Quantcast
Channel: جهان نيوز - پربيننده ترين عناوين فرهنگ :: نسخه کامل
Viewing all articles
Browse latest Browse all 16070

شهر موش‌ها ۲: فیلمی برای بچه‌های ما یا برای بچه‌های آن‌سوی آ‌ب‌‎ها؟!

$
0
0
سرویس فرهنگی جهان‌نیوز - دکتر سید جواد مدنی: بر خلاف دهه ۶۰ و ابتدای دهه ۷۰ که سینمای کودک سینمای شاخص کشور بود و بهترین فیلمهای ایران، خود را در این ژانر مطرح می کردند و به قول معروف سینماگران کشور، به هر علتی، درد کودکان را داشتند. چند سالی بود از سینمای کودک فقط جرقه‌هایی در تاریکی مشاهده می‌شد که البته آنها هم برای مدتی فضای سینمای کشور را نورانی می کرد و مدتی جریان ساز می گردید. ولی شاخصه همه این فیلمها سادگی و بی پیرایگی و کم خرجی آنها بود چون در سینمایی که بازگشت سرمایه در آن چندان مشخص نیست، خطر سرمایه گذاری بر موضوعات جدید، خاصه در ژانر کودک چندان مورد پسند اهالی سینما نبود.در چنین فضایی، وقتی جمعی آشنا و حرفه ای تصمیم گرفتند که خطر کنند و سرمایه عظیمی را در این زمان و در این ژانر متروک صرف کنند. به شجاعتشان تبریک گفتیم و برای آینده کودکانمان خوشحال شدیم. خوشحال شدیم که در این مملکت که هر کسی به فکر کلاه خویش است. افرادی هم هستند که درد فرهنگ دارند و برای شادی و رویاهای فرزندانمان نگرانند. البته با توجه به اینکه آزمایش راه‌های جدید همیشه همراه با موفقیت نیست. تصمیم گرفتند که از فیلمی که مورد استقبال بوده و جزو پرفروش‌های تاریخ سینمای ماست یعنی شهر موش‌ها، استفاده کرده و ادامه‌اش را بسازند.تاریخچهدر سال ۶۰ ،وقتی که برنامه تلویزیونی مدرسه موش‌ها که قرار بود بچه‌ها را به مدرسه رفتن تشویق کند، ساخته شد. هیچ کس فکرش را هم نمیکرد که استقبال بچه‌ها و مردم از این برنامه آن چنان زیاد شود که تولید آن تا ۳ سال بعد هم ادامه یابد. محبوبیت این برنامه در بین بچه‌ها سازندگانش را به فکر تهیه فیلم سینمایی شهر موش‌ها از روی مجموعه تلویزیونی مدرسه موش‌ها انداخت.نمایش این فیلم در سال ۶۴ به فروش بسیار خوبی در گیشه‌ها رسید و رفته‌رفته به بخشی از نوستالژی بچه‌های دهه ۶۰ (که نگارنده هم جزو آنهاست) تبدیل شد. در سال ۹۲ ،خالق شخصیتهای شهر موش‌ها تصمیم گرفت که با همراهی بخش خصوصی این موفقیت را دوباره تکرار کند ولی به علت گذشت حدود ۳ دهه از فیلم قبلی و بزرگ شدن مخاطبان قدیمی ،به جای ادامه داستان همان شخصیتها، فضا و قهرمانان فیلم جدید را عوض نمود . قهرمانهای فیلم جدید فرزندان قهرمانهای قبلی هستند. همان طوری که مخاطبان جدید فرزندان مخاطبان قدیمی هستند.شخصیت‌هاشخصيت‌هاي دوست داشتنی مدرسه موش‌ها در اين سالها بزرگ شده‌اند، ازدواج كرده‌اند و همگي بچه دارند. در شهر موش‌ها ۲ ، قصه در مورد این شخصیتها نیست،بلکه آنها صرفا پدر و مادرهايي هستند كه از داستان و قهرمان بازیهای بچه‌هايشان تحت تأثیر قرار مي‌گيرند.