Quantcast
Channel: جهان نيوز - پربيننده ترين عناوين فرهنگ :: نسخه کامل
Viewing all articles
Browse latest Browse all 16083

امامی که هم‌چهرۀ خدیجه بود/ زبان‌حال هنگام مرگ

$
0
0
گروه فرهنگی جهان نیوز ـ نسیم معنوی ماه های رجب و شعبان، درهای رحمت ماه رمضان را به روی بندگان گشود. فرصت ویژه ای که سالی یک ماه به انسان ها داده می شود تا فراتر از آنچه تصور می کنند از رحمت و مغفرت و برکت الهی برداشت کنند و دل را در ساحل امان معبود آرام و قرار دهند. این مختصر، مجموعه ای است از خواندنی ها، دیدنی ها و شنیدنی ها مرتبط با این ماه مبارک.پوستر قرآنی/ سوره مبارکه حمد سخنرانی استاد حسین انصاریانامامی که هم‌قیافۀ خدیجه(س) است/ زبان حال هنگام مرگحضرت‌زهرا (س) خود ، این همه مایه‌های بی‌نهایت مثبت را از کجا آورده است؟ باید در شیر حضرت زهرا (س) دقت کرد که چه سینه‌ای به این دختر شیر داده و چه شیری به او داده است ، و آن مادری که این دختر نه ماه در رحم او رشد کرده ، دارای چه حالاتی بوده است . او چه اخلاقی و چه کرامتی داشته است . او چقدر مستقیم بوده است که از طریق رحم ، از طریق شیر ، از طریق عمل ، از طریق اخلاق ، در این دختر جلوه کرده ، مگر نه این که قرآن مجید می‌گوید ، اول وجود مادر و بعد ، وجود پدر ، در وجود فرزند جلوه می‌كند ، و هر چه در پدر و مادر باشد ، در وجود بچه سر در می‌آورد . مصالح ساختمان وجود بچه ، مربوط به پدر بوده و نود درصدش مربوط به مادر است : «اشْهَدُ انَّكِ كُنْتِ نُوراً فِی الأَصْلابِ الشَّامِخَه وَ الأَرْحامَ الْمُطَهَّرَه»(۱) حالا ببینید خدیجه کبری (س) چگونه زنی بود؟ با تحقیقاتی که خود من در مهم‌ترین کتاب‌ها کرده‌ام و در این تحقیقاتم به یقین رسیده‌ام ، این است كه قبل از پیغمبر (ص) ، خدیجه کبری (س) حاضر نشد ، احدی از افراد مکه را به عنوان شوهر انتخاب کند ؛ چون فردی را از نظر اخلاق ، روش ، منش و عقل و خرد هم‌شأن خودش نمی‌دید . او خانمی بود با اندیشه ، عاقل ، متفکر ، دانا ، بینا و دارای بصیرت ، و حاضر نشد کنار یک بت‌پرست و مُشرک یک روز را هم به سر ببرد . این خانم تا چهل سالگی ازدواج نکرد(۱) ، و مطلقاً افرادی که می‌گویند ایشان قبل از پیغمبر دو بار ازدواج کرده است ، سخنی را می‌گویند كه در کتاب‌های اهل‌سنت آمده(۲) ، آن هم تا یک قرن معیّنی که این خبر آن جا قطع شده و قبل از آن ، دیگر چنین مسأله‌ای در کتاب‌های گذشتۀ آنان وجود نداشته است ؛ یعنی این تحقیقات کاملاً نشان می‌دهد که این دو شوهر نسبت داده شده به حضرت خدیجه (س) ، ساختگی ، دروغ و قلابی بوده است .