به گزارش جهان، مهدی عابدی در وبلاگ "این خانه صاحب دارد" نوشت:مشغول وبگردی های خودم در سایت های خبری-تحلیلی بودم که تیتر خبری توجهم را جلب کرد: انتقاد امام جمعه اصفهان از حجابی نامرسوم! در اینترنت موضوع را پیگیری کردم و به اصل خبر رسیدم: اصل خبر موبوط می شد به برنامه زنده باد زندگی که در تاریخ دوم مهرماه از شبکه 2 به روی آنتن رفته بود. محتوای این برنامه دعوت از خانواده های ایرانی و گفت و گو با آن ها درباره موضوعات مختلف از جمله مسائل اجتماعی و سبک زندگی است. مهمان دوم مهرماه این برنامه حجت الاسلام محمد صادقی (از راویان گرانمایه موسسه تفحص سیره شهداء قم که چندین بار در مراسمات یادواره شهدا و چندین سال در اردو های راهیان نور بسیج دانشجویی در محضرش بودیم و از روایت های ناب و سازنده اش استفاده کردیم) و اعضای خانواده ایشان بودند. خانواده ایشان شامل همسر، 3 فرزند، داماد و نوه های ایشان بود. نکته جالب توجه این برنامه این بود که همسر و دختر آقای صادقی (زهرا صادقی که در 12 سالگی عقد، در 14 سالگی ازدواج و در 16 سالگی مادر شده بود) با حجاب پوشیه در این برنامه تلویزیونی حاضر شده بودند. این موضوع موجب تعجب و شگفت زدگی مجری برنامه و همچنین اظهار نظر از سوی افراد مختلف و کاربران فضای مجازی شده بود. تا آن جا که ذیل متن خبری که در این باره در یکی از سایت های خبری درج شده بود کاربران نظرات مختلفی نوشته بودند و هرکدام از جنبه ای موضوع را تحلیل کرده بودند. آن چه بیش از این ها توجه مرا جلب کرد اظهار نظر متفاوت حجت الاسلام محمد تقی رهبر (امام جمعه موقت اصفهان) است. ایشان در مصاحبه ای که با سایت خبر آنلاین داشته است این نوع حجاب (چادر همراه با پوشیه) را حجابی نامرسوم و غیر عادی دانسته و از آن جهت که افکار عمومی پوشاندن صورت با پوشیه را رد می کنند و نمی پسندند آن را امری غیر عادی تلقی کرده است. حجت الاسلام رهبر این نوع حجاب را نوعی ارتجاع و تنگ نظری دانستند و معتقدند خانواده روحانیون هم باید به آن مقدار از حجاب که شرع مقدس تعیین کرده است اکتفا کنند و در این موضوع افراط نکنند؛ چرا که اگر حجاب زیاد تر از مقدار تعیین شده توسط شرع مقدس باشد غیر عادی جلوه می کند و این با افکار و فرهنگ عمومی ما در تضاد است و باعث زیر سوال بردن حجاب و نگاه های طنز آمیز و تحقیر آمیز به محجبه ها می شود. موضوع حجاب و کیفیت آن بحثی است که همواره مورد چالش بوده و افراد مختلف با گرایش های فکری متفاوت نظرات گوناگون درباره آن داشته اند. آن چه بیش از هر چیز دیگر در این موضوع خودنمایی می کند این است که چرا دو روحانی دین شناس و اسلام شناس که به موازین و مصلحت های دین و فرهنگ اسلام آشنایی دارند درباره یک موضوع واحد نظرات متفاوت و متضادی دارند؛ به صورتی که یکی از این دین شناسان (حاج آقا صادقی) این نوع حجاب را امری پسندیده، لازم و موکد اسلام می داند و روحانی دیگر (حجت الاسلام رهبر) آن را امری نامرسوم که دارای تبعات منفی در جامعه است تلقی می کند؟ اشکال کار کجاست؟ در جایی دیگر در یکی از وبلاگ های موضوعی حجاب و عفاف نیز مطلبی مرتبط با این موضوع خواندم. نگارنده این مطلب اذعان داشت حجاب هایی که به نحوی زیبا بسته می شوند به کلی مردود و غیر قابل قبول هستند. منظور از زیبا بسته شدن حجاب این است که به عنوان مثال قسمتی از روسری با رنگی متفاوت و ضد رنگ چادر بیرون باشد و خودنمایی کند یا سر آستین های چادر یا ساق دست ها با توری های تزیینی دوخته شود. به نظر نویسنده آن مطلب چون این گونه موارد مظهر به نمایش گذاشتن زیبایی هستند و باعث جلب نگاه و توجه دیگران می شوند متضاد با اصل و فلسفه وجودی حجاب هستند و در نتیجه حرام اند.اما آن چه می خواهم بعد از این مقدمه نسبتا طولانی بگویم پاسخ به سوالاتی است که در خلال این موضوع در ذهن هر خواننده ای خودنمایی می کند:اولین و اصلی ترین سوال این است که چرا درباره یک موضوع واحد و در شرایط اجتماعی یکسانی که هر دو عالم دین شناس آن را می شناسند و درک کرده اند دو حکم و نظر متفاوت وجود دارد؟ اگر ما قائلیم که اسلام و فرهنگ دینی یک نظریه کاملا علمی مبتنی بر اصول و قواعد خاص است باید انتظار داشته باشیم که این نظریه علمی با توجه به اصول و قواعد خود و لحاظ مصلحت های دیگر، درباره یک موضوع مشخص نظر واحدی داشته باشد و به قول معروف یک مساله با شرایط معلوم یک جواب صحیح بیشتر نداشته باشد! چرا در این مسئله با وجود اصول و موازین یکسان دو حکم به وجود می اید؟ اصول و موازین فرهنگ اسلام راجع به حجاب چیست و مصلحت ها و احکام ثانوی ای که این اصول را می تواند تغییر دهد چه هستند و در چه شرایطی قادر به تغیر موضوع و حکم هستند؟ .................این سوالات و سوالاتی از این قبیل مواردی هستند که ذهن مومنان طالب حقیقت و دین داران با بصیرت را در مواجهه با این گونه موارد به خود مشغول می کند و در جست و جوی پاسخ قانع کننده ای برای خود هستند؛ چرا که اگر پاسخ قانع کننده ای در جواب این سوالات پیدا نشود ممکن است فرد دچار نوعی کثرت گرایی پنهان راجع به دین و گزاره های دینی شود و گرفتار این تلقی بشوند که هر کس بنا به اصولی می تواند برداشتی راجع به احکام دین داشته باشد و هر کدام از این ها نیز می توانند صحیح باشند.در ادامه این گفتار قصد دارم به صورت اجمالی و مفید به بیان موازین و مصلحت های فرهنگ اسلام راجع به حجاب بپردازم تا در حد ممکن حدود و ثغور و باید ها و نباید های آن معلوم شودطبق احکام و قوانین اسلامی، حجاب برای همه زنان و دختران بالغ امری واجب و ضروری است. طبق این موازین حد حجاب قرص صورت و دست ها تا مچ است؛ به این معنی که به غیر از قرص صورت و دست ها تا مچ، پوشاندن بقیه جاهای بدن در مقابل دیدگان نامحرم بر زن مسلمان واجب است. این پوشش باید به گونه ای باشد که جایی از برآمدگی های بدن زن معلوم نباشد. اسلام حجاب را مایه سلامت اخلاقی جامعه و امنیت زنان می داند و از این رو علاوه بر لزوم پوشاندن تمام بدن (به غیر از استثناها) از دیدگان نامحرم، هر آن چه که در ظاهر زن نماد تجمل و زینت و باعث جلب توجه و جذب نگاه شود را خلاف عفت و حجاب می داند و آن را منع می کند. از این رو، در احکام اولیه و قطعی اسلام، علاوه بر مواردی همچون بیرون گذاشتن مو، نمایان شدن ساق دست (بالاتر از مچ)، ظاهر بودن برجستگی های بدن زن، هر نوع آرایش مشهود روی صورت و دست ها (ناخن بلند، رنگ کردن ناخن و ...)، پوشیدن جوراب نازک و این گونه موارد (بنا به مصلحت لزوم عدم جلب توجه ظاهر زن) به طور کلی منع شده است. آن چه مسلم است در بین هیچ روحانی و دین شناسی در این موارد اختلافی نیست و همه به حرمت این موارد اذعان دارند. چیزی که باعث ایجاد اختلاف نظر بین دین شناسان درباره حدود حجاب می شود را می توان در 2 مورد بیان کرد:1- مصادیق تجمل، آرایش، زینت و چیزهایی که وجود آنان در ظاهر زن باعث جلب توجه و نگاه می شود. چرا که خیلی از این موارد عرفی هستند و حکم آن ها طبق عرف منطقه و زمان و مکان معلوم می شوند. به عنوان مثال؛ حلقه نامزدی را در بعضی زمان ها مصداق زینت می دانستند و در زمان های دیگر خیر! یا در موردی دیگر، اصلاح ابرو را برخی مصداق زینت در ظاهر می دانند و برخی دیگر آن را مصداق تجمل و زینت نمی دانند. این گونه اختلاف نظر ها در مصداق، باعث صدور احکام متفاوت می شود در حالی که نظر و دستور اسلام راجع به اصول حجاب همواره ثابت و معلوم است. 2- در برخی موارد در نظر گرفتن دیگر مصلحت ها و اصول کلی اسلام باعث می شود نظرات دین شناسان راجع به حجاب متفاوت باشد. این دیگر مصلحت ها جزء اصول مسلم فقهی اسلام هستند و تردیدی در آن ها نیست. اما این که آیا برخی جنبه های حجاب جزء آن ه امی شود یا خیر نیز بستگی به عرف و موقعیت و زمان و مکان دارد. به عنوان مثال؛ یکی از مواردی که به نظر می رسد به موضوع حجاب نیز مرتبط باشد لباس شهرت است. موضوعی که در نظرات خوانندگان خبر برنامه زنده باد زندگی به