به گزارش جهان، "والعادیات" نوشت:فاطمه سلام الله علیها خطبه را شروع میکند: الحمد لله علی.. فقالت: الحمد لله علی ما انعم و له الشکر علی ما الهم پس فرمود: ستایش خداوند را بر آنچه انعام فرمود و شکر خدای را بر آنچه که به انسانها الهام کرد! الف. «حمد» ستایش نسبت به کمال است و «شکر» قدردانی نسبت به فعل. اثر شکر در قلب به صورت «خضوع»، «خشوع»، «محبت»، «خشیت» و امثال این صفات ظهور پیدا میکند. شکر در زبان به شکل ثنا و حمد و ستایش خود را نشان میدهد و در اعمال و افعال انسان به صورت «اطاعت»، «مصرف نعمت در راه رضای منعم» و... بنابراین حمد و شکر از نظر بروز و ظهور زبانی نسبت به خداوند یکی است. حمد ستایش در صفت است، اما شکر قدردانی از فعل است که خود فعل ناشی از صفت زبانی میباشد. پس دایرهی شکر محدودتر از حمد خواهد بود. امام صادق علیه السلام فرمودند: شکر و قدردانی نسبت به هر نعمت، هر قدر هم که آن نعمت عظمت داشته باشد، این است که خداوند را ستایش کنی - یعنی الحمد لله بگویی - از این روایت و روایات دیگر به دست میآید که افضل انواع شکر عبارت است از ستایش کمال خدا؛ یعنی با اینکه «حمد»، ستایش از کمال است و «شکر»، قدردانی از نعمت، اما دربارهی خداوند حمدِخدا مساوی با شکر او است، بلکه حمد او افضل از شکر او میباشد. ب. «الهام» در لغت به معنای «القای» مطلبی در نفس است. وحی اعمّ از الهام است. زیرا وحی نسبت به جمیع موجودات بکار میرود. شاید قرآن اصلا الهام را به غیر انسان نسبت نداده باشد. پس نسبت به انشانها یک «الهام عمومی» داریم که حضرت علیها السلام فرمودند: و له الشکر علی ما الهم در اصطلاح علمی از مصادیق این الهام عمومی «عقل عملی» است؛ یعنی «ادراک خوبیها و بدیها». یعنی لازم نیست به کسی یاد بدهیم که ظلم بد است و عدل خوب، اصلا یاددادنی نیست، خدا خود این را به انسان یاد داده یا به تعبیری به همه «الهام» کرده است که این الهام عمومی است. والثناء بما قدّم یعنی ثناء خدای راست به آنچه پیش فرستاده. حضرت به این اشاره دارند که خداوند نعمتهایی را قبل از خلقت و به دنیا آمدن ما فرستاد که اگر آنها نبود اصلا من و تویی به وجود نمیآمد. نعمتهایی از قبیل خلقت کهکشانها، سحابیها، کرات، زمین و... مِن عموم نعم ابتدأها از عموم نعمتهایی که خداوند ابتدائا عطا نموده است. یک وقت ما از خداوند نعمتی را تقاضا میکنیم و خدا آن را به ما عنایت میکند، این نعمت مسبوق به در خواست است؛ اما نعمتهایی هم داریم که بدون درخواست عنایت میشود، حضرت زهرا سلام الله علیها در اینجا به آن نعمتهایی که بدون درخواست عنایت میشود اشاره دارد. و سبوغ آلاء أسدادها و فراوانی نعمتهایی که عطا کرده است و تمام منن أولاها و سپاس نسبت خداوند برای همهی منّتهایی که برای بذل نمود. در دعا داریم: یا مبتدئا بالنعم قبل استحقاقها میگوید: تو قبل از اینکه حتی استحقاقش وجود داشته باشد، ابتدا به نعمت کردی چه رسد به اینکه کسی از تو درخواست کند! و جَمّ عن الإحصاء عددها این نعمتها افزون از شمارش است. این عبارت اشاره دارد به آیهی شریفهی: و ان تعدوا نعمة الله لاتحصوها و اگر نعمتهای خدا را بشمارید آن را شمارش نتوانید کرد! و نأی عن الجزاء أمدها اگر انسان بخواهد به کسی که به او عنایت کرده پاداش و جزا بدهد باید ابتدا آن نعمتها را تقدیر و اندازهگیری و نسبتسنجی کند و بعد به نسبت، پاداش