به گزارش جهان، محمد لطفی زاده در وبلاگ "منبر اینترنتی" نوشت: به تازگی فیلم سینمایی (پنج ستاره) در شبکه خانگی توزیع شده است. به این بهانه نکات زیر در نقد محتوایی این فیلم تقدیم میشود. توضیح مختصر آنکه در اینجا قصد نقد سینمایی یک اثر نیست و این موضوع به جای خود و توسط متخصصین انجام میشود لیکن در این مجال شاخصههای مختلف محتوا را بیرون آورده و درباره آنها به بحث و بررسی میپردازیم. نقد محتوامحور به معنای غفلت از لزوم پرداخت هنرمندانه و مبتنی بر فنون سینمایی نیست بلکه در این جا تنها به محتوا پرداخته میشود. نام فیلم : پنج ستاره نویسنده : علی اکبر قاضی نظام کارگردان : مهشید افشارزاده بازیگران : شهاب حسینی، همایون ارشادی، سحر قریشی، بهنوش بختیاری، شیرین بینا، امید روحانی، لیلا بلوکات، محمود جعفری و دیبا زاهدی خلاصه داستان : یک دختر جوان که پدرش کارگر است در رشته داروسازی دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن پذیرفته میشود و برای تأمین هزینه ثبت نام و تحصیل مجبور به کار در هتل میشود که میزبان آمیتا باچان بازیگر مشهور سینمای هند است... و اما 14 نکته درباره محتوای این فیلم : 1 - این فیلم روایت سختی زندگی زنانی است که آسمانی بیستاره دارند. گرچه به این فیلم از نظر سینمایی نقدهای جدی وارد است اما شاید بتوان نکته برجسته محتوای آن را که به خوبی در قالب سینمایی عرضه نشده تأکید بر حفظ آبروی افراد دانست و از سوی دیگر آسیبی مهم را به نمایش گذاشته که تضاد سنت و مدرنیسم را تداعی میکند. دختری جوان باید به هر قیمت ولو اینکه در هتل کنار مادرش اتاقها را تمیز کند به دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن برود، این در حالی است که سنت ارزش را در مهارتهای زندگی میدانست و نه لزوماً به هر قیمت به دانشگاه رفتن! این نکته در دیالوگی در فیلم دیده میشود : (آدم باید پیشرفت کند ولی به چه قیمتی؟) 2 – برخلاف آنچه انتظار میرود و عموماً متأسفانه اتفاق میافتد در این فیلم دختر جوان تحت تأثیر رفتار اطرافیان قرار نمیگیرد و اصالت خود را حفظ میکند. این یک نکته مثبت است لیکن در سطح جامعه با نهایت تأسف این اتفاق عموماً رخ نمیدهد. 3 – مادر دختر جوان چادری است و در خانوادهای کارگری زندگی میکند. کاری نداریم که مادر چادری است و دخترش اینطور نیست و این حقیقت جامعه امروز است! اما معلوم نیست چرا باید اولاً همه کسانی که با مشکلات دست و پنجه نرم میکنند چادری باشند (چه الگوسازی اشتباهی برای جامعه میکنیم؟) و ثانیاً اگر چادری است و حجاب کامل و برتر دارد چرا موهای خود را بیرون میگذارد؟ 4 - یکی از مسائلی که در جامعه امروزی در حال عادی شدن است نحوه مخاطب قرار دادن زن و مرد در محیط کار است. در این فیلم هم (هما خانم) توسط مدیر خانهداری (با بازی امید روحانی) با ضمیر مفرد مخاطب (تو) خطاب میشود و این نه تنها در این فیلم بلکه در فیلمهای دیگر هم دیده میشود! این در حالی است که در اسلام تکبر زن در برابر مرد و عدم نرمش این دو وقتی نامحرم باشند توصیه شده و ارزش تلقی میشود. 5 – هرچند کسب علم و دانش یک ارزش است اما ارزش کارگر کمتر از دانشجو نیست. در این فیلم دیالوگی از زبان پدر دختر جوان که کارگر است گفته میشود که ارزش کار و کارگر را پایمال میکند. آنجا که پدر دختر میگوید : اگر دخترم درس نخواند شوهرش یک بدبخت بیچارهای مثل من میشود و گیرش میآید! 