حضرت خدیجه (س) كه به سنّ چهل‌سالگی كه می‌رسد ، دارای ثروت فراوانی است و عده‌ای هم با ثروت او کار می‌کنند و حق‌العمل می‌گیرند . از جمله کسانی که حاضر شد با کاروان تجارتی حضرت خدیجه به شام برود ، رسول‌خدا (ص) بود که در آن زمان حدود بیست و چهار سال داشت . کاروان تجارتی خدیجه ، از برکت قدم پیغمبر (ص) ، تنها با رفتن به یک سفر شام ، سود فراوانی کرد . با برگشتن این كاروان ، خدیجه به غلامش میسره گفت : از ماجرای رفتن و برگشتن کاروان چه خبر؟ او به خدیجه کبری (س) گزارش داد كه برخلاف هر بار ، این بار كسی در کاروان بود كه معدن ادب ، فضیلت ، پاکی ، امانت ، کرامت ، صداقت ، اصالت خرد و معرفت ، درستی ، وقار و آرامش بود . این مجموعه را میسره برای خدیجه (س) گفت . این فضایل ، کرامات ، درستی‌ها ، واسطه حضرت خدیجه (س) شد برای ازدواج با این شخصیت دوست‌داشتنی (۱). این ازدواج تنها و برای محض تأمین غریزه جنسی انجام نگرفت . اگر پای بدن در کار بود ، همان وقت که حضرت سیزده و چهارده ساله بود ، ازدواج می‌کرد ، و هر کسی هم از او خواستگاری می‌کرد ، آن را قبول می‌کرد و این قدر منتظر نمی‌ماند ؛ امّا این خانم آمد و حاضر شد با شرافت ازدواج کند ؛ با کرامت ، با فضیلت ، با درستی ، با صدق ، با وفا ، با صفا ، با عقل ، ازدواج کند . برای همین ، به روایتی خود خانم به خانواده پیغمبر پیشنهاد داد كه اگر جوانتان برای ازدواج حاضر است و درباره سنّ من ایرادی ندارد ، من حاضرم با او ازدواج کنم . پیغمبر (ص) می‌دانست كه چه کسی به او پیشنهاد ازدواج داده است . پیغمبر (ص) خبر داشت كه این خانم با همه ثروتش ، دنیای عفّت و عصمت است ؛ دنیای پاك‌دامنی و فضیلت است . پیغمبر هم كه ملاک ازدواجش ، نه جوانیش بود ، و نه غریزه جنسی و شهوت ، این پیشنهاد را پذیرفت و با آدمیت ، انسانیت و عقل ازدواج کرد . این چنین است كه باید محصول این ازدواج ، فاطمه (س) بشود ؛ یعنی دو عقل ، دو خرد ، دو فضیلت ، دو کرامت ، دو عظمت ، دو دریای صدق و وفا ، با همدیگر ، وجود فاطمه زهرا (س) را تشکیل می‌دهند . زهرا (س) از یک طرف خدیجه (س) است ، و از یک طرف ، پدرش ، پیغمبر (ص) ، است .چله‌نشینی پیامبر به دستور خدا برای متولّد شدن فاطمه ازدواج صورت گرفت . جبرئیل (ع) نازل شد و گفت : یا رسول الله (ص) ! خدا می‌فرماید ، چهل روز روزه بگیر و خانه خدیجه را هم ترک کن . رسول‌الله (ص) تا شب چهلم ، چهل روز روزه گرفت . یکی از یاران باوفایش را فرمود ، به در خانه خدیجه (س) برود و از طرف او بگوید : خدیجه بزرگوار ! من قهر نکرده‌ام ، بلكه من به دستور خدا ، خانه را ترک کردم و به زودی برخواهم گشت و هیچ عیب و علتی در بین نیست و تنها من باید چهل روز از شما کناره‌گیری کنم و دستور خدا چنین است ، و برای این که بدانی خدیجه تو کیستی ، به تو خبر می‌دهم كه پروردگار در شبانه‌‌روز ، چندین بار ، به وجود تو بر