خانواده كپلكپلديروز: به يادماندني‌ترين شخصيت‌ مدرسه موش‌ها، كسي نبود جز كپل! موش شكمويي كه موقع رفتن به مدرسه، جيب‌هايش را پر از فندق و پسته مي‌كرد و بخش مهمي از بار جذابيت مجموعه را به دوش داشت. شهرت اين شخصيت تا جايي بود كه ترانه اصلي مدرسه موش‌ها و يكي از ترانه‌هاي شهر موش‌ها با محوريت او ساخته شد. امروز: بعد از ۳۰ سال، با نارنجي ازدواج كرده و صاحب دو فرزند است. رستوران و کافی شاپ بزرگي دارد و بسيار مرفه است. او يكي از ثروتمندترين موشوند شهر موش‌هاست همچنان، خونسرد و بي‌خيال است، از دست كسي عصباني نمي‌شود، اما در عين حال مقتصد است و از دوست دوران کودکی اش دم باریک به عنوان آشپز و خدمتکار استفاده می کند.زندگی جدیدش ربطی به شخصیت و سطح زندگی فیلم قبلی ندارد و به نظر می رسد که این اموال ناشی از ازدواج با نارنجی باشد. در این حالت تأثیر پذیری وی از زنش هم منطقی به نظر می رسد.نارنجيديروز: لوس‌ترين و با ناز و اداترين عروسك مدرسه موش‌ها بود. خودش را بهتر از سايرين مي‌ديد و مدام نارضايتي‌اش را از شرايط و افراد مختلف با تكه كلام مخصوص خودش يعني ايشششش، انقدر بدم مياد به روي همه مي‌آورد. كپل و دم باريك از آنجايي كه به حساسيت‌هاي او واقف بودند، مدام اذيتش مي‌كردند تا صدايش را در بياورند. امروز: خصلت‌ها و حساسيت‌هاي قديمي را حفظ كرده و همچنان در هر لحظه نسبت به شرايط موجود، ناراضي است و از همه چيز بدش مي‌آيد. بعد از گذشت سي سال، همچنان خودخواه ترین شخصیت شهر موش‌هاست و به زني تبديل شده كه به سر و وضع و پوست و لباس‌هايش اهميت زيادي مي‌دهد؛ لب‌ها و گونه‌هايش را بوتاكس مي‌كند، ماسك خيار مي‌گذارد و سعي مي‌كند خوش لباس‌ترين موش شهر موش‌ها باشد.بچه‌هاي كپل و نارنجيصورتیصورتي به لحاظ شخصيتي، اصلا به مادرش نرفته و هيچ كدام از خصلت‌هاي او را ندارد. او اصلا لوس نيست و مثل مادرش تلاشي هم براي اينكه جذاب باشد نمي‌كند. صورتي دختر بزرگ خانواده است و سعي مي‌كند در كنار برادر كوچكترش رفتارهايي عاقلانه به خرج دهد. او شعر مي‌گويد و با مشكي، پسر دم باريك، دوست صميمي است و در طول قصه، به همراه او يكي از مغزهاي متفكر ماجرا مي‌شود.كپلکيكي از جذاب‌ترين شخصيت‌هاي شهر موش‌ها ۲ بدون شك، همين كپلك است. پسر شيطان، بازيگوش و شكمويي كه چشم‌هاي گردي دارد و مي‌شود آن را نمونه كوچك پدرش كپل دانست. او مثل بچه‌هاي هم سن خودش، با صداي بلند حرف مي‌زند، حرف‌هاي يواشكي را لو مي‌دهد و مدام دلش مي‌خواهد بازي كند و صدای بسیار جذابی دارد.دم باريکديروز: دوست صميمي كپل بود و در تمام شر و شلوغي‌هاي او همراهي‌اش مي‌كرد. او بچه‌اي ترسو و دست و پا چلفتي بود كه به تنهايي عرضه كاري را نداشت. همه آنهايي كه مدرسه موش‌ها و شهر موش‌ها را ديده‌اند كاملا مي‌دانند كه دم باريك و كپل، جزو شخصيت‌هاي اصلي بوده‌اند.امروز: دم باريک بعد از گذشت سي سال هنوز دوستي ديرينه‌اش را با كپل حفظ كرده. در رستوران او آشپزي مي‌كند و ظرف مي‌شويد. كپل طبقه پايين خانه‌اش را به او داده اما نارنجي به دليل اتفاق‌هايي كه پيش مي‌آيد، او را بيرون مي‌كند. درباره اينكه دم باريك با چه كسي ازدواج كرده حرفي به ميان نمي‌آيد اما همسرش مرده و او با تنها پسرش مشكي زندگي مي‌كند.