گروه فرهنگی جهان نیوز: ماه مبارک رمضان که فرا میرسد، تعداد زیادی از مسلمانان در سراسر دنیا، در یک ماه، همزمان یک عمل واحد را انجام میدهند. این ماه بیشترین زمانی است که جدا از نژاد یا مذهب در کنار یکدیگر خداوند را صدا میزنیم. ماه مبارک در هر کشوری رسوم خاص خود را دارد؛ اما مسلمانانی که در کشورهای غیرمسلمان زندگی میکنند، زندگی متفاوتی دارند. به همین دلیل با خانم مرضیه هاشمی که مدت زیادی در آمریکا زندگی کرده و تا سنین جوانی مسیحی بوده، گفتوگویی صورت دادهایم. وی حدود شش سال است که در ایران ساکن شده و به گفته خودش به برکت امام خمینی (ره) مسلمان و شیعه شدهاست. در این گفتوگو میخواستیم بیشتر از سبک زندگی اسلامیاش در میان یک زندگی مدرن لیبرال مطلع شویم.شما در کشوری غیرمسلمان زندگی کردهاید، آنجا ماه مبارک رمضان به چه صورت بود؟ برنامههای خاصی داشتید؟ من در کشور آمریکا به دنیا آمدم و سالها در آنجا زندگی کردم. همیشه قبل از شروع ماه مبارک، ذوق و ترسی در وجودمان ایجاد میشد. ذوق به جهت فواید این ماه عزیز و ترس بهدلیل مشکل بودن روزه در کشور غیراسلامی با سبک زندگی متفاوت. در ایران یک مدیر بهدلیل دیدگاه مذهبی و انصافی که دارد، میتواند درک کند که به هر حال با گذشت ساعات روز انرژی کاهش مییابد و توان بدنی نیز کم میشود. درحالیکه در آنجا روال کار، دانشگاه و... هیچ تغییری نمیکند مگر بعضی جاهای خاص که تعداد محدودی هستند. در هر شهر عدهای شوق دیدن هلال اول ماه را دارند ولی جدای از این، دیدن هلال به عهده خود ما بود؛ لذا عدهای آدم متخصص به کوه و جاهای مختلف میرفتند و پس از تبادل نظر با سایر دوستان مسلمان در سایر شهرها، سعی میکردند به نتیجه واحدی برسند. این در حالی است که در کشورهای اسلامی مسئولین و موسساتی برای تعیین این مهم وجود دارد و نیازی نیست تک تک آدمها در آن دخیل باشند. در کشور غیراسلامی ارتباط مسلمانان به چه صورت است؟ به راحتی یکدیگر را پیدا میکنند؟ ارتباط ما در مقایسه با ۲۰ سال پیش خیلی بهتر شده و ما نسبت به گذشته با سهولت بیشتری به یکدیگر دسترسی داریم. الان با وجود اینترنت این امکان راحتتر فراهم شده است. گرچه آن زمان هم به هر طریقی شیعیان را در آنجا پیدا میکردیم. در آنجا نیز همانند ایران هرکس در منزل خودش افطار میکرد، منتها ما در شهر خودمان، در مسجد بهعنوان مرکزی که همگی در آن جمع میشدیم افطاری میدادیم و تقریبا هرشب را دور هم میگذراندیم. مرکز ما همه شیعه بودند ولی با مراکز اهل تسنن هم در ارتباط بودیم. زمانی که من مسلمان شدم در منطقه ما یک مرکز شیعه و یک مرکز سنی وجود داشت ولی الان به ۱۵ مرکز رسیده است و ثبات خاصی وجود دارد و همه سعی میکنند، نماز عید فطر در آنجا جمع شوند. چه محدودیتهایی برای روزهداری داشتید؟ ماه رمضان در کشور غیراسلامی فرصتی برای تبلیغ است. بچههای مسلمان آنجا باید واقعا محکم باشند چون باید دائما بابت روزهای که هستند توضیح دهند. مجبورند در مدرسه، محل کار و جاهای گوناگون دلیل غذا نخوردن خود را توضیح دهند. در کشورهای غیراسلامی که ادعای حقوق بشر دارند و قوانین خاصی اجرا میشود، برای روزه داری باید خیلی محتاط عمل کرد وگرنه با دستگاههای دولتی دچار مشکل خواهیم شد. بهطور مثال یک دختر ۹سالهای که روزه میگیرد اگر احیانا جملهای بگوید، احساس گرسنگیاش را بیان کند یا شکایتی بکند، آنها میگویند شما کودک آزاری کردید! و به همین دلیل با دولت درگیر خواهیم شد. لذا برای جلوگیری از این موضوع باید دلیل روزه داری و حالاتی که در اثر روزه داری ایجاد میشود را از سنین کودکی تفهیم کنیم و بچهها نیز هماهنگ باشند تا با این معضلات مواجه نشویم. البته من فکر میکنم که در این شرایط بچهها محکمتر میشوند و آنگاه دیدگاه و اعمال آنها صرفا بهدلیل تبعیت از اسلام است نه بهدلیل اینکه پدر یا مادرشان مسلمان هستند. آنها روزه را دوست دارند چون خدا به آنها دستور داده است. از آنجایی که دائما مورد سوال قرار میگیرند، فرصتی ایجاد میشود که خودشان تفکر کنند و کسانی که در مقابل فشارهای بهوجود آمده مقاومت میکنند، انسانهای محکمی میشوند. بچههای مسلمان در آنجا دوست دارند که مردم را با اسلام و شیعه آشنا کنند و شوق خاصی در آنها وجود دارد. در مدتی که شما ایران بوده اید در مجموع این ماه مبارک در ایران چه تفاوتهایی با آمریکا دارد؟ در ایران بزرگترین فرق این است که یک عدهای وجود دارند که مسئولیت کارهای لازم برای برنامههای خاص در ماه مبارک را به عهده دارند. مسجد و مکانهای خاصی وجود دارد و نیازی به تلاش نیست و همه چیز آماده است. به راحتی در مجلس و منبر روحانی شرکت میکنیم و بهره میگیریم در صورتی که در آمریکا برای برگزاری چنین مراسمی بچهها همه خودشان کارهایی را انجام میدهند؛ از جمله تهیه غذا، سالاد، برنامهریزی برای بازی کودکان، ارائه بحث و... . هرکسی احساس مسئولیت میکند که این مرکز متعلق به ماست و وظایفی را عهده دار میشود. البته طبیعی است کسانی که تحت فشار قرار دارند برخوردشان با مسائل متفاوت است. برای رسیدن به اهدافشان و حفظ دین خود دائما در حال تلاش بیوقفه هستند و هرکاری را ولو طاقت فرسا، با جان و دل میپذیرند. مثل حالتی که در زمان جنگ در ایران برقرار بود. این تفاوتها در عید فطر چطور بود؟ من از زمانی که مسلمان شدم، ماه رمضان و عید فطر برایم از اهمیت خاصی برخوردار بود و همیشه عید فطر را خیلی با شکوه برگزار میکردیم. درحالیکه بزرگترین عید نزد ایرانیها عید نوروز است و وقتی به ایران آمدم، تعطیلی دو هفتهای نوروز برایم تعجب برانگیز بود درحالیکه عید فطر فقط یک روز تعطیل است و گاهی هم با تعطیلی جمعه یکی میشود. در ایران، از جمله کارهایی که در عید فطر انجام میدهند شرکت در نماز عید فطر است ولی ما در آمریکا برای عید فطر همان ذوق دیدن ماه را داریم که قبل از شروع ماه مبارک داشتیم و همه چیز را برای صبحانه روز عید تدارک میبینیم. نماز را در جای بزرگی برگزار میکنیم و پس از آن به یک مرکز بازی و فضای باز میرویم، به یکدیگر هدیه میدهیم. من همیشه هدایای خوبی برای بچهها تهیه میکردم. چون از خانوادهای