بدهد. کلمهی «أمد» هم به معنای «تمام مدت» و هم به معنای «ابتدا» آمده است. به هر حال معنایش هر چه باشد ما نمیتوانیم نعمتهای او را اندازهگیری کنیم! پس یا اشاره دارد به اینکه اول و ابتدای نعمتها و انعامش در دسترس بشر نیست و یا اینکه تمام مدت انعام او از دسترس بشر دور است. و تفاوت عن الإدراک أبدها یعنی ادراک بشر نه تنها اول و ابتدای این نعمت که آخرش را هم نمیتواند بفمد و درک کند! زیرا ابتدا باید بر چیزی احاطه داشت تا بتوان آن را تعریف کرد و بعد آن را مورد تجلیل قرار داد و چون محدود بر نامحدود احاطه ندارد و عاجز از توصیف است، پس نمیتواند نسبت به آن نعمتها قدردانی و شکرگزاری حقیقی نماید. وندبهم لاستزادتها بالشکر لاتصالها حضرت سلام الله علیها میفرمایند: خداوند ما را به وسیلهی شکر و قدردانی و ستایش از او به نعمتهای متصلش دعوت کرده است. این «اتصال» یعنی او، متصلا دارد به تو نعمت میدهد و تو هم متصلا شکر کن تا او بر نعمتهایش نسبت به تو بیفزاید. این عبارت اشارهای است به آیهی شریفهی: لئن شکرتم لأزیدنکم اگر شکر کنید هر آینه بر شما بیفزاییم! در ادامهی این آیهی شریفه آمده است: و لئن کفرتم إنّ عذابی لشدید و اگر کفر ورزیدید همانا عذاب من سخت است. اگر شکر نباشد و کفر باشد در آنجا «اتصال» تبدیل به «انقطاع» خواهد شد. در اینجا سوالی قابل طرح است که آیا همین سخنگو، یعنی حضرت زهرا سلام الله علیها و همین سخنان از نعمتها نیستند؟ آیا این حنجره و حلقوم و این قلب و صدر و سینه که مملوّ است از معارف الهیّه، نعمت الهی نیست؟ آیا او از بزرگترین نعمتهای الهیّه نیست؟ آیا از این نعمت الهی قدردانی کردند؟ آیا شکر این نعمت را به جا آوردند؟ آیا شما این نعمت را شکر کردهاید؟ دیگران چگونه از این قلب و سینه شکرگزاری کردند!؟ بگذریم! واستحمد الی الخلائق بإجزالها «إجزال» همان «إکثار» است؛ یعنی خداوند از بندگانش در مقابل نعمتهای خودطلب حمد فرموده اما برای افزونی نعمتها. «حمد» یعنی ستایش و ستایش تنها در برابر کمال صورت میگیرد و کمالات همه مختص خداوند است. این کمالات خداوند است که موجب شد تا نعمتها به انسان عنایت شود، پس باید آن کمال را ستایش کرد. وثنّی بالندب الی امثالها خداوند تکرار دعوت شما را به امثال این نعمتها فرموده است. اما مراد از امثال این نعمتها چیست؟ برخی از بزرگان احتمال دادهاند که در اینجا مراد این است که خداوند تنها نمیخواهد به شما نعمتهای دنیویه ببخشد، بلکه میخواهد به شما نعمتهای اخرویه هم عطا کند. و این، تنها به وسیلهی طاعات و عبادات، یعنی انجام اعمال صالحه و حسنه حاصل میشود. ولی اکثرا به این معنا رسیدهاند که این نعمتها، اعمّ از نعمتهای اخرویه و دنیویه میباشد؛ یعنی خدا در نعمتهای دنیویه متشابه و متماثل آن را به شکلهای گوناگون عطا فرماید که این اشاره است به فیاضیت حق تعالی در تفضلاتش. اما میتوان این احتمال را داد که چهبسا خداوند با ستایش و حمدی که ما نسبت به او داشته باشیم و شکر و قدردانی اعم از قلبی و لفظی و عملی که انجام دهیم به نعمتهایش میافزاید. این شکر، خود موجب افزایش نعمتها میشود. شمهای توحید از زبان حضرت زهرا سلام الله علیها چگونه است؟ با استفاده از:آیت الله العظمی حاج آقا مجتبی تهرانی؛ خطبه فدک؛ تهران: مصابیح الهدی، 1391 صص 30 - 40 |
↧
خداوند ما را به وسیلهی شکر و ستایش از او دعوت کرده
↧