February 17, 2015, 10:40 pm
به گزارش جهان به نقل از تبیان، عشق و محبت از رکن های اصلی نظام خانواده است که در برخی از خانواده ها پس از گذشت اندک زمانی از ازدواج، سست شده و موجب مسائل و مشكلاتی می شود که اگر در اسرع وقت به این مهم توجه اساسی نشود ممکن است به مرور باعث از هم پاشیدگی زندگی مشترک زوج شده و آن را در معرض آسیب هایی چون جدایی عاطفی، خیانت و طلاق قرار دهد. روان شناسان معتقدند: برای ایجاد و تقویت رابطه بهتر و موثر با همسر، افزایش سلامت روحی و روانی و تداوم زندگی، فراگرفتن مهارتهای اساسی لازم و ضروری است؛ به طوری که زن و شوهر می توانند با کسب آگاهی و شناخت مهارتهای لازم، زندگی مشترک مثبت و رضایت بخشی را به وجود آورند.فراگیری مهارتهای زیر برای تداوم عشق و علاقه و ابراز محبت بین زوجین الزامی است:احساساتی باشیدبسیاری از ما بر حسب عادت، تربیت غلط، تجربه های تلخ جوانی، شیوه زندگی پدر و مادر و یا اطرافیان و ... یاد گرفته ایم که از ابراز احساسات و اندیشه های خود پرهیز کنیم. اما ما توصیه می کنیم بجای تکیه بر این افکار واهی، آنها را رها کنید، احساسات و عاطفه مثبت خود را آغوش بگیرید و از ابراز آنها ترس و واهمه نداشته باشید. فراموش نکنید همسرتان همان کسی است که او را دوست دارید و او هم شما را دوست دارد، شما و همسرتان به هم رسیده اید تا نیازهایتان را مرتفع بسازید اگر به همسرتان ابراز عاطفه نکنید قرار است عاطفه تان را خرج چه کسی کنید! پس یادتان باشد هرگز شایسته نیست احساسات خود را پنهان کنید و همچون سنگ سخت در مقابل همسرتان بی انعطاف و خشک باشید. زمانی که نیازهای عاطفی تان را ابراز کنید و اجازه دهید همسرتان نیز چون شما رفتار کند بی تردید از پس بسیاری از مشکلات برخواهید آمد. مثلا اگر بر سر موضوعی اختلاف نظر با همسرتان پیدا کنید هرگز او را در جبهه مخالف خود نمی بینید و می توانید امیدوار باشید که از راه همدلی ، صبر و گذشت آن را رفع کنید. قرار نیست همسرتان خودش را در شما ذوب کند و کسی دیگر غیر از خود شود و یا آن که آنقدر قاطع باشد که نخواهد برای احساس همدلی و همراهی هم که شده، چارچوب های خویش را نادیده بگیرد و مطابق دلخواه همسرش رفتار کند. یادتان باشد ازدواج برده داری نیست و شما هرگز مجاز نیستید همسرتان را شبیه خودتان کنید و یا بی تفاوت به خواسته های خود و دیگری باشیدهمسرتان را همان گونه که هست بپذیریدتغییر دادن دیگران کاری بس سخت، فرسایشی و بی نتیجه است . این اشتباه بزرگی است اگر فکر کنید می توانید همسرتان را مطابق میل تان درست کنید! شما قبل از ازدواج فرصت داشتید شخصی را که تشابهات روحی و فکری بیشتری با شما دارد انتخاب کنید، حال پس از ازدواج مجبورید با ویژگی های متفاوت و منحصر به فرد او برای یک عمر زندگی کنید. اگر چه ممکن است همسر شما فردی منعطف و تغییر پذیر باشد اما در عین حال مختار است برخی از جزئیات رفتاری و یا عادتی خود را منطبق با خواسته شما کند و یا آن که اصول فکری و عادات خاص خویش را داشته باشد و به هیچ وجه حاضر نباشد از انها دست بکشد. هیچ یک از این دو حالت پسندیده نیست، قرار نیست همسرتان خودش را در شما ذوب کند و کسی دیگر غیر از خود شود و یا آن که آنقدر قاطع باشد که نخواهد برای احساس همدلی و همراهی هم که شده، چارچوب های خویش را نادیده بگیرد و مطابق دلخواه همسرش رفتار کند. یادتان باشد ازدواج برده داری نیست و شما هرگز مجاز نیستید همسرتان را شبیه خودتان کنید و یا بی تفاوت به خواسته های خود و دیگری باشید. این حق مسلم شماست که دوست داشته باشید همسرتان نوع خاصی از لباس را بپوشد و یا طرز فکرش را در برخی از زمینه ها تغییر دهد و... بنابراین در نخستین گام توصیه می کنیم با خودتان روراست باشید؛ بهتر است بیش از آنکه همسرتان را مجبور کنید خود را عوض کند، یک لحظه با خودتان فکر کنید و خواسته های خود را زیر سوال ببرید : " این فرد مناسب من است و من چنین همسری می خواستم؟"، "آیا من بسیار پرتوقع هستم؟"، " آیا من ظرفیت پذیرش چنین تغییراتی را دارم؟" و...در دومین گام، سعی کنید ویژگی های همسرتان را آنگونه که هست بپذیرید تا بعدتر بتوانید با درایت و مدیریت عاقلانه پله پله او را به سمت تغییرات درست و دلخواه پیش ببرید. حریم خصوصی تان را حفظ کنیدگاهی برخی از زوجین از سر ناآگاهی مشکلات زندگی خود را پیش مطمئن ترین افراد که پدر و مادر شان باشند بازگو می کنند غافل از آنکه گاهی راهنمایی های دلسوزانه آنها کار دستشان می دهد؛ مشکلات نه تنها حل نمی شوند بلکه آن موضوع حادتر و پیچیده تر می شود. به همین دلیل توصیه می کنیم سعی کنید مسائل خصوصی و خانوادگی خود را نزد هیچ کس حتی پدر و مادر و یا خواهر و برادرتان مطرح نکنید. بپذیرید شما و همسرتان به عنوان یک زن و شوهر و مدیران یک خانواده جدید، بیش از هر کسی به مسائل زندگی خود آگاه هستید و به همین دلیل هم می توانید درک روشن و واضحی از مشکلاتتان و راه حل های آن داشته باشید .باهم باشیداجازه ندهید پای عادت و یکنواختی به زندگی تان باز شود و بین شما و همسرتان فاصله بیندازد. به لحاظ عاطفی و احساسی در کنار هم باشید، برای یکدیگر وقت بگذارید و به یکدیگر توجه کنید تا کیفیت رابطه تان ارتقاء یابد . این توصیه بسیار فراتر از وقت گذرانی و خوش گذرانی است . چه بسا بسیاری از زن و شوهرهای خوشبخت، روزها و یا ماه ها بخاطر شرایط کار و موقعیت اجتماعی از هم دور هستند اما هرگز احساس نمی کنند بین آنها فاصله ای است این درحالی است که برخی دیگر با وجود آنکه شب وروز کنار همند اما از فاصله عاطفی که میان شان وجود دارد در عذابند و آزار می بینند.اهداف شخصی و مشترک تان را بشناسیدداشتن اهداف شخصی و اهداف مشترک، از ملزومات یک رابطه سالم و موفق است. دربهترین و درستترین حالت، شما و همسرتان باید در اهداف تان همگام و همسو باشید و برای رسیدن به آن اهداف از هیچ کمک و تلاشی دریغ نکنید. اگر از اهداف مشترک یا شخصی همسرتان مطلع نیستید، بهتر است با همسرتان به صحبت بنشینید و راجع به آنها سوال کنید. حتی الامکان مشوق باشید و زمینه ای را فراهم آورید که خواسته های همسرتان تحقق یابد و یا اینکه به هدفش نزدیکتر شود.اما اگر علایق بحق همسرتان، مورد پسند شما نیست نباید مانع تراشی کرده و او را محدود کنید. بهتر است خودتان را جای او بگذارید "اگر همسرتان نخواهد شما به خواسته ها و اهداف تان برسید و یا این که آنها را کم ارزش بداند و مسخره نماید، چه عکس العملی نشان خواهید داد؟" بی گمان مخالفت با اهداف و تمایلات همسر، منجر به پیدایش مشکلات جدیدتر و پیچیده تری بر سر راه زندگی تان خواهد شد. رفتار اشتباه همسرتان را تلافی نکنیدارتکاب به اشتباه، در زندگی مشترک اجتناب ناپذیر است. گاه یکی از زوجین بخاطر ناآگاهی، عدم درک و تجربه ناکافی مرتکب اشتباهی می شود در این میان اگر طرف مقابل، در صدد انتقام برآئید و یا بخواهد با مقابله به مثل کردن و یا لجبازی رفتار همسرش را تلافی کند بی تردید سنگ روی سنگ بند نمی شود و مشکلات دو صد چندان می گردد. در چنین شرایطی، بهترین کار گذشت است و جستجوی راهی برای متوجه کردن همسر به اشتباه و یافتن راه حلی برای اصلاح و پیشگیری از ارتکاب اشتباهات دیگر. به جای متهم کردن یکدیگر، پرسش کنیدبجای قضاوت و پیشداوری های نابجا، سرزنش و انتقادهای ناسازنده و یا طرح مسائل اختلاف برانگیز، از یکدیگر پرسش کنید و علت را جویا شوید. مثلا بجای اینکه بگوئید :" من می دانستم تو بی عرضه ای و نمی توانی از من دفاع کنی!" ، از همسرتان بپرسید: " به چه علت از من دفاع نکردی؟"؛ با این پرسش نه تنها از نظر و چرایی رفتار همسرتان آگاه می شوید بلکه می توانید با درنظر گرفتن جوانب و گاه حتی با اصلاح برداشتهای اشتباه خود و یا همسرتان، پیش از بغرنج شدن موضوع، چاره ای برای آن بیابید و حل مساله کنید. |
|
↧
February 18, 2015, 5:33 am
به گزارش جهان به نقل از ابنا، با حضور انبوهی از شیعیان و محبان اهلبیت(ع) در مسجد امام حسین(ع) در قاهره، مراسم ویژهای به مناسبت سالگرد ورود سر مبارک حضرت سیدالشهداء(ع) به مصر برگزار شد.این مراسم به مناسبت گرامیداشت سالگرد استقرار سر مبارک امام حسین(ع) نوه رسول خدا(ص) در قاهره، شب گذشته و با حضور هزاران عاشق حسینی، تحت تدابیر شدید و استقرار گسترده نیروهای امنیتی برگزار شد.در مراسم امسال حضور گسترده شیعیان از استانهای مختلف مصری کاملا مشهود بود و تا بامداد امروز ادامه داشت و حجم حضور جمعیت در به حدی بود که حتی میدان امام حسین(ع) نیز پر از جمعیت بود.این مراسم در شرایطی برگزار شد که پیش از این سلفیها، شیعیان را از برگزاری مراسم اعتقادی شیعه بر حذر داشته و حتی اقداماتی علیه شیعیان انجام داده بودند.در حاشیه این مراسم فعالیتهای انتخاباتی و سیاسی نیز مشاهده میشد.برخی از شیعیان تصاویری از عبدالفتاح السیسی در دست داشتند چنانچه برخی نیز تصاویری از قبطیهایی را حمل میکردند که اخیرا به دست تروریستهای داعش سر بریده شدند.بسیاری از حاضران در مراسم با حمایت از درخواست سیسی برای تشکیل ائتلاف بین المللی علیه داعش در لیبی، از محافل بین المللی خواستند به این درخواست پاسخ مثبت دهند چنانچه سخنرانان نیز در کنار ذکر فضایل اهل بیت(ع)، جنایات داعش و تکفیریها را محکوم کردند و این گروهها را در خدمت رژیم صهیونیستی دانستند.آرای مورخان درباره سرنوشت سر امام حسین(ع) متفاوت است، شیعیان معتقدند سرمبارک نوه پیامبر(ص) به کربلا بازگردانده شد و با جسد پاک ایشان دفن شد.اهل سنت در این زمینه دچار اختلاف نظر هستند، برخی با شیعیان همراه هستند اما اهل شام میگویند سر امام حسین(ع) نزد امویان باقی ماند تا در برابر هاشمیها فخر فروشی کنند اما در دوره خلافت عمر بن عبدالعزیز، این خلیفه اموی، دستور داد سر مبارک امام با عزت و احترام دفن شود در نتیجه سر در شام دفن شد.برخی نیز مقام رأس الحسین را در عسقلان (فلسطین اشغالی) میدانند و به روایاتی از مقریزی استناد میکنند که در آن آمده است پس از ورود صلیبیها به دمشق، فاطمیها تصمیم گرفتند سر مبارک امام حسین(ع) را از شام به عسقلان منتقل کنند تا آسیبی به آن نرسد.برخی از مورخان نیز میگویند فاطمیون پس از مدتی تصمیم گرفتند سر مبارک را از عسقلان به قاهره منتقل کنند. آنان با انتقال سر به قاهره آن را در منطقهای که امروز با نام امام حسین(ع) شناخته میشود دفن کردند.در روایات بدون سندی که در مصر رواج دارد آمده است شهربانو دختر یزدگرد (همسر امام حسین (ع)) که از کربلا گریخته بود سر امام حسین(ع) را به مصر منتقل کرد. شهربانو در مصر به ام الغلام معروف است.ابن تیمیه نیز معتقد است سر امام حسین(ع) در قبرستان بقیع دفن شده است. |
|
↧
↧
February 18, 2015, 4:48 am
