به گزارش جهان به نقل از مهر ، آنهایی که از سه دهه پیش مخاطب تلویزیون ایران هستند و به ویژه جُنگهای این رسانه همهگیر را دنبال میکنند، خاطرشان هست که سالهای دور زوج سیدکاظم احمدزاده و سیدمحمد حسینی شکل گرفت که برنامههای پربیننده سیما را اجرا میکردند و محور اجرای آنها شوخی با یکدیگر و با مخاطبی بود که غالبا به عنوان تماشاچی در برنامهها حضور داشت.آن روزها حسینی بیشتر با الفاظ طنز و بعضا بی ادبانه شوخیهایی با احمدزاده مطرح میکرد که باعث خنده مردم میشد. همکاری این دو مجری سالها به طول انجامید و با وجود انتقادهایی که برخی منتقدان به نوع اجرای آنها داشتند به دلیل اینکه سازمان صدا و سیما علاقهای به اصلاح این روش نداشت، این شیوه اجرا نه تنها اصلاح نشد بلکه روز به روز رونق یافت.برای تلویزیون جذب مخاطب عام در کوتاه مدت ارزش بیشتری از فرهنگسازی و هدایت عامه مردم به سوی برنامههای عمیق داشت. مسئولان تلویزیون که بار همه مباحث فرهنگساز را به دوش برنامههای جدی و مذهبی انداخته بودند و انداختهاند از این نکته غافل بودند که برنامههای شاد و پرمخاطب قطعا تاثیرگذاری بیشتری دارد و اتفاقا لازم است بیشترین توجه و نظارت را بر این برنامهها داشته باشند.شوخیهای تند و بعضا توهینآمیز بین دو زوج اجرای حسینی و احمدزاده سالها در برنامههای مختلف ادامه داشت و الفاظی چون «احمدزاده بمیره» به تکیه کلام این برنامهها تبدیل شده بود و همچنان آنها میگفتند و مردم میخندیدند. البته آنچه در این میان جای تعجب داشت واکنش کاظم احمدزاده بود که با خجالت از کنار این شوخیها و طعنهها میگذشت و گویا همه چیز از قبل هماهنگ شده بود و او نیز قرار نبود از این برخوردها مقابل آنتن زنده و پیشروی میلیونها ایرانی ناراحت شود.دامنه شوخیها بعضا به مسایل شخصی و خانوادگی احمدزاده کشیده میشد و این مواقع نیز این مجری سیما بیشتر خجالت کشیده و با اصرار از حسینی میخواست دست از این حرف و سخنها بردارد؛ اتفاقی که هرگز نمیافتاد و این شیوه محبوب اجرای آن سالها شده بود.سالها گذشت تا اینکه حسینی جلای وطن کرد و پس از چند سال که خبری از او نبود کمتر از ۱۰ سال پیش ناگهان با مواضع تند سیاسی علیه نظام در شبکههای فارسیزبان آنسوی مرزها پیدایش شد.در این فاصله چند سالی از احمدزاده هم در تلویزیون خبری نبود تا اینکه اینبار او با همراهی محمود شهریاری دوباره به زوج اجرا تبدیل شدند. شهریاری گرچه کلاس و رتبه اجرایش از حسینی بالاتر بود و اطلاعات عمومی خوبش از او چهره بهتری ساخته بود ولی کم کم به دام همان تلهای افتاد که سالها قبل در تلویزیون ایجاد شده بود. او نیز راه شوخیهای سطح پایین و توهینآمیز با احمدزاده را در پیش گرفت و البته احمدزاده همچنان خجالت میکشید و از او هم می خواست دست از این حرفها بردارد.