به گزارش جهان به نقل از فارس؛ اولین شب شعر «ترانگیزان» در آستانه روز شعر و ادب فارسی با خوانش سرودههای عاشقانه به دبیری محمدعلی بهمنی دقایقی پیش در سالن خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.در این مراسم شاعران جوان و پیشکسوت در کنار یکدیگر به شعرخوانی پرداختند، اما این برنامه دو مهمان ویژه داشت. علیرضا مختارپور دبیرکل نهاد کتابخانههای عمومی کشور و ساعد باقری که در دقایق پایانی برنامه به جمع حاضران پیوست.تا پیش از این سابقه نداشت که دبیرکل نهاد کتابخانهها در این برنامهها حضور یابد هرچند حضور و وجود چنین مدیرانی باعث میشود در انتخاب و ارسال کتاب شاعران به استان ها و شهرستان دقت بیشتری صورت گیرد، که از نکات مثبت حضور مختارپور به حساب می آید.* زهیر توکلی: شرط شب شعر «ترانگیزان» خواندن شعر جدید استبر اساس این گزارش، اجرای این برنامه برعهده زهیر توکلی بود که ضمن اشاره به اینکه این شب شعر به چه مناسبت برگزار میشود، عنوان کرد: شبهای شعر و اینگونه همایشها محفلی شده است و از این رو مخاطب عمومی از آن استقبال نمیکند و جنبه فرمایشی دارد، از این رو جای خالی چنین برنامههایی حس میشد.وی ادامه داد: بنیاد تصمیم گرفت به شکلی جدید و متناوب ماهی یک نشست برگزار کند تا فارغ از اسباب و علل حاشیهای همه گرد هم شعر بخوانند ، البته هر کس باید شعری جدید بخواند. این شرط پیشفرض این جلسه خواهد بود.این شاعر جوان در پایان سخنان خود ضمن اشاره به اینکه اولین شب شعر با موضوع عاشقانه آغاز شده گفت: انتخاب این موضوع در اولین جلسه جسارت میخواست تا یک مدیر افتتاحیه را با شعر عاشقانه برگزار کند. * قزلی: دومین شب شعر پایان ماه مهر با موضوع طنز و دبیری اسماعیل امینی برگزار میشوددر ادامه مهدی قزلی مدیرعامل بنیاد شعر و ادبیات داستانی ضمن اشاره به این جلسات که قرار است ماهیانه برگزار شود بیان کرد: این شبهای شعر در پایان هر ماه شمسی برگزار میشود و با توجه به اینکه شعرا باید با اشعار جدید خود در آن حضور یابند امیدواریم ترانگیزی در جریان شعر رخ دهد.وی در پایان سخنان خود با اعلام یک خبر افزود: شب شعر دوم با موضوع طنز در پایان ماه مهر برگزار میشود که دبیری آن را اسماعیل امینی برعهده خواهد داشت.* دعوت از استاد محمد علی بهمنی/ استادی که شعر کلاسیک دهه ۵۰ و ۴۰ را تکان دادتوکلی پس از قزلی پشت تریبون حاضر شد و از یکی از قدیمیهای دهههای ۴۰ و ۵۰ که شعر کلاسیک را تکان داد و غزلی گفت دعوت کرد تا پشت تریبون حاضر شود. این فرد محمد علی بهمنی بود که توکلی او را استاد خطاب کرد.محمدعلی بهمنی با قرار گرفتن پشت تریبون اظهار داشت: این آگاهی را داشتم که به دلیل شبی که مصادف با استاد شهریار است و در بسیاری استانها و تهران نشستهای خاص چنین شبی هست شاید ما با همه دوستانی که باورمند بودنشان در این جلسه بودیم نمیتوانستیم روبرو شویم چون همه وعده داده و به جلسات دیگری رفتند.* بهمنی: همیشه یک شاگرد هستمبهمنی که دبیری این جلسه را برعهده داشت گفت: من همیشه یک شاگرد بوده و شاگرد همیشه شعر خواهم بود. وی به احترام حاضران اشاره و توضیح داد بسیاری به دلیل موی سفید حرمت بسیاری برایم قائلند اما من شاگردی کرده و آن را پذیرفتهام.بهمنی در ادامه گفت: جای شب شعر عاشقانه مدتها است خالی بود، البته غزل عاشقانه در جلسات پراکنده خوانده میشد، اما شبی با این نام خیلی خوب است.خدا نخواست که من اهل ناکجا باشماجازه داد فقط اهلی شما باشمو ماجرای من و تو به عشق فرجامیدو عشق خواست که من مرد ماجرا باشمو من تو را به دلیل آرمان خود کردمکه بیدلیل مباد آرمانگرا باشمچرا؟ مپرس که سرمشق عاشقی است سکوتمخواه پاسخ گنگی بر این چرا باشمسرودمت به همان باوری که در من بودو شعر حنجرهام شد که خوشصدا باشمو خواندمت که قشنگ است روز و شب از توبخوانم و نگران نخواندهها باشموی در ادامه ترانهای خواند.در ادامه این نشست بهرام ساکی غزلسرای پیشکسوت خوزستان شعری با این مطلع خواند: اگر بنا شود بنا شوم از نو در دستهای تو جا میگیرم.حنیف افخمی ستوده دو غزل خواند که مطلع یکی از آنها اینگونه است: آن شب که کارد دست زلیخای رنج بود یوسف رسیده بود سراپا ترنج بود* شاعران پوستر شب شعر را امضا کردنددر میانه برنامه از هر یک از شاعران پس از قرائت اشعاری دعوت میشد تا تابلو و پوستری را امضا کنند.حامد عسگری شاعر خوشقریحه کشورمان غزلی دیگر خواند.نشسته در حیاط و ظرف چینی روی زانویشاناری بر لبش گل کرده سنجاقی به گیسویشنبودی در دلم انگار طوفان شد چه طوفانیدو پلکم زخمی از شلاق باران شد چه بارانیشیما احمدی شاعر دیگری بود که شعری اینگونه خواند: تیتر کن نام مرا همشهری/ قلعه کاغذی ات را تر کن. این شاعر از دفتر شعر خود یک غزل عاشقانه هم خواند که نوسروده وی نبود.* دوستت دارم اگر عشق به آن سختیهاستحسین جنتمکان از دیگر شاعرانی بود که اینگونه خواند:پشت پرچینت اگر بزم، اگر مهمانی استپشت پرچین من این سو همه اش ویرانی استدوستت دارم اگر عشق به آن سختیهاستدوستم داشته باش عشق به این آسانی است* امینی: از شعر عاشقانه بی بهرهاماسماعیل امینی استاد، محقق و شاعر کشورمان به دعوت توکلی پشت تریبون حاضر شد و گفت: نزدیک ۴۰ سال است شعر میگویم اما از شعر عاشقانه بی بهرهام. از روزگار جوانیام پیرمرد بودهام و عاشقانه ندارم.وی با اشاره به شهریار و روز شعر و ادب گفت: اگر کسانی هستند که زبان ترکی میدانند باید یادآوری کنم که در شعرهای ترکی شهریار با شاعری دیگر مواجهیم. آن غیر از شهریاری است که شعر فارسی میگوید. این دو کاملا متمایز از همدیگرند.به گفته امینی در شعر ترکی شعر عروضی رایج نیست و شعر هجایی گفته میشود. زیرا در زبان ترکی فقط هجای کوتاه داریم.وی افزود: هیچ غزل عاشقانهای در ترکی و فارسی در طراز شعر شهریار نیست همان شعری که شهریار با معشوقش قرار داشت و او سر قرار نیامد؛ البته پیرامون این شعر شاعران ترکزبان در استقبال چندین شعر سرودند اما هیچکدام به پای این شعر نمیرسد.* آثار باستانی آذربایجان یک تریبونی که شاعران آن را امضا کردهاندامینی در ادامه شعری برای شهریار سروده بود که آن را خواند و افزود: در جمهوری آذربایجان در انجمن شاعرانشان تریبونی وجود دارد که از قرن ۱۷ آنجا بوده است. همه شاعران بزرگ که شعر می خواندند پس از قرار گرفتن پشت تریبون آن را امضا میکردند اکنون این اثر باستانی شده است. امضای پوستر هم توسط شاعران ابتکار خوبی است که امضای شاعران روی آن به یادگار میماند.* آنچه شهریار به بهمنی گفتدر ادامه کلیپی از شعرخوانی شهریار پخش شد که همراه صدای شهریار عکسهایی از این شاعر نیز به نمایش گذاشته میشد.پس از آن محمدعلی بهمنی گفت: صدای شهریار همیشه در گوش من حاوی پندی است. او تهران که میآمد در کرج منزل یکی از شاعران چند روز سکونت میکرد. آن موقع هم ما در کرج بودیم. آقای اولیایی چندین شاعر را دعوت میکرد و بارها افتخار نصیبم شد که در یکی از این جلسات حضور داشته باشم. یکی از افراد نظرم را درباره استاد پرسید که من ارادتم را ابراز کردم. پرسید این حرف نهایی شماست من هم گفتم دوست دارم تا هنگامی که سایهشان بالای سر ماست اجازه دهد گزیدهای از کارهایش منتشر شود. در کنار آن فردی هم باشد که برخی ابیات که غریبگی میکند از غزل بردارد. در همین لحظه بود که ما به ناهار دعوت شدیم. سر سفره این فرد به استاد حرف مرا مطرح کرد. شهریار گفت: غلط کرده است.بهمنی ادامه داد: هیچ وقت یادم نمیرود این پند همواره در ذهن من خواهد ماند چون او مدافع و دوستدار ابیات خودش بوده است.* پاسخ شاعری به مطروحه رهبر انقلابعلی قرباننژاد از دیگر شاعرانی بود که شعر خواند. علی محمد مودب در میانه مراسم به حاضران پیوست. نادر سهرابی و پیش از او محمدعلی محمدی در پاسخ به مطروحهای از رهبر انقلاب برای «جانبازِ شهید» که اینگونه است: رندانه آخر ربودی جامی ز خمخانهی دل شعری سروده بود که خواند.در ادامه نادر سهرابی از مجموعه ای که منتشر خواهد کرد شعری خواند با این مطلع که بهانه نیاور همه دریاها از چشم تو آب میخورندسیدصابر موسوی هم شعری با این موضوع خواند که مورد استقبال حاضران قرار گرفت.به چشم عالم و آدم چه غم که خار بیایمدعا کنید کمی با خودم کنار بیایمحامد شکوری اینگونه خواند:عشق داغی است که تا مرگ نیاید نرودهرکه بر چهره از این داغ نشانی دارد* دعای توکلی برای ولیئی چه بود؟قربان ولیئی شعر خواند و توکلی دعا کرد شاعرانی چون او زیاد شوند.* یادی از مرحوم حسین منزوی/ منزوی اول مهر ۶۸ ساله میشودغلامرضا طریقی شاعر غزلسرای زنجانی ضمن یادکردی از شهریار و ترکان پارسیگوی که نقش مهمی در شعر فارسی داشتند ابراز داشت باید در این مراسم از مرحوم حسین منزوی یاد کرد به سه دلیل اول اینکه با کتاب او بود که با شهریار آشنا شدم. او از ترکان پارسیگوی بود و این مراسم از جلساتی است که پس از مدتها در آن غزل عاشقانه خوانده میشود که حسین منزوی از صاحبان غزل عاشقانه است و برعکس آقای امینی من با عشق زیاد سر و کار داشته ام. او اینگونه خواند:حالم بد است مثل زمانی که نیستیدردا که تو همیشه همانی که نیستیوقتی که ماندهای نگرانی که ماندهایوقتی که نیستی نگرانی که نیستیعاشق که میشوی نگران خودت نباشعشق آنچه هستی است نه آنی که نیستیبهمنی پس از این ابیات گفت: عاشقانههای طریقی طریق خود را دارد هرچند شب پیش در منزلش بودیم که شعر پدر شهریار را خواند. من آنجا جای همه شهدا را خالی کردم.در این مراسم ابراهیم اسماعیلی با این جمله که خوشحالم پرچم عشق بالاست گفت: چند روز دیگر سالگرد تولد ۶۸ سالگی حسین منزوی است. درست همزمان با اول مهر. من اینگونه برایتان میخوانم: ناگهان یعنی تو ای تقدیر دیرادور/ اصفهان، شیراز قرن ۷ نیشابور. این گزارش اضافه میکند، تمامی اشعار قرائت شده در این مراسم جدید نبود و حتی برخی شاعران از روی مجموعه شعرهای خود سرودههایی را انتخاب کرده و خواندند.* برگزیده کتاب سال هم شعر خواندمحمدمهدی سیار از شاعران برگزیده کشور که اثر او جایزه کتاب سال را نیز به خود اختصاص داده است گفت: در هر جمعی شاید بشود غزل عاشقانه خواند اما در جمعی که محمدعلی بهمنی و سایر اساتیدم باشند شعر خواندن دشوار است.او اینگونه خواند:چگونه در خیابانهای تهران زنده میمانممرا در خانه جانی هست با آن زنده میمانم* غزل مودب برای دختر سه سالهاشدر این مراسم علیرضا لبش و حسن جمشیدی هم ابیاتی خواندند؛ علی محمد مودب غزلی عاشقانه که برای دخترش سروده بود خواند و گفت: این شعر را برای دخترم سرودم که تا چند روز دیگر سه ساله میشود. در این مراسم همچنین ساعد باقری آخرین فردی بود که پشت تریبون حاضر شد و گفت: انتظار شعر خواندن نداشتم. دیر رسیدم و میدانم زمان محدود بوده اما از شعرهای خوبی که شنیدم استفاده کردم.وی در ادامه ضمن اشاره به ترکان پارسی گوی و شهریار به کرشمه های زمان اجرای شعر و گویندگی اشاره و گفت: گاهی برای خواندن یک بیت ایهامدار از هر دو روش استفاده میکردم تا شنونده هم لذت ببرد. شعر شهریار را هم یک بار خواندم و به دو نحو اجرایش کردم اما وقتی صدای شهریار را شنیدم او متفاوتتر خوانده بود.ساعد باقری در خاتمه شعر «چهار بهانه و یک شعر تازه» را که کار نیمایی بود خواند و در پایان همه حاضران عکسی به یادگار انداختند. |
↧
تنها پندی که شهریار به استادغزل ایران داد
↧