به گزارش جهان به نقل از فارس، ابراهیم حاتمیکیا میهمان برنامه «من الداخل» در شبکه خبری المیادین با مجریگری زینـب الصفار بود. زینب الصفار، در مقدمه این برنامه با اشاره به جنگ ایران و عراق، این سوال را مطرح میکند که آیا سینمای دفاع مقدس همچنان در همان حال قبل است؟وی سپس با اشاره به مسیر هنری ابراهیم حاتمیکیا اشاره میکند که وی از نسل اول سینماگران پس از انقلاب اسلامی است که از فیلمنامهنویسی آغاز کرده و به کارگردانی رسیده است و آخرین اثر وی با نام «چ» تولیدی بزرگ است که در ایران ۱۱ میلیارد ریال به فروش رسیده و مورد توجه قرار گرفته است.آنچه در زیر میآید متن و ویدئوی کامل گفتوگوی ابراهیم حاتمیکیا با شبکه المیادین است.* شما به عنوان پدر سینمای دفاع مقدس شناخته شدهاید و نقش مهمی در آن داشتهاید از این مسیر برای ما بگویید.حاتمیکیا: بعضیها از سینما به جنگ میآیند بعضیها از جنگ به سینما میآیند؛ من جز نفراتی هستم که از جنگ به سینما آمدم از وقتی که این جنگ آغاز شد تازه خودم را پیدا کردم میخواهم چکار بکنم و آمدم در حوزه سینما و دوربین دست گرفتم یعنی اوایل که جنگ شروع شد من هم مثل بچههای آن وقت ۱۹ سالم بود، دلم میخواست دفاع کنم و در این جنگ و دفاع از این کشور سهم داشته باشم اما احساس کردم تفنگ خیلی من را قانع نمیکند و وقتی با تفنگ قرار میگیرم آن استقلالی که دلم میخواهد رخ نمیدهد از آنجا بود که دوربین دست گرفتم و دوربینهای سوپر ۸ آماتوری را هم بود.*بالاخره آن هم نوع دیگری از جنگ بودحاتمیکیا: کاملاً؛ یعنی وقتی که با بچههایی که داشتند میجنگیدند و دفاع میکردند قرار میگرفتم یک حس کاملاً مشترک نسبت به آنچه که داشت رخ میداد، با هم داشتیم.** سینمای جنگ ما با سینمای جنگ هالیوود و روسیه تفاوت داشت/ من از داوطلبانی میگفتم که ایدئولوژیشان متفاوت بود* چگونه اولین گام تولید فیلم و کارگردانی فیلمی درباره جنگ را برداشتید؟حاتمیکیا: کاملاً با اوایل جنگ در وضعیتی که عراق در کشور ما بود و شهرها را گرفته بود شهرهایی مثل سوسنگرد گرفته بودند و من با دوربین سوپر ۸ بودم.* آیا فکر میکنید حضور در خطوط مقدم عامل مهمی برای کارگردانی است تا بتواند خود آنچه که اتفاق افتاده و کشتهها، مردم و خونریزیها را ببیند و آن را به حوادث دراماتیک در فیلم ترجمه کند و آیا فکر میکنید کسانی که آنجا نبودند هرگز نمیتوانند آن پیام را در فیلمهایشان ارائه دهند؟حاتمیکیا: چارهای نیست بخشی از آن ادبیاتی است که بعد از جنگ شکل گرفته به اسم «ادبیات جنگ» ولی برای افرادی که به نوعی درون جنگ بودند امثال بنده که این اتفاق مربوط به ۲۵- ۳۰ سال پیش است داریم حرف میزنیم هنوز زنده هستیم و به نظر من موقعیتهایی داشته که قابل گفتن هست. یعنی ما جز نسلی هستیم که نسل بچههای انقلابی حساب میشویم که من دوربین دست گرفتم و احساس کردم یک چیزهایی را از درون جنگ میتوانم ببینم و باید ثبتش بکنم اوایل به شیوه مستند و فیلمبرداری مستند، بعدها این قانعم نکرد و به سمت سینمای داستانی رفتم برای اینکه هدفمند آن چیزی که دلم میخواهد را بگویم و آن چیزی که فکر میکنم گفتنش لازم است اتفاق بیفتد و از همان اولین فیلمها بود که کارهای داستانی کردم.* میخواهم برای ما از فرایند کارگردانی و پیشرفت از قبل تا امروز از لحاظ تکنیک بگویید.حاتمیکیا:چون از سینمای مستند آمدم برایم مهم بود آنچه که اتفاق افتاده و به چشم میبینم و میخواهم دربارهشان حرف بزنم؛ عملا نوعی از سینما را دوست داشتم که حرفی بزنم که با مستند نزدیکی داشته باشد.یعنی مثلاً در سینمای داستانی خاکریزی را تصور کنید که یک طرف ایرانیها و در طرف دیگر دشمن هست عراقی یا هر کس دیگر در این لحظه به عنوان فیلمبردار داستانی تو حق داری پشت به دشمن رو به سمت نیروهای خودی تصویربرداری کنی من همچنین کاری را از لحاظ تکنیک فیلمبرداری انجام نمیدادم معتقدم بودم من نباید همچنین جایی قرار بگیرم در داستانی یک تکنیک کاملاً ساختگی است والا من به عنوان فیلمبرداری باید تیر بخورم و بیفتم زمین و نمیشود آنجا بایستم.سعی میکردم فضایی که به نوعی در فیلمها و تصاویر مستند هست را انجام دهم این کار را اول و در فیلمهای اول خودم انجام دادم اما چیزی که برای من اهمیت داشت این بود که چون من فیلم سینمای جنگ را زیاد دیده بودم و بعدها که برایم مسئله شده بود بیشتر نگاه میکردم؛ انواع فیلمهایی که به خصوص هالیوود ساخته بود یا فیلمهای روسی؛ من فهمیدم که این قصه ما نیست به خصوص نوعی از جنگ را درگیر بودم که مربوط به بچههای داوطلب بود بچههایی که ذاتاً یا شغلاً میلیتار و نظامی نیستند؛ دفاع مقدس بود؛ افرادی که درجه هم ندارند و همه شبیه هم هستند.من با این نوع افراد در طول جنگ عجین شدم و با آنها کار کردم و احساسم این بود که اینها حرف تازهای دارند برای گفتن که متفاوتشان میکند با سینمایی که در جنگ آمریکا در ویتنام رخ داده یا در سینمای جنگ متفقین علیه متحدین برای تسخیر برلین رخ داده است؛ میدانستم تفاوتی داریم و آن تفاوتها بخش اعظمشان برمیگشت به نگاه ایدئولوژیک این بچهها؛ مسئله صرفاً یک نگاه وطنپرستانه صرف نبود چیزی فراتر از این بود و برای گفتن این باید تلاش میکردیم و باید پیدا میکردیم که چگونه حرف بزنیم که این معنی دربیاید.وقتی میگفتیم «جنگ جنگ تا رفع کل فتنه» یا «از راه کربلا باید به قدس برویم» اینها مفاهیمی است که همه از ایدئولوژی میآید.* فیلمهای شما نه در کشورتان بلکه جهانی پخش شده و جوایزی دریافت کرده؛ مثلاً «چ» جوایزی در کانادا و فرانسه گرفته اولاً شما برخورد جوانان ایرانی را با فیلمهایی که این مسئله را مطرح میکنند چطور توصیف میکنید و ثانیاً برخورد بیننده خارجی با این موضوع و جزئیات آن را چگونه میبینید چگونه آنها میتوانند متوجه نگاه این افراد که گفتید شوند؟حاتمیکیا:سؤال پیچیدةای است.** حرف انقلاب حرف تازهای است که فهماندن آن کار آسانی نیست/ باید برای بیان سینمای آن کار شود* شما هم مرد پیچیدهای هستیدحاتمیکیا:میخواهم بگویم که اینکه یک هنرمند وقتی دارد اثری خلق میکند آیا میتواند کاملاً اشراف داشته باشد که مخاطبیناش را تعریف کند و بگوید با این مخاطبین سروکار دارم و اگر اینچنین کاری بکند ارزش هنریاش را کم نمیکند یا اینکه خودش باید در یک شوریدگی و در یک وجود آمدنی یک اثر و حس را منتقل بکند من جزو سینمایی هستم که سعی میکنم این احساس را منتقل بکنم در لحظه اول فکر نمیکنم که فیلم من را بچهها ببینند، بزرگترها ببینند، خارجیها ببینند، غیر فرهنگ ایران ببینند برای مهم است که آن لحظاتی که باید گفت را بگویم اما اتفاقی که برای سینمایی که به نوعی اتصال دارد به جریان انقلاب که بعدش جنگ آغاز میشود و مؤلفههایی که در جنگ مسئله هست واقعیت این است که مؤلفههای تازهای است حرف، حرف تازهای است.فهماندن آن کار آسانی نیست؛ گفتن از شهید جمله پیچیدهای است اصلاً شهید در بین مرزی است بین کسی که خودکشی کند یا... یعنی مرز بسیار ظریفی دارد گذر از این و بازی کردنِ این مسائل در مفاهیم سینمایی سخت است و باید روی آن کار شود.من سعی کردم به آن اندازهای که خودم قدرتش را داشتم کار کنم اما اینکه آیا فیلمهایی از جنس فیلمهای من خارج از ایران برای فرهنگ غیر اسلامی قابل فهم است یا قابل فهم نیست؛ من آنقدر اتفاق خوبی برایم نیفتاده است و شهرتم و موفقیتم آنقدر که در محدودههای کسانی است که به این مفاهیم آشنا هستند خارج از آنها خیلی اتفاق خوبی نیفتاده است.البته بوده و من خارج از کشور به جشنوارهها رفتم نه به عنوان جشنواره مسابقهای بلکه برای تبادل فرهنگی رفتهام.* آخرین اثر شما «چ» است درباره آن که درباره شهید چمران ساخته شده برایمان بگویید؟حاتمیکیا: آرزوی من این بود که کاری درباره چمران بسازم چراکه سه دهه است که در سینما هستم.تا الان که دارم صحبت میکنم در ۱۸ فیلمی که ساختم شاید ۱۷ تای آن درباره هیچ شخصیت و شهید مشخصی من فیلم نساختم و اولین فیلم من هست که درباره شخصیت واقعی دارم صحبت میکنم و کار سختی هم بود.** دنبال شباهت «چ» و چگوآرا نبودم/ چمران و چگوآرا انسانهایی بودند که عدالت جهانی برایشان مسئله بود* چرا نام «چ» در خارج ما را به یاد چگوارا یا چیزی شبیه آن میاندازدحاتمیکیا: میتواند همه این ذهنیتها را داشته باشد؛ واقعیت این است که شخصیتی مثل چمران یک چریکی است که یک نگاه بینالمللی و جهان وطنی دارد و صرفاً برای یک محدوده جغرافیایی خاص کار نکرده و لبنان رفته و وقتی ذهنیت اینگونه دارد من احساس کردم که اگر این به ذهن مخاطب به عنوان «چ» قرار بگیرد که بتواند مثلاً به چگوارا شبیه باشد.من به فکر شباهت نبودم بلکه معتقد بودم این آهنگ «چ» و اتفاقی که میافتد میتواند یک نگاه کلیتری داشته باشد که محدود نشوم به شخصیت صرفاً آقای چمران بلکه مفهوم کلیتر که درباره چگوارا وجود داشته اینکه آدمهایی هستند که همِ جهانی دارند و عدالت جهانی برایشان مسئله است و همه جا وجود دارد.* چرا همچنان تمرکز شما بر موضوع جنگ است چرا به سمت مسائل دیگر نرفتید.حاتمیکیا: راستش واقعیت این است که من خیلی درباره خود جنگ به مفهومی که درونش تفنگ باشد تانک باشد وسایل و ادوات جنگ باشد خیلی کم دارم.من در مورد نسل و افرادی که در طول ۸ سال شکل گرفتند و برای خودشان هویت پیدا کردند حرف زدم و اینها را تعقیب کردم؛ اینها آمدند داخل شهر و با مردم زندگی کردند؛ داخل شهر من فیلمهای مختلف ساختم درباره پدری که منتظر پسرش هست که اسیر شده و میخواهم برگردد این فیلم مفهوم اجتماعی دارد یا مثلاً کسی که اعتراض دارد که چرا به ما که از جنگ آمدیم اعتنا نمیشود یا به زخمیهای جنگ اعتنا نمیشود اینها مفهوم اجتماعی دارد و البته درباره نسل جنگ است و اگر از لحاظ ریختشناسی فیلم نگاه کنید تصویر تفنگ، تانک و... نمیبینید.من فیلمهای اینگونه کم ساختم؛ فیلمهایی که مفهوم میلیتاری و جنگی دارد کم ساختم من درباره نسل جنگ، نسل دفاع و نسل آدمهایی که با نگاههای آرمانی و ایدئولوژیک نسبت به جنگ وارد شدند حرف زدم.* درباره نامهای که از سوی سردار قاسم سلیمانی به شما رسید برایمان بگوییدحاتمیکیا:وقتی که به من خبر دادند که اینچنین نامهای نوشتند و برای من ارسال شد خیلی جا خوردم چون برای من آقای قاسم سلیمانی یک فرد ایدهآل است یک کسی است که در خاطرههایم و رویاهایم جا میگیرد به عنوان کسی که از جنس و نسل چمران است.کسی که باز محدود در جغرافیا نمیشود بلکه وسعت نظر دارد و میشود همه جا سایهاش را دید؛ طبیعتاً وقتی ایشان از «چ» تعریف میکنند و «چ» را پسندیده بودند، برای من مایه مباهات است و احساس میکنم به نوعی قاسم سلیمانی در ادامه امثال چمرانها هستند که این اتفاق برایشان ارزش دارد و برایشان مهم است که از آن حرف زدند.** وقتی ما برای ثبت جنگ به جنوب رفتیم فیلمسازانی به شمال رفتند*علت اختلاف بین شما و عباس کیارستمی چیست؟حاتمیکیا:من آقای کیارستمی را به عنوان یک استاد در حوزه سینما میشناسم و سبکی هم دارد سبک رئالیستی دارد و جای خودشان را دارد.اما آنچه که معترض بودم و همچنان هستم که به این راحتیها هم قابل حل نیست بیاعتنایی جریانی است نسبت به آنچه که در هشت سال در این کشور رخ داد.آنچه که من گفته بودم این بود که کشور وقتی که در ۱۲۰۰ کیلومترش جنگ آغاز شد و در جنوب و غرب ایران رخ داد عدهای از فیلمسازها مثل ما به سمت جنوب رفتیم تا از این اتفاق و واقعه فیلم بسازیم خب عدهای هم بودند به جای اینکه به سمت جنوب بروند به سمت شمال رفتند که هیچ خبری آنجا نبود من به این نگاه اعتراض داشتم که چرا چنین اتفاقی رخ نداد.** شخص آقای کیارستمی مطرح نیست؛ کیارستمی جریان است/مدیریت سینمایی موجب شده هنرمند به آنچه که در کشور خودش رخ میدهد بیاعتنا شود* البته از نظر معاون وزیر فرهنگ و رئیس سازمان سینمای حجتالله ایوبی او از کیارستمی دفاع کرد و گفت که کیارستمی به قربانیان جنگ احترام میگذارد و علیرغم اینکه تلاش میکند به شیوه خودش فیلمساز میکندحاتمیکیا:من نه آقای ایوبی را دیدم و نه آقای کیارستمی را در جنگ؛ و خبری از این چیزهاشون ندارم که حضورشان چه مفهومی دارد؛ ببینید من اصلاً نمیخواهم؛ بحث، بحث من، احساسم نسبت به لبنان همین است.وقتی که در جنوب لبنان اتفاقی میافتد توقع میرود که شمال لبنان و مناطق دیگر نسبت به این نطقه حساس باشند و حرف برای گفتن داشته باشند.یک نوع از مدیریت که هنوز هم همچنان در سینمای ایران متأسفانه وجود دارد که به نظر من یک نوع ویروس است به سینما باعث میشود که هنرمند به آنچه که در کشور خودش رخ میدهد بیاعتنا شود من نسبت به این معترض بودم.شخصاً هم شخص آقای کیارستمی مطرح نیست؛ کیارستمی جریانیست که اتفاقاً در جهان بسیار مشهور است و بسیار جایگاه خودش را دارد ولی بحثی که برای من مطرح بود و اصرار داشتم و معتقدم باید دربارهاش حرف بزنیم این است که چطور میشود کشوری درونش چنین اتفاقی رخ میدهد عدهای سهمشان را نسبت به این اتفاق ادا نمیکنند و میتوانند بیاعتنا باشند.وقتی آقای ایوبی سخن میگوید؛ ایشان قبلش در فرانسه بودند شاید هم آقای کیارستمی را بیشتر در پاریس دیده باشند تا من حاتمیکیا که در ایران بودم.ماها ارتباط اینگونه باهم نداریم ولی این تفکر میتواند اتفاقش این باشد که محروم بشود بخشی از جامعه که کوچههایش همچنان به اسم شهدایش است اعتنا به آنها نشود و این خطرناک است و البته بگویم من اینها را اصلاً برای آقای کیارستمی نمیگویم؛ تفکری که اعتنا به این موضوع نمیکند.