برادر دم باریکدیروز: شخصیتی که برای افزایش بچه‌ها در فیلم اول پیدا شد در بیشتر خصوصیات مانند برادرش بود ولی خیلی از او حرف شنوی نداشت. رابطه این دو برادر در شهر موش‌ها ۱ بسیار دوست داشتنی بودامروز: در فیلم دوم هیچ اشاره به وجود و سرنوشت این برادر نمی شودبچه دم باريک؛ مشكينقش اصلي فيلم است و درواقع با قهرماني‌هايش، شهر موش‌ها را نجات مي‌دهد. او به هيچ وجه ويژگي‌هاي پدرش را به ارث نبرده. برخلاف او مدام دنبال ماجراجويي و خطر كردن است.از چيزي نمي‌ترسد و مدام به ايده‌هاي جديد مي‌رسد. از طرف ديگر علاقه زيادي به موسيقي دارد و گيتار مي‌زند. مشكي مغز متفكر موش‌ها در جرياني است كه شهر موش‌ها گرفتارش مي‌شود.خانواده دكترعينكيديروز: بچه درس‌خوان و منظمي كه در مدرسه موش‌ها، مبصر كلاس بود و مدام تلاش مي‌كرد نظم را بين همه برقرار كند. اسم بدها را پاي تخته مي‌نوشت و مدام جلوي آنها ضربدر مي‌كشيد. او رابطه خوبي با آقا معلم داشت و براي همين هم به ديد ديگران، يك جورهايي خود شيرين به حساب مي‌آمد. آقاي معلم مدام مي‌گفت كه آينده خوبي در انتظارش است.امروز: عينكي حالا دكتر شده و كل بيماران شهر موش‌ها را مداوا مي‌كند. او در اين مدت با سرمايي ازدواج كرده و دو بچه دارد. نقش عينكي در شهر موش‌ها ۲ زياد نيست و غير از يك معرفي اجمالي در ابتداي فيلم، فقط يك بار براي مداواي پيشو خبرش مي‌كنند. خواهر عینکیدیروز: خواهر کوچکتر عینکی که مانند برادرش عاشق مدرسه بود ولی چون کوچک بود نمی توانست درس بخواند. دوست صمیمی خواهر دم دراز یعنی موش موشک بود. و در فیلم اول همراه گروه بچه‌ها با آقای معلم و آشپزباشی از راه جنگل به شهر موش‌ها رفت.امروز: آینده اش به عشق کودکی‌اش گره خورد. خواهر عینکی در فیلم شعر موش‌ها ۲ ، مدیر مدرسه است. فردی مرتب و منظم که آینده و پیشرفت کودکان تحت نظرش برای وی از همه چیز مهمتر است و به دنبال این است که همه چیز بسیار بسیار بسیار خوب باشد. سرماييديروز: موش سرمايي كه هميشه كلاه و شال گردن به سر داشت و با اين وجود مدام مي‌لرزيد. تنها چيزي كه از او به ياد داريم اين است كه در اكثر مواقع عطسه مي‌كرد و آب دماغش را بالا مي‌كشيد. از آنجايي كه خيلي خودش را مي‌پوشاند و چهره‌اش زياد مشخص نبود به نظرمان مي‌آمد كه سرمايي پسر است اما گويا همه اين سالها اشتباه مي‌كرديم چون برومند در سن سي‌سالگي شخصيت‌ها نشان داد كه دختر بوده است.امروز: او هنوز هم سرمايي است و سر ميز شام عليرغم اينكه همه لباس‌هاي نازك و بعضا آستين كوتاه به تن كرده‌اند، پالتو پوست پوشيده و دو پوشش پوستي هم روي گوش‌هايش كشيده است. با اينحال مدام مي‌گويد كه هوا سرد است تا حدي كه دم دراز به دكتر طعنه مي‌زنند كه چرا در اين همه سال نتوانسته سرمايي بودن او را مداوا كند. بچه‌هاي عينكي و سرماييذره‌بيندر عين اينكه مثل مادرش هميشه شال به گردن دارد و سرمایی است، خصلت عينكي را هم به ارث برده. او عاشق اين است كه در آينده مثل پدرش