به گزارش جهان، سلام ماه، جمع شاعرانهی صمیمیای است که به بهانهی تولد شاعران و نویسندگان به ابتکار و همت شهرستان ادب به صورت ماهانه برگزار میشود.نخستین جلسهی این نشست که مربوط به شاعران متولد فروردین ماه بود، در تاریخ بیست و ششم فروردین ماه و با حضور شاعرانی چون محمدعلی بهمنی، علی موسوی گرمارودی، محمدرضا سهرابینژاد، عبدالرحیم سعیدیراد و نویسندهی برجستهی کشورمان علیالله سلیمی برگزار شد.گفتنی است در این جلسه شاعران برجستهی دیگری چون استاد سیدجواد محقق، امید مهدینژاد، مصطفی محدثی خراسانی و حاج علی انسانی نیز حضور داشتند.در آغاز نخستین جشن «سلام ماه» محمدحسین نعمتی، شاعر و مجری برنامه ضمن سلام و خوشامد به شاعران و میهمانان، برنامهی «سلام ماه» را نخستین برنامهی رسمی موسسهی شهرستان ادب در سال ۱۳۹۴ خواند و ابراز امیدواری کرد این برنامه در ماههای بعد هم با استقبال بیشتری پیگرفته شود. نخستین شاعر متولد فروردین که در این برنامه به صحبت و شعرخوانی پرداخت، استاد شیرینعلی گلمرادی متولد ۲۷ فروردین ۱۳۱۷ بود. استاد گلمرادی ضمن تشکر از موسسهی شهرستان ادب برای برگزاری این برنامه به خاطرهی نخستین شعر خود پرداخت: «اولین شعر من مال سال ۱۳۳۹ است و زمانی که من سرباز بودم. من در بخش چتربازی مشغول خدمت بودم. مجلهای بود به نام امید ایران که کارهای من برای اولین بار آنجا منتشر شد.»این شاعر متولد فروردین سپس به خوانش غزلی با این مطلع برای حضار پرداخت:خورده است نقشی معین از آسمان بر جبینمبا هر نشانی که دارم خشتی از این سرزمینم...پیش از آغاز صحبتهای استاد محمدعلی بهمنی، امیرحسین سمیعی، خواننده و آهنگساز برای دقایقی از آثار استاد بهمنی به صورت زنده برای جمع حاضر به آوازخوانی پرداخت. گفتنی است آلبوم صوتی «تنفس آزاد» از اشعار استاد بهمنی و با آهنگسازی و خوانندگی امیرحسین سمیعی به تازگی به بازار آمده است.پس از این مقدمه استاد بهمنی سخنان خود را شروع کرد. استاد بهمنی که متولد ۲۷ فروردین ۱۳۲۱ است، ضمن تشکر از حضار از شنیدههای جالب خود دربارهی تولدش گفت: «من در قطار اندیمشک و در حین سفر مادرم برای دیدن برادرش به دنیا آمدم.»استاد بهمنی با اشاره به آغاز فعالیت شعری خود در ۹ سالگی افزود: «من در ۹ سالگی شعرهایی نوشتم و در ۱۰ سالگی نخستین اشعار از من در مطبوعات چاپ شد. استاد فریدون مشیری نیز در تشویق و آموزش من نقش داشت. استاد مشیری به من گفت میتوانی شعر بگویی و من به خودی خود باور نداشتم.»استاد بهمنی سپس از خاطرات رادیو برای حاضران گفت: «من از سال ۴۲ با همت آقای نادرپور وارد رادیو شدم. آن موقع آقایان نادرپور، مشیری، رویایی و سیمین بهبهانی در شورای دوم رادیو بودند که شورایی نواندیش بود. وقتی من را به رادیو معرفی کردند، مسئول گزینش به من نگاهی انداخت و گفت هر بچهای از خانوادهاش قهر می کند میآید رادیو و میخواهد ترانه بگوید. من خیلی جا خوردم. اما به هر حال به رادیو رفتم و موفق شدم.»