تمام ملائکه مباهات می‌کند . شب چهلم جبرئیل آمد و گفت : درب را ببندید و وقت افطار کسی را در خانه راه ندهید . بعد طَبَقی جلوی پیغمبر گذاشت و گفت : با این طعام افطار كن . سپس طبق را گشود . در آن خوشه‌هایی از خرما و انگور كه قسمتی از آن خورده شده بود ، قرار داشت . پیامبر با آن طعام افطار کرد و بلند شد و به سمت محراب عبادت رفت . جبرئیل شانه‌اش را گرفت و گفت : خدا می‌فرماید عبادت امشب تو ، رفتن به نزد خدیجه (س) است . الآن تو با چهل شبانه‌‌روز روزه و عبادت ، آماده این شده‌ای که ریشه زهرا (س) در وجودت جوانه بزند و باید این ریشه را امشب به خدیجه منتقل نمایی .(۱) فاطمه (س) در آن جا باید نُه ماه تربیت شود و رشد کند . این رحم پاک‌ترین رحم عالم است . اگر رحم دیگری شایستگی زهرا (س) را داشت ، او در آن رحم رشد می کرد .سخن گفتن فاطمه با خدیجه در شكم مادرخدیجه کبری (س) كه حامله شد ، یک روز پیغمبر (ص) آمد و دید در خانه صدای صحبت می‌آید . ایشان در اتاق را باز نکرد تا صحبت خدیجه (س) تمام بشود . این رفتار پیامبر (ص) ؛ یعنی ادب بکنید و در حرف مردم ندوید . حرف‌های آن‌ها با هم که تمام شد ، دید که خدیجه (س) تنهاست و خانم دیگری هم پیشش نیست . به خدیجه (س) گفت : پس شما با چه کسی حرف می زدی؟ خدیجه (س) گفت : آقا ! با این بچه‌ای که در رحم دارم . این كار ، باعث آرامش و مایه قرار من شده است . او با من حرف می زند و به من دلداری می‌دهد . این بچه ، مسایل شگفت‌انگیزی را برای من مطرح می‌کند . رسول‌‌الله (ص) فرمود : خدیجه (س) ! به من خبر داده‌اند كه این بچه دختر است و مادر یازده امام و همسر امام . این عنایت را خدا نسبت به تو انجام داد . (۱)اظهارات شگفت پیامبر (ص) درباره خدیجه (س)رسول‌خدا (ص) اظهارات شگفتی را درباره خدیجه (س) ابراز کرد . چه شگفت است این نظریاتی که وجود مقدّس رسول ‌خدا (ص) درباره خدیجه کبری (س) داشت و این زن چه زن فوق‌العاده‌ای بود . رسول‌خدا (ص) می‌فرماید : «اَفْضَلُُ نَسَاءِ الْجَنَّه اَرْبَعٌ : خَدِیجَه بِنْتِ خُوَیلِدٍ ، وَ فَاطَمَه بِنْتِ مُحَمَّدٍ وَ مَرْیمُ بِنْتِ عِمْرَانَ ، وَ آسِیه بنِْتِ مُزَاحِمٍ ، اِمْرَأَه فِرْعَوْنَ»(۲) : برترین زنان هشت بهشت ، چهار زن بوده و بیش‌تر نیستند : خدیجه (س) ، فاطمه (س) ، مریم ، آسیه . ببینید با این شاغول قرآن ، خدیجه (س) تا کجا پرواز کرد . او آمد و در کنار زهرا (س) ، مریم و آسیه قرار گرفت . بهترین زنان بهشت، چهار نفرند : مریم بنت عمران ، خدیجه بنت خویلد ، و فاطمه بنت محمّد ، و آسیه بنت مزاحم ، زن فرعون . امام موسی‌كاظم (ع) فرموده : «قَالَ رَسُولُ اللهِ : اِنَّ اللهَ اِخْتَارَ مِنَ النِّسَاءِ اَرْبَعَاً : مَرْیمَ ، وَ آسِیه ، وَ خَدِیجَه ، وَ فَاطَمَه»(۱) : (ص) می‌فرماید : خدا از نظر ایمان ، اخلاق و عمل ، به تمام زنان اولین و آخرینشان نظر کرد و چهار زن را به عنوان بندگان برتر ، انتخاب کرد : مریم ، آسیه ، خدیجه (س) و فاطمه (س) .