و غارت متوجّه مكّۀ معظّمه مىگردند...(۴)سفيانى در نه ماهۀ پايانى حكومت خود، دست به نبردهاى بزرگى مىزند كه مهمترين آنها با تركان و هواداران آنها در قرقيسيا است، سپس نبردهاى او در عراق با ايرانيان زمينهسازان ظهور، و يمنى كه طبق برخى از روايات با آنان مىباشد.و ممكن است سفيانى در مدينۀ منورّه داراى نيروهايى باشد كه در كنار نيروهاى حكومت حجاز، در برابر نبردى كه احتمالا توسط حضرت مهدى (ع) براى آزادى مدينه انجام مىپذيرد وارد پيكار شوند.سفيانى پس از شكست در عراق و حجاز به شام و فلسطين بازمىگردد تا در بزرگترين كارزار حضرت مهدى (ع) يعنى نبرد بزرگ فتح قدس به مصاف بپردازد.(۵)مدت حکومت سفیانی از امام صادق ـ علیه السّلام ـ روایت شده كه فرمودند: «سفیانی از امور حتمی است. خروج او در ماه رجب است از ابتدای خروج تا پایان خروجش پانزده ماه است. شش ماه میجنگد. وقتی كه در سرزمینهای دمشق و حمص و فلسطین و اردن و قِنِّسرین تسلط یافت، نه ماه حكومت میكند؛ نه یك روز هم بیشتر.(۶)حدود تعدّى و تجاوز او بعد از شامات، عراق و حجاز به خصوص مدينۀ منوّره مىباشد، تا يكى دو ماه آسيب او به اهل حق نمىرسد زيرا گرفتار جنگهاى داخلى و سركوبى احزاب مخالف است، امّا پس از آن هيچ همّ و غمّى ندارد مگر مبارزه با اهل دين و دشمنى او بيشتر با شيعه و اهل حق و آل محمّد صلّى اللّه عليه و آله است.از روايات چنين برمىآيد كه نقش سياسى او ايجاد فتنۀ مذهبى در ميان مسلمانان و تحريك تسنّن عليه شيعيان تحت شعار يارى اهل سنّت است. در حاليكه وى هوادار زمامداران كفر پيشه غربى و يهوديان و مزدور آنهاست.(۷) از امام صادق (ع) روايت شده است كه فرمود:ما و اولاد ابو سفيان دو خاندان هستيم كه به خاطر خدا با يكديگر دشمنى داريم. ما گفتيم خداوند راست گفت و آنها گفتند خداوند دروغ گفت. ابو سفيان به جنگ پيامبر برخاست و معاويه فرزند ابو سفيان به جنگ على بن ابى طالب رفت و يزيد پسر معاويه به نبرد با حسين بن على (ع) پرداخت و سفيانى به مصاف حضرت قائم (ع) برمىخيزد.(۸)خسف بیدا واژه «خسف» ، به معناى فرورفتن و پنهان شدن است و «بيداء» نام سرزمينى بين مكه و مدينه است.لشكر سفيانى به مدينه رفته و مدّت سه شبانهروز دست به تاراج و غارت مىزنند و آنگاه متوجّه مكّه مىگردند و چون به سرزمين «بيداء» كه جائى است ما بين مكّه و مدينه رسيدند، خداوند جبرئيل را مىفرستد و مىفرمايد برو و آنها را نابود كن، جبرئيل هم مىآيد و با پاى خود ضربتى به زمين مىزند و خداوند به وسيلۀ آن ضربت آنها را به زمين فرومىبرد، و كسى از آنها باقى نمىماند مگر دو نفر از قبيله جهينه.(۹) بنام بشير و نذير، كه بشير به مكّه مىرود و حضرت قائم عليه السّلام را به هلاكت لشكريان سفيانى بشارت مىدهد و نذير كه بطرف شام مىرود و جريان هلاكت لشكريان را به سفيانى خبر مىدهد.(۱۰)و اين است آن وحشتى كه خداى تعالى در قرآن كريم فرموده است:اگر آنان را مشاهده كنى كه دچار وحشت شدهاند و رهایى ندارند و از مكان نزدیك گرفتار مىشوند.(آیه ۵۱/سبأ) رسول اكرم صلّى اللّه عليه و اله و سلم در اينباره فرمود:گروهى از شام به سوى او برانگيخته مىشوند؛ چون به منطقه بيداء مىرسند، به زمين فروبرده مىشوند.»(۱۱) سرانجام سفیانیپس از وقوع معجزۀ فرورفتن در زمين، در مورد لشكر سفيانى در راه مكّه، ستارۀبخت سفيانى روبه افول مىگذارد...روايات خاطرنشان مىسازد كه حضرت مهدى (ع) پس از معجزۀ فرورفتن قواى دشمن، با سپاه خود كه متشكل از هزاران نفر رزمنده است براى آزادسازى مدينه راهى آنجا شده و با دشمنان خود در آنجا درگير مىشود.حضرت مهدى (ع) مدينه را فتح و حجاز را آزاد و نيروهاى دشمن را منكوب مىسازد و لشكر سفيانى هركجا كه روياروى او باشد، از حجاز تا عراق و شام، شكست مىخورد.... مهدى (ع) با سپاه خود بسوى سرزمين شام لشكركشى مىكند و در «مرج عذراء» ناحيهاى در سىكيلومترى دمشق اردو مىزند. اين امر دستكم دلالت دارد بر اينكه سفيانى از نگهدارى مرزهاى خود و از ايستادگى در برابر پيشروى سپاه حضرت مهدى (ع) عاجز است و حتى روايات مىگويد سفيانى دمشق، پايتخت خود را تخليه مىكند و به داخل فلسطين باز مىگردد و پايتخت و يا مقرّ فرماندهى خود را در «منطقۀ رمله» جايى كه نيروهاى روميان يا شورشيان رومى در آن فرود مىآيند، انتخاب مىكند.همچنين روايات مىگويد: كه حضرت مهدى (ع) در شروع نمودن نبرد درنگ مىكند و مدتى در حومۀ دمشق مىماند تا بزرگان و مؤمنان اهل شام آنهايى كه هنوز به آن حضرت نپيوستهاند به او ملحق شوند. و سپس حضرت از سفيانى مىخواهد كه جهت گفتگو شخصا با آن بزرگوار ملاقات كند. آنگاه يكديگر را ملاقات مىكنند. وى تحت تأثير شخصيت حضرت مهدى (ع) قرار مىگيرد و با آن حضرت بيعت مىكند و تصميم مىگيرد دست از جنگ بردارد و منطقه را تسليم امام (ع) نمايد امّا نزديكان و پشتيبانان سفيانى وى را پس از آن سرزنش و نكوهش مىكنند و او را از تصميم خود منصرف مىسازند.آنگاه سفيانى لشكريان خود را براى جنگ با امام بسيج مىكند ولى امام (ع) او را شكست مىدهد و خداوند روميان را نيز بدست آن حضرت منهدم مىسازد.ازاينرو وى و همپيمانانش نيروهاى خود را براى جنگى بزرگ آماده مىكنند جنگى كه محورهاى آن به گفتۀ روايات از عكّا تا صور و از آنجا تا انطاكيه در ساحل دريا و از دمشق تا طبريه و تا داخل قدس گسترش مىيابد.در اين هنگام غضب خداوند و خشم مهدى (ع) و سپاهيانش بر سفيانى و همپيمانان وى فرومىبارد، نشانهها و معجزات الهى بدست مهدى (ع) آشكار مىشود. و سختى و تيرهروزى به سفيانى و حاميان يهودى و رومى او روى مىآورد و به بدترين شكل شكست مىخورند. و سرانجام، سفيانى بدست يكى از سپاهيان امام مهدى (ع) دستگير مىشود و چنانكه روايات مىگويد وى را در كنار درياچۀ طبريه و يا در ناحيۀ ورودى قدس بقتل مىرسانند. بدينگونه به زندگى جنايتبار طاغوتى كه در مدت پانزده ماه دست به جناياتى رده كه ديگران در سالهاى طولانى نمىتوانند مرتكب آن شوند، پايان مىدهند.(۱۲)منابع:۱-شش ماه پایانی ، مجتبی الساده ص۱۹۱ به نقل از غیبت نعمانی ص۱۶۹، منتخب الأثر ص۴۵۸و...۲- عصر ظهور علی الکورانی ص ۱۲۵۳- سفیانی و نشانه های ظهور ، محمد فقیه ص۱۱۵ به نقل از غیبت نعمانی ص ۱۸۷۴- زمینه سازان انقلاب جهانی حضرت مهدی (عج) ج ۱ اسدالله هاشمی شهیدی ص۷۱۵- عصرظهور ص۱۲۶۶- شش ماه پایانی ص۷۴ به نقل از غیبت نعمانی ص۲۰۲۷- زمینه سازان انقلاب جهانی حضرت مهدی (عج) ج ۱ اسدالله هاشمی شهیدی ص۷۰۸- سفیانی و نشانه های ظهورص۱۳۵ به نقل از امالی شیخ طوسی و معانی الاخبار شیخ صدوق۹- درسنامه مهدویت ج ۲ خدا مراد سلیمان ص۹۳۱۰- زمینه سازان انقلاب جهانی حضرت مهدی (عج) ج ۱ اسدالله هاشمی شهیدی ص۷۱۱۱- درسنامه مهدویت ج ۲ خدا مراد سلیمان ص۹۳۱۲- عصر ظهور ص۱۵۶