استاد بهمنی سپس حضار را به غزلی میهمان کردند با مطلع زیر:گوهرشناسی تو شبیه قدیم نیستیا اشک من شبیه به در یتیم نیست...این شاعر، سپس با اشاره به غزل معروف «دریا شدهست خواهر و من هر برادرش» به نقل خاطرهای پرداخت و این غزل را نیز برای حاضران قرائت کرد: «یک روز در بندر ناصر عبداللهی به من زنگ زد و گفت: دریا خواهر است، بیا برویم یک قدمی بزنیم. من تا آن زمان نمیدانستم این عبارت به چه معناست و گمان کردم ناصر عبداللهی با خواهرش میخواهد برود کنار دریا و من را هم دعوت کرده است.بعد ناصر برایم توضیح داد که این وضعیت دریا که آرام است و موج بلندی ندارد را اهالی این منطقه میگویند: دریا خواهر است. اگر ناصر عبداللهی این حرف را به من نمیزد من این شعر را نداشتم.»شاعر دیگری که متولد فروردین ماه بوده و در این جلسه حضور داشت، علی موسوی گرمارودی بود. او در پاسخ به سوال نعمتی، تاریخ دقیق تولد خود را ۳۱ فروردین ۱۳۲۰ و در قم اعلام نمود. سخنان خود را با یاد از پدرش و تاثیری که در زندگی وی داشت آغاز نمود: «پدر بنده که از اساتید شهید مطهری هم بودند بسیار انسان فاضل و بزرگی بودند. ایشان از ۵ سالگی خودشان شروع به تدریس بنده کردند و تا ۸ سالگی اجازه نداند به مدرسه بروم چون معتقد بودند این مدارس جدید مفید نیست.بالاخره در ۸ سالگی به مدرسهی باقریه رفتم. مرحوم صادق طباطبایی هم آنجا با من همکلاس بود. ما البته تحت آموزش پدر، قرآن و سپس گلستان سعدی و طاقدیس ملااحمد نراقی و بعدتر نظامی را خوانده بودیم.» شاعر نامدار آیینی کشورمان، در ادامهی سخنان خود ضمن اشاره به خاطرات دوران کودکی خود، تصریح کرد: «مرحوم ابوترابی سرور آزادگان، هم سن من بود و ما با هم همبازی بودیم. شهید آیت الله بهشتی مدرسهای در قم تاسیس کردند با نام دین و دانش. این مدرسه در ابتدا با سیزده نفر تشکیل شد و از خاطرم نمیرود که ایشان با ما به شوخی میگفت شما ۱۳ نفر نحس هستید و معلم که سر کلاس میآید از نحسی بیرون میآیید. در همان مدرسهای که ما درس میخواندیم، روزنامهی دیواریای توسط دانشآموزان طراحی شده بود که من به دلیل انشای خوبی که داشتم، در ستون ادبیات آن در مورد ادبیات و شعر مینوشتم. پس از مدتی، ما به صرافت این افتادیم که خود شعر را نیز در این ستون درج کنیم و نخستین شعرهای من نیز در همین روزنامهی دیواری مدرسه در سن شانزده سالگی بود. این نخستین شعر نیز در مدح امام علی (ع) بود. این، آغاز آشنایی و علاقهی من به شعر و ادبیات بود.»