آن توجه شده بود و چند نفر ذکر کرده بودند لباس و حجابی که میهمانان برنامه انتخاب کرده بودند به نوعی لباس شهرت است و در نتیجه حرام! البته این نوع حجاب از منظر لباس شهرت بودن قابل بررسی است و به نظر می رسد از این جهت که حجاب پوشیه در جامعه و فرهنگ ایرانی دارای سابقه بوده و فرهنگ ایرانی-اسلامی آن را به خود دیده است مصداق لباس شهرت نباشد. کما اینکه هنوز در بسیاری از شهرهای استان های جنوبی قشر عظیمی از بانوان از این نوع حجاب استفاده میکنند و در جامعه عرب نیز امری مرسوم است. در حقیقت خودمان به خودمان القا کرده ایم که این حجاب امری نامرسوم است و برفرض هم اگر نامرسوم باشد با ترویج این فرهنگ پسندیده، به امری مرسوم تبدیل خواهد شد.مورد دیگری که می توان آن را با موضوع مرتبط دانست وهن مذهب و دین است. عده ای معتقدند این نوع حجاب موجب وهن مذهب و دین است؛ از آن جهت که باعث بدبینی جامعه و پیروان دیگر نسبت به دین و مذهب می شود. در این که هر عمل مستحب و مباحی که باعث وهن دین و مذهب بشود باید کنار گذاشته شود شکی نیست و در فقه ما نیز ذکر شده است. ولی باید به این نکته توجه داشت که نمی توان هر امری را که دارای مصالح و فواید بود و صرفا از نظر برخی متجددین در دین داری پسندیده نبود مصداق وهن دین و مذهب دانست. قرار دادن این نوع حجاب (پوشیه) به عنوان عامل وهن مذهب در کنار مواردی همچون قمه زدن در عزاداری ها (آن هم به عنوان وهن مذهب) کار منصفانه ای نیست؛ چرا که موهن بودن یک امر باید با براهین عقلی و قرائن عرفی اثبات شود. در موضوعی مانند قمه زنی به دلیل وجود عناصر نماد خشونت و خونریزی (خون، قمه، کودکان خون آلود و ... ) موهن بودن امری مسلم است. ولی در این نوع حجاب، نمی توان عناصری را یافت که به عنوان نمادی از خشونت یا چیز دیگری باشند (رنگ سیاه چادر و پوشیه یا پوشیده بودن صورت موجب تضعیف دین نمی شود چرا که دلیل عقلی و روایی محکم در تایید این نوع پوشش وجود دارد). صرفا می توان گفت این نوع حجاب در نگاه عامه جامعه امری است که زیاد جا نیافتاده است! با توجه به همه موارد ذکر شده پاسخ به سوالاتی همچون این که آیا پوشاندن صورت واجب است یا نه؟ و اگر واجب است در چه مواردی و شرایطی واجب می شود و در کدام موقعیت ها از نظر دین لازم و واجب نیست و عده ای صرفا به دلیل سلیقه شخصی این کار را می کنند و آیا موقعیتی هست که این کار اشکال داشته باشد؟ داده می شود. با توجه به اصول مسلم و احکام قطعی اسلام و رجوع به عرف متدینین هر منطقه و در نظر گرفتن مصالح گوناگون، می توان نظر مسلم اسلام را استخراج کرد. ذکر این نکته بی فایده نخواهد بود که عمل به دستورات اسلام دارای یک حداقلی و یک حداکثری است. در حالت حداقلی انسان به حداقل چیزی که دین از انسان خواسته اکتفا می کند (رفع تکلیف) و نیازی نمی بیند در راستای عمل حداکثری قدم بردارد. در صورتی دیگر، انسان با علم به اینکه دستورات دین دارای منافع و مصالح برای بشر است، بر خود لازم می بیند در راستای عمل حداکثری قدم بردارد اگر چه شرع او را ملزم به این اعمال نکرده باشد (همون نمره 12 قبولی و نمره 20 شاگرد اولی در کلاس درس). واضح است که حجاب حداقلی حجابی است که فقط مصالح و شرایط اولیه را در نظر بگیرد و حجاب حداکثری حجابی است که شرط کمال را در نظر بگیرد و دنبال این باشد به حداکثر مصلحت های دستورات اسلام در زمینه حجاب و عفاف برسد.پایانی: توصیه می کنم فیلم کامل برنامه زنده باد زندگی با حضور حاج آقا صادقی را ببینید تا از دریچه ای دیگر با زندگی به سبک اسلام ناب محمدی آشنا شوید. با رسم ها و سنت هایی در زندگی آشنا خواهید شد که تصور آن در زندگی معمولی و روز مره ماها غیر ممکن به نظر می رسد؛ ولی با کمی تغییر نگرش نسبت به باید ها و نباید های زندگی قادر خواهید شد رسم ها و سنت های نادرست و مضر زندگی را با شهامت کنار بگذارید و به سمت هدف اصیل زندگی رهسپار شوید. ان شا الله. |
↧
حجاب نامرسوم یا فراموش شده؟
↧