دكتر شود. براي همين هم هميشه يك كيف لوازم پزشكي اسباب بازي در دست دارد و گوشي داخل گوشش مي‌گذارد. عدسياو هم مثل برادرش خصلت سرمايي بودن را از مادر به ارث برده. البته برخلاف ذره‌بين كه در بخشي از داستان حضور كوتاهي دارد، نقش خاصي ايفا نمي‌كند و فقط كنار بچه‌هاي مدرسه قرار مي‌گيرد و آنها را همراهي مي‌كند. گوش درازديروز: گوش دراز از همان زمان بچگي گوش‌هاي تيز و قد بلندتری داشت و خيلي از مسائل را زودتر از ديگران متوجه مي‌شد. مثلا هر موقع كه آقا معلم به كلاس نزديك مي‌شد خبر نزديك شدن او را مي‌داد تا بچه‌ها سر جايشان بنشينند و ساكت باشند. وقتي خوش‌خواب خروپف مي‌كرد يا شكم كپل به قار و قور مي‌افتاد، گوش دراز اولين كسي بود كه مي‌فهميد. و در فیلم اول او نخستین فردی بود که حضور اسمشو نبر رو در صحنه نبرد پایانی تشخیص داد وبا اطلاع به بقیه بچه‌ها موجبات فرار آنها را فراهم نمود. امروز: او حالا به خاطر گوش‌هاي تيز و توانايي تشخيص اتفاق‌ها قبل از وقوع، به يك درجه‌دار نظامي تبديل شده و با نام كلنل گوش دراز، فرماندهی آژان دوموشان برعهده دارد. وی بزرگ‌ترين مقام مسؤول در پليس است و به محض اينكه اتفاقي مي‌افتد، دستور رسيدگي يا كشيدن آژير خطر را مي‌دهد. او پليس با اخلاقي است و خارج از اصول، اقدامي انجام نمي‌دهد. ولی برخلاف فیلم اول و برنامه تلویزیونی تواناییهایش چندان به کار نمی آید وآخر ماجرا از بچه‌ها كم مي‌آورد. همسر وی هم قد بلندی دارد و مانند نظامی ها می نشیند و صحبت می کند. بچه‌هاي گوش درازشيپور و نوچهبچه‌هاي گوش دراز، به خاطر موقعيت پدرشان، احساس قدرت مي‌كنند و در تمام مدت فيلم، به بقيه دانش‌اموزان فخر مي‌فروشند. براي همين است كه هيچ كس دلش نمي‌خواهد با آنها دوست باشد. آنها نهايتا راز بچه‌ها را پيش بقیه فاش مي‌كنند و همه را به دردسر مي‌اندازند.خوش خوابدیروز: موش خواب آلودی که همیشه سر کلاس و در مواقع حساس خواب بود و بعد از تمام شدن مشکلات و خطرها از خواب می پرید و می گفت چی شده؟ من کجام؟امروز: معاون اداره پلیس و نفر دوم بعد از گوش دراز است ولی همچنان بیشتر مواقع و خصوصا در مواقع خطر در خواب به سر می برد. وی همسر و سه فرزند هم دارد که همه آنها هم مانند وی صورتی خواب آلود دارند حتی نوزادی که در بغل مادرش است.دم درازدیروز: شیطان ترین بچه کلاس و کسی که همیشه آخر کلاس کنار گوش دراز می نشست و با دم درازش بقیه بجه ها را اذیت و مسخره می کرد و می خندید.امروز: از شغل وی چیزی متوجه نمی شویم اما می فهمیم که ازدواج کرده و فرزند دارد.البته همچنان مانند گذشته بذله گو و شیطان است و در نمایی توانایی عینکی را در درمان همسرش سرمایی زیر سؤال می برد.موش موشکدیروز: خواهر کوچکتر دم دراز، که دوست خواهر عینکی بود. وی به مدرسه نمی رفت.عروسک کوچکی داشت که با آن بازی می کرد. خواننده ترانه زیبای جنگل زیباست با صدایی کودکانه.امروز: وی امروز معلم موسیقی و آواز مدرسه و نوازنده و خواننده رستوران کپل است.در فیلم ۲ ترانه جنگل زیباست را با صدایی زنانه دوباره خوانی می کند.