تکرار این شیوه اجرا این موضوع را صحه میگذاشت که ماجرا هدفمند برنامهریزی و هدایت می شود و گویا این تهیهکنندگان و مسئولان شبکهها هستند که به دنبال این جُنگها و اجرای ویژهشان هستند. گرچه این شیوه در برنامههای مشابه خارجی قبلا امتحان شده است ولی قطعا در فرهنگ ایرانی - اسلامی که اساس بر احترام بر افراد است این شیوه به هیچ وجه پسندیده نبود و از آنجا که قرار بود صدا و سیما، دانشگاه باشد این مدل اجرا نیز مردود اعلام میشد.اجرای مشترک احمدزاده و شهریاری چندان به درازا نکشید و زوج آنها نیز از هم پاشید ولی دلیل آن شیوه اجرا و شوخیهای دوطرفه آنها نبود بلکه استفاده زیاد از موسیقی و لطیفههای مورددار باعث شد که رسانههای اصولگرا دست به انتقاد بزنند و این دو دیگر با هم اجرا نداشته باشند. هم شهریاری هم احمدزاده تاکید داشتند که مشکلی در همکاری مشترک نداشته و ندارند.آنچه در همه این سالها بسیار عجیب بود، تحمل بالای احمدزاده در قبال این شوخیها بود و او به نظر نمیرسید که از شنیدن آنها ناراحت شده باشد.مشکل اجراهایی از این دست جایی جدیتر شد که از جنگهای طنز به برنامههای مذهبی ویژه رمضان و به اصطلاح «جشن رمضان» تعمیم یافت. در حالیکه انتظار میرفت ویژهبرنامههای افطار بسیار وزین و معنوی باشد و شوخی و طنز آنهم وزانت خاص خود را داشته باشد؛ ولی این وزانت در جشنها روز به روز کمرنگ میشد.قطع برنامههای مشترک شهریاری و احمدزاده و حاشیههایی که برایشان ایجاد شد باز هم به غیبت احمدزاده منجر شد تا اینکه امسال و در رمضان سال ۱۳۹۳ شبکه تهران میزبان زوج اجرای کاظم احمدزاده و هومن حاجیعبدالهی در ویژه برنامه افطار است.اینبار هم همان نسخه سالهای دور تکرار شده و نوبت به حاجیعبدالهی رسیده است که سراغ شوخی با احمدزاده برود و باز هم همان جملههای تکراری را به زبان بیاورد. از سوی دیگر احمدزاده که این سال ها دیگر موی سر و محاسنش سفید شده است و دیگر مجری کمتجربهای نیست و بلکه از قدیمیهای اجرا محسوب میشود، سکوت میکند و یا به خنده و آرامی از زوج مقابلش میخواهد که دست از این حرفها بردارد. حاجیعبدالهی که پیش از این سوابق اجرای قابل قبولی داشته است اینبار و با وجود اختلاف سنی زیادی که با احمدزاده دارد ولی گویا به این سمت هدایت شده که راههای قبلی را بپیماید.در همه این سالها جای خالی نقد جدی این جریان که حالا کاملا پایش به برنامههای پرمخاطب مذهبی باز شده است، دیده میشد و اگر کوتاهی منتقدان نبود شاید تلویزیون و دستاندرکارانش در این شیوه تجدید نظر میکردند. خندههای بلند تماشاچیان تنها مُهر تاییدی بوده است که در همه این سالها دستاندرکاران این جنگها و ویژهبرنامهها دریافت کرده اند، فارغ از اینکه قرار بوده و هست و خواهد بود که رسانهای به جامعیت و اهمیت تلویزیون ملی ایران نقش هدایتگر و فرهنگساز داشته باشد نه اینکه با حداقلها خود را راضی کرده و با همین تاییدهای حداقلی خط و مشی خود را تعیین کند.امید میرود در آینده تمامی برنامههای رسانه ملی از وزانت و فرهنگ بالاتری برخوردار باشند و طنز و شادی آفرینی را با لودگی و شوخیهای سطح پایین اشتباه نگیرند و این مساله مهم را به ویژه در برنامههایی که رنگ و بوی اعتقادی دارد و بیشتر مورد توجه مردم قرار میگیرد، موکدا مدنظر قرار دهند.