به گزارش جهان، حجتالاسلام علیرضا پناهیان در آخرین شب مراسم عزاداری برای شهادت حضرت زهرا(س) که با حضور رهبر معظم انقلاب، اقشار مختلف مردم و جمعی از مسئولان نظام در حسینیه امام خمینی(ره) برگزار میشد، با موضوع «راحتطلبی، اولین تمایل انسان» سخنرانی کرد که بخشی از این سخنرانی را در ادامه میخوانید: پیامبر گرامی اسلام، یک عده جوانها را دیدند، که به تعبیر امروزیها دارند مسابقۀ قویترین مردان مدینه را اجرا میکنند، یعنی سنگ برمیداشتند ببینند چه کسی قویتر است. حضرت آمدند بیرودربایستی بهشون فرمودند: خب، این مسابقه در جای خودش خوب، ولی قویترین آدم کسی است که مخالفت بکند با دوست داشتنیهایش!( مَرَّ رَسُولُ اللَّهِ ص بِقَوْمٍ یَرْفَعُونَ حَجَراً...؛ معانی الاخبار/۳۶۶)زیباییِ کار این است که:۱) هم باید رنجت را کم کنی. چون اگر بخواهی رنج را از بین ببری، به خودت و دیگران ظلم خواهی کرد. لذا هم باید رنج خودت را کم بکنی،۲) هم باید بدانی که در رنج در زندگی هست.۳) و هم باید از رنجت، بهرهبرداری بکنی.رنج هست، اما بعضیها رنج میکشند، ولی آدم نمیشوند، رشد نمیکنند، و نابود میشوند. و بعضیها رنج میکشند، آدم میشوند، رشد میکنند، قوی میشوند. یکی تصادف میکند میرود بیمارستان، بعد باید برود فیزیوتراپی و ورزش، یکی از روز اول رفته ورزش، والا رنج همه میکشند. رنج را نباید حذف کرد. ولی علیه راحتطلبی، ریشهای باید قیام کرد.علیه راحتطلبی قیام کردن، یک موضوع غریب است در جامعۀ ما، در حالیکه جایگاه بسیار اساسی دارد، کما اینکه محور مهم مبارزه با هوای نفس و مقابله کردن با دوست داشتنیها، موضوع محوری در خودسازی، در دین، امیرالمؤمنین علی(ع) میفرماید: «نِظَامُ الدِّینِ مُخَالَفَةُ الْهَوَى؛ نظام دین مخالفت کردن با هوای دین است»(غررالحکم/۹۱۵۲)و اول هوای نفس هم همین راحتطلبی است. آیا توانستی با راحتطلبی مبارزه کنی؟ از هفت سالگی که بچه با ادب تمرین مخالفت با راحتطلبی کرد، بعد چهارده سالگی میگویند با این لذّتت هم مقابله کن. دیگر عادت دارد به این کار. چون توی خانه تمرین کرده؛ پای فیلم نشسته این را بهش یاد دادند و برایش جا افتاده است.الهی فدای آن شهدایی بشوم که خدا شاهد است یکی یکی قیافههایشان یادم میآید، زیاد مربی اخلاق نداشتند، اما از آب کره میگرفتند. مکرر خاطراتشان را شاید شنیده یا خوانده باشید. یکبار میرفت جبهه برمیگشت، مامانش تشک میانداخت، میگفت: پسرم بخواب. میگفت من روی تشک میخوابم دلم میگیرد، روی زمین میخوابید. میگفت دلم میگیرد.رنج را مدیریت باید کرد. چهگونه میشود رنج را مدیریت کرد؟ رنج را مدیریت کن دوتا اتفاق برایش بیفتد: یکی اینکه رنج نابهجا نکشی؛ «وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنکًا»(طه/ ۱۲۴) هر کسی از ذکر من دوری کند، من زندگیاش را سخت خواهم کرد. چرا رنج بیجا میکشی؟ یک دفعهای میروی یک صاحبنفس پیدا میکنی میگویی این مریضی چرا آمده سراغ من؟ میگوید فلان لقمۀ حرام را خوردی، بهت نمیساخته، این مریضی حالا تا یک هفت هشت سال دیگر هست. ده برابر پول خرج باید بکنی. چرا رنج اضافی بکشی؟تفسیر زندگی انسان این است: مدیریت کردن رنج. برای کاهش دادن رنج نابهجا، این یک کار. مدیریت رنج یک رکن دیگر هم دارد. از رنجهایت استفاده کن. رنج میبری مقرّب بشو؛ مثلاً طرف میرود حرام امام رضا(ع) گریه میکند، غصّه دارد، ته غصّههایش را که نگاه میکنی حسادت است. بابا! غصّه از سر حسادت اصلاً خوب نیست بخوری. این غصّه که تو را مقرّب نمیکند عزیز من. اصلاً چرا این غصّه را بخوری؟ یا ته رنجش را که نگاه میکنی، میبینی غرورش است. آخر چرا؟ یک رنجی بکش که تعالی پیدا کنی.مدیریت کردن رنج، برای این دوتا امر است، یکی از بین بردن رنج نابهجا و یکی مفید قرار دادن رنج. مثلاً چندتا رنج خوب پیشنهاد بدهم؛ یکی از برنامههای معقول برای مدیریت رنج، ورزش است. در ورزش خودت به استقبال یک خستگی میروی، تا یک راحتی جایش بیاید. بعد این خستگی هم تنومندترت میکند. چقدر خوب است، بارکالله.رنج دیگری که من پیشنهاد میدهم، رنج تحصیل است. رنج تحصیل را هم تحمل بکن. ببین چقدر مشاعرت باز میشود، چقدر تعالی پیدا میکنی، چقدر هوسهایت کاهش پیدا میکند. یکی از راههای مقابله با شهوت، حکمت است. عقلانیت خودت را افزایش بدهی، شهواتت کاهش پیدا میکند. آدم فهمیده که شهوتران نمیشود.یک پیشنهاد دیگر، یک کمی دینیتر؛ «جهاد» نامی است برای مدیریت کردن رنج؛ میروی به استقبال رنج، جهادگرانه، آنوقت بسیاری از رنجهای نابهجا را کاهش میدهی. بعد بالاخره رنج که هست عزیز من، حالا بنا بوده در تصادف دستت بشکند، در راه دفاع از خدا دستت شکسته. بارک الله! بارکالله! رنجت را مفید قرار بده. هر کسی باید یک وقتی بمیرد دیگر. یا در تصادف یا بیماری یا در راه خدا به شهادت میرسد.آقاپسر یکی از خادمین حضرت امام در نجف، که اهل افغانستان شریف هم هستند، به بنده میفرمود پدرم میفرمودند که بانوی مکرمۀ حضرت امام مشخصات فرمودند برو یک خرمای خیلی سفت و خشک، یک خرمایی آدرس دادند، از آنها بخر بیاور. من رفتم آوردم، اما مقبول نیفتاد. فرمودند: نه، اینها را نمیگویم، سفتتر باشد. دیگر رفتم یک خرمافروشی، چیزهایی که میخواست تقریباً بریزد دور گرفتم آوردم. بعداً پرسیدم که مادر! اینها را برای چی میخواستید؟ فرمود: امام شبها مینشینند مطالعه میکنند، من میخواهم این خرمای خشک را بگذار زیر زبانش، هم فشارش پایین نیاید، هم یک تغذیهای شده باشد؛ بعد رنج امام را در مطالعۀ شبانه بیان میکردند. من اصلاً ماندم همینجوری.همینجوری مگر کسی به جایی میرسد؟ امیرالمؤمنین علی(ع) میفرماید وسط روز میرفت دنبال کار کردن برای معاش. میفرمود من میخواهم سختی کار کردن برای تأمین معاشم را خدا ببیند. (کَانَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع یَخْرُجُ فِی الْهَاجِرَةِ فِی الْحَاجَةِ قَدْ کُفِیَهَا یُرِیدُ أَنْ یَرَاهُ اللَّهُ تَعَالَى یُتْعِبُ نَفْسَهُ فِی طَلَبِ الْحَلَالِ. من لایحضره الفقیه/۳/۱۶۳)جامعۀ راحتطلب که به جایی نخواهد رسید. تفسیر زندگی یعنی مدیریت رنج. یعنی به استقبال رنج برو و مدیریت عاقلانۀ رنج، خیلی متفاوت است با فرار ابلهانه و احمقانه از رنج. فرهنگ غربی ما را به فرار احمقانه از رنج دعوت میکند. فرهنگ اسلامی ما را به استقبال عاقلانه از رنج دعوت میکند. از دل چنین فکر و فرهنگی، جهاد برمیخیزد. امیرالمؤمنین علی(ع) چی میفرمودند؟ به استقابل بروید سختیها را، سختیها کاهش پیدا خواهد کرد و الّا سختیهای بدتری نصیبتان خواهد شد، رنج اضافی هم خواهید کشید، مگر میتواند کسی رنج نکشد؟(إِنْ لِلنَّکَبَاتِ غَایَاتٍ لَا بُدَّ أَنْ تَنْتَهِیَ إِلَیْهَا فَإِذَا أُحْکِمَ عَلَى أَحَدِکُمْ لَهَا فَلْیُطَأْطِئْ لَهَا وَ یَصْبِرْ حَتَّى تَجُوزَ فَإِنَّ إِعْمَالَ الْحِیلَةِ فِیهَا عِنْدَ إِقْبَالِهَا زَائِدٌ فِی مَکْرُوهِهَا. التمحیص/۶۴ و تحف العقول/۲۰۱)