وی به معلم جدید مدرسه علاقمند است. آقا معلمديروز: يكي از مهمترين شخصيت‌هاي مدرسه موش‌ها و شهر موش‌ها كه بخش مهمي از داستان‌ها حول محورشان مي‌گذشت، آقاي معلم بود. او با همان جديت و صداي تو دماغي‌اش، مدام ميان شلوغي كلاس صدا مي‌زد:بچه موش‌هاي عزيز و سعي مي‌كرد دعوا و شلوغي‌ها را بخواباند. آقا معلم، فردي مقتدر اما مهربان بود كه خيلي بيشتر از يك معلم برايشان وقت مي‌گذاشت و سعي داشت آنها را درست تربيت كند. شخصيت او طوري طراحي شده بود تا بچه‌هايي كه در آستانه رفتن به مدرسه بودند بتوانند نمونه واقعي يك معلم را در او ببينند. امروز: آقا معلم بعد از گذشت سي سال، به پيرمردي تبديل شده كه حالا در شروع سال تحصيلي جديد، قرار است بازنشسته شود. در جشن شروع سال جديد، از زحمات آقا معلم قدرداني مي‌شود و فرد جديدي را به عنوان معلم معرفي مي‌كنند. آقا معلم بعد از اين همه سال، همچنان خوش‌پوش است، كت و شلوار و كروات به تن دارد و اندكي در ژست و قيافه‌اش تغييري به وجود نيامده.آقا معلم جديدمعلم جديد كه تجربه آقا معلم را ندارد و تازه به شهر موش‌ها آمده، بسيار بلند پرواز است، او زياد خطر اسمشو نبر را جدي نمي‌گيرد و به بچه‌ها قول مي‌دهد كه به عنوان گردش علمي، آنها را به بيرون شهر ببرد اما مدير با او مخالفت مي‌كند. وی به معلم موسیقی مدرسه موش موشک علاقه دارد.کورال موشتنها شخصیت جذاب و جدید شهر موش‌های ۲، کورال موش است؛ موش کوری تنها و بی‌کس که در تونل‌های زیرزمینی خود اطراف شهر موش‌ها زندگی می کند. برعکس ظاهر، هیبت و صدای خشنش، شخصیتی مهربان و دوست داشتنی دارد. وی در نگهداری و نجات پیشو از دست گربه ها و مبارزه بچه‌ها با آنها نقش مهمی ایفا می کند.خدنگنوچه لاغر و عاقل‌تر اسمشو نبر که با ملنگ وظیفه پیدا کردن و کشتن پیشو را دارند.ملنگنوچه چاق و نسبتا بی عرضه و جاهل اسمشو نبر است که با خدنگ وظیفه کشتن پیشو را دارند.وی کمی از خدنگ حساب می برد و به علت شکمو بودن به جای پیشو بیشتر به دنبال موش است. اسمشو نبردیروز: گربه ای سیاه با چشمان درشت زرد که چهره‌اش علی‌رغم سادگی بد‌جوری بچه‌ها را می‌ترساند. ودر آخر فیلم شهر موش‌ها ۱ در مبارزه با بچه‌ها شکست خورد و به آبهای روان رودخانه پناهنده شد تا آب او را با خود ببرد.امروز: اسمشو نبر توسط نوچه هایش به اسم اسی خان شناخته می شود. چهره و اندامش نسبت به فیلم قبلی جزییات بیشتری دارد و بسیار ترسناکتر و تواناتر از اسمشو نبر قبلی است و دیگر خودش مستقیم وارد عمل نمی شود. بلکه نوچه هایش خدنگ و ملنگ را می فرست.در فیلم بیان می شود که وی قاتل پدر پیشو است.پیشو و مادرشپیشو گربه نوزادی است که مادرش از ترس اینکه مانند پدرش توسط اسمشو نبر کشته شود آن را درون سبدی گذاشته و به رود می سپرد.رسیدن این نوزاد به دست بچه موش‌ها باعث آغاز داستان می شود.مادرش فقط در نمایی در آخر فیلم قابل مشاهده است. داستان و فیلمنامه:برخلاف داستان جذاب و پر تعلیق شهر موش‌ها ۱ ، که با شروعی کوبنده آغاز می شود و ادامه پیدا می کند.