پایانبخش سخنان گرمارودی، ذکر خاطرهی شب شعر انستیتو گوته بود: «قرار بر این بود که من، سیاوش کسرایی و سعید سلطانپور، در آن شب شعر، شعر بخوانیم. مقرر بود که ابتدا آقای کسرایی شعر خود را بخواند، سپس با دعوت مجری من و پس از من آقای سلطانپور برای شعرخوانی بر روی صحنه برود. اما پس از شعرخوانی کسرایی، مجری در حالی که من آمادهی شعرخوانی شده بودم، سعید سلطانپور را روی سن فراخواندند و اجازه ندادند من شعر بخوانم. پس از اینکه آقای سلطانپور شعرهای خود را خواند، من از جای خود برخاستم و رو به جمع گفتم هرکس که تمایل به رفتن دارد میتواند برود. من از امام علی شعر میخوانم؛ شیعه همیشهی تاریخ مظلوم بوده و خواهد بود.» و سپس، وی شعری سپید با عنوان اقیانوس که برای نهجالبلاغه سروده شده است را برای حاضران در جلسه خواند:چنین است گویی:که با جامی خالی بر ساحلی صخرهای پیش روی امواج ایستادهام...محمدرضا سهرابینژاد شاعر دیگری بود که در این جمع حضور داشت. وی پس از حضور بر روی سن و معرفی خود، تاریخ تولد خود را اول رمضان سال ۱۳۳۲ در شهرستان همدان ذکر کرد و سپس شروع به تعریف خاطرات کودکی خود نمود: «در یک سالگی به تهران هجرت کردیم و به این دلیل که جمعیت زیادی داشتیم و شغل پدرم هم درآمد چندانی نداشت، درس خود را در کلاس سوم دبستان رها کردم و وارد بازار کار گشتم. پس از مدتی که کار کردم، درس خود را ادامه دادم و موفق شدم دیپلم خود را به صورت شبانه در دبیرستان مروی بگیرم. در بازار که کار میکردم، با مجلهای تحت عنوان مکتب اسلام آشنا شدم که اولین برخوردهای من با شعر بود و من به واسطهی این مجله به فضای شعری آشنا شدم. در همین دوران بود که رادیو برنامهای تحت عنوان کاروان شعر و موسیقی و بزم شاعران ضبط و پخش میشد که من بسیار به آن علاقهمند شده بودم و در هر شرایطی حتما باید آن را گوش میکردم. به واسطهی مطبوعات هم با غزلی از رهی معیری با مصراع نخستین اشکم ولی به پای عزیزان فتادهام آشنا شدم و علاقهی بسیاری به وی پیدا کردم. به واسطهی همین علاقه بود که تمامی دیوان رهی معیری را حفظ کردم. پس از این، من نیز وارد فضای شعری شدم و پس از چاپ شعر من به طور متفرقه در یک یا دو مجله، شعری که تحت عنوان جزیره سروده بودم، در کنار اشعار اخوان ثالث و فروغ به چاپ رسید. نخستین مصراع این شعر را در خاطر دارم ای روی تو مهتاب شبهای جزیره... پس از این، زمان سربازی من فرارسید و من با حکمی که امام خمینی(ره) داده بودند از سربازی فرار کردم و وارد فضای سیاسی شدم و حوزهی اصلی سرایش شعر من به رباعی و دوبیتی محدود شد. در طول این دوران، من برای انقلاب و دفاع مقدس شعرهایی را سرودم و شعرهایی آیینی نیز در کارنامهی خود دارم. و در آخر نیز بر خودم لازم میدانم که از شهرستان ادب برای تدارک این جلسه تشکر کنم؛ چون این جلسات شاعران را متوجه میکند که حقی بر گردن جامعهی خود دارند.» پس از پایان سخنان، او چندین رباعی نیز برای مخاطبان خواند که در زیر یکی از آنها را میخوانید:یا رب! یا رب! به تو پناه آوردمچشمان تر و روی سیاه آوردمگفتم که تهیدست نیایم پیشتطاعات نداشتم... گناه آوردم...