Quantcast
Channel: جهان نيوز - پربيننده ترين عناوين فرهنگ :: نسخه کامل
Viewing all articles
Browse latest Browse all 16083

روایت اکبر عبدی از سفر حج

$
0
0
به گزارش جهان به نقل از مهر، برنامه «بعضیا» شبکه سه با تهیه‌کنندگی و اجرای سیدعلی ضیاء شب گذشته ۱۲ مهر ماه در نخستین قسمت خود میزبان اکبر عبدی بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون بود.ضرغامی من و خانواده‌ام را به مکه فرستادعبدی در این برنامه سخنان متفاوتی درباره موضوعات گوناگون داشت که در ابتدای آنها عید قربان و غدیر و هفته دفاع مقدس را به همه تبریک گفت و در پاسخ به مجری برنامه که آیا خودش هم حاجی شده یا خیر، ماجرای رفتنش به مکه را این گونه توضیح داد: سال ۷۸ بود که به خانه‌مان زنگ زدند و من از مهندس ضرغامی ممنونم که آن زمان در وزارت ارشاد بود. آن زمان به من اعلام کردند قرار است هنرمندان را به مکه ببرند و من هم برای دو روز دیگر آمادگی داشته باشم. من هم گفتم تنها که نمی‌شود! قرار شد دو ساعت بعد خبر بدهند. گفتم خانومم که شفا هم گرفته باید در این سفر باشد تا برای تشکر بیاید.وی ادامه داد: وقتی زنگ زدند و گفتند قبول است، گفتم دخترم المیرا چه؟ او که ۷، ۸ سال بیشتر ندارد و او را کجا بگذاریم؟ با آمدن او هم موافقت شد و من این بار گفتم پس مادرم چه می‌شود اگر او نیاید مرا دعوا می‌کند. در فرودگاه بود که با آمدن مادرم هم موافقت شد و ما ۵۵۰ هزار تومان برای آمدن او پرداخت کردیم. قرار بود بخشی از این پول را در قالب ۱۰۰ دلار در مکه به هرکس پس بدهند. چقدر هم آن سفر خوش گذشت.تا مکه نروی نمی‌فهمی آنجا چه خبر استعبدی تأکید کرد: ما اصلا قصد مکه رفتن نداشتیم و فکرش را هم نمی‌کردیم خدا ما را بطلبد اما او خواست و چهار نفری مشرف شدم. ما در دهه آخر رمضان آنجا بودیم و گرچه حج عمره رفته بودیم اما به اندازه حج تمتع آنجا شلوغ بود و سفری عالی شد. افراد تا زمانی که آنجا نرفته‌اند متوجه نمی‌شوند چه خبر است اما وقتی بروی مدام دلت بخواهد دفعه بعد هم پیش بیاید و حتی شده پول قرض بگیری و به مکه بروی.بازیگر «معراجی‌ها» ادامه داد: خداراشکر زوار ایرانی آنجا خیلی به من لطف داشتند. جایی در مسجد رسول بود که می‌گفتند هر رکعت نماز آنجا به اندازه چند هزار رکعت ثواب دارد. مردم هم لطف داشتند و برای من جا باز می‌کردند یا حتی جای خودشان را به من می‌دادند و توانستم آنجا نماز بخوانم. کیف و لذتی را که هر کس دلش می‌خواهد آنجا ببرد من تجربه کردم.پدرم به محضردار پول داد و مهریه زنم به جای ۱۱۰ سکه شد ۱۱ سکه!این بازیگر درباره ماجرای شفا پیدا کردن همسرش هم گفت: همسرم سرطان سینه داشت اما خدا خواست و با یک عمل خوب شد. من هم دوست داشتم او را برای تشکر از خدا به مکه بفرستم. او بعدها بدون من هم به حج رفت. هر بار هم به من می‌گفت اکبر چند تا از سکه‌های مهریه را بفروش تا به من مکه بروم! به او می‌گفتم مگر چند تا سکه مهرت است؟ او هم پاسخ می‌داد ۱۱۰.وی که بین جدی و شوخی صحبت می‌کرد، یادآور شد: اما پدر من به محضردار پول داده بود و او به جای ۱۱۰ سکه در قباله ۱۱ سکه نوشته بود. برای همین به همسرم گفتم تو حالا یه چیزی هم بدهکار هستی! او قباله ازدواج را که دید آن را به برادرهایش نشان داد و بین آنها هم دعوا شد که چرا هیچ کدام متوجه این موضوع نشده بودند. خوشبختانه پدرم به داد من رسیده بود!