6 - امروز یکی از بلاهای بزرگ استفاده ابزاری از خانمها است. از پررنگکردن خانم سحر قریشی در پوستر فیلم که معلوم نیست با اینکه قصه حول و حوش بازیگر جوان میگردد چرا وی پررنگ شده گرفته تا نحوه پوشش و آرایش غلیظ وی آنهم در مقام مدیر پذیرش هتل! چرا باید در جامعه منشی و اپراتور و مدیر پذیرش از میان خانمها انتخاب شوند و حتی از آنها خواسته شود که به خودشان برسند!!! 7 - نقش زری با بازی بهنوش بختیاری هم قابل تأمل است. او میگوید من صیغه صمدآقا بودم اما نادر حالا میخواهد من را بگیرد! تضاد ازدواج موقت و دائم که حتی منجر به پذیرش گذشتن از بچه میشود تا حاضر شود برای ازدواج با نادر از ایفای نقش مادری شانه خالی کند از معضلات است. جالب آنکه خود زری با مردی ازدواج موقت داشته (صمدآقا) که همسر دائم داشته اما در فیلم از تعدد زوجات انتقاد میکند! 8 - اختلاط زن و مرد و زیر پاگذاشتن حریم محرم و نامحرم هم به سبک بخشی از اجتماع امروز در این فیلم به نمایش درآمده است. زری در آسانسور با مدیر خود (شهاب حسینی) به شوخی و خنده و خواندن آهنگ فیلم آمیتا باچان میپردازد و این در حالی است که مادرش در بیمارستان بستری است و حال خوشی هم ندارد! 9 - رضا (شهاب حسینی) و فریبا (سحر قریشی) سه سال است که با هم آشنا هستند و قرار ازدواج داشتهاند. این در حالی است که به هم محرم نیستند و رضا هم مایل نیست این ازدواج سر بگیرد اما کماکان همدیگر را با ضمایر مفرد خطاب میکنند و این همان عادی سازی روابط است! 10 - در این فیلم مشخص نیست شقایق (با بازی لیلا بلوکات) با چهره آرایش کرده و لاک زده به دست چه نقشی دارد؟ از دانشگاه همراه دختر جوان میشود و به طور اتفاقی دایی امین تارخ معرفی میشود و به مهمانی آمیتا باچان در هتل راه مییابد؟ به راستی نقش او در این فیلم و فلسفه حضورش چیست؟ سؤالی که بیجواب مانده است! 11- در این فیلم به صراحت حجاب به عنوان ابزار استفاده میشود. در بدو ورود به دانشگاه پدر دختر به او میگوید مراقب باش موهایت از روسری بیرون نیاید (آنهم در دانشگاه آزاد روهن) لابد برای آنکه در ثبت نام خللی ایجاد نشود و در هتل هم زری (بهنوش بختیاری) در پاسخ به مدیر حراست هتل با نام (حاج آقا) روسری خود را جلو میکشد و این در حالی است که مدیر پذیرش (سحر قریشی) در کنار حاج آقا وضعی به مراتب بدتر دارد. این تضاد چگونه قابل توجیه است؟ 12 - نمایش تابلوی رختکن و حمام خانمها و ورود بیاجازه و بیسروصدای شهاب حسینی (در نقش رضا) به آنجا چه توجیهی میتواند داشته باشد؟ 13 - در این فیلم بیش از آنکه به آسیب شناسی موضوع تأمین هزینه دانشگاه آزاد اسلامی و سختیهای خانوادهها پرداخته شود در قالب نام بازیگر (شیرین بینا) که هما نام دارد به تبلیغ یک هتل مشهور پرداخته شده است و بیشتر این فیلم را تبلیغاتی میتوان دانست تا اجتماعی! 14 - مجموع مرگ ناشی از دخانیات در دنیا از مجموع مرگ سه بیماری خطرناک ایدز، مالاریا و سل بیشتر است. متأسفانه در این فیلم رضا در یک سکانس سیگار را از جیب درمی آورد و مانند یک سیگاری حرفهای روشن میکند و میکشد. جالب آنکه فریبا (سحر قریشی) هم سیگاری بوده و خود رضا او را تشویق به ترک سیگار کرده بوده و البته باید به این هم توجه داشت که در این فیلم رضا نقش بد هم ندارد که بگوییم سیگار کشیدن را به بازیگر نقش بد فیلم دادهاند! حالا چرا سیگار کشیدن (این عمل زشت و گناه که حرام الهی هم هست) به راحتی نشان داده میشود سؤالی است که باید از کارگردان پرسید. والحمد لله رب العالمین |
↧
فیلمی که یک ستاره هم نداشت!
↧