داستان شهر موش‌ها ۲ ، داستانی کم رمق و نحیف دارد که سعی شده با موسیقی و شعر و رقص و آواز جبران شود ولی مشکل اصلی این فیلم ، فیلمنامه ضعیف و یک خطی آن است که اتفاقا خیلی دیر هم آغاز می شود و پیرنگ کمی هم دارد.تا زمان پیدا شدن بچه گربه (پیشو) داخل سبد، اصلا داستانی وجود ندارد و ما نمی دانیم که فیلم در مورد چیست. تمام سعی عوامل بر شناساندن شهر جدید است..پس از آن هم تا زمانی که متوجه شویم که خدنگ و ملنگ دو گربه نوچه اسی خان(اسمشو نبر) قصد گرفتن و کشتن پیشو را دارند، داستان خاصی نداریم. البته توجه و دقت زیاد و قابل تقدیری در جزئیات شهر شده، ولی همین توجه زیاد، عوامل فیلم را از توجه به داستان غافل نموده است.علاوه بر آن در همین داستان گفته شده هم منطق داستانی وجود ندارد. مثلا چرا "اسمشو نبر" با اینکه می داند شهر موش‌ها کجاست و می تواند به آن حمله کند کاری به آن ندارد؟ چرا می خواهد پیشو را بکشد و علت کشتن پدر پیشو چیست؟ چرا پیشو و مادرش موش نمی خورند؟ اسمشو نبر چگونه و از چه طریقی پیام خودش را روی مونیتورهای شهر میاندازد؟ چه کسی باک ماشینش را سوراخ می کند و چگونه؟موضوع انتقام گیری پیشو در بزرگسالی بحث مهمی نیست. بلکه انسان بیشتر به یاد روش واقعی حیوانات در طبیعت ، مثلا در گله شیر ها می افتد که پس از مبارزه بین نرها بر سر ریاست برگله، نر غالب تمام بچه‌های باقیانده از نر قبلی را می کشد تا بچه‌ها از نسل وی باشند.موضوع بسیار خشنی که در کارتون شیر شاه با اشاراتی به نمایشنامه هملت به زیبایی بیان شده بود.موسیقی و آواز:موسیقی و سازهای مورد استفاده در شهر موش‌ها ۲ بر اساس گذشت زمان تغییرات وسیعی کرده و بیشتر از موسیقی و آوازهای پاپ و رپ استفاده شده است. کسی منکر این نیست که سلایق مخاطبان و سازندگان در طی سالیان دراز گذشته از فیلم اول تغییر کرده و به روز شده است.ولی در مقایسه با فیلم اول، موسیقی و متن شعرهای استفاده شده در شهر موش‌های ۲ ،بار معنایی و اخلاقی پایین تری خصوصا برای کودکان دارد و جالب تر اینکه موسیقی هایی در فیلم دوم بیشتر مورد پسند بچه‌ها و بزرگتر ها قرار گرفته که دوباره خوانی آوازهای گذشته است، مانند آواز ک مثل کپل و جنگل زیباست. بنابراین یا عجله موجود در تهیه فیلم ، سازندگان را از تولید آوازهایی پر معناتر بازداشته یا سازندگان مانند نگارنده اعتقادی به نقش فراوان این آوازها در تربیت کودکان و غیر تربیتی بودن تعدادی از آوازهای موجود در فیلم دوم ندارند.فضا سازی، فرهنگ و روابط:اما موضوع اصلی ای که شهر موش‌های ۲ را از فیلم اول و برنامه تلویزیونی قبلی متفاوت کرده است فضاسازی و روابط جدید و عجیب موجود در آن است. در برنامه تلویزیونی از لحاظ ظاهری تأکیدی بر جنسیت شخصیتها وجود نداشت.البته مخاطب تا حدودی از طرز بیان و رفتار و منش شخصیتها حدسهایی مبنی بر دختر یا پسر بودن آنها می زد.