Quantcast
Channel: جهان نيوز - پربيننده ترين عناوين فرهنگ :: نسخه کامل
Viewing all articles
Browse latest Browse all 16070

کارنامه شاعر هتاکی که ارشاد به کتاب تکریم او مجوز داد!/ شعر «خویی» در تمجید از «شاهین نجفی»

$
0
0
سرویس فرهنگی جهان نیوز: درست چند روز پس از انتشار رمان "دوازدهم" که نویسنده در خلال روایت خود به امام زمان (عج) و مادر گرامی ایشان نیز جسارت‌های شرمگینانه‌ای کرده بود، و همچنین یکی دو روز پس از جنجال‌های مربوط به اظهار و رفتار غیراخلاقی و ضدانقلاب نورچشمی مدیران فرهنگی در تئاتر حالا این‌بار ظاهرا نوبت دسته گل دیگری در وزارت ارشاد است تا به آب برود و این وزارت خانه با اعطای مجوز انتشار کتابی در تکریم و ترویج افکار یک شاعر ضددین و فراری، بار دیگر یک علامت سوال بزرگ را مقابل عملکرد این وزارت خانه در عمر یکساله دولت یازدهم قرار دهد.اخیرا کتاب «به رسم حقیقت و زیبایی» که درآمدی بر شعر و زندگی «اسماعیل خویی» و کتابی برای ترویج افکار و عقاید اوست از سوی نشر ثالث منتشر و در بازار کتاب عرضه شده است. محمود معتقدی نویسنده این کتاب پیش از این در مصاحبه با خبرگزاری ایسنا در مورد این کتاب گفته است: «این کتاب در راستای زندگی و شعر شاعران معاصر است که نشر ثالث از سال‌ها پیش آن‌ها را منتشر می‌کند، اما جای خویی در میان این آثار خالی بود.... خویی سال‌هاست که از ایران مهاجرت کرده است و نسل جوان با او آشنا نیستند.» اما نکته‌ی مهم و دلیل اهمیت انتشار این کتاب سوابق «اسماعیل خویی» است، کسی که نویسنده، ناشر و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با اعطای مجوز انتشار به این کتاب، سعی در ترویج افکار و آثار او در بین نسل جوان دارند. برای آشنایی با خویی و اعتقاداتش اما بهتر است ابتدا از متنی که در سایت شخصی او منتشر شده آغاز کنیم. در سایت شخصی خویی در موردش آمده است: «دکتر اسماعيل خويی در شمار پايه گذاران کانون نويسنده‌گان ايران است و دو دوره نيز عضو هيأت دبيران کانون بوده است. او که از همان آغاز تلاش‌های کانون نويسنده‌گان سازمان‌های هم مانند، در کنار ديگر آزادانديشان همرزم خويش در مرکز جنبش روشنفکری ايران قرار داشت پس از اعدام دوست و هم سنگرش، زنده ياد سعيد سلطان پور در سال ۱۳۶۰، ناچار زندگی مخفی را برگزيد و پس از مدتی راهی تبعيد شد. او از سال ۱۳۶۳ در لندن زندگی می کند. در خارج از ايران نيز، اسماعيل خويی، يکی از تلاش گران راه آزادی بی‌حد و حصر بيان و عقيده بوده است. هم او يکی از نخستين کسانی بود که در راستای باور راستين خويش به، فـتوای خمينی در به قتل رساندن سلمان رشدی را آشکارا محکوم کرد و از همين رو آخوندهای فـرمـان‌فـرما که از او هيچ دل خوشی نداشتند آثار او را از کتاب خانه‌ها برچيدند و رسما وزارت سانسور آخوندی به همه‌ی ناشرهای ايرانی دستور داد تا از نشر کارهای او بپرهيزند.» دانشنامه ویکی‌پدیا هم اطلاعاتی را در مورد خویی ارائه می‌دهد که برای شناخت بیشتر کسی که وزارت ارشاد راضی به تبلیغ و ترویج افکار اوست مفید است: «وی از مخالفان نظام جمهوری اسلامی است و هم اکنون در تبعید زندگی