سپس عبدالرحیم سعیدیراد، با تشویق حاضران بر روی سن آمد و ضمن تشکر از آنها، خاطرات خود در زمینهی حضور در فضای شعر برای حاضران گفت. پیش از اینکه وی خاطرات خود را در این زمینه، بیان کند، نعمتی در معرفی وی بر حضور در بسیاری از عرصههای شعر انقلاب و راه انداختن سایت شاعران فارسیزبان تاکید کرد. سعیدیراد با ذکر دقیق تاریخ تولد که اول فروردین ۱۳۴۶ در دزفول است، سخنان خود را آغاز نمود: «سرودن شعر را از جبهههای جنگ آغاز کردم. در جبهه ما برای صبحگاه که بیدار میشدیم و ورزش میکردیم، آهنگهای کمی بود و مجبور به تکرار بودیم. همین اتفاق نیز در مداحیها و نوحههای ما نیز افتاده بود. برای اینکه صبحگاهها و نوحهها را از تکرار دربیاوریم، من به همراه دوستان دیگرم شعرهایی میسرودیم و از اینجا بود که من شروع به سرودن شعر نمودم. اما اولین شعری که به صورت جدی به آن پرداختم و به چاپ رسید، شعری در سال ۱۳۶۹ و در روزنامهی جمهوری اسلامی بود.» سپس وی قصیدهای به محضر مبارک حضرت زهرا (سلامالله علیها) تقدیم کرد که در زیر مطلع آن را میخوانید:برخیز و روشن کن چراغ آسمان رابیدار کن با مهربانی باغبان را...آخرین فردی که به عنوان مهمان متولد این ماه بر روی پشت میکروفون رفت، نویسندهی توانای کشورمان آقای علیالله سلیمی بود. وی در ابتدا با این وعده که امسال کتاب او تحت عنوان سفر معمولا صبح اتفاق میافتد چاپ خواهد شد، تاریخ تولد خود را ۶ فرودین سال ۱۳۴۷ اعلام کرد و پس از این سخنان خود را آغاز نمود: «من در قیدار خدابنده در استان زنجان به دنیا آمدهام. من هم مانند بسیاری از نویسندگان دیگر به صورت اتفاقی نویسندگی را آغاز کردم و سپس به صورت حرفهی من درآمد. در کودکی به دلیل مشکلات معیشتیای که وجود داشت، مجبور به ترک تحصیل در کلاس پنجم ابتدایی شدم و سپس با راهنماییهای دوست شهیدم دوباره درس خود را به صورت شبانه ادامه دادم. در زمینهی داستاننویسی با یکی از دوستان خوب خود به نام آقای علیمرد مردانی آشنا شدم که کمکهای شایان توجهی به من در زمینهی داستاننویسی داشت.»پس از پایان سخنان سلیمی، کیکی که برای متولدین این ماه تدارک دیده شده بود، توسط آنها بریده شد و زمان باقیمانده را سخنرانان مدعو در این جلسه، به صحبتی کوتاه و ذکر خاطرات خود پرداختند. نخستین سخنران این بخش، استاد جواد محقق بود. وی اشاره کرد: «در سال ۱۳۶۹، سردبیر مجلات رشد بودم و طرحی ریخته بودم که با معلمهای صاحب تحقیق و تالیف در آن دوران بودند، مصاحبه کنم. یکی از افرادی که خیلی تمایل به دیدار با ایشان و مصاحبه از ایشان داشتم استاد بینا بود. پس از تماسهای بسیار با ایشان و درخواستهای مکرر، توانستم با ایشان در سن ۹۱ سالگی ملاقات و مصاحبه داشته باشم. مصاحبهای که من با ایشان داشتم آخرین و شاید تنها مصاحبهای بود که ایشان داشتند؛ چون چند ماه بعد از این مصاحبه به رحمت خدا رفتند.»پس از اتمام این خاطره، مهدینژاد در حضوری کوتاه، تنها شعری طنز برای حاضران خواند. در زیر مطلع این غزل را میخوانید:ستارهای بترکید و آسمان قر شدصدای ترکش او موجب تحیر شد...