** جشنوارههای خارجی ما را به سمت بازاری میکشند که خودشان دوست دارند/سینمای ما معرف واقعی ایران نیستدرباره جشنواره چون معتقدم و از کسانی هستم که در کشور مشهورم به اینکه به شدت علیه جشنوارههای خارجی واکنش نشان میدهم نه اینکه جشنوارهها چیز بدی است و این موقعیتها بد هستند اما ناخودآگاه ما را به سمتی میکشند؛ به بازار و مارکتینگی که خودشان دوست دارند.آن مارکتینگ حرفهایی که در داخل ایران مطرح است برایش مسئله نیست او یک چیز دیگر از من میخواهد؛ به جای ماشین مدرن، اگر به جای خانه مدرن، به جای مسائل فلسفی از من میخواهد موضوعات خیلی خیلی ساده و یک خطی شده از یک موضوع بخواهم بگویم اگر اینها را بخواهم بگویم غرب من را میپذیرد و این برای کشور من و فرهنگ کشور من خطرناک است.الان ایران در اذهان مردم دنیا و اذهان حتی مردم خاورمیانه به نسبت اینکه وقتی میگوییم ایرانی و ایران چطور تعریف میشود؟ آیا سینمای ما همین را دارد؟ معتقدم نه؛ اصلاً هیچ ربطی ندارد برای همین تعجب میکنم که چرا این اتفاق افتاده است.* در سومین سالگرد جایزه شهید آوینی اولین فردی بودید که فراخوانده شدید تا جایزه یک عمر فعالیتهای هنری را دریافت کنید و آنجا از خاطراتتان از آوینی گفتید و اینکه کارگردانان جهان چگونه آوینی را از دست دادند آرزو کردید که آوینی زنده بود تا کارگردانانی را در این فضای مهآلود امروز حمایت کند چطور میتوانید آوینی و اهمیت او را به اختصار برای ما تعریف کنید.حاتمیکیا: آوینی استاد بنده در فیلمسازی بود ما یک گروه داشتیم به اسم «روایت فتح» که من هم یکی از اعضای آن گروه بودم.فیلمبردارانی که در جنگ شکل گرفتند با بودن ایدئولوگ و کسی چون آوینی که استاد بودند و در عین حال دیدگاه و نظریه داشتند؛ ما تربیت شده آن نگاه هستیم که در عمل کار کردیم یعنی فقط آدمهای تئوریپرداز نبودیم بلکه آن تئوری در عمل، در صحنههایی که اتفاق افتاد؛ در جنگ رفتیم، فیلم گرفتیم و ایشان آنها را توانست تنظیم بکند.من از آن زاویه نگاهم هست و خودم را جزو شاگردان مکتب شهید آوینی میبینیم و معتقدم که آقای آوینی بود قطعاً مثل من عمل میکرد و در جشنوارهای که غریبه دارد میشود با مفاهیمی که از انقلاب هست شرکت نمیکرد.مصاحبه ابراهیم حاتمیکیا با شبکه المیادین |
|
↧
February 17, 2015, 8:47 pm
به گزارش جهان، علامه عبدالحسین امینی روز جمعه ۲۸ ربیعالثانی ۱۳۹۰ هجری در نجف اشرف دیده از جهان فرو بست و پیکر مطهرش در جوار کتابخانه امیرالمؤمنین(ع) در نجف اشرف آرام گرفت. بیشترین شهرت این عالم ربانی به اثر جاویدان الغدیر مرتبط است که یاد او را در خاطرهها زنده نگه داشته است، او در این مجموعه ۱۱۰ تن از اصحاب رسول خدا(ص) و ۸۷۴ نفر تابعی را نام میبرد که حدیث غدیر را روایت کردهاند، همچنین طبقات راویان حدیث غدیر را از قرن دوم هجری تا قرن چهاردهم در قالب ۳۳۶۰ تن ذکر میکند.(اطلاعات بیشتر)*سفارش عجیب علامه امینی به فرزندش پس از مرگمحمدهادی امینی فرزند علامه امینی مینویسد: پس از گذشت چهار سال از فوت پدر، در شب جمعهای قبل از اذان صبح، پدرم را در خواب دیدم،او بسیار شاداب و خرسند بود، جلو رفتم و پس از سلام و دستبوسی گفتم: پدر جان! در آنجا چه عاملی باعث سعادت و نجات شما شد؟پدرم گفت: چه میگویی؟دوباره عرض کردم:آقاجان! در آنجا که اقامت دارید، کدام یک از اعمالتان موجب نجات شما شد؟ کتاب الغدیر یا سایر تألیفات شما یا تأسیس بنیاد و کتابخانه امیرالمؤمنین(ع)؟!او اندک تأملی کرد و سپس فرمود: فقط زیارت اباعبدالله الحسین(ع)!عرض کردم: شما میدانید اکنون روابط ایران و عراق تیره شده و راه کربلا بسته است، برای زیرات چه کنیم؟فرمود: در مجالس و محافلی که جهت عزاداری امام حسین(ع) بر پا میشود، شرکت کنید تا ثواب زیرات امام حسین(ع) را به شما بدهند.سپس فرمود: پسرجان! در گذشته بارها به تو یادآور شدم و اکنون نیز توصیه میکنم که زیارت عاشورا را به هیچ عنوان ترک مکن، زیارت عاشورا بخوان و آن را وظیفه خودت بدان، این زیارت دارای آثار، برکات و فواید بسیاری است که موجب نجات و سعادتمندی تو در دنیا و آخرت میشود.به مناسبت سالروز وفات علامه امینی تصاویری از کتابخانه امیرالمؤمنین(ع) و نمایی از مصحف منسوب به امام علی(ع) همراه با تصاویری از مزار مؤلف «الغدیر» میآید: نمایی از مصحف منسوب به خط امام علی(ع)پسر علامه |
|
↧
February 18, 2015, 1:42 pm
به گزارش جهان به نقل از ابنا، منابع خبری در لبنان خبر شهادت یکی از مسؤولان شبکه خبری المنار را در حومه حلب اعلام کردند.سایت خبری الحدث نیوز در خبری اعلام کرد؛ «حسن عبدالله» یکی از کارگردانان شبکه المنار در جریان پوشش اخبار مقاومت اسلامی در حومه حلب به درجه رفیع شهادت نائل آمد.وی متولد سال ١٩٨۵ میلادی و متأهل است.الحدث نیوز به جزئیات بیشتری از این خبر اشارهای نکرده است.تعدادی از نیروهای ارتش سوریه و مقاومت اسلامی وارد شهر الزهراء در حومه شمالی حلب شدند که از چهار سال پیش تاکنون تحت محاصره قرار دارد.براساس اطلاعات به دست آمده، دهها تن از نیروها توانستند با دور زدن افراد مسلح از طریق منطقه بیانون وارد شهر الزهراء شوند.جبهه دیگری که ارتش سوریه در حلب باز کرده است، جبهه شیحان المعامل در شمال غربی این شهر است که از آنجا به سمت منطقه الشیخ مقصود برای تکمیل محاصره مناطق شرقی پیشروی کرده است. جبهه سوم نیز در منطقه جمعیت الزهراء در غرب حلب است که در آنجا نیز پیشرویهایی به دست آورده است. |
|
↧
↧
February 18, 2015, 12:23 pm
↧
February 18, 2015, 10:52 pm
به گزارش جهان به نقل از رسا، حضرت آیتالله عبدالله جوادی آملی پیش از ظهر دیروز در مسجد اعظم با بیان این که تمام حکما در حکمت متعالیه گفتهاند که جبر محال است، ادامه داد: جبر جایی برای بد بودن ندارد، بلکه مستحیل است، توحید افعالی این است که هر کاری که انسان انجام میدهد مظهر خداوند متعال است و اگر اختیاری هم هست آن اختیار مظهر اختیار خداوند است.مؤلف کتاب مفاتیحالحیات با طرح بخش دیگری از پرسشهای مطرح شده ابراز کرد: آنانی که مشرک و ملحد هستند و عالما در برابر انبیا میایستند آنان اگر خدمت و فناوری و ابتکاری داشته باشند، فقط بهره دنیایی دارند و اگر بخواهند بهره اخروی داشته باشند فقط تخفیف عذاب دارند، زیرا تنها موحدان به بهشت میروند.وی ادامه داد: این مخترعان و مکتشفان مانند مخترع برق و بسیاریشان موحد بودند و کفر و الحاد آنان یا اتمام حجت بر آنان اثبات نشد، که حق بر اینان مسلم شده است و اینان الحاد را بر توحید مقدم داشتند، خیلی از آنان مستضعف فکری بودند، لذا درباره افراد و اشخاص نمیشود نظر داد.حضرت آیتالله جوادی آملی اظهار کرد: تنها به طور کلی میتوان گفت که افراد مشرک و ملحد به طور عامدانه وارد بهشت نمیشوند، در دنیا از اختراع خود استفاده میکند و ممکن است از این اختراع در برزخ و در قیامت استفاده کند اما قطعا وارد بهشت نخواهد شد.وی با اشاره به این که در سوره مبارکه قصص آیه ۳۸ به بعد عوامفریبی فرعون مشخص شد، بیان کرد: در این آیه که در حضور ملاء به هامان دستور داد که یک برجی بساز تا من بالا برم و از اله موسی باخبر بشوم، این برج ساختن برای ریاضت نبود، قرآن کریم از این کار به عنوان کید و مکر یاد میکند.رزمندگان هشت سال دفاع مقدس ترس و مرگ را هراسان کردندحضرت آیتالله جوادی آملی در تبین معنای ستون بودن مردم خاطرنشان کرد: کدام نماز است که انسان را از فحشا باز میدارد؟ آن نمازی که واقعا عمود دین است، کدام مردم هستند که نظامشان را حفظ میکنند؟ آن مردم با فرهنگ و عمیق که بداند دین امانت الهی است و انسان با مردن نمیپوسد و به ابدیت میرسد میتوانند ستون نظام باشند، حرف مؤمن آلفرعون همین است، آمده مردم را با ابدیت آشنا کرده و گفته چرا دنبال فرعون راه افتادید.وی گفت: همه هراس ما از مرگ است، این شجاعان ما کاری کردند که مرگ را ترساندند و ترس را ترساندند که نمیتوانست نزد این عزیزان هشت سال دفاع مقدس بیایند، در لغت جنگ، جهاد و مبارزه یک خط ضربدری روی خوف و ترس کشیده شد.مفسر برجسته قرآن کریم به بیان خاطرهای در این زمینه پرداخت و گفت: ما همان اوایل که سمتی در شورای عالی قضا داشتیم، یک سفر استانی به آذربایجان داشتیم، آذربایجان قهرمان این کشور است، در یکی از شهرها وارد شدیم که مهمان برادران سپاه شدیم، دیدیم تابلویی است که روی آن نوشته «من» و روی آن را ضربدر زدند، اگر روی ترس و اگر روی هراس ضربدر خورد انسان با خداوند معامله کرد چیزی کم ندارد.وی تأکید کرد: از انسان چه کم میشود، فرمود همه فرشتهها منتظر هستند تا شما بیایید و سلام کند، این فرهنگ و روح ملت را ستون میکند، وجود مبارک حضرت ابراهیم(ع) نگذاشت که نمرود عوامفریبی کند، اما در زمان حضرت موسی(ع) فرعون از نظری فکری قومش را به استخفاف کشید. |
|
↧
February 20, 2015, 12:56 pm
به گزارش جهان به نقل از فارس، علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در آیین پایانی سی امین جشنواره بین المللی موسیقی فجر گفت: موسیقی، زبانِ آفرینش و نشانِ عظمتِ آفرینندهای است که زیباست و زیبایی را دوست دارد.وزیر فرهنگ افزود: در طول دو سه دهه اخیر شاهد تحولات چشمگیر و بزرگی در عرصه موسیقی ایرانی هستیم و امروز وقتی به هنر موسیقی نگاه می کنیم پیشکسوتان برجسته ای را می بینیم که برای همه ما مایه افتخار، غرور و عزت هستند و نیروهای جوان و مستعدی که در این سال ها در محضر این اساتید توانسته اند آموزش ببینند و امروز به عنوان هنرمندانی برجسته و قابل توجه ایفای نقش می کنند.وی گفت: کار هنرمندِ موسیقی، کاری بدیع است و گاه شنیدن یک اثر موسیقیایی چنان وجدآفرین و شگفتآور، که غم را به شادمانی، رذیلتی را به فضیلت تبدیل می کند.عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی افزود: حضورِ روحِ معنویتِ شرقی در ساختار موسیقی ایرانی؛ تبلور گونههای مختلف موسیقی اقوام و نواحی؛ و گرایش به موسیقی مفهومگرا، از دستاوردهای مهم در طول این دو سه دهه است.جنتی با اشاره به قول سال گذشته رییس جمهور درباره احیای ارکسترهای سمفونیک و ملی افزود: در طول این یکسال تمام تلاشمان برای احیای این دو ارکستر را کردیم و بخش عمده ای از آن به مسایل مالی و اعتباری مرتبط بود و برای آن باید از سوی سازمان برنامه و بودجه اعتباراتی در اختیار مان قرار می گرفت که تاکنون ۴۰ درصد از آن اعتبارات را در اختیارمان گذاشته اند و بخش دیگر نیز مربوط به مسایل فنی بود ولی قول می دهم تا پایان امسال ارکستر سمفونیک اجرا شود و ارکستر ملی نیز در دو سه ماهه ابتدایی سال آینده به اجرای برنامه هایش بپردازد.وی ادامه داد: یکی از موارد غنی موسیقیدانان ما اشعار بلند شاعران نامداری مثل مولانا، سعدی، حافظ و ... و همین طور شاعران معاصر که ترانه های پرباری را می سراییند و مورد استفاده هنرمندان ما قرار می گیرد. و همچنین موسیقی پاپ با رشد چشمگیری در کشور ما روبرو بوده است.جنتی ادامه داد: جشنواره بینالمللی موسیقی فجر، تنها یک جشنواره نیست، بلکه جریانی پویاست که موسیقی را در طول سال زنده نگه داشته و تداوم بخشیده است.عضو کابینه دولت تدبیر و امید اظهار کرد: جشنواره سیام نسبت به دورههای پیشین رویکردها و بخشهای متفاوتی دارد. به نظر من تلاش برای کشف و معرفی استعدادهای جوان، بارزترین وجه جشنواره حاضر بود که در دو بخش موسیقی کلاسیک و با عنوان استعدادهای درخشان، و موسیقی سنتی با عنوان نسلی دیگر، تجلی یافت. البته استقبال و حضور پررنگ گروههای بینالمللی نیز قابل توجه بود.وی افزود: حضور پررنگ موسیقی نواحی نیز نشانه و نوید خوبی برای جشنواره بود و برگزاری کنسرت های مختلف در شهرستان ها نیز قابل توجه بود.وزیر فرهنگ افزود: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از تاسیس کانون موسیقیدانان جوان حمایت می کند و برای تاسیس آن لازم است اساتید و پیشکسوتان و همین طور دولت حمایت و کمک های جدی داشته باشند زیرا این کانون عمدتا کانون مردمی است.