به گزارش جهان، «حسین علیزاده» آهنگساز و نوازنده نامدار کشورمان در نامه ای موضع خود را نسبت به اهدای نشان شوالیه از سوی دولت فرانسه اعلام و از دریافت این نشان انصراف داد. علیزاده در این نامه چنین آورده که به احترام مردم هنرپرور و هنردوست ایران، به نام حسین علیزاده قناعت کرده، تا آخر عمر به آن پیشوند یا پسوندی نخواهد افزود. سازنده آلبوم « نینوا» از نوشتن این نامه به عنوان دشوار ترین و در عین حال زیباترین لحظه عمر نام برده و گفته است:«سالهاست به پاس حقشناسیشان دل مینوازم و چه بزرگ مردمی که دل میدهند، میسازند و میپرورانند هنرمندشان را. هنر فراتر از هر مرزی حکایتی است آشنا برای هر انسان. پیامآور عشق، صلح، دوستی، برادری و برابری. نقشی است تا ابد برای هر دلی که میتپد در دیار من و دیاری دگر. هنرمند در دیار خود ساخته میشود تا بپروراند جهانی را. موسیقی کهن ایران، طنین تاریخ مردمی است باشکوه. عشق، شجاعت و ایثار از تک تک نغمههایش جاری است و افتخار واژهیی است که مردم به هنرمند هدیه میدهند.»آهنگساز «دلشدگان» در این نامه ضمن تشکر از نظر مساعد اهداکنندگان این جایزه و تبریک به تمام بزرگانی که این نشان را دریافت کرده اند، خود را بینیاز از دریافت هر نشانی دانسته و گفته که« همچنان اندر خم کوی دوست و به شوق عشق تا آخر عمر خواهد ایستاد».نشان ملی لیاقت یا نشان شوالیه، نشان هنر و ادب، نشان افسر یا آفیسر و … نشانهایی هستند که دولت فرانسه در مقاطع مختلف به اهالی فرهنگ و هنر یا فعالین سیاسی اهدا می کند. نشان شوالیه شاید نام آشناترین این نشانها باشد که تا کنون چند باری هم نصیب شخصیتهای علمی، فرهنگی و هنری کشورمان شده است. در ادامه نگاهی خواهیم داشت به تاریخچه این نشان و افرادی که تا کنون از سوی دولت فرانسه لایق دریافت عنوان «شوالیه» شدهاند؛ و حواشی مطرح درباره آن. اگر چه جوایز بینالمللی نظیر جایزه صلح نوبل، جوایز جشنوارههای سینمایی مانند کن و اسکار و … رنگ و بویی سیاسی به خود گرفتهاند و در پیشبرد اهداف فرهنگی و سیاسی غرب اهدا میشوند، اما نشان شوالیه تا کنون بیش از جوایز دیگر توانسته است ماهیت هنری و فرهنگی خود را حفظ کند.نشان« ملی لیاقت» برای اولینبار در سوم دسامبر ۱۹۶۳ توسط ژنرال «شارل دوگل» رییس جمهور وقت فرانسه نامگذاری شد. این نشان دارای ۵ درجه بوده که شامل طبقهبندی شوالیه، افسر، فرمانده، افسر ارشد و صلیب بزرگ میباشد. این نشان به کسانی اهدا میشود که دارای دستاوردهای نظامی و غیر نظامی برجسته ای برای دولت فرانسه باشند.نشان دیگری که در فرانسه از سال ۱۹۵۷ میلادی توسط وزارت فرهنگ این کشور ایجاد گردیده نشان هنر و ادب است. این نشان به هنرمندان در رشتههای مختلف هنری از سراسر جهان اعطا شده و دارای سه درجهبندی فرمانده، افسر و شوالیه است. این نشان در جهت غنی نمودن میراث فرهنگی فرانسه ایجاد گردیده است.نشان ملی لیاقت و نشان هنر و ادب فرانسه به افراد غیر فرانسوی نیز هر ساله اعطا میشود.