پیغمبر (ص) فرمود : «اِشْتَاقَتِِ الْجَنَّه إِلَى اََرْبَعٍ مِنَ النِّسَاءِ : مَرْیمَ بِنْتِ عِمْرَانَ ، وَ آسِیه بِنْتَ مُزَاحِمِ ، زَوْجَه فِرْعَوْنَ ، وَ هِی زَوْجَه النَّبِی صلى الله علیه و آله فِی الْجَنَّه ، وَ خَدِیجه بنِْتِ خُوَیلِدِ زَوْجَه النَّبِی ِصلى الله علیه و آله فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَه ، وَ فَاطَمَه بِنْتِ مُحَمَّدٍصلى الله علیه و آله»(۲) : بهشت ، ولع دیدار با این چهار زن را دارد و می‌گوید كه این چهار زن چه وقت در من قرار می‌گیرند که من دارم از فراق این‌ها ، می‌میرم ؛ شوق بهشت به این چهار زن است : مریم دختر عمران ، آسیه دختر مزاحم ، زن فرعون در دنیا و زن بهشتی پیامبر (ص) در آخرت ، خدیجه (س) دختر خویلد ، همسر پیامبر (ص) در دنیا و آخرت ؛ یعنی ده میلیون حور‌العین جای یک خدیجه (س) را در قیامت نمی‌گیرند و به تعبیری ، حور‌العین آن جا راه ندارد ؛ خدیجه (س) به جای مُزد حور‌العینِ پیغمبر (ص) ، برای پیغمبر (ص) بس است ، و فاطمه (س) ، دختر پیامبر (ص).سلام فرستادن خدا بر خدیجه (س)جبرئیل (ع) بر پیامبر (ص) نازل شد . پس گفت : «اِقْرَاْ خَدِیجَه السَّلَامَ مِنْ رَبِّهَا . » : سلام من را به خدیجه چبرسان ، پس رسول‌الله (ص) گفت : «یا خَدِیجَه ! هَذَا جَبْرئیلُ یقْرِئُكَ السَّلَامَ مِنْ رَبِّكَ» : الآن جبرئیل (ع) پیش من است و از جانب خدا به تو سلام می‌رساند ، پس خدیجه (س) گفت : «اللهُ السَّلَامُ وَ مِنْهُ السَّلَامُ وَ عَلَى جبْرئیلِ السَّلَامُ» . (۱)بیعت نمودن خدیجه با علی (ع)علی (ع) سیزده ساله بود كه پیغمبر (ص) او را صدا زد و فرمود : علی جان ! بیا کنار من بنشین ، و به خدیجه (س) هم فرمود : خدیجۀ من ! شما هم بیا . بعد رو به آن‌ها گفت : پس از مرگ من ، ولایت علی (ع) بر جهان واجب می‌شود و امام بعد از مرگ من ، علی (ع) است ، هر چند الآن او سیزده سالش است و هنوز زمان ولایت او نرسیده ، ولی من می‌خواهم پیش خدا پرونده‌ات پر و کامل بشود . علی جان ! دستت را بگذار روی زمین ، و امیرمؤمنان (ع) دستش را روی زمین گذاشت . پیغمبر (ص) هم دستش را گذاشت روی دست علی (ع) ، و بعد به خدیجه (س) فرمود ، دستت را بگذار روی دست من ، و با علی (ع) به عنوان امام واجب‌الاطاعه بیعت کن ؛ چون در قیامت اگر در پرونده مردم ، رضایت علی (ع) نباشد ، آنان اهل نجات نیستند . خدیجه (س) گفت : یا رسول‌الله ! به جان ، ولایت علی (ع) را می‌خرم و با علی (ع) بیعت می‌کنم تا آن جا كه حاضرم جانم را فدای علی (ع) کنم(۱) . این بیعت ، یك بیعت صحیح است .