مسیحی بودم و بهدلیل اهمیت خاص کریسمس در خانوادهها و دادن هدایای خاص، دوست داشتم که عید فطر را نیز خیلی زیبا برگزار کنیم و به یکدیگر هدیه دهیم. اکنون در ایران نیز با خانواده، این مراسم را تقریبا به همین نحو برگزار میکنیم، هدایای خاص تهیه میکنیم، سعی میکنیم روز عید فطر به مسافرت برویم و با شکوه هرچه بیشتری این عید را برگزار کنیم. با وجود این در ایران، بیشتر در روز عید فطر تمرکز روی برنامههای تلویزیونی و جشنهاست. ما باید یاد بگیریم روش شادیای که غرب تعریف میکند روش درستی نیست. وقتی به سبک آنها شادی میکنیم یعنی اعتماد به نفس لازم را نداریم. باید روشهای درست و مختص خودمان را داشته باشیم. به علاوه بین ما شیعیان شبهای قدر اهمیت خاصی دارد و مخصوصا شب شهادت امیرالمومنین (علیهالسلام) اثر دیگری ایجاد میکند که باعث میشود، روش برخورد ما در این شبها تغییر کند. در شهر شما محله مسلمان نشین وجود داشت؟ در شهر ما مسلمانها در محلههای مختلف زندگی میکردند. البته چند خانواده خودشان دور هم جمع شدند و در یک محل خانه خریدند و برای برگزاری برنامههای خاص راحتتر در ارتباط بودند. امام عبدالعلی موسی که آمریکایی است، در بدترین محله در آمریکا که تا قبل از آن محل خرید و فروش مواد مخدر بود، مرکز اسلامی ساخت. او در ماه مبارک رمضان و سایر مناسبتهای مذهبی مردم محله را به آنجا دعوت میکند. حتی غیرمسلمانانها را هم به افطار دعوت میکنند و محل کاملا پاکسازی شده است. ما آنجا غذاهای مخصوص ماه مبارک را درست میکردیم و به غیرمسلمانانی که با آنها در ارتباط بودیم، میدادیم و برایشان راجع به ماه رمضان توضیح میدادیم. حتی یکبار دوستان دخترم در دبیرستان، وقتی متوجه شدند که دخترم روزه است، در مقابل او غذا نخوردند و احترام قائل شدند... همین طور یکی از دوستان دخترم تمایل داشت که یک روز مثل ما روزه بگیرد! مگر مسیحیها در دینشان روزه ندارند؟ در گذشته داشتند ولی الان فرق کرده و بستگی به این دارد که کدام فرقه مسیحیت باشند ولی در کل ندارند و فقط جمعه روز قبل از عید پاک تا ظهر روزه نگه میدارند. شش هفته قبل از روز پاک یک برنامهای هست که کمتر بخورند و کمتر خوشی کنند. در آن ایام اصلا گوشت نمیخورند و به جای آن ماهی میخورند. یهودیها از اینگونه مراسمها بیشتر دارند. کسی که با دین اسلام آشنایی ندارد اینطور به مسئله نگاه میکند که چه معنی دارد از چهار صبح تا ۹ شب چیزی نخوریم؟ در کشورهای غیراسلامی همه میبینند که مسلمانان شاد هستند و با وجود اینکه کمی خسته میشوند این ماه را دوست دارند. خیلی از افراد جذب این شدند که چطور جوانی با سن کم، در آمریکا همه چیز را کنار گذاشته و روزه گرفته است. او چه چیزی را دوست دارد؟ ما بعضی اوقات توضیح میدهیم که ما حیوان نیستیم، ما خودمان را میتوانیم کنترل کنیم. در مرکز لندن، در ماه مبارک رمضان غیرمسلمانهای زیادی میآیند تا مسلمان شوند و ماه دیگری که مراجعه به این مرکز زیاد میشود، ماه محرمالحرام است. این مراکز وظیفه بزرگی دارند. بعضیها وقتی روزه میگیرند آنقدر بداخلاق و عصبی میشوند که کسی سمت آنها نمیآید. این اخلاق، اسلامی نیست و کسی نیز جذب این اخلاق و مسلک نمیشود. این واقعیت وجود دارد که اسلام بهطور کامل به برخی جوانان ابلاغ نشده است، حتی در کشورهای اسلامی و گاها جوانهایی وجود دارند که از بطن اسلام بیاطلاعند گرچه از لحاظ شناسنامهای مسلمانند. ما در اسلام با صندوق پر از جواهری روبهرو هستیم که باید آن را گشود تا فهمید این دین در واقع چیست و اهل بیت عظیم الشأن (علیهمالسلام)، چه سرورانی هستند؟ در این صورت مشکلات در سایه اهل بیت (علیهمالسلام) و قرآن حل میشود. منتها باید بدانند که این صندوق وجود دارد چون که از غرب تبلیغات گستردهای علیه اسلام انجام میشود. اگر بهطور کامل به احکام عمل شود، بسیار زیباست، آن هم در دنیای مادی که کلا ذهن مشغول چیزهای بیاهمیت است. باید با پرسش از خود بر روی این موضوع تمرکز کنیم که وظیفه ما چیست؟ ارتباط با خدا چگونه است؟ و چطور میتوان این ارتباط را قوی کرد؟ باید از این دنیایی که چیزی جز حصر نیست جدا شد و درسهای زیادی از روزه گرفت. باید این پاکسازی انجام شود و حیف است که این فرصتها را از دست بدهیم. الان ایران جای بسیار خوبی برای مسلمانان است. یک مسلمان نیجریهای میگفت جوانان در ایران به خوبی درک نمیکنند که کشورشان بهشت است. اگر این جمله را به جوانان ایرانی بگوییم، جدی نمیگیرند و تصور میکنند این نظر فردی از یک کشور آفریقایی است. این همان دیدگاه منفی غربزده است که در اذهان عمومی القا کردهاند. من بهعنوان یک آمریکایی میگویم «کشور ایران بهشت است» ولی ما قدر نمیدانیم و وقتی همه چیز داریم دائما دنبال خوشیهای بیشتر هستیم. اگر نگاهی به کشورهای همسایه مثل عراق، سوریه، بحرین و... بیندازیم، می فهمیم که در ایران فشار کشورهای دیگر را نداریم و باید این را قدر بدانیم. من اعتقاد دارم که میتوانیم و باید بهتر باشیم، ولی نباید از داشته هایمان غافل شویم. بهعنوان آخرین سوال میپرسم چرا فکر میکنید ایران مکان بهتری برای زندگی است؟ امنیت. این امنیتی که در ایران وجود دارد کمتر جایی میتوان پیدا کرد. در اینجا ساعت ۱۲ نیمه شب بچهها به پارک میروند درحالیکه در آمریکا جرات چنین چیزی وجود ندارد. آیا حتی در کشورهای همسایه چنین چیزی امکانپذیر است؟ اگر امنیت نباشد هیچ چیزی ارزش ندارد. الان در عراق و سوریه دائما خانوادهها گوشزد میکنند که بیرون نروید. پدر و مادرها نگران فرزندانشان هستند. الحمدالله ما در ایران از این مشکلات نداریم. بالاتر از این باید پرسید چرا ما این مشکلات را نداریم؟ این زحمت ۳۵ساله کشور امام زمان (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) است. خون شهیدانی که در راه خدا اهدا شد، باعث راحتی زندگی ما شده است. ما باید قدردان اینها باشیم. سایر مشکلات ما در حاشیهاند. ارزشهای ما نادیده گرفته میشود، درحالیکه ما اصل را داریم و تکتکمان میتوانیم در جهت بهبودش تلاش کنیم. راحت نیست ولی وظیفه ماست؛ پس تلاش لازم را خودجوش انجام میدهیم.منبع: پنجره