جنتی افزود: متاسفانه برخی از گروه های سیاسی که با دولت تدبیر و امید مشکل دارند تلاش می کنند از احساسات مذهبی مردم سوءاستفاده کنند و با طرح مسایل تحریف شده و دروغ و جعلی احساسات مردم متدین را تحریک کنند.وی ادامه داد: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با استفاده از ادیبان و هنرمندان در این زمینه سعی کرده است قانون، شرع و موازین دینی را کاملا رعایت کند. و همه آنچه به عنوان موسیقی امروزه به آن مجوز داده می شود در ابتدا در شورای شعر و ترانه وزارت ارشاد اشعارش بررسی می شود تا از نظر محتوا، مضمون و قافیه فاخر باشد و پس از آن نیز آهنگ و اجرای آن نیز بررسی و سپس به آن مجوز داده می شود.وزیر فرهنگ دولت تدبیر و امید گفت: ما به رعایت موازین و قانون در حوزه موسیقی موظف هستیم ولی تسلیم برخی گروه های خود سر نمی شویم. زیرا اکثر این افراد عناصر نو رسیده ای هستند که اطلاعات ما نسبت به آنها در بسیاری از زمینه ها از جمله مذهب، هنر و موسیقی بیشتر است.وی با اشاره به جنجال اخیر در باره تک خوانی زنان در جشنواره موسیقی فجر افزود: برخی از گروه ها به دورغ مردم متدین را بی جهت علیه دولت و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تحریک می کنند.جنتی ادامه داد: برخی مراجع عظام درباره موسیقی اظهار نظر کرده اند و ما نیز برای نظرات ایشان احترام قایل هستیم و دغدغه ها و نگرانی های دینی آنها را نیز درک می کنیم و می دانیم نظراتشان بر اساس احساسات دینی و وظیفه شرعی است بنابراین تمام تلاش خود برای رعایت موازین و قوانین در این حوزه را به کار می گیریم.وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در پایان خطاب به علاقهمندان به موسیقی و هنرمندان جوان گفت: برقِ شوق و عشقِ بیپایان به هنر را در چشمان شما میبینم و آن را نشانه پاکی، صداقت و اراده شما برای پیشرفت در هنری میدانم که بدان دل بستهاید. دستان گرم شما را میفشارم و به برگزیدگان این دوره تبریک میگویم و از برگزارکنندگان جشنواره صمیمانه سپاسگزارم. |
|
↧
February 19, 2015, 10:08 pm
به گزارش جهان به نقل از باشگاه خبرنگاران ؛ جابر مهدی یار رییس ستاد بازسازی عتبات عالیات فارس گفت: این ستاد در کنار جمع آوری نذورات نقدی، کمک های غیر نقدی مردم را هم جهت حرم های مطهر ائمه اطهار(ع) در عتبات عالیات دریافت می کند .مهدیار هدف از ارسال این اقلام را توزیع بین زائران و خادمان حرمین مطهر دانست.وی بیان کرد: چهار تخته فرش ۱۲ متری و یک تخته فرش ۹ متری به کاظمین و کربلا فرستاده شده است. |
|
↧
↧
February 19, 2015, 9:20 pm
به گزارش جهان حجتالاسلام علی محمدی در گفتوگو با ایسنا، با بیان این مطلب، اظهار کرد: برخورداری از مال و ثروت چیز پسندیدهای است که نصیب مسلمانان میشود، ولی پسندیدهتر است که این مال در راه و مسیری خدایی هزینه شود تا آثار و برکات آن شامل عموم جامعه شود.وی افزود: خداوند در کتاب خود به برابری و برادری اشاره کرده است که در مکتب اسلام این مساوات باید به معنای واقعی خود رعایت شود تا همگان از یک حق عادلانه و مساوی برخوردار باشند.محمدی تصریح کرد: زمانی که فاصله طبقاتی در یک جامعه افزایش یابد موجب بروز مشکلاتی اعم از اجتماعی، اقتصادی فرهنگی و آموزشی میشود که شایسته جامعه اسلامی نیست.وی در ادامه یادآور شد: این دیدگاه کاملاً نادرست است که جامعه مذهبی را در جامعه یک قشر سادهزیست و عامی بپنداریم، بلکه با مرور تاریخ اسلام پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) مشاهده میکنیم که این بزرگواران از ثروت بالایی برخوردار بودند و این عاملی برای توجه ایشان به جامعه محسوب میشد تا عوام ائمه اطهار(ع) را افرادی فقیر و تنگدست ندانند که از روی نداری رو به خداپرستی آوردهاند، بلکه ثروت و دارایی امتیازی برای جلب مردم به سوی دین قلمداد میشد. |
|
↧
February 19, 2015, 9:44 pm
به گزارش جهان به نقل از فارس، نشست «نقش ما در استمرار انقلاب اسلامی ایرانی» با حضور حجتالاسلام رضا غلامی، رئیس مؤسسه علوم انسانی اسلامی صدرا و حجتالاسلام سید حمید روحانی رئیس بنیاد تاریخ پژوهشی در مؤسسه سرچشمه برگزار شد.غلامی در این همایش با اشاره به اینکه هیچ افتخاری بالاتر از مشارکت زنان و دختران ایرانی در شکلگیری، پیروزی و تداوم انقلاب نیست، افزود: واقعیت این است که حضور قوی و مؤثر زنان و دختران ایرانی در عرصه انقلاب، نشان داد اسلام ناب نه تنها با مشارکت اجتماعی زنان مشکل ندارد، بلکه با تأمین امنیت و شخصیت زن، زمینه لازم را برای یک حضور حقیقی و غیر تصنعی فراهم میکند.وی در ادامه افزود: باید توجه داشت، ارتقاء جهشی موقعیت زنان ایرانی پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی، نه فقط در تاریخ معاصر ایران بلکه با موقعیت اجتماعی زنان در هیچیک از کشورهای منطقه قابل مقایسه نیست. تردید نکنیم، هیچگاه زنان ایرانی به اندازه امروز عزتمند نبودهاند هرچند دشمن به روش های گوناگون، همواره مانع از بوجود آمدن حس عزتمندی در بخشی از زنان ایرانی است لکن این اقدامات، قادر به تغییر دادن واقعیت نیست.رئیس مؤسسه پژوهشی علوم انسانی اسلامی صدرا اظهار داشت: تا زمانیکه زنان از اسباب بازی و عروسک شدن، افتادن در دام هوسبازی مردان لااُبالی و یا تبدیل شدن به ابزاری برای پر کردن جیب سرمایه داران خدانشناس خلاص نشوند، ادعای پیگیری حقوق آنها بیشتر به یک شوخی شباهت دارد. هیچ منصفی نمیتواند انکار کند، رفتار تحقیر آمیز غرب با زن، و به بردگی گرفتن او برای کسب منافع اقتصادی، یکی از بزرگترین توهینها و ظلم ها به زن در طول تاریخ محسوب میشود.غلامی با بیان اینکه غرب و غربزدهها خصوصا در ایران بخواهند مدافع و پیگیر حقوق زنان ایرانی یا زنان مسلمان باشند، از عجایب روزگار است، توضیح داد: در حقیقت، قبول کردن غرب و غربزدهها به عنوان محور پاسداری از حقوق زن، مثل این است که در کشوری، یک مشت جنایتکار را مسئول مبارزه با جنایت کنند! تا این حد نامعقول است!وی با تأکید براینکه دشمن میخواهد با سرگرم ساختن زنان و دختران ایرانی به مسائل پوچ، و فلج کردن قدرت فکری آنان، نقش ممتاز زنان و دختران ایرانی در حرکت انقلاب اسلامی را به صفر برساند، توضیح داد: آنها می دانند تا زمانیکه زنان ایرانی پای انقلاب و ارزش ها بایستند، امکان از پا درآوردن این انقلاب نیست. پس، مساله اصلی خیمه زدن غربیها در ایران بر روی موضوع زن این است و مسائل دیگر پوششی است برای دنبال کردن این مقصود.رئیس مؤسسه پژوهشی علوم انسانی اسلامی صدرا توضیح داد: واقعیت این است که گرفتاری اصلی زنان -نه فقط در ایران، بلکه کل جهان- سلب کردن کرامت آنها و تبدیل کردن آنها به برده و آلت دست مستکبرین است لذا مهمترین برنامه اسلام در حوزه زن، برگرداندن و حفظ کرامت انسانی زن و باز کردن غل و زنجیر اسارت از پاهای اوست.وی با بیان اینکه البته ما معمولا در فهم جامع خواستگاه اصلی اسلام ناب درباره زن ناتوانیم، و دریافتهای ناقص یا کاریکاتوری خود از اسلام درباره زن را به نام اسلام ترویج میکنیم، اظهار داشت: در واقع، ما هنوز فرصت نکردهایم تا دیدگاههای مترقی اسلام ناب درباره زن را به درستی و به شکل عمیق تبیین کنیم ضمن اینکه جریان غرب زده، همواره با فیلتر کردن سخنان ما در این زمینه، مانع از شنیدن آن از سوی بخش مهمی از زنان شده است؛ اما امروز روزی است که باید فیلترها را شکست و زمینه رسیدن حرف های اسلام ناب به گوش اکثریت زنان و دختران ایرانی را مهیا کرد.غلامی با تأکید براینکه منشأ و سرچشمه بخش مهمی از مسائل زنان ایران، تبعات فرهنگ منحط غربی است، البته ما مشکلات درونزا هم داریم کسی نمیتواند این گرفتاری ها را انکار کند، افزود: لکن عمده مشکلات منشأ درونی ندارد لذا عرض بنده این است که باید برای حل ریشهای مسائل زنان سرچشمه را شناخت و سپس آن را خشکاند.وی در ادامه یادآؤر شد: مهمترین نقش را چه در روشنگری، و چه مبارزه برای رفع ظلم از زنان، تشکلهای مردمی مستقل، متعهد و هوشمند به عهده دارند. امروز تشکلهای انقلابی زنان، از یک مسئولیت تاریخی برخوردارند. نگویند بودجه و امکانات برای کار نداریم؛ بله بودجه و امکانات نیست، اما ما باید از شهدا که جان خود را برای حفظ و اعتلای اسلام پای کار آوردند درس بیاموزیم و از خودمان مایه بگذاریم. ما امروز زنان غیرتمندی را سراغ داریم که در زیرزمین خانه خود و با فروش النگو و انگشتر خود، بی منت کار فرهنگی میکنند. |
|
↧
February 19, 2015, 8:29 pm
به گزارش جهان، دکتر محمد لطفی زاده در وبلاگ "منبر اینترنتی" نوشت:سؤال : در سوره مبارکه یس، آیه 68 (وَ من نُعمِّرهٌ نُنَکِّسه فی الخَلق) میخوانیم که هر که عمرش دراز شود دچار نقص و ضعف میگردد. ضمن توضیح چگونگی طول عمر امام عصر علیهالسلام، این آیه با طول عمر امام زمان علیه السلام و توانایی ایشان در رویارویی با دشمنان چگونه قابل جمع است؟ پاسخ : 1 - طول عمر امام زمان علیه السلام (که تاکنون بیش از هزار سال شده است) امری شدنی است. کما اینکه در قرآن کریم تنها مدت رسالت حضرت نوح علیه السلام 950 سال و بیش از دو هزار سالT عمر ایشان در برخی روایات ذکر شده است. در برخی منابع قدیمی هم طول عمر افرادی نظیر ذوالقرنین سه هزار سال نقل شده است. 2 - زنده نگه داشتن یک فرد امری مسبوق به سابقه بوده و لزوماً منحصر در امام عصر علیهالسلام نیست. از زنده ماندن حضرت عیسی علیه السلام گرفته تا به بیان برخی روایات زندهماندن حضرت خضر و الیاس نمونههای دیگری از اراده الهی است. می دانید که ما به بیان صریح قرآن کریم معتقد به کشته شدن حضرت عیسی علیه السلام نیستیم. 3 - زنده ماندن حتی در میان شهداء هم به بیان قرآن کریم ممکن است. (و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء) لذا شهداء به گمان ظاهری ما از بین رفتهاند اما هرگز نمردهاند و زندهاند. 4 - زنده بودن حتی به صالحان محدود نیست و در میان اشرار هم سابقه دارد. از زنده ماندن ابلیس (که به بیان قرآن کریم تا وقتی که خداوند متعال مصلحت بداند) تا به بیان برخی روایات زنده بودن دجال (که از نشانههای قیامت است) که در روایات اهل سنت آمده او در بازارها راه میرود نمونههایی از این دست است. ملاحظه میکنید که نه تنها در میان انسان بلکه در میان جن و نه تنها در میان موجودات مادی بلکه در میان مجردات هم این امر ممکن است. 5 - در قرآن کریم هم در سوره یس آیه 68 و هم تلویحاً در آیه 5 سوره مبارکه حج به این نکته اشاره شده که با طول عمر از خلقت انسان کاسته میشود و توانایی انسان به ضعف و علم او چه بسا به جهل و فراموشی و قوت او به سستی تبدیل میشود. این روند طبیعی جاری در میان انسانها است. لیکن اراده خداوند متعال برتر از این است و در مواردی که بخواهد میتواند فردی را پس از سالها جوان نگه دارد و به او قوت دهد. البته این نیز چندان غیرطبیعی نیست کما اینکه حضرت نوح با طول عمر زیاد وظایف رسالت خود را با قدرت انجام میداد. 6 - آیه 68 سوره مبارکه یس در مورد امام زمان علیه السلام مصداق ندارد و در مورد عمر طبیعی و کنونی افراد بشر در صدد بیان خلقت و سیر آن بوده است. این نکته را نباید از نظر دور داشت که عمر طولانی حضرت ولی عصر ارواحنا فداه با اینکه محال نیست اما امروزه امری استثناء به شمار میرود و لذا منطبق بر سیر طبیعی عمر امثال ما نبوده است و نیست. 7 - یکی از دلایل دیگر هم بر اینکه آیه 68 سوره مبارکه یس درباره طول عمر امام زمان علیه السلام صادق نیست روایاتی است که امام عصر علیه السلام را هنگام ظهور در سیمای جوانان معرفی نموده است. از جمله این روایات پاسخ امام رضا علیه السلام به سؤالی درباره کیفیت ظهور است که امام عصر علیه السلام را در سیمای جوانان هنگام ظهور و دارای قوت و قدرت بدنی بالا معرفی میفرماید. (بحارالانوار، ج 52، ص 322) و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین |
|
↧
February 20, 2015, 1:22 am