می‌کند. وی در دوران سلطنت محمدرضا شاه پهلوی از طرفداران چریک‌های فدایی خلق بود. اسماعیل خویی در ۳۱ ژانویه ۲۰۰۹ میلادی، در مصاحبه با تلویزیون فارسی بی‌بی‌سی به مناسبت ۳۰امین سالگرد پیروزی انقلاب ۱۳۵۷، از اینکه مردم من‌جمله خود وی، به هشدار شاپور بختیار مبنی بر خطر ایجاد یک «دیکتاتوری مذهبی»، توجه نکردند، ابراز تاسف کرد.» جز این‌ها اما حضور خویی به عنوان تحلیلگر ثابت شبکه‌های ضدانقلاب خارج‌نشین از جمله صدای آمریکا و بی‌بی‌سی فارسی خود به روشنی نشاندهنده‌ی افکار و عقاید اوست. کسی که ازعناصر فعال در تشویق و هماهنگی نیروهای مخالف نظام برای قرار گرفتن در مقابل نظام در حوادث بعد از انتخابات ۸۸ بود و در جهت تحریک مردم ایران به ویژه جامعه ادبیاتی کشور بیانیه‌های زیادی را علیه جمهوری اسلامی ایران نوشت. او در روزهای فتنه نویسندگان جوان زیادی را تشویق به امضای اینگونه بیانیه‌ها ‌کرد و در آن ایام شعری را با عنوان «پاسدار احمدی‌‌نژاد» به افتخار میرحسین موسوی سرود و در آن اهانت‌های بسیاری به رهبر انقلاب، رئیس‌جمهور و مردم ایران بیان کرد. با این اوصاف اما بازهم جالب و تامل‌برانگیز است که میزان ارادت ضدانقلاب خارج نشین به خویی انقدر زیاد است که صادق صبا مدیر بخش فارسی شبکه دولتی انگلیس در یادداشتی در تمجید از وی می‌نویسد: «او يكي از معدود شاعران نامدار در ايران است كه پيوند عميقي بين شعر و فلسفه ايجاد كرده است. او معتقد است وضعيت ويژه فرهنگي در تاريخ ايران موجب شده شخصيت هنري خاصي به نام شاعر فيلسوف پديد آيد. او فلسفي مي انديشد و فلسفي مي سرايد. او از نوجواني از بينش شعري برخوردار بود. بلوغ شعري و فكري خويي در دهه چهل، او را به شاعري مستقل و صاحب سبك و نامدار تبديل كرد...» برای شناخت بیشتر خویی اما طبعا مطالعه‌ی سروده‌ها، گفت‌و‌گوها و یادداشت‌هایش بیش از هر چیز می‌تواند روشنگر باشد. به عنوان مثال خویی کسی است که دی‌ماه سال گذشته در تمجید از «شاهین نجفی» خواننده مرتد شعری به این ترتیب سرود: شاهینِ شورشی!شاهینِ پیشتاز، شاهین جان!اکنون که دیگر آمدی از دیگران،داری توانِ آن را که از خود نیزتا همچنانه دیگر و دیگر باشی.بادا،برادرم،کز خویش تا همیشه فراتر باشی. اسماعیل خویی و شاهین نجفی اما مهم‌ترین نکته در کارنامه سیاه زندگی و عقاید خویی شاید نگاه و نظر او نسبت به دین و به خصوص اسلام باشد. او در مصاحبه‌ای در مورد نگاه اسلام به فرهنگ و هنر می‌گوید: «دین اسلام مانند هر دین دیگری به گوهر، ضد‌اندیشیدن است. چرا؟ به دلیل آن‌که اندیشیدن، در بنیاد اندیشیدن فلسفی است و نه اندیشیدن علمی. اندیشیدن علمی کار را به آزمایشگاه می‌کشاند و تجربه و در آن تجربه، پاسخ‌گوی فرجامین ما است نه اندیشیدن. تجربه هست و جهان است که مشکلات علم را حل می‌کند و نه خرد انسان. آن‌چه برای خرد انسان می‌ماند پرسش‌های فلسفی است که همان پرسش‌های دینی هم هستند. آیا خدا هست؟ آیا این جهان را خدایی ساخته؟‌ آیا خدا یکی است؟‌ آیا خدا دادگر است؟ .... این چرایی در مساله شعر تاثیر دارد. وقتی که دین می‌آید و به شما می‌گوید که آری، خدا هست و خدا یکی است و آری، روح هم شما دارید و اگر از روح پرسیدند، بگو کاری است که به خدا مربوط است، شما درباره آن حرف نباید بزنید..... یعنی در لحظه‌ای که شما ‌شک بکنید در حقیقت از دین خارج شده‌اید و کافر شده‌اید. اما پرسیدن یعنی شک کردن. آیا خدا هست؛ در لحظه‌ای که شما این پرسش را می‌کنید از دین بیرون افتاده‌اید. چنین است که همه‌ی دین‌ها به گوهر، ضد اندیشیدن است و از این نظر اسلام و مسیحیت با آیین یهود هیچ تفاوتی ندارد.»( گفت و گو با رادیو زمانه، ۲۴ تیر ۱۳۸۷) او در همین مصاحبه با رد نگاه اسلام به هنر و در تائید مسیحیت می‌گوید: «اما یک تفاوت بنیادی هست بین اسلام و به‌ویژه آیین مسیحت و آن این است که آیین مسیحیت، ضد هنر نیست و کلیسا حتی در قرون وسطی پناهگاه و گاهواره تکامل برخی از هنرها بود. هنرهایی مثل مجسمه‌سازی و نقاشی واقعاً در پناه کلیسا بودند و کلیسا نه تنها این‌ها را سرکوب نمی‌کرد، بلکه بزرگترین نمایندگان این دو هنر را در پناه می‌گرفت....... خب، می‌بینید که همه‌ی هنرهای دیگر در حقیقت در تنگنا افتادند و رفتند زیر تیغ بی‌دریغ سانسور اسلامی.» خویی با همین نگاه به اسلام شعری دارد که با این نگاه کثیف به اسلام، نگاه کسی که نشر ثالث و وزارت ارشاد دولت اعتدال در تلاش‌اند با انتشار کتابی عقاید او را به جوانان معرفی کنند در مورد جمهوری اسلامی و تاریخ انقلاب نیز مهم خواهد بود. به طور مثال او در رابطه با انقلاب فرهنگی در نامه‌ای که به عبدالکریم سروش نوشته است آورده است که: «پاکسازی دانشگاه‌ها و بازسازی‌ اسلامی سراپای دستگاه آموزشی‌ی کشور، به گمانِ من، یکی از تبهکاری‌های تاریخی‌ی فرمانفرمایان آخوند است که، در بر آیندهای شوم و دیرمانِ خود، هیچ، هیچ کوچک‌تر از دیگر تبهکاری‌های فرهنگ‌کُشانه و مردم خوارانه و ایران ستیزانه‌ی این فرمانفرمایان نیست.» این نگاه کسی است که وزارت ارشاد با اعطای مجوز به کتاب مروج افکار و عقایدش قصد دارد آن را به مردم بشناساند. وزارت ارشادی که داعیه‌ی حمایت از جناح مومن فرهنگی و عدم اعطای مجوز به جناح غیر مومن و بی‌اعتقاد به انقلاب و مردم را دارد و تنها در هفته‌های اخیر به جز اعطای مجوز کتاب زندگی و اثار «اسماعیل خویی»، جلوی انتشار كتاب «اسرار آيت» كه مواضع شهيد آيت را در مقابل ملي‌گراها، بني‌صدر و ميرحسين روايت مي‌كرد را گرفته است و پیش از این نیز آب دادن دسته گل‌هايي مانند اعطاي مجوز انتشار به كتاب‌هاي «جامعه شناسي ايران» (حميدرضا جلائي‌پور)، «ايران در گذر روزگاران» (مسعود لقمان) و «چرا ملت‌ها شكست مي‌خورند» (ترجمه محسن ميردامادي و محمدحسين نعيمي‌پور) را در کارنامه خود دارد. وزارت ارشادی که وزیرش در آخرین اظهارنظرش در پاسخ به سوالی مبنی بر تاکید مقام معظم رهبری بر حمایت نیروهای مومن و انقلابی و حمایت سازمان سینمایی از برخی افراد خاص گفت: «ما از هنرمندان انقلاب حمایت می‌کنیم اما اینکه گفته می‌شود ما از هنرمندانی که با منافع انقلاب منافات دارند نیز حمایت می‌کنیم؛ درست نیست.» لابد انتشار کتاب اخیر تائیدی است بر صحت ادعای جناب وزیر!منبع: رجانیوز

Viewing all articles
Browse latest Browse all 16070

Trending Articles