در فیلم اول جنسیت شخصیتها از نظر ظاهری معلوم بود ولی باز هم تأکید زیادی بر آن نمی شد مضاف بر اینکه روابط بین شخصیتها برطبق روابط ایرانی و اسلامی موجود در جامعه بود بنابراین خانمها روسری بر سر داشتند و مردها ظاهری ایرانی داشتند.در شهر ،آهنگری، نانوایی، قهوه خانه، زورخانه و ... مشاهده می‌شد. خانه‌ها کاهگلی با پنجره های رنگارنگ با طاقهای گرد بود. برای اطلاع رسانی از جارچی استفاده می شد و خیلی موارد دیگر که نماد سنت و اصالت ایرانی مان بود.ولی در شهر جدید چیزهایی دیده می شود که بیش از حد مدرن است و تا حدی هم بی منطق. درست است که زمانه عوض شده و این فیلم ۲۸ سال بعد از آن زمان ساخته شده ولی فضای فعلی کشور ما هم ماند این فیلم نیست. مخصوصا که این بنابر گفته تهیه کننده برای شادی بچه‌ها ساخته شده است نه بزرگسالان و قرار نیست که وقتی داریم فیلمی برای بچه‌ها می سازیم روابط موجود در بین بزرگسالان را به آنها نشان دهیم و یا ناراحتشان کنیم.چرا در این شهر محله مرفه و فقیرنشین وجود دارد؟ چرا قهرمان ما از خانواده مرفه و پولدار شهر است که در حال استثمار دوست و همکلاسی سابق‌اش است؟ (کپل و دم باریک)چرا در فیلم نوکر و کلفت داریم؟ چرا روابط فمینیستی بین قهرمان‌های ما برقرار است؟ چرا کپل گردنبند طلا دارد؟ چرا همه مردها و زن‌ها لباس‌های غربی و پاپیون و کراوات دارند؟ چرا همه زنها بی حجابند و آرایش سر و مو دارند؟ چرا همه پسرها دوست دختر و همه دخترها دوست پسر دارند؟ (مخصوصا قهرمانهای مورد نظر ما، مشکی و صورتی) چرا قهرمان‌ها دائم در حال نواختن ساز هستند آنهم سازهای غربی؟ چرا تلویزیون "شو" نشان می‌دهد. این تلویزیون است یا شبکه های ماهواره ای؟ چه دلیلی وجود دارد که ما اتاق خواب زن و شوهر و صحبت‌های آنها در مورد خودشان و دیگران را به بچه‌ها نشان دهیم (سکانس نارنجی و کپل)؟ چرا پلیس اصلی شهر بی‌عرضه و همکارش خوش‌خواب است؟ چرا شخصیت‌های منفی فیلم قلیون و مشروب مصرف نموده و مست و اینقدر ترسناکند؟ چرا؟ چرا؟در جواب این سؤال‌ها، عزیزان سازنده و طرفداران فیلم دلایلی خواهند آورد که جواب آنها را نیز خواهم داد. از جمله اینکه فضای فیلم فضای بچه گانه است پس همه مسایل و روابط نباید طبیعی و منطقی باشد و برای شاد کردن آنها ،شخصیتها در حال خواندن و نواختن موسیقی هستند یا پلیس خوشخواب و بی عرضه است.ولی اگر فیلم برای بچه‌هاست پس چرا به معضلات اجتماعی که در حد فهم آنها نیست از جمله بی عدالتی و استثمار و وجود نوکر و کلفت در فیلم پرداخته شده یا چرا شخصیت بد آنقدر ترسناک است که بزرگسالان را هم می ترساند ،کودکان که جای خود دارند.همچنان که بعضی خانواده از ترس کودکان و دیدن خواب بد متعاقب دیدن اسمشو نبر شاکی بوده اند.دوستان احتمالا خواهند گفت که موش‌ها آدم نیستند که روسری بر سر کنند یا حجاب داشته باشند، ولی مگر موش‌ها مو دارند که آن را بابلیس کنند یا آیا موش‌ها لاک یا رژ لب می زنند یا ساز و آواز دارند؟ یا از کراوات یا پاپیون یا ماسک صورت یا گردنبند استفاده می کنند؟