به گزارش جهان به نقل از امت اسلامی، جنایت آمریکا در عراق با شعار آزادی آنچنان تبعاتی ایجاد نمود که سالیان دراز هم تاریخ نویسان از اشاره به آن شرم دارند. یکی از این جنایت ها جنایت میدان المیسور در سال ۲۰۰۷ میلادی است . جنایتی که توسط نیروهای مزدور آمریکایی در عراق صورت پذیرفت و به کشته و زخمی شدن ده ها زن و کودک عراقی منجر شد. برهمین اساس مصاحبه ای با رضا محمد قاسمی تهیه کننده مستند آکادمی جنایت صورت پذیرفت.رضا محمد قاسمی با اشاره به بیانات رهبری معظم انقلاب در زمینه ی جنایت آمریکا و ادعاهای بی اساس آنان در زمینه حقوق بشر گفت : در حال حاضر رسانه های غربی با نادیده گرفتن جنایت های سربازان آمریکایی در عراق به جای بیان واقعیت به دنبال تطهیر این نیروهای و توجیه عملکرد جنایت کارانه ی آنان در این کشور ها هستند.این تهیه کننده ی مستند سیاسی در ادامه به مستند ساخته شده ی آکادمی جنایت اشاره کرد و گفت : این مستند حاصل تلاش تیم محقق در زمینه ی رخدادهای عراق و جنایت های آمریکایی های در عراق هست و ماحصل این تحقیق با عنوان مستند آکادمی جنایت امشب بعد از اخبار سراسر ۲۱ از شبکه ی یک سیما پخش میگردد. |
|
↧
↧
February 19, 2015, 9:55 pm
به گزارش جهان به نقل از باشگاه خبرنگاران؛ در کتاب «پرسش های شما پاسخ های آیت الله بهجت» آمده است: خدا کند ولو با تقیه کردن ، از طریقه اهل حق و اهل بیت (ع) مخذول نشویم . گرفته شدن ایمان از اهل ایمان کشته شدن آنها بدتر است در روایت است که فتنه هایی بر اهل ایمان می آید (فتن کقطع اللیل المظلم) فتنه هایی همانند پاره های شب تاریک! ما این همه ابتلائات را می بینیم و می گویید آیا(فتن کقطع اللیل المظلم) است یا نه؟! و آیا _نعوذبالله_ طریقه حقه اهل بیت (ع) حق است یا باطل ؟!با این همه رخدادها که می بینیم و برای ما پیش بینی و پیشگویی کرده اند، باز شک و تردید داریم!این ابتائات و گرفتاری ها تا چه اندازه است لطفا بیشتر توضیح دهید؟ائمه ما (ع) هزار سال پیش خبر داده اند که گرفتاری و ابتلائات برای اهل ایمان به حدی خواهد بود که عده کثیری از آنان از ایمان خارج می گردند!در عصر غیبت مسلمانان با گرفتاری ها و بلاهای زیادی دست و پنجه نرم می کنند شما فکر می کنید که باید چه کار کنند و چه چاره ای بیندیشند؟خدا می داند که چه بلاهایی بدتر از این در زمان غیبت آن حضرت برسر مسلمانان آمد و می آید ! آلمان در مدت کوتاه،چهارده کشور اروپایی را شکست داد که بزرگترین آن ها یونان بود و سقوط آن بیست و پنج روز طول کشید ! بنابراین ممالک اسلامیه در نزد آنها ، هر کدام یک لقمه است! ولی پیشرفت به سرعت ، لازمه اش غفلت از دشمن پشت سر است که خداوند هر کدام تز قدرت های شرق و غرب را معذب و رقیب دشمن مقابل خود قرار داده است و ظاهر این است که تا قیام حضرت حجت(عج) اسم اسلام باقی است. (لایبقی من الاسلام الا اسمه) از اسلام بجز نام آن باقی نمی ماند .اگر دو گروه در برابر هم قرار گرفته و با یکدیگر در حال جنگ باشند و یک فرد از این دو گروه را پیدا می کرد و رئیس گروه دیگر را می ربود گروه بی رئیس یکی از دو راه را دارند:یا باید تسلیم شوند و یا بدون رهبر با دشمن مخالف بجنگند. حال ما مسلمانان با کفار تقریبا همین طور است... آیا نباید مواظب و محافظت کنیم؟....از جمله راههای محافظت و مراقبت این است که اولا فریب کفار را نخوریم ، ثانیا : آن چه را که به ما هدیه می دهند،تا مجذوب آنها شویم و از این راهبر ما مسلمانان و منلفع ما مسلط شوند و برما ظلم و ستم کنند،قبول نکنیم.... |
|
↧
February 21, 2015, 5:56 am
به گزارش جهان به نقل از ایسنا، در جشنواره انتخاب پایتخت کتاب ایران، شهر اهواز به عنوان پایتخت کتاب ایران معرفی و از شهرهای گنبدکاووس و نیشابور تقدیر شد. یزد و بوشهر نیز دو نامزد نهایی پایتخت کتاب ایران بودند.در مراسم پایانی این جشنواره که در محل کتابخانه ملی در حال برگزاری است، هیات داوران نهایی انتخاب پایتخت کتاب ایران با بررسی روند داوری مقدماتی و پرونده شهرهای نامزد، پنج شهر را به عنوان نامزدهای نهایی انتخاب، و از میان آنها دو شهر را شایسته تقدیر و یک شهر را به عنوان پایتخت کتاب ایران انتخاب و به شرح زیر معرفی کردند:۱- به دلیل استفاده از ظرفیتهای بومی و رویکرد مشارکتجویانه در تدوین برنامههای ویژه پایتخت کتاب ایران لوح تقدیر کمیسیون ملی یونسکو و لوح تقدیر معاون امور فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی یزد و شهردار این شهر به نمایندگی از مردم شهر یزد اختصاص یافت.۲- لوح تقدیر کمیسیون ملی یونسکو و لوح تقدیر معاون امور فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی شهر بوشهر و شهردار این شهر به نمایندگی از مردم بوشهر رسید.۳- همچنین لوح تقدیر وزیران کشور و وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و لوح تقدیر کمیسیون ملی یونسکو به نمایندگی از مردم شهر گنبدکاووس به رییس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی و شهردار این شهر رسید.۴- لوح تقدیر وزیر کشور و وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و لوح تقدیر کمیسیون ملی یونسکو به نمایندگی از مردم شهر نیشابور به رییس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی و شهردار این شهر تعلق گرفت.۵- همچنین لوح افتخار وزیر کشور و وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و لوح تقدیر کمیسیون ملی یونسکو به نمایندگی از مردم شهر اهواز به عنوان پایتخت کتاب ایران به مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی و شهردار این شهر رسید.همچنین ۱۰ روستای برگزیده در نخستین جشنواره روستای دوستدار کتاب به این شرح معرفی شدند:۱-روستای رحیمآباد از شهر کرمان۲-روستای ضامنجان شهر اراک استان مرکزی۳-روستای دهکهان شهر کهنوج از استان کرمان۴-روستای ابراهیمآباد شهر اشکذر از استان یزد۵-روستای ینگیجه از شهر مریوان استان کردستان۶-روستای گوگ تپه از شهر مهاباد استان آذربایجان غربی۷-روستای ابویسان شهر جغتای استان خراسان رضوی۸-روستای رمین شهر چابهار استان سیستان و بلوچستان۹-روستای پوده شهر دهاقان از استان اصفهان۱۰-روستای خرماطلای شهر قائمشهر استان مازندران |
|
↧
February 20, 2015, 11:33 pm
به گزارش جهان به نقل از جهان امروز، صلوات به شکل امروزی از همان زمان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) مرسوم بوده، یعنی همین عبارت «اللهم صلّ علی محمّد و آل محمّد». و پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) در تشهد نماز بر خود و اهل بیتشان درود میفرستادند و مسلمانان دیگر هم از همان زمان در تشهد نماز بر محمد و آلشان درود میفرستادند.«إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِیِّ یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِیماً.[۱] خداوند و فرشتگانش بر پیامبر درود میفرستند ای کسانی که ایمان آوردهاید بر او درود فرستید و سلام گویید و تسلیم فرمانش باشید.» آیه فوق که در زمان خود پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نازل شده به مومنان دستور میدهد بر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) صلوات بفرستند. ابوحمزه ثمالی از یکی از یاران پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) چنین نقل میکند: «هنگامی که آیه فوق نازل شد عرض کردیم سلام بر تو را میدانیم ولی صلوات بر تو چگونه است؟ پیامبر فرمود بگویید «اللهم صل علی محمد و آل محمد کما صلیت علی ابراهیم انّک حمید مجید».[۲]درباره کیفیت صلوات بر پیامبر در روایات زیادی که از طریق اهل بیت(علیه السلام) و اهل سنت رسیده صریحاً آمده که « آل محمد» را به هنگام صلوات بر پیامبر بیفزایید. ابن حجر هیثمی، از دانشمندان اهل سنت این روایت را نقل میکند که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: «لا تصلوا علی الصلاة البتراء فقالوا و ما الصلاة البتراء؟ قال تقولون: اللهم صل علی محمد، و تمسکون، بل قولوا اللهم صل علی محمد و آل محمد.[۳] برای من درود مقطوع و بریده نفرستید عرض شد: مقصود چیست؟ فرمود: نگویید: اللهم صل علی محمد، و سکوت کنید، بلکه لازم است بگویید: اللهم صل علی محمد و علی آل محمد».[۳]علاوه بر اینکه تمام فقهای شیعه و برخی فرقههای اهل سنت صلوات فرستادن بر پیامبر و آل ایشان را در تشهد نماز واجب میدانند بنابراین از زمانی که دستور نماز خواندن و کیفیت آن توسط پیامبر بیان شده و از زمانی که خود ایشان نماز میخواندند، در تشهد نماز صلوات میفرستادند. در روایت مفصلی که درباره چگونگی دستور خواندن نماز توسط خداوند به پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) در شب معراج آمده است، یکی یکی اجزاء نماز را بیان میکند تا میرسد به این قسمت در تشهد نماز: «ثُمَّ أَوْحَی اللَّهُ إِلَیْهِ یَا مُحَمَّدُ صَلِّ عَلَی نَفْسِکَ وَ عَلَی أَهْلِ بَیْتِکَ فَقَالَ صَلَّی اللَّهُ عَلَیَّ وَ عَلَی أَهْلِ بَیْتِی وَ قَدْ فَعَل...»امام صادق (علیه السلام) فرمود: «خداوند متعال پیامبرش حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) را به معراج برد. جبرئیل اذان گفت و نماز را به پیامبر آموخت، به همین کیفیت و شکلی که میخوانیم. در تشهد به او فرمود: «ای محمد بر خودت و بر اهل بیتت درود بفرست». پیامبر گفت: «صلی الله علیّ و علی اهل بیتی».[۴] از این روایت معلوم میشود که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در تشهد نماز بر خود و اهل بیتشان درود میفرستادند و مسلمانان دیگر هم از همان زمان در تشهد نماز بر محمد و آلشان درود میفرستادند.پینوشت:[۱]. احزاب (۳۳) آیه ۵۶.[۲]. عروسی حویزی، محمد بن جمعه، تفسیر نورالثقلین، انتشارات اسماعیلیان، ج ۴، ص ۳۰۰[۳]. ابن حجر، احمد بن محمد، الصواعق المحرقه، بیروت، مؤسسه الرساله، ۱۹۹۷ م، ج ۲، ص ۴۳۰[۴]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، تهران، انتشارات اسلامیه، ۱۳۶۳ ش، ج ۳، ص ۴۸۶ |
|
↧
February 21, 2015, 12:14 am
به گزارش جهان، تبیان نوشت: حضرت علی علیه السلام در حکمت ۱۱ نهج البلاغه می فرمایند: اگر بر دشمنت دست یافتى ، بخشیدن او را شكرانه پیروزى قرار ده.بررسی منابع اسلامی نشان می دهد که عفو و گذشت یکی از اصول اساسی در برخورد با لغزش اهل ایمان است خدا در آیه ۱۴ سوره جاثیه می فرماید:«به مومنان بگو: کسانى را که امید به ایام اللّه (روز رستاخیز) ندارند مورد عفو قرار دهند، و نسبت به آنها سخت نگیرند» (قُلْ لِلَّذِینَ آمَنُوا یَغْفِرُوا لِلَّذِینَ لا یَرْجُونَ أَیَّامَ اللَّهِ) به مومنان توصیه می کند که از لغزش کافران و منکران قیامت نیز بگذرند و کار آنها را به خدا واگذار کنند.(آداب معاشرت در اسلام،ج۱،مقدس نیا)عفو در لغت به معنای بخشیدن و نادیده گرفتن جرم و گناه است. در زندگی اجتماعی میان افراد و یا گرو ه ها کدورت هایی پدید می آید که اگر ادامه یابد اجتماع انسانها را دچار روابط تیره ،سردی ، تفرقه و خشونت خواهد کرد از این رو کدورتها را باید با تصمیمی منطقی و انسانی از میان برد و یکی از راه های آن عفو و گذشت است. انسان عاطفه دارد و عاطفه گره بسیاری از مشکلات را می گشاید در تداوم صفاو صمیمیت و آرامش اجتماعی نیز احساس و عاطفه نقش تعیین کننده ای دارد به گونه ای که انسان خشمگین و در صدد انتقام رابه فرد رحیم و بخشنده تبدیل می کند.( سیره اخلاقی معصومین،ج۱،الهامی نیا)مروی است که: «موسی علیه السلام عرض کرد که: پروردگارا کدام یک از بندگان تو نزد تو عزیزترند؟ فرمود: آنکه در وقت قدرت و توانائی عفو نماید» .(معراج السعاده،مرحوم نراقی)رهایی از دو معصیت با عفو و بخششهنگامی که به دشمن دست یافتی و به شکرانه پیروزی او را مورد عفو و گذشت قرار دادی در دو حال از معصیت رها شده ای ، اول آنکه دشمنت را بخشیده و صفات الهی را به قیاس عقل سنجیده و از گناه کسی درگذشته و قتلی به وقوع نپیوسته است و یا دشمنی را از قلب خویش دور کرده ای که خلق نیک خود را به نمایش گذاشته و بدین واسطه دوستی بر دوستانت افزوده ای. دوم آنکه خشم خود را فرو برده ای و از خشم دشمن و انتقام دشمنی خود را رهانیده ای و از راهی بد فرجام جان خود را بری کرده ای. از این رو آنانکه بر دشمن دست یافته اند بخشش و گذشت ایشان همان شکر و سپاس بر توانایی خویش بوده و خداوند بر این گروه رحمت نموده و آنان را از آتش دوزخ می رهاند.