امام مجتبی (ع) هم‌قیافۀ حضرت خدیجه (س)امام مجتبی (ع) در توضیح آیه شریفۀ «فِی أَی صُورَه ما شاءَ رَكَّبَكَ»(۲) : من شما را در رحم مادرتان به هر شکلی که خواستم صورت‌بندی کردم و قیافه به شما دادم ، فرمود : «صَوَّرَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلِىَّ بْنِ اََبى‌طَالِبٍ فِی ظَهْرِ اَبِى‌طَالِبٍ عَلَى صُورَه مُحَمَّدٍ ، فَكَانَ عَلَىُّ بْنِ اَبِى‌طَالِبٍ اََشْبَهَ النَّاسِ بِرَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ علیه و آله» (۱) : خدا در صلب ابی‌طالب شکل و قیافه علی (ع) را به شکل و قیافه پیامبر نقاشی کرد . تا حالا می‌دانستید علی (ع) شکل کیست؟ مگر خدا در قرآن نمی‌فرماید : علی و پیغمبر ، جان هم هستند «وَ أَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ» (۲) ، «فَكَانَ عَلَىُّ بْنِ اَبِى‌طَالِبٍ اََشْبَهَ النَّاسِ بِرَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ علیه و آله» ، و امّا خدواند برادرم حسین (ع) را به شکل مادرم فاطمه (س) در رحم مادر نقاشی کرد : «وَ كَانَ الْحُسَینُ بْنِ عَلَّىٍ اََشْبَهَ النَّاسِ بِفَاطَمَه» (۳) ، و امّا من را که می‌خواست در رحم مادرم زهرا (س) صورتگری کند ، من را به شکل مادر بزرگم خدیجه (س) نقاشی کرد : «كُنْتُ أشْبَهَ النَّاسِ بِخَدِیجَه الْكُبّرَى» (۴).کار شخصیت این زن و مستقیم شدنش به جایی رسید که ما می‌خواهیم امام حسین (ع) را معرفی کنیم ، برخلاف آنچه در دنیا مرسوم است كه افراد را با پدرانشان معرفی می‌کنند ، ما ابا‌عبدالله (ع) را در دو جا ، با مادر معرفی می‌کنیم : «السَّلَامُ عَلَیکَ یابنَ فَاطَمَه الزَّهْرَاء السَّلَامُ عَلَیکَ یابْنَ خَدِیجَه الکُبّرَی» (۵)نقش ثروت خدیجه (س) در برپایی دین اسلامدر روایت دارد كه در روز غربت پیغمبر (ص) ، خدیجه (س) وزیر صادق پیغمبر (ص) بود و پیغمبر (ص) در كنار او آرامش می‌یافت(۱) . با این كه خدیجه (س) پیش از ازدواج با پیامبر (ص) ، زنی ثروتمند بود ، تمامی بیست میلیون دینار ثروت خود را در مسیر و راه پیغمبر هزینه كرد . ابن‌عباس در تفسیر آیه «وَ وَجَدَكَ عَائِلاً فَأَغْنَى»(۲) فرموده : خداوند می‌گوید : خداوند تو را پیش قومت ، فقیر یافت بی‌آن كه مالی برای تو باشد ، پس با مال خدیجه تو را بی‌نیاز كرد (۳). پیغمبر نیز درتجلیل این فداكاری فرمود : «مَا قَامَ وَ لَا اسْتَقَامَ دِینِی اِلَّا بِشَیئَینَ : مَال خَدِیجه وَ سَیفِ عَلِی بْنِ اَبِی‌طَالِبٍ»(۴) : این دین به مال خدیجه (س) و شمشیر علی (ع) تا روز قیامت پا بر جا شد ؛ یعنی پیغمبر (ص) ثواب مال خدیجه (س) را گذاشت کنار شمشیر علی (ع) . در پاسخ به این تلاش‌ها و یاری‌ها بود كه پیغمبر (ص) خدیجه (س) را به پاداش خانه‌ای در بهشت بشارت داد ، خانه‌ای از یك قطعه (از زبرجد) در بهشت كه در آن رنج و ناآرامی نیست .