بدین ترتیب که درجه فرمانده، هر ساله به حدود ۲۰ نفر، نشان افسر به حدود ۶۰ نفر و نشان شوالیه به حدود ۲۰۰ نفر از سراسر جهان اعطا میشود. از میان افراد شاخصی که در سراسر جهان نشان هنر و ادب فرانسه را دریافت کردهاند میتوان به کلینت ایستوود (بازیگر و کارگردان فیلمهای وسترن امریکایی)، بروس ویلیس (بازیگر امریکایی)، شاهرخ خان(بازیگر هندی) و لئوناردو دی کاپریو (بازیگر آمریکایی) اشاره کرد. در خصوص افراد ایرانی دریافت کننده این نشان هم میتوان از پرفسور حسابی، محمدرضا شجریان، عباس کیارستمی، لیلا حاتمی، شیرین عبادی، یدالله رویایی، محسن مخملباف، پری صابری و محمد علی سپانلو یاد کرد.زنهاری برای مدیران فرهنگینکته تامل برانگیز و قابل توجه در نامه علیزاده آنجاست که وی با مخاطب قرار دان مدیران فرهنگی کشور لزوم توجه و درک از هنر والای موسیقی را گوشزد می کند. فرآیندی که در صورت تحقق مطلوب آن« یک هدیه و عنوان غیر خودی این همه انعکاس نداشت» و به تعبیر علیزاده« وقتی در فضای هنری نور کافی نباشد، چراغی کوچک خورشید میشود». باید بپذیریم که عملکرد مدیران فرهنگی کشور در تجلیل و تقدیر از مشاهیر و چهره های فرهنگی کشورمان که اغلب شهرتی عالمگیر داشته و دارند چندان قابل دفاع نیست. این کارنامه تنها به این دولت یا دولت قبل و پیشتر از آنها نیز محدود نمی شود. گویی دردی تاریخی و مزمن است که بر مبنای آن نه تنها «پهلوان زنده را عشق است» که هنرمند زنده را نیز هم. در حالی که پیشینه تاریخی و فرهنگی ایران اسلامی سرشار از اسطوره هایی است که می توانند نماد تقدیر از دستاوردهای هنری و فرهنگی باشند شاهدیم که سرمایه های علمی و فرهنگی کشور با عناوینی بیگانه از این آیین و تاریخ شناخته می شوند.این ذوق زدگی در برابر دریافت جوایز خارجی نباید به قیمت غفلت از «آنچه خود داشت» و به نوعی« تمنای از بیگانه» باشد.مشکل اصلی ساختار مدیریتی فرهنگ در جامعه ماست که هنر جایگاه بایسته و شایسته خود را در میان مدیریت جامعه پیدا نکرده است و به همین دلیل هم هنرمندان ایرانی که برخی از آنان حتی با معیارهای جهانی هم در مراتب بالا هستند قدرشان شناخته نمیشود و در پی همین مشکل جوایز و نشانهای هنری ناب که فارغ از ملاحظات سیاسی باشد در جامعه وجود ندارد.نباید فراموش کرد که علیزاده سهم شخص، گروه، دولت یا حکومتی نیست. او آگاهانه در زمین بازی خود، «موسیقی ایرانی» باقی مانده و با نامهاش بر فردیت و اصالت هنری خود که در فرهنگ ایران تعریف میشود و معنا مییابد، صحه گذاشته است.حسین علیزاده در قامت یک هنرمند مردمی و نه در کسوت یک روشنفکر یا فعال سیاسی، با امتناع محترمانه از دریافت جایزه شوالیه لزوم خودباوری و عدم ذوق زدگی در برابر توجهات خارجی را نشان داد.از سوی دیگر تلنگری به متولیان فرهنگی کشور زد. هشداری برای غفلت از داشته های فرهنگی در زمانه ای که مدعیان رنگارنگ از کمترین سوسوی ستارگان پهنه فرهنگ به آسانی نمی گذرند و آن را به نام خود مصادره می کنند چه این که این بار پای گوهری درخشان در میان است که نیاز به نگهداری و صیقل گاه به گاه دارد. مردم هنردوست ایران سهم خود را در صیقل چنین گوهرهایی ایفا کرده اند حال باید دید که دستگاه های عریض و طویل و مدیران فعال در این عرصه چه واکنشی در قبال این حرکت تحسین آمیز خواهند داشت. چیستی و چگونگی این واکنش می تواند تداوم این تفکر نزد هنرمندان ایرانی راتضمین کند.منبع: رصد