عبدی درباره اهل خانواده بودن اظهار کرد: ما هنوز هم با هم زندگی می‌کنیم و خرجمان یک کاسه است. پدر و مادر و برادرها کنار همیم. همه کار می‌کنند و من و تو هم نداریم.نزدیک بود همزمان سکته مغزی و قلبی کنماین بازیگر با اشاره به دریافت نکردن ۶۰ درصد دستمزدش از پروژه «شرط اول» به کارگردانی مسعود اطیابی و تهیه‌کنندگی محمد کمالی پور تصریح کرد: نزدیک به همین پروژه بود که تاندون پایم آسیب دید. در مویرگ‌های ریز این قسمت در داخل خونریزی می‌شد و این خونه لخته شده بود. زانو تا کف پایم آسیب دیده بود و سیاهرگ که باید خون کثیف را برای تصفیه برمی‌گرداند کار نمی‌کرد. همین شد که یک ماه بیمارستان بودم. با پای خودم به درمانگاهی در سعادت آباد رفتم و آنجا خودشان تا بیمارستان آتیه که چند قدم بیشتر بود مرا با برانکارد بردند و گفتند شانس آورده‌ام و اگر لخته خون حرکت می‌کرد، ممکن بود همزمان سکته قلبی و مغزی کنم.وی در پاسخ به ضیاء در این باره که چرا از تهیه‌کنندگان و کارگردان‌هایی که پولش را نمی‌دهند شکایت نمی‌کند، گفت: قسط اول و آخر شبیه شیربها و مهریه شده که چه کسی داده و چه کسی گرفته! فیلمبرداری که تمام می‌شود دیگر با ما کاری ندارند و می‌شود ماجرای من بدو آهو بدو. آخر از چه کسی شکایت کنم؟ کسی که یک عمر آرزو داشتم در فیلمش بازی کنم؟پنج کلمه گفته بودم و ۳۰۰ هزار تومان جریمه شدم!عبدی از آوردن هر اسمی خودداری کرد و افزود: بار قبل به خاطر آوردن اسم تهیه‌کننده در برنامه زنده، او از من شکایت کرد و ۳۰۰ هزار تومان جریمه شدم. گفتند پنج تا گفته‌ای و باید این مبلغ را بپردازی. آنجا به قاضی گفتم می‌شود پنج تا دیگر هم بگویم و ۳۰۰ هزار دیگر بدهم؟ قاضی خندید! متاسفانه یا پول ما را می‌خورند یا آنقدر دیر می‌دهند که ارزشی ندارد.بازیگر فیلم در حال اکران «خواب زده‌ها» یادآور شد: یک سال و نیم پیش فیلمبرداری فیلمی تمام شد و از ۲۰ روز پیش هم اکران می‌شود اما تا به حال ۷۰درصد پولم را گرفته‌ام. برای همین مجبور می‌شوم برای بازی در فیلم‌های بعدی این افراد، خط و نشان بکشم. این بار گفتم من روز دهم فیلمبرداری باید تمام دستمزدم را گرفته باشم در غیر این صورت به تنها می‌روم. حرفم نتیجه داشت.به جوان مردم می‌گویند نصف هزینه فیلم را بده بگذاریم بازی کنیوی تأکید کرد: اگر جوان با استعدادی بخواهد وارد این عرصه شود، به او می‌گویند یک فیلم سینمایی مثلا ۸۰۰ میلیون هزینه دارد تو نصف این پول را بده تا بگذاریم بازی کنی. چون ما داریم سرمایه‌گذاری می‌کنیم تا تو پررنگ شوی. من وقتی این حرف‌ها را می‌شنوم خجالت می‌کشم. از سه تا ۲۵ میلیون و ۱۵۰ میلیون از جوان‌ها پول می‌گیرند یا بازی‌شان بدهند.عبدی در پاسخ به ضیاء که چرا با چنین پروژه‌هایی همکاری می‌کند، تصریح کرد: متاسفانه من بعدا فهمیدم. اگر همان اول بفهمم از بازی جا می‌زنم. یک بار تهیه‌کننده‌ای می‌خواست خودش نقش یک را بازی کند. من هم به او گفتم اگر تو بازیگر باشی من نیستم او هم عقب کشید.

Viewing all articles
Browse latest Browse all 16083

Trending Articles