(۱)خدیجه (س) تمام سختی‌ها را همراه پیغمبر (ص) تحمّل کرد و تمام هزار شبانه‌‌روزی كه حضرت (ص) در شعب ابی‌طالب حبس بود ، این بانو خم به ابرو نیاورد . این زن ، هزار شبانه‌روز ، تشنه ، گرسنه و پابرهنه در محاصره دشمن به سرآورد و در این مدّت ، همیشه به پیامبر (ص) می‌گفت : جان من فدای تو باد !او كه از آن هزار شبانه‌روز محاصره ، به درآمد ، از بس که در این محاصره زجر دیده بود ، بیمار شد و به مرگ نزدیک گشت . (۲)زبان حال خدیجه (س) هنگام مرگبیماری خدیجه (س) كه شدت گرفت ، پیغمبر (ص) به نزد او رفت و کنار بسترش نشست . خدیجه (س) گریه می‌کرد . پیغمبر (س) فرمود : خدیجه جان ! چرا گریه می‌کنی؟ عرض کرد : الان كه لحظات آخر عمرم است ، فقط برای یک مسأله گریه می‌کنم و آن این است كه نمی‌دانم الآن که دارم می‌میرم ، آیا خدا از من راضی است یا نه؟ جبرئیل (ع) نازل شد و فرمود : یا رسول‌الله ! خدا می‌فرماید ، سلام من را به خدیجه (س) برسان و بگو ، من از تو راضی هستم . خدیجه شاد شد . بعد خدیجه (س) گفت : آقا ! من خواهشی از شما دارم ، ولی خجالت می‌‌کشم آن را به شما بگویم ؛ شما از اتاق بیرون بروید تا من آن را به دخترمان فاطمه (س) بگویم تا او بعداً آن را به شما بگوید . خدیجه (س) فاطمه پنج ساله را صدا کرد و از او خواست كه كنارش بنشیند . سپس به او گفت : فاطمه من ! من می‌خواهم به خانه قبر بروم و به عالم برزخ داخل شوم ، برای محفوظ ماندن من از عذاب قبر و برزخ ، تو به پدرت بگو مرا در عبای خودش بپیچد و کفن کند . فاطمه جان ! می‌دانی پدرت در این عبا چقدر خدا را عبادت کرده؟ فاطمه (س) گفت : چشم مادر . فاطمه (س) بیرون آمد و گفت : پدر ! مادر می‌گوید من را در عبای خودت کفن کن ! پیغمبر فرمود : فاطمه جان ! چشم ، و عبای خود را به او داد . فاطمه (س) آن را برای مادر بُرد و مادر از دیدن آن ، بسیار خوشحال شد .هنوز سه روز از وفات ابوطالب (ع) نگذشته بود كه خدیجه (س) هم وفات یافت . پیغمبر (ص) شروع كرد به این كه جسم شریف آن حضرت را آماده سفر آخرت نماید ، همین كه خواست حضرت را كفن كند ، جبرئیل (ع) نازل شد و گفت : در میان این بقچه ، كفن خدیجه (س) است از لباس‌های بهشتی كه خداوند آن را به او هدیه نموده . بعد بقچه‌ای به پیغمبر (ص) داد و گفت : یا رسول‌الله ! خدا پنج کفن فرستاده كه اولین آن‌ها متعلّق به خدیجه (س) است . اما عبایی که از تو خواسته ، نخست ، رویش را با آن بپوشان و بعد او را با كفنی كه من داده‌ام ، بپوشان . دومین این كفن‌ها هم متعلّق به دخترت فاطمه (س) است و یکی از آن‌ها هم متعلّق