همه ما می دانیم که استفاده از شخصیتهای کارتونی و عروسکی حیوانی به معنی حیوان بودن آنها نیست بلکه برای پذیرش بهتر آنها توسط مخاطب می باشد. گو اینکه این روش قرنها قبل در کلیله و دمنه و مرزبان نامه هم استفاده شده و جواب داده بود.پس تمام این شخصیتا انسانند ولی به نظر می رسد شهر مورد نظر در کشورمان وجود ندارد یا شهر مورد نظر سازندگان شرایط مورد مشاهده را دارد، نه چیزی که در کشور ماست. تکنیک و جلوه های ویژهبا توجه به پیشرفت روزمره تکنیک در سینما و بی اثر نماندن کشورمان از این موهبت، تکنیک و جلوه های ویژه این فیلم بسیار فراتر از حد فیلم قبلی یا سینمای عروسکی فعلی کشورمان است. حرکات و ساخت عروسکها بسیار طبیعی و باورپذیر می نماید به طوری که پس از چند دقیقه از شروع فیلم باور داریم که مشاهده گر داستانی در یک جامعه شهری انسانی هستیم نه مشکلات موش‌ها و گربه ها.البته حرکات اسمشو نبر و روشهای مبارزه اش ، با وجود تکنیک خوب و اجرا مناسب و طبیعی ، ربطی به فضا و روایت کودکانه فیلم ندارد و بیشتر شبیه فیلمهای علمی تخیلی مانند ماتریکس است. نتیجه گیریفیلم شهر موش‌ها ۲ بر خلاف فیلم قبلی فیلمی کاملا معمولی و تا حدی ضعیف است مضاف بر اینکه توسط گروهی حرفه ای و کاربلد ساخته شده و از تبلیغات فراوان بهره می برد تا با بمباران تبلیغات همه جانبه و اسامی عوامل و پشتیبانان فیلم، مخاطبان بیشتری را به سالنها بکشاند و به اقتصاد سینما و سازندگانش کمک نماید. با توجه به مطالب بیان شده به نظر می رسد که این فیلم بیش از آنکه مخاطب داخلی و کودکان ایرانی را مد نظر قرار گرفته باشد. برای مخاطب خارجی یا بزرگسالان ساخته شده است. و اگر با دید نسبتا خوش بینانه به آن بنگریم و نخواهیم از وجود توطئه ای برنامه ریزی شده در نشان دادن موارد ممنوعه و دادن الگوی نادرست به کودکان مسلمان ایرانی صحبت کنیم. وهمچنین نخواهیم آنقدر خوش بین باشیم که تمام موارد ذکر شده را معمولی ، وضع حال جامعه و یا ناشی از اشتباهات سازندگان بدانیم باید به آن بپردازیم که سازندگان بر اساس سبک زندگی خود و اطرافیانشان و بر اساس ارزش‌های مورد پسند خودشان که چندان هم با ارزشهای کشور هماهنگ نیست فیلمی را تولید کرده اند که بیشتر مورد پسند خودشان است نه تمام جامعه. گو اینکه روابط موجود در فیلم برای کودکان خانواده های مذهبی و معتقد ناآشنا و دور از ذهن است.توصیه‌هابا توجه به موارد ذکر شده ، برای خانواده هایی که نگران تربیت مذهبی کودکانشان هستند، مشاهده فیلم شبهت زیادی به توضیح آیه ۲۱۹ سوره بقره در مورد شراب و قمار دارد، یعنی ضررش بیش از منفعت آن است.«يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ قُلْ فيهِما إِثْمٌ كَبيرٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُما أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِما ...» (البقره - ۲۱۹)ترجمه: در باره شراب و قمار از تو سؤال مى‏كنند، بگو: «در آنها گناه و زيان بزرگى است و منافعى (از نظر مادى) براى مردم در بردارد (ولى) گناه آنها از نفع‌شان بيشتر است...

Viewing all articles
Browse latest Browse all 16070

Trending Articles