سرویس فرهنگی جهان نیوز: مرحوم مشفق کاشانی که دی ماه ۹۳، دعوت حق را لبیک گفت، اشعار آیینی و اتقلابی بسیاری در کارنامه دارد. «صلای غم» که تضمینی است از ۱۲ بند محتشم کاشانی و "انوار ۱۵ خرداد"، دو اثر به یادماندنی استاد مشفق در این ژانرهای ادبی هستند. اشعار مشفق تلفیقی از اندیشه و عواطف در ظرف شعر کلاسیک است و با وجود اینکه زبان و فرم اشعار وی غالبا سنتی است، اما مضامینی که در شعر استخدام میکند هیچگاه کهنه و تکراری نیستند. و البته همین نازکبینی و مضمون پردازی، رگههای سبک هندی را در اشعار او به نمایش میگذارد و هر چند واژگان قدیمی هستند اما نگاه به آنها از زاویهای جدید برای خواننده لذت بخش خواهد بود.به مناسبت فرا رسیدن وفات حضرت معصومه (س) غرلی از ایشان با نام "معراج حقيقت" را در ادامه می خوانیم:بر آر از آستين معرفت دست دعا اينجابه آئين دگر بر آستان كبريا، اينجابه چشم دل نظر كن بر حريم دختر موسىكه جان را مى دهد آيينه لطفش جلا، اينجامجو از خيل بيدر دان دواى درد بى درماناگردرمان دردخويش مى خواهى،بيا اينجاصداى قدسيان بشنو كه مى آيد به گوش جانكه دردت را دوا اينجا، كه رنجت را شفا اينجابريز اشك نيازى در نمازستان بى خويشىبر آر ز سوز سينه درد آشنا اينجاحريم يثرب و بطحاست گوئى مرقد پاكشكه نور آذين بود چون ساحت اُمُّ القُرا اينجافضاى قدس، معراج حقيقت، بزم اَوْ اَدنىشب اَسرى، فروغ جاودان مصطفى اينجابنامْ ايزد، كه خاك پاك او بوى نجف داردكه از او مى تراود عطر ِ جان ِ مرتضى اينجاترا پرواز خواهد داد تااوج خدا جوئىز بام آشنائى، زاده خير النّسا اينجابرآى از ظلمت هستى، كه خضرآمد به سرمستىبه بوى چشمه سار زندگى بخش ِ بقا اينجامنم "مشفق" غبارى دامن افشان در هواى اوكه مى جويم رضاى او به تسليم و رضا اينجا