به خودت است ، و چهارمین آن‌ها هم متعلّق به علی (ع) است و پنجمین آن‌ها هم متعلّق به حسن (ع) تو است . (۱)پیغمبر (ص) كه نمی‌خواست فاطمه (س) شاهد مرگ مادرش باشد ، فاطمه (س) را بغل کرد و به خانه ابوطالب برد و او را به زن عمویش ، فاطمه بنت اسد ، مادر علی (ع) ، سپرد . بعد هم برگشت سر خدیجه (س) را به دامن گرفت . خدیجه (س) از دنیا رفت . هنگام مرگ ، فرشتگان به استقبال حضرت آمده بودند . (۲) سپس جسد مطهّر خدیجه (س) را با یارانش به حجون بردند تا او را در كنار قبر مادرش ، حضرت آمنه ، به خاك بسپارند . هنوز نماز میت تشریع نشده بود ، برای همین خود رسول‌خدا (ص) درآن قبری كه برای حضرت خدیجه (س) آماده كرده بودند ، رفت و خوابید و سپس بیرون آمد . بعد آن گوهر پاك را در آن جا به خاك سپرد و او با ملکوتیان هم‌نشین شد .پیامبر (ص) كه به خانه رفت ، پیوسته فاطمه خردسال به گرد پیامبر می‌چرخید و سراغ مادرش را می‌گرفت ، و رسول‌الله (ص) نمی‌دانست به او چه بگوید تا این كه جبرئیل (ع) نازل شد و گفت : پروردگارت به تو دستور می‌دهد كه بر فاطمه (س) سلام كنی و به او بگویی كه مادرت در میان آسیه ، زن فرعون ، و مریم ، دختر عمران ، به سر می‌برد ، در خانه‌ای از تارهای طلا و نقره كه چارچوب‌هایش ، از طلا و ستون‌هایش ، از یاقوت قرمز است . پس فاطمه (س) گفت : «اِن‌ّ اللهَ هُوَ السَّلَامُ و مِنْهُ السَّلَامُ و اِلَیهِ السَّلَامُ» . (۱)منبع: پایگاه اطلاع رسانی خدیجه کبریزیارتنامه حضرت خدیجه کبری (س)السلام علیک یا زوجه سید المرسلینالسلام علیک یا اُم فاطمه الزهرا سیدة نسا العالمینالسلام علیک یا اول المومناتالسلام علیک یا من انفقت ما لهافی نصرة سیده الا نبیا نصرته ما استطاعت و دافعت عنه الاعداالسلام علیک یا من سلم علیها جبرائیل و بلغهاالسلام من الله الجلیل فهینا لک بما اولاک الله من فضلوالسلام علیک و رحمة الله و برکاتهپوستر رمضانی/ لا اله الا الله قرائت جزء دهم قرآن کریمجزء دهم قرآن کریم شامل آیات ۴۱ تا ۷۵ سوره مبارکه «انفال» و آیات یک تا ۹۲ سوره مبارکه «توبه» است.صوت/ قرائت جزء دهم قرآن/ حامد شاکرنژاددعاى روز دهم ماه مبارك رمضانبسم الله الرحمن الرحیمااللهمّ اجْعلنی فیهِ من المُتوكّلین علیكَ واجْعلنی فیهِ من الفائِزینَ لَدَیْكَ واجْعلنی فیهِ من المُقَرّبینَ الیكَ بإحْسانِكَ یاغایَةَ الطّالِبین.خدایا قرار بده مرا در این روز از متوكلان بدرگاهت ومقرر كن در آن از كامروایان حضرتت ومقرر فرما در آن از مقربان درگاهت به احسانت اى نهایت همت جویندگان.صوت/ دعای روز دهمروضه حضرت خدیجه(س) با نوای حاج منصور ارضیصوتسفارش های حجت الاسلام مؤمنی در ماه رمضانفیلم

Viewing all articles
Browse latest Browse all 16083

Trending Articles