سپس مصطفی محدثی خراسانی، با دعوت محمدحسین نعمتی مدیر دفتر رسانهی شهرستان ادب و تشویق دیگران، حاضر شد و سخنان خود را با تشکر از شهرستان ادب آغاز نمود: «این برنامهای که شهرستان ادب آن را تدارک دیده است، جای تشکر دارد. چون هم خوشسلیقگی بسیاری در تدارک این مراسم به خرج داده است و هم باعث شده است که نگذارد شاعران از حافظهی جامعه و حتی یکدیگر فراموش شوند. علاوه بر این، فراهم آوردن چنین فضاهایی برای آشنایی بیشتر شاعران جوان و شاعران دارای تجربهی بیشتر میتواند هم به همافزایی تجربیات و در نتیجه غنیتر شدن فضای شعر و ادبیات کشور کمک کند و هم به جوانان این نکته را متذکر شود که انسانسازی شعر تنها به فضاهای مجازی و غیرواقعی محدود نمیشود و در چنین فضاهایی بهتر میتوان دنیای شاعران را درک نمود.»پس از این، علیمحمد مودب، مدیر عامل موسسهی شهرستان ادب، سخنان خود را در مورد این جلسه آغاز نمود: «ما هرچه داریم، از شاگردی و توجه به سخنان شاعران برجستهی زمان خود داریم. اگر ما شعر پویا، زنده و تپنده میخواهیم باید شاعر پویا و فرهیخته نیز داشته باشیم. آنچه که اهمیت دارد جایگاه شاعر به عنوان مولف و دغدغهی او برای زندگی در فضای ایران و در نتیجه انعکاس این فضاست. امیدوارم این محفل و سایر محافل دیگر به پویایی فضای زندگی و شعر ایران کمک کند.»پس از این سخنان کوتاه مودب، براتیپور با تشویق حاضران بر روی سن آمد و سخنان خود را به این صورت شروع نمود: «این جلسه ابتکار بسیار خوبی است و برای همین ابتکار، از شهرستان ادب تشکر میکنم. من فکر میکنم این جلسه و سایر جلسات به شاعران جوانی که زندگی خود را در راه شعر وقف کردهاند، کمکهای قابل توجهی کند و استمرار ارتباط میان شاعران جوان و شاعران باتجربه میتواند نتایج بسیار مطلوب و مثبتی را در بر داشته باشد. من برای شهرستان ادب در این راه و بسیاری از گامهای بلند، مفید و موثری که برداشته است آرزوی موفقیت میکنم.»حسن ختام این جلسه، سخنان حاجعلی انسانی مداح اهل بیت و نوحهای بود که برای حاضرین خواند: «من از اینکه در این جلسه حضور پیدا کردم بسیار خوشحالم و از شهرستان ادب بابت تدارک این مراسم کمال تشکر را دارم. مشاهدهی شاعران جوان و شاعرانی که دارای تجربهی بیشتری هستند بسیار مایهی مسرت من بود و معتقدم که کنار هم بودن و ماندن این شاعران میتواند به افزایش تجربیات کمک کند.» پس از این سخنان کوتاه، وی چندین شعر خواند که در زیر دو رباعی طنز از او میخوانید:بیدکه، نشان دکان ما را بستندچله نشده، کمان ما را بستندما نامهی سرگشاده بودیمبا آب دهن، دهان ما را بستند...***ای دوست! تو بینیازم از عالم کنآزاد گریبان مرا از غم کنگفتی که لِکُلِّ بَیتٍ بَیتٌاینجا یک بیت بده، سه بیت آنجا کم کن...پس از این شعرخوانیها، وی غزلی دیگر با نوای خوش خود برای حضار خواند. این جشن تولد شاعرانه پس از ۴ ساعت با پذیرایی به اتمام رسید و نعمتی مجری جلسه ضمن تشکر از حاضرین از آنها دعوت کرد تا در جلسات بعدی سلام ماه که به صورت ماهانه برگزار میشود شرکت کنند.منبع: فارس