(منتخب نهج البلاغه،ج۱،علی بابایی)نمونه های این عفو و گذشت را در سیره معصومین علیهم السلام به وضوح و آشکارا می توان یافت از آن جمله دامنه عفو امام علی علیه السلام تا آنجا رسید که در جنگ صفین اسیران شامی را که در دست داشت آزاد کرد و آنان آب را از او باز داشتند و او آب را از آنان باز نداشت . به روز نبرد جمل نیز به سپاهیان خود فریاد برداشت که نباید به خانه های ایشان هجوم برید و نباید دارایی های ایشان را به غنیمت گیرید و نباید کسی را که پشت به جنگ کند تعقیب کنید. (المعیار و الموازنة ( ترجمه )ج۱،اسکافی) خداوند در آیات قرآن به مومنان می آموزد که در پاسخ رفتار زشت و لغو جاهلان که کفر و ایمان را نمی فهمند و به مومنان اهانت روا می دارند، نه تنها کریمانه عبور کنند و عفو و گذشت داشته باشند، بلکه باید به آنان سلام کنند و این گونه رفتار کریمانه خود را فراتر از رفتار احسان گونه خود به نمایش گذارند: واذا خاطبهم الجاهلون قالو سلاما؛(فرقان،۶۳/۷۲)«ببخش و از یاد ببر» برای بسیاری از ما مردم، فراموش کردن آسان ترست، ولی شاید بهتر آن باشد که گذشت و بخشایش را بیشتر مورد توجه قرار دهیم.فرد لوسکین، استاد روان شناسی دانشگاه استانفورد و نویسندة کتاب: «برای همیشه چشم پوشی کن» می گوید: «رنجیده خاطر بودن و در دل پرورداندن غرض ها و کینه ها، آدمی را نه تنها جسماً که از نظر عاطفی هم سست و ناتوان می سازد و می افزاید: «گذشتن از خطای کسی، نوشدارویی موثر است».اخیراً یکی از استادیاران رشته روان شناسی و همتایانش طی پژوهشی از هفتاد ویک داوطلب خواستند که نمونه ای از گزند های گذشته را به یاد آوردند. آزمون های به عمل آمده، افزایش بسیار زیاد فشار خون، فزونی، ضربان قلب و تنش عضله ها را نمایان ساخت؛ یعنی درست همان واکنش هایی روی داد که به هنگام خشمگینی در افراد رخ می نماید. وقتی پژوهشگران از افراد تحت آزمایش خواستند تا تصور کنند که با ستمگران خود هم دلی کرده و حتی بدی های شان را می بخشند، نسبتاً آرامش یافتند. (مجله دیدار آشنا،ابوالفضل امیر دیوانی)آری،«با آنکه انتقام زدشمن حرام نیست/ در عفو لذتی است که درانتقام نیست». |
|
↧
↧
February 21, 2015, 2:07 am
به گزارش جهان به نقل از مهر، مستند چند قسمتی «روایت دیدار» با هدف روایت حاشیههای دیدار قشرهای مختلف مردم با مقام معظم رهبری در شبکه مستند سیما تولید میشود.در این قسمت از این مستند که در تهران و تبریز تولید شده، تصاویری متفاوت از ملاقات مردم آذربایجان شرقی با رهبر معظم انقلاب در ۲۹ بهمن ماه را به تصویر میکشد. قشرهای مختلف مردم نیز به بازگویی حماسه مسجد قزللی و روایت دیدار با رهبر انقلاب میپردازند.در ۲۹ بهمن ۱۳۵۶، که مصادف با چهلم فاجعه ۱۹ دی قم بود در بسياری از شهرها و نقاط کشور از جمله تبریز مجلس ختم و سوگواری برگزار شد. در این روز مردم تبریز در پاسخ به اهانت یک مامور شاه به ساحت مقدس مسجد قزللی بازار تبریز و شهادت یک دانشجوی دانشگاه تبریز، در خیابان اصلی شهر به رهبری روحانیت به ویژه شهید آیت الله قاضی طباطبایی، قیامی عمومی را آغاز کردند.۲۹ بهمن بنیانگذار روش نوینی بود که بعدها در تاریخ انقلاب اسلامی از آن به عنوان روش «اربعینها» یاد شد و به همین مناسبت هر سال جمعی از مردم آذربایجان شرقی به منظور تجدید بیعت به دیدار مقام معظم رهبری میروند.«روایت دیدار» دوشنبه ۴ اسفند ماه، ساعت ۲۰ و به مدت ۲۰ دقیقه از شبکه مستند پخش میشود و تکرار آن نیز سه شنبه ۵ اسفند ماه ساعت ۱۰ صبح و پنجشنبه ۷ اسفند ماه ساعت ۱۹ خواهد بود. |
|
↧
February 21, 2015, 2:11 am
به گزارش جهان به نقل از فارس، آیتالله روحالله قرهی مدیر حوزه علمیه امام مهدی(عج) حکیمیه تهران در تازهترین جلسه اخلاق خود به موضوع «مراقبه» پرداخت که مشروح آن در ادامه میآید:زنگار قلب را بزداییم، تا جمال درونی شهود یابداکتساب فضائل و خوبیها، برای انسان، یک ایدهآل است و همه، فی ذاته، دوست دارند در فضائل رشد کنند و وجودشان، پر از فضائل شود. اما معالأسف گاهی انسان میبیند بعد از یک عمر، نه تنها در این فضائل، ورود پیدا نکرده، بلکه گناه، وجودش را فراگرفته است. دلیل این است که او باور نکرد، قبل از ورود به فضائل، نیاز به تخلیه و از بین بردن رذائل درونی است.عشق به فضائل، همان خوبیها و تقوای درونی است و بودن در رذائل، همان عجین شدن به فجور است که بشر به تقوا و فجور، عجین است، «فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَ تَقْوَاهَا». او فیذاته میخواهد اهل خوبیها باشد و درونش پر از فضائل باشد، اما علت العللی که نمیتواند این فضائل را در درون خودش، تجلی بدهد و اعضاء و جوارحش، مرکز خوبیها شود؛ این است که باور نکرد اولین قدم در این راه، مبارزه با رذائل است.لذا بیان کردیم: اولیاء خدا، متخلقین به اخلاق الهی و اعاظم، در آن مراحل اربعه، اول مرحله را مرحله تخلیه قرار دادند. دلیل آن هم این است که تنها وقتی که رذائل، بیرون برود؛ فضائل، خودش را نشان میدهد و این، نکته بسیار مهمی است.اولیاء تمثیل میزنند، میگویند: مثلش، مثل آینه است، اگر آینهای زنگار داشته باشد، تا این زنگار و غبار برطرف نشود، جمال در آن، شهود پیدا نمیکند. شهود جمال درونی انسان، به قلب سلیم است و قلب سلیم به وجود نمیآید، إلا به این که زنگار قلب که همان رذائل هست، از بین برود.اگر کسی بخواهد خودش را در آینهای که پر از غبار و زنگار است، ببیند، آن آینه، جمال او را نشان نمیدهد. یعنی تا غبار و زنگار از آینه ندری، طبعاً جمال دیده نمیشود. ظهور و بروز جمال درونی انسان و فضائل او، در قلب سلیم است و معلوم است اگر این قلب، مبتلا به رذائل و گرفتار آن شد، حسنات و جمال درونی انسان را نشان نمیدهد.جمال درونی انسان، همان سلیم بودن قلب است که تسلیم به فضائل و مکارم اخلاق و آیات حقیقی حقیقت الانسان شده است. حقیقت الانسان یعنی تجلی همه خوبیها. اگر انسان به عنوان خلیفةالله از ناحیه خداوند تعیین شد؛ یعنی به او خطاب شد: ای انسان! تو جایگاه تجلی اسماء و صفات من هستی. و اسماء و صفات خدا یعنی همه فضائل و خوبیها، یعنی مکارم اخلاق، یعنی قعودش، قیامش، سخن گفتنش و حتی سکوتش؛ همه زیبایی، جمال، فضیلت و اخلاق است. این هم برای بشر، میسور نمیشود إلا به از بین بردن رذائل.اولیاء خدا بیان میکنند: این که شنیدید که مبارزه با نفس میگویند؛ یعنی مبارزه با رذائل، پلشتیها، زشتیها و هر آنچه زنگار آن تجلیگاه حقیقت الانسان (اسماء و صفات خدا) است. اسماء و صفات خدا، همه فضائل است، موقعی بروز پیدا میکند که دیگر چیزی به نام رذیله نباشد و این مبارزه و جهاد با نفس، یعنی از بین بردن همه این رذائل، تا آن معانی حقیقی ظهور پیدا کند.نشانه انتظار حقیقی از دیدگاه آیتالله قاضیعلامه سید محمدحسین حسینی طهرانی بیان میفرمودند: آیتالله قاضی به شاگردانشان، از جمله آقا سید هاشم حداد بیان فرموده بودند: اگر دیدید در کسی، همه فضائل آمد، یعنی باطل رفته است. تا باطل نرود، حق، نمودار نمیشود، «جَاءَ الْحَقُ وَ زَهَقَ الْبَاطِلُ».آیتالله قاضی تمثیل زده و فرموده بودند: وجود مقدس آقاجانمان، حضرت حجتبنالحسنالمهدی(صلوات الله و سلامه علیه)، به عنوان آخرین مهره الهی برای هدایت بشر، موقعی ظهور پیدا میکند که حداقل محبین، انتظار واقعی بکشند.بعد توضیح داده و فرموده بودند: نشانه انتظار، این است: یعنی من از وجودم همه رذائل را پاک کردم و منتظر قدوم مبارک تو هستم. این هم نکته بسیار بکر و عالی است.پس اتفاقاً آنهایی که در اخلاق رشد میکنند، به حقیقت منتظرین واقعی هستند. معلوم است آن کسی که دچار رذائل باشد، اصلاً انتظار آقا را نمیکشد. انتظار وجود نازنین آقا را کسی میکشد که درون خودش را از رذائل پاک کرده باشد، به خصوص مثلث وجودی انسان. مثلث وجودی انسان، چشم، گوش و دهان است که باید این مثلث وجودی را کنترل کند و از همه رذائل پاک کند.یعنی این چشم نبیند، جز خدا. این چشم، گناه نکند، چون معلوم است چشم گناهبین، امامزمانبین نمیشود. مگر میشود گناه بکند، امام زمان را هم ببیند؟!گوشی که سخن اغیار را بشنود، معلوم است سخن یار را نخواهد شنید. اصلاً معلوم است که یار او، همان اغیار هستند. اگر کسی، یار داشت، فقط سخن یار میشنود و لاغیر. گوشی که به غیبت، تهمت، غنا و موسیقیهای کذا و کذا باز شد، معلوم است دیگر انتظار آوای ملکوتی «أنا بقیةالله» را نخواهد داشت. آن کسی منتظر حقیقی آقاجان است که یک زمانی حضرت به کعبه تکیه کند و اعلام کند: «أنا بقیةالله»؛ که گوشش از رذائل پک شود.زمانی انسان میتواند به حقیقت «یابنالحسن» بگوید، یا وقتی اسم آقا را بر زبان میآورد؛ بالجد روحش پرواز کند و چنان با لذت و طعم شیرین، اسم آقا را بر زبان آورد که حالش، منقلب شود؛ که این زبان به دروغ، غیبت، تهمت، فحاشی، حرف لغو و ... باز نشود. از این دهان، لقمه شبههناک (نه لقمه حرام) وارد بطن و جوفش نگردد و ... .اما اگر این فضای دهان، آزاد، یله و رها بود و هرچه خواست خورد و هر لقمهای از این دهان در درون انسان فرو رفت و این زبان، هر چه دلش خواست از غیبت، تهمت، دروغ، فحش و ... گفت؛ معلوم است که دیگر «یابنالحسن» نمیگوید و اگر هم بگوید، لقلقه زبان است. معلوم است چنین کسی استغفار نمیکند، اگر هم استغفار کند، همان فرمایش وجود مقدس مولیالموالی(علیه الصلوة و السلام) در نهجالبلاغه است که وقتی در محضر آقا جان بیان کردند: «أستغفر الله ربی و أتوب إلیه»، حضرت فرمود: «ثکلتک أمک»، مادرت به عزایت بنشیند. عجب! مگر حرف بدی زد؟! مگر فحش داد؟! مگر حرف رکیکی زد؟! حضرت فرمودند: مگر نمیدانی شرایط استغفار چیست که تک تک میشمارند و به او میگویند: تو فقط به لقلقه زبان میگویی.بیهوده نیست پیامبر عظیمالشأن(ص)، بعضیها را چنان در اوج بردند که ریگ بر دهان میگذاشتند که اگر میخواهند صحبتی کنند، اول یک مقدار، تأمل کنند که این سخن، سخن حق هست یا خیر؟لذا اولیاء خدا گاهی با گریه، ندبه، حال خوش و وضعیت عجیبی - که من در بعضی از بزرگان که توفیق شرفیابی به محضر مبارکشان را داشتم، دیده بودم، ولی أسفا که انسان میبیند همه آن خوبان عالم رفتند - بیان میکردند: «استغفار میکنیم از استغفارمان!». خیلی عجیب است، استغارمان هم نیاز به استغفار دارد. چون اینها لقلقه زبان است. اما آن کسی که به حقیقت استغفار میکند، حالش این است که این زبان، کنترل شده است.جواب جوانی به سؤال آیتالله کمپانی در مورد شیرینی ذکر «لا إله إلا الله»!آن آیت حق، مرحوم آیتالله محمدحسن اصفهانی، معروف به کمپانی، میفرمودند: در حرم امیرالمؤمنین(علیه الصلوة و السلام) آرام نشسته بودم، داشتم زیارت میخواندم؛ دیدم جوانی، ذکر «لا إله إلا الله» دارد و هر آن گاهی در میان اذکار خود میگوید: «حلوه، حلوه، لا إله إلا الله، لا إله إلا الله»، چه شیرین است، چه شیرین است ذکر «لا إله إلا الله»!اگر این زبان، کنترل شد و این درون از همه رذائل، لقمه شبههناک و حرام، خالی شد؛ معلوم است یک ذکر، برایش شیرین میشود. آنوقت همان میشود که مرحوم آیتالله کمپانی میفرمایند: این جوان من را مبهوت خودش کرد، به ظاهر داشتم زیارتنامه میخواندم، اما تمام حواسم به سمت او رفت. به او نگاهی کردم و با خود گفتم: این جوان، چه میگوید؟! من به ظاهر عالم، یک عمر، «لا إله إلا الله»، گفتم، اما این جوان ذکر «لا إله إلا الله»، گرفته و گاهی وسطش میگوید: حلوه! حلوه! آره، خیلی شیرین است، چه شیرین است!ایشان میفرمایند: مراقب بودم ببینم حال ایشان چیست، دیدم بعد از دقایقی بلند شد ، به سمت ضریح مطهر مولیالموالی(علیه الصلوة و السلام) رفت، دستش را به پنجرههای ضریح گرفت و شروع به صحبت با مولا کرد. به آرامی عرضه حال میکرد و بعد میگفت: «أنا مطیعک مولای»، «أنا عبدک مولای»، «أنا ذلیلک مولای» و ... . فهمیدم این جوان، چیز دیگری است. در همین حال، دست بر شانهاش گذاشتم و به او گفت: دقایقی با شما کار دارم. گفت: چشم.آن مرد الهی و عظیمالشأن، آن که در فقاهت و اصول، محشر بود، با آن جوان در کناری نشستند و به او گفتند: حالت را دیدم، میگفتی «لا إله إلا الله» شیرینی دارد، شیرینی آن چیست؟ به من یاد بده. آن جوان تأمل نکرد و گفت: شیرینی آن از درون است، نه از بیرون. اگر درونت را از همه رذائل، خالی کردی؛ شیرینی آن را درک میکنی. کسی نمیتواند از بیرون به تو بگوید چه خبر است.آیتالله کمپانی میفرمودند: آن جوان، من را متحول کرد؛ چون چنان جواب حکیمانهای داد که من تا آن زمان، چنین جوابی نشنیده بودم.شیرینی از درون است و تا رذائل را از درون خالی نکنی، شیرینی را درک نمیکنی. از بیرون نیست. کسی نمیتواند آن را توضیح بدهد و این، شرحدادنی نیست که شیرینی آن یعنی چه. بلکه شیرینی آن را باید درک کنی و این، ادراکی است. موقعی هم آن را درک میکنی که از درون، رذیله نداشته باشی. این، حالی است که اولیاء خدا دارند و اینگونه تبیین میکنند و مثال آن را هم مانند آینه قرار میدهند که باید زنگارهای آن از بین برود، تا آن جمال حقیقی که فضائل است، نمود پیدا کند.آینــــهات دانی چرا غمــاز نیست؟!زانـکه زنگار از رخش، ممتاز نیست!آینــه کز از زنـگ آلــایش جداست!بر شعاع نور خورشید خـــــداست!رو! تو زنـــگار از رخ او پـــاک کن بعد از آن، آن نـــــور را ادراک کناگر انسان میخواهد آن نور فضائل و مقام تحلیه و بعد تجلیه و بعد فنا (این مراحل اربعه وصال) در او باشد، اولین مرحله، مرحله تخلیه است. این که رذائل را بشناسد و آنها را بیرون بریزد. و إلا مدام هم از فضائل بگویند، انسان هیچ نمیفهمد و درک نمیکند.رذائل، سبب ضعیف شدن گیرنده درونی میشود!گاهی اوقات، عدهای به بزرگان میگفتند: برخی از مطالب به درد مردم نمیخورد، لزومی ندارد چنین مطالبی را بازگو کنید - همانطور که به آیتالله العظمی شاهآبادی هم چنین چیزی گفته بودند - اما خدا ابوالعرفا، آیتالله العظمی ادیب را رحمت کند، ایشان میفرمودند: من هم میدانم شاید اینها به درد همه نخورد، منتها اگر رذائل در درون انسانها نبود، دو کلمه از این فضائل کافی بود که برخی را به حد موت برساند. یعنی از بس با شنیدن این نکات حقایق الهیهای که بزرگان تبیین میکنند، به وجد میآمدند و انقلاب درونی در وجودشان شکل میگرفت که حالشان، حال موت میشد. منتها میفرمودند: چون رذائل هست، فضائل را نمیفهمند.یعنی اگر یکی از اولیاء خدا یا حتی یکی از معصومین(علیهم صلوات المصلین)، از اول فضائل را تا انتها بگوید، وقتی به زذائل گرفتار شده باشیم، معلوم است که اصلاً فضائل را نمیشنویم و درک نمیکنیم. ادراکات ما ضعیف شده و آن قوه گیرایی در ما از بین رفته است. لذا ایشان میفرمودند: بعضی مواقع متوجه نمیشوند، نگران نباشید. چون رذائل کاری کرده که آن گیرنده درونی ضعیف شده است و درک نمیکند که چه میگوییم. لذا اول باید این زنگار برداشته شود.چرا همین عبادات ظاهری اثر نمیگذارد؟! اگر جدی، نماز، نماز بود؛ باید به عروج میرسیدیم. یا نعوذبالله این «الصلاة معراج المؤمن»، دروغ است، یا اگر راست چرا برای ما محقق نمیشود؟! یک دلیل همین است که وقتی رذائل در درون انسان هست، صلاه، لقلقه زبان میشود. گیرنده درونی ضعیف شده و غبار و زنگار بر روی آن گرفته، لذا اول باید رذائل شناخته و پاک شود تا قوه ادراک هم بالا برود.آنوقت، مانند همان جوان میشود که یک مرد الهی، آیتالله محمدحسن اصفهانی، معروف به کمپانی را جذب خودش میکند، آن هم با گفتن فقط یک «لا إله إلا الله»، نه نماز. مرحوم آقا تعریف میکردند و میگفتند: خود آسید محمدحسین کمپانی میگفتند: آقا! نمیدانید این جوان با چه حال و بشاشیتی میگفت: حلوه! حلوه! برای همین است که وقتی به او میگوید: چرا حلوه، حلوه میگفتی؟ میگوید: نمیتوانم توضیح بدهم، این درونی است، شیخ! باید به این برسی، این تشریحی نیست، ادراکی است. بعضی چیزها را نمیشود شرح داد، باید به آن برسی.رسیدنش هم فقط به همین است که انسان در ابتدا از اولین مرحله این مراحل اربعه طی طریق کند؛ یعنی مرحله تخلیه را جدی بگیرد. لذا تا نداند رذائل چیست و به دنبال از بین بردن آنها نباشد، چه فایده عبادت کند؟! آن عبادت اثر نمیگذارد. اما اگر اینطور شد، جدی نماز او، «الصلاة معراج المؤمن» خواهد شد.خدا، طاقت دوری بندهاش را ندارد!مرحوم آیتالله نخودکی در باب صلاة السالکین، نکتهای بسیار عالی تبیین میفرمایند. میگویند: همانطور که اذان؛ اذن از ناحیه خداوند تبارک و تعالی است که انسان به سمت پروردگار عالم بیاید، با او سخن بگوید و ملائکه و ...، پشت سر او اقتدا کنند و این انسان که مشتاق به لقاء حضرت حق و معراج است، با شنیدن اذان به خواست خود میرسد؛ ملائکه الهی، مشتاقتر از او به به رؤیت جمال عبد الهی در صلاه هستند.آیتالله نخودکی در ادامه پا را فراتر میگذارند و بیان میفرمایند: نه تنها ملائکه الهی، مشتاقتر برای زیارت عبد خدا هستند، بلکه خود خدا هم اشتیاقش بیشتر از آنهاست. همانطور که در قرآن فرموده: «فَإِذَا فَرَغْتَ فَانْصَبْ» موقعی که فارغ میشوی، خودت را وصل و نصب کن. به تعبیر عامیانه یعنی خدا هم طاقت دوری بندهاش را ندارد. بنده هم میداند آن حال صلاه، حال تخلیه حقیقی از همه اغیار و اتصال به پروردگار عالم است، لذا صلاتش، معراج میشود، «الصلاة معراج المؤمن».چه زمانی اینطور میشود؟ آن موقعی که مثلث وجودی انسان (چشم، گوش و دهان یا زبان) تحت کنترل او باشد. اجازه ندهد لقمه شبههناک پایین برود، چون وقتی رفت و در بطن انسان قرار گرفت، آن لقمه، اثر خود را خواهد گذاشت. چون عالم، عالم اثر و مؤثر است و اصلاً شما نمیتوانید کاری کنید که اثر نداشته باشد. لذا اثر خودش را میگذارد و انسان را بیچاره میکند. معلوم است آنوقت دیگر چه میفهمد؟!اولیاء خدا باز تمثیل زدند و فرمودند: در مثال مناقشه نیست، مثلاً اگر کسی پیسی داشته باشد، اما درمان نکند و فقط یک پماد بگیرد، روی صورتش بزند و بخواهد ظاهراً به صورت خود، جمال بدهد؛ معلوم است آن پماد از بین میرود و بیماری بیشتر میشود. اما اگر بخواهد پیسی او از بین برود، باید حقیقتاً درمان کند.حال، میگویند: عبادات ظاهری مثل پماد میماند. اگر درون خود را از رذائل پاک نکند و امراض مختلفی که در درونش هست، درمان نکند و درصدد علاجش برنیاید، آن عبادات بیفایده خواهند بود.مثلاً معده، دهان یا دندانهای او خراب است و بوی گندی میدهد، اما بیاید به صورت ظاهر عطر بزند؛ شاید در ابتدا خوشبو و معطر باشد، اما مدام بیماریهایش بدتر میشود و یک روزی این تعفن، تمام وجودش را میگیرد.لذا اولیاء خدا چنین مثالی زدند تا ما متوجه شویم که عبادت ظاهری مانند فضائل ظاهری است که اگر با وجود رذائل درونیاش، فضیلتی را یک عمر هم انجام بدهد، اما میبینی در آخر، تصورش این است که باید این فضیلتی را که انجام داده، حتماً در مقابل کسی بگوید و اگر نگوید، بیفایده است.لذا یک موقعی حسنهای را انجام میدهد، مثلاً یک عمر به کسی کمک میکند، اما یک جا آن کار خود را برای نمایش دادن به دیگران برملا میکند و این، نشان میدهد که اصلاً کار او در تمام عمر برای خدا نبوده و برای نفس بوده است. چون یک موقعی که در تنگنا قرار میگیرد، میگوید: مگر من نبودم کمکت کردم؟! مگر من نبودم ...؟ این من، من کردنها، معلوم میکند که از اول هم برای خدا نبوده است.کریم، نیکوکاریهایش را بدهی خود میداند که باید بپردازد!مولیالموالی، امیرالمومنین، اسدالله الغالب، علیبنابیطالب(صلوات الله و سلامه علیه) میفرمایند: آنها که در اخلاق کریمانه رشد کردهاند و کریم شدهاند؛ یعنی از رذائل بیرون آمدند وجودشان، از فضائل، پر شد، حالشان این است: «الکریمُ یَرى مَکارِمَ أفعالِهِ دَینا علَیهِ یَقضیهِ»[۴]. کریم بزرگوار، نیکوکاریهایی را که انجام میدهد، بدهیای میداند که به گردنش هست و باید قضایش کند.یعنی منت نمیگذارد و برعکس مثل آن کسی که میخواهد طلب مردم را بدهد و به مردم، بدهکار است، آن کار کریمانه خود را مانند یک بدهی به گردن خودش میداند.«الکریمُ یَرى مَکارِمَ أفعالِهِ» بزرگوار و کریم، کارهای خوب و اخلاقی و هر فعل کریمانهای را که از او سر میزند، «دَینا علَیهِ یَقضیهِ» مانند بدهیای میداند که گردنش هست. چون در او، دیگر لئامت و رذالت نیست، اینطور میشود.«اللَئیمُ یَرى سَوالِفَ إحسانِهِ دَینا لَهُ یَقتَضیهِ» اما اگر به رذائل گرفتار بود، وقتی یک کار خوب انجام بدهد، منت میگذارد و تازه میگوید: دیگران به من بدهکارند! لذا انسان لئیم، احسانهایی را که در گذشته کرده، بدهی به گردن دیگران میداند و حالا میگوید: باید بدهی من را پس بدهید. مثل کسی که قرض داده و حالا میگوید: قرض من را بده. لذا اگر رذائل باشد، مکارم نه تنها جلوه نمیکند، بلکه بعداً خودش را بد هم نشان میدهد.پس این نکته بسیار مهم است، این که آن جوان، با ذکر گفتن خود، آیتالله کمپانی را دگرگون کرد و بعد به ایشان گفت: این شیرینیها، ادراکی است و شرحی نیست؛ نشان میدهد که آن جوان، فهمیده! فهمیدن هم به جوانی و پیری نیست! به علم فقه و اصول دانستن و ... نیست! فقط به این است که انسان، مزکی بشود و در تربیت الهی، مربا بشود و جدی «تخلقوا بأخلاق الله» را به واسطه از بین رفتن رذائل، شروع کند. و الا اگر این طور نبود، همان ظاهری است که پیسی گرفته و یک مقدار مواد به خودش زده که به واسطه این پماد و کرم نشان ندهد، اما درمان نکرده، لذا پیسی و مریضی و عفونت او زیادتر میشود و او را از بین میبرد.ظاهرش، چون قبر کافر پر حللباطــــنش، قهر خدای عزوجلستون مراحل سیر و سلوک الی اللهاگر خاطر شریفتان باشد، در جلسه گذشته، سه حالت را در رذائل بیان کردیم که اول عصبه، بعد حلوه و بعد عجنه بود. یعنی اگر سعی در درمان و از بین بردن رذائل نداشته باشیم، کم کم به مرحلهای میرسیم که وجودمان با رذائل، عجین خواهد شد. لذا باید بدانیم که در مرحله اول حرکت خود، باید وجودمان را از این ناپاکیها تخلیه کنیم، تا بتوانیم در طریق إلی الله گام برداریم و آن مراحل اربعه که تخلیه، تحلیه، تجلیه و فناست را طی کنیم. اما آنچه مهم است، این است که همه این مراحل، به ستون تخلیه، وابسته است که اگر این ستون تخلیه، از بین برود، دیگر فایده ندارد.لذا اولیاء خدا، نکتهای را در این زمینه تبیین میکنند که خیلی زیباست، میگویند: اگر بخواهی به حقیقت به این راه، آگاهی یابی، باید بدانی که این سیر و سلوک الی الله، عنوان مراحل ندارد، بلکه فقط یک مرحله است که آن هم مرحله اول است و اگر آن مرحله شد، همه مراحل دو، سه و چهار، اصلاً موجود است و اصلاً دیگر مرحلهای نیست.پس علت العلل همین مرحله تخلیه است. بارها هم بیان کردیم که اولیاء خدا، حسب روایات شریفه حضرات معصومین(علیهم صلوات المصلین) تبیین کردند و میگویند: فقط و فقط راه میانبر، راه مستقیم و راه سریع و تند، فقط یکی است و آن، شناخت رذائل، تخلیه آن و ترک گناه است و الا انسان به جایی نمیرسد.اگر جوان عزیزی مدام نزد بزرگان واولیاء خدا برود که ما چه کنیم؟ یک راه میانبر به ما نشان دهید. همه بزرگان میفرمایند: شناخت رذائل و تخلیه آن، همین، دیگر مرحلهای ندارد. اگر این مرحله درست شد، آن مراحل دیگر هم درست میشود. پس اگر ما این مرحله را نشناسیم و با رذائل مبارزه نکنیم؛ آنوقت بخواهیم در مراحل دیگر طی طریق کنیم، محال است و اصلاً شدنی نیست.مثلش این است که کسی حروف الفبا را نداند، بعد بگوید: من میخواهم به کلاس دوم بروم و درس بخوانم! تا حروف الفبا را ندانی، مراحل بعد اصلاً محقق نمیشود. تا رذائل را نشناسیم و با آنها مبارزه نکینم، معلوم است مراحل دیگر محقق نمیشود.اولیاء الهی، دلیل این مطلب را به زیبایی بیان کردند، فرمودند: جلوه تمام رذائل و تمام فضائل، در یک جایگاه، است؛ یعنی جایگاه بروز و ظهور آنها، یکی است و آن، قلب است. لذا اگر به بدیها احاطه شد، معلوم است که فضائل نمودی پیدا نمیکنند. همان که ابوالعرفا هم فرمودند که در این حالت، حتی اگر نابترین معارف الهیه را - که یکی از آنها اولیاء خدا را دگرگون میکند و حالشان را حال عجیبی میکند - هم بگویند، متوجه نمیشود و هیچ اثری در او نمیگذارد؛ چون این قلب به رذائل احاطه شده است.دوری رذائل و شیاطین، از قلب و نظر به ملکوت! بیهوده نیست که پیامبر اکرم، خاتم رسل(ص) فرمودند: «لولا أنَ الشَیاطینَ یَحومُونَ على قُلوبِ بَنی آدَمَ لَنَظَرُوا إلَى المَلَکوتِ»[۶] این روایت را هر چه بخوانی و تکرار کنی، کم است. با لو آمده؛ یعنی شرطیه است. اگر شیاطین، دور قلب بنیآدم را احاطه نمیکردند، آنچه را در آسمانها و زمین و ملکوت است، میدیدند.این که اولیاء الهی، از همین جا، هفت آسمان را میبینند و این که همه زمین و آسمانها در احاطه اولیاء الهی است؛ یک دلیلش همین است. این را پیامبر(ص) فرمودند، اگر غیر معصوم بیان میکرد، ولو یک عارف بزرگ، ولو یک تالیتلو معصوم، شاید خیلیها باور نمیکردند.این که فرموده: شیاطین به قلب، احاطه پیدا نکنند؛ یعنی انسان، قلبش را از رذائل پاک کند. چون رذائل، همان شیاطین درونی انسان هستند. «أعوذ بالله السمیع العلیم من همزات الشیاطین و أعوذ بالله أن یحضرون إن الله هو السمیع العلیم»، پناه میبریم به خدای متعال از این که حاضر بشوند.لذا میفرمایند: اگر این رذائل، قلب بشر را احاطه نکنند، آنوقت است که این انسان و این بنیآدم میدیدند آنچه را در آسمانها و زمین و ملکوت است. دقت کنید که پیامبر عظیمالشأن(ص) بیان نمیفرمایند: به قلب میدیدند. خدا شاهد است به چشم ظاهر دنیا میدیدند. لذا نمیخواهیم بگوییم: این، ادراکات عقلیه، یا ادراکات نفسانیه و قلبیه است و به عنوان طهارت نفس تبیین کنیم، هر چند طهارت هم هست، اما با همین چشم ظاهر، با همین گوی کوچک میتوان ملکوت را دید، «لَنَظَرُوا إلَى المَلَکوتِ». اما شرط گذاشتند و آن، این که رذائل نباید باشد و این قلب باید از احاطه شیاطین دور باشد تا به آن مطالب برسد.لذا اولیاء خدا، از جمله ملای نراقی، صاحب جامع السعادات، بیان میفرمایند: اتفاقاً همین گناهان و رذائل است که اجازه نمیدهد آن فضائل انسان، بروز پیدا کند. یکی از آن فضائل، نظر به ملکوت آسمانها و زمین است که این رذائل، اجازه نمیدهد. اگر رذائل از بین برود، آنوقت است که یکی از این فضائل بروز پیدا میکند و آن، دیدن ملکوت آسمانها و زمین است.این که کسی نعوذبالله بگوید: من وجود آقاجان را دیدم - این را بدانید که اولیاء خدا هیچ موقع نمیگویند، مگر این که گاهی دیگران خودشان متوجه شوند – او، حقهباز است و دکان و بازار راه انداخته است. اما اولیاء خدا در این باره میگویند: اگر رذائل از بین برود، اصلاً نیاز نیست تو دنبال آقا بروی، آقا خودشان تو را انتخاب میکنند و رؤیت آن جمال بی بدیل، میسور است. منتها به یک شرط و ان، این که شیاطین که همان رذائل باشند، از وجود انسان پاک شود. در آن صورت معلوم است که وقتی طاهر باشی، آقا دوستت دارد، آقا دنبالت میفرستد و تو نیازی نیست دنبال آقا بدوی. آقا، آقای کریمی است. مدام چهله بگیریم، مدام ذکر بگوییم و ... که آقا را ببینیم، به درد نمیخورد. عزیز دلم! چهلهها موقعی به درد میخورد که این قلب، این مرکز وجود، از رذایل پاک شود، آن موقع اثر دارد.مجالستهای معنوی؛ راهی برای از بین رفتن رذائلدر این زمینه، روایتی وجود دارد که خیلی آن را شنیدید، یک مقداری از آن را توضیح میدهم و مابقی آن، به فضل الهی و به شرط حیات، برای هفته آینده میماند. اولیاء الهی نکاتی را در این باره بیان کردند که نکات بسیار زیبا و راهگشا و عجیبی است که إنشاءالله بیان میکنیم.آن روایت، این است از پیغمبر اکرم، محمد مصطفی(ص) که فرمودند: «إن لِرَبِکُم فى أیامِ دَهرِکُم نَفَحاتٍ، فَتَعَرَضُوا لَهُ لَعَلَهُ أن یُصِیبَکُم نَفحَةٌ مِنها فلا تَشقَونَ بَعدَها أبداً». خدای متعال، ذوالجلال و الاکرام، در دوران زندگی شما نسیمهای فیض بخشی را برای شما قرار میدهد ... .محال است پروردگار عالم، در زندگی یک یک ما، ولو نفحه و نسیم کوتاهی، از فیوضاتش را قرار نداده باشد. مثلاً ولی خدایی را جلو پایمان میگذارد، یک مجلس باصفایی را به ما نشان میدهد، یک حال خوشی را برای ما قرار میدهد و ... .در ادامه میفرمایند: خودتان را در مقابل آن قرار بدهید « فَتَعَرَضُوا لَهُ »؛ یعنی دیگر رهایش نکنید، دیگر آن مقام را بگیرید و جلو بروید. چون معلوم نیست همیشگی باشد.عزیز دلم! معلوم نیست، این صفایی که شماجوانان دارید، همیشگی باشد. خدا گواه است بینی و بین الله، من خیلی مواقع، به حال، صفا و این وضع درونی شما جوانها غبطه میخورم، اما فرزند عزیزم! تصور نکن همیشه این طور است. اگر یک زمانی این نفحات برایت آمد، این را گرفتی و رها نکردی، کلاً برندهای، اما اگر شیطان فریبت داد، رهایش کردی و مجالس خوب را رها کردی، آن وقت گرفتار میشوی.اولیاء خدا یکی از راههای برونرفت از رذایل را جلیس خوب میدانند. جلیس یعنی آن کسی که انسان با او همنشین است. حال، ما کدام همنشین خوب را داریم؟ مجالسی که مؤمنین و جوانهای باصفاها در آن هستند، خیلی عندالله و عندالملائکه ارزش دارد، ملائکه فوج فوج به زمین میآیند و به آن مجلس، هبوط میکنند. البته بینی و بین الله، صفای جوانهایی که در مباحث اخلاق، دور هم جمع میشوند، مهم است، حال، ولو از زبان بدبختی مثل من هم باشد. کجا هستند آن اولیاء؟! کجاست عزیزالله و عزیزالحجه، آیتالله خوشوقت؟! کجاست آیتالله حقشناس؟! کجاست آیتالله مشکینی؟! کجاست ابوالعرفا، آیتالله العظمی ادیب؟! کجایند آن مردان الهی؟! این مردان الهی رفتند، این اعاظم، این بزرگان، این صاحب نفسها، رفتند. چه کنیم از بد روزگار که قرعه به نام ما افتاد و امر کردند وإلا خدا را گواه میگیرم که اصلاً من از پ بحث اخلاق فراری بودم، چون میبینم متخلق میخواهد. مگر شوخی است اما امر کردند و من هم آن موقع، دیگر مجبور به اطاعت شدم، اما الآن هم خدا گواه است، خطاب به نفس خودم میگویم. اما همین دور هم بودن و این مجالستهای معنوی اثر میگذارد. لذا یکی از راه های برون رفت از قضایای رذایل، جلیس خوب است.پیغمبر اکرم، محمد مصطفی(ص) بیان میفرمایند: «إن لِرَبِکُم فى أیامِ دَهرِکُم نَفَحاتٍ » نفحاتی برای شما میآید، اما همیشگی نیست. « فَتَعَرَضُوا لَهُ»، خودتان را در معرض آن قرار بدهید و جدا نکنید. لذا یکی از راههایی که انسان، آرام آرام رذایلش را بشناسد و سعی در از بین بردن آنها نماید، همین مجالس است که میتواند از خدا مدد بگیرد و بخواهد.کلید ورود به قلب امام زمان (عج)/ چه کنیم نسخه شبانگاهی را از یاد نبریم؟یکی از راهها هم همین است که با وجود مقدس آقاجان حرف بزنیم. بارها بیان کردم که شبها، وقتی دیگر به تعبیری مسواکت را هم زدی و میخواهی بخوابی، با آقا حرف بزن. اگر راه دیگری هم بخواهم برایتان بگویم، این است که در آن صحبتهایی که هر شب با آقاجان دارید، به آقاجان بگویید: آقاجان! ظاهر کار سنگین و سخت است. من خودم توفیق ندارم از رذایل بیرون بیایم. قربانت بروم! مولای من! سید من! آقاجان! برای ما دعا کن. یک نگاهی به ما بیچارهها کن که حال ما تغییر پیدا کند. شبها با آقا حرف بزنم.یک دلیل و برهانش را هم گفتم، گفتم: میدانید «النوم»، « أخ الموت» است، اگر خوابیدی و دیگر بلند نشدی، ملکالموت میآید، سینه را بو میکند و بر اساس آن، جان را میگیرد. معلوم است وقتی کسی، آخرین حرفهایش با امام زمان باشد، این سینه، بوی امام زمان میدهد و مهدوی است. لذا ادب به خرج میدهد و به این خاطر، جان کندن او، آسان میشود.خود این بودن با آقا ما را از رذایل نجات میدهد. از آقا بخواهیم رذایلمان از بین برود. یکی از راههایی که شب بتوانید این توفیق را داشته باشید، این است که در طی روز، در هر ساعت، لحظاتی را به یاد آقا باشید. آن هم ولو شده به خواندن همین دعای سلامتی آقا. در دعای سلامتی آقا میخواهی که «اللهم کن لولیک» تا آن جایی که میگویی: «فی هذه الساعه و فی کل الساعه» خدا! در این ساعت و در همه ساعات محافظ او باش «ولیاً و حافظاً وقائداً و ناصراً و دلیلاً و عیناً حتی تسکنه ارضک طوعاً» کی میشود که ایشان بیایند؟ یعنی میشود باشیم و آن زمان را ببینیم؟! لذا همانطور که در دعا میگوییم: «فی هذه الساعة و فی کل الساعة» و از خدا درخواست میکنیم که در هر ساعت، محافظ او باشد، پس من و تو هم باید در هر ساعت، به یاد آقا باشیم، ولو شده با همین دعا باشد. ساعت ۶ صبح یک مرتبه بخوان، ساعت ۷ یک مرتبه، ساعت ۸ یک مرتبه، ساعت ۹ و ... . همینطوری در هر ساعات شبانهروز.برای این که یادت هم نرود و اولش هم تمرین کنی، عیبی ندارد که برای خودت زنگ بگذاری. چون ما با محسوسات و ملموسات کار داریم و گاهی هم در این دنیای وانفسا، حواسمان پرت میشود. دیدید یک موقعی کسی کار دارد، زنگ تلفن همراهش را تنظیم میکند که من بدانم فلان ساعت قرار دارم. حالا در هر ساعت، ساعتت را کوک کن که زنگ بخورد و بگو: الآن قرار من با امام زمانم است. الان ساعت صحبت کردنم با آقاجانم است. ولو به این که چند لحظه دعای سلامتی آقا را بخوانی، خوب است. وقتی این کار را کردی، شب دیگر یادت نمیرود. شب موقع خواب که میخواهی بخوابی، احساس میکنی یک چیزی گم کردی، بعد میفهمی که با آقا حرف نزدی.دقایقی با آقاجان حرف بزن، بخواه، بگو: آقاجان! این رذایل گرفتارم کرده، این رذایل من را احاطه کرده، این رذایل من را بدبخت میکند. این جلوات ظواهر دنیا، من را بیچاره کرده، فریبم داده، یک عنایتی کن، ای عین الله الناظره! تو چشم خدا هستی، به من بیچاره هم یک نگاهی کن.سعی هم بکن که اگر توانستی بعد از خواندن این دعای سلامتی، یک فاتحه هم برای مادرش حضرت نرجس خاتون بخوانی، عجیب آقا مادرشان را دوست دارند و این، کلید ورود به قلب آقاجان است.قربانت بروم! یابن الحسن! آقاجانم! مولای من! مولا، یک غلام بد هم داری، یک غلام گنهکار هم داری. قربانت بروم! این هم از ابتلائات شماست که گرفتار غلام بد هم بشوی، قربانت بروم. |
|
↧
February 20, 2015, 11:28 pm
به گزارش جهان به نقل از ابنا، گروه تروریستی داعش روز جمعه اقدام به تخریب قبور شماری از بزرگان و علمای شیعه در استان دیاله (دیالی) در شرق عراق کرده است.این گروه تکفیری که هرگونه نماد و نشان مذهبی را مظهر کفر محسوب میکند روز جمعه با بمبگذاری مراقد شماری از بزرگان شیعی در دیاله تخریب کرد.در تصاویر که داعش منتشر کرده یکی از این مزار تخریب شده مرقد محمد بن موسی الکاظم(ع) فرزند حضرت امام موسی کاظم(ع) است که تکفیریها پس از ورود به این مکان مقدس با جاسازی کردن بمب آن را منفجر و با خاک یکسان کردند.داعشیها برای تخریب قبور از بخش امور حسبیة (مسؤولین رسیدگی به امور دینی) که تفکری برگرفته از وهابیون دارند دستور میگیرند و در اجرای این دستورات از مواد منفجره و بولدوز استفاده میکنند.در بیانیه منتشر شده از سوی داعش ضمن اعلام افتخار به تخریب مزار فرزند امام کاظم(ع) این جنایت فجیع را منت خدا بر خود عنوان کردند!!شماری از مساجد و حسینیهها نیز که جزو موقوفات شیعه است توسط این گروه تروریستی منهدم شدهاند اما تعداد دقیق آنها مشخص نشده است.تخریب مراقد ائمه و پیامبران و اماکن مقدسه و همچنین تلاش بسیار برای از بین بردن حرم ائمه شیعه در سامراء و یا زینبیه در سوریه که به لطف خداوند و تلاش مجاهدان محب اهل بیت(ع) ناکام ماند از جمله تلاشهای بسیاری بوده که داعش در یک جنگ نیابتی از طرف آمریکا برای آن مامور شده است، البته پیش از این نیز عربستان و وهابیت هم به عنوان یکی از حامیان مالی و فکری داعش و نوکران غرب در کشور صعودی اقدام به تخریب آثار اسلامی کردند تا بتوانند نوکری خویش را بیش از پیش به غربیها ثابت کنند و از همه مهمتر ثابت نمایند که نماد سلفیت سکولار بوده و دین را تنها برای رسیدن به مقاصد دنیوی میخواهند.عناصر داعش که همه علمای دینی ادیان و مذاهب جز خود را کافر میدانند تصمیم به تخریب کعبه نیز گرفتهاند اما تخریب قبور نمیتواند از ارزش اولیاء و صالحین بکاهد، چرا که جایگاه آنها در قلب مسلمانان و شیعیان است. |
|
↧