به گزارش جهان به نقل از فارس، نماز بهترین اعمال دینی است که اگر قبول درگاه خداوند عالم شود، عبادتهای دیگر هم قبول میشود و اگر پذیرفته نشود اعمال دیگر هم قبول نمیشود، همان طور که اگر انسان شبانهروزی پنج نوبت در نهر آبی شستوشو کند، آلودگی در بدنش نمیماند، نمازهای پنجگانه هم انسان را از گناهان پاک میکند و سزاوار است که انسان نماز را در اوّل وقت بخواند و کسی که نماز را پست و سبک شمارد مانند کسی است که نماز نمیخواند.یکی از پرسشهایی که درباره نماز مطرح میشود این است که آیا پیامبر(ص) پیش از بعثت و نزول قرآن نماز مىخواندند؟ اگر نماز مىخواندند نماز ایشان چگونه بود؟ حتی بیان شده که نمازها به صورت ۲ رکعتی نازل شده است، ولی ولادت امام حسن(ع) و حسین(ع) هفت رکعت پیامبر(ص) به نمازها اضافه کرده است.واحد پاسخگویی مرکز تخصصی نماز در جواب این چنین میگوید:*سیاق آیات دلالت دارد که پیامبر(ص) قبل از نزول قرآن نماز مىخواندندعلامه طباطبایی در تفسیر سوره «علق» به تشریح این مسأله پرداخته و بیان داشتهاند: سیاق این آیات دلالت دارد بر اینکه رسول خدا(ص) قبل از نزول قرآن نماز مىخوانده. کما اینکه در بسیارى از آیات سورههاى مکى و از آن جمله سورههایى که قبل از سوره «اسراء» نازل شده، نظیر سوره «مدثر» و «مزمل» و غیر آن دو سخن از نماز کرده، و به تعبیرهایى مختلف از آن یاد کرده، هر چند که کیفیت آن را ذکر نکرده، اما این قدر هست که نمازهاى قبل از معراج با شکل خاص خود یعنى دو رکعتی و مشتمل بر مقدارى تلاوت قرآن و نیز مشتمل بر سجده بوده است و در بعضى از روایات هم آمده که رسول خدا(ص) در اوایل بعثت با حضرت خدیجه(س) و امام على(ع) نماز مىخواند، در این روایات هم نیامده که نماز آن روز به چه صورت بودهاست.[۱]*تغییر نمازامام رضا(ع) در خصوص تعداد رکعات نماز و روند تغییر آن فرمودهاند: اصل نماز یک رکعت است، چون اصل عدد، یک است، بنابراین هر گاه نماز را از یک رکعت کمتر بیاورند عمل آورده شده نماز نیست، بارى حقّ عزّ و جلّ مىدانست آن یک رکعت -که کمتر از آن اصلاً نماز نیست- را بندگان کاملاً و تماماً نیاورده بلکه ناقص اداء مىکنند، بنابراین یک رکعت دیگر را با آن مقرون ساخت تا با رکعت دوّم نقص رکعت اوّل جبران شود و بدین ترتیب اصل نماز دو رکعت جعل شد.سپس رسول خدا(ص) مىدانستند بندگان این دو رکعت را با تمام آنچه مورد امر است، کاملاً و تماماً نخواهند آورد، از این رو به هر کدام از نماز ظهر و عصر و عشاء دو رکعت ضمیمه شد تا بدین وسیله نقص دو رکعت اوّل و دوّم جبران شد و نیز حضرت مىدانستند که در وقت نماز مغرب غالباً مردم از خواندن نماز منصرف و به کارهایى از قبیل افطار و تناول غذا و وضو و آماده کردن مقدمات استراحت در شب هستند لذا یک رکعت بیشتر به آن اضافه نکردند تا بدین وسیله نماز مغرب بر آنها سبک و خفیف باشد و نیز وجه دیگر براى اضافه شدن یک رکعت به نماز مغرب آن است که بدین وسیله رکعات نماز در روز و شب عدد فرد مىشود و اما نماز صبح به حال خود واگذارده شده و چیزى به آن اضافه نشده زیرا اشتغال در وقت این نماز بیشتر از اوقات دیگر بوده و دنبال نیازمندیها رفتن وسیعتر نسبت به ازمنه دیگر است.جهت دیگر آنکه قلوب و دلها در وقت نماز صبح از فکر و اندیشه خالیتر نسبت به اوقات دیگر است، زیرا در شب معاملات مردم کمتر و داد و ستد قلیل و ضعیفتر است، بنابراین انسان در وقت اقبالش به نماز بیش از اوقات دیگر است.[۲]در روایتی از حضرت امام محمدباقر(ع) در این باره نقل شده است: موقعى که پیغمبر عالیقدر اسلام را به معراج بردند، نمازهاى واجب که ده رکعت بودند هر کدام دو رکعتى بودند، وقتى حضرت حسنین (ع) متولد شدند، پیامبر اسلام(ص) براى شکرگزارى خدا هفت رکعت دیگر به آنها اضافه کرد و خدا هم اجازه داد.[۳]در حدیثی امام سجاد(ع) با اشاره به چگونگی و علت تغییر نماز فرمودهاند: «در مدینه و زمانى که دعوت عمومى به اسلام آشکار شد و اسلام قوت یافت و خداوند عزوجل جهاد را بر مسلمانان واجب فرمود، رسول خدا(ص) هفت رکعت به نمازهاى شبانه روز افزود، به این ترتیب که دو رکعت به نماز ظهر، دو رکعت به نماز عصر، یک رکعت به نماز مغرب، دو رکعت به نماز عشاء و نماز صبح را به همان صورت که در مکه واجب شده بود، باقى گذاشت و بر آن نیفزود».[۴]در پایان باید گفت که افزدون رکعتهای دیگر بر نماز حتماً به دستور و اذن خداوند توسط پیامبر(ص) صورت گرفته است، زیرا پیامبر مأمور الهی است و ازطرف خود چیزی نمیگوید: «وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوى؛ إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْیٌ یُوحى»[۵]؛ و هرگز از روى هواى نفس سخن نمىگوید!؛ آنچه مىگوید چیزى جز وحى که بر او نازل شده نیست»!*پینوشتها:[۱]-طباطبایى سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، موسوى همدانى سیدمحمدباقر، قم، دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۳۷۴ ش، پنجم، ج۲۰، ص ۵۵۱[۲]-علل الشرائع، ج۱، ص ۲۶۱[۳]-الکافی، ج۳، ص ۴۸۷[۴]-من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص ۴۵۵[۵]-نجم (۵۳)، آیه ۳ و ۴