Quantcast
Channel: جهان نيوز - پربيننده ترين عناوين فرهنگ :: نسخه کامل
Viewing all articles
Browse latest Browse all 16070

هفت خاطره خواندنی از استاد قرائتی

$
0
0
به گزارش جهان به نقل از روضه نیوز؛ هفت خاطره زیبا از حجةالاسلام قرائتی ویژه طلاب و مبلغانی که در راه ترویج مکتب تشیع تلاش می کنند:به تو بودم!در بازار کاشان دیوانه‏ ای وقت نماز وارد مسجد شد و با صدای بلند به مردم گفت: همه شما دیوانه هستید. همه خندیدند. گفت: همه شما چه و چه هستید. باز همه خندیدند.رو کرد به پیش نماز و گفت: آقا به تو بودم. بعد از صف اوّل شروع کرد و یکی یکی گفت: به تو بودم، به تو بودم، این دفعه مردم عصبانی شده دیوانه را بغل کردند و از مسجد بیرون انداختند.از این دیوانه یاد گرفتم که گاهی باید خصوصی گفت: به تو بودم و سخنرانی عمومی تاثیر ندارد!شیوه جذباز یکی از مجتهدین نجف که هزاران طلبه نزد او درس خوانده ‏اند پرسیدم: شما چگونه مجتهد شدید؟گفت: در محلّه ما آقایی بود که شب‏ها برای دو سه نفر طلبه، درس شبانه داشت. من هم روزها کار می‏کردم و شب ها نزد ایشان می‏رفتم.این عالم بزرگوار ابتدا برای ما یک قصه می‏گفت و سپس درس را شروع می‏کرد. این گونه ما عاشق حوزه و دروس دینی شدیم.ابتکار علامه جعفریاز علامه محمدتقی جعفری رضوان‌الله‌علیه پرسیدم: چطور شما از بین این همه کتاب مثل قرآن و نهج‏ البلاغه و صحیفه سجادیه، شرح بر مثنوی را نوشتید.ایشان فرمودند: من فکر کردم چه کار کنم که مطالب و معارف اسلامی به سایر کشورها هم صادر و به گوش دیگران برسد، دیدم یکی از مهم‏ترین آثار ادبی که در دنیا و مجالس و محافل و کتابخانه‏ ها جای خود را باز کرده، کتاب مثنوی مولوی است که دارای معارف زیادی نیز هست.گفتم: من اگر بر این کتاب شرح بنویسم و با استفاده از قرآن و روایات، معارف اسلام را بیان کنم، این شرح در تمام دنیا کنار آن متن قرار خواهد گرفت. چون در کنار هر کتاب مرجعی شرح آن نیز لازم است و هر کس به شرح مراجعه کند، به آن مطالب هم برخورد خواهد کرد.حقّ کتاببه منزل استاد بزرگوارم آیت‏ اللَّه ستوده رضوان‌الله‌علیه رفته‏ بودم. به ایشان گفتم: چرا این‌قدر کتاب‏های شما کم است شاید از پنجاه جلد کمتر بود.فرمود: به آقا ضیاء عراقی رضوان‌الله‌علیه گفتند: کتاب‏های شما همین چند تاست؟ گفت: بله، از همین چند تا هم شرمنده هستم. چون ممکن است نتوانم حقشان را ادا کنم. قداست مسجدعالمی بزرگوار را در نجف دیدم که هنگام ورود به مسجد، درب مسجد را می‏بوسید و وقتی از مسجد بیرون می‏رفت، باز درب مسجد را می‏بوسید.این کار این عالم نشان دهنده مقدّس بودن مسجد است.همبازی و همرازشدن با فرزندمنزل یکی از محترمین تهران بودم، پسرش از منافقین فراری بود. پدر، عالمی وارسته و پسر، منافقی فراری!درباره اینکه چطور شد پسرش اینگونه شد، گفت: به تربیت پسرم نرسیدم. از صبح زود تا آخر شب اینجا و آنجا سخنرانی و برنامه‏ های علمی و تحقیقی داشتم، ولی از فرزندم غافل شدم.الآن چوبش را می‏خورم. همه اعضای خانواده در این غم می‏سوزیم که چرا باید جوانی از خانواده ما به این راه کشیده شود.الآن می‏فهمم که حضرت علی‏ علیه‌السلام که فرمود: هرکس بچه‏ ای دارد، باید بچه شود یعنی چه. یعنی پدرها باید در خانه ژِست پدری را کنار بگذارند و با بچه‏ ها همبازی و همراز شوند. مسئولیّت علماپیر زنی در قم با نخ‏ ریسی خود، خمس و سهم امامش را نزد آیت‏ اللَّه حجّت رضوان‌الله‌علیه می‏ آورد، وقتی می‏خواست از اتاق بیرون رود عقب عقب می‏رفت و خیره خیره به آقا نگاه می‏کرد، آقا دلیلش را پرسید؟پیر زن گفت: می‏خواهم خوب قیافه شما را در خاطرم نگهدارم و روز قیامت شما را تحویل خدا بدهم و بگویم: خدایا! من جان کندم و خمس و سهم امامم را به این آقا دادم تا از دینم حفاظت کند، حال اگر او در این راه کم گذاشته او را مؤاخذه کن.مرحوم آیت‏ اللَّه حجّت خمس را زمین گذاشت و زار زار گریه کرد